■ نقش نماز در کاهش اضطراب و دست یافتن به آرامش روانی
کلمه نماز نشان میدهد که رابطهای بین انسان و پروردگار وجود دارد؛ زیرا انسان در نـماز با خضوع و خشوع در برابر پروردگار توانا میایستد. او باجسم نحیف و ضعیف خود در برابرخدای بـزرگ قادر توانا قرار مـیگیرد، خدایی کـه بر تمام ذرات هستی حاکم ومدبر امور در آسمانها و زمین است، خدایی که مرگ و زندگی در دست اوست و رزق و روزی را بین مردم تقسیم میکند.
وقوف خاشعانه و خاضعانه انسان در نماز در برابر خداوند متعال به او نیرویی معنوی میبخشد که حسن صفای روحی و آرامش قـلبی و امنیت روانی را در او بر میانگیزد، زیرا انسان در نماز (در صورتی که به طور صحیح و شایسته برگزار شود) با تمام اعضای بدن و حواس خود متوجه خدا میشود و از همه اشتغالات و مشکلات دنیا روی بر میگرداند و به همه چیز جز خدا و آیات قـرآن کـه در نماز بر زبان میآورد فکر نمیکند.
همین روی گردانی کامل ازمشکلات و امور زندگی و نیندیشیدن به آنها در اثنای نماز باعث ایجاد حالتی از آرام سازی کامل و آرامش روان درانسان میشود. این حالت آرام سازی وآرامش روانی ناشی از نماز از نظردرمانی تأثیر بـه سـزایی در کاهش شدت تشنجات عصبی ناشی از فشار زندگی روزانه و پایین آوردن حالت اضطرابی که برخی از مردم دچار آن هستند-دارد.
دکتر توماس هایسلوپ میگوید:
«مهمترین ایجاد آرامش در روان واعصاب انسان که من تاکنون شناختهام نماز است».
آرامسازی یکی از وسایل مورداستفاده برخی از روان درمانگران جدید بـرای بیماریهای روانی است وانسان میتواند آن را از طریق تمرین بیاموزد. خواندن نماز آن هم پنج بار درروز خود بهترین برنامه تمرین آرام سازی و فراگیری آن میتواند باشد ومعمولا وقتی انسان کیفیت آرام سازی را یاد بگیرد میتواند از فشارهای وگـرفتاریها زنـدگی رهـا شود.
پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و اله و سلم بـه هـنگام فـرارسیدن نماز میفرمودند: «ای بلال ما را بانماز به آرامش وادار»و در حدیثی آمده است که: «هرگاه امری به رسول خدا سخت میآمد به نمازمیایستاد» و نیز رسول اکرم فرمودند: «روشنایی چشم مـن در نـماز است».
حالت آرامـش روانی ناشی از نماز، انسان را از اضطرابی که از آن رنج میبرد میرهاند، چون ایـن حـالت ها معمولا تا مدتی پس از نماز در انسان باقی میمانند و ادامه مییابند.
انسان گاهی در حالت آرامش روانی پس از نماز با امور یا مواردی اضطرابانگیز روبهرو میشود یا آنهارا بـه یـاد مـیآورد؛تکرار این موارد یا یادآوری آنها در حالت آرامشروانی پساز نماز بـه خاموش شدن تدریجی اضطراب در انسان منجر میشود. این تأثیر مهم که نماز در درمان اضطراب دارد شبیه تأثیر روش رواندرمانی برخی از درمانگران مانند جوزف ولپه از روشـی پیـروی مـیکنند که به منع متقابل معروف است و نام درمان ازطریق آرامسازی یا درمـان از طـریق کاهش حساسیت انفعالی بدان اطلاق میشود. در این روش درمانگر ابتدا بیمار را برای ایجاد آرامش روانی عمیق تمرین میدهد. هنگامی که بیمار در حـالت آرامـش روانـی قرار دارد، درمانگر از او میخواهد که یکی ازموارد اضطرابانگیز را در ذهن خود تصور کند. البته درمانگر در ایـن مـورد کار را بـا برنامهای مشخص دنبال میکند، یعنی از موارد برانگیزنده اضطرابهای خفیف شروع میکند تا به تدریج به موارد اضطراب بـرانگیزندهترمنتهی شـود. وقتی بـه هنگام تصور موضوع اضطراب برانگیز حالت اضطراب به بیمار دست میدهد، درمانگر از او میخواهد که آن موضوع را از ذهن خـود دور سـازد و بار دیگر به حالت تمد اعصاب باز گردد.
پس از اینکه بیمار آرام میگیرد و به حالت آرامش برمیگردد بـاز از اوخـواسته مـیشود که همان موضوع اضطراب برانگیز را دوباره تصور کند و درمان با این روش همچنین ادامه مییابد تا هـنگامی کـه بیمار بتواند آن موضوع اضطراب برانگیز در حالت آرامش بدون احساس اضطراب تصورکند. پس از این مرحله بـیمار بـه تـصور کردن موضوعی اضطراب برانگیزتر البته در همان حالت آرامش رهنمون میشود و به همین ترتیب درمان ادامه مییابد تا اینکه بـیمار بـه طور کلی ازاضطراب رهایی یابد. روش ولپه و درمانگرهای رفتار گرا اساسا بر اصول شرطی کردن اسـتوار اسـت. در ایـن روش درمانگر میکوشد میان موارد اضطراب انگیز و واکنش مخالف اضطراب یعنی همان حالت آرامش رابطه ایجاد کند.
میبینیم که وجه تشابه مـیان روش رواندرمانی کـه روان درمانگررفتارگرا استفاده میکند و اثر درمانی منتبع از نماز بسیار مشهود است زیرا نزدیکی آرامشروانی نـاشی از نـماز که معمولا برای مدتی پس از نماز ادامه مییابد با موارد اضطراب برانگیزی که در اثر یادآوری آن به وجود میآیند در نـهایت بـاعث ایجاد رابطههای شرطی بازه میان عوامل اضطراب برانگیز و آرامش روانی ناشی از نماز میگردد و می دانیم کـه واکـنش حالت آرامش پس از نماز در واقع روشی است که روان درمانگرا رفـتارگرا چنانکه قـبلا هم اشاره کردیم برای درمان اضطراب به کـار میگیرند.
انسان پس از نـماز بلافاصله به ذکرو دعا و تسبیح میپردازد و این خود به تداوم حالت و آرامشروانی برای مدتی پس از نـماز کـمک میکند. اصولا انسان در دعا با خدای خـود بـه مناجات میپردازد و از مـشکلاتی کـه او را درزنـدگی ناراحت و مضطرب ساخته است به درگاهش پناه مـیبرد و با بازگو کردن مشکلات اضطراب انگیز درچنین حالتی از آرامشروانی، منجر به رهایی از اضطراب به همان روشـی کـه قبلا شرح دادیم، یعنی از طریق ایجاد ارتباط، شرطی جدید مـیان مشکلات وآرامش روانی حاصل مـیشود بـدین ترتیب مشکلات به تدریج قدرت اضطراب زایی خـود را از دسـت میدهدو آرامش روانی که حالتی مخالف اضطراب است به صورت رابطهای شرطی شده پیوند مـییابد. علاوه بـر این آشکار کردن مشکلات و مسائل و بـیان آنها بـرای شـخص دیگر موجب آرامش روانی انـسان خواهد شد.
در میان روان درمانگران مـعروف است کـه یادآوری مشکلات و بازگویی آنها توسط بیمار خود باعث کاهش شدت اضطراب میشود، از آنجایی که وضعیت روانی انـسان بـا آشکار کردن مشکلات در حضور یک روانشناس یا یـک دوسـت صمیمی رو بـه بـهبود میرود، تصور کـنید که همین انسان اگـرمشکلات خود را برای خدا بازگو کند وپس از هر نماز به مناجات با پروردگارو دعا و استغاثه به درگـاه او و طـلب یاری از او بپردازد، حالت روانیاش چقدر بهبود خواهد یافت. به عـلاوه باید تـوجه داشـت کـه دعـا و تضرع به درگاه خـداوند بـاعث کاهش شدت اضطراب میشود؛ زیرا خداوند فرموده است: وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ [i]. پروردگار شمافرمود: «مرا بخوانید تا (دعای) شما را مستجاب کـنم». به هـمین دلیـل است که دعا و نیایش به درگاه خداوند از شـدت اضـطراب انـسان میکاهد.
اصولا صرف روی آوردن به خداوند از طـریق دعا و امیدواری انسان به استجابت خداوند متعال از طریق ثلقین این مطالب که احتمالا استجابت دعا توسط خداوند وجود دارد، منجر به کاهش اضطراب وی خواهد شد. اصولا اضطراب از عجز انسان در برابر حل تضادهای روانی نـاشی میشود و بخش بزرگی از نیروی روانی انسانی برای حل تضادهای روانی ناشی میشود و بخش بزرگی از نیروی روانی انسان برای حل تضادهای روانی مصرف میشود، به همین دلیل است که بیماران روانی منظور نورتیکها نمیتوانند به طور صحیح تـواناییها وامـکاناتشان را بروز دهند چون تضادهای روانی آنها نیرویشان را مصرف میکند و باعث بدون استفاده ماندن تواناییها و امکاناتشان میشوند؛ اما همین بیماران وقتی درمان میشوند و نیروی روانی آنان از قید و بند تضادهای روانی آزاد میشود، معمولا اظهار شادی و نشاط مـیکنند و نـیرویشان برای کار و تولید افزایش مییابد.
ملاحظه میفرمایید؛ همان نتیجهای که از یک روان درمانی موفق حاصل میشود از نماز استنتاج میگردد زیرا آن احساس امنیت و رهایی از اضطراب را که نماز در انسان ایجاد میکند باعث آزاد شـدن نیروی روانی او میشود، نیرویی که قبلا در زنجیرهای اضـطراب و نـگرانی مقید و زندانی بود. درنتیجه انسان حالت نشاط و طراوت را در تمام وجودش احساس میکند.
پزشک فرانسوی دکتر الکیس کارل ثابت کرد که: «نماز سبب ایجاد نشاط معنوی شخصی در انسان میگردد و همین حالت است که احتمالا مـنجر بـه شفای سریع برخی از بـیماران در زیارتگاه ها و معابد میشود.
سیرل برت روانشناس انگلیسی بعدها نظریه ویلیام جیمز را درباره تأثیر نماز مورد تأکید قرار داده و گفته است: «ما به واسطه نماز میتوانیم وارد انبار بزرگی از نشاط عقلانی شویم که در شرایط عادی یارای وصول بدان را نداریم. این مطلب مأخذ از تفکر یـکی از مـشهورترین روانشناسان بنام ویلیام جیمز است».
علاوه بر مسائل فوق اصولا نمازجماعت تأثیر درمانی مهمّی دارد، زیرا عزیمت به مسجد برای ادای نمازجماعت به فرد فرصت میدهد که همسایگان و بسیاری دیگر از افرادساکن محلّۀ خود را بشناسد و همین آشنایی موجب هـمکاری او بـا دیگران و ایـجاد روابط سالم اجتماعی وبرقراری دوستی و مودّت با مردم میشود. اصولا اینگونه روابط اجتماعی دوستانه و مودّتآمیز بادیگران نه تنها به رشـد شخصیت فردکمک میکند، بلکه نیاز به تعلق او را به گروه و پذیرش او را از سوی گروه تأمین و اشـباع مـینماید و ایـن خودعامل پیشگیری از اضطرابی میشود که برخی از مردم در اثر احساس تنهایی و انزوا و عدم تعلق به گروه و یا احساس عدم پذیـرش تـوسط گروه از آن رنج میبرند.
مطلب دیگر اینکه وضو به عنوان مقدمه نماز نه تنها موجب تطهیر جـسم از آلودگیها مـیشود بلکه تطهیر روح رادر برمیگیرد. با گرفتن وضو فرد احساس میکند جسم و روحش ازآلودگی گناهان و لغزشها پاک شده اسـتاین احساس پاکی و طهارت جسمی و روحی انسان را برای ارتباط معنوی باخداوند و ورود به حالت آرام سازی جسمی و روحی در نماز آماده مـیسازد علاوه بـر آن ثابت شده است که شستن قسمتهایی از بدن آن هم روزانه پنج بار و در فاصلههای مشخصی از کارهای روزانه باعث استراحت و آرامسازی عضلات و تخفیف شدت فشارهای جسمی و روانی میشود و لذا میبینیم که پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله سفارش فرموده است که: «انسان هنگام خـشم وضو بگیرد».
منابع
1-علل و درمان بیماریهای روحی، دکترسیدهاشم گلستانی
2-روانشناسی شخصیت، دکتر سعید شاملو
3-اسلام و قرآن، آقای راشد
4-قرآن و روانشناسی، دکتر عثمان نجاتی
5-انسان موجود ناشناخته، الیکس کارل
6-رفتار درمانی کاربرد و بازده، ترانسویلسون