■ نماز جمعه و نقش آن در اداره جامعه اسلامی
چکیده:
نماز جمعه، فریضهای هفتگی است که بهصورت جماعت خوانده میشود و هر جمعه، توده عظیمی از مسلمانان برای ادای آن گرد میآیند. این نماز بیانگر ماهیت اجتماعی و سیاسی نظام اسلامی و مظهر پشتیبانی امت اسلامی از حکومت عدل و قسط و تأیید اعمال مسؤولان حکومت اسلامی است. در خطبههای نماز جمعه، مردم به اطاعت و اجرای فرامین الهی، پیشهکردن تقوی و پرهیزگاری در زندگی روزمره خود و تلاش در راه همبستگی و وحدت بین مسلمانان، توصیه میشوند. از امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی جامعه خود آگاه میگردند. درباره مصالح مسلمانان و کشورهای اسلامی، وقایع و پدیدههای بینالمللی و کیفیت رفتار و روابط با سایر ملتها و دولتها بحث میشود، لذا در استقلال و موجودیت اسلامی جامعه، رشد آگاهیهای مردم و ایجاد همبستگی بین آنان تأثیر بسزایی دارد. در این مقاله مقام و جایگاه جمعه در اسلام، نماز جمعه از دیدگاه قرآن (سوره جمعه) شرایط و وظایف نمازگزاران، نماز جمعه بهعنوان یک نهاد فراگیر اجتماعی، اصول اساسی و خطبههای نماز جمعه، شواهد تاریخی و فقهی نماز جمعه، نقشهای مختلف نماز جمعه، نقش ارتباطی، مشارکت اجتماعی، سیاسی، تربیتی رفتاری، رزمی (نظامی) مورد بحث و بررسی واقع خواهد شد. همچنین نظر به اینکه رفتارهای گوناگون انسان در زمینههای مختلف اجتماعی و سیاسی نشأت گرفته از باورها، اعتقادات، آرا، ارزشها، آداب و رسوم، دین و اصول آن است. از اینرو در یک جامعه اسلامی نماز جمعه میتواند پایه و اساس اخلاق و رفتار انسانها قرار گیرد و نشان خواهیم داد چگونه جمهوری اسلامی ایران بهعنوان پرچمدار یک نظام الهی قادر است خطبههای نماز جمعه را بهعنوان الگوی رفتاری حل و رفع مشکلات مسلمانان مورد استفاده قرار دهد.
مقدمه
نماز جمعه، هر روز جمعه، بعد از اذان ظهر، در هر شهر یا روستایی برگزار میشود. حداقل تعداد افراد حاضر در نماز، 5 نـفر اسـت. امـام جمعه، یا حاکم اسلامی یا نماینده او است کـه از سـوی حاکم (ولی امر) تعیین و منصوب میشود. در هر نماز دو خطبه قرائت میشود. در خطبه اول، خطیب جمعه، خود و نمازگزاران را به تقوای الهی دعـوت و دربـاره مـبانی دینی صحبت میکند. در خطبه دوم، او درباره مسائل جاری مسلمانان، بـویژه مسائلی که طی هفته گذشته اتفاق افتادهاند، سخن میگوید. هر دو خطبه، جزئی از نماز تلقی میشوند و نمازگزاران میباید بـدانها گـوش دهـند.
در اساس، اهداف نماز جمعه، همان اهداف سایر عبادات است اما ویـژگیهای خـاصی به شرح ذیل، آن را از سایر عبادات متمایز میکند:
1- وجوب جمعی بودن آن
2- گردهمایی مردم شهر و محل در یک جا
3- ضـرورت گـوشدادن بـه خطبهها و جزئی از نماز تلقیشدن آنها
4- پیوند بسیار نزدیک دین و سیاست در این نـماز
امـام جـمعه نیز به دلیل مسؤولیت خطیری که پذیرفته است، مؤظف است در جریان امور جاری حـوزه مـسؤولیت خـود، کل کشور و جریانات جهانی قرار داشته باشد. از سویی با مردم و مشکلات ایشان ارتباط داشـته و از سـویی دیگر به کارگزاران نظام مرتبط باشد و در خطبههای خود، مشکلات مردم را به گوش کـارگزاران و مـشکلات کـارگزاران را به گوش مردم برساند و زمینه وفاق و وحدت عمومی بهمنظور یافتن راه حل اسلامی بـرای مـشکلات را فراهم آورد.
بدین قرار، نمازجمعه و خطبههای آن، در نحوه اداره امور عمومی در اسلام، واجد جایگاه ویژهای اسـت. ایـن نـهاد، محلی است برای بروز مشارکت عمومی در حیات جامعه اسلامی، و ایجاد تعدیل و تعادل در خواستههای مردم و بـرنامههای حـکومت و بهنوعی، نظارت عمومی بر برنامهها و جریانات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور.
مـقام و جـایگاه جمعه در اسلام
جمعه (با ضم جیم و ضم میم یا با ضم جیم و سکون میم) نام روز هـفتم از ایـام هـفته در تقویم مسلمین است. به روایتی این روز در نزد اعراب، یومالعروبه نامیده میشده اسـت و نـزد ایشان اهمیت و اعتبار نیز داشته است و ایشان نیز، در این روز در محل دارالندوه، گرد هم میآمدند. به ظـن قـریب، انتخاب روز جمعه، بهعنوان روز گردهمایی و اجتماعی مسلمین و روز خاص شکرگزاری و عبادت ایشان، در همان بـدو ورود پیـغمبر (ص) به مدینه و ظاهراً به اصرار انـصار صـورت گـرفته است که میخواستهاند از یهود که روز شنبه (بـست) را بـدین منظور برگزیده بودند، چیزی کم نداشته باشند. در این خصوص در منابع تاریخی چنین آمـده اسـت:
بعد از افزایش تعداد مسلمانان در مـدینه، ایـشان یک روز دور هـم جـمع شـدند و در مورد تعیین روز اجتماع به مشورت پرداخـتند. آنـها در این رایزنی، اشاره بر این داشتند که پیروان هر دینی، روزی را به عـنوان عـبادت و اجتماع انتخاب کردهاند. پس چون ما مـسلمین هم یک امت هـستیم و بـاید روز خاصی را در هفته برای اجتماع، عـبادت، رسـیدگی به حال یکدیگر و تبادلنظر تعیین کنیم.
پس چون، یهود روز شنبه را بهعنوان روز عبادت و نیایش و مـسیحیان روز یـکشنبه را بهعنوان روز میعاد با مسیح بـرگزیده بـودند، مـسلمانان مدینه که در آن زمـان شـاید بیش از چهل خانوار نـبودند، روز عـروبه را بهعنوان روز جمعه، یعنی روز اجتماع، برگزیدند و در آن روز دور هم جمع میشدند و نماز ظهر را به جماعت برپا مـیداشتند. پیـامبر نیز در روزهای اول هجرت و با اقامه نـماز جـماعت، این اقـدام ایـشان را تـثبیت کرد و یومالعروبه را به یـومالجمعه تغییر نام داد.
بدینسان، جمعه در نزد مسلمین، جایگاه خاصی یافت و فرصتی شد تا ایشان هم فرداً و هـم جـمعاً بتوانند خستگی کار هفته را از تن بـهدر کـنند و خـود را بـرای کـار هفته آینده آمـاده سـازند و این مقام را همچنان و تا امروز، حفظ کرد. در واقع، روز جمعه، همچون مفصلی است که دو هفته کاری را بـه هـم مـرتبط میسازد، هفته گذشته را به هفته آینده. ایـن نـقش بـرای مـا مـسلمانان بـر مبنای ارزشهای دینی مورد قبول ما، تنها در صورتی، موقع و مقام واقعی خود را خواهد یافت که نهتنها بهطور فردی، بلکه بهطور جمعی و نهتنها در خصوص مسائل فردی، بلکه در خـصوص مسائل جمعی و دیدن جایگاه فرد در جمع و مشکل فردی در میان مشکل اجتماع صورت بگیرد. همچنین از آنجا که در جامعه اسلامی، غایت قصوای تمام آمال، خداگونه شدن و به خدا رسیدن انسان و جامعه اسـت، فـرد و جمع، هر دو تنها در ارتباط با خدا معنا میشوند و مشکلات ایشان از طریق پیوند با مبدأ هستی، تعریف میشود و راه حل پیدا میکند. از این رو است که در روز جمعه، بر انجام پارهای عبادات ویـژه تـأکید میشود. بدینسان، در اسلام، وظیفه روز جمعه، پیوند زدن است.
پیوند زدن: هفته گذشته به هفته آینده و در واقع، گذشته به آینده از طریق تجزیه و تحلیل گذشته و انـتقاد آن و ارائه بـرنامه برای آینده.
فرد و گروهها و انـواع جـداییها و تفرقهها از طریق دیدن مشکلات گذشته فرد و دیگر اشکال تکثیر اجتماعی، در دل مشکلات گذشته جمع و ارائه حل و برنامه برای حل مشکل جمع و در دل آن مشکل فرد و دیگر اشکال تـکثیر اجـتماعی، و ایجاد وحدت و همبستگی انـسان و فـرد و اجتماع بهخدا، بهعنوان مبدأ و معاد هر چیز و غایت قصوای آمال انسان، از طریق تجزیه و تحلیل مشکلات گذشته فرد و جمع و درک آن با میزان جدایی و بریدگی آن با ایدآل مطلق و ارائه راه حل برای رسـیدن بـه این ایدآل مطلق و تقرب به او بهعنوان حبل متینی که میباید بدان اعتصام جست و از تفرقه پرهیز کرد. (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا)
عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ لَهُ رَجُلٌ كَيْفَ سُمِّيَتِ الْجُمُعَةُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَمَعَ فِيهَا خَلْقَهُ لِوَلَايَةِ مُحَمَّدٍ وَ وَصِيِّهِ فِي الْمِيثَاقِ فَسَمَّاهُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ لِجَمْعِهِ فِيهِ خَلْقَهُ.ابی حمزه گوید: مردی بـه امام باقر(ع) عرض کرد: «چگونه است که روز جمعه «جمعه» نامیده شـد آنـ حـضرت فرمود: خدای عزوجل- در آن روز خلق خویش را جهت گرفتن پیمان برای ولایت حضرت محمد صلیالله علیه و آله و سلم- و وصیش (عـلی عـلیهالسلام) جمع نمود و سپس به خاطر گردآمدن مخلوقاتش در آن روز آن را جمعه نامگذاری کرد.»[1]
الجمعه (به ضـم المـیم و السـکون) لغتان للیوم المعهود و انما سمی به اجتماع الناس فیه للصلوه و فیه لغه ثالثه علی حـکاه الطبرسی فی المجمع عن الغراء و هی: الجمعه لضحکه و همزه و فی المقرب: ان الجمعه اسـم للاجتماع کما أن الغرقه اسـم للافـتراق.[2]
جمعه به (ضمم میم و نیز به سکون آن) واژهای برای روز مورد نظر (هفتمین روز هفته) میباشد، و به این دلیل جمعه نامیده شده که مردم برای نماز در این روز گردهم میآیند. و همچنانکه مرحوم طـبرسی در مجمعالبیان از «غراء» نقل نموده واژه سومی هم در مورد آن وجود دارد و آن جمعه بر وزن ضحکه و نعمزه است.
در کتاب مقرب آمده است که: جمعه اسم مصدر است برای اجتماع، همانگونه که فرقه اسم مـصدر بـرای افتراق میباشد.
نگاهی کوتاه به مضمون سوره جمعه
سوره جمعه، شصت و سومین سوره قرآن و مشتمل بر یازده آیه و مدنی است. مدنی بودن سوره، خود گواهی بر اهمیت موضوع آن در اداره امور عـمومی جـامعه اسلامی میباشد.
آیه نخست سوره چنین است: « يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزيزِ الْحَكيمِ
(جمعه:1)
هرچه در آسمانها و زمین است، همه به تسبیح خدا مشغولاند که پادشاهی، بـسیار مـنزه و عزیز و حکیم است».
آیه اشاره دارد به اینکه، خداوند هدف و مقصد تمام موجودات و کائنات است و همه در جهت او شناورند (تسبیح به معنای شناور شدن هم هست).
در آیـه دوم سـوره چـنین آمده است:
« هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ (جمعه:2)
اوست که از میان امیها پیامبری را مبعوث کرد تـا بـرایشان آیـات او را تلاوت کند و کتاب و حکمت را بدیشان تعلیم دهد کـه پیـش از این به تحقیق در ضلالت و گمراهی به سر میبردند».
آیه اشاره دارد به اینکه، هدف از بعثت پیامبر، تلاوت آیات الهی و تـزکیه مـردم و آمـوختن کتاب و حکمت به ایشان است تا ایشان از ضلالت و گمراهی بـهدر آیند. در واقع، توجه به ارتباط دو آیه نشان میدهد که هدف از بعثت، تلاش به خداگونه شدن انسان (فراگیری حـکمت) از طـریق بـرنامه و نظامی است که در قرآن ارائه شدهاست.
در آیه سوم سوره چنین آمده اسـت:
« وَ آخَرينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ (جمعه:3)
و قوم دیگر نیز چون بدیشان بپیوندد، ایشان را هدایت فـرماید و او عـزیز و حـکیم است.»
آیه اشاره دارد به اینکه هدایت، خاص قوم عرب و زمان پیامبر نـیست و در هـمه زمـانها و مکانها معتبر است.
در آیه چهارم سوره چنین آمده است:
« ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ (جمعه:4)
این فضل خداست که هر که را بخواهد میدهد و خدا صاحب فضل عظیمی است».
آیه اشاره دارد بـه اینکه، فضل خدا به هر کس که او بخواهد تعلق میگیرد.
در آیه پنجم سـوره چـنین آمـده است:
« مَثَلُ الَّذينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذينَ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ (جمعه:5)
مثل آنان که تحمل علم تورات را کـردهاند امـا بـدان عمل نمیکنند، همچون خری است که کتابی را حمل میکند. چه بد است مثل قومی کـه آیـات خدا را تکذیب کردند و خدا قوم ظالمین را هدایت نمیکند.»
آیه اشاره دارد به ایـنکه داشـتن کـتاب خدا و عمل نکردن بدان، یعنی تکذیب آیات الهی و چنین کسانی مشمول هدایت نمیشوند. ارتباط آیه بـا آیـه سـوم این است که شاءالله (خواست خدا) به کسانی تعلق میگیرد که آیـات او را بـه کار ببندند تا هدایت شوند.
آیات 6 و 7 و 8 سوره، انتقاد از یهودان (بهعنوان مثال) است و اثبات اینکه ایشان واقـعاً بـه آیات الهی ایمان نیاوردهاند و در نتیجه، از ضلالت و گمراهی بهدر نیامدهاند و سپس در آیه 8 چـنین آمـده است:
« يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (جمعه: 8)
ای کسانی که ایمان آوردهاید، چون در روز جمعه برای نماز ندا در داده میشود، بـه سـوی ذکر خدا بشتابید و بیع را رهـا کـنید. اگر بـدانید ایـن بـرای شما بهتر است».
آیه اشاره دارد بـه ایـنکه، در روز جمعه نماز را بهطور جمعی برپا دارید و به ذکر خدا بشتابید و تجارت را رهـا کـنید. در واقع، برطبق آیه، روز جمعه و نماز آنـ، محلی است برای هـمساز شـدن با سمت و سوی هستی (آیـه اول) بـر طبق آنچه که پیامبر از جانب خدا تلاوت کرده است (آیه دوم) و بهرهوری از فـضل و خـواست الهی (آیه سوم و چهارم) و تـمرین و مـحلی بـرای بهعمل آوردن آیات خـدا (آیـه پنجم) و یافتن ایمان واقـعی بـدان (آیات ششم و هفتم و هشتم).
در آیه 10 سوره چنین آمده است:
« فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (جمعه:10)
پس چون نـماز بـه پایـان رسید، در زمین منتشر شـوید و از فضل و کرم خدا روزی طلبید و خدا را بسیار یاد آورید، باشد تا رستگار شوید».
آیه اشاره دارد که پس از نـماز بـاز بر سر کارهای خود برگردید امـا ایـن بـار بـا تـوشهای جدید، یعنی فـضل و کـرم الهی و شیوهای جدید، یعنی همواره خدا را بهعنوان مقصد اصلی در نظر داشتن و رسیدن به رستگاری (یعنی رسـیدن بـه خـدا)،در واقع، در این آیه، حاصل و نتیجه اقدام بـه نـماز یـعنی تـوصیه آیـه قـبل، ارائه میشود.
و سرانجام در آیه 11 سوره چنین آمده است:
« و اذا راواتجارة اولهواً انفضوا الیها و ترکوک قائما قل ما عندالله خیر من اللهو و من التجاره و الله خیر الرازقین (جمعه:11)
و چون تجارت یا بـازیچهای ببینید بدان شتابید و تو را بر پا ترک کنند. بگو آنچه که نزد خداست نیکوتر است از کار بیهوده و تجارت و خدا بهترین روزیدهندگان است».
آیه اشاره دارد به اینکه، عدهای به ضرورت نمازجمعه واقـف نـیستند و بازیچهها و تجارت را بر آن ترجیح میدهند. اما ایشان میدانند که ارتباط گرفتن با خدا و باز کردن افقهای دید به سوی او، بسی بهتر امکان کار و تجارت در روزهای دیگر را فراهم میکند. در واقـع، در ایـن آیه از کسانی که نقش مؤثر نماز روز جمعه را در بهبودی شرایط زیستی فرد و جامعه نادیده میگیرند، مورد انتقاد قرار میدهند و تأکید مجددی است بر صـحت تـوصیههای آیات قبل. اکنون با تـوجه بـه برداشتهای ارائهشده از آیات، میتوان جایگاه نماز جمعه را در قرآن چنین بیان داشت:
ª نماز جمعه، محلی است برای ذکر خدا و فرصتی برای تمرین ارتباط با او (آیـه 9)
ª تـا فرد و جمع، به ایـمان واقـعی و مقام اولیا خدا شدن برسند (آیات 6و 7 و 8)
ª و آیات خدا را واقعاً عمل کنند و از فضل خدا بهره گیرند و به نتایج بعثت پیامبر که خروج از گمراهی و فراگیری حکمت و کتاب است بدست یابند (آیات 2 و 3 و 4 و 5)
ª و در جـریان صـیرورت و تسبیح همه جهان به سمت خدا قرار گیرند و آن را بفهمند و آنها نیز به عزت و حکمت الهی تقرب جویند (آیه 1)
ª پس، بتوانند به رستگاری که نهایت صیرورت و تسبیح همه آفریدگانند دست یـابند و از خـوان روزی الهی بـهره برند [3] (آیه 10 و 11).
بدینسان، جایگاه عظیم و گرامی روز جمعه برای یکی شدن انسان با خود جامعه و جهان هستی از طـریق یکی شدن او با مقصد هستی یعنی خدا، مبیین میگردد. در واقع، هـدف اداره امـور عـمومی در اسلام همین یگانگی است و نماز جمعه، یکی از ارکان مهم برای تحقق این هدف است.
چگونگی برگزاری نماز جمعه
نمازگزاران باید، به نیت ذکر خـدا و تـقرب بـه پیشگاه پروردگار و در کمال پاکیزگی و با لباس مرتب و مناسب و حتی معطر به صفوف متشکل نمازگزاران بـپیوندند. در جریان ایراد خطبهها نیز ضروری است که نمازگزاران با دقت و توجه و حفظ سـکوت و آرامش، به خطبهها گـوش فـرا دهند و از صحبت کردن، خوردن، آشامیدن، مطالعه کردن، چرخش به اطراف و حرکات اضافی بپرهیزند.
رعایت نظم و ترتیب و شانه به شانه بودن نمازگزاران، بر ابعاد روحانی و معنوی نمازجمعه میافزاید. ضمناً شکوه و عظمت، روح وحـدت و یکپارچگی امت اسلامی در این مراسم بزرگ عبادی و سیاسی و نظامی، بهتر نمایان میشود.[4]
نماز جمعه بهعنوان یک نهاد فراگیر اجتماعی در جامعه اسلامی
و شاخصهای بارز آن
در جامعهشناسی، نهاد اجتماعی، مبین واقعیتی است که در جامعه، سـاخته شـده است یا استقرار یافته است. نهادها، صور یا شرایط استقرار پدیدهها هستند. نهاد اجتماعی در طول تاریخ ما مستقر و با دوام است. نهادها مقاوم هستند و بهتدریج و آرام تغییر میکنند و در مقابل جریانهای مختلف بـهمراتب بـیشتر از ساختهای گروهی مقاوماند. نهادها دارای نشانههایی هستند که این نشانهها پیوستگی و دوام میان خود را حفظ میکنند.
وقتی رفتار یا پدیدهای سازمان یابد، دارای اصول شود و مستقر و با ثبات گردد و نقشها و کارکردهای آن مـشخص شـوند،انسانها به نهادیکردن آن رفتارها، مبادرت ورزیدهاند.
در فرهنگ اصطلاحات جامعهشناسی رویتر Roetr، تعریف زیر برای نهاد آمده است: «نظام متشکل شیوههای عمل و نقشهای اجتماعی مبتنی بر یک یا مجموعهای از ارزشها و دستگاه تـنظیم و اجـرا و ادارهـ مقررات.»
سامنر[5]، نـهاد را یک مفهوم بهعلاوه یک ساخت میداند. منظور وی از این تعریف آن است که نهاد فقط شامل انگاره مقبول بودن یک فعالیت برای بـرآوردن حـاجات بـشری نیست، بلکه انگاره سازمانی برای انجام آن فـعالیت را نـیز دربر میگیرد.[6]
با توجه به تعاریف ارائهشده در خصوص نهاد و مباحث مطروحه در خطبههای نماز جمعه و شکل و شیوه خاص اجزای نـماز جـمعه، مـیتوانیم گفت که نماز جمعه، یک نهاد خاص اجتماعی است. بـرای انجام این فریضه، تقسیم کار نیز بین قسمتهای مختلف[7] (شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، ستاد نماز جمعه، دفاتر ائمـه جـمعه، بـلندگو، مؤذن) وجود دارد. هر یک از این قسمتها دارای نقش خاصی هستند.
شرایط خـاصی بـرای فرد که به امامت جمعه منصوب میگردد، در نظر گرفته میشود. خطبهها دارای کارکرد (فونکسیون) اجرایی- حمایتی هـستند و نـهاد نـماز جمعه، هم مظهر قدرت است و هم پشتیبان است. پیامها و دستورالعملها مشخصاند و هـفتهای یـکبار در سـراسر کشور برگزار میگردد.
بنابراین، شاخصهای بارز این نهاد را میتوان به شرح ذیل طبقهبندی کـرد:
• نـماز جـمعه دارای ساخت دایم است.
• نماز جمعه دارای انگاره دایم است.
• نماز جمعه دارای کارکرد اساسی است. (اجـرایی – سـیاسی)
• نماز جمعه دارای روابط و مناسبات پایدار است.
• نماز جمعه هم مستقل است و هم بـه نـوعی بـا نهادهای دیگر مرتبط است.
اصول اساسی خطبههای نـماز جـمعه
امام خمینی (ره) در خصوص اصول اساسی خطبههای نماز جمعه، چنین میفرمایند:
«آنـچه مـا تـصور میکنیم باید در خطبهها جزو اصول باشد، چند چیز است که من بعضی از آنها را عرض مـیکنم. آقـایان بـاید در نماز جمعهها دولت را پشتیبانی کنند. امیدوارم نماز جمعهها با قدرت هرچه بیشتر انـجام شود».[8]
1- تـوصیه به تقوا
در درجه اول، تقوا، ذکر و توجه به خداست. واقعاً بایستی خطبه نماز، مردم را به یاد خـدا بـیندازد. نصیحت در خطبهها یک چیز لازم است. البته تبیین و توجیه مسلمانان و بیان فلسفه احـکام و عـقاید خوب است، اما هیچکدام موعظه را نمیکند و جـای ایـن را نـمیگیرد که انسان به مردم بگوید: «مردم از خـدا بـترسید، تقوای خدا را پیشه کنید، گناه نکنید، فریب شیطان را نخورید.... لذا شما میبینید که در خـطبههایی کـه از نبی اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (عـ) نـقل شده اسـت هـمین مـعانی است، مثل اینکه: «از آتش دوزخ بترسید، بـه نـعم الهی در بهشت رغبت پیدا کنید، دروغ نگویید، غیبت نکنید، فتنهانگیزی نکنید. فاشگری نـکنید و دلهـا را به هم بد نکنید.» این نـصایح، مهم است البته اگـر یـک روایت اخلاقی هم خوانده و بـیان بـشود، خوب است و چه بهتر که چیزی هم از بیان معصوم (ع) به گوش مـردم بـرسد. خطبهها را نباید از این چیزها هـر چـند بـه مقدار کم خـالی گـذاشت.
[ امام خمینی، رهنمودها]
2- ایجاد روح امید
دومـین چـیزی که باید حتماً در خطبهها باشد، دمیدن روح امید و آرامش و سکون در مردم است. خطبهای که مـردم را نـاامید میکند، چه نا امید از رحمت الهـی و چـه نا امـید از آیـنده کـشور، خطبه بدی است.
3- تشویق به همکاری و وجدان کاری
نکته دیگری کـه بـاید در خطبههای نماز جمعه باشد، تشویق مـردم بـه هـمکاری بـا دولت و بـا یکدیگر و کمک بـه امـور عمومی کشور و همان وجدان کاری است.
نکته دیگری که در مجموع باید در خطبهها منعکس باشد عبارت اسـت از روح نـظم، انـتظام و انضباط در مردم، نظمپذیری، فرمانبرداری از نظام و مرکزیت نـظام و هـمکاری بـا مـسؤولین کـشور.[9]
نـماز جمعه از دیدگاه فقهی
از بررسی تحلیلی سیر نگارش رسالههای نماز جمعه چنین استنباط میشود که زمانی بحث از نماز جمعه بسیار جدی بودهاست و فقها با شور و حرارت زیادی دربـاره آن به تحقیق و تألیف پرداختهاند، بهطوری که در فاصله سیصد سال، حدود نود رساله مستقل، غیر از مباحثی که در ضمن کتابهای فقهی بهطور گسترده آمده، در این زمینه نوشته شده است.
اهمیت بحث دربـاره نـماز جمعه به حدی رسیده بود که درباره برخی از مسائل اختلافی آن، از جمله دریافت درست اظهار نظرهای فقهای متقدم و متأخر، طومارهایی تهیه و نزد فقهای برجسته وقت برده میشد تا در ذیـل آن اعـلام نظر نمایند. به عنوان نمونه؛ «بنده درگاه شیخعلی که از اصرار محقق سبزواری دایر بر اتفاق فقهای متقدم و برخی از متأخرین به وجب عینی نـمازجمعه بـسیار نگران شده بود؛ متن ایـن طـومارها را تنظیم کرده و نزد علمای معروف میبرد تا نظرشان را در این خصوص در ذیل آن بنویسند. پس برای هر یک فرستاده میشد و پس از مطالعه و تعمق نظر، فهمیده خود را مرقوم مـیساختند تـا آنکه در عرض سی چـهل روز بـه اتمام رسیده در پایه سریر خلافت سلیمانی به تفصیل خوانده و چون ثبت آنها مثمر فواید است، لهذا در صورت همگی چنانچه هست بدون تغییر تبدیل و نقصان ثبت میگردد. «و بالله التوفیق» او پس از درج عین عـبارات فـقها در طومار، خطاب به علما چنین نوشته است:
«علمای اعلام و فضلا فخام کثرهم الله و فی الأنام، اعلام نمایند که عبارت مستور متن، دلالت صریح بـر عـینیت وجوب ایـن کلام قایل به وجوب عینی است یا نه؟ بنده درگاه شیخعلی» علمای معروف اصفهان هر کدام نـظر خود را ضمن چند سطر نوشته و در ذیل آن، نام خود را نیز مـینوشتند مـانند: حـسین خوانساری، محمدحسین بروجردی، محمد صالح، علاءالدین محمد، آقا جمال خوانساری، محمدعلی استرآبادی، علیبن محمد، محمد سعید طـباطبایی، مـحمد تقی نقیب حسینی، محمدرحیم عقیلی، محمدجعفر، تقیالدین، محمد رضوی، محمدباقر، روحالامین حسینی، جـمالالدین حـسینی تفرشی.
(نـظیر این موضوع در نظام جمهوری اسلامی ایران نیز به اینگونه بوده است که نمازگزاران طوماری را جـهت تأیید فرمایشات خاص مقام رهبری در زمینه مرجعیت، مسائل سیاسی و... در محلهای نماز جمعه امـضا نمودند.)
نظری که عـلمای گـذشته داشتهاند مبنی بر عدم وجوب عینی نماز جمعه است که نود رساله در این زمینه نوشته شده، 47 نسخه آن در اثبات وجوب عینی نمازجمعه نوشته شده و بقیه در اثبات وجوب تخییری و تعدادی هم در اثبات عـدم وجوب عینی، اعم از اینکه واجب تخییری باشد یا حرام و سیزده رساله نیز بهطور صریح در اثبات حرمت اقامه نماز جمعه در عصر غیبت نوشته شدهاست.
چنین برمیآید که نخستین رساله از آن «محقق کرکی» اسـت در اثـبات وجوب تخییری نماز جمعه، که در دوران سلطنت شاه طهماسب نوشته شده است و رساله بعدی از شهید ثانی است در اثبات وجوب عینی نمازجمعه در عصر غیبت که ظاهراً باید چهل سال بعد از کتاب کـرکی نـوشته شده باشد (به نظر بسیاری از ردیهنویسان بر این رساله، شهید ثانی اولین فقیهی است که بحث وجوب عینی نمازجمعه را در عصر غیبت پیش کشیده است).
فیض کاشانی از طرفداران نظریه شـهید ثـانی است و معتقد است کسانی که اذن امام را شرط وجوب عینی اقامه نماز جمعه عنوان کردهاند، متأثر از اهل سنتاند که نوعاً نمازجمعه را به دستور حکام و تعیین احکام جمعه از طرف آنها بـرپا مـیداشتند.
از آنـجا که مخالفین، وجوب عینی را نـوعاً در مـقام اسـتدلال برای نظریه خود، به مرسوم نبودن اقامه نماز جمعه در میان شیعیان استناد کردهاند و آن را بهترین دلیل بر عدم وجوب عینی دانستهاند؛ اشاره بـه سـابقه تـاریخی آن لازم به نظر میرسد. در واقع اینکه شیخ حسین عـبدالصمد، پدر شـیخ بهایی، وجوب اقامه نماز جمعه را برای دفع تشنیع سنیان لازم دانسته، چنین برمیآید که اقام نماز در آن زمان در میان شیعیان مـعمول نـبوده اسـت. همچنین از تحلیل قایلین به وجوب عینی، دایر بر اینکه عـدم اقامه نمازجمعه در میان شیعیان به علت تقیه بوده است و نیز تأکید بر اینکه ائمه جمعه، نوعاً از طرف حـکام جـور تـعیین میشدهاند و عادل نبودهاند؛ نشانی از آن است که آنها پذیرفته بودند که اقـامه نـماز جمعه در میان شیعیان معمول نبوده است. آنها میگفتند شیعیان نمیتوانستند با توجه به شرط عدالت در ائمـه جـمعه و جـماعت، پشت سر ائمه جمعه غیر عادل نماز بگذارند و نه خود بهطور مـستقل قـادر بـه اقامه آن بودهاند. اشکالی که بر این استدلال وارد میشود این است که چرا شیعیان در دورانـی مـانند دوران آلبـویه و.. که خود صاحب قدرت و حکومت مستقلی بودهاند، باز از اقامه این نماز سر باز زدهاند.
قـزوینی خـود اذن امام معصوم را شرط وجوب اقامه نمازجمعه میدانست البته او اقامه این نماز را بر مـبنای وجـوب تـخییری، روا دانسته است.
در دوران صفویه و پس از آنکه مناصب خاصی برای علمای شیعه پدید آمد و محیط ایـران مـحیط خالصی برای شیعه شد، زمینه اقامه نماز جمعه به صورت گستردهتری فراهم آمـد.
دربـاره ایـنکه نماز جمعه باید همراه امام برگزار شود؛ روایات چندی نیز وجود داشته است. برخی از عـلما اقـامه نماز را به وسیله فقها، به دلیل آنکه مسأله مهمتر از آن، یعنی قـضاوت، بـهدست آنـان سپرده شده است کافی دانستهاند و حتی بعضی از آنها در این خصوص، هیچ نوع شرطی را نپذیرفتهاند. ضرورت طـرح ایـن مـسأله تا آنجا بود که فقها در باب نماز جمعه بحثی نیز درباره اخـتیارات سـیاسی فقیه مطرح کردند و هر کدام عقیدهای را انتخاب نمودند و بدینوسیله، این فرع فقهی، موقعیت و محل مناسب مـختصری بـرای اینگونه مباحث برای خود کسب کرد. اولین رسالهای که بهوسیله محقق کـرکی نـگاشته شد و در آن وجوب تخییری نمازجمعه به اثبات رسـید، رسـالهای در بـحث از ولایت فقیه درآمد. او وجود امام معصوم و یـا نـایب خاص او را شرط اقامه نمازجمعه و در عین حال وجود نایب عام را نیز برای اقدام بـه ایـن واجب در عصر غیبت
کافی دانست. وی از آنـجا کـه فقها نـوعاً در عـصر غـیبت فتوا به وجوب عینی نداده بـودند، اقـامه آن را با حضور نایب عام براساس واجب تخییری عنوان کرد، تا با اجـماع عـلما دایر بر قول عدم وجوب عـینی درگیر نشود. [10]
در عمل از نـظریات مـطرح شده درباره نمازجمعه در میان فـقها، وجـوب تخییری طرفداران بیشتری پیدا کرد، زیرا این نظر هم شرط را قبول داشت و هـم نـیابت فقیه جامع را برای اقامه آنـ کـافی مـیدانست.
بهطور خلاصه بـاید گـفت: نماز جمعه در زمان حـضور امـام معصوم واجب عینی است، اما در زمان غیبت او بنا به فتوای عدهای از فقها، واجب تـخییری اسـت، یعنی نمازگزار مختار است که آن را بـخواند یـا نماز ظـهر را.
مـحل اسـتقرار مساجد جامع در شهرها
نـقش مسجد جامع بهعنوان مهمترین مرکز دینی، اجتماعی و سیاسی در حیات شهری موجب شد که در بیشتر شـهرهای بـزرگ و مهم، مسجد جامع در کنار مهمترین راه درون شـهری جـای گـیرد، کـه غـالباً به یک یـا دو دروازه مـهم شهری متصل بود و بازار نیز در داخل آن شکل میگرفت.
معمولاً راستههای مهم تجاری مانند راسته صرافها، زرگـرها، بـزازان، صـحافان و کتابفروشان و همچنین برخی از مراکز مهم آموزشی و گـاه حـکومتی در نـزدیکی مـسجد جـامع قـرار میگرفتند و سایر اصناف نیز متناسب با نوع کالایی که عرضه میکردند در سایر بخشهای بازار استقرار مییافتند.[11]
بازار مهمترین محور ارتباطی، اقتصادی و فرهنگی هر شهر بود و در آن مسجد جـامع قرار داشت. نمونههای بسیار زیادی از استقرار مسجد جامع در شهر وجود دارد. در قرن چهارم هجری به شهرهایی از جمله غزنین، ایرانشهر، مرو، هرات، همدان، شوشتر، اصفهان و شیراز میتوان اشاره کرد که مسجد جـامع آنـها در بازار شهر، جای داشته است.
اکنون نـیز در بسیاری از شهرهای تاریخی کشور، مانند تهران، اصفهان، شیراز، قم، قزوین و یزد مساجد جامع در بازارها قرار دارند. استقرار مسجد جامع در مرکز شهر، بهخصوص در شـهرهای بـزرگ از اهمیتی بسیار برخوردار بوده اسـت. چـنانکه اگر بهدلایل توسعههای بیضابطه و یا هر دلیل دیگری، مرکز ثقل شهر، تغییر میکرد، برای انتقال مرکز ثقل به محل جدید ضروری بود که مـسجد جـامعی در کنار این مرکز ثـقل، سـاخته شود. از جمله، مجموع بازار و میدان کهنه اصفهان تا پیش از زمان شاه عباس، مرکز ثقل شهر بود. اما پس از آنکه شاهعباس شهر را توسعه داد، میدان نقشجهان را بهعنوان مرکز ثقل جدید مرکز شهر احـداث کـرد. او برای اعتبار بخشیدن به این فضای جدید و جلب هرچه بیشتر مردم و مراکز مهم شهری به این مرکز ثقل، بازار قدیم را تا میدان توسعه داد و یک مسجد جامع جدید بهنام مسجدشاه در ضـلع جـنوبی میدان سـاخت. قصد او از این کار این بود که فعالیتهای مسجد جامع قدیمی را به مسجد جامع جدید انتقال دهد.[12]
در تـهران نیز تا پیش از دوره حکومت فتحعلی شاه قاجار، مسجد جامع قدیم کـه در بـخش شـرقی بازار و نزدیک بازار بینالحرمین قرار داشت، مهمترین مرکز مذهبی شهر بود. اما در دوره فتحعلیشاه و پس از توسعه شهری، وی مسجد جـامع جـدیدی (مسجد امام) در مکانی نزدیک به مرکز ثقل جدید، که حوالی سبزهمیدان و میدان ارک بـود، سـاخت و مـراسم نماز را به آنجا انتقال داد.[13]
نقش عبادی نماز جمعه
نمازجمعه با ارزشهای چند بعدی که در خـود دارد زمینههای لازم برای دور نگهداشتن نمازگزاران و بهطور کلی افراد جامعه از مفاسد و منکرات و فحشا آمـاده ساخته، و تقوا و پرهیزکاری را در آنـان تـقویت میکند. احتساب نمازجمعه همراه با دو خطبه آن بهجای نمازظهر نشانه منزلت و مقام عبادی این مراسم در پیشگاه پروردگار است.
پیامبر- صـلیالله علیه و آله- از مردم میخواستند تا با سیاستهای تشویقی، اهمیت روز جمعه را به فرزندانشان یادآوری کنند.
عنالنبی- صل الله علیه و آله- قال: « اشْتَرُوا لِصِبْيَانِكُمُ اللَّحْمَ وَ ذَكِّرُوهُمْ يَوْمَ الْجُمُعَة»[14] از سوی دیگر شرکتکنندگان در نمازجمعه باید هـوشیارانه بـه خطبههای نمازجمعه گوش فرا داده، با استماع خطبهها، با مصالح دین و دنیای خود آشنا شوند.
« إِنَّمَا جُعِلَتِ الْخُطْبَةُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ- لِأَنَّ الْجُمُعَةَ مَشْهَدٌ عَامٌّ فَأَرَادَ أَنْ يَكُونَ لِلْأَمِيرِ سَبَبٌ إِلَى مَوْعِظَتِهِمْ وَ تَرْغِيبِهِمْ فِي الطَّاعَةِ وَ تَرْهِيبِهِمْ مِنَ الْمَعْصِيَةِ وَ تَوْقِيفِهِمْ عَلَى مَا أَرَادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دِينِهِمْ وَ دُنْيَاهُمْ وَ يُخْبِرُهُمْ بِمَا وَرَدَ عَلَيْهِمْ مِنَ (الْآفَاقِ مِنَ) الْأَهْوَالِ الَّتِي لَهُمْ فِيهَا الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَة»[15]
مسؤولان باید زندانیان را نیز به نمازجمعه بیاورند تا آنان هم از بـرکات نـمازجمعه بهره گرفته، اصلاح شوند.
« أَنَّ عَلِيّاً ع كَانَ يُخْرِجُ أَهْلَ السُّجُونِ مِنَ الحَبْسِ فِي دَيْنٍ أَوْ تُهَمَةٍ إِلَى الْجُمُعَةِ...»[16]
در اینجا به بیان دیگر نقشها و ابعاد گوناگون خطبههای نمازجمعه میپردازیم:
الف- نقش ارتباطی خطبهها
در زمـان حـاضر 90 درصـد اطلاعاتی که از طریق وسایل ارتـباط جـمعی بـه اقصی نقاط جهان پخش میشود، توسط وسایل ارتباطی غرب، ساخته و پرداخته و به جهان عرضه میشوند. به گفته دستاندرکاران ارتباطی، در حال حـاضر اطـلاعات، بـه صورت کالا درآمده است و از طریق ماهواره مبادله مـیشود. بـهموجب تحقیقی که در سال 1977 در 91 کشور در حال توسعه بهعمل آمده است، معلوم شد که بین 30 تا 70 درصد برنامههای تلویزیونی که بـرای شـبکههای تـلویزیونی آمریکا بهطور متوسط، 200 دلار هزینه دربر دارد، با مبلغی به میزان 2000 دلار بـه کشورهای در حال توسعه فروخته میشود. امروزه ارتباط را به صورت کالای تجاری، خرید و فروش میکنند.
از دستاوردهای انقلاب اسلامی اسـت کـه پسـ از گذشت 1400 سال، مجدداً مسجد، مـنبر و نـمازجمعه، نقش اصلی و دوباره خود را بازیافتهاند و به عنوان وسایل ارتباطی مردمی به کار میروند تا پیامهای ارتـباطی را در شـبکه وسـیعی در میان اقشار مختلف منتشر کنند.
پیام ارتباطی نمازهای جمعه، انعکاس تحولات مـستمر اقـتصادی، سـیاسی و فرهنگی جامعهاند. این پیامها از طریق این رسانه ارتباطی پخش میشوند و این رسانه برخوردی فـعال و پویـا بـا مسائل جامعه و حرکتهای سیاسی و فرهنگی داخل از یکسو و حرکتهای بینالمللی از سوی دیگر دارد.
علاوه بر ایـن بـرای بسیاری از شرکتکنندگان در این مراسم، پارهای از پیامهای منعکس در نمازجمعه هم صورت اطلاع رسانی جـاری (خـبر) و هـم صورت انتشار (خبرتازه) دارند، یعنی پیامهای منعکس در نمازجمعه، هم خبر و هم انتشار خبر تـازهاند.
پیـامهای نمازجمعه، به دلیل و بُعد غنی اطلاعرسانی جاری آنها (برای انتقال اندیشههای خاص بـهمنظور ایـجاد هـمبستگی در میان مردم) دقیقاً برخورد پویا با مسائل جامعه دارند. این پیامها وقتی پای به درون رسانههای مـکتوب (مـطبوعات) میگذارند ارتباط را از قید و بند محدودیتهای زمانی و مکانی رها میسازند.
در خطبههای نمازجمعه، بعضاً اخـبار مـنتشر نـشده به عنوان خبر به اطلاع نمازگزاران رسانده میشود و بعضاً حقایق از زبان مسؤولین، در نمازجمعه مطرح مـیشود، از جـمله خـبر «فتح فاو» که برای اولینبار در خطبه نمازجمعه مطرح شد و خبری تازه بـود.
در طـی هشتسال دفاع مقدس، هر برنامهای که لازم بود به فوریت در سطح کشور اجرا شود و یا جنبه اطـلاعرسانی داشـت، پس از ابلاغ به ستاد نمازجمعه و در خطبهها مطرح میشد. مردم نمازگزار که ترکیبی از جـمعیت اداریـ، نظامی، بازاری، روحانی، دانشجو، دانشآموز و... بودند هـمگی در صـورت ضـرورت برای جنگ با دشمن بسیج میشدند.
خـطبههای دوران دفـاع مقدس، همچنین سلاحی بودند که در میدانهای اعتقادی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی نیز نـقش اسـاسی داشتند. پیامبر (ص) نیز بـرای جـهاد با زبان در جـنگ تـبلیغاتی و جـنگ سرد، به اندازه جهاد با سـلاحهای سـرد و گرم در میدانهای نبرد، ارزش قائل است.[17]
همانطور که حضرت علی (ع) میفرمایند: خـطبه واقـعاً بّر است. « رُبَ كَلَامٍ أَنْفَذُ مِنَ السِّهَامِ.» (میزانالحکمه ج 8) چه بسا کـلامی کـه تأثیرش در شنونده از تیرهای بران افـزونتر اسـت. و یا در جای دیگر میفرمایند: «ربما قول انفذ من صول» (میزانالحکمه ج 8) یعنی: چه بـسا سـخنی که کارایی آن در نبرد با دشـمن از حـمله نـظامی بیشتر است.
در دوران دفـاع مـقدس، خطبههای نمازجمعه یکی از ابـزارهای قـوی مدیریت نظام جمهوری اسلامی بود و چون حاکم و ولی فقیه نیز فرماندهی کل قوای نظامی را بـرعهده داشـت، رسایی سخن و نفوذ کلام ائمه جـمعه (نـمایندگان ولی فقیه) عـامل بـسیار مـؤثر و موفقی در تضعیف روحیه دشـمن و تقویت باورهای رزمندگان اسلام بود. و همین، دلیل آن بود که دشمن بعثی با تلاش زیـادی سـعی داشت مردم را از حضور در میادین جمعه بـه وحـشت انـدازد و حـتی کـاری کرد که بـه مـجروح شدن چند نفر از نمازگزاران نیز انجامید، اما صفهای نماز جمعه همچنان فشرده و با استقامت باقی مـاندند.
ب- نـقش خطبهها در مشارکت اجتماعی
نمازجمعه در تاریخ اسلام، مـرکز تـصمیمگیریهای اجـتماعی در امـور مـهم جـامعه، نظیر جنگ و لشکرکشی و بسیج عمومی برای کارهای عامالمنفعه بوده است و نیز کانونی برای بسیح نیروها در جهت مقابله با خطراتی که مسلمانان را تهدید مینمود.
در طول هشتسال دفاع مـقدس، نظام جمهوری اسلامی از طریق نمازجمعه، در مقام یکی از ارکان مهم حکومت، توانست به صورت یک زیرساخت قوی در جامعه، در مردم قدرت ایجاد نماید و با بیرون آوردن مردم و همچنین نسل جوان از انزوای سیاسی، اجـتماعی و بـا تقویت اعتقادات دینی و محکم نمودن باورهای آنها یک شبکه ارتباطی وسیع را در جامع ایجاد و اقشار مختلف را به هم نزدیک نماید. خطبههای نمازجمعه
توانست وجـدان اجـتماعی جوانان را برانگیزاند و توجه همگان را به حضور در جبههها سوق دهد.
در هر جمعه، امت نمازگزار در حد توان خود، پول و جواهرات و دیگر اجناس مورد نیاز جبههها را بـا جـایگاههای تعیینشده در نمازجمعه تحویل میدادند. عـلاوه بـر کمکهای نقدی و غیرنقدی در هر جمعه کانتینرهایی که در محل نمازجمعه بودند به عنوان ایستگاه سیار برای جمعآوری خون برای رزمندگان عمل میکردند و در کنار آنها صـفهای طـولانی بهوجود میآمد. اعطای خـون، خـود از کمکهای مالی، ارزش بسیار بیشتری داشت، زیرا از آن طریق نمازگزاران حیات خود را نثار رزمندگان و مجروحان جبههها میکردند.
یک خبرنگار خارجی به نام حمزه قائدی در مجله فرانسوی ژون، مورخ: ششم اکتبر سـال 1982 چـنین گفته است:
«قبل از آمدن به ایران از رسانههای گروهی غرب شنیده بودم جمهوری اسلامی ایران برای اینکه خون مورد نیاز رزمندگان را تهیه کند از زندانیهایی که محکوم به اعدام هستند، خون مـیگیرد. مـوقعی که وارد ایـران شدم این مسأله را پیگیری کردم و پس از آنکه در یکی از نمازهای جمعه تهران، مستقیماً حاضر شدم، موضعی توجه مرا بـه خود جلب کرد و آن وجود صفهای طولانی بود. از همراهان، علت تشکیل ایـن صـفها را جـویا شدم. ایشان گفتند: مردم برای اهدای خون به رزمندگان در صف ایستادهاند. از این موضوع، تعجب کردم و برای ایـنکه مـطمئن شوم، خود شخصاً وارد صف شدم و به اهداث خون خود اظهار تمایل کردم. پس از آنـکه نـوبت بـه من رسید با موضوع جالبتری مواجه شدم. وقتی که مرا برای گرفتن خون، معاینه کـردند، به من گفتند: چون شما ضعیف هستی و فشار خون شما پایین است نـمیتوانی خون اهدا کنی. پس خـودم را مـعرفی کردم و از آنها توضیح خواستم. آنها گفتند: داوطلب اهدای خون، کم نداریم، عرضه خون بیش از توان نگهداری ماست و ما بعضاً از داوطلبان میخواهیم که خون را در بدنهای خود ذخیره کنند و در صورت لزوم و پس از اعلام سـازمان خون، به ما مراجعه کنند.» [18]در اینجا، برای شاهدی بر مدعا، آمار یک ساله اهدای خون به رزمندگان و کمکهای نقدی و جنسی مردم به جبههها را ارائه میکنیم.
1- آمـار اهدای خون نمازگزاران جمعه تهران 1/7/62 لغایت 1/7/63
برادران 6620 نفر
خواهران 5528 نفر
جمعاً 12148 نفر
مقدار هدیه 5446600 سی سی
معادل 546 لیتر
در هر جمعه، به طور متوسط 105 لیتر
2- ضمناً از آبان 59 لغایت خرداد 1365، میزان اهدای خون از سوی نمازگزاران در نمازجمعه تـهران بـه شرح ذیل بوده است:
خواهران و بردادران 54862 نفر
میزان خون اهدایی 24688000 سی سی
معادل 24688 لیتر
3- میزان کمکهای نقدی و غیرنقدی (اشیا و زیورآلات) از تاریخ 16/8/59 لغایت خرداد 1365
وجوه نقد 1800100000 ریال
طلا 65 کیلو
نقره 102 کیلو
اجناس مـختلف مـورد نیاز جبهه 781 کامیون
لازم به ذکر است که نیمی از وجوه دریافتی به حساب 3355 مربوط به جبهه و نیمی دیگر به حساب 4444 بازسازی خرمشهر واریز میگردید. اجناس نیز در اختیار واحد تدارکات سـپاه پاسـداران انـقلاب اسلامی قرار داده میشود.
عموماً رزمـندگان قـبل از اعـزام به جبهه مشتاق آن بودند که در جایگاههای نمازجمعه حاضر شده و پس از انجام فریضه نمازجمعه و بیعت با فرماندهی کل قوا از آن محل به جـبهه اعـزام شوند.
در ایـنجا به ذکر چند مورد اعزام که از طریق نـمازجمعه تـهران، صورت گرفته است، میپردازیم:
جمعه 3/10/61 5000 نیروی بسیج
جمعه 15/11/61 3000 نیروی بسیج
جمعه 31/4/62 1400 از پاسداران انقلاب اسلامی
جمعه 3/7/66 بیش از 3000 نفر [19]
ج- نـقش سـیاسی خـطبهها
در خطبههای دوم نمازجمعه، امام جمعه درباره مسائل سیاسی، اجتماعی و اقـتصادی و دیگر امور جاری در سطح منطقه، کشور و جهان صحبت میکند. نمازجمعه، بهدلیل شکل برگزاری خاص آن و شرایط شرکتکنندگان و آثار و پیـامدهایی کـه مـیتواند در داخل و خارج از کشور داشته باشد، به منزله یک حرکت وسیع سـیاسی، دارای جـلوه خاصی است.
در طی هشت سال دفاع مقدس، نه تنها ائمه جمعه، بلکه فرماندهان و مسؤولان نظام در سـخنرانیهای پیـش از خـطبه، با تشریح مواضع حکومت در پهنه سیاست بینالمللی و معرفی رژیمهایی که به عـراق کـمکهای تـسلیحاتی و انسانی مینمودند، توطئه کشورهای استعمارگر در این جنگ را آشکار میکردند.
در سال 67، و در گزارش مصوری که از تـلویزیون آلمـان از نـمازجمعه تهران به نمایش میگذارد، گزارشگر چنین اظهار میکند: «نمازجمعه در تهران تبدیل به مهمترین تـریبون سـیاسی کشور شده است. تقریباً هیچ کشور دیگری در دنیا نیست که بتواند چنین انـبوهی از مـردم را هـفتهای یکبار به حرکت درآورد. امام جمعه، بههنگام ایراد خطبه، به سلاح تکیه میکند و آن را سمبل و نـشانهای از اتـحاد مذهب و سیاست در دین اسلام میداند». در این گزارش، هجوم مردم برای ورود به دانشگاه تـهران بـرای بـرپایی نمازجمعه و نیز شعارهایی که در طول نماز داده میشود، نشان داده میشود. و هـمچنین بـه کمکهای مردم در تقویت جبهههای جنگ، اشاره شد و با نشاندادن تعدادی از میزهای دریـافت کـمک، حـضور فعال نمازگزارن و حمایت از جبهههای نبرد به تصویر کشیده میشود. [20]
همچنین لازم به ذکر است که مـسؤولات سـیاسی نـظام نیز در طول جنگ و از طریق سخنرانیهای پیش از خطبه، به تحلیل جریانهای سیاسی مـنطقه و جـهان میپرداختند و اذهان نمازگزاران را در خصوص این جریانها روشن میکردند. از جمله در این مورد میتوان از سخنان وزیر محترم امـور خـارجه در سخنان پیش از خطبه روز 23/11/66 نام برد که در خصوص خروج نیروهای شوروی از افغانستان و سـیاستهای نـظام جمهوری اسلامی ایران در مورد جنگ سخن گـفتند و بـا سـخنرانی پیش از خطبه روز 7/12/66 که توسط قائم مقام وزارت امـور خـارجه و در خصوص تحلیل سیاسی مسائل منطقه و جنگ، صورت گرفت. [21]
د- نقش تربیتی، رفتاری و روانی خـطبهها
امـام خمینی در بیاناتی درباره آثار تـربیتی نـمازجمعه، میفرمایند:
«ایـن نـماز جـمعه که در همه جا هست شما بـبینید چـه برکتی است. مردم را مهیا میکند، مردم را بیدار میکند».
اهمیت خطبههای نمازجمعه از بـُعد تـربیتی و رفتاری به حدی است که در صـدر اسلام حتی زندانیان را بـا مـراقبت به نمازجمعه میآوردند و پس از برگزاری نـماز، دوبـاره به زندان برمیگرداندند زیرا در اسلام این حق زندانیان است که خطبههای نمازجمعه را بـشنوند و از مـسائل اجتماعی و سیاسی آگاه شوند. ایـن اقـدام بـه دلیل آن انجام مـیشد کـه شاید باعث تغییر رفـتار در آنـها گردد. [ امروز هم در جمهوری اسلامی عمل میشود و بویژه در دوران دفاع مقدس به صورت وسـیع انـجام میگرفت]
نمازجمعه محل برخورد و تماس و ارتباط مـتقابل افـراد و محل بـرای بـیرون کـشیدن آنان از انزوا و انفصال و کـنارهگیری است، نمازجمعه، موجد هماهنگی، وحدت فکری و تـوافق اخـلاقی در جامعه است. وقتی امام جمعه مـردم را بـه حـضور در جـبههها دعـوت میکند، در واقع ایـشان را بـه تلاشی جمعی فرا میخواند. به همین دلیل هم بیشتر اعزام نیروها به جبهه، از طریق جایگاههای نـمازجمعه انـجام مـیگرفت. داوطلبان اعزامی پس از برگزاری نمازجمعه از صف نماز بـه صـف جـنگ مـیشتافتند و بـیعت خـود را با فرماندهی کل قوا و ولی فقیه اعلام میداشتند و با شکوه و عظمت خاصی به سوی جبهههای جنگ حرکت میکردند.
از سوی دیگر خطبهها، مردم پشت جبهه را نیز آرامش میداد. هـمانطور که حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی اشاره میفرمایند: «من در آن روزهایی که تشنج و جنگ روانی دشمن در سالهای 59 تا 61 علیه ما در حد اعلا بود، بالعیان مشاهده میکردم که یکی از چـیزهایی کـه دلهای مردم را در مقابل آن جنگ روانی که به وسیله گروهکها و غیره و ذالک راه افتاده بود، آرامش میداد، همین نمازهای جمعه بود و لذا دشمن، ائمه جمعه را نشانه گرفت، چون میدید اینها نقش مهمی را در آرامـش دلهـا دارند.[22]
از نظر رفتاری و روانی، حضور ائمه جمعه در بعضی از عملیات، نقش بسیار تسکیندهنده و نیز پشتیبانیکنندهای داشت و به رزمندگان نیرو میبخشید. افرادی که شهید مـیشدند مـعمولاً طی هفته به شهرهای خـود انـتقال داده و پس از برگزاری نمازجمعه، از جایگاههای نماز، مردم ایشان را تشییع مینمودند و این خود باعث ایجاد احساس احترام به آن شهید و خانواده شهید و همچنین موجب تقویت روحـیه انـتقامجویی از دشمن در بین سایرین میشد.
ضـمناً سـرداران و فرماندهان دفاع مقدس نیز برای روحیهدادن به مردم و ایجاد امید و عشق بیشتر به رزمندگان، در اغلب شهرهای بزرگ، به عنوان سخنران پیش از خطبه، برای مردم از جبههها گزارش میدادند. سردار سرلشکر مـحسن رضـائی در روز جمعه 15 اسفند 1359 در یکی از سخنان پیش از خطبه، چنین گفت: «اکنون که برادران ارتشی شما در جبههها مشغول جنگ هستند، شما مردم باید مثل روز اول از آنها پشتیبانی کنید و نگذارید شما را تضعیف کنند و به شـعارهای انـحرافی بکشانند.»
ر- نقش رزمی (نظامی) خطبههای نمازجمعه
خطبههای نمازجمعه علاوه بر ارزشهای عـبادی و سیاسی که در بطن خود دارد، یک نمایش بزرگ رزمی و بسیج عمومی نـیز هـست.
اولاً ایـراد خطبهها از سوی امام جمعه به صورت ایستاده، نمایانگر ایستادگی و مقاومت و آمادگی همیشگی رهبران و مسؤولان دولت اسلامی است و ایـن طـبعاً به بسیج و تهییج عمومی نیز میانجامد.
ثانیاً اتکای امامجمعه به سلاح (از هر نـوع کـه مـوجود باشد)، یادآور این مطلب است که هرگاه سلاح و تجهیزات و قدرت نظامی زیر چتر ایمان و تـوحید در راه خدا قرار گیرد، میتواند کارساز و مفید واقع شود، زیرا تسهیلات پیشرفته و دستگاهها و سـلاحهای مدرن نظامی به تـنهایی نـمیتوانند کاری از پیش ببرند. مصادیق عینی و بارز این مدعا، مبارزات حقطلبانه ملتها و انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی عراق بر ایران است.
ثالثاً وجود سلاح در دست امام جمعه از سوی دیگر نشان میدهد که مـسلمانان باید تجهیزات و امکانات خود را در بالاترین حد استطاعت و توانایی خود جمعآوری و سازماندهی کنند و خود را به سلاحهای تدافعی پیشرفته و ساز و برگ جنگی مجهز سازند تا هم دشمنان پی به قدرت حکومت اسلامی برند و از تـجاوز و تـعدی به ایشان بپرهیزند و هم مسلمانان و حکومت اسلامی نیز آماده دفاع در برابر حملات و نیروهای بیگانه باشند.
رابعاً سیما و شرایط نمازگزاران همانند شرکتکنندگان در جهاد است. در واقع، همانهایی که از جهاد معاف هستند، بـرای شـرکت در نمازجمعه نیز الزامی ندارند و این امر خود بیانگر بَُعد رزمی و نظامی این اجتماع پرشکوه است.[23]
«خبرنگار روزنامه لوموند در گزارش 16 می 1985 آورده شده است: بسیجیهایی که بین 15 تا 75 سال دارند، قـبل از عـزیمت به جبهه، حتماً به دانشگاه تهران میآیند، تا هم به عبادت بپردازند و هم شکوه و عظمت عزیمت نیروهای رزمنده به میدانهای جنگ با تجاوزگر را به نمایش درآورند. نیروهای عازم بـه جـبهه، نـوار سرخی به پیشانی بستهاند کـه بـر روی آن نـوشته شده است «لبیک یا خمینی». در اینجا لازم است اشاره شود که رژیم بعث، در روز جـمعه مـورخ 21/12/66 جـایگاههای نمازجمعه و نمازگزاران بیدفاع را به میدان نبرد خود، مـبدل کـرده بود. این رژیم در روز قبل اعلام نموده بود که فردا به شهرهای تهران، همدان و مراغه حمله خواهد کرد. اما در ایـن شـهرها در حـالی که چند فروند هواپیمای عراقی در آسمان آنها چرخ میخوردند و بـه فضای آنها تجاوز کرده بودند جمعی از نمازگزاران در حالی که کفن پوشیده بودند، شعار حماسهای "جنگ جنگ تا پیـروزی" را سـر مـیدادند.
نتیجه
خطبههای نمازجمعه احیاگر سنتهای اسلام در ایران است که بعد از پیـروزی انـقلاب شکوهمند اسلامی به فرمان حضرت امام خمینی (ره) برگزار گردید و در جهت شکلگیری و استحکام و انسجام نظام و وحـدت در جـامعه و بـویژه در طول هشتسال دفاع مقدس توانست نشاندهنده حضور یکپارچه امت اسلامی و پذیرش مـسؤولیت اجـتماعی و اعـتقادی در جامعه جهت پشتیبانی از مسؤولان نظام در عرصههای داخلی و خارجی و خنثیکننده توطئهها بر علیه نظام مـقدس جـمهوری اسـلامی باشد. با فراخوانهایی که از طریق این تریبون و توسط ائمه جمعه انجام میگرفت مردم بـه حـضور در صحنههای مختلف (تعاون اجتماعی، مالی، فرهنگی، حضور در جبههها...) دعوت میشدند. پیامهای این رسـانه عـظیم بـه دور از هر نوع بوروکراسی و تشریفات اداری برخوردی پویا و فعال و بعضاً سریع با معضلات اجتماعی، سیاسی، اقـتصادی،... کـشور دارد.
امروزه مسؤولان و مدیران نظام قادر نخواهند بود همه مسائلی را که سازمانها و نهادها بـهطور روزمـره بـا آن روبهرو میشوند به تنهایی و با سیستم متمرکز حل نمایند، ارجاع مسائل و مشکلات مردم از طـریق ایـن تریبون و در میان گذاشتن معضلات با مردم باعث میشود که چنانچه امکانات و یـا راهـحلهایی «مـحلی» برای حل مسأله وجود دارد به کمک مدیر روی آورند زیرا هر چقدر مرجع تصمیمگیری بـه مـحل پیـدایش معضل نزدیکتر باشد آسانتر میتوان آن را برطرف نمود.
منابع مورد استفاده
1- اصول کافی. جـلد 3، صـص 405 و 151.
2- بحار. ج 86، ص 125.
3- الهی قمشهای. قرآن مجید، کتابخانه سنایی.
4- فروزفر، علی مجله سروش، شماره 238، سال 1363.
5- محسنی، منوچهر. مـقدمات جـامعهشناسی عمومی، چاپ هفتم، تهران 1370.
6- امام خمینی. رهنمودها، شورای سیاستگزاری ائمه جمعه، 1374.
7- مـقام مـعظم رهبری. رهنمودها، شورای سیاستگزاری ائمه جمعه، 1374.
8- سـلطانزاده، حـسین. تـأثیر اسلام در ساخت شهر، مجله معماری و شهرسازی، دورهـ پنـجم شمارههای 25و 26
9- سلطانزاده، حسن. مقدمهای بر تاریخ شهرنشینی در ایران، 1367.
10- مستدرک الوسائل 6: 99/3
11- علل الشرایع 265/9، وسـایل الشـیعه 39.
12- صحیفه نور. ج 18، ص 151.
13- نیکنام، محمدکاظم. نـمازجمعه و رسـانههای خارجی، مـرداد 1367.
14- مـجله پیـام انقلاب. شماره 141، تیرماه 1364.
15- روزنامه جمهوری اسـلامی. شـماره 2530، بهمن 1366
16- با رهبر در سنگر جمعه. شورای سیاستگزاری ائمه جمعه، 1374
17- حسین زاده، منصور. نـقش نـمازجمعه در رشد سیاسی جامعه.
18- اشرف، احمد. نـقش سیاسی نمازجمعه، کنفرانس شـیعی 1993 آمـریکا، فصلنامه خاورمیانه، سال اول، شماره 1، تـابستان 1373.
19- ضـیایی، علیاکبر. ویژگیهای خطابه در صدر اسلام، مجله مسجد، شماره هفتم و نهم، 1373.
20- خندان، محسن. دیـن و ارتـباط، مجله مسجد، شماره یازدهم، 1373.
21- فـتحی، اصـغر، تـرجمه قاسم هاشمینژاد، مـنبر یـک رسانه عمومی در اسلام، مـجله مـسجد، شماره یازدهم، 1373.
22-افقری، اکبر. نقش خطبه در بسیج سیاسی تودهها، روزنامه اطلاعات، 7 آبان، ص 6، 1365.
23- مطهری، مـرتضی. خـطابه و منبر «سخنرانی»، فاقد ناشر و سال انـتشار.
24- طـباطبایی، علامه. تـفسیرالمیزان، جـلد 28، ص 173، انـتشارات محمدی، 1360
25- شکوری، ابوالفضل. فـقه سیاسی اسلام، جلد اول، ص 131.
26- دعوتی، سیدابوالفتح محسن گرگانی. بخش پیرامون نماز، ناشر شناخت معارف اسلامی، چـاپ مـهر.
27- صحیفه نور، جلد 17، صص 53 و 54. مرکز مـدارک فـرهنگی انـقلاب اسـلامی سـازمان انتشارات و آموزش انـقلاب اسـلامی. تهران، 1361.
[1]. اصول کافی، جلد 3، ص 405.
[2]. بحار، ج 86، ص 125.
[3]. قرآن مجید، تـرجمه الهـی قمشهای، کتابخانه سنایی.
[4]. فروزفر، علی، مجله سـروش، شـماره 238.
[5]. Sammer
[6]. محسنی، منوچهر. مقدمات جامعهشناسی عمومی، چاپ هفتم، ص 42، تهران 1370.
[7]. شورای سـیاستگذاری ائمـه جمعه شامل: رئیس شورا، قائم مقام، معاونت امور استانها، معاونت امور فرهنگی، مـعاونت سـیاسی و اجـتماعی، معاونت بازرسی و شکایات، معاونت گزینش (نقل از مجله ندای جمعه) شماره 2، مرداد و شهریور 1373.
[8]. امـام خمینی (ره)، «رهنمودها» شواری سیاستگذاری ائمه جمعه، 74.
[9]. مقام معظم رهبری، «رهنمودها» شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، سال 74، ص 74.
[10]. جعفریان، رسول. نماز جمعه، زمینههای تاریخی و آگاهیهای کتابشناسی شورای سیاستگذاری ائمهجمعه سراسر کشور. 1372.
[11]. سلطانزاده، حسین. تأثیر اسلام در ساخت شهر، مجله معماری و شهرسازی، دوره پنجم، شـمارههای 25 و 26.
[12]. سلطان زاده، حسین. مقدمهای بر تاریخ شهرنشینی در ایران، 1367.
[13]. پیشین، مجله معماری، شهرسازی، شمارههای 25 و 26.
[14]. مستدرک الوسائل 6: 99/3.
[15]. علل الشرایع 265/9، وسائل الشییع 39: 3/6
[16]. مستدرک 6: 7/27
[17]. نشریه آموزش سازمان فضایی نیروهای مسلح، سال 73.
[18]. نیکنام، محمد کاظم، نمازجمعه و رسانههای خارجی، مـرداد 1367.
[19]. مجله پیام انقلاب، شماره 141، تیرماه 1364.
[20]. نیکنام، محمد کاظم، همان منبع.
[21]. روزنامه جمهوری اسلامی، شماره 2530، بهمن1366.
[22]. با رهـبر در سنگر جمعه، شورای سیاستگزاری ائمه جمعه 1374.
[23]. فروزفر، علی. مجله سروش، سال ششم، شماره 238، شنبه 29 اردیبهشت 1363.