■ آمـوزش عبادات به فرزندان در سيره و كلام معصومان عليهم السّلام
چکیده :
آموزش عبادت به فرزندان يكى از دغدغه هاى اساسى والدين است. از اين رو با الهام از سيره و سنت معصومين عليهم السّلام مى توان عبادات را در دو بخش واجبات و مستحبات به فرزندان آموزش داد.آموزش عبادات واجب همچون نماز و روزه براى كودك از ظرافت ها و پيچيدگى هاى خاصى برخوردار است و توجه به سن كودك،بهبود شيوه آموزش، ايجاد شرايط لازم و اهتمام براى يادگيرى وى مى تواند تا حدودى از دغدغههاى والدين بكاهد.آموزش عبادات مستحبى مانند تلاوت قرآن كريم،ذكر دعا از مولفههاى اساسى در تربيت معنوى كودكان به شمار مىرود.توانيى ايجاد انس با قرآن و ادعيه، زمينه شكوفايى استعدادهاى معنوى فرزندان را فراهم و آنان را براى بهرهمندى بيشتر از فيوضات عبادات معنوى مهيا مىكند
مقدمه
آگاهىهاى دينى درست و متناسب با سن كودكان و نوجوانان،نقش مهمى در سرنوشت و آيندهى آنان ايفا مىكند.اگر تفكر،انديشه و رفتار مبتنى بر آموزههاى دينى باشد،زنـدگى جـهت الهى مىيابد.اين واقعيت،به روشنى،در سخنان بزرگان دين، كه روشنگر و راهنماى مسير بشرى هستند،ديده مىشود؛روزى،پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم به بعضى از كودكان فرمودند:«واى به حال كودكان آخر الزمان از دست پدرانشان!»عرض شد: »يا رسـول اللّه صـلى اللّه عليه و آله و سلم از دست پدران مشرك آنها؟»فرمودند:«نه بلكه از پدران مسلمانشان كه چيزى از فرايض مذهبى را به آنان نمىآموزند.اگر هم فرزندان بخواهد درصدد يادگيرى مسائل دينى باشند،آنان را از اين امر بازمىدارند و تنها بـه اين دل خـوشاند كه فـرزندانشان بهرهى ناچيزى از دنيا به دسـت آورنـد.مـن از اين قبيل پدران بيزارم و آنان نيز از من بيزارند».1[1]اين سخن گهربار،اهميت فراوان توجه به آموزش مسائل دينى به فرزندان را مشخص مىسازد،زيرا بـيشتر رفـتارهاى نـابهنجار و نابسامانىهاى بزرگسالى،در آموزش درست و يا نبود آموزش در دورهى كودكى و نـوجوانى ريشـه دارد،آموزش،مقدمهى تربيت فرزند است.
بهطوركلى،معارف اسلام به سه بخش اعتقادات،اخلاقيات و احكام تقسيم مىشود و عبادات،بخش گـستردهاى از احـكام را بـه خود اختصاص داده است.عبادات،رشددهنده و تقويتكنندهى ايمان و به عبارتى،مـكمل ايمان و اعتقادات هستند و همين دليل، پايه و اساس دين و شرط لازم پايبندى به دين به شمار مىرود.عبادات،ميوهى درخت اعتقادات است و درخـت مـيوهاى كه بـه بار ننشيند،ارزش واقعى خود را نمىيابد.طبق روايت پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سـلم بـدون عمل و عبادت،حتى اندكى از ايمان قبول نمىشود و اعمال صالح،راهنما و دليل وجود ايمان هستند.[2]
هدف پژوهش حـاضر،بـررسى سـيرهى معصومان عليهم السّلام درآموزش عبادات به فرزندانشان و ميزان اهتمام آنان در اين راه مىباشد.در واقـع،بـه دسـت آوردن پاسخ به اين پرسش، مقدمهاى براى آگاهى از روش تربيت صحيح فرزند مىباشد كه ثمرهى آن پرورش فرزند صالح است و به فرمودهى حـضرت مـحمد صلى اللّه عليه و آله و سلم،داشتن آن از سعادتمندى مرد[3] و نيز گلى است كه خداوند آن را در ميان بندگان تـقسيم كرده اسـت.[4] فـرزندى كه آموزههاى دينى و عبادى را به درستى ياد بگيرد،تحت تربيت صحيح قرار گرفته باشد و خـداوند را عـبادت كند،ميراث خداوند از بندهى مؤمن به شمار مىرود.[5]
مفهومشناسى
1.آموزش:
تعريفهاى متعدد و مـختلفى بـراى آمـوزش ارائه شده است.برخى از اين تعاريف عبارتاند از:
-آموزش مجموعهاى از رويداهاى مرتب مىباشد كه براى حمايت از فرايندهاى درونى يادگـيرى طـراحى شده است.[6]
-آموزش عبارت است از كارهايى كه آموزگار به منظور يادگيرى يادگيرنده طـراحى مـىكند و بـين آموزگار و يك يا چند يادگيرنده،به صورت كنش متقابل جريان مىيابد.
-آموزش به هر فعاليت يا تدبير از پيش طـراحىشدهاى گـفته مىشود كه هدف آن،يادگيرى يادگيرندگان است.[7]
در حقيقت،تعريف اول و دوم،تعاريف تدريس هستند و شـامل آمـوزشهاى رسمى مىشوند،در حالى كه آموزش كلىتر از تدريس است و مىتواند مخاطبان و مكان ويژهاى نداشته باشد.همچنين امكان دارد آمـوزش از راه دور يا بـا نوشتن كتاب و نامه باشد؛بنابراين،آموزش را مىتوان چنين تعريف كرد:«هر كارى كه ياددهنده،بـه مـنظور يادگيرى يادگيرنده انجام دهد».
اين تعريف از تعريف سـوم نـيز كلىتـر است،زيرا كار از پيشطراحىنشده را نيز شامل نـمىشود.چـون كار از پيشطراحىنشده بـاشد،اگـر بـا هدف يادگيرى يادگيرنده انجام شود،آمـوزش تـلقى مىشود و براى بيرون راندن آن از قلمرو آموزش دليلى نيست.[8]
2. سيره
سيره(بر وزن فعله)از كلمـهى سـير گرفته شده است.سير به مـعناى حركت و راه رفتن اسـت و چـون وزن فعله در زبان عربى،دلالت بر نـوع،كيفـيت و هيئت عمل دارد، سيره به معناى حالت و چگونگى حركت است.[9]
3. سيره معصومان عليهم السـّلام
سـيرهى معصومان عليهم السّلام به سـبك و روشـى كه مـعصومان،يعنى پيامبر صـلى اللّه عـليه و آله و سلم و اهل بيتشان عـليهم السـّلام،در عمل و روش براى مقاصدشان به كار مىبردند،گفته و شامل سيرهى قولى و فعلى مىشود.
با توجه بـه تـعريفى كه از آموزش،عبادت و سيره ارائه شد،آموزش عـبادت بـه فرزندان در سـيرهى مـعصومان عـليهم السّلام به معناى«هـر كارى است كه در سبك و روش معصومان عليهم السّلام به منظور آموزش عبادات به فرزندانشان وجود داشته اسـت و يا اينـكه به مسلمانان دربارهى فرزندانشان سفارش مـىكردند».
4. عـبادت
عـبوديت،رسـاترين اظـهار تذلل است؛ [10]بـنابراين،عـبادت اطاعتى است كه با خضوع همراه باشد و در اينجا،با صرفنظر از عبادت به معناى عام،كه شامل هـر كارى اسـت كه بـه قصد اطاعت از دستورهاى الهى انجام شود(مـانند خـوردن،خـوابيدن،صـلهى رحـم و...)فـقط عباداتى مدنظر هستند كه براى اظهار عبوديت انجام مىشوند،مانند نماز، روزه و...موارد اخير ارتباط قوىترى با ايمان دارند و تأثير بيشترى بر تقرب انسان . به خداوند مىگذارند.عبادات دو نوع هستند كه شامل واجب و مستحب مىشود كه اينجا،هر دو منظور مىباشد.
آموزش عبادات به فرزندان
عبادت و بـندگى،هـدف آفرينش و مايهى كمال انسان است.در اين ميان،واجبات، مهمترين و اصلىترين راه رسيدن به كمال هستند،به گونهاى كه به دليل وجود مصلحت فراوان،به هيچ ترك آن جايز نيست؛بنابراين،آموزش آن به انسان در سـنين كودكى ضـرورى مىباشد.از ميان واجبات،به عباداتى مىپردازيم كه معصومان عليهم السّلام انجام آنها را به كودكان نيز سفارش كردهاند،مانند نماز،روزه و حج.
1. نماز
يكى از وظايف اصلى پدر و مادر،اهـميت دادن بـه نماز فرزندانشان است.آنان مـوظفاند كه فـرزندشان را از كودكى با نماز آشنا سازند و به او ياد دهند كه نماز ياد خدا و كليد بهشت است.پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم نماز را وجه دين معرفى مىكند و سفارش مىفرمايند كه مواظب باشيد كسـى از شـمار آبروى دينش را ضايع نـكند،[11]زيرا نـخستين چيزى كه بنده براى آن مورد بازخواست قرار مىگيرد،نماز است؛اگر مقبول باشد،اعمال ديگر هم قبول مىشود و اگر مردود گردد اعمال ديگر هم رد مىشود؛[12]ازاينرو،نماز بايد در سنين كودكى بـه فـرزندان آموزش داده شود تا در هنگام تكليف،كاملا آمادهى اقامهى آن باشند.
1-1. سن آموزش نماز
نماز عصارهى اسلام و مظهر مسلمانى مىباشد و چنانچه در قرآن آمده،امرى عظيم است و ازاينرو نمىتوان انتظار داشت كه كودك در يك شب تـايك سـال به آن عـادت كند،بلكه بايد به تدريج آن را بياموزد.شايد بـدين سبب است كه معصومان عليهم السّلام هشت سال را به اين كار اختصاص داده و تـوصيه كردهـاند كه آمـوزش نماز از سجده آغاز و به تدريج كامل شود.در اين فرايند،به موازات رشد كودك،آموزش نماز جدىتر و كاملتر مـىشود تـا در حدود ده سالگى به اوج خود مىرسد،زيرا اين سن در روند شكلگيرى شخصيت كودك بسيار مهم است.اگـر در نـه تـا پانزده سالگى عادت به نماز ايجاد نشود، عادات ديگرى جاى آن را مىگيرد و ايجاد عادت به نـماز،به مراتب مشكلتر خواهد شد.
مسائلى كه دربارهى سن آموزش نماز وجود دارد،بـه تفصيل در روايت«عبد اللّه بن فـضاله»از امـام صادق عليه السّلام وارد شده است،امام عليه السّلام فرمودند:«آنگاه كه پسر سه ساله شد،به او مىگويند هفتبار بگو:لا اله الا اللّه.وقتى سه سال و هفت ماه و بيست روزه شد،به او مىگويند هفتبار بگو مـحمد رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم.وقتى چهار ساله،شد به او مىگويند:هفتبار بگو صلى اللّه على محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم و آل محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم.آنگاه كه پنج سالش تمام شد،از او مىپرسند دسـت چـپ و راست تو كدام است؛اگر درست پاسخ داد،او را رو به قبله مىكنند و مىگويند سجده كن و سپس رهايش مىكنند تا شش ساله شود. زمانى كه شش سالش تمام شد،ركوع و سجود را به او مىآموزند و به نماز وامىدارند تـا هـفت ساله شود.وقت هفت سالش تمام شد،به او مىگويند كه دستها و صورتش را بشويد.آنگاه به او مىگويند كه نماز بخواند تا نه سالش تمام شود.در آن هنگام،به او وضو مىآموزند و هـرگاه وضـو و نماز را آموخت،خداوند والدينش را مشمول رحمت خود مىكند».[13]
مراحل آموزش نماز
براى زمينهسازى،كلمهى توحيد(لا اله الا اللّه)و رسالت پيامبر(محمد رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم) تا چهارسالگى به كودك تلقين مىشود و زمانى كه كودك تـوان فـهم نـماز را يافت(پنج سالگى)،او را رو به قـبله مـىكنيم و سـجده كردن را به او مىآموزيم تا با اصل عبادت، كه سجده در پيشگه خداست،آشنا شود.
در مرحلهى بعدى، دو كار انجام مىشود:ركوع و سـجود در شـش سـالگى به كودك آموزش داده و براى آن بازخواست هم مىشود و سپس در هـفت سـالگى از او مىخواهند براى نماز دست و صورتش را نيز بشويد كه تنها صورتى از وضو است.اين كا را تا نه سالگى تمرين مىكند.
مرحلهى پايانى
در اين مـرحله، وضـو و نماز به صورت كامل به او آموزش داده مىشود و او را بر تـرك آن مؤاخذه و در صورت لزوم تنبيه مىكنند كه اين كار تا سن بلوغ ادامه مىيابد،يعنى كودك چهار سال نماز صحيح را تمرين مىكند.طـبيعى اسـت كه در اين مدت،عادت به نماز در او پايدار مىشود.البته شش و هفت سالگى براى آغـاز امـر به نماز،خطاب به افراد ديگر است،در حالى كه امام عليه السّلام مىفرمايند:«ما فرزندمان را از پنـج سـالگى بـه نماز امر مىكنيم و شما از هفت سالگى امر نماييد».[14]
در هرصورت،از نظر معصومان عـليهم السـّلام،تـسريع در آموزش نماز به كودك و نماز خواندن كودكان،بسيار مهم است،به گونهاى كه وقتى امام رضـا عـليه السـّلام سن كودكى را كه نمازش را ترك مىكند،مىپرسند و پاسخ مىشنوند كه هشت سال دارد،ولى گاهى يكى دو روز نماز نمىخواند،تعجب مـىفرمايند و مـىگويند:«سبحان اللّه!نماز را ترك مىكند!؟» سپس مىفرمايند به هر صورتى كه مىتواند نمازش را بخواند،حـتى اگـر احـساس ناراحتى مىكند و آن را ترك ننمايد.[15]
2-2.سهلگيرى در اقامهى نماز
مستحب است كه نمازهاى روزانه جدا از هـم و بـا فاصله خوانده شود و ائمه عليهم السّلام هم اين امر را رعايت مىكردند،ولى به كودكان سـخت نـمىگرفتند و تـوانايى و ظرفيت آنان را در نظر داشند.در روايات متعددى به اين موضوع اشاره شده است كه امامان عليهم السّلام به كودكانـ دسـتور مىدادند كه نماز ظهر و عصر را با هم و نماز مغرب و عشا را نيز با هـم بخوانند،در حالى كه بزرگسالان اين نمازها را در چهار وقت جداگانه مىخواندند. روايت شده است كه امام زين العابدين عليه السـّلام كودكان را وامـىداشتند نـماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا را در يك وقت بخوانند؛به ايشان اعتراض شد و فـرمودند كه اينـ كار براى آنا سبكتر است و بهتر به انجام آن مىشتابند و نماز را ضايع نمىكنند و نمىخوابند و به كار ديگرى مشغول نـمىشوند.[16]
3-1. هـمراهى در اداى نماز
امام صادق عليه السّلام فرمودند:«روزى،پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم بـراى آغـاز نماز تكبير گفتند.امام حسين عليه السـّلام نـيز كوشـيدند اللّه اكبر بگويند،ولى نتوانستند.پيامبر صلى اللّه عـليه و آله و سـلم،دوباره تكبير گفتند و امام حسين عليه السّلام تلاش كردند كه اللّه اكبر بگويند،ولى نـتوانستند.پيامـبر صلى اللّه عليه و آله و سلم همچنان تـكبير را تـكرار مىكردند تـا امـام حـسين عليه السّلام بتوانند بگويند،ولى تلفظ آن بـراى حـضرت عليه السّلام مشكل بود تااين كه پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم هفت بار اللّه اكبـر را تـكرار كردند.در اين هنگام،زبان امام حـسين عليه السّلام نيز بـاز شـد و تكبير را به درستى ادا كردند».[17]پس هـمراهى كودك در اداى نماز،يكى از كارهايى است كه والدين مىتوانند براى آموزش نماز به كودك به كار گيرند.
مـنابع
1. نـورى،ميرزا حسين،مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل،ج 51، ص 461،چاپ اول،(بيروت، مؤسسهى آل البيت،8041 ق).
2. داوودى،محمد،تـربيت دينـى،ص 601،چاپ چهارم،قم،پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،7831 ش.
3. سـيف،عـلى اكبـر،روانشناسى پرورشى،ص 03،انتشارات آگاه،0831 ش.
4. حسينىزاده،سيد عـلى،تـربيت فرزند،ص 9،چاپ ششم،قم،پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 6831 ش.
5. حر عاملى،وسائل الشيعه،ج 4،ص 127،چاپ پنـجم.
6. شـيخ طوسى،امالى،ص 8،چاپ اول،قم،دار الثـقافه،للطـباعة و النشر و التـوزيع،4141 ق.
7. رحـمانى هـمدانى،احمد،الامام على بن ابى طـالب،ص 32،قـم،منير،7731 ش.
8. كلينى،محمد بن يعقوب،الكافى،ج 4،ص 521،چاپ چهارم،تهران دار الكتب الاسلاميه،5631.
9. شـيخ صـدوق،ثواب الاعمال،ص 39،چاپ دوم،قم،شريف رضـى،8631 ش.
10. المتقى الهندى،كنز العـمال،ج 61،ص 991،بـيروت،مؤسسهء الرساله،9041 م.
11.حميرى قمى،غـرب الاسـناد،ص 593،چاپ اول،قم،مؤسسهى آل البيت،3141.
12. رى شهرى،محمد،ميزان الحكمه،ج 3،ص 5162،چاپ اول،قم،دارالحديث.
13.شيخ صـدوق،عـيون الاخبار الرضا،ج 1،ص 66،بيروت،مؤسسهء اعـلمى،4041 ق.
14. شـيخ صـدوق،امالى،ص 576،چاپ اول،قـم،مـؤسسهء بعثت،7141 ق.
15. مغربى،قاضى،نـعمان،دعـائم الاسلام،ج 1،ص 282،قاهره،دار المعارف،3831 ش.
16. سيد بن طاووس،اقبال الاعمال،ص 464،چاپ اول،مكتب الاعلام الاسلامى،4141 ق.
[1] . مـيرزا حـسين،نورى،مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل،ج 51،ص 461.
[2] . محمد،داورى،تربيت دينى،ص 601
[3] . حر عاملى،وسـائل الشـريعه،ج 51،ص 79.
[4] . همان.
[5] . همان،ص 89.
[6] . سيد على،حسينىزاده،نگرشى بر آموزش با تأكيد بر آموزش دينـى،ص 32.
[7] . عـلى اكبر،سيف،روانشناسى پرورشى،ص 30.
[8] . حسينىزاده،همان.
[9] . سيد على،حـسينىزاده،تربيت فرزند،ص 9.
[10] . حسين،راغب اصفهانى،المفردات فى غريب القرآن،ص 913.
[11] . ميرزا حسين،نورى،مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل،ج 3،ص 62.
[12] . همان،ص 52.
[13] . حر عاملى،وسائل الشيعه،ج 12،ص 474.
[14] . هـمان،ج 4،ص 91.
[15] . هـمان
[16] . مـيرزا حـسين،نـورى،همان،ج 51،ص 160.
[17] . حر عاملى،وسـائل الشيعه،ج 4،ص 127.