■ نماز و نهادها، ابزارها و تکنیک های تبلیغی پیامبر صلی الله علیه و آله
چکیده
برای رساندن پیام الهی اولین و اصلی ترین هدف پیامبران به ویژه پیامبر اسلام(ص)، تبلیغ بوده است. مقاله حاضر می کوشد تا با استفاده از روش اسنادی به این سوال پاسخ دهد که چگونه پیامبر توانست در فرصتی محدود و با امکانات ارتباطی ناچیز چنان تحولی در مردم به وجود آورد که پس از مدتی جامعه ای کاملا متفاوت با آنچه پیش از آن بوده به وجود آید. فرضیه پژوهش این است که پیامبر با استفاده از راه کارهای خاص تبلیغی و استفاده از تکنیک های ارتباط اثربخش توانست به این مهم نایل گردد. در واقع فرضیه پژوهش به این امر می پردازد که استفاده از شیوه های تبلیغی کارامد و موثر در امر تبلیغ، مهم-ترین رمز پیروزی یک جریان تبلیغی است؛ به طوری که می توان میزان و درجه موفقیت یک مبلغ را از روی شیوه های تبلیغی استفاده شده از طرف او تعیین کرد. پیامبر(ص) نیز در سیره تبلیغی شان از روش های متنوعی بهره برده اند که می توان گفت تاثیر ژرف و گسترده حضرت در امر هدایت بشر، رابطه مستقیم با این گونه شیوه ها دارد. ضرورت پرداختن به این پژوهش نیز مطالعه نظام ارتباطی و تبلیغی پیامبر(ص)، جهت تبلیغ صحیح دین اسلام است، به این معنا که حضرت رسول(ص) به لحاظ مقتضیات زمان و مکان، چه روش های تبلیغی و شیوه?های ارتباطی موثری برای پیشبرد اهداف اسلام در پیش می گرفتند
کلمات کلیدی
ارتباطات, تبليغات, ارتباطات اسلامي, پيامبررسالت حوزه علميه در تبيين فلسفه سياسي اسلام
مقدمه
دين اسلام براي ورود به زندگي مردم و آشـنا شدن مردم با آن، نياز به نشر و تبلیغ دارد. اين دين از آغاز تاکنون از انواع رسانهها در جهت انـتشار و گسترش خود بهره بـرده اسـت. ارتباطات ديني در اسلام بيش از چهارده قرن قدمت دارد و با تحولات دوران اخير و پيدايش فنآوريهاي جديد ارتباطي، امکان بهتري براي تجديد حيات و ارتقا پيدا کرده است.
در حال حاضر با وجود رسانههاي مدرن موقعيت جديدي برای دين بـه وجود آمده است. در اين زمينه بايد به اين نکته اشاره کرد که اگرچه وسايل نوين ارتباط جمعي، زندگي انسان امروز را دربرگرفتهاند، اما دانشمندان جهان اسلام بايد به اين امر توجه داشته باشند که نـبايد بـراي ابلاغ پيامهاي خود فقط به دستاوردهاي انقلاب تكنولوژي در عرصة ارتباطات بسنده کنند، بلکه ميبايد اين نکته را نيز در نظر بگیرند که اسلام، نهادها و ابزارهای ارتباطي بسيار مهمي را جهت افزايش پيوندهاي انساني و تـوسعة فـرهنگي، اجتماعي و... معرفي كرده است. به همين دليل به عقيدة نگارنده، کاركرد رسانههاي ارتباط جمعي در جامعة اسلامي با همة تحولات تكنيكي، زماني قرين توفيق قلمداد ميشود که در تعامل با شيوههاي ارتباطي و تـبليغي دين اسـلام و همچنین محتوای غنی شده از آموزههای اسلامی، بتواند عميقترين ارتباط و پيوند را با مخاطب برقرار سازد.
در نتیجه میتوان گفت که يكى از كارامدترين راهکارها، الگوپذيرى از زندگانی پیامبر( در ترويج و تبليغ دين است. بىترديد، در جامعة كنـونى بـا
پژوهش های اجتماعی اسلامی » تابستان 1394 - شماره 105 (صفحه 5)
________________________________________
گـسترش فنآورى و استفاده از این شيوههاى نـوين بـراى تـهاجم فرهنگى، پرداختن به اين بخش از زندگی پيامبر( و مطالعة شيوهها و كاركردهاى ايشان براى نشر دين ضرورت بيشترى يافته است و بايد به جايگاه عمدة رسـانههای ارتـباطی جـهان اسلام (رسانههای سنتی) و محتوای ارائه شده توسط این رسـانهها تـوجه جدی كرد.
انتخاب شیوههای تبلیغی کارامد و مؤثر مهمترین و با ظرافتترین مقدمه و لازمه برای شروع امر تبلیغ و دعوت به سوی دیـن اسـت. بـه طوری که میتوان بین انتخاب و نتیجة نهایی امر تبلیغ یـک رابطة مستقیم برقرار کرد. هر چه شیوههای تبلیغی انتخاب شده کارامدتر و مؤثرتر باشند، جریان تبلیغ نیز نتیجه بـخشتر خـواهد بـود.
روش شناسی
در این مقاله برای دستیابی به هدف مورد نظر و با تـوجه بـه این که این مقاله دورة پیامبر را مورد مطالعه قرار داده است، بنابراین روش اصلی، روش اسنادی بوده است، در واقـع در اين پژوهـش، بـراي شناسايي كاركردها و شرايط رسانههای سنتي در دوران پیامبر(، از روش اسنادی استفاده شده است.
شيوههاي تـبليغی پیـامبر(
شـيوههاي تبليغ در اسلام، شامل دو دسته اقدامات موازي است: اول ساخت پيام و انتشار آن؛ و دوم اقداماتي كه در تقويت اهـداف پيام انـجام مـيشود. در هر صورت سرمشق تبليغات ـ و هر چيز ديگري ـ در اسلام رسول گرامي اسلام( جامع همة فـضايل تـبليغي و اسوة مطلق تمام بشريت است. (لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللهِ اُسْوَةٌ حـَسَنَةٌ لِمـَنْ كانـَ يَرْجُوا اللهَ وَ الْيَوْمَ الآخِرَ وَ ذَكَرَ اللهَ كَثيراً( (احزاب/21)؛ به راستى براى شما در رسول خدا سـرمشقى نـیکو است، براى کسى که به خدا و روز قیامت امید داشته و بسیار خدا را یاد کـند.
مـیتوان شـيوههاي تبليغي آن حضرت را در سه محور اساسي دستهبندي كرد:
1. نهادهای تبلیغی پیامبر(؛
2. ابزارهای تبلیغی پیامبر(؛
3. تکنیکهای تبلیغی پیـامبر(.
نـهادهای تبلیغی پیامبر(
1. نماز جمعه به عنوان یک نهاد تبلیغی و فرایند ارتباطی
يكي از انـديشههاي اجـتماعي اسـلام توجه به مراسم ديني به ويژه برگزاري نماز جمعه است. يكي از اصول اجتماعي اسلام، دعوت مـسلمانان بـه وحـدت، برادري، انسجام و يكپارچگي است تا با يكرنگي و برابري در جوي آرام به زندگي بـپردازند. مـبناي نظام اجتماعي در دين اسلام، اخوت، صلح و آرامش است. نماز جمعه يكي از مظاهر و جلوههاي مؤثر و قابل توجه در تحكيم انـسجام اجـتماعي در نظام اسلامي تلقي ميشود. با توجه به اهميت انديشههاي اجتماعي دين اسـلام مـلاحظه ميشود كه اسلام به انديشة جمعگرايانه عنايت خـاصي داشـته اسـت و در قالب احكام سياسي اقتصادي اسلام ميتوان شـواهدي مـبتني بر توجه به ابعاد جمعگرايانه ملاحظه كرد. اگر چه نماز به منظور ايجاد ارتـباط انـسان با خداوند متعال است، بـر مـظاهر اجتماعي آن بـه گـونهاي خـاص در دين اسلام تأكيد شده است.
از نظر تـبلیغی و ارتـباطی میتوان علاوه بر این که نماز جمعه را یک نهاد تبلیغی دانست، رسـانهاي عـمومي تلقي كرد كه همانند ابزار و وسيلهاي براي انـتقال پيام، نقش ايفا ميكند. نـماز جـمعه موجب انتشار و گسترش عناصر فـرهنگي، اجـتماعی و... در جامعة اسلامي ميشود و همچنین موجب تكميل فرايند اجتماعي شدن افراد میگردد، در واقع هـر مـسلمان از طريق نماز جمعه به گـونهاي بـا اصـول و ضوابط لازم زندگي در جـامعة اسـلامي آشنا ميشود، علاوه بـر ایـن نکات مراسم نماز جمعه مهمترين روش كنترل اجتماعي دروني به شمار ميآيد تا فرد از نـزديك بـا معارف و دانش مورد نياز جامعة اسـلامي آشـنا شود.
الف ـ نـماز جـمعه بـه عنوان یک رسانه: رسـانه به وسايل يا تدابير فني اطلاق ميشود كه ارتباط جمعي از طريق آن به وقوع ميپيوندد. رسانهها داراي طيف وسـيعي هـستند و از اين رو، نهادهايي همچون نهاد نماز جمعه را نـيز مـيتوان بـه عـنوان يك رسـانة اسلامي در نظر گـرفت كه هـمانند ابزار و وسيلهاي براي انتقال و ارتباط پيام نقش ايفا ميكند. در واقع نماز جمعه رسانهاي است كه به صـورت چـهره بـه چهره و مستقيم با مخاطبان خود ارتباط بـرقرار كرده و رابـطهاي تـعاملي و دوسـويه را بـا آنـها ايجاد ميكند. مخاطبين اين رسانه، منفعل و ايستا نبوده و به صورت فعال و پويا در ارتباطي متقابل با رسانة نماز جمعه همكاري مينمايند. در واقع نوعي رابطة احساسي بين خطيب جمعه و نمازگزاران ايجـاد ميشود و امكان انتقال احساسات، عواطف و گرايشات فراهم ميشود. میتوان گفت که تبليغات رسانهاي مدرن اگر چه گسترهاي وسيعتر دارند، ولي عمق كمتري داشته و در ارتباط با مخاطبان ناآشنا بازخورد مستقيم ندارند و عـليرغم بـهرهمندي از كثرت مخاطبان، تنوع و جذابيت روشها در كوتاهمدت، شبكة ارتباطي شناخته شدهاي نميسازند و احساسات انساني و ديني را نيز به شكلي ژرف و ماندگار تحت تأثير قرار نميدهند.
در اصل نظام ارتباطات اسلامي در حوزة نظام فـرهنگي اسـلامي تعريفميشود، نظامي كه مبنايش جهانبيني توحيدي و اتكايش به باورها، ارزشها و اعمال فردي ـ اجتماعي است كه اسلام آنها را مشخص كرده است. مفهوم ارتباطات در اسلام به جاي تـأكيد بـر ابعاد كمي و خطي، بر ابـعاد فـرهنگي و معاني شناختي تأكيد دارد و در واقع مقصود نهايي همة كاركردهاي ارتباطات و رسانههاي اسلامي، تزكية معنوي است. بديهي است كه رسانة نماز جمعه به عنوان يك رسانة اسلامي طـبعاً ارزشـها و قواعد حاكم بر رسـانه اسـلامي و رسانههاي ديني را به همراه خود دارد.
همچنين به دليل قابليتها، ظرفيتها و كاركردهاي نماز جمعه، نقش رسانهاي آن، حوزة گستردهتري را در برگرفته است و از ميزان نقشهاي به عهده گرفته شده توسط ساير رسانهها فراتر ميرود.
ب ـ فـرآيندهاي ارتـباطي نماز جمعه: هدف از ارتباطات، انتقال اطلاعات و انديشه است. با توجه به روند رو به گسترش دانش و فنآوري در جامعه و شتاب و تغييرات اجتماعي، نقش اطلاعات، اطلاع رساني و شناخت عوامل مؤثر بر ارتباطات (مـبدأ، مـقصد، پيام، وسـيله، بازخورد و اختلال) ضرورت خاصي يافته است. نماز جمعه، يك رسانة ارتباطي است و در يك فضاي ارتباطي تعاملي عمل ميكند؛ چـرا كه مخاطبان آن منفعل نبوده و به صورت چهره به چهره و رو در رو، درگير پيامهاي ارسـالي از سـوي فـرستندة پيام (امام جمعه) هستند.
ج ـ محتواي پيام نماز جمعه: پيامهای پیامبر( در نماز جمعه به گونهاي تنظيم میشد كه توجه پيامگيران (نـمازگزاران) را بـه خود جلب و علايق آنها را با پيام همسو میکرد. پيامها، موضوع روز مورد نظر نمازگزاران بـوده و بـه صـورت مستقيم با زندگي و حيات اجتماعي آنان مرتبط بودند، بنابراین تأثير بيشتري بر مخاطبان میگذاشتند. بـه طور کلی باید گفت که محتواي پيامهای پیامبر(، روشن، واضح، دقيق و مشخص بـود تا براي اكثريت مـخاطبان مـعناي واحدي القا شود و پيامهاي ارسالي توسط گيرندگان مختلف به شيوههاي گوناگون تفسير نشود.
د ـ مخاطبان نماز جمعه: مخاطبان نماز جمعه، افرادي هستند كه از سر تعهد ديني و شرعي در نماز جمعه شركت ميكنند و ارتباط بـين خطيب و نمازگزاران، ابزارگرايانه و سودجويانه نيست و از اين رو گرايش مخاطبان براساس صداقت و اعتماد است. از لحاظ مكاني نيز به طور معمول مخاطبين رسانة نماز جمعه را مخاطبين محلي و شهري تشكيل ميدهند و در بُعد مكاني تعداد مطلق مـخاطبين مـهم نيست بلكه آنچه اهميت دارد، تراكم انتشار يا بُرد رسانه در محدودة جغرافيايي مورد نظر است. از لحاظ بُعد زماني چون مخاطبان هفتهاي يك بار در نماز جمعه شركت ميكنند، بهتر است محتواي نماز جمعه بـه گـونهاي باشد كه مخاطبان در طول هفته درگير محتواي پيامها باشند و از محتوا دور نشوند. خطيب جمعه براي تأثيرگذاري بيشتر بايد در عمل به مخاطب خود نشان دهد متخصص است و هدف از پيام اقناعي وي، نفع شـخصي يا گـروه پيام دهنده نيست، که این امر به طور کامل در شیوههای اخلاقی ـ تبلیغی پیامبر( که ذکر خواهد شد مشهود است.
در نهایت باید گفت که نماز جمعه و منبر جماعت، قويترين رسانه اسـت، زيرا بـا جـمعي از انسان هاي مشتاق و طالب شـنيدن بـه صـورت چهره به چهره مواجه است. همواره از بلندگوهاي نمازجمعه اخبار مهم، نكات ارزشمند، ضروري و با اولويت مطرح ميشود و افرادي كه در نمازجمعه حضور دارند آمـادگي بـرقراري ارتـباط با رسانهها را دارند. از اين رو رسانهها بايد از اين فرصت براي تـبديل نـماز جمعه به محل تجمع بهره ببرند.
با توجه به نظریه بازنمایی، نمادهای نهفته در نماز جمعه را میتوان بدین گونه رمـزگشایی کـرد:
1. نـمازجمعه نماد پايداري نظام: شكوه و صلابت نماز جمعه و حضور گستردة مردم در اين مـراسم عبادي ـ سياسي دشمنان را به وحشت مي اندازد و در واقع نماز جمعه نشانة پايداري نظام است.
2. نمازجمعه نماد وحدت: نماز جـمعه مـظهر وحـدت و يك نماز عبادي و سياسي است.
2. مسجد به عنوان یک نهاد تبلیغی
يکـي از نـخستين اقدامات پيامبر( پس از ورود به مدينه، ساخت مسجد با همکاري مسلمانان بود که نشان ميدهد بايد از فـرصتها اسـتفاده کـرد و با تأسيس به موقع و بهرهگيري درست از رسانهها در هر عصر بيشترين تأثير را بـر جـاي گـذاشت. میتوان گفت که بزرگترين شاخص اين دوره مسجد محوري است. همة کارهاي ارتباطي (اعـم از خـودي، درونـي، ميان فردي، گروهي، سازماني، ملي و بينالمللي و...) در مسجد انجام ميشده است. مسجد محور فعاليتهاي اجـتماعي، سـياسي، نظامي و ديوانسالاري يا بوروکراتيک آن زمان بود. وقتي پيامبر( از مکه وارد مدينه شدند، اولين مسجدي کـه بـنا کـردند، آن مسجد پاية فعاليتهاي ستادي و غيرستادي پيامبر( بود و خلفاي بعدي نيز همين روند را ادامه دادند.
مـسجد يک فـضاي تفکري و ارتباطي بود و فقط از جنبة فيزيکي مورد بحث نيست، چرا که فعاليتهاي نـظامي و فـرهنگي نـيز در مسجد انجام ميشد. بنابراین همان طور که گفته شد نخستين اقدام پيامبر( در مدينه تأسيس مـسجد بـود (حسني، 1377، ص194).
از مهمترين وجوه كاركردي مسجد، كاركرد ارتباطي و فرهنگي آن است. اين كاركرد مسجد، هم به اسـتناد مـتون دين و هـم به استناد تجربة تاريخي مسلمانان، در دو قالب كلي «فرهنگسازي» و «انتقال اطلاعات» تجلي يافته است (الويري، 1387، ص93). در بسياري مواقع، در مـسجد، ارتـباطات الهـي، ارتباطات ميان فردي و ارتباطات گروهي به طور همزمان برقرار ميشود. معماري مـسجد پر رمـز و راز و در يك نگاه كلي، بازنمای انديشة توحيدي و واسطة عالم علوي و عالم سفلي است (همان، ص100). اين معماري خاص به جهت نـقش نـماديني كه دارد، ابزار مناسبي براي انتقال ايدهها و پيامهاست. یكي ديگر از مهمترين و تأثيرگذارترين كاركردهـاي مـسجد، توسعه و تقويت شبكة ارتباطات اجتماعي است. مـسجد بـه عـنوان يكي از پايگاههاي بزرگ ارتباطات اجتماعي ميتواند در شكلگيري افـكار عـمومي جامعه نقش تعيين كنندهاي ايفا کند.
ابزارهای تبلیغی پیامبر
1. قرآن كريم
مهمترين ابزار رسـول خـدا( در هدايت مردم، آيات قرآني بود. آيات خـداوند هـمان محتواي دعـوت اسـلامي و ديدگـاهها و عقايدي بود كه رسول خدا( براي تـرويج آنـها، برانگيخته شده بود. آيات قرآني، به لحاظ شكل و محتوا، در اوج زيبايي بود. از نظر شـكلي، آيات قـرآن بسيار اديبانه و همراه با گزينش زيبـاترين تعبيرها و گوش نوازترين كلمـات و عـبارات بود. عربها علاقة فراواني بـه نـثر اديبانه و شعر خوشآهنگ داشتند. در چنين فضا و زمينهاي، كلمات و عبارات قرآني، هر عربي را بـه وجـد آورده و او را به سوي خود مـيكشاند (جـعفریان، 1377، ص37). بـه هر روي اعجاز بـياني قـرآن از مهمترين ابزارهاي پيشرفت اسـلام بـود.
نقش تبليغي قرآن را از چند نظر ميتوان مورد توجه قرار داد. قرآن مصدر، منشأ و غايت تـبليغ دينـي به حساب ميآيد ولي صرف نظر از جـنبة مـحتوايي آيات نازل شـده در مـكه، از نـظر كاركردهاي فرهنگي ـ ارتباطي نيز آيات مـكي قرآن را، حداقل از سه جنبه ميتوان مورد توجه قرار داد: يكي از نظر تأثير جاذبههاي لفظي و زيباييهاي بياني قـرآن در جـذب مخاطبان، ديگري از نظر روش معرفي و تبيين دين جـديد و سـوم از نـظر روشـ بـرخورد با دشمنان و مـعاندان وگـزافهگوييهاي آنها.
2. منبر
پیامبر اسلام( هر بار جهت ابلاغ وحي الهي به مسجد مدينه ميرفتند و به تـنة درخـت خـرما تکيه ميزدند و ابلاغ پيام مينمودند. بعدتر مسلمانان يک مـنبر سـه پلهـاي از چـوب سـدر سـاختند که بلال حبشي بالاي آن ميرفت و با صداي رسا و گرم خود اذان ميگفت و مردم را به اداي فريضة نماز فراميخواند (فرقانی، 1375، 23).
پژوهش های اجتماعی اسلامی » تابستان 1394 - شماره 105 (صفحه 12)
________________________________________
از اين رو، منبر از همان بدو تأسيس، وسيلهاي براي برقراري ارتباط بين مـردم در مکاني به نام «مسجد» بوده است. به تدريج اين وسيلة ابداعي در نقاط ديگر جهان اسلام مورد استفاده قرار گرفت و مسجد را که محل عبادت و پرستش خداوند است، به کانون ارتباط تبديل نـمود.
مـنبر را تریبون و رسانة اسلام مینامند. ساختار ارتباطی منبر ساختار بسیار سادهای است؛ یعنی منبر از یک فرستنده و یک گیرنده تشکیل شده که به واسطة ارتباط رو در رو و چهره به چهرهشان و نبود مجرای ارتـباطی کـه ایجادکنندة پارازیتهای مختلکنندة ارتباط باشد، تشکیل شده است. در واقع مدل ارتباطیای که میتوان برای منبر قائل بود، سادهترین و در عین حال تأثیرگذارترین مدلی اسـت کـه میتوان برای آن فرض کرد.
الف ـ اعـتبار گـوینده: این رسانه به خاطر این که فرستندة پیام دارای وجاهت دینی متأثر از جایگاه سنتی و الهی منبر است، دارای اعتبار است؛ یعنی منبع پیام به ذات خـود مـعتبر است و گیرندة آن به واسـطة وجـاهت منبع و اعتباری که برای آن قائل است درصد بسیار بالایی از سخنان منبری را قبول میکند. به همین خاطر رسانة منبر هر چند ممکن است طیف وسیعی از مخاطبان از نظر تعداد را در بر نـگیرد ولی از عـمق نفوذ بالایی برخوردار است. به همین خاطر منبر را یکی از مؤثرترین رسانههای آیینی میدانند.
ب ـ مواجهة گزینشی: نکتة بعدی که عمق نفوذ منبر را افزایش میدهد، بحث مواجهة گزینشی مخاطب با رسانة مـنبر اسـت؛ یعنی مـخاطب با خواست خود و با انگیزة مشخصی اقدام به انتخاب این رسانه میکند و پای آن مینشیند. همین عامل یکی از عـلتهایی است که تأثیر پیام را در مخاطب افزایش میدهد. این مواجهة گزینشی در رسـانههای دیـگر وجـود ندارد. برای مثال ممکن است مخاطب از دیدن یکی از شبکههای تلویزیون منصرف شود و سریع شبکة دیگری انتخاب کـند؛ یـعنی به طور کامل و جامع ارتباط منطقی و تأثیرگذاری را ایجاد نکند.
ج ـ دریافت بازخوردهای مخاطب: نـکتة دیـگری کـه میتوان در مورد منبر برشمرد، کنترل دریافت بازخوردهای مخاطبان است؛ یعنی وقتی منبری احساس کند شـرایط و جو حاکم بر جلسه در حال خارج شدن از دست او است یا فضا خیلی یـکنواخت شده، ممکن است بـا یـک لطیفه یا بیان یک خاطره یا حتی یک صلوات بازخوردهای مخاطبان را کنترل کند.
در نهایت باید گفت منبر يك رسانة كارامد در حوزههاي مختلف است كه زمينة ارتباط رو در رو يا با واسطة پيام رسان و پيامگير را فراهم ميآورد و بـا تسهيل دريافت بازخورد1 مخاطبان، فرايند انتقال پيام را معنا ميبخشيد. در کل تعاملات گستردة مسلمانان در مساجد را میتوان نمادی از اعتماد و همبستگي اجتماعي بين آنان دانست.
3. اذان و اقامه
اذان و اقامه يکي از ابزارهاي مهم تبليغي و شعار اول اسلام در دعـوت بـه سوي خداست و مستحباتي دارد که از جملة آنها ميتوان به خوش صدا و بلند آواز بودن مؤذن براي تأثير و جذب شنونده اشاره کرد. میتوان گفت که مراد از جنبة تبليغي داشتن اذان و اقامه اين است كه با تـوجه بـه اين كه يكي از مهمترين روشهاي تبليغ، القاء از طريق تكرار است. در اين دو شعار ديني كه هر روز پنج بار تكرار ميشود، بسياري از معارف و تعاليم ديني به صورت كوتاه و موجز مورد تأكيد قرار ميگيرد. بـه ويژه مـستحب است که مؤمنان به هنگام شنيدن فرازهاي اذان و اقامه آن را تكرار كنند.
4. جهاد
یکی از فروع دین اسلام که از عناصر مهم نظام تبلیغ اسلام میباشد، جهاد است. جهاد، یک مبنای قـوی اعـتقادی بـرای تهییج روح انقلابیگری در شیعیان بـوده اسـت. در اسـلام، جهاد یکی از واجبات است و برای آن ثواب و اجر فراوانی در نظر گرفته شده است. در اسلام، به خصوص در قرآن حکیم، دربارۀ جنگ و جهاد نـکتههایی بـسیار کـلیدی بیان شده است که ميتواند حیات بخش و رشـد دهـندۀ اخلاق حسنه همچون فداکاری، ایثار و شهادت طلبی شود و عامل پیشرفت جامعه، فراهم کنندة امدادهای غیبی و نصرت الهی و رساننده بـه بـالاترین درجـۀ معنوی گردد.
هدف تبلیغی جهاد را میتوان این گونه بیان کـرد که: «فراهم آوردن امکان دسترسی همة بشریت به پیام آسمانی و نجات بخش دین اسلام». در واقع میتوان گفت جـهاد تـنها یـک اقدام نظامی و جنگی نیست، بلکه تلاشی است برای ایجاد فضایی مـناسب، در آن پیـام اسلام به همه برسد. برای دستیابی به این هدف مسلمانان آمادگی هر نوع فداکاری و نثار جـان و مـال خـود را دارند (الویری، 1387، ص56).
5. خطابه
يکي ديگر از مهمترين و کاربرديترين روشهاي تبليغاتي پيامبر( سخنراني در اجـتماعات بـود. آنـ حضرت در ايام مراسم حج در مسجد الحرام و مني، در ماههاي حرام در اجتماع زائران و نيز در بازارها و مکانهاي گرد آمـدن مـردم، بـر فراز بلندي ميرفت و محتواي دعوت خويش را بيان ميفرمود. اين شيوه گرچه کم و بيش در دورة دعوت سـري کـاربرد داشت، اما بيشترين استفاده از اين روش در دورة تبليغ علني و عمومي بود. بعدها که براي پيامبر( سـکو و مـنبري در مـسجدالنبي ساخته شد، رسانة منبر رسميت بيشتري يافت. پيامبر( در ايام حضور در مكه از اين روش كمتر استفاده ميكردند. شـايد مـهمترين خطبة آن حضرت در مكه، سخنراني در آغاز مرحلة گسترده كردن دعوت بر بالاي كوه صفا بـاشد كه «بـا صـداي بلند قريش را فراخواند. قريشيان گفتند محمد بر بالاي كوه صفا فرياد ميزند و به سوي او آمدند تـا بـبينند چه شده است. وقتي قريش گرد پيامبر( آمدند حضرت از آنها پرسيد آيا تـاكنون شـنيدهايد مـن دروغ بگويم؟ حاضران يك صدا گفتند نه از تو جز راستي چيزي نديدهايم. حضرتش پرسيد اگر به شما خـبر بـدهم كه سـپاهي پشت اين كوه است آيا مرا تصديقميكنيد؟ همگي گفتند: آري ما به تو گمان بد نميبريم و تـاكنون از تـو دروغي نشنيدهايم. در اين لحظه پيامبر( تمام توان خود را جمع كرد و به آنها گفت: پس بدانيد كه من هشدار دهندة بـه يك عـذاب شديد هستم، سپس تمام توان خود را جمع كرد و با فرياد بلند گفت: اي بـني عـبدالمطلب، اي بني عبد مناف، اي بني زهره، اي بني تـميم، اي بـني مـخزوم، اي بني اسد همانا خداوند به من دسـتور داده اسـت كه عشيره و خاندان نزديك خود را انذار دهم و من مالك چيزي براي دنيا و آخرت شـما نـيستم جز اين كه بگوييد لا اله الا الله. سپس آنها را بـه تـركبتپرستي و دوري از فواحش و ايمـان بـه خـداوند و پيمودن راه خير دعوت كرد. نقل ديگري از اين مـاجرا اين اجـتماع را در منزل پيامبر( و همراه با صرف غذا ميداند» (طبري، 1987م، ج2، صص64ـ61). پيامبر( پس از هجرت بـه مـدينه و پيش از استقرار در اين شهر به ايراد خطبه در نـماز جمعه پرداخت.
6. نگارش نـامه
یـكي از برترين و كارامدترين روشهاي تبليغي، تـبليغ بـه وسيلة كتابت بوده و هست؛ چون مبلغ با مخاطب يا مخاطبان خود ارتباط عميقتري پيدا مـيكند و مـخاطب با آمادگي روحي و جسمي بـهتري بـه پيام مـكتوب مراجعه ميكند و هـمچنين بـه او فرصت انديشه و تأمل بـهتر مـیدهد. بنابراین باید گفت که يکي از ابزارهاي تبليغ، ارسال نامه و پيام است که همواره در طول تـاريخ بـشر مورد استفاده بوده است. مجموعه نـامههاي پيامـبر( به افـراد مـختلف، در کـتابي با عنوان مکاتيب الرسـول تأليف احمدي ميانجي گرد آمده است که تعداد آنها به دهها نامه ميرسد. با تـوجه بـه محتواي نامههاي پيامبر( درمييابيم که در کـنار اسـتفاده از اين شـيوه، آنـچه اهـميت ويژهاي دارد، محتوا، آداب و شـيوة نـگارش نامههاي حاوي پيام است، به گونهاي که ضمن تصديق بخشي از باورهاي
پژوهش های اجتماعی اسلامی » تابستان 1394 - شماره 105 (صفحه 16)
________________________________________
اعتقادي و ذهني مخاطب، در آن پيام مورد نظر بـه نـحو مـؤثري درج شده باشد تا نتيجة لازم گرفته شود. نـکتة ديگـر اين اسـت کـه پيامـبر( در انـتخاب سفيران و مبلغان خويش بسيار دقت ميکرد و افرادي شايسته و ورزيده را به مناطق گوناگون ميفرستاد.
اعلام جهانی دین اسلام از طریق نامهنگاری: در فاصلة دو سالة بین صلح حدیبیه در سال ششم هجری و فـتح مکه در سال هشتم هجری، این فرصت برای پیامبر( مهیا شد، تا دعوت و رسالت خود را در سرتاسر جهان با ارسال نامه به پادشاهان کشورهای بزرگ آن روز، جهانگیر کند و در نتیجه، مردم بسیاری به اسـلام گـرویدند (ابنهشام، 1375، ص322). بدین رو، حضرت یک انگشتری از نقره به عنوان مهر درست کرد که روی آن عبارت «محمد رسولالله» نقش بسته بود (پاینده، 1365، ص238) و نامههای خود را با آن، مهر میکرد. ایشان در محرم سال هفتم هـجری، شـش نامه از مدینه به سوی: 1. هرقل امپراطوری روم شرقی، 2. خسرو پرویز پادشاه ایران، 3. نجاشی پادشاه حبشه، 4. مقوقس حاکم مصر و 5. هوذة بن علی حاکم یمامه و 6.حـارث بـن ابیثمر حاکم غسان ارسال کـرد (ابـنسعد، 258). این حرکت رسول خدا( حاکی از دیپلماسی دقیق و شناخت کامل از جهان پیرامون خویش و نیز رسالت جهانی ایشان است.
هدف از این اقدام رسول خدا( و نتیجة آنـ نـامهها: پیامبر اسلام( به خـاطر ایـن که اسلام را در مرزهای عربستان محصور نکرده و آن را در خارج از شبه جزیره نیز بگستراند، به نوشتن این نامهها و فرستادن آنها به سوی پادشاهان مختلف همت میگمارند. همان طور که در سخنانشان با اصحاب بـه ایـن مطلب اشاره کردند که من به طرف تمامی مردم فرستاده شدهام و باید دعوتم را به گوش جهانیان برسانم، آن گاه بهترین وسیله برای برآوردن این مطلب را در این دیدند که توسط نامههایی، اصـول دعـوتی خود را بـرای پادشاهان کشورهای مختلف فرستاده تا آنها، هم خود به دین اسلام درآیند و هم واسطهای بین رسول خـدا( و مردم شوند و دعوت او را به گوش مردم کشور خود برسانند.
مضمون اصـلی تـمامی نـامهها، دعوت به سوی اسلام بود، ولی براساس تفاوت مخاطبها دارای مضامین فرعی متفاوتی نیز بود. برای مثال در نوشتن نـامه بـه نجاشی رسول خدا( به طور کامل مناسبات و روابط قبلی خود و مسلمانان با آن پادشـاه و هـمچنین دیـن آنان (مسیحیت) و اعتقادات غلط آنان را در نظر داشتند. همچنین نامههای رسول خدا( به کشورهایی که مـردم آن اهل کتاب بودند با دیگر نامهها تفاوت داشت.
7. انعقاد پیمانها و قراردادها
سـياست هدفمند پيامبر( بر اينـ اصـل استوار بود که بتواند به خوبي فرصت و بستر مناسب را براي ارائة عقايد و احکام شرعي فراهم آورد. از اين رو عقد پيمانهاي صلح با مشرکان، يهوديان و مسيحيان را ميتوان تاکتيکي بسيار موفق ارزيابي کرد.
پيمانهاي عقبة اول و دوم: اينـ دو پيمان که در سالهاي دوازدهم و سيزدهم بعثت با ساکنان «يثرب» منعقد شد، به هجرت مسلمانان و پيامبر( به مدينة النبي و آغاز تحول و تشکيل حکومت اسلامي انجاميد (سبحانی، 1389، ص114).
نخستين پيمان عَقَبه: در ماه ذيالحجه سـال دوازدهـم بعثت، دوازده نفر از مردم يثرب در موسم حج در «عقبة مني» با رسول گرامي( پيمان بستند. پنج نفر از اين دوازده نفر، جزء همان شش نفري بودند كه در سال يازدهم به رسول گرامي ايمان آورده بودند. و همة آن شـش نـفر، جز جابر بن عبدالله در اين پيمان که نتيجة تبليغات آن شش نفر بود، در سال قبل به حضرتش ايمان آوردند و اين دوازده نفر در عقبة مني با پيامبر ملاقات كردند و پس از پذيرش اسلام پيماني به شرح ياد شـده در زير بـا پيامبر خدا( امضا كردند: «پيمان بستند كه به خدا شرك نورزند، دزدي نكنند، دنبال كار زشت نروند، فرزندان خود را نكشند،
پژوهش های اجتماعی اسلامی » تابستان 1394 - شماره 105 (صفحه 18)
________________________________________
ديگران را متهم نكنند و در كارهاي نيك نافرماني نكنند، آن گاه پس از اخذ اين پيمان، پيامـبر( بـه آنـها فرمود اگر به اين پيمان عـمل كنـيد، بـهشت پاداش شماست و اگر از آن سرپيچي كنيد، كار شما مربوط به خداست. يا شما را كيفر ميدهد و يا ميبخشد. وقتي پيمان آنان به آخر رسيد و همگي متفرق شـدند، پيامـبر( مـعلم قرآني به نام «مُصْعَب» كه نوة حضرت هاشم بـود بـه مدينه اعزام كرد و فرمان داد اسلام را به آنان بياموزد و قرآن را تعليم دهد. او تحت حمايت يكي از آن دوازده نفر به نام سعد بن زراره وارد مدينه شـد و نـماز را بـه صورت جماعت با آنان ميخواند و همين كار ماية گسترش اسلام و نـفوذ اين آيين در ميان قشر جوان گرديد» (همان).
دومين پيمان عقبه: وجود مصعب بنعُمَيْر و حمايت بيدريغ گروهي از خزرجيان و اوسيان كه دو قـبيلة مـهم در مـدينه بودند سبب شد كه اسلام بهخانههاي اين دو قبيله كه همگي بتپرست بودند، راه يابد و در هـمگان تـأثير عظيمي بگذارد، تا جايي كه گروه عظيمي از آن قبيله، دقيقه شماري ميكردند كه موسم حج فرا رسد تا هـمگي بـار سـفر ببندند و صاحب دعوت الهي را از نزديك در مكه زيارت كنند. موسم حج فرا رسيد، كاروانـي بـالغ بـر پانصد نفر از مدينه حركت كرد كه گروهي از آنان مسلمان بودند و گروهي متمايل به اسلام و برخي نـيز در آيين شـرك بـاقي بودند. از ميان آن پانصد نفر، هفتاد و پنج تن كه دو تن از آنان زن بودند با پيامبر( در مكه مـلاقات كردنـد و براي بستن پيمان از پيامبر( وقت خواستند رسول گرامي( عقبة مني را محل ملاقات مـعرفي كرد و قـرار شـد در شب سيزدهم ذيالحجه موقعي كه ديدگان قريش و همة مشركان به خواب فرو ميرود در گـردنهاي نـزديك مني با آنان ملاقات كند و مراسم پيمان انجام گيرد (سبحانی، 1385، ص115).
پيمان عمومي بـا اهـالي مـدينة النبي: پيامبر( در اين پيمان که نخستين قانون اسامي مدينه نام گرفته است، از همه براي تثبيت امـنيت، حـفظ نظم و قانون و... تعهد گرفت (پیشوایی، 1385، ص205).
پيمان عدم تجاوز با سه قبيلة يهـودي سـاکن مـدينه: پيامبر( با انعقاد پيمان عدم تجاوز با سه قبيلة يهودي «بني قنيقاع»، «بنيقريظه» و «بنينضير» از آنـها تـعهد گـرفت که بر ضد اسلام و مسلمانان اقدامي نکنند (واقدی، ج2، ص457).
پيمان صلح حديبيه: اين پيمـان در سـال ششم هجرت به دنبال قصد پيامبر( براي زيارت عمره و جلوگيري قريش از ورود ايشان به مکه منعقد شد، و مـواردي در آن مـورد توافق قرار گرفت که به پيشرفت دعوت جهاني فتح مکه و... انجاميد. بـا مـطالعه مواد، شرايط و پيامدهاي صلحها و پيماننامههاي پيامبر( مـيتوان درسـهاي بـزرگي را براي ارتباطات و سياست خارجي و شيوة تعامل بـا قـدرتها و دشمنان اسلام فرا گرفت. به دنبال فتح مکه و فراغت پيامبر اعظم( از کار قـريش، آن حـضرت( فرصت پيدا کرد تا با فرستادگان قـبايل و طـوايف، فعالتر مـذاکره کـند و مـعاهدات، پيمانها و قراردادهايي با آنها منعقد کـند. يکـي از معاهدات رسول خدا(، پيماني است که بين آن حضرت و نصاراي نجران مـنعقد شـد. نجران با هفتاد دهکده تابع خـود، در منطقه مرزي حجاز و يمـن واقـع شده بود و در آغاز ظهور اسـلام، تـنها منطقه مسيحينشين حجاز محسوب ميشد که از بتپرستي دست برداشته و به آيين مسيح گرويده بـود. پيامـبر( با فرستادن نامهاي به ابـوحارثه اسـقف نـجران، ساکنان آن ديار را بـه پذيرش دين مـبين اسلام فراخواند و به دنـبال آن، هـيأت نمايندگي نجران به مدينه آمدند تا با پيامبر( گفتوگو کنند و صحت و سقم نبوت آن حـضرت( را نـيز بررسي کنند. پس از گفتوگوي فراوان در مورد حقانيت اسـلام و نـبوت پيامبر(، نـمايندگان نـجران مـذاکرات خود را با رسول خـدا قانعکننده نيافتند و هر دو طرف آمادگي خود را براي مباهله اعلام کردند. در اين هنگام آيه مباهله نازل گرديد و رسـول خـدا( را مأمور کرد تا با کساني کـه بـا او بـه مـجادله بـرميخيزند و زير بار حق نـمي رونـد، مباهله کند (موسوي، 1382، ص114).
پيامبر اسلام( به خلاف انتظار سران هيأت نمايندگي نجران، همراه با چهرههاي نـوراني يعـني حـضرت علي، فاطمه، حسن و حسين( آمدند. مسيحيان بـه اين نـتيجه رسـيدند کـه پيامـبر( در دعـوت و ادعاي خويش اعتقادي راسخ دارد. سرانجام، با وحشت و خودداري از انجام مباهله، پيمان صلح بين آنان و مسلمانان امضاء شد و مسيحيان متعهد شدند ساليانه به دولت اسلامي ماليات بپردازند. در برابر آنـ، پيامبر( نيز مسؤوليت دفاع و جلوگيري از هرگونه ظلمي از طرف مسلمانان به مسيحيان نجران و آزادي آنان را در مراسم مذهبي به عهده گرفت (همان).
تکنیکهای تبلیغی پیامبر
1. معرفي منطقي و استدلالي دين جديد
دعوت اسلامي بـر پاية عـقل و استدلال بود. قرآن و رسول خدا( از مردم ميخواستند تا دربارة افكار و انديشههاي خود تأمل كنند و آنچه را كه عقل و برهان تأييد ميكند بپذيرند. بر اين اساس، پيامبر( به تبليغ رسالت خود پرداخت. خـداوند بـه رسولش ميفرمايد: اي پيامبر! ما تو را فرستاديم تا شاهد و مژده دهنده و بيم دهنده باشي و مردم را به فرمان خدا به سوي او بخواني و چراغي تابناك بـاشي (احـزاب/45ـ46).
خداوند در سورة زمر ـ كه از سورههاي مـكي اسـت ـ مردم را به شنيدن اقوال گوناگون و انتخاب بهترين آنها فراخواند: پس بندگان مرا بشارت ده. آن كساني كه به سخن گوش ميدهند و از بهترين آن پيروي ميكنند. ايشانند كساني كه خدا هدايتشان كرده و اينـان خـردمندانند (زمر/18).
رسول خدا( مـيان كاروانـهايي كه براي زيارت كعبه و بتها به مكه ميآمدند ميگشت و كاروانيان را به اسلام دعوت ميكرد. در طي ماههاي حرام (ذيقعده، ذيحجه، محرم و رجب) كه اعراب از هر سو براي زيارت و تجارت به مكه ميآمدند، جمعيت انـبوهي در مـكه حضور مييافت. در اين زمان، پيامبر( به ميان افراد قبايل ميرفت و آنان را به اسلام دعوت ميكرد (جعفریان، 1377، ص43).
2. بهرهگيري از ايام حج و تماس با تازه واردان به مكه و عرضة دعوت بر قبايل مختلف
در همان سـالهاي نـخست گسترده شـدن دعوت، پيامبر( از موسم حج براي نشر دعوت خويش بهره ميجست. ابن هشام گزارشي بالنسبه مبسوط از اين روش ارتباطي پيامبر( كه در نـهايت به هجرت آن حضرت نيز انجاميد، ارائه داده است.
دعوت وليد بن مغيره از قـريش بـراي وحـدت موضع در قبال پيامبر( در ايام حج، نشان دهندة نگراني قريش از بهرهبرداريهاي پيامبر( از ايام حج است. پيامبر( افراد سرشناسي را كه داراي نـفوذ در مـيان قوم خود بودند، وقتي به مكه ميآمدند شناسايي و با آنها ارتباط برقرار مـيكرد. تـماس بـا سويد بن صامت و انس بن رافع ملقب به ابوحسي و اياس بن معاذ از اين جمله است (فارسی، 1367، ص371).
از ربـيعه بن عباد نقل شده است كه من نوجواني بودم كه همراه پدرم در مني بودم و پيامـبر( را ديدم كه به محل اسكان قـبایل عـرب ميرفت و خطاب به آنها ميگفت يا بني فلان من فرستادة خدا به سوي شما هستم، شما را به عبادت خدا و شرك نورزيدن به او و به كنار نهادن هر آنچه غير از او ميپرستيد،ميخوانم و از شما مـيخواهم كه به من ايمان بياوريد و از من حمايت كنيد تا آنچه را بدان برانگيحته شدهام تبيين نمايم (ابنسعد، ج1، ص200). پيامبر( در ايام حج به ويژه به محلههاي عكاظ، مجنه، ذوالمجاز، مني و شهر مكه براي ابلاغ دعوت خويش مـيرفت (هـمان). تماس با زائران شهر يثرب نيز كه به انعقاد پيمان عقبة اولي و دومی و سرانجام هجرت مسلمانان و پيامبر( به شهر يثرب منجر شد، در ايام حج و از طريق عرضة دعوت پيامبر( بر قبایل مختلف صورت گـرفت.
در نـهایت شايد به لحاظ ارتباطی بتوان گفت که مهمترين ويژگي ارتباطي حج، زمينة2 آن است. هر ارتباطي زمينههايي دارد که هم شامل سخت زمینه و هم نرم زمينه است. حج چه از نظر سـخت زمـينه و چه نرم زمينه، نوع خاصي از ارتباطات گروهي را به افراد تحميل ميکند. در حج علي رغم وجود فرهنگها و زبانهاي متفاوت افراد به نوعي وحدت نمادين مثل وحدت در لباس دستمييابند، بعد وحـدت در رفـتارها شـکل ميگيرد و بعد وحدت فکر.
3. بـهرهگيري از زمـينههاي عـاطفي و رواني
پيامبر( از زمينههاي رواني مناسب براي گسترش دعوت خويش بهرهميجست. آن حضرت وقتي در آغاز مرحلة دعوت گستردة خود از قريش پرسيد: «آيا تاكنون شـنيدهايد مـن دروغ بگويم؟» (طـبري،1987م، ج2، ص61) ذهنيت مثبت مردم دربارة خود را سرمايه اي براي آمـاده سـازي فضاي ارتباطي قرار داد تا بتواند با آساني بيشتري دعوت خويش را عرضه كند. اعتراف و هشدار نضر بن حارث در اين زمينه حـائز اهـميت بـسيار است كه «گفت: اي قريشيان! قسم به خدا به پديدهاي دچار شـدهايد كه تاكنون چارهاي براي آن نينديشيدهايد، محمد (از همان زمان كه) نوجواني كم سن و سال در ميان شما بود از هيچ كس به اندازة او خشنود نـبوديد و راسـتگوترين شـما و امانتدارترين شما به شمارميآمد» (ابنهشام، ج1، ص320).
4. روش اقتصادي (تأليف قلوب)
اصطلاح «تأليف قـلوب»، بـرگرفته از آياتي از قرآن است و به معناي اختصاص دادن بخشي از غنايم و منابع مالي دولت اسلامي براي جذب قلوب و ايجاد ذهـنيت مـثبت نـسبت به تعاليم اسلامي در برخي افراد و گروههاي مستعد است. براساس آية 60 سورة توبه، مـوارد مـصرف زکـات منحصر به هشت گروه که عبارت از فقيران، عاجزان، مسکينان، متصديان ادارة صدقات، براي تأليف قـلوب،
پژوهش های اجتماعی اسلامی » تابستان 1394 - شماره 105 (صفحه 23)
________________________________________
آزادي بـندگان، قـرض دادن در راه خدا و در راهماندگان است. پيامبر( در موارد متعددي از اين ابزار اقتصادي براي پيشبرد تبلیغات و ارتباطات اجـتماعی خود در جـهت گسترش اسلام بهره گـرفته است، از جمله در سال نهم هجري، زماني که هيأتهاي نـمايندگي بـه نـزد آن حضرت( ميآمدند، پيامبر( ضمن آن که هدايايي به آنها اعطاء ميکرد به درخواستهاي مالي کـساني هـم که نيازهايي را مطرح ميکردند، پاسخ مثبت ميداد و سرزمينهايي را براي آنان اقطاع ميکرد. اين سـرزمينها پس از اقـطاع در اخـتيار اشخاص يا قبايلي قرار ميگرفت و کسان ديگري حق تصرف در آنها را نداشتند. در بيشتر موارد، انگيزة اين اقطاعها تـأليف قـلوب بوده است (داداشنژاد، 1385، ص410).
در جنگ طائف، به اشراف و بزرگاني که تازه مسلمان شـده بـودند يا مـشرکاني که به آن حضرت( کمک کرده بودند، از غنايم جنگي بيش از ديگران سهم داده شد تا موجب جـلب نـظر آنـها و قبيله و فاميلشان به اسـلام و مسلمانان شـود. همچنين پس از جنـگ طائف، هنگامي که پيامـبر( مـتـوجه شـد مالک بن عوف با قبيله ثقيف به طائف رفته است، فـرمود به او اطلاع دهيـد کـه اگـر مسلمان شـود و به نـزد من بيايد، دارايي و زن و فـرزنـد او را با صـد شتـر به او خــواهم داد و مــالک چـون اين خبـر را شنيـد، نزد پيامبر( آمـد و مـسلمان گــرديد (جـليلي، 1374، ص90).
در تعاملات و ارتباطات فردي نيز پيامبر( از اين شيوه در تـبلیغات خـود استفاده ميکرد؛ براي مثال، «جارود بن عمرو» که به کيش نصرانيت بود، بـه نـزد پيامبر( آمد و پيامبر(، اسلام را بـر او عـرضه کرد. وي در پاسـخ آنـ حـضرت گفت: «اي محمد( من قرضي دارم و اکنون مـيخواهم بـه سبب دين تو دست از کيش خود بردارم؛ آيا پرداخت قرض من را به عهده ميگيري؟» پيامـبر( فـرمود «آري من ضمانت ميکنم؛ زيرا خدا تو را بـه دين بهتري هدايت نموده اسـت» (هـمان، ص91).
5. دعوت سران قبايل به اسـلام
رسـول گرامي( پس از ورود به مكه در محدوديت كامل قرار گرفت، و جز در موسم حج نميتوانست به تـبليغ آيين خـود بپردازد. آن حضرت در موسم حج كه از مـاههاي حـرام شـمرده ميشد، با سـران قـبايل كه به مكه ميآمدند، تـماسميگرفت و آيينـ خود را بر آنان عرضه ميكرد و آنان را به خداپرستي دعوت مينمود و خود را پيامبر خدا( و فـرستادة او مـعرفي ميكرد. پيامبر( از آنان ميخواست كه او را تـصديق كنـند و به حـمايت او بـرخيزند تـا او با آزادي كامل به تـبليغ آيين خود بپردازد. او در موسم حج در بازارهاي عُكاظ، مَجَنَّة، ذُوالمَجاز، و مراكزي مانند مِني، مكه كه مجتمع مردم عـرب در سـه ماه ايام حج بود، با سـران قـبايل و شـخصيتها تـماس مـيگرفت و همه را به يكتـاپرستي دعـوت ميكرد (سبحانی، 1389، ص112).
6. دقت در انتخاب مبلغ
بيترديد تبليغ پیامبر( هميشه به صورت مستقيم توسط خود ایشان رخـ نـميداد، بـه خصوص آن زمان كه مسلمانان در گوشه و كنار قـلمرو پهـناور دولت اسـلامي پراكنـده شـدند و عـملاً امكان دسترسي بيواسطه به آنان و به كارگيري شيوههاي تبليغي مستقيم براي ارشاد و هدايت آنان ناممكن بود، از اين رو چارهاي جز استفاده از نيروهاي واسط، براي رسيدن به چنين هدفي در مـيان نبود، بنابراين تبليغ به دوگونة مستقيم و غيرمستقيم تحقيق مييافت؛ به كارگيري نيروهاي واسط در تبليغ غير مستقيم توسط پیامبر( به نيروسازي و تربيت انسانهاي شايسته و توانا وابسته بود.
در واقع می توان گـفت کـه در اين شيوه، پيامبر( از طريق فرستادگان خود بهطور غيرمستقيم با مردم ارتباط برقرار ميکرد و آنها را به اسلام دعوت ميکرد. شايد بتوان اولين مبلغان اسلام را گروهي از مسلمانان دانست که به حبشه هجرت کـردند. اين هـجرت ضمن آن که باعث حفظ عقايد و تأمين آزادي اين گروه مهاجر شد، زمينة گسترش اسلام را در خارج از شبه جزيره عربستان فراهم آورد. به گفتة بسياري از مستشرقان، هـجرت بـه حبشه يکي از بزرگترين عوامل مـؤثر گـسترش اسلام در جهان بوده است. تلاش نمايندگان قريش براي بازگرداندن دستة دوم مسلمانان که به حبشه مهاجرت کرده بودند و استدلالهاي جعفر بن ابيطالب نمايندة مسلمانان در مـورد اسـلام و آشنا کردن پادشاه حـبشه بـا مباني اين دين، باعث تمايل وي به اسلام و شکست و ناکامي قريش گرديد و زمينة گسترش اسلام در خارج از عربستان را فراهم کرد.
همچنين در اين زمينه ميتوان از اعزام مصعب بن عمير به عنوان مبلغ اعزامي از سوي پيامـبر( بـراي آشنا ساختن مردم يثرب با اسلام و قرآن نيز نام برد که اين سفر تبليغي زمينهساز انعقاد پيمان عقبة دوم بين پيامبر( و مردم اين شهر گرديد و مقدمات هجرت تاريخي آن حضرت را به مدينه را فراهم سـاخت. عـلاوه بر اين، در زمـان حضور پيامبر( در مدينه و در زماني که غزوات و سرايا با کفار و مشرکان شدت گرفته بود، ديپلماسيعمومي در چارچوب اعزام مـبلغان همچنان ادامه داشت؛ براي مثال، در اين مقطع پيامبر(، حضرت علي( را براي دعـوت مـردم يمـن به آن منطقه فرستاد که با دعوت و اقدامات فرهنگي و تبليغي آن حضرت، بسياري از مردم يمن اسلام آوردند (واقدی، 1374، ص223).
مـبلغ ديگـري که به جانب يمن اعزام شد، معاذ بن جبل بود. پيامبر( زماني کـه مـعاذ بـن جبل را به يمن فرستاد، از او خواست تا اهل کتاب آن ديار را به توحيد دعوت کند؛ اگر پذيرفتند آنـها را به نمازهاي يوميه، آن گاه به روزه رمضان و پس از آن که همه اينها را پذيرفتند، به پرداخـت زکات دعوت کند (مـجلسی، 1385، ص177).
بـنابراین همان گونه که بیان شد از شیوههای تبلیغ پیامبر(، گسیل داشتن افرادی نخبه و با فضیلت از مسلمانان به سوی مجموعههای انسانی دور و نزدیک بود. این فرستادگان، گاهی حامل پیام دعوت اسلام و ایمان به رسـالت بودند و زمانی مأمور ارشاد و تعلیم اقوام و گروههایی که پیش از این به جرگة مسلمانان پیوسته بودند. این نوع مأموریتها، بیش از هر چیز، پویایی و تحرک دستگاه تبلیغی رسول اکرم( را نشان می داد. این اعـزامها، گـه گاه نیز به درخواست و پیشنهاد افراد یا قبایل صورت میگرفت؛ مانند اعزام معاذبن جبل به حمیر، که پیامبر( هنگام فرستادن او سفارشهای مفید و ارزشمندی در جهت تبلیغ بهتر بیان فرمود. همچنین اعـزام «عـمرو بن حزم» به سوی خاندان بین الحارث و خالد بن ولید به سوی همدان3.
همان طور که در ابتدای این قسمت نیز گفته شد، اعزام مصعب بن عمیر به مدینه پسـ از پیـمان اول عقبه برای تعمیم احکام و قرائت قرآن، موفقترین و مؤثرترین اعزام مبلغ در طول تاریخ ادیان است. وى علاوه بر آگاهى و احاطه بر مبانى و تعاليم اسلام، توان مديريت و رهبرى گروه را نيز داشت. چـگونگى بـرخورد وى بـا مردم مدينه و آموزش احكام شـريعت و تـلاوت قـرآن در بين آنان در پيروزى و رسيدن به هدفش سهم مهمى داشت. در برخى منابع، جزئيات ريز رفتارهاى او ذكر شده است، از جمله اين كه او جوانى بود كه از لباسهاى برازنده و خـوب اسـتفاده مـىكرد و همواره معطر و خوشبو بود (انصارى، 1381، ص52). به يقين، مـىتوان گـفت: اين ويژگىها در كنار شايستگىهاى پيش گفته در گرايش مردم، به ويژه جوانان، به سوى اسلام بىتأثير نبوده است.
تبلیغات سازنده و مؤثر مصعب بـن عـمیر، مـبلغ جوان و برازندة پیامبر و فعالیت تبلیغی بیعتکنندگان عقبة اول و دوم در میان مردم مـدینه و در قبایل و طوایف مختلف باعث شد که روز به روز نام رسول خدا( بیشتر بر سر زبانها بیافتد و افراد زیادتری شـیفته و دلبـاختة حـضرت گردند (دوانی، 1361، ص290). دیگر مورد، اعزام معاذ بن جبل به یمن اسـت کـه پیش از آغاز مأموریت، دستورالعمل ارشاد و دعوت او را بدرقه راهش میفرماید: «یا مَعاذُ یَسِّرٌ و لا تُعَسِّر وَ بَشِّر وَ لا تُنَفِّر» (ابـن هـشام، السـیرة النبویه، ج4، ص260)؛ ای معاذ (در تبلیغ دین) آسان بگیر و سخت مگیر و مژده و نویدبخش باش و مـردم را از دیـن بـیزار مکن.
بنابراین همان گونه که بیان شد پيامبر اكرم( نمیتوانستند در تمام اهداف تبليغى خود، خـودشان حـضور يابـند. بنابراين، نمايندگانى از جانب خود براى امر تبليغ مىفرستادند. بررسى ويژگىهاى اين نمايندگان و نكاتى كه بـه آنـها به عنوان دستورالعمل سفارش مىكردند، مىتواند راهگشا باشد.
در نمونهاى ديگر، پيامبر( حضرت امـيرالمؤمنين( را بـراى تـبليغ دين به يمن فرستادند. سبك برخورد حضرت على(، مدارا، خويشتن دارى و استقامت آن حضرت و نيز تكريم شـخصيت و احـاطة علمى ايشان نقشى عظيم در گرايش مردم يمن به اسلام ايفا كرد. اين در حالى است كه خـالد بـن وليد پيشـ از اين به يمن فرستاده شده بود، اما در اين امر توفيقى نداشت (مجلسى، 1385، ص360). از ديگر ويژگىهاى رفتارى حـضرت عـلى( در اين سفر تبليغى، مردمدارى و رعايت مقتضاى حال بود. ايشان در بين مردم يمن نـماز خـواند و مـسلمانان را با اهل يمن در صفى واحد قرار داد و در برابر آنان قرار گرفت، به گونهاى كه همه او را ببينند و سـخنش را بـشنوند. آنـگاه با فصاحت تمام، پس از حمد و ثناى الهى، نامة پيامبر را براى آنان قـرائت كرد. سـبك و شيوة حضرت على( در اين برخوردها، چنان جاذب و مؤدبانه و همراه با نرمى و استوارى بود كه در عرض يك روز، تمام قبيله «هـمدان» اسـلام آوردند (مجلسى، 1385، ج21، ص363 ).
در عين حال، در توصيههاى پیامبر( به كسانى كه براى تبليغ دين به نـقاط گـوناگون مىفرستادند، حتى در زمانى كه اسلام از قدرت و اقتدار سـياسى و اجـتماعى بـرخواردار بود اين بود كه مردم را بشارت دهيد و مـرانيد، و آسـان بگيريد و سختگيرى نكنيد (محمدى رى شهرى، 1382، ص225).
7. تشخیص زمان و مكان مناسب برای تبلیغ
با عـنايت بـه لزوم توجه اسلام به اقتضائات بـشري و شـرايط حاكم بـر زمـان و تـناسب آيات نازل شده با شرايط موجود در مـكه و مـدينه ميتوان دريافت كه براساس آموزههاي اسلامي تشخيص مخاطب و نيازهاي او در چگونگي نوع تعامل ارتـباط گـران و متوليان فرهنگي و ديني با مخاطبان نقشي تـعيين كننده خواهد داشت. از طـرفي ديگـر تدريجي بودن فرآيند انتقال پيام و عـدم اسـتعجال و پرهيز از شتاب زدگي در تغيير اجتماعي ضمن تسهيل در روند تكوين هويت فرهنگي جديد در جـامعه از ايجـاد هرگونه خلل در جريان ارتباط مـيان سـياستگذار و مـخاطب جلوگيري ميكند. لذا مـيتوان گـفت ارتباطات در اسلام تنها يك جـريان سـاده و مكانيكي انتقال پيام از فرستنده به گيرنده نيست و پيچيدگي خاص خود را دارد.
بنابر این همان گـونه کـه بیان شد استفاده مطلوب از زمان و فـرصتهای پیـش آمده در تـبلیغ، در حـصول نـتایج مورد انتظار، نقش اسـاسی ایفا میکند. آگاهی به زمان یا وقتشناسی میتواند بیشترین کمک را به تسریع و تسهیل فرآیند دعـوت عـطا کند. در این راستا، مرحلهبندی و تعیین مـوعد و مـدت هـر یـک از مـراحل یا اقدامهای تـبلیغی، خـود باعث بهرهبرداری بهتر از فرصتها خواهد گردید. رسول خدا(، همواره درصدد یافتن لحظهها، فرصتها و موقعیتهای مناسب بـرای دعـوت بـوده و با برنامهریزی و درایت از کوچکترین فرصت، بزرگترین سـود را مـیبردند.
الف ـ زمـانبندی مـراحل مـختلف دعـوت
مهمترین شیوه در این محور، تعیین زمان دقیق فعالیتهای تبلیغی براساس محاسبة شرایط و امکانات موجود است. پیامبر( با الهام از آیات الهی، تبلیغ بیوقفه دین را با ترتیب زمانی مـنطقی آغاز نمود و استمرار بخشید. در مورد مراحل اصلی دعوت پیامبر(، میان سیرهنویسان اندکی اختلاف نظر وجود دارد؛ گروهی مثل طبری و ابن هشام همان دو مرحله مشهور دعوت نهانی و آشکار مکه را مطرح میکنند و گـروهی نـظیر یعقوبی به سه مرحله معتقدند؛ یعنی مرحلة انذار خویشاوندان را پیش از دعوت علنی، مرحلهای جدا دانستهاند (مکارم شیرازی، 1368، ج15، ص367) که با توجه به نزول دو آیه جداگانه در باب دعوت عشیره و دعوت هـمگانی و اقـدام مجزای رسول خدا( برای هر یک، نظریة دوم صحیحتر به نظر میرسد.
بنابراین همان طور که بیان شد، زمان تبليغ همچون مكان آن، اهميت دارد و بـايد بـه آن توجه نمود. انتخاب زمان مـناسب بـراي تبليغ، يكي از عوامل مؤثر در موفقيت مبلغ است. او بايد زماني را براي سخن گفتن انتخاب كند كه مخاطبين آماده باشند، سخنراني و گفتن احكام الهي در زمان گرسنگي، تشنگي، خـستگي، بـيحوصلگي و هيجان نه تنها مـفيد نـيست، بلكه تأثيرات منفي نيز بر آنان خواهد گذاشت. مبلغ بايد سخنانش را در زماني بگويد كه شرايط فراهم باشد وگرنه به نتيجه نخواهد رسيد (قرائتی، 1389، ص40). در واقع باید گفت که زمانشناسى به برنامهريزان تـبليغى اين امـكان را مىدهد كه آنان از زمان عقب نمانند و بر حسب مقتضيات آن، ابزارها و شيوههاى تبليغاتى را متحول كنند (محمدى رى شهرى، 1382، ص195).
در نهایت باید گفت که پيامبر( در شرايط و زمانهاى گوناگون، حتى بعدها در دوران حكومت اسلامى، از سبكهاى گوناگون براى تـبليغ دين بـهره مىجستند. تـوجه ويژة پيامبر( به اقامة نماز جمعه و بيان خطبههاى نماز جمعه شرايطى را فراهم مىآورد تا همة گروههاى اجتماعى مـورد تبشير و انذار قرار گيرند و به سوى خوبىها رهنمون گردند. در كنار نـمازجمعه، نـماز عـيد فطر و عيد قربان نيز جايگاه ويژهاى داشت و پيامبر( در اين روزها خطبه مىخواندند، امر به معروف و نهى از منكر مـىكردند و نـماز عيد مىگزاردند، در عيد قربان، قربانى مىنمودند (ر.ك: ابن سعد، پيشين، ج1، ص248).
پژوهش های اجتماعی اسلامی » تابستان 1394 - شماره 105 (صفحه 30)
________________________________________
ب ـ عنصر مكان در تبليغ
بـرپایی مـحل یـا مراکزی برای تبلیغ، موجب تمرکز بخشیدن به کار دعوت میشود و از فعالیتهای پراکنده و بینتیجه جلوگیری مـیکند. در دعوت رسول خدا(، پایگاههای پر جاذبهای برای سازماندهی و هدایت مردم در نظر گرفته شده اسـت. در ابتدای دعوت پنهانی، مـشهور اسـت که خانه «ارقم بن ابی الارقم» نخستین پایگاه دعوت پیامبر اسلام( بوده و مسلمانان نخستین، آیین اسلام و آموزشهای قرآنی را در آن جا فراگرفته اند. «پس از آن که ارقم اسلام آورد و به قول خودش، هفتمین نفری بـود که ایمان آورده بود، خانه خود را در اختیار حضرت رسول( و یارانش قرار داد و عدة زیادی در این خانه اسلام آوردند» (زریاب، 1370، ص143).
پس از آن که دعوت پیامبر( علنی گردید، مسلمانان تا آن جا کهمیتوانستند از پایگاه تبلیغی عمومی مـسجدالحرام بـرای فعالیتهای ارشادی بهره جستند، به طور مسلم طواف و نماز و عبادات دیگر مسلمانان در مسجدالحرام با شیوة خاص اسلامی، میتوانست بیش از هر مکان دیگر به تأثیرگذاری دعوت یاری رساند.
در بدو ورود پیامبر( بـه مـدینه، مسجد قبا برپا گردید و مرکز دعوت نبوی قرار داده شد، تا آن که مسجد مدینه به عنوان مهمترین مقر دعوت، به دست پیامبر( و یاران ساخته شد و منشأ بزرگترین تحولات دینی، سـیاسی، اجـتماعی، علمی و حتی نظامی در جهان گردید. نکتة اساسی در کیفیت و دامنة بهرهبرداری پیامبر( از این پایگاه تبلیغی است؛ مرکز نشر احکام الهی، قضاوت و داوری، جایگاه وعظ و ارشاد و تعلیم و تحقیق، پایگاه آمادگی رزمی و تـوجیه سـیاسی، مـحل تصمیمگیری و شورا، مصلای جماعت و مـحل عـبادت و اعـتکاف در همه اوقات از جمله کارکردهای مسجد در زمان رسول خدا( بود.
بنابراین همان گونه که بیان شد تبليغ مسايل ديني و رساندن دستورات الهـي بـه بـندگان، در مكانهاي مناسب تأثير بيشتري خواهد داشت. مكانهايي هـمچون «مـكه»، كه مراسم بزرگ حج در آنجا برگزار ميشود، بهترين و مناسبترين مكانها براي تبليغ است. پيامبر اكرم( در ايام حج، پيام خدا و دعوت اسلامي خـويش را بـه مـردم ميرساندند. رسول اكرم( در كنار كعبه در حجر اسماعيل مينشستند و آيات قرآن را تلاوت و تـبليغ ميكردند (قرائتی، 1389، ص37 ).
8. تبليغ براساس آزادي
قرآن در آيات زيادي ميفرمايد: «اي پيامبر وظيفة تو ابلاغ است نه اجبار و اكراه، هر كس خواست پيروي كند و هر كس نـخواست پيروي نـكند» (آل عـمران/19). «بندگان خوب من كساني هستند كه سخن را ميشنوند و بهترين آن را پيروي مينمايند» (زمر/18).
حـق انـتخاب براساس تدبير و تعقل و بصيرت و آگاهي يكي از امتيازات دين مبين اسلام است (قرائتی، 1389، ص16). اسلام، تبليغات خود را براساس آزادي و از طريق مـنطق و مـوعظه اسـتوار نموده است. رسول اكرم( در يك روز چند نامه به چند نقطه جهان از جمله امپراطور رومـ و ايران و پادشـاه حـبشه و شام و يمامه فرستاد (مكاتيبالرسول، ص32). ولي دعوت او براساس ارشاد و هدايت بود نه اكراه و اجبار و يا تهديد و تطميع. چـنان كه شـيوة دعـوت آن حضرت نسبت به اهل كتاب دعوت به مشتركات بود. آن حضرت براي دعوت به اسـلام بـه عيادت فردي يهودي كه او را آزار ميداد رفت و آن يهودي به دليل اين نوع برخورد مسلمان شد. «وحشي» غـلام هـند را كه قـاتل حمزه عموي آن حضرت بود مورد عفو قرار داد و اسلام او را پذيرفت. آري اساس دعوت اسلام حـقگرايي، واقـعنگري، منطق، فطرت و انسان دوستي است (قرائتی، 1389، ص17). اسلام، در تبليغات خود حتي اجازة ناسزا گـفتن بـه دشـمن را نميدهد. حضرت علي( در صفين به ياران خود فرمود: «من از ناسزاگويي شما ناراحتم، ما با داشتن مـنطق نـيازي به ناسزا نداريم» (نهجالبلاغه، خطبة206).
پژوهش های اجتماعی اسلامی » تابستان 1394 - شماره 105 (صفحه 32)
9. پذیرفتن وفدها و هیأتهای نمایندگی
وفدها، هیأتهای نـمایندگی قـبایل مـختلف عرب بودند که برای اظهار اسلام و اعلام انقیاد به حضور رسول اکرم( شرفیاب میشدند، کـه ایـن مـلاقاتها، بیشتر بعد از فتح مکه و در سال نهم هجرت اتفاق افتاد و آن را به این سـبب «عـامالوفود» نامیدند؛ از جمله وفد بنی تمیم، هیأت ثفیف، وفد بنی حارث و وفد بنی سعد بن بکر (ابـن هـشام، ج4، ص170).
یکی از شیوههای موفق پیامبر(، استقبال و پذیرایی صمیمانه هیأتهایی است که از مناطق مـختلف بـرای شناخت عقاید پیامبر( و آشنایی با جمع مـسلمانان، بـه ویـژه در دوران پس از هجرت به حضور آن حضرت میرسیدند و پیامبر( بـا سـعة صدر و پذیرایی گرم و با اتخاذ شیوههای مؤثر تبلیغی ذهن و دل آنان را به دین اسـلام مـتوجه میساخت.
10. بشارت و انذار
بسیاری از اقـدامات تـبلیغی پیامبر( را مـیتوان در راسـتای مـژده و هشدار دانست.
الف ـ بشارت و مژده به مـشرکان بـرای پذیرش اسلام
در نخستین مرحلة دعوت که خواندن به اصل مسلمانی است، پیـامبر( از بـشارتهای متنوع و مؤثری استفاده نمود؛ مژده بـه نعیم اخروی و بشارت بـه سـعادت دنیوی، هر دو در دعوت حکیمانه پیـامبر( بـسیار دیده میشود. اینک، نمونههایی از بشارت به نعیم اخروی:
ـ نخستین و مهمترین بشارت پیامبر( ایـن جـمله مشهور و شعار بزرگ بود: «قـولوا لا اله الا الله تـفلحوا»؛ بـگویید: معبودی جز الله نـیست، تـا رستگار شوید.
ـ (وَ مَن يُؤْمـِن بـِاللهِ وَ يَعْمَلْ صَالِحًا يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ وَ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أبـَدًا ذَلِكَ الْفـَوْزُ الْعَظِيمُ( (تغابن/9)؛ و هر کس به خـدا ایـمان آورد و کار شـایستهای کـرده بـاشد، بدیهایش را از او بسترد و او را در بهشتهایی کـه از زیر درختان آن جویبارها روان است درآورد. در آن جا به مانند این است همان کامیابی بزرگ.
ب ـ انذار و هـشدار بـه مشرکان
مبلغان الهی همواره بیم دادن و آگـاهاندن مـخاطبان نـسبت بـه عـاقبت و فرجام بد بـیایمانی را در دسـتور کار دعوت خویش داشتهاند، به طوری که گاهی خود را تنها با عنوان نذیر یا منذر مـعرفی مـیکنند (إنـَّمَا أنَا إلاَّ نَذیِرٌ مُبِین( در انذار، عنصر آگاهی و هـشدار نـقش اصـلی را دارد چـرا کـه تـخویف و ترساندن صرف، نه در شأن انبیا و نه به تنهایی مفید فایده است، بلکه آنان بیان کنندة وعده و وعیدهای غیر قابل تغییری میباشند که تحقق خواهد یافت و این آگـاهی میتواند باعث نگرانی، خوف از سرانجام کار و در نتیجه ایمان به پیامبر( شود. نمونههایی از انذار به عذاب اخروی و دنیوی را یادآوری میکنیم:
ـ در بیان عذاب اخروی: (إِنَّهُ مَن يُشْرِكْ بِاللهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللهُ عـَلَيهِ الْجـَنَّةَ وَ مَاْوَاهُ النَّارُ( (مائده/72)؛ هر کس به خدا شرک آورد، قطعاً خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جایگاهش آتش است.
ـ (قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللهِ الْكَذِبَ لاَ يُفْلِحُونَ( (یونس/69)؛ بگو در حقیقت کـسانی کـه بر خدا دروغ میبندند، رستگار نمیشوند.
ج ـ تشویق مسلمانان به ایمان و عمل صالح
از جلوههای مهم این شیوة کلی، تشویق مؤمنانی است که مرحلة نخستین دعـوت را پذیـرفته و به جرگة مسلمانی پیوستهاند و اکـنون نـیازمند ارشاد و ترغیب بیشتر در جهت تعمیق ایمان و عمل صالح میباشند. شاید بتوان گفت این شیوه در سلوک تبلیغی رسول اکرم( مهمترین جایگاه را داشته است، چه او هـمیشه در مـرحلة اول با تشویق و ترغیب بـرای ارشـاد، تغییر و تحول در افراد و توسعة حاکمیت روحیة اسلامی در رفتارهای فردی و جمعی داشته است. این شیوه نیز گاه با تبیین نتایج اخروی و گاه با نتایج دنیوی بوده است.
11. مشورت با مؤمنان
رایـزنی و مـشورت با افراد، از راههای مؤثر جلب اعتماد و باعث پیشرفت امور به نحو مطلوب میگردد. هر چند همة مؤمنان، موظف به اطاعت محض از رسول خدا( و کنار نهادن دیدگاههای خود به هنگام اظـهار نـظر پیامبر( بـودند، شیوة ایشان در ابعاد مختلف زندگی، به ویژه در جنگها، رجوع به کارشناسان و افراد خبره بود. این باعث مـیشد مؤمنان خود را شریک دعوت بدانند و برای به هدف رسیدن آن تلاش خـالصانهتری بـه عـمل آورند. وحی الهی نیز به او سفارش میکرد: (وَ شَاوِرْهُمْ فِي الأمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ( (آل عمران/159).
از نـمونههای بـرجستة مشورت پیامبر(، جنگ بدر است که آن حضرت در اصل جنگ، تعیین موضع نبرد و مـوضوع اسـیران، بـا یاران خود مشورت کرد. نتیجه آن شد که ابتدا عدهای از جنگ شانه خالی کردند و گروه بـیشتری تبعیت و آمادگی کامل خود را اعلام نمودند و گفتند: «ما سخنی را که بنی اسرائیل بـه موسی گفتند به تـو نـمیگوییم (اذهب انت و ربک فقاتلا انا ههنا قاعدون) بلکه میگوییم تو و پروردگارت بجنگید و ما هم همراه شما میجنگیم». در این ماجرا، رسول خدا( چند بار مشورت یاران را طلبید و فرمود: «اَشیروا عَلَیَّ ایها النـاس» (رأی خود را به من بگویید). انصار نیز در پاسخ از زبان سعد بن معاذ، اظهار اطاعت کردند و آمادگی خود را برای جنگ اعلام داشتند. پیامبر( پس از این مشورتها عزم خود را جزم و تصمیم نهایی را گرفت و فـرمود: «بـه راه افتید. مژده باد شما را که خداوند وعدة پیروزی بر قریش یا تصاحب کاروان را داده است و حرکت را آغاز کرد» (تلخیص از: سیرة ابن هشام، ج2، ص253).
مشورت پیامبر( با یاران، تنها به مسائل جنگ مـنحصر نـبوده، بلکه در سایر امور مثل قضایای خانوادگی و اجتماعی و نیز تعیین افراد اعزامی برای ادارة مناطق و مأموریتهای دیگر نیز بوده است.
12. هماهنگی با مخاطبان در معیشت
پیامبر اکرم( از آن جا که میخواهد بـه عـنوان اسوهای تمام عیار و همیشگی برای انسانها هدایتگر آنها باشد و ایشان را به پیروی خود، دلگرم و تشویق کند، همانند سایر انسانها زندگی کرده و از هرگونه تعین و تشخص که موجب فاصله گرفتن مـخاطبان از او گـردد، خـودداری میکند.
شایان توجه است کـه در مـفهوم اسـوه، تساوی نیز بخشی از معناست:
«تناسب شیوة زندگی میان اسوه و متأسی، یکی از ابعاد ضروری هماهنگی میان آن دو است و اساساً فاصلة سطح و شیوة زنـدگی افـراد، از جـمله موانع ایجاد رابطة میان انسانهاست و نظر به ایـن کـه در تبلیغ ایجاد رابطة ناگسستنی غیر قابل اغماض است، اسوهها باید در جهت هماهنگی شیوة زندگی خود با تودهها بکوشند» (عـباسی مـقدم، 1371، ص246).
الف ـ سـادهزیستی
ب ـ پرهیز از تکلف و تشریفات
13. بر پا داشتن شعائر ديني به صورت آشـكار
رفتار ديگري كه كاركرد تبليغي و ارتباطي مهمي داشت، اقامة نماز از سوي پيامبر( به صورت آشكار در كنار كعبه بود. برخي از ياران پيامـبر( نـيز در بـيرون منزل خود به صورت آشكار و با صداي بلند به نماز و دعـا و گـريهميپرداختند و كودكان و زنان براي تماشاي آن گرد ميآمدند و سران قريش نگران تأثيرپذيري تماشاكنندگان بودند (ابن هشام، ج2، ص13).
نتیجهگیری
با تـوجه بـه مـطالب بیان شده این نتیجه حاصل میشود که:
یكي از جنبههاي زندگي پيامبر( كه تـاكنون تـوجه شـايسته و بايستهاي به آن نشده روشهای تبلیغی ایشان است. يعني تأمل در روشهاي فرهنگي ـ ارتباطي كه به كار بـستن آن مـوجب شـد تا ساكنان عرب نواحي مركزي شبه جزيرة عربستان با دست كشيدن از باورهاي ديرينه و گـرويدن بـه آييني نو زندگي جديدي را آغاز كنند. پیامبر اسلام( با به کارگیری یک نـظام ارتـباطی و تـبلیغی منسجم توانستند پیامهای الهی را به گوش جهانیان برساند. بنابراین برای ما که در عصر ارتـباطات بـه سر می بریم درک ماهیت این حرکت ضروری است. در واقع درک اصول، شرایط، ویـژگیها و ابـزار تـبلیغ اسلامی میتواند راهگشای ما در این عصر باشد.
بنابراین تبليغات اسلامي در هر عصري لازم است و جزء امـور واجـب شمرده ميشود؛ اما در عصر كنوني كه ابزارهاي ارتباط و وسايل تبليغ بيش از صدر اسـلام فـراهم اسـت و دنيا دستخوش تحولي بزرگ گشته و چونان خانوادهای واحد، همة اهل خود را در محدودة كوچكي مجتمع كردهـ اسـت «دهـکدة جهانی به تعبیر مک لوهان» (دادگران، 1377، ص96) و تبليغات در دنيا در رأس همة امور قرار گـرفته و آیـندة اسلام، به عملكرد «تبليغات اسلامي» وابسته است، اهميت تبليغ مباني اسلام و ارائه و معرفي حقيقت آن، مضاعف شده اسـت.
از طـرفی بايد به اين مسأله توجه شود که در عصر حاضر با توجه به مـقتضيات زمـان و مقولاتي همچون اسلام هراسي و هجمههاي تبليغاتي و رسـانه اي کـه وجـود دارد، چه روشها و ابزارهای ارتباطي مؤثري با در نـظر گـرفتن مفاهيم و شيوههاي ارتباطي اسلام بايد به کار گرفته شود تا چهرة اسلام بـه درسـتي به عموم مردم شناسانده شود؟ چـرا کـه در زمان حـاضر پديدة اسـلام هـراسي، پديدهاي با عناصر پيچيده و ابعاد مـتعدد و آثـار عميق است؛ از اين رو تقابل با اين پديده مقتضي به کارگيري همةتلاشهاي ممکن در جهان اسلام بـه هـدف دستيابي به راهبردي فراگير است.
پیـنوشتها
1. feedback
2. context
3. برای توضیح بیشتر ر.ک: ابـن هـشام، السیرة النبویه، ج4 ، ص196 .
________________________________________
منابع و مآخذ
* قـرآن کـریم.
1. ابن سعد (1452ق./ 1985م)، الطبقات الكبري، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج3 .
2. ابنهشام، عبدالملک (1375)، السیرة النبویه، تـرجمة سـید هاشم رسولی، تهران، کتابفروشی اسـلامیه.
3. ازكيا، مـصطفي (1380)، جـامعه شناسي توسعه، تـهران، نـشر كلمه.
4. الويري، محسن (1387)، «رسانة مـسجد، الگـوي توسعة پايدار»، فصلنامة نامة صادق، ش 31 .
5. -------- (1383)، «شیوههای فرهنگی ـ ارتباطی پیامبر در عهد مکی»، تهران، مجلة پژوهشی دانـشگاه امـام صادق(.
6. پیشوایی، مهدی (1385)، تاریخ اسلام، تـهران، دفـتر نشر مـعارف.
7. جـعفريان، رسـول (1379)،آثار اسلامى مكه و مـدينه، قم، مشعر.
8. -------- (1377)، از پیدایش اسلام تا ایران اسلامی، تهران، مؤسسة فرهنگی دانش و اندیشه معاصر.
9. جليلي، سـعيد (1374)، سـياست خارجي پيامبر(، تهران، چاپ و نشر سـازمان تـبليغات اسـلامي.
10. حـسني، عـلي اکبر (1377)، تاريخ تـحليلي و سـياسي اسلام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
11. الحلبی الشافعی (بیتا)، السیرة الحلبیه، بیروت، المکتبة الاسلامیه، ج1 .
12. داداشـنژاد، مـنصور (1385)، «بـررسي نکات اصلي وفود در سيرة نبوي»، پژوهشي در سـيرة نـبوي (مـجموعة مقالات)،چـاپ دوم، قـم، زيتـون.
13. دادگران، سيد محمد (1383)، مباني ارتباطات جمعي، تهران، چاپ ششم، انتشارات فيروزه.
14. زریاب خویی، عباس (1370)، سیرة رسولالله(، تهران، سروش.
15. سبحانی، جعفر (1389)، تاریخ اسلام، قم، نشر امام عصر.
16. -------- (1385)، فـروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب.
17. شریفپور، رضا (1380)، مسجد و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
18. طباطبايي، سيد جواد (1380)، ديباچهاى بر نظرية انحطاط ايران، تهران، نگاه معاصر.
20. طباطبايي، سید محمد حسين (1363)، تفسیر المـیزان، تـرجمة سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارت اسلامی.
19. -------- (1385)، سنن النبي، ترجمة عباس عزيزي، تهران، انتشارات صلاة.
21. طبرسي (بیتا)، مجمع البيان، ج3 ، بیجا.
22. طبری، محمد بن جریر (بیتا)، تاریخ طـبری، مـصر، دارالمعارف، ج 2 .
23. فارسی، جلالالدین (1367)، پیامبری و انقلاب، قم، امید.
24. فرقانی، محمد مهدی (1387)، درآمدی بر ارتباطات سنتی در ایران، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
25. -------- (1382)، راه دراز گذار، تهران، فـرهنگ و انـدیشه.
26. قرائتی، محسن (1389)، قرآن و تبلیغ، تـهران، مـرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
27. كليني، محمد بن محمد بن يعقوب (1365)، الكافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
28. گال، مردیت و دیگران (1383)، روشهای تحقیق کمی و کیفی در علوم تربیتی و روانشناسی، احـمد رضـا نصر و دیگران، تهران، سـمت و انـتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
29. مجلسى، محمد باقر (1385)، بحارالانوار، ترجمة علی دوانی، تهران، اسلاميه، ج 21 .
30. محمدى رى شهرى، محمد (1382)، تبليغ بر پايه قرآن و حديث، ترجمة على نصيرى، قم، دارالحديث.
31. مکارم شیرازی، ناصر (1367)، تفسیر نمونه، بـا هـمکاری جمعی از دانشمندان، ج3 ، تهران، دارالکتب اسلامیه.
32. واقدی (1369)، مغازی، ترجمة محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.