■ نماز و تهذیب نفس و کسب فضائی اخلاقی و عرفانی3
چکیده
اهمیت عبادت و نماز که از مهم ترین مظاهر آن است بر مسلمانی پوشیده نیست. کثرت آیات و روایات هر مسلمانی را دربارة جایگاه و اهمیت نماز در زندگی دنیا و اثر آن در زندگی همیشگی اخروی به فکر وامیدارد. اما جدای از اهمیت به ذات نماز، آیا در دیگر ابعاد زندگی انسان هم اثرگذار است. در این مقاله با شیوة کتابخانهای و بررسی منابع دینی وگفتار بزرگان به تأثیر نماز در تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقی و عرفانی پرداختهایم. در نتیجة بحث روشن شد که نماز در تهذیب و پاکی نفس و آرایش کردن آن به اخلاق شایسته و مقامات عرفانی بسیار تعیین کننده است. از جملة مهم ترین آثار اخلاقی نماز در روایات این است که باعث پاکی انسان از کبر و لنخوت است. سه خصوصیت عمده در نماز هست که نقش برتر آن را در تهذیب نفس و پرورش روانی انسان ها پدید میآورد: شکل و قالب نماز دور کننده از شیطان و فحشا و منکر، نماز زنده کنندة روح اخلاص و پرستش در برابر خداوند و اهدای آرامش و اطمینان به جان و دل نمازگزار.
مقدمه
نماز از جملة مهم ترین عبادات است. تا آن جا که در احادیث بسیاری از اهمیت آن سخن به میان آمده است. از جمله حدیث معروف که”الصلوة عمود الدین (برقی، 1330 ج 1، ص 44)» یعنی نماز ستون دین است و یا این حدیث که اسلام بر پنج پایه بنا شده است که یکی از آنها نماز است[1]. یعنی اگر نماز نباشد اسلامی در کار نیست. در حدیث دیگر قبولی سایر اعمال در قیامت منوط به قبولی نماز و رد شدن نماز را باعث رد شدن سایر اعمال نیک شمرده شده است[2]. در این نوشتار، پس از بیان اهمیت نماز در تعالیم اسلام و تبیین آن به عنوان یکی از مهم ترین مصادیق عبادت، به بیان تأثیر عبادت -که نماز از مهم ترین مظاهر آن است- در تهذيب نفس و پاک شدن آن از رذائل و کسب فضائل اخلاقی و عرفانی میپردازیم.
تعاریف
تهذيب مصدر و به معنای تطهیر اخلاق و کلام و افعال از آن چه آن را عیبدار میکند تعریف شده است (مسعود، 1992 م، ص 836). به طور خلاصه میتوان آن را پاکسازی و اصلاح دانست. نفس انسان میتواند آلوده به انواع آلودگیها شود. این آلودگیها در منابع مختلف بیان شده است. این آلودگیها تاریکیهایی است که مانع از تابش نور حقیقت در دل انسان میگردد. انسان مرکب از بدن ظاهری یا تن و نفس است. تن مرکب از گوشت، پوست، استخوان، رگ، پی و غیر اینها و از جنس مخلوقات همین عالم محسوس است که به چشم ظاهری میتوان آن را دید. اما نفس، که به آن روح، جان، عقل و دل هم گویند جوهری مجرد از عالم ملکوت و گوهری بسیار عزیز از جنس فرشتگان است. خداوند بر اساس مصالح میان تن و نفس ربط قرار داده و نفس را در زندان تن تا وقت معین و اجل موعود قرار داده است.پس از قطع ارتباط نفس با بدن به عالم خود که عالم مجردات و ملکوت باشد رجوع میکند.
شناخت نفس چندان کار آسانی هم نیست. بعد از اینکه از حضرت رسول (ص) شرح حقیقت روح را خواستند حضرت بیان نفرمود؛ خطاب رسید که”و یسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربي (اسراء: 85)» یعنی”از تو از حقیقت روح سؤال میکنند، بگو که روح از امور پروردگار است و از عالم امر است.» حضرت بیش از این رخصت نیافت که بیان کند. هرکس ساحت دل خود را از غبار عالم طبیعت پاک کند و علایق و شهوات حیوانیت را اندکی از خود دور کند و آیینة دل را از زنگ کدورات این عالم جلا دهد و با حضور قلب متوجه به عالم انوار شود و با نیت خالص مشغول به مناجات حضرت پروردگار گردد برایش حالتی نورانی و بهجتی عقلی حاصل میشود که به سبب آن یقین میکند که ذات او از این عالم جسمانی نیست بلکه از عالم دیگر است. راه دیگر پی بردن به حقیقت نفس و روح خواب است. در خواب، راه حواس بسته میشود و بدن از حرکت بازمیماند و چشم از دیدن، گوش از شنیدن بسته و تن در گوشهای ساکن و بیحس میشود. با وجود این، در آن وقت آدم در آفاق و اطراف عالم مشغول سیر کردن است و با خلایق در حالت گفتن و شنودن.
از سوی دیگر، از پیامبر گرامی اسلام (ص) مروی است که فرمودند:”من عرف نفسه فقد عرف ربّه» (امام صادق علیه السلام، 1400 ه ق، ص 13) یعنی هرکس که نفس خود را شناخت پروردگار خود را میشناسد. روشن است که شناختن این بدن جسمانی که امری سهل و آسان است چندان مدخلیتی در معرفت پروردگار ندارد. پس بدن مرکبی است برای نفس که از جنس ملائکة مقدس است. نفس از عالم اصلی و موطن حقیقی خود به این دنیا آمده تا برای خود تجارتی کند و سودی اندوزد و خود را به انواع کمالات بیاراید؛ اکتساب صفات حمیده و اخلاق پسندیده کند و باز به وطن خود بازگردد (نراقی، 1413 ه ق، ص 33-36) براى پى بردن به تأثیر عبادت و نيايش در تهذيب نفوس و پرورش فضائل اخلاقى، قبل از هر چيز بايد با مفهوم و حقيقت عبادت آشنا شد.
گرچه بحث درباره حقيقت عبادت سخنى مبسوط و گسترده را مىطلبد و بزرگان در تفسير و اخلاق و فقه و حديث درباره آن سخن بسيار گفتهاند، اما در يك اشاره كوتاه چنين مىتوان گفت: براى يافتن حقيقت عبادت بايد به واژه”عبد» و مفهوم آن كه ريشه اصلى عبادت است توجه نمود.”عبد» از نظر لغت به انسانى گفته مىشود كه سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد؛ ارادهاش تابع اراده او، و خواستش تابع خواست اوست؛ در برابر او خود را مالك چيزى نمىداند و در اطاعت او سستى بخود راه نمىدهد. در معجم لغت عربی معاصر عبدالله را این گونه ترجمه کرده است:”خدا را یگانه دانست و اطاعت کرد، منقاد و خاضع و ذلیلش شد، به شرایع دینش ملتزم شد و واجباتش را ادا کرد» (مختار عمر، 1429 ه ق، ص 1448). بنابراين، عبوديت اظهار آخرين درجة خضوع در برابر كسى است كه همه چيز از ناحيه اوست، و بخوبى مىتوان نتيجه گرفت كه تنها كسى مىتواند ”معبود» باشد كه نهايت انعام و اكرام را كرده است و او كسى جز خدا نيست!
به تعبير ديگر، و از بعد ديگر ”عبوديت» نهايت اوج تكامل روح يك انسان و قرب او به خداست، و عبوديت تسليم مطلق در برابر ذات پاك اوست؛ عبادت تنها ركوع و سجود و قيام و قعود نيست، بلكه روح عبادت تسليم بىقيد و شرط در برابر كمال مطلق و ذات بىمثالى است كه از هر عيب و نقص مبراست. روشن است چنين عملى بهترين انگيزه توجه به كمال مطلق و پرهيز از هرگونه آلودگى و ناپاكى است؛ چرا كه انسان سعى مىكند خود را به معبود خويش نزديك و نزديكتر سازد تا پرتوى از جلال و جمال او در وجودش ظاهر شود كه گاه از آن تعبير به”مظهر صفات خدا شدن» مىكنند.
در حديثى از امام صادق عليهالسلام مىخوانيم:”العبودية جوهرة كنهها الربوبية (ریشهری، 1417 ه ق، ج 3، ص 1798)؛ عبوديت گوهرى است كه ربوبيت در درون آن نهفته شده است.» اشاره به اين كه عبد تلاش و كوشش مىكند كه خود را در صفات شبيه معبود سازد و پرتوى از صفات جلال و جمال او را در خود منعكس كند، و نيز انسان در سايه عبوديت به جایى مىرسد كه به اذن پروردگار مىتواند در جهان تكوين، تدبير و تصرف كند، و صاحب ولايت تكوينيه شود. همانگونه كه آهن سرد و سياه بر اثر مجاورت با آتش، گرم و سرخ و فروزان مىشود؛ اين حرارت و نورانيت از درون ذات او نيست بلكه پرتو ناچيزى از آتش به او افتاده و به اين رنگ در آمده است (مکارم شیرازی، 1394، راسخون). عبوديت اظهار و عبادت اوج تذلل است كه جز خداي متعال، كه در نهايت بلندمرتبگي است، كسي سزاوار آن نيست. عبادت به معناي خاص، ممكن است در شكل نماز، روزه، حج، خدمت به بندگان خدا، انفاق و... متجلي شود. عبادت، به معناي عام، آن است كه انسان هر كاري را با نيت خالص و براي رسيدن به هدف نهايی (قرب الهی) انجام مي دهد؛ از اين رو، ممكن است راه رفتن، درس خواندن، غذاخوردن و... با توجه به اين معنا، عبادت باشد. عبادت، انسان را به گونه اي تربيت ميكند كه چشم، دست، زبان و همة اعضا، خدايي مي شود و به مقامي مي رسد كه قرآن مجيد اين گونه تعبير مي فرمايد:
«إِنَّمَا يُؤْمِنُ بآِيَاتِنَا الَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بهَِا خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بحَِمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُون (سجده: 15)؛ تنها كسانى كه به آيات ما ايمان میآورند كه هر وقت اين آيات به آنان يادآورى شود، به سجده میافتند و تسبيح و حمد پروردگارشان را به جا میآورند و تكبّر نمیكنند. غرق شدن در ماديات انسان را از خود جدا ميكند و با خود بيگانه ميسازد. عبادت انسان را به خويشتن بازميگرداند. عبادت به هوش آورنده و بيداركنندة انسان است. عبادت، انسان غرق شده و محو شده در اشيا را از درياي غفلت بيرون ميآرود. در عبادت، انسان به حقارت و پستي آمال و آرزوهاي محدود مادي خود پي میبرد و ميخواهد خود را به قلب هستي برساند (دانش، 1389، ص 29).
روح عبادت
آن چه انسان در عبادت قولی و عملی خود از جمله نماز ابراز میدارد چند چیز است:
1. ثنا و ستایش خدا به صفات و اوصافی که مخصوص خداست؛ یعنی اوصافی که مفهومش کمال مطلق است: مثلاً علم مطلق، قدرت مطلقة و ارادة مطلقه. معنی کمال مطلق و علم مطلق و قدرت و ارادة مطلقه این است که محدود و مشروط به چیزی نیست و مستلزم بینیازی خداوند است.
2. تسبیح و تنزیه خدا از هر گونه نقص و کاستی از قبیل فنا، محدودیت، نادانی، ناتوانی، بخل، ستم و امثال اینها.
3. سپاس و شکر خدا به عنوان منشأ اصلی خیرها و نعمتها و اینکه نعمتهای ما همه و همه از اوست و غیر او وسیله هایی است که او قرار داده است.
4. ابراز تسلیم محض و اطاعت محض در برابر او و اقرار به اینکه او بلاشرط مطاع است و استحقاق اطاعت و تسلیم دارد. او از آن جهت که خداست شایستة فرمان دادن است و ما از آن جهت که بنده هستیم شایستة اطاعت و تسلیم در برابر او.
5. او در هیچ یک از مسائل بالا شریک ندارد. جز او کامل مطلق نیست؛ جز او هیچ ذاتی منزه از نقص نیست؛ جز او کسی منعم اصلی و منشأ اصلی نعمتها که همة سپاسها به او برگردد نیست؛ جز او هیچ موجودی استحقاق مطاع محض بودن و تسلیم محض در برابر او شدن را ندارد. هر اطاعتی مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعی اسلامی و پدر و مادر یا معلم باید به اطاعت از او و رضای او منتهی شود وگرنه جایز نیست. این است که عکس العملی که شایستة یک بنده در مقابل خدای بزرگ است و جز در مورد خدای یگانه در مورد هیچ موجودی دیگر نه صادق است نه جایز (مطهری، 1377، ج2 ص 96-97).
نماز در قرآن و حديث
نماز بزرگ ترين عبادت و مهم ترين سفارش انبيا است. لقمان حكيم پـسـرش را بـه نـمـاز تـوصـيه مى كند[3]. حضرت عيسى (ع) در گهواره فـرمـود: خدايم مرا بـه نماز و زكات سفارش كرده است[4]. حضرت ابراهيم(ع) همسر و كودك خويش را در بيابان هاى داغ مكه آن هنگام كه هيچ آب و گياهى نداشت براى به پا داشتن نماز مسكن داد[5]. پيشـوايان معصوم ـ عليهم السلام ـ هنگام نماز رنگ مى باختند[6]. نماز، اهرم استعانت در غم ها و مشكلات است. خداوند مى فرمايد: از صبر و نماز در مشكلات كمك بگيريد[7]. نماز به منزله سر نسبت به تن است. پيامبر(ص) مى فرمايد:”موضع الصلوه من الدين كموضع الراس من الجسد» (هیثمی،1408 ه ق، ج 1، ص 292) یعنی جایگاه نماز نسبت به دین مثل جایگاه سر نسبت به جسد است. نماز براى اولياى خدا شيرين و براى غير آنان دشوار و سنگين است. قرآن مى فرمايد:”وانها لكبيرة الا على الخاشعين» (بقره: 45).
تأثیر عبادت در تهذیب نفس
با استفاده از آیات قرآن میتوان تأثیر عبادت را در پرورش فضائل اخلاقى و تهذیب نفس دید. تأثیر عبادت در تهذیب نفس را با توجه به آیات قرآن در این موارد میتوان یافت: مطلق عبادت عامل کسب پرهیزگاری[8]؛ روزه عامل پرهیزگاری[9]؛ نماز بازدارنده از زشتیها[10]؛ نماز عامل دوری از حرص[11]؛ صدقه عامل تطهیر[12]؛ یاد خدا عامل آرامش دل[13] و آیهای که دستور داده از صبر و نماز یاری بجوییم[14]. از مجموع این آیات اجمالاً میتوان به تأثیر و اهمیت عبادت در پاک سازی روح و نفس پی برد.
تأثیر محتوای عمیق اخلاقی- سلوکی عبادات
محتواى عبادات مملو است از آموزشهاى اخلاقى و بيان راه و رسم سير و سلوك الى الله، كه دقت در آنها نيز درسهاى بزرگى به انسان در اين زمينه مىدهد. عاشقان خود سازى و سالكان الى الله از طريق عبادت مىتوانند به هدف والاى خود برسند و بدون عبادت و نيايش و مناجات و راز و نياز با پروردگار مخصوصا در خلوت و بويژه در سحرگاهان راه به جايى نمىبرند. در تمام رواياتى كه سخن از فلسفه احكام به ميان آمده، اشاره به تأثير عبادت در تهذيب نفوس و پالايش روح و صفاى دل شده است؛ از جمله، در كلمات قصار اميرمؤمنان على عليهالسلام آمده است:”فرض الله الايمان تطهيرا من الشرك، والصلوة تنزيها عن الكبر و الزكاة تسبيبا للرزق، و الصيام ابتلاء لاخلاص الخلق؛ خداوند ايمان را براى تطهير دل از شرك واجب فرموده، و نماز را براى پاك شدن از تكبر، و زكات را سبب روزى قرار داده، و روزه را وسيلهاى براى پرورش اخلاص بندگان...» (امام علی ع، 1370، ج 4، ص55) شبيه همين معنى با مختصر تفاوتى در خطبه معروف بانوى اسلام فاطمه زهرا ديده مىشود آن جا كه مىفرمايد:”فجعل الله الايمان تطهيرا لكم من الشرك، و الصلوة تنزيها لكم عن الكبر، و الزكاة تزكية للنفس و نماء فى الرزق، و الصيام تثبيتا للاخلاص...؛ خداوند ايمان را سبب پاكسازى شما از شرك قرار داده است و نماز را وسيلهاى براى تطهير قلوب از كبر، و زكات را موجب تزكيه نفس (از بخل و حرص و دنيا پرستى) و نمو روزى، و روزه را عامل تثبيتخلوص نيت.» (شیخ صدوق، 1385 ه ق، ج 1، ص 248)
سه خصوصیت عمدة نماز در تهذیب نفس
سه خصوصیت عمده در نماز هست که نقش برتر آن را در تهذیب نفس و پرورش روانی انسان ها پدید میآورد.
1- شکل و قالب نماز دور کننده از شیطان و فحشا و منکر
نخست آنکه نماز، با شکلی که در اسلام برای آن معین گشته یعنی حرکات و اذکار مخصوص، به طور طبیعی نمازگزار را به دوری از گناه و آلودگی فرامیخواند:”ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر». این فراخوانی پیوسته، توانایی آن را دارد که هر کس را از منجلابها رها سازد و عروج بخشد. در واقع نماز برای به خدمت عقل آمدن نفس اماره و تمرین بر موافقت با آن آمده است و این بدون حضور قلب و افعال ذکر شده در آن و توجه به انوار الهی و اسرار آن و دوری از لباسهای مانع بشری و سیر در عالم توحید حاصل نمیشود (مازندرانی، 1421 ه ق، ج 1، ص 260)
عليرغم اهميت فراواني كه فريضة مهم نماز در ميان عبادات و احكام شرعي دارد اهتمام مسلمين به آن و ابعاد گوناگونش اندك است. ابليس و تمامي شيطان صفتان در طول تاريخ بر آن بودهاند كه صورت و محتواي اين عبارت بزرگ را از جوامع اسلامي محو نمايند و در اين ارتباط به هر اقدامي دست آلودهاند. چرا كه سلطه خود را در گرو از ميان برداشتن اين فريضه با عظمت ميدانند. پيامبر اكرم – صلي الله عليه وآله – در اين باره ميفرمايند”لا يزالُ الشيطانُ يَرْعَبُ من بني آدم ما حافَظَ علي الصلواتِ الخَمْسِ فاذا ضَيَّعَهُنَّ تَجَّرَأَ عَلَيْهِ و أوْقَعَهُ في العظائم» (مغربی، 1383 ه ق، ج 1، ص 134): همواره شيطان از فرزندان آدم در ترس و وحشت است تا آن زمان كه او در انجام نمازهاي پنجگانه دقت داشته باشد پس آنگاه كه آن را تضييع كند شيطان جرأت مييابد و او را به آلودگي و گناهان بزرگ ميافكند. نمازي كه در اول وقت و با حفظ شرايط آن به جا آورده شود و آداب و سنن آن به خوبي ادا گردد، بزرگترين عامل شيطان زدايي بوده و هرگز شيطان نميتواند بر چنين شخص متعبد و پاك، نفوذ كند حتي در دم مرگ كه شياطين براي از بين بردن ايمان و عقيده پاك مؤمنين به سراغشان ميآيند ملك الموت از حق آنان دفاع مينمايد.حضرت امام صادق – عليه السلام – در اين باره ميفرمايد:«انّ مَلَكَ الموتِ يَدْفَعُ الشَّيطانَ عَنْ المحافظِ عَلَي الصلاةِ و يُلَقِّنَهُ شَهادَةَ أنْ لا اله الا الله و أنّ محمداً رسول اللهِ في تلكِ الحالةِ العظيمةَ(شیخ صدوق، 1392 ه ق، ج 1، ص 137)»«همانا ملك الموت شيطان را در دم مرگ از كسي كه حافظ نماز است دفع ميگرداند و شهادت بر يگانگي خدا و رسالت پيامبر – صلي الله عليه وآله - را به او تلقين مينمايد تا شيطان توفيق گفتن شهادتين را در آن حالت عظيم (سكرات مرگ) از او نگيرد. بنابراين از آن جهت كه نماز مزاحم نفوذ و سلطه شياطين است، آنان نيز به جد با اقامه و بر پايي آن در ستيزند. درك اين حساسيت بايد درجه اهتمام به اين فريضه را افزايش دهد تا در جوامع اسلامي و ملتهاي مسلمان شاهد اين همه شيطان گرايي نبوده و انسان ها تحت لواي خداي رحمان قرار گيرند، امير المؤمنين امام علي – عليه السلام - ميفرمايند:”الصلاة حصنُ الرحمنِ و مِدْ حَرَةُ الشيطان»(لیثی واسطی، 1376، ص 66)«نماز قلعه خداي رحمان و وسيلهاي براي دور كردن شيطان است».
2- نماز زنده کنندة روح اخلاص و پرستش در برابر خداوند
نماز در انسان روح پرستش و خضوع در برابر حضرت باری تعالی را که محبوب حقیقی و فطری هر انسان است زنده میکند و غبار فراموشی از این حقیقت درخشنده را که در ژرفای فطرت او نهاده شده است میسترد. اگر كسي از مرحله علم و معرفت بگذرد و به مرحله عمل قدم گذارد وليكن عملش خالص نباشد عبادتش سودي به حال او نخواهد داشت. در حقيقتِ قرآن ما به اخلاص در عبادت امر شدهايم آن جا كه ميفرمايد:”و ما اُمِرُوا إلّا لِيَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصين»«و امر نشدند مگر بر اينكه خدا را با اخلاص كامل پرستش كنند (بینه: 5). نماز به اعمال انسان ارزش و معنا بخشيده و روح اخلاص را در آن زنده ميكند، زيرا نماز مجموعهاي است از نيت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه(عزیزی، 1378، ص 87)، در سراسر نماز قصد قربت شرط صحيح بودن آن است، حتي اگر حركت يا كلمهاي از واجبات يا مستجبات نماز را براي غير خدا انجام دهيم، نماز باطل ميشود و اگر مكان يا زمان و يا حتي قيافه و حالتي كه هنگام نماز به خود ميگيريم براي غير او باشد اين نماز داراي ارزش نميباشد. در واقع”عبادت بودن» نماز به اين معناست كه انسان هيچگونه قصد غيرخدايي نداشته باشد و اين قصد قربت از لحظه ورود به نماز تا پايان همچنان بايد ادامه يابد و ناگفته پيداست كه انسان در لابهلاي آن همه زرق و برقها و جاذبههاي زياد اگر هر روز بتواند از همه چيز دل تهي كند و ريسمان معنوي روح خود را با ذات مقدس او گره زند و چنان با او خلوت كند كه راه نفوذ غير را بگيرد، ارزش مهمي را به دست آورده(قرائتی، 1370، ص 48 و 49)، كه نامش ملكه اخلاص ميباشد و تكرار اين عمل در شبانه روز بذر ساير اعمال نيك را در جان انسان پاشيده و روح اخلاص را در او تقويت ميكند. بيجهت نيست كه در وصاياي امام محمد باقر (عليه السلام) به جابربن يزيد جُعفي آمده است كه”الصلاة بيتُ الإخلاص» يعني”نماز، خانه اخلاص است (مجلسی،1403 ه ق، ج 75، ص 183). يعني پايگاه و مركز و محل صدور اخلاص به ديگر اعمال”نماز» است.
3- اهدای آرامش و اطمینان به جان و دل نمازگزار
نماز به جان و دل نمازگزار آن آرامش و اطمینانی را که شرط اصلی موفقیت در همة عرصههای زندگی است هدیه میکند و تزلزل و اضطراب را که مانع بزرگی در راه اقدام مجدانه برای پرورش اخلاقی است از او دور میسازد. هر یک از سه خصوصیتی که گفته شد در خور آن است که با تدبر و ژرف نگری دیده و سنجیده شود و از این راه بسیاری از معارف نماز آشکار خواهد شد. اکنون هنگامی که میبینیم نماز با این ویژگیهای و کارسازی استثناییاش گستردگیای به اندازة گسترة همة جامعة اسلامی دارد. یعنی همه درهر حال و هر جا وظیفه دارند آن را به جای آورند و هیچ کس هرگز از قلمرو این فریضة الهی بیرون نیست، درمییابیم که اندازة تأثیر آن در تأمین شرط نیکبختی یک ملت و یک جامعه چقدر زیاد است. حقیقت آن است که هر گاه در میان مردمی نماز –با همة شرایطش- رواج داشته باشد همین یک واجب الهی آنان را تدریجاً به همة نیکبختی ها میکشاند و خیمة دین را در زندگی آنان برپا میسازد.
بدون شك انسان، براي راهيابي به زندگي انساني و حيات طيبه و گريز از توحش، همچنين تخلّق به اخلاق و رهايي از يأس و افسردگي، به عاملي مهار كننده نيازمند است كه روح او را در كنترل و تسخير خود قرار دهد و پرهيز از انحراف و جنايت را بر او الزام و روح تعاون و نوع دوستي، عاطفه و محبت را بر وي الهام كند و هنگامي كه پژمرده و افسرده ميگردد آن را طراوت بخشد. روان شناسان، جامعهشناسان و كارشناسان تربيتي جملگي اتفّاق نظر دارند كه اين نيرو از منبع اعتقاد ديني نشأت ميگيرد. پس از تحقيقات گستردة باليني”هنري لنک» روان شناس معروف امريكايي روي بيش از هفتاد و سه هزار انسان افسردة تبهكار، ميگويد: اينك به خوبي اهمیت اعتقاد ديني را در زندگي انسان درك ميكنم و از ميان تمام آزمايش ها، اين نتیجة مهم را يافتهام، كه هركس به دين و باورهاي مذهبي گردن سپارد يا با عبادتكدهاي در ارتباط باشد، از شخصیت انساني والاتري برخوردار است و در مقايسه با آن كس كه ايماني ندارد و با عبادتي در تماس نيست، كرامت خاصي دارد. دانشمندي روسي نيز ميگويد: مشكل ما حقّانيت كاپيتاليسم يا كمونيسم نيست، بلكه بايد دربارة جانشیني يك فرهنگ بشري به جاي فرهنگ مادي فكري كرد (رضوان طلب، 1386، صص 22-23).
مژدة قیام نماز پیامبر عظیمالشأن (صلی الله علیه و آله) را –چنانکه در حدیث آمده است- به وجد میآورد و به بلال، مژدهرسان همیشگی نماز میفرمود:”ارحنا یا بلال» یعنی این بلال! دلم را با اذان که مژدة نماز است راحت بخش! همان طور هم بزرگداشت نماز و گستردن و بلند کردن نام آن دل بندگان خدا را وجد و نشاط میبخشد و ابرهای تیرة ملال و اضطراب را از آفاق آن پراکنده میسازد، و این برخاسته از ویژگی خود نماز است که مایة آرامش دلها و برطرف کنندة نگرانیها و دغدغههای روحی در نمازگزار است (خامنه ای، 1394)
امام على عليهالسلام میفرماید: اَفْضَلُ النّاسِ مَنْ عَشِقَ العِبادَةَ وَ عانَقَها و أحَبَّها بِقَلْبِهِ وَ باشَرَها بِجَسَدِهِ و تَفَرَّغ لَها، فَهُوَ لا یُبالى عَلى ما أصْبَحَ مِن الدنيا عَلى یُسرٍ اَمْ عَلَى عُسرٍ(نوری، 1408 ه ق، ج 1، ص 120) برترین مردم آنى است که به عبادت خدا عشق بورزد و براى آن آغوش باز کند و از جان آن را دوست بدارد و با بدن خود بدان بپردازد و به چيز دیگر اشتغال نيابد. چنين کسى را اندیشه آن نخواهد بود که دنيایش با آسایش و راحتى بگذرد یا با سختى و مشقّت.
امام حسين عليهالسلام و یارانش شب عاشورا را با نماز و ذکر خدا و دعا و تلاوت قرآن سپرى کردند. دشمن با وجود آن که با تمام امكانات و ساز و برگ جنگى به ميدان آمده و آن ها را در محاصره و تنگنا قرار داده بود ولى آن چنان روح نماز بر جمعشان حاکم بود که در سر هيچ کدام سودایى غير خدا نبود و دنيا با تمام زخارف و زرق و برق و زیباییهایش در نظر آنان حقير و خوار شده بود. عَظُم الخالِقُ فى اَنْفُسِهِم فَصَغُرَ ما دُونَهُ فى أعْيُنِهِم) امام علی ع، 1370، شرح محمدعبده، ج 2، ص 161، بخشی از خطبه همام خ193) خدا در جانشان بزرگ و دیگران کوچك مقدار و حقيرند. از یاد خدا چنان آرامشى بر این جمع حاکم است که حتى دشمن را به رعب و وحشت مى اندازد. آنان با نماز و یاد خدا، ترس را ترسانده اند. هر لحظه که میگذرد بر شادى و انبساط خاطر آنان افزوده مى شود. گویى که در محفل جشن و شادى گرد آمده باشند. این روحيه تا آخرین لحظات شهادت نيز ادامه داشت.
امام جواد عليهالسلام به نقل از پدران بزرگوارشان میفرماید: امام سجاد عليهالسلام میفرمودند: هنگامى که کار بر پدرم حسين بن على عليهما السلام سخت شد آنان که با او بودند به وى نگاه کردند و دیدند امام حسين عليهالسلام برخلاف ایشان است. آنها رنگشان تغيير نموده و قلبشان ترسناك است ولى امام حسين عليهالسلام و برخى از یاران خاص وى چهرهشان نورانى و برافروخته و با قلبى آرام به یكدیگر میگفتند: اُنظُروا لا یُبالى بِالمَوْتِ نگاه کنيد که از مرگ باکى ندارد. (امیری و حداد، 1382).
نتیجه
محتواى عبادات مملو است از آموزش هاى اخلاقى و بيان راه و رسم سير و سلوك الى الله، كه دقت در آنها نيز درس هاى بزرگى به انسان در اين زمينه مىدهد. عاشقان خود سازى و سالكان الى الله از طريق عبادت مىتوانند به هدف والاى خود برسند و بدون عبادت و نيايش و مناجات و راز و نياز با پروردگار مخصوصا در خلوت و بويژه در سحرگاهان راه به جايى نمىبرند. در تمام رواياتى كه سخن از فلسفه احكام به ميان آمده، اشاره به تأثير عبادت در تهذيب نفوس و پالايش روح و صفاى دل شده است. از جمله در روایات بر این تأکید شده است که نماز باعث پاکی انسان از کبر و نخوت است. سه خصوصیت عمده در نماز هست که نقش برتر آن را در تهذیب نفس و پرورش روانی انسان ها پدید میآورد: شکل و قالب نماز دور کننده از شیطان و فحشا و منکر، نماز زنده کنندة روح اخلاص و پرستش در برابر خداوند و اهدای آرامش و اطمینان به جان و دل نمازگزار. این گونه است که با تمسک به نماز و ادای حق آن میتوان روح و روان خود را پالایش کرد و محیای ملاقات رب الارباب در قیامت شد.
منابع
امام صادق علیه السلام، 1400 ه ق. مصباح الشریعة، بیروت: مؤسسة اعلمی.
امام علی علیه السلام، 1370، نهج البلاغه، شرح محمد عبده، قم :دارالذخائر.
امیری، تیمور و حسین حداد (1382). سطری از آسمان، تهران: ستاد اقامة نماز.
برقی، احمدبن محمد خالد، 1330، المحاسن، به تحقیق سیدجلال الدین حسینی، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
حسینی خامنهای، سیدعلی (1394). نماز در کلام آیت الله خامنهای، پیشخوان، ش 35:www.Khamenei.ir
دانش، اسماعیل، 1389،”روش های خودتربیتی از دیدگاه اسلام،» راه تربیت، سال پنجم، شمارة یازدهم.
رضوان طلب، محمدرضا 1386. پرستش آگاهانه، تهران: ستاد اقامة نماز، چاپ دهم.
ریشهری، محمد 1416 ه ق، میزان الحکمة، قم: دارالحدیث.
شیخ صدوق، محمد بن علی، 1385 ه ق، علل الشرایع، ج1، به تحقیق محمد صادق بحر العلوم، نجف: المکتبة الحیدریة.
شیخ صدوق، محمدبن علی، 1417 ه ق، الأمالي، قم: بعثت.
شیخ صدوق، محمد بن علی، 1392 ه ق، من لایحضره الفقیه، ج1، قم: مؤسسة نشر اسلامی.
عزیزی، عباس، 1376، سلامت روح، قم: نبوغ.
قرائتی، محسن، 1370، یکصد و چهارده نکته دربارة نماز، تهران: ستاد اقامة نماز.
کلینی، محمدبن یعقوب، 1367، الکافی، تهران: دارالکتب الاسلامیة.
لیثی واسطی، علی بن محمد، 1376، عیون الحکم والمواعظ، قم: دارالحدیث.
مازندرانی، ملاصالح 1421 ه ق، شرح اصول الکافی، به تحقیق میرزا ابوالحسن شعرانی، بیروت: دار احیاء التراث العربی.
مجلسی، محمدباقر، 1403 ه ق، بحارالانوار، ج 75، بیروت: الوفاء.
مختار عمر، احمد، 1429 ه ق، معجم اللغة العربیة المعاصرة، قاهره: عالم الکتاب.
مسعود، جبران 1992 م. الرائد، بیروت: دارالعلم للملایین، چاپ هفتم.
مطهری، مرتضی، 1377، مجموعه آثار، ج2، تهران: صدرا.
مغربی، نعمان بن محمد، 1383 ه ق، دعائم الاسلام، قاهره: دارالمعارف.
مکارم شیرازی، ناصر (1394).”تأثیر عبادت در تهذیب نفس،» سایت راسخون، www.Rasekhoon.com
نراقی، ملااحمد، 1413 ه ق، معراج السعاده، قم: ولی عصر (عج).
نوری، حسین، 1408 ه ق، مستدرک الوسائل، بیروت: آل البیت.
هیثمی، علی ابن ابی بکر، 1408 ه ق، مجمع الزوائد، بیروت: دارالکتب العلمیه.
[1]. بنى الاسلام على خمس، الصلاة، والزكاة، والحج، والصوم، والولاية...(برقی، 1330، ج 1، ص 286)
[2]. أنها(الصلوة) أول ما يحاسب به العبد یوم القیامة من الاعمال... فإن قبلت قبل ماسواها، و إن ردّت ردّ ما سواها...(شیخ صدوق، 1417 ه ق، ص 739-740)
[3]. يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ (لقمان: 17).
[4]. وَأَوْصَانِي بِالصَّلاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا (مریم:31)
[5]. رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ (ابراهیم: 37)
[6]. كان علي بن الحسين صلوات الله عليهما إذا قام في الصلاة تغير لونه فإذا سجد لم يرفع رأسه حتى يرفض عرقا (کلینی، ج3، ص 300)
[7]. وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاةِ (بقره: 45)
[8].”يا ايها الناس اعبدوا ربكم الذى خلقكم و الذين من قبلكم لعلكم تتقون» (سوره بقره، آيه 21)
[9].”يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون» (سوره بقره، آيه 183)
[10].”و اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر» (سوره عنكبوت، آيه 45(
[11].”ان الانسان خلق هلوعا - اذا مسه الشر جزوعا - و اذا مسه الخير منوعا - الا المصلين – الذين هم على صلاتهم دائمون» (سوره معارج، آيات 19 تا 24(
[12].”خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزكيهم بها» (سوره توبه، آيه 103(
[13].”الذين آمنوا و تطمئن قلوبهم بذكرالله الا بذكرالله تطمئن القلوب» (سوره رعد،آيه 28(
[14].”يا ايها الذين آمنوااستعينوابالصبر و الصلوة ان الله مع الصابرين» (سوره بقره،آيه 153(