■ صفات وویژگی های اخلاقی وعرفانی امامان جماعت
بسم الله الرحمن الرحیم
یـکی از وظایف مهم و اساسی «مبلّغان دین»، بر عهده گرفتن امامت جماعت است و شایسته نـیست کـه آنـان از انجام دادن این «مسؤولیت الهی» شانه خالی کنند و یا توجّه و عنایت کمتری به آن داشته باشند. اصـولاً «تبلیغ»، بدون برگزاری منظم و عاشقانه «نماز جماعت» و رعایت آداب و وظایف اخلاقی ویژه آن، کـم ارزش میشود و نتیجه درخشانی در پی نـدارد.
پس سـزاوار است که «مبلّغان شریعت» بعد از تزکیه و تهذیب نفس و پیدا کردن آمادگی معنوی، پیشنماز مردم در مساجد و نمازخانهها شوند و از این فیض بزرگ الهی و رسیدن به پاداشها و ثوابهای آن محروم نمانند.
عارف فرزانه، ملکی تبریزی رحـمهالله مینویسد: «از کارهای مهم اهل علم، امامت جماعت و وعظ است. آنچه به اختصار درباره این دو میتوان گفت این است که: اگر عالم، قوی و مجاهد بوده و از کسانی باشد که مدّتی با نفس خـود جـهاد کرده و در طول جهاد، راههای پنهان نفوذ شیطان و پوششهای هوای نفس را پیدا کرده، نباید امامت جماعت و وعظ را به کلّی رها کند، زیرا این دو، مورد اهتمام شرع است .(1)
امامت جماعت و برعهده گرفتن پیـشوایی مـردم در نماز، دارای قدر و ارزشی است که امور و مناصب دیگر به آن نمیرسد. امامت جماعت، منصب پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، امامان معصوم علیهمالسلام و عارفان باللّه بوده است.
کمال الدین حسین کاشفی بیهقی در منزلت والای امـامان جـماعت مینویسد:
«ائمه (پیشنمازان)، در ثواب با مؤذّنان شریکاند[؛بلکه] جمهور علما را اتّفاق است که ثواب ائمه، زیادتر است. قالَ النَّبیُّ صلیاللهعلیهوآله : مَنْ أَمَّ ایمانا وَ احْتِسابا غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنـْبِهِ و مـا تـَأَخَّرَ]؛ یعنی، هرکه امامت کند بـا ایـمان و احـتساب، آمرزیده شود گناهان گذشته و آینده او [و از ابن عباس منقول است که: مردی نزد وی آمد و گفت: مرا کاریآموز که به رحمت خدای نـزدیک شـوم. گـفت: امام جماعتی باش که من از رسول صلیاللهعلیهوآله شـنیدم کـه گفت: «مَنْ أَمَّ قَوْما صابِرا مُحْتَسِبا کانَ قائِدَهُمْ و دَلیلَهُمْ اِلَی الْجَنَّةِ.(2)» پس بر «مبلّغان بیدار دل» است که از این وظیفه غافل نـشوند وهـمواره بـه آن اهتمام و توجّه خاص داشته باشند.
امامت جماعت و بایستهها
با توجّه بـه قدر و ارزش والای «نماز جماعت» و نقش و تأثیر اساسی و ماندگار آن در ارشاد وهدایت مردم، رعایت حرمت و حفظ قداست آن، از وظایف اساسی امـامان جـماعت اسـت. آنان باید بر کردار و گفتار خود مراقبت و نظارت کامل داشته و اخـلاق خـویش را با فضایل معنوی و سجایای انسانی بیارایند.
با مطالعه و اندیشه در «رساله حقوق» امام عارفان و زینت عابدان حضرت سـجّاد عـلیهالسلام و تـوجّه به مفاهیم والای آن، روشن میشود که امامان جماعت باید هرچه بیشتر قـدر ایـن «مـسؤولیت» را بدانند و در پاسداشت آن و عمل به وظایف دشوار خود کوشا باشند. در این روایت، هرچند امـام زیـن العـابدین علیهالسلام ، سفارشها و توصیه هایی به مأمومین دارند و آنان را به رعایت «حقوق امامان جماعت» دعـوت مـیکنند؛ اما به طور غیر مستقیم سفارش و نصایح خود را متوّجه پیشنمازان کـرده، و بـر مـواظبت از این «مسؤولیت» تأکید میورزند.
1 ـ المراقبات، ص281.
2 ـ الرسالة العلیة، ص55.
آن حضرت فرمودهاند: «وَ أَمّا حَقُّ اِمامِکَ فی صَلاتِکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ قـَدْ تـَقَلَّدَ السِّفارَةَ فیما بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللّهِ وَالْوِفادَةَ اِلی رَبِّکَ وَ تَکَلَّمَ عَنْکَ وَ لَمْ تَتَکَلَّمْ عَنْهُ وَ دَعـا لَکـَ وَ لَمـْ تَدَعْ لَهُ وَ طَلَبَ فیکَ وَ لَمْ تَطْلُبْ فیهِ وَ کَفاکَ هَمَّ الْمَقامِ بَیْنَ یَدَیِ اللّهِ وَالْمَسْأَلةِ لَهـُ فـیکَ وَ لَمْ تَکْفِهِ ذلِکَ فَاِنْ کانَ فی شَیْیءٍ مِنْ ذلِکَ تَقْصیرٌ کانَ بـِهِ دوُنـَکَ و اِنـْ کانَ آثِما لَمْ تَکُنْ شَریکَهُ فیهِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ عَلَیْکَ فَضْلٌ فَوَقی نَفْسَکَ بِنَفْسِهِ وَ وَقـی صـَلاتَکَ بـِصَلاتِهِ فَتَشْکُرَ لَهُ علی ذلِکَ(1)؛ حق امام جماعت این است که بدانی او سفارت بـین تـو و پروردگارت و نمایندگی به سوی پروردگارت را به عهده گرفته و از طرف تو صحبت میکند و تو از طرف او سخن نـمیگویی.او بـرای تو دعا میکند و تو برای او دعا نمیکنی. او در مورد تو طلب میکند و تـو در مـورد او طلب نمیکنی. تو را از اندوه [و هول و هراس] ایـستادن در مـقابل خـداوند و درخواست از او در مورد تو کفایت میکند ولی از او کفایت نـمیکنی. و اگـر در بخشی از آن تقصیری باشد، به وسیله اوست نه به وسیله تو، و اگر گناهکار بـاشد تـو شریک او در آن گناه نیستی و او بیش از تـو سـهمی نخواهد بـرد. پس او جـان تـو را با جان خودش حفظ کرد و نـماز تـو را با نماز خودش محافظت نمود. پس باید به اندازه این خدمات و زحمات از او تـشکّر کنی.»
در ایـن روایت به پارهای از اهدافی که در جـماعت توسط امام جماعت مـحقق مـیشود اشاره شده است:
1 ـ سفارت بـین نـمازگزاران و خدا؛
2 ـ نمایندگی از طرف ایشان برای صحبت و مناجات با خدا؛
3 ـ محافظت از دین و نماز مأمومین؛
4 ـ دعا کردن بـرای نـمازگزاران و...؛
حال کسی که سفیر و واسـطه بـین نـمازگزاران وخدا و پاسدار دیـن و نـماز آنان و پیشوای ایشان در مـناجات ونـیایش با خداست، شایسته و ضروری است که با آگاهی از این امور، خود را متصف به صـفات و ویژگیهای
______________________________
1 ـ تـحف العقول عن آل الرسول ص 265 - 266.
«پیشنماز نمونه» کند و از امور ناپسند و غیر اخلاقی بپرهیزد.
عارف گرانمایه امام راحل رحمهالله ، مهمترین خصلت و ویـژگی امـامان جماعت و جمعه را تهذیب نفس و تزکیه درون مـیداند و هـمگان را بـدان سـفارش میکند:
«وقـتی که آقایان، خـودشان را تـهذیب کردند؛ خصوصا ائمة جمعه که سر و کارشان با تودههای عظیم مردم است؛ ائمه جماعت هم هـست... آنـها بـاید ان شاء الله به مقام عالی تهذیب برسند و مـردم را هـم دعـوت بـه ایـن مـطلب بکنند(1).»
اصولاً فلسفه و علّت اصلی نماز جماعت نیز، تزکیه و تهذیب نفس و خودسازی جمعی و کسب فضایل اخلاقی وطهارت معنوی است. صاحب «اسرار الصلاة» در این زمینه مینویسد:
«نماز جماعت در تکمیل نـفوس و قوّت آنها در سیر الی الله و جلب فیوضات الهی، بسیار مؤثر است؛ زیرا اگر رحمت حق تعالی شامل حال یکی از آنها شود ـ به خصوص اگر اجتماع و اتحاد آنان برای خدا و در راه خدا باشد- هـمه آنـها را فراخواهد گرفت؛ گرچه دیگران مستحق آن رحمت نباشند.
مَثَل اجتماع قلوب، مانند اتصال آب جاری قلیل به یکدیگر است که چون به یکدیگر متصل شوند، از صورت آب قلیل خارج شده و «کر» میشود کـه دیـگر به اندک نجاستی، طهارتش را از دست نمیدهد و برای این معنا، در علم معرفت سرّ شریف و وجه لطیفی است(2).»
برخی از صفات و ویژگیهای اخلافی وعرفانی امامان جماعت در نـظر عـارفان و دانشمندان اخلاقی بدین شرح اسـت:
1 ـ صفای باطن و خشوع و خضوع
پیشنماز باید بیش از همه خاشع و خاضع بوده و از پراکندگی حواس و از بین رفتن حضور قلب، جلوگیری کند و از معبود حقیقی غافل نشود. عالم ربّانی مـولی مـحمد مهدی نراقی مینویسد: «امـام جـماعت باید در میان
______________________________
1 ـ امام در سنگر نماز، ص150.
2 ـ اسرار الصلاة، ملکی تبریزی رحمهالله ، ص492.
مردم [از نظر] فزونی صفای دل و رو آوردن به خدا و خشوع و خضوع و دیگر شرایط باطنی، ویژگی و امتیاز داشته باشد ؛ زیرا او پیشوای ایشان است و نفوس آنـ جـماعت را به سوی خدا میکشاند. پس بسیار زشت است که دل او در نماز غافل، یا در وادی وسوسههای باطل باشد و برخی از مأمومین او با دل حاضر خدای سبحان را تعظیم کنند و از این بدتر و ناپسندتر آن که، التفات دل او به کـسانی کـه در پشت او هـستند، از مردمی که نمیتوانند به او سود و زیانی برسانند، بیشتر باشد از التفات دل به صاحب ملک که بر همه احـاطه دارد و تنها به اراده او عوالم علوی سفلی و مُلک و ملکوت پدید آمدهاند.
آیا از دانای نـهانیها شـرم نـمیکند که خود را به عنوان پیشوای امّتِ سرور رسولان میگمارد و در جای رسولان خدا و اوصیای راشدین او میایستد و از ایشان نـیابت مـیکند و حال آن که دل او از ضعیفان عوام -که به او اقتدا نمودهاندـ بیشتر دگرگون و متأثر میشود؛ تـا از عـظمت و جـلال الهی؟! آیا از خدا خجالت نمیکشد که حالش به زیادی و کمی مأمومین تفاوت میکند؟!(1)
علامه فیض کـاشانی رحمهالله سفارش میکند: «تا میتوانی با کمال خشوع به انجام وظیفه اقدام کـن؛ چه اگر کسی بـخواهد ظـاهرا و باطنا به غیر خدا التفات نداشته باشد، بایستی کمال خشوع را رعایت کند. پس لازم است قلب خود را از التفات به غیر خدا باز دارد و اگر تصادفا قلب به جای دیگر توجّه کرده، بایستی آن را مـتذکّر سازی که خدای تعالی از حال تو با خبر است و آیا شایسته است در آن حال از خدا غفلت کنی؟(2)
2 ـ اخلاص
بر امام جماعت واجب است که در تمامی اعمال خود به خصوص خواندن نماز «اخلاص» داشته بـاشد. عـارف الهی ملکی تبریزی رحمهالله مینویسد: «امام جماعت و واعظ، با جدیت در جهت اخلاص نیت و صدق در اخلاص تلاش کند؛ زیرا آفات وعظ و امامت، خیلی زیاد است و کمتر از فـضایل و فواید آن نیست.
______________________________
1 ـ جامع السعادات، ج3، ص450.
2 ـ حقایق، ج2، ص366.
بنابراین پس از مراقبت کامل، اگر انگیزه خود را خالص دید، اقدام کند و اگر دید برعکس است، یا هم برای خدا و هم برای غیر او است، یا نفهمید که مخلص اسـت یـا نه، باید آن را ترک و به تحصیل صدق و اخلاص بپردازد.
اگر در به دست آوردن صدق در اخلاص راستگو باشد، خداوند به حکم این آیه: «و آنان که در راه ما تلاش و کوشش کردند؛ آنان را حتما به راه خـویش هـدایت میکنیم(1)»، او را هـدایت میکند(2).
عالم ربّانی فیض کاشانی نـیز مـیگوید:
«امـام جماعت باید با خلوص کامل برای رضای خداوند پیشنمازی کند و در طهارت و همه شرایط نماز امانت الهی را به انجام رساند... منظور از اخـلاص ایـن اسـت که برای پیشنمازی اجرت نگیرد...
اما اگر از محل درآمـد مـوقوفهای... و یا از سوی حاکم و یا از طرف مردم، مقرّری اخذ کند، حکم بر حرمت آن نشده، لیکن مکروه است(3).»
ابو حامد غـزالی نـیز گـوید: «باید که امامی (پیشنمازی) برای خدای کند به اخلاص و هـیچ مزد نستاند(4).»
3 ـ قصد قربت
یکی از ملزومات اخلاص در امامت جماعت، قصد تقرّب به خداوند و داشتن امید ثواب است. مقتدای مردم در نـماز، در نـزد پروردگـار مأجور و دارای پاداشهای بیکران است و این مهم جز با نیت قربت حـاصل نـمیآید. عالم ربّانی مولی مهدی نراقی رحمهالله مینویسد: «سزاوار است که انگیزه و محرّک پیشنماز به رفتن مـسجد، امـامت جـماعت نباشد؛ مگر به قصد قربت و امید ثواب. پس اگر در بعضی از گوشههای دل او، انگیزهای از حـبّ شـهرت و مـنزلت در دلها باشد، یا بخواهد به چیزی که باعث انتظام معاش او است برسد، پس وای بر کـسی کـه خـود را هلاک ساخته و از کسانی است که گمراهاند و دیگران را گمراه میکنند و خود و دیگران را به
______________________________
1 ـ عنکبوت/ 69.
2 ـ المراقبات، ص282.
3 ـ المـحجّة البـیضاء، ج13، ص112.
هلاکت میاندازند(1).»
آیت الله آقا میر سید حسن مدرس هاشمی صـاحب شـرح رسـاله «سیر و سلوک» مینویسد:
«اگر در محراب قرار گرفتید و احساس کردید که برای خدا است و توجّه بـه کـم و زیاد بودن مریدان ندارید و یا اگر دیدید شخصی بهتر از شما آمده و این مـسؤولیت را انـجام مـیدهد، بدون هیچ ناراحتی آن را به او واگذار میکنید، در این صورت معلوم میشود که اخلاص دارید و میتوانید امـامت جـماعت را به عهده بگیرید. اگر دیدید چنین روحیهای ندارید، از ابتدا، دنبال چنین منصبی حـرکت نکنید(2).»
از ایـن مـطالب روشن میشود که پیشنماز، نباید نماز جماعت را به انگیزه رسیدن به مقام و مال و یا دسـت یـافتن بـه شهرت و احترام بخواند ؛ چون در این صورت هم نماز خود را تباه میکند و هـم نـماز مأمومین و اقتدا کنندگان را.
او باید دل خود را از هرگونه خواهش غیر خدایی خالی کند و خواستههای خود را تنها از خدا بخواهد.
4 ـ عـدالت و طهارت
«عـدالت» و به دور بودن از گناهان، خصیصه و صفت اصلی پیشنماز و رکن مهم و اساسی امامت جـماعت اسـت. پیشوای مردم در نماز باید از هر حیث خـود را بـا فـضایل اخلاقی و انسانی و طهارت باطنی آراسته کند و عـادل بـاشد. صاحب کتاب اخلاقی «حقایق» مینویسد:
«از جمله شرایط امام جماعت این است که مؤمن، عـادل و از نـظر دین مورد وثوق و امین بـاشد... و در طـهارت و همه شـرایط نـماز امـانت الهی را به انجام رساند.
مقصود از امانت، طـهارت بـاطن از فسق و معاصی کبیره وعدم اصرار بر صغیره است. کسی که نامزد پیـشنمازی اسـت ؛ سزاوار است از تلاش در راه رسیدن به آن اجـتناب کند؛ زیرا او به مـنزله نـماینده و شفیع مردم است و باید بـهتر آنـها باشد.
همچنین طهارت ظاهر را از حدث و باطن را از خبث و پلیدی حفظ کند، زیرا این امری اسـت کـه جز خود او، کسی
______________________________
1 ـ جامع السعادات، ج3، ص451.
2 ـ شـرح رسـاله سیر و سلوک، ص51.
بـر آن آگـاه نیست. اگر در اثنای نـماز، مـتذکّر شود که طهارت ندارد، یا طهارتش شکسته شده، باید شرم نکند؛ بلکه دست کـسی را کـه به او از همه نزدیکتر است بگیرد و او را در جـای خـود قرار دهد.(1)
گـناهان و مـعاصی، خـارهای بیابان هوا و هوس و لکـههای سیاه کشور دل است و به هیچ عنوان زیبنده شخصی نیست که مقتدا و پیشوای مردم در نماز و راهـنمای آنـان به سوی نیکیها است. او باید دارای طـهارت نـفس، صـفای درونـ، عـدالت و تقوای عالی و اخـلاقی پسـندیده باشد و برای رسیدن به آنها کوشش کند. هرچند رسیدن به منزلت «انسان کامل»، امری سخت و دشـوار اسـت، امـا نزدیک شدن به این مرتبه و متخلق شـدن بـه «اخـلاق اسـلامی»، بـرای هـمگان ضروری و برای امامان جماعت، ضروریتر است.
آیت الله حاج شیخ علی آقانجفی کاشانی رحمهالله در باره صفات و ویژگیهای امامان جماعت مینویسد:
«... سپس یک نفر که از همه برتر است، از لحاظ فـضل و دانشش، فقه و قرائتش، پاکی و پاکدامنیاش، صحّت عقیده و عملش، عدالت و مروّتش، مخالفت با هوا و هوسش، مناعت و شهامت و شجاعتش، روشنی و بینشش، پیش میایستد و همه به او هماهنگ اقتدا میکنند و نماز میخوانند.
چون امام و پیـشوای نـمازشان وافِد آنها است، باید از هر حیث شایسته و از هر جهت لایق باشد؛ زیرا وافِد کسی را گویند که از طرف گروهی، نماینده و حامل پیغام و رسالت و یا واسطه عرض حاجت و ابلاغ نیاز آنـها بـاشد به پیش بزرگی.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود:« پیشنماز هر گروه، وافد آنها است به سوی خدا، پس فاضلترین افرادتان را پیش دارید»
امام جماعت، سفیر و نـماینده و واسـطه مردمی است که به او اقـتدا مـیکنند، پیش خدای متعال، پس باید حتی الامکان نزد خدا موجّه و مقرّب و بندهای شایسته باشد و خیر و صلاح مردم را از هرجهت بخواهد و جدا پیشوای دلسوزی باشد(2).»
______________________________
1 ـ المحجّة البـیضاء، ج2، ص12 و 13.
2 ـ برداشتی از نماز، ص162 و 163.
5 ـ عطوفت و محبت
یکی دیگر از خصایص پسندیده و نیکوی امام جماعت، دوست داشتن مردم، مهربانی و مدارا با آنان، نرمی و عطوفت و برخورد خوب است. عارف نامدار ملکی تبریزی رحمهالله مینویسد:
«امامی که قلبش را پاک و نفسش را مـهذّب و پاکـیزه نمود، لامحاله هرکس که چنین کسی را بشناسد، او را دوست خواهد داشت و او هم نسبت به مؤمنان، به جهت همان محبت الهی -که رشته پیوند بین او و آنان است- مهربان و به آنان بیش از آن کـه آنـها او را دوست مـیدارند، محبت دارد.
در نتیجه هم قلب او نسبت به مؤمنانی که با او به نماز ایستادهاند صاف و هم دلهای مؤمنانی کـه به او اقتدا کردهاند، نسبت به او در کمال صفا خواهد بود؛ بلکه مـیتوان گـفت کـه: اصحاب چنین امامانی، غالبا از مردمان با صفا و صاحبدل هستند و در نتیجه اجتماع آنان، اجتماعی الهی و بر وفق مـراد خـدای تبارک و تعالی خواهد بود(1).»
«محبت» و «احترام» به مردم یکی از عوامل مهم جذب قلوب و عـلاقمند کـردن آنـان به مسائل دینی و اخلاقی ـ به خصوص حضور در مساجد و شرکت در نماز جماعت ـ است. در حالیکه برخوردهای نـاروا و تکبر و غرور باعث ناراحتی و انزجار مردم و دوری آنان از مساجد و نمازهای جماعت میگردد.
پس شایسته اسـت که امامان جماعت، بـا دقـّت و مواظبت در کردار و گفتار خود، و نرمی و مدارا با مأمومین، به تبلیغ عملی دین پرداخته و از فرصت طلایی حضور مداوم و آگاهانه مردم در نمازهای جماعت، بهترین استفادهها را ببرند ؛ چنان که امام راحل رحمهالله میفرماید:
«ائمه جـمعه، ائمه جماعت، روحانیون محترم، اینها باید توجّه به این معنا داشته باشند که اینها پدر هستند از برای ملّت. اینها با مردم باید سمت پدری داشته باشند. اینها با مردم باید رفتارشان رفتار پدرانـه باشد(2).»
6 ـ خـوشایند و مقبول مردم
امام جماعت، در انجام وظیفه خود باید نظر مثبت مردم را به همراه داشته باشد و پیشنماز افرادی باشد که او را
______________________________
1 ـ اسرار الصلاة، ص396.
2 ـ امام در سنگر نماز، ص154.
قبول دارند. عالم الهی فیض کاشانی مینویسد:
«امـام جـماعت نباید برگروهی که او را دوست نمیدارند و مبغوض آنان است، امامت کند و اگر آنها درباره او اختلاف کنند، نظر اکثریت معتبر است و اگر اقلیّت، اهل دین و صلاح باشند، تأمین نظر آنان سـزاوارتر اسـت ... . شایسته نیست که امام جماعت به زور و اکراه پیشنماز مردم شود تا عدهای مجبور شوند از نماز جماعت دوری گزینند و نماز فرادا بخوانند و یا با عدم پذیرش قلبی، در نمازهای جماعت شرکت کـنند. او بـاید بـا رضایت و علاقه و خواسته خود مـردم، امـامت نـماز را قبول کند واین به تقوا و مصلحت نزدیکتر است.
7 ـ پرهیز از حسادت و دشمنی
نباید بین امام و مأموم اختلاف، دشمنی یا حسادت باشد. عارف نامدار مـرحوم مـلکی تـبریزی مینویسد:
«اگر جماعتی بود که تنها به صـورت جـملگی با یکدیگر اجتماع نموده بودند و دلهای آنان، مخالف با یکدیگر و بلکه عداوت و دشمنی در ایشان بود و هریک از آنها بدخواه دیـگری و نـسبت بـه نعمتهایی که خداوند بر او ارزانی داشته، حسد ورزد ـ به خصوص اگـر این معنا بین امام و مأموم باشد ـ گمان نمیکنم که در چنین جماعتی، نور و صفایی باشد و این اجتماع نزد خـداوند فـضیلت و ارزشـی داشته باشد؛ چراکه عمده در عبادت این است که در دل اثر مثبتی بـر جـای گذاشته و قلب را نورانی کند. و عبادتی که اثری در قلب از خود به جای نگذارد جز اندکی که وجـودش مـساوی بـا عدم است، نتیجه نخواهد داد(1).»
یکی از حکمتهای «نماز جماعت»، اتحاد و نزدیکی قلوب مـؤمنان بـه یـکدیگر و رهایی از اختلاف، کینه و عداوت است. حضور واجتماع مردم در یک مکان مقدس و برای انجام دادن یـک فـرمان مقدّس، باعث انس و محبّت آنان به همدیگر و فزونی نیکی و احترام است. امام جماعت در ایـن مـیان، بهترین شخصی است که میتواند با عملکرد مناسب خود، موجب پدید آمدن فـضای دوسـتی و مـحبت گردد و زمینه ساز خودسازی جمعی و پرورش اخلاقی همگانی باشد.
______________________________
1 ـ اسرار الصلاة، ص396.
صاحب «المراقبات» نوشته است: «حـکمت اصـلی در تشریع نماز جماعت، اتحاد قلوب مؤمنان در امر خداست و برای این اتحاد، فواید بـسیاری از قـوّت اسـلام و مسلمین و غیر آن میباشد(1).»
8 ـ علم و دانایی
پیشنماز، راهنما و شفیع مردم است و آنان باید دقّت کنند که چه کـسی را شـفیع خود قرار میدهند. یکی از فضیلتهای مهم او، داشتن علم و دانش و کسب معرفت وافـر اسـت. آیـت الله ملکی تبریزی رحمهالله مینویسد:
«مواظب باش که در نماز جماعت، قلبت با امام جماعت و دیگر مـأمومین صـاف بـاشد، به خصوص نسبت به امام جماعت که در روایات آمده او شفیع تو اسـت و بـبین چه کسی را شفیع خود میگردانی؛ لذا شهید ـ رحمهالله ـ در «شرح نفلیه»، در معنای عالمی که در این روایت بدان اشـاره شـده... میگوید: «مراد از عالم در این جا کسی است که عالم به خدا و بـه کـتاب او و سنّت پیامبر او و آنچه که صحّت نماز مـتوقّف بـر او اسـت از مقدّمات و دیگر امور و عالم به کیفیت تـطهیر قـلب و تزکیه نفس، با به کارگیری این علوم و عمل به آن باشد(2).»
پس شایسته است امام جـماعت در حـد توان خود، عالم به عـلوم و دانـشهای الهی و دیـنی بـوده و در تـربیت و پرورش اخلاقی نفوس توانا باشد و در این زمـینه مـطالعه و تجربیاتی نیز کسب کرده باشد.
امام صادق علیهالسلام میفرماید: «خواندن یک نماز پشـت سـر امام جماعت دانشمند، برابر است بـا هزار رکعت نماز(3).»
9 ـ رعایت حال مردم
یـکی دیگر از مسائلی که امام جـماعت بـاید به آن توجّه کند، رعایت حال مردم ـ به خصوص افراد ضعیف و پیر ـ است.
عـلامّه فـیض کاشانی رحمهالله مینویسد:
«امام جماعت بـاید حـال ضـعیفترین مأمومین خود را در نـماز رعـایت کند. پیامبر صلیاللهعلیهوآله بـه حـضرت علی علیهالسلام فرمود: «چون نماز [به جماعت] گزاردی، مانند ضعیفترین
______________________________
1 ـ همان، ص491.
2 ـ همان، ص 495.
3 ـ محجّة البیضاء، ج1، ص342.
مـأمومین خود آن را به جا بیاور(1).»
همچنین امام جـماعت نـباید از جایگاه نـماز خـود بـرخیزد مگر آن گاه که عـقب ماندگان، نماز خود را تمام کرده باشند(2).»
البته این مسأله فقط درباره افراد مسنّ یا مریض نـیست، بـلکه شامل حال جوانان و افرادی که زیـاد بـا نـماز جـماعت انـس ندارند و در صورت طـول دادن و یا اجرای برنامههای دیگر، ممکن است از مسجد و نماز گریزان شوند، نیز میشود. پس بر امامان جماعت اسـت کـه مـتوجّه حال جوانان و نوجوانان باشند و با انواع شـیوهها و روشهای اخـلاقی و تـبلیغی، آنـان را بـه مسجد و نماز علاقمند کنند.
امیر مومنان حضرت علی علیهالسلام در عهدنامه خود به مالک اشتر میفرماید:
«چون با مردمان نماز گزاری، چنان نماز کن که نه آنان را برهانی و نـه نماز را ضایع گردانی؛ چه میان مردم کسی بود که بیمار است یا حاجتی دارد و گرفتار است. من از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله ـ آنگاه که مرا به یمن فرستاد ـ پرسیدم: با مردم چگونه نـماز گـزارم؟ فرمود: در حدّ توانایی ناتوانان آنان نماز بگزار و بر مؤمنان رحمت آر(3).»
10 ـ آزمایش و امتحان خود
«امام جماعت» پس از آشنایی با صفات و خصایص یاد شده، همواره باید خود را مورد امتحان و آزمایش قرار دهد و مـیزان پایـبندی و تعهد خود را بسنجد. مولا مهدی نراقی رحمهالله در این زمینه مینویسد:
«هر امام جماعتی باید خود را بیازماید. اگر این صفات پلید (عدم ترس از خدا، حـسادت، تـوجّه به دنیا و دیگران و...) در او نبود، امـامت کـند؛ وگرنه ترک نماید و خود را به هلاکت نیفکند. این از آنجا شناخته میشود که شادی او به امامت دیگری از امثال و اقران، مانند شادی او به امامت خودش بـاشد، بـلکه اگر قصد و خوشحالی او، تـنها بـرپایی سنّت و احیای رسوم شریعت است، باید شادی و اهتمام او به امامت دیگری، بیش از امامت خودش باشد؛ زیرا هم مقصود حاصل میشود و هم از فسادهای احتمالی، به سلامت خواهد بود(4).»
آیت حق ملکی تـبریزی نیز میفرماید:
______________________________
1 ـ تـهذیب، ج1، ص217.
2 ـ المحجّة البیضاء، ج 2، ص 20 و 21.
3 ـ نهج البلاغه، نامه 53.
4 ـ جامع السعادات، ج3، ص450.
«امام جماعت برای شناخت نیت خالص در «امامت نماز»، باید خود را بیازماید، مثلاً خود و میل خود را به امامت ملاحظه کرده و بنگرد کـه آیـا به جـهت دوستی مقام و عزّت امامت به آن راغب است، یا به دلیل امر خدا و خشنودی او. اگر دید در صورتی کـه مأمومین او کم یا کسانی که از امامت او اطلاع دارند کم میباشند، مـیل او هـم بـه امامت کمتر است؛ یا ببیند رغبت او به امامت اعیان و اشراف و پادشاهان، بیش از رغبت او به امامت دیگران اسـت، بـاید بداند قصدش یا خالص برای جاه و مقام است یا مخلوط با آن.
و اگـر نـفس و شـیطانش میل او را آراسته و به او بگویند: میل تو به زیادی مأمومین، به جهت زیادی ثواب و از جهت تـرویج دین و بزرگداشت شعائر خداوند است؛ نباید با این وسوسه فریب بخورد؛ مگر زمـانی که صدق قصد خـود را در بـه دست آوردن ثواب بیشتر بررسی کند(1).»
اهتمام عالمان و عارفان به نماز جماعت
* مرحوم آخوند خراسانی، صاحب «کفایة الاصول»، در ایام سال در دو نوبت صبح و مغرب، اقدام به برپایی نماز جماعت میکرد. در ماه مبارک رمضان در سه نـوبت نماز را به جماعت میخواند. ایشان مقید به خواندن نوافل شبانه روزی نیز بود(2).
* مرحوم آیت اللّه سیّد حسن خوانساری رحمهالله ، هرگز نماز شب و زیارت عاشورا و نماز جماعت را ترک نکرد و هرگاه به مسجد نمیرفت، در مـنزل بـا زن و فرزند خود نماز جماعت میخواند. وی بسیار با انصاف بود و با افراد مستمند مواسات میورزید و در اصلاح امور مسلمانها، اهتمام عجیبی داشت. حاکم خوانسار فرمان داد: مسجد جامعی مخصوص او بسازند که همیشه نـماز جـمعه و جماعتش در آن مسجد برپا میشد(3).
* یکی از علما میگوید: در یکی از ماههای رمضان، از مرحوم حاج شیخ عباس قمی رحمهالله خواهش کردیم که در مسجد گوهرشاد نماز جماعت برپا کند و امامت آن را بپذیرد. ایشان اصـرار و
______________________________
1 ـ المـراقبات، ص383.
2 ـ دیدار با ابرار (28)، ص21.
3 ـ سیمای فرزانگان، ص169.
خواهش ما را قبول کرد و نماز ظهر و عصر را به جماعت برپا نمود. هر روز جمعیت نمازگزاران فزونی مییافت. هنوز به ده روز نرسیده بود که مردم اطلاع یـافتند و جـمعیّت فـوق العاده زیاد شد. یک روز پسـ از اتـمام نـماز ظهر، آیت الله حاج شیخ عباس قمی به من گفت: «من امروز نمیتوانم نماز عصر بخوانم.» و از مسجد رفتند و دیگر آن سال را برای نـماز جـماعت نیامدند.
چـون خدمت ایشان رسیدم و از علّت ترک نماز پرسیدم، گـفتند: حـقیقت این است که در رکوع رکعت چهارم متوجّه شدم که صدای اقتدا کنندگان پشت سر من -که میگفتند: «یا اللّه یـااللّه...»- از مـحلی دور بـه گوش میرسید. این صداها مرا متوجّه کرد که جمعیت زیـادی برای نماز آمدهاند و این، مرا شادمان کرد و خوشم آمد. بنابراین من برای امامت نماز جماعت، شایسته نیستم و اهـلیت ندارم(1).»
* امـام خـمینی رحمهالله میفرمودند: در دوران رضاخان، من از یکی از ائمه جماعت سؤال کردم: اگر یـک وقـت رضاخان لباسها را ممنوع کند و اجازه پوشیدن لباس روحانی به شما ندهد، چه کار میکنید؟ او گفت: مـا تـوی مـنزل مینشینیم و جایی نمیرویم.
گفتم: من اگر پیشنماز بودم و رضاخان لباس را ممنوع میکرد، هـمان روز بـا لبـاس تغییر یافته، به مسجد میآمدم و به اجتماع میرفتم. نباید اجتماع را رها کرد و از مردم دور بود(2).
* یـک روز مـلاعبداللّه تـستری رحمهالله به منزل شیخ بهایی رحمهالله رفت. نزدیک ظهر شد، شیخ بهایی خواهش کـرد کـه نماز ظهر و عصر را به امامت ایشان بخوانند و به فیض ثواب جماعت نایل گـردند. او قـبول نـمود و آماده برای نماز شد؛ ولی ناگهان دیدند ملاعبداللّه حرکت کرد و به منزل خود رفت. وقـتی بـرخی از دوستان علّت را پرسیدند، گفت: میخواستم به نماز بایستم، ولی در نفس چیزی احساس کردم از آن کـه مـانند شـیخ بهائی به من اقتدا میکند. متوجّه شدم که خلوص نیّت ندارم(3).
* در خاطرات مربوط به امام خـمینی رحـمهالله نوشتهاند:
______________________________
1 ـ مقدمه فوائد الرضویه، ص ج؛ داستانها و حکایتهای نماز، ص159.
2 ـ امام در سنگر نماز، ص55.
3 ـ مردان عـلم در مـیدان عـمل، ج1، ص113.
روزی که سران کشورهای مسلمان برای قضیه صلح ایران و عراق به خدمتشان آمده بودند، وسـط جـلسه بـود که اذان ظهر گفته شد. امام رحمهالله بلند شدند و فرمودند: من میخواهم نـماز بـخوانم و چون مقید بودند به هنگام نماز خود را با عطر خوشبو کنند، در همان جلسه اشاره کردند کـه عـطر من را بیاورید، پس از عطر زدن، به نماز ایستادند و دیگران هم پشت سـر ایـشان نماز جماعت خواندند(1).
* در بیان حالات و عبادتهای علامّه مـحقّق، سـید مـحمد تقی شوشتری رحمهالله آمده است ایشان نـمازش را صـبح و ظهر و مغرب در مسجد به جماعت میخواند. بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب در مـحراب مـسجد، قرآن و دعا میخواند و شبها پسـ از نـماز، برای مـردم مـسأله و احـکام میگفت(2).
* در برخی از یادداشتهای آیت الله مرعشی نجفی رحـمهالله آمـده است:
هنگامی که در قم سکونت کردم، صبحها در حرم حضرت معصومه علیهاالسلام اقامه جـماعت نـمیشد. من تنها کسی بودم که ایـن سنّت را در آن جا رواج دادم و از شصت سـال پیـش به این طرف، صبح زود و پیـش از بـاز شدن درهای حرم مطهر و زودتر از دیگران میرفتم و منتظر میایستادم. این انتظار گاه یـک سـاعت قبل از طلوع فجر بود تـا خـدّام درهـا را باز کنند، زمـستان و تـابستان نداشت.
در آغاز خود به تـنهایی نـماز میخواندم تا این که پس از مدّتی یک نفر به من اقتدا کرد. پس از آن کم کم دیـگران اقـتدا کردند و به این ترتیب نماز جـماعت را در حـرم مطهر آغـاز کـردم و تـا امروز که شصت سـال از آن تاریخ میگذرد، ادامه دارد. آهسته آهسته، ظهرها و شبها نیز اضافه شد و از آن پس، روزی سه بار در مسجد بـالاسر حـضرت معصومه و صحن شریف، نماز میخواندم(3).»
* حاج آقـا حـسین قـمی رحـمهالله ، عـلاوه برسفرهای متعدد قـبلی بـه مکّه مکرمه و مدینه منوّره، در سال 1338 هجری قمری نیز از مشهد به آن دیار مقدّس سفر کرد. ایشان در مـسجد رسـول خـدا صلیاللهعلیهوآله ، نماز جماعت با شکوهی برپا داشـت کـه بـه گـفته سـاکنان مـدینه، در دوره اسلام از طرف شیعیان، چنین نمازی در این شهر برپا نشده بود(4).
______________________________
1 ـ داستانها و حکایتهای نماز، ص46.
2 ـ بهترین پناهگاه، ص91.
3 ـ بر ستیغ نور، ص71.
4 ـ مجله آیین اسلام، ش40، ص4.