■ مخاطبه با کلامالله در نماز و نقش آن در کسب فضائل اخلاقی
چکیده
نماز و قرآن دارای پیوندهای اساسی با یکدیگر هستند و مهم ترین فصل مشترک این دو، تخاطب و مخاطبه با خداوند است. از همین روی، یکی از فلسفههای تشریع نماز این است که انسان در خود قابلیت حضور در برابر حضرت حق و تکلم و تخاطب با ذات احدیت را ایجاد نماید. با تأمل در سیره امامان معصوم (ع) میتوان خطوط مشترکی را در قرائت قرآن کریم و نیز اقامه نماز توسط ایشان پیجویی کرد. طبق آموزههای مکتب اهل بیت (ع)، بسیاری از افعال و اذکار نماز در یک رابطه دوسویه با آیات قرآن کریم تحقق یافتهاند. لذا اگر نمازگزار فضای مخاطبه با کلامالله را در نماز درک کند، خود را در محضر ربّ العالمین میبیند و نمازی اقامه میکند که میتواند او را به اوج معنویت و کمال برساند. با در نظر گرفتن سیره ائمه اطهار (ع) در مخاطبه با کلامالله در نماز میتوان نتیجه گرفت که اقامه نماز با توجه به ماهیت مخاطبهای آن، آثار و نتایج قابل توجهی دارد که موجب رشد فضایل اخلاقی و معنوی انسان میشود. برخی از این آثار عبارتند از: افزایش توجه و حضور قلب در نماز، تقویت روح توحیدباوری در انسان، درک عظمت پروردگار و خشوع و خضوع در نماز، جلوگیری از تکبر و خودبینی و افزایش کرامت نفس.
مقدمه و بیان مسئله
پیوند قرآن و نماز، یکی از نکات مورد تأکید مکتب آموزشی قرآن و اهل بیت (ع) و راهی مطمئن برای راه یافتن قرآن به قلب یعنی جایگاه شایسته و بایسته آن است. فصل مشترک نماز و قرآن گفتگو و مخاطبه با خداوند است. از پیامبر بزرگوار اسلام نقل شده است که اگر بنده طالب آن است که خداوند با وی سخن بگوید، قرآن بخواند و اگر خواهان سخن گفتن با خداست، به نماز بایستد و خود را در فضای مخاطبه با خداوند سبحان قرار دهد. از طرفی طبق تعالیم ائمه معصومین (ع) قرائت قرآن نیز باید به شیوهای باشد که قاری خود را مخاطب آیات الهی بداند و با توجه و تدبر کامل، آیات کلامالله را بخواند و بشنود.
یکی از مهم ترین وجوه سیره معصومان (ع) نحوه مواجهه ایشان در برابر آیات و سور قرآن کریم است. آداب تلاوت قرآن و نوع مؤانست ایشان با قرآن و مسائلی از این دست، از سوی ایشان در مکتوبات حدیثی شیعه ثبت شده است؛ (سرهم) مانند گزارههایی که از سوی ائمه اطهار (ع) به سبکهای گوناگون، نظیر تضمینهایی از آیات قرآن به هنگام تلاوت (گاه در میان تلاوت و یا در پایان آن) در مخاطبه با آیات و عبارات قرآنی صادر شدهاند. به عنوان مثال، نقل است امام صادق (ع) پس از تلاوت آیه”قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس»، میفرمود: اعوذ بربّ الناس (طبرسی، 1372، ج10، ص870). در واقع در سیره پیشوایان دین، قرآن تنها یک متن مکتوب مقدس نیست که صرفاً جنبه تاریخی داشته باشد. بلکه حقیقتی زنده[1] است و ماهیتی پویا و خواندنی دارد. بر همین اساس و مطابق با سنت نبوی، قاری قرآن همواره مخاطب کلامالله است و شایسته است که رویکردی فعال به هنگام قرائت داشته باشد. یکی از این رویکردها این است که خود را مخاطب آیات قرآن دانسته و در مقام پاسخ به سؤالات و امتثال اوامر کلامالله برآییم تا مؤانست و درک مفاهیم و معارف آن برایمان حاصل شود. ائمه اطهار (ع) به عنوان هادیان راستین امّت، مسیر را برای ما روشن ساخته و آداب چنین مخاطبهای را در سیره خود برای ما به یادگار گذاشتهاند.
ائمه اطهار (ع) به عنوان تنها مرجعی که میتوان به قول، فعل و تقریرات آنان استناد کرد، درباره کیفیت اقامه نماز و انجام افعال آن و بیان اذکار آن نیز برای سایر مسلمانان ارائه طریق کردهاند. با تأمل در سیره امامان معصوم(ع) میتوان خطوط مشترکی را در قرائت قرآن کریم و نیز اقامه نماز توسط ایشان پیجویی کرد. آنان همانگونه که در قرائت قرآن خود را مخاطب آیات الهی میدانستند، در نماز هم در فضای مخاطبه با”الله» قرار میگرفتند و گویی فارغ از عالم مادی و متعلقاتش شده و خود را در محضر پروردگار میدیدند. از سویی طبق آموزههای مکتب اهل بیت(ع)، بسیاری از افعال و اذکار نماز در یک رابطه دوسویه با آیات قرآن کریم تحقق یافتهاند. پژوهش حاضر با پیجویی این رابطه متناظر (در کیفیت اقامه نماز و آیات قرآن کریم)، در پی آن است که سنّت مخاطبه با کلامالله را که سیره عمومی معصومین(ع) است، در فرآیند اقامه نماز مورد بررسی قرار داده و نقش آن را در تعالی معنوی و روحی انسان تبیین نماید.
پیشینه تحقیق
طبق بررسی اجمالی مشخص شد که این موضوع تاکنون به طور ویژه محل توجه نبوده است و هیچ تحقیقی به شیوهای علمی و ساختارمند به بررسی مخاطبه معصومین(ع) با کلامالله در نماز نپرداخته است. حتی با بررسیهای صورت گرفته و تتبعاتی که در منابع روایی و تفسیری انجام شد، به نظر میرسد که مخاطبات وارده از معصومین(ع) نیز به عنوان یک تحقیق و سوژهای ویژه و قابل بررسی که میتواند تصویری از سیره قرآنی ائمه اطهار(ع) ارائه دهد چندان مورد عنایت علما و دانشمندان قرار نگرفته است. از میان علما و دانشمندان اسلامی تنها کسی که نگاهی ویژه به مخاطبات ائمه اطهار(ع) با کلامالله داشته است، علامه مجلسی است. به نظر میرسد ایشان تنها محققی است که چنین گزارههایی از سوی معصومین او را به تأمل واداشته و نسبت به مخاطبهها حساسیت نشان داده است. این محقّق و محدّث بزرگ ضمن اینکه بخشی از روایات را در یک باب گرد آورده است، نگاه خود را نیز درباره این روایات بیان داشته است(رک: مجلسی، 1403، ج89، ص21).
روش تحقیق
در این تحقیق، روش و ابزار جمعآوری اطلاعات کتابخانهای بوده است که از طریق بررسی روایات و اسناد موجود در منابع و متون روایی و تفسیری محقق شده است. نظر به اینکه پیش از این در هیچ کتابی به طور ویژه به این موضوع پرداخته نشده است، تنها منبع قابل رجوع همان احادیث و روایات در منابع اصیل روایی است که در فرآیند تحقیق کاشف از سیره معصومین(ع) در مقام مخاطبه با کلامالله گردید. این تحقیق به اعتبار ماهیت و روش «تحلیلی، توصیفی» و به اعتبار موضوع «قرآنی و روایی» است.
بررسی لغوی و اصطلاحی مفاهیم کلیدی
مخاطبه یا خطاب به معناي سخن گفتن به شکل مواجهه و روبرو است. قاموس قرآن پيرامون اين واژه مينويسد: خطب خاطبه احسن الخطاب و هو المواجهه بالکلام (زمخشری،1392، ص114). در کتاب”التحقیق فی کلمات القرآن» مخاطبه به این صورت تعریف شده است:”و هو الكلام بين متكلّم و سامع». (مصطفوی، 1368، ج3، ص82) و در ادامه آورده است:”انّ الأصل الواحد في هذه المادّة: هو الحضور و التكلّم في قبال فرد أو أفراد، و هذا المعنى تختلف خصوصيّاته باختلاف الصيغ: فالمخاطبة أو الخطاب يدلّ على ادامة الحضور و التكلّم». راغب نیز در مفردات میگوید: و الْمُخَاطَبَةُ و التَّخَاطُبُ: المراجعة في الكلام؛(راغب،1412، ص286) روياروى سخن گفتن و رد كردن كلام به يكديگر. خَطَبَ (بر وزن فَلَسَ) روبرو سخن گفتن، خطب، مخاطبه و تخاطب به معني مراجعه به وسیله کلام (و سخن) است. خِطبه نیز از همين ريشه است (بکسر اوّل و ضمّ آن) اما خُطبه (به ضم) مختصّ موعظه است و خِطبه (به کسر) مخصوص خواستگاري زن. خطْب به معني شأن و شغل است، بزرگ باشد يا کوچک مانند اين جمله”هذا خطبٌ يسير و خطبٌ جليل و یا امری که در آن گفتگو صورت گیرد.(ابن منظور،1363، ج1، ص360) بنابراين معني لغوي کلمات فوق عبارت است از: خَطَبَ و خطاب - روبرو سخن گفتن، خاطَبَه - کالَمَهُ (با او سخن گفت) و خطاب، جواب است و فصل الخطاب هم چيزى است كه به وسيله آن خطاب و گفتگو فيصله مىيابد و پايان مىپذيرد. يعني اينکه خطيب بعد از حمد و سپاس خدا بگويد:”اما بعد...» و به عبارتی دسته بندی کردن سخنرانی. (لوییس، 1362، ص186)
در لغت نامه دهخدا به نقل از ترجمانالقرآن و منتهیالارب مخاطبه به معنای سخن در روی گفتن و با کسی سخن گفتن آمده است. (دهخدا، 1377، ج13، ص20470) در فرهنگهای دیگری نظیر فرهنگ فارسی عمید (عمید،1390، ج2، ص1705) و فرهنگ معین (معین، 1388، ج3، ص39) و فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1381، ج7، ص6780) مخاطبه به معنای با هم سخن گفتن، روبرو سخن گفتن با کسی و گفتوگو آمده است. هم چنین امروزه مخاطبه به فتح باء به معنای مکالمه، کنفرانس و گفتگو و نیز مکالمه تلفنی میباشد. (مهیار، 1375، ص28) از بررسی تمامی معانی ذکر شده برای مخاطبه در کتب لغت و فرهنگنامهها مشخص میشود که مخاطبه فرآیندی دوسویه بوده و در آن یک بده و بستان کلامی بین دو نفر یا دو گروه شکل میگیرد که منجر به مفاهمه و انتقال مفهوم از طرفین میشود. این معنا همان مفهوم دیالوگ در زبان لاتین است که مفهوم وسیعتری در علوم انسانی غرب پیدا کرده است.
نماز (صلاة)؛ ريشه واژه نماز درفارسي از لفظ پهلوي «نماك» گرفته شده و آن هم به نوبه خود از ريشه باستاني«نِم»؛ به معني «خم شدن و تعظيم كردن» مأخوذ است كه به تدريج بر معني«صلاة» يعني عبادت ويژه ما مسلمانان اطلاق گرديده است(خزائلي، 1385، ص338) از جمله معانی نماز که در کتابهای لغت فارسی وجود دارد میتوان به: بندگی، اطاعت، سجود، پرستش، خدمتکاری و فرمانبرداری اشاره کرد. (دهخدا، 1377، ج14، ص22731؛ معين، 1388، ج4، ص3443؛ عميد،1390، ص1179)
صاحب قاموس قرآن هم به دنبال دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی(ره)”صلاة» را به معنای توجه و انعطاف گرفته است و افعالی را که مسلمانان با آن کیفیت خاص انجام میدهند نیز یکی از مصادیق توجه و انعطاف به خداوند میداند.(قرشی، 1353، ج4، ص148) در قرآن آمـده است:”هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیکُم وَ مَلائَکَتُهُ لِیُخرِجَکُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَ کَانَ بِالمُومِنِینَ رَحِیماً»؛ او کسی است که بر شما درورد و رحمت میفرستد و فرشتگان او [نیز برای شما تقاضای رحمت میکنند] تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوی نور (ایمان و علم و تقوی) رهنمون سازد. در این جا”صلاة» به معنای رحمت ویژه خداوند در حق مومنان است. (طباطبایی، 1417، ج16، ص335)
رابطه قرآن و نماز
واژههای قرآن و نماز، رابطهای بسیار نزدیک با یكدیگر دارند و در بسیاری از موارد در کنار هم آمدهاند. در آیه 29 سوره فاطر یادآور میشود:”إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَّن تَبُورَ»؛ (آنان که کتاب خدا را تلاوت میکنند و نماز به پای میدارند و از آن چه به آنها روزی دادیم، پنهان و آشكار انفاق میكنند، تجارتی (پر سود) و بیزیان را امید دارند). هم چنین در آیه 170 سوره اعراف میفرماید:”وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ إِنَّا لاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ»؛ (آنها که به قرآن تمسک جویند و نماز را برپا دارند (پاداش بزرگی خواهند داشت، زیرا) ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم كرد). به علاوه، خواندن آیات قرآن در نماز، مثل تلاوت سوره حمد که از واجبات نماز محسوب میشود، ارتباط مستمر و نزدیک قرآن و نماز را نشان میدهد.
در برخی از آیات، برای نماز و قرآن، یک واژه آورده شده است؛ مثل کلمه”ذکر» که یكی از اسامی قرآن است، آن جا که میفرماید:”إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ»(حجر/9) جالب این که از نماز نیز تعبیر به ذکر شده است. ذکر، فلسفه و هدف نماز نیز خوانده شده است.”وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي»(طه/45)”اتلُ ما اُوحی الیکَ مِن الکِتابِ وَ اَقِمِ الصَّلوةَ اِنّ الصَّلوةَ تَنهی عَنِ الفَحشاء وَالمنکرِ وَ لَذِکرُ اللّهِ اَکبَرُ وَ اللّهُ یعلمُ ما تَصنَعُون؛ آن چه از کتاب آسمانی بر تو وحی شده است بخوان و نماز را برپا دار که نماز از کار زشت و ناپسند باز میدارد، و قطعاً یاد خدا بالاتر است، و خدا می داند چه میکنید». (عنکبوت/45)
تلاوت قرآن و اقامه نماز که صفت ذکر، قدر جامع و حاصل آنهاست دارای ارتباطی اساسی با یکدیگرند. ارتباط قرآن و نماز تا جایی است که در قرآن کریم از نماز صبح تعبیر به”قرآن الفجر» شده است. از طرفی هر نمازگزاری در شبانه روز ده بار سوره حمد را میخواند و چون این سوره هفت آیه دارد میشود هفتاد آیه، بعد از حمد سوره دیگری هم باید خوانده شود. اگر فرض کنیم سوره توحید باشد که پنج آیه دارد و در مجموع میشود پنجاه آیه، بنابراین مجموعه آیاتی که نمازگزار باید در هر شبانه روز بخواند 120 آیه خواهد بود و تلاوت این تعداد آیه در هر روز و مؤانست انسان با قرآن را فراهم میکند. در احادیث متعددی نیز بر ارتباط بین نماز و خواندن قرآن تأکید شده است و ائمه معصومین(ع) با بهرهگیری از تعابیر «ثواب داشتن» و «افضل بودن» راهکارهای آموزشی را فرا روی مؤمنان قرار دادهاند. به عنوان نمونه، امام باقر (ع) در حدیثی فرموده است: هر که ایستاده در نماز قرآن بخواند، خداوند به ازای هر حرف، صد حسنه برای وی مینویسد و هر که قرآن را نشسته در نماز بخواند، خداوند به ازای هر حرف، پنجاه حسنه برای وی مینویسد و هر که آن را در غیر نماز خویش قرائت کند، خداوند به ازای هر حرف، ده حسنه برای وی خواهد نوشت. (کلینی، 1407، ج4، ص414)
حكمت خواندن قرآن در نماز
پس از گفتن تكبيرة الاحرام، واجب است نمازگزار سوره حمد و سورهاى ديگر از قرآن را بخواند. البته به اعتقاد شيعيان، نمازگزار نمىتواند سورههايى را كه سجده واجب دارند در نماز بخواند. گروهی از محضر امام رضا (عليه السلام) پرسیدند که چرا واجب است مردم در نماز قرآن بخوانند؟ و آن حضرت در پاسخ فرمودند: «حكمت خواندن قرآن در نماز اين است كه مردم قرآن را كنار ننهند و ضايع نسازند، بلكه ارتباط مردم با قرآن حفظ شود و مردم از آن درس بياموزند تا در نتيجه قرآن مهجور نماند» (ابن بابویه، 1385، ج1، ص260). يعنى آنان هر روز بخشى از قرآن را بخوانند و بدانند كه به دليل اهميت ارتباط با قرآن و حفظ پيام و رسالت آن، خداوند واجب كرده كه نمازگزاران روزانه ده بار در نماز قرآن بخوانند.
اگر خواندن قرآن در نماز واجب نمىشد، چه بسا ارتباط بسيارى از مسلمانان با قرآن كه بهترين تحفه و نعمت خداوند براى انسان ها و عالىترين راه رسيدن به سعادت دنيا و آخرت است، قطع مىگرديد. طبيعى است كه وقتى انسان با قرآن ارتباط برقرار کرد، كمكم با زبان و قرائت قرآن آشنا مىشوند و همچنين زمينه درك مفاهيم قرآن در آنها پديد مىآيد و مسير عمل به قرآن نيز هموار مىگردد؛ اما اگر خواندن قرآن در نماز واجب نمىشد و خواندن آن تنها مستحب بود، بسيارى از افراد انگيزهاى براى خواندن قرآن نداشتند و با مسدود شدن اين راه، عملا حكمت نزول قرآن كه هدايت انسان هاست، تحقق نمىيافت.
از فرمايش آن حضرت هم اهميت ارتباط با خداوند استفاده مىشود و هم اين نكته كه ارتباط ضرورى با قرآن، از رحمت و لطف الهى در حق ما سرچشمه مىگيرد تا بدين وسيله از معارف و حقايق بىكران قرآن در جهت سعادت و نيل به كمال بهره گيريم. چه بسا اگر خداوند اجازه مىداد كه در نماز تنها دعا بخوانيم، از بركات قرآن محروم مىمانديم؛ اما ما به عنوان مسلمان با خداوند پيمان بستهايم كه در جهت كسب رضا و خواست او حركت كنيم و راه او را براى رسيدن به سعادت خويش برگزينيم؛ و خداوند تنها راه ارتباط با خود را قرآن قرار داده تا در پرتو استفاده و عمل به اين كتاب آسمانى، به مقام قرب او دست يابيم.
جایگاه مخاطبه در نماز
یکی از فلسفههای تشریع نماز این است که انسان در خودش قابلیت ایستادن در برابر حضرت حق تعالی و تکلم و تخاطب با ذات احدیت را ایجاد نماید. روح نماز همان احساسی است که انسان خودش را در برابر خدا میبیند. آنان كه در مراتب عالى معرفت هستند، هنگامى كه در مقام عبادت برمىآيند دوست دارند در حال عبادت، خداوند به آنها توجه كند و وقتى «ياالله» مىگويند، «لبيك» الهى را نيز بشنوند! يكى از خواستههاى حضرات معصومين(ع) در مناجاتهايشان اين است كه از خداوند درخواست مىكنند هنگامى كه با او سخن مىگويند، لبيك خدا را بشنوند و خداوند به آنان توجه كند: وَ اسْمَعْ نِدائى اِذا نادَيْتُكَ. وَ اَقْبِلْ عَلَىَّ اِذا ناجَيْتُكَ؛ (مجلسی، ج90، ص158) خدايا! آن گاه كه تو را ندا مىكنم صدايم را بشنو، و آن گاه كه با تو نجوا مىكنم روى خود را به سوى من بدار! در نماز نيز پس از سر برداشتن از ركوع مىگوييم:”سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ»؛ يعنى خداى متعال حمد و سپاس كسى كه او را ستايش مىكند، مىشنود.
یکی از مهم ترین راهکارهای ایجاد فضای تخاطب در نماز توجه به ماهیت و فرآیند مخاطبه با کلامالله است. همانگونه که در مقدمه این مقاله آمد مخاطبه با کلامالله به معنای توجه کامل قاری و تلاوتکننده آیات قرآن به کلام الهی است که طبق سیره معصومین (ع) نتیجه آن گاه تصدیق کلام حین قرائت، گاه پاسخ به سؤال مطرح شده در آیه و گاه امتثال امر موجود در آیه میباشد. نکته قابل توجه و تأمل آن است که طبق تعالیم سیره نبوی و مکتب اهل بیت (ع) بسیاری از اذکار و اجزای نماز نیز در مخاطبه کلامالله وضع و تشریع شدهاند. لذا توجه به این فرآیند دوطرفه، حال و هوای معنوی نماز را به مراتب بیش تر خواهد کرد. در ادامه به برخی از این مخاطبهها که در روایات آمده است اشاره میشود.
ماهیت مخاطبه با کلامالله
آن چه از بررسی سیره رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) برمیآید حاکی از آن است که حضرات معصومین (ع) به هنگام قرائت قرآن و یا در پایان قرائت سورهای خاص عباراتی را در قالب اذکار و ادعیه بر زبان جاری میساختند. چنین عملی بر مبنای این است که قرآن ماهیتی زنده و پویا در سیره معصومین (ع) داشته است و قرائت ایشان، قرائتی فعال و پویا بوده است. اگر در قرائت قرآن به این مرحله دست نیابیم و صرفاً کلام خدا را قرائت کنیم، در این صورت ما فقط راوی خواهیم بود که کلام خدا را به نقل از پیامبر اکرم روایت میکنیم و این در جای خود فضیلت بسیار بزرگ و با ارزشی است و از مقام و منزلت بسیار بالایی برخوردار است، اما معصومین (ع) به ما آموختهاند که این قرائت را فعالتر کنیم و بر این فضیلت بیافزاییم و آثار و برکات قرائت قرآن را چندین و چند برابر کنیم. برای روشنتر شدن بحث به ذکر نمونههایی در این موضوع میپردازیم:
سیره امام رضا(ع) به هنگام قرائت سوره توحید
امام رضا (ع) با استناد به سنت نبی اکرم (ص) هنگامی که”قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را قرائت میکردند در مقام امتثال امر موجود در آیه، با صدایی آهستهتر عبارت”اللَّهُ أَحَدٌ. الله الصّمد» را بر زبان جاری میساختند و در آخر آیه سه بار میفرمودند:”كَذَلِكَ اللَّهُ رَبُّنَا». یعنی اینچنین است پروردگار من و به یقین کسی همتای او نیست.(ابن بابویه، 1378، ج2، ص183) یعنی وقتی میخوانیم:”قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»، قرآن و کلام خدا را میخوانیم، سخن نازل شده خدا را تلاوت و روایت میکنیم. حال باید این سخن خدا را فعالتر کرده و آثار تعلیم و تربیت الهی را در خودتان نشان دهیم و بگوییم:”اللَّهُ أَحَدٌ. الله الصّمد»!
این جمله، دیگر قرآن و کلام خدا نیست، بلکه اثر و انعکاس آن است؛ محصول و پاسخ آن است. درس پس دادن است. ما با گفتن این جمله - البته با صدایی آهستهتر از صدای کلام خدا باید باشد- در واقع نشان میدهیم که تربیت شده مکتب”قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» هستیم و هم اینک پس از هزار و پانصد سال، نغمه توحید سر میدهیم. امام رضا (ع) در ادامه سوره پس از آنکه اوصاف الهی در کلامالله بیان میشود (لم یلد و لم یولد. ولم یکن له کفواً احد)، در مقام تصدیق این بیان سه بار میفرمایند: کذلک الله ربّنا. و به همین صورت نحوه مخاطبه با کلام خدا و فعالسازی قرائت قرآن را به ما میآموزند. البته باید توجه داشت که مفهوم این حدیث این نیست که همیشه به هنگام قرائت این سوره باید این جملات را بر زبان آوریم یا جملات خاص املا شده دیگری را بگوییم. بلکه مراد این است که به هنگام قرائت متوجه باشیم تحت تعلیم و تربیت الهی هستیم و باید آثار این تعلیم و تربیت را در وجود خود پیاده کنیم. با استناد به چنین سیره روشنی در مکتب اهل بیت (ع) میتوان نتیجه گرفت که ایجاد فضای مخاطبه در نماز هم میتواند تحقق یابد. به ویژه در قرائت حمد و سوره که نمازگزار مستقیماً آیات کلامالله را قرائت میکند. که البته این قبیل جملات از سوی قاری قرآن و نمازگزار در واقع قرآن صاعد است که در برابر قرآن نازل و به عنوان پاسخ و انعکاس آن و درس پس دادن به صاحب قرآن ابراز میشود.
6-1-2. نگاه علامه مجلسی به مخاطبههای وارده در منابع روایی
همانگونه که در پیشینه تحقیق بیان شد، با بررسیها و تتبعاتی که در منابع روایی و تفسیری انجام شد، به نظر میرسد که مخاطبات وارده از معصومین (ع) به عنوان یک تحقیق و سوژهای ویژه و قابل بررسی که میتواند تصویری از سیره قرآنی ائمه اطهار (ع) ارائه دهد چندان مورد عنایت علما و دانشمندان قرار نگرفته است. به نظر میرسد علامه مجلسی(رض) تنها محققی است که چنین گزارههایی از سوی معصومین او را به تأمل واداشته و نسبت به مخاطبهها حساسیت نشان داده است. ایشان ضمن اینکه بخشی از روایات را در یک باب تحت عنوان «ما ينبغي أن يقال عند قراءة بعض الآيات و السور» گرد آورده است، نگاه خود را نیز درباره این روایات بیان داشته و در پاورقی مربوط به همین باب اشارهای گذرا ولی عمیق به این نکته نموده است: (رک: مجلسی، 1403، ج89، ص 21)
این عالم بزرگ شیعی در ابتدا اشارهای میکند به مخاطبهای مأثور از معصوم که بعد از آیه”قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ عيسى وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون؛ بگوييد: ما به خدا، و به آن چه بر ما نازل شده، و به آن چه بر ابراهيم و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل آمده، و به آن چه به موسى و عيسى داده شده، و به آن چه به همه پيامبران از سوى پروردگارشان داده شده، ايمان آوردهايم ميان هيچ يك از ايشان فرق نمىگذاريم و در برابر او تسليم هستيم.» (بقره/136) میگوید:”آمنّا بِاللَّه». سپس میگوید چه نیکوست که بعد از امر موجود در آیه”قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ» بگوییم:”آمنا باللّه». البته نه به عنوان آیات قرآن بلکه در مقام امتثال امر و با خود و با صدایی آهستهتر. علامه مجلسی این عبارات و مخاطبهها را در مقام امتثال امر قرآن کریم عنوان کرده و بیان می کند: بر ما واجب است که بعد از این آیه عبارت مخاطبهای مذکور را بر زبان آوریم.
به گفته وی شیوه و سیره پیامبر در سوره”قل هوالله احد» نیز امتثال به ظاهر امر موجود در آیه میباشد. چرا که وقتی پیامبر به وسط سوره میرسید، میفرمود:”الله احدٌ، الله الصّمد»؛ و بعد از اتمام سوره با خود و زیر لب دو بار میگفتند: «کذلک الله ربّی». این تکرار به دلیل تکرار الفاظ در نیمه دوم سوره است. یعنی یک کذلک الله در ازای”لم یلد» و یک کذلک الله دیگر در ازای”ولم یولد».
علامه مجلسی(ره) معتقد است این شیوه و کیفیت قرائت پیامبر(ص) به اقراء جبرئیل امین(ع) هنگام نزول این سوره بر میگردد. به گونهای که در وسط سوره بعد از”الله الصمد» ساکت میشد تا پیامبر فراغتی برای امتثال امر موجود در آیه اول پیدا کند و پیامبر اکرم(ص) در همان موقعیت میفرمودند:”الله احدٌ. الله الصمدٌ». وقتی جبرئیل تمام سوره را وحی میکردند. پیامبر دو بار میگفتند:”کذلک الله ربی». علامه مجلسی میگوید: با تدبر در این دو مثال مشخص میشود که در هر آیه و سوره وضعیت مشابهی با این مسأله وجود دارد و مشخص میشود که چگونه باید در قرائت قرآن امتثال امر الله نمود. بیان اخیر این دانشمند بزرگ و محقق شیعی از چند زاویه قابل تأمل است.
اولاً؛ ایشان اصل وجود مخاطبه با آیات قرآن و ضرورت و اهمیت آن را تصدیق کردهاند.
ثانیاً؛ همگان را دعوت به تدبر و تأمل در مخاطبات وارده از معصومین(ع) کردهاند. چرا که هر گزاره فعلی، قولی و تقریری از معصوم حجت و قابل تأمل است.
ثالثاً؛ با چند نمونه مخاطبهای که مشاهده نمودهاند، تصویری از سیره معصوم برای خود ترسیم کرده که میتواند قابل التزام برای عموم مسلمانان باشد. به این مفهوم که ایشان میگویند؛ همانگونه پیامبراکرم(ص) و دیگر معصومین(ع) در مقام امتثال امر الله با کلام قرآن مخاطبه میکردند، ما نیز میتوانیم با آیات قرآن مخاطبه داشته باشیم.
رابعاً: از بیان علامه مجلسی میتوان این نتیجه را گرفت که ایشان معتقدند، هر گونه مخاطبه باید در ساختاری باشد که با سیره مخاطبهای معصومین(ع) تنافی نداشته باشد. به عبارت سادهتر ما باید مخاطبه را در مکتب ائمه(ع) آموزش ببینیم و با همان سبک و با التزام به همان مبانی و اصول با کلامالله مخاطبه داشته باشیم.
مخاطبه با کلامالله در نماز
7-1. مخاطبه در تشریع نماز
در روایتی نسبتا طولانی در کافی، جریان معراج رسول اکرم(ص) آمده است. در این روایت بخشی که میتواند در این تحقیق قابل توجه باشد، جریان مربوط به تشریع نماز و به نوعی آموزش نماز به پیامبر اکرم(ص) توسط خداوند تبارک و تعالی است که به نوعی مبیّن مخاطبه با کلامالله در سیره نبی اکرم(ص) میباشد. جهت بهرهمندی بیش تر متن روایت از کتاب کافی از باب نوادر ارائه میشود: . ... عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ:. .....فَلَمَّا فَرَغَ مِنَ التَّكْبِيرِ وَ الِافْتِتَاحِ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ سَمِّ بِاسْمِي فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ جُعِلَ-”بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» فِي أَوَّلِ السُّورَةِ ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنِ احْمَدْنِي فَلَمَّا قَالَ:”الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ: قَالَ النَّبِيُّ فِي نَفْسِهِ: شُكْراً، فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ قَطَعْتَ حَمْدِي فَسَمِّ بِاسْمِي فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ جُعِلَ فِي الْحَمْدِ-”الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» مَرَّتَيْنِ، فَلَمَّا بَلَغَ”وَ لَا الضَّالِّينَ» قَالَ النَّبِيُّ :”الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» شُكْراً- فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ قَطَعْتَ ذِكْرِي فَسَمِّ بِاسْمِي فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ جُعِلَ”بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» فِي أَوَّلِ السُّورَةِ، ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ اقْرَأْ يَا مُحَمَّدُ نِسْبَةَ رَبِّكَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى-”قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. اللَّهُ الصَّمَدُ. لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ. وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ» ثُمَّ أَمْسَكَ عَنْهُ الْوَحْيَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ-”لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ. وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ»، ثُمَّ أَمْسَكَ عَنْهُ الْوَحْيَ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ”كَذَلِكَ اللَّهُ كَذَلِكَ اللَّهُ رَبُّنَا» فَلَمَّا قَالَ ذَلِكَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ ارْكَعْ لِرَبِّكَ يَا مُحَمَّدُ فَرَكَعَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ وَ هُوَ رَاكِعٌ قُلْ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ» فَفَعَلَ ذَلِكَ ثَلَاثاً ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنِ ارْفَعْ رَأْسَكَ يَا مُحَمَّدُ فَفَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ فَقَامَ مُنْتَصِباً فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَنِ اسْجُدْ لِرَبِّكَ يَا مُحَمَّدُ فَخَرَّ رَسُولُ اللَّهِ سَاجِداً فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ قُلْ”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى» فَفَعَلَ ذَلِكَ ثَلَاثاً ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ اسْتَوِ جَالِساً يَا مُحَمَّدُ، فَفَعَلَ فَلَمَّا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنْ سُجُودِهِ وَ اسْتَوَى جَالِساً نَظَرَ إِلَى عَظَمَتِهِ تَجَلَّتْ لَهُ فَخَرَّ سَاجِداً مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِهِ لَا لِأَمْرٍ أُمِرَ بِهِ فَسَبَّحَ أَيْضاً ثَلَاثاً فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ انْتَصِبْ قَائِماً فَفَعَلَ فَلَمْ يَرَ مَا كَانَ رَأَى مِنَ الْعَظَمَةِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَتِ الصَّلَاةُ رَكْعَةً وَ سَجْدَتَيْنِ ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ اقْرَأْ بِالْحَمْدِ لِلَّهِ فَقَرَأَهَا مِثْلَ مَا قَرَأَ أَوَّلًا ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ اقْرَأْ”إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ» فَإِنَّهَا نِسْبَتُكَ وَ نِسْبَةُ أَهْلِ بَيْتِكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ فَعَلَ فِي الرُّكُوعِ مِثْلَ مَا فَعَلَ فِي الْمَرَّةِ الْأُولَى ثُمَّ سَجَدَ سَجْدَةً وَاحِدَةً فَلَمَّا رَفَعَ رَأْسَهُ تَجَلَّتْ لَهُ الْعَظَمَةُ فَخَرَّ سَاجِداً مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِهِ لَا لِأَمْرٍ أُمِرَ بِهِ فَسَبَّحَ أَيْضاً ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ ارْفَعْ رَأْسَكَ يَا مُحَمَّدُ ثَبَّتَكَ رَبُّكَ فَلَمَّا ذَهَبَ لِيَقُومَ قِيلَ يَا مُحَمَّدُ اجْلِسْ فَجَلَسَ، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا مُحَمَّدُ إِذَا مَا أَنْعَمْتُ عَلَيْكَ فَسَمِّ بِاسْمِي فَأُلْهِمَ أَنْ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى كُلُّهَا لِلَّهِ ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا مُحَمَّدُ صَلِّ عَلَى نَفْسِكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيَّ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِي وَ قَدْ فَعَلَ ثُمَّ الْتَفَتَ فَإِذَا بِصُفُوفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ النَّبِيِّينَ فَقِيلَ يَا مُحَمَّدُ سَلِّمْ عَلَيْهِمْ فَقَالَ السَّلَامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنَّ السَّلَامَ وَ التَّحِيَّةَ وَ الرَّحْمَةَ وَ الْبَرَكَاتِ أَنْتَ وَ ذُرِّيَّتُكَ ثُمَّ أَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ أَنْ لَا يَلْتَفِتَ يَسَاراً وَ أَوَّلُ آيَةٍ سَمِعَهَا بَعْدَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ آيَةُ أَصْحَابِ الْيَمِينِ وَ أَصْحَابِ الشِّمَالِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَانَ السَّلَامُ وَاحِدَةً تُجَاهَ الْقِبْلَةِ وَ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَانَ التَّكْبِيرُ فِي السُّجُودِ شُكْراً وَ قَوْلُهُ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ لِأَنَّ النَّبِيَّ ص سَمِعَ ضَجَّةَ الْمَلَائِكَةِ بِالتَّسْبِيحِ وَ التَّحْمِيدِ وَ التَّهْلِيلِ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ قَالَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ وَ مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ صَارَتِ الرَّكْعَتَانِ الْأُولَيَانِ كُلَّمَا أَحْدَثَ فِيهِمَا حَدَثاً كَانَ عَلَى صَاحِبِهِمَا إِعَادَتُهُمَا فَهَذَا الْفَرْضُ الْأَوَّلُ فِي صَلَاةِ الزَّوَالِ يَعْنِي صَلَاةَ الظُّهْرِ.(کلینی،1407، ج3، ص484)
در این روایت مخاطبههایی که رسول الله(ص) در مقام امتثال امر خداوند بعد از هر امر انجام داده، آمده است.
جدول زیر بخشی از این مخاطبهها را بیان میکند:
امر و بیان خداوند تبارک و تعالی |
|
جواب رسول الله(ص) |
احْمَدْنِي |
|
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ |
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ |
|
(قَالَ النَّبِيُّ فِي نَفْسِهِ) شُكْراً |
فَسَمِّ بِاسْمِي |
|
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ (دو مرتبه) |
فَلَمَّا بَلَغَ”وَ لَا الضَّالِّينَ» |
|
قَالَ النَّبِيُّ”الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» شُكْراً |
اقْرَأْ يَامُحَمَّدُ نِسْبَةَ رَبِّكَ تَبَارَكَوَتَعَالَى (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ. اللَّهُ الصَّمَدُ.) |
|
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ |
لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ. وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ |
|
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ كَذَلِكَ اللَّهُ كَذَلِكَ اللَّهُ رَبُّنَا |
7-2. مخاطبه عبد و معبود در قرائت فاتحه الکتاب
امام حسن عسگری (ع) در حدیثی مسند و متصل از پدرانش تا حضرت علی (ع) و ایشان از پیامبر اکرم(ص) حدیثی قدس را نقل میکنند که تفسیری زیبا از سوره فاتحه الکتاب در آن ارائه شده است. طبق این حدیث سوره حمد مخاطبه ویژهای است بین خداوند و عبدش: رسول اكرم صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: خداوند عزّ و جلّ ميفرمايد: فاتحة الكتاب را بين خود و بندهام تقسيم كردم، نصف آن از آن خود، و نصف ديگرش براى بندهام است، و آن چه را كه بندهام طلب كند بدست خواهد آورد، وقتى بنده ميگويد:”بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» خداوند جلّ جلاله ميفرمايد: بندهام با نام من آغاز كرد و واجب است بر من كه امورش را به انجام رسانم و احوالش را مبارك گردانم، و وقتى گويد:”الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» (حمد و ستايش مخصوص پروردگار جهانيان است) خداوند جلّ جلاله ميفرمايد: بندهام مرا ستود و دانست كه نعمتهايى كه نزد اوست، از من است و بلاهايى كه از او دفع شده است به قدرت من بوده است، شما را شاهد مىگيرم كه من نعمتهاى اخروى را به نعمتهاى دنيوىاش اضافه ميكنم، و بلاهاى آخرت را همان طور كه بلاهاى دنيا را از او دفع كردم، از او دور خواهم كرد، وقتى بگويد:”الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»، خداوند جلّ جلاله گويد: بندهام شهادت داد كه من رحمان و رحيم هستم، نصيب او را از رحمتم افزون خواهم كرد، و بهرهاش را از عطا و بخششم زياد خواهم نمود، وقتى بگويد:”مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» (مالك روز قيامت است)، خداوند جلّ جلاله گويد: شاهد باشيد، همان طور كه اعتراف كرد كه من مالك روز قيامت هستم، روز قيامت حسابش را آسان خواهم گرفت، و از بدىهايش در خواهم گذشت.
وقتى ميگويد:”إِيَّاكَ نَعْبُدُ» (فقط تو را مىپرستيم) خداوند عزّ و جلّ ميفرمايد: بندهام راست ميگويد، فقط مرا مىپرستد، شاهد باشيد بخاطر اين عبادتش به او ثوابى خواهم داد كه هر كس در اين عبادت با او مخالف بوده به او غبطه بخورد، و وقتى بگويد:”وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» (و فقط از تو كمك مىخواهيم) خداوند عزّ و جلّ ميفرمايد: بندهام از من كمك ميخواهد و به من پناهنده شده است، شاهد باشيد كه او را بر كارش كمك خواهم كرد و در سختىها به فريادش خواهم رسيد و در روز سختى، دستش را خواهم گرفت، و وقتى ميگويد:”اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» (ما را به راه راست هدايت كن) تا آخر سوره، خداوند ميگويد: اين خواستهاش مستجاب است و آن چه بندهام درخواست كند، خواهد داشت. دعاهاى بندهام را مستجاب كردم و آن چه را آرزو داشته به او عطا نمودم و او را از آن چه باعث ترس است در امان داشتم.(تفسير منسوب به إمام حسن عسكري عليه السلام،1409، ص58)
حال که این روایت را خواندیم چه نیکوست از نو فاتحه الکتاب را با رویکردی متفاوت قرائت کنیم و تلاش کنیم همان فضای مخاطبه و حال و هوایش را در نمازمان احیا کنیم. بر همین اساس میتوانیم بگوییم ماهیت سوره حمد، مخاطبه است. به ویژه با انتقال از غیبت به خطاب در آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین مخاطبه با ربالعالمین شکل میگیرد. حضرت امام خمینی(ره) درباره اسرار چنین التفاتی میفرماید:”از بیانات این رساله معلوم شده است نکته عدول از غیبت به خطاب؛ و این گرچه خود یکی از محسّنات کلام و مزیّتهای بلاغت است که در کلام فصحا و بلغا بسیار و موجب حسن کلام، و خود التفات از حالی به حالی رفع سئامت از مخاطب کند و نشاطی تازه به روح او بخشد، ولی چون نماز معراج وصول به حضرت قدس و مرقات حصول مقام انس است، در این سوره شریفه دستور این ترقّی روحانی و مسافرت عرفانی را میدهد؛ و چون بنده در اول سلوک الی اللَّه در حجب ظلمانیّه عالم طبع و نورانیّه عالم غیب محبوس و محجوب است و سفر الی اللَّه خروج از این حجب است به قدم سلوک معنوی، و در حقیقت مهاجرت الی اللَّه رجوع از بیت نفس و بیت خلق است الی اللَّه و ترک کثرات و رفض غبار غیریّت و حصول توحیدات و غیبت از خلق و حضور لدی الرّب است؛ و چون در آیه شریفه ملِک یَومِ الدّین کثرات را منطوی در تحت سطوع نور مالکیّت و قاهریّت دید، حالت محو از کثرت و حضور در حضرت دست دهد و با مخاطبه حضوریّه و مشاهده جمال و جلال، تقدیم عبودیّت کند و خداخواهی و خدابینی خود را به محضر قدس و محفل انس برساند.»(امام خمینی(ره)، بیتا، ص 38)
7-3. مخاطبه در قرائت نماز
امام صادق(ع) در روایتی میفرمایند: يَنْبَغِي لِلْعَبْدِ إِذَا صَلَّى أَنْ يُرَتِّلَ قِرَاءَتَهُ وَ إِذَا مَرَّ بِآيَةٍ فِيهَا ذِكْرُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ سَأَلَ اللَّهَ الْجَنَّةَ وَ تَعَوَّذَ بِاللَّهِ مِنَ النَّارِ وَ إِذَا مَرَّ بِ”يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» قَالَ: لَبَّيْكَ رَبَّنَا.(طوسی، 1407، ج1، ص162): شایسته است که بنده وقتی نماز میگزارد قرائتش به شیوه ترتیل باشد یعنی وقتی به آیهای که در آن ذکر بهشت شده رسید از خداوند در خواست بهشت و نعمات آن را نماید و هنگامی که به آیه عذاب جهنم و آتش رسید به خدا پناه برده و وقتی عبارت”يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» را قرائت میکند، بگوید: لبّیک ربّنا. یکی از مظاهر قابل تأمل مخاطبه با کلامالله در نماز در روایت فوق تجلی پیدا کرده است. در این روایت امام صادق (ع) شرایطی را برای قرائت قرآن در نماز بیان داشته است که اولین آنها قرائت به شیوه ترتیل است. ادامه حدیث توضیحی است بر چگونگی این ترتیل که در واقع همان ایجاد حالت مخاطبه با آیاتی است که در نماز قرائت میشود. آن حضرت از ما خواستهاند وقتی در قرائت نماز آیات مربوط به بهشت را میخوانیم از خداوند طلب بهشت کنیم و وقتی آیه عذاب و آتش را قرائت میکنیم، به خدا پناه ببریم از عذاب جهنمش و هرگاه به عبارت”يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا» رسیدیم، خود را مخاطب این خطاب الهی بدانیم و بگوییم:”لَبَّيْكَ رَبَّنَا”.
به دیگر سخن در این روایت، سه نوع مخاطبه در نماز توسط معصوم توصیه شده است که در قالب ترتیل میسر خواهد شد.
این سه مخاطبه عبارتند از :
1. درخواست بهشت از خداوند در آیهای که توصیفکننده بهشت است.
2. تعویذ به خداوند در آیهای که توصیفکننده جهنم باشد.
3. گفتن” لَبَّيْكَ رَبَّنَا» پس از هر بار قرائت”يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا».
نکته دیگر آن که این روایت امکان تحقق مخاطبه در نماز را نیز ممکن عنوان میکند و علامه مجلسی نیز با نگاهی دقیق به این روایت جواز تلبیه (لبیک گفتن) در نماز را استنتاج میکند.
7-4. مخاطبه با ذکر” الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»
توصیه به ذکر” الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» و نهی از گفتن”آمین» در سیره معصومین (ع)
در منابع روایی فریقین دو گزاره مخاطبهای بعد از قرائت فاتحه الکتاب در نماز جماعت مطرح است. در برخی از این روایات توصیه شده است که بعد از اتمام قرائت سوره فاتحهالکتاب توسط امام جماعت مأمومین با صدای آهستهتری بگویند:”الحمدلله ربّ العالمین». یک دسته از روایات نیز در منابع اهل سنت وجود دارد که با استناد به سنت نبوی قول”آمین» پس از قرائت حمد را مطرح میکنند که در روایات ائمه معصومین (ع) این قول نهی شده است.
گفتن”الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» سنتی است که تا زمان حال نیز برقرار بوده و در میان شیعیان به هنگام نماز جماعت این مخاطبه اعمال می شود. از سویی فقهای شیعه با استناد به روایاتی از گفتن”آمین» بعد از حمد نهی کرده اند. نمونههایی از این روایت ذکر میشود: جمیل از امام صادق(ع) نقل میکند که فرمود: هرگاه در نماز جماعت، امام جماعت از قرائت سوره حمد فارغ شد بگو: الحمدلله ربّ العالمین و آمین نگو.(کلینی، 1407، ج1، ص86 و طوسی،1390، ج1، ص318) محمدحلبی نیز میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم آیا بعد از قرائت سوره فاتحه الکتاب آمین بگویم. آن حضرت فرمودند: نه.(طوسی، 1407، ج2، ص75)
ذکر «الحمدلله» پس از حمد از نگاه علامه مجلسی
علامه مجلسی نگاهی ظریف به مخاطبه با سوره حمد با عبارت”الحمدلله رب العالمین» دارد. وی در بحارالانوار پس از بیان مخاطبههای امام رضا (ع) با سوره حمد میگوید:”تنها اهل البیت علیهم السلام و شیعیان آنها پس از فراغت از قرائت سوره فاتحه الکتاب و آیات هفتگانه آن به فکر فرو رفته و خود را در ملبس معانی بلند سوره حمد دیده و مضامین آن را محقق میشمارند. با حالتی که حاکی از معرفت کامل به الله و رحمانیت او و اقرار به روز جزا و مالکیت پروردگارش است و متعبدانه و خالصانه خود را نه از گمراهان و نه از مغضوب شدگان ملاحظه میکنند. لذا با همان حالت تفکر خود را در وضعیتی میبینند که واجب است”الحمدلله رب العالمین» را به زبان آورند. هم چنین گروهی از مردم (احتمالاً اشاره به اهل تسنن دارد) هنگامی که در سوره حمد و آیاتش تفکر میکنند، با گفتن”آمین» از خداوند تعالی هدایتشان به راه راست را طلب میکنند.» (مجلسی، 1403، ج89، ص 219)
نکته قابل تأمل در بیان علامه مجلسی این است که ایشان تفکر در مضامین سوره حمد و ایجاد حالت مخاطبه با ربّالعالمین توسط نمازگزار را دلیل ذکر «الحمدلله...» پس از حمد دانستهاند. یعنی وقتی عبد در برابر معبود قرار میگیرد و خود را معترف به ربوبیت و رحمانیت الهی و نیز روز جزا و مالکیت خداوند در آن روز میبیند و اینکه به لطف خداوند سبحان نه از گروه مغضوبین بوده و نه از فرقه ضالین، بر خود واجب میداند که حمد الهی را به جای آورد. همانگونه که امامان شیعه چنین حمدی را به جای آوردهاند.
7-5. مخاطبه در رکوع با آیه”فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ»
رکوع نمودار خضوع انسان در برابر قدرتی است که او را فراتر از خود میداند و مسلمانان چون خدا را و بالاترین قدرت میدانند، تنها در برابر او رکوع میکنند. رکوع نشانة خضوع و خشوع است و از صفات مؤمنان شمرده شده است، چنان که قرآن کریم در توصیف مؤمنان میفرماید:”یـَاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا ارکَعوا واسجُدوا واعبُدوا رَبَّکُم وافعَلوا الخَیرَ لَعَلَّکُم تُفلِحون؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید رکوع کنید و سجود بجا آورید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید تا رستگار شوید» (حج/77) وقتى که نمازگزار به رکوع خم میگردد، در حقیقت با عمل خود به ذلّت و خواریش و با ذکر رکوع به عظمت و کبریائى خداوند اعتراف و اقرار میکند و این بهترین نوع تواضع عبد در مقابل مقام کبریائى حق است. به همین خاطر که او خدا را به عظمت و بزرگى یاد کرد خدا نیز او را در نزد بندگان عزت و بزرگى میبخشد. در مجمع البيان ذيل آيه شريفه”فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ» (واقعه/74) مىگويد: در روايتى صحيح از رسول خدا(ص) آمده كه وقتى اين آيه نازل شد، فرمود: همين آيه را ذكر ركوع خود كنيد (و بگوييد سبحان ربى العظيم). (طبرسی،1372، ج9، ص 224)
هم چنین شیخ طوسی نیز روایتی را در”فقیه» نقل کرده است که تصریحی است بر اینکه ذکر رکوع و سجود در ارتباط با کدامین آیات تشریع شده است: لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى”فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ» قَالَ النَّبِيُّ اجْعَلُوهَا فِي رُكُوعِكُمْ فَلَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى قَالَ النَّبِيُّ اجْعَلُوهَا فِي سُجُودِكُم. (ابن بابویه، 1413، ج1، ص 315) همانگونه که در این روایت مشهود است ذکر رکوع در مقام مخاطبه با آیه”فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ» در سوره واقعه تعیین شده است. لذا هر مسلمانی که در نماز رکوع به جای میآورد، باید این مخاطبه را با جان و دل درک کرده و خاضعانه در برابر معبود این ذکر را بر لب جاری سازد. نکته دیگر تحقق امتثال امر”الله» است. به نحوی که هنگام نزول سوره قل هوالله احد توسط پیامبراکرم(ص) صورت میگرفت. یعنی بنده خود را در مقابل عظمت و ساحت اقدس الهی میبیند که باید امر خداوند تعالی را پاسخگو باشد. از همین رو طبق تعالیم اهل البیت(ع) چنین گزاره هایی به سایر اصحاب انتقال یافته است.
7-6. مخاطبه در سجده با آیه”سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى»
به مانند آن چه آمد، ذکر سجده در نماز نیز مخاطبهای با آیه”سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» میباشد. در این جا نیز مستند صریح روایی بر وجود چنین مخاطبهای دلالت دارد. روایت زیر که از ابن عباس نقل شده نمونهای از این استنادات میباشد: وَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: إِذَا قَرَأْتَ”سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» فَقُلْ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى.
روایت دیگری نیز از علی(ع) نقل شده است: وَ عَنْ عَلِيٍّ(ع) أَنَّهُ قُرِئَ”سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» فَقَالَ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ هُوَ فِي الصَّلَاةِ فَقِيلَ لَهُ أَ تَزِيدُ فِي الْقُرْآنِ قَالَ: لَا، إِنَّمَا أُمِرْنَا بِشَيْءٍ فَقُلْتُهُ. (سیوطی، 1404، ج 6، ص 338)
یعنی حضرت امیرالمؤمنین(ع) در حالی که در نماز بود، قرائت آیه”سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى» را شنید، لذا در مقام امتثال امر کلام الهی فرمود: پاک و منزف است پروردگار اعلی مرتبه من. وقتی از ایشان پرسیده شد که آیا چیزی به آیات قرآن اضافه کردی؟ حضرت پاسخ دادند نه. اما چون به تسبیح خداوند امر شدیم، من گفتم”سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى» از کلمه”أتزید» در روایت مذکور، چنین برمیآید که در مقابل منطق مخاطبه با قرآن، مکتبها و منطقهای دیگر نیز بوده و هستند که مظاهر و مصادیق مخاطبه با کلامالله را به نوعی بدعت و تحریف و کم و زیاد کردن کلامالله و.... دانسته و آن را محکوم مینمایند. در برابر این منطق که نقطه مقابل منطق اهل بیت(ع) است، باید گفت که مخاطبه با قرآن یک مأموریت است که باید به نحو احسن انجام گیرد. (إِنَّمَا أُمِرْنَا بِشَيْءٍ)
8.آثار و نتایج مخاطبه با کلامالله در نماز
8-1. افزایش توجه و حضور قلب در نماز
اولین و مهم ترین اثر عنایت به مخاطبه در نماز این است که نمازگزار متوجه میشود که در حال گفتگو است. لازمه هر گفتگویی توجه و تمرکز به طرف مقابل است. ارتباط کلامی کامل آن است که دو طرف نسبت به هم توجه داشته و از عوامل مختلکننده ارتباط اجتناب کنند. در نماز هم که خداوند متعال زمینه ارتباطش را با بنده مهیا کرده است، شایسته است که بنده نیز این ارتباط را به نحو شایسته از ابتدا تا انتهای اقامه نماز حفظ کند و چه عاملی بهتر از توجه به ماهیت مخاطبهای نماز در قرائت قرآن و انجام افعال نماز. اگر نمازگزار بداند وقتی تسبیح حضرت باری را در رکوع و سجود به جا میآورد، در واقع امتثال امر الله را که در آیات قرآن به او دستور داده شده است، برآورده میکند قطعاً حال و هوای نمازش متحول شده و حضور قلبش مضاعف میگردد.
8-2. تقویت روح توحیدباوری در انسان
رابطه نماز و توحید بسیار نزدیك است، توحید ما را به سوى نماز مىكشاند و نماز روح توحید ما را زنده مىكند. نماز با تكبیر آغاز مىشود و در هر ركعت بعد از پایان سوره، قبل و بعد از ركوع و هر سجده و در پایان هر نماز، مستحب است اللّه اكبر بگوئیم. میتوان همین ذکر”الله اکبر» را مخاطبه با آیه”وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فِي الْمُلْكِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبيراً» دانست. در ذكر ركوع و سجود، سبحاناللّه مىگوئیم و در ركعت سوم و چهارم”لااله الا اللَّه» مىگوئیم كه همه مایه تقویت روح توحیدباوری در انسان است.
8-3. درک عظمت پروردگار و خشوع و خضوع در نماز
یکی دیگر از آثار مخاطبه با کلامالله در نماز این است که نمازگزار خود را در محضر ربّالعالمین میبیند و عظمت پروردگار را درک کرده و علوّ کبریایی”الله» او را وادار به کرنش در برابر عظمت حق تعالی میکند. چنین حالتی همان خشوعی است که از ویژگیهای اصلی نمازگزاران حقیقی عنوان شده است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید:”قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ. الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ؛ قطعاً مؤمنین رستگارند آنها كسانى هستند كه در نمازشان خشوع دارند.» (مؤمنون/1و2) در روايتى از امام صادق(ع) وارد شده است كه:”اى پسر جندب، خداى عز و جل در وحى خود فرموده: نماز را از آن كس مىپذيرم كه پيشگاه عظمت من تواضع كند».(ابن شعبه، 1380، ص354) نماز عبارت است از توجه كسى كه جز فقر و ذلت ندارد، به سوى درگاه عظمت و كبريائى و منبع عزت و لازمه چنين توجهى اين است كه نمازگزار مستغرق در ذلت و خوارى گشته، دلش را از هر چيزى كه او را از هدفش باز مىدارد بر كند.
يكى از بزرگان را از چگونگى نمازش پرسيدند، گفت:”چون وقت نماز در آيد، وضو مىسازم و به جايى كه مىخواهم نماز گزارم مىروم و مىنشينيم تا اعضا و جوارحم آرام گيرد، سپس به نماز مىايستم و كعبه را ميان ابروان خود قرار مىدهم و صراط را در زير گام خود مىبينم و بهشت را در طرف راست و جهنم را در طرف چپ و فرشتهى مرگ را در پشت سر به نظر مىآورم، و مىپندارم كه اين آخرين نماز من است. پس ميان اميد و بيم قرار مىگيرم و تكبيره الاحرام مىگويم و قرآن را شمرده قرائت مىكنم و با فروتنى ركوع مىكنم و با خشوع به سجده مىروم و بر سرين چپ مىنشيم و پشت قدم چپ را فرش مىسازم و قدم راست را بر ابهام قرار مىدهم و با اخلاص نماز را تمام مىسازم و قدم راست را بر ابهام قرار مىدهم و با اخلاص نماز را تمام مىكنم و نمىدانم كه نمازم قبول شده يا نه». (نراقی، 1381، ج 3، ص410).
8-4. جلوگیری از تکبر و خودبینی
توجه به ماهیت مخاطبهای نماز موجب میشود، تا خودبینی و کبر در آدمی در هم شکند. چرا که انسان در هر شبانه روز هفده رکعت در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاک در برابر خدا میگذارد و خود را به عنوان ذره کوچکی که در حال مخاطبه با قدرتی بزرگ است، میبیند. پس پردههای غرور و خود خواهی را کنار میزند، تکبر و برتری جویی را در هم میکوبد. به همین دلیل علی (ع) در حکمت 252 نهج البلاغه که فلسفهی عبادات اسلامی در آن منعکس شده است، هدف از نخستین عبادت یعنی نماز را تبیین میکند. میفرماید:”فرض اللَّه الایمان تطهیراً من الشرک و الصلاة تنزیهاً عن الکبر؛ خداوند ایمان را برای پاکسازی انسان ها از شرک واجب کرده است و نماز را برای پاکسازی از کبر»
8-5. پرورش فضائل معنوی و اخلاقی
ایجاد فضای مخاطبه در نماز، وسیله پرورش فضائل اخلاقی و تكامل معنوی انسان است. چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون میبرد و به ملکوت آسمانها دعوت میكند و با فرشتگان هم صدا و همراز میسازد. انسان در نماز خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می بیند و با او به گفتگو بر میخیزد. تكرار مخاطبه با کلامالله در نمازهای یومیه، آن هم با تكیه روی صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصاً با كمک گرفتن از سورههای مختلف قرآن، بعد از حمد كه بهترین دعوتكننده به سوی نیكیها و پاكیها است، اثر قابل ملاحظهای در تربیت معنوی و پرورش فضائل اخلاقی در وجود انسان دارد. لذا امیر مؤمنان علی(ع) نیز در حکمت 136 نهج البلاغه میفرمایند: الصلوه قربان كلّ تقی:”نماز وسیلهی تقرب هر پرهیزكاری به خدا است.»
8-6. افزایش کرامت نفس
انسان در نماز خداوندى را حمد و سپاس مىكند كه خالق تمام هستى است؛ سرچشمه تمام رحمتها و بركات است؛ مالك روز قیامت است. كسى كه در مقام مخاطبه خداوند و کلامالله حمد و ثناى خود را نثار این وجود مقدّس با این خصوصیات مىكند، هرگز حاضر نیست براى هر چیز پست و جزئى و در برابر هر قدرت ناچیزى ستایش كند. زبانى كه ثناگوى خالق هستى شد، دیگر تن به ثناگویى هر نالایقى نمىدهد. توجه به ماهیت مخاطبه در نماز موجب میشود که نمازگزار بداند که ستایش و تسبیح خداوند، براى ربّالعالمین بودنش، الرّحمن الرّحیم بودنش، مالك یوم الّدین بودنش است. لذا ثناى او، آنچنان روح بزرگى به آدمی مىدهد كه دیگر حاضر به ستایش دیگران نمىشود و همین سبب میشود که انسان عزت نفس و کرامت وجودی پیدا کند.
نتیجه:
نماز و قرآن دارای پیوندهای اساسی با یکدیگر هستند و مهم ترین فصل مشترک این دو، تخاطب و مخاطبه است. لذا یکی از فلسفههای تشریع نماز این است که انسان در خودش قابلیت ایستادن در برابر حضرت حق تعالی و تکلم و تخاطب با ذات احدیت را ایجاد نماید. با تأمل در سیره امامان معصوم (ع) میتوان خطوط مشترکی در قرائت قرآن کریم و نیز اقامه نماز توسط ایشان را پیجویی کرد. آنان همانگونه که در قرائت قرآن خود را مخاطب آیات الهی میدانستند، در نماز هم در فضای مخاطبه با”الله» قرار میگرفتند و گویی فارغ از عالم مادی و متعلقاتش شده و خود را در محضر پروردگار میدیدند. طبق آموزههای مکتب اهل بیت (ع)، بسیاری از افعال و اذکار نماز در یک رابطه دوسویه با آیات قرآن کریم تحقق یافتهاند. لذا اگر نمازگزار فضای مخاطبه با کلامالله در نماز درک کند، خود را در محضر ربّ العالمین میبیند و نمازی اقامه میکند که میتواند او را به اوج معنویت و کمال برساند.
با در نظر گرفتن سیره ائمه اطهار (ع) در مخاطبه کلامالله در نماز میتوان نتیجه گرفت که اقامه نماز با توجه به ماهیت مخاطبهای آن آثار و نتایج قابل توجهی دارد که موجب رشد فضایل معنوی و اخلاقی انسان میشود. از جمله این آثار عبارتند از: افزایش توجه و حضور قلب در نماز، تقویت روح توحیدباوری در انسان، درک عظمت پروردگار و خشوع و خضوع در نماز، جلوگیری از تکبر و خودبینی، پرورش فضائل معنوی و اخلاقی، افزایش کرامت نفس.
فهرست منابع و مآخذ:
قرآن کریم، تهران: چاپ سپهر، 1398ق.
ابن بابويه، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام، محقق و مصحح: مهدى لاجوردى، تهران: نشر جهان، 1378 ق.
--، علل الشرائع، قم: كتاب فروشى داورى، 1385 ش/ 1966 م.
--، من لا يحضره الفقيه، محقق و مصحح: على اكبر غفارى، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1413 ق.
ابن شعبه حرّانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام، ترجمه: بهراد جعفری، تهران: دار الکتب الاسلامیه، 1380.
ابن منظور، محمد بن مکرم، جمال الدین، لسان العرب، قم: نشر ادب الحوزه، 1363ش.
انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران: سخن، 1381 ش.
خزائلی، محمد، احکام قرآن، تهران: دنیای دانش، 1385ش.
خمینی، روح اله. تفسیر سوره حمد. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، [بی تا]؛ قابل دسترسی ازطریق پایگاه کتابخانه دیجیتال موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم السلام، (8خرداد 1391).
دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، 1377ش.
راغب اصفهانى، حسين بن محمد، المفردات في غريب القرآن، تحقيق: صفوان عدنان داودى، دمشق بیروت: دارالعلم- الدار الشامية، 1412ق.
زمخشری، محمود، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، بیروت: دارالکتب العربی، 1407ق.
سيوطى، جلالالدين، الدر المنثور فىتفسير المأثور، قم: كتابخانه آيةالله مرعشى نجفى، 1404ق.
شريف الرضي، محمد بن حسين، ترجمه و شرح نهج البلاغة(فيض الإسلام)، تهران: مؤسسه چاپ و نشر تأليفات فيض الإسلام، 1379 ش.
طباطبايى، سيد محمدحسين، الميزان فى تفسير القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم، 1417 ق.
طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران: ناصر خسرو، 1372 ش.
طوسى، محمدبن الحسن، تهذيب الأحكام، (تحقيق خرسان)، تهران: دارالكتب الإسلاميه، 1407ق.
--، الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1390ق.
عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، تهران: اشجع، 1390ش.
عياشى، محمد بن مسعود، تفسير العيّاشي، محقق و مصحح: رسولى محلاتى، سيد هاشم، تهران: المطبعة العلمية، 1380ق.
كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، محقق و مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الكتب الإسلامية، 1407 ق.
قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، قم: دارالکتب الاسلامیه، 1353ش.
لوییس معلوف، المنجد فی اللغه و الاعلام، تهران: انتشارات اسماعیلیان، 1362 ش.
مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع)، بیروت: دار إحياء التراث العربي، 1403 ق.
مدرسه امام مهدی(ع)، التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، قم: مدرسة الإمام المهدي عجل الله تعالى فرجه الشريف، 1409 ق.
مصطفوى، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1368 ش.
مصطفوى، حسن، مصباح الشريعة، تهران: انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران، 1360 ش.
معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، تهران: امیرکبیر، 1388ش.
مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی فارسی، تهران: اسلامی، 1375ش.
نراقی، مهدی بن ابیذر، علم اخلاق اسلامی: ترجمه کتاب جامع السعادات، ترجمه: جلال الدین مجتبوی، تهران: حکمت، ۱۳۸۱ش.
[1]. امام باقر(ع) در حدیثی می فرمایند: انّ القرآن حیّ لایموت./ عياشي: 1380، ج2، ص 204.