■ کندو کاوی در علل گسست هنر انقلاب ورسانه نماز جمعه
بسم الله الرحمن الرحیم
کند و کاوی در علل گسست هنر انقلاب و رسانه نماز جمعه
مـصطفی حـریری: حاج آقا،«شماره اول سوره»را که در آن مطلبی درباره ائمهء جمعه و ادبیات و هنر بود، مطالعه فرمودید؟
الان آن مطلب یادم نیست...
بـه نظر شما ادبیات و هنر انقلاب به معنای مصطلح،اصلا جایگاهی برای تبلیغ در نماز جـمعه دارد؟
نماز جمعه هرچیز خـوبی را تـبلیغ میکند.
چند نفر از نویسندگان خوب انقلاب را میشناسید؟
بله؟!(تکرار سوال)الان چیزی در ذهنم نیست ولی آشنایی زیاد داریم.
میتوانید از داستاننویسها و رماننویسهای انقلاب،تعدای را نام ببردی؟
الان در ذهنم نیست....یادم نیست!
از فیلمسازها چطور؟
نه از آنها نمیشناسم.
آیا در مجموعه کارهای انقلاب،فیلم خوبی نظرتان را جلب کرده اسـت که بشود از آن حمایت کرد؟
من ندیدم،نه!
اصلا فیلم میبیند؟
نه!فکر نمیکنید اطلاعات ائمه جمعه ما در این زمینه مقارن ضعف است؟
بله،خیلی ضعیف است(با تاکید)خیلی! دلیلش چیست؟
دلیلش این است که این آقایان در وادی تقوا و ایمان و این چـیزها بـودهاند؛البته ایمان و تقوا منافی این چیزها نیست اما کارشان نبوده است. بعد از یک ماه از انتشارات شمارهء اول که در آن مطلب ائمه جمعه،هنر و ادبیات درج شده بود، با روابط عمومی شورای سیاستگذاری تماس گرفتیم و پرسـیدیم نـظر آقایان عضو شورا در مورد«سوره»چه بود؟گفتند استقبال کردند؛ خوب بود،تشکر کردند.گفتیم انتقادی، پیشنهادی،چیزی؟!گفتند هیچی!سوره را به هرکدام از آقایان دادیم گفتند،خوب است و تشکر کردند.و آن همه انتقادهای تند و راهکارهای بدیع را که فکر میکردیم شـق القـمر کند،فقط یک کلمه خوب است متشکریم،تمام کرد.
چندوقت بعد به سراغ یکی از عزیزان رفتیم و گفتیم ما برای شمارهء آیندهمان میخواهیم این موضوع را پیگیری کنیم اما هیچ کدام از آقایان شورای سـیاستگذاری التـفاتی نـمیکنند؛انگار نه انگار که بالاخره مـتولی ایـن نـهاد که چهار پنج میلیون مخاطب دارد،این آقایان هستند.ایشان گفتند البته از من نشنیده بگیرد،واقعیت نشریه شما یک طوری است!گفتیم چطوری است؟ گـفتند بـبینید بـیایید صادق باشیم،واقعا شما چه هدف سیاسیای را از این مـصاحبهها و طـرح موضوعات دنبال میکنید؟مثلا وقتی روزنامه فلان با ائمه جمعه مصاحبه میکند،ما میدانیم که این میخواهد ائمه جمعه را خراب کـند ولی هـنوز از مـجموعه مقالات«سوره»سر در نیاوردهایم که مجله شما چه هدف سیاسیای را دنبال مـیکند.به آقایان حق بدهید که مصاحبه نکنند.
ما هم گفتیم بله...
«اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله...»
صدای دستفروشی را کنار خیابان بساط کـرده،میشنوم:هزار تـومن حـراج... انبردست،دم باریک هزار تومن،فازمتر دویست تومان.
آنطرف یک آجیل فروشی کاسبی مـیکند و آن طرفتر...
وقـتی دارد زیراندازش را روی زمین پهن میکند،چشمم به کتابهای بستهبندی شده کنارش میافتد همینطور که کتابها را روی زیرانداز پخـش مـیکند،اسم کـتابها را نگاه میکنم.سه جلد از کتابهای محمد مددپور، آینه جادوی آوینی،دو جلد کتاب داسـتان کـوتاه از سـید مهدی شجاعی،کتاب شعر از یوسفعلی میرشکاک و احمد عزیزی.
قیافهاش به دستفروشها نمیخورد؛ میگویم کتابها را دستچین کـردی؟ مـیخندد و درحـالیکه آنها را روی زیرانداز پشت سر هم میچیند:کارم این نیست؛فقط برای جمعهها...کتاب نمیخواهی برایت پیـدا کنم؟
حـرف را عوض میکنم:پس کاسبیات خوبه؟
-نه،یعنی اصلا مهم نیست چند تا از بچههای کتابفروش انقلاب آشـنا هـستند.گفتم حـیف این کتابها خاک بخورند؛اگر اینجا فروش نره پس کجا بره؟!خطبهها به مناسبتها رسیده؛درحالیکه خودم را جـمعجور مـیکنم تا به نماز برسم به سؤال فکر میکنم واقعا اگر اینجا نه،پس کجا؟
«مـخاطبشناسی در تـبلیغات از اصـول فعالیتهای رسانهای در جهان امروز است.این که ارباب رسانهها بدانند چه کسانی به عنوان مخاطبان بـه رسـانه آنها توجه دارند و نیازهای آنان از چه جنسی است،محوریت فراگیرسازی آن رسانه را تشکیل میدهد».
دکـتر ابـراهیم فـیاض جامعهشناس ارتباطات و استاد دانشگاه تهران در این زمینه معتقد است:بر خلاف آنچه امروز در برخی رسانههای سـنتی چـون نـماز جمعه و منابر و مساجد در جریان است،برای گسترش حوزهء مخاطبان و حرکت باید اصالت را بـر مـخاطب و نیازهای او قرار داد. وی اضافه میکند:این به معنای از دست دادن اصول نیست بلکه پاسخگویی به نیازهای مخاطب،از دل هـمین اصـول برمیخیزد.
فیاض همچنین به خطر سقوط در دام ژورئالیسم زرد رسانهای اشاره میکند و میگوید:به رغم آنـچه بـرخی میپندارند،به روز نبودن باعث کمرنگ شدن سرفصلها و اهـداف اصـولی مـیشود و به سطحی شدن میانجامد.
بهطور مثال همین کـاری کـه چندوقت پیش در نماز جمعه تهران انجام شد و به اصطلاح برای جذابیت آن،در مـراسم نـماز جمعه به رتبههای بالای نـکنکور در ارتـباطات جهانی را درکـ نـکنید، نـتیجه برعکس میشود و اگر ندانید مخاطبان شـما چـه کسانی هستند،همینطور.
به اعتقاد وی،مخاطبگرایی یعنی باید با هر مخاطب به زبان خـودش سـخن گفت.برای این تعریف مثالهایی را هم ذکـر میکند:وقتی اصالت با مـخاطب بـاشد،این پیغمبر است که به دنـبال مـردم میرود نه مردم به دنبال پیغمر.کتک هم میخورد،دندانش هم میشکند که مردم را هـدایت کـند.حتی به دنبال این است کـه ابـوجهل را هـم هدایت کند تـا جـایی که قرآن خطاب بـه پیـغمبر میگوید:«تو میخواهی خودت را بکشی»؟!او دست آخر نتیجه میگیرد که این بی توجهی به واسـطهء گـسست بین ائمه جمعه بهطور اخص و عـلمای دیـن بهطور اعـم از فـضای جـامعه است.فیاض یکی از دلایل دورشـدن متولیان رسانههای ستنی را از فضای جامعه،اختلاف سن متوسط جامعه جوان کشور با آنان میداند و از آن بـه عـنوان یک فاجعه یاد میکند.
«والله من چون یـک مـقدار سـنم بـالاست، نـمیتوانم این چیزهایی را کـه شـما میگویید بخوانم.آنقدر هم کتاب و مجله و مطلب و گزارش میفرستند که ما نه فرصت میکنیم و نه حال خـواندنش را داریم.»
هـمین جـملات کافی است که گفتگو را با حاج آقـا پایـان دهیم!
در تـعریف یـک رسـانه-چه سـنتی و چه مدرن -سه عنصر اساسی وجود دارد:رسانه، مخاطب و پیام.
در مورد مفهومی که باید به مخاطب رساهای چون نماز جمعه منتقل شود،حرفهای بسیاری وجود دارد:بعضی در یک جمعبندی به ایـن نتیجه میرسند که نماز جمعه کارکردی در دکتر فیاض:سید احمد آقا(ره) تعریف میکرد،زمانی که امام در «درگه»ساکن بودند،تابستانها آنقدر کتابهای خارج از دروس میخواستند که ما خسته میشدیم از بس به شهر میآمدیم و از روبهروی دانـشگاه کـتاب میخریدیم.
حد یک مانور سیاسی دارد که باید آن را در نهایت با یک پوشش خبری خوب،به رخ استکبار جهانی کشید.در مقابل این نگاه حداقلی،دیدگاههایی هم وجود دارد که نقش این رسانه را فراتر از این کارکردها میدانند.
حـجت الاسـلام رنجبر امامجمعه لاهیجان با اشاره به دیدگاه دوم،عرفی کردن دستاوردهای دینی و انقلابی را از وظایف نماز جمعه میشمرد و عدم شکلگیری چنین جریانی را یکی از خلاهای جـدی نـماز جمعه میداند:«من فکر میکنم خـلاهایی وجـود دارد که متاسفانه به آنها توجه نشده،بهطور مثال در زمینههای فرهنگی و به منظور عرفیکردن ارزشهای دینی و انقلابی،نویسندههای خوبی در مجموعه انقلاب وجود دارد که به آنها توجهی نـمیشود؛ در صـورتی که این افراد مـیتوانند بـه خوبی در نماز جمعه به جامعه معرفی شوند».اما زمانی که از میزان به فعلیت رسیدن این ظرفیتها در نماز جمعه سخن به میان میآید و اینکه ایدهآل های
موردنظر تا چه حد با واقعیات مـوجود تـطابق دارد،افسوس میخورد:
«بدون تعارف باید عرض کنم که در حوزهء کار ائمه جمعه،این نگاه حد اکثری در حاشیه قرار دارد و یک چیز ذوقی و شخصی است،یعنی اگر کسی هم این نگاه را پیگیری کند،به تناسب ذوق شـخصی خـودش پیگیری کـرده است.»
«الان مثل زمان انیبا نیست؛برای اینکه انبیا بتوانند از یک شهری به شهر دیگر(پیام خود را) منتقل کنند،هیچ وسـایلی نبود.رسول اکرم(ص)باید سیزده سال در مکه باشند و نتوانند مطلبشان را به حجاز برسانند.
لهـذا الان (با ایـن وضعیت فرهنگی)حجت بر ما بیشتر است و اهمیت تبلیغ زیادتر».1
«سعی کنید مطالعه کنید که در خطبههایتان چه میخواهید بـگویید.امیدوارم اسـلام به دست شما منتشر شود».2
«اهمیت انتشارات مثل اهمیت خونهایی است که در جبههها ریـخته مـیشود«مداد العـماء افضل من دماء الشهداء»دماء شهدا اگرچه بسیار ارزشمند و سازنده است لکن قلمها بیشتر میتوانند سـازنده باشند و اصولا شهدا را قلمها میسازند و قلمها هستند که شهیدپرورند».3 «شما آقایان باید تـبلیغاتی را که دشمنان علیه مـا مـیکنند،در نماز جمعه و جماعات جبران کنید.»4
«حضرت امام رمان«بینوایان»اثر ویکتور هوگو را سه مرتبه خوانده بودند،چرا؟چون اصل برایشان موضوعشناسی بود.سید احمد آقا(ره)تعریف میکرد،زمانی که امام در «درکه»ساکن بودند،تابستانها آنقدر کتابهای خارج از دروس میخواستند که ما خـسته میشدیم از بس به شهر میآمدیم و از روبهروی دانشگاه کتاب میخریدیم .مثلا میگفتند امام کتاب جواهر لعل نهرو را چندبار خوانده است...»
ابراهیم فیاض نگاه به روز حضرت امام را با موضوعشناسی همراه میبیند و یکی از دلایل عقبماندن رسـانههای سـنتی ما را از مخاطبان خود از این نظر بررسی میکند.
حجت الاسلام جلالی،امام جمعه خمین:یک بار نشد یک فیلم ویا کتابی)به ما برسد که در مورد ارزشهای انقلاب باشد و بگویند این را ببینید و به مردم معرفی کنید.
در عـین حـال حجت الاسلام جلالی امام جمعه خمین یکی از نتایج عدم توجه به موضوعشناسی را غفلت از ظرفیتهای موجود میداند و تاکید میکند ظرفیتهای وسیعی در زمینههای مختلف از جمله ادبیات و هنر انقلاب موجود است کـه مـتاسفانه ائمه جمعه ما نه تنها از آنها استفاده نمیکنند بلکه در مواردی از وجودشان هم بیخبرند:
«ادبیات و هنر(بهطور مثال)در گستردهشدن مخاطب نماز جمعه و روحانیت را باید به این وادی وارد کرد.چیزی که برای اهل علم و ائمـه جـماعات و جـمعه اهمیت دارد،فقط این است کـه خـطبهها را پرمـحتوا کنند.
در دنیای امروز که مسئله فقط سخنرانی نیست؛آثار ادبی و هنری نقش فراوانی دارد؛فکر میکنم ائمه جمعه باید با چنین آثاری(که در جهت ارزش های انـقلاب اسـت)آشنا شوند و لازمهاش آن است که اینها به ائمـه جـمعه برسد». جلالی از ستاد ائمه جمعه گلایه میکند که چرا در مدت فعالیتش این محصولات فرهنگی را برای ائمهء جمعه ارسال نـکرده اسـت و بـعد با اشاره به اینکه در دنیای امروز مقولات هنری و ادبی حـتی در موضوعات سیاسی هم میتوانند تاثیرات عمیقتری از خطابه بگذارند،میافزاید: «یکبار نشد یک فیلمی(یا کتابی)به ما برسد که در مورد ارزشـهای انـقلاب بـاشد و بگویند این را ببینید و به مردم معرفی کنید.»وقتی کار به ادبیات و هـنر و حـضور ادبیات و هنر انقلاب در نماز جمعه میرسد،موضوع به محتوا و مخاطبان محدود نمیشود.حجت الاسلام دکتر رمضانی،تریبون نماز جـمعه را بـه عـنوان یک رسانهء انقلابی در برابر مجموعهء هنرمندان و نویسندگان جبههء فرهنگی انقلاب اسلامی مـسوول مـیداند و تـاکید میکند نماز جمعه باید محلی برای آشنایی مردم با این مجموعه شود:
«افرادی که در عـرصهء هـنر مـتعهد و انقلابی- آن هم با فضای فرهنگی فعلی کشور-به فعالیت مشغولند،به واقع در این عرصه جـهاد مـیکنند. متاسفانه میبینیم همین افراد مورد بیمهری قرار میگیرند و این سؤال باقی میمان کـه چـرا ایـن افراد به جامعه معرفی نمیشوند؛به نظر من این یک ظلم بزرگ است.»
رمضانی در ادامه صـحبتهایش،دلیل اهـمیت پرداختن به این قشر را تبین میکند و آن را هم جهت با نگاه عبادی-سیاسی میداند. وی بـا اشـاره بـه این نکته که تمام شوونات دینی را ممیتوان از طریق هنر و ادبیات انتقال داد، تصریح میکند:«باید ائمه جـمعه در مـورد هنرمندان انقلاب توجیه شوند تا آگاهی یابند که این مجموعه لا اقل در فـضای فـرهنگی کـشور چه میکند.»
-نمیدانم در این قصه،سینما و تئاتر و ائمهء جمعه چه ربطی باهم دارند؟!
-بله،هنری که مشروع باشد بـاید از آنـ حـمایت شود.
مگر کسی میتواند در مقابل مقام رهبری نظر خاص بدهد.ایشان واقف به همهء امورند؛هم امور شرعی را مـیدانند،هم امـور روز میدانند؛خوب هر چیزی که ایشان فرموده باشند،رویش بحث نیست.
-ولی بین جان من!هنر خیلی شاخ و برگ دارد؛آن هنرمندی کـه یـک ساعت میایستد و خطابه میخواند و مردم را جذب میکنند...خدا رحمت کند مرحوم فلسفی را؛زمانی که عجیب و غـریب دسـتگاه با روحانیت خوب نبود،این مرد آنچنان سخنرانی میکرد که مـردم را مـسحور مـیکرد؛هنر این است!
ولی انیها که شما دربارهء هنر مصطلح گفتید،بلد نیستم.
التماس دعـا داریم!...
(تـلفن قطع میشود)
اما در آسیبشناسی نماز جمعه-باتوجه به نکات گفته شد و کم و کاستهایی که در بـخش مـفهومی نماز جمعه به آن اشاره شـد-میتوان دلایـل کمبودها و کـاستیها و عـدم حـضور اثربخش این رسانه را در دو محور اساسی تـحلیل کـرد که هریک چالشی در برابر این رسانه سنتی-انقلابی به شمار میآیند:
اولی فاصله گرفتن نـماز جـمعه از نیازهای واقعی و ملموس مردم و عدم تـوانایی آن در ظرفیتسازی و توزیعگری فرهنگی اسـت و چـالش دوم-که به عنوان یک خـطر نـماز جمعه را تهدید میکند-حرکت به سمت عوامزدگی،از دست دادن محتوان و در نهایت ابتذال است.در این مـیان نـکته مهم،شرایط به وجودآورنده چنین تـهدیداتی اسـت.ابراهیم فـیاض این شرایط و دلایـل را بـه دو بخش تقسیم میکند کـه بـخشی به شخص امامجمعه و بخشی به مدیریت این رسانه میلیونی باز میگردد.
«کافی است شما در یـکی از رشـتههایی که برخی ائمه جمعه در مورد آنـها صـحبت میکنند،مثل تـعلیم و تـربیت یـا موضوعات دیگر تخصص داشـته باشید تا بفهمید چه میگویند؛آنوقت است که کلافه میشوید.کسی که بحث میکند،باید بداند چه مـیگوید کـه متاسفانه اینطور نیست.»
وی چنین اتفاقی را زمینهای بـرای تـهی شـدن دکـتر فـیاض:حوزهها معارف اشرافی را یـعنی مـعارفی که ربطی به جامعه ندارد و فقط به درد درس و بحث میخورد،کنار بگذارند.
تدریجی نماز جمعه از مفاهیم اجتماعی و سیاسی و فـرهنگی مـیداند و هـشدار میدهد که با این روند،خطر سقوط در مـعنویت فـردی حـتی در رسـانه اجـتماعی چـون نماز جمعه وجود دارد.
«بعد هم از آن طرف که بخواهید نگاه کنید، اینطور نیست که امامجمعه فقط بیاید تفسیر بگوید و از عرفان بگوید تا آدم یک حالی پیدا کند؛این دقیقا مـصداق همان اسلام آمریکایی است که امام میگفت؛آدم در خلسه برود و به کسی کاری نداشته باشد.»
فیاض در ادامهء تبیین نظریاتش،پدیدآمدن چنین جریانی را نتیجهء فاصلهگرفتن علما و بالاخص ائمه جمعه از جامعه میداند.به تعبیر دیگر راهـحل ایـن شکاف و جریان ضد مخاطب موجود،ارتباط مستمر با مردم و حشر و نشر با آنان است و این میسر نمیشود مگر اینکه ائمه جمعه از آموزشهای لازم برخوردار شوند.
حجت الاسلام رنجبر تحول در رسانههای سنتی-مذهبی را کـه نـماز جمعه نیز جزئی از آن حوزههای علمیه میداند.
وی اضافه میکند،لازمه این تحول و روز آمدی،توانایی استفاده از بزار جدید زندگی بشری در عرصهء سیاست،اقتصاد و فرهنگ و استخراج راهکارهای تعامل عملی بـا آنـها برای روشنساختن وضعیت مردم است.
امـام جـمعه لاهیجان با اشاره به قاعدهء زمان و مکان که حضرت امام در فقه مطرح کردهاند،آن را مساوق با موضوعشناسی در فقه میداند و میگوید:«مستاسفانه بعد از این همه سمینار، هـنز مـصداق عملی آنکه پاسخ بـه مـوضوعات روز است،مشخص نشده است.»
دکتر فیاض هم وقتی به موضوع آموزش میرسد،نوع برخورد با موضوعات روز جامعه از طریق ائمه جمعه را ناشی از نگاه حاکم بر حوزهها و نوع علوم موجود در آن میبیند.
وی با انتقاد از روند حکمشناسی بـه جـای موضوعشناسی در حوزهها از زندگی واقعی مردم را عدم ارتباط بین علوم و نیازهای اجتماعی میداند:
متاسفانه جهتگیری سیاستگذاران حوزه این نیست که به این سوالها و نیازها پاسخ بگویند. حوزه میگوید ما کاری به مـوضوعشناسی نـداریم؛این به عـهدهء متخصصان خارج از حوزه است.باید به ما مسئله بدهند تا ما جواب بدهیم، آن هم فقط در همین حد«اشکال دارد»،«اشـکال ندارد.»
فیاض تنها راهکار را در قدم اول،اصلاح حوزههای علمیه میبیند:«حوزهها باید معارف اشـرافی را یـعنی مـعارفی که ربطی به جامعه ندارد و فقط به درد درس و بحث میخورد،کنار بگذارند».
وی پیشنهاد میکند،دانشکدهای برای ائمه جمعه و آموزش آنها ایـجاد شـود و نظام گزینش علمی را نیز در این مورد مفید میداند اما افسوس میخورد که در ایـن زمـینه چـنین نگاهی در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه وجود ندارد.وی آموزش بسیاری از مبانی علوم روز و تعاریف آنها-و البته نـه تئوریهایشان که متاثر از دیدگاههای مادی غرب است-از جمله جامعهشناسی،تحلیل سیاسی و...را لازم میداند اما....
«اما اصـلا چنین حساسیتی در مجموعه شـورای سـیاستگذاری وجود ندارد؛درحالیکه ایجاد این تحولات اساسی وظیفه شوراست. این فضا واقعا وحشتناک است؛به روزمرگی افتادهاند».
پینوشتها:
(1)بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری،30/10/60
(2)بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه استان کرمان،4/3/61
(3)بـیانات امام خمینی در جمع مسوولان و نویسندگان دایره انتشارات سپاه،28/2/61
(4)بیانات امام خمینی در جمع ائمه جمعه استان مازندران و دشت گرگان
پایان مقاله