■ به کجا چنین شتابان
به نمازِ اول وقت بسیار اهتمام داشت و اولین نظامی بود که رهبر انقلاب در نماز به او اقتدا کردند. در کنار هلیکوپترِ جنگیاش ایستاده بوده و هر کدام از خبرنگاران به نوبت از او سؤال میکردند. او را به خوبی میشناختند و نام و آوازهاش به گوششان رسیده بود. در میان جمع، زمزمههایی به گوش میرسید.
- تا به حال، هلیکوپترش چه بار مورد هدف قرار گرفته و او از همة آنها جانِ سالم به در برده است.
- تا قبل از جنگ ایران و عراق، رکورد پروازهای عملیاتی در دست خلبانان آمریکایی بود که در جنگ ویتنام شرکت داشتند، ولی میگویند: حالا او در دنیا رکورددار است و کسی به اندازة او در پروازهای جنگی شرکت نداشته است.
خبرنگاری که از کشور ژاپن آمده بود، پرسید: «شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟»
خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: «ما برای خاک نمیجنگیم؛ ما برای اسلام میجنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد، دست در دست مظلومانِ این کرة خاکی، به جنگ همۀ نامردها و ظالمان میرویم.» این را گفت و به راه افتاد.
خبرنگاران حیرتزده ایستادند و نگاه میکردند. آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم میپرسیدند: «کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده!...»
خلبان شیرودی همانطور که میرفت، برگشت؛ لبخندی زد و بلند گفت: «نماز! دارند اذان میگویند.»