■ چه کنیم نماز برای ما مهم باشد؟ (1)
حجت الاسلام ابراهیم کفیل، مرکز تخصصی نماز
مشکل این است که به نمازمان اهمیت نمیدهیم و عملاً قبول نداریم نمازمان ناقص است؛ چراکه برای برطرفشدن نقصش تلاشی نمیکنیم. شاهدش اینکه نمازهای ما از اول تکلیف تاکنون، تغییری نکرده است و در نمازمان پیشرفتی نکردهایم، حتی شاید کیفیتش پایینتر هم آمده باشد! و همین، شاهد اندکبودن اهتمام ما به نماز است.
کودکی را در نظر بگیرید که چند ماه به طور مستمر و مرتب در کلام آموزش خط حاضر شده، ولی جز حضور در کلاس کار ویژهای انجام نداده است و در نتیجه خطش هیچ تغییری نکرده است؛ هنوز مثل اول بدخط مینویسد. در چنین حالتی به او گفته میشود: “چرا به کلاس و درست اهمیت نمیدهی!؟”، یعنی عدم حصول پیشرفت، شاهد عدم اهتمام او به کلاس و درس تلقی میشود، اگرچه هر روز در کلاس حاضر شده باشد.
در این مقاله میپردازیم به بیان راه حل اینکه چه کنیم که "نماز "یک کار مهم، بلکه مهمترین کار برایمان باشد.
در این راستا راههای زیر را میتوان از فرمایشهاي معصومینb استفاده نمود:
1.توجه به اینکه نماز سخن گفتن با خدا به شیوه مطلوب اوست
قال علیبنالحسینa: وَ حَقُّ الصَّلَاةِ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا وِفَادَةٌ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ أَنَّکَ فِیهَا قَائِمٌ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِذَا عَلِمْتَ ذَلِکَ قُمْتَ مَقَامَ الذَّلِیلِ الْحَقِیرِ الرَّاغِبِ الرَّاهِبِ الرَّاجِی الْخَائِفِ الْمُسْتَکِینِ الْمُتَضَرِّعِ الْمُعَظِّمِ لِمَنْ کَانَ بَیْنَ یَدَیْهِ بِالسُّکُونِ وَ الْوَقَارِ وَ تُقْبِلَ عَلَیْهَا بِقَلْبِکَ وَ تُقِیمَهَا بِحُدُودِهَا وَ حُقُوقِهَا.
وامام سجّادaمیفرماید: و حق نماز این است که بدانی نماز کوچ کردن سوی خدای عزوجل است، و تو در آن حال در برابر خدای عزوجل ایستادهای، و چون این معنا و موقعیت را دانستی در موضع بندهای میایستی که خوار و بیمقدار و زار و هراسان و امیدوار و ترسان و خاضع و متضرع است، و کسی را که در برابر او ایستاده است، بهوسیله سکون و وقار خود بزرگ میدارد. و در این حال با صمیم قلب بهنماز رو میآوری، و آن را با حدود و حقوقش بهپا میداری.[1]
توجه به مزد و پاداش و مقدار آن، در "اهتمام به عمل "مؤثر است؛ مثلاً اگر سه نفر، از فرد نجاری درخواست ساختن میزی را داشته باشند و هر کدام مبلغی را پیشنهاد کنند، مثلاً هزار تومان، دههزار تومان و صدهزار تومان، نجار با توجه به پولی که هر کدام پیشنهاد کرده، میز مناسبی میسازد؛ یعنی توجه به مزد و مقدار آن، تلقّیِ او را نسبت به عمل مورد سفارش مشخص میکند.گفتنی است پاداش از طرف دیگر، بیانگر اهتمام پیشنهاد دهنده نیز است.
در ادامه نمونههایی از ثوابهای عظیم نماز را مرور میکنیم
عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهa: قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ bأَنَّ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ a عَلَّمَ أَصْحَابَهُ فِی مَجْلِسٍ وَاحِدٍ أَرْبَعَمِائَةِ بَابٍ مِمَّا یَصْلُحُ لِلْمُؤْمِنِ فِی دِینِهِ وَ دُنْیَاهُ قَالَ a: مَنْ أَتَی الصَّلَاةَ عَارِفاً بِحَقِّهَا غُفِرَ لَه[2].
امام صادقa فرمودند: هر که نماز را با حقشناسی از آن بخواند خدایش بیامرزد.
عن سلمان (ره) قال: کنا مع رسول اللّهs فی ظلّ شجرة فأخذ غُصنا منها فنقضه فتساقط ورقة فقالs: اَ لا تسألون عمّا صنعتُ؟ قلنا: اخبرنا یا رسول اللّهs. قال: إنّ العبد المسلم إذا قام إلی الصلوة، تحاتت عنه خطایاه کما تحاتت ورق هذه الشجرة[3]
سلمان میگوید: زیر سایه درختی در کنار رسول خداs بودیم. شاخهای از آن را گرفته، تکان دادند. برگهایی از آن بر زمین ریخت. حضرت فرمودند: نمیپرسید چرا چنین کردم؟ گفتیم: بفرمایید. فرمودند: هنگامی که مسلمانی به نماز میایستد، گناهانش مانند برگهای این درخت بر زمین میریزد.
عَنْأَبِیبَصِیرٍعَنْأَبِیجَعْفَرٍa قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِs: لَوْ کَانَ عَلَی بَابِ دَارِ أَحَدِکُمْ نَهَرٌ فَاغْتَسَلَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنْهُ خَمْسَ مَرَّاتٍ أَ کَانَ یَبْقَی فِی جَسَدِهِ مِنَ الدَّرَنِ شَیْءٌ؟ قُلْنَا لَا. قَالَ فَإِنَّ مَثَلَ الصَّلَاةِ کَمَثَلِ نَهَرِ الْجَارِی کُلَّمَا صَلَّی صَلَاةً کَفَّرَتْ مَا بَیْنَهُمَا مِنَ الذُّنُوب[4].
پیامبرsفرمودند: اگر بر در خانه شما نهری باشد و در شبانه روز، پنج بار بدن خود را در آن شستشو دهید، آیا اثری از چرک و آلودگی در بدنتان باقی خواهد ماند؟ گفتیم: نه. فرمودند: همانا مَثَل نماز در میان شما، مَثَل نهری است که هر نماز در شبانه روز، اثر گناهانی که در فاصله نمازِ گذشته با آن انجام شده است را از بین میبرد.
ب.ثواب عظیم نماز
نماز واجب معادل هزار حج و هزار عمرة مقبول است. عنأَبِیکَهْمَسٍعَنْأَبِیعَبْدِاللَّهِ a:قَالَ قُلْتُ لَهُ أَیُّ الْأَعْمَالِ هُوَ أَفْضَلُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ قَالَ مَا مِنْ شَیْءٍ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ یَعْدِلُ هَذِهِ الصَّلَاةَ ... وَ صَلَاةٌ فَرِیضَةٌ تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ أَلْفَ حَجَّةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَاتٍ مُتَقَبَّلَات[5].
ابوکهمسگوید به ابوعبداللَّه امام صادقaگفتم: باارجترین طاعتی که انسان را به خدا نزدیک کند و هیچ طاعتی به درگاه خدا محبوبتر از آن نباشد، چه طاعتی است؟ حضرت در جواب فرمودند: بعد از معرفت اللَّه (یعنی اعتراف به توحید، نبوت و امامت)، هیچ طاعتی را باارجتر و پربهاتر از نماز نمیشناسم ... و یک نماز واجب در نزد خداوند با هزار حج و هزار عمرهای که بهخوبی انجام شود و ئمقبول درگاه الهی واقع شود، برابر است.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَسَمْتُ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَبْدِی فَنِصْفُهَا لِی وَ نصفها لِعَبْدِی وَ لِعَبْدِی مَا سَأَلَ إِذَا قَالَ الْعَبْدُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ بَدَأَ عَبْدِی بِاسْمِی وَ حَقٌّ عَلَیَّ أَنْ أُتَمِّمَ لَهُ أُمُورَهُ وَ أُبَارِکَ لَهُ فِی أَحْوَالِهِ فَإِذَا قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ حَمِدَنِی عَبْدِی وَ عَلِمَ أَنَّ النِّعَمَ الَّتِی لَهُ مِنْ عِنْدِی وَ أَنَّ الْبَلَایَا الَّتِی دَفَعْتُ عَنْهُ فَبِطَوْلِی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی أُضِیفُ لَهُ إِلَی نِعَمِ الدُّنْیَا نِعَمَ الْآخِرَةِ وَ أَدْفَعُ عَنْهُ بَلَایَا الْآخِرَةِ کَمَا دَفَعْتُ عَنْهُ بَلَایَا الدُّنْیَا فَإِذَا قَالَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ شَهِدَ لِی عَبْدِی أَنِّی الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ أُشْهِدُکُمْ لَأُوَفِّرَنَّ مِنْ رَحْمَتِی حَظَّهُ وَ لَأُجْزِلَنَّ مِنْ عَطَائِی نَصِیبَهُ فَإِذَا قَالَ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ أُشْهِدُکُمْ کَمَا اعْتَرَفَ أَنِّی أَنَا مَالِکُ یَوْمِ الدِّینِ لَأُسَهِّلَنَّ یَوْمَ الْحِسَابِ حِسَابَهُ وَ لَأَتَجَاوَزَنَّ عَنْ سَیِّئَاتِهِ فَإِذَا قَالَ إِیَّاکَ نَعْبُدُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقَ عَبْدِی إِیَّایَ یَعْبُدُ أُشْهِدُکُمْ لَأُثِیبَنَّهُ عَلَی عِبَادَتِهِ ثَوَاباً یَغْبِطُهُ کُلُّ مَنْ خَالَفَهُ فِی عِبَادَتِهِ لِی فَإِذَا قَالَ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِیَ اسْتَعَانَ عَبْدِی وَ الْتَجَأَ إِلَیَّ أُشْهِدُکُمْ لَأُعِینَنَّهُ عَلَی أَمْرِهِ وَ لَأُغِیثَنَّهُ فِی شَدَائِدِهِ وَ لَآخُذَنَّ بِیَدِهِ یَوْمَ نَوَائِبِهِ فَإِذَا قَالَ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ إِلَی آخِرِ السُّورَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَذَا لِعَبْدِی وَ لِعَبْدِی مَا سَأَلَ فَقَدِ اسْتَجَبْتُ لِعَبْدِی وَ أَعْطَیْتُهُ مَا أَمَّلَ وَ آمَنْتُهُ مِمَّا مِنْهُ وَجِلَ.[6]
امام حسن عسگریa از پدر بزرگوارشان و ایشان از پدران گرامیشان از امیرالمؤمنینaاز رسول خداsاز خداوند متعال، نقل کرده که حضرت حق فرمود: من سوره فاتحه الکتاب را میان خود و بندگانم تقسیم کردهام که نصفش مال من است و نصفش مال بندگانم و هرچه بندهام از من درخواست کند، اجابت مینمایم. وقتی که بندهای بگوید: “بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ” خداوند متعال میفرماید: بندهام مرا حمد کرد و میداند نعمتهایی که دارد از من است و بلاهایی که از او دفع شده، با عنایت و احسان من دفع شده است. شما فرشتگان را شاهد میگیرم که من نعمتهای آخرت را هم به نعمتهای دنیای بندهام، اضافه میکنم و از او بلاها را دفع میکنم؛ همانطوری که بلاهای آخرت را از او دفع کردم.
وقتی بنده میخواند: “الرحمن الرحیم”، خداوند میفرماید: بندهام شهادت به رحمان و رحیم بودن من داد، من هم شما را شاهد میگیرم که رحمت خود را درباره او زیادتر کنم و از عطاهای خود به وی ببخشم. وقتی بنده بگوید: “مالِکِ یَوْمِ الدِّین”، خداوند متعال میفرماید: من شما را شاهد میگیرم، چون او اعتراف به این کرد که من صاحب روز پاداش هستم، من هم در آن روز، حساب او را آسانتر میکنم، حسنات وی را قبول میکنم و از گناهانش در میگذرم. و وقتی بنده در نماز میگوید: “إِیَّاکَ نَعْبُدُ”، خداوند میفرماید: بندهام راست گفت، او فقط مرا عبادت میکند. من شما را شاهد میگیرم که برای عبادت این بندهام، چنان ثوابی بدهم که مخالفان عبادت او به آن ثواب غبطه بخورند.
و وقتی بنده میگوید: “وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ”، خداوند میفرماید: این بنده از من یاری خواست و به من پناه آورد. من شما را شاهد میگیرم که در کارهایش به وی یاری دهم و در سختیها او را حمایت کنم و روز قیامت هم دست او را بگیرم و داخل بهشت کنم. و وقتی بنده میگوید: “اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ” تا آخر سوره حمد، خداوند میفرماید: این صراط مستقیم برای بندۀ من است.
آنچه را از من خواست، به وی میدهم و او را از هرچه میترسید امان دادم.
3. توجه به جایگاه نماز در دین
امر دیگری که اهمیت نماز را در نگاه نمازگزار بیشتر میکند، توجه به جایگاه نماز در دین مبین اسلام است.
الف) نماز "رأس اسلام" است
پیامبرsزمانی که معاذ بنجبل را به یمن فرستادند، در ضمن سفارشها به او فرمودند:
یَا مُعَاذُ عَلِّمْهُمْ کِتَابَ اللَّهِ ... وَ لْیَکُنْ أَکْثَرُ هَمِّکَ الصَّلَاةَ فَإِنَّهَا رَأْسُ الْإِسْلَامِ بَعْدَ الْإِقْرَارِ بِالدِّین[7].
کتاب خدا را به ایشان بیاموز... و بیشترین توجه خود را معطوف به نماز کن، چراکه پس از پذیرش اصل دین، نماز مهمترین جایگاه را دارد.
ب) نماز "وجه دین" است
مُحَمَّدٌ عَنْ سَهْلِبْنِزِیَادٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِa قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهs: لِکُلِّ شَیْءٍ وَجْهٌ وَ وَجْهُ دِینِکُمُ الصّلَاةُ فَلَا یَشِینَنَّ أَحَدُکُمْ وَجْهَ دِینِهِ وَ لِکُلِّ شَیْءٍ أَنْفٌ وَ أَنْفُ الصَّلَاةِ التَّکْبِیر[8].
هر چیزی چهرهای دارد و چهره دین شما نماز است. پس مبادا شخصی چهره دینش را زشت و نازیبا گرداند و هر چیزی شروعی دارد و شروع نماز با تکبیر است.
ج) نماز "احبّ الأعمال إلی اللّه" است
عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهa قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الصَّلَاةُ وَ هِیَ آخِرُ وَصَایَا الْأَنْبِیَاء bفَمَا أَحْسَنَ الرَّجُلَ یَغْتَسِلُ أَوْ یَتَوَضَّأُ فَیُسْبِغُ الْوُضُوءَ ثُمَّ یَتَنَحَّی حَیْثُ لَا یَرَاهُ أَنِیسٌ فَیُشْرِفُ عَلَیْهِ وَ هُوَ رَاکِعٌ أَوْ سَاجِدٌ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا سَجَدَ فَأَطَالَ السُّجُودَ نَادَی إِبْلِیسُ یَا وَیْلَاهْ أَطَاعَ وَ عَصَیْتُ وَ سَجَدَ وَ أَبَیْت.[9]
زید شحام میگوید: از امام صادقa شنیدم که فرمود: خداوند عزوجل نماز را بیش از سایر اعمال دوست دارد و نماز آخرین سفارش همه پیامبران است. چه منظره زیبایی است اینکه شخصی غسل کرده یا وضوی مطلوبی گرفته، در مکانی خلوت و به دور از چشم دیگران، به رکوع و سجده مشغول شود. زمانی که بندهای سر بر خاک مینهد و سجده میکند، صدای شیطان به ناله بلند میشود که ای وای این بنده اطاعت خدای را نمود و من نافرمانی کردم و او سجده کرد و من امتناع نمودم.
د) نماز “نور چشم پیامبرs” است
آن حضرت به ابوذر فرمودند: یَا أَبَاذَرٍّ جَعَلَ اللَّهُ جَلَّ ثَنَاؤُهُ قُرَّةَ عَیْنِی فِی الصَّلَاةِ وَ حَبَّبَ إِلَیَّ الصَّلَاةَ کَمَا حَبَّبَ إِلَی الْجَائِعِ الطَّعَامَ وَ إِلَی الظَّمْآنِ الْمَاءَ وَ إِنَّ الْجَائِعَ إِذَا أَکَلَ شَبِعَ وَ إِنَالظَّمْآنَ إِذَا شَرِبَ رَوِیَ وَ أَنَا لَا أَشْبَعُ مِنَ الصَّلَاةِ[10].
خداوندِ فرا ستایش، نور چشم مرا در نماز قرار داده است و چنان مرا علاقهمند به نماز ساخته که گرسنه را علاقهمند به غذا و تشنه را علاقهمند به آب. البته محبت گرسنه و تشنه به غذا و آب موقت است و لیکن من از نماز سیری ندارم.
ه) نماز "عامل نزدیک شدن به خدا" است
عَنْ أَبِیالْحَسَنِ الرِّضَاa: قَالَ: "الصَّلَاةُ قُرْبَانُ کُلِّ تَقِی"[11]: نماز عامل نزدیکی پارسایان به خداوند است.
و) نماز "بهترین موضوع" است
عن أبیذر: فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّکَ أَمَرْتَنِی بِالصَّلَاةِ فَمَا الصَّلَاةُ؟ قَالَ خَیْرُ مَوْضُوعٍ فَمَنْ شَاءَ أَقَلَّ وَ مَنْ شَاءَ أَکْثَر.[12]
ابوذر میگوید به پیامبرsعرض کردم: مگر نماز چیست که مرا به آن توصیه[ویژه] نمودید؟ فرمودند: بهترین موضوع است. حال، هرکس [مخیراست] که بهره خود را اندک کند یا بسیار نماید.
ز) نماز "عمود خیمه دین" است:
عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِa قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِs: مَثَلُ الصَّلَاةِ مَثَلُ عَمُودِ الْفُسْطَاطِ إِذَا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الْأَطْنَابُ وَ الْأَوْتَادُ وَ الْغِشَاءُ وَ إِذَا انْکَسَرَ الْعَمُودُ لَمْ یَنْفَعْ طُنُبٌ وَ لَا وَتِدٌ وَ لَا غِشَا.[13]
امام صادقa نقل میکنند که پیامبرs فرمودند: مَثَل نماز مَثَل ستون چادر (خیمه) است. اگر ستون محکم باشد، طنابها و میخها و پوش[بر سر پا و] سودمند خواهد بود و اگر ستون بشکند [و از جا در رود]، هیچ طناب و میخ و پوشی به درد نمیخورد[و چادر بر پا نخواهد ماند].
ح) نماز “بهترینِ اعمال بعد از معرفت” است
عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِوَهْبٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِa عَنْ أَفْضَلِ مَا یَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَی رَبِّهِمْ وَ أَحَبِّ ذَلِکَ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَا هُوَ فَقَالَ مَا أَعْلَمُ شَیْئاً بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ أَفْضَلَ مِنْ هَذِهِ الصَّلَاةِ أَ لَا تَرَی أَنَّ الْعَبْدَ الصَّالِحَ، عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَa قَالَ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاة.[14]
به امام صادقa گفتم: باارجترین طاعتی که انسان را به خدا نزدیک کند و هیچ طاعتی به درگاه خدا محبوبتر از آن نباشد، چه طاعتی است؟ ابوعبداللَّه فرمودند: بعد از شناخت خداوند، هیچ طاعتی را باارجتر و پربهاتر از نماز نمیشناسم. نشنیدهای که بنده صالح خدا عیسی بن مریم گفته است: “و خداوند مرا به ادای نماز سفارش کرد”.
ط) نماز، اولین چیزی است که از آن، سؤال میشود
قال النبّیs: اوّلُ ما ینظر فی عمل العبد فی یوم القیامة، فی صلوته؛ فإن قُبلَت، نظر فی غیرها، و إن لمتقبل، لمینظر من عمله بشیء.[15]
در روز قیامت، ابتدا به نماز بنده توجه میشود؛ اگر شایسته پذیرش بود به بقیه اعمال او هم توجه میشود و اگر شایسته پذیرش نبود به هیچیک از اعمالش توجه نمیشود؛ مثل اینکه دکتری به مریض میگوید: از این نسخه اگر فلان دوا را نخوری، مصرف بقیة دواها بیفایده است. یا معلم به دانشآموز میگوید: اگر به فلان سؤال جواب ندهی، ورقهات را تصحیح نمیکنم، چرا که پاسخگویی به بقیه سؤالات، وابسته به پاسخگویی یه این سؤال است. یا به کسی گفته میشود: از این کتاب اگر فلان صفحه را نخوانی، گویی اصلاً کتاب را نخواندهای. به عبارت دقیقتر نماز محصول کارخانه زندگی و بندگی انسان است که کیفیت مطلوب آن از سلامت همه دستگاهها و عرصهها حکایت دارد.
ی) خداوند متعال از اموری چون شرب خمر(نوشیدن شراب) به دلیل اینکه [علاوه بر ایجاد عداوت و بغضاء] انسان را از یاد خدا و نماز بازمیدارد، نهی نموده است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ و الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُم تُفْلِحُونَ إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْر اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ.[16]
ک) خداوند متعال مسلمانان را از ارتباط دوستانه با اهل کتاب و کفار به دلیل اینکه دین و نماز را به بازی و مسخره میگیرند، باز داشته است
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَتَّخِذُوا الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ و إِذا نادَیْتُمْ إِلَی الصَّلاة اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِک بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لایَعْقِلُونَ.[17]
[1]. شيخ صدوق؛ من لا يحضره الفقيه؛ ترجمه غفارى، على اكبر و محمد جواد و بلاغى، صدر ؛ ج3 ، ص558.
[2]. علامه مجلسي؛ بحار الانوار؛ ج10، ص106.
[3]. علامه مجلسي؛بحارالانوار(ط.بیروت)ج79،ص208.
[4]. شيخ حر عاملي؛ وسائلالشيعة؛ ج4، ص12.
[5]. علامه مجلسي؛ بحار الانوار؛ ج66،ص405.
[6].شیخ صدوق؛ عیون أخبار الرضا(ع)؛ ج1، ص301. محمدبن الحسن شیخ حرّعاملی؛ الجواهر السنية في الاحاديث القدسية (كليات حديث قدسى)؛ ص270.
[7]. علامه مجلسي، بحار الانوار، ج74، ص129.
[8]. شيخ كليني، كافي، ج3، ص270.
[9]. شیخ کلینی، ج3،ص264.
[10]. علامه مجلسي؛ بحار الأنوار؛ ج74، ص72.
[11]. شيخ كليني؛ كافي؛ ج3، ص264.
[12]. علامه مجلسي؛ بحار الانوار؛ ج74، ص72.
[13]. شيخ كليني؛ كافي؛ ج3، ص264.
[14]. همان.
[15]. بحارالانوار(ط.بیروت)؛ج79 ص 227.
[16]. مائده: 90-91.
[17]. مائده: 57-58.