نماز و تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقی و عرفانی 2

■ نماز و تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقی و عرفانی 2

نماز و تهذیب نفس و کسب فضائل اخلاقی و عرفانی 2

چکیده

دین اسلام مجموعه ای از اعتقادات، احکام و قوانین اخلاقی است. از دیدگاه اسلام، اخلاق جزیی از دین است و مبانی، اصول و روش های خود را از دین می گیرد. انسان دینی علاوه بر دارا بودن اعتقاد درست و عمل به احکام اسلامی، مزیّن به اخلاق و فرهنگ اسلامی می باشد؛ و انسان ها با عمل به دین می توانند در کسب معرفت های اخلاقی توفیقات لازم را به دست آورند. نوشتار حاضر به روش کیفی و با استفاده از متد تحلیل محتوا انجام شده  و هدف نهایی آن طرح مبحث اخلاق به عنوان یکی از ضروریات جدانشدنی زندگی بشری، بررسی رذایل و امراض اخلاقی در انسان و نقش مؤثر نماز در درمان بیماری های اخلاقی می باشد. این مقاله پس از بیان مفهوم و اهمیّت بحث اخلاق، به بررسی عامل ایمان در تربیت اخلاقی پرداخته، سپس به نقش بازدارنگی نماز از فحشا و منکرات به عنوان نیرومندترین عامل بازدارنده اشاره کرده، و در آخر چگونگی تأثیر آن در رفع رذایل اخلاقی را ارائه نموده است. اثراتی که ایمان، به ویژه نماز در اصلاح فرد و نابودی رذیلت های اخلاقی ایفا می کند، به مراتب بیش تر از هر عاملی می تواند باشد. طبیعت نماز، انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده، یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد؛ از این رو  بیماری های اخلاقی همچون غفلت، شرب خمر، تکبر، غرور، عُجب، ریا، حسد، حرص، دنیاگرایی و دیگر گناهان و آلودگی ها، در پرتو نماز محو و نابود می شوند.

 

مقدمه

یکی از استعدادهای نهفته در وجود انسان، استعداد اخلاقی است. برای پرورش این استعداد بایستی موانع کنار زده شود و امراضی که باعث می شود فعالیّت های تربیتی خنثی شود، درمان گردد. چرا که بشر علاوه بر ابتلا به حوادث طبیعی و بلاهای ناگهانی، به شرور نفسانی و سیّئات اخلاقی نیز گرفتار است و آفات و موانع اخلاقی به مراتب از آفات طبیعی و رویدادهای اتّفاقی خطرناک تر است. پیشگیری و درمان، دو راه مبارزه با امراض جسمی است. پیشگیری مانع ابتلای مردم به بیماری می شود و درمان به افراد مبتلا بهبود می بخشد. پیشگیری سلامت طبیعی را محافظت می کند و درمان، سلامت از دست رفته را به شخص بیمار باز می گرداند. برای امراض اخلاقی نیز باید برنامه ی پیشگیری و درمان، به موقع اجرا شود و از این دو راه با موانع تربیت و خلقیّات ناپسند مبارزه شود تا افراد یک جامعه با سلامت اخلاقی زندگی کنند و از بیماری های اخلاقی مصون بمانند. (خیراللهی، 1388: 164) برای تربیت صحیح اول باید موانع شناسایی کنار زده شود تا عوامل، مثمر ثمر واقع شود و به عبارت دیگر ابتدا اصل بیماری های اخلاقی شناخته شوند تا راهی برای پیشگیری و درمان آن ها ارائه شود. (خیراللهی، 1388: 165)

 

مفهوم، اهمیت و قلمرو بحث اخلاق

کلمه اخلاق جمع”خُلق» است و به لحاظ معنی لغوی به معنی صفت انسانی و نفسانی است، به نحوی که خود منشأ صدور افعال و اعمال باشد. راغب، اخلاق را جمع خُلق و خُلُق می داند و می گوید خَلق با خُلق در اصل یکی هستند، اما خَلق اختصاص به کیفیات و شکل ها و صورت هایی دارد که به واسطه چشم دیده می شوند و درک می گردند؛ و خُلُق ویژه ی نیروها و سرشت هایی است که با بصیرت فهمیده می شوند. (سجادی، 1379: 73) اخلاق، علم چگونه زیستن، چگونه بودن و چه بودن است. چگونگی زیستن شامل رفتار، چگونگی بودن شامل ملکات، و چه بودن شامل شکل گیری ماهیت انسان می شود؛ یعنی انسان چگونه باید رفتار کند و چگونه ملکاتی باید داشته باشد تا از نظر روحی دارای ماهیت و واقعیّت با ارزش و مقدسی بشود. بنابراین می توان اخلاق را چنین تعریف کرد:”اخلاق عبارت است از رفتارها و ملکاتی که انسان را از نظر روحی به سمت یک ماهیت و واقعیّت با ارزش و مقدس رهنمون می سازند». (جداری عالی، 1391: 6) جوامع بشری در پرتو اخلاق می توانند پیوندهای دوستی را بین خود محکم کنند، از حسن روابط اجتماعی برخوردار گردند و در رفاه و آسایش زیست نمایند و به کامیابی و موفقیتی که شایسته مقام انسان است دست یابند. (خیراللهی، 1388: 117)

اخلاق حالتی است درونی برای هر فرد و دولت نمی تواند قوانین اخلاقی را به مردم تحمیل کند؛ بلکه هر کس باید لزوم نیکوکاری و پرهیز از بدی را بفهمد و خود را با کمک اراده به آن عادت دهد. در آیین مقدس اسلام، مسئله ی اخلاق از جمله مسائل مهم دینی به حساب آمده و مورد کمال توجّه است. تزکیه ی نفس و تخلّق به اخلاق حمیده را عامل رستگاری و راه اصول به سعادت معرفی کرده است؛ و فساد اخلاقی را منشأ بدبختی و مایه ی زیان و ضرر شناخته است. هرکس در تزکیه ی خود بکوشد و ضمیر خویش را از افکار بد و اخلاق ناپسند منزه سازد، رستگار و سعادتمند است و آن کسی که خلقیات ناپاک را از خود نزداید بدبخت خواهد بود. (خیراللهی، 1388: 119)

 

تأثیر ایمان در اصلاح و تربیت اخلاق

اثراتی که ایمان در اصلاح فرد فاسد و منحرف، و تشویق افراد فداکار و لایق می تواند داشته باشد، به مراتب بیش از اثرات دادگاه ها و کیفرهای معمولی و بیش از پاداش ها و تشویق های عادی است. ایمان اگر در اعماق جان نفوذ کند، حتماً شعاع آن در اعمال اخلاقی انسان خواهد تابید و عمل او را عمل صالح می کند. همچون چراغ پرنوری که در درون اطاقی برافروزند، اشعه ی آن در تمام پنجره ها و دریچه ها به بیرون می تابد و چنین است چراغ پرفروغ ایمان در قلب انسان؛ و شعاع ایمان از چشم و گوش و زبان و از دست نمایان می گردد و ارزش های اخلاقی را به بار می آورد. (خیراللهی، 1388: 141)

آری ایمان به انسان اجازه می دهد که واقعیّت ها را آن گونه که هست بشناسد، خواه تلخ باشد، خواه شیرین. و اگر چنین بود، اخلاق انسان به کمک عقیده قلبی و عمل جوارحی تکامل پیدا کرده و به مرتبه ی اعلی انسان می رسد و این واقعیّت فراگیر است که هم عقل را روشن می سازد و نور را به او می دهد و هم چشم خود را بینا می نماید و هم قلب - که شهوت و غضب را کنترل می کند- و تمام وجود انسان را به سوی کمال تربیتی و مسیر پاکان قرار می دهد.(خیراللهی، 1388: 142) بنابراین اخلاقی که از ایمان حاصل می شود، متّکی بر جلب رضایت الهی و ادای تکالیف است و در مواقع اطمینان غرائز و تهییج شهوات و ارتکاب اعمال خلاف اخلاق، نیرویی بازدارنده است و از طرف دیگر برای فرد و اجتماع مایه ی سلامت و سعادت است و انسانی که در مسیر کمال قرار دارد و استعداد اخلاقی اش در حال شکوفا شدن است، توسط این عامل بهتر به هدف می رسد.

 

نماز و احیای ارزش های اخلاقی

نماز که خود یکی از ارکان دین و نشانه ی ایمان به حساب می آید، موجب رشد فضایل اخلاقی و انسانی بوده و رذایل اخلاقی را از بین می برد. از جمله این که:

1-نماز برطرف کننده ی خودبزرگ بینی و کبر است، که از اساسی ترین فلسفه نماز است. ایستادن خاضعانه به درگاه حقتعالی و پیشانی بر خاک ساییدن، درمان عملی این بیماری است.

2-نماز گزار از پوشیدن لباس هایی که مایه ی فخر فروشی است باید پرهیز کند.

3-نماز بدون نیت پذیرفته نیست؛ بنابراین نمازگزار، دارای هدف بوده و دارای”اخلاص» و”صداقت» است و از”ریا» و”خودنمایی» پرهیز می کند.

4-نماز گزار با حالت”ادب و احترام» نماز را به جا می آورد.

5-نماز، روحیه ی”اعتماد و توکل به خدا» را تقویت کرده و روح”شجاعت» را در انسان زنده می کند.

6-با اختصاص ستایش به پروردگار، هرگونه”تملّق و چاپلوسی» را نفی می کند.

7-نماز، قلب را رقیق و از”قساوت» آن پیشگیری می کند.

8-نماز باعث خویشتنداری می شود و حسّ پرهیزگاری را زنده می کند.

10-نماز، باعث دوری از گناهان و رذایل اخلاقی می شود. (فتحی، 1389: 26)

 

نماز و بازدارندگی از خطا

نماز عملی عبادی و توجّهی خاص به خداوند سبحان است و اثر طبیعی آن ایجاد روحیه ای است که انسان را از فحشا و منکر بازداشته و نفس را از زشتی های گناه پاک می کند. طبیعت نماز، انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده، یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد؛ زیرا فرد روزی پنج مرتبه با بدن و لباس پاک به درگاه خدا روی می آورد، تکبیر می گوید و خدا را از همه چیز برتر و بالاتر می داند؛ (شمس، 1387: 57) امّا هر نماز به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است، نهی از فحشا و منکر می کند. (فتحی،1389: 25) بی گمان کسی که نماز می خواند، هرچند نمازش صوری و به گناه آلوده باشد، نماز در او بی تأثیر نخواهد بود؛ اگرچه ممکن است تأثیر این گونه نماز ضعیف باشد. زیرا اگر این گونه افراد همان نماز را هم نمی خواندند، چه بسا از این هم آلوده تر می شدند. پس نهی از فحشا و منکر مراتبی دارد و هر نمازی با توجّه به میزان رعایت شرایط آن، نمازخوان را از آن نهی می کند؛ یا ممکن است بر اثر حضور قلب نداشتن، ناخالصی نیّت یا نقصان برخی شرایط نماز، اثر آن را ضعیف نماید. (شمس،1387: 57) بنابراین هرچه توجّه به خدا در نماز افزایش یابد و خضوع و خشوع در آن کامل و اخلاص در آن بیش تر شود، اثر بازدارندگی آن نیز بیش تر می شود. (شمس،1387:  58) وقتی انسان متذکّر خدا باشد و او را مراقب خویش ببیند، قهراً از انجام گناه و منکرات، شرم و حیا می کند. (واحد پاسخگویی به سؤالات نماز، 1387: 15) شرب خمر، تکبر، عُجب، غرور، غفلت، ریا، حسد و دیگر گناهان و آلودگی ها، در پرتو نماز محو و نابود می شوند. با حذف گناهان، فضای روح و روان انسان پاک و مصفّا می شود و در نتیجه آرامش و اعتماد به نفس به دست می آید. (ایمانی،1390: 33) از این رو نماز باعث جلوگیری از فحشا و منکرات است؛ همانگونه که در آیه ی”إنَّ الصَّلوة تنهی عن الفحشاء و المُنکر»[1] بر این موضوع اشاره دارد. (واحد پاسخگویی به سؤالات نماز، 1387: 16) نماز نه تنها شست و شو گر جسم و روان از گناه می باشد، بلکه به سبکی بار گناه آدمی نیز می انجامد. این سخن با توجّه به آیه ی قرآن به دست آمده است که می فرماید:”به درستی نیکی ها، بدی ها و گناهان را می زدایند و از بین می برند»؛ و نماز یکی از برترین حسنات است. (ایمانی، 1390 : 33) بنابراین نسبت به انسان دو کارکرد عمده می توان برای نماز در نظر گرفت؛ یکی نقش بازدارندگی از صفات منفی و دیگری رشد و شکوفایی صفات مثبت انسان. (فتحی، 1389: 22) یادآوری این نکته نیز لازم است که نماز(قطع نظر از مضمون عالی آن) با توجّه به شرایط صحتش، انسان را به پاک سازی زندگی دعوت می کند؛ چراکه مکان نمازگزار، فرشی که بر آن نماز می خواند، آبی که با آن وضو می گیرد و غسل می کند و محلی که در آن غسل و وضو انجام می شود، باید از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد. کسی که به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کم فروشی، رشوه خواری، کسب مال حرام و ... آلوده باشد، چگونه می تواند مقدّمات یک نماز صحیح را فراهم سازد؟

 از این رو تکرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز، خود دعوتی به رعایت حقوق دیگران است. (شمس،1387: 58) بنابراین نمازگزار به واسطه ی نماز، همواره متذکّر خدا بوده و اعتقاد به احاطه و نظارت خداوند بر اعمال، رفتار و نیت ها دارد. چنین شخصی همیشه خود را در محضر خدا دانسته و مقیّد به خویشتنداری و پرهیزکاری است و این سیستمی نظارتی، درونی و قوی می باشد که مؤثرتر از عوامل بازدارنده ی بیرونی عمل می کند. (فتحی، 1389: 25) همانگونه که توضیح داده شد نماز، انسان را از گناه و رذایل اخلاقی به دور می سازد. در ادامه به تأثیر این عامل مهم در زدودن چندی از بیماری های اخلاقی اشاره می شود.

 

غفلت

غفلت دارای مفهوم گسترده ای است که هرگونه بی خبری از شرایط زمان و مکان را که انسان در آن زندگی می کند شامل می شود. اعم از واقعیّت های حال و آینده و گذشته ی خویش و صفات و اعمال خود، پیام ها و آیات حق و هم چنین هشدارهایی که حوادث تلخ و شیرین زندگی به انسان ها می دهند؛ امّا در این جا مراد از غفلت،”غفلت از یاد خدا» است. (پناهی، 1383 : 33)

به جرأت می توان گفت قسمت عمده ای از بیماری ها و رذایل اخلاقی، همه ناشی از غفلت از یاد خدا و پرداختن به مسائل بی اهمیت دنیوی است؛ و بی جهت نیست که در شرع مقدس اسلام، انسان وظیفه دارد از صبحگاهان تا شامگاهان، از یاد خداوند و ذکر نعمات او غافل نباشد و در مرحله ای بالاتر، انسان را همواره موظف کرده که در همه ی احوال از یاد خدای خویش غفلت ننماید. (آل یاسین، 1372: 33) زمانی که پیامبراکرم (ص) به معراج رفت، خطاب هایی از سوی خداوند به او شد. از جمله اینکه:”ای احمد! هرگز غافل مشو، هرکه از من غافل شود، من اعتنایی نمی کنم که او در کدام راه نابود می شود». این بیان به خوبی نشان می دهد که عاقبت غفلت از خداوند، هلاکت و نابودی است؛ زیرا غفلت، سرچشمه ی بسیاری از گناهان است و حتّی باعث می شود انسان از حیوانات هم پست تر گردد و در عذاب الهی گرفتار آید. قرآن کریم در این باره می فرماید:”به یقین، گروه زیادی از جن و انس را برای دوزخ آماده کردیم. آنها عقل هایی دارند که با آن اندیشه نمی کنند و چشم هایی دارند که با آن حقایق را نمی بینند و گوش هایی دارند که با آن نمی شنوند؛ آن ها همچون چهارپایانند، بلکه گمراه تر؛ اینان همان غافلانند».[2] (پناهی، 1383: 334) نماز، غفلت زدا است. بزرگ ترين مصيبت براي رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند و غرق در زندگي مادي و لذائذ زود گذر گردند؛ امّا نماز به حكم اين كه در فواصل مختلف، و در هر شبانه روز پنج بار انجام مي شود، مرتباً به انسان اخطار مي كند، هشدار مي دهد، هدف آفرينش او را خاطر نشان مي سازد، موقعيّت او را در جهان به او گوشزد مي كند و اين نعمت بزرگي است كه انسان وسيله اي در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قويّاً به او بيدار باش گويد. نماز انسان را هر روز متوجّه معاد و روز جزا می کند و باعث خروج انسان از غفلت و بی توجّهی می شود. به عنوان مثال انسان در هر روز چندین مرتبه می گوید:”مالک یوم الدّین»[3] که انسان با این آیه به یاد قیامت و عظمت آن و خالق آن می افتد و سعی می کند با اعمال و کردار خود، به مقام قرب الهی برسد تا سعادت آخرت نصیب او شود. به همین دلیل به بیراهه نمی رود و اعمال خود را در مسیر سعادت و فلاح ابدی قرار می دهد. (پناهی، 1383 : 34)

 

عُجب

خودبینی و عُجب که خود امُّ لامراض و ریشه ی بسیاری از زشتی ها و پستی ها است، از خودخواهی نشأت می گیرد. عُجب و خود بینی در فرهنگ اسلام به قدری نکوهیده است که آن را عامل حبط اعمال و ضایع گشتن خوبی ها و حسنات معرفی کرده اند. (دوست محمدی، 1386: 29) عُجب آن است که انسان خود را بزرگ بداند و احساس ارزش کند، اعم از اینکه حقیقتاً کمالی داشته باشد یا خیال کند دارای کمال است. بنابراین صفت عُجب اگرچه غیر از او کسی وجود نداشته باشد، تحقق پیدا می کند؛ ولی در تکبر لازم است شخص دیگری باشد تا اینکه شخص متکبّر خود را از او بهتر بداند. (خیراللهی، 1388 : 88)

 انسان چون از خدا غفلت کند، توجّه به خود جای توجّه به خدا را می گیرد و چون”خود» به جای”خدا» نشیند، هر حسن و کمالی را که در خود ببیند، ظاهری باشد یا باطنی، از خود می داند و به خود منتسب می کند. در نتیجه گرفتار خود پسندی و صفت عُجب می شود. کسی که عُجب دارد گمان می کند همه چیز دارد، لذا با این حالت در صدد به دست آوردن نعمت ها نیست و از طرفی صفات ضدّ اخلاقی خود را نیز ارزش می داند. (خیراللهی، 1388: 179) بعضی از علمای اخلاق درمان عُجب را تفکر و اندیشه در عظمت خالق جهان می دانند؛ چرا که علّت عُجب را جهل و نادانی دانسته اند. (خیراللهی، 1388: 180) برای علاج عجب راه هایی بیان شده است و از آن جمله این است که اسباب عُجب هرچه باشد بر همان سبب درمان لازم است. مثلاً اگر بر زیبایی خود عجب دارد، بداند روزی از بین خواهد رفت و یا با یک بیماری یا آتش سوزی دگرگون خواهد شد. اگر عُجب به خاطر قدرت است، خود را در برابر یک پشه آزمایش کند تا بداند که چقدر عاجز است. اگر عُجب به خاطر عقل و زیرکی است، معالجش شکر پروردگار است. اگر به خاطر مال است، بداند امانت است و ببیند که در اختیار دیگران قرار می گیرد. (خیراللهی، 1388: 183) و نماز بهترین وسیله برای پی بردن به عظمت خالق دو جهان و کوچک و حقیر دانستن انسان در برابر بزرگی خدا می باشد.

 

کبر

یکی از موانع مهم در نیل به سعادت، خودمحوری و غرور و تکبر است. (مشایخی راد، 1380:  63) کبر، بزرگی فروختن و خود را بزرگتر دانستن است. (خیراللهی، 1388: 181) این ویژگی راه پذیرش هدایت را مسدود می کند و سبب ایجاد سدّی بین فرد و عوامل تربیتی می شود. غرور و تکبر، آفتی برای پندپذیری و رستگاری انسان محسوب می شود و به عنوان آفت عقل و ادراک، نگاه انسان را محدود به خویشتن می نماید و وی را از امکانات بیرون خود محروم می کند؛ از این رو تمام مظاهر غرور، نخوت و تکبر در قالب خود بزرگ بینی، خود برتر بینی، خود پرستی، خود پسندی، خودستایی، خودمحوری، خود خواهی و خودنمایی مورد نهی قرار گرفته اند. در فرهنگ تربیتی اسلام، غرور و تکبر سبب ضلالت آدمی است، امری که در سرآغاز خلقت سبب فریفته شدن شیطان و خودبزرگ بینی او شد و او را از بارگاه الهی خارج ساخت. (مشایخی راد، 1380: 63) حضرت امیر(ع) در ضمن خطبه ای می فرمایند:”از آن چه از کار خدا درباره ی ابلیس شد عبرت بگیرید زمانی که باطل کرد عمل دراز و جدّ و جهد بی اندازه اش را، در حالی که خدا را در ظرف شش هزار سال عبادت کرده بود و معلوم نیست آیا از سال های دنیوی بوده و یا از سال های اخروی(که هر روزش هزار سال است) به سبب یک ساعت کبر که با آدم نمود. (دستغیب، 1379: 122)

برای درمان کبر دو راه مبارزه وجو دارد؛ یکی مبارزه علمی و دیگری مبارزه عملی. یکی از مهم ترین عوامل ایجاد کننده کبر، جهل و غفلت است. اگر انسان توجّه پیدا کند که من چه بوده ام و چه خواهم شد. انسان های دیگر چه بوده اند و سرانجامشان چه شده است، می تواند این صفت رذیله را در خود از بین ببرد. بنابراین درمان علمی از راه تفکر و تعلّم و تذکر می تواند داروی مؤثر این بیماری باشد. از راه های عملی ارزنده مبارزه با کبر، تواضع است. (خیراللهی، 1388: 183) عنصر تواضع در مناسبات تربیتی از نظر امام علی(ع) ضرورتی غیر قابل اجتناب است. اگر تواضع و فروتنی و پذیرش این که انسان برای کمال نیازمند غیر خود است و باید در برابر برنامه های او پذیرش داشته باشد در وی نباشد، امکان تحقق فضای تربیت از بین می رود. از این رو، تواضع در برابر خدا به عنوان محوری ترین بخش تواضع مطرح می شود؛ (مشایخی راد، 1380: 63) و نماز وسیله پرهیز از کبر و خود بزرگ بینی است. (خیراللهی، 1388: 183) ابن ابی حدید می گوید:”علّتش این است که در نماز، انسان قیام دارد، رکوع دارد، سجود دارد و انسان بهترین عضو خود یعنی پیشانی را بر زمین می گذارد و در تمام اعمال نماز خضوع دارد. در این عبادت کمال تواضع وجود دارد. از این جهت نماز برطرف کننده و بازدارنده صفت کبر است».  (خیراللهی، 1388: 184)

 

ریا

مفهوم ریا از روایات به معنای طلب مقام و منزلت در قلوب مردم است که به وسیله ی نشان دادن اعمال خوب و تظاهر فراهم می شود. (خیراللهی، 1388: 187) یکی ازکلمات قصار نهج البلاغه در نکوهش ریا است و به خوبی نشان می دهد که یکی از موانع تربیت اخلاقی است. امام علی(ع) از آن به خداوند پناه می برد و می گوید:”خدایا! به تو پناه می برم که برونم در دیده ها نیکو نماید و درونم در آن چه از تو پنهان می دارم به زشتی گراید، سپس خود را نزد مردم بیارایم به ریا و خودنمایی، که تو بهتر از من بدان دانایی. سپس ظاهر نیکویم را برای مردمان آشکار دارم و بدی کردارم را نزد تو آرم تا خود را به بندگان تو نزدیک گردانم و از خوشنودی تو به کنار مانم». (خیراللهی، 1388: 189) به گفته ی امیرالمؤمنین(ع) ریا سه علامت دارد:” موقعی که مردم را می بیند، بانشاط و پرتحرک می شود و وقتی تنها می ماند کاهل و بی رغبت می گردد و دوست دارد در تمام اعمالی که انجام می دهد، مورد تحسین و ستایش باشد».  (کلینی، 1379: 179) نکته ی مهم در شخص ریاکار این است که همیشه دلش متوجّه مردم است. در ظاهر، نیت خود را آشکار ساخته ولی مردم پس از مدتی از قصد او آگاه خواهند شد. در نتیجه همان گونه که دین خود را فاسد نموده، دنیای خود را هم فاسد کرده است. (شیرازی، 1424: 175) مولی مهدی نراقی در جامع السعادت می گوید: علاج صفت ریا، اخلاص است؛ زیرا هر کدام از این سیّئات اخلاقی، ضدّی دارد که با آن می توان علاج نمود. اخلاص، حالت و ملکه ای است که در سایه تنزیه قلب از علایق غیر خدایی و مقاصد شرک آلود پدیدار می شود و با مداومت بر طاعت و پافشاری در فکر و ذکر شدّت می یابد. (خیراللهی، 1388: 190) اخلاص مانع تربیتی ریا را از بین می برد و انسان را به مقامی بزرگ می رساند و کسی نمی تواند بگوید چنین چیزی برای ما امکان ندارد. بلکه اگر کسی راه الله را پیش گرفت قدرت و توانایی پیدا می کند و آن چه را طالب باشد دریافت خواهد نمود و با اخلاص است که به همه چیز می توان رسید و به قول خواجه عبدالله انصاری: (خیراللهی، 1388: 192)

ای یک دله صد دله یک دله کن                          مهر دگران را ز دل خود یله کن

یک بار ز اخلاص بیا بر در ما                            گر کار تو برنیامد آنگه گله کن

امام خمینی (ره) نیز راهکار رهایی از ریا را بیان فرموده است و می گوید: باید خرقه و سجاده که ابزار ریاست است به دور افکنده شود؛ زیرا این ها نمی توانند برای انسان سالک چاره ساز باشند. تنها عشق یعنی دوستی حق است که می تواند انسان را به سر منزل مقصود برساند. اگر کسی واقعاً خداجو و عاشق حق باشد و جز محبوب حقیقی هیچ کس را نخواهد، طبعاً تمامی اعمال، حرکات و سکناتش را نیز برای خدا انجام می دهد و مرگ و زندگی اش نیز برای خداست. (فاکر میبدی، 1386: 6)

نماز به ساير اعمال انسان ارزش و روح مي دهد ـ چرا كه نماز روح اخلاص را زنده مي كند، زيرا نماز مجموعه اي است از نيّت خالص و گفتار پاك و اعمال خالصانه، تكرار اين مجموع در شبانه روز بذر ساير اعمال نيك را در جان انسان مي پاشد و روح اخلاص را تقويت مي كند.  فرد در سایه ی نماز، از علایق غیرخدایی دور می شود و سعی بر این دارد که فکر خود را فقط به ذات اقدس الهی معطوف دارد. از این رو فرد در نماز های یومیه به تمرین اخلاص می پردازد؛ همان طوری که در قبل توضیح داده شد، هرچه نماز با اخلاص تر و با نیت خالص برگزار شود، اثر بازدارندگی بیش تری را نسبت به رذایل اخلاقی خواهد داشت. بنابراین فرد همه ی تلاش خود را می کند تا درجه ی اخلاص او در نماز بیش تر نمایان شود. درنتیجه فردی که به تمرین اخلاص می پردازد، و میزان آن را در خود و در نماز خود بالا می برد، کم تر به بیماری های اخلاقی از جمله ریا دچار می شود.

 

دنیاگرایی

علاقه به دنیا و دلبستگی به آن مانع بزرگی در مسیر تربیت اخلاق است؛ اما دنیا به طور کلی مانع از رشد نیست، بلکه می توان از آن به عنوان وسیله و ابزار نیل به سوی ارزش ها استفاده کرد. امام علی (ع) در نامه خود به امام حسن مجتبی(ع) در این که از دنیا چگونه استفاده کند، می فرماید:”انّها لک من دنیاک ما اصلحت به مثواک»[4]، تنها از دنیا آن مقدار برای تو ارزش دارد که با آن سرای آخرت خود را اصلاح کنی. (خیراللهی، 1388: 167) باید توجّه داشت که دنیا به زمین و آسمان و خوراک و پوشاک اطلاق نمی شود. این ها همه از نعمت های الهی و از مظاهر رحمت و قدرت اوست. دنیا آن چیزی است که انسان را از خدا منقطع کند و مانعی باشد که از یاد او غافل شود. (خیراللهی، 1388: 165) امام باقر(ع) نمونه ی آزمند بر دنیا را نمونه کرم ابریشم دانسته اند که هرچه بیش تر ابریشم بر خود می تابد، راه بیرون شدن خود را دورتر و بسته تر می نماید، تا از غم و اندوه می میرد. (کلینی، 1379، 233) به گفته ی امام علی(ع) دنیا خانه عبور است و نه خانه ماندن و مردم در دنیا دو گونه اند: یکی آن که خود را فروخت و خویش را به تباهی انداخت و دیگری خود را خرید و آزاد کرد. (نهج البلاغه، حکمت 128) یکی از مهم ترین شیوه های درمان که در نهج البلاغه پیرامون دنیاپرستی مورد تأکید امام علی(ع) بوده است، ایجاد شناخت و معرفت نسبت به ماهیت دنیا و ویژگی های آن است. برخی ویژگی هایی که حضرت برای دنیا بیان کرده اند، عبارت است از:

الف- فناپذیری و زودگذری دنیا

دنیا خانه ناپایداری است و مردم آن ناچار از گذشتن از شهر و دیار هستند. امام علی(ع) در خطبه 99 نهج البلاغه می فرمایند:”به ارجمندی و سربلندی دنیا دل مبندید و برای آن مبارزه نکنید و به آرایش و ناز و نعمتش شگفتی نکنید و شاد مباشید و از دشواری آن منالید که عزّت و سربلندی آن رو به پایان دارد و زیور و نعمت هایش رو به زوال است».  (همت بناری، 1379: 552)

ب- همراهی شادی ها و نعمت های آن با اندوه ها و سختی ها

“هیچ کس از دنیا شادمان نشد، مگر آن که در پی آن اشک وی را روان ساخت و هیچ کس در دنیا از شادمانی به اقبالی نرسید، مگر آن که دنیا او را به ادباری کشانید و به هیچ کس باران نرم و گیاه پرور و فراگیر نبارید، مگر آن که بارانی بلاخیز و سیل آسا بر او جاری ساخت. در بی وفایی دنیا همین بس که اگر بامدادان یار کسی باشد، شبانگاه به دشمنی او بر می خیزد و زندگی را بر او ناخوشایند می سازد».  (همت بناری، علی، 1379: 553) برای پیشگیری و درمان این مانع بزرگ تربیتی، امام علی(ع) در نهج البلاغه مسئله شکر و زهد را به عنوان دو عامل برطرف کننده این رذیله اخلاقی معرفی می نماید. (خیراللهی، 1388: 167) در بسیاری از آیات کریمه ی قرآنی هرگاه سخن از”ذکر» به میان آمده، نماز را مترادف و مصداق آن معرفی کرده است:”قد مَن افلح من تزکّی و ذکراسم ربه فصلّی»“به تحقیق رستگار شد کسی که خویش را تزکیه کرد و یاد و ذکر پروردگارش را در دل داشت و سپس نماز گزارد». (سوره اعلی، آیه 15) درنتیجه نماز خود نوعی ذکر محسوب می شود و می توان گفت فرد نمازگزار، خیلی به مال دنیا دل نمی بندد و حبّ دنیا و لذات نفسانی در او کم تر نفوذ می کند.

زهد هم که یکی دیگر از راه های علاج حبّ دنیا است، یکی از عوامل سعادت انسان به شمار می آید؛ و امام علی(ع) نیز در این باره فرموده اند که اصل زهد، یقین به خداوند متعال است و نتیجه آن سعادت می باشد. (جداری عالی، 1391: 23) که در این باره می توان این گونه بیان داشت که فردی که در شبانه روز چندین مرتبه نماز برپا می دارد، حتماً به وجود خدای متعال یقین دارد، که تسلیم اوامر او می شود. از این رو فرد نمازگزار هم دارای شکر و هم دارای زهد می باشد. در نتیجه احتمال دوستی دنیا در فرد نمازگزار کم تر از افراد بی نماز است.

 

حرص

حرص یک حالت روحی است که باعث می شود انسان از مال دنیا و آن چه را که نیازمند به آن نیست و به حال او مفید نمی باشد جمع آوری کند، بدون اینکه در آن محدودیتی قائل شود. حرص یکی از صفات مذموم روحی بوده و از لحاظ کیفیت و کمیت، بی پایان و مرز مشخصی ندارد و شخص حریص همواره در تحصیل مال و جمع آوری آن شب و روز می کوشد و در نهایت، در گرداب آن افتاده و غرق می شود. (حقانی زنجانی، 1361: 40) امام صادق(ع) فرمودند:” سه چیز است که در خمیر مایه هر انسانی وجود دارد؛ حسد، حرص، غرائز جنسی. که در صورت افراط، موجب هلاکت و تباهی مال و جان و عمر شخص حریص می گرد». (حقانی زنجانی، 1361: 43) بنابراین خداوند صفت حرص را نیز در خمیره انسان به ودیعه گذاشته و این صفت در طبیعت و درون انسان خواه ناخواه موجود است. ولی در اختیار انسان است که این صفت را کنترل کند و نگذارد که آثار سوء به بار بیاورد. (مشکینی، 1361: 7) یکی از آثار سوء طمع این است که ایمان انسان را به تدریج می خورد و نابود می کند. یکی از راویان از امام صادق(ع) می پرسد: چه عملی است که ایمان را در دل ثابت می کند و چه عملی است که ایمان را از انسان می گیرد؟

حضرت فرمودند:” آن چیزی که ایمان انسان را به تدریج می خورد و دل را از ایمان تهی می کند طمع است، و آن چیزی که ایمان را در دل ثابت و محکم نگه می دارد تقوی و ورع است».  این صفت، کلیدی است برای هر گناه، زیرا عملی کردن طمع، دادن کلید گناهان است به دست آدم طماع، که اگر کسی کلید انباری را داشته باشد، همواره انبار را باز می کند و کالاها را از آن جا بیرون می برد. آدم طماع هم گویا دریچه گناهان بر او باز می شود و همواره در گناهان غرق می گردد. (مشکینی، 1361: 8) اثر دوم حرص و طمع این است که این صفت در انسان ایجاد ذلّت می کند. زیرا انسان وقتی برای خاطر مال و جاه و لذائذ دنیوی حریص باشد، قهراً در برابر انسان های مادی به سؤال بر می خیزد و خودش را کوچک و پست می کند. و این نتایج قطعی صفت طمع است که انسان را می شکند و انسانیّت انسان را ساقط می کند و او را ذلیل می نماید. (مشکینی، 1361: 6) امام علی(ع) نیز در این رابطه فرموده اند که:” هر کس نفس خود را از پستی طمع ها دور نکند، خود را ذلیل و پست نموده است و در آخرت پست تر و زبون تر است».  اثر سوم طمع این است که یقین انسان را زایل می کند. یعنی انسانی که حریص و طمعکار است، به خدا اطمینان ندارد، بلکه اطمینان و تکیه گاه او تنها مردم و مال دنیا می شود. امام صادق(ع) در روایتی فرمودند که:”انسان حریص از دو صفت محروم و دو صفت دیگر بر او عارض می شود. یکی از دو صفتی که از آن ها محروم می شود، قناعت است؛ و قهراً اگر قناعت نداشته باشد، آسایش و راحتی خود را از دست می دهد. صفت دیگری که فرد حریص از آن محروم است، رضا است. انسان حریص رضا را از دست می دهد. رضا این است که انسان به هرچه خداوند به او داده است راضی و خوشنود باشد، و حریص این رضا را از دست می دهد و آن چه خدا از راه حلال به او داده است کم می شمارد و در نتیجه یقین به وعده های خدا را هم از دست می دهد. یعنی چون رضا از او سلب می شود، حالت یقین را نمی یابد».  بنابراین یکی دیگر از آثار سوء صفت حرص، زوال یقین است. (مشکینی، 1361: 7) خداوند متعال مي فرمايد:”انسان، حريص و كم طاقت آفريده شده و هنگامي كه بدي به او رسد بي تابي مي كند و هنگامي كه خوبي به او رسد مانع از ديگران مي شود، مگر نماز گزاران، آنان كه نماز ها را پيوسته انجام مي دهند». (موسوی راد، [بی تا]: 7)

 

شرب خمر

آیین اسلامی پایه ی احکام خود را بر نگهداری و تقویت عقل سلیم قرار داده و از هر چیزی که فعالیت های عقلانی را باطل سازد و مانع گردد، مانند شراب خواری و می گساری اکیداً جلوگیری می کند. از این جهت قرآن مبارزات چند دوره ای علیه آن دارد و آیاتی در این باره است: «درباره ی شراب و قمار از تو سؤال می کنند، بگو گناه بزرگی است و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بردارند ولی گناه آن ها (و مفاسد آن ها) از نفع آن ها بیش تر  است»[5].حضرت علی(ع) شراب خواری را مانع پرورش عقل و ترک شرب را موجب سلامت و پیشرفت فعّالیت های عقلی می دانند. شرب خمر حرام شده است، به خاطر اینکه عقل سلامت باشد و تأثیر آن محفوظ بماند. (خیراللهی، 1388: 92) در كتب فقهي و منابع حديث، امور زيادي به عنوان موانع قبولی نماز ذكر شده است که از آن جمله مسئله شرب خمر است. در روايات آمده است:”نماز شراب خوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد، مگر اينكه توبه كند». از این روایت می توان به این نکته پی برد که کسی که نماز می خواند و خواهان قبولی نمازش است، حتماً باید از شراب خواری دوری کند. بنابراین نماز به نوعی اثر بازدارندگی برای شرابخواری دارد.

 

نتیجه گیری

اثراتی که ایمان در اصلاح فرد فاسد و منحرف و تشویق افراد فداکار و لایق می تواند داشته باشد، به مراتب بیش از اثرات دادگاه ها و کیفرهای معمولی و بیش از پاداش ها و تشویق های عادی است. ایمان اگر در اعماق جان نفوذ کند، حتماً شعاع آن در اعمال اخلاقی انسان خواهد تابید و عمل او را عمل صالح می کند. بنابراین اخلاقی که از ایمان حاصل می شود، متّکی بر جلب رضایت الهی و ادای تکالیف است و در مواقع اطمینان غرائز و تهییج شهوات و ارتکاب اعمال خلاف اخلاق، نیرویی بازدارنده است و از طرف دیگر برای فرد و اجتماع مایه ی سلامت و سعادت است و انسانی که در مسیر کمال قرار دارد و استعداد اخلاقی اش در حال شکوفا شدن است، توسط این عامل بهتر به هدف می رسد. نماز که خود جزیی از ایمان محسوب می شود،  عملی عبادی و توجّهی خاص به خداوند سبحان است و اثر طبیعی آن ایجاد روحیه ای است که انسان را از فحشا و منکر بازداشته و نفس را از زشتی های گناه پاک می کند. طبیعت نماز، انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده، یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد می اندازد؛ زیرا فرد روزی پنج مرتبه با بدن و لباس پاک به درگاه خدا روی می آورد، تکبیر می گوید و خدا را از همه چیز برتر و بالاتر می داند. امّا هر نماز به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است، نهی از فحشا و منکر می کند. بنابراین هرچه توجّه به خدا در نماز افزایش یابد و خضوع و خشوع در آن کامل و اخلاص در آن بیش تر شود، اثر بازدارندگی آن نیز بیش تر می شود.

غفلت، شرب خمر، تکبر، غرور، عُجب، غرور، ریا، حسد، حرص، دنیاگرایی و دیگر گناهان و آلودگی ها، در پرتو نماز محو و نابود می شوند. از این رو نماز باعث جلوگیری از فحشا و منکرات است؛ همانگونه که در آیه ی”إنَّ الصَّلوة تنهی عن الفحشاء و المُنکر» بر این موضوع اشاره دارد.

 

منابع

قرآن کریم

نهج البلاغه، ترجمه سید کاظم ارفع، اصفهان: انتشارات فیض کاشانی

آل یاسین، سید علی. 1372.”یاد خدا و آرامش روانی». مجله پیوند، شماره171، 37-32

ایمانی، محسن. 1390.”نماز و آرامش روانی خانواده». فصلنامه معارف اسلامی، شماره3، 35-32

پناهی، علی احمد. 1383.”بررسی آثار تربیتی-روان شناختی نماز». معرفت، شماره84، 39-29

جداری عالی، محمد؛ میرمعزی، سید حسین.1391.”مدل اسلامی اخلاق مصرف».  فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد اسلامی، شماره46، سال 12، 34-5

حقانی زنجانی، حسین. 1361.«حرص قوی ترین شاخه حب دنیا». مجله درس هایی از مکتب اسلام، شماره6، سال22، 44-40

خیراللهی، احمد.خیراللهی، زهرا. 1388. تربیت عقلانی و اخلاقی انسان از نهج البلاغه. چاپ اول، اصفهان: انتشارات طراحان هنر

دستغیب، عبدالحسین،. 1379. گناهان کبیره. جلد2، چاپ سیزدهم، قم: انتشارات دفتر انتشارات اسلامی

دوست محمدی، هادی. 1386« زشت تریت زشتی ها».  مجله درس هایی از مکتب اسلام، شماره 5، سال30، 32-28

سجادی، سید مهدی. 1379”تربیت اخلاقی از منظر پست مدرنیسم و اسلام».  مجله علوم تربیتی پژوهش های تربیت اسلامی، شماره2، 90-47

شیرازی، محمد حسین. 1424 هـ ق. اخلاق اسلامی. ترجمه سید علی کاظمی. چاپ هفتم، اصفهان: انتشارات یاس زهرا

شمس، سعید. 1387. نماز، نور چشم مصطفی(ص). چاپ دوم، قم: انتشارات جمال

فاکر میبدی، محمد. 1386.”ریا ستیزی در اشعار امام خمینی(ره)».  مجله کوثر معارف، شماره3، 20-3

فتحی، امین. نوری زاده، عزّت. 1389.”بررسی جایگاه نماز و نیایش در مهندسی فرهنگی». ماهنامه مهندسی فرهنگی، شماره49، سال 5، 33-18

فخرایی، سیروس.. 1375.”جایگاه نماز در فرایند تربیت»، مجله علوم تربیتی تربیت، شماره 109، 60-58

قرائتی، محسن.1386. پرتوی از اسرار نماز. چاپ دوازدهم. تهران: انتشارات مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن

کلینی. 1379. اصول کافی. جلد5، چاپ چهارم، تهران: انتشارات اسوه تهران

مشایخی راد، شهاب الدین. 1380.”اصول تربیت از دیدگاه امام علی(ع)».  مجله روش شناسی علوم انسانی، شماره27، 68-49

مشکینی.1361.« اخلاق در اسلام(حرص1)»، مجله پاسدار اسلام، شماره10، 8-6

موسوي راد لاهيجي، حسین. [بی تا].  نماز از ديدگاه قرآن و حديث، قم: انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم

واحد پاسخگویی به سؤالات نماز.1387. 110پرسش درباره نماز. چاپ هفتم، تهران: انتشارات ستاد اقامه نماز

همت بناری، علی. 1379.”بررسی اولویت های تربیت اخلاقی از دیدگاه امام علی(ع) در نهج البلاغه»، مجله علوم تربیتی پژوهش های تربیت اسلامی، شماره 4، 568-539

     

 

 

سوره عنکبوت، آیه45[1]

سوره اعراف، آیه179 [2]

سوره حمد، آیه4[3]

 نهج البلاغه، نامه31[4]

سوره بقره، آیه219[5]

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 6373 کلمه
مولف : فرزانه رفیعی
ناشر : همایش ملی نماز و پیشگیری از آسیب های فردی و اجتماعی 1394
1395/7/10 ساعت 13:30
کد : 1645
دسته : آثار اخلاقی و عرفانی نماز,آثار تربیتی نماز,نماز و آسیب‌های اجتماعی
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز و اخلاق
نماز و تهذیب نفس
نماز و بیماری های اخلاقی
نماز و تربیت
آثار تربیتی نماز
نماز و کاهش آسیب های اجتماعی
بازدارندگی نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز