■ آثار عاطفي و رواني نماز
حجت الاسلام دکتر ابوالفضل ساجدی
هیئت علمی موسسه امام خمینی
تهییه مرکز تخصصی نماز
در اين مقاله از تأثير نماز در صفات و حالات راسخ و غيرراسخ رذيله يا حسنه مانند محبت و عشق، كينه و نفرت، خشم و غضب، بيم و اميد، يأس و اضطراب، شادي و نشاط، غم و مانند آن، سخن به ميان ميآيد. نماز با شکوفا نمودن ارزشهاي عاطفي و تعديل اميال نفساني و جهتدهي به انگيزههاي دروني، انسان را به مقامات بلند معنوي ميرساند.
براي تعديل عواطف و تربيت انسان كافي است که در مبادي ذهني و قلبي او تصرّف شود. تغيير برداشت و خواست يا نگرش و گرايش انسان در جهت اهداف مطلوب اسلامي و جهتدهي سلايق و علايق او در جهات الهي دو نتیجه مهم در پی دارد: اولاً موجب شناخت متعلّقات مفيد و مضرّ میشود. ثانياً سبب تعلّق اميال به متعلّقات مفيد، تنفر طبع از متعلّقات مضر و جهتگيري صحيح واکنشهاي عصبي، بدني و رفتاري خواهد بود.[1]
تربيت عاطفي نماز، به ارتباط انسان با منبع عاطفه و رحمت لايزال الهي برميگردد. هنگامي که نمازگزار متوجه نماز ميشود، خداي مهربان به او نظر لطف فرموده،[2] او را مورد رحمت و مغفرت بيکران خود قرار ميدهد. پيامبر گرامي اسلامd در سفارشهاي خويش به ابوذرw ميفرمايند:
"انسان با ايمان هرگاه به نماز ميايستد، رحمت پروردگار عالم تا عرش او را احاطه نموده، فرشتهاي بر او گماشته ميشود که ندا ميکند: فرزند آدم! اگر ميدانستي در نماز چه نصيب تو ميشود و با چه کسي سخن ميگويي، هرگز از آن باز نميايستادي!"[3]
با استفاده از شواهد و قرائن بهدست ميآيد که نماز کارويژههايي حياتي در زمينه ابعاد عاطفي و انگيزشي زندگي انسان به همراه دارد که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
اضطراب، افسردگي و نبود آرامشِ روحي و رواني، گمشدة زندگي مدرن امروز است. انسانها بهعلت مشکلات زندگي و گرفتاريهاي محيطي اضطرابی مداوم را تجربه ميکنند. در اين ميان، نماز نقش بسيار ارزشمندي در کاهش استرسها و اضطرابها دارد. نماز باعث تمدد اعصاب و آرامش رواني در نمازگزاران ميگردد. نمازگزاراني که در زندگي ناملائماتي تجربه ميکنند، با اتکای به عبادت معنوي نماز و با توجه به خداوند متعال، فشارهاي رواني را پشت سر ميگذارد. میتوان گفت اين تأثير مهم نماز در درمان اضطراب، از جهاتی همانند تأثير روش روان درماني برخي درمانگرانِ رفتارگرايي معاصر در درمان اضطراب بيماران رواني است كه از راه درمان از راه آرامسازي يا درمان از راه كاهش حساسيت انفعالي انجام ميگيرد.[4] روان درمانگراني مانند"ژوزف و لپه" از روشي پيروي ميكنند كه به"منع متقابل" معروف است و نام "درمان از راه آرامسازي(حساسيتزدايي)" يا "درمان از راه كاهش حساسيت انفعالي" بدان اطلاق ميشود. در اين روش درمانگر ميكوشد ميان موارد اضطرابانگيز و واكنش مخالف اضطراب يعني همان حالت تمدد اعصاب رابطه ايجاد كند. ميبينيم كه وجه تشابه ميان روش رواندرماني كه رواندرمانگران رفتارگر استفاده ميكنند و اثر درماني منتج از نماز، بسيار مشهود است.
نمازگزار پس از نماز، به ذكر دعا و تسبيح ميپردازد و اين خود به تداوم حالت تمدد اعصاب و آرامش رواني كمك ميكند. انسان در دعا با خداي خود به مناجات ميپردازد و از مشكلاتي كه او را در زندگي مضطرب و ناراحت ساخته است، به درگاهش پناه ميبرد. با بازگو كردن مشكلات اضطرابانگيز در چنين حالتي از آرامش رواني، منجر به رهايي از اضطراب از راه ايجاد ارتباط شرطي جديد ميان مشكلات و حالت تمدد اعصاب و آرامش رواني ميشود. بدين ترتيب مشكلات بهتدريج قدرت اضطرابزايي خود را از دست ميدهد و با حالت تمدد اعصاب و آرامش رواني كه حالتي مخالف اضطراب است بهصورت رابطهاي شرطي شده، پيوند مييابد.[5]
در آيات و روايات خصوصيت اضطراب زدايي نماز، مورد توجه قرار گرفته است. در آيه 277 سوره بقره تأکيد شده است که نمازگزاران از خوف و حزن بري هستند[6] خوف بهمعناي ترس و واهمه از آينده است و حزن بهمعناي ناراحتيهاي گذشته است.[7] بنابراين نماز هم انسان را در برابر ناملائمات گذشته و هم آينده بيمه ميکند. نماز، با ارزشترين ذکر خداوند است. ذکر خداوند در هر حال سبب آرامش، طمأنينه و آسايش روحي و رواني ميگردد.[8]
علاوه بر مسائلي كه ذكر شد، بيان مشكلات و مسائل پس از نماز موجب آرامش رواني ميشود. اين فرصت مقتنم، فقط در اختيار افرادي قرار ميگيرد كه به اقامه نماز ميپردازند. بهطور كلي تحقيقات متعدد روان شناسان نشان ميدهد كه حالت رواني انسان با آشكار كردن مشكلات در حضور يك دوست صميمي يا درمانگر رو به بهبود ميرود. حال تصور كنيد كه همين انسان اگر مشكلات خود را با خدا بازگو كند و پس از نماز به مناجات با پروردگار و دعا مشغول شود و از درگاه او طلب ياري کند، حالت رواني او تا چه اندازه بهبود پيدا ميكند. ملاحظه ميشود كه همان نتيجهاي كه در يك رواندرماني مؤثر و موفق حاصل مي شود، از نماز نيز بهدست ميآيد، زيرا آن احساس امنيت و رهايي از اضطراب را كه نماز در انسان ايجاد ميكند، موجب آزاد شدن نيروي رواني او ميشود كه اين آزادي ضامن ايجاد سلامت روان است. نيرويي كه قبلاً در زنجيرهاي اضطراب، نگراني و افسردگي، مقيد و زنداني بود.[9]
تأثير نماز در کاهش اضطراب و افسردگي در مطالعات و تحقيقات روانشناختي تأييد شده است. دكتر توماس هايس لوپ در اين باره توضيح ميدهد :
"مهمترين مطلبي كه در من در طول چندين سال تجربه و آزمايش بهدست آوردهام اين است كه بهترين وسيله براي درمان بيخوابي، نماز و نيايش است. با اين قيد كه من پزشكم و اين سخن را ميگويم كه نماز بهترين وسيلهاي است كه تاكنون براي توسعه اطمينان و تسكين اعصاب و آسايش و نشاط شناخته شده است، كه زمينة بيخوابي را بر طرف ميگرداند. بهعبارت دقيقتر مهمترين وسيلة ايجاد آرامش در روان و اعصاب انسان نماز است."[10]
تحقيقاتي که در ايران به انجام رسيده است نيز گوياي نقش بيبديل نماز در سلامت روان انسان است. موسوى و همكاران (1380) پژوهشى با هدف تعيين رابطه نحوه بهپادارى نماز با اختلال افسردگى اساسى بر روى صد بيمار مراجعه كننده به درمانگاه بيمارستان خورشيد (1375) اصفهان انجام دادند. بدين ترتيب پرسش نامهاى در مورد نحوه بهبرپادارى نماز را بر روى بيماران(بهعنوان گروه آزمودني) و همزمان صد نفر از افراد غير بيمار (بهعنوان گروه گواه) تكميل كردند. تحليل دادهها توسط آزمون t و X2 صورت گرفت نتايج نشان داد كه رابطه معنادارى[11] بين نحوه بهپادارى نماز و افسردگي و عدم افسردگي وجود دارد.[12]
جليلوند واژهاى(1378) پژوهشى با هدف بررسى رابطه پایبندى عملى به تقيدات مذهبى (نماز) و اضطراب دانش آموزان دبيرستانى شهر تهران در سال تحصيلى 76ـ 75 انجام دادند. در اين پژوهش 501 دانش آموز دختر و پسر از مناطق نوزدهگانه آموزش و پرورش شهر تهران با پرسشنامه اضطراب كتل و پرسش نامه سنجش ميزان پاى بندى عملى به تقيدات دينى(نماز) آزمون شدند. نتايج نشان داد كه بين نماز و اضطراب رابطه منفى و معنادار وجود دارد.[13]
رادفر و عروجى (1380) در پژوهشى با هدف نقش پاى بندى عملى به نماز در ميزان شيوع اضطراب انجام دادند. در اين پژوهش چهارصد دختر دانش آموز از نواحى سهگانه آموزش و پرورش شهر قم بهوسيله پرسش نامه اضطراب كتل و فرم سؤالاتى كه جهت ارزيابى پایبندى عملى به نماز طراحى شده بود، آزمون شدند. نتايج نشان داد كه افرادى كه نمره نماز بالاترى دارند (توجه و پاى بندى بيشترى نسبت به اقامه نماز دارند) از اضطراب كمترى برخوردارند.[14]
دكتر "آكيروماتسوموتو" مدير كانون تعليماتي مطالعات و تحقيقات مربوط به خاورميانه در دانشگاه دولتي ژاپن كه چند سال پيش به اسلام گرويده است، تأثير نماز را در تسكين روح و آرامش نفس در نامهاي به يکي از دوستان مسلمان خود چنين به تصوير ميکشد.
"گاهي آن دفترچة نماز را كه شما براي من لطف نموديد نگاه ميكنم و مطابق توضيحات آن با خود نماز را اقامه ميكنم. فهميدم كه نماز خواندن براي تسكين روح خود تأثيري خوب دارد. مثلا روزي كه در محل كار خود با مسائل ناراحت كننده مواجه ميشوم به خانه بر ميگردم و نماز ميخوانم تا نفس خود را آرام بسازم ... ."[15]
يكي از علل نقش نماز در آرامش روان بسترسازي براي تكيه به موجود برتر است. احساس اتكای به چنين موجودي آرامش آفرین است. انسان بهرغم تواناييهايي كه دارد موجودی است ضعيف كه بهسادگي به یأس و نااميدي ميگرايد. تكيه به قدرت مطلق، او را از يأس باز مي دارد و آرامش را برايش به ارمغان ميآورد.
تمام شواهد مذکور نشان از اين دارد که نماز ميتواند اضطراب، نا آرامي، تشنجهاي عصبي، اختلالات رواني را کاهش داده و آسايش رواني، طمانينه، عزت نفس و سلامت رواني را به دنبال آورد.
زندگي انسان پیوسته آماج مشکلات، گرفتاريها و درماندگيها است. اين مشکلات، در زندگي مدرن فراوانتر، پيچيدهتر و آزاردهندهتر شده است. متخصصين راههاي بسیاری را پیشنهاد میکنند بهمنظور اینکه ظرفيت انسان را در مقابل مشکلات و گرفتاريها بالا رود. يکي از دسترس پذيرترين راهها براي جوامع ديني، مناسک و اعمال عبادي و معنوي است. کليفورد گيرتز جامعهشناس، اسلامپژوه و نظريهپرداز فرهنگ بعد از مطالعات و مشاهدات فرواني که در مراکش و اندونزي روي مسلمانان انجام داد، به اين نتيجه رهنمون شد که دين، تبيينهاي نهايي درباره جهان را برعهده دارد. يعني؛ دين تلاش ميکند که يک معناي نهايي و يك هدف نظمدهندة بزرگ براي جهان معرفي کند.[16] از نظر گيرتز اين عملکردِ دين توجيه روانشناختي دارد و به علاقمندي انسان به سامانمندي جهان باز ميگردد. از يک طرف انسان علاقه دارد جهان را داراي نظم ببيند و از سوي ديگر رويدادهاي شگفت آور و نابهنجاري وجود دارد که با وسايل طبيعي قابل تبيين نيستند. رخدادهایي چون مرگ، خواب و خيال، بلاهاي طبيعي، رنج و شرور و توفيق شروران و رنجش نيکان از اين جملهاند. دين سعي ميکند تجربههاي تلخ زندگي و رخدادهاي نابهنجار را که به بي سروساماني جهان دامن ميزند، معنادار و توجيه پذير سازد.[17]
برداشت فوق از دين و باورهاي ديني و اعمال و رفتار مذهبي برداشت درست و مطابق شواهد ديني است. در سوره بقره مؤمنين مأمور شدهاند که هنگام مشکلات و گرفتاريها به نماز پناه ببرند؛ "وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ"[18]. پایین درجة معناي آيه اين است که هنگام گرفتاريها نماز بخوانيد. گويا نمازگزاردن در آسانسازي و رفع مشکلات نقش دارد. مقارنت نماز و صبر در آیه نشان ميدهد که براي کاهش آسيبهايي که مشکلات بر افراد تحميل ميکند بايد آستانه تحمل افراد بالا برده شود. از امام صادقj نقل شده است: "هرگاه غمي از غمهاي عالم دامنگيرتان شد وضو بگيريد و به مسجد برويد دو رکعت نماز بخوانيد و دعا کنيد".[19] روايات ديگري نيز وارد شده است که در آن به نقش نماز در رفع غم و گرفتاريها اشاره شده است.[20]
" نورمن وينسنت گريسي" به نيکويي يادآوري کرده است: "دعا و نماز، بزرگترين نيرويي است كه براي مبارزه با دشواريهاي زندگي روزانه و بهدست آوردن آرامش روحي، شناخته شده است. گفتگو با خدا، بايد عادت هميشگي انسان شود؛ نه اينكه چون درماندگي به نهايت رسيد، رو به خدا كنيم ... نخستين قاعدة دعا و نيايش، آن است كه ضمير ما را آرام ميكند و قلب دردناك ما را شفا ميبخشد و در كاري كه در پيش داريم بصيرت و روشني فراهم ميآورد.[21]
بنابراین نماز و نيايش، عامل سازندهاي است كه مقاومت و ايستادگي انسان را در نشيب و فرازهاي زندگي، حفظ ميكند و نمازگزار را در هر خير و شري و در هر اقبال و ادباري حفظ ميکند. سادهترين تحليل اين مدعا اين است که نمازگزار در مشکلات به خداوند اتکا ميکند و او را در گرفتاريها خود سهيم ميشمارد؛ در حالي که انسان محروم از نماز و دعا هنگام بروز مشكلات، خود را تنها ميبينيد. لذا، در دعا نوعي رابطه عاطفي بين انسان و خداوند بر قرار مي شود كه اين خود عاملي براي برونريزي عاطفي در فرد ميشود.[22]
[1] . از تفاوتهاي اساسي الگوي اسلامي و غيراسلامي تربيت عاطفي، تفاوت آنها در تعيين متعلّقاتِ مطلوبِ عواطف از يکسو و هدفي که در هدايت عواطف بهسمت متعلّقات مطلوب دنبال ميشود، از سوي ديگر و شناخت و بينشي که زيربناي تشخيص مطلوبيت را تشکيل ميدهد، از سوي سوّم است.
.[2] رسول خداd : " اذا قام العبد المومن في صلاته نظر الله عزوجل اليه" ؛چون بنده مؤمن در نماز خويش بايستد، خداوند به او مىنگرد( به او توجه خواص دارد)(وسائل الشيعه، ج3، ص21).
[3]. يَا أَبَاذَرٍّ مَا مُؤْمِنٍ يَقُومُ مُصَلِّياً إِلَّا تَنَاثَرَ عَلَيْهِ الْبِرُّ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْعَرْشِ وَ وُكِّلَ بِهِ مَلَكٌ يُنَادِي يَا ابْنَ آدَمَ لَوْ تَعْلَمُ مَا لَكَ فِي الصَّلَاةِ وَ مَنْ تُنَاجِي مَا انْفَتَلْت ( مجلسي، بحار الانوار، ج 74، باب 4، صص 76 ـ 78، ح 3). همچنين علامه مجلسي نقل ميفرمايد: براى نمازگزار سه چيز است؛ چون به نماز ايستد، خوبيها از اطراف آسمان بر سرش فرود آيد و ملائكه از زمين تا فراز آسمانها پر ميشوند و ملكى فرياد ميكند: اى نمازگزار اگر بدانى كه با چه كسى مناجات ميكنى هرگز غفلت نخواهى كرد(مجلسی، بحار الأنوار، ج 74، ص 80).
[4] . ریدرز دایجست، معجزههای دعا و نیایش، ص ۶.
[5]. نقش نماز در روان درماني، مجله تربيت، دي 1375، شماره 114، ص 23.
.[6] "إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ"؛ كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زكات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين مىشوند(بقره: 277).
[7]: شیخ طبرسى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج1، ص261.
[8]الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (رعد:28).
[9] . نقش نماز در روان درماني، مجله تربيت، دي 1375، شماره 114، ص 23.
[10] . کارنگی، دیل، آيين زندگي، ص 249.
[11]. معناداري رابطه ميان دو پديده در تحليلهاي آماري بهمعناي رابطه علي و معلولي و تأثير و تاثر ميان دو پديده است.
[12] . دبير خانه ستاد مرکزي اقامه نماز، فصلنامه نيايش، شماره 5، بهار 1380، ص 135.
.[13] دبير خانه ستاد مرکزي اقامه نماز، فصلنامه نيايش، شماره 5 بهار 1380، ص 135.
[14] . دبير خانه ستاد مرکزي اقامه نماز، فصلنامه نيايش، شماره 5 بهار 1380، ص 135.
[15] . شجاعي، علي ، سلامت روان در پرتو نماز، ص 63.
[16] . پالس، دانيل ، هفت نظريه در باب دين، ص345.
[17] . ر.ک. هميلتون، ملکم ، جامعه شناسي دين، ص267 ـ 269.
[18]. بقره: 45.
[19] عن الصادق j: "مايمنع احدكم اذا دخل عليه غم من غموم الدنيا ان يتوضا، ثم يدخل المسجد فيركع ركعتين، يدعو الله فيها"(وسائل الشيعه ج5، ص 264).
[20]. از جمله روايات ذيل که دلالت ميکند بر اینکه ميان غم و ناراحتيها و نماز رابطه معکوس برقرار است: "صلاة الليل ... تذهب بالهم"(وسائل الشيعه، ج5، ص 272).
[21] . شجاعي، علي ، سلامت روان در پرتو نماز، ص 62.
[22] . راهنماي پژوهش در قرآن و علوم روز، ص 191.