■ تربیت عبادی کودکان
مقدمه
بر اساس آیات و روایات،فلسفۀ وجودی انسان رسیدن به سعادت و قرب الاهی است. بدین منظور،دین اسلام برنامههای جامع و کاملی در قـالب تـربیت دیـنی در بردارد.از جملۀ این برنامهها،«عـبادت و بـندگی»اسـت.عبادت یکی از نیازهای واقعی و اساسی است که ریشه در اعماق جان و فطرت بشر دارد و اسلام آن را به منزلۀ یک برنامۀ جامع تربیتی برای پرورش و تـکامل روح و روان انـسان بـرنامهریزی کرده است.تربیت دینی مفهومی عام است کـه شـامل حوزههای مختلفی همچون تربیت عقلانی،سیاسی،اجتماعی،جنسی، عاطفی،اعتقادی،اخلاقی و عبادی میباشد.تربیت دینی«عبارت است از مجموعه اعـمال عـمدی و هـدفدار،به منظور آموزش گزارههای معتبر یک دین به افراد دیـگر؛به نحوی که آن افراد در عمل و نظر به آن آموزهها متعهد و پایبند گردند».1
یکی از مهمترین ابعاد تربیت دینی در دورۀ کـودکی،تـربیت عـبادی است.این نوع تربیت که شامل پرورش بعد معنوی و ایجاد زمینۀ ارتـباط بـا خداوند است،بسیار مورد تأکید پیشوایان دینی علیهم السّلام میباشد.داوودی تربیت عبادی را:«آموزش عبادات به مـتربیان و مـتعهد کـردن آنان به انجام آنها»2میداند.به طور کلی،تربیت عبادی بعدی از تـربیت دیـنی اسـت که متربّی را با اعمال و تکالیف عبادی آشنا،و آنان را با انگیزۀ راسخ،مکلّف به انـجام آن مـیکند.
بـحث تربیت عبادی یکی از مهمترین مسائل در محافل علمی و آموزشی در جامعۀ دینی است،که توجه بـسیاری از پدران و مـادران دینمدار و مربیان متعهّد و دلسوز را به خود جلب کرده است.از سوی دیگر،تربیت عـبادی دنـباله و مـکمّل تربیت اعتقادی است و تربیت اعتقادی بدون آن بار ارزشی ندارد؛زیرا لازمۀ شناخت یک دیـن،عـمل به آموزههای آن است.
حال این پرسش مطرح است که چه کنیم تـا فـرزندانمان مـؤمن،متعهّد و عامل به تعالیم دینی و تکالیف عبادی رشد کنند؟برای پاسخ به این پرسش در این مقاله حـول سـه محور اساسی بحث میشود:
الف)ضرورت تربیت عبادی کودکان در دوران خردسالی؛
ب)ضرورت بیان فـلسفۀ اعـمال عـبادی در حد درک کودکان؛
ج)مسئولیت و محدودۀ زمانی والدین در تعلیم و تربیت مسائل دینی و عبادی کودکان.
ضرورت تربیت عـبادی کـودکان در دورانـ خردسالی
متخصصان تعلیم و تربیت در مورد نقطۀ شروع پرورش مذهبی و آموزش برنامههای معنوی و تـعلیمات دیـنی،دو نظر بیان کردهاند:
گروهی معتقدند:«کودک تا به حدّ بلوغ و رشد نرسد،استعداد درک آموزشهای دیـنی را نـدارد و نباید تحت تربیت دینی قرار گیرد؛گروه دیگری عقیده دارند که اطـفال نـیز لیاقت و استعداد آن را دارند که تحت تربیت دیـنی قـرار گـیرند و مربیان میتوانند مطالب دینی را ساده و قابل فـهم نـمایند و به کودکان تلقین کنند و آنان را وادار سازند که برنامههای آسان دین را انجام دهند تـا بـا افکار و اعمال دینی نشوونما یـابند».3
اسـلام در اینباره دیـدگاههای مـتقن و دقـیقی ارائه کرده است.در تفکر اسلامی،انـسان در مـقام جانشین خدا،خلافت الاهی بر روی زمین به عهدهدار است.برای کسب ایـن مـقام، باید از دوران خردسالی و چه بسا قبل از آنـ،اقدامهای لازم را به عمل آورد،تـا کـودک آمادگی پذیرش تکالیف الاهی را در زمـان بـلوغ پیدا کند.بر اساس سنّت و رهنمودهای معصومان علیهم السّلام،آموزش دینی و عبادی از هـنگام تـولّد شروع میشود؛زیرا تربیت در دورۀ کـودکی پایـه و اسـاس رشد و بالندگی مـعنوی در دورهـهای بعدی خواهد بود.دلایـل روایـی زیادی در تأیید نظریۀ دوم وجود دارد.
غزالی معتقد است:«تربیت دینی باید از سنین پایین آغاز شـود؛زیـرا در این سن کودک بدون طلب دلیـل و بـرهان،آمادۀ پذیـرش عـقاید دیـنی است.از طرف دیگر،نـهادینه کردن معانی دینی با تلقین و تقلید آغاز میشود و سپس با توجه به مراحل گوناگون رشـد، دسـتورات مناسب هر مرحله به تدریج عـرضه مـیشود و در پایـان بـه پدیـد آمدن باورهای عـمیق و مـحکم در ذهن انسان میانجامد».4
بر اساس نظر شرع مقدس اسلام،کودکان تا به سن بلوغ نرسند،تـکلیفی مـتوجه آنـان نیست؛اما هنگامی که به سن تـکلیف مـیرسند و بـا مـجموعه تـکالیف شـرعی مواجه میشوند،در صورت نداشتن آشنایی و آمادگی پیشین،پذیرش و انجام تکالیف دینی برای آنان دشوار میباشد و چه بسا رغبتی نسبت به اعمال عبادی از خود نشان ندهند.یکی از فـلسفههای تعلیم تکالیف عبادی به کودکان در دورۀ خردسالی این است که کودکان بر اثر مداومت،انجام آن اعمال برای آنان ملکه شود،تا در زمان سن تکلیف،برای آنان دشوار نباشد.بیشک اگر کـودکان در آغـاز دوران کودکی و سالهای نوجوانی از آموزههای دینی
بهرهای نبرند،قطعا در جوانی و بزرگسالی با یک رکود معنوی و در نهایت خسارت روحی مواجه خواهند شد.امینی معتقد است:
درست است که پسر بعد از پانـزده سـال و دختر بعد از نه سال به تکلیف میرسند و قبل از آن تکلیفی ندارند؛اما انجام تکالیف دینی را نمیتوان تا سن بلوغ به تأخیر انداخت.باید انـسان از کـودکی به انجام عبادات و تکالیف دیـنی عـادت کند تا در سن بلوغ به آنها رغبت داشته باشد...،[و الا]انجام آن عبادت در سن بلوغ برای بچه دشوار خواهد بود یا اصلا زیر بارش نمیرود و اگـر هـم نمازخوان شود،چندان تـقیدی بـه آن نخواهد داشت و با اندک بهانهای ممکن است آن را ترک نماید؛زیرا عملی که از زمان کودکی عادی نشده باشد، عادت کردن به آن دشوار خواهد بود.5
البته باید بکوشیم حس و رغبت کودکان نـسبت بـه تکالیف عبادی،به انگیزه و خواست درونی تبدیل شود و این علاقه از درون بجوشد،نه اینکه صرفا در حد اطلاعات دینی باقی بماند.بنابراین،باید افزون بر بعد شناختی،با بهرهگیری از بعد عاطفی کـودکان،از ابـتدا تصویری زیـبا از دین و تکالیف دینی برای آنان ترسیم کرد،تا شور و انگیزۀ گرایش و عمل به تکالیف و مناسک عبادی در کـودکان درونی شود.برای تحقّق این هدف،ضرورت دارد در دورۀ کودکی،آمادگیهای لازم،برای انـجام یـک مـجموعه از اعمال عبادی(نماز،روزه) را در آنان ایجاد کرد؛این مطلب به خوبی از روایات فهمیده میشود.برای نمونه،در روایتی پیـامبر اکـرم صلّی اللّه علیه و اله میفرماید:«نماز را در هفت سالگی به فرزندانتان تعلیم دهید».6نظیر همین روایـت از امـام عـلی علیه السّلام نقل شده است که حضرت میفرماید:«از هفت سالگی فرزندانتان را به نماز امر کـنید».7
در این زمینه امام باقر علیه السّلام میفرماید:
ما اهل بیت،هنگامی که کـودکانمان به پنج سالگی رسـیدند دسـتور میدهیم نماز بخوانند؛ ولی شما از هفت سالگی آنان را به نماز خواندن امر کنید،و ما در هفت سالگی امر میکنیم به اندازۀ تواناییشان نصف روز و یا بیشتر و یا کمتر روزه بگیرند و دستور میدهیم هنگامی که تـشنگی و گرسنگی بر آنان غالب شد،افطار کنند.این عمل برای آن است که به روزه گرفتن عادت کنند.پس شما کودکان خود را در نه سالگی به اندازۀ تواناییشان امر به روزه گرفتن کنید و چون تـشنگی و گـرسنگی بر آنان غالب گردید،افطار کنند.8
از این روایات برمیآید که باید کودکان را در خردسالی به فراگیری و اقامۀ نماز و گرفتن روزه تمرین داد تا به تدریج برای آنان عادت و ملکه شود،و هنگام سن تـکلیف،بـه خوبی آماده باشند.حتی با توجه به اینکه کودکان از تنبیه بدنی منع شدهاند،اما در مورد
زمینهسازی و تحریک و وادار کردن آنان به نماز،گاهی ائمه علیهم السّلام امر به تنبیه فـرمودهاند. فـقیهان نیز معتقدند در تمرین دادن کودک به نماز،در صورت لزوم،به مقداری که دیه واجب نشود،میتوان او را تنبیه کرد.از روایات بر میآید که اگر کودکان در خواندن نماز سستی کنند،میتوان آنـان را بـا رعـایت موازین شرعی،تنبیه(از زبانی تـا عـملی)کـرد.البته در روایات،از نظر زمان و سن بازخواست اختلاف وجود دارد.از اینرو،نمیتوان دقیقا مشخص کرد که در چه سنی میتوان آنان را با تنبیه بـه نـماز واداشـت.در تعدادی از روایات زمان بازخواست و تنبیه از شش یا هـفت سـالگی آمده است.برای مثال،پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله فرمود:«وقتی فرزندانتان شش ساله شدند،امر کنید نماز بخوانند؛وقـتی هـفت سـاله شدند، (در صورت لزوم)میتوانید آنها را بزنید».9
همسر امام خمینی قـدّس سرّه نقل میکند که امام از هفت سالگی در تربیت دینی دقّت داشتند و میگفتند:«بچهها از هفت سالگی نماز بخوانند.بـچهها را وادار بـه نـماز کن،تا وقتی نه ساله شدند،عادت کرده باشند».10
سادات مـعتقد اسـت:
انجام تکالیف دینی را نباید تا زمان بلوغ به تأخیر انداخت؛بلکه باید انس و عادت لازم را پیـشاپیش در آنـها بـه وجود آورد تا در زمان بلوغ مشکلی از این نظر به وجود نیاید. خانوادههایی کـه از فـرصت دوران کـودکی برای این منظور استفاده نمیکنند،در دوران بلوغ و نوجوانی معمولا با مشکلات جدّی روبهرو میشوند؛زیـرا کـسی کـه انجام تکالیف دینی را تا مرحلۀ نوجوانی یا جوانی و بزرگسالی به تأخیر انداخته است،هـر چـند معتقد به موازین دینی باشد،به علّت نبود ممارست عملی و آمادگی روحی،مـعمولا نـمیتواند بـه راحتی به احکام دینی عمل کند.اغلب کسانی که در سنین بالاتر وظایف عبادی خـود را انـجام نمیدهند،بیاعتقاد به مبانی دینی نیستند؛بلکه آنها معمولا کسانی هستند که قـبلا ورزیـدگی و آمـادگی لازم را به دست نیاوردهاند...،بنابراین،استدلال کسانی که معتقدند طفل پس از رسیدن به حدّ تشخیص،خود بـاید مـسیر خویش را انتخاب کند و نباید پیشاپیش عادت به برخی امور از جمله تکلیف دیـنی را در او بـوجود آورد،بـه هیچروی درست نیست.اگر این استدلال صحیح باشد،باید تربیت را تا رسیدن به سن تـشخیص تـعطیل کـرد؛حال آنکه تربیت به یک معنا چیزی جز ایجاد عادات در کودک نـیست...11
نـوشتهاند:روزی«آندره مالرو»ادیب مشهور،درباره تعلیم و تربیت و اهمیت فوق العادۀ آن برای مردم سخنرانی مفصّلی ایراد کـرد کـه سخت مورد توجه قرار گرفت.وقتی نطق او
پایان یافت،زنی از میان جـمعیت پیـش رفت و گفت:جناب مالرو!بنده از چه زمـانی مـیتوانم تـعلیم و تربیت فرزندم را شروع کنم؟
مالرو،مؤدبانه پرسید:بـچۀ شـما کی متولّد میشود،خانم؟
زن با شگفتی جواب داد:کی متولّد میشود؟عجب،کودک من الأن چهار سال دارد،آقـا!
در ایـن هنگام مالرو فریاد زد:چهار سال؟!ای داد و هـزار افـسوس!بانوی عـزیز،شـما هـم اکنون بهترین سالهای عمر آن طفل بـیچاره را هـدر دادهاید!12
بنابراین،ضروری است تمهیدات لازم برای فراگیری و گرایش کودکان به انـجام اعـمال عبادی از سنین خردسالی فراهم شود،تـا افزون بر ایجاد و تـقویت روحـیۀ دینداری و دینباوری،زمینۀ عمل بـه تـکالیف عبادی نیز برای آنان فراهم شود.
آمادهسازی در کودکان
یکی از اصول تربیتی در تربیت عـبادی،اصـل«زمینهسازی»و ایجاد آمادگی در کودکان از نـظر روحـی،روانـی و عاطفی نسبت بـه عـبادات است.این اصل افـزون بـر تأکید نسبت به عبادات،باعث آمادگی پذیرش و انجام تکالیف شرعی و همچنین جلوگیری از کم تـوجهی کـودکان نسبت به مسائل عبادی نیز مـیشود.بـر اساس اصـل«آمـادهسازی»،ضـروری است پیش از آنکه احـکام و اعمال عبادی در حقّ کودکان به مرحله وجوب برسد،زمینۀ رویارویی صحیح با احکام و اعمال عـبادی را در آنـان ایجاد کرد؛زیرا این اقدام در رشـد و کـمال مـعنوی انـسان تـأثیر مستقیم دارد.
هدف از تـربیت عـبادی در دورۀ کودکی،پرورش و تقویت روحیۀ عبادی و ایجاد آمادگی برای«تکلیفپذیری»و تشویق کودکان به انجام تکالیف عبادی است.بـرای تـحقق ایـن هدف،میتوان بر اساس برنامهای منظم،بـدان جـامۀ عـمل پوشـاند؛زیـرا اگـر کودک یک دفعه و بدون آمادگی قبلی مکلّف به تکالیفی شود،طبیعی است که از عهدۀ آن بر نمیآید و چه بسا میزان تکلیفپذیری او نیز پایین آید و یا تکالیف را بدون انـگیزه و به صورت ناقص انجام میدهد.البته باید توجه داشت که برای ارائۀ هر مفهومی به کودک، ابتدا باید آمادگی از نظر شناختی و عاطفی در او ایجاد شود،تا در نهایت به رفتار عملی در کودک بـینجامد.مـتأسفانه گاهی در مدارس،حتی در درس دینی،دانشآموز در همان سطح اولیۀ شناختی و عاطفی باقی میماند؛در حالی که تربیت دینی،به ویژه تربیت عبادی به
معنای واقعی،باید به صورت عملی در وجود مـتربی تـحقق یابد تا انگیزۀ درونی به یادگیری و در نتیجه انجام دادن آن را داشته باشد.اولیاء و مربیان نباید یکباره کودکان را به انجام تکالیف دینی و عبادی ملزم و مجبور سـازند؛بـلکه اول باید زمینۀ انجام برخی از مـسائل دیـنی و عبادی را برای آنان فراهم آورند.از اینرو،وقتی کودک به سن درک و تمییز میرسد،باید به تدریج از مسائل و تکالیف آسان و محسوس شروع،و به تدریج به سـوی مـعقولات حرکت کرد.
برای زمـینهسازی اعـمال عبادی در کودکان،نخست باید تمهیداتی فراهم شود که در دین مقدس اسلام بدان پرداخته شده است.برای نمونه،مستحب است هنگام تولد در گوش نوزاد،نوای ملکوتی اذان و اقامه نواخته شود.فقیهی در بـیان فـلسفۀ آن مینویسد:
شاید این بدان علت باشد که این عمل آثار روانی و تربیتی بسیار مفیدی را در کودک به جای میگذارد،گرایش فطری کودک را به خدا و پرستش رشد میدهد و نخستین بذر نماز را در دل کـودک مـیکارد.این عـمل زمینهساز شخصیت مطلوب او-در بزرگسالی- است.13
تقریبا همۀ فقیهان بر مسئلۀ آمادهسازی و تمرین کودکان در دوران کودکی نسبت به تـکالیف عبادی تأکید کردهاند.فقیهان در کتابهای فقهی بابی با عنوان«احکام الصـبی»،بـه اعـمال عبادی کودکان غیر بالغ و وظایف والدین در این رابطه اختصاص دادهاند،که از مجموع آنها این اصل مهم تـربیتی اسـتنباط میشود.در فقه آمده است پدر و جدّ پدری، شرعا موظّف به تمرین دادن کودکان به عبادت،اعـم از واجـب و مـستحب و همچنین قضای آن میباشند.14حتی آنان موظف به بیدار کردن کودکان از خواب برای نماز هستند؛مـگر آنکه به دلیل بیماری یا عذر دیگری،باعث آزار و اذیت او شود،که در این صـورت باید مراعات حال کـودک کـرد.15
فلسفی مینویسد:
برای اینکه کودکان از اول مؤمن و خداپرست تربیت شوند،لازم است جسم و جان آنها نیز از نظر ایمان هماهنگی برقرار باشد.به همین جهت،اسلام از طرفی پدران و مادران را مکلّف نموده است که فرزندان را بـه خدا متوجه کنند و به آنان خداپرستی و تعالیم دینی را بیاموزند،و از طرف دیگر دستور داده است اطفال را به نماز و عبادات تمرینی وادارند.16
برای تحقق این هدف شهید مطهری معتقد است:
بچهها را از کوچکی باید بـه نـماز تمرین داد.دستور رسیده است که به بچه از هفت سالگی نماز تمرینی یاد بدهید.البته بچه هفت ساله نمیتواند نماز صحیح بخواند؛ولی صورت نماز را میتواند بخواند.از هفت سالگی میتواند به نـماز عـادت کند؛چه پسر و چه دختر؛ یعنی همان اولی که بچه به دبستان میرود،باید نماز را در دبستان به او یاد بدهند؛در خانواده هم باید به او یاد بدهند.17
بنابراین،میتوان گفت فـلسفۀ آمـوزش و تمرین عبادات به کودکان در دورۀ کودکی این است که آنان آمادگی پذیرش و انجام تکالیف شرعی و عبادی را برای زمان بلوغ پیدا کنند. بناری در این زمینه معتقد است:
ورود کودکان به مرحلۀ جـدیدی کـه بـه یکباره کلیۀ احکام الزامی اعـم از واجـبات و مـحرمات دربارۀ آنان حتمیت مییابد،مستلزم برخی مشقّتها و سختیها نسبت به آنان است و همین امر چه بسا سبب تکلیفگریزی و سهلانگاری آنان نـسبت بـه احـکام شرعی گردد.از اینرو،برای پیشگیری از این وضعیت،در فـقه احـکامی برای کودکان وضع شده است و بدون آنکه الزام و اجباری بر کودکان باشد،آنان به انجام این احکام تشویق میشوند،تـا نـوعی تـمرین و آمادهسازی برای آنان به حساب آید و در پرتو این تمرین بـا تکلیف آشنا شده و به تدریج به انجام آنها عادت نمایند و هنگام بلوغ به آسانی به احکام الزامی تـن دهـند و بـه وظایف شرعی خود عمل کنند.18
در حقیقت،انجام عبادات در کودکی یک نـوع زمـینهسازی است و موجب ملکه شدن آن اعمال در روح و جان کودک میشود.و در نتیجه،چنین کودکانی بعد از سن تکلیف، عبادات را بـا آمـادگی و سـهولت بیشتری انجام میدهند؛اما کسانی که تا هنگام رسیدن به تکلیف شـرعی،بـا مـسائل عبادی آشنایی نداشته و یا عبادتی را به جا نیاوردهاند،این اعمال را با دشواری بیشتری انـجام مـیدهند.امـینی مینویسد:
با این برنامه[والدین]میتوانند فرزندان خویش را به نماز خواندن عادت دهند؛به طوری کـه وقـتی به سن بلوغ رسیدند،خودبهخود و بدون فشار نماز را بخوانند و از انجام آن لذت برند؛اما اگـر پدر و مـادر بـه بهانۀ اینکه هنوز به حد تکلیف نرسیده به نماز خواندن او اعتنا نداشته باشند و تـا سـن بلوغ آن را عقب بیندازند،انجام آن عبادت در سن بلوغ برای بچه دشوار خواهد بود یـا اصـلا زیـر بارش نمیرود و اگر هم نمازخوان شود،چندان تقیدی به آن نخواهد داشت و با اندک بهانهای مـمکن اسـت آن را ترک نماید؛زیرا عملی که از زمان کودکی عادی نشده باشد،عادت کـردن بـه آن دشـوار خواهد بود.بدین جهت پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله و ائمه اطهار علیهم السّلام به طـور اکـید دسـتور میدهند که کودکان را از شش یا هفت سالگی به نماز خواندن عادت بـدهید.19
مـعاویة بن وهب از امام صادق علیه السّلام پرسید:در چه سنی کودک به اعمال عبادی وادار میشود؟ حضرت فرمودند:«بـین شـش و هفت سالگی».20
پس اگر بخواهیم کودکان با عبادات خو بگیرند و بدان عادت کـنند،بـاید دورۀ کودکی را مغتنم شمرده،آنان را با اعمال و تـکالیف عـبادی آشـنا کرد.در روایتی از امام باقر علیه السّلام بـیان شـد که فرمودند باید آموزش دینی را از سه سالگی شروع کرد.عبد اللّه بن فـضاله مـیگوید:از امام محمد باقر علیه السـّلام شـنیدم که فـرمود:
وقـتی کـودک به سن سه سالگی رسید،از او بـخواهید هـفت بار«لا اله الا اللّه»بگوید.سپس او را به حال خود واگذارید تا به سن سه سـال و هـفت ماه و بیست روز برسد؛در این هنگام بـه او آموزش دهید که هـفت بـار«محمد رسول اللّه»بگوید.سپس تـا چـهار سالگی او را آزاد بگذارید؛آنگاه از وی بخواهید که هفت مرتبه«صلی اللّه علی محمد و آله»را تکرار نماید و سـپس تـا پنج سالگی او را رها کنید؛در ایـن وقـت اگـر کودک دست راسـت و چـپ خود را تشخیص داد،او را در برابر قـبله قـرار دهید و سجده را به او بیاموزید و در سن شش سالگی رکوع و سجود را به او آموزش دهید.سپس رهـایش کـنید تا هفت سال او تمام شود.پس وقـتی هـفت سال او تـمام شـد،بـه او بگویید صورت و دست خـود را بشوید (آمادگی برای وضو).سپس به او بگویید نماز بخواند؛آنگاه کودک را به حال خود واگـذارید تـا نه سال او تمام شود،وقتی تـمام شـد،در ایـن هـنگام وضـو گرفتن صحیح را بـه او بـیاموزید و بر(ترک)آن تنبیه گردد و او را به نماز وادارید و بر(ترک)آن تنبیه گردد. وقتی وضو و نماز را فراگرفت،خـداوند،او و پدر و مـادرش را مـیآمرزد؛ان شاء اللّه!21
در مورد روزه نیز امام علیه السّلام بـرای تـشویق،جـذب و عـادت کـودکان بـه روزه،دستور میداد تا کودکان به اندازۀ تواناییشان روزه بگیرند و هرگاه تشنه یا گرسنه شدند،روزه را افطار نمایند.در حقیقت،این یک نوع زمینهسازی و آماده کردن کودکان برای گرفتن روزۀ کامل در زمـان بلوغ است،تا کمکم به این عمل عبادی عادت کنند.علاّمه حلّی در فلسفۀ روزه گرفتن کودک میگوید:
روزه یک نوع تمرین است و سبب میشود کودک پس از بلوغ،انگیزه بیشتری به انجام آن داشـته بـاشد و نیز باعث میشود نفس انسان ملکۀ پذیرش انجام واجبات را پیدا کند و از اخلاق ناپسند دور باشد...،[و یا میفرماید:]ما معتقدیم روزۀ کودک یک نوع تمرین بر عبادت است.لذا روزه بر کودک 7 ساله در صـورتی کـه توان و طاقت آن را داشته باشد، مستحب است،تا در زمان بلوغ به انجام آن دعوت شود.22
از مجموع روایات بر میآید که باید از همان کودکی،آمـادگی و زمـینههای لازم در زمینۀ آموزش و تربیت عبادی را در کـودکان بـه وجود آورد،تا آمادگی لازم برای مراحل بالاتر
آموزش عبادی در آنان ایجاد شود.برای آماده کردن و زمینهسازی اعمال عبادی در کودکان، میتوان اقداماتی را در نظر گرفت.در این قـسمت،مـواردی که مربوط به دوران کـودکی اسـت،بیان میشود:
توجه دادن متربی به نعمتهای الاهی
یادآوری و ذکر نعمتهای الاهی از جمله شیوههایی است که در ایجاد انگیزه برای توجه دادن فطرت پاک کودک به صاحب نعمت و سپاسگزاری از او بسیار مؤثّر است.ذکر نـعمتها مـیتواند زمینۀ بسیار مناسبی برای رشد و تعمیق بینش الاهی کودکان و در نتیجه، گرایش به صاحب نعمت و زمینههای شکرگزاری را در آنان فراهم سازد.
در آیات23و روایات زیادی به این روش توجه داه شده است.چنانکه خداوند مـتعال بـه حضرت مـوسی علیه السّلام وحی فرستاد:«مردم را به من علاقهمند کن و آنان را نیز نزد من محبوب ساز.عرض نـمود چگونه؟وحی آمد:نعمتهای مرا برای آنان بازگو کن،آنان خود عاشق مـن خـواهند شـد».24
بنابراین،باید کاری کنیم که محبت خدا در دل کودک جای بگیرد.در این صورت،او با عشق درونی به احـکام و تـکالیف الاهی عمل میکند.برای رسیدن به این هدف،ضروری است از نعمتها،مهربانیت،بـخشندگی و تـوجه خـاص خداوند به بندگانش سخن بگوییم و او را بهترین دوست انسانها معرفی کنیم.همچنین باید محبت خداوند بـه کودکان را نیز برای آنان بیان کنیم.
نقل داستانهای جذاب دربارۀ عبادات به ویـژه نماز
یکی از روشهای مـفید در آمـوزش معارف دینی،استفاده از داستان و مثال است.علاقۀ زیادی که کودکان به داستان دارند،موجب میشود تا بتوان بخش عمدۀ معارف دینی،به ویژه احکام،اعمال و شرایط عبادی را از این رهگذر در اختیار آنـان قرار داد.
یکی از وسایل آموزشی که قرآن نیز به کار گرفته است،داستان و بیان سرگذشت گذشتگان است.قرآن کریم بسیاری از مباحث اعتقادی،اخلاقی و فرهنگی را در قالب داستان مطرح کرده است.در تربیت عبادی نـیز بـرای مأنوس کردن کودکان و نوجوانان به مفاهیم و تکالیف عبادی،بهتر است از داستانها و قصههایی که در مورد عبادات و اهمیت آن است،استفاده کرد.تأثیر این نوع آموزش افزون بر سادگی آن و انتقال سریعتر محتوا، فـهم مـسائل انتزاعی را برای دانشآموزان آسانتر میسازد.
ارتباط کودکان با اماکن مذهبی
حضور کودکان در اماکن و برنامههای مذهبی،به ویژه نماز جماعت،مخصوصا اگر با تشویق همراه باشد،آنان را به حضور در مـسجد و اقـامه نماز ترغیب میکند.شهید مطهری با توجه به نقش مسجد در تشویق کودکان به عبادت معتقد است:
بچه را باید در محیط مشوّق نماز خواندن برد.به تجربه ثابت شده است کـه اگـر بـچه به مسجد نرود،اگر در جـمع نـباشد و نـماز خواندن جمع را نبیند،به این کار تشویق نمیشود؛ چون اصلا حضور در جمع مشوّق انسان است.آدم بزرگ هم وقتی خودش را در جمع اهـل عـبادت مـیبیند،روح عبادت بیشتری پیدا میکند،بچه که دیگر بـیشتر تـحت تأثیر است.متأسفانه کم رفتن ما به مسجد و معابد و مجالس دینی و اینکه بچهها کمتر در مجالس مذهبی شرکت میکنند،سـبب مـیشود کـه اینها از ابتدا رغبت به عبادت پیدا نکنند...ما خودمان کـه از بچگی با مساجد و معابد آشنا بودیم،در این اوضاع و احوال امروز چقدر به مسجد میرویم که بچههای ما کـه هـفت سـاله شدهاند به دبستان رفتهاند و به دبیرستان و بعد به دانشگاه،ولی اصلا پایـشان بـه مساجد نرسیده است،بروند!خوب،اینها قهرا از مساجد فراری میشوند.25
باهنر بر این باور است کـه:
هـرچه مـیزان شرکت کودک و فعالیتهای او در[این]محیطها بیشتر باشد،به نگرشهای دینی والاتری دست خـواهد یـافت.نـکته جالب دیگر در این زمینه آن است که میزان علاقهمندی کودک به این محیطهای مقدس نـیز بـا مـیزان شرکت او و ارتباط و فعالیتش در این محیطها رابطۀ مستقیمی دارد.26
البته برای موفقیت در این کار لازم است بـرای کـودکان،در کنار عبادت و نماز برنامههای متنوع و جذّابی وجود داشته باشد؛مانند اهدای جوایز،کـارت تـشویق،پخـش شیرینی و شکلات در بین کودکان که زمینۀ جذاب آنان را به عبادت فراهم میکند.از امام حـسن عـلیه السّلام نقل شده است که فرمودند:
نماز ظهر یا عصر را در محضر رسول خـدا صـلّی اللّه عـلیه و اله خواندم؛همین که حضرت سلام دادند به ما فرمودند:بر جایتان بمانید و آنگاه برای تـقسیم ظـرف حلوایی در میان نمازگزاران از جا برخاستند و به هر کدام مقداری حلوا میخوراندند تـا ایـنکه بـه من رسیدند؛من کودک بودم،آن حضرت قدری حلوا به من خوراندند،سپس فرمودند باز هـم بدهم؟عرض کـردم آری آن حـضرت به خاطر خردسال بودنم باز هم مقداری به من خورانیدند و بدین حـال بـودند تا آنکه به همگان حلوا خوراندند.27
شرفی نقل میکند:
در وقفنامۀ یکی از عالمان بزرگ که حدود یـک قـرن پیش میزیسته آمده است که فرمود: آنچه از من بجا مانده آن را گردو بـخرید و در مـسجد نگهداری نمایید تا آنگاه که کودکانی هـمراه بـا والدیـنشان به مسجد میآیند،به آنها هدیه دهـید،تـا عشق و علاقه به خدا،مسجد و منبر از ابتدا در آنها جوانه زند و در بزرگسالی هم اهـل مـسجد و معنویت شوند.28
گاهی متأسفانه رفـتار و بـرخوردهای دور از انتظار مـؤمنان نـسبت بـه کودکانی که با اشتیاق برای نـماز جـماعت به مسجد آمدند،موجب سرخوردگی و شاید انحراف کودک از مسیر دین و خواندن نـماز شـود.شخصی میگوید:
در کوچکی همیشه سعی مـیکردم نماز خود را در مسجد بـخوانم.روزی در حـال نماز متوجه شدم پیرمردی مـراقب مـن است.نمازم که به پایان رسید،پیرمرد به من گفت نمازت درست نـیست و سـپس با سخنان نیشدار خود مـرا مـلامت کـرد.من غرق در سـکوت بـودم؛ هرگاه میخواستم از او بپرسم کـجای نـماز من اشتباه است،اجازه نمیداد و پیوسته میگفت نمازت درست نیست و امثال تو حق نـدارند بـه مسجد بیایند.از آن به بعد تصمیم گـرفتم دیـگر به مـسجد نـروم و در مـنزل هم نماز نخوانم؛ایـن نخستین قدم برای ترک کامل نماز و انحرافم از طریق اسلام بود.29
این در حالی است که سـیره مـعصومان علیهم السّلام کاملا با این شـیوۀ بـرخورد مـخالف اسـت. جـابر بن عبد اللّه مـیگوید:از امـام باقر علیه السّلام در مورد حضور بچهها در نماز جماعت پرسیدم. امام علیه السّلام فرمودند:«بچهها را در صف آخـر در کـنار هـم قرار ندهید،بلکه آنان را در بین صفها جـدا جـدا بـنشانید(و بـا ایـستادن بـزرگترها در میانشان جدایی بیفکنید)».30شاید یکی از علتهای آن این باشد که کودکان احساس بیتوجهی و بیاحترامی نکنند و با این شیوه، هم احترام کودکان را حفظ کردهایم و به آنان شخصیت دادهایم و هـم انگیزۀ حضور آنان در مسجد و نماز جماعت بیشتر شده،و در عین حال به نماز جماعت نیز نظم خاصی بخشیدهایم. البته مختصر برگزار کردن نماز جماعت نیز از جمله سفارشهای معصومان علیهم السّلام مـیباشد،کـه در جذب و تشویق کودکان به نماز جماعت نقش اساسی دارد.بنابراین،چگونگی برخورد با کودکان و حتی نوجوانان و جوانان نیز باید توأم با محبت،احترام و تشویق باشد.
توجه به مسائل عبادی تـوسط والدیـن و مربیان و مشاهدۀ عینی کودک
اسلام به مشاهده و تجربه اهمیت فراوانی میدهد؛زیرا«مشاهده،تجربه،تفکر و تعلیم، وسایلی هستند که به انسان قدرت تـشخیص مـیدهد».31قرآن کریم به سیر در طـبیعت و
مـشاهدۀ نعمتهای الاهی برای تفکر در آنها بسیار تشویق میکند؛آیات زیادی در اینباره در قرآن کریم آمده است.32
حال اگر عبادت،به ویژه اقامه نماز در معرض دیـد و مـشاهده کودک انجام گیرد،اثـر تـربیتی و سازندهای را به دنبال دارد.افزون بر تأثیر روحی و روانی،موجب تشویق و ترغیب کودک به یادگیری و انجام آن عمل عبادی نیز میشود.در روایتی امام صادق علیه السّلام میفرماید:«امام علی علیه السّلام در خـانه خـود اتاق متوسطی را به نماز اختصاص داده بود و در آن اتاق عبادت و راز و نیاز میکرد.هر شب که طفلی به خواب نمیرفت،امام او را به آن اتاق میبرد و نماز میخواند».33
کودکان اولین و بهترین درس دینداری و ارتـباط مـعنوی با خـدا را در محیط خانه از طریق مشاهدۀ عملکرد والدین به ارث میبرند.در این زمینه مروجی طبسی مینویسد:
وقتی که کودکان و نـوجوانان مشاهده میکنند که پدر و مادرشان نسبت به امور مذهبی حسّاسیت و دقّت نـظر دارنـد و بـه عبادات اهمیّت فراوان نشان میدهند،و در اوقات نماز با اشتیاق به سوی عبادت میشتابند و در مناسبتهای مذهبی و مراسم عـبادی شـرکت فعّال دارند،خودبهخود به این قبیل امور احساس علاقه و نشاط میکنند و مجذوب حـالات مـلکوتی دعـا و مناجات میشوند.34
بر این اساس،اگر در محیط خانه و مدرسه،تکریم به ارزشهای دینی جنبۀ عـملی پیدا کند، زمینۀ گرایش به اعمال عبادی در کودکان به صورت آگاهانه شکل مـیگیرد.حضور معلمان در نماز جـماعت مـدرسه و اقامۀ اعمال عبادی،مخصوصا نماز توسط والدین در منزل،از جمله عوامل ایجاد انگیزه در گرایش کودکان و نوجوانان به اعمال عبادی است.در واقع، کودک درس دینداری به طور عام و عبادت به ویژه نماز به طـور خاص را با مشاهدۀ اعمال و رفتار دیگران،مخصوصا والدین به ارث میبرد.وقتی کودک میبیند پدر و مادر به امور عبادی حسّاسیّت نشان میدهند و در اوقات نماز،با اشتیاق به سوی عبادت میشتابند،خودبهخود در این مـسیر قـرار میگیرد و بدان علاقهمند میشود.
شیر دادن به کودک با وضو
از جمله اقدامات تربیتی برای زمینهسازی و آمادهسازی کودک برای گرایش به معنویت و عبادات،به ویژه نماز،شیر دادن به کودک در حال داشتن وضـو اسـت.اثر تربیتی آن این است که:«وضو به عنوان مقدمۀ نماز،نه تنها موجب تطهیر جسم از آلودگیها میشود،
بلکه تطهیر روح را نیز در برمیگیرد.این طهارت جسم و روح که با وضو حـاصل مـیشود، تأثیر روانی در روحیۀ مادر و کودک دارد.اگر مادر هنگام شیر دادن با وضو باشد،باعث استراحت و آزادسازی روح کودک و رابطۀ معنوی او با خدا میشود».35
از مادر شیخ مرتضی انصاری پرسیدند:
فرزندت چگونه بـه درجـات عـالی تقوا و عبادت رسیده؟پاسخ داد:من در انتظار آن بـودم کـه فـرزندم ترقّی بیشتری داشته باشند؛زیرا در هنگام شیرخوارگیاش به او شیر نمیدادم، مگر اینکه با وضو بودم؛حتی در شبهای سرد زمستان هم بـدون وضـو او را شـیر ندادم.36
در مورد آیت اللّه شیخ جعفر شوشتری نیز نـقل شـده است:
از مادرش پرسیدند به داشتن چنین فرزندی دلخوشی؟گفت:نه!گفتند:چرا؟گفت:در مدت دو سال من برای یکبار هم او را بدون وضو و طهارت شـیر نـدادم و در آغـوش نگرفتم.آرزویم این بود که او همچون جعفر صادق علیه السـّلام شود،ولی جعفر شوشتری شد.37
بنابراین،اینگونه اقدامات،نوعی زمینهسازی و درونی کردن ریشههای عبادی در کودکان است.
شیر دادن بـه کـودک در حـال نماز
شیر مادر از جمله نیازهای اساسی کودک است و هیچ چیز حـتی اعـمال عبادی،نباید مانع رسیدن کودک به این نیاز طبیعیاش شود.با توجه به اصل زمینهسازی و تـوجۀ خـاص مـعصومان علیهم السّلام به کودک،بهتر است در اینجا به یک بحث فقهی کـه مـیان فـقیهان نیز مطرح است پرداخته شود،و آن بحث شیر دادن به کودک شیرخوار در حال نماز است.
در فـتاوای فـقیهان آمـده است:«اگر بچه گریه کند،مادرش میتواند در حال نماز او را در آغوش گرفته و شیر بدهد».38بـرای تـأیید این مطلب به دو روایت اشاره میشود؛عمار ساباطی از امام صادق علیه السّلام دربـارۀ زنـی کـه در حال نماز بچهاش گریه میکند،پرسید:آیا میتواند به او شیر بدهد؟امام در جواب فرمودند:«زنی کـه در حـال نماز است میتواند کودک خود را،در حالی که تشهد میخواند،شیر بدهد»؛39علی بـن جـعفر،بـرادر امام موسی بن جعفر علیه السّلام،میگوید:از آن حضرت دربارۀ زنی که به نماز ایستاده و فـرزند او در کـنارش گریه میکند پرسیدم آیا جایز است در حالی که نشسته کودک را در بغل بـگیرد و بـه دامـن خود بنشاند و او را آرام کند و شیر بدهد؟امام فرمود:اشکالی ندارد.40
چه بسا این عمل در روح و روان کودک تأثیر مـثبت بـگذارد و زمـینۀ اولیه انس کودک را به نماز و اعمال عبادی فراهم سازد؛زیرا بهترین غـذا،در بـالاترین حالت روحانی و معنوی به کودک تزریق میشود.
برای زمینهسازی و علاقهمند کردن کودکان نسبت به عمل عـبادی«روزه»نـیز موارد زیر پیشنهاد میشود:
الف)بیان فواید و فضیلت روزه و ماه رمضان
آگاهی از هـر چـیزی،به ویژه اعمال عبادی،زمینهساز علاقهمندی بـه انـجام دادن آن عـمل میشود.معصومان علیه السّلام برای ایجاد آمـادگی در مـسلمانان،قبل از فرارسیدن ماه رمضان،به بیان اهمیت این ماه و فواید روزهداری میپرداختند بـا تـوصیههای لازم،مردم را برای انجام ایـن عـمل عبادی آمـاده مـیکردند.در روایـتی امام باقر علیه السّلام میفرماید:«پیـامبر اکـرم صلّی اللّه علیه و اله سه روز مانده به ماه مبارک رمضان به بلال فرمود مـردم را جـمع کن،وقتی مردم جمع شدند، حـضرت بالای منبر فرمود:
ای مـردم!ایـن ماهی است که خداوند آن را بـه شـما اختصاص داده است و سرور همۀ ماهها است؛شبی در آنکه از هزار ماه بهتر است؛در ایـن مـاه درهای آتش بسته و درهای بـهشت بـاز اسـت؛کسی که ایـن مـاه را درک کند و آمرزیده نشود،از رحـمت خـدا دور باد.41
در روایتی مسمعی نقل میکند:
امام صادق علیه السّلام قبل از حلول ماه مبارک رمـضان،دربـارۀ این ماه و فضائل آن و اهمیّت دادن به مـاه رمـضان با فـرزندان خـود چـنین وصیت و گفتوگو میکرد:پس بـا نفس خویش بستیزید؛زیرا در این ماه رزق و روزی تقسیم میشود،اجل و لحظات مرگ هر کـس مـعین میشود؛همچنین در این ماه،میهمانان خـدا(زائرانـ خـانه)را کـه بـر او وارد میشوند، مینویسند و در ایـن مـاه شبی هست که عمل در آن شب،از عمل هزار ماه برتر است.
برای ایجاد آمادگی در کودکان،همچنین مـیتوان بـا زبـانی ساده و کودکانه به بیان فضیلت و ارزش روزه و جایگاه روزهـدار در نـزد خـداوند و نـیز فـواید و ثـوابی که برای آن مترتب است،پرداخت.
باهنر در این زمینه پیشنهاد میکند:
معلم نیز باید از سالهای نخست دبستان به طور ساده دربارۀ ماه رمضان و روزه مطالبی برای کـودکان بیان کند.در سالهای بعد،این آموزش با گستردگی بیشتری انجام میشود و لازم است معلم در تدریس آن علاوه بر معرفی روزه به عنوان یکی از عبادتهای بزرگ اسلامی،مختصری از فواید و برخی از آداب آن را به گـونهای سـاده و جذاب برای دانشآموزان بیان کند.42
ب)بیدار کردن کودک در سحر و گرفتن روزه به اندازۀ توان
برای عادت دادن کودک به روزهداری،بهتر است قبل از رسیدن کودک به مرحلۀ تکلیف، به تـدریج بـا روزه آشنا،و زمینۀ انجام آن را برای زمان تکلیف مهیا شود.برای این کار،سفارش به زود خوابیدن،بیدار کردن کودکان برای خوردن سحری و تشویق آنـان بـه گرفتن روزه تا هر زمانی کـه طـاقت آن را دارند و همچنین اهدای جوایز در پایان ماه رمضان،از جمله راه کارهایی است که میتوان برای ایجاد آمادگی در کودکان انجام داد.در روایتی امام صادق علیه السّلام مـیفرماید:«مـا کودکان خود را در سحرگاهان بـیدار مـیکنیم تا روزه بگیرند؛اما در طول روز هر وقت که گرسنگی و تشنگی بر آنان غلبه کرد(و خواستند)میتوانند افطار نمایند».43
امینی مینویسد:
خوب است کودکانی را که به سن تمیز رسیدهاند،برای مراسم سـحری بـیدار ساخت تا به جای صبحانه سحری بخورند و با این مراسم انس بگیرند.وقتی بچه توانایی روزه گرفتن پیدا کرد،لازم است او را تشویق کنند که گاهگاه روزه بگیرند و اگر احیانا بیتاب شد، میتوانند در وسـط روز بـه او آب یـا غذای مختصری بدهند.به تدریج تعداد روزههایش را زیاد کنند.البته به مقدار توانایی نه زیادتر.در آخر مـاه رمضان هم میتوانند به عنوان عیدی و جایزه چیزی به او بدهند.در طـول روز هـم بـاید از او مراقبت کنند،مبادا مخفیانه روزهاش را افطار نماید.44
البته باید توانایی کودک را در نظر داشت.حتی اگر کودک بـه سـن تکلیف رسیده باشد،ولی توان گرفتن روزه را نداشته باشد،باید برای او تدابیر و محمل شرعی در نـظر بـگیریم.در ایـنباره فرزند امام رحمه اللّه نقل میکند:
وقتی خواهر کوچکم به سنّ تکلیف(9 سالگی)رسید،امام فـرمودند:امسال دیگر باید روزه بگیری!اتفاقا،ماه رمضان آن سال خیلی گرم بود.نداشتن کـولر،کمبود آب و ضعف جسمانی خـواهرم،بـاعث شد که روزۀ اول ماه مبارک را به سختی تحمّل کند.این بود که شب،پس از افطار گفت:من فردا دیگر نمیتوانم روزه بگیرم.آقا همان شب،ترتیب مسافرت او را به تهران دادند.یعنی به مادرم کـه بچه کوچک هم داشتند،فرمودند:«بچهها را بردارید و مدتی را به تهران،منزل فلانی-یکی از بستگان-باشید»بعدها به من گفتند: نخواستم در نظر او،قبح روزهخواری از بین برود.!45
از آنجایی که از جمله فواید روزه و روزهداری تـقویت اراده اسـت،کودک نیز با تمرین به تدریج میتواند توانایی کافی برای گرفتن روزه کامل را به دست آورد.برای مثال،کودک را
تشویق کنیم تا برخی از روزها را تا ظهر و برخی از روزها را از ظهر تا اذان مغرب،چـیزی نـخورد تا به تدریج به گرسنگی و تشنگی عادت کند.هرچه توانایی کودک در تحمّل گرسنگی و تشنگی بیشتر میشود،وی میتواند مدت بیشتری را روزه بگیرد؛تا اینکه پس از مدتی با تقویت اراده،میتواند بدان عادت کـند و روزه را کـامل بگیرد.البته به اعتقاد داوودی:
در آموزش روزه نباید انتظار داشت کودک با دو یا چند روز روزهداری،به این عمل عادت کند؛بلکه ایجاد عادت،فرآیندی طولانی است؛از اینرو،امام شروع این آمـوزش را نـه سـالگی معین کرده است که شـش سـال تـا سن بلوغ فاصله دارد.به علاوه،در آموزش روزه باید توانایی جسمانی کودک را در نظر گرفت و متناسب با آن از کودک انتظار روزهداری داشت...؛به تدریج کـه تـوانایی کـودکان بیشتر میشود،مدت بیشتری را روزه میگیرند،و این فرایند ادامـه مـییابد تا جایی که بعد از چند سال به راحتی میتوانند تمام روز را روزه بگیرند.46
ضرورت بیان فلسفه اعمال عبادی در حدّ درک کـودکان
عـدهای مـعتقدند گاهی والدین با اینکه با اهتمام کامل به تکالیف و وظـایف عبادی میپردازند،در عین حال مواردی یافت میشود که فرزندان اینگونه خانوادهها نیز در انجام تکالیف دینی و عبادی،دچار تـسامح و تـساهل مـیشوند.در اینجا این پرسش به ذهن میرسد که علّت آن چیست؟
شاید بـتوان در جـواب گفت کودک در مرحلۀ اول زندگی،فقط شکل ظاهری عبادت را بر اثر تقلید از والدین میآموزد؛وقتی این دوره را پشـت سـر مـیگذارد،پرسشهایی در این زمینه به ذهن او میرسد؛پرسشهایی مانند اینکه فلسفه و هدف ایـن اعـمال و عـبادت چیست؟چرا باید نماز بخوانیم؟چرا باید به این شیوه نماز بخوانیم؟فلسفۀ روزه چیست؟ و پرسشهای دیگری که به دنبال پاسخ آنـهاست.حـال اگـر نتوانیم پاسخ صحیح و درستی به سئوالهای او بدهیم،ممکن است در کودک نسبت به آن اعمال حـالت بـیرغبتی حاصل شود و چه بسا به تدریج اصل عمل را کنار بگذارد.
به جرئت مـیتوان گـفت یـکی از علل ترک یا استخفاف نماز،بیاطلاعی کودکان، نوجوانان و جوانان از فلسفۀ عبادات است؛اما اگـر انـجام اعمال عبادی در دورۀ اول و دوم کودکی بر اساس شناخت صورت گیرد،و با ایجاد بصیرت دیـنی،رفـتار از حـالت تقلیدی به حالت نگرش همراه با آگاهی عمیق تبدیل شود،کودک هرگز آن عمل را در مراحل بـعدی
تـرک نخواهد کرد.برای ایجاد انگیزه،افزون بر فراگیری اعمال عبادی،کودک بـاید بـداند کـه فلسفۀ این اعمال چیست و چه عاملی موجب میشود که مسلمانان هر روز در پنج وعده بر درگـاه احـدیت سـجده،و با معبود خود راز و نیاز میکنند و در سال،یک ماه روزه میگیرند. بنابراین،آگاهی از فـلسفه،آثـار و فواید،آداب و شرایط اعمال،یکی از عوامل مهم در ترغیب و تشویق کودکان به اعمال عبادی است.البته عامل دیـگری کـه نقش بسزایی در سهلانگاری کودکان نسبت به اعمال و تکالیف دینی دارد،عدم تقید و اهـتمام خـود والدین نسبت به انجام به موقع تـکالیف عـبادی اسـت.
پس ضروری است ضمن اینکه تکالیف عبادی را بـه طـور ساده و با زبان کودکانه به کودک انتقال دهیم،متناسب با رشد فکری و ظـرفیت درک مـتربّی،فلسفۀ اعمال و تعلیمات عبادی را نـیز بـرای او بیان کـنیم تـا بـر اساس شناخت و انس،به اعمال عـبادی رویـ آورد.برای رسیدن به این مقصود،باید با آموزشهای ساده،زمینۀ رشد مـعارف دیـنی را در کودکان متبلور سازیم.به همین عـلت،میتوان اصل«آگاهیبخشی»و«بـصیرتدهی»نـسبت به فلسفه و آثار عبادات را بـه مـثابه یک اصل از اصول اساسی در تعلیم و تربیت دینی در نظر گرفت.
محمد رضا باهنر در ایـن زمـینه مینویسد:
جدای از فراگیری اعمال ظـاهری نـماز،کـودک باید بداند کـه در ورای ایـن اعمال،چه اعتقاد و احـساسی نـهفته است و چه چیزی موجب میشود که مسلمانان هر روز پنجبار به سوی کعبه حرکاتی را انـجام دهـند که ممکن است در نظر او بیمعنی جـلوه کـند.این مـقصود را بـاید بـا آموزشهای ساده تأمین کـرد.در این زمینه،مناسب است دربارۀ مفهوم تشکر و سپاسگزاری و کاربرد این کلمه از دانشآموزان سؤال شود کـه مـثلا از چه کسی باید تشکر کرد و آیـا شـما تـا بـه حـال از کسی تشکر کردهاید؟تا فـراگیران تـجربههای خود را بازگو کنند و علل این سپاسگزاریها را بیان فرمایند.47
منابع اسلامی مملو از آیات و روایاتی است که از انـسانها مـیخواهد تـا بر اساس بصیرت و آگاهی عملی را بپذیرند و انـجام دهـند.48مـتخصصان عـلوم تـربیتی در ایـن زمینه معتقدند:
انباشتن ذهن کودکان از مفاهیم و تأکید صرف بر مهارتهایی که تنها به درد امتحان میخورد و آنها را به هنگام ارزشیابی به ظاهر موفق جلوه میدهد،مدّ نظر نـبوده،در عرض ادراک مفاهیم دینی به عنوان مقدمهای برای رشد عاطفی و تغییر نگرشهای دانشآموزان نسبت به آنها و انس با این مفاهیم مورد توجه قرار گرفته است.همچنین به«عمل صحیح» به عـنوان حـاصل تبعی«نگرشهای صحیح»تأکید شده است.49
امروزه تقریبا تمام آموزشها در آموزش نظری خلاصه میشود.در تعلیم و تربیت نیز معمولا عمومیترین هدفهای آموزشی،کسب دانش و اطلاعات است و حتی ارزشیابی نیز بـر هـمین اساس صورت میگیرد؛در حالی که«دانستن»و«انجام دادن»دو مقولهای است که اولی بدون دومی بیفایده است.حتی متأسفانه در معارف دینی نیز شرط دینداری در داشتن اطـلاعات و دانـش دینی منحصر شده است.عـبد العـظیم کریمی میگوید:
امروزه بلای بزرگی که دامنگیر تربیت دینی شده،مربوط به آموزشهای نظری دینداری میشود.در نظام آموزش و پرورش ایران معرفت دینی و اطلاعات دینی کـاملا بـر هم منطبق شدهاند.در حـقیقت چـنین تصور میشود که شرط قطعی دیندار بودن و درک دینی، داشتن تراکم اطلاعات و اندوختههای حفظی و صوری دانش دینی است.50
اما واقعیت این است که آنچه موجب حصول معرفت واقعی دینی میشود،تـنها آمـوزشهای نظری معارف دینی نیست؛بلکه باید آموزش دینی به همراه پرورش حس دینی و به تعبیر دیگر،ایجاد بصیرت معنوی و درونیسازی معارف دینی باشد،تا در نتیجه اعتقاد و علاقۀ قلبی به دین و تـکالیف آن در وجـود متربی نـهادینه شود.حال اگر بر اساس اصل بصیرتدهی،احساسات مذهبی در کودک پرورش یابد و مورد تشویق قرار گیرد،او در مـراحل بعدی یک فرد معتقد،متعبّد و مؤمن خواهد بود.بنابراین،شرط دیـنداری تـنها تـراکم اطلاعات دینی نیست؛بلکه این اولین مرحله برای انس دینی است.به تعبیر دیگر، میتوان گفت:
هـدف از فـرآیند آموزش،تنها انتقال دانش دینی نیست؛بلکه باید مهارتهای سهگانۀ گرایش به مـعنویت(مـعنویتخواهی)،کـسب معنویت(معنویتیابی)و تقویت معنویت (معنویتافزایی)با بهرهگیری از منابع علمی،روانشناختی و دینی آموزش داده شود51
تربیت دیـنی به مفهوم عام و تربیت عبادی به طور خاص،حاصل اقدامات برنامهریزی شدهای اسـت که با هدف ارتـقای سـطح دانش دینی و بینش معنوی دانشآموزان اجرا میشود.هدف در برنامۀ تربیت عبادی،صرفا حفظ اذکار و اعمال عبادی نیست؛بلکه مراد تربیت انسانی دارای بینش الاهی و معنوی است.برای تحقق این هدف،ضرورت دارد از دورانـ خردسالی تکالیف و وظایف عبادی را به کودک تعلیم داد و از این طریق،قلب کودک را با خدا ارتباط داد.برای ایجاد بینش و بصیرت معنوی و عبادی،برنامۀ درسی و آموزشی نیز باید به سمتی پیش رود که افزون بـر پایـبندی دانشآموزان به ارزشهای
عبادی،این امر به نحوۀ مطلوبی تحقق یابد.پربار کردن کتب درسی در زمینۀ مسائل عبادی مانند زمینهسازی و تحریک عواطف کودکان با بیان فلسفه و فواید اعمال و تکالیف عـبادی،هـنر برقراری ارتباط با خدا،شیوۀ راز و نیاز از جملۀ این اقدامات است.
مسئولیت و محدودۀ زمانی والدین در تعلیم و تربیت مسائل دینی و عبادی کودکان
بعد از بیان اصل ضرورت آموزشهای دینی و عبادی به کـودکان،ایـن پرسش مطرح است که مسئولیت این امر خطیر به عهده کیست؟بسیاری از خانوادهها،آموزشهای دینی را تنها وظیفۀ مدرسه میدانند؛خانوادههایی که چنین طرز تفکری دارند،به تعلیم تکالیف شرعی و عبادی کـودکان خـود تـوجهی ندارند و به همان تعلیماتی کـه از طـرف مـعلم داده میشود، بسنده میکنند.
در جواب این پرسش باید گفت،از آنجا که خانه به منزلۀ اولین مدرسه و اعضای خانواده به مثابه اولین مـربیان تـربیت کـودک میباشند،از اینرو،این مسئولیت خطیر،در درجۀ اول مستقیما بـر عـهده والدین است؛زیرا بر اساس روایات،آنان نسبت به فرزندان خویش مسئول هستند.مرحوم فلسفی مینویسد:«اول معلّمی که درس زنـدگی بـه کـودک میآموزد و در دل پاک او نقشهای خوب و بد ترسیم میکند،پدر و مادر است».52
قـرآن کریم در زمینۀ مسئولیت والدین در تربیت عبادی اهل خانواده میفرماید:{/«و أمر أهلک بالصّلاۀ و اصطبر علیها»؛/}54همچنین میفرماید:{/«یا أیـّها الّذیـن آمـنوا قوا أنفسکم و أهلیکم نارا وقودها النّاس و الحجارة»./}54در حدیثی امام صادق عـلیه السـّلام میفرماید:هنگامی که این آیه نازل شد،مردم گفتند:یا رسول اللّه چگونه ما خودمان و اهـل و عـیالمان را از آتـش دوزخ حفظ کنیم؟حضرت فرمود:
خودتان کارهای خیر انجام بدهید؛خانواده خود را به کارهای خـوب تـذکر بـدهید؛آنها را بر اطاعت و عبادت خداوند تأدیب و تربیت نمایید.سپس امام فرمودند:{/«إنّ اللّه تعالی یـقول لنـبیّه صـلّی اللّه علیه و اله و أمر أهلک بالصّلاة و اصطبر علیها»؛/}خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شـکیبا بـاش!(طه:132){/و قال و اذکر فی الکتاب إسماعیل إنّه کان صادق الوعد و کان رسولا نـبیّا و کـان یـأمر أهله بالصّلاة و الزّکاة و کان عند ربّه مرضیّا»؛/}(مریم:55-54)«و در این کتاب(آسمانی)از اسماعیل(نیز)یـاد کـن،که او در وعدههایش صادق،و رسول و پیامبری(بزرگ)بود!و همواره خانوادهاش را به نماز و زکات فـرمان مـیداد و هـمواره مورد رضایت پروردگارش بود.55
ابو سعید خدری میگوید وقتی آیه 132 سورۀ طه نازل شد،رسـول گـرامی اسلام تا نه ماه وقت نماز،به درب خانه فاطمه علیها السّلام و عـلی عـلیه السـّلام میآمد و میفرمود:«الصلاة یرحمکم اللّه».56
امام زین العابدین علیه السّلام در رساله حقوق میفرماید:
حقّ فـرزندت بـر عـهدۀ تو این است که بدانی او از توست و در نیک و بد زندگی و خیر و شرش،وابـسته بـه تو است و آگاه باشی که در حوزۀ سرپرستی وی،مسئول ادب و تربیت سالم او میباشی و وظیفه داری که او را بـه پروردگـارش راهنمایی کنی و در اطاعت از فرمانهای الاهی یاریاش نمایی.57
آموزش تعالیم دینی کودکان بـه انـدازهای مورد توجه پیشوای گرامی اسلام صلّی اللّه عـلیه و الهـ بـوده است که این مسئولیت را به طور مـستقیم مـتوجّه والدین میداند و با صراحت از پدران و مادرانی که به تربیت دینی کودکان خود بـیتوجه هـستند،دوری جسته است.نقل شـده اسـت که رسـول اکـرم صـلّی اللّه علیه و اله به بعضی از کودکان نظر افـکند و فـرمود:
وای به فرزندان آخر زمان،از(بیتوجهی و)روش ناپسند پدرانشان!عرض شد یا رسـول اللّهـ از پدران مشرک آنها؟فرمودند:نه،بلکه از پدران مسلمان آنان کـه هیچ یک از واجبات احـکام دیـنی را به فرزندان خود نمیآموزند و هـرگاه فـرزندانشان در صدد تعلیم مسائل دینی باشند،آنان را از این امر باز میدارند و به ناچیزی از امـور مـادی دربارۀ آنان قانع هستند(و تـنها بـه ایـن دلخوشند که فـرزندانشان بـهرۀ ناچیزی از دنیا به دسـت آورنـد)من از این قبیل مردم بری و بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.58
بر اساس فرمایش نـبی مـکرم صلّی اللّه علیه و اله،یکی از وظایف والدین،آمـوزش احـکام،واجبات و فـرایض دیـنی فـرزندان بیان شده است.مـتأسفانه در عصر حاضر با توجه به سیاست تساهل و تسامح،والدین اهتمام لازم به تعلیم آموزههای دینی بـه فـرزندان خویش را ندارند؛در حالی که مشاهده مـیشود بـعضی از خـانوادهها بـرای فـراگیری کودکان خویش بـه زبـان دوم و یا یادگیری رایانه و امثال اینها،وقت و هزینۀ زیادی صرف میکنند؛ولی نسبت به تقویت بنیۀ معارف دیـنی و مـعنوی آنـان،که سعادت آنان به این حوزۀ مـعرفتی و مـعنوی بـستگی دارد،کـم تـوجه یـا بیتفاوت هستند!در اینباره،از رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله روایت شده است که فرمودند:«هیچ کس خداوند را ملاقات نمیکند،با گناهی بزرگتر از جهالت زن و فرزندانش.»59
دربارۀ در اهمیت تعلیم مسائل شـرعی امام باقر علیه السّلام میفرماید:«اگر جوانی از شیعیان را ببینم که مسائل و احکام مذهبی را نمیآموزد و از این وظیفه تخلّف میکند،او را مجازات
خواهم کرد!»60از سوی دیگر،در منابع روایی والدین نیز به تعلیم و تـربیت دیـنی کودکان تشویق میشوند.چنانکه پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله میفرماید:«هر کسی کودکی را تربیت کند تا اینکه «لا اله الا اللّه»بگوید،خداوند(روز قیامت)از او محاسبه نخواهد کرد».61
نکته مهم این است که آموزش فـقه و آمـوزههای دینی و احکام عبادی به کودکان و نوجوانان،باید پیش از زمانی باشد که مکتبهای انحرافی،فکر و ذهن آنان را با افکار و عقاید نادرست پر میکنند.چنانکه امـیر المـؤمنین علی علیه السّلام خطاب بـه والدیـن میفرماید:«به فرزندان خود،از علم ما آنچه را که خدا به وسیله آن به آنها نفع میرساند،آموزش دهید، تا مخالفان با نظرات خود،بر آنـها فـائق نیایند».62به همین عـلت،حـضرت خطاب به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السّلام میفرماید:
فرزندم!در راه ادبآموزی به تو و تربیت درست از همۀ فرصتها بهره گرفتم،پیش از آنکه دل و قلبت سخت گردد و عقل و ذهن تو(به وسیلۀ مـکتبها و فـرهنگهای فاسد)به اشتغال درآید...،(در این راه)نخست آموزش تو را با کتاب خدا و تفسیر آن و(با آموزش)شرایع اسلام و احکام و حلال و حرام آن آغاز کردم.63
همچنین در روایتی امام صادق علیه السّلام میفرماید:«احادیث اسـلامی را بـه فرزندان خـود هرچه زودتر بیاموزید،قبل از آنکه مخالفین بر شما سبقت گیرند و دلهای کودکان شما را با سخنان نادرست خـویش اشغال نمایند».64
در حقیقت،این دو روایت،به اولیا و مربیان هشدار میدهد کـه اگـر در مـورد تربیت صحیح کودکان کوتاهی ورزید و آنان را با معارف الاهی و فرهنگ غنی اهل بیت علیهم السّلام سیراب نـنمایید، گـرفتار فرهنگهای شیطانی میشوند و چه بسا همین سهلانگاری،یکی از عوامل آسیبزا در دینگرایی آنان شـود.
بـنابراین،تـربیت عبادی و آشنایی با مسائل و فرایض دینی،جزو آموزشهای ضروری مسلمانان شناخته شده است،که ایـن مسئولیت به طور مستقیم تا 21 سال اول زندگی متوجۀ والدین است.آنان در این زمـینه،نقشهای مختلفی مانند:«تـمهیدی،الگـویی،تبلیغی، آموزشی،تشویقی،تقویتی،آسانسازی زمینههای انجام عبادت(نقش تسهیلی)تذکر و یادآوری،حمایتی و نیز نقش مراقبتی»65بر عهده دارند.از اینرو،در منابع اسلامی به والدین توصیه شده است برخی از تعالیم دینی را قـبل از هفت سالگی برای کودکان بیان کنند،تا ضمن فراگیری تکالیف دینی،زمینههای رشد معنوی و عبادی در آنان ایجاد و تقویت شود.امتیاز تربیت خانوادگی این است که دارای نوعی دوام و استمرار میباشد.
بـه طـور خلاصه،شاید بتوان گفت از مهمترین عوامل بیتوجهی کودکان به تکالیف عبادی،افزون بر آگاهی نداشتن از فلسفه و آثار عبادات،عدم زمینهسازی و بیتوجهی و یا عدم تقید و اهتمام خود والدین نسبت به انـجام بـه موقع تکالیف عبادی است؛اما وظیفۀ نهاد آموزش و پرورش،بعد از ورود دانشآموز به مدرسه آغاز میشود؛بدیهی است که تربیت فرآیندی یکسویه نیست و مدرسه به تنهایی قادر به تربیت کـودک نـیست.در حقیقت،تربیت صحیح و همه جانبه در قالب برنامهریزی علمی و عملی و با همکاری و همراهی اولیا و مربیان عزیز و هماهنگی مبانی،اصول و شیوههای تربیتی میان خانه و مدرسه حاصل میشود.
بعد از این دو نهاد،تـمامی نـهادهای تـعلیمی و پرورشی مانند حوزههای علمیه،وزارت ارشـاد اسـلامی،صـدا و سیما و کانونهای فرهنگی،به ویژه مساجد،نقش بسیار مهمی در گسترش و تقویت فرهنگ عبادی در بین کودکان بر عهده دارند.
نتیجهگیری
با بـررسی گـروهی از روایـات تربیتی و بنابر عقیدۀ متخصصان تعلیم و تربیت مسلمان،در مـییابیم کـه دین اسلام به تربیت دینی فرزندان،به ویژه تربیت عبادی،تأکید زیادی کرده است،تا زمینۀ دستیابی کودکان بـه مـراحل عـالی کمال فراهم شود.برای تحقق این هدف و علاقهمند کردن کـودکان به فراگیری و انجام تکالیف عبادی،ضروری است اقدامهای لازم و مقتضی را از همان دوران کودکی به عمل آورد.به این ترتیب،با بـرنامهریزی دقـیق سـعی شود مطالب دینی و عبادی مورد نیاز و ضروری را به صورت ساده و قـابل فـهم به کودکان آموزش داد و آنان را به انجام اعمال و پایبندی به آن تشویق کرد.برای موفقیت در امر تربیت عـبادی ضـروری اسـت به نکات ذیل،توجه شود:
-زمزمه حیاتبخش اذان و اقامه در گوش چپ و راست نـوزاد بـه مـنزلۀ نخستین نغمۀ معنوی در مسیر زندگی سعادتبخش؛
-ایجاد علاقه در کودک به ارتباط قلبی با خـدا؛
-اجـرای دسـتور العمل آموزشی که در روایت امام باقر قدّس سرّه آمده است؛از ذکر شهادتین تا کـیفیت صـحیح وضو و اقامه نماز؛
-حضور کودکان در اماکن مذهبی مانند مسجد و خواندن نماز جماعت؛
-اسـتفاده از شـیوههای تـشویقی و محبت در آموزشهای تکالیف عبادی،بدون امر و نهی؛
-ایجاد فضاسازی معنوی در منزل و مدرسه به وسـیلۀ تـوجه به ارزشهای دینی توسط والدین و مربیان،و جدّی بودن والدین در ارزشهای دینی کودکان،بـه ویـژه نـماز اول وقت؛
-آشنا کردن دانشآموزان با عبادتهای واجب و مستحب،به خصوص نمازهای یومیه و روزه؛
-آشنا کردن دانـشآموزان بـا احکام و شرایط عبادات مانند:مسایل مربوط به صحّت و بطلان،اداء و قضا و شرایط مـربوط بـه هـر عمل عبادی؛
-ارائه و آموزش تکالیف عبادی به کودکان به صورت ملموس و عینی و متناسب با توانایی آنـان،بـا اسـتفاده از روشهای آموزشی ساده و بهرهگیری از اشعار،داستان و متون آسان در برنامههای درسی و ترتیب دادن نـمایشهای شـاد و آموزندۀ عبادی در مراکز آموزشی؛
-ایجاد انس و گرایش قلبی در کودکان به انجام تکالیف عبادی از طریق توجه دادن آنـان بـه نعمتها و نیکی و بخشش خداوند به بندگان،و همچنین آموزش شیوۀ شکرگزاری مورد نـظر خـداوند سبحان؛
-ایجاد بصیرت و بینش دینی با بـیان فـلسفه،فـواید و برخی از آثار اعمال و تکالیف عبادی در حدّ تـوان فـکری کودکان،به صورت ملموس،عینی و منطقی.
-طبیعی است که همۀ این موارد مـربوط بـه دورۀ کودکی نیست و این مسائل بـاید بـه تدریج و در مـراحل مـختلف سـنی،در طول دورۀ تحصیلی آموزش داده شوند؛اما در دورۀ ابـتدایی بـاید تا حدّ ممکن،دانشآموزان را با کیفیت انجام برخی از عبادات به ویژه نـماز و روزه آشـنا کرد.
پینوشتها
(1).محمد داوودی،تربیت دینی،ص 26.
(2).هـمان،ص 111.
(3).محمد علی کریمینیا،الگـوهای تـربیت اجتماعی،ص 212.
(4).محمد رضا فضل اللّه،«درآمـدی بـر تربیت دینی با توجه به پیشرفت ادراکات دینی در کودکان و نوجوانان»، ترجمه فرزدق اسـدی،تـربیت اسلامی،ش 3،ص 139.
(5).ابراهیم امینی،تربیت،ص 252-251.
(6).عـلاء الدیـن حـسام الدین هندی،کـنز العـمّال،ج 16،ص 441،ح 45330.
(7).محمد باقر مجلسی،بـحار الانـوار،ج 16،ص 288.
(8).محمد بن یعقوب کلینی،اصول کافی،ترجمۀ سید جواد مصطفوی،ج 3،ح 1،ص 409
(9).میرزا حسین نوری،مـستدرک الوسـائل،ج 3،ص 19.
(10).سید روح اللّه خمینی،امام در سنگر نماز،دفـتر 7،ص 104.
(11).مـحمد علی سـادات،رفـتار والدیـن با فرزندان،ص 80.
(12).محمد عـلی کریمینیا،الگوهای تربیت اجتماعی،ص 44.
(13).علی نقی فقیهی،شیوههای ترغیب و جذب به نماز،ص 30.
(14).امام خمینی قـدّس سـرّه،رسالۀ توضیح المسائل،مسئلۀ 1389
(15).گلپایگانی،مـجمع المـسائل،ج 1،ص 527،م 51.
(16).مـحمد تـقی فـلسفی،کودک،ج 2،ص 186.
(17).مرتضی مـطهری،گـفتارهای معنوی،ص 100.
(18).علی همّت بناری،نگرشی به تعامل فقه و تربیت،ص 133.
(19).ابراهیم امینی،تربیت،ص 2-251.
(20).همان،ج 4،ص 19،ح 4397.
(21).محمد بن حـسن حـر عـاملی،تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة،ج 21،ص 474،ح 27620.
(22).ابـو مـنصور بـن یـوسف حـلی،مـختلف الشیعه،ج 3،ص 488-385.
(23).بقره:231؛آل عمران:103؛اعراف:69 و 74؛فاطر:3؛لقمان:20.
(24).محمد باقر مجلسی،بحار الانوار،ج 2،ص 4،ح 6.
(25).مرتضی مطهری،گفتارهای معنوی،ص 100.
(26).ناصر باهنر،آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد،ص 122.
(27).علی نقی فـقیهی،شیوههای ترغیب و جذب به نماز،ص 59،نقل از:العیال،ج 1،ص 380.
(28).محمد رضا شرفی،مراحل رشد و تحول انسان،ص 216.
(29).علی نقی فقیهی،شیوههای ترغیب و جذب به نماز،ص 81.
(30).محمد بن یعقوب کلینی،اصول کافی،ترجمۀ سـید جـواد مصطفوی،ج 3،ح 3،ص 409
(31).سید احمد احمدی،اصول کافی،ترجمۀ سید جواد مصطفوی،ج 3،ح 3،ص 409
(32).یونس:101؛عنکبوت:20؛غاشیه:17.
(33).محمد بن حسن حر عاملی،تفصیل وسائل الشیعۀ إلی تحصیل مسائل الشریعۀ،ج 5،ص 295،ح 3.
(34).محمد جواد مروجی طبسی،حـقوق فـرزندان در مکتب اهل بیت علیها السّلام،ص 168.
(35).علی نقی فقیهی،شیوههای ترغیب و جذب به نماز،ص 32.
(36).همان،ص 8 و 32.
(37).حسین انصاریان،دیار عاشقان،ص 440.
(38).خانۀ کودک،احکام ما و کـودکان،ص 47.
(39).مـحمد بن حسن حر عاملی،تـفصیل وسـائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة،ج 7،باب 24،ص 280.
(40).همان،ص 279،باب 22.
(41).محمد بن یعقوب کلینی،اصول کافی،ترجمۀ سید جواد مصطفوی،ج 4،ص 67.
(42).ناصر باهنر،آموزش مفاهیم دینی هـمگام بـا روانشناسی رشد،ص 268.
(43).میرزا حـسین نـوری،مستدرک الوسائل،ج 7،ص /395دعائم الإسلام،ج 1،ص 95.
(44).ابراهیم امینی،تربیت،ص 253.
(45).محمد علی کریمینیا،الگوهای تربیت اجتماعی،ص 208.
(46).محمد داوودی،سیرۀ تربیتی پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و اهل بیت علیهما السّلام،ص 135.
(47).ناصر باهنر،آموزش مفاهیم دینی همگام بـا روانـشناسی رشد،ص 263.
(48).{/«قل هذه سبیلی أدعوا إلی اللّه علی بصیرۀ أنا و من اتّبعنی»/}(یوسف:108).
(49).دفتر برنامهریزی و تألیف کتب درسی،جزوۀ راهنمای برنامۀ تعلیم و تربیت اسلامی دورۀ ابتدایی،راهنمایی و متوسطه،ص 11.
(50).عبد العظیم کریمی،تربیت آسـیبزا،ص 22.
(51).جـمعی از نویسندگان،مـجموعه مقالات همایش تربیت دینی،مهدیۀ کشانی،مقالۀ برنامه درسی برای دستیابی به تربیت دینی،ص 126.
(52).محمد تقی فـلسفی،گفتار فلسفی،جوان از نظر عقل و احساسات،ج 1،ص 269.
(53).طه:132.
(54).تحریم:6.
(55).میرزا حسین نـوری،مـستدرک الوسـائل،ج 12،ص 201،باب 8،ح 5.
(56).محمد باقر مجلسی،بحار الانوار،ج 16،ص 203.
(57).حسین انصاریان،دیار عاشقان،ج 5،ص 445.
(58).فرید،مرتضی فرید،الحدیث-روایات تربیتی از مـکتب اهـل بیت علیها السّلام،ج 1،ص 294.
(59).فیض کاشانی،ملا محسن،المحجۀ البیضاء فی تهذیب الاحیاء،ج 3،ص 73.
(60).شـیخ عـباس قـمی،سفینۀ البحار و مدینۀ الحکم و الآثار،ج 4،ص 364.
(61).علاء الدین حسام الدین هندی،کنز العمّال فی سنن الاقـوال و الافعال،ج 16،ص 456،ح 45408.
(62).محمد بن حسن حر عاملی،تفصیل وسائل الشیعۀ إلی تحصیل مسائل الشریعۀ،ج 21،ص 477،ح 27634.
(63).نـهج البلاغه،نامۀ 31.
(64).محمد بـن حـسن حر عاملی،تفصیل وسائل الشیعۀ إلی تحصیل مسائل الشریعۀ،ج 21،ص 477،و 27630.
(65).محسن ایمانی،کلاس اولیها،ص 97.
منابع
قرآن کریم،ترجمۀ ناصر مکارم شیرازی،قم،مدرسۀ امام علی بن ابی طالب علیه السّلام،چ 1،1378.
نهج البلاغه،تـرجمۀ فیض اسلام.
احمدی،سید احمد،اصول و روشهای تربیت در اسلام،اصفهان،دانشگاه اصفهان،چ 3،1384.
امینی،ابراهیم،تربیت،قم،بوستان کتاب،چ 2،1385.
انصاریان،حسین،دیار عاشقان،تفسیر صحیفۀ سجادیه حضرت زین العابدین علیه السّلام،تـهران،پیـام آزادی،ج 5، چ 1،1372.
همو،نظام خانواده در اسلام،تهران،ام ابیها،چ 1،1375.
ایمانی،محسن،کلاس اولیها،تهران،انجمن اولیا و مربیان،چ 5،1386.
باهنر،ناصر،آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد،تهران،سازمان تبلیغات اسلامی،چ 9،1387.
بناری،عـلی هـمّت،نگرشی به تعامل فقه و تربیت،قم،مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمه اللّه،چ 1،1383.
جمعی از نویسندگان،مجموعه مقالات همایش تربیت دینی،مقاله،برنامه درسی برای دستیابی به تربیت دینی، نویسنده،مـهدیه کـشانی،قم،مؤسسۀ امام خمینی رحمه اللّه،چ 1،1388.
حرّ عاملی،محمد بن حسن،تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة،بیروت،دار احیاء التراث العربی،ج 4،5،7،21،چ 5،1409.
حسام الدین هندی،علاء الدین،کنز العمّال فـی سـنن الاقـوال و الافعال،ج 16،بیروت،مؤسسة الرسالة،1409.
حـلی،ابـو مـنصور بن یوسف،مختلف الشیعه،ج 3،قم،جامعه مدرسین،چ 1،1413.
خانه کودک،احکام ما و کودکان،قم،الهادی،چ 1،1376.
خمینی،سید روح اللّه،امام در سنگر نماز،قم،سـتاد اقـامۀ نـماز و مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمه اللّه،تـبیان،دفـتر 7 ،چ 1،1374.
خمینی،سید روح اللّه،توضیح المسائل،قم،نشر روح،چ 1،بیتا.
داووی،محمد،سیرۀ تربیتی پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و اهل بیت علیهما السّلام،ج 2،تـربیت دیـنی،قـم،پژوهشکدۀ حوزه و دانشگاه،چ 1 1383.
دفتر برنامهریزی و تألیف کتب درسی،جزوۀ راهـنمای برنامۀ تعلیم و تربیت اسلامی دوره ابتدایی،راهنمایی و متوسطه،مصوب هفتصد و سی و پنجمین جلسۀ شورای عالی آموزش و پرورش،1385.
سادات،محمد عـلی،رفـتار والدیـن با فرزندان،تهران،اولیا و مربیان،چ 6،1380.
شرفی،محمد رضا،مراحل رشد و تـحول انـسان،تهران،ارشاد اسلامی،چ 3،1368.
فرید،مرتضی،الحدیث-روایات تربیتی از مکتب اهل بیت علیهما السّلام،ج 1،تهران،دفتر نـشر فـرهنگ اسـلامی،1368.
فضل اللّه،محمد رضا،مقالۀ درآمدی بر تربیت دینی با توجه به پیـشرفت ادراکـات دیـنی در کودکان و نوجوانان، ترجمۀ فرزدق اسدی،مجلۀ تربیت اسلامی،مرکز مطالعات تربیت اسلامی،تهران:تـربیت اسـلامی،ش 3،
پایـیز 1379،ص 139.
فقیهی،علی نقی،شیوههای ترغیب و جذب به نماز،تهران،مؤسسۀ مهر تابان،چ 1،1384.
فلسفی،مـحمد تـقی،گفتار فلسفی؛جوان از نظر عقل و احساسات،تهران،نشر معارف اسلامی،ج 1،چ 14،1344.
فلسفی،محمد تـقی،گـفتار فـلسفی؛کودک از نظر وراثت و تربیت،ج 2،تهران،نشر معارف اسلامی،چ 10،1387.
فیض کاشانی،ملا محسن،المحجة البـیضاء فـی تهذیب الاحیاء،ج 3-4،قم،جامعه مدرسین،چ 2،1349.
قمی،شیخ عباس،سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثـار،ج 4،قـم،دار الاسـوه،چ 2،1416.
کریمینیا،محمد علی،الگوهای تربیت اجتماعی،قم،پیام مهدی علیه السّلام،چ 2،1386.
کریمی،عبد العظیم،تـربیت آسـیبزا،تهران،اولیا و مربیان،چ 1،1373.
کلینی،محمد بن یعقوب،اصول کافی،ترجمۀ سید جـواد مـصطفوی،ج 3-4،تـهران،علمیه اسلامیه،بیتا.
گلپایگانی،سید محمد رضا،مجمع المسائل،ج 3-2-1،قم،دار القرآن الکریم،1412.
مجلسی،محمد بـاقر،بـحار الانـوار،ج 2،16،بیروت،مؤسسۀ الوفا،1404.
مروجی طبسی،محمد جواد،حقوق فرزندان در مکتب اهل بـیت عـلیهما السّلام،قم،دفتر تبلیغات اسلامی،چ 5،1387.
مطهری،مرتضی،گفتارهای معنوی،تهران،صدرا،چ 14،1373.
تمیمی مغربی،نعمان بن مـحمد،دعـائم الإسلام،ج 1،مصر،دار المعارف،چ 2،1385.
نوری،میرزا حسین،مستدرک الوسائل،ج 3،12-15،21،قم،مؤسسۀ آل البیت لإحـیاء التـراث،چ 1،1408.
یزدی،سید محمد کاظم،العروة الوثقی،ج 1،قـم،اسـماعیلیان،چ 5،1377.