■ نماز های بی اثر
اگر نماز انسان را از کارهای بد و ناشایست باز می دارد. چرا برخی از نمازگزاران مرتکب گناه می شوند
از نظر قـرآن مجید یـکی از آثار نماز این است، که انسان را از ارتکات کارهای بد و ناروا باز میدارد، آنجا که می فرماید:
(و اقم الصلوة ان الصلوة تـنهی عن الفحشاء و المنکر)[1]
نماز را بپادار، که نماز انسان را از کارهای بد و ناروا باز میدارد، ...) با این حال ملاحظه مـی شود که برخی از نمازگزاران بـه گـناه و کارهای بد آلودهاند، و نماز در کردار و گفتار آنان اثری نمیگذارد، در این صورت معنی آیه یاد شده چیست؟
پاسخ:
اصولا باید توجه نمود، که پایه استوار برای بازداری انسان، از خلاف و گناه، همان ایمان و یاد خدا است، انسان غافل از خدا، به سرانجام اعمال و کردار خویش نمیاندیشد، و برای ارضای تمایلات و غرایز سرکش خود، حد و مرزی نمیشناسد.
برعکس یاد خدائی که از تمام کارهای کوچک و بزرک ما آگاه است، خدائی که از آنچه در زوایای روانمالانه گرفته و یا از اندیشه ما میگذرد مطلع و با خبر است، ما را از خودکامگی و هـوسرانی و «مرزنشناسی» باز میدارد.
یگانه راه طـبیعی و مؤثر و پیوسته، برای کنترل غرائز و خواستهای نامشروع، یاد خدا، یاد مقام اولیای خدا، یاد کیفرهای خطاکاران، و یاد پاداش فرمانبرداران او است.
قرآن مردان خدا را چنین معرفی میکند:
«رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر اللّه[2]» مردانی که بازرگانی و داد و ستد آنان را از یاد خدا بـازنمیدارد، ناگفته پیـدا است، غفلت از خدا و بیخبری از او، موجب تیرگی عقل و خرد، و کم فروغی نور وجدان می گردد، و یک چنین فردی نمیتواند در جرگهء مردان خدا قرار گیرد.
امیر مؤمنان(ع)برای یاد خدا، اهمیت خاصی قائل شده و درباره آن چنین میگوید.
ان اللّه جعل الذکر جلاء للقـلوب، تسمع به بـعد الوقرة و تبصر به بعد العشوة و تنقاد به بعد المعاندة[3]
خداوند یاد خود را صیقل و روشنائی دلها قرار داده که در پرتو آن، پس از کری میشنوند، و پس از تاریکی میبینند، و بعد از دشمنی و ستیزه، فرمان میبرند.
علی(ع)در این جملهها، «غفلت»را یک نوع کری و کـوری بـرای دلهـا میداند، که موجب سرکشی و ستیزه و دشـمنی انـسان بـا حق و حقیقت میگردد، و در برابر آن، «ذکر» و «یاد خدا»را مایه شنوائی و روشنی دل معرفی میکند که نفس سرکش را مهار کرده و او را از ستیزگی با حقیقت بازمیدارد.
بنابراین بیان، یک فرد غـافل از خـدا و کـیفرها و پاداشهای او، بسان سوار کور و کری است که بـر اسـب سرکشی سوار باشد، بدون گفتگو است، او را به سنگ ها خواهد کوبید و در میان درهای پرتاب خواهد کرد ولی افرادی که دلهائی بیدار و متذکر دارند، واکنش اعمال خـود را از نـزدیک مـشاهده می کنند، سخن حق را کاملا میشنوند، و نفس سرکش را با یاد خدا، مهار مینمایند.
امام باقر(ع)در ضـمن اموری که به یکی از دوستان خود سفارش می کند، میفرماید: همواره به یاد خدا باشید، زیرا یاد خدا، میان انسان و ارتکاب عمل خلاف مانع، و حائل میگردد[4]
اصبغ بـن نـیاته مـیگوید:امیر مؤمنان فرمود: در دو موقع بیاد خدا باش یکی «هنگام مصیبت» و دیگری «وقتی که با گـناه و خـلافی روبرو میشوی» و یاد خدا در موقع روبرو شدن با گناه مهمتر است زیرا یاد وی، میان انسان و گناه حـائل میگردد.
اما یاد خـدا درجاتی دارد و هرگز یکنواخت نیست، گاهی به مرحلهای می رسد، که انسان را در برابر هر نوع گناه بـیمه می کند و ارتـکاب گناه، به صورت یک محال عادی در میآید، آنان افرادی هستند که در پرتو یاد خدا، قلوبی آرام، دلهائی بیدار، دیدگانی پرفروغ، گوشهائی شـنوا، و نـفوسی فرمانبردار دارند.
در بـسیاری از مردم یاد خدا، در درجه متوسطی قرار می گیرد، مثلا افرادی پیدا میشوند که در عین اینکه به برخی از گـناهان آلوده مـیگردند، ولی به هیچ وجه حاضر نمیشوند خونی را بریزند، مال یتیمی را بخورند، به ناموس کسی تجاوز کنند.زیرا می دانند که کـیفرهای الهـی در این موارد بسیار سخت و سنگین است و وجدان آنها در برابر این گناهان مقاومت میکند.
گاهی یاد خدا به قـدری ضـعیف و کم فروغ می گردد، که فقط به صورت زمینهای برای ترک گناه جلوه می کند، چه بسا عوامل نـیرومندتری، اثر ایـن زمـینه را خنثی میسازد. ولی هرگاه یاد خدا در همین صورت که به اصطلاح علت ناقص است پرورش داده شود، میتواند انسان را در آیـنده از بـسیاری از گناهان باز دارد.
نماز وسیله یاد خدا است
یکی از اسرار نماز این اسـت کـه انـسان را بیاد خدا میاندازد و خود قرآن یکی از رموز نماز را همین معرفی می کند چنانکه میفرماید:
«اقـم الصلاة لذکری[5]» نماز را برای یاد من بپادار.ناگفته پیدا است، از آنجا که نماز عبادت است و آنرا باید به قصد تقرب، برای خـدا انـجام داد، طبعا موجب یاد خدا خواهد بود.
گذشته از این جملههائی به زبان جاری میکند که همگی باعث تـوجه بـه خدا و مایه یاد او است، مثلا سوره حمدی را که در حال نـماز مـیخوانیم مـتضمن ستایش خدا و بیان صفات و افعال او است و همچنین اسـت اذکار دیـگر نماز.
اثری که نماز در روح و روان ما میگذارد، همان ایمان و یاد خدا است، و یاد خدا همانطور که گفته شد درجـاتی دارد، و درباره افرادی که از ارتکاب بسیاری از گناهان پروائی ندارند، یاد خدانسبت بترک گناهان بـصورت یـک زمـینه است نه علت تامه و به عـبارت دیـگر: مقصود قرآن که میفرماید نماز انسان را از ارتکاب امور ناشایست بازمیدارد، این نیست که این کار، اثر قطعی و غـیرقابل انفکاک نماز است بطوری که هر فـرد نمازگزار، در برابر تمام گناهان مـعصوم مـیگردد، بلکه مقصود این است که نماز مـوجب یـاد خدا و سبب توجه به مقام ربوبی میشود، و اثر طبیعی یک چنین توجه، این است که انسان را از گـناه و خـلاف باز بدارد، در او زمینه روح اطاعت و تـرک گـناه پدی آورد، ولی در عـین حال چه بسا مـمکن اسـت بر اثر ضعف تـوجه بـه خدا، عوامل نیرومندتری اثر آن را خنثی سازد[6]
خلاصه اینکه اگر نماز، نماز باشد در همه کس تأثیر در برابر گناه خواهد گذارد گـاهی ایـن تأثیر زیاد و زمانی کمتر است و ایـن بـا تفاوت گـناهان و تـفاوت نمازها تـغییر پیدا میکند.
گذشته از این بیان، پاسخ دیـگری نیز در اینجا هست و آن اینکه: نماز همه افراد نمازگزار را، از برخی گناهان باز میدارد و در عین حال زمینه را برای ترک گـناهان دیـگر آماده میسازد، زیرا نمازگزار ناچار است که بـرای صـحت و قـبولی نـماز از بـرخی از گناهان اجتناب ورزد.مـثلا یـکی از شرائط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسائلی است که در آن بکار میرود، مانند آب وضو و غسل و مکان و جـامهای کـه در آن نـماز میگزارد. کمکم این موضوع سبب میشود که گـناهان زیـادی را تـرک کـند.و در کـار و کـسب از هر نوع حرام اجتناب ورزد، زیرا بسیار مشکل است که یک فرد تنها در امور مربوط به نماز، به حلال بودن آنها مقید شود و در موارد دیگر بیپروا باشد.
شاهد این گفتار این اسـت: کسانی که تارک نماز هستند، با ترک این فریضه بسیاری از فرائض را مانند روزه، حج، زکاة، و خمس را ترک میکنند و فرقی میان حلال و حرام پاک و ناپاک نمیگذارند ولی بر عکس کسانی که لا اقل صورتی از نماز را انجام می دهند طبعا قسمتی از گناهان را بخاطر آن ترک میکنند، تا چه رسد به افرادی که این فریضه را بصورت کاملتری انجام می دهند آنان نسبت به طبقه فوق، گناهان بیشتر و یا همه را ترک مینمایند[7]