عوامل و روش های مؤثر در گرایش کودکان و نوجوانان به نماز

■ عوامل و روش های مؤثر در گرایش کودکان و نوجوانان به نماز

عوامل و روش های مؤثر در گرایش کودکان و نوجوانان به نماز

چکیده

جایگاه دین و تربیت دینی در عصر جدید با توجه به چالش های نهفته در درون آن، از اهمیت ویژه ای برخوردار است، و پرورش حس دینی در نسلی که توان مقابله و کنار آمدن با تضادها و چالش های عصر جدید را داشته باشد مستلزم دگرگونی در روش های تربیتی و در عین حال دگرگونی در مبانی و منابع آسیب شناختی تربیت دینی است. باورهای مذهبی و گرایش عمیق تر به آموزه ها و تکالیف دینی، زمانی برای کودک معنی دار می شوند که با نیازهای واقعی و رویدادهای زندگی روزمرة او پیوند طبیعی و عمیق داشته باشند. و این وظیفة والدین است که با روش های فعال، در پیوند میان نیازها و تکالیف دینی، فرصتهای مناسب و رخدادهای سازنده را شناسایی کرده و در سنین مناسب، بکار گیرند. از آن جا که نماز، نخستین واجب الهی و سفارش معصومین (علیهم السلام) و بزرگان دین است، همواره دغدغة والدین، به ویژه والدین مذهبی، این بوده که چه عواملی می تواند در گرایش فرزندانشان به این فریضة مقدس الهی، مؤثر باشد، تا بتوانند با شناخت و آگاهی از آنها، در جلب و جذب فرزندان به نماز کمک گیرند. خانواده در انتقال باورهای مذهبی به کودکان، نقش تعیین کننده و تأثیر گذاری دارد. بنابراین یکی از رسالت های ظریف و لطیف والدین در تربیت دینی فرزندان، بیدار سازی نیازهای فطری آنها از همان دوران کودکی می باشد، تا آنها انجام تکالیف مذهبی از جمله نماز را به عنوان یکی از نیازهای روانی و معنوی خود احساس کنند. علاوه بر خانواده عوامل بسیار دیگری نیز در گرایش های مذهبی فرزندان مؤثرند که از آن جمله می توان به دوستان، جامعه، رسانه و ... اشاره کرد، که هریک به طور اجمال در این نوشتار مورد بررسی قرار خواهند گرفت.والدین اگر می خواهند فرزندانی نمونه، پر نشاط، معنوی و عاری از گناه داشته باشند، باید شوق به اقامه نماز را در فرزندانشان نهادینه نمایند. هم چنین به راهکارها و روش های صحیح و اصولی تشویق فرزندان به نماز، که برگرفته از آیات قرآن و روایات معصومین (علیهم السلام) و سیرة ایشان و بزرگان و علمای بزرگ است پرداخته و آنها را سرلوحة خویش قرار دهند.

مقدمه

هدف دستورات الهی برای به سعادت و کمال رسانیدن انسان ها و رسیدن به قرب خداست. و به این مقصود، خدای متعال پیامبرانی و به ویژه آخرین سفیرش، پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) را فرستاد تا انسان ها را در یک برنامه تدریجی از انواع آلودگیها، خرافات، کجروی ها و زنگارهای شرک که همچون غل و زنجیر بر پیکرشان سنگینی می کرد، رهایی بخشید. از جمله این دستورات، فریضه مقدس”نماز» است که ستون دین است وبا پذیرفته شدن آن، سایر اعمال نیز پذیرفته می شود و اگر مورد پذیرش قرار نگیرد، سایر اعمال نیز بی نتیجه و مردود است. دستور به اقامه نماز در دین اسلام، منحصر به زمان و مکان و یا فرد خاصی نیست، بلکه هر فرد یا افرادی که قدرتی در دست داشته باشد به ویژه کسانی که در رأس حاکمیت اند، باید نسبت به اقامه نماز جدی باشند، چرا که خداوند متعال در سوره مبارکه”حج» آیه 41 میفرمایند:”الّذینَ اِن مکَّنَّاهُم فی ألارضِ أقاموا الصَّلاة وآتوا الزَّکاة؛ کسانی که اگر در زمین به آنها توانایی دهیم، نماز به پا می دارند و زکات می دهند». نماز هویت ایمان، حقیقت جهان، طریقت جان، قدرت انسان و مایۀ بهشت و رضوان است. نماز عشق سالکین، عبادتی آتشین، کاری بی قرین، بهترین معین، خورشید اهل زمین، مونس اصحاب دین، امین جان غمین و رحمت واسعۀ حضرت ارحم الرّاحمین است.

در بررسی تأثیر تشویق والدین در گرایش فرزندان به نماز، اولین مسأله، زندگی اجتماعی فرزند در محیط خانواده، مدرسه، جامعه، همسالان و ... می باشد. در این فرآیند، فرزندان در تعامل مستقیم با والدین و افراد خانواده، دوستان، مدیران حکومتی، معلم و مربی، مسجد و روحانیت، تحت تأثیر رفتارها و پیام های آنان هستند و منش های آنان را تحت نظر دارند و رفتارهای تعبدی و اخلاقی ایشان را پی گیری می نمایند. شکل گیری شخصیت معنوی فرزند، از همان ابتدا در خانواده و بعد در مدرسه و در مراتب بعدی از طریق دیگران صورت می گیرد. بنا براین هر یک از الگوهای رفتاری، مورد توجه فرزندان است و تحت تأثیر آن رفتارها می باشد. تربیت و پرورش فرزندان سالم از حیث اعتقادی و منش های پسندیده، در گرو مسایل محیطی و رفتاری است. چنآن چه پدر و مادر به نقش الگویی خود توجه داشته باشند و در تنظیم روابط خویش با فرزندان همت گمارند و تقید به اصول اخلاقی و انسانی و بالاخره مذهبی را پیشة خود سازند، بی تردید احساس خوب و ارزشمند و پای بندی به مسایل معنوی را به فرزندان خود تقدیم نموده اند. اما به همان میزانی که رفتارهای سنجیده و الگوها در شکل گیری شخصیت معنوی و سجایای انسانی فرزند مؤثر است، پدیداری رفتار های متضاد با آرمانهای اجتماعی، اخلاقی و مذهبی نیز در تخریب شخصیت و هویت واقعی او مؤثر است.

برای نهادینه شدن فرهنگ نماز در فرزندان به عنوان یک وظیفه، والدین باید به مقتضای زمان و مکان، از شیوه ها و روش های گوناگون و برنامه های متنوع بهره گیرند، که در راستای این امر، حضور والدین در نماز جماعت به همراه فرزندان، برنامه ریزی برای نبود تداخل زمانی کارهای شخصی والدین با وقت اقامه نماز، صبر و حوصله والدین در سفارش به نماز، تشویق و تنبیه مناسب و بهنگام فرزندان و غیره قابل توجه است.

 

اهمیت نماز

یکی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک، نماز است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیر باران یاد حق. ذکر خدا از یاد بردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی، ساحت دل را مکدّر می کند. ذکر خدا ارتباط معنوی عبد سالک با ربّ مالک است و این انسان است که نباید خود را وقف زندگی مادی کند و مقصد را در خود و دنیای خود محدود سازد، بلکه باید خود را برای سفر پرفراز و نشیب ابدیّت آماده کند. با توجه به نقش نماز، و این که آینده سازان کشور، همین فرزندان ما هستند، لازم و ضروری است که در تشویق و ترغیب آنها به نماز، به طور عمقی و ریشه ای عمل کنیم؛ و در درجه اول باید کاری کنیم که فرزندان ما یک تلقی و شناخت خوب و لطیف از خداوند متعال داشته باشند. متأسفانه بسیاری از خانواده ها برای ترغیب فرزندان خود به نماز، مسأله قهر، جبر و تنبیه الهی را مطرح می کنند و نماز را به عنوان یک تکلیف به فرزند خود معرفی می کنند. در صورتی که بیان فلسفه و آثار نماز باعث می شود فرزندان ما از روی عشق و علاقه نماز بخوانند نه به خاطر ترس و ادای تکلیف.

از آن جا که نماز مهم ترین توصیة انبیاء و بزرگان حکمت است، باید طوری به فرزندان تفهیم شود که آن ها نماز را دیالوگی دوستانه با خداوند قلمداد کنند و از روی شناخت و برای رسیدن به کمال، به اقامة نماز بپردازند؛ و برای میسر شدن این امر، خانواده ها و به ویژه والدین، باید یک نوع تلقی و نگرش مثبت و سازنده نسبت به احکام اسلام در فرزندان ایجاد کنند، وبا رفتار و اخلاق خوب خود و با استفاده از روش های صحیح و مناسب ترغیبی، فرزندان را به نماز تشویق کنند. تربیت، فراهم کردن زمینه ها و عوامل برای به فعلیت رساندن و شکوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت مطلوب می باشد، که دارای هدف و مقصد است و تصادفی نیست، و اگر هدف تربیت مشخص شود ولی قرب به خدا هدف نباشد از دایره خارج است. امروزه جامعة ما به دلیل وجود شیوه های ناکارآمد در تعلیم و تربیت، دچار بسیاری از آسیب های فرهنگی در نسل جدید شده است، که موجب دوری قشر عظیمی از جوانان و نوجوانان از ارزشهای دینی گردیده است.

 

 

 

اهمیت و هدف تربیت دینی

یکی از بیماری های فردی و اجتماعی عصر جدید، یعنی عصر فرهنگ های الکترونیکی آموزش های مجازی و ارتباطات دیجیتالی، احساس بیگانگی، نا انسانی و نا امنی در زندگی و بی معنا شدن فرآیند زیستن است. این بیماری نامرئی اما فرساینده و کاهنده، نوعی سرگردانی و نابسامانی را در نظام رفتاری و اعتقادی ایجاد می کند که پیامد آن افسردگی، اضطراب، نا امنی و پوچ گرایی می باشد. از سوی دیگر انسان همواره در جستجوی چیزی ماورای خود است تا با تکیه بر آن به امنیت و اعتقاد پایدار دست یابد. برای انسان همواره این پرسش مطرح بوده است که چگونه می تواند به زندگی خویش معنا بخشد، و این معنا جویی و معنا خواهی یکی از نیازهای بنیادی انسان است که چنان چه به درستی هدایت شود به دین باوری و خدا پرستی می انجامد. به همان اندازه که نیازهای زیستی انسان نظیر نیاز به خواب، غذا، مسکن، هوا، آب و ... موجب بقا و استمرار تن درستی می شود، نیازهای روانی نیز از جمله نیاز معنا خواهی، زیبایی دوستی، حقیقت جویی، تعالی گرایی و ... موجب بقا و تداوم روان درستیِ انسان می شود. اگر زندگی آدمی در قلمرو معنویات پویا و معنا گرایی متعالی در مدار دین ورزی و خدا پرستی جریان یابد، شادی و نشاط باطنی که همان سعادت واقعی است نصیب انسان می شود. بنابراین جایگاه دین و تربیت دینی در عصر جدید با توجه به چالش های نهفته در درون آن، از اهمیت ویژه ای برخوردار است، و پرورش حس دینی در نسلی که توان مقابله و کنار آمدن با تضادها و چالش های عصر جدید را داشته باشد مستلزم دگرگونی در روش های تربیتی و در عین حال دگرگونی در مبانی و منابع آسیب شناختی تربیت دینی است.

اما غایت و هدف تربیت دینی، فلاح و رستگاری است و هیچ انسانی نیست که در پی سعادت و رستگاری خویش نباشد. ولی آن چه آدمی را به گمراهی و ضلالت می کشاند، یا کژ فهمی از دین است و یا عمل نکردن به دین. تربیت دینی، هدفی جز حسِّ خدا جویی، حسِّ پرستش گری به قصد رها سازی انسان از وابستگی ها، ذلت و اسارت، و سوق به سوی آزادگی، عزت و بالندگی ندارد.هدف تربیت دینی، رسیدن به سعادت باطنی، چشیدن لذت معنوی و شادابی درونی برای آزاد شدن از سعادت کاذب، لذّات دنیوی و شادی های رنج افزاست؛ و در نهایت باید گفت هدف تربیت دینی، پرورش و تقویت عشق آدمی به حقیقتی است که در فطرت او به ودیعه نهاده شده است و تنها تحریک آن می تواند به بروز و ظهور آن کمک کند.

 

مراحل کمال انسان در اسلام

مراحل کمال انسان، و فراهم نمودن زمینه های مناسب برای رشد و تکامل، یکی از بحث های مهم روانی، علمی و تربیتی است. و در مسائل تربیت اسلام از اجداد و نیاکان تا انتخاب و اختیار انسان، از آن گذشته های دور تا آینده ای بسیار مهم و سرنوشت ساز، همگی به عنوان مراحل کمال انسان مورد بررسی و دقت لازم قرار گرفته است؛ و ما به لطف خداوند در این قسمت از متن به آنها اشاره می کنیم.

برای تحقق ارزش های انسانی و انسان کامل شدن، در اسلام از اجداد و نیاکان شروع می شود، تا اصل و ریشة تربیت و زمینه های مساعد و نامساعد، شناسایی گردد و این از ویژگی های مهم و دور اندیشی و واقع بینی رهبران الهی و وحی خداوندی است، و از نظر روانشناسی امروز نیز بسیار مهم است. در زیارت حضرت اباعبد الله الحسین (علیه السلام) آمده است: ”أشهدُ انَّکَ کُنت نوراً فی الأصلابِ الشامخة و الأرحام المطَهَّرة لم تنجسک الجاهلیة بآن جاسها و لم تلبسک مِن مدلهمات ثیابها؛ شهادت می دهم که شما امام حسین (علیه السلام)) نور پاک الهی در اصلاب عالی پدران و نیاکان و اجداد، و نور پاک الهی در ارحام مادران بودید، که هرگز مقام توحید کامل و پاکی و طهارت شما آلوده به ناپاکیهای جاهلیت نگردیده و هرگز غباری از شرک و جهالت بر دامان شما ننشست». در این چند کلمه که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده، طهارت و پاکیِ”اصلاب پدران و ارحام مادران» در اثبات عظمت امام حسین (علیه السلام) مطرح است. امام علی (علیه السلام) نیز در این رابطه فرموده اند:”إذا أکرم الرَّجل کرم مغیبه و مَحضرُهُ؛ کسی که ریشة خانوادگی او پاک و شریف است در هر حال دارای شرافت و فضیلت است».

 محیط خانواده اولین آموزشگاه زندگی است، که اگر سالم باشد فرزندان در محیطی سرشار از سلامت و صداقت به رشد و تکامل خود ادامه می دهند. محیط خانواده اولین کانون مهم تربیتی است که شخصیت اطفال در رابطه با اخلاق و رفتار اهل خانواده شکل می گیرد و چگونگی آن همه رابطه ها در عادات و حالات روانی کودک اثر مهمی دارد. کودک در محیط خانواده در برخورد با افراد و مقررات حاکم  بر آن به باورهایی می رسد که اگر غلط و نادرست باشند در آینده تغییر و اصلاح آن باورها بسیار مشکل خواهد بود. کودکان، اولین الگوهای خود را از اعضای خانواده انتخاب می نمایند، و بنابراین هماهنگی خانواده با دیگر مراکز تربیتی، سرنوشت ساز است، به طوری که وحدت و همکاری لازم بین مراکز تربیتی با خانواده وجود داشته باشد و همه در خط سلامت و صداقت باشند، فرزندان ما به خوبی رشد می کنند و انسان های ایده آل و متکاملی خواهند شد.

محیط خانواده همچون سرزمین حاصلخیزی است که فرزندان همچون گلهای شادابی در آن می رویند. در
تحلیل جایگاه خانواده در تربیت فرزند، مادر نقش اول را ایفا می کند. چراکه اولاً کودک مهم ترین سال های
تکوین شخصیت را در محیط انس و الفت با مادر می گذراند و این سال ها، فرصت کم نظیری برای اکتساب عادات، صفات و ویژگی های رفتاری از مادر است. دوم اینکه، مادران به لحاظ عواطف سرشار و خالصانة خود، پناهگاه مطمئنی برای کودک هستند و فرزند هر زمانی که احساس ناامنی کند، ابتدا به آغوش مادر پناه می برد. امام خمینی (رحمة الله علیه) در تبیین نقش مادر به عنوان نجات دهندة یک امت می فرمایند: «مادرها مبدأ خیرات هستند و اگر خدای ناخواسته مادرانی باشند که بچه ها را بد تربیت کنند، مبدأ شرّند؛ یک مادر ممکن است یک بچة خوب تربیت کند و آن بچه یک امت را نجات بدهد و ممکن است بد تربیت کند و آن بچه موجب هلاکت یک امت بشود»

دومین عامل تربیتی در خانواده، پدر است که نقش او مکمل وظیفة مادر تلقی می شود. در مورد اهمیّت نقش پدر در تربیت فرزند، امام باقر (علیه السلام) می فرمایند:”یحفظ الأطفال بصلاح آبائهم؛ حفظ و مصونیت از خطرها و انحراف ها در پرتو صلاحیت و شایستگی پدران کودکان است». از این رو نقش خانواده و خصوصاً مادر در نونهالان پدر در نوجوانان، بسیار حساس است و اگر فرزندان در دامن مادران و حمایت مادران متعهد، به طور شایسته وبا آموزش صحیح تربیت شوند، استقلال و آزادی و تعهد به مصالح یک کشور، براساس تربیت اسلامی پایه ریزی می شود.

 جامعه و محیط زندگی انسان به عنوان یکی دیگر از مراحل تربیت مطرح است، که هر دو در یکدیگر اثر دارند. هم فرد می تواند جامعه را بسازد و متحول نماید، هم جامعه در سیستم فکری افراد بی تأثیر نمی باشد. کودک هرگز نمی تواند از جامعه و محیط زندگی خود جدا باشد،؛ در بازی، گردش و تفریحات، در کلاس درس، روابط اجتماعی و ... با محیط زندگی خود همواره در تماس مستقیم است و طبعاً مقررات و شرایط و اصول حاکم بر جامعه، در فکر و دل و باورهای کودک اثر دارند. از اینرو در روایات اسلامی، در زمینة ازدواج و دیگر روابط ضروری، نسبت به محیط زندگی افراد و جامعة آنان و قبیله ای که در آن زندگی می کنند، دقت کافی و سفارشات لازم شده است. عامل دیگری که در تربیت از جنبة اساسی و تعیین کننده ای برخوردار است، محیط آموزشی است که معلم، چهرة شاخص و نمایندة برجستة آن است. زیرا آن چه در فرآیند تعلیم و تربیت به متعلِّم انتقال می یابد، تنها معلومات و مهارتهای معلم و استاد نیست، بلکه تمام صفات، خلقیات، حالات نفسانی و رفتار ظاهری او نیز به شاگردان منتقل می شود. رویکرد به معلمی، رویکردی عرفانی، الهی و معنوی است، چه آنکه خداوند اول معلم عالم هستی است. بنابراین شعاع و دایرة نفوذ معلم از سطح و مرز کودک و مدرسه فراتر می رود و جامعه، ملت و بلکه جهان را در بر می گیرد.

عامل معلم و استاد، می تواند اثرات سوءِ عوامل گذشته را نابود ساخته و هر گونه انحراف را تبدیل به راستی و سلامت نماید. گرچه ما معتقدیم که بدون همکاری و هماهنگی خانه، مدرسه، و دیگر مراکز تربیتی، تربیت مشکل خواهد بود، و گاهی نیز استاد رنج بی گنج می برد، اما نقش استاد و معلم بقدری چشمگیر است که می تواند بسیاری از عوامل بد گذشته را خنثی نماید. چون معلم و استاد یکی از سمبل ها و الگوهای تربیتی می باشند، و فرزندان از حرکات و افعال و اخلاقشان الگو می گیرند، و سعی در پیروی و تقلید از آنان دارند. ممکن است کودکی تمام مراحل گذشته را نادرست طی کرده باشد، اما با تعالیم و مراقبتهای معلم و استاد عوض شود و اصلاح گردد. و همین طور ممکن است کودکی تمام مراحل گذشته را به سلامت طی کند، اما عامل استاد و معلم، او را به فساد و تباهی کشاند. بر همین اساس والدین و حتی نظام حاکم بر جامعه، مسئول انتخاب استاد و معلم خوب و صالح برای فرزندان می باشند.

روابط اجتماعی با دوستان و انتخاب دوستان لایق و نالایق، یکی از مراحل سرنوشت ساز تربیتی است، و کودک از دو سالگی احساس نیاز به همبازی و انتخاب دوست دارد، و هر مقدار که رشد او بیش تر می شود این احساس تقویت می گردد. اگر والدین برخورد صحیحی با این مسأله نکنند، و یا نظارت لازم نداشته باشند، ممکن است عامل روابط اجتماعی با دوستان، تمام پاکیهای عوامل ذکر شدة سابق نابود سازد. چرا که دوستان و رفقا به اندازه ای در ساختمان فکری و شخصیت یکدیگر اثر دارند، که رسول اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) در این باره فرموده اند:”المَرءُ علی دین خلیله فَلینظُر أحدکم مَن یخالل؛ انسان، با دین و آیین دوست خود شناخته می شود، پس باید بنگرد که با چه کسی دوست می شود».

 

راه های تعمیق بینش دینی در فرزندان

باورها، ارزش ها و تکالیف دینی، بخش اساسی از نظام پویای شخصیت آدمی است که بنیادها و هسته های اولیة آن در نظام تربیتی خانواده شکل می گیرد. بنابراین هر قدر هویت دینی یک خانواده از نظر ثبات، وحدت و پویایی بیش تر باشد، به همان میزان هویت دینی فرزندان از استحکام و پویایی بالاتری برخوردار می شود. نوع مناسبات عاطفی و اعتقادی اعضای خانواده در تعامل چند جانبه با یکدیگر، موجب فضایی دینی از حس دینی در زندگی خانوادگی می شود که آثار پنهان آن در شکل دهی شخصیت و باورهای دینی فرزندان می تواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد. در واقع، باورهای مذهبی و گرایش عمیق تر به آموزه ها و تکالیف دینی، زمانی برای کودک معنی دار می شوند که با نیازهای واقعی و رویدادهای زندگی روزمرة او پیوند طبیعی و عمیق داشته باشند. و این وظیفة والدین است که با روش های فعال، در پیوند میان نیازها و تکالیف دینی، فرصت های مناسب و رخدادهای سازنده را شناسایی کنند. برای درک بهتر مفاهیم دینی و آثار الهی در جهان هستی، چهار راهبرد اساسی یعنی ”مشاهدة درست»، ”تفکر خلّاق»، ”تمثیل های زیبا» و ”ایمان قلبی» دخالت دارند که اگر این راهبردها با روش های درست همراه شوند، تربیت دینی پایدارتر می شود. یکی از این روش های درست این است که، والدین سؤالات دینی فرزندان را جدّی بگیرند و قبل از پاسخ دادن شتاب زده، بدانند که آن ها در چه سنی هستند، چگونه می فهمند، و چرا این سؤال ها را مطرح می کنند و با چه تجربه و قرینة ذهنی می توان پاسخ متناسب با سن، شرایط و ظرفیت آنها ارائه داد.

برای ”درونی کردن» ارزش های دینی در کودکان، باید از تکیه کردن صرف بر لفّاظی و تحکم جابرانه بر آنان دوری جست و به تدریج با تقویت شخصیت مستقل کودکان و رشد درک و بینش و قدرت انتخاب آنان پیش رفت، بگونه ای که در جوّی دوستانه و حاکی از احترام و تکریم به شخصیت کودکان، آنان را در بحث ها و گفتگوهای گروهی شرکت داده و با تقویت بینش شخصی آنان، در درک حقایق و مسائل و کشف دلایل آنها و طرح سؤالات گوناگون به شکل سازنده و رشد دهنده، آنان را در مسیر خودیابی و خودآگاهی یاری کرد. آموزش مفاهیم دینی و تعلیمات مذهبی، بدون ملاحظة مراحل رشد کودکان و بدون تلاش آنان برای رشد توانایی در انتخاب و قدرت تجزیه و تحلیل و علاقمندی شخصی به مسائل و مفاهیم دینی، چندان موفق نمی افتد، زیرا کودک احساس می کند که نمی تواند از جوّ سلطه و اقتدار تحکم صرف والدین که بر او تحمیل می شود بیرون برود، بنابراین به کلیة تعلیمات مذهبی بی اعتنا می شود، بنابراین لازم است که والدین به چند نکته در زمینة تعمق بینش دینی فرزندان توجه نمایند:

1. داشتن ارتباط صحیح با فرزندان؛ 2. شناخت شخصیت و سطح درک کودک، آن چنان که هست نه آن چنان که ما تصور می کنیم؛ 3. آگاهی از سطح درک اخلاقی کودک؛ 4. شناخت وضعیت روحی و آمادگی کودک در شرایط فعلی؛ 5. گوش دادن کامل به سخنان و دیدگاه های کودکان و توجه به خواست ها و احساسات آنها؛ 6.  احساس همدلی و همدردی با کودک تا امنیت و آرامش خاطر پیدا کند و احساسات منفی را کنار بگذارد؛ 7. عزت نفس و کرامت انسانی کودک، حفظ، تقویت و شکوفا شود.

 

وظایف والدین در تربیت دینی فرزندان

خانواده و در رأس آن والدین، اولین منبع بیرونی تربیت دینی هستند که آداب و رفتار دینی را به شکل خودآگاه یا ناخودآگاه به کودکان منتقل می کنند. از اینرو، توجه والدین به چگونگی روش ها و منش های تربیتی، در گرایش فرزندان به آموزه های دینی، آن هم در شرایط پیچیدة جامعة امروز، بسیار حیاتی و حائز اهمیت است. در نظام خانواده، پس از مسؤلیت زن و شوهر نسبت به هم، مهم ترین وظیفة آنها در قبال فرزندان است. بطور مسلم چگونگی روابط آنها الگویی برای روابط کودکان فراهم می کند. از اصول کلی وظایف والدین نسبت به فرزندان را می توان این گونه برشمرد:

1. در دیدگاه اسلام بر مسؤلیت های والدین و تقدس و ارزش معنوی آنها بسیار تأکید شده، به گونه ای که برای آن، ارزش عبادت خداوند و پاداش برخی رفتارهای مهم دینی در نظر گرفته شده است. این تلقّی معنوی از وظایف والدین دو تأثیر مهم برای والدین دارد: یکی اینکه موجب تلاش بیش تر والدین در این جهت می شود؛

و دیگر این که باعث می شود آنان رفتار خویش را واجد ارزش معنوی بیابند و در نتیجه، دشواری های این وظایف برای آنها تا حدّی آسان می شود؛ در این صورت وظایف خانوادگی خویش را ضمن سایر وظایف دینی قرارداده و آنها را مُخلّ یا جدا از وظایف دینی احساس نمی کنند؛

2. تعالیم اسلام، بر وظایف والدین پیش از تولد و حتی قبل از انعقاد نطفه تأکید داشته و به آنها توصیه های مهمی دارد که نشان می دهد حالت روانی و اخلاق والدین قبل از تولد نیز در کودک مؤثر است؛

3.تعالیم اسلام، والدین را به تربیت کودک در ابعاد مختلف جسمانی، روانی، شناختی، رفتاری، اجتماعی و دینی توصیه می کند و وظایف آنان را در یک بُعد منحصر نمی کند؛

4. حفظ روابط عاطفی مثبت والدین با فرزندان در هر شرایط، امری محوری در وظایف والدین در دیدگاه اسلام است. والدین باید نسبت به کودک پذیرش کامل داشته باشند، البته این به معنای پذیرش همة رفتارهای کودک نیست؛ آنان می توانند ناخشنودی خود را در قبال برخی رفتارهای غلط کودک نشان دهند، ولی در عین حال به او ابراز کنند که برخی رفتارهایش، روابط کلی و دوستی او با والدین را از بین نمی برد؛

5. از اصول اساسی رفتار والدین از نظر اسلام، رعایت عدالت و مساوات در برخورد عاطفی با فرزندان است.

 

عوامل تأثیر گذار در گرایش فرزندان به نماز

از آن جا که نماز، نخستین واجب الهی و سفارش معصومین (علیهم السلام) و بزرگان دین است، همواره دغدغة والدین، به ویژه والدین مذهبی، این بوده که چه عواملی می تواند در گرایش فرزندانشان به این فریضة مقدس الهی، مؤثر باشد، تا بتوانند با شناخت و آگاهی از آنها، در جلب و جذب فرزندان به نماز کمک گیرند.

فطرت:

اقامة نماز و با نماز زندگی کردن، نیاز فطری انسان است. زیرا نماز تمام خواسته های فطری را تأمین می کند و به استعداد حقیقت یابِ انسان توجه دارد و او را با خویش، با خدا و با کمال مطلق مربوط می کند. به همین دلیل کودکان تا زمانی که به دورة بزرگسالی منتقل نشده اند، بهترین و مساعدترین شرایط برای پرورش حس دینی، باورها و اعتقادات مذهبی از جمله گرایش به نماز را دارند؛ چون میثاق کودکان با فطرت خویش، تازه تر و شفاف تر از دورة بزرگسالی است. در واقع روح عبادت در فطرت انسان نهفته است، و اگر درست رهبری شود، در آینده جایگاه”عرش الرحمن» می شود و گرنه به عبادت طاغوت و بت می گراید. مثل میل به غذا که در هر کودکی وجود دارد، اما اگر راهنمایی نشود، کودک خاک می خورد و از آن لذت هم می برد، بدون هدایت صحیح این گرایش فطری نیز، انسان به عشقهای زودگذر یا پرستش های بی محتوای انحرافی دچار می شود.

خانواده:

خانواده در انتقال باورهای مذهبی به کودکان، نقش تعیین کننده و تأثیر گذاری دارد. بنابراین یکی از رسالتهای ظریف و لطیف والدین در تربیت دینی فرزندان، بیدار سازی نیازهای فطری آنها از همان دوران کودکی می باشد، تا آنها انجام تکالیف مذهبی از جمله نماز را به عنوان یکی از نیازهای روانی و معنوی خود احساس کنند. باید تربیت، به ویژه آموزش نماز، از دوران کودکی و بتدریج آغاز گردد؛ همچنان که راه و رسم تربیتی خاندان پیامبر(صل الله علیه و آله و سلم) در مورد فرزندانشان چنین بوده است. آن بزرگواران، نونهالان خویش را پیش از رسیدن به سن بلوغ، با نماز و آداب آن آشنا می کردند و با روش های لطیف آموزش و تربیت، طعم شیرین عبادت و بندگی خدا را به آنان می چشاندند. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقش تربیتی خانواده در گرایش فرزند به نماز، به وضوح بیان شده است که فرموده اند:”هنگامی که کودک سه ساله شد جملة (لا اله الّا الله) را به او بیاموزید و از او بخواهید آنرا بازگو کند. وقتی که سن او از سه سالگی گذشت، به او گفته شود جملة(محمداً رسول الله، صل الله علیه و آله و سلم) را باز گو کند و هنگامی که چهار سالش گذشت به او گفتن(صل الله علی محمد و آل محمد) گفته شود جملة(محمداً رسول الله(صل الله علیه و آله و سلم)) را بیان کند و هنگامی که چهار سالش گذشت به او گفتن(صل الله علی محمد و آل محمد) را یاد داده و در پنج سالگی از دست چپ و راست او سؤال شود. آنگاه روبه قبله نشستن و سجده کردن را آموزش داده و هنگامی که هفت سالش کامل شد، امر به نماز شود».

خانواده مهم ترین پایگاه گرایش فرزندان به نماز است؛ البته اگر این خانواده لبریز از ذکر و یاد و محبت خدا باشد و کودک از همان لحظة میلادش در خانواده ای که مشحون از ذکر خداست پرورش یابد، این کودک نه تنها هرگز از خدای متعال نمی گریزد، بلکه انس با خدا را در ذکر با خدا پیدا می کند.

دوستان و همسالان:

یکی از عوامل بسیار مهم و تأثیر گذار در تربیت انسان، دوستان و معاشران هستند. در دنیای امروز باید دقت داشت فرزندان با چه کسانی ارتباط دارند. بدون شک، عامل سازندة شخصیت انسان بعد از اراده و تصمیم او، امور مختلفی است که از أهم آنها، همنشین، دوست و معاشر است. چراکه انسان خواه ناخواه تأثیرپذیر است و بخش مهمی از افکار و صفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش یاد می گیرد. گاهی نقش دوست در خوشبختی و بدبختی یک انسان از هر عاملی مهمتر می شود و او را تا سر حدّ فنا و نیستی می برد و گاه تا اوج افتخار می رساند. تأثیر پذیری از دوستان، در منطق دینی و اسلام امری پذیرفته شده می باشد، بطوریکه روایات فراوانی درامر انتخاب دوست مناسب از معصومین(علیهم السلام) نقل شده است. از آن جمله روایتی است از امام صادق(علیه السلام) که می فرمایند:

«خصلتان مَن کانتا فیه و الّا فأعزب، ثم أعزب، ثم أعزب. قیل و ما هما؟ قال الصلاة فی مواقیتها و المحافظة علیها و المواساة؛ هرکه دو خصلت در او بود، قابل معاشرت و دوستی است، وگرنه از او دوری کن، از او دوری کن، از او دوری کن. گفته شد آن دو خصلت چیست؟ فرمودند: یکی نماز را به وقتش خواندن و به آن مواظب بودن و دیگری همدردی». اینکه امام(علیه السلام) سه بار فرمودند دوری کنید، نشانة شدت تأثیر گذاری صفات اخلاقی افراد در یکدیگر است. در واقع مفهوم این کلام نورانی آن است که اگر با غیر دوستانی که بی توجه به نماز و عبادتند نشست و برخاست داشته باشید، آنان شما را از مسیر سعادت منحرف می سازند و اخلاقشان را در شما تسرّی می بخشند.

 نقش مدارس:

مدرسه مهم ترین کانون تربیتی بعد از خانواده است. مدرسه پلی است که فرزندان را با جامعه مرتبط می کند و از آنها فردی مؤثر، فعال و مفید به حال جامعه می سازد. نقش تربیتی مدرسه را می توان به عوامل متعددی تقسیم کرد که القای ارزشهای معنوی و بیان امور عبادی از جمله نماز، می تواند از زمرة آنها باشد. با برگزاری فریضة الهی نماز به شکل جماعت در مدارس، زمینه ای فراهم می شود که فرزندان می توانند در یک فضای معنوی در کنار هم سن و سالن وهم کلاسی های خود، مشغول خواندن نماز شوند و این احساس نشاط بیش تری به آنها می دهد. اگر مدارس شرایط را برای نماز خواندن مساعد کنند و به همراه اجرای برنامه های آموزشی نماز، برنامة تشویق نمازخوانها را هم داشته باشند، تأثیر مدارس در گرایش فرزندان به نماز دو چندان خواهد شد. وقتی حضور در برنامة نماز، عملی مهم بشمار آید، و از این مسأله چنان با عظمت یاد شود، بچه ها خود اصرار خواهند داشت که در صف نمازخوانان حاضر شوند.

نقش رسانة ملی:

بعد از خانواده، مدرسه و جامعه به عنوان عوامل تأثیر گذار در تربیت ذکر شده اند، اما نباید تصور شود که رسانة ملی نقش کم تری از آنها دارد؛ بلکه شاید بتوان گفت نقش آن بیش تر و پررنگ تر است. از جملة رسانه های ملی، صدا و سیما است که به عنوان بازوی قدرتمند و رسانه ای پرطرفدار، می تواند نقش بسیار سازنده ای در گرایش فرزندان به نماز داشته باشد. مسلماً ساختن برنامه هایی که مفاهیم نماز و تأثیرات آن بر زندگی انسان را نشان می دهد، در این زمینه ها بسیار مفید و مثمر ثمر خواهد بود. پخش اذان با صدایی گیرا و جذاب، ساختن سرودهای زیبا برای نماز و اذان و پخش آنها لحظاتی قبل از اذان، در جذب فرزندان به نماز مؤثر است. قطع برنامه های صدا و سیما موقع پخش اذان، فعالیت دیگری است در یادآوری وقت نماز و گرایش به آن. برخی صاحب نظران معتقدند، امروزه پس از گسترش این ابزار، تلویزیون بصورت عضو بی بدیل جامعه و حتی خانواده ها در آمده است، به همین دلیل دربارة کارکرد این وسیله دیدگاههای متفاوتی داشته و تعریف واحدی از آن ندارند. اما با وجود همة این تفاوتها در تعریف، نمی توان نقش مهم و مؤثر رسانه ها را در شکل دادن ابعاد تربیتی جامعه، بخصوص مسائل مذهبی نادیده گرفت؛ زیرا اثر آن بسیار زیاد و فراگیر است.

نقش مسجد

مسجد به عنوان کانون تربیت و ترغیب فرزندان به نماز: یکی از عوامل مؤثر در گرایش فرزندان به نماز، بدون شک مسجد است. مسجد عهده دار نقش مهمی در عرصه های عبادی، تربیتی، فرهنگی، سیاسی و نظامی است. از چهره های شاخص و تأثیر گذار مسجد، امام جماعت است که به عنوان یک راهنما نقش حساسی در هدایت فرزندان یک ملت ایفا می کند. وی به عنوان پرچمدار اسلام و مبلغ و ترویج دهندة احکام آن، همواره نقش بسزایی در گرایش و جذب همة اقشار و مخصوصاً نوجوانان و جوانان به نماز و دین دارد.

همراه بردن بچه ها به مسجد: قرآن کریم می فرماید:”خُذوا زینَتَکُم عند کُلَّ مسجد؛ زینتهایتان را هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید». و از طرفی فرموده:«المال و البَنون زینة الحیاةُ الدُنیا؛ مال و فرزند زینت زندگی دنیایی است».

به این دو آیة شریفه، شاید بتوان گفت: که هرگاه به مسجد می روید فرزندان خود را به مسجد ببرید تا با محیط عبادت خو بگیرند و مقداری از مال خود را ببرید تا محرومان بهره ببرند. در واقع وقتی والدین کودک را به مسجد می برند، او را با اجتماعی آشنا می سازند که آنان را هدفی مقدس جمع داشته است (نه مال و شهوت)؛ و همه برای سالم بودن و بهتر شدن و بندگی حق و کار خیر در آن جا گرد آمده اند. نظام نماز جماعت، احترام به بزرگتر به صورت علمی و عملی، و انضباطی است که در عمل دارند، همه آموزنده و تأثیر گذار در وجود فرزند خواهند بود. بنا به قولی مسجد روح دینی را از فردی که متدیِّن و مؤمن است به فردی که می خواهد متدیِّن شود منتقل می نماید

نقش جذابیت و پاکیزگی فضای مساجد: برای اینکه مسجد در گرایش نوجوان و جوان به نماز مؤثر باشد، باید از همان سردر، تا درون مسجد، آراسته و پیراسته باشد. اگر جاذبه های هنری و علمی و تابلوها و نوشته های زیبا و جذاب در مسجد استفاده شود، تأثیر گذاری آن در جذب به نماز بیش تر خواهد بود. مسجد به عنوان یک سنگر دفاع از حریم دین مقدس اسلام، خود باید نمونه ای از به کارگیری علمی آموزش های اسلامی باشد. پاکیزگی سنگر خداپرستان، موجب پاکیزگی جسم و روح نماز گزاران می شود و نوجوانان و جوانان را بسوی هدایت رهنمون می شود. چون ذات جوان و نوجوان، پاکیزگی را دوست دارد. وقتی کسانی که به مسجد می آیند، لباس تمیز و سفید و معطر را برای نماز خواندن انتخاب می کنند، از یک سو خوب خود را آمادة ملاقات با خدا کرده اند، و از سویی کودکان و نوجوانان را تحت تأثیر قرار می دهند و در آنها رغبت آمدن به مسجد و گرایش به نماز خواندن را زیاد می کنند.

 

 انواع روش های ترغیب فرزندان به نماز

اقامة نماز و احکام و آثار گوناگون آن، فراوان در قرآن کریم ذکر شده است، و منظور از تعبیر ”اقامه» در تمامی آیات این است که، تنها خودتان نماز خوان نباشید، بلکه چنان کنید که آیین نماز در جامعة انسانی برپا شود.از آن جا که والدین، نقش اول مربی تربیتی فرزند را دارا هستند، لازم است روش هایی را برای ترغیب فرزندان به نماز به کار گیرند که نه تنها عبادت آنها از روی تقلید نباشد، بلکه عبادتی همراه با تفکر و آگاهی و عشق باشد. یعنی همان عبادتی که انسان را از منکر باز می دارد. والدین باید توجه داشته باشند که تنها با روش های سازنده و برخورداری از اطلاعات فراوان دینی است که می توانند انگیزة عبادت را در فرزندانشان به وجود آورند تا آنها خود در پی عبادت بروند. بنابراین آن چه در این فصل ارائه می گردد، روش های تشویق فرزندان به نماز، توسط والدین گرامی است که حدالامکان آنها را بیان می نماییم، به امید آنکه مفید و مثمر ثمر واقع گردد.

 

روش آگاهی بخشی، مانند روش امر به معروف

احیای فرهنگ نماز در خانواده در قالب امر به معروف، امری است که در چند آیة قرآن به آن اشاره شده است؛ ازجمله آیة شریفه ای که خداوند متعال در آن حضرت اسماعیل(علیه السلام) را معرفی می کند و می فرماید:«و کان یأمُر أهله بالصلوة و الزکوة و کان عند ربّه مرضیّا؛ او(حضرت اسماعیل)خانواده اش را به نماز و زکات دستور می داد و خدایش از او راضی بود».

از سخن قرآن کریم و ماهیت امر به معروف آشکار می شود که محور و سرپرست خانواده این حق و ولایت را از سوی خداوند دارد تا افراد خانواده را به نمازگزاری وادارد، و این نشان از اهمیت فوق العادة نماز دارد. از جملة”کان یأمر» نیز استنباط می شود که حضرت اسماعیل(علیه السلام) در فرمان دادن خانواده اش به نماز استمرار داشته است. این روش یک روش اساسی در تشویق و ترغیب فرزندان به نماز است چراکه خداوند متعال در همین آیة شریفه آنرا به عنوان یک رفتار پسندیده برای حضرت اسماعیل (علیه السلام) نقل می فرمایند. هم چنین از جملة”و کان عند ربه مرضیا» استفاده می شود که، امر کردن فرزندان به نماز توسط حضرت اسماعیل (علیه السلام)، با روش پسندیده و مناسب روحیة آنان انجام می شده، نه آنطوری که برخی والدین با روش های غلط و تذکرات ناپسند و با عصبانیت و توهین و تحقیر انجام می دهند.

 

 روش عاطفی، همچون محبت و احسان

ایجاد انگیزة نماز خواندن باید از همان دوران کودکی با کلمات محبت آمیز آغاز شود. این روش نیز به زیبایی در قرآن مجید بیان شده است؛ آن جا که لقمان حکیم به فرزندش می فرماید:”یا بُنَیَّ أقم الصلوة؛ پسرم نماز را برپادار». در این آیة شریفه لقمان حکیم صریحاً فرزندش را سفارش به نماز نموده است، اما نکتة حائز اهمیت در این آیه، بکار بردن لفظ”یا بُنَیَّ» است که به صورت اسم تصغیر آمده و حکایت از محبت و دلسوزی دارد، نه تحقیر و کوچک شمردن.  محبت از مهم ترین نیازهای فرزندان است. از قدیم گفته اند: از محبت خارها گل می شوند؛ والدین باید هر انتظار و توقعی که از فرزند خود دارند، از طریق اظهار محبت بدست آورند. مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در این رابطه می فرمایند:«امروز بچه های شما به یک کورة محبت احتیاج دارند و آن کانون خانواده اس. بهترین پدرها آنهایی هستند که با پسر و دختر خود رفیقند، هم بزرگتری، ارشاد، راهنمایی و محبتِ کارگشای پدری را دارند هم همدلی یک رفیق». در حقیقت، سفارش و نصیحت به فرزندان اگر همراه با محبت و مهربانی و دلسوزی باشد، پذیرش بهتر و همراه با اطاعت خواهد بود. اما اگر با سرزنش و تَحکَُم یا زور همراه باشد، فرزندان را به جبهه گیری و مقاومت واخواهد داشت و نتیجة مطلوب نیز حاصل نخواهد شد.

 

روش جلب، مانند احترام و تکریم

فرزندان ما در هر سنّی که باشند برای شخصیت خود احترام قائلند. دوست دارند به شخصیت آنان توجه شود و مورد احترام قرار گیرند. از اینرو سزاوار است پدر و مادر به این گرایش فطری، توجه نمایند و روحیة کودکان را با عزت نفس و اعتماد به نفس تربیت و تحکیم کنند. روح کودک چون گل، بسیار ظریف و حساس است و ممکن است با کوچکترین حرکت ناهنجار پژمرده شود. برخی از والدین به غلط تصور می کنند که چون پدر و مادر شده اند پس حق هرگونه إعمال نظر جابرانه و سلطه جویانه را بر فرزندان خود دارند و می توانند با آنها به هرگونه ای که بخواهند رفتار کنند، در صورتی که در این میان، حد و مرزهای باریکی نهفته است و موازین شرعی و تربیتی و اخلاقی دقیقی وجود دارد.

یک نمونه از جاهایی که باید به شخصیت کودک احترام گذاشت و نقش بسیار مهمی در تشویق و جلب او به نماز دارد، زمان برگزاری نماز جماعت است. اگر هنگام حضور کودک در صف نماز جماعت، والدین یا هر کس دیگر با عصبانیت با آنان رفتار کنند، و کودکان را از صف جماعت خارج نمایند، این برخورد غلط که از سر ناآگاهی است، روحیة مذهبی کودک را تضعیف می کند و در نتیجه او را نسبت به اعمال مذهبی و مراکز عبادی از جمله نماز بی رغبت می سازد. اهمیت این مسأله به حدّی است که وقتی جابر بن عبدالله انصاری از امام باقر (علیه السلام) دربارة کودکانی که در نماز جماعت شرکت می کردند پرسید، آن حضرت فرمودند: ”آنان را در نماز به صف های آخر واپس نرانید، بلکه با ایستادن بزرگ ترها در میانشان جدایی افکنید».

 

 روش خیر خواهانه؛ همچون وصیّت و حکمت

روشن است آخرین سخن انسان که از آن به وصیّتنامه تعبیر می شود، بسیار مورد توجه و اهمیت است و غالباً عموم مردم نسبت به وصیّتنامه و محتضری که در حال وصیّت کردن است عنایشهات داشته و اهمیت می دهند. در سفارش های دینی تأکید شده که انسان در وصیّتنامة خود به مطالب با اهمیت، به ویژه مطالبی که مربوط به آخرت انسان است توصیه نمایند. نماز هم یکی از مسائلی است که هم به دنیا و هم به آخرت انسان مربوط است، به طوریکه در قرآن کریم چهار بار امر و وصیّت به نماز شده است؛ از جمله آیة:

«وَ جعلنی مبارکاً أین ما کُنت و أوصانی بالصلوة و الزکوة ما دُمت حیّا؛ و مرا هر کجا باشم برکت داده، و تا زنده ام مرا به نماز و زکات سفارش کرده است». نکتة مورد نظر در این آیة کریمه این است که، اولین برنامة عملی که حضرت عیسی(علیه السلام) در گهواره برای کسانی که سخن او را می شنوند بیان می کند، وصیّت الهی نسبت به نماز است، که نشان از اهمیت این روش می دهد. و در ادامه می فرماید”مادمت حیا»، یعنی این سفارش و وصیّت، دوام داشته و همیشگی باشد.

وصیّت به نماز خواندن، در سیرة معصومین (علیهم السلام) از مهم ترین مسائل بوده و همواره در سفارش های آن عزیزان به چشم می خورد. به عنوان نمونه، امام علی (علیه السلام) در یکی از مشهورترین وصیّت نامه های خویش به امام حسن مجتبی (علیه السلام) می فرمایند:”والله والله فی الصلاة فإنَّها عمود دینکم؛ خدا را؛ خدا را؛ دربارة نماز سفارش می کنم، زیرا نماز ستون دین شماست» و یا آن جا که در روایات متواتر آمده است که آخرین جملة امام صادق (علیه السلام) در لحظات پایانی عمر شریفشان، توصیه به نماز بوده است که فرموده اند:”إنَّ شفاعتنا لا تنال مستخفَّاً بالصلوة؛ همانا شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمی رسد». بنابراین، والدین باید به این روش که طریق قرآن و سنت است، توجه کاملی داشته و آنرا بکار گیرند. براستی چرا باید تمامی دلهره و نگرانی های آنها برای مسائل مادی باشد؟ آیا بهتر نیست در وصیّتنامه های خود نیز بنویسند: دخترم پسرم من آن چه دارم از برکت مسجد و نماز است، اگر می خواهید از شما راضی باشم و روحم شاد باشد، سعی کنید نمازتان را در اول وقت بخوانید.

 

روش اقناعی، همچون برهان و حجت

این روش بیش تر در سن یازده سالگی و شانزده سالگی که مصادف با دورة نوجوانی است و نوجوان احکام دینی را از روی الگو برداری و برهان عقلانی می پذیرد، کاربرد دارد. در این دوره، نوجوان مفاهیم دین و اعمال مذهبی از جمله نماز را با استدلال شخصی و از روی عقلانیت می پذیرد. نوجوانی سن مباحث بی پایان فلسفی، دینی، سیاسی و ادبی است. نوجوان در این دوره آمرانه استدلال و اثبات می کند. آراء و همه نو هستند و به آن آراء چنان دلبستگی دارد که کاشفی به کشف خود. با این حال، نوجوان در عین جدیدین بودن، نپخته و خام است و از استحکام خوبی برخوردار نیست، اما این تحول درونی، آغازی برای سازندگی و رشد اوست.  نوجوان در این دوره تمایل بیش تری به مذهب پیدا می کند به ویژه اگر در خانواده ای متدیّن باشد این احساس در او شدیدتر می شود. از اینرو این دوره، از نظر تربیت دینی و رعایت اصول اقناع سازی، بسیار مهم است. و اگر زمینه های مساعد تربیتی فراهم باشد و از آن مهمتر، عوامل آسیب زای تربیت دینی از صحنه و محیط خانوادگی و اجتماعی حذف شود، با سهولت و تمامیت شاهد شکوفایی حس دینی به زیباترین وجه خواهیم بود.

روش برانگیزاننده، مانند تشویق

تشویق از مسائل بسیار مهم تربیت اسلامی و از بهترین شیوه های تربیت کودک بشمار می آید. فرزندان از تحسین و تشویق لذت می برند و این از تمایلات فطری آنان است که باید به بهترین شیوه برای گرایش دادن آنها به فعالیت های ارزشمند استفاده کرد. فرزندان در مقابل هر عمل نیکی که انجام می دهند انتظار پاداشی را دارند، و والدین باید این انتظار آنها را به بهترین شکل پاسخ دهند. تشویق فرزندان به سه صورت انجام می گیرد:

1. توجه عاطفی؛ نگاه محبت آمیز، لبخند و هرگونه احساس تأیید و ملاطفت از طرف والدین در تشویق کودک در او نقش مؤثری دارند. این امور جنبة غیر کلامی دارند و نوعی رابطة واقعی و حقیقی بین کودک و والدین ایجاد می کنند و در این حالت است که کودک به تکرار رفتار مورد نظر تمایل پیدا می کند.

2. تشویق زبانی؛ تعریف و تمجید، تشکر و قدر دانی زبانی، ابزار ساده و کم هزینه ای است که می تواند کودک را به رفتارهای مناسب سوق دهد.

3. تشویق عملی؛ دادن جایزه، هدیه و مانند آن، بردن به گردش و تفریح، اجازة بازی یا بیرون رفتن با دوستان، از موارد تشویق عملی است که به مقتضای سن کودک می توان آنها را بکار بست.

نکاتی که دربارة تشویق باید در نظر گرفت:

 1. تشویق برای برانگیختن و تقویت است و نباید خودش بصورت هدف درآید و همة فکر و همت کودک را مشغول کند.

2. تشویق نباید حالت رشوه پیدا کند، به این صورت که چیزی را به کودک بدهیم تا کار مورد نظر را انجام دهد، بلکه پس از انجام عمل او را تشویق کنیم و علت تشویق را نیز برای کودک روشن نماییم. مثلاً: نگوییم اگر نماز بخوانی، فلان مبلغ پول به تو می دهم، بلکه اولاً: کودک باید خواندن نماز را مانند دیگران وظیفة خود بداند و ثانیاً: تشویق ما از او به عنوان ابراز رضایت از انجام وظیفه اش باشد.

3.  تشویقها نباید مکرر باشند، زیرا ارزش واقعی خود را از دست می دهند. هم چنین تشویق نباید بی اندازه زیاد باشد، بگونه ای که اگر کودک عملی مهمتر و ارزنده تر انجام داد دیگر لغتی برای وصف رضایت بسیار خود از آن عمل نداشته باشیم.

4. تشویق باید تأیید درونی طفل را در پی داشته باشد، بگونه ای که خود را واقعاً مستحق آن بداند، نه اینکه وسیله ای برای دلخوش کردن لحظه ایِ او نباشد.

5.  موقعیت مناسب تشویق نیز اهمیت بسزایی دارد، بخصوص اگر بخواهیم از این طریق عمل و رفتار نیکی به کودک بیاموزیم.

6.  تشویق باید واجد ضوابط و حدود باشد، یعنی اینکه نباید فرد برای هر عملی تشویق شود، بلکه شایسته است که رفتارهای خاص و برجستة او مورد ستایش قرار گیرد.

7. باید توجه داشت که زمینه ای برای طفل به وجود آورد که از آن احساس غرور کندو به ادامة عملش بپردازد، نه به گونهای که اتکای طفل به تشویق باشد، یعنی هرگاه که تأییدش کردند فعالیتش را ادامه دهد و هرگاه از تشویق خودداری نمودند، او هم عمل را ترک کند.

 

نتیجه گیری

برای آنکه تشویق های والدین در گرایش فرزندان به نماز، مؤثر واقع گردد، لازم است که والدین از روش های مناسب دعوت و جذب بهره گیرند، و علاوه برآن، شرایط جذب را نیز در منزل فراهم نمایند. چراکه بکار بردن روش ها به تنهایی و بدون همکاری اعضای خانواده و به ویژه والدین باهم و بدون کمک گرفتن از معارف اسلامی و سفارش های بزرگان دین، تأثیر چندانی نخواهد گذاشت. هم چنین برای گرایش و عدم گرایش فرزندان به نماز عوامل متعددی مؤثر است؛ خانواده، عالم نبودن به محتوای نماز، آشنا نبودن به اسرار و فلسفة نماز، عوامل اجتماعی همچون دوستان، رسانه ها و عوامل بسیار دیگری که هریک به سهم خود می توانند فرزندان را به انجام این فریضة الهی ترغیب و یا بی میل نمایند. اما اگر هریک از مسئولان تربیتی فرزند، از والدین گرفته تا معلمان، دوستان و مبلغان، محیط سالم و معنوی را برای او فراهم نمایند، قطعاً فرزندان در مسیر درست هدایت خواهند یافت، و نه تنها از عبادت گریزان نمی شوند بلکه با تمام وجود خود خالق هستی را ستایش می کنند.از این رو به والدین و مشوقین نماز توصیه می شود تمامی جوانب ترغیب و جذب را رعایت نموده و عالماً و عملاً به آنها بپردازند.

 

پیشنهادات

توجه والدین به نماز: برای ترغیب کودکان به نماز، باید خودمان توجه داشته باشیم که نماز در رأس اعمال واجب قرار دارد و آن را در اولویت کارهای خود قرار دهیم. والدینی که توفیق چندانی در اقامه­ ی نماز ندارند و آن را در اولویت کاری خود قرار نمی ­دهند، نمی­ توانند مربّی فرزندانی باشند که باید نماز را در سرلوحه­ ی اعمال خود قرار داده و با نماز زندگی کنند.   

دوست داشتن کودک: اگر با رفتارهای نادرست خود، کودکانمان را از خود  منزجر کنیم، ممکن است آن ­ها از همه کارهای ما و از آن جمله نماز و عبادتمان متنفّر شده و از آن ­ها دوری کند. کما این ­که اگر آن ­ها را دوست داشته باشیم و به آن­ ها محبّت کنیم، آن ­ها هم با میل و اشتیاق بیش تری به تقلید از کارهای ما بر می­آیند و سعی می­ کنند همانند ما رفتار کرده و به نماز و عبادت نزدیک ­تر شوند. پس، کودکانمان را دوست داشته باشیم و به آن ­ها محبّت کنیم. در این صورت آن ها هم وقتی نماز را به عنوان یک ارزش و یک اولویّت در زندگی ما ببینند، دوست دارند همانند ما نماز بخوانند و با خداوند انس بگیرند.

تقویت حسّ مسؤولیّت ­پذیری: علّت کوتاهی برخی از جوانان و نوجوانان ما در نماز، فرا نگرفتن حس مسئولیت پذیری و عادت به فرار از مسؤولیت در دوران کودکی است. بنابراین، شایسته است که همواره مسؤولیت ­هایی به عهده­ ی کودکانمان بگذاریم تا از همان دوران کودکی بیاموزند مسؤولیتی دارند و باید مسؤولیت های خود را با دقّت انجام دهند.       

تقویت عشق و علاقه ­ی درونی کودک نسبت به نماز: آن چه که بیش از نماز خواندن کودکان خردسال ما اهمیت دارد، تقویت عشق و علاقه ­ی آن ها به نماز است. بنابراین، باید به گونه­ ای رفتار کنیم که پیوسته شیرینی نماز در کام آن ­ها بماند و نباید با افراط و زیاده ­روی خود، باعث شویم که به نماز به عنوان کاری سخت و طاقت ­فرسا نگاه کنند. مخصوصا والدینی که موفّق به خواندن نمازهای نافله هستند باید مراقب باشند که فرزندشان پا به پای آن ها همه ­ی نمازهای واجب و نافله را نخواند و بیش از اندازه خود را به زحمت نیندازد.  

دور کردن فشارهای روانی از کودک: در این گام باید به این اصل مهم پایبند باشیم که نماز نخواندن کودک خردسال ما کاری زشت نیست، چرا که هنوز به سنّ تکلیف نرسیده است؛ اما نماز خواندنش کاری بسیار زیبا و قابل تحسین است. بدین معنا که اگر کودک ما به خاطر شیطنت­ های کودکانه گاهی نماز نخواند به او با دید منفی نگاه نکنیم؛ اما وقتی که نماز خواند محبّت خود را در حقّ او بیش تر کنیم. ثمره­ ی توجه به این اصل آن است که کودک ما برای نماز خواندن، خود را در معرض فشارهای روانی نخواهد دید، لذا با اختیار و اشتیاق به سوی نماز گام برمی­دارد.

تشویق کودک برای شکوفا کردن انگیزه­ های درونی: کودکانمان را در این مسیر همواره تشویق کنیم. این تشویق ­ها باید به گونه ­ای باشند که اشتیاق درونی کودک را روز به روز به نماز بیش تر کند تا با خواندن نماز احساس غرور و عزّت نفس کند. تشویق کودکانمان به نماز باید در جهت شکوفا کردن انگیزه­ های درونی آن­ ها باشد. بدین معنا که آن ها را به خاطر نمازشان تکریم کرده و ارزش کارشان را به آن ها گوشزد کنیم و به آن ­ها بگوییم:”نماز، تشکّر از خدا بوده و نشانه ­ی بندگی ما محسوب می ­شود.» هم چنین کودکانمان را به خاطر انجام این فریضه ­ی الهی ببوسیم و برخی اوقات از کار خوبشان نزد دیگران تعریف کنیم. در این تشویق­ ها باید در انتخاب کمّ و کیف آن، ظرفیّت کودکمان را در نظر بگیریم تا با تشویق ­های بیش از اندازه آستانه­ ی رضایت ­مندی او را بالا نبریم. هم چنین مراقب باشیم که این نوع تشویق ­ها ـ مخصوصا هدیه دادن و زیاد کردن پول تو جیبی با فواصل زمانی زیاد و به صورت غیر منظم صورت گیرد، تا موجب شرطی شدن او نشود. از تشویق ­هایی که تاکنون از آن نام برده شد در اصطلاح به”تشویق­ های بیرونی» یاد می ­شوند. این تشویق­ ها باید به گونه ­ای باشند که کودک را به سوی تشویق ­های درونی و احساس لذّت درونی سوق دهند.   

آشنا کردن کودک با فلسفه ­ی نماز: با در نظر گرفتن مقتضای سنّی کودکانمان، فلسفه و هدف از نماز را به آنها توضیح دهیم. استفاده از”شیوه­ های مستقیم» در تشویق کودک اشکالی ندارد؛ اما استفاده از”شیوه های غیر مستقیم» در آموزش فلسفه­ ی نماز می­ تواند کارایی بیش تری داشته باشد. به کودکان مان بگوییم که خداوند چه نعمت ­هایی به ما عطا فرموده و نیز به آنها بیاموزیم که در برابر هر هدیه ­دهنده ­ای زبان به تشکر باز کنند و با بی ­تفاوتی از کنار کار آن ها نگذرند.

همکاری اعضای خانواده در اقامه­ ی نماز: نماز جماعت خانوادگی علاوه بر آن که یاد نماز را در کانون خانواده زنده نگاه داشته و در مقایسه با نماز فرادی ثواب فراوانی دارد، یکی از بهترین کارها در تحکیم روحیه­ ی معنوی خانواده هم می ­باشد. کار گروهی موجب می ­شود تا سختی کار کم تر شده و جای خود را با شیرینی و حلاوت آن عوض کند. بچه ­ها هم با مشاهده­ ی این کار رغبت بیش تری به نماز نشان داده و با علاقه­ ی بیش تری به این کار روی آوردند. 

 

فهرست منابع و مآخذ

قرآن کریم.

نهج البلاغه.

اصول کافی؛ ثقة الاسلام کلینی؛ دارالکتب الاسلامیه؛ تهران؛ چاپ چهارم؛ سال1365.

انسان کامل؛ شهید مرتضی مطهری؛ انتشارات صدرا؛ چاپ یازدهم؛ دی ماه 1373.

آثار تربیتی نماز؛ سید محمد زکی دوغان(حسینی)؛ ستاد اقامة نماز؛ چاپ دوم؛ سال1390.

بحار الانوار؛ محمد تقی مجلسی؛ انتشارات اسلامیه؛ تهران؛ بی چا؛ بی سا.

پرستش آگاهانه؛ محمد رضا رضوانطلب؛ ستاد اقامة نماز؛ چاپ دوم؛ سال1375.

تربیت اسلامی با تأکید بر دیدگاههای امام خمینی (ره)؛ محمد رضا شرفی؛ مؤسسة تحقیقات و نشر معارف اهل بیت(علیهم السلام)؛ تهران؛ سال1379.

تعليم و تربيت در اسلام؛ شهید مرتضی مطهری؛ انتشارات الزهرا (سلام الله علیها) تهران؛ سال1362.

تفسیر مجمع البیان؛ فضل بن حسن طبرسی؛ انتشارات نوروحی؛ قم؛ چاپ اول؛ سال1388.

تفسیر نمونه؛ آیة الله مکارم شیرازی؛؛ دارالکتب الاسلامیه؛ چاپ بیست و هفتم؛ سال1386.

توشه ای از خرمن نماز؛ اصغر محمدی همدانی؛ مؤسسة عالی آموزش و پژوهش مدیریت؛ چاپ اول؛ سال1386.

جوان در کلام نور؛ مرتضی روحانی؛ مؤسسة عالی آموزش و پژوهش امام خمینی(ره)؛ چاپ اول؛ سال1381.

حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت(علیهم السلام)؛ محمد جواد طبسی؛ دفتر تبلیغات اسلامی قم؛ چاپ اول؛ سال1374.

در آمدی بر نظام خانواده در اسلام؛ محمد رضا سالاری فر؛ نشر هاجر؛ چاپ سوم؛ سال1388.

درس ها و پیام های نماز برای خانواده ها؛ جمشید احمدی؛ ستاد اقامة نماز؛ چاپ چهارم؛ سال1390.

راز نماز؛ محسن قرائتی؛ مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن؛ چاپ بیست و یکم؛ سال1391.

رسالت و جایگاه نماز جمعه؛ سید رضا تقوی؛ نور الائمه(علیهم السلام)؛ تهران؛ چاپ دوم؛ سال1385.

شیوه های رفتار با جوانان از منظر ولایت؛ احمد طهماسبی؛ انتشارات یاقوت؛ چاپ هشتم؛ سال1385.

صحیفة نور؛ مجموعة سخنرانیهای امام خمینی(ره)؛ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی؛ تهران؛ چاپ دوم؛ سال1370.

العین؛ محمد بن احمد فراهیدی؛ مؤسسة النشر الاسلامی؛ قم؛ سال1372.

غررالحکم و دررالکلم؛ عبدالواحد الآمری التیمیمی؛ دارالکتب الاسلامیه؛ چاپ دوم؛ سال1427(ه.ق).

مجمع البیان؛ شیخ فخر الدین طریحی؛ مکتب نشر الثقافة الاسلامیه؛ سال1376.

مستدرک الوسایل؛ محدث نوری؛ مؤسسة آل البیت (علیهم السلام)؛ قم؛ چاپ اول؛ سال1408(ه.ق).

مسئولیت تربیت؛ محمد دشتی؛ نشر امام علی(علیه السلام)؛ چاپ اول؛ سال1364.

مفاتیح الجنان؛ حاج شیخ عباس قمی؛ ناشر فیض کاشانی؛ چاپ بیست و نهم؛ سال1386.

ملاولی، نرگس، تأثیر تشویق والدین در گرایش فرزندان به نماز؛ حوزه علمیه قم، سال1391.

نظام خانواده در اسلام؛ حسین انصاریان؛ نشر ام ابیها(سلام الله علیها)؛ قم؛ سال1377.

نقش نماز در شخصیت جوانان؛ مصطفی خلیلی؛ نشر زائر؛ قم؛ چاپ پنجم؛ سال 1387.

نکته های روان شناختی در تربیت دینی فرزندان؛ عبد العظیم کریمی؛ ستاد اقامة نماز؛ چاپ هفتم؛ سال1390.

نماز در آینة وحی؛ غلامعلی نعیم آبادی؛ چاپ دوم؛ سال1378.

نماز در سیمای خانواده؛ انجمن اولیاء و مربیان؛ جمهوری اسلامی ایران؛ تهران چاپ اول؛ سال1376.

نماز در قرآن؛ سید ابراهیم سید علوی؛ طلوع آزادی؛ چاپ اول؛ سال1377.

نماز زیباترین الگوی پرستش؛ غلامعلی نعیم آبادی؛ ستاد اقامة نماز؛ چاپ دوم؛ سال1379.

نماز شناسی؛ حسن راشدی ستاد اقامة نماز؛ چاپ یازدهم؛ سال1385.

وسایل الشیعه؛ شيخ محمد بن حسن حر عاملی؛ مؤسسة آل البیت(علیه السلام) لإحیاء التراث؛ بیروت- لبنان؛ چاپ سوم؛ سال1429(ه.ق)

هدایت نوجوان بسوی نماز؛ علی قائمی؛ ستاد اقامة نماز؛ چاپ ششم؛ سال1373.

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 9258 کلمه
مولف : فخرالسادات هاشمیان
ناشر : همایش ملی نماز و پیشگیری از آسیب های فردی و اجتماعی 1394
1395/7/24 ساعت 12:04
کد : 1655
دسته : نوجوانان و نماز,آثار تربیتی نماز,کودکان و نماز,نماز و آسیب‌های اجتماعی
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز و تربیت دینی
آثار تربیتی نماز
نماز و کودکان
نماز و نوجوانان
شیوه های دعوت به نماز
گرایش نوجوانان به نماز
خانواده و نماز
نماز و کاهش آسیب های اجتماعی
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز