■ علت تشریع نوافل
مقدمه :
عن النبى صلى الله عليه و آله انه قال مازال جبرئيل يوصينى بقيام الليل حتى ظننت ان خيار امتى لن يناموا.[1]
پيامبر اكرم فرمود: آنقدر جبرئيل مرا سفارش به شب زنده دارى كرد كه گمان كردم برجستگان امتم شب را نخواهند خوابيد.
علت تشريع نوافل و اهميت آن
اهميت نوافل چيست و دليل تشريع آنها كدامست ؟
امام باقر عليه السلام [2]مى فرمايد: مى دانى چرا نمازهاى مستحب براى شما تشريع شده است كه در مورد شما تطول و مستحب است و درباره انبياء نافله است .[3] زيرا از نماز بنده ، گاهى نصف يا ثلث يا ربع آن قبول مى شود و انما يتقبل منها ما اقبلت عليها بقلبك همان مقدارى از نماز قبول مى شود كه با توجه و حضور قلب خوانده اى نافله ها را اضافه نموده اند تا مقدارى كه در نمازها كم و كاست دارى جبران نمايد.
نمازهاى نافله چون واجب نيست لذا نيازمند به شوق و علاقه مكلف است كه از روى نشاط و علاقه انجام دهد زيرا فرائض واجب و اجتناب ناپذير است و در هر حال بايد خوانده شود. نوافل وقتى اثر خاص خود را دارد كه همراه با شوق و ذوق و علاقه مكلف به ارتباط با خداى متعال انجام شود لذا امير المومنين عليه السلام مى فرمايد:
ان للقلوب اقبالا و ادبارا فاذا اقبلت فاحملوها على النوافل و اذا ادبرت فاقتصروا بها على الفرائض .[4]
دلها يك اقبال و يك ادبارى دارند گاهى با نشاط به كار مى پردازند و گاهى با بى ميلى ، هنگامى كه نشاط دارند و متمايل هستند آنها را وادار به انجام نوافل كنيد اما زمانى كه بى ميل هستند به همان نمازهاى واجب اكتفا نماييد.
باز مى فرمايد: لا قربة لنوافل اذا اضرت بالفرائض كارهاى مستحب موجب تقرب به خدا نمى شود در صورتى كه زيان به واجبات و فرائض بزنند كه اين مسئله يكى از مهمترين عوامل گرايش هاى نابجاى عامه مردم در انجام تكاليف است از باب مثال نيمه شب مشغول مثلا تلاوت قرآن هستند در دوره هاى تعليم قرآن كه در زمان ما معمول است ولى صبحگاه كه بايد براى انجام فريضه صبح آماده باشد بخواب مى رود به اين روايت توجه كنيد.
امام صادق عليه السلام به بزنطى مى فرمايد: انى لا مقت الرجل يكون قد قرء القران ثم ينام حتى يصبح لا يسمع الله منه شيئا[5] من خشمگينم از شخصى كه مشغول تلاوت قرآن در شب هست بعد سر به بستر مى گذارد و مى خوابد تا صبح ، خداوند ديگر از او چيزى (از اذكار و اوراد) نمى شنود.
اگر دقت در انجام آداب و سنن مذهبى در ميان مردم بشود مى بينيم بيشتر اين آداب را مردم با هواى نفس و ميل به تظاهر و آميخته با ريب و ريا انجام مى دهند. هرچه بيشتر امكان تظاهر داشته باشد به آن دلبسته ترند.
لذا امير المومنين عليه السلام مى فرمايد: اذا اضرت النوافل بالفرائض فار فضوها هرگاه انجام نوافل زيان به كارهاى واجب دارند آن نوافل را رها كنيد.
در تمام ابعاد مسائل اجتماعى و در آداب و سنن مذهبى پايه همين است كه انسان پيوسته با مقياس شرع اهم را اهميت داده و تا آن به انجام نرسيده ، به مهم نپردازد. در انجام نوافل بايد دستور العمل امير المومنين عليه السلام را به حارث همدانى معيار قرار داد و به كار بست و اين دستور العمل پيوسته راهنماى انجام نوافل و فرائض ما باشد. امام در نوشته اى كه به حارث همدانى مى نويسد، مى فرمايد: اطمع الله فى جمل امورك فان طاعة الله فاضلة على ما سواها و خادم نفسك فى العبادة و ارفق بها و لا تقهرها و خذ عفوها و نشاطها الا ما كان مكتوبا عليها من الفريضه فانه لا بد من قضاتها و تعاهدها عند محلها و اياك ان ينزل بك الموت و انت آيق من ربك فى طلب الدنيا.[6]
در تمام كارهايت مطيع خدا باش . زيرا اطاعت خدا بر هر چيز مقدم است در مورد عبادات با نفس خويش از راه مورد علاقه و كشش او وارد شو! و او را به انجام عبادات با رفق و لطف وادار نما. مبادا به زور و با عدم تمايل وادارش كنى . هنگام فراغت و آمادگى و نشاط نفس را غنيمت شمار (از اين فرصت براى انجام نوافل استفاده كن ) البته در مورد واجبات چاره اى نيست بايد با مراعات وقت آن انجام شود و انجام واجبات در چهارچوب مقررات شرعى بايد باشد. مبادا مرگ گريبانت را بگيرد در حالى كه از خدا گريزانى و به جستجوى دنيا پرداخته اى . در مجموعه ورام نقل مى شود: اشخاصى كه اهميت به اين قانون مى دادند خياط نخ را داخل سوزن مى كرد همين كه صداى منادى به الله اكبر بلند مى شد، مى گفت ديگر كار بركت ندارد بايد به داعى خدا جواب داد. آهنگر پتك را بلند مى كرد با صداى الله اكبر كه اعلام اذان نماز بود از فرود آوردن آن خوددارى مى كرد و مى گفت بايد به دستور خدا پرداخت و مى فرمايند: من لم ياخذ باهبة الصلوة قبل وقتها لم يوقرها ما و قرت الصلوة من اخذ بالطهور بعد وقتها.[7]
امام مى فرمايد: هر كس قبل از فرا رسيدن وقت نماز خود را آماده نكرده باشد (از قبيل گرفتن وضو) نمازش را سنگين نشمرده يا مى فرمايد: نماز را بدست سبكى گرفته كسى كه بعد از وقت نماز وضو مى گيرد.
تداوم در نوافل
از امير المومنين عليه السلام نقل مى شود: قليل تدوم عليه ارجى من كثير مملول ، كمى (از عبادات و نوافل ) كه بر آن ادامه داشته باشى بيشتر مايه اميدوارى است تا زيادى كه دل به آن نبندى و با علاقه انجام نشود.
جابر جعفى گفت از امام صادق عليه السلام شنيدم ، مى فرمود: پدرم پيوسته مى گفت من دوست دارم عملى كه خودم را به آن عادت داده ام پيوسته بر آن مداومت داشته باشم اگر شب نتوانستم آن عمل را انجام دهم روز قضا مى كنم اگر روز نرسيدم شب قضا مى كنم و و ان احب الاعمال الى الله ما ديم عليها فان الاعمال تعرض كل خميس و كل راس شهر و اعمال السنه تعرض فى النصف من شعبان فاذا عودت نفسك عملا فدم عليه سنة .
محبوبترين عمل در نزد خدا عملى است كه بر آن مداومت داشته باشى زيرا اعمال در هر پنج شنبه عرضه مى شود و سر هر ماه و اعمال سالانه در نيمه شعبان عرضه مى شود هرگاه خويشتن را به عملى عادت دادى يك سال بر آن مداومت داشته باش .[8]
تقدم واجبات بر نوافل
عن ابى عبدالله عليه السلام قال رسول الله صلى الله عليه و آله قال الله تعالى ما تحبب الى عبدى بشى احب الى مما افترضته عليه و انه ليتحبب الى بالنافله حتى احبه فاذا احببته كنت سمعه الذى يسمع به و بصره الذى يبصربه و لسانه الذى ينطق به و يده التى يبطش بها و رجله التى يمشى بها اذا دعانى احببته و اذا اسالنى اعطيته و ما ترددت فى شى انا فاعله كترددى فى موت المومن يكره الموت و انا اكره مسائته .[9]
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند مى فرمايد: بنده من با چيزى خويشتن را مورد محبت من قرار نداده به اندازه واجبات ، او بوسيله نوافل چنان نزد من محبوبيت پيدا مى كند كه او را دوست مى دارم وقتى دوستش داشتم من گوش شنوا و چشم بينا و زبان گويا و دست گيرنده و پاى پوياى او مى شوم هرگاه مرا بخواند جوابش را مى دهم و اگر تقاضايى نمايد به او عطا مى كنم و در مورد چيزى برايم ترديد حاصل نمى شود مانند ترديدى كه در مورد مرگ مومن دارم او از مرگ خوشش نمى آيد من هم نمى خواهم او را آزرده خاطر نمايم .
بايد دستور العمل زير را به مردم تعليم داد و خود نيز از آن استفاده نماييم كه در راه عبادت و بندگى لازم نيست تا حد افراط مشغول شويم گاهى ديده مى شود بعضى آنقدر به نوافل مى پردازند كه جايى براى پرداختن به ساير آداب از قبيل معاشرت با اخوان و پرداختن به صله رحم و زيارت برادران دينى و... نمى گذارند با اينكه ما در مورد عبادت دستور داريم كه مراعات اقتصاد و ميانه روى را نماييم امام باقر عليه السلام فرمود: پيامبر اكرم فرموده است :
ان هذا الدين متين غاوغلوا فيه برفق و لا تكرهوا عبادة الله الى عباد الله فتكونوا كالراكب المنبت الذى لا سفر قطع و لا ظهرا ابقى .[10]
اين دين متين و استوار است با نرمى و آرامى سير نهايى خود را در رسيدن به مقامات عاليه دين طى كنيد مبادا مردم را از عبادت خدا بيزار نماييد كه در اين صورت نه به مقصد رسيده ايد و مركب خود را چنان خسته نموده ايد كه ياراى سوارى ندارد.
در روايت ديگرى است كه خطاب به امير المومنين عليه السلام مى فرمايد: و لا تبغض الى نفسك عبادة ربك . مبادا كارى كنى كه نفست از عبادت خدا بيزار شود.
امام صادق عليه السلام فرمود: پدرم به من توجه نمود كه در حال طوافم آن وقت جوانى بودم كه بسيار كوشش در عبادت داشتم . پدرم ديد كه عرق ريختم فقا يا جعفر ان الله اذا احب عبدا ادخله الجنه و رضى عنه بيسر فرمود: جعفر! خداوند وقتى بنده اى را دوست داشته باشد او را وارد بهشت مى كند و از او به كم راضى است .
چنانچه قبلا نيز توضيح داده شد تقديم اهم و انجام واجب ضرورى است اما نوافل پلكان ارتقاء بدرجات و تقرب به خدا است .
موسى حناط گفت : من و جميل بن دراج و عائذ احمسى براى انجام حج مى رفتيم ، عائذ پيوسته مى گفت : خدمت امام صادق كه برسيم يك سوال دارم بايد از ايشان بپرسم .
بالاخره خدمت امام رسيديم همين كه نشستيم قبل از سوال فرمود: من اتى الله بما افترض عليه لم يساءله عما سوى ذلك هر كس واجبات خدا را انجام دهد از او بازخواست از چيز ديگرى نخواهد كرد در اين موقع عائذ چشمكى به ما زد.
وقتى از خدمت امام مرخص شديم به عائذ گفتيم چرا سوال خود را نكردى ؟ گفت همان فرمايشى كه فرمود جواب سوال من بود. من آدمى هستم كه طاقت قيام شب و شب زنده دارى را ندارم ، مى ترسيدم با اين كوتاهى مقصر باشم و گناهكار و هلاك شوم (كه امام عليه السلام جوابم را داد قبل از سوال ) ولى با تمام اين اوصاف چنانكه از روايات و آيات و وقايع عملى ائمه عليهم السلام معلوم شد نبايد در صورت امكان خود را قانع به فرائض تنها نمود. زمين افتخار مى كند بر اينكه بر پشت او امروز يك مومن ذاكر گذشته .
به اين روايت توجه كنيد.
عن النبى فى وصيته له يا اباذر مامن رجل جعل جبهته فى بقعة من بقاع الارض الاشهد له بها يوم القيامه و مامن منزل ينزله قوم الا و اصبح ذلك المنزل يصلى عليهم او يلعنهم . يا اباذر مامن رواح الا و بقع الارض ينادى بعضها بعضا يا جراه هل مر عليك اليوم ذاكر لله او عبد وضع جبهته ساجدا لله تعالى فمن قائلة لا و من قائلة نعم فاذا قالت نعم اهتزت و انشرحت وترى ان لها الفضل على جارتها.[11]
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به اباذر فرمود: كسى نيست كه پيشانى بر زمين بسايد در سجده مگر اينكه آن زمين روز قيامت برايش گواهى مى دهد در هيچ منزلى گروهى فرود نمى آيند مگر اينكه يا آن منزل بر آنها صلوات و درود مى فرستد و يا آنها را لعنت مى كند.
اباذر! در هر صبحگاه زمين ها يكديگر را مخاطب قرار مى دهند و به هم مى گويند: همسايه ! آيا امروز يك ذاكر خدا و با كسى كه پيشانى بر زمين براى سجده نهاده باشد در روى تو گذر كرده . بعضى مى گويند نه و برخى جواب مى دهند: آرى . وقتى جواب داد آرى يك شادى و خوشحالى در آن حال در خود احساس مى كند كه بر همسايه خود به مرور يك ذاكر يا ساجد فضيلت و برترى دارد.
[1] . امالى صدوق ص 214.
[2] . بحارالانوار ج 87 ص 27
[3] . فرق بين تطوع و نافله اين است كه نافله نمازهايى بود كه بر انبياء واجب بوده و براى ما مستحب كه تطوع ناميده شده در ج 87 بحار ص 28
[4] . نهج البلاغه حكمت شماره 312
[5] . سفينه البحار لفظ نوم .
[6] . نهج البلاغه ،نامه61
[7] . وسايل الشيعه ج 1 ص 1 باب تقدم
[8] . بحارالانوار ج 87 ص 37 روايت شماره 25
[9] . بحارالانوار محاسن برقى ص 291 به نقل ج 87 ص 31
[10] . كافى ج 2 ص 70
[11] . بحارالانوار ج 87 ص 46