■ مسجد , جلوه گاه هنر معماری اسلامی
بسم الله الرحمن الرحیم
مسجد, جلوه گاه هنر معماری اسلامی
اعراب،زمانی که شام را به تصرف خود درآوردند به جز شعر از هنرهای دیگر بهره چندانی نـداشتند.بعد از شـکستن بـتها،مجسمهسازی در شمار بتپرستی محسوب و تحریم شد.مجسمهسازان که کوشش خود را در راه ایجاد نقوش برجسته به کارانداختند و از تراش سنگ و گـچبری شکلهای فراوان به وجود آوردند.مجسمهسازانی که با چوب سروکار داشتند،به ساختن در و پنجره،طاق،منبر،رحل قرآن،روی آوردند و آنها را زیـبا ساختند.در تزیین آن کمال دقـت و ظـرافت را به کار بردند که نمونه آن لوحی است که در تکریت(عراق)به دست آمده و هماکنون در موزه مترو پلیتن نیویورک موجود است.
هنر اسلامی،در آغاز به معماری و سفالکاری و تزئیناتی مشابه منحصر میشد.در این زمان شغل اعراب بدوی عمدتا تـجارت بود و ذوق هنری چندانی نداشتند و در بنای کاخها از آداب و رسوم هنری روم شرقی،شام،بین النهرین،مصر،ایران و هند اقتباس میکردند و بنابه اقتضای زمان تا آنجا که میتوانستند از سلیقه خود استفاده کرده و تغییراتی در کـار هـنر به وجود میآوردند.نقشهای قبهء الصخره در بیت المقدس و مسجد ولید دوم در دمشق کلا رومی است.اعراب از شیوههای کاشیکاری بابل قدیم و آشور نیز استفاده بردهاند.
مسلمانان اعراب پس از آنکه در ایران بسیاری از آثار ادبی و هنری ساسانیان را مخدوش و یا از بین بردند،از اهـمیت آن همه هنر به خود آمدند،آثاری که در آن زمان از بین رفت از اهمیت زیاد برخوردار بود مانند ستونهای طاق ضربی و مدور،نقشهای گل و بوته و اشکال هندسی و نقاشیهای زیادی که شیوه معروف عربی(عربسک)از آن زاده شد.تزیین عربی تقلیدی ماهرانه از هـنرهای دیـگر کشورها بود.هنر اسلامی که از قصر الحمرانی اسپانیا تا تاج محل هند رواج گرفت از حد زمان و مکان خود فراتر رفت، رنگ،نژادها را نادیده گرفت و اقوام را پشت سر گذاشت.شیوههایی تازه ابداع کرد.ظرافت به آنها داد و هر روز احـساساتی را بـرانگیخت تـا تازههایی را بهتر از قبل به نـمایش بگذارد.
معماری اسـلامی یـک هنر مذهبی صرف بود، خانههایی که ساخته میشد از مجسمه،گچبری و یا نقاشی از جانداران-که مذهب آن را تحریم کرده بود- اثری نبود.خانه را برای یک زندگی کوتاه بنا مـیکردند ولی سـاختمانهایی کـه اثر جاوید داشت بسیار محکم و زیبا میساختند مـانند خـانه خدا(مسجد)،پلها، حمامها،مخزنهای آب(سد)آبنماها،قلعهها،باروها و منارهها که از آنها آثار اندکی به جا مانده است.این بناها یادگار معمارانی است که بیشترشان مسیحی بودند و بـعدا بـه اسـلام گرویدند.
مورخان نوشتهاند که قصر عضد الدوله در شیراز سیصد و شصت اطاق داشت که هرکدام را به نام یکی از روزهای سال نامگذاری کرده بودند و هرکدام از اتاقها را به رنـگی درآورده و یـک اتـاق وسیع در دو طبقه محصوص کتابخانه ساخته شده بود و نویسنده مسلمانی نبود که یـک نـسخه از کتابش در این کتابخانه نباشد.مسلمانان نسبت به دینشان،سنتهایی را برای خود قرار داده بودند،مثلا باغهایی تدارک میدیدند که در آن از میوههای بهشتی کـه در قـرآن کـریم از آن نام برده شده بود میکاشتند.
خانه،مکان امنی برای زندگی بود.خانه فضایی بود که از چهار طرف بـا اتـاقها و سـاختمانهای مسکونی محصور میشد و آن را چنان میساختند که از آرامش خاصی برخوردار باشد و از هیچطرف اشراف بر آن نباشد.
خانههای بزرگان دارای بیرونی و انـدرونی بـود. بیرونی مـخصوص ملاقات با افراد غیر و غریبه و آنهایی که با صاحبخانه سروکار داشتند و اندرونی مخصوص اعضاء خـانواده و زنـدگی روزمره به کار گرفته میشد.
در هر شهری فضای ساختمانها به طریقی تعبیه میشد که با آبـ و هـوای آن سـازگار و همگون باشد. مثلا در آب و هوای کویری از بادگیرها استفاده میکردند و در شهرهایی که هوای چهار فصل داشت از باغات زیـادی کـه احداث میشد بهره میبردند.
در ساختمانها از در و پنجره چوبی استفاده میشد و تزییناتی که در آنها به کـار مـیرفت از گـره چوبی و تزیینات خاصی به شکل نقشهای هندسی و نقوش متنوع و شیشههای کوچک رنگی استفاده میشد که از بـرون نـتوانند داخل اتاق را بینند و از درون بتوانند خارج از اتاق را مشاهده کنند.تزیینات چوبی روزبهروز رونق بیشتری گـرفت و کـار هـنر به دست هنرمندانی بود که از ذوق هنری وافری برخوردار بودند.
هنرورانی که به منبتکاری چوب و عاج اشتغال داشـتند،با هـنر خـود مساجد و رحل قرآنها و اثاث و ظروف فلزکاری که از دوره ساسانیان رواج داشت دنبال کردند.فلزکاران مـسلمان بـر آن شدند که از این هنر به ارث برده ساسانیان با مفرغ و برنج و یا مس به ظروف ساخته شده دست مـانند چـراغ،جام،کوزه، تنگ،تشت و منقل و همچنین اشیایی دیگر مانند کبوتر و دیگر پرندگان بپردازند و چنان به آن زیـنت بـخشیدند که نام آنها جاودانه مانده است.
بعضی از هنرمندان هنر خـود را بـا نـقش فرو رفته و برجسته با طلا و نقره آغـاز کـردند و کارهای زیبا به شیوه دمشق ارایه کردند.شمشیر دمشقی را که از فولاد آبدار ساخته شده بود یـا بـه نقوش برجسته یا فرو رفـته کـه با خط عـربی بـا اشـکالی از خطوط با طلا و نقره که بـر رویـ آن کوبیده شده بود به وجود آوردند.خلاصه فلزکاران مسلمان پس از فتوحات،با فرهنگ بلاد هم آهـنگ شدند و بـا زمان خود به پیش رفتند.
در ساختمانها از در و پنـجره چوبی استفاده میشد و تـزییناتی کـه در آنها به کار میرفت از گـره چـینی و تزیینات خاصی به شکل نقشهای هندسی و نقوش متنوع و شیشههای کوچک رنگی به کار هـنرمندان پایان میداد.
هنر سـنگ و فلز به ساختمانها کشیده شـد و هـر روز بـرای زیبایی بخشیدن بـه زنـدگی،کار تازهای را شروع میکردند سنگ حـوضهایی بـه دست استادان سنگتراش تراشیده شد و لبه سنگها را با پیچشهای مختلف تو گرد و برجسته تزیین کردند و در حـوضخانهها و فـضای حیاطها به نمایش گذاشتند. شیرهای سنگی کـه از ابـهت خاصی بـرخوردار بـود تراشیدند و در جـلوی کوئشکها و در مکانهایی که در خـور ابهت شیر بود نصب کردند که در حال حاضر نمونه از آن را در دو طرف پل خواجوی اصفهانی میتوان مشاهده کرد.سنگها ازاره را بـا بـهترین ابزار تزیین به پای دیوارهای اماکن نصب کـردند و روح تـازهای در کـالبد ساختمانها دمیدند.تزیینات با رقابت همراه شد و هر روز بهتر از روز قبل بر نقش سنگها افزوده شد.ستونهای سنگی و سرستونها با نقشهای گـل بـرجسته و پیـچکهایی که به دور ستون پیچیده شده بود با زیـبایی و دلربـایی خـاص خـود پایـه ستون را بـه سر ستون وصل میکرد و با زبان بیزبانی میگفت اگر پایه نباشد سرستون وجود نخواهد داشت.
فلزکاران از قافله نیز عقب نماندند و با گلمیخها و میخهای فلزی،چفت لو لا و تزییناتی دیگر که به ابتکار خود تـهیه میکردند و روی هرکدام نقشی از مشبک کاری و قلمزنی به وجود میآوردند و بر در و پنجره و ارسیهای میکوبیدند و زیباییهای در و پنجره را دو چندان میکردند،گویی رقابتی سخت در بین هنرمندان درگرفته بود.
بهطور کلی مسلمانان از ساده بودن روند زندگی لذت میبردند.اتاقها با یـک قـالی فرش میشد شاید در خانهای یک یا دو صندلی بیشتر وجود نداشت که آن هم در مواقع ضروری از آن استفاده میبردند.
بهطور مثال در مواقعی که روضهخوانی داشتند، خطیب یا واعظی که مردم را موعظه میکرد از این صندلی استفاده مـیبرد و یـا در شب زفاف و زناشویی عروس و داماد بر آن تکیه میزدند.
مردم عادت داشتند که چهار زانو روی زمین بنشینند و سفره غذا را در وسط اتاق پهن کنند و در اطراف آن غذای دسـتهجمعی مـیل فرمایند در اطراف اتاقپشتیها یا بالشهایی قـرار مـیدادند و اتاقهای بزرگ بعضی از خانهها در بالای آن شاهنشینی ساخته بودند تا افراد بزرگ فامیل را در شاهنشین پذیرایی کنند.
مسلمانانی که ثروت کمتری داشتند و پرهیزکاری پیشه آنها بود و از اقامه نماز در بـین مـردم در مساجد روح تازهای در کالبد خـود مـیدمیدند.هنرمندان در اماکن مذهبی بیشترین هنر خود را صرف میکردند
چون جنبه عمومی داشت و همه افراد جامعه از غنی و فقیر یکنواخت از این اماکن استفاده میکردند.هنرمندان با خلوص نیت هنر خـود را پیـشکش خدا میکردند و از حس زیبابینی که خداوند به آنها عنایت کرده بود هر چه در توان داشتند به پیشگاه خدایی که خالق همه زیباییهاست و آن را در دسترس اشرف مخلوقات قرار داده است،تقدیم میکردند.دیگر مردمانی که از مکنت خوبی بـرخوردار بـودند باتقدیم دیـگر نیازهای یک مسجد مانند زیلو،فرش و ملزومات یا مصالح موردنیاز برای ساختن قسمتی از مسجد شتاب میکردند تامسجد را از هر جهت بینیاز کـنند. مسلمانانی که تهیدست بودند با کار کردن در مسجد دین خود را به پیشگاه خـداوند تـقدیم مـیداشتند.هر مسلمانی به حد توان خود هدایایی به مسجد که خانه خدا بود میداد و این پیشکشی را توشهای برای آخرت خود مـیدانست.مساجد مـعمولا در مکانهایی ساخته میشد که دو یا سه محله را به هم پیوند دهد تا مردم بـتوانند از هـر مـحلهای که نزدیک مسجد است بدان روی آورند و گرد هم به نماز دستهجمعی بپردازند.
نوعا مساجد از بیرون مجلل نـبودند مگر سردری که میتوانست بسیار زیبا ساخته شده باشد و شهادت دهد که در این مکان خـانه خدا وجود دارد و مسلمین میتوانند بـه آسـانی و با پشتوانه و اتکاء به حق داخل آن شوند و با خدای خود راز و نیاز کنند،دیوارها از آجر ساخته میشد و فاصله بین آجرها را با گچ بندکشی میکردند.
مسجد عبارت بود از صحنی که در وسط آن حوضی تعبیه میشد که در آنجا وضو بـسازند.مساجد در آغاز یک ایوانی و بعدا به دو ایوانی و سپس به چهار ایوانی تبدیل شد،ایوانها سایهبانهایی خوبی بودند که مسلمانان از گزند باد و باران و آفتاب مصون باشند، بعدا شبستانهایی به مساجد اضافه شد که در زمستان بتوانند از جای گرمتری اسـتفاده کـنند.شبستانهای زیر گنبد که فضایی تقریبا مربع شکل بود به ارتفاع زیادی یعنی حدود 6 تا 10 متر میساختند و بر فراز آن گنبدی مدور با ساقه یا بیساقه که ساقه آن میتوانست در حدود یـک تـا سه متر باشد.اطراف ساقه گنبد را تا آنجا که مقدور بود پنجرههایی برای تهیه هوا میساختند این شبستانها بدون در و پنجره ساخته میشد که در تابستان هوا بتواند کوران داشته باشد و هوای زیر گـنبد را خـنک نگهدارد و داخل شبستان زیر گنبد را با مصالحی که درخور شأن آن مسجد بود زیبا میساختند.این مصالح عبارت بود از سنگ ازاره و کاشیکاری و آجرکاری و محرابی بسیار زیبا.شبستانها معمولا چهارگوش(مربع شکل)ساخته میشد این شبستانها با تـدابیر مـعماری زمـان خود به ساختن گوشوارههایی در گـوشههای مـربع آنـ را به هشت ضلعی و سپس به دایره تبدیل میکردند تا بتوانند دایره گنبد را روی آن قرار دهند.مهمترین امتیاز مسجد،منارههایی بود که در مساجد تعبیه میشد.گویند طـرح مـناره را مـسلمانان شام از برج زیگورات بابل و برج ناقوس کلیسای مـسیحی گـرفتهاند.مسلمانان ایران نیز شکل استوانه را از هند،و مسلمانان آفریقا طرح مناره چهارگوش را از چراغ دریایی معروف اسکندریه اقتباس کردند.میتوان گفت برجهای چهارگوش که معبد قـدیم دمـشق بـر آن استوار شده بود در شکلگیری مناره اسلامی بیتأثیر نبوده است.
در اوایل اسلام منارهها سـاده و بیپیرایه بود،بعدها، بر ارتفاع آن افزودند و اطراف آن را با آجر کاشی تزیین کردند.قبل از اسلام منارههایی در بین شهرها میساختند و بر فراز آن آتش روشن مـیکردند و بـه نـام برج یا میل راهنما معروف بود.بعدا که اسلام دین رسمی مردم شد،منارهها را بـسیار زیـبا ساختند و بر بالا آن مأذنهای تعبیه کردند تا موذن بتواند از بالای آن اذان را به گوش مسلمانان برساند و مـردم را بـرای اقـامه نماز دستهجمعی دعوت کند.در مکانهای مناسب اتاقی برای تدریس به نام مدرس ساخته مـیشد کـه هـر روز طالبان علم را در این مکان گرد هم میآورد تا از فیض مدرسان بهرهمند شوند.چون قبله مـسلمین خـانه کعبه اسـت،مسجد را رو به قبله میساختند و یک محراب به سمت قبله با بهترین تزیینات که عبارت بود از کـاشیکاری،آجرکاری،مقرنس،قطار آیـاتی از کلام اله مجید احداث میکردند تا هر مسلمانی که وارد مسجد میشود بتواند قبله را تشخیص و فـرائض دیـنی خـود را انجام دهد.مساجد درب جنوبی نداشتند چون وارد شدن پشت به قبله رامکروه میدانستند.قرار دادن تطهیر در جنوب مـسجد حـرام بود و وضوخانه و محل تطهیر را در شرق،شمال یا غرب مسجد میساختند دربهای یک مسجد میتوانست از شرق،شمال و غـرب بـاشد.دربهایی کـه نصب شده بود در وسط هر یک زنجیری آویخته شده بود که وسط این زنجیر به کلاهک بـالای چـهارچوب و دو سر آن به دو بازوی چپ و راست متصل بود،این زنجیر به نام زنجیر بست مشهور بـود و افـراد خـطاکاری که تحت تعقیب بودند زمانی که وارد مسجد میشدند از تعرض مصون بودند. در بیشتر مساجد ساعتهای آفتابی نـصب مـیکردند تـا بتوانند از ظهر شرعی بااطلاع باشند،در مساجد محل نمازگزاران از فضای مسجد مستثنی بود تا مـردمی کـه از محلهای به مجله دیگر عبور داشتند بتوانند به راحتی از آن استفاده کنند و محل نمازگزار را با مشخصهای مـانند سنگ دوال جـدا میکردند که افراد ناپاک داخل آن نشوند.مسلمانان آداب و رسوم مساجد را کاملا محترم میشمردند و آن را رعایت مـیکردند و پایـبند آن بودند.آیات قرآنی و اسامی ائمه با تنوع خـطها بـه داخـل مساجد کشیده شد و اطراف محراب،اطراف گنبد و کتیبهها را بـا آیـاتی از قرآن کریم بر روی کاشیها نوشتند،شبستانها و دیگر مکانهایی از مسجد را با این خطوط زینت بخشیدند.در و پنجرهها را بـا نـقشهای مختلف گرهچینی و در جای مناسب آن نـصب کردند.
مساجد دارای مـنبر بودند،منبرها در مـساجد متفاوت بـودند و از چـوب،سنگ و دیگر مصالح ساخته میشدند،بهطور مثال مـنبر مـسجد شاه اصفهان از سنگ مرمر و به شکل یکپارچه ساخته شده و در محلی ثابت قرار دارد.منبر مـسجد حـکیم اصفهان از چوب ساخته شده است.ارتفاع منبرها مـتفاوت بود،تفاوت ارتفاع آن با تـوجه بـه تعداد پلههای منبر کم و زیـاد مـیشد. هنرمندان با ساختن منبرهایی از چوب با نقشهای گره و نوشتههایی که از عاج و آبنوس بود بـا تـزیینات گرهچینی عجین میشد و زیبایی دست هـنرمندان را بـه نمایش مـیگذاشت.دیگر هنرمندانی که بـا فـلز سر و کار داشتند توانستند فلز را با چوب همراه کنند و تزیین تازهای به چوب بـخشند.هنرمند مـیتوانست نام خود را در گوشهای از کار خود حـک کـند اما چـون هـنرمندان هـنر دست خود را تقدیم به پیـشگاه حضرت احدیت میکردند،کمتر کسی بود که نامی از خود به یادگار بگذارد.
سامیان تصویر انسان و حیوان را در نقاشیهای خود ممنوع کرده بـودند و هـنروران مسلمان به تلافی این تحریم توانستند طـرحهای زیـادی از غـیر انـسان و حـیوان به وجود آورنـد.هنرمندان اشـکال هندسی،خط، زاویه،دایره،مارپیچ واشکال هندسی را درهم تلفیق کردند و از این تلفیق هزارها طرح به وجود آوردند. آنان از طرحهای گیاهی استفاده کـردند و آنـها را بـه میان اشکال هندسی که طراحی کرده بودند کـشیدند و نـوآوری پشـت نـوآوری بـود کـه به وجود آوردند.طراحی گیاهی شامل گلها،برگها،شاخهها و نخلها بود که به تصویر کشیدند.با خط نستعلیق و نسخ و ثلث اطراف محراب،و دورتادور کتیبههای ایوانهای مساجد را تزیین کردند و هرجا که لازم بود گل و بـرگ گیاهی هم برای تزیین این خطوط میافزودند،در نقاشیهای روی گچ،از گیاهان مختلف مانند گل نیلوفر،گل سرخ و گلهای دیگر و شاخ و برگها و گاهی باتصویر پرندگان استفاده میشد.
خاتمکاری،سفالسازی،مینیاتور،پارچهبافی و قالیبافی هنرهای دیگری بود که در کنار هنر اسلامی بـه مقامی شـامخ دست یافت.هنرمندانی که در این رشتهها فعالیت داشتند با زبردستی که در این کارها نشان دادند هنر خود را در ردیف دیگر هنرها عرضه کردند.همه این نقشها از وحدت و نظم خاصی برخوردار بود و مانند یک نت مـوسیقی،از اول تـا آخر نقش را به هم پیوند میداد.مواد در نظر هنرمندان مشکلی نداشت و از هر مصالحی که میتوانستند هنر بیافریند استفاده میکردند مانند طلا،نقره،مفرغ،آهن،چوب،عاج و... مصالح دیگر.
معماری اسلامی از این هنرها کـمک گـرفت و در کشورهای مختلف مانند عربستان،بین النـهرین،هند، شام،ایران،مصر،تونس،سیسیل،اسپانیا و مـراکش مسجد برپا شد.از جمله مساجدی که بنا کردند میتوان از مسجد مدینه،بیت المقدس،مکه معظمه، مسجد جامع دمشق،کوفه،بصره،شیراز،اردبیل، نیشابور،مسجد بزرگ تونس،مسجد عقبه در قیروان و مسجد ارزق در قرطبه که تنها نام این مـساجد را مـیتوانیم بگوئیم زیرا از صدها مـسجدی کـه در دورانهای مختلف ساخته شده تقریبا ده مسجد قابل تشخیص به جا مانده و بقیه در اثر زلزله یا به احتمال قوی در جنگها از میان رفته است.
در ایران هم مانند سایر بلاد پس از اینکه مردم اسلام را پذیرا شدند مساجدی بس زیـبا سـاخته شد که معماری اسلامی را به وجود آورد.مقدسی از مساجدی در ایران یاد میکند که در کمال شکوه و عظمت بود حتی از مساجد مدینه و دمشق کمبودی داشتهاند. مسجد نیشابور با ستونهای مرمر و صفحات طلا بر دیوارهایی که نقوش فـرو رفـته و برجسته داشـته و از عجایب روزگار زمان خود بوده است.در شرق ایران مسجد هرات در نوع خود بینظیر بود است.از مطالعهء گچبریها و ستونهایی کـه از محراب مسجد ویرانه نائین به جا مانده میتوان به اهمیت این مـسجد پی بـرد. منارههای مـسجد تاریخانه و مسجد جامع دامغان که با زیبایی خاصی ساخته شده از جلال و عظمت معماری ایران سخن میگویند.محراب مسجد جامع اردسـتان یکی از زیـباترین محرابهای به جا مانده از معماری ایران است.