■ ارتباط گرایش جوانان به نماز با هنجارهای دینی
گرایش
گـرایش ([1]) عبارت است از ارزشیابی های مثبت و منفی یا احکام ارزشی مطلوب یا نامطلوب دربـاره اشـیا، اشـخاص و وقایع. گرایش ها چگونگی احساس هر کسی را نسبت به چیزی نشان می دهند.([2]) کسی کـه نسبت به موضوعی گرایش مثبت یا منفی دارد در برابر آن، واکنش مثبت یا مـنفی نشان می دهد. بـخشی از ایـن واکنش، به صورت اظهار عقیده درباره موضوع و بخش دیگر ممکن است در رفتار او نسبت به آن موضوع جلوه گر شود.
وقتی می گوییم: «خدا را دوست داریم» در واقع، گرایش خود را درباره خداوند اظهار داشته ایم. پس گرایش، «احساس» ویژه و ارزیابی کننده ای است که براساس عقاید و باورها صورت می گیرد. به عبارت دیگر، وقتی کسی نسبت به موضوعی، ارزیابی یا احساس خود را بیان می کند، در واقع، گرایش خـود را نـسبت به آن موضوع بروز داده است.[3]
چند فرض عمده وجود دارد که در رابطه با مفهوم «گرایش» باید همواره مورد ملاحظه قرار گیرد:
1ـ گرایش سازه ای فرضی است.([4]) از این رو، با آن که پیامدها و نتایج آن قابل مشاهده مـی بـاشد، خود گرایش ها ملموس و قابل رؤیت نیستند. بنابراین، می توان گرایش های افراد را از اظهارات یا بیانات و رفتارهای آن ها استنباط نمود.
2ـ گرایش ساختی چندبعدی دارد که مهم ترین بند آن با احساس شـخص نـسبت به یک شیء وابسته است. لذا، می توان آن را بر روی یک پیوستار مثبت تا منفی نمایش داد.
روان شناسان اجتماعی معمولاً گرایش ها را به عنوان یکی از اجزای یک نظام سه جزئی مطالعه مـی کـنند کـه «اعتقادات» جزء شناختی، «گرایش هـا» جـزء عـاطفی و «اعمال» جزء رفتاری آن را تشکیل می دهند.([5]) مردم بیش تر از نظر شناختی، گرایش های درهمی دارند، ولی گرایش ها همچون عقاید ویژه شـخصی، مـتمایل هـستند که در اطراف بعد عاطفی یا ارزش گذار متشکل گـردند و از نـظر ارزش گذاری نیز ساده باشند. در یکی از الگوهای پیشنهادی برای نشان دادن رابطه میان ابعاد سه گانه گرایش، گفته شده که اعـتقادات و بـاورداشت هـای افراد نسبت به اشیا و موضوعات، اساس و پایه گرایش های آنـان را فراهم می آورد.
احساسات شخص نسبت به اشیا و موضوعات (جزء عاطفی) در واقع، اصل گرایش یا همان گرایش است. قـصد یـا نـیّت رفتاری یا عمل شخص (جزء رفتاری) نیز جهت رفتار او را نشان مـی دهـد و مشخص می سازد که در رابطه با آن شیء یا پدیده چه عملی را انجام خواهد داد.([6]) بر این اسـاس، مـی تـوان گفت که گرایش، متغیری تک بعدی است و به احساس شخص نسبت بـه یـک شـیء وابسته است. آن احساس ویژه از نوع التفات، علاقه و یا کشش و جاذبه است؛ یعنی: درجه ای کـه چـیزی مـورد علاقه است (یک احساس خوشایند) یا مورد علاقه نیست (یک احساس ناخوشایند).([7])
3ـ گرایش همواره مـتوجه شـیء یا موضوعی است که شخص نسبت به آن دارای احساسات و عقاید خاصی است. گرایش هـای هـر کـس غالباً حاضر، اما راکد است و تنها در صورت برخورد با موضوع گرایش، در بیان یا رفـتار تـجلی می کند.([8]) بر این مبناست که معمولاً گرایش ها بر حسب موضوع یـا مـصادیق خـود نام گذاری می شوند؛ مثل گرایش سیاسی، گرایش مذهبی، نژادپرستی و سلطه جویی.
4ـ گرایش ها، احساس هـا و ارزشـیابی های پایدار اشخاص نسبت به اشیا و موضوعات می باشند. بنابراین، احساس و واکـنش مـوقتی و زودگـذر شخص نسبت به یک موضوع را نمی توان گرایش وی محسوب کرد.
5ـ گرایش ها حالت آموخته دارند یـا بـه عـبارت دیگر، نتیجه تکوین و رشد شخصیت هستند. در واقع، نحوه شکل گیری گرایش هـای ویـژه هرکس صرفاً براساس تاریخچه زندگی شخصی وی تعیین خواهد شد. اندیشه بنیادینی که در سراسر فرایند شکل گـیری گـرایش ما جریان دارد این است که این احساسات آموخته می شوند. انسان ایـن احـساسات را از رهگذر تجربه با محیط پیرامون خویش کـسب مـی کـند. ملازمه چنین اندیشه ای آن است که بـرای هـرچیز، گرایشی وجود دارد و شخص نسبت به هرچیز احساساتی دارد که ممکن است دامنه اش از مثبت تـا مـنفی تغییر کند.
گرایش و رفتار
در مطالعات اجتماعی، بـدان دلیـل به گـرایش تـوجه بـسیار شده که پژوهشگران آن را زمینه رفتار مـی دانـند. مفهوم گرایش از آن نظر مفید و بلکه ضروری است که جهت گیری میان حـالات روانـی پایدار فرد و اشیا و موضوعات پایدار و در دنـیای فردی، نوعی ارتباط مـفهومی بـرقرار می سازد. از این نظر، شـناخت چـگونگی شکل یابی، دوام و دگرگونی گرایش ها معادل با درک شرایطی است که بسیاری از رفتارها در آن پدیـد مـی آیند.([9]) پرسشی که معمولاً پس از بـررسی هـمه مـطالب به تعریف گـرایش و فـهمیدن مفهوم آن به عمل مـی آیـد این است که آیا گرایش با آنچه که افراد واقعاً انجام می دهند رابـطه ای دارد؟ آیـا می توان آن را برای پیش بینی رفـتار (مـثلاً نمازخواندن) بـه کـار برد؟
کـورت لوین براساس نظریه «مـیدان اجتماعی»، قاعده مشهوری برای تبیین رفتار ارائه نموده است. طبق این نظریه، رفتار تابعی است از شـخصیت و مـحیط.([10]) در واقع، «رفتار» عبارت از حرکتی است کـه از بـرخورد مـیان تـمامی تـعیین کننده های درونـی فـرد (شخصیت) و تمامی تعیین کننده های بیرونی یا عوامل محیطی (به گونه ای که فرد آن ها را درک کرده) نـاشی مـی شـود. در صورتی که اطلاعات ما از همه اجزای ایـن قـاعده بـه جـز یـکی کـامل باشد، می توانیم متغیری را که ناشناخته است پیش بینی کنیم.([11])
وقتی به گرایش ها به عنوان ترکیبات ویژه ای از باورها، ترجیحات و قصدها نگریسته شود، مجموعه سازمان یافته ای از گـرایش ها «شخصیت» فرد را تشکیل می دهند. در واقع، گرایش های هرکس منعکس کننده شخصیت او هستند.([12])
بنابراین، اگر اطلاعات کاملی از تأثیر تعیین کننده های محیطی در اختیار داشته باشیم و سازمان گرایش های فرد (شـخصیت) را نـیز بشناسیم، می توانیم رفتار فرد را پیش بینی کنیم. به عبارت دیگر، ممکن است از شناخت گرایش ها انتظار داشته باشیم که در شرایط مساوی، سایر چیزها پیش بینی بهتری از رفتارهای قـابل مـشاهده به عمل آورند، البته در صورتی که تعیین کننده های محیطی را بتوان برای همه پاسخ گویان، ثابت یا تقریباً ثابت نگه داشت.
برای تعیین رابـطه بـین گرایش و رفتار بهتر است از گـرایش هـای خاص و رفتارهای ویژه استفاده کرد. برای این که بتوان نشان داد بین گرایش و رفتار، رابطه مستحکمی وجود دارد، باید گرایش های خاصی را اندازه گیری کرد و بـه رفتارهای خـاصی در آن رابطه توجه نمود؛ زیـرا بـا بررسی گرایش های کلی و عام، تنها می توان به رفتارهای کلی و عام دست یافت و شناخت رفتارهای اختصاصی و جزئی مستلزم مطالعه گرایش ها به گونه ای اختصاسی و جزئی است. پس هر قدر گـرایشی کـه سنجیده می شود مشخص تر باشد، احتمال رابطه آن با رفتار بیش تر است. به عنوان مثال، گرایش مثبت به خداوند یا دین اسلام پیش بینی ضعیفی برای نمازخواندن فرد خـواهد بـود. ولی اگر گـرایش فرد را نسبت به نماز بسنجیم احتمالاً ارتباط بین این گرایش و نمازخواندن او افزایش قابل توجهی پیدا خواهد کـرد. در پژوهشی تجربی که انجام پذیرفت، ضریب همبستگی میان «پای بندی به نـماز» و «اعـتقادات دیـنی» معادل 39% + محاسبه شد ولی وقتی همین متغیر (پای بندی به نماز) با متغیر «گرایش نسبت به نماز» در ارتباط قـرار گـرفت، ضریب همبستگی به 65% + افزایش یافت.([13])
از سوی دیگر، متغیرهای موقعیتی و هنجارها اغلب میان گرایش و رفـتار مـداخله مـی کنند. بنابراین، یکی دیگر از عوامل تعدیل کننده، محدودیت ها و فشارهای اجتماعی بر رفتار است. تـفاوت بین گرایش و رفتار هرکس ممکن است از آن جهت به وجود آید که فشارهای اجـتماعی او را وادار کند نوع ویژه ای از رفـتار را در پیـش گیرد.
به هرحال، تشخیص اهمیت و پیچیدگی ارتباط میان گرایش و رفتار به دلایل عملی و کاربردی نیز ضرورت دارد؛ چون در بیش تر موارد، آنچه از دیدگاه عملی بدان تمایل داریم تغییر گرایش های افراد و به دنـبال آن، دگرگونی در رفتار آنان است. گرایش ها در واقع، با رفتار رابطه دارند. آن ها حاکی از آمادگی روانی برای پاسخگویی به شکلی ویژه اند. این گرایش ها بر فرد فشار می آورند، هـرچند نـیروهای دیگر (سایر تمایلات و عادات و عوامل محیطی) می توانند این فشار را تحت الشعاع قرار دهند و یا خنثی سازند.
گاهی مقتضیات موقعیتی یا هنجارهای اجتماعی ما را از رفتار به طریق دلخواهمان باز می دارنـد. امـا نکته مهم این است که اگر دیگر نیروهای بیرونی وجود داشتند، فرد احتمالاً متناسب با گرایش خویش رفتار می کرد؛ مثلاً، اگر نماز را یک رفتار مذهبی بدانیم، گرایش مـثبت بـه آن مبیّن آمادگی روانی مساعد در انجام این فریضه الهی است و اگر موانع محیطی و موقعیتی از میان بروند، به احتمال زیاد، چنین شخصی نماز خواهد خواند. بنابراین، اگر بتوان در تشکّل یا تـغییر گـرایش فـرد سهمی داشت،معمولاً می توان رفـتار او را هـم تـحت تأثیر قرار داد.
نظریه کنش بخردانه([14])
مشهورترین و مهم ترین نظر، در زمینه گرایش توسط آقایان آیزن([15]) و فیش باین([16]) ارائه شده است. مطالعات این دو پژوهشگر مـنجر بـه امـکان پیش بینی دقیق تر رفتارها از طریق گرایش هـا شـده است. به عبارت دیگر، آنان نشان داده اند که چه وقت و چگونه گرایش ها بر رفتار مؤثر واقع می شـوند. اصـطلاح «کـنش بخردانه» به این معناست که بیش تر رفتارها به ایـن دلیل صورت می گیرد که مردم به نتایج اعمال خود فکر می کنند و برای حصول برخی نتایج و پرهـیز از بـرخی دیـگر دست به انتخاب منطقی می زنند. به نظر این دو نظریه پرداز، رفـتار در پی زنـجیره ای از عوامل به وجود می آید. حلقه ما قبل بروز رفتار (قصد و نیّت) برای انجام یک رفـتار یـا رفـتار بالقوّه است. بهوجود آمدن قصد و نیّت به نوبه خود، تابع دو متغیر دیـگر است:
1ـ گـرایش بـه سوی آن رفتار؛
2ـ هنجار ذهنی.
متغیر گرایش به رفتاری خاص یک متغیر فردی و شخصی است که طـی آنـ، فـرد انجام یک رفتار (یا یک پدیده) را از نظر خودش ارزیابی می کند که آیا خـوب اسـت یا بد.
عنصر دوم نظریه مزبور ـ یعنی: هنجارهای ذهنی ـ حاوی عنصر اجتماعی است؛ یعنی: اعـتقادات شـخص دربـاره طرز تفکر دیگران در مورد اعمالی که انجام می دهند. به عبارت دیگر، متغیر هـنجار ذهـنی منعکس کننده نفوذ و فشار اجتماعی است که شخص آن را برای انجام کاری (رفـتاری) احـساس و ادراک مـی کند؛ بدین معنا که شخص توجه دارد که تا چه حد رفتارش مورد تأیید یا تـوبیح افـراد یا گروه های خاصی قرار خواهد گرفت. این افراد یا گروه هـا در واقـع، نـقش یک مرجع هدایت کننده رفتار را دارند که ممکن است پدر و مادر، دوستان نزدیک، همکاران یا مـعلمان باشند.
مـیزان تـأثیر هریک از این دو متغیر (گرایش و هنجار ذهنی) در به وجودآمدن قصد و نیّت، همیشه یـکسان نـیست و بستگی به شخصیت فرد و شرایط اجتماعی دارد. لذا، گاه ممکن است تأثیر گرایش بیش تر باشد و گاه تـأثیر هـنجار ذهنی. در شرایطی که گرایش ها و هنجارها ـ هردو ـ در رابطه با رفتار مثبت بـاشند، قـصد انجام کار در جهت معیّنی زیاد خواهد بـود. امـا در صـورتی که گرایش ها و رفتارها با یکدیگر در تـضاد بـاشند، قدرت نسبی آن ها می تواند تعیین کننده مقاصد بعدی و رفتار متعاقب آن باشد.
در ایـن نـظریه، گرایش به نوبه خود، تـابع دو عـامل «انتظار فـایده» و «ارزیـابی فـایده» در نظر گرفته شده است. «انتظار فـایده» بـه معنای آن است که یک شخص تا چه حد از یک پدیده انتظار فـایده دارد. «ارزیـابی فایده» یعنی: شخص ارزیابی می کـند که آیا آن پدیده بـه نـظر او فایده داشته است (یا دارد) یـا خیر.
«هـنجار ذهنی» نیز به نوبه خود، به دو عامل تجزیه می شود:
الف ـ انتظار آن که یک رفـتار خـاص از سوی افراد مهم گروه یـا دیـگر افـراد مهم([17]) چگونه ارزیـابی مـی شود.
ب ـ انگیزه فرد برای پیـروی از «انـتظارات دیگران»؛ یعنی: آیا اصلاً برای شخص، حرف مردم مهم است یا مهم نیست کـه دیـگران درباره او چه می گویند. نمودار ذیـل، نـظریه فیش بـاین ـ آیـزن را نـشان می دهد:
همان گونه کـه ملاحظه می شود، در این نظریه، «رفتار» و احتمال تغییر آن، که با قصد و نیّت شروع مـی شـود، به عنوان متغیر وابسته و هسته اصـلی نـظریه «کـنش بـخردانه» مـطرح شده و گرایش فـقط یـکی از متغیرهای مستقل و از عوامل مؤثر رفتار است. اما در این پژوهش، گرایش هسته اصلی مطالعه و متغیر است و سـایر مـتغیرها مـی توانند در صورت لزوم و فقط تا آن جا که بـرای اهـداف تـحقیق و تـبیین گـرایش نـسبت به نماز مفید می باشند، مورد استفاده قرار گیرند. لذا، در این تحقیق، از نظریه مزبور تنها «هنجار ذهنی» به عنوان متغیر مستقل و مؤثر بر گرایش استخراج گردید.
تصریح و سنجش متغیرها
1ـ گـرایش نسبت به نماز
متغیر وابسته این تحقیق، گرایش نسبت به نماز است. این مفهوم بیان کننده ارزشیابی های مثبت و منفی یا چگونگی احساس فرد نسبت به نماز است.
سنجش گرایش نسبت بـه نـماز: نماز یکی از شاخص های اصلی بُعد عبادی دین اسلام محسوب می شود، تا جایی که برخی از دانشمندان مثل کلودسوکلیف در اندازه گیری دینداری هر مسلمان، تنها نماز را اصل قرار داده و از آنـ بـه دفعاتی که انسان عادتاً در شبانه روز نماز می گذارد، تعبیر می کنند.([18]) تذکر این نکته حایز اهمیت است که اجرای فرایض مذهبی (مثل نـماز، روزهـ، مناجات و مناسک گوناگون دینی) بـه وسـیله مشاهدات عملی آشکار خواهد شد. ولی برخی از جامعه شناسان اعتقاد دارند که در گروه سنّی جوانان (15 ـ 20 سال) به جای مرجع قراردادن فرایض دینی برای سنجش تـجربی، مـی توان به گرایش هـای فـرد نسبت به آن فرایض اکتفا کرد.([19])
معمولی ترین و پراستعمال ترین ابزار سنجش گرایش، مقیاس هایی هستند که از پاسخگو می خواهد متعلق گرایش را مستقیماً ارزیابی کند یا به برخی از باورهای مربوط به مـتعلق گـرایش به طور مثبت یا منفی پاسخ دهد. پاسخ های افراد به این جملات که «گویه»([20]) نامیده می شوند، ارزشیابی نسبتاً خوبی از موضع روانی یا گرایش آنان را نسبت به مسأله مـورد بـررسی ارائه مـی دهند. «مقیاس»([21]) اندازه ای ترکیبی برای یک مفهوم است؛ اندازه ای مرکّب از داده های برآمده از چند گویه که خود مـعرّف ابعاد و شاخص های مفهوم مورد نظر است. برای اندازه گیری و سـنجش گـرایش، بـه طور کلی، از دو روش عمده به صورت مقیاس تک گویه ای و چندگویه ای استفاده می شود. در روش اول ـ یعنی: روش کلی تک گـویه ای ـ از پاسـخگو خواسته می شود مخالفت و موافقت خود را در پاسخ به یک گویه یا یک سـؤال روشـن سـازد. در روش دوم ـ یعنی: مقیاس چندگویه ای ـ معمولاً از طریق طرح تعدادی گویه یا سؤال، آزمودنی مورد سنجش قـرار می گیرد. با آن که هدف همه مقیاس های سنجش گرایش این است کـه روی یک محور یا خـط مـدرّجی که در میان دو قطب موافق و مخالف قرار دارد، موقعیت شخص را از نظر گرایش تعیین کنیم، با این حال، روش مقیاس چندگویه ای به دلایل ذیل، رجحان دارد:([22])
اولاً، استفاده از مقیاس چندگویه ای به دریافت پیچیدگی مفهوم کمک می کـند. دریافت پیچیدگی بیش تر مفاهیم مستلزم استفاده از معرّف های متعدد است، مگر آن که مفهوم به گونه ای بسیار محدود تعریف شده باشد.
ثانیاً، با کمک مقیاس های چندگویه ای، می توان از برخی تـحریف هـا و طبقه بندی های غلط، که ممکن است در استفاده صرف از سنجش های تک گویه ای مفاهیم پیچیده پیش آید، پرهیز کرد.
ثالثاً، به افزایش اعتبار([23]) کمک می کند. اگر صرفاً به یک گـویه اتـکا کنیم، چه بسا پاسخ افراد عمدتاً تابع عبارت پردازی گویه باشد. استفاده از چند گویه باید اثر گویه ای را که جمله بندی نامناسبی دارد به حداقل برساند.
رابعاً، مقیاس چندگویه ای دقت سنجش را بالا مـی بـرد. با یک گویه نمی توان به طور دقیق، به تفاوت های افراد پی برد.
برای ساختن مقیاس چندگویه ای گرایش نسبت به نماز در مرحله اول، براساس مطالعات اکتشافی و مروری بر پژوهش های انـجام شـده در ایـن خصوص، تعداد 17 گویه، که از لحـاظ مـفهومی مـناسب و مرتبط دیده شد، انتخاب گردید. سپس این مقیاس به صورت مقدماتی روی 115 نفر جوان دانش آموز (56 نفر پایه اول دبیرستان، 22 نفر پایه دوم و 37 نـفر پایـه سـوم) ـ که احتمال داده می شد شبیه پاسخگویان نهایی بـاشند ولی جـزو نمونه تحقیق قرار نگرفته بودند ـ اجرا گردید و نمره هر پاسخگو محاسبه شد.
در مرحله بعد، برای پالایش مقیاس و حذف گـویه هـای نـامناسب، تحلیل گویه([24]) براساس دو وجه تک بعدی بودن([25]) و اعتبار([26])صورت پذیرفت. آزمـون تک بعدی بودن مقیاس براساس ضریب همبستگی نمره پاسخگویان در هر گویه با نمره آن ها در بقیه مقیاس انجام پذیرفت.
طـبق قـاعده تـجربی، چنانچه این ضرایب کم تر از 30% باشد، آن گویه از مقیاس حذف می شـود.([27]) در مـطالعه مقدماتی، نتایج همبستگی نشان داد که تنها یکی از گویه های مقیاس واجد ضریب همبستگی پایین تر از 30% بـا مـقیاس کـل بوده است. (24/0 = 3) با حذف این گویه، به مقیاس تک بعدی به 16 گـویه رسـیدیم کـه ضریب همبستگی هریک از آن ها با مقیاس کل، بالای 35% بوده است.
برای آزمون اعتبار، از شـیوه بـررسی هـمسانی پاسخ فرد به یک گویه در مقایسه با هریک از گویه های دیگر مقیاس استفاده شـد. شـاخص اعتبار کل مقیاس، آماره ای به نام آلفای کرونباخ بوده که دامنه آن از صفر تـا یـک اسـت. ضریب اعتبار آلفای کرنباخ به دست آمده چون بستگی به میزان هماهنگی کارکرد آزمـودنی هـا از یک گویه به گویه دیگر دارد، «شاخص ثبات» یا «هماهنگی درونی» مقیاس و در واقع، مـعرّف مـیزان هـمپوشی گویه های متفاوت آن از لحاظ سنجش یک ویژگی مشترک است. ضریب آلفای کرونباخ یکی از روش های تـک وجـهی برآورد اعتبار ابزار اندازه گیری است که هرقدر به یک (1) نزدیک تـر بـاشد، اعـتبار مقیاس بیش تر خواهد بود. طبق قاعده تجربی، مقدار آلفا دست کم، باید Nباشد تـا بـتوان مـقیاس را دارای اعتبار خواند.([28])
در مطالعه مقدماتی و پس از حذف گویه مزبور، ضریب اعتبار آلفای کرونباخ مقیاس 16 گـویه ای تـوسط نرم افزار آماری Spssمعادل 79% محاسبه گردید (115 = n) که برای معتبردانستن مقیاس کافی بود. قابل ذکر است کـه مـقیاس 16 گویه ای گرایش نسبت به نماز در پژوهش نهایی (733 = n) واجد ضریب اعتبار آلفای کـرونباخ مـعادل 85% شد که در حد بسیار بالا ارزیابی مـی شود.
2ـ هـنجار ذهنی
هـنجار ذهنی منعکس کننده نفوذ و فشار اجتماعی اسـت کـه شخص آن را برای انجام کاری (رفتاری) احساس می کند. اشخاص معمولاً توجه دارنـد کـه تا چه حد رفتارهایشان مـورد تـأیید یا تـوبیخ افـراد یـا گروه های خاصی قرار خواهد گـرفت. ایـن افراد یا گروه ها در واقع، نقش مرجع هدایت کننده رفتار را دارند کـه مـمکن است پدر و مادر، دوستان نزدیک، همکاران، اهـالی یک محل یا مـردم ـ بـه طور کلی ـ باشند. هنجارهای ذهـنی بـیان کننده آن است که یک شخص برای انجام یک رفتار تا چه اندازه بـه نـظر و تأیید مردمی که با او سـروکار دارد تـوجه مـی کند.
سنجش هنجار ذهـنی: در نـظریه «کنش بخردانه»، هنجار ذهـنی بـه دو عامل تجزیه شده است:
الف ـ انتظار آن که یک رفتار خاص از سوی «دیگران مهم» چگونه ارزیابی مـی شـود. «دیگران مهم» عبارتند از اشخاصی که بـر رویـکردهای دیگران نـفوذ زیـادی دارنـد. بیش تر انسان هـا می کوشند تا «دیگران مهم» را خشنود سازند و به راهنمایی و نصیحت آنان گوش فرا می دهـند.([29]) «دیـگران مهم» کسانی هستند که تأثیر عـمده ای بـر گـرایش هـا و رفـتارهای افراد اعمال مـی کنند.
ب ـ انـگیزه فرد برای پیروی از انتظارات دیگران؛ یعنی: برای شخص اصلاً حرف دیگران تا چه حد اهمیت دارد و آیـا بـرای او مـهم است که دیگران درباره اش چه می گـویند یـا خیر؟
فـیش بـاین و آیـزن بـرای سنجش متغیر هنجارهای ذهنی براساس دو عامل مزبور، از دو معرّف «نظر اولیا» و «نظر دوستان» استفاده نموده اند.
هارود([30]) و ساپ([31]) با قبول این دو متغیر، متغیر مستقل دیگری را به نام «پذیرش اجـتماعی» مد نظر قرار دادند. آنان معتقد بودند که انتظارات اجتماعی در گرایش اشخاص کاملاً مؤثر است و در این راستا، به نظریه «گروه مرجع کلی» مراجعه می کردند. «گروه مرجع کلی» گروهی اسـت کـه نقش چارچوب مرجع را ایفا می کند. و عقاید نظام اجتماعی وسیع تر از خانواده و گروه دوستان را منعکس می سازد. «گروه مرجع کلی» می تواند هر مجموعه وسیعی از مردم (مثلاً، محله، سـهر، روسـتا یا کشور) باشد.([32])
اسمیت([33]) اصطلاح «دیگران مرجع»([34]) را به جای «گروه مرجع»([35]) به کار برد. وی معتقد بود که «دیگران مرجع» گروه دیگری است که افـراد را تـحت تأثیر خود قرار می دهـد. «دیـگران مرجع» ممکن است واقعی باشد؛ مثل اشخاص دیگر یا شبه واقعی([36]) مانند یک هنجار یا گاهی خیالی و تصوری([37]) باشد؛ همانند اسطوره ها. فرد هـمواره خـود را با «دیگران مرجع» مقایسه مـی نماید.([38])
دقـت در تعاریف ارائه شده نشان می دهد که این مفاهیم مرز روشنی با مفهوم «دیگران مهم» ندارند و به نظر نمی رسد فرقی میان آن ها وجود داشته باشد. «پذیرش اجتماعی» متغیری مستقل از «دیـگران مـهم» نیست، بلکه باید آن را یکی از ابعاد و اجزای متغیر «دیگران مهم» محسوب داشت.([39])
متغیر «دیگران مهم» واجد غنای مفهومی خاصی است و مصادیق متعددی در سطوح خرد و کلان دارد. مرز «دیگران مهم» ممکن است از پدر و مادر و دوسـتان نـزدیک به هـمسایگان، همکاران، همشهریان یا عنوان کلی «مردم» گسترش یابد و تمام افرادی را که برای شخص «مهم» تلقی می شـوند و او به گونه ای باید ملاحظه آن ها را بکند تحت پوشش قرار دهد.
لازم بـه تـوضیح اسـت که اصطلاح «مردم» به عنوان عنصر اصلی متغیر پذیرش اجتماعی، ممکن است هیچ اشاره خاصی به اشـخاص حـقیقی نداشته باشد، بلکه فقط نماینده استنباط شخص از ضوابط اخلاقی انتزاعی باشد.
در این پژوهش نـیز سـه مـعرّف هنجارهای ذهنی ـ یعنی: نظر اولیا، نظر دوستان و پذیرش اجتماعی ـ هریک توسط دوگویه (مورد استعمال فـیش باین ـ آیزن و ساپ ـ هارود) با محتوای موضوعی نماز مورد سنجش قرار گرفته اسـت. جدا از این سه مـعرّف، بـا توجه به ویژگی خاص جامعه آماری این پژوهش (دانش آموزان دبیرستان) و فعالیت های متنوع مدارس در خصوص نماز، یک معرّف دیگری برای متغیر هنجارهای ذهنی به نام «نظر مدرسه» در نظر گرفته شـده است.
معرّف «نظر مدرسه» بر اساس شاخص هایی همچون برگزاری مرتب نماز جماعت در مدرسه، آموزش و تبلیغات مدرسه در خصوص نماز، و جوّ مساعد مدرسه برای نمازخوانان ساخته شده است.
این چهار معرّف تشکیل دهنده مـتغیر هـنجار ذهنی ـ هریک ـ به طور مساوی، واجد دامنه نمراتی از حداقل صفر تا حداکثر 8 بودند.
روش شناسی
این تحقیق به روش «پیمایشی»([40]) انجام پذیرفته است. نوع پژوهش «پیمایشی» به توصیف یک جامعه آماری در زمینه تـوزیع صـفات و یا پدیده های معیّن و تحصیل روابط بین متغیرهای دستکاری نشده توجه دارد. این نوع پژوهش غیر از روش آزمایشی یا تجربی است که در آن، متغیرها با ملاحظه پژوهشگر به دقت، تنظیم و دسـتکاری مـی شوند.
جامعه آماری مورد مطالعه این تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه های اول و دوم و سوم دبیرستان های روزانه دولتی، نمونه مردمی و غیر انتفاعی منطقه 5 تهران در سال تحصیلی 77 ـ 76 تشکیل داده اند.
چون جـامعه آمـاری ایـن پژوهش واجد حجمی وسیع (حـدود سـی هـزار نفر) و ساختاری ناهمگون بود، برای انتخاب نمونه مورد نیاز و حصول اطمینان از انعکاس دقیق ویژگی های مختلف جامعه در گروه نمونه، استفاده از شـیوه نـمونه گـیری طبقه بندی چندمرحله ای، مناسب تشخیص داده شد. بـراین اسـاس، ابتدا جامعه آماری برحسب طبقاتی همچون جنس (دختر و پسر)، نوع مدرسه (دولتی، نمونه مردمی و غیر انتفاعی)، پایه تحصیلی (اول، دوم و سـوم مـتوسطه) و رشـته تحصیلی (ریاضی، تجربی و علوم انسانی) تقسیم شد و سپس بر اسـاس قاعده برآورد حجم نمونه، در مجموع، تعداد 733 نفر از طبقات برای تحقیق به صورت تصادفی روشمند انتخاب شدند.
دامنه سن نـمونه تـحقیق بـین سال های 14 ـ 18 سال در نوسان بود.
معرفی الگوی آماری
الگوی ارائه شده برای تـعیین چـگونگی ارتباط میزان گرایش جوانان به نماز با معرّف های هنجار ذهنی، یک الگوی رگرسیون چندمتغیره اسـت کـه در آنـ، تغییرات متغیر وابسته به صورت تابعی از تغییرات متغیرهای مستقل 1X تا n Xنشان داده شـده است:
+ en xn + ... + b2 x2 + b1 x1Y = a + b
در الگـوی مـزبور، شاخص های a ، 1b تا nb ضرایب الگو هستند که از طریق حل آن برآورد می شوند. مقادیر 1b تـا n bدر صـورت مـعنادار بودن آماری، بیانگر میزان تأثیر هریک از متغیرهای مستقل روی متغیر وابسته است. علامت ایـن شـاخص ها جهت تأثیر تغییرات آن ها را روی Y نشان می دهد؛ مثلاً، اگر مقدار 1b معنادار و عـددی مـثبت بـاشد بدین معناست که اگر متغیر 1x یک واحد افزایش یا کاهش یابد، مقدار متوسط Yبـه انـدازه 1b واحد افزایش یا کاهش خواهد یافت (به شرط ثابت بودن سایر متغیرها.)
مقدار a یـا عـدد ثـابت، «عرض از مبدأ» نامیده می شود و بیانگر مقدار متوسط Y است، وقتی که مقادیر متغیرهای مستقل هـمگی صـفر باشد.
لازم به ذکر است که در عالم واقع، هیچ گاه تمام تغییرات متغیر وابـسته Y بـه وسـیله متغیرهای مستقل موجود الگو توضیح داده نمی شوند. بنابراین، متغیرهای مستقل دیگری هستند که به طـور مـشخص، در الگـو تعبیر نشده اند، بلکه همه آن ها درون یک کلمه به نام «خطا»، کـه در مـعادله با نماد e مشخص گردیده، جمع شده اند. در الگوی رگرسیون، eاثر عوامل ناشناخته (عواملی غیر از متغیرهای الگو) اسـت کـه به آن «مقدار خطا» اطلاق می شود.
اما این که چه میزان از تغییرات مـتغیر وابـسته Y به وسیله متغیرهای مستقل موجود در الگو تـوضیح داده مـی شـوند، به وسیله معیاری (آماره ای) به نـام ضـریب تعیین، که با نماد 2 Rنشان داده می شود، مشخص می گردد. مقدار 2R بـین صـفر و یک می باشد. لذا، عددی اسـت مـثبت. هرقدر مـقدار 2R حـاصل از حـل الگو به عدد یک نزدیک تـر بـاشد، قدرت توضیح دهندگی متغیرهای مستقل بیش تر است و بالعکس، هرقدر مقدار 2R بـه صـفر نزدیک تر باشد، متغیرهای مستقل در تـوضیح تغییرات متغیر وابسته ضـعیف تـر خواهد بود.
در مطالعات مقطعی (مانند تـحقیق حـاضر)، مقدار 2R کم و در مطالعات طولی و مجموعه های زمانی، مقدار 2 Rزیاد می باشد.
نتایج
الف ـ گرایش جوانان نـسبت بـه نماز
مقیاس گرایش نسبت به نـماز شـامل 16 گـویه با پاسخ هـای سـه گزینه ای (بله ـ خیر ـ نـمی دانـم) بود که دامنه نمرات پاسخگو برای هرگویه بین صفر تا 2 و در مقیاس کل، که حـاصل جـمع نمرات 16 گویه است، بین صفر تـا 32 نـمره در نوسان بـود. بـنابراین، نـمره حداقل (به معنای گـرایش کاملاً منفی نسبت به نماز) معادل نمره صفر و حداکثر نمره (به معنای گرایش کاملاً مـثبت نـسبت به نماز) معادل نمره 32 و حدّ مـتوسط نـظری، ایـن مـقیاس مـعادل نمره 16 بود. اگـر شـدت گرایش نسبت به نماز را در میان دو قطب کاملاً موافق (کاملاً مثبت) و کاملاً مخالف (کاملاً منفی) به شـکل مـقیاس لیـکرت به 5 بخش کاملاً موافق، موافق، خنثی، مـخالف و کـاملاً مـخالف تـقسیم نـماییم، طـیفی مدرّج به شکل ذیل خواهیم داشت:
32 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ24 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 16 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 8 ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ صفر
گرایش گرایش گرایش گرایش گرایش
کاملاً مثبت مثبت خنثی منفی کاملاً منفی
یافته های مربوط به گرایش جوانان نسبت به نماز مبیّن میانگین مـعادل 9/25 (با انحراف معیار معادل 6/5) بود. میانه و نمای گرایش نسبت به نماز پاسخگویان به ترتیب، معادل 28 و 30 بود. میانگین، میانه و نمای به دست آمده بسیار بالاتر از حد متوسط مقیاس بوده و حتی از نـمره پایـه گرایش مثبت به نماز ـ یعنی: نمره 24 ـ نیز بیش تر بود که نمایانگر گرایش بسیار مثبت جوانان پاسخگو (733 نفر) نسبت به نماز است.
برای درک بهتر وضعیت گرایش جوانان نسبت به نـماز، شـکل تقلیل یافته ای از مقیاس درست شد و کل نمرات به سه بخش مساوی تقسیم گردید، به نحوی که نمرات یک سوم اول به عنوان «گـرایش مـنفی»، یک سوم دوم به عنوان «گـرایش خـنثی یا بی تفاوت» و یک سوم آخر به عنوان «گرایش مثبت» محسوب شود.
جدول ذیل توزیع فراوانی و درصد این متغیر را بر حسب جنس نشان میدهد:
گرایش مثبت |
گرایش حنثی |
گـرایش منفی |
کل |
|||||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
|
دختر |
303 |
9/76 |
76 |
3/19 |
15 |
8/3 |
394 |
8/53 |
پسر |
298 |
9/87 |
37 |
9/10 |
4 |
2/1 |
339 |
2/46 |
کل |
601 |
82 |
113 |
4/15 |
19 |
6/2 |
733 |
100 |
یـافته های جدول نشان مـی دهـد که تعداد 601 نفر ـ یعنی: 82 درصد پاسخگویان ـ گرایش مثبتی نسبت به نماز داشته و تنها 19 نفر (معادل 6/2 درصد جوانان دانش آموز) گرایش منفی نسبت به نماز داشته اند.
از میان کل جمعیت نمونه تـحقیق، دخـتران به میزان 77 درصد (303 نفر) و پسران به میزان 88 درصد (298 نفر) گرایش مثبت به نماز داشته اند و تنها 8/3 درصد دختران (15 نفر) و 2/1 درصد پسران (4 نفر) گرایششان به نماز منفی بوده است.
به هرحال، نـتایج ایـن پژوهش نـشان می دهد که اقلیت بسیار ناچیزی از جوانان نمونه تحقیق گرایش منفی نسبت به نماز داشته اند، در صـورتی که تعداد قابل توجه از پاسخگویان (82 درصد) واجد گرایش مثبت به نـماز بـوده اند.
ب ـ تـحلیل داده ها:
دیدگاه سنّتی درباره پژوهش در این خلاصه می شد که براساس چهار معرّف متغیر هنجارهای ذهنی، چـهار فـرضیه جداگانه ارائه داد که گرایش نسبت به نماز متغیر وابسته و هریک از معرّف ها (نظر اولیـا، نـظر دوسـتان، نظر مدرسه و پذیرش اجتماعی) متغیر مستقل باشد و ارتباط هریک از معرّف ها (به عنوان متغیر مـستقل) با متغیر وابسته به تفکیک مطالعه شود و سرانجام، یافته ها در کنار هم چـیده و مقایسه گردند. چنین کـاری نـه تنها عبث است، بلکه محکوم به شکست نیز می باشد؛ چون معرّف های چهارگانه هنجارهای ذهنی با یکدیگر تعامل دارند و نمی توان مسأله یادشده را فقط با تک تک معرّف های چـهارگانه هنجار ذهنی و بدون ملاحظه سه معرّف دیگر بررسی کرد.
اهمیت اصلی روش رگرسیون چند متغیری در امکان به کارگیری آن، برای تبیین همزمان روابط چندین متغیر مستقل به متغیر وابسته است تا سهم هر مـتغیر مـستقل در توضیح متغیر وابسته، مشخص گردد. به عبارت دیگر، رگرسیون چندمتغیری ترتیب و شدت تأثیر یکایک متغیرهای مستقل را همزمان و در رابطه با هم تعیین می نماید و هر چهار فرضیه این تحقیق را یک جا مـورد آزمـون قرار می دهد.
لذا، در این تحقیق، کلیه معرّف های ذهنی به عنوان متغیرهای مستقل وارد تحلیل رگرسیون با متغیر گرایش نسبت به نماز گردید. این معرّف های چهارگانه همبسته با گرایش نـسبت بـه نماز، براساس دیدگاه نظری انتخاب شده، عبارتند از: «نظر اولیا»، «نظر دوستان»، «نظر مدرسه» و «پذیرش اجتماعی».
نتایج مندرج در جدول نشان می دهد که ضریب همبستگی چندگانه معادل 57/0 محاسبه گردیده که مـبیّن ایـن مـطلب است که چهار متغیر مـستقل تـشکیل دهـنده هنجار ذهنی به طول همزمان 57/0 با گرایش جوانان نسبت به نماز همبستگی و ارتباط دارند.
ضریب تعیین 2R معادل 32/0 محاسبه گردیده است؛ یعنی: 32 درصـد (حـدود یـک سوم) از تغییرات گرایش نسبت به نماز جمعیت نـمونه تـحقیق توسط ترکیبی خطی از چهار معرّف هنجار ذهنی مزبور توضیح داده می شود و 68 درصد باقیمانده متعلق به عوامل دیگر است.
نسبت F مـشاهده شـده مـبنی بر آزمون معناداری ضریب تعیین 2R معادل 5/86 محاسبه شده که از لحـاظ آماری، بسیار معنادار است. (0000/120 P).
به منظور تشخیص این موضوع که مقدار ارتباط مشاهده شده (32 درصد) عمدتاً مربوط بـه کـدام یـک از معرّف های هنجار ذهنی است، باید به جدول معادله رگرسیون، کـه دربـردارنده ضرایب رگرسیونی (خام و استاندارد) و نتایج آزمون T برای آزمون معناداری هریک از ضرایب رگرسیونی است مراجعه شود تـا مـشخص گـردد مشارکت کدام یک از معرّف ها به لحاظ آماری معنادار و سهم کدام یـک در تـبیین در تـبیین و پیش بینی گرایش نسبت به نماز بیش تر است.
قابل ذکر است که نمونه آمـاری رگـرسیون چـندمتغیری، استعمال آزمون F زمانی صورت می گیرد که بخواهیم فرض صفربودن تمامی ضرایب رگرسیون را یـکجا آزمـایش کنیم. در حالتی که آزمون F را برای آزمون تک تک ضرایب رگرسیون به کار بـریم، آزمـون Fتـبدیل به آزمون T می شود.
معادله رگرسیون چندمتغیری ساده (غیر استاندارد) برای براورد نمره گرایش جـوانان پاسـخگو نسبت به نماز توسط برنامه نرم افزاری Spss به این شرح به دست آمد:
(پذیـرش اجـتماعی) 64/0 + (نـظر مدرسه) 11/0 + (نظر دوستان) 23/0 + (نظر اولیا) 35/1 + 9/12 = گرایش نسبت به نماز.
علامت مثبت وزن های رگرسیون (اعم از ضرایب سـاده و اسـتاندارد) نشان دهنده تأثیر مستقیم و مثبت معرّف های هنجار ذهنی در گرایش جوانان نـسبت بـه نـماز است. مقدار ثابت به دست آمده (9/12)، که «عرض از مبدأ» نیز خوانده می شود، بیانگر مـقدار مـتوسط گـرایش جوانان نسبت به نماز است، وقتی که مقادیر معرّف های هنجار ذهـنی هـمگی صفر باشد و نظر اولیا، نظر دوستان، نظر مدرسه و پذیرش اجتماعی در خصوص نماز هیچ اهمیتی برای فـرد نـداشته باشد. همان گونه که ملاحظه می شود مقدار «عرض از مبدأ» نمایانگر گـرایش نـسبتاً منفی به نماز است؛ یعنی: اگر اولیـا، دوسـتان، مـدرسه و مردم اهمیت و تأکید مثبتی به نماز نـداشته بـاشند، گرایش پاسخگویان نسبت به نماز نیز منفی خواهد بود.
ضرایب رگرسیون نشان می دهـد کـه متغیر نظر اولیا نسبت به نـماز قـوی ترین پیـش بـینی کـننده و مؤثرترین متغیر از میان چهار معرّف هـنجار ذهـنی بر گرایش نسبت به نماز جوانان دانش آموز است، به نحوی کـه ایـن متغیر نسبت به متغیر «پذیرش اجـتماعی» سهمی دوبرابر (35/1 در مقابل 064/)، نـسبت بـه متغیر «نظر دوستان» سهمی شـش بـرابر (35/1 در مقابل 23/0) و نسبت به متغیر «نظر مدرسه» سهمی دوازده برابر (35/1 در مقابل 11/0) در توضیح و پیش بینی گـرایش جـوانان نسبت به نماز داشته اسـت. مـقایسه ضـرایب استاندارد نیز مـؤیّد هـمین نتایج است.
نتایج آزمون T مـربوط بـه آزمون معناداری ارتباط تک تک معرّف های هنجار ذهنی با گرایش نسبت به نـماز نـشان می دهد که تنها معرّف «نـظر مـدرسه» اثری بـر گـرایش جـوانان دانش آموز نسبت بـه نماز نداشته است؛ زیرا مقدار مشاهده شده نسبت T(02/1) در سطح قابل قبول آماری (05/0P ) قرار نگرفته و در مـنطقه بـحرانی نیست.(31/0 = P)
پس فرضیه مربوط به تـأثیر «نـظر مـدرسه» در گـرایش جـوانان دانش آموز نـسبت بـه نماز مورد تأیید تجربی قرار نگرفته است. یا به عبارت دقیق تر، «فرض صفر» مبنی بـر عـدم تـأثیر نظر مدرسه بر گرایش جوانان دانش آمـوز نـسبت بـه نـماز تـأیید مـی گردد.
در مجموع، می توان گفت که در گرایش جوانان نسبت به نماز، وقتی چهار معرّف «نظر اولیا»، «نظر دوستان»، «نظر مدرسه» و «پذیرش اجتماعی» با هم در نظر گرفته شود، مـدرسه تأثیر معناداری ندارد و اثر واقعی به ترتیب اهمیت و مشارکت و سهم، بیش تر مربوط است به اولیا، پذیرش اجتماعی (هنجارهای عام برای پذیرش بیشتر در میان مردم) و دوستان. لذا، با وجود این سـه مـعرّف (متغیرهای سنجیده شده توسط فیش باین ـ آیزن و ساپ ـ هارود) نیازی به معرّف جدید «نظر مدرسه» نمی باشد.
البته این نتیجه ممکن است ناشی از نحوه اندازه گیری و مفهوم سازی متغیر «نـظر مـدرسه» باشد. تحلیل های تجربی بعدی می تواند در مورد صحت یا ستم این ادعا داوری نماید. مطالعات تحقیقی را باید همواره در جاهای گوناگون و با نـمونه هـای متفاوت آزمایش کرد؛ زیرا بـه روابـط، معرّف ها و شاخص هایی که در مطالعات مجدد هم تأیید شود بیش تر از روابط و شاخص های آماری به دست آمده فقط از یک مطالعه می تـوان اعـتماد نمود، به خصوص اگـر نـمونه مورد مطالعه مجدد مشتمل بر انواع متفاوتی از آزمودنی ها باشد. n
پی نوشت ها:
1- attitude.
2- Robbins، Stephan، Organizatial Behavior، sixth edition، Prentice، Hall، international edition (1993)، P. 177.
3- Berkowitz، A Survay of Social Psychology، 3rd.، ed. by: Hilsdale، Pryden (1986)، P. 168.
4ـ ترنس میچل، مردم در سازمانها، ترجمه حین شکرشکن، تهران، رشد، 5ـ 1373 ص 192.اتکینسون و هیلگارد، زمینه روانشناسی، ترجمه محمدنقی، برهانی و دیگران، چاپ سـوم، تـهران، رشد، 1370، ج 2، 344.
6ـ محمود ساعتچی، روان شناسی کاربردی برای مدیران، تهران، ویرایش، 1374، ص 141
7ـ ترنس میچل، پیشین، ص 19
8ـ ان. اوپنهایم، طرح پرسشنامه و سنجش نگرشها، ترجمه مرضیه کریم نیا، مشهد، آستان قدس رضوی، 1369، ص 144
9ـ گولدوکولب، فرهنگ علوم اجـتماعی، تـرجمه گروه مـترجمان، مازیار، 1376، ص 163
10ـ گی روشه، کنش اجتماعی، ترجمه هما زنجانی زاده، مشهد، دانشگاه فردوسی، 1367، ص 34
11ـ ان. اوپنهایم، پیشین، ص 177
12ـ یوسف کـریمی، روان شناسی اجتماعی، بعثت، 1373، ص 313
13ـ نگارنده، سنجش دینداری جوانان دانش آموز، اداره آموزش و پرورش مـنطقه 5 تـهران، 1377، ص 104
14ـ مـطالب این بخش از دو منبع ذیل اخذ شده است:
ـ فرامرز رفیع پور، سنجش گرایش روستاییان نسبت به جهاد سازندگی، مرکز تـحقیقات و بـررسی مسائل روستایی، 1372
ـ منوچهر محسنی، بررسی آگاهی ها، نگرش ها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی در ایـران، مـعاونت پژوهـشی و آموزشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1375
15- L. Ajzen.
16- N. Fishbien.
17- signifecant others.
18ـ کمال المنوفی، اسلام و توسعه، ترجمه مؤسسه پژوهشهای اجتماعی، بینش، 1375، ص 19
19ـ کیوی و کـامپنهود، روش تحقیق در علوم اجتماعی، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، فرهنگ معاصر، 1370، ص 158
20- item.
21- scale.
22ـ دی. ان. دواس، پیـمایش در تحقیقات اجتماعی، ترجمه هـوشنگ نـایبی، تهران، نشر نی، 1376، ص 246
23- reliability.
24- item analysis.
25- unidimensionality.
26- reliability.
27 و 28ـ همان، ص 252 ـ 253
29ـ بروس کوئن، درآمدی بر جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، فرهنگ معاصر، 1370، ص 78
30- Harrod.
31- Sapp.
32ـ فرامرز رفیع پور، پیشین، 11
33- Smith.
34- reference others.
35- reference group.
36- quasi - real.
37- imaginary.
38ـ علی ساعی، بررسی تأثیر عوامل اکتسابی و محلی روی موفقیت آموزش افراد در آزمون ورودی دانـشگاه و دوران دانشگاه، پایان نامه کارشناسی ارشد جامعه شناسی، دانشگاه تربیت مدرّس، 1374، ص 63
39ـ فرامرز رفیع پور، پیشین، 15
40- survey.