■ نقش برجسته نماز عید فطر در قیام 17شهریور
در روز 13 شهریور سال 1357 " نماز و راهپیمایی میلیونی تاریخی عید فطر، به امامت حجة الاسلام والمسلمین دکتر مفتح در تپه های قیطریه برگزار شد . رهبری این تظاهرات را روحانیت مبارز تهران به عهده داشت . روزنامه اطلاعات تعداد راهپیمایان را بیش از سه میلیون نفر ذکر کرد . این تظاهرات بسیار آرام برپا شد و سربازان مستقر در بین راه ، با شاخه های گل و بوسه های مردم مسلمان روبرو شدند . در پایان راهپیمایی ، روحانیت مبارز مردم را به انجام راهپیمایی دیگری در روز 16 شهریور دعوت کرد. میلیونها تن از مردم مسلمان سراسر کشور که در عید فطر شرکت کرده بودند ، پس از انجام نماز ، علیه رژیم دست به راهپیمایی زدند. روزنامه اطلاعات ، خبر این مراسم را از شهرهای آمل ، گرگان ، ساری ، نجف آباد ، لنگرود ، قزوین ، اراک ، شیراز ، سبزوار ، فسا ، خرم آباد ، گالیکش ، اهواز ، بناب ، میاندوآب ، خوی ، اردبیل ، کرج ، آبادان ، یزد ، بهشهر و باختران گزارش کرد . در غالب مناطق کشور این مراسم به صورت آرام برپا شد لیکن در خمین ، فسا ، کرج و ایلام هشت نفر شهید و هشت نفر مجروح شدند . " ([1]) بنابراین این راهپیمایی مخصوص تهران نبود و در تمام شهرها انجام شد . اما آنچه در تهران موجب وحشت رژیم شد ، حضور میلیونی مردم بود . تهران ، هرگز چنین جمعیتی به خود ندیده بود . همین مسأله موجب شد که رژیم به فکر چاره بیفتد . در پایان این راهپیمایی ، تظاهرکنندگان خواستار برگزاری تظاهراتی دیگر در 16 شهریور شدند . اما دولت شریف امامی هر گونه اجتماع را ممنوع اعلام کرد . " ([2])
ماهیت مذهبی قیام 13 شهریور :
در انقلاب ایران ، جریانهای مختلفی حضور داشتند . جناح مذهبی ، به صورت جدی پس از سال 42 وارد عمل شد ، در صورتی که برخی گروههای مبارز غیرمذهبی ادعای قدمت بیشتری در مبارزه داشتند . جبهه های ملی ، سابقه ی مبارزاتی خود را به دوران ملی شدن صنعت نفت ( دهه ی 30 ) و حزب توده حتی خود را به اواخر دوران رضا خان ( دهه ی 20 ) نسبت می دادند . اما چه چیز موجب شد که انقلاب ایران ، یک انقلاب اسلامی باشد ؟ به نظر میرسد نماز عید فطر 1357، یکی از موثرترین عواملی بود که موجب شد اسلامی بودن قیام تثبیت گردد و مورد تأیید همه ی گروهها قرار بگیرد . مردمی که برای نماز عید بیرون آمده بودند ، پس از نماز به تظاهرات پرداختند . در واقع جمعیت یک میلیونی مبارز ، از خواندن نماز ، به عنوان اعلام مخالفت خود استفاده نمودند و این بسیار معنی دار است . جناحهای غیرمذهبی نهضت متوجه شدند که اگر بخواهند با مردم همراه شوند باید مذهب را به عنوان یک اصل مهم مبارزاتی بپذیرند . در روز 13 شهریور ، بین نماز و مبارزه پیوند برقرار شد . شعارهایی که در آن روز داده شد ، تماما ماهیت مذهبی داشتند . شعارهایی مانند " سکوت هر مسلمان ، خیانت است به قرآن " ([3]) ، " ان الحیاة ، عقیدة و جهاد " ([4]) "
برای حفظ قرآن ، مردم به ما ملحق شوید " ([5]) نکته ی جالب اینکه ، مردم پس از راهپیمایی ، نماز ظهر و عصر را در خیابان خواندند و این دوباره مطرح کردن یک نماد مذهبی در جریان مبارزه بود . حجة الاسلام هادی غفاری می گوید : "ساعت 6 صبح نماز [عید فطر ] تمام شده بود و مردم راه افتاده بودند و حالا ساعت 12:10 رسیده و ظهر شده بود . مردم شش ساعت این مسیر را آرام طی کرده بودند ... به هر حال در خیابان پهلوی برای نماز آماده شدیم . این جمعیت عظیم کنار خیابان وضو گرفته و نماز بسیار عارفانه ای خواندند ... نماز ظهر عید فطر روی آسفالت خیابان برگزار شد ؛ بدون هیچ زیراندازی من عبای خود را پهن کردم روی زمین و نماز خواندیم . نماز جماعت یک میلیونی در آن خیابان برگزار شد . به نظر من آن حرکت روز عید فطر ، سد مقاومت شاه را شکست ... نیازی نبود که مردم برای نهار خوردن جایی بروند ، از بس در بین مردم مواد خوراکی توزیع شده بود ... عده ای از مغازه دارها برای مردم شیرینی و میوه می آوردند . " ([6])
واکنش ارتش و شاه :
شاه از این واقعه کاملا غافلگیر شده بود . در هنگام راهپیمایی و " در مسیر این سیل ، گروههای انتظامی و پلیس و بعضی مأموران نظامی ، پنهان شدند و جاخالی دادند . " ([7]) دستگاه امنیتی نیز انتظار چنین رویدادی را نداشت و شاه به این دلیل به شدت از ساواک ناامید شد . امینی در مصاحبه ای ، میگوید "به شاه گفتم سازمان امنیت کارش چیست که در این روز عید فطر این جمعیت با این ترتیب رفته ؟ [شاه ] گفت : خاک بر سر این دستگاه ! " ([8]) اقدام مردم در برخورد با ارتش ، تجربه ی جالبی برای همه بود . مردم بر خلاف تمام انقلابها ، با سنگ و اسلحه به سربازان حمله نکردند . بلکه سعی کردند ، سربازان را به سوی خود جلب کنند . همین مسأله موجب شد که در تهران کسی زخمی نشود و اصولا سربازان احساس نمی کردند که با دشمنان و یا خرابکاران مواجه هستند . این حرکت مردم ، مورد تأیید و تشویق امام خمینی (ره) قرار گرفت . در نزدیکی حسینیه ارشاد ، چند ریو ارتش و شهربانی، مملو از سرباز ایستاده بودند. یکی از سرگردهای راهنمایی و رانندگی که با موتور سیکلت ایستاده بوده وقتی مردم برای او دست بلند کردند، او هم به مردم دست تکان داد و مردم با دیدن عکسالعمل مثبت او، سرگرد را به دوش گرفتند. در این حالت، احساس عمومی به نفع شهربانی و ارتش بالا گرفت، به گونهای که خود به خود این شعار بر سر زبانها جاری شد: «ارتش برادر ماست، خمینی رهبر ماست». برای اولین بار مردم دور خودروهای حامل سربازان مسلح را گرفته و شعار میدادند: «برادر ارتشی چرا برادر کشی؟» سربازان اصلا خلع سلاح شده بودند. با این شعارها چهرهی سربازان باز میشد و خنده به لبشان میآمد. گاهی تعدادی از مردم از دکان گلفروشی ـ که در مسیر راهپیمایی باز بود ـ گلهایی را میخریدند و به سربازان میدادند. نرسیده به حسینیهی ارشاد ، یکی از تظاهر کنندگان بالای ماشین ارتش رفت و این گلهای میخک را داخل لولهی هر یک از تفنگهای این سربازان گذاشت. این حرکت به لحاظ شکستن روحیهی ارتش و بالا بردن روحیهی مردم و ایجاد اعتماد به نفس ، خیلی مؤثر بود. ([9])
نظارهی تظاهرات عید فطر توسط شاه
خود شاه اصلا تصور نمیکرد که مخالفین او تا این حد جدی باشند. او که تجربهی سال 32 و خرداد 42 را داشت فکر میکرد با همان تدابیر معمولی میتواند مردم را آرام کند و به وعدههایی آنها را دلخوش نماید. اما زمانی که خود از نزدیک خیل راهپیمایان را مشاهده کرد، متوجه شد که این بار، با قضیهای کاملا متفاوت رو بروست . اوج تظاهرات مردم در هنگام ظهر 13 شهریور بود. نزدیک ظهر، هلیکوپترهایی بر فراز سر مردم میپرید. به زودی مردم آموختند تا به سوی این هلیکوپترها، مشت تکان دهند ، و شعارهای خود را فریاد کنند. یکی از این هلیکوپترها، نه متعلق به رادیو تلویزیون ، یا ژاندارمری و پلیس، بلکه از آن هوانیروز بود. "خسرو داد" فرمانده هوانیروز در کنار دست خلبان نشسته بود، در صندلی عقب کسی که با چشمان او حدقه در آمده، موج انسانها را مینگریست، و همچون خوابزدگان، هر گاه که خلبان اجازهی بازگشت میخواست، با سر پاسخ منفی میداد. او شاه بود. از بامداد آن روز ، با براه افتادن جمعیت خبرها جسته و گریخته به شاه رسید. اما هیچکدام از کسانی که طرف پرسش او قرار گرفتند، رقم تظاهرکننگان را از ده هزار بالاتر نبردند. درباریان میکوشیدند چون همیشه با «خاطر مبارک آسوده باشد» او را از واقعیت دور نگه دارند. اما هر چه روز به ظهر نزدیکتر میشد التهاب او فزونی یافت. سپهبد صمدیانپور رییس کل شهربانی کشور، وقتی پای تلفن خواسته شد، ناچار گردید فاش کند که جمعیت تمام جاده قدیم شمیران را گرفته ، ولی درگیری و مقاومتی وجود ندارد. چنین بود که شاه، ناگهان با فریاد از گارد خواست تا هلیکوپتر او را آماده پرواز کنند. فرح، درباریان ، هویدا و نظامیان گارد با حداکثر تلاش خود، تنها توانستند او را وادار کنند که سوار بر هلیکوپتر هوانیروز شود. ساعتی بعد ، او از بالا، با چشم خود میدید که سیل بیپایان جمعیت، فریاد زنان به مرکز شهر رسیدهاند. او هنگام بازگشت، در یک واکنش عصبی ، حاضران از جمله فرماندهان نظامی و هویدا و درباریان را به سختترین ناسزاها بست. فحشهای مستهجنی که تنها از زبان رضا شاه شنیده شده بود، همچون باران بر سر و روی حاضران باریده میشد. سرانجام از شدت خشم، لگدی بر بدنهی اتومبیل کورسی لامبرگینی محبوبش کوفت. سوار بر آن شده و رفت. گوئیا صدای آن یک میلیون تن در گوشش بود که تا فردا هیچ کس را نپذیرفت در این زمان، حتی فرح همسرش نیز امکان ملاقات با او نیافت».([10])
و در نتیجه کشتار و سلاخی در 17 شهریور
راهپیمای روز عید فطر، موجب تزریق نیرویی به ملت شد که روزهای بعد نیز به مبازه ادامه دهند. «نخستین واکنش شریفامامی ، در برابر راهپیمایی عظیم عید فطر، .... اعلام ممنوعیت راهپیمایی بود.([11]) اما مردم در روز 16 شهریور نیز راهپیمایی عظیمی به راه انداختند. دولت و شاه مجبور شدند از آخرین حربهی خود در روز 17 شهریور استفاده کنند: کشتار و سلاخی مردم بیدفاع. اما مردم به قدرت ایمان و مذهب پی برده بودند. از این راهپیمایی ، حاصل دیگری هم به دست آمده و آن پی بردن گروهها و دستجات سیاسی به تأثیر مذهب و نیروی سازماندهی جناح اسلامی نهضت بود. در صدها مسجد تهران، دستههایی جمع شدند ، که ساعتی بعد در پیج هر خیابان به هم پیوستند. جویبارهایی که چون به دریا رسیدند، ترس از وجودشان رخت بر بست. هر کس در پناه جمع، خود را قادر به انجام هر غیرممکنی دید. ([12]) امام خمینی (ره) در 15 شهریور به مناسبت این راهپیمایی عظیم پیامی صادر نمودند. در این پیام آمده است: «مردم مسلمان ایران به دنبال برگزاری نماز عید ، دست به عبادت ارزندهی دیگری زدند که آن فریادهای کوبنده علیه دستگاه جبار و چپاولگر برای بر پا داشتن حکمت عدل اسلام است که کوشش در این راه از اعظم عبادات است. .... نهضت خود در ادامه داده و هرگز سستی به خود راه ندهید که نمیدهید».([13]) واقعهی روز عید فطر، کشورهای خارجی را نیز به نقش گروههای مذهبی و رهبری امام خمینی واقف ساخت. «مجموع تأثیرات راهپیمایی عید فطر، تا روزها پس از آن واقعه، در سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس ، فرانسه ، اسرایلی ، مسکو و کشورهایی که خود را به نحوی درگیری علاقمند رویدادهای ایران میدیدند ، بررسی میشد .. توجه اصلی از گروههای سیاسی به جانب نجف و تهران برگشت».([14])
[1] . مؤلفین ؛ هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی ؛ بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ، صفحه 902
[2] . نعمتی زادگان ، مرتضی ؛ مبارزات شهید دکتر باهنر ؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صفحه 126
[3] . مجموعه برنامه " داستان انقلاب ا" از رادیو BBC ؛ تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران ، نشر تفکر ، 1373 ، صفحه 282
[4] . غفاری ، هادی ؛ خاطرات ؛ حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی ، 1374 صفحه 280
[5] . همان ، صفحه 281
[6] . همان ، صفحه 282
[7] . بهنود ، صفحه 778
[8] . مجموعه برنامه " داستان انقلاب " از رادیو BBC ، صفحه 283
[9] . غفاری ، صفحه 280
[10] . بهنود ، صفحات 774-778
[11] . همان ، صفحه 780
[12] . همان ، صفحه 771
[13] . امام خمینی ، صحیفه ی نور ، جلد سوم ، صفحه 5و454
[14] . بهنود ، صفحه 782