■ جانماز حصیری
میگفت: «از سالها پیش در فکر ایجاد حزب و جمعیت سیاسی اسلامی بودم. وقتی نهضت آزادی تشکیل شد، با خوشحالی از این خبر استقبال کردم و در اینکه در اساسنامۀ آن، از اسلام به عنوان یک مکتب و از نهضت به عنوان یک حزب اسلامیِ تمامعیار یاد نشده بود، به بنیانگذاران نهضت انتقاد کردم... در همان سالها به فکر یک مجموعۀ فعال برای شناخت ایدئولوژی اسلام در شکل یک مکتبِ تمامعیار افتادم... در اوایل سال 57، پایۀ این حزب محکم شد. با تأکید امام، هفت یا هشت روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حزب را اعلام کردیم و چون ما به جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی میاندیشیدیم، نام آن را گذاشتیم: "حزب جمهوری اسلامی".»
هرچند مشغلۀ زیادی داشت، اهتمامش به نماز اول وقت در بین دوستان و همکاران بسیار شهرت داشت. جلسۀ مهمی در دفتر مرکزی حزب تشکیل شده بود. بحثهای مهمی مطرح میشد و جلسه طولانی شد. صدای اذان مغرب از بیرون دفتر به گوش میرسید. با آنکه گرفتاریها زیاد بود، به محض آنکه صدای اذان را شنید، برخاست و قدری دورتر از دیگران، در گوشهای جانماز حصیریِ سادۀ خود را پهن کرد و مشغول نماز شد.
شهید بهشتی پس از اقامۀ نماز به جلسه بازگشتند و جلسه را ادامه دادند.