■ سرّ الصلاة چیست؟
علی محمد باقی
تهیه مرکز تخصصی نماز
رازهای نماز از دو منظر قابل بررسی است؛ در یک نگاه از سرّ کلّی نماز سخن گفته میشود؛ یعنی برای مجموع نماز یک راز و حقیقت در نظر گرفته میشود که "سرّالصّلاة" نامیده میشود. در نگاه دوم اسرار تک تک اجزای نماز جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد که "اسرار الصّلاه" نامیده میشود. چهار سرّ کلی برای نماز میتوان بیان کرد.
امام رضاj ضمن پاسخ به سؤالهای محمدبنسنان، به او مرقوم فرمودند: همانا علت واجب شدن نماز اقرار به بندگي خداوند عّزوجل است و نفي شرك براي خداوند عزيز. ايستادن انسان در برابر خداوند جبار با حال تواضع و فروتني و خضوع و اعتراف به گناهان و نيز درخواست عفو از گناهان گذشته و صورت نهادن بر زمين است در هر روز برای بزرگداشت خداوند عزوجل. ديگر آنكه (نماز سبب ميشود) بنده پيوسته به ياد خدا باشد و او را فراموش نكند و طاغي و ياغي نباشد و با خشوع و تذلّل و رغبت خواستار افزوني بهره خود در دين و دنيا باشد. علاوه بر اينها، انسان با نماز بر خود واجب ميسازد كه پيوسته و شبانه روز در مقام بندگي و به ياد خداوند متعال باشد. همين نمازگزاردن شخص در پيشگاه پروردگار عزوجل و ايستادن در برابر خداوند سبحان، بازدارنده او از ارتكاب گناهان است و مانع فسادهاي گوناگون او ميشود.[1]
از سلمان فارسى نقل شده گوید: با پیامبر خداa در سایه درختى بودیم، یک شاخه از آن برداشت و آن را تکان داد تا برگهاى آن ریخت، سپس فرمود: آیا از آنچه کردم نمىپرسید؟ عرض کردند: یا رسول اللَّه! به ما خبر بده، فرمود: همانا بنده مسلمان هرگاه که به نماز قیام مىکند گناهان او ریخته مىشود، همان طور که برگ این شاخۀ درخت ریخته شد.[2]
و در روایت دیگر فرمود: نمازگزار هنگام وضو، وقتي كه صورتش را ميشويد، گناهاني كه با صورتش انجام داده زدوده ميشود. زماني كه دو دستش را از آرنج ميشويد، گناهاني كه به وسيلة دستهايش انجام داده از بين ميرود. آنگاه كه سرش را مسح ميكند، معصيتهايي كه به وسيلة سرش انجام داده زدوده ميشود. چون بر دو پايش مسح ميكند، گناهاني كه به وسيلة پاهايش انجام داده، محو ميشود. اگر كسي در آغاز وضو گرفتن "بسم الله الرحمن الرحيم" بگويد، تمام اعضايش از گناه پاك ميشود... .[3]
با توجه به اینگونه احادیث میتوان گفت سرّ که نماز، وضو، غسل و تیمم (که آنها نیز در حقیقت بخشی از نماز هستند) همان طهارت از آلودگیهای باطنی است؛ چنانچه خداوند متعال میفرماید: "وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئات"[4]؛ در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار چرا كه حسنات، سيئات (و آثار آنها را) از بين مىبرند. نیز بعد از بیان احکام وضو و غسل و تیمم در سورۀ مائده، میفرماید "ما يُريدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُريدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون"[5]؛ خداوند نمىخواهد مشكلى براى شما ايجاد كند؛ بلكه مىخواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد. شايد شكر او را بجا آوريد.
بدین روی نماز هم رافع ناپاکیها و نجاسات از روح و جسم آدمی است و هم دافع آن؛ یعنی هم اجازۀ آلودگی به انسان نمیدهد و مانع از آن میشود و هم در صورت ابتلای به پلیدیها، آن را پاک میکند[6]، همانگونه که فرمود: "إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر"[7]؛ نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مىدارد.
مرحوم فیض کاشانی در اینباره میفرماید:
چون مقصود اصلی نماز؛ یاد حق تعالی، تجدید بیعت با او، ثنای او از روی مسکنت و خشوع، سؤال از مهّمات از او به ابتهال و خضوع است، پس هر آینه بنده ناچار است از حاضر ساختن دل در آن و فهمیدن آنچه میگوید به زبان،[8] و کمال این حضور و این فهم در کشف تأویل و سرّ نماز نهفته است.
بنابراین نمازگزاري كه به راز نماز آشناست، هرچه را در توجيه احكام، اذكار و افعال نماز گفته ميشود، وسيله شهود چيزي قرار ميدهد كه نزد خداوند گنجينه است و براي خواص اولياي او ذخيره شده است و عبارت است از "أسماء الحسني" نامهاي نيك و صفات برتر خداوند. بنده رازجو پس از سير به سوي آنها به جانب "شدن" ميگردد، زيرا حركت و سير، مقدمه "شدن" است و "شدن" همان راز واقعي نماز است[9] و پائينتر از آن هر چه گفته شده است، همه از قبيل آداب و حكمتها و سنّتهايي است كه ذاتاً ربطي به راز و نهان نماز ندارد كه امري عيني، خارجي و تكويني است، چون اينها كجا و يك سلسله مفاهيم ذهني، يا احكام اعتباري كجا، كه خارج از جهان اعتبار، هيچ اثري براي آنها نيست.[10]
بنابراین تنها عملی که همه استعدادها و قوای آدمی را به فعلیت میرساند، نماز است.
مرحوم حکیم سبزواری می فرماید: جائی که جمال صوری یوسفی محدود، زنان را فانی کند به نصّ کلام الهی که "فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ"[11]، جمال مطلق که هر جمال ظلّ جمال اوست چه خواهدکرد؟ خاصه نسبت به عارفین در حال استغراق در ذکر و عبادت. راه وصول به این مقام منیع نه تنها به صرف تحصیل شرایط و آداب و احکام نماز حاصل نمی شود؛ بلکه با اکتفا به جهاد مستمر با نفس نیز حاصل نخواهد شد،؛ چون جهاد اکبر هم لازم است و هرگز با اکتفا به جهاد اوسط، که نبرد با نفس باشد، میسر نمی شود. جهاد اکبر همانا نبرد عشق و عقل است، که اگر سالک از قید عقل مصطلح برهد و به عقل ناب که همان عشق به عبادت و سپس حصر آن در معبود است برسد، در جهاد اکبر پیروز شده است. بنابراین راه وصول به راز نماز، گذراندن همة مراحل جهاد می باشد.[12]
[1] . وَ بِإِسْنَادهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الرِّضَاwفِيمَا كَتَبَ إِلَيْهِ مِنْ جَوَابِ مَسَائِلِهِ أَنَّ عِلَّةَ الصَّلَاةِ أَنَّهَا إِقْرَارٌ بِالرُّبُوبِيَّةِ لِلَّهِ عزّوجل وَ خَلْعُ الْأَنْدَادِ وَ قِيَامٌ بَيْنَ يَدَيِ الْجَبَّارِ جَلَّ جَلَالُهُ بِالذُّلِّ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ الْخُضُوعِ وَ الِاعْتِرَافِ وَ الطَّلَبُ لِلْإِقَالَةِ مِنْ سَالِفِ الذُّنُوبِ وَ وَضْعُ الْوَجْهِ عَلَى الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ إِعْظَاماً لِلَّهِ عزّوجل وَ أَنْ يَكُونَ ذَاكِراً غَيْرَ نَاسٍ وَ لَا بَطِرٍ وَ يَكُونَ خَاشِعاً مُتَذَلِّلًا رَاغِباً طَالِباً لِلزِّيَادَةِ فِي الدِّينِ وَ الدُّنْيَا مَعَ مَا فِيهِ مِنَ الْإِيجَابِ وَ الْمُدَاوَمَةِ عَلَى ذِكْرِ اللَّهِ عزّوجل بِاللَّيْلِ وَ النَّهَارِ لِئَلَّا يَنْسَى الْعَبْدُ سَيِّدَهُ وَ مُدَبِّرَهُ وَ خَالِقَهُ فَيَبْطَرَ وَ يَطْغَى وَ يَكُونَ فِي ذِكْرِهِ لِرَبِّهِ وَ قِيَامِهِ بَيْنَ يَدَيْهِ زَجْراً "2" لَهُ عَنِ الْمَعَاصِي وَ مَانِعاً لَهُ عَنْ أَنْوَاعِ الْفَسَادِ. (الفقيه، ج1، ص 214، ح 645)
[2] . کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ a فِی ظِلِّ شَجَرَةٍ فَأَخَذَ غُصْناً مِنْها فَنَفَضَهُ فَتَسَاقَطَ وَرَقُهُ، فَقَالَ ألا تَسْأَلُونىعَمَّا صَنَعتُ؟ فَقَالُوا أخْبِرْنَا یا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: إنَّ الْعَبْدَ المُسْلِمِ إذَا قَامَ اِلَى الصَّلاةِ تَحَاطَتْ خَطایاهُ کَما تَحاطَتِوَرَقُ هذِهِ الشَّجَرَة. (وسائل الشيعة، ج4، ص 103)
[3] . وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا تَوَضَّأَ فَغَسَلَ وَجْهَهُ تَنَاثَرَتْ ذُنُوبُ وَجْهِهِ- وَ إِذَا غَسَلَ يَدَيْهِ إِلَى الْمِرْفَقَيْنِ تَنَاثَرَتْ عَنْهُ ذُنُوبُ يَدَيْهِ وَ إِذَا مَسَحَ بِرَأْسِهِ- تَنَاثَرَتْ عَنْهُ ذُنُوبُ رَأْسِهِ- وَ إِذَا مَسَحَ رِجْلَيْهِ أَوْ غَسَلَهُمَا لِلتَّقِيَّةِ- تَنَاثَرَتْ عَنْهُ ذُنُوبُ رِجْلَيْهِ- وَ إِنْ قَالَ فِي أَوَّلِ وُضُوئِهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ- الرَّحِيمِ طَهُرَتْ أَعْضَاؤُهُ كُلُّهَا مِنَ الذُّنُوبِ.(وسائل الشيعة، ج1، ص 398)
[4] . هود : 114.
[5] . مائده: 6.
[6] . مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ وُهَيْبِ بْنِ حَفْصٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍjقَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِsلَوْ كَانَ عَلَى بَابِ دَارِ أَحَدِكُمْ نَهَرٌ فَاغْتَسَلَ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْهُ خَمْسَ مَرَّاتٍ أَ كَانَ يَبْقَى فِي جَسَدِهِ مِنَ الدَّرَنِ شَيْءٌ؟ قُلْنَا لَا. قَالَ: فَإِنَّ مَثَلَ الصَّلَاةِ كَمَثَلِ نَهَرِ الْجَارِي كُلَّمَا صَلَّى صَلَاةً كَفَّرَتْ مَا بَيْنَهُمَا مِنَ الذُّنُوبِ. (التهذيب، ج2، ص 237، ح 938)
[7] . عنکبوت: 45.
[8] . فیض کاشانی، اسرار الصلاة.
[9] . معنای «شدن» به فعلیّت رسیدن همة قوای آدمی است؛ به این معنا که در پرتو نماز تمام استعدادهای نمازگزار به فعلیّت رسیده و شکوفا می گردد. این استعدادها طبق اسماء نامبرده در جوشن کبیر هزار اسم می باشد که وجود انسان می تواند ظرف تجلّی این اسماء باشد. پس انسان کامل، سرّ واقعی نماز می باشد، چون تمام استعدادها و قوایش به فعلیّت رسیده است.
[10] . راز امور اعتباری (طهارت، صلوة و سائر افعالی که حکم فقهی دارند) به وصف طاعت و عصیان موصوف می شود به خلاف راز امور حقیقی و تکوینی (رازهای جهان هستی)؛ عبدالله جوادی آملی، راز های نماز،
[11] . يوسف: 31.
[12] . عبدالله جوادی آملی، مقدمة سرالصلاة امام خمینی (ره)، 25ـ12.