عرفان و عبادت در سیره پیامبر اعظم (ص)

■ عرفان و عبادت در سیره پیامبر اعظم (ص)

عرفان و عبادت در سیره پیامبر اعظم (ص)

 

 این حالت به صورت خشوع و خداترسی و خوف حقیقی از سخط الهی در عبادات آن‌ حضرت متجلی می شد. جلوه های عبادت در سیره پیامبراعظم(صلی الله علیه وآله) در نماز و ذکـر، تهجد و نوافل، روزه، اعتکاف و حج رخ نموده است. نماز ایشان، که آن را نور‌ چشم‌ خود می خواند، همراه بود با اوج توجه و حضور دل. حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) بر تهجد و نوافل نیز اهتمام خاصی داشتند. هـمچنین عـبادات سنگین و طولانی همراه با فراهم‌ سازی‌ لوازم و مقدمات آن از قبل، و نیز آداب خاصی چون تقسیم نماز بر ساعات شب، بیداری پس از ثلث یا نصف شب و قرائت قرآن و مناجات در گزارش های مربوط به‌ سیره‌ عـبادی آن حـضرت به چشم می خورد.


عتکاف و روزه.

سیره عبادی

سیره عبادی‌2 پیامبر‌ عظیم‌ الشأن اسلام از مهم تـرین‌ مـحورهای‌ مطرح‌ در سیره نبوی(صلی الله علیه وآله) است؛ چرا که می توان عبادت و عرفان را غایت حرکت انسان به ویژه پیامبراکرم‌(صلی‌ الله‌ علیه وآله) در سیر معنوی دانست. اهمیت بعد‌ عرفان‌ و عبادت، مـربوط بـه ارتـباط این دو امر با هدف نـهایی و مـتعالی خـلقت انسان هاست. به حکمِ گفته الهی در‌ آیه‌ نورانیِ‌ «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُون»3 هدف از‌ خلفتِ بخشِ تکلیف مدار هستی، یعنی انـسان و جـن، عـبادت است، و عبادت نیز بدون معرفت ارزشی ندارد و عـبادتِ مـورد‌ نظر‌ این‌ آیه نیز عبادتی قرین و ملازم با معرفت است؛ بدین معنا که‌ هر‌ درجه از عبودیت، درجه ای از معرفت را مـی طـلبد، و بـا هر عبادتِ عارفانه، درجه ای‌ برتر‌ از‌ معرفت به دست مـی آید. این روندِ رو به کمال و رشد، تا‌ بالاترین‌ مراحل‌ امکان معرفت ادامه می یابد، و به این ترتیب، مـفهوم سـخن بـرخی مفسران که «لیعبدون‌» را‌ در‌ آیه یاد شده «لیعرفون» معنا کرده اند،4 روشـن مـی شود.

با آنچه گفته آمد‌ روشن‌ شد که معرفت و بصیرت از نظر رتبه مقدم بر عبادت و عـبودیت اسـت، و عـبادتِ‌ بی‌ معرفت‌ و شناخت را ارجی نتوان نهاد؛ زیرا تا عبد شناختی هرچند انـدک بـه آنـچه می‌ پرستد‌ نیابد، عبادتش جز کاری لغو، بی مبنا، بی هدف یا تقلیدی صـرف نـیست‌، و عـبادی‌ که‌ این چنین اند همواره در روایات ملامت شده اند و درجه عبادتشان بر اساس درجـه عـقل‌ و معرفتشان‌ محک خورده است.5

عبادت نبوی(صلی الله علیه وآله) عبادتی بود همراه‌ با‌ بـالاترین‌ درجـات مـعرفت به معبودِ هستی؛ و این سیر معرفتی با زمینه های تربیت نبوی(صلی الله‌ عـلیه‌ وآلهـ‌) از دوران کودکیِ ایشان توسط برترین ملک الهی ادامه یافت،6 و سرانجام با‌ اتصال‌ نبی اکـرم(صـلی الله عـلیه وآله) به منبع وحی الهی

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 85)  


پس از رسالت به اوج رسید‌. پس‌ از مرتبه معرفت، نوبت به ذکر و حضورِ دل مـی رسـد و نیز توجه‌ دایم‌ به منبع عظیم هستی؛ و با این توجه‌ و حضورِ‌ دل‌، اعـضاء و جـوارح نـیز در مراتب بعدی همراه‌ شده‌، عبادات جارحه ای قرین عبادات جانحه ای می گردند. بدین ترتیب شایسته اسـت‌ کـه‌ مـباحث این نوشتار در سه‌ بخش‌ معرفت و بصیرت‌ نبوی‌(صلی‌ الله علیه وآله)، ذکر دایم و خـدامحوری‌، و بـالأخره‌ عبادت نبوی(صلی الله علیه وآله)طرح شود.

1. معرفت و بصیرت

پیامبراکرم(صلی‌ الله‌ علیه وآلهخود، معرفت را سرمایه‌ اصـلی خـویش معرفی می‌ فرمود‌،7 و چنان که گذشت، خداوند متعال‌ مسیری‌ رو به کمال را بـرای فـزونیِ معرفت آن حضرت ترسیم کرده بود. رخدادِ‌ بـعثت‌ بـرای آن حـضرت، همراه بود‌ با‌ پیدایش‌ درجه والایی از‌ مـعرفت‌ در بـاب هستی؛ به‌ گونه‌ ای که با کنار رفتن پرده ها از مقابل دیدگانِ حقیقت بین آن حـضرت‌، حـقایق‌ هستی برای روح متعالی ایشان مـنکشف‌ و مـتجلی‌ شد. بـنابر‌ روایـتی‌ از‌ امـام صادق(علیه السلام‌)، هنگامی که از آن حـضرت پرسـیدند پیامبران چگونه به رسالت خویش پی می برند؟ فرمود: «پرده‌ از‌ مقابل دیدگانشان کنار مـی رود».8 در‌ روایـتی‌ دیگر‌ نیز‌ آن‌ حضرت در پاسخ‌ زرارة‌ کـه پرسید: چگونه رسول الله(صـلی الله عـلیه وآله) خوف نداشت که آنچه بـر او نـازل‌ می‌ شد‌، از نزغات و القائات شیطان باشد، فرمود: «خداوند‌ هنگامی‌ که‌ بنده‌ ای‌ را‌ بـه مـنزله رسول خویش بر می گـزیند آن چـنان آرامـش و اطمینان درونی ای بـر او نـازل می کند که دریـافت هـایش از جانب خدا همچون چیزهایی است‌ که به چشم می بیند».9

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 86)  


بدین لحاظ معرفت و بـصیرت و بـینشی که لازمه شروع نبوت و رسالت اسـت بـه اقتضای حـکمت الهـی در بـدوِ امر نبوت برای پیـامبراکرم(صلی الله علیه وآله‌) حاصل‌ شده بود؛ اما عرصه های معرفتی در باب ذات مقدس الهی و آیات او هـمواره بـرای پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)گشوده بود و آهـنگی رو بـه کـمال داشـت. رخـداد «اسراء‌» و «معراج‌» را مـی تـوان حرکتی در این راه دانست؛ چرا که به تصریح آیه نخستِ سوره اسراء، این امر برای ارائه آیات الهـی بـه‌ پیـامبراکرم‌(صلی الله علیه وآله) رخ‌ داد‌: «منزه است آن [خدایی] کـه بـنده اش را شـبانگاهی از مـسجدالحرام بـه سـوی مسجدالاقصی، که پیرامون آن را برکت داده ایم، سیر داد تا‌ از‌ نشانه های خود به‌ او‌ بنمایانیم، که وی همان شنوای بیناست»10 و معراج، بنابر برخی روایات، در مراحل و دفعات متعددی برای پیامبراکرم(صلی الله عـلیه وآله)رخ داد و روشن است که در هر نوبت، معرفتی‌ بر‌ معرفت پیشین افزوده می شد.11

حرکت رو به کمالِ معرفتی در آن حضرت، روح ایشان را به چنان درجه ای از شهود و یقین رسانید که پرده های عالم غیب‌ از‌ برابر دیـدگان‌ درون بـین آن حضرت کنار رفت و آنچه را نادیدنی بود می دید. بنابر روایتی که ابوذر، صحابی‌ برجسته پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)، نقل کرده، پیامبراکرم (صلی الله‌ علیه‌ وآله‌) فرمود: «من چیزی می بـینم کـه شما نمی بینید و چیزی می شنوم که شما نمی شنوید. آسمان ‌‌[از‌ کثرت ملائک] به سنگینی گراییده و سزاوار است چنین باشد؛ چرا که در آنـ‌ بـه‌ قدرِ‌ موضع چهار انگشت نـیز نـیست جز آنکه فرشته ای پیشانی اش را در حال سجده‌ قرار داده است. به خدا قسم اگر می دانستید آنچه را می دانم‌، اندک می خندیدید و بسیار‌ می‌ گریستید، و در بـسترها از هـمسران متلذذ نمی شدید و بـه ارتـفاعات رفته، به پیشگاه الهی استغاثه می کردید».12

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 87)  


نمود دیگری از شهود حقایق هستی در پیامبراکرم(صلی الله علیه وآلهاخبار‌ غیبی پرشماری است که از آن حضرت می رسید. از این دست می توان پیشگویی حضرت دربـاره تـعداد، اسامی و محل قتلِ کشتگانِ مشرکان در بدر،13 و نیز سخن گفتن حضرت با‌ این‌ کشتگان پس از مرگ آنان و ریخته شدن اجسادشان در یک چاه در منطقه بدر اشاره کرد؛14 و هنگامی که عُمر به این عـمل اعـتراض کرد و پرسـید که چگونه پیامبر(صلی‌ الله‌ علیه وآله) با اجسادی بی روح سخن می گوید، حضرت پاسخ دادند: «شما شـنواتر از آنان نیستید! جز آنکه آنان توان پاسخگویی ندارند».15

2. مقام خوف و حـضور

درجـات والایـ‌ معرفت‌، در پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) حالتی قرین با ذکر و احساس حضور دایم در پیشگاه حضرت حق پدید آورده بود. ایـن ‌ ‌حـالت به گونه های مختلف در آن حضرت‌ نمود‌ می‌ یافت. تذکارها و هشدارها به اصحاب‌ دربـاره‌ حـضرت‌ حـق و نیز تحذیرها از مرگ و قیامت، همراه با انقلاب روحی که در چهره آن حضرت به صورت تغییر رنـگِ چهره شان‌ ظاهر‌ می‌ شد، و همچنین اذکار لسانی و عبادات طاقت فرسای جسمانی‌ از‌ نـمونه های این تجلی اسـت.

2 1. خـشوع و خداترسی

خداوند مظهر تمام زیبایی ها و مهربانی هاست؛ اما عظمت او از سویی‌، و نگرانی‌ انسان‌ از توان انجام وظایفش در برابر حق تعالی از سوی‌ دیگر، در انسان های پاک و برجسته ای همچون پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) روحیه ای پدید مـی آورد‌ که‌ از‌ آن می توان به

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 88)  


خداترسیِ تعبیر کرد. خداترسی چنان که ناشی‌ از‌ معرفت درست و والا به حضرت حق است، خود نیز معرفتی برتر در پی می آورد. این‌ ویژگی‌ در‌ موعظه آن حضرت به فضل بن عباس در آن زمـان کـه سنّ‌ کمی‌ داشت‌ چنین انعکاس یافته: «ای جوان، از خدا بترس تا او را در برابر خود‌ بیابی‌؛ ای‌ جوان، از خدابترس که تو را از غیرخود بی نیاز سازد...».16

خداترسی پیامبراکرم‌(صلی‌ الله علیه وآله) نه حالتی تحمیلی بـر روح آن حـضرت، بلکه نزد وی‌ از‌ محبوب‌ ترین حالات بود؛ چرا که زیباترین حال برای عبد، هنگامی است که توجه به‌ عظمت‌ و جلال مولای خویش کرده، به تَبَع این توجه، حالت اعـظام و خـشوع به او‌ دست‌ می‌ دهد. بنابر روایتی از امام صادق(علیه السلام)، هیچ چیزی نزد پیامبراکرم(صلی الله علیه‌ وآله‌)محبوب تر از آن نبود که در حال گرسنگی و خوف الهی به‌ سر‌ برد‌.17

ایـن حـالت بـیش از هر زمان، به هنگام نـماز در آن حـضرت تـجلی می‌ یافت‌، و روشن‌ است که نماز، عرصه برترین و عمیق ترین توجهات به حضرت حق است‌. امیرالمؤمنین‌(علیه السلام)، حالت خشوع پیـامبراکرم(صـلی الله عـلیه وآله) را به هنگام نماز (خطاب به فردی‌ یهودی‌، و در قـیاس بـا گریه داوود(علیه السلام)) چنین توصیف کرده است: «هنگامی‌ که‌ پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) به نماز‌ می‌ ایستاد‌، از شدت گریه، از درون سـینه حـضرت‌ صـدایی‌ همچون صدای جوشیدن غذا در درون دیگ به گوش می رسید، و ایـن در‌ حالی‌ بود که خداوند او را‌ از‌ عقابش ایمن‌ ساخته‌ بود‌، و او می خواست با گریه اش‌ خشوعش‌ را در برابر پروردگارش اظهار کـند تـا بـرای پیروانش امام [و اسوه]‌ باشد‌».18

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 89)  


2 2. خوف از عذاب الهی

جلوه‌ ای دیگر از مقام‌ خـوف‌ نـبوی(صلی الله علیه وآله‌)، ترسِ‌ حقیقیِ ایشان از عذاب و سخط و غضب حضرت حق است؛ و این برخاسته از عمق‌ و وسـعت‌ مـعرفت نـبوی(صلی الله علیه‌ وآله‌) به‌ حقایق هستی، و از‌ جمله‌ دوزخ و عذاب الهی بود‌. یکی‌ از مـهم تـرین راه هـای معرفت نبوی(صلی الله علیه وآله) تعالیم الهی به‌ واسطه‌ فرشته عظیم القدرش، یعنی جبرائیل امـین‌ بـود‌. بـنابر روایتی‌، روزی‌ جبرئیل‌ در زمانی نامعمول، و به‌ هنگام زوال آفتاب با رنگی پریده، سرزده نزد پیـامبر(صـلی الله علیه وآله) آمد. چون‌ پیامبراکرم‌(صلی الله علیه وآله) سبب را‌ جویا‌ شد‌، پاسخ‌ داد‌: «در هنگامی [نزد‌ شـما‌ ]آمـدم کـه خداوند امر فرمود به آتش دوزخ بدمند و چنین شد». در این لحظه پیامبراکرم(صلی‌ الله‌ عـلیه‌ وآله) دربـاره وصف آتش دوزخ از جبرئیل‌ پرسید‌، و او‌ نیز‌ با‌ جملاتی‌ عظمت عذاب الهی را برای حضرت تـوصیف کـرد؛ بـه گونه ای که هر دو به شدت به گریه آمدند، و آنان می گریستند تا اینکه خداوند از طـریق‌ فـرشته ای به آنان پیغام داد: «ای جبرائیل و ای محمد، خداوند شما را از عصیان و عذابش ایمن ساخته اسـت».19

مـعرفت نـبوی(صلی الله علیه وآله) به حقیقت عذاب الهی‌ چنان‌ یقینی در دل حضرت پدید آورده بود که هنگام سخن گـفتن از قـیامت، صـدایش بلند و چهره اش سرخ می شد و می فرمود: «قیامت همراه شما صبح مـی کـند و روز‌ را‌ به شب می آورد» و برای بیان میزان نزدیکی قیامت، با نزدیک کردن دو انگشت به یکدیگر می فـرمود: «بـعثت من و وقوع قیامت همچون‌ این‌ دو انگشت اند».20

و سرانجام‌، نگاه‌ حقیقت بین پیـامبر(صـلی الله علیه وآله) به قیامت و عرصات آن، و از جمله

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 90)  


عذاب مـوعود، آثـار پیـری را در وجود آن بزرگوار ظاهر ساخت‌ایشان‌ خود در ایـن بـاره‌ می‌ فرمود: «سوره هود و نظایر آن همچون واقعه، قارعه، حاقه، اذا الشمس کوّرت، و سئل سـائل مـرا پیر کرد؛ [به دلیل] ذکـر روز قـیامت و سرگذشت امـت هـا».21

3. جـلوه های عبادت

معرفت‌ و بصیرت‌ نبوی(صـلی الله عـلیه وآله) به حضرت حق، از سویی احساس حضور و ذکر دایم، و از سوی دیگر، تجلی گـونه هـای مختلف عبادات جسمانی را در پی داشت. عبادات پیـامبراکرم(صلی‌ الله‌ علیه وآلهـ‌) کـه در قالب نماز و روزه و حج و اعتکاف و دعـا و قـرائت قرآن و ذکر و استغفار و تهجد و... نمود می یافت، شایسته‌ تأمل و درس آموزی است؛ چنان کـه حـالات آن حضرت به وقت‌ عبادت‌، هـمچون‌ گـریه، تـوجه خاص و تغییر رنـگ چـهره نیز شایسته توجه و تـبعیت اسـت.

3 1. نماز و ذکر

در میان گونه های ‌‌عبادت‌ های نبوی(صلی الله علیه وآله) هیچ یک با نـماز بـرابری نمی کنند‌. نماز‌ محبوب‌ ترین عـبادت پیـامبراکرم (صلی الله عـلیه وآله) و نـور چـشمان ایشان بود.22

آن حضرت در‌ ایـن باره به ابوذر فرمود: «ای اباذر، خداوند نور چشم مرا در نماز‌ قرار داده و آن را‌ آن‌ چنان محبوبِ مـن سـاخته که غذا را برای گرسنه و آب را برای تـشنه؛ [جـز آنـکه] گـرسنه بـا خوردن غذا، و تـشنه بـا نوشیدن آب سیر و سیراب می شوند اما من از نماز‌ سیر نمی شوم».23

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 91)  


نیز، هنگام فرا رسیدن وقـت نـماز بـه مؤذن خویش، بلال، می فرمود: «ای بلال، [وقـت] نـماز اسـت، راحـتمان کـن».24 (یـعنی با اذان خویش ما را به‌ عرصه‌ مناجات و گفتوگو با محبوب وارد ساز). آن حضرت جز اهتمام عملی بر نماز، با تأکیدهای کلامی نیز دیگران را به نماز فرا می خواند، و پیـش از همه، اهل بیت خویش‌ را‌ بدان تشویق می کرد. بنابه نقل امیرالمؤمنین(علیه السلام)، پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)هر روز صبح به اهل بیت عصمت می فرمود: «[هنگام] نماز است؛ خداوند شما را‌ بـیامرزد‌؛ و سـپس آیه تطهیر را تلاوت می فرمود».25

عشق و علاقه نبوی(صلی الله علیه وآله) به نماز، در چگونگی به جای آوردن نماز و مقدمات آن نیز نمود داشت. آن‌ حضرت‌ رعایت‌ کامل آداب وضو و نیکو گزاردن‌ نماز‌ را‌ مـوجب نـیل به حقیقت ایمان و گشوده شدن درهای بهشت معرفی می فرمود،26 و کمال نماز را در اقامه درست و کاملِ رکوع‌ و سجود‌ می‌ دانست.27

برای کسی همچون پیـامبراکرم(صـلی الله‌ علیه‌ وآله) هیچ چیز هـمچون ذکـر الهی محبوب و مطلوبنبود

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 92)  


پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) خود را همواره در محضر پروردگارش‌ می‌ دید‌ و این احساس حضور دایم به هیچ وجه به یک عبد‌ اجازه نـمی دهـد که در بُرهه های مـختلف زنـدگی به کسی جز او بیندیشد. بنابر توصیف امیرالمؤمنین(علیه‌ السلام‌) از‌ حالات مختلف پیامبر(صلی الله علیه وآله)، آن حضرت همواره چه‌ به‌ وقت جلوس و چه هنگام قیام، خدا را یاد می کرد.28 همچنین در وصف پیـامبراکرم(صـلی‌ الله‌ علیه‌ وآله) گفته اند که ایشان بسیار ذکر الهی داشت و از لغو پرهیز‌ کرده‌، نماز‌ را طول می داد.29

بنابر روایتی از امام صادق(علیه السلام) هنگامی که‌ از‌ جانب‌ خداوند، سرزمین مکه، مملوّ از طـلا، بـر پیامبر(صـلی الله علیه وآله) عرضه شد‌، ایشان‌ عرض کرد: خداوندا من [ترجیح می دهم ]روزی سیر و روز دیگر گرسنه باشم‌، و هنگام‌ سـیری‌ حمد و شکر تو گویم، و هنگام گرسنگی تو را بخوانم و ذکر تو گـویم».30

بـنابر‌ روایـتی‌ دیگر از امام صادق(علیه السلام)، پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) در هر‌ روز‌ 360‌ بار حمد و ثنای الهی را بر زبان جاری کـرده، ‌ ‌مـی گفت: «حمد بسیار گویم خدای‌ عالمیان‌ را در هر حال»،31 و بنابر نقلی دیگر، آن حضرت در هـر‌ صـبح‌ و شـام‌ به این تعداد حمد الهی می گفت.32

لحظات بین الطلوعین نیز برای پیامبراکرم(صلی‌ اللهـ‌ علیه‌ وآله) یکی از بهترین زمان های ذکر الهی بود، و امیر مؤمنان(علیه‌ السلام‌) در ایـن لحظات از جانب ایشان مـأمور مـی شد

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 93)  


تا رو به مردم نشسته، پاسخگوی آنان‌ باشد‌، و پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) خود رو به قبله ذکر می گفت‌.33‌

افزون بر حالات عادی، آن حضرت هنگام‌ نماز‌، خود‌ را خوشبو می ساخت. ایشان مشکدانی داشـت‌ که‌ پس از وضو، با دستان مرطوب آن را در دست می گرفت، و هنگامی‌ که‌ برای نماز [جماعت] خارج می‌ شد‌ مردم از‌ بوی‌ خوشِ‌ آن متوجه حضور پیامبر(صلی الله‌ علیه‌ وآله)می شدند.34

ایشان به محض فـرارسیدن وقـت نماز، برای اقامه‌ نماز‌،35 به جماعت،36 و آن هم‌ در مسجد آماده می‌ شدند‌. آن حضرت، آبادسازی مساجد را‌ از‌ نشانه های مروّت می دانست37 و روشن است که اقامه جماعت و نماز در‌ مسجد‌ از بهترین مصادیق آبادسازی و عـمران‌ مـساجد‌ به‌ شمار می آید‌.

حضرت‌ رسول (صلی الله علیه‌ وآله‌) به مستحبات و نیز ترک مکروهات نماز نیز اهتمام داشتمحض نمونه، هنگام نماز عصای‌ مخصوص‌ خویش را در برابر خود می‌ نـهاد‌ تـا میان‌

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 94)  


وی‌ و کسانی‌ که از برابرش عبور‌ می کنند، حایل باشد.38 گاه نیز برای این منظور از چیزهای دیگری استفاده می‌ کرد‌.39

نمازهای عاشقانه آن حضرت، چون‌ برخاسته‌ از‌ جذبات‌ ربانی‌ و محبتی از جـنس‌ وَلَهـ‌ و شـیدایی بود، احساس خستگی و اکراه در ایـشان، راه نـداشت، و بـدین سبب، نمازهایش جز آنجا که به‌ خاطر‌ رعایت‌ حال اضعف المأمومین کوتاه می خواند 40‌طول‌ می‌ کشید‌.41‌ البته‌ وضعیت نمازهای جـماعت پیـامبراکرم(صـلی الله علیه وآله)یکسان نبود و به اعتبار میزان تحمل مـأمومان، کـوتاه تر یا طولانی تر می شد.42 خود آن حضرت در‌ این باره می فرمود: «گاهی قصد دارم نماز را طولانی سازم، اما چـون صـدای گـریه کودکی را می شنوم به دلیل میزان اشتیاق مادر به کـودک (پس از گریه او‌) نماز‌ را کوتاه می کنم».43

نمازهای آن حضرت همواره با سوز و گداز و گریه شدیدِ ناشی از خوف و خشوع و خشیت الهـی آمـیخته بـود. پیش از این، توصیفی از امیرالمؤمنین(علیه‌ السلام‌) درباره حال پیامبر(صلی الله عـلیه وآلهبـه هنگام نماز گذشت.44

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 95)  


3 2. تهجد و نوافل

الف) تلاش و اهتمام

نماز محبوب ترینِ عبادات برای پیامبراکرم‌(صلی‌ الله علیه وآله) بـود؛ امـا‌ در‌ نـمازهای شبانه روزیِ پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)، خلوت گزینی در دل شب و تهجد جذبه و لذت دیگری بـرای ایـشان داشـت. خداوند قیام در شب‌ را‌ بر پیامبراکرم(صلی الله‌ علیه‌ وآله) واجب ساخته بود. در سوره مزمل، خـداوند بـه حـضرت می فرماید: «ای جامه به خویشتن فروپیچیده، شب را به پا خیز مگر اندکی، نیمی از شب یـا انـدکی از‌ آن‌ را بکاه، یا بر آن [نصف ]بیفزای و قرآن را شمرده شمرده بخوان».45 چنان که در سـوره اسـراء نـیز همین فرمان به آن حضرت ابلاغ شده است: «و پاسی از شب‌ را‌ زنده بدار‌، تا برای تـو [بـه منزله ]نافله ای باشد، امید که پروردگارت تو را به مقامی ستوده برساند‌».46

نزول ایـن آیـات کـه براساس آنها بیداری در پاسی از‌ شب‌ بر‌ پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)واجب شد، موجب آن گشت که آن حـضرت و جـمعی از اصحاب خاص ‌‌ایشان‌ پاسی از شب را به عبادت برخیزند، تا آنجا که گـاه بـرای اطـمینان‌ یافتن‌ از‌ اینکه نصف یا کمی بیش از نصف شب را بیدار مانده اند، تمام شب را‌ به عـبادت بـر مـی خاستند. پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) در عمل به‌ این فرمان آن قدر‌ اهتمام‌ داشت کـه قـدم های مبارکش متورّم می شد،47 و برای تخفیف درد، گاه یک پا را از زمین بلند می کرد و پای دیگر بر زمـین مـی نهاد،48 و از همین روی‌، آیات

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 96)  


نخستینِ سوره طه بر ایشان نازل شد تـا تـکلف و مشقت را در عبادت از آن حضرت بردارد.49

امیرالمؤمنین(علیه السـلام) در پاسـخ بـه یک یهودی که می کوشید پیامبراکرم‌(صـلی‌ الله عـلیه وآله) را در مقایسه با پیامبران پیشین در مقامی پایین تر قرار دهد، بر تلاش های مـدام پیـامبر(صلی الله علیه وآله)در عبادات شبانه تـأکید فـرمود.50‌ این‌ مـداومت چـنان بـود که حضور در صحنه های بحرانی ای هـمچون جـنگ بدر نیز آن حضرت را از توجه شبانه به عالم بالا باز نمی داشت و بـلکه اهـتمام حضرت‌ را‌ بیشتر می ساخت؛ بنا بـه نقل امیرالمؤمنین(علیه السـلام)در شـب بدر، در حالی که اصحاب هـر یـک به نوبه خود استراحت کردند، پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) تا‌ صبح‌ زیر‌ درختی مـشغول نـماز و دعا بود‌.51‌

ب) عبادات‌ سنگین و طـولانی

دربـاره سـنگینی عبادات شبانه پیـامبراکرم(صـلی الله علیه وآله) گزارش های شـگفت انـگیزی در دست است. محض نمونه، حذیفة‌ بن‌ یمان‌ در روایتی می گوید پیامبراکرم(صلی الله علیه‌ وآلهـ‌) در یـکی از نمازهای شبانه اش، سوره های بقره، نـساء و آل عـمران را در حال قـیام تـلاوت کـرد و هرگاه‌ به‌ آیه‌ تـسبیح می رسد، خداوند را تسبیح می گفت، و هنگامی که‌ به آیه مشتمل

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 97)  


بر سؤال می رسـید، سـؤال می کرد، و وقتی به آیه تـعوّذ مـی رسـید، بـه خـدا‌ پناه‌ می‌ بـرد، سـپس رکوع کرده، در رکوع سبحان ربی العظیم و بحمده را‌ تکرار‌ می کرد، در حدّی که رکوعش نیز همچون قـیامش طـولانی شـد؛ سپس برخاست و گفت: سمع الله‌ لمن‌ حـمده‌، و قـیامی طـولانی کـرد، و سـپس بـه سجده رفت و گفت: سبحان ربی الاعلی و بحمده‌، و سجودش‌ نیز‌ همچون قیامش طولانی بود.52 قیام پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)برای عبادت شبانه‌ به‌ قدری‌ طولانی بود که گاه بـرخی از همراهان، طاقت از کف داده، توان همراهی با‌ آن‌ حضرت را از دست می دادند. به جز روایت یاد شده از حذیفه‌، روایت‌ عبدالله‌ بن مسعود نیز شاهدی دیگر بر این مدعاست.53

در کنار این عـبادات سـنگین‌، پیامبراکرم‌(صلی الله علیه وآله) برای تحمل پذیر کردن سنگینی عبادات تدابیری به کار‌ می‌ برد‌. برای مثال، در برخی روایات آمده است که آن حضرت شب ها پس از برخاستن‌، نوافل‌ خود را ابتدا بـا دو رکـعت نافله سبک آغاز می کرد و سپس‌ به‌ نوافل‌ سنگین تر می پرداخت؛54 و نوافل شبانه آن حضرت، ترکیبی از نوافل سنگین و سبک بود‌.55‌ یا‌ به هـنگام خـستگی، گاه

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 98)  


بعضی نوافل را نشسته بـه جـای می آورد‌56‌ و گاه پیش از اذان صبح برای رفع خستگی و نیز آمادگی جهت عبادات صبحگاهی و بین الطلوعین، کمی‌ استراحت‌ می کرد بدون آنکه به خواب رود.57

ج) فراهم سـازی لوازم و مـقدمات‌

از‌ نکات مهم سیره پیـامبراکرم (صـلی الله علیه‌ وآله‌) در‌ عبادات شبانه، توجه آن حضرت به اسباب‌ و مقدمات‌ لازم برای بیداری و تهجد در دل شب بودمحض نمونه، اهتمام به خوابیدن‌ در‌ ابتدای شب برای رفع خستگی‌ و فراهم‌ آمدن توان‌ لازم‌ برای‌ قـیام در دل شـب، از نکاتی‌

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 99)  


است‌ که در برخی روایات بدان اشارت رفته است.58 نیز پرهیز از‌ بستر‌ کاملا نرم که با خوابیدن در‌ آن رغبت به خواب‌ بیشتر‌ می شود و ترک بستر مشکل‌ می‌ گردد، از دیگر نـکات قـابل استفاده از سـیره نبوی (صلی الله علیه وآله‌) است‌. بنابر روایت امیرالمؤمنین(علیه السلام‌) فرش‌ پیامبر‌(صلی الله علیه‌ وآله‌)عبایی بـیش نبود و جای‌ خواب‌ آن حضرت، پوستی بود که درون آن از الیاف خرما پر شده بـود. شـبی‌ رخـتخواب‌ آن حضرت را دو لا انداختند‌ تا‌ نرم تر‌ شود‌؛ صبح‌ آن شب، پیامبراکرم(صلی‌ الله علیه وآله)فرمودجای خوابم شب گذشته مـرا ‌ ‌از نـماز [در حدّ مطلوبباز‌ داشت‌؛ و به این ترتیب، جای خواب آن‌ حضرت‌ به‌ صـورت‌ اول‌ بـازگشت.59

روایـت‌ معاویة‌ بن وهب نیز از قول امام صادق(علیه السلام) می گوید پیامبراکرم(صلی الله علیه وآلهـ‌)شب‌ ها‌ پیش از خواب، مقدمات تهجد، مانند آب‌ وضو‌ و مسواک‌ را‌ کنار‌ محل‌ خـوابِ خود می نهاد و پس از بـرخاستن، ابـتدا نظر به آسمان می کرد و آیات آخر سوره آل عمران را تلاوت می فرمود؛ سپس مسواک می زد و در‌ پی آن وضو ساخته، به نماز می ایستاد.60 در روایت حلبی از امام صادق(علیه السلام) نیز همین نکته مـطرح شده است.61

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 100)  


د) تقسیم نماز بر ساعات شب

از‌ دو‌ حدیث یاد شده نکات دیگری نیز برمی آید؛ از جمله اینکه پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)نوافل شب را بین ساعات آن تقسیم می کرد و آنها را در سه‌ نوبت‌ بـه جـای می آورد و بین هر نوبت و نوبت بعد قدری استراحت می کرد. عالمانی همچون ابن جنید62نکته مزبور را مدلول این‌ آیه‌ نورانی دانسته اند: وَ مِنْ‌ آناءِ‌ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّکَ تـَرْضی.63 بـه نظر می رسد این رفتار برخاسته از روح بیدار آن حضرت و توجه دایم ایشان به‌ عالم‌ بالا بوده است؛ به‌ گونه‌ ای که خواب مستمر و طولانی و سپس برخاستن در اواخر شب را بر نمی تـابیده اسـت. حاصل برخی روایات نیز آن است که پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) بعد از بیداری‌ در‌ نیمه های شب یا کمی پس یا پیش از آن، مشغول نماز می شده اند و این کار تا طلوع فجر ادامـه داشـته اسـت.64

هـ) هنگام بیداری

نکته دیـگر آنـکه‌ زمـان‌ بیدار شدن‌ حضرت برای نوبت اول، از ادامه روایت حلبی روشن می شود. حلبی از امام صادق(علیه السلام‌)می پرسد که پیامبراکرم(صـلی الله عـلیه وآله) چـه وقت از‌ شب‌ بر‌ می خاست؟ امام می فرماید: پس از ثـلثی از شـب؛ و در حدیثی دیگر، بعد از نصف شب.65 ‌‌این‌ تفاوت ممکن است بدان سبب باشد که سیره آن حضرت در این باره‌

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 101)  


متفاوت‌ بـوده‌ و بـرخی شـب ها پس از ثلث و برخی شب ها پس از نصف بر می خاسته‌ انـد؛ چنان که از آیات سوره مزمّل نیز همین امر بر می آید‌.66

گفتنی است بنابر‌ پاره‌ ای روایات، برترین اوقـات بـرای اقـامه نوافل شب، بخش انتهایی شب است؛67 اما همان گونه که بـرخی مـحققان می گویند 68 این برای کسی است که بخواهد تمام رکعات نافله‌ شب را با هم اقامه کـند، و در ایـن صـورت مناسب است به جای ابتدا یا نیمه شب، انتهای آن را بیدار شود؛69 ولی در صـورتی کـه فـرد بخواهد رکعات را‌ در‌ طول شب به جای آورد، بهتر است به پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)تأسّی کـرده، پس از ثـلث یـا نصف شب برخیزد و در سه نوبت، نوافل شب را اقامه کند‌؛ چنان‌ که در روایت حلبی نـیز امـام صادق(علیه السلام) دیگران را در این سیره، به تأسّی از پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)فراخوانده اسـت.

و) نـظر بـه آسمان و قرائت آیات‌ آخر‌ سوره آل عمران

پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) پس از بیداری در هر نوبت، بعد از آنـکه بـه آسمان نظر می کردند، آیات آخر سوره آل عمران (190 تا‌ 194‌) را‌ تلاوت می فرمودند کـه بـا‌ «انـ‌ فی‌ خلق السماوات و الارض...» آغاز می شود و تا پنج آیه پس از آن ادامه می یابد و به «انک لا تـخلف المـیعاد» ختم‌ می‌ شود‌.70

ز) شمار رکعات نافله شب

بنابر دو روایت‌ یاد‌ شده، پیـامبر(صـلی الله عـلیه وآله) نوافل شب را در دو نوبتِ چهار رکعتی و سه

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 102)  


رکعت (شفع و وتر) و سپس‌ دو‌ رکعت‌ نافله صبح به جـای مـی آورده انـد. بنابراین شمار رکعات‌ نافله شبِ پیامبراکرم(صلی الله علیه وآلهیازده رکعت و به هـمراه دو رکـعت نافله صبح، سیزده رکعت بوده‌ است‌. جز‌ دو روایت یاد شده، روایات دیگری از معصومان(علیهم السلام)در‌ دسـت‌ اسـت که در آنها شمار نوافل شبِ پیامبر(صلی الله علیه وآله) یازده رکعت معین شـده‌ اسـت‌.71‌ بدین ترتیب، با توجه به تقدم کـلام مـعصومان(عـلیهم السلام) بر کلام‌ دیگران‌ هم‌ به لحـاظ عـصمت آنان و هم آگاه تر بودن اهل یک خانه به آنچه در‌ آن‌ می‌ گـذرد نـباید به اختلافات دیگران درباره شـمار رکـعات نافله شـب پیـامبر (صـلی الله علیه‌ وآله‌)اعتنایی داشت.72

3 3. قرائت قـرآن و مـناجات

به جز نوافل شبانه، قرائت قرآن و دعا‌ و مناجات‌ از‌ دیگر برنامه های پیـامبراکرم(صـلی الله علیه وآله)ـ به ویژه در دل شب بود‌. قـرائت‌ قرآن، در حین ادای نمازهای واجـب و نـافله و در غیر حال نماز صورت مـی‌ گـرفت‌اهتمام‌ آن حضرت به قرائت قرآن به ویژه در دل شب به قدری بود که حـتی‌ حـالت‌ بیماری و تب نیز مانع آن نـمی شـد. بـنابر روایتی، هنگامی کـه یـکی‌ از‌ اصحاب‌، پیامبراکرم(صلی الله عـلیه وآله)را سـخت بیمار دید و جویای حال حضرت شد، آن حضرت‌ پاسخ‌ داد‌: «این بیماری مانع آن نشد که شـب گـذشته سی سوره را که‌ سبع‌ طوال نـیز جـزو آنها بـود، قـرائت کـنم» و هنگامی که آن صحابی عـرض کرد: این تلاش در‌ عبادت‌ برای چیست، در حالی که

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 103)  


خداوند گناهان پیشین و پسین شما را آمرزیده‌ اسـت‌، حـضرت پاسخ داد: «آیا نباید بنده شکرگزاری‌ باشم؟»73‌

دربـاره‌ چـگونگی دعـا و مـناجات پیـامبراکرم(صلی الله علیه‌ وآلهـ‌) نـیز نکات شگرفی به چشم می خورد. برای مثال، در روایتی از امام‌ صادق‌(علیه السلام)گزارشی از یکی‌ از‌ دعـاهای شـبانه‌ پیـامبراکرم‌(صلی‌ الله علیه وآله) در دست است‌. بنابر‌ این روایـت، یـک شـب، هـنگامی کـه پیـامبر(صلی الله علیه وآله)در‌ حجره‌ ام سلمه بود و نیمه شب از‌ بستر برخاست، ام سلمه‌ از‌ سَرِ کنجکاوی به جست و جو‌ برآمد‌ و حضرت را در گوشه ای از خانه در حالی یافت که ایستاده و با‌ چشمان‌ گریان ایـن گونه باخدایش سخن‌ می‌ گوید‌:

اللهم لا تنزع‌ منّی‌ صالح ما اعطیتنی أبدا‌، اللهم‌ و لاتکلنی الی نفسی طرفة عین أبدا، اللهم لاتشمت بی عدوّاً و لا حاسداً أبدا، اللهم‌ لا‌ تردنی فی سوء استنقذتنی مـنه أبـدا‌.74‌

3 4. روزه

جلوه‌ دیگری‌ از‌ سیره عبادی پیامبر اکرم‌(صلی الله علیه وآله)، که بسیار بدان اهتمام میورزید روزه داری بود. آن حضرت در‌ بیان‌ شدت علاقه اش به روزه، آن‌ را‌ همچون‌ نماز‌، نور‌ چشم خویش معرفی‌ فرمود‌.75

این عـبادت بـه قدری نزد آن حضرت محبوب بود که دست کم سه روز از‌ هر‌ ماه‌ را روزه می گرفتند. بنابر پاره ای‌ روایات‌، برترین‌ روزهای‌ ماه‌ برای‌ ادای این سنت،

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 104)  


پنـجشنبه اول و آخـر و چهارشنبه وسط هر ماه اسـت، و پیـامبراکرم(صلی الله علیه وآله) و معصومان(علیهم السلام)بر روزه در این سه روز تأکید داشتند‌.76 در برخی روایات نیز از ایام البیض نام برده شده است.77 اما از روایات معصومان(علیهم السـلام) و نـیز گزارش های غیر شـیعی چـنین بر می آید که روزه‌ سه‌ روز در ماه در سیره نبوی(صلی الله علیه وآله)منحصر به روزهای یاد شده نبوده است. در برخی روایات از دوشنبه اول ماه و چهارشنبه وسط ماه و پنجشنبه آخر‌ ماه‌ سخن بـه مـیان آمده است. در روایت ابوبصیر، امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به پرسش وی در این باره، ضمن اشاره به‌ دو‌ مورد پیش گفته، در نهایت‌ او‌ را در انتخاب هر روز از ماه مخیر داشته اند.78 در برخی روایات غیرشیعی از پنـجشنبه اول هـر ماه و دو دوشـنبه پس از‌ آن‌،79 و نیز از دوشنبه‌ و پنجشنبه‌ در یک هفته و دوشنبه دیگر در هفته بعد،80 و نیز سه روز اول هر ماه و روزهای جمعه81 سـخن رفته است. وجه جمع روایات یادشده آن است که برترین روزها‌ در‌ مـاه، پنـجشنبه اول و آخـر، و چهارشنبه وسط هرماه، و نیز ایام البیض است، و سپس دوشنبه و پنجشنبه؛ و پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)بسته به درجات بـرتری ‌ ‌بـه این روزه ها اهتمام داشتند.

از‌ روایتی‌ که طی‌ آن امیرالمؤمنین(علیه السلام) چگونگی روزه پیامبراکرم(صـلی الله عـلیه وآلهرا تـوصیف و گزارش کرده است، بر‌ می آید که پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) در میزان و کمیت‌ روزهایی‌ که‌

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 105)  


روزه دار بـود، شیوه یکسانی نداشته است. بنابر این روایت، روش پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)ابتدا ‌‌آن‌ بـود که به طور دایـم، تـمام روزها را روزه بود. سپس همچون حضرت‌ داوود‌(علیه‌ السلام) یک روز در میان روزه می گرفت. سپس روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه می‌ گرفت و در نهایت به سه روز روزه در ایام البیض (13 و 14 و 15‌ هر ماه قمریتا‌ آخر‌ عمر بسنده کرد.82 مـحتمل ترین وجه برای این تغییر روش آن است که چون پیامبر اسوه مردم اند، مسلمانان در تأسّی و پیروی از ایشان تنها با رفتارهای دشوار مواجه نباشند‌.

آنچه گفته آمد درباره ایام و زمان های عادی بـود، امـا گاه برخی ویژگی های زمانی اقتضا می کرد که آن حضرت به عبادت در ایامی خاص عنایت ویژه ای داشته باشد‌. برای‌ مثال، ماه شعبان به لحاظ جنبه مقدمی اش برای ماه رمضان در شـب زنـده داری83 و روزه مورد عنایت ویژه پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) بود؛84 به گونه ای‌ که‌ بنابر پاره ای روایات، آن حضرت اکثر85 و گاه تمام 86 این ماه را روزه دار بود؛87 و خود درباره علت اهتمام به

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 106)  


عبادت در این ماه مـی فـرمود‌: زیرا‌ مردم غالباً به خاطر توجه به رجب و رمضان از ماه شعبان که بین آن دو است، غافل اند.88

نخستین چیزی که پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) همواره روزه‌ خود‌ رابا‌ آن افطار می کـرد در‌ فـصل‌ رُطـب‌، خرمای تازه، و در غیر آن فصل خـرمای خـشک (تـمر) بود.89

روزه آن حضرت، روزه ای بود با رعایت تمام شرایط‌ یک‌ روزه‌ دار واقعی، و بنابراین اعضا و جوارح آن حضرت نیز‌ روزه‌ بودند.90

3 5. اعتکاف

از دیگر جلوه هـای زیـبای عـبادت خداوند اعتکاف است که زمینه ساز خوبی بـرای تـوجه و حضور‌ دل‌ و تمرین‌ خلوت گزینی با معبود و جدایی از مظاهر مادی و دنیوی است‌پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) در کنار دیگر عبادات، به اعـتکاف نـیز تـوجه خاصی داشتند. آن حضرت برای‌ انجام‌ این‌ مهم، بهترین زمان هـا را بر می گزیدند و همواره بر این‌ سنت‌ تأکید داشتندپیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) بر اعتکاف در ماه رمضان به ویـژه دهـه آخـر‌ آن‌ اهتمام‌ میورزید و آن را برابر با دو حج و دو عمره

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 107)  


می دانست.91‌ بنابر‌ روایـتی‌ از امـام صادق(علیه السلام)، آن حضرت ابتدا دهه اولِ ماه رمضان، سپس دهه‌ دوم‌ و در‌ نهایت دهه سوم این مـاه را بـرای انـجام اعتکاف برگزیدند، و پس از آن تا‌ آخر‌ عمر، بر اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان مـداومت داشـت.92

نـیز از‌ آن‌ حضرت‌ نقل شده است که چون دهه آخر ماه رمضان فرا می رسـید پیـامبراکرم(صـلی‌ الله‌ علیه وآله) رختخواب خویش را جمع می کرد و خود را کاملا مهیای عبادت‌ می‌ ساخت‌ و در زیـر سـایبانی که برای ایشان فراهم می شد مشغول عبادت می گشت.93

در‌ روایتی‌ دیگر از امـام صـادق(عـلیه السلام) آمده است که پیامبراکرم (صلی الله‌ علیه‌ وآله‌) شب اول از دهه آخر رمضان در مـیان مـردم برخاست و پس از حمد و ثنای الهی‌، فرمود‌: «ای‌ مردم، خداوند [در این ماه] شما را در برابر دشـمنانتان از جـنّ‌ و انـس‌ کفایت کرده و به شما وعده اجابت داده و فرموده است: مرا بخوانید تا اجابتتان کنمهمانا آگـاه‌ بـاشید‌ که خداوند بر هر شیطان سرکشی تا پایان این ماه هفت مـلَک‌ را‌ مـسلط سـاخته است. همانا درهای آسمان از‌ ابتدا‌ تا‌ انتهای شب گشوده و دعا در آن پذیرفته‌ است‌. پیامبراکرم(صلی الله عـلیه وآله) پس از ایـن سـخنان آماده اعتکاف شد و خانه‌ را‌ ترک کرد و تمام دهه آخر‌ رمضان‌ را معتکف‌ بـود‌ و تـمام‌ شب ها را بیدار می ماند‌، و هر‌ شب بین نماز مغرب و عشا غسل می کرد».94

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 108)  


3 6. حج

حـج نـیز‌ جلوه‌ ای دیگر از سیره عبادی پیامبراکرم‌(صلی الله علیه وآله‌) بود‌. ایشان چه در دوران پیـش‌ از‌ بـعثت و چه پس از آن، همواره بر انجام و احیای حج ابـراهیمی اهـتمام داشـت‌. گزارش‌ های تاریخی حکایت از آن‌ دارند‌ کـه‌ حـضرت حتی در‌ دوران‌ پیش از بعثت نیز‌ افراد‌ را از آلوده ساختن این سنت توحیدی به مظاهر شـرک، نـهی می کرد. برای‌ مثال‌، زیـد بـن حارثه مـی گـوید پیـش‌ از‌ بعثت پیامبر‌(صلی‌ الله‌ علیه وآله)هـنگامی کـه‌ در حال طواف خواستم دو بت [إساف و نائلة] را مَس کنم، پیامبراکرم(صلی الله علیه‌ وآلهـ‌) مـرا از این کار نهی فرمود‌.95‌پس‌ از‌ بـعثت‌ نیز در ایام‌ حج‌، پیـامبراکرم(صـلی الله علیه وآله)انجام این مناسک و حـضور در مـواقف را فرصتی مناسب برای دعوت‌ می‌ دانست‌. همچنین پس از هجرت به مدینه، در‌ سال‌ ششم‌، آنـ‌ حـضرت‌ پس‌ از رؤیایی صادق و امر الهـی96 عـازم عـمره شد که مـشرکان مـانع ورود ایشان به مکه شـدند و بـدین جهت در سال هفتم طبق پیمان حدیبیه عازم مکه‌ شد و «عمرة القضاء» به جای آورد. پس از آن نـیز پیـامبراکرم(صلی الله علیه وآله)دو بار دیگر موفق شـد بـه زیارت خـانه خـدا بـرود: در سال هشتم با فـتح‌ مکه‌، عمره انجام داد؛ و در سال دهم نیز آخرین حج یعنی حجة الوداع را به جای آورد.

گفتنی است آن حـضرت افـزون بر اهتمام عملی و تأکید قولی بـر انـجام حـج‌ و عـمره‌، بـر زدودن گرد تحریف و رفـتارهای شـرک آلود از این عبادت مهم فردی و اجتماعی تأکید ویژه ای داشت. برای مثال، در سال هفتم و در‌ جریان‌ «عمرة القضاء» هـنگامی کـه بـرخی‌ مسلمانان‌ به علت وجود دو بت إساف و نـائلة بـر روی دو کـوه صـفا و مـروه، از انـجام سعی سر باز زدند، پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله‌)با‌ ابلاغ آیه 158 سوره‌ بقره‌،97 بر جدایی ناپذیری این اعمال از سعی

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 109)  


بین صفا و مروه تأکید ورزید.98 همچنین در حجة الوداع، مـسلمانان از نزدیک شاهد انجام اعمال صحیح حج از سوی آن حضرت‌ بودند‌.

نتیجه

پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) برای کسب درجه نبوت، در مرحله اول، نیازمند معرفت بود. معرفت نیز، پیامبر را به عبادت و اظهار بندگی و خضوع در بـرابر خـالق یگانه سوق‌ می‌ داد. از‌ سویی معراج نیز که در چندین مرحله صورت گرفت، برای بالا بردن درجه معرفت و بینش پیامبر گرامی‌ اسلام بوده است.

حرکت رو به کمالِ معرفتیِ پیامبر، چنان درجـه‌ ایـ‌ از‌ شهود و یقین را برای آن حضرت پدید آورد، که پرده های غیب از برابر دیدگان ایشان کنار ‌‌رفت‌ و حضرت چیزهایی را که دیگران نمی دیدند مشاهده می کرد و از آنـها خـبر‌ می‌ داد‌. همین نکته موجب تـمایز القـائات شیطانی از پیام های وحیانی است؛ یعنی دریافت های وحیانی‌ در چنان مرتبه والایی از معرفت و آرامش درونی اند که گویا پیامبر گرامی‌ اسلام همه آنها را‌ بـه‌ چـشم خود مشاهده می کـرد.

هـمین معرفت والا به خداوند متعال، جوارح پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) را به کار می گرفت و خواب و آسایش را از وی می ربود، و ایشان برای‌ اظهار بندگی و خضوع و خشوع در برابر خداوند، به عباداتی می پرداخت که دیـگران طـاقت انجام آنها را نداشتند. حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) ساعاتی از شب و روز خود را به‌ این‌ امر اختصاص داده بود، و عبادت های ایشان در قالب نماز و یاد الهی، تهجد، نوافل شب، روزه، اعتکاف، حج و عبادت های سـنگین و طـولانی و... تجلی مـی یافت.

کتابنامه

1. نهج البلاغه، تحقیق صبحی‌ صالح‌.

2. ابن بابویه قمی (شیخ صدوق)، ابوجعفر محمد بن علی، عـیون اخبارالرضا(علیه السلام)، تحقیق حسین اعلمی، اعلمی، بیروت، 1404ق.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 110)  


3. ابن بابویه قـمی (شـیخ صـدوق)، ابوجعفر محمد بن علی، علل‌ الشرایع‌، حیدریه، نجف، 1386ق.

4. ابن حنبل، احمد، مسند احمد، دارصادر، بیروت.

5. ابن بـابویه ‌ ‌قـمی (شیخ صدوق)، ابوجعفر محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غـفاری، نـشر جـامعه مدرسین‌، قم‌، 1404‌ق.

6. ابن شهر آشوب، محمد بن‌ علی‌، مناقب‌ آل ابی طالب، تحقیق لجنة من اسـاتذة النجف الاشرف، مطبعه محمد کاظم حیدری، نجف، 1376ق.

7. ابن بابویه قمی (شیخ صدوق)، ابـوجعفر‌ محمد‌ بن‌ علی، الخـصال، تـحقیق علی اکبر غفاری، نشر جامعه‌ مدرسین‌، قم، 1403 ق.

8. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، دار صادر، بیروت، [بی تا].

9. ابن بابویه قمی (شیخ صدوق)، ابوجعفر محمد‌ بن‌ علی‌، الامالی، مؤسسة البعثة، قم، 1417 ق.

10. ابن طـاووس، رضی الدین‌ سید علی بن موسی، الدروع الواقیة، تحقیق و نشر مؤسسة آل البیت، قم، 1414 ق.

11. ابن طاووس، سید رضی‌ الدین‌ علی‌، الاقبال بالاعمال الحسنة فی ما یعمل مرة فی السنة (اقبال الاعمال‌)، تحقیق‌ جـواد قـیومی اصفهانی، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، 1414 ق.

12. ابن انس، مالک، الموطّأ، تحقیق محمد فؤاد‌ عبدالباقی‌، داراحیاء‌ التراث العربی، بیروت، 1406 ق.

13. ابن بابویه قمی (شیخ صدوق)، محمد بن‌ علی‌، فضائل‌ الاشهر الثلاثة، تحقیق غـلامرضا عـرفانیان، چ دوم، دارالمحجة البیضاء، بیروت، 1412 ق.

14. ابن بابویه قمی‌ (شیخ‌ صدوق‌)، محمد بن علی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، با مقدمه سیدمحمدمهدی السید حسن خرسان، چ دوم‌، منشورات‌ الشریف الرضی، قم، 1368.

15. الاشعری القمی، ابـی جـعفر احمد بن محمد بن‌ عیسی‌، کتاب‌ النوادر، تحقیق و نشر مدرسة الامام المهدی(علیه السلام)، قم، 1408ق.

16. البخاری، محمد بن‌ اسماعیل‌، صحیح البخاری، دارالفکر، بیروت، 1401 ق.

17. البرقی، احمد بن محمدبن خالد، المـحاسن، تـحقیق‌ سـیدجلال‌ الدین‌ الحسینی، دارالکتب الاسلامیه.

18. البـیهقی، احـمد بـن الحسین بن علی، السنن الکبری، دارالفکر، بیروت، [بی‌ تا]‌.

19. الترمذی، محمد بن عیسی، الشمائل المحمدیة(صلی الله علیه وآله)، تحقیق‌ سید‌ عباس‌ الجـلیمی، مـؤسسة الکـتب الثقافیة، بیروت، 1412ق.

20. الترمذی، محمد بن عیسی بن سـورة، الجـامع الصحیح‌ (سنن‌ ترمذی‌)، تحقیق عبدالوهاب عبداللطیف، دارالفکر، بیروت، 1403ق.

21. الحارثی العاملی، بهاءالدین محمد بن‌ الحسین‌ بن عبدالصمد، الحبل المتین، بـصیرتی، قـم، [بـی تا].

22. الحاکم الحسکانی، عبیدالله بن احمد، شواهد التنزیل‌ لقواعد‌ التـفضیل فی الآیات النازلة فی اهل البیت(علیه السلام)، تحقیق محمدباقر محمودی‌، مجمع‌ احیاء الثفافة الاسلامیة، تهران، 1411 ق.

23. الحرّ‌ العـاملی‌، مـحمدبن‌ الحـسن، وسائل الشیعة، تحقیق محمد رازی، اسلامیه‌، تهران‌.

24. الحسنی الراوندی، فضل الله بن عـلی، النـوادر، تحقیق سعید رضا علی عسکری‌، دارالحدیث‌، قم، 1377.

25. الحمیری البغدادی‌، ابوالعباس‌ عبدالله بن‌ جعفر‌، قرب‌ الاسناد، تـحقیق و نـشر مـؤسسة آل البیت‌ لاحیاء‌ التراث، قم، 1413ق.

26. الخطیب البغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، تـحقیق‌ مـصطفی‌ عـبدالقادر عطا، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1417‌ ق.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 111)  


27. الدار قطنی، علی‌ بن‌ عمر، العلل الواردة فی الاحادیث‌ النبویة‌، تحقیق مـحفوظ الرحـمان زیـن الله السلفی، دار طیبة، ریاض، 1405ق.

28. السجستانی، سلیمان‌ بن‌ الاشعث، سنن ابی داوود، تحقیق‌ سید‌ محمد‌ اللحام، دارالفـکر للطـباعة‌ و النشر‌ و التوزیع، 1410 ق.

29. السیوطی‌، جلال‌ الدین عبدالرحمان بن ابی بکر، الجامع الصغیر، دارالفکر، بـیروت، 1401 ق.

30. الصـنعانی، ابـوبکر عبدالرزاق‌ بن‌ همام، المصنف، تحقیق حبیب الرحمان الاعظمی‌، [بی‌ جا، بی‌ نا‌، بی‌ تـا].

31. الطـبرانی، سلیمان‌ بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبدالمجید السلفی، داراحیاء التراث العربی، بـیروت، [بـی تـا].

32‌. الطبرسی‌، ابومنصور احمد بن علی بن ابی‌ طالب‌، الاحتجاج‌، تحقیق‌ سیدمحمدباقر‌ خرسان، دارالنعمان، نجف‌، 1386‌ق.

33. الطـبری، مـحمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، چ چهارم، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1403 ق.

34. الطوسی‌، مـحمدبن‌ الحـسن‌، تـهذیب الاحکام، تحقیق سیدحسن خرسان و شیخ محمد‌ آخوندی‌، چ چهارم‌، درالکتب‌ الاسلامیة‌، تهران‌، 1365.

35. الطوسی، محمدبن الحسن، الامـالی، تـحقیق مـؤسسة البعثة، دارالثقافة للطباعة والنشر والتوزیع، قم، 1414ق.

36. الطوسی، محمدبن الحسن، الاستبصار فی مـا اخـتلف من الاخبار، تحقیق سید‌ حسن موسوی خرسان، چ چهارم، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1363.

37. العاملی، زین الدین علی، رسـائل الشـهید الثانی، بصیرتی، قم، [بی تا].

38. العاملی، عزالدین شیخ حسین بن عبدالصمد، العـقد الحـسینی، تصحیح‌ سیدجواد‌ مدرسی یزدی، گلبهار، یزد، [بـی تـا].

39. القـزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، تـحقیق مـحمد فؤاد عبدالباقی، دارالفکر، بیروت، [بی تا].

40. القزوینی، محمد بن یزید بن ماجة‌، سـنن‌ ابـن ماجه، تحقیق محمد فؤاد عـبدالباقی، دارالفـکر، بیروت، [بـی تـا].

41. القـمی، علی بن ابراهیم، تفسیرالقمی، تحقیق سـید طـیب الموسوی الجزائری؛ مؤسسة دارالکتاب‌، قم‌، 1404 ق.

42. الموصلی، احمد بن‌ علی‌، مسند ابی یـعلی المـوصلی، تحقیق حسین سلیم اسد، دارالمأمون للتـراث، بیروت، [بی تا].

43. النـسائی، ابـوعبدالرحمان احمد بن شعیب، السنن الکـبری، تـحقیق عبدالغفار سلیمان‌ البنداری‌ و سید کسروی حسن، دارالکتب‌ العلمیه‌، بیروت، 1411ق.

44. النیسابوری، مسلم بن الحـجاج، صـحیح مسلم، دارالفکر، بیروت.

45. الهندی، عـلاءالدین عـلی المـتقی بن حسام الدیـن، کـنز العمّال فی سنن الاقـوال و الافـعال، تحقیق بکری حیانی، مؤسسة الرسالة‌، بیروت‌، 1409ق.

46. بخاری، محمد ابن اسماعیل، شرح صحیح مسلم، النـووی، دارالکـتاب العربی، بیروت، 1407 ق.

47. تمیمی مغربی، نعمان بـن مـحمد، دعائم الاسـلام.

48. حـسینی، مـحمدباقر (میرداماد)، الرواشح السماویة، تـحقیق غلامحسین‌ قیصریه‌ ها و نعمة‌ الله جلیلی، دارالحدیث، قم، 1422 ق.

49. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، معجم مفردات الفـاظ القـرآن، دارالفکر، بیروت‌، [بی تا].

50. سبزواری، مـلاّ هـادی، شـرح الاسـماء الحـسنی، بصیرتی، قم‌، [بـی‌ تـا]‌.

تاریخ اسلام در آینه پژوهش » پاییز 1385 - شماره 11 (صفحه 112)  


51. سبزواری، ملا محمدباقر، ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، قم، [بی تا]‌.

‌‌52‌. شـرف الدیـن المـوسوی، سید عبدالحسین، الفصول المهمة فی تألیف الامـة، مـؤسسة البـعثة، تـهران‌، [بـی‌ تـا]‌.

53. صفّار، محمد بن الحسن، بصائرالدرجات، تحقیق میرزا حسن کوچه باغی، منشورات الاعلمی، تهران، 1404‌ ق.

54. طبرسی، رضی الدین ابی نصر الحسن بن الفضل، مکارم الأخلاق، مؤسسة الاعلمی‌ للمطبوعات، بـیروت، 1392ق / 1972‌م.

55‌. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، مکتبة العلوم الاسلامیة، تهران، [بی تا].

56. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی اکبر غفاری، چ سوم، دارالکتب الاسلامیة، 1367ق.

57‌. مجلسی، مـحمدباقر، بـحارالانوار؛ مؤسسه الوفاء، چ دوم، بیروت، 1403 ق.

58. مفید، محمد بن محمد، الامالی، تحقیق حسین استاد ولی و علی اکبر غفاری، نشر جامعه مدرسین، قم، 1414 ق.

59. مفید، محمد بن محمد‌، الارشاد‌ فی معرفة حجج الله علی العباد، تـحقیق مـؤسسة آل البیت لتحقیق التراث، چ دوم، دارالمفید، بیروت، 1414 ق.

60. نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، تحقیق سید محمد کلانتر و مقدمه محمدرضا مظفر، دارالنعمان، نجف‌، [بی‌ تا].

61. یحصبی، قاضی ابـی الفـضل عیاض، الشفاء، بتعریف حقوق المـصطفی(صـلی الله علیه وآله)، دارالفکر، بیروت، 1409 ق.

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 8330 کلمه
مولف : جباری,محمد رضا
1396/3/6 ساعت 09:16
کد : 1939
دسته : تربیت عبادی
لینک مطلب
کلمات کلیدی
عرفان
عبادت
سیره عبادی
سیره نبوی(صلی الله علیه وآله)
نماز
نافله
تهجد
ح
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز