داستان و حکایت

■ داستان و حکایت

داستان و حکایت

 

نماز در هر منزل

 

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از هیچ منزلی کوچ نکرد، مگر آنکه د آن دو رکعت نماز خواند و فرمود: تا این محل روز قیامت بر نماز خواندن من گواهی دهد.

وَ عَنِ النّبی صلّی الله علیه و آله و سلّم أنّهُ لَم یَرتَحِل مِن مَنزِلٍ اِلاّ صَلّی فیهِ رَکعَتَین وَ قالَ: حَتّی یَشهَدَ عَلَیّ بِالصّلوه.

نماز و شکرگزاری

 

عطاء بن ریاح گوید: «روزی نزد عایشه رفتم پرسیدم: شگفت انگیزترین چیزی که در عمرت از پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم دیدی چه بود؟»

او گفت: «کارهای پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم همه اش شگفت‌‌‌‌انگیز بود ولی از همه عجیب‌تر اینکه شبی از شبها که پیامبر صلّی الله علیه و آله در خانه من بود، به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود از جا برخاست و لباس پوشید و وضو گرفت و به نماز ایستاد و آنقدر در حال نماز و در جذبه خاصّ الهی اشک ریخت که جلو لباسش، از اشک چشمش، تر شد.

سپس سر به سجده نهاد و چندان گریست که زمین از اشک چشمش، تر شد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گریان بود!

هنگامی که بلال او را به نماز خواند، پیامبر صلّی الله علیه و اله را گریان دید، عرض کرد، چرا چنین گریانید، شما که مشمول لطف خدا هستید.

فرمود: «اَفَلا اَکُونُ عَبدا شَکُورا» آیا نباید بنده شکرگزار خدا باشم. چرا نگریم، خداوند در شبی که گذشت، آیات تکان دهنده‌ای بر من نازل کرده است و سپس شروع به خواندن آیات کرد و در پایان فرمود: «وَیَلُ لِمَن قَرَئَهَا وَ لَم یَتَفَکّر فیها» وای به حال کسی که آنها را بخواند و در آنها نیاندیشد.

در روایتی از حضرت علی علیه السلام نقل شده که پیامبر خدا صلّی الله علیه و اله هرگاه برای نماز شب بر می‌خواست، نخست مسواک می‌کرد و سپس نظری به آسمان می‌افکند و این آیات را، زمزمه می‌نمود.

دین بدون نماز فایده ندارد

 

در سالهایی که مسلمانان به پیروزیهای چشمگیری نائل شده بودند بزرگان قبیله‌های عرب یکی پس از دیگری به مدینه می‌آمدند. چندنفر از سران بنی ثقیف، که در طائف سکونت داشتند، از طرف مردم به مدینه آمده و خدمت رسول الله مشرّف شدند، و عرض کردند که، ما مسلمان می‌شویم، ولی به چند شرط:

یکی از اینکه: بت«لات» در بین ما باقی بماند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله قبول نفرمود.

و دیگر اینکه: بتها را با دست خود نشکنند. پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمود اشکالی ندارد ما کسانی می‌فرستیم که تمامی بتها را بشکنند.

سوم اینکه از نماز خواندن ما را معاف بدار. حضرت فرمود:

«اَمّا الصّلاه فلا خَیرَ فی دین لا صلاه فیه»

دینی که در او نماز نباشد، فایده و خیری ندارد، و خیری در آن نیست مسلمانی که در طول شبانه روز در برابر خدای خود سر تعظیم فرود نیاورد و به یاد خدای خویش نباشد مسلمان درستی نیست.

نماز و حضور قلب

 

حضرت علی علیه السّلام در نماز چنان غرق توجه به خدا می‌شد که از هر چیز دیگر غیر از خدا غافل می‌شد، در جنگ صفین تیری بر ران مقدسش وارد شد هرچه کردند در موقع عادی خارج نمایند نتوانستند از شدت درد و ناراحتی آن جناب.

خدمت امام حسن علیه السّلام جریان را عرض کردند. فرمود صبر کنید تا پدرم به نماز بایستد زیرا در آن حال چنان از خود بیخود می‌شود که به هیچ چیز متوجه نمیگردد. به دستور حضرت مجتبی علیه السّلام در آن حال تیر را خارج کردند. بعد از نماز علی علیه السّلام متوجه شد خون از پای مقدسش جاریست. پرسید چه شد. عرض کردند تیر را در حال نماز از پای شما بیرون کشیدیم.

صورت حالش چو نمودند باز                                                   گفت که سوگند به دانای راز

کز الم تیغ ندارم خبر                                                                 گرچه ز من نیست خبردارتر

طایر من سد ره نشین شد چه باک                                 گر شودم تن چو قفس چاک چاک

اهتمام علی علیه السّلام به نماز اول وقت

 

نمونه‌ای از آن را که از کتاب ارشاد القلوب دیلمی نقل شده است در اینجا می‌آوریم:

هنگامیکه علی علیه السّلام در جنگ صفین سرگرم نبرد بود. در میان هردو صف کارزار مواظب وضع آفتاب بود، و به آسمان نگاه می‌کرد، تا ببیند کی ظهر می‌شود و نماز ظهر را بخواند.

عبد الله ابن عباس عرض کرد: یا امیر المومنین علیه السّلام این چه کاریست؟

فرمود آفتاب را می‌نگرم که اگر وقت نماز در رسید، نماز بگذاریم.

ابن عباس گفت: آیا حالا وقت نماز است با این سرگرمی بجنگ؟

فرمود: ما چرا با ایشان می‌جنگیم؟ تنها به خاطر نماز با آنان نبرد می‌کنیم و می‌خواهیم که نماز برپا شود.

امام سجاد علیه السّلام مشرف به مرگ می‌شد

 

در خضوع و رهبت زین العابدین علی بن الحسین علیهما السّلام نوشته‌اند:

وقتی که به نماز می‌ایستاد و در قراءت «فاتحه الکتاب» به «مالک یوم الدّین» می‌رسید آن‌قدر تکرار می‌کرد، تا مشرف به مرگ می‌شد.

امام موسی بن جعفر علیهما السّلام و نماز

 

عبد الله قروی از پدرش نقل کرده که گوید: محضر فضل بن ربیع رفتم، او در پشت بام نشسته بود گفت: نزدیک بیا نزدیک رفتم تا محاذی او شدم، گفت: به آن اتاق نگاه کن نگاه کردم، گفت: چه چیز می‌بینی؟ گفتم یک لباسی که به زمین انداخته‌اند، گفت: دقت کن، به دقت نگاه کردم گفتم مردی را می‌بینم که در حال سجده است گفت او را می‌شناسی؟ گفتم: نه! گفت او مولای تو ابو الحسن موسی بن جعفر است، من شب و روز حال او را زیر نظر دارم او را همیشه در این حال یافته‌ام او نماز صبح را می‌خواند، تا طلوع آفتاب به تعقیب می‌نشیند، بعد سر به سجده می‌گذارد تا ظهر می‌رسد، به بعضی از خدمتکاران زندان گفته است چون ظهر شود او را خبر کند وقتی که غلام اعلام ظهر می‌کند برخاسته بدون وضو شروع به نماز می‌کند از آن می‌دانم که در سجده نخوابیده است.

نماز اوّلین کار بعد از ظهور

 

در کتاب شریف بحار الأنوار است که در آن روز موعود (روز ظهور حجّت) آن حضرت به اذن پروردگار به مسجد الحرام می‌رود و پشت مقام ابراهیم و رو به کعبه می‌ایستد و دو رکعت نماز می‌گزارد و سپس اعلام ظهور می‌فرمایند.

می‌بینیم که اوّلین و مهمترین کار حضرت خواندن نماز و دست تضرّع به بارگاه حضرت معبود گشودن است و یکی از اهداف مهم حضرت مهدی (عج) اقامه نماز در سراسر گیتی است.

حضرت عیسی پشت سر قائم (عج) نماز می‌خواند

 

بعد از آنکه حضرت عیسی علیه السّلام به یاران حضرت می‌پیوندد، حضرت مهدی (عج) به آن حضرت می‌گوید جلو بایست و با مردم نماز بخوان ولی حضرت عیسی می‌گوید: نماز برای تو اقامه شده لذا پشت سر حضرت ولی عصر (عج) می‌ایستد و نماز می‌خواند و با او بیعت می‌کند.

مهدی است آنکه وقت نماز جماعتش                                       عیسی به صد نیاز به او اقتدا کند

کرامتی از امام قدس سرّه

 

شهید محراب مرحوم صدوقی گوید:«ما مسافرتهایی با امام کرده‌ایم، در مسافرت مشهد یک اخلاق پدرانه‌ای نسبت به ما مبذول می‌داشتند. وقتی از ارض اقدس بر می‌گشتیم در بین راه روسها برای بازرسی جلوی ماشین ما را گرفتند- در آن زمان قسمتهایی از ایران زیر نظر دولتهای شوروی و آمریکا و انگلستان بود- همگی پیاده شدیم و چون امام از اوّل تکلیف، مراقب نماز شب بودند و این عمل، صددرصد از ایشان ترک نشده، بعد از پیاده شدن خواستند که نماز شب بخوانند. آن‌جا که وسط بیابان بود آبی. و جود نداشت. یک وقت نگاه کردیم که آبی جاری شد و ایشان آستین بالا زد و وضو گرفت. بعدا نفهمیدیم که تا ایشان نمازش تمام شد آب بود یا نبود. به هر حال مادران سفر یک چنین کرامتی از ایشان دیدیم.»

آه و ناله در نماز شب

 

یکی از اساتید قم نقل می‌کرد که شبی مهمان حاج آقا مصطفی بودم در همین قم قبل از اینکه امام بزندان و تبعید کشیده بشود البته حاج آقا مصطفی هم منزل آقا بودند، خانه جداگانه‌ای نداشتند گفت نصف شب از خواب پریدم و دیدم که صدای آه و ناله در خانه بلند است و نگران شدم که چه اتفاقی افتاده در خانه، حاج آقا مصطفی که پهلویم خوابیده بود بیدارش کردم و گفتم بلندشو ببین در خانه‌تان چه خبر است مرحوم حاج آقا مصطفی بلند شدند و نشستند و گوش فرا دادند و دوباره گرفتند خوابیدند و گفتند آقا است مشغول تهجد میباشد. مشغول عبادت است.

یکی از نزدیکان امام خمینی قدس سرّه می‌گوید: «پنجاه سال است که نماز شب امام خمینی قدس سرّه ترک نشده! امام در بیماری، در صحّت، در زندان، در خلاصی، در تبعید حتّی بر روی تخت بیمارستان قلب هم، نماز شب می‌خواندند.

امام در قم بیمار شدند، به دستور اطّباء می‌بایست به تهران منتقل شوند، هوا هم سرد بود و برف می‌بارید و یخبندان عجیبی در جاده‌ها وجود داشت.

امام چندین ساعت در آمبولانس بودند و پس از انتقال به بیمارستان قلب، باز نماز شب خواندند!

شبی که از پاریس به سوی تهران می‌آمدند، تمام افراد هواپیما خوابیده بودند و تنها امام در طبقه بالای هواپیما نماز شب، می‌خواندند و شما اگر امام را ا نزدیک دیده باشید، آثار اشک بر گونه‌های مبارک امام، حکایت از شب زنده‌داری و گریه‌های نیمه شب وی، دارد.»

در یکی از نشریه‌ها از قول فرزند امام خمینی قدس سرّه آمده است:

1- شبی که از پاریس عازم ایران بودیم، امام در هواپیما برای نماز شب برخاست و چنان می‌گریستند که خدمه تعجّب کرده بودند! و شنیدم پرسیده بودند، آیا امام از چیزی ناراحت هستند، من گفتم کار هر شب امام است.

2- وقتی که امام را از قم برای زندان بردند، امام با حالتی نماز شب خواندند که یکی از همراهیان (مثل اینکه سرگرد عصار بود) بعدا به من گفت که ما تحت تأثیر شدید نماز شب امام، واقع شدیم و یکی از آنها تا تهران گریه کرده بود!!

3- روزی که از نجف عازم کویت شدیم، ساعت 4 صبح و شاید هم زودتر بود، درست بعد از اذان صبح و بعد از آن همه گرفتاریها 12 ساعت و شاید بیشتر، سرانجام، امام در هتل بصره استراحت کردند.

دو ساعت نخوابیده بودند که ساعتشان زنگ زد و بیدار شدند و نماز شب خواندند و بعد هم نماز صبح را بجا آوردند.

حضرت مریم از خدا چه می‌خواهد

 

حضرت عیسی با مادرش در بیابانها می‌گشت غالبا خوراکش سبزه‌های بیابان بود در یکی از کوههای لبنان عبور می‌کرد مادرش را گذاشت و خودش برای تهیه توشه و افطار رفت اجل مریم رسید.

وقتی عیسی برگشت مادرش را افتاده دید ابتدا خیال کرد خواب است بعد متوجه شد از دنیا رفته است. خیلی متأثر شد گریه زیادی کرد. در همان حال روح مادرش را دید مریم فرزندش را تسلیت داد. عیسی پرسید: آیا آرزوئی داری؟ مریم گفت: آری آرزویم این است که بدنیا برگردم و در شب تاریکی بر در خانه بایستم و عبادت کنم. نماز بخوانم و او را پرستش کنم.

ادب در نماز

استاد شهید مرتضی مطهری اهمیّت فوق العاده‌ای برای نماز قائل بودند، ایشان هرگز با لباس خانه نماز نمی‌خواندند خصوصا نماز صبح را، ما که از رختخواب بیرون می‌آئیم با همان لباس زیر نماز صبح را خوانیم، امّا ایشان به هنگام نماز لباس می‌پوشیدند، عمامه به سر می‌گذاشتند و خودشان را برای نماز آراسته می‌کردند شاید این کار بدین سبب بود که می‌خواستند از همان آغاز که لباس می‌پوشیدند، آمادگی روحی پیدا کنند، یعنی من می‌خواهم کاری انجام که سرسری نیست، این حالت آمادگی قبل از نماز مسلما تأثیر روحی بسزائی دارد.

غذا بعد از نماز

«یکی از دوستان نزدیک شهید رجائی چنین می‌گوید. روزی حدود ظهر نزد شهید بزرگوار رجائی بودم، صدای اذان شنیده شد، در حالی که ایشان از جایشان حرکتی کرده، می‌خواستند خود را برای اقامه نماز آماده کنند، یکی از خدمتگزاران وارد اتاق شد و گفت: «غذا آماده است، سرد می‌شود، اگر اجازه می‌فرمایید بیاورم.» شهید رجایی فرمودند: «خیر، بعد از نماز.»

وقتی که خدمتگزار از اتاق خارج شد، ایشان با چهره‌ای متبسم و دلی آرام خطاب به من فرمودند: «عهد کرده‌ام هیچ وقت قبل از نماز ناهار نخورم اگر زمانی ناهار را قبل از نماز بخورم، یک روز روزه می‌گیرم.»

ابن سینا مشکلات را با نماز حل می‌کرد

ابن خلکان در تاریخ خود در شرح حال ابن سینا بزرگ حکیم و دانشمند معروف می‌نویسد:

« و کان اذا اشکلت  علیه مشأله توضّأ و قصد المسجد الجامع و دعا اللّه عزّ و جلّ ان یسّهللها و یفتح مغلقها له».

چون بر ابو علی سینا مسئله مشکلی پیش می‌آمد بر می‌خاست و وضو م‌ساخت و قصد مسجد جامع شهر را می‌کرد و نماز می‌گذارد و خدا را می‌خواند که آن مسئله مشکل را بر وی آسان کند و آن بسته پوشیده را برویش بگشاید.

سفارش استاد برای سعادت

مرحوم علاّمه طبباطبائی می‌گوید: «چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرّف شدم از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی، گاهگاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می‌شدم، تا اینکه یک روز در مدرسه ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آنجا عبور می‌کردند، چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند، دنیا می‌خواهی نماز شب، و آخرت می‌خواهی نماز شب بخوان! این سخن آنقدر در من اثر کرد که از آن به بعد تا زمانی که به ایران مراجعت کردم، پنج سال تمام در محضر قاضی روز و شب بسر می‌بردم و آنی از ادراک فیض ایشان دریغ نمی‌کردم.»

عاقبت نخواندن نماز

زنی صیحه زنان و دیوانه‌وار خدمت پیغمبر صلّی الله علیه و آله آمد و گفت:

یا رسول الله، اصحاب بروند کار خصوصی با شما دارم اصحاب رفتند، آن زن خدمت پیغمبر صلّی الله علیه و آله نشست، و گفت: یا رسول الله گناه بزرگی مرتکب شده‌ام.

پیغمبر صلّی الله علیه و آله فرمود: رحمت خدا بزرگتر از گناه تواست و با توبه گناه آمرزیده می‌شود، حال بگو گناهت چیست؟

زن گفت: یا رسول الله من شوهر دارم، زنا دادم و آبستن شدم، بچه بدنیا آمد، او را در خمره سرکه خفه کردم، و سرکه‌های نجس را به مردم فروختم.

پیامبر صلّی الله علیه و آله خیلی ناراحت شد، و فرمود: می‌خواهی به تو بگویم چرا به درون این چاه گمراهی افتادی؟ گمان می‌کنم نماز نمی‌خوانی و رابطه‌ات با خدا قطع شده و دچار این فلاکت شده‌ای.

«انّی ظننت انّک ترکت صلاه العصر».

ترک نماز و اهمیت ندادن به آن عواقب و نتایج خیلی وخیمی هم در این دنیا و هم در آخرت به دنبال دارد و بدترین عقوبت‌ها دوری از خدا  آن یگانه معبود حقیقی انسان‌ها و نزدیکی به شیطان است، چون نماز خوان باید تمام سعی خود را بکند که به گناه نزدیک نشود بلکه در زندگی خود تلاش نماید که رضایت خداوندی را جلب نموده و کارهای نیک و مورد پسند انجام بدهد.

چرا نماز جمعه پیامبر صلّی الله علیه و آله ناگهان خلوت شد

در زمان پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله مسلمانان کمی در تهی دستی و فقر بودند. و گرسنگی و کمی مواد غذایی فشاری بر مردم وارد کرده بود، و ازطرفی بعضی وقتها کاروانهای غذا با سر و صدای زیاد و طبل و غیره به مدینه می‌آمدند تا اینکه روز جمعه‌ای بود و مسلمانان برای نماز جمعه پشت سر رسول اکرم صلّی الله علیه و آله جمع بودند و پیامبر صلّی الله علیه و آله مشغول ایراد خطبه‌های نماز جمعه شد.

ناگهان خبر آمد که یک قافله تجارتی به مدینه آمده است و سر و صدای زیادی از بیرون شنیده می‌شد، مسلمانان برای تهیه طعام از مسجد بیرون آمدند و تنها چند نفر با پیامبر صلّی الله علیه و آله ماندند، مسلمانان فکر می‌کردند که اگر دیر بجنبد، دیگران طعام را تمام کرده و برای آنها چیزی باقی نمی‌ماند، به همین خاطر نماز را ترک نموده و بسوی کاروان تجارتی رفتند.

پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمود: سوگند به خدائی که جانم در دست اوست اگر شما چند نفر هم از مسجد بیرون می‌رفتید و کسی در مسجد نمی‌ماند آتش و عذاب الهی سراسر اینجا را فرا می‌گرفت و همه شما را از بین می‌برد.

آخرین سخن حضرت امام صادق علیه السّلام

تا چشم‌ام حمیده، مادر امام کاظم علیه السّلام، به ابو بصیر- که برای تسلیت گفتن به او به مناسبت وفات شوهر بزرگوارش امام صادق علیه السّلام آمده بود افتاد اشکهایش جاری شد. ابو بصیر نیز لختی گریست. همینکه گریه ام‌حمیده تمام شد به ابو بصیر گفت: «تو در ساعت احتضار امام حاضر نبودی، قضیه عجیبی اتفاق افتاد.»

ابو بصیر پرسید: «چه قضیه‌ای؟» گفت: «لحظات آخرزندگی امام بود، امام دقائق آخر عمر خود را ی می‌کرد. پلکها روی هم افتاده بود. ناگهان امام پللکها را از روی هم براشت، و فرمود: «همین الآن جمیع افراد خویشاوندان مرا حاضر کنید مطلب عجیبی بود. در این وقت امام همچو دستوری داده بود. ما هم همت کردیم و همه را جمع کردیم. کسی از خویشاوندان و نزدیکان امام باقی نماند که آنجا حاضر نشده باشد. همه منتظر و آماده که امام در این لحظه حساس، می‌خواهد چه بکند و چه بگوید؟

«امام، همینکه همه را حاضر دید، جمعیت را مخاطب قرارداده فرمود: «شفاعت ما هرگز نصیب کسانی که نماز را  سبک می‌شمارند نخواهد شد.

آمدن افعی به سجاده امام رضا علیه السّلام

حضرت امام رضا علیه السّلام میفرمایند: من روزی در فرع بودم وقت نماز فرارسید. پس من پیاده شدم و رفتم به سوی بوته »ثمامه». (در بیابان عربستان گاهی بوته‌ای به قدر یک درخت وجود دارد که از سایه‌اش به خوبی می‌توان استفاده کرد). همین که به نماز ایستادم و رکعتی خواندم یک افعی نزدیک آمد و در کنارم قرار گرفت. و من متوجه نمازم شدم و از آن نکاستم و کم نکردم. افعی به من نزدیک شد و سپس به طرف بوته برگشت. وقتی از نماز فارغ شدم در صورتی که دعا و تعقیباتم را نیز تخفیف نداده بودم بعضی از یارانم را که همراه ما بودند فراخواندم و گفتم: پشت سر شما زیر بوته افعی است. پس او را کشتند. آنگاه امام علیه السّلام فرمود: هرکس از غیر خدا نترسد خداوند او را کفایت می‌نماید.

متعبد شدن کنیز هارون

راویت شده که هارون الرشید فرستاد به نزد حضرت موسی بن جعفر علیهما السّلام در وقتی که در حبس بود، کنیزی عاقله و صاحب جمال که آن جناب را در زندان خدمت نماید و ظاهرا نظرش در این کار آن بود که شاید حضرت به سوی او میل نماید، و قدر او در نظر مردم کم شود. یا آنکه رای تضییع آن جناب بهانه بدست آورد. و خادمی فرستاد که تفحص از حال او نماید، خادم دید آن کنیز را که پیوسته برای خدا در سجده است، و سر بر نمی‌دارد، و می‌گوید: «قدوس قدوس سبحانک سبحانک سبحانک» پس او را به نزد هارون بردند، دیدند از خوف خدا که این چه حالت است که پیدا کرده‌ای، می‌گفت: عبد صالح را دیدم چنین بود و پیوسته آن کنیز به همین حال بود تا وفات کرد.

عابد شکم‌پرست

عابدی را حکایت کنند که شبی ده من طعام بخوردی و تا سحر ختمی در نماز بکردی (یعنی تا صبح مشغول به خواندن نماز بود)، صاحبدلی شنید و گفت اگر نیم نانی بخوردی و بخفتی سیار از این فاضل‌تر بودی.

نماز و حضرت زینب علیهما السّلام در شب یازدهم محرّم

در شب عاشورا زینب بود و حسین علیه السّلام زینب بود و همه کس و ههم چیز. در شب یازدهم زینب بود و زینب، باز هم زینب بانوی بانوان.در این شب زینب شبان بود، قافله سالار اسیران بود، و نقطه اتکاء یتیمان! مصائب هرچند بسیار سنگین بود و گران ولی زینب همچون کوهی استوار در برابر مصائب ایستاد و خم به ابرو نیاورد! به نگهبانی اسیران پرداخت، به گردآوردن زنان و کودکان پرداخت، به جمع‌آوری گمشدگان در بیابان پرداخت، ببه پرستاری بیمار ناتوان پرداخت، روان بخش پیکرهای بی‌روح گردید، نوای بینوایان بود و رمق بی‌رمقان.

 

 

اثر نماز شب بزرگان

شیخ جعفر کاشف الغطاء که از علماء خیلی زرگ شیعه است در عبادت و صفای باطن و حالت تضرّع و زاری به درگاه حضرت باری و تهجّد و سحرخیزی و دعا و مناجات، یکی از اوتاد روزگار بود و تا سر حدّ قدرت نمی‌گذاشته عملی مستحبی از او فوت شود.

اگر در زندگی و حالات علماء و زرگان دین دقت نمائیم می‌بینیم که بیشتر کارهای آنها بهترین درس و الگو برای ما هستند. و با آشنا شدن با زندگی و حالات آنها می‌توانیم راه خود را به بهترین وجه بسوی خدا ادامه بدهیم، و به کمال و تعالی انسانی دست پیدا کنیم.

شهید محراب، ملاّ محمد تقی برغانی قزوینی می‌گوید:

روزی مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء وارد قزوین شد و در منزل یکی از بزرگان رحل اقامت افکند. در آن منزل، باغی نیز وجود داشت. وقت خواب فرا رسید و همه خوابیدند و من هم در گوشه آن باغ خوابیدم. چن پاسی از شب گذشت، شنیدم شیخ مرا صدا می‌زند و می‌گوید، برخیز و نماز شب به جای آر. عرض کردم، بلی بر می‌خیزم. شیخ رد شد و من دوباره خوابیدم. ناگهان صدایی به گوشم خورد، به دنبال آن روانه شدم وقتی به نزدیک جایی که سر و صدا می‌آمد رسیدم دیدم جناب شیخ به تضرّع و گریستن و مناجات مشغول است و صدای ایشان چنان در من اثر گذاشته که از آن شب تاکنون که 25 سال می‌گذرد هر شب بر می‌خیزم و به مناجات مشغول می‌شوم.

بهترین ذکر در سجده

عارف و اصل مرحوم حاجی میرزا جواد ملکی تبریزی می‌فرماید: مرا شیخی بود ((شاید مرحوم آخوند ملا حسین قلی همدانی) بزرگوار عامل عارف کامل که من مانند او را در مراتبی که گفته شد ندیده‌ام از او پرسیدم که در اصلاح و جلب معارف چه عملی را به تجربه رسانده است؟

او گفت من عملی را در اینکه گفتی موثرتر ندیدم از اینکه در هر شبانه روز یک‌بار بر سجده طولانی مداومت شود و در آن سجده بگوید «للا اله الاّ انت سبحانک إنی کنت من الظالمین» و به هنگام گفتن ذکر خود را در زندان طبیعت، زندانی و بزنجیرهای اخلاق رذیله بسته ببیند آنگاه اقرار کند که بار الها اینکار را تو بر من نکرردی و تو بر من ستم روا نداشتی، بلکه این من بودم که بر خود ستم کردم و خود را به اینجا اندختم. و دیگر خواندن سوره قدر در شب و عصر جمعه هرکدام یک صد بار و اصحاب آن بزرگوار نیز به این دستور عملل می‌کردند، هرکس به اندازه مجاهده‌ای که داشت و از بعضی از آنان شنیده شد که این ذکر را سجده سه هزار بار می‌گفت و بالجمله این سجده و رکات آن در نزد اشخاصیکه به آن عمل می‌کنند معرروف است ولی به شرط آن که مداومت بر آن داشته باشد.

نماز شب چه اثری دارد

روزی جناب ابوذر رحمه اله علیه کنار کعبه ایستاده بود و مردم موعظه می‌نمود و به سفر آخرت تحریص می‌کرد، پرسیدند: توشه این سفر چیست؟ فرمود: گرفتن روزه در شدت گرما برای روز حساب و خواندن دو رکعت نماز در تاریکی شبها برای رهائی از وحشت قبر و دادن صدقه برای نجات یافتن از روز سختی و تنگدستی و...، در اینجا نیز می‌بینیم، که نماز شب بهترین نفع و منفعت را برای انسان دارد و آن هم برداشته شدن فشار و عذاب قبر است.

قافله سحرخیزان

چند نفر از علماء نزد استادی رفتند تا از مقام علمی او استفاده کنند، ولی دیدند استاد مانند مصیبت‌زده‌ها نشسته و حال پریشانی دارد. از او پرسیدند چه شده؟ مگر کسی از شما مرده است؟ استاد گفت: دیشب آنچنان خوابیدم که نماز نافله شب از من فوت شد، دیشب سحرخیزان نماز شب‌خوانان و استغفارکنان رفتند ولی من بدبخت امرزو قضا خواندم، آیا مصیبتی از این بدتر میشود.

ای رانده ز درگاه الهی برخیز                                                    محروم ز فیض صبحگاهی برخیز

روزت گذررد به معصیت شب غفلت                                       باری سحری به عذرخواهی برخیز

برخیز سحرناله و آهی میکن                                                      استغفر الله ز هر گناهی میکن

دانشمند اروپایی از نماز چه می‌گوید:

هراس لیف دانشمند اروپایی درباره نماز می‌گوید:

من بسیار از کلیساها و معبدها را دیده‌ام که درر آن جاها مساوات برقرار نیست و طبیعتا معتقد بودم که باید همین تبعیض در داخل معابد اسلامی هم حکم فرما باشد. ولی هنگامی که در روز عید فطر، در مسجدی در لندن، ملاحظه کردم که عالی‌ترین نوع مساوات در میان مسلمانان وجود دارد، سخت دستخوش حیرت گردیدم من دیدم که نژادهای مختلف و شخصیت‌های عالی و دانی، در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و برادرانه مشغول عبادت هستند. مانند آن در مسجد نو بنیاد از بلاد ممباساه نیز دیدم که کارگران با سیاستمداران دست می‌دهند و تکفات و تشریفات از میان آن‌ها برداشته شده است. هیچ‌کس در هیچ مقامی، از ایستادن در کنار دیگران برای نماز ناراحت نیست صف‌ها کاملا منظم و همه در یک ردیف ایستاده‌اند، زیرا آنجا امتیازی نیست و همه در پیشگاه خداوند برابرند. هیچ‌کس را بر دیگری رجحان نیست. هنگامی که پیشوا و امام مسجد مسلمانان، به من گفت که بعقیده مسلمانان همه انبیاء بر حق بودند و کتاب‌های آنها از جانب خداوند است، گمان کردم گوشم بد شنیده است. زیرا این نخستین باری بود که از یک رهبر دینی چنین سخنی را می‌شنیدم. از این رو دیگر برای من شکی باقی نماند که دین اسلام صلاحیت دارد که دین جهانی گردد.

زیادی سجود و در آمدن به بهشت

در کافی است مردی نزد رسولخدا صلّی الله علیه و آله آمد و عرض کرد برای من از خدا بخواهید که مرا به بهشت درآورد. حضرت به او فرمود مرا کمک کن به زیادتی سجده.

یعنی: من برای تو دعا می‌کنم ولی تو هم برای این درخواست باید مرا یاری کنی و سجده زیاد نمائی. معلوم می‌شود که کثرت سجده، سبب دخول در بهشت است.

شفاعت حضرت ابو الفضل از یک زن

مرحوم حاجی نوری از قول یکی از علمای نجف چنین نقل می‌کند که گوید:

پدر و مادرم در اصفهان بودن و به من نامه می‌نوشتند مدتی نامه آنها نیامد.

در عالم رویا دیدم جنازه مادرم را می‌آورند در حالی که بینی او شکسته و خون می‌آید و نیز او را می‌زنند رفتم گفتم:

مگر چه کرده است؟ گفتند: نماز را سبک گرفته است و نیز بواسطه روزه نگرفتن در ماه مبارک رمضان ما مامور عذاب او هستیم من از وحش از خواب بیدار شدم طولی نکشید که به من خبر رسید، که جنازه‌اش را به کربلا آورده‌اند و برای نماز و دفنش بیا، من رفتم تا او را از تابوت درآورم سر تابوت را که باز کردم دیدم کفن مادرم خونین است بواسطه اینکه دماغ او شکسه بود از آن کس که مأمور حمل جنازه بود علت را پرسیدم او عذر آورد که تقصیر من نبود چند جنازه را حرکت دادم در فلان منزل که پیاده شدیم جنازه‌ها را روی هم گذاشته بودیم قاطرها با هم نزع کردند و به تابوتها خوردند تابوت مادر تو افتاد و بدین جهت دماغ او شکسته، این را که دیدم متوجه شدم که تعبیر آن خواب است و فهمیدم که ببقیه خواب نیز صحیح است و مادرم اینک در عالم برزخ تحت شکنجه و عذابست به فکر عذاب قبرش افتادم در حرم ابو الفضل العباس آمده و متوسل به آن حضرت شدم، جدا از آقا خواستم مادرم را شفاعت کند و عهد کردم که برای قضاء نماز و روزه‌های او نایب بگیرم. یکی دو ماه برای نماز و روزه‌های مادرم نایب گرفتم بعد فراموش کردم پس از دو ماه در عالم رویا همان قضیه را دیدم. گفتم: مگر نه قمربنی‌هاشم واسطه شد؟ گفتند: تو بعهدت وفا نکردی. از خواب بیدار شدم و نماز و روزه‌هایش را تدارک کردم.

در نماز شب مؤمنین را دعا کنید

حاج میرزا جواد ملکی تبریزی قدس سرّه روزی پس از پایان درس، عازم حجره یکی از طلبه‌ها که در مدرسه دار الشفا بود، به حجره آن طلبه وارد شد و پس از به جای آوردن مرراسم احتررام و اندکی جلوس برخاست و حجره را ترک گفت. هدف از این دیدار از او پرسیده شد، در پاسخ فرمودند: شب گذشته هنگام سحر، فیوضاتی بر من افاضه شد که فهمیدم از ناحیه خودم نیست و چون توجّه کردم دیدم این آقای طلبه به تهجّد برخاسته و در نماز شبش به من دعا می‌کند و این فیوضات اثر دعای اوست این بود که به خاطر سپاسگزاری از نایتش به دیدارش می‌روم.

سفارش مؤکد امام زمان (عج) به خواندن نافله شب

تاریخ 1280 هجری قمری به عزم زیارت بیت الله از رشت به تبریز رفتم و از آنجا مرکبی کرایه کرده و روانه شدم، در منزل اول سه نفر دیگر با من رفیق شدند.

سید احمد رشتی می‌گوید:

در یکی از منازل بین راه خبر دادند که قدری زودتر روانه شویم که منزل آینده خطرناک و مخوف است کوشش کنید که از کاروان عقب نمانید. از این جهت دو سه ساعت به صبح مانده راه افتادیم هنوز یک فرسخ نرفته بودیم که هوا منقلب و برف باریدن گرفت بطوری که رفقا هرکدام سرهای خود را به پارچه پیچدند و تند رفتند من هم هرچه کردم که بتوانم با آنها بروم ممکن نبود سرانجام از آنها عقب ماندم و ناچار از اسب پیاده شده و در کنار راه نشسته و متحیر بودم مخصوصا به خاطر ششصد تومان پولیکه برای هزینه سفر همراه داشتم نگرانی بیشتری داشتم. با خود گفتم: همین جا تا صبح می‌مانم و به منزل قبلی بر می‌گردم و از آنجا چند نفر مستحفظ بهمراه داشته خود را به قافله می‌رسانم. در این اندیشه بودم که: در برابر خود باغی دیدم که باغبانی با بیلش برف درختان را می‌ریخت تا مرا دید جلو آمد و گفت کیستی؟

گفتم: رفقایم رفتند و من مانده‌ام و راه را نمی‌دانم.

به زبان ارسی فرمود: نافله بخوان تا راه پیدا کنی. من مشغولل نافله شدم نماز شب تمام شد باز آمد و فرمود نرفتی؟.

گفتم: و الله راه را نمی‌دانم.

فرمود: جامعه بخوان

من جامعه را از حفظ نداشتم و تاکنون هم از حفظ ندارم ولی از جا بلند شدم و جامعه را تماما از حفظ خواندم.

باز آمد و فرمود: نرفتی؟ هنوز اینجائی؟

بی‌اختیار گریه‌ام گرفت، گفتم آری راه را نمی‌دانم.

فرمود: عاشورا بخوان.

و عاشورا را نیز از حفظ نداشتم و اکنون هم از حفظ ندارم از جا بلند شدم و مشغول زیار عاشورا شدم و همه‌اش را حتی لعن و سلام و دعای علقمه را از حفظ خواندم.

بار سوم آمد و فرمود: نرفتی؟ هستی؟

گفتم: آری نرفتم هستم تا صبح

فرمود: من هم اکنون ترا به قافله می‌رسانم سپس رفت و بر الاغی سوار شد و بیل خود را بدوش گرفت و آمد.

فرمود: ردیف من الاغ سوارشو من هم پشت سر او سوار شدم و افسار اسبم را کشیدم اسب اطاعت نکرد.

فرمود: جللو اسب را به من بده عنان اسب را بدست راست گرفت و راه افتاد. اسب در نهایت تمکین پیروی کرد.

سپس دست مبارکش را بر زانوی من گذاشت و فرمود: شما چرا نافله نمی‌خوانید؟

نافله، نافله، نافله، سه بار تکرار کرد.

آنگاه فرمود: شما چرا عاشورا نمی‌خوانید، عاشورا، عاشورا، عاشورا؟

سپس فرمود: شما چرا جامعه نمی‌خوانید جامعه، جامعه، جامعه؟

دقت کردم دیدم در وقت پیمودن راه به نحو دایره راه طی می‌کرد یک مرتبه برگشت و فرمود: اینها رفقای شمایند که کنار نهر ابی فرود آمده و برای نماز صبح وضو می‌گیرند.

پس من از الاغ پیاده شدم خواستم سوار اسبم شوم نتوانستم آن آقا پیاده شد و بیل را در برف فرو کرد و به من کمک کرد تا سوار شدم و سر اسب را به طرف رفقایم برگردانید من در این هنگام با خود گفتم این شخص کی بود که به زبان فارسی حرف می‌زد؟ و حال آنکه زبانی جز ترکی و مذهبی جز عیسوی در آن نواحی نبود چگونه با این سرعت مرا به قافله رساند؟

برگشتم پشت سر خود را نگاه کردم دیدم کسی نیست.

از این داستان به اهمیت شدید نماز شب (نافله شب) و سایر ادعیّه پی می‌بریم.

سجده چه اثری دارد

امام صادق علیه السّلام فرمود خداوند به موسی بن عمران وحی کرد: آیا می‌دانی که من چرا تو را به مقام رسالت برگزیدم و همکلام خود ساختم؟ (که از القاب موسی، کلیم الله است) موسی عرض کرد: «نه نمی‌دانم» خداوند به او وحی کرد به خاطر تواضع و سجده‌هایی که داری، که دو طرف صورت را به خاک زمین می‌نهادی و در برابر عظمت حق خود را کوچک می‌یافتی، ای موسی «وقتی به سجده رفتی، سرت را از سجده بلند کن، و دستت را به محلل سجده‌ات بمال و به صورت و دو طرف بدنت و هرجا که دستت می‌رسد، بمال (که با این کار) من تو را از هر درد و بیماری محافظت می‌نمایم.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 5714 کلمه
1394/1/29 ساعت 10:25
کد : 189
دسته : داستان‌های نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
حکایت
نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز