■ مسجد، جایگاه تربیت و دعوت
چکیده
در این مقاله با استعانت از خداوند متعال به مسجد و جایگاه آن در اسلام و اهمیت آن در تربیت ملت و وحدت امت پرداختهام و سعی بر آن داشتهام که با تکیه بر قرآن و سنت و اقوال علما به تشریح آن بپردازم و جایگاه آن را در جامعه بیان نمایم و هدفم تصحیح بینش و افزایش آگاهی مخاطبان در مورد مسجد و تأثیرات آن بر جامعه و امت اسلامی بوده است که متأسفانه در جامعه به فراموشی سپرده شده است، تا بوسیلهی آن، خالصانه رو به سوی مساجد آورند و آنها را با عبادت خداوند متعال آباد کنند و جامعهای را بسازند که ایمان بر آن حکمفرما و در عمل افراد جاری باشد و برای رسیدن به این هدف مهم مباحث ذیل را مطرح نموده است. ارزش و جایگاه مسجد، مسجد در عصر پیامبر (ص)، مسجد و تربیت فرزندان، تربیت از کودکی، کودکان و شرکت در مساجد، جوانان و مساجد.
مقدمه
شرایط امروز جامعهی مسلمانان، خبر از وضع پریشان آنان میدهد که روز به روز به سوی پرتگاههای بیدینی سیر میکنند و جوانان بیش از پیش بدام مکاتب فکری لائیک و سکولار در میآیند، مکاتبی که چیزی جز شهواترانی و لذتجویی را در برنامه ندارد؛ دشمنان نیز سعی بر آن دارند که اسلام و برنامهی خداوند را در سطح جامعه از بین ببرند. دین را به امری شخصی و فردی تبدیل کنند، دینی که فقط شامل نمازی در خانه و روزهای پنهانی باشد؛ با این نقشه میخواهند جوامع را زیر سیطرهی خویش قرار دهند و قانونهای دستساختهی خویش را بر آن حاکم سازند، زیرا آنان از مسلمانان راضی نخواهند شد مگر این که دین خود را رها کنند و برنامه و قانون آنان را اجرا سازند! امّا اسلام دینی فردی و فکری پنهانی نیست، بلکه دینی است که بر همه جای زندگی فرد سایه میافکند، دینی است که با ساختن فرد جامعه را بنیان مینهد و بر اجتماع نیز حکومت میکند، دینی است که تمام مسائل فردی، خانوادگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و ... را در بر میگیرد. اما دشمنان میخواهند که دین و شریعت را برنامهای فردی و صرفاً عبادی معرفی نمایند تا فرهنگ و سیاست و اقتصاد و اجتماع جوامع مسلمان را نیز همانند جوامع خود به فساد بکشانند و به این وسیله آنان را به بردگی و وابستگی مبتلا سازند!
لازم است مسلمانان به خود آیند، به پا خیزند و در کنار هم قرار گیرند تا عزت را دوباره باز یابند و دین را بر جامعه حاکم سازند. مسجد جایگاهی است که نقش بسیار زیادی در تربیت فرد و بازسازی اجتماع و حاکم کردن دین بر جامعه دارد.پس باید مؤمنان به مساجد روی آورند و آن را به پایگاهی برای تربیت افراد و جایگاهی برای ساختن جامعه تبدیل کنند. در این مقاله با استعانت از خداوند متعال به مسجد و جایگاه آن در اسلام و اهمیت آن در تربیت ملت و وحدت امت پرداختهام و سعی بر آن داشتهام که با تکیه بر قرآن و سنت و اقوال علما به تشریح آن بپردازم و جایگاه آن را در جامعه بیان نمایم و هدفم تصحیح بینش و افزایش آگاهی مخاطبان در مورد مسجد و تأثیرات آن بر جامعه و امت اسلامی بوده است که متأسفانه در جامعه به فراموشی سپرده شده است، تا بوسیلهی آن، خالصانه رو به سوی مساجد آورند و آنها را با عبادت خداوند متعال آباد کنند و جامعهای را بسازند که ایمان بر آن حکمفرما و در عمل افراد جاری باشد.
ارزش و جایگاه مسجد:
مسجد از ریشه”سَجَدَ» با کسر”ج» به معنای مکان سجده میباشد، مکانی که پیشانی به عنوان تعظیم بر آن فرو میآید.
اما در اصطلاح به مکانی گفته میشود که مسلمانان در آن جا نماز میخوانند و در برابر پروردگارشان سجده میکنند.
مسجد مکان سجده در برابر عظمت خداست.
مکان بیان نمودن بندگی در برابر پروردگار بندگان است.
مکان شناخت و گذرگان رسیدن به سعادت در جوار خداوند مهربان است.
مکان پاککردن شرک و نابودکردن باطل و جایگزین کردن حق و حقیقت است.
مسجد مکان آزادی بشر از قید بردگی و بندگی مخلوقات است.
مسجد در اسلام از جایگاه ویژه و رفیعی برخوردار است. مکانی که خانهی خداست. [وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ]جن/18
مکانی که نام و یاد عبادت خداوند متعال از آن جا بلند میشود، جایی که محبوبترین مکان نزد خداوند متعال است.
مسجد در عصر پیامبر (ص)
آزار و شکنجه مسلمین توسط مشرکین مکه، به غایت رسیده بود، و تحمل آن بر مؤمنان سخت و دشوار میآمد، برخی را چون”بلال» شلاق میزدند و سنگ داغ بر سینه اش میگذاشتند، برخی را چون”خباب بن الارت» روی آتش میگرفتند و برخی را چون ”مصعب بن عمیر» که شیکپوشترین و مرفهترین جوان مکه بود، زندانی میکردند و برخی چون”سمیه» و «یاسر» در این راه شهید میشدند و ... اما مؤمنین صبر آموخته بودند و دین خدا را رها نمیکردند؛ تا وقتی که هجرت برای رهایی از تمام مشکلاتی که مؤمنان در مکه با آن روبرو بودند، انتخاب شد. اما به این سادگی نبود.”هجرت تفریح و سفری سرگرم کننده نبود، بلکه به معنی ترک گفتن وطن و خدا حافظی با تمام پیوند ها بود، هجرت یعنی ترک نمودن تمامی امکانات اجتماعی و رفاهی، ترک سرزمین و اهل وعیال، ترک اموال و دوستان. ..»[ الگوی هدایت.ص577] آری!هجرت یعنی گذشتن ازهمه چیز، حتی جان! ومؤمنین با توکّل بر خداوند متعال، هجرت را برای رهایی از ظلم و احیای دین خدا برگزیدند و آغاز کردند. وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلأَجْرُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ (نحل41.) الَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (نحل42.)”کسانی که برای خدا (به مدینه) هجرت کردند، پس از آنکه (در مکه) مورد ظلم و ستم قرار گرفتند، در این دنیا جایگاه خوبی به آنان میدهیم، و پاداش اخروی بزرگتر است اگر بدانند. (مهاجران) کسانیاند که شکیبایی ورزیدند و بر پروردگارشان توکل میکنند.» برخی در شب و برخی در روز، برخی تنهایی و برخی گروهی، برخی سواره و برخی پیاده، برخی چون”صهیب رومی» از تمام ثروت و داراییاش میگذرد و برخی چون ابوسلمه، زن و بچه اش را وا میگذارد. .. هجرت به مدینه! به شهریکه مردم آن پیشاپیش ایمان آورده بودند و با پشتوانهی همین ایمان، آمادگی خود را برای دین خدا، رسول خدا (ص) و ایمان آورندگان به خدا اعلام نمودند و با: طَلَعَ البَدرُ عَلَینامِن ثَنیةِ الـوَدَاع وَجَبَ الشُکرُعَلَینا مَا دَعَا للهِ داع استقبال خود را ابراز کردند، و این ناشی از شور و احساس عمیقی بودکه از محبت به خداوند سرچشمه میگرفت و پشتوانهای چون ایمان داشت؛ اما لازم بود که این شور ادامه یابد، تثبیت شود و تربیت گردد، افراد ساخته شوند، پیمان برادری بین مهاجران و انصار بسته شود، تعاملهای اجتماعی ترمیم شود، بینش تغییر یابد، حکومت خدایی تأسیس گردد و دین خداوند به جهان عرضه شود. و برای این کار، مکانی لازم بود که همهی مردم در آن جا حضور یابند، مدرسهای لازم بود که همه در آن جا علم آموزند، سازمانی لازم بود که همه در آن جا برنامهریزی شوند، آموزشگاهی لازم بود که همه در آن جا آموزش ببینند و محیطی لازم بود که همه در آن جا تربیت شوند و. .. مکانی که قرار است توحید و یکتاپرستی را بر جامعه بگستراند و تثبیت نماید، مکانی که آسمان را به زمین متصل کند و انسان را به آسمان برد، مکانی که در دل همه جای بگیرد و همهی به آن دلبسته شوند، مکانی که هر غریبهای در آن جا آشنا باشد و هیچکس غریبی نکند. و این مکان مسجد بود.
مسجد و تربیت فرزندان
دنیای امروز را به خاطر وجود امکانات و وسائلی فرامنطقهای باید بدون مرزهای جغرافیایی در نظر گرفت، زیرا فناوری ارتباطات و اطلاعرسانی مرزها را در نوردیده است، تا جایی که حتی گاهی حاکمیت دولتها را زیر سؤال میبرد! این فناوری گرچه فواید بسیاری در پی دارد، امّا قدرتهای امروز آن را به وسیلهای برای القای افکار و نظرات خود بر سایر ملتها تبدیل کردهاند، با نقابهایی به نام دموکراسی و جهانیشدن، فرهنگ و اصالت اقوام مختلف را به تمسخر گرفته کم رنگ جلوه میهند. نقشههای شوم آنها طوری برنامهریزی شده که قشرهای کم سن و سال و کم تجربه ـ کودکان و نوجوانان ـ را هدف قرار داده است و بدین شکل میخواهند جوانانی بیهویت و آیندهسازانی بدون پشتوانه را بار آورند! آری آنها میخواهند با چنین نقشهی شیادانهای آیندهی ملتها و دولتها را به دست گیرند تا بسی آسانتر آنها را بلعیده و مطیع و فرمانبردار خویش سازند و به استعمارشان در آورند! افراد سادهدل نیز بدون توجه به چنین حملههای ناجوانمردانهای، آن را جزئی از پیشرفت و جهانی شدن میدانند!! باید برای این بیتفاوتی خود را سرزنش کنیم و برای مقابله با چنین وضعی، فکری بیندیشیم. وظیفهی ما تربیت کودکان و فرزندانمان است، آشنا کردن آنان با قومیت و فرهنگی که خداوند متعال آن را برایشان مقدر ساخته است: [یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا]حجرات/13«ای مرداما! شما را از مرد و زنی آفریدهایم و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودهایم تا همدیگر را بشناسید. ..» تا بدینوسیله به درجهای از اصالت شخصیتی و شناخت از خویش برسند. و سپس آنان را به گونهای تربیت کنیم که بتوانند دین خویش را از منبعی پاک بیاموزند و آن را از آماج حملات و شبیخونهای دشمنان گرگ صفتی که بعضی اوقات لباس میش بر تن دارند، مصون نگاه دارند و الله را هدف خویش نمایند و با روشی صحیح و نیتی پاک به جامعهی خویش خدمت کنند و راه های پیشرفت آن را همواره نمایند.
تربیت از کودکی
خداوند متعال همهی بندگان خویش را از یک خمیرمایه آفریده است و همهی آنان را بر روش و فطرتی خداپرستانه خلق کرده است و روح آنها را نیز بر این امر شاهد قرار داده است:[وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَى شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ] اعراف/172)«(ای پیامبر! برای مردمان بیان کن) هنگامی را که پروردگارت فرزندان آدم را از پشت آدمیزادگان پدیدار کرد و ایشان را برخودشان گواه گرفته است که آیا من پروردگار شما نیستم؟ آنان گفتهاند: آری! گواهی میدهیم (تویی خالق باری).» و هرکس که وارد جهان هستی میشود دارای فطرتی پاک و خداگرایانه میباشد، همان طور که پیامبر (ص) میفرماید:
[کُلُّ مَولُودٍ یولَدُ عَلى الْفِطْرَةِ، فَأبَوَاهُ یهَوِّدَانِهِ أوْ ینَصِّرَانِهِ أوْ یمَجِّسَانِهِ]”هرکودکی که به دنیا میآید، بر فطرت پاک اسلام است، این والدینش هستند که او را یهودی یا نصرانی یا مجوسی تربیت میکنند.» [تربیت فرزندان در پرتو شریعت،، صفحه 60] این حدیث نشانگر این است که ادامه دادن راه فطرت نیازمند تربیت و پرورش است. اسلام دینی پاک و کامل است و برای هر موضوعی، راهکار و برنامهای سازنده و صحیح دارد. از این رو به تربیت فرزندان که امری بسیار مهم میباشد اهمیت ویژهای داده است تا جایی که هیچ مکتب و فکری این چنین برنامهای را در اختیار بشر نگذاشته است. زیرا کودکانند که جامعهی فردا را میسازند، کودکانند که پرچم دین را بدست خواهند گرفت و کودکانند که بعد از ما، دعوت را بانگ میدهند. جای شکی نیست که هدایت در دست”رب العالمین» است، اما این جهان دارای برنامه، روش و راهکار است. خداوند این جهان را، جهان اختیار قرار داده است.”هدایت گرچه در اختیار خداست و اوست که گردانندهی دلها میباشد، اما به هر حال این جهان دارای اسباب است، زیرا خداوند متعال هر چیزی را با سببی وابسته کرده و برای هر علتی، معلولی قرار داده است.»[ تربیت و اصلاح فرزندان، ص 13] که به گوشهی کوچکی از این برنامهها اشاره میکنیم
1ـ تربیت نفس، خودسازی و تزکیهی نفس.: [یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ] تحریم/6«ای کسانی که ایمان آوریدهاید،خودتان را برحذر دارید.» گام اول در تربیت فرزندان، تربیت و تکامل نفس خویش از لحاظ عقیده، عمل و اخلاق است؛”والدین برای بازسازی کودکان و تحویل نسلی سالم به اجتماع، نیاز دارند که نخست خود را بسازند، روابط خود را بر اساس ضوابط اصیل و استوارتری قرار دهند. .. قول و عمل خود را تحت ضابطه و نظمی در آورند، روش زندگی خود را بر اساس هدف استوارتری قرار دهند.» [تربیت و بازسازی کودکان، ص 134]
2ـ دُعا برای داشتن همسر و فرزندانی متدین و متقی.:
[وَالَّذِینَ یقُولُونَرَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیاتِنَا قُرَّةَ أَعْینٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ اِمَامًا]فرقان/74)
3ـ انتخاب همسری متدین و خوشرفتار برای فراهم کردن مادری نیکروش برای تربیت فرزندانمان.
4ـ دعا برای دور کردن شیطان از فرزندان هنگام نزدیکی با همسر: [اللَّهُمَّ جَنِّبْنِی الشَّیطَانَ وَ جَنِّبِ الشیطانَ مَا رَزَقْتَنَا][ بخاری 4767، مسلم 2591 به نقل از کتاب تربیت و اصلاح فرزندان، ص 13]5ـ اذان گفتن به گوش فرزند تا کلمهی جلالهی”الله» اولین کلمهای باشد که فرزند میشنود، همان طور که پیامبر (ص) به گوش حسن و حسین اذان گفت و ...
بحث در مورد تربیت فرزندان موضوعی ژرف و عمیق است که نیازمند وقتی طولانی است، ما نیز در این جا چنین هدفی نداریم، میخواهیم بیان کنیم که پدر و مادر چگونه بر فرزندانشان تأثیر گذارند و این که راهی را نشان دهیم که بتوان این تأثیر را در مسیری صحیح که همانا مسیر دینداری و دینپروری فرزندان است، مدیریت نمود. همان طور که گفته شد کودکان بر فطرت خداپرستانه هستند، اما این فطرت نیازمند تربیت و پرورش است؛ میبایست والدین فرزندان خویش را در این راه راهنما باشند و این فطرت را بر انگیزند و آن را برجسته نمایند و این استعدادها را شکوفا کنند، و در این راه از هیچ کوششی دریغ ننمایند، و این تربیت باید از ابتدای زندگی کودک شروع شود، زیرا کودکی پایهگذار شخصیت بزرگسالی خواهد شد.
روح و نفس کودکان در ابتدا مانند نوار خام میباشد و همیشه در حال دریافت و درک مسائل و امورات اطراف خویش است و از هر اتفاقی تأثیر میپذیرد. و کمکم این تأثیرات باعث شکلگیری عادات و زمینهسازی بستر تعقلات او خواهد شد. ذهن کودک مانند گیرندهای قوی است که هر چیزی را از محیط اطرافش دریافت مینماید و حتی سعی میکند دانستههایش را به شیوهای عملی سازد و بر اساس تعقلات و ذهنیاتش رفتار مینماید و همان طور که جسمش در حال رشد، تغییر و تحول است، روحیه و نفس او نیز در حال رشد و تغییر است.
«کودکان بسیار تأثیرپذیر، جستجوگر و شیفتهی آموختن هستند و با گیرندههای نیرومندشان اندیشه، احساسات و عقاید والدینشان را نسبت به خود جذب میکنند. بر این اساس اظهارنظرها و القائات مثبت و منفی والدین و سایر اطرافیان نسبت به بچهها در کامپیوتر ذهنشان برنامهنویسی شده و میزان بهرهگیری از قابلیتهایشان را در بزرگسالی تعیین میکند.»[ والدین مؤثر، فرزندان موفق،ص 20]
«دوران کودکی مهم ترین بخش زندگی استکه پایهگذار شخصیت بزرگسالی میباشد، هر چه سن کودک پایینتر باشد، نقشپذیری بیش تر است، بنابراین سالهای اولیه زندگی مهم ترین بخش تربیت میباشد، کودک این دوران زندگی خود را در خانواده به سر میبرد و از این جهت خانواده بیش ترین تأثیرات را در تربیت کودک دارد.» [روانشناسی پرورش و تربیت کودک، ص13] والدین نقش بسزایی در تربیت و پرورش استعدادهای کودکان و پیشبرد آنها در مسیری صحیح و در راستای فطرت دارند و میتوان گفت که والدین اولین و مهم ترین تأثیرگذاران به کودک خویش و سازندهی زیر بنای شخصیتی و فکری آنان میباشند. و اگر والدین به تربیت و پرورش فرزندانشان اهمیت ندهند، با توجه به شرایط موجود در جامعه و تبلیغات همه جانبه به سوی دینگریزی، فرزندان ما و خود بخود جامعه به سوی بیدینی سیر خواهد کرد.”تربیت و پرورش فرزندان از سوی پدر و مادر سودی نخواهد داشت که اگر پدر و مادر، یا یکی از آنها دو به جا آوردن و ادا کردن حقوق فرزندانشان کوتاهی و کم توجهی کنند. .. به همین خاطر اسلام والدین و سرپرستان کودکان را به نیک رفتاری و تربیت آنها تشویق و ترغیب مینماید.»[ پهروهردهی مندال و ههرزهکاران، ص27] کودکان و نوجوانان ما بر اساس آن چه که پدر و مادرشان عادت داده و تربیت نمودهاند، رشد و پرورش مییابند. کودک به وسیلهی عقل و زیرکی، دیندار و مسلمان نمیگردد، بلکه این نزدیکان و خویشاوندانش هستند که او را متدین میسازند.»[ کتاب تربیت فرزندان از دیدگاه پیامبر (ص)، ص 45]”اصلاح محیط خانواده، تصحیح اخلاق و رفتار پدر و مادر، تغییری شایسته در روح اهل خانه خواهد داد؛ و فضای خانه را مناسب آن خواهد کرد که فرزندان، با سهولت به سوی خیر بگرایند و کمالْطلب شوند؛ و آسان، همپایی نیکان و پاکانکنند و بهآن چه انتظار میرود خود را برسانند.»[ گامی در مسیر تربیت اسلامی، کودکی تا بلوغ، ص 143]
کودکان و شرکت در مساجد
یکی از ابزارهای مهم تربیتی برای تربیت فرزندی اجتماعی و دارای اعتماد به نفس، شرکت دادن او در جمع، و فعالیت های گروهی میباشد. اگر کودک از همان ابتدا وارد جمع شود، در آینده شاهد رُشد چشمگیر روحی و تقویت اعتماد به نفس و هم چنین اجتماعی بودن او خواهیم بود.”از طُرُق مهم و مؤثر در امر بازسازی کودکان شرکت دادن آنها در زندگی جمعی، گردشهای خانوادگی و فعالیت های گروهی است.»[ تربیت و بازسازی کودکان، ص134]
اما والدین باید مواظب باشند که هر جمع و گروهی نمیتواند تأثیر مثبت بگذارد، به همین خاطر انتخاب جمع و اجتماعات مفید و تأثیرگذار بر کودک بر عهدهی پدر و مادر است، چه بسا جمعها و گروههایی وجود دارند که تأثیر منفی، مخرب و ناامید کنندهای بر فرزندان میگذارند.در مسئلهی تربیت اخلاقی، معاشرت بسیار مهم است. فرزندان را حتماً با کسانی معاشر کنید که سعادت نفس در آنها هست، نیکی و بدی، کینه و پاکی و از این قبیل، از راه مخفی از سینهها به سینهها منتقل میشود، دوست با دوست، ممکن است خودشان نفهمند و متوجه نباشند، ولی مانند این است که یک انسان پاک یک میدان مغناطیسی دارد و پاکیاش را به طور مغناطیسی به دیگری منتقل میکند.»[. “تربیت و اصلاح فرزندان» ص 80]
پیامبر گرامی اسلام (ص) در روایتی از ابوسعید خُدری میفرماید: [إذَا رَأیتُم الرَّجُلَ یعْتَادُ الْمسَاجِدَ فَاشْهَدُ لَهُ بالإیمانِ]”هرگاه مردی را دیدید که در مساجد رفت و آمد دارد به ایمان و باور دینی او گواهی دهید.» حال اگر ما میخواهیم که فرزندانمان مؤمن بار بیایند و گرفتار تلههای دشمنان بیدین نشوند، لازم است آنها را با افرادی رفت و آمد دهیم که به ایمان و باور آنها آگاهیم، و به مکانی راهنمایی کنیم که سرچشمهی معارف دین باشد تا کامل آنها را بفهمند و شخصیت آنها به مکان و افراد آن خو بگیرد. همان طور که مشخص است چنین مکانی مسجد و چنین افرادی، افراد مساجد هستند. پس مسئولیت والدین تربیت صحیح فرزندان و آشنا کردن آنان با مفاهیم قرآن و روش صحیح دین و زندگی است و مسجد تنها جایگاهی است که همیشه چراغ توحید و عمل در آن میدرخشد و افرادی که در آن حضور دارند افرادی باایمان و صاحب عمل هستند، اگر فرزندانمان را از همان کودکی به مساجد ببریم و آنها را نیز در این مکان مقدس و این عبادت جمعی شرکت دهیم، علاوه بر تأثیر شگرفی که بر روی آنها دارد، باعث میشود که کودک آداب و دستورات نماز و سایر امورات دین را یاد بگیرد و با آن آشنا شود. حضور او در سنّ کودکی در مسجد سبب میگردد که این عمل ـ رفتن به مسجد و یادگیری معارف دینی ـ در ذهن او نقش ببندد و این عمل بصورت رفتاری مستمر ظاهر گردد، زیرا همان طور که گفته شد تربیت از همان کودکی شروع میگردد و اعمال و تعقلات از تربیت کودکی سرچشمه میگیرد.”اولیا و مربیان باید دانشآموزان را تشویق کنند که نماز را در مسجد بخوانند تا در دوران بزرگسالی به آن عادت کنند و رفتن به مسجد برایشان آسان شود.» [راهنمای مربیان برای تربیت دختران و پسران، ص93]
البته این در صورتی است که پدر و مادر در این راه در کنار او باشند و او را تنها نگذارند و با حضور خودشان در مساجد هم بر کودکشان تأثیر گذارند و هم سبب ترغیب او شوند. چون اگر پدر و مادر خود در این زمینه کوتاهی کنند و در مسجد حضور نداشته باشند، فرزند نیز دیگر انگیزهای برای حضور در مساجد نخواهد داشت. پس حضور والدین نیز به همراه فرزندان در مساجد لازم و ضروری است. پس بر پدر و مادر لازم است که فرزندانشان را با خود به مساجد ببرند، تا حضور در مساجد در ذهن آنها نقش ببندد و بصورت رفتاری همیشگی در آید. در مورد تربیت کودکان و بردن آنها به مسجد تفاوتی بین دختر و پسر وجود ندارد و همان طور که پسران میتوانند در مساجد برای نمازجماعت و فراگیری قرآن و مفاهیم دینی شرکت کنند، دختران نیز میتوانند از ابتدای کودکی مانند پسران و با افزایش سن با رعایت موازینی صحیح، در مساجد حضور یابند و میتوانند زیر بنای فکری خویش را پایهریزی نمایند.”پیامبر (ص) بر حاضرشدن کودکان همراه بزرگترشان برای نماز جماعت در مسجد بسیار تأکید کرده است، تا طرز نماز خواندن و دستورات آن را فراگیرند.» [پهروهردهی مندال و ههرزهکاران، ص57]
«اندیشهی پیونددادن کودکان به مسجد، اندیشهای است که برای نجات آنان از مفسده و تباهی بسیار مفید و کم نظیر میباشد، باید پدر و مادران به چنین کاری اهتمام ورزند و توجه کامل به آن کنند، به گونهای که از روی رغبت و محبت و شجاعت و بلندنظری، بدون تصور هیچگونه نفرت و احساس تقبیح و تحقیر، کودکان خود را به مساجد بفرستند تا به تعلیم و تربیت مسائل دینی و اخلاقی و انسانسازی بپردازند.» [تربیت فرزندان از دیدگاه پیامبر (ص)، ص275]”بنابر رهنمودهای نبوی، بر تو ای مربی عزیز (و پدران و مادران) لازم است که آستین همّت را بالا زنی و عزم را جزم نمایی که فرزندانت را با مسجد مأنوس سازی تا روح خویش را در این منزل مبارک الهی به شایستگی تربیت نمایند، سطح عقل و اندیشهی خود را بالا برند، نفس خود را تهذیب کنند و با سایر فرزندان جامعهی اسلامی وحدت و یکپارچگی موعود را تحقق بخشند. زمانی که موفق به اجرای این امر در رابطه با عزیزان خود شدید و نسبت به ارتباط دائمی آنان با مساجد کوشا بودید به غایت مورد نظر از جهت تکوین روحی و ایمانی و اخلاقی آنان دست یافتهاید و آنان از جهت هدایت و بودن بر راه راست از جملهی افراد خواهند بود.»[ چگونه فرزندان خود را تربیت کنیم، ص279] اما متأسفانه برخی از افرادی که در مساجد حضور دارند، با آمدن کودکان به این مکان مخالف هستند و مدام آنها را از این کار باز میدارند و با رفتار خویش کودکان را از آمدن به مساجد پشیمان میکنند.”متأسفانه بسیاری از بزرگان و افراد مسنّ را میبینیم که از رفتن کودکان به مساجد نفرت دارند و به وسیلهی داد کشیدن بر سر کودکان و طرد نمودنشان از مساجد موجب میشوند که بسیاری از آنان از رفتن به مساجد تنفّر پیدا کنند و در نتیجه به انحراف و تباهی کشیده میشوند. براستی این یکی از مصائب دردناک امّت اسلامی میباشد.»[ همان منبع، ص 277] من به این بزرگواران میگویم که این کار آنها مخالف سنّت مطهر نبوی است، براستی اگر کودکان به مساجد نیایند و در آن جا تربیت نشوند، چگونه در آینده به افرادی دیندار تبدیل شوند؟ اگر کودکی تربیت نشود و به مسجد نیاید، با توجه به این همه تبلیغات ضدّ دین چگونه او. ...؟ما در روایات دیدهایم هنگامی که پیامبر رحمت (ص) در مسجد ـ در نماز جماعت ـ به سجده میرفتند، امام حسن و امام حسین بر دوش ایشان قرار میگرفتند و پیامبر (ص) نیز هیچ گونه مخالفتی با حضور ایشان در مسجد نمیکرد. من از تمام افراد مساجد استدعا دارم که کودکان را در مساجد بپذیرند و دست نوازش بر سر آنها بکشند و بر حضورشان در مسجد آنها را ترغیب و تشویق نمایند و زمینه را هر چه بیش تر برای حضور آنان در مساجد فراهم کنند.
جوانان و مساجد
اهمیت، فضایل و نقش مساجد در ساختن امت اسلامی و نیز اهمیت و نقش جوانان در خیزش و شکوفایی امت بر کسی پوشیده نیست. امت اسلامی هرگز ترقی و رشد نمی کند، مگر با تحقق این دو پایه از پایههای حرکت و سازندگی. جوانان ربانی که به مسجد مرتبط بوده و در مسجد تربیت شوند، اهلیت حمل پرچم شکوفایی اسلام را دارا میباشند. خداوند میفرماید:”فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ یسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ» (نور:36)؛ (اگر در جستجوی این نور پرفروغ هستید، آن را بجوئید) در خانههائی كه خداوند اجازه داده است برافراشته شوند و در آنها نام خدا برده شود (و با ذكر و یاد او و با تلاوت آیات قرآنی و بررسی احكام آسمانی آباد شود. خانههای مسجدنامی كه) در آنها سحرگاهان و شامگاهان به تقدیس و تنزیه یزدان میپردازند. «رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاء الزَّكَاةِ یخَافُونَ یوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ» (نور: 37)؛ مردانی كه بازرگانی و معاملهای، آنان را از یاد خدا و خواندن نماز و دادن زكات غافل نمیسازد. از روزی میترسند كه دلها و چشمها در آن دگرگون و پریشان میگردد.”لاَ تَقُمْ فِیهِ أَبَداً لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یحِبُّونَ أَن یتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ یحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ» (توبه:108) (ای پیغمبر!) هرگز در آن (مسجد ضرار) نایست و نماز مگذار. مسجدی (مانند مسجد قبا) كه از روز نخست بر پایه تقوا بنا گردیده است (و مراد سازندگان آن تنها رضای الله بوده است) سزاوار آن است كه در آن برپای ایستی و نماز بگزاری. در آن جا كسانی هستند كه میخواهند (جسم و روح) خود را (با ادای عبادتِ درست) پاكیزه دارند و خداوند هم پاكیزگان را دوست میدارد. این مردانگی حقیقی فقط در مسجد ساخته میشود و این حرکت و ترقی مطلوب به بازگشت جوانان به سوی خانههای الله متعال متحقق میگردد. امروزه میبینیم که عده ی از جوانان ما از مساجد تنفر داشته و به مجالس ویژهشان و قهوهخانهها تمایل دارند و در آن جاها رفت و آمد مینمایند، حتی که بعضی جوانان ما به مساجد نمیروند؛ مگر به مناسبتهای مخصوصی مثل: تشییع جنازه یا عقد ازدواج یکی از دوستانشان.
مشکل کجاست؟
سؤالی که لازم است به صراحت جواب دهیم این است که مشکل در کجاست؟ مشکل در کدام طرف معادله میباشد: مساجد، جوانان یا دعوتگران؟ چگونه عموم جوانان را دوباره به طرف مسجد بکشانیم تا مساجد را بر مجالس خویش ترجیح دهند؟ گاهی عامل این دوری بعضی امامان مساجداند؟ پیام مناسبی که جوانان را امروز در داخل و خارج مساجد مخاطب قرار میدهیم، چگونه است؟ جوانان به مساجد نمیآیند مگر اینکه در خارج از مسجد با آنان ارتباط داشته و در جلسات شان شرکت کنیم. نقش جوانان دعوتگر و ائمهی مساجد در این قضیهی حساس چیست؟ گاهی مشکل مربوط به مسؤولان مسجد میشود و گاهی مربوط به نبود برنامهی تربیتی در خانواده و مراحل مختلف آموزشی و رسانهها میگردد.
مسؤولیت خانواده
• باید خانواده، نقش تربیتی و ایمانی خویش را از خلال روش عملی از جانب پدر، ایفا کند که پدر بر ادای نماز به جماعت حریص بوده و فرزندان خویش را با خود به مسجد ببرد.
• نقش مادر را در علاقهمند کردن فرزندان به سوی مسجد را از یاد نبریم که مادر با ترغیب و تشویقهای خویش و طرح سؤالات مثل: کدامیک از شما به تکبیر احرام رسید؟ چه کسی به صف اول جماعت رسید؟ میتواند فرزندان را به مسجد بفرستد.
• بیان فضیلت نماز در مسجد و نوشتن احادیث نماز جماعت و نصب آن بر روزنامهی دیواری خانه تا ضمن حفظ آن بدان عمل شود، نیز از جمله مسؤولیتهای خانواده در این مورد میباشد.
مسؤولیت دعوتگران و مربیان
1) اهتمام ریشهای و ایمانی به جوانان و وابسته كردنشان به مسجد از طریق فعالیت ها و وسایل گوناگون.
2) راهاندازی مسابقات و فستیوالهای ورزشی مربوط به مسجد مثل: جام مساجد كه هر تیم به نام یكی از مساجد شهر و روستا نامگذاری شود.
3) تشكیل گروههای فعالی از جوانان به نامهای مساجد مثل: گروه سخنرانی، شعر و شاعری، سرود، ترانه و
4) تشكیل گروههای از جوانان به منظور اجرای خدمات عمومی به نام مسجد مثل: نظافت محله، محو بیسوادی، اعطای خون و ...
5) بهرهگیری از فرصتهای جوانان در اینترنت به ساختن سایت یا وبلاگ به نام مسجد كه یك مسؤول و چند همكار داشته باشد.
6) گزینش جوانان خوشنویس به منظور راه اندازی روزنامهی مسجد و نوشتن احادیث، دعا و مقالات خواندنی و مفید.
7) برگزاری كنفرانسهای ویژه جوانان و قضایای مخصوصشان مثل: عوامل پیشرفت تحصیلی، چگونگی تنظیم وقت و چگونگی آمادگی جهت امتحانات و ...
8) خطیب و سخنران در صحبت خویش، قشر جوان را رعایت كرده و موضوعات مربوط به جوانان را به صورت ویژه بیان كند.
مسؤولیت رسانهها و نظام آموزشی:
* باید در هر محل آموزشی مسجد وجود داشته باشد ونقش مسجد در هر مؤسسهی آموزشی و در تمام مقاطع تحصیلی، فعال نگهداری شود.
* تنظیم ساعتهای درسی و برنامههای آموزشی با در نظرگرفتن اوقات نماز.
* رسانهها برنامههای را برای بیان فضیلت مساجد و نقش جوانان در ساختن آن و فضیلت ادای نماز به جماعت، اختصاص دهند.
* كشف علل دوری جوانان از مساجد و استفاده از سازوکارها و وسایلی كه جوانان را به رفت و آمد به مساجد سوق میدهد.
* برگزاری مباحثهها و گفتگوهای همراه دعوتگران برای آگاهی از نظریات جوانان در خصوص ارتباط با مسجد.
سخن آخر:
نبی رحمت و الگوی هدایت و خورشید نبوت (ص) میفرماید: [ألا کُلُّکُم راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ، فالإمَامُ الَّذِی عَلى النَّاسِ راعٍ وَ هُوَمسئولٌ عَن رعیتِهِ و الرَّجُلُ راعٍ عَلى أهل بیتهِ و هو مسئولٌ عن رعیتِهِ و المرأة راعیةٌ عَلى بَیتِ زوجِهَا وَ وَلِدِهِ وَ هِی مسئولَةٌعَنهُم و عَبدُ الرَّجُلِ راعٍ عَلى مالِ سیدِهِ و هوَ مسئولٌ عن رعیتِهِ، ألا کُلُّکُم راعٍ و کلُّکُم مسئولٌ عن رعیتِهِ ] [مسلم/3408، به نقل از کتاب تربیت و اصلاح فرزندان، صفحه 17]”هرکسی از شما مسئولید و همهی شما نسبت به افراد تحت تکفل خود مسئول هستید، امام مردم نسبت به رعیت خود وظیفه دارد و مسئول است، مرد نسبت به افراد خانوادهاش وظیفه دارد و مسئول است، زن نسبت به خانهی همسرش و فرزندانش وظیفه دارد و مسئول میباشد، خدمتگزار نسبت به مال اربابش وظیفه دارد و مسئول است، پس همهی شما وظیفه دارد و نسبت به افراد تحت تکفّل خود مسئول هستید.» پس والدین وظیفه دارند و باید نسبت به تربیت فرزندانشان اقدام کنند و ذرّهای از آن دریغ نکنند. چون بدون شک از مسئولیتهایی که بر عهدهی ما گذاشته شده است، بازخواست خواهیم شد! اگر میخواهیم فرزندانمان راه دین در پیش گیرند و سعادتمند دنیا و آخرت شوند و برای جامعهی خویش مفید باشند! اگر میخواهیم جامعهی آینده را کسانی بسازند که به خداوند ایمان آوردهاند و شکرگزار وی هستند، و دستورات اسلام را اجرا میکنند و نسبت به وظائفشان متعهد هستند! باید کودکانمان را با مساجد آشنا کنیم و در این امر یاور و راهنمای ایشان باشیم. در پایان از شما خوانندگان گرامی انتظار داریم كه با افكار، وسایل و فعالیت های خویش به ما كمك كنید تا جوانان به مساجد برگردند و سخن رسول خدا -صلی الله علیه وسلم- تحقق یابد که فرمود:” سَبْعَةٌ يُظِلُّهُمُ اللهُ تَعَالَى فِي ظِلِّ عَرْشِهِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ: شَابٌّ نَشَأَ فِي عِبَادَةِ اللهِ تَعَالَى،. .. وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُتَعَلِّقٌ فِي مَسَاجِدِ اللهِ تَعَالَى...؛ هفت گروهی كه در سایهی عرش خدا به سر میبرند، روزی كه جز سایهی عرش خدا سایهای وجود ندارد و از جمله این هفت دسته، جوانی كه در طاعت خدا رشد نماید و مردی كه قلب او به مساجد خدا آویخته باشد». (مسلم روایت کرده است) خداوندا آنقدر تنهایم کن که فقط تو را ببینم، آنقدر تنهایم کن که فقط تو را صدا بزنم. کمک کن جز به درگاه تو به احدی امیدوار نباشم. کمک کن این کوزه متعفن بر زمین زنیم و به فرات بپیوندیم و دریا شویم.
منابع
1.قرآن کریم
2. صلابی، علی محمد، الگوی هدایت، انتشارات حرمین، جلد اول صفحه577
3. سبحان محمود،تربیت فرزندان در پرتو شریعت،، مترجم: أفضل دهمردنژاد، انتشارات احمد جام، چاپ اول 83، صفحه 60
4. قاسمی،محمدقاسم، تربیت و اصلاح فرزندان، نشر صدیقی زاهدان، چاپ سوم 85، ص 13
5. قائمی،علی، تربیت و بازسازی کودکان، انتشارات امیری، چاپ سوم 83، ص 134
6. بخاری 4767، مسلم 2591 به نقل از کتاب تربیت و اصلاح فرزندان، محمدقاسم قاسمی، چاپ سوم 85، ص 13
7. آلیاسین،رضا،والدین مؤثر، فرزندان موفق، انتشارات هامون، چاپ اول 83، ص 20
8. احمدی، محسن،روانشناسی پرورش و تربیت کودک، انتشارات حسین فهمیده، چاپ اول 83، ص13
9 الصواف،محمدشریف. پهروهردهی مندال و ههرزهکاران، مترجم: نهوا محمد سعید، نشر التفسیر 2004، ص27
10. سوید، محمدنور، تربیت فرزندان از دیدگاه پیامبر (ص)، مترجم: محمدصالح سعیدی، چاپ دوم 86، ص 45
11. مظلومی، رجبعلی،گامی در مسیر تربیت اسلامی، کودکی تا بلوغ، نشر آفاق، چاپ اول 58، ص 143
12. زینو، محمد بن جمیل، راهنمای مربیان برای تربیت دختران و پسران، مترجم: عبدالله عبدللهی، نشر احسان، چاپ اول 86، ص 93
13. علوان، عبدالله ناصح،چگونه فرزندان خود را تربیت کنیم، مترجم: عبدالله احمدی، ص279