راز تکبیرهای نماز

■ راز تکبیرهای نماز

راز تکبیرهای نماز

علی محمد باقی

تهیه مرکز تخصصی نماز

تكبيرات افتتاحيه

مستحب است در آغاز نماز ـ علاوه بر تکبیرة­الإحرام که جزء نماز و واجب می‏باشد ـ شش تکبیر دیگر گفته شود. اکتفا به سه یا پنج تکبیر نیز جایز است. به تکبیرات یادشده (هفتگانه، پنجگانه یا سه گانه) تکبیرات افتتاحیّه گفته می‏شود. [1]

هشام بن حكم نقل می­کند: از امام موسی بن جعفر سؤال كردم كه چرا در افتتاح نماز هفت تكبير داراي فضيلت بيشتري شده است؟ ایشان فرمودند: خداوند آسمان­ها را هفت، زمين‌ها را هفت، و حجاب­ها را هفتگانه آفريد، پس چون خداوند حضرتa  را به معراج برد و قرب او به پروردگارش به اندازۀ فاصلۀ دو كمان يا نزديك­تر شد، حضرت تكبير گفت و آغاز نمود به گفتن كلمات افتتاحيه نماز. پس چون حجاب دوم برايش برداشته شد، تكبير گفت و به همين منوال تا به هفت حجاب رسيد. پس آن حضرت هفت تكبير گفت. بدين جهت براي افتتاح نماز هفت تكبير گفته مي‌شود.[2] از این رو خداوند عزّوجل او را به نهایت بزرگواری رساند.[3]

انسان سالك، وقتي از ماده و شئون مادي به فراز آيد، ادراك حجاب­ها و دست­يازي به فراسوي آن براي وي آسان مي‌گردد و اين همان معناي دريدن حجاب است. دريدن هر حجابي، متناسب با همان حجاب است. حجاب نوري هفت آسمان جز با نور در هم نمي‌شكند؛ تكبير در آنجا نقش از بین بردن حجاب نوري دارد؛ لذا داراي حقيقتي عيني است كه بر غير خود چيره است. چون تعداد اين آسمان­ها هفت است و در طول هم قرار گرفته‌اند، هر حجابي پاره شود، مرتبه‌اي از تقرب حاصل مي‌آيد كه پيش از آن نبوده است. پس هرگاه نمازگزار تكبير مي‌گويد، درجه‌اي در مناجات به مولايش نزديك مي‌شود. قربی که بیش از این حاصل نشده بود. بنابراین درجات قرب به خداوند متعال نیز طولی است.

 در ابتدای نماز كه معراج مؤمن است[4] نيز هفت تكبير مقرر شده است. به هر تكبيري بر آسماني از آسمان­هاي قرب و معرفت در مي‌آيد و نماز از هفت آسمان مي‌گذرد و به درجۀ قبولي مي‌رسد[5]. و نیز بیان شده: "راز تكبير‌هاي هفتگانه همانا برطرف نمودن غفلت نمازگزار از انكسار و ذلّت در پيشگاه خداوند است، و رقم هفت اشاره به آسمان­هاي هفتگانه و زمين­ها و درياهاي هفتگانه است".[6]

بايد توجه داشت كه تعدد تكبيرات از باب تأكيد يك تكبير و تکرار معنای گذشته نيست؛ بلكه هر يك از آنها معناي ويژه‌اي دارد كه غير از معناي ديگري است و هر تکبیر به نوبة خود تأسیس پایة جدید از سیر معنوی است. چنانكه تعدد واژه "وحدَهُ وحدَهُ وحدَه" در دعا، براي تأكيد نيست؛ بلكه هر يك از آنها ناظر به مرتبه‌اي خاص از توحيد ذاتي، صفاتي و افعالي است.[7]

در انتها تفسیر دیگری برای این تکبیرها از کلام امام صادق بیان می­داریم. حضرت فرمودند: "تكبيرهاي اول نماز از آن رو هفت عدد است كه اصل نماز دو ركعت است و با هفت تكبير گشوده مي‌شود: تكبيرة­الاحرام، تكبير ركوع، دو تكبير سجده‌هاي ركعت اول، تكبير ركوع ركعت دوم و دو تكبير سجده‌هاي ركعت دوم، پس وقتي انسان در آغاز نمازش هفت مرتبه تكبير گفت و بعضي از تكبيرهاي بين نماز را فراموش كرد و يا به طور كلي از آنها غافل ماند، نقصي به نمازش وارد نمي‌شود".[8]

تكبيرة الاحرام

تکبیرِ ابتدای نماز، دریچة ورود به رحمت الهی است. وقتى كه نمازگزار دو دستش را برای گفتن "ألله­اكبر" بالا می­برد و ثناى خدا می­گويد، خداى تعالى به ملائكه خود چنين مى­فرمايد: "اى عبادت كنندگان من! آيا نمى­بينيد بنده­ام را كه چگونه مرا بزرگ و عظيم شمرد و از شريك و تشبيه و نظير پاك دانست و دستش را بالا برد و از آنچه دشمنان من می­گویند بیزاری جست. شما را شاهد مى­گيرم كه به زودى او را در خانۀ جلالم بزرگ و عظيم خواهم كرد و پاك می­گردانمش در دار كرامتم و او را از گناهان پاك می­سازم و از عذاب جهنم و آتش، او را حفظ مى­كنم".[9]

روح این تكبير، چيزي جز تسبيح و تنزيه نيست؛ زيرا معناي تكبير اين است كه خداوند برتر از آن است كه به حس، تخيل، توهم و يا تعقل آيد؛ چون او نه جسم است و نه چيزي كه با جسم سر و كار داشته باشد. نه صورت و معناي جزئي است و نه مفهوم كلي. پس خدا برتر از آن است كه كسي بتواند حقيقت بي‌ پايان او را به كشف و شهود بنگرد؛ زيرا حقيقت بي‌پايان، موجود ازلي، ابدي و سرمدي فراتر از آن است كه كسي بتواند به كنه او پي ببرد؛ لذا معرفتش همراه با اعتراف به عدم شناخت اوست؛ چنانكه قرآن این حقیقت را تذکر می­دهد" سُبْحانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُون‏ "[10] و امير موّحدان مي‌فرمايند: "لَمْ يُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِه[11]؛ عقل­ها اطلاعی بر حدود صفت خداوند ندارند.

كسي كه غير از خداوند را بزرگ مي‌داند، تكبير حقيقي نمی­گوید، گرچه در نماز و غير نماز آن را بر زبان جاري سازد. این فرد نمی­تواند انتظار آثار تکبیر را در وجودش داشته باشد؛ چون تنها به زبان آن را گفته و به حقیقت معنای آن التزام عملی ندارد. به بیانی دیگر: نظام هستي بر پايه علت و معلول بنا شده است و علت باید قوی­تر از معلول باشد تا بتواند آن را به وجود آورد. پس فقط تلفظ به تكبيري كه اعتبار است، امكان ندارد كه اثر بگذارد.

امام صادق در وصف این افراد می­فرمایند: "فَإِذَا كَبَّرْتَ فَاسْتَصْغِرْ مَا بَيْنَ السَّمَاوَاتِ الْعُلَى وَ الثَّرَى دُونَ كِبْرِيَائِهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى إِذَا اطَّلَعَ عَلَى قَلْبِ الْعَبْدِ وَ هُوَ يُكَبِّرُ وَ فِي قَلْبِهِ عَارِضٌ عَنْ حَقِيقَةِ تَكْبِيرِهِ قَالَ يَا كَاذِبُ أَ تَخْدَعُنِي وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأَحْرِمَنَّكَ حَلَاوَةَ ذِكْرِي وَ لَأَحْجُبَنَّكَ عَنْ قُرْبِي وَ الْمُسَارَّةِ بِمُنَاجَاتِي‏ "[12]؛ چون تكبير نماز را گفتي، آنچه را ما بين آسمان و زمين است، در مقابل كبریایي خدا كوچك و ناچيز بشمار. پس هنگامی که خداوند بر قلب بنده، زماني كه تكبير مي‌گويد آگاه شود؛ در حالیکه در دل او چيزي باشد كه از حقيقت معناي تكبير بازش ‌دارد [در حقیقت چنان است که چیز دیگری را پیش از خدا در دل تعظیم و توقیر می­نماید]، به او مي‌گويد: ‌اي دروغگو آيا مرا مي‌فريبي؟ به عزت و جلالم سوگند كه از شیريني ياد خود محرومت مي‌كنم و از قرب به خود و شادماني مناجاتم محجوبت مي‌سازم.

پس به هنگام نماز خواندن، دل خود را بيازما، اگر شيريني نماز را در عمق جان يافتي و دلت از راز و نياز با او شادمان شد و از گفت­و­گو با او لذت بردي، بدان كه خداوند تو را در تکبیری که بر زبان رانده­ای تصدیق فرموده است وگرنه بدان که فقدان لذت مناجات و محروميت از شيريني عبادت، دليل بر اين است كه خدا تو را در تكبيرت دروغگو دانسته است و از درگاه خود رانده است.[13]

به همین دلیل هرگاه در نماز، حلاوت و شيرينى مناجات را يافتيد، بدانيد كه تكبير شما مورد قبول و تصديق خداوند قرار گرفته و اگر چنين نبود، بدانيد كه خداوند، شما را نپذيرفته و سخنتان را تصديق نكرده است.[14]

بالابردن دست­ها هنگام تكبيره الاحرام

از آداب تکبیر این است که دست­ها را هنگام تکبیر تا برابر گوش­ها بالا آوریم. در روایات رازهای این عمل با توجه به جنبه­های مختلف آن بیان شده است. از جمله امیرالمؤمنینj می­فرمایند: "معناي اين كار اين است كه نمازگزار چنين مي‌نمايد كه خداوند بزرگ و يكتايي كه براي او همانندي نيست، با انگشتان ستوده نگردد و با حس‌ها چه ظاهري و چه باطني درك نشود."[15]

امام رضا در راز این عمل می­فرمایند: بلند نمودن دست­ها، نشانۀ التماس، بي‌كسي و زاري نمودن است. پس خداوند عزوجل دوست دارد كه بنده­اش در وقت نيايش و ياد كردن او، به حال اظهار درماندگي و عجز و زاري و درخواست و التماس باشد و از اينكه بالابردن دست­ها نوعي توجه و حضور قلب است بدان چه مي‌گويد و قصد آن را دارد.[16]

در حدیث دیگری آمده است: دست برداشتن، اشاره به این است که: ‌ای خدای آمرزنده، در یَم گناه غرقه­ام، دستم گیر تا برآیم.[17]

مانده در دشت فراقم ره نما، ‌ای رهنما                   غرقه در دریای هجرم دست گیر،‌ای دستگیر

 مرحوم ملكي تبريزي در این باب می فرماید: با اوّلِ تكبير دست­ها بلند شود و به آخر آن دست­ها فرو افتد به گونه‌اي كه با تمام شدن تكبير بالابردن دستها هم تمام مي‌شود و بايد در هنگام بالابردن دستها كف دستها به سمت قبله باشد، بهتر اين است كه سر انگشتان تا مقابل قسمت پايين گوش برسد، آنچه كه مقصود از اين عمل است، بیزاری جستن از هر شرك و شريكي و از هر چه مشركان قائل به آن هستند، مي‌باشد و ثمرۀ آن، برائت جستن در پيشگاه خداوند عزّوجلّ از همه گناهان و معاصي خود و از عذاب جهنم و آتش آن است.[18]

 

تکبیرهای قيام و ركوع و سجود

نمازگزار در حال قیام، رکوع و سجده­، خداوند را به اوصاف مختلف توصیف می­کند. اما حقیقت این است که خداوند از توصیف­هایی که در ذهن ماست، منزه می­باشد؛ به همین علت بعد از هر توصیفی تکبیری گفته می­شود. این تکبیرهای هنگام نماز، دائماً بزرگداشت خدای متعال از توصیف بندة ناقص و محدود از ذات نامحدود او می­باشد. در واقع بعد از هر مرحله قرائت و ذکر، با تکبیری، خدا را از آنچه به زبان محدود توصیف کرده، بزرگ­تر دانسته و منزه از آن می­داند؛ چنانچه فرمود: "سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُون"[19] ؛ خداوند از توصیف توصیف کنندگان منزه تست.

البته هستند کسانی که می­توانند خداوند را توصیف حقیقی کنند و آنها عباد مخلَص هستند که خداوند آنها را برای خود خاص گردانیده است: "سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُون ، إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصين "[20]. آنها فانی در او شده و چیزی جز او نمی­بینند. لسان الله هستند[21] و جز آنچه خداوند بر زبان آنها جاری کرده بیان نمی­دارند: "وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى"[22]

 

 

[1] . عبدالاعلی بن علیرضا سبزواری، مهذب الاحکام جلد 6، ص187.

[2] . روح الله خمینیw؛ سرالصلاة،ص80.

[3] . رَوَى هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ‏: "أَنَّ النَّبِيّ لَمَّا أُسْرِيَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ قَطَعَ سَبْعَةَ حُجُبٍ فَكَبَّرَ عِنْدَ كُلِّ حِجَابٍ تَكْبِيرَةً فَأَوْصَلَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِذَلِكَ إِلَى مُنْتَهَى الْكَرَامَةِ. " (من لایحضره الفقیه،ج 1،ص30)

[4] . اشاره به این مطلب که: اگر روایت "الصلاة ، معراج المؤمن" را به علت اینکه مرسل از پیامبر نقل شده را قبول نکنیم، در مضمون روایات از جمله اینکه مبدا اعمال نماز در معراج بوده نیز می­توان این مفهوم را برداشت کرد.

البته می­توان مفهوم وسیله عروج بودن نماز برای مؤمنان را نیز از مفهوم سه آیه برداشت کرد.

الف. نماز ذکر خداست؛ "أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري‏"( طه: 14)

ب. با ذکر خداوند دل­ها اطمینان می­گیرد "أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب‏" (رعد:  28).

ج. قلب مطمئن هم به سمت خداوند عروج می­کند "يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة" (فجر: 27و28).

[5] . میرزا جواد ملکی تبریزیw؛ اسرار الصلاة، 116.

[6] . عبدالله جوادی آملی، مقدمة سرالصلاة نقل از کشف الغطاء، ص 293.

[7] . عبدالله جوادی آملی، رازهای نماز،ص 55.

[8] . من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 437.

[9] . فَإِذَا رَفَعَ يَدَيْهِ وَ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ أَثْنَى عَلَى اللَّهِ قَالَ اللَّهُ‏ تَعَالَى يَا عِبَادِي أَ مَا تَرَوْنَ كَيْفَ كَبَّرَنِي وَ عَظَّمَنِي وَ نَزَّهَنِي عَنْ أَنْ يَكُونَ لِي شَرِيكٌ أَوْ شَبِيهٌ أَوْ نَظِيرٌ وَ رَفَعَ يَدَهُ  وَ تَبَرَّأَ عَمَّا يَقُولُهُ أَعْدَائِي مِنَ الْإِشْرَاكِ بِي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي سَأُكَبِّرُهُ وَ أُعَظِّمُهُ فِي دَارِ جَلَالِي وَ أُنَزِّهُهُ فِي مُتَنَزَّهَاتِ دَارِ كَرَامَتِي وَ أُبْرِئُهُ مِنْ آثَامِهِ وَ مِنْ ذُنُوبِهِ وَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ وَ مِنْ نِيرَانِهَا. (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص 78)

2. صافات: 180

[11] .نهج البلاغه، خ 49.

2. عبدالرزاق بن محمدهاشم گیلانی، ترجمه مصباح الشریعه، ص 105.

[13] . روح الله موسوی خمینیw؛ سر الصلاة، 20.

[14] . محمدبن شاه مرتضى فيض كاشانى، محجةالبيضاء، ج 1، ص 385.

[15] . من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 474.

[16] . عیون اخبار الرضاj،ج2، ص320.

[17] . محمدبن شاه مرتضى فیض کاشانی، اسرار الصلاة، باب تکبیر.

[18] . میرزا جواد ملکی تبریزی،سر الصلوه، ص 319.

[19] . صافات: 159.

[20] . صافات: 159و 160.

[21] . عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنْ أَسْوَدَ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍjفَأَنْشَأَ يَقُولُ ابْتِدَاءً مِنْهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ نَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ بَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ لِسَانُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَيْنُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ فِي عِبَادِهِ. (الكافي، ج‏1، ص 145)

[22] . نجم: 3.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 2124 کلمه
1394/1/27 ساعت 09:59
کد : 176
دسته : اسرار نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
راز تکبیرة الاحرام
بالا بردن دست
تکبیرات افتتاحیه
قیام
رکوع
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز