■ هنر قدسی وتوسعه مسجد به عنوان مکانی مقدس در اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
1- مقدمه
در هفتهای اخیر تصاویری از نیروهای اشغالگر عراق مـستقر در مـحوطههای مـقدسی که زمانی مساجد زیبایی بوده،از طریق رسانههای بین المللی مخابره شده است. بیحرمتی به قداست مسجد از طـریق کشتار در مکانی که به عبادت اختصاص دارد،با رفتارهای توهینآمیز دیگری نیز همراه است.واکنشی کـه این رفتارها در امت مـسلمان جهان بـر میانگیزد قابل تعمق است.مقالهء حاضر پیدایش مسجد را به عنوان هنر مقدس در ذهن امت مسلمان بررسی میکند.
در گذشته در جهان اسلام مهمترین ساختمان شهر معمولا مسجد جامع بود.این ساختمان در عین حال مهمترین نمود وحدت جـامعهء مسلمان بود؛محلی بود که مؤمنان طی مراسم نماز جمعه در آن جمع میشدند و دعوت نمایندهء پیامبر خدا را لبیک میگفتند. این مکان غالبا از نظر جوامع دیگر نشان بارز سلطهء اسلام بود.
محمد آرکن(862:1994)میگوید:
«تاریخ مسجد را باید از نو بررسی و تفسیر کـرد،این بـار با توجه خاص به اشکال، طرحها و نیز نظامهای نشانه شناختی(یعنی نشانهها و نمادهایی که گروه اجتماعی برای ابراز ارزشهای مشترک به کار میبرند)که درک مفاهیمی انتزاعی چون«مقدس»و شیوههای به کارگیری آن مفاهیم را تعیین میکنند.ماهیت واقعی آن چـه جـامعه مقدس میداند،خود تابع تغییرات است.این امر در مورد مسجد به خوبی صادق است.مقالهء
حاضر بر آن است که نشان دهد چگونه در طول تاریخ اهمیت مسجد به عنوان مکان و فضای مقدس نزد مسلمانان بیشتر شـده است.
2-معماری اولیـهء مسجد
معماری اولیهء مسجد بیشتر بر اساس الگوهای خانگی بود تا مذهبی،و از لحاظ فرم بسیار ساده بود.پیش از هجرت حضرت محمد(ص)و پیروانش برای نماز در هر جای مناسب در داخل یا خارج مکه جمع میشدند.میگویند پیـامبر غـالبا نـماز را در حوالی کعبه برگزار میفرمود.
هنگامی که حضرت وارد مـدینه شـد،ساختمان سـادهای از خشت برای ایشان ساختند که در آن جایی هم برای برگزاری نماز در نظر گرفته شده بود.چنان که در احادیث آمده، این ساختمان دارای چند حـجره بـرای سـکونت زنان حضرت،رواقی مسقّف،وصّفهای برای فقرا بود که بعدها«اهل الصـفه»خوانده شـدند.در واقع محل نماز که میعادگاه مؤمنان نیز بود حیاط مشترک ساختمان بود،حیاطی محصور که دالانهای مسقف متعددی به آن راه داشت.در قرنهای بـعد اسـتفاده از ایـن ساختار در ساختمان مسجد رسم شد(کوبان 44:1974).مسجدی که به دست زیاد ابـن ابیها در سال 670 در مرکز کوفه باز سازی شد نمونهء بارز این ساختار است.این مسجد صورت مفصل حیاط خانهء حضرت است کـه بـه جـای دیوار مدینهای آن خندقی قرار گرفته و به جای تنهء نخلهای رواق آن سـتونهای جـبل اهواز بر قرار شده است.میگویند آن قدر بزرگ بوده که چهل هزار تن از مؤمنان در آنجا میشدند.
پدرسن(446:1987)گفته است کـه ریـشهء سـامی کلمهء«مسجد» (msgd) نخستین بار در قرن پنجم پیش از میلاد در نوشتههای آرامی،پس از آن در سنگ نـوشتههای جـنوب عربستان و سـپس در سنگ نوشتههای نبطیان دیده شده،و همه جا به معنای«محل عبادت»به کار رفته است.در زبان عـربی،«سجده»به مـعنای«به خـاک افتادن»است،و «مسجد»به معنای محل سجده.چنان که پیداست این کلمه در قرآن به معنای هر محلی است کـه خـدا را در آن عبادت کنند،خواه این محل دارای ساختاری معماری باشد،خواه نباشد.در عین حال معلوم نیست این کـلمه عـینا از زبـان آرامی گرفته شده یا از ریشهای وام گرفته از آرامی ساخته شده است(جعفری 462-362:1983)
در مورد ساختمانی که در مـدینه بـرای پیامبر(ص)بر پا شد،هیچ شواهد محکمی وجود ندارد که بر آن اساس بتوان گفت بنای مزبور بـه صـورت عـبادتگاه طراحی شده بود،یا حتی در طول حیات پیامبر(ص)به عنوان عبادتگاه استفاده میشد.اما محلی بود که تمامی فعالیتهای رسـمی امـت مسلمان،در آن صورت میگرفت،از جمله نماز جماعت، مراسم دعا،انتشار اطلاعات،تصمیمگیری و تبادل نظر،همکاری و همرایی مـذهبی و سـیاسی و اجـرای عدالت.این بنا که مرکز زندگی مسلمانان،قدرت اسلام و بعدها آرامگاه پیامبر(ص)بود،رفته رفته تقدس خاصی در خاطرهء جمعی امـت یـافت و نـیز الگویی شد برای طراحی مسجد.
گریبر،ضمن بررسی این فرایند تقدس،در مورد مسجد مینویسد:«طبق نظر مـسلمانان در مـورد اسلام و توسعهء آن،از ابتدا هیچ اندیشهء از پیش طراحی شدهای برای ایجاد مکانی مقدس مطرح نبوده،بلکه تنها مـحلی بـرای رویدادهای خاصی و بعضا مهم در نظر بوده است.انگار که مردم آن فرهنگ از لحاظ روانی نـمیخواستند واقـعیت فیزیکی زندگی مسلمانان را به صورت انتزاعی تفسیر کنند.
3-جاذبهء مـکان مقدس
با گـسترش اسـلام در سایر نواحی عربستان،مسلمانان برای برگزاری نماز،به مـکان هایی روی آوردنـد که خود در آن زمان مدس بودند.مثلا عمر هنگامی که در سال 836
وارد اورشلیم شد،بر روی سـاختمانی کـه هنوز وجود داشت،بنایی بر پا کـرد.آرکولف، زائری کـه حدود سـال 076 وارد اورشـلیم شـد چنین گزارش میدهد:«اعراب بادیهنشین به عبادتگاهی چـهارگوش رفـت و آمد میکنند که تیرها و ستونهایش با گستاخی تمام بر ویرانههای بنای مشهوری اسـتوار شـده که روزی معبدی با شکوه بوده اسـت».طبق تخمین او این بنا میتوانسته سـه هـزار تن را در خود جای دهد(ویتلی 232:2001).نـمونهء دیگر مـسجد الجلال است که ظاهرا از کنیسهء قوم یهود اقتباس شده است.
اما مواردی که کلیسا بـه مـسجد تبدیل میشد بیشتر است.این کـار عـمدتا هـنگامی صورت میگرفت که در جـنگ،شهری بـه جای آن که خود را تـسلیم کـند،به تصرف در میامد.در دمشق بیش از پانزده کلیسا به مسجد تبدیل شدند و در جایی دیگر بزرگترین کلیسای شهر بـه مـسجد تبدیل شد.به همین ترتیب در مصر هـم کـلیساهای متعددی در طـول جنگهای مـأمون بـا قبطیها به مسجد مـبدل شدند.میگویند راشد المسجد در قاهره ابتدا کلیسای ناتممی متعلق به عصر جیمز دوم بوده است.بر اساس گزارش یـاقوت،مسجد اصلی پالرمـو هم زمانی کلیسا بوده است(پدرسون 946:1987).
کرسول(71:1989)معتقد اسـت گـفتهء زیـد بـن عـلی که«عبادت اللّه را در کلیساها و کـنیسهها به جـای آورید و گزندی نخواهید دید»برای توجیه این کار بوده که ابتدا تنها وسیلهء نشان دادن قدرت قانونی بـه نـظر میآمده.
البته تـنها کلیسا نبود که به این هدف از آن اسـتفاده مـیشد.در 736 مـدائن بـه تـصرف در آمـد و ایوان خسرو به مسجد تبدیل شد(الاباری 3442:1388).به همین ترتیب در ناحیهای
نزدیک به کربلا یکی از معابد شمش به مسجد تبدیل شد.مسجد سلیمان در اصل معبد آتش بوده؛و روزگاری به دستور منصور بـر روی معبدی باستانی،مسجدی ساخته شد (پدرسون 056:7891)
4- اجزای اصلی معماری مسجد
مسجد،چه به صورت جزیی از یک اقامتگاه نوبنیاد و چه به صورت عنصری تحمیلی در شهری به تصرف درآمده،فرمی اصلی به خود گرفت تا بتواند پاسخگوی الزامات مـراسم مذهبی بـاشد،و این فرم رفته رفته در همه جا یکسان شد.مسلمانان که اجازه دارند در هر جا نماز بخوانند برای نماز جماعت اهمیت و اجر خاص قائل هستند.نماز جمعه برای مسلمانان الزامی است.نمازگزارانی که در نماز جـماعت شـرکت میکردند پشت سر امام و رو به قبله در صفوف منظم و موازی میایستادند و همین امر در فرم بنای مسجد تأثر گذاشت.همه مساجد صحن و حرمی چهار ضلعی و نیز فـضایی مـسقف برای برگزاری نماز،رو به قبله،داشتند.جهت اسـتقرار مـؤمنان درطول نماز مستلزم آن بود که یک دیوار مسجد رو به مکه باشد.در این دیوار رو به قبله محرابی با تزئینات مفصل قرار داشت،که ظاهرا از عصر امویان در مسجدها قـرار گـرفت و سپس از عصر عباسیان در هـمه جـا رسم شد،به این صورت که ابتدا تنها در مسجد جمعه قرار داشت،اما بعدها رفته رفته در همهء مساجد مرسوم شد.
از آن جا که وضوی قبل از نماز واجب بود،لازم بود چشمهء آبی یا فوارهای خارج از مـسجد تـارک دیده شود.در نماز جمعه،امام جماعت یا فرمانروا خطبهای ایراد میکرد و به این علت منبر در ساختمان مسجد جای گرفت.اینها نماد قدرت بود و مسجد جامع را از سایر مساجد متمایز میساخت.ابتدا منابر را در نقاط مـختلف مـسجد قرار مـیدادند،به طوری که در عصر امویان سوری و اسپانیایی منابر متحرک و چرخداری ساخته شد.در قرن نهم رسم شد که منبر همیشه در سـمت راست محراب قرار بگیرد(کوبان 5:1974).
همچنین در این دوران بود که عباسیان مناره را به مـسجد افـزودند.مناره نـماد حضور اسلام در منطقه یا شهر بود.امویان قبل از ایشان چهار مناره در مسجد پیامبر(ص)در مدینه ساخته بودند،با این حال تنها در عـصر عـباسیان بود که افزودن مناره به ساختمان مسجد در سراسر جهان اسلام رایج شد.بلوم(1989)در اثر خـود بـا عـنوان«مناره،نماد اسلام»میگوید مناره ویژگی خاص دولت غیر مذهبی بود،اما از ابتدای قرن نهم جزء لاینفک بناهای مذهبی شد و با گـذشت زمان نشانهء مسجد و در نتیجه نماد اسلام شد.از قرن دهم مناره برای اذان به کـار رفت.قبل از آن مؤذنان از فراز بـامها یـا ساختمانهای بلند مؤمنان را به نماز دعوت میکردند.منارهها ابتدا به شکل برجهای مکعبی کلیساهای مسیحی ساخته میشدند و به همان صورت در غرب و سپس در شرق رواج یافتند.اما در عراق نوعی منارهء مارپیچی پدید آمد که اساس آن برجهای حلقوی مـعماری ساسانی بود.
این ویژگیها،چارچوب ساختمان مسجد را تعین کرد،که خود تابع تنوع منطقهای و دوران سلسلههای مختلف بود.مساجدی که بر این اساس ساخته شدند،از بزرگترین موفقیتهای ملسمانان در حوزهء معماری به حساب میآیند.این مساجد با توزیع جغرافیایی خود(مثلا در دمـشق،سامره،قاهره و قـرطبه)،در واقع قلمروهای اصلی جهان اسلام را در دوران سلسلههای مختلف نشان میدادند،از جمله در دوران امویان، عباسیان،فاطمیان،علویان و امویان اسپانیایی،که همه از سلسلههای به نام بودهاند (وتیلی 432:2001).
5- مسجد جامع
مسجد جامع با هر نوع مسجد دیگری تفاوت داشت زیرا محلی بود که مـسلمانان مـنطقه برای برگزاری نماز جمعه در آن گردهم میآمدند.تأمین هزینه و ادارهء آن با بزرگ مسلمانان بود.مسجد جامع اجازهء نصب منبر داشت.همچنین محل بیعت با نمایندهء قانونی پیامبر(ص)بود.فقهای حنفی معتقد بودند نماز جمعه باید در هر جامعهء مسلمانی،چه کـوچک،چه بـزرگ،بر پا شود.طبعا وجود جمعیت زیاد باعث افزایش تعداد مساجد جامع در شهرهای بزرگ شد.مثلا در بغداد،در ابتدای قرن دهم نماز جمعه تنها در دو مسجد بر پا میشد،یکی واقع در شهر مدور،و دیگری واقع در آن سوی رودخانه. اما ایـن تـعداد بـرای مؤمنانی که در مساجد جا نـمیشدند و اجـبارا در خـیابانهای اطراف، حتی تا نزدیکیهای دجله،برای نماز صف میکشیدند،کافی نبود.در همان دوران فتوحات تنها دو مسجد جامع داشت،و در شهر براه،از هفت هزار عبادتگاه شهر،تنها سـه جا بـه عـنوان مسجد جامع استفاده میشد(پدرسون 7-556:7891).
پس از قرن دهم،این وضع تـغییر کـرد و بر تعداد مساجد جامع افزوده شد.
تا مدتها مساجد نقش چندگانهء خود را که از زمان پیدایش آنها مطرح بوده،همچنان بر عهده داشتند.طبق نـظر ویـتلی(532:1002).«مسجد بـعد از پیروزی ترکها عمدتا،و نه منحصرا،محل عبادت نبود،بلکه بیشتر مرکزی بود بـرای تبادل اندیشه و زندگی اجتماعی و مذهبی امت مسلمان.او میگوید:«مسجد،که روز و شب باز بود،محل مناسبی بود برای دیدار مردم شایعهپرداز،برای بحث و انـتشار دانـش مـقدس و نظرات غیر مذهبی، برای تعامل خلاق میان گروههای خاص،و نیز بازاری بـرای دسـتفروشانی که غذا و آشامیدنی میفروختند،صحنهای برای انواع برنامههای سرگرم کننده،و نیز جایی برای شیادان؛همهء اینها موجب قرابت خرده فـرهنگها بـر اسـاس ویژگیهای اجتماعی،و نه بر اساس نزدیکی مکانی،میشد.
در میان مکان نگاران مسلمان،المقدیسی مفصلترین توصیفها را از وضـعیت مـساجد در جـهان اسلام به دست داده است.او تقریبا هر مسجدی را که ارزش ذکر کردن داشته، وصف کرده است.گزارش او تـصویر خـوبی از فـضای حاکم بر مساجد آن زمان به دست میدهد.او روزی،بین نماز مغرب و عشا وارد مسجدی میشود و متوجه مـیشود کـه مسجد پر از شاگردانی است که دسته دسته دور هم حلقه زدهاند و فقه،قرآن،حدیث یا شده بود،خود را بین دو گـروه شـاگرد مـیبیند که دور هم حلقه زدهاند و چنان سرگرم بحثاند که صدای او لا به لای صدای ایشان گم میشود.او مـیگوید هـمهء مساجد شهر همانطور شلوغ بودند و حدود 011 گروه در آنها تحصیل میکردند(المقدیسی 82:1993)
ابن عقال(341:839)در شرحی که دربارهء مـسجد نـوشته تـأسف خود را از این مسئله ابراز میکند که کسب و کار دورهگردانی که در اطراف مسجد آب و نان میفروختند بسیار پر رونق بـوده،و مـشتریان ایشان گاه حتی آن چه را میخریدهاند به درون مسجد میبردهاند.علاوه بر اینها،مسجد همواره جایی بـود بـرای اطـراق مسافران و بیخانمانها، با وجود آن که فقها اقامت در مسجد را تنها در صورتی مجاز میدانستند که پناهگاه دیگری برای شـخص وجـود نـداشته باشد.بنت(88:1994)میگوید معماری سنتیاسلامی این چندگانگی نقش مسجد را ارج مینهد و آن را شاهدی میداند بر این کـه هـیچ تقسیمبندی قطعی میان مکانهای مذهبی و غیر مذهبی در ان دوران وجود نداشته است.
کثرت کسانی که از مسجد استفاده میکنند در ساختمان و مدیریت تـسهیلات آن تـأثیر بسزایی دارد.در آن دوران نظافت روزانه و تعمیر و نگاهداری مساجد بزرگ از وظایف مسئولانی بود که رسما به ایـن سـمت منصوب میشدند،و چنان که پیداست چندان در انـجام ایـن وظـایف کوشا نبودند.مسئلهء دیگر آن بود که بعضی مـؤمنان چـندان مقید و با ملاحظه نبودند.المقدیسی(502:3991)که در مشاهدهء رفتار مردم در مسجد بسیار دقیق است میگوید در بعضی مساجد عـبادتکنندگان غـالبا در طول نماز بیقرار بودند،بینی خود را بـا سـر و صدا تـخلیه مـیکردند،و حـتی ترشحات آن را زیر زیلوها میمالیدند.و با ریختن آشـغال و پس مـاندهء خوراکیهای خود زمین اطراف مسجد را کثیف میکردند. نظافت و نگهداری از مساجد همه جا یـکسان نـبود.مثلا المقدیسی مسجدی واقع در عدن را چنین تـوصیف میکند:«ویران،بینظم و کثیف» (1993:85)
از همان ابـتدای دوران اسـلام،رفتار صحیح در مسجد تعیین شد.آب دهـان انـداختن ممنوع بود،اگر چه در بعضی احادیث آمده این کار فقط در جهت قبله ممنوع بوده (البخاری 27:1992).در قـرن هـشتم هنگام ورود به مسجد کفشها را در مـیآوردند.بعید نیست ایـن کـار قبل از آن،از زمـان عـمر،رسم شده باشد.در مسجد امـویان در دمـشق، کفشها را فقط در محل برگزاری نماز در میآوردند،زیرا کف آن مفروش بود.اما در 728 در آوردن کفش در همه جای مسجد رعایت مـیشد(پدرسون 5-456:7891).
از ایـن زمان به بعد مجموعه قوانینی بـرای حـفظ حرمت مـسجد تـهیه شـد.بعضی از این قوانین اجرا میشد،در حـالی که بعضی دیگر تنها مطلوب محسوب میشدند،بی آن که اجرا شوند.مثلا یکی از توصیهها آن بود که نمازگزاران در نـماز جـمله بهترین لباس خود را بپوشند؛دیگر آن که هـنگام نـماز جـماعت یـکدیگر را بـه صدای بلند نـخوانند و امـوال گمشده را به صدای بلند اعلام نکنند.در آن دوران حتی در مکه دستفروشان در مسجد جنس میفروختند و زنان نخ و سایر تولیدات خانگی را.(پدرسـون 556:7891)مـیگوید از فـهرستی که ابن العاج از فعالیتهای غیر مجاز در امـاکن مـقدس تـهیه کـرده چـنین بـر میآید که«آنجا بازار بوده است»،و این خود مسجد جامع شهری را به یاد میآورد که گاه صدای وعظ در میان فریاد گدایان گم میشد.مسجد جامع دیگری هم وضع چندان بهتری نداشت و مـحوطهء خارج آن جای ولگردان،فرومایگان و بیکارگان بود(المقدیسی 7:3991). این فعالیتها از آن رو جذب محل عبادت میشدند کهاین محل مرکز سیاسی،مذهبی و اجتماعی جامعه بود.عاقبت در قرنهای بعد،آرامش و وقار و متانتی که در خور یاد خداوند است جای چیزهایی را گرفت کـه ایـن گزارشگران اولیه مشاهده کرده بودند.
6- استفادهء خاص از مکان مقدس
با افزایش قداست مسجد،مسئلهء انحصاری شدن آن مطرح شد.ابن العاج خود ترجیح میداد ورود زنان را به مسجد منع کند و در این باره به گفتهء عایشه استناد میکرد.ورود زنان بـه مـسجد از ابتدا آزاد بود.آنان میبایست بدون استفاده از عطر از خانه بیرون میرفتند،و غالبا در بخشی از مسجد که به آنها اختصاص داشت جای میگرفتند.در اوایل دوران امویان،مسیحیان هم اجازهء ورود به مـسجد را داشـتند مثلا ابن العاج میگوید:«نباید به کـشیشان مـسیحی اجازه داده شود زیلوهایی را که بافتهاند در مساجد بگسترانند»(پدرسون 5-456:7891)
در قرن نهم افتخار به ساختار فیزیکی مسجد در معماری و تزئینات داخلی آن مشهود بود.نمونهاش چراغهایی است که در مسجد به کـار مـیرفت.طبق گفتهء ابن الفقیه در حدود اوایل قـرن دهـم،معاویه نخستین کسی بود که از قندیل برای روشن کردن کعبه استفاده کرد.او همچنین در کتاب البلدان مینویسد هر شب هزار و ششصد قندیل در بیت المقدس روشن میشد.حدود یک قرن بعد المقدیسی میبیند که در مسجد شـام قـندیلها پیوسته روشن بودند و از نجیر آویخته بودند،چنان که در مکه مرسوم بود(ویتلی 632:1002)
در دوران عباسیان قندیل یکی از وسایل مرسوم درمساجد بود،و چنان که در تاریخ آمده مأمون خلیفهء عباسی،فرمان داد در همهء مساجد چراغ روشن شود با این هـدف کـه خواندن قرآن آسـان شود.
در مورد اجزای دیگری که به مسجد افزوده شد،فهرست مسجد الازهر که بخشی از سند وقفی متعلق به سـال 1009 است،بهترین مدرک است.زیلوهای بافتهء عبادان، صبرزرد هندی،کافور و مشک برای معطر کردن مـحل در مـاه رمـضان و سایر اوقات مهم،شمع و قندیل،ذغال برای مشعل و نجوردان،4 قطعه طناب،6 مشک چرمی،002
جاروی دسته بلند،نفت چراغ،دو فانوس بسیار بزرگ نقره و 72 شـمعدان نقره(مز 433:1937).
7- نتیجهگیری
بررسی مـعنای«مکان مقدس»در اسلام نشان میدهد آن چه موجب تقدس مکانی میشود،نقش یا کاربرد آن است.میتوان گفت مـسجد ذاتـا مـقدستر از مکانهای دیگر نیست،و تقدس آن به علت مراسم خاصی که توسط شخص خاصی در آن اجرا شود، نیست.با ایـن حال مسلمانان مسجد را مکانی مقدس میدانند،زیرا به عبادت اختصاص دارد و بدون وضو وارد آن نمیشوند،زیرا در آنـجا همیشه نماز بر پا مـیشود.همین نقش یـا کاربرد است که مسجد را تقدیس میکند،چندان که مسلمانان آن را چون سایر بناها نمیدانند.به این ترتیب مسجد عبادتگاه و ساختمانی است که از نظر مؤمنان فضایی مقدس دارد که با محیط غیر مذهبی پیرامون خود متفاوت است و بـه علت قداست خود میتواند معنای کلام و اعمال مؤمنانی را که در آن حاضر میشوند تقویت کند.هر تغییری که در مفهوم سنتی مسجد و قداست آن پدید آید،نقش اصلی آن را تحریف میکند.از این روست که طرح،فرم و ویژگیهای آن،از جمله گنبد،مناره،محراب و منبر پیوسته و در طـول قـرون در بنای آن تکرار میشود تا با تصویری که مسلمانان از معماری مسجد در ذهن دارند مطابقت کند.
پایان مقاله