راز ادب و قرب

■ راز ادب و قرب

راز ادب و قرب

علی محمد باقی

تهیه مرکزتخصصی نماز

در ركوع ادب (عبوديت) است و در سجود قرب (به معبود) و كسي كه به نيكي ادب نگذارد، قرب را نشايد. بنابراین می‌توان رکوع را مقدمه سجود و سجود را اوج نماز دانست. بنابراین راز این دو، راز اوج نماز است و دانستنش لازم.

ركوع

در نماز به دستور رب عظیم به رکوع می­رویم "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ارْكَعُوا ..."[1]. رکوعی که در آن اسراری نهفته و همچون دیگر اعمالِ نماز مبدأ سرّ آن را در معراج پیامبرa می­توان یافت.

در نمازی كه حضرت رسولa در معراج اقامه کردند، پس از ركوع به ایشان خطاب رسيد: به عرش من بنگر، ایشان می­فرمایند: من آنچنان عظيم به عرش الهي نگريستم كه از ديدنش بيهوش شدم. آنگاه پس از ديدن آن عظمت به من الهام شد و گفتم "سبحان ربي العظيم و بحمده". پس چون اين ذكر را گفتم از حالت غشوه بيرون آمدم تا اينكه با الهامات پي در پي هفت مرتبه آن را گفتم، پس به خود آمدم و به حال عادي بازگشتم.[2]

امام خمینیw در این خصوص چنین می­فرماید: نظر كن‌ اي عزيز به عظمت سلوك سرور كل و هادي سبل كه در حال ركوع، كه نظر به مادون خود است، نور عرش را بيند، و چون نور عرش در نظر اوليا جلوۀ ذات است بي‌مرات، تعيّن نفسي از بين برود و حالت غشوه و صحق دست دهد. پس ذات مقدس به عنايات ازلي از آن وجود شريف دستگيري فرمود و با الهام حّبي "تسبيح و تعظيم" و "تمجيد" را به آن ذات مقدس تلقين فرمود، تا پس از هفت مرتبه به عدد حجب و عدد مراتب انسان، به خود آمد و حالت صحو براي او دست داد و در جميع نماز معراج اين احوال دوام داشته است.[3]

نپیچم سر ز فرمانت به تیغم گر زنی هر دم       مرا جان بهر آن باید که قربان رهت گردم

امام صادق می فرمایند: هيچ بنده‌اي براي خدا به حقيقت ركوع نكند، مگر آنكه خداوند تعالي او را به نور جمال خود بيارايد و در سايه كبريايي اش جاي دهد و جامه برگزيدگانش بپوشاند. ركوع (مرحله) اول و سجود (مرحله) دوم، هركس معني و حقيقت اولي را به جاي آورد شايستگي دومي را يافته است. در ركوع ادب (عبوديت) است و در سجود قرب (به معبود) و كسي كه به نيكي ادب نگذارد، قرب را نشايد. پس ركوع كن همانند ركوع كسي كه قلباً خاضع براي خداست و تحت سلطه او، ذليل و بيمناك است و اعضاء خود را از حركتهاي لغو حفظ كن و مگذار كه در اثناي نماز به غير آنچه بايد  مشغول بود، مشغول شوند.[4]

 

این تسبیح و ادب در ظاهرِ ركوع به صورت خم شدن در برابر خدای عظیم تمثل مي‌يابد. از طرفی ذكر مستحبي ركوع نيز با اين تأويل تناسب دارد: "اللَّهُمَّ لَكَ رَكَعْتُ، وَ لَكَ أَسْلَمْتُ، وَ بِكَ آمَنْتُ، وَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ، وَ أَنْتَ رَبِّي، خَشَعَ لَكَ قَلْبِي وَ سَمْعِي وَ بَصَرِي وَ شَعْرِي‏وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ مُخِّي وَ عَصَبِي و عِظَامِي وَ مَا أَقَلَّتْهُ قَدَمَايَ غَيْرَ مُسْتَنْكِفٍ، وَ لَامُسْتَكْبِرٍ، وَ لَامُسْتَحْسِرٍ، سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِه‏"[5]

بدین سان به قدر نیستی تو، هستی حق تو را جلوه­گر گردد. اگر تو را نباشی [و بتوانی خود را نبینی] او باشد[6] [و می­توانی او را ببینی. از طرفی هر میزان که هنوز خود­بینی و خود­خواهی در تو باشد از دیدن او محرومی].

از  هستی خویش تا که غافل نشوی              هرگز به مراد خویش، واصل نشوی

از بحر ظهور، تا به ساحل نشوی                   در مذهب اهل عشق کامل نشوی

زمانی که نمازگزار با توجه به این عظمت، به رکوع ­رود، خداوند خطاب به فرشتگان می­فرماید:"آیا نمی­بینید که چگونه در مقابل جلالِ عظمتم، تواضع کرده است؟ ‌اي فرشتگان! شما را گواه مي‌گيرم که او را در عظمت خداوندی خود عظمت خواهم بخشید".[7]

تأویل بر خواستن از رکوع

چنانچه گفته شد، مؤمن برای ادب کمر به رکوع خم می­کند و ادب نیز به این است که خود را در مقابل هستی­بخش هیچ نداند؛ اما زمانی که بعد رکوع کمر راست می­کند و برای گفتن تکبیر قیام می­کند، تداعی کنندۀ این است که از نیستی به هستی رسیده و خداوند به او اجازه داده که بعد از نیستی، در رکوع وجود پیدا کند و توان تکبیر داشته باشد. امیرمؤمنان می­فرمایند: زمانی که میگویی "سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ‏" تأویلش این است که "شکر خدایی را که من را از نیستی خارج کرد و هستی بخشید".[8]

باید توجه داشت که "سَمِعَ" در این ذکر به معنای شنیدن ظاهری نیست؛ چون خداوند هر صدایی را می­شنود؛ بلکه به معنای اجابتِ کسی است که او را حمد و ستایش می­کند.

از اسرار دیگر برخواستن از رکوع اینکه امام حسن عسکری می­فرمایند: چون نمازگزار سرش را از رکوع برمی­دارد، خداوند به ملائک می­گوید: شاهد باشید که زیباترین عاقبت را برای او قرار می­دهم و به سوی بهشتم او را سیر می­دهم.[9]

 

 

 

 

 

سجود

حضرت رضا راز سجده را چنین بیان می­دارند: سجده نزدیک­ترین حالت بنده به خدای بلند مرتبه است و این سخن خداوند عزوجل است که: "وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِب"[10].[11] بنابراین اگر بنده جویای نهایت قرب به پروردگاراست، باید که آن را در سجده جست­وجو کند. زیرا که سجده در بین دیگر عبادات نیز بالاترین[12] و نهايتِ درجة عبودیت[13] است. تا بدانجا که نماز، که خود زیبایی مؤمن است، جمالش را از سجده دارد[14] و چنان است که "سجده" شاخص و علامت شناخت مؤمن[15] قرار گرفته است. می­توان گفت بیشترین و والاترین رازهای عبادت در سجده نهفته است. چنانچه در نزد اهل سرّ؛ سرّ سجده ، تمام نماز و تمام سرّ  نماز است و آخرين منزل قرب و منتهي النهاية وصول است.

سجده نزد اهل معرفت و اصحاب قلوب، چشم فرو بستن از غير و رخت بر بستن از جميع كثرات حتي كثرت أسما و صفات و فناي در حضرت ذات است.[16] امام صادق می­فرمایند: به خداوند متعال سوگند كه خسارت و ضرر نكرد كسى كه حقيقت سجده را بياورد. اگر چه در عمر خود يك بار سجده حقیقی را انجام داده باشد. رستگار نشد آن كسى كه با خداى خود در حال سجده شبيه به شخصى باشد كه خود را فریب داده و غافلست از آنچه خداوند متعال براى سجده­کنندگان مهيا كرده است از بشارت­هاى دنيوى و آسايش و خوشى در آخرت. از خداوند دور نمی­گردد كسى كه در حال سجود آداب قرب پروردگار متعال را رعايت كند و هرگز نزديك نمى‏شود به او كسى كه بی­ادبی نشان داده و احترام مقام الوهيت را رعايت نكند. رعايت نكردن احترام به آن است كه قلب خود را به ما سوى پروردگار متعلق كند.

پس سجده كن مانند سجده كسى كه در پيشگاه پروردگار متعال خاضع و ذليل بوده و مى‏داند كه او از خاكى آفريده شده است كه همه او را لگد مى‏كردند. سپس از نطفه‏اى تركيب يافته است كه همه او را مكروه مى‏شمردند. او از نيستى و عدم قدم به ميدان وجود گذاشته است.

همانا خداوند سجده را سبب نزديكي جستن به او با قلب و باطن و جان قرار داد، پس كسي كه به او نزديك شود، از غير او دور گردد. آيا نمي‌بيني كه در ظاهر سجده شكل نمي‌گيرد مگر آنكه همه چيز از نظرت پنهان گردد و هر چه ديدگان مي‌بيند از تو محجوب شود. همچنين است امر باطن، پس هر كس در نماز دلبستگي به چيزي جز خداوند عزّوجّل داشته باشد، به همان چيز نزديك است و از حقيقت آنچه خداي عزيز از او در نماز خواسته است دور؛ زیرا خداوند براى هيچ كس دو دل نيافريده؛ "ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في‏ جَوْفِه"[17]. حضرت رسول اکرمa فرمودند كه خداي عزيز فرمود: من اطلاع بر قلب بنده‌اي كه در آن حبّ اخلاص براي اطاعت من و به دست آوردن رضاي من است پيدا نمی­كنم، مگر آنكه خودم متولي امور او شوم و دستور به تدبير كارهاي او دهم. كسي كه به غير من مشغول باشد، خود را مسخره کرده است و اسم او در ديوان زيانكاران نوشته و ثبت شود".[18]

چون نمازگزار به سجده می­رود، خداوند به ملائک خطاب می­کند: ای ملائک من! ببینید که بندة من چگونه بعد از اینکه بزرگی بخشیدمش، تواضع کرده. در آینده او را به همراه حق بلندی می­بخشم و باطل را به سبب او دور می­کنم.[19]

در روايتي سعيد بن مسيّب نقل مي‌كند: در سفری حضرت امام سجاد در منزلي فرود آمدند و دو ركعت نماز گزاردند. در سجودشان تسبيح گفتند، به نحوي كه همه درختان و كلوخ‌ها با آن حضرت تسبيح مي‌گفتند. ما بيمناك شديم، پس ایشان سر برداشتند و فرمودند: ‌اي سعيد آيا به هراس افتادي؟ عرض كردم: آري ‌اي فرزند پيامبر خدا، فرمودند: این تسبیح اعظم است.[20]

هم صدا شدن سنگ و كلوخ با امام سجّاد ، اقتدا به ایشان است. بنابراین تسبیح امام معصوم سبب تسبیح درخت، کلوخ و هم نوایی آنها با امام در تسبیح است. آنچه در این تسبیح مؤثر است، همان راز نهانی ذکر است نه لفظ ونه مفهوم ذهنی آن و دست یازیدن به این مقام تنها اختصاص به امام معصوم ندارد.[21]

ارتباط دیگر سجده با امامت این است که نمازگزاری که سجده­اش را طولاني كند، این سجده او را را لایق شفاعت پیامبر و رسیدن به بهشت قرار داده است. روایت شده است که مردي خدمت حضرت نبی اکرم رسید و عرض كرد: مرا كاري بياموز كه خداوند مرا با تو محشور گرداند، ایشان فرمودند: در برابر خداوند يكتاي قهار سجده­ات را طولاني كن.[22]

نیز گروهي خدمت حضرت ختمی مربتة رسيدند و عرض كردند: بهشت پروردگارت را براي ما تضمين فرما؛ ایشان فرمودند: (برای اینکه شفاعتم نصیب شما شود) من را به طولانی کردن سجده­هایتان کمک کنید![23]

راز دیگر سجده، رساندن نمازگزار به نور و هدایت است. امام صادق می فرمایند: من نور را در دو چیز یافتم، در گریه و سجده.[24]

این نور واقعتی بیرونی دارد که برای حتی بر زمینی که بر آن سجده کرده شده نیز اثر می­گذارد. چنانچه پیامبر اکرم می­فرمایند: زمینی که مومن بر آن سجده می­کند نورش به آسمان می­تابد![25]

معلوم مي‌شود زمين تيره‌اي كه سجده كننده چه بسا آن را كم بشمرد، به بركت سجده‌اي كه درون آن روشنايي است، به آسمان سبزي كه بر او سايه افكنده پرتو افشاني مي‌كند.

بنابراين فرمودة اميرالمؤمنين که: انجام دهندة عمل نیک از عمل بالاتر است[26] و پديد آورنده نيرومندتر از پديده خويش است؛ وقتي سجود نور و روشنايي دهنده باشد، سجده كننده از نور بيشتري برخوردار است و نیز دیگران را نور می­بخشد. حال وقتي سجده، وصف الحال سجده كننده باشد، سپس اين حالت ملكه او شود و بعد از ملكه شدن بر اثر ترقي، فصل مقوّمِ[27] ذات اصلي او گردد. در اين صورت سجده كننده پرتو افكن مي‌شود، يعني داراي نوري مي‌گردد كه به كمك آن در ميان مردم راه مي‌رود[28] و اين خود براي راز سجود كافي است.

شايد مقصود آنچه گفته شده که: "آن كسي است كه براي شكر سجده مي‌كند، وجه خدا را مي‌بيند"[29]، همين نور باشد.[30]

 

سجده در معراج

تمثل و مصداق کامل سجده را همچون دیگر حالات عبادت، باید در معراج پیامبرa مشاهده کرد. امام كاظم می­فرمایند: در معراج بعد از اينكه پیامبرa سر از ركوع برداشتند، خداوند فرمود: ‌اي محمدa  سجده كن براي پروردگارت. ایشان با صورت به سجده افتادند و ذكر سجده را گفتند، دستور آمد بنشين. آن حضرت نشستند؛ جلالت پروردگار جل جلاله را متذكر گشته، بي‌اختيار به صورت و دو دست بر زمين به سجده رفتند. پیامبرa می­فرمایند: به من الهام شد که بگویم: "سبحان ربي الاعلي و بحمده". به علت عظمتی که دیدم، هفت بار این ذکر را تکرار کردم. هر بار که می­گفتم حجابی از من برداشته می­شد. بعد بلند شدم و بین دو سجده استراحتی کردم، از حالتی که به من دست داد و از عظمتی که دیدم. به الهام خداوند سر از سجده برداشتم. حالت مدهوشی از عظمت خداوند به من دست داد. [دوباره از شدت عظمت] به سجده رفتم و گفتم "سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِه".[31]

امام خمینیw در شرح این حدیث فرموده­اند: اينكه خداوند قادر فرمود به عرش من بنگر، براي عرش اطلاقاتي است كه در اين مقام ممكن است عرش وحدانيت و عظمت... مراد باشد. غشوه آن سرور ممكن است اشاره به مقام فناي در حضرت عظمت... باشد. چنانچه ذهاب نفس نيز مناسب با اين مقام است و تسبيح و تعظيم و تحميد، به الهام آن ذات مقدس براي رؤيت اين عظمت و كبريا است،... و بدان كه براي واصلين به مقام قرب، در اول تجليات ـ گرچه تجليات باشد ـ يك دهشت و هيمنه­اني است كه قلوب صافيه آنها را متزلزل و منهدم كند در تحت انوار تجلّي عظمت و اگر قلوب را استعداد و طاقت نباشد، در همان هيمان و دهشت تا آخر بمانند و اگر استعداد قلوب كه از عطيّات ابتدائيّه فيض اقدس است زياد باشد، پس از آن حيرت و هيمان و دهشت... كم­كم حالت سكون و بيداري و طمأنينه و هوشياري دست دهد. تا آنكه حالت صحو تامّ حاصل شود و در اين مقام، که مقام تمكين است، لايق تجليّات عالي­تري گردد. همين طور تجليّات به مناسبت قلوب آنها واقع شود، تا به منتهاي قرب و كمال واصل آيند... [32].

پس اين بيهوشيِ [پیامبر بر اثر دیدن آن عظمت]، فناي في الله و مشاهده انوار عظمت الهي است؛ یعنی از خود فراموشي است نه زائل شدن و رفتن عقل؛ كه اگر بيهوشي باشد كه ما تصوير مي‌كنيم، بايد بدن به زمين بيفتد در حالي­ كه حضرت به ركوع و سجده مي‌افتادند.[33]

راز دو سجده

در حديثی اميرالمؤمنين تأویل دو سجده را این گونه بیان می­دارند:

سجدۀ اولی اشارتی­ است به قلب که از خاک آفریده شده­ای! سپس که سر را بر می­داری؛ کنایت است به اینکه [روزی] از زمین خارج می­شوی. سجده دوم؛ تلویح به این دارد که باز به خاک بر می­گردی. سر که بر می­داری، رمزی است به اینکه در رستاخیز بار دیگر از خاک برآیی.[34] پس دو سجده معنای این آیه را یادآور است: "مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فيها نُعيدُكُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى‏"[35]؛ من را از خاك آفريدي و از خاك خارج كردي و ميراندي و از خاك خارج كردي.

امام خمینیw می­فرماید: کلام در سفر از خلق به حق و از کثرت به وحدت، و از ناسوت به مافوق جبروت است، تا حدّ فنای مطلق که در سجدة اول حاصل شود. فنای از فنا که پس از صحو (هشیاری)، در سجدة دوم حاصل گردد و این تمام قوس وجود است من الله و الی الله.[36]

در خدا گم شو کمال این است و بس (فنای اول)    گم شدن گم کن وصال این است و بس( فنای دوم)[37]

حال بر ماست که در سجده، عظمت الهی را در قلب تازه گردانیم با ذکر:"سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِه" و به تکرار، آن را تأکید نماییم؛ تا با فزونی ذکر، نزدیکی بیشتر حاصل شود. چون دل رقّت یافت و این رقت بر نمازگزار آشکار گشت، امیدواری به رحمت پروردگار او را فرا می­گیرد؛ زیرا باران رحمت الهی بر ناتوانی و خاکساری می­بارد؛ نه بر کبر و غرور.

افتادگی آموز اگر طالب فیضی                      هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

حال که سَر برداشتن از سجدۀ اول اشاره به خروج از خاك و طين می­باشد و سجده دوم اشاره به عود به سوي خاك و خفتن زير زمين است، پس اين مهلت كوتاه كه بين­السجدتَين طمأنينه مي‌نمايي و دقيقه‌اي مكث مي‌كني، اشاره به عالم دنياست كه منزل بين المنزلين است و زندگي در او به قدر طمأنينه بين السجدتين است! و چون دنيا دار معاصي و شهوات است و خانه ملاهي و لذات... پس از اين جهت در اين منزل بايد استغفار و انابه به درگاه خداوند كرد، كه انفكاك از معصيت بدون توفيق و عظمت حضرت حق جلّ و علا مقدور نيست.[38]

پس وقتی سر از سجده بر می­داری، نیازت را بگو که آمرزش می­باشد "أستغفر الله ربّی و أتوب إلیه" و دوباره به سجده برو که تکرار سجده، تکرار تواضع است[39] و این تکرارِ تواضع، باری دگر رحمت الهی را شامل بنده می­کند.[40]

سرّ سجده بر زمين

در سجده گرامی­ترین اعضا، به پست­ترین که خاک است، ساییده می­شود. تا نهایت خضوع و فروتنى را فقط براى خداى عزّوجل داشته باشد.

هشام بن حكم مى‏گويد: محضر امام صادق عرض كردم: بفرماييد سجده بر چه چيز جائز است و بر چه چيز جایز نيست؟

حضرت فرمودند: جايز نيست سجده مگر بر زمين يا بر آنچه از زمين مى‏رويد به شرط آنكه مأكول يا ملبوس نباشد. عرض كردم: فدايت شوم، علّت آن چيست؟ فرمود: زيرا سجود و خضوع و فروتنى براى خداى عزّوجل است لذا سزاوار نيست كه آن را بر مأكول و ملبوس قرار دهند چه آنكه دنیا­پرستان بندگان خوردنی­ها و نوشیدنی­ها هستند. حال آنكه سجده‏كننده در سجودش، مشغول عبادت حق تبارك و تعالى است؛ از اين رو شايسته نيست اينكه پيشانى خود را در حال سجود بر معبود ابنای دنيا كه فريفته او هستند بگذارد. سجده بر زمين افضل است؛ زيرا نسبت به تواضع و خضوع در مقابل حق عزّوجل رساننده‏تر مى‏باشد.[41]

به حضرت صادق عرض شد چرا خداوند ابراهيم را خليل خود گردانيد؟ فرمودند: براى سجده بسيارى كه بر زمين مى كرد.[42]

ارتباط رکوع و سجده

نکته اول: چنانچه بیان شد رکوع و سجده دو رکن ظاهر(فقهی) و باطنی نماز هستند. ترک عمدی آنها، نماز را باطل می­کند و دیگر سرّی برای نماز نمی­گذارد.

تشریع اعمال ظاهری نماز نیز گویای این ارتباط معنایی و اسراری آنهاست. بدین جیت است که حضرت رضا در پاسخ اين سؤال که چرا در هر رکعت نماز، رکوع یک بار است و سجده دو بار، فرمودند: ركوع نماز از افعال حال قيام است و سجده از افعال حال قعود و نشستن. نماز نشسته، نيمِ نماز ايستاده است؛ لذا سجده دوبار مقرر شده تا با ركوع برابر باشد و ميان آن دو تفاوت نباشد، چرا كه نماز ركوع است و سجود.[43]

نکته دوم: همانگونه که بیان شد[44] ادب در رکوع مقدمه و سبب تقرب در سجده است. گفتنی است که این معنا از آیات پایانی سوره فجر نیز استفاده می­شود؛ زیرا در این آیات علت و مقدمة رسیدن به قرب الهی ـ که از آن تعبیر به مقام فنا می­شود ـ مقام رضا (کمال ادب در برابر پروردگار) است.[45]

نکته سوم: راز مشترك ركوع و سجود، تسليم و فروتنی در آستان حضرت معبود است؛ هرچند در سجده، خضوع و فروتنیِ افزون­تری از ركوع نهفته است. چنانچه "سجده" نماد تقرب و نزدیکی به خداوند سبحان قرار گرفته است.

قيام بعد از دو سجده

بیان شد که برخاستن از سجده اشاره به نشستن و برخاستن روز قيامت دارد. مردم قبل از قيامت همه در خاك آرميده‌اند، وقتي صور اصرافيل دميده شد، سر از خاك بر مي‌دارند و اين نشست و برخاست در نماز شبيه به آن است. وقتي كه ما از سجده سر برداشته و قيام مي‌كنيم، مي‌گوييم: "خدايا به ياري تو بر مي‌خيزيم و مي‌نشينيم" تا در روز قيامت هنگام برخاستن از خاك بگوييم: خداوندا به ياري تو برخاستيم و قيام كرديم.

نمازگزار در مقام اين ذكر، به حول و قوة الهي اعتماد دارد و مي‌داند كه مبدأ او خداست و رجوعش نيز به سوي خداست. حاصل چنين اعتمادي است كه خود و ديگران را بريّ از حول و قوه ديده و آن را ويژۀ خدا مي‌داند.[46]

وقتی نمازگزار بعد از دو سجده و تواضع در مقابل خداوند، سرش را برمی­دارد، خداوند به ملائک ندا می­دهد که: "ای ملائک بدانید که این بنده را به سبب تواضعش در سجده، همچون سر از سجده بلند ­کردنش، بلندی و رفعت می­بخشم.[47]

 

[1] . حج: 77.

[2] . روح الله خمینیw، سرالصلاة، ص 95؛ آداب الصلاة، ص 351.

[3] . . روح الله خمینیw، آداب الصلاة، 351.

[4] . قَالَ الصَّادِقُ ع لَا يَرْكَعُ عَبْدٌ لِلَّهِ تَعَالَى رُكُوعاً عَلَى الْحَقِيقَةِ إِلَّا زَيَّنَهُ اللَّهُ بِنُورِ بَهَائِهِ وَ أَظَلَّهُ فِي ظِلَالِ كِبْرِيَائِهِ وَ كَسَاهُ كِسْوَةَ أَصْفِيَائِهِ وَ الرُّكُوعُ أَوَّلٌ وَ السُّجُودُ ثَانٍ فَمَنْ أَتَى بِمَعْنَى الْأَوَّلِ صَلَحَ لِلثَّانِي وَ فِي الرُّكُوعِ أَدَبٌ وَ فِي السُّجُودِ قُرْبٌ وَ مَنْ لَا يُحْسِنُ الْأَدَبَ لَا يَصْلُحُ لِلْقُرْبِ فَارْكَعْ رُكُوعَ خَاضِعٍ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِقَلْبِهِ مُتَذَلِّلٍ وَجِلٍ تَحْتَ سُلْطَانِهِ خَافِضٍ لِلَّهِ بِجَوَارِحِهِ خَفْضَ خَائِفٍ حَزِينٍ عَلَى مَا يَفُوتُهُ مِنْ فَوَائِدِ الرَّاكِعِين‏. (مصباح الشريعة، ص 89)

[5] . الكافي، ج‏6، ص 165.

[6] . فیض کاشانی، اسرار الصلاة.

[7] . فَإِذَا رَكَعَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ يَا مَلَائِكَتِي أَ مَا تَرَوْنَ كَيْفَ تَوَاضَعَ لِجَلَالِ عَظَمَتِي أُشْهِدُكُمْ لَأُعَظِّمَنَّهُ فِي دَارِ كِبْرِيَائِي وَ جَلَالِي. (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص 78)

[8] . قال امیرالمؤمنینg: "إِذَا قُلْتَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‏ تَأْوِيلُهُ الَّذِي أَخْرَجَنِي مِنَ الْعَدَمِ إِلَى الْوُجُودِ". (بحار الأنوار، ج‏81، ص 254).

[9] . فَإِذَا  رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرُّكُوعِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ أَ مَا تَرَوْنَ مَلَائِكَتِي كَيْفَ يَقُولُ أَرْتَفِعُ عَنْأَعْدَائِكَ كَمَا أَتَوَاضَعُ لِأَوْلِيَائِكَ وَ أَنْتَصِبُ لِخِدْمَتِكَ أُشْهِدُكُمْ يَا مَلَائِكَتِي لَأَجْعَلَنَّ جَمِيلَ الْعَاقِبَةِ لَهُ وَ لَأُصَيِّرَنَّهُ إِلَى جِنَانِي‏. (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص 79)

[10] . علق: 19.

[11] . قال الرضاg: أَقْرَبُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ عزّوجل وَ هُوَ سَاجِدٌ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ عزّوجل" وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِب")كافي، ج 3، ص 264(

[12] . قَالَ الصَّادِقُj: السُّجُودُ مُنْتَهَى الْعِبَادَةِ مِنْ بَنِي آدَمَ‏. (من‏لايحضره‏الفقيه، ج 1، ص 313).

[13] . قَالَ الصَّادِقُg: السُّجُودُ مُنْتَهَي الْعِبَادَةِ مِنْ بَنِي آدَمَ‏. (بحارالانوار، ج 82، ص 164).

[14] . عن الصادقg: إِذَا أَحْسَنَ الْمؤمن عَمَلَهُ ضَاعَفَ اللَّهُ عَمَلَهُ لِكُلِّ عَمَلٍ سَبْعَمِائَةٍ وَ ذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَي" وَ اللّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاء" (بقره: 261) فَأَحْسِنُوا أَعْمَالَكُمُ الَّتِي تَعْمَلُونَهَا لِثَوَابِ اللَّهِ فَقُلْتُ لَهُ: وَ مَا الاحْسَانُ؟ قَالَ: فَقَالَ: إِذَا صَلَّيْتَ فَأَحْسِنْ رُكُوعَكَ وَ سُجُودَكَ‏. (بحارالانوار، ج 68، ص 247)

[15] . "سيماهُمْ في‏ وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُود"(فتح: 29). در مذمت كساني كه فاقد نشانه ايمان و سجود هستند، امير المؤمنينg مي­فرمايند: "إِنِّي لَأَكْرَهُ لِلرَّجُلِ أَنْ أَرَى جَبْهَتَهُ جَلْحَاءَ لَيْسَ فِيهَا أَثَرُ السُّجُود". (وسائل الشيعة، ج‏6، ص 376).

[16] . روح الله خمینیw، سر الصلاة، ص 99.

[17] . احزاب: 4.

[18].  قَالَ الصَّادِقُj: مَا خَسِرَ وَ اللَّهِ تَعَالَى قَطُّ مَنْ أَتَى بِحَقِيقَةِ السُّجُودِ وَ لَوْ كَانَ فِي عُمُرِهِ مَرَّةً وَاحِدَةً وَ مَا أَفْلَحَ مَنْ خَلَا بِرَبِّهِ فِي مِثْلِ ذَلِكَ الْحَالِ شَبِيهاً بِمُخَادِعِ نَفْسِهِ غَافِلًا لَاهِياً عَمَّا أَعَدَّ اللَّهُ تَعَالَى لِلسَّاجِدِينَ مِنَ الْبِشْرِ الْعَاجِلِ وَ رَاحَةِ الْآجِلِ وَ لَا بَعُدَ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى أَبَداً مَنْ أَحْسَنَ تَقَرُّبَهُ فِي السُّجُودِ وَ لَا قَرُبَ إِلَيْهِ أَبَداً مَنْ أَسَاءَ أَدَبَهُ وَ ضَيَّعَ حُرْمَتَهُ بِتَعْلِيقِ قَلْبِهِ بِسِوَاهُ فِي حَالِ السُّجُودِ فَاسْجُدْ سُجُودَ مُتَوَاضِعٍ لِلَّهِ ذَلِيلٍ عَلِمَ أَنَّهُ خُلِقَ مِنْ تُرَابٍ يَطَؤُهُ الْخَلْقُ وَ أَنَّهُ رُكِّبَ مِنْ نُطْفَةٍ يَسْتَقْذِرُهَا كُلُّ أَحَدٍ وَ كُوِّنَ وَ لَمْ يَكُنْ وَ لَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ‏ مَعْنَى السُّجُودِ سَبَبَ التَّقَرُّبِ إِلَيْهِ بِالْقَلْبِ وَ السِّرِّ وَ الرُّوحِ فَمَنْ قَرُبَ مِنْهُ بَعُدَ عَنْ غَيْرِهِ أَ لَا تَرَى فِي الظَّاهِرِ أَنَّهُ لَا يَسْتَوِي حَالُ السُّجُودِ إِلَّا بِالتَّوَارِي عَنْ جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ وَ الْإِحْجَابِ عَنْ كُلِّ مَا تَرَاهُ الْعُيُونُ كَذَلِكَ أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى أَمْرَ الْبَاطِنِ فَمَنْ كَانَ قَلْبُهُ مُتَعَلِّقاً فِي صَلَاتِهِ بِشَيْ‏ءٍ دُونَ اللَّهِ تَعَالَى فَهُوَ قَرِيبٌ مِنْ ذَلِكَ الشَّيْ‏ءِ بَعِيدٌ عَنْ حَقِيقَةِ مَا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْهُ فِي صَلَاتِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى- ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَا أَطَّلِعُ عَلَى قَلْبِ عَبْدٍ فَأَعْلَمُ فِيهِ حُبَّ الْإِخْلَاصِ لِطَاعَتِي لِوَجْهِي وَ ابْتِغَاءِ مَرْضَاتِي إِلَّا تَوَلَّيْتُ تَقْوِيمَهُ وَ سِيَاسَتَهُ وَ تَقَرَّبْتُ مِنْهُ وَ مَنِ اشْتَغَلَ فِي صَلَاتِهِ بِغَيْرِي فَهُوَ مِنَ الْمُسْتَهْزِئِينَ بِنَفْسِهِ اسْمُهُ مَكْتُوبٌ فِي دِيوَانِ الْخَاسِرِين‏ (مصباح الشريعة، ص: 91)

[19] . فَإِذَا سَجَدَ قَالَ اللَّهُ لِمَلَائِكَتِهِ: يَا مَلَائِكَتِي أَ مَا تَرَوْنَهُ كَيْفَ تَوَاضَعَ بَعْدَ ارْتِفَاعِهِ وَ ... سَوْفَ أَرْفَعُهُ بِالْحَقِّ وَ أَدْفَعُ بِهِ الْبَاطِلَ. (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص 79).

[20] . قَالَ سَعِيدُ بْنُ الْمُسَيَّبِ كَانَ النَّاسُ لَا يَخْرُجُونَ مِنْ مَكَّةَ حَتَّى يَخْرُجَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ فَخَرَجَ وَ خَرَجْتُ مَعَهُ فَنَزَلَ فِي بَعْضِ الْمَنَازِلِ فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ سَبَّحَ فِي سُجُودِهِ فَلَمْ يَبْقَ شَجَرٌ وَ لَا مَدَرٌ إِلَّا سَبَّحُوا مَعَهُ فَفَزِعْتُ مِنْهُ فَرَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ يَا سَعِيدُ أَ فَزِعْتَ قُلْتُ نَعَمْ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ هَذَا التَّسْبِيحُ الْأَعْظَم‏. (بحار الأنوار، ج‏46، ص: 37)

[21] . عبدالله جوادی آملی، رازهای نماز، ص 174.

[22] . جامع احادیث الشیعة،ج 5، ص232.، ح 2965.

[23] . إِنَّ قَوْماً أَتَوْا رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، اضْمَنْ لَنَا عَلَى رَبِّكَ الْجَنَّةَ. قَالَ: فَقَالَ: عَلَى أَنْ تُعِينُونِي بِطُولِ السُّجُودِ. قَالُوا: نَعَمْ يَا رَسُولَ اللَّهِ، فَضَمِنَ لَهُمْ الْجَنَّةَ. الأمالي، النص، ص664.

[24] . نقل از اسرار الصلوۀ، میرزا جواد تبریزی، ص 454.

[25] . إِنَّ الْأَرْضَ الَّتِي يَسْجُدُ عَلَيْهَا الْمُؤْمِنُ يُضِي‏ءُ نُورُهَا إِلَى السَّمَاء. (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏4، ص 485)

[26] . فَاعِلُ‏ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْه. (نهج البلاغة، ص 474)

[27] . فصل مقوّم یعنی چیزی که از ذات خارجی و حقیقت عینی او خارج نباشد، نه فصلی که در عالم مفهوم و اعتبار ماهیت لحاظ می شود.

[28] . اشاره به آیه: «أو من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نوراً یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها» (از آن خارج شدنی نیست)؛ (انعام، 122)

[29] . محجه البیضاء،ج 1،ص 34.

[30] . عبدالله جوادی آملی، رازهای نماز، ص 132.

[31]. فَقَالَ‏ ارْفَعْ رَأْسَكَ فَرَفَعْتُ رَأْسِي فَنَظَرْتُ إِلَى شَيْ‏ءٍ ذَهَبَ مِنْهُ عَقْلِي فَاسْتَقْبَلْتُ الْأَرْضَ بِوَجْهِي وَ يَدَيَّ فَأُلْهِمْتُ أَنْ قُلْتُ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ لِعُلُوِّ مَا رَأَيْتُ فَقُلْتُهَا سَبْعاً فَرَجَعْتُ إِلَى نَفْسِي كُلَّمَا قُلْتُ وَاحِدَةً مِنْهَا تَجَلَّى عَنِّي الْغَشْيُ فَقَعَدْتُ فَصَارَ السُّجُودُ فِيهِ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ وَ صَارَتِ الْقَعْدَةُ بَيْنَ السَّجْدَتَيْنِ اسْتِرَاحَةً مِنَ الْغَشْيِ وَ عُلُوِّ مَا رَأَيْتُ فَأَلْهَمَنِي رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ وَ طَالَبَتْنِي نَفْسِي أَنْ أَرْفَعَ رَأْسِي فَرَفَعْتُ فَنَظَرْتُ إِلَى ذَلِكَ الْعُلُوِّ فَغُشِيَ عَلَيَّ فَخَرَرْتُ لِوَجْهِي وَ اسْتَقْبَلْتُ الْأَرْضَ بِوَجْهِي وَ يَدَيَّ وَ قُلْتُ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِه‏ ( علل الشرائع، ج‏2، ص 316).

[32] . روح الله خمینیw، سر الصلاة، ص 95.

[33] . ایوب نظری، اسرار و شگفتی های نماز، 116.

[34] . تَأْوِيلُ السَّجْدَةِ الْأُولَى أَنْ تُخْطِرَ فِي نَفْسِكَ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ مِنْهَا خَلَقْتَنِي وَ رَفْعُ رَأْسِكَ تَأْوِيلُهُ وَ مِنْهَا أَخْرَجْتَنِي وَ السَّجْدَةُ الثَّانِيَةُ وَ فِيهَا تُعِيدُنِي وَ رَفْعُ رَأْسِكَ تُخْطِرُ بِقَلْبِكَ وَ مِنْهَا تُخْرِجُنِي تَارَةً أُخْرَى. (بحار الأنوار، ج‏81، ص 254)

[35] . طه: 55.

[36] . روح الله خمینیw، سرّ الصلاة، ص 28.

[37] . معنای توحید تامّ «انقطاع» توجه به غیر است، و برای اینکه این «انقطاع» هم دیده نشود، کمال انقطاع مطلوب موحّدان ناب می باشد،به طوری که نه تنها غیر حق دیده نشود، بلکه این ندیدن هم دیده نشود. فرق بین «انقطاع» با «کمال انقطاع» همان امتیاز بین مقام «فناء» و «فناء از فناء» است که مایة «بقاء بعد از فناء» و«صحو بعد از محو» است ... سالک که به مقام فناء تام راه یافت، چیزی جز خدا نبیند ـ نه خود را و نه غیر را و نه ندیدن غیر را و نه دیدن حق را ـ در این حال همة حجابها خرق شود مگر حجاب خدا دیدن که این قابل خرق نیست(عبد الله جوادی آملی، مقدمه سرّالصلاه امام خمینی ره ، 11و18).

[38] . آیت الله تهرانی، اسرار الصلاة.

[39] . فیض کاشانی، اسرار الصلاة.

[40] . فَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ[المصلی] مِنَ السَّجْدَةِ الْأُولَى قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ أَ مَا تَرَوْنَهُ كَيْفَ قَالَ وَ إِنِّي وَ إِنْ تَوَاضَعْتُ لَكَ فَسَوْفَ أَخْلِطُ الِانْتِصَابَ فِي طَاعَتِكَ بِالذُّلِّ بَيْنَ يَدَيْكَ فَإِذَا سَجَدَ ثَانِيَةً قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِمَلَائِكَتِهِ أَ مَا تَرَوْنَ عَبْدِي هَذَا كَيْفَ عَادَ إِلَى التَّوَاضُعِ لِي لَأُعِيدَنَّ لَهُ رَحْمَتِي. (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص 79)

[41] . حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِjأَخْبِرْنِي عَمَّا يَجُوزُ السُّجُودُ عَلَيْهِ وَ عَمَّا لَا يَجُوزُ قَالَ السُّجُودُ لَا يَجُوزُ إِلَّا عَلَى الْأَرْضِ أَوْ مَا أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ إِلَّا مَا أُكِلَ أَوْ لُبِسَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْعِلَّةُ فِي ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّ السُّجُودَ هُوَ الْخُضُوعُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ عَلَى مَا يُؤْكَلُ وَ يُلْبَسُ لِأَنَّ أَبْنَاءَ الدُّنْيَا عَبِيدُ مَا يَأْكُلُونَ وَ يَلْبَسُونَ وَ السَّاجِدُ فِي سُجُودِهِ فِي عِبَادَةِ اللَّهِ تَعَالَى فَلَا يَنْبَغِي أَنْ يَضَعَ جَبْهَتَهُ فِي سُجُودِهِ عَلَى مَعْبُودِ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا الَّذِينَ اغْتَرُّوا بِغُرُورِهَا وَ السُّجُودُ عَلَى الْأَرْضِ أَفْضَلُ لِأَنَّهُ أَبْلَغُ فِي التَّوَاضُعِ وَ الْخُضُوعِ لِلَّهِ عَزَّوَجَل. (‏علل الشرائع، ج‏2، ص 341)

[42] . علل الشرايع ، ص 13.

[43] . عیون اخبار الرضا j، ج 2، ص 225.

[44] . رجوع شود به روایت امام صادق در بحث سر رکوع.

[45] . يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة. ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة. فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي‏. (فجر:  27 ـ 29)

[46] . محسن طالعی نیا زنجانی، فلسفه نماز در اسلام، 489.

[47] . فَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ قَائِماً قَالَ اللَّهُ تَعَالَى يَا مَلَائِكَتِي لَأَرْفَعَنَّهُ بِتَوَاضُعِهِ كَمَا ارْتَفَعَ إِلَى صَلَاتِهِ. (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص 79)

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 4823 کلمه
1394/1/27 ساعت 09:51
کد : 175
دسته : اسرار نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
سر رکوع
سر سجود
ارتباط رکوع با سجده
قیام بعد سجده
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز