■ آثار روانشناختی نماز در مقابله با جنگ نرم از منظر قرآن
نماز و اقامه واقعی آن یکی از سلاحهای مهم فکری و معنوی است که قرآن کریم در برابر تهدیدات فکری و فرهنگی دشمنان اسلام آن را مطرح نموده و بهرهگیری از آثار روانی نماز را در مقابله با جنگ نرم و زیر شاخههای آن از جمله تولید بحران و فتنه مطرح ساخته است.
*آثار روانشناختی نـماز در مـقابله با جـنگ نـرم
الف)جهت بـخشیدن بـه زندگی
یکی از مشکلات عصر جدید، احساس روزمرگی و بیهودگی انسان است به این صورت که از درون عمیقا احساس پوچی و بیمحتوایی میکند و راههای شناخته شده مطمئنی فرا روی خویش نمییابد و یا آنها را نمیشناسد. فردریک مایریکی از دانشمندان تربیتی معتقد است:
این دوران،دوران سرخوردگی است. خوشبینی که از ویژگیهای مهم انسان بوده در اثر جنگها بحرانها و بورز خودکامگیها تضعیف شده و یا از بین رفته است و در عین حال بسیاری از اما احساس میکنیم که میان تهی هستیم.[1]
از عوامل مـوثر در پیـدایش این حالت روحی،فاصله گرفتن بشر از مذهب و رویکرد عجولانه و شتابنده او به علم پس از تجدید حیات علم در اروپاست. او به تصور جایگزینی علم و به جای مذهب کوشید تا پیوندهای دینی خود را بگسلد ولی در این راه ناکام شـد و عـلم از عهده تامین خواستههای او برنیامده و دیگر جایگزینی برای آن وجود نداشت لذا از درون احساس خلاء،بیهودگی و پوچی نمود.
نماز پیوند میان آدمی و بینهایت است.رشتههای چنین ارتباطی از زمین به آسمان برقرار مـیشود و عـلاوه بر اتصال روح به مطلق وجـود، انسان احـساس پرمحتوی و معنا و سرشار و امتناع میکند.زیرا هر نوع ارتباطی بر انسان تأثیر معینی بر جای میگذارد و به همان میزان و متناسب با همان«تصویر فرد از خویشتن»نیز تغییر مییابد.
هراندازه کیفیت نماز متعالی بـاشد سرمایههایی کـه عاید جان آدمی میشود گـرانسنگتر خـواهد بود.تا جائی که اولیای خدا،با نماز و یاد خدا،خود را نیازمند به چیز دیگری نمییافتند.
یکی از عواملی که زندگی را از حالت روزمرگی و پوچی خارجی نموده و به آن شادابی،تنوع و تحول خاصی میبخشد وجود برنامهای منجسم منظم برای ارتباط انسان و خدا در پنج نوبت شـبانه روز اسـت.پنج وعده ای که در حقیقت پنج میعادگاه ملاقات محب و محبوب میباشد هر نماز تا نماز بعد به انسان بهانهای برای زیستن دلیلی برای بودن می بخشد.گفتگوهای روزانه عاشق و معشوق،در آدمی این احساس را زنده میکند که تا زمـانی کـه کسی را بـرای گفتگو و ارتباط حاضر میبیند زندگی قابل زیستن است به ویژه آنکه طرف گفتگو،محبوب دلها و هستی آفرین باشد از سـوی دیگر چنین ارتباطی به نمازگزار تفهیم میکند که:
-عالم هستی چون مخلوق خدای تعالی اسـت،دوستداشتنی میباشد.
-عالم هـستی،بیهوده و بـیمعنا خلق نشده است.قرآن کریم نیز براین معنا تکیه دارد که
« أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ» مومنون: 115
-انسان نیز به عنوان زیرمجموعه عالم هستی،بیهوده و بـیمعنا آفـریده نشده است بلکه در خلقت او منظوری اساسی و مهم نهفته است.
-عبادت پروردگار به معنای وسیع آن که منتج بـه رشـد و بـالندگی و آدمی میشود از منظورهای و مقاصد اصلی خلقت انسان تلقی شده است به مصداق آیه شریفه« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ» ذاریات:56
*ب)نماز سـپر دفاعی در مقابل گناه
این واقعیت که آدمی،موجود آسیب پذیر بوده و خطر آسیبهای اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی او را همچنان تهدید مـیکند،مطلبی انکارناپذیر است.به ویژه در عصر حـاضر کـه تقابل فرهنگها و اندیشهها در مواردی به نوعی تهاجم فرهنگی غرب علیه اسلام مبدل گردیده است.این مسئله از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. ماهیت تهاجم فرهنگی،تقریبا بر همگان روشن است.اما شاید مکانیزم های اصلی و راهکارهای مقابله با آن، به این مقدار روشـن نباشد.
نماز یکی از موثرترین و مطمئنترین شیوههای مقابله با آسیبهای اخلاقی است.نماز از جهاتشناختی و نیز عاطفی،همچون سپر دفاعی نیرومندی عمل مینماید.از یک سو، نمازگزار با درک رابطه خویش با خدا از نسبت و رابطه موجودی بینهایت کوچک با بینهایت بزرگ آگاه شده و در محضر چـنان بـزرگی،به خود اجازه تخطی و جسارت به ساحت اقدس او را نمیدهد و به عبارت دیگر گناه نمیکند،زیرا گناه به معنای شکستن حدود و حریم الهی است و از جهت دیگر،چون خود را از همه ابعاد نیازمند به خداوند میبیند و او را «فعال ما یشاء»میداند سعی دارد تـا رابطه خـویش با خدا را با ارتکاب گناه از بین نبرد.زیرا براساس فطرت الهیاش درک میکند،هر علل خطاگونه ای که برای این رابطه اثر منفی بگذارد و آنرا تهدید نماید در حقیقت مانند آن است که منشأ خیرات و برکات زندگیش را مـواجه بـا خطر جدی نموده باشد.
در همین زمینه،بیان حدیث ذیل از حضرت امام حسین(ع)مناسب به نظر میرسد:مردمی به حضور سید شهیدان آمد و گفت:«من مردی گنهکارم و نیروی مقاومت در برابر گناه ندارم مرا موعظه کن.امام حسین(ع)فرمود:پنج کار را انجام بده و هرچه مـیخواهی گناه کن:
1-روزی خـدا را نـخور و هرچه خواهی گناه کن.
2- از ولایت و سرپرستی خدا خارج شو هر آنچه خواهی گناه کن.
3-به جایی برو کـه خـدا تـو را نبیند و آنچه خواهی گناه کن.
4-هرگاه فرشته مرگ نزد تو آمد تا روحت را قبض کند،او را از خود بران و آنچه خواهی گناه کن.
5-هنگامی که مالک دوزخ،تو را روانـه دوزخ کـرده،از رفـتن به دوزخ سرپیچی کن و آنچه خواهی گناه کن[2]
در حـقیقت نـماز،همچون سپری است که نه تنها نمازگزار را از لغزشها و گناهالن در دنیا علاوه بر آن،او را عذابهای اخروی،مصون میدارد.در باب چگونگی حفاظت دنیوی،حدیث زیر را ارائه میشود.«از امـام پنـجم(ع) روایت شـده است که فرمودند وقتی نمازگزار به نماز ایستاد،فرشتگان آسمان او را دربرمیگیرند و او در میان صـفوف فرشتگان میباشد. چگونه است که همه فرشتگان مأمور حفظ انساناند؟از چه چیز؟از وسوسهها،از هیچ راهی حواس نمازگزار را به خود متوجه نکند،چون شیطان در کـمین است.
*ج)تقویت روحیه مـسئولیت پذیری اجتماعی
انسان موجودی مدنی الطبع است و ذاتا گرایش به ارتباطهای اجتماعی دارد و دین نـیز،ناظر بـه پرورش ابعاد فردی و اجتماعی انسان،هردو میباشد.بر همین اساس نماز که علم و نشانه دین است،لزوما باید با مسائل مهم اجتماعی نـظیر مـسئولیت داشـته باشد.شاید اینگونه بتوان تعبیر و تبیین نمود که نماز با حفظ شرایط باعث لطافت روح و رقت دل و تـیزی احساسات مـیشود.راز و نـیاز آدمی باخدا،تأثیراتی،همچون حساس شدن نسبت به عالم هستی و احساس همبستگی در انسان ایجاد میکند در نتیجه آمادگی لازم برای احـساس وظیفه مـسئولیت نـسبت به دیگران و محرکی برای رسیدن به دردها و رنجهای محرومین میشود.
اهمیتی که نماز جماعت در سفارشات معصومین عـلیهم السـلام یافته است نه خاطر احساس مسئولیت اجتماعی میباشد که علاوه بر عبادات و انجام تکالیف الهی،مردم بـه دردهـا و رنـجهای یکدیگر آگاه شده و میتوانند در رفع آنها بکوشند.در روایت آمده است که رسول خدا به نـماز جـماعت مشغول بود،چون صدای گریه طفلی به گوشش رسید،نماز را زودتر به پایان برد تا مادر آن کودک کـه در نـماز جـماعت حاضر بودهء،سراغ فرزندش رود و او را آرام کند. [3]
اهمیت توجه به مردم و رنجهایشان از ایجاد،آشکار میشود که پیـامبر نمازی را کـه ستون دین است و جان پاک ایشان،مشتاق آن بوده،کوتاه میکنند تا مادری به طفل گریان خود رسـیدگی کـند و مـانع رنج بیشتر او شود.و این امر خود نشأت گرفته از توجه به روح و معنای نماز میباشد. درباره«علی بـن مـهزیار»نقل شـده است که:«چون آفتاب طلوع میکرد به سجده میرفت و سر بر نمیداشت تا برای هزار نـفر از بـرادران خود دعا میکرد مثل آنچه برای خود دعا میکرد و پیشانی او از بسیاری سجده مانند زانوی شتر پینهبسته بود.[4]
براساس همین احساس مـسئولیت است کـه پیامبر(ص)فرمودند«کسی که صبح کند درحالیکه به(سامان یافتن)امور مسلمانان کوشش نکند،از مسلمانان نیست.و کسی که فـریاد (دادخواهی)را بـشنود که مسلمانان را به یاری میطلبد ولی بـه او جـواب مثبت نـدهد مسلمان نیست.(محمدی اشتهاری،محمد،گفتار دلنشین،ص 91).
چنین احساس مسئولیتی نه تنها نسبت بـه مـسلمانان بلکه نسبت به موجودات دیگر نیز مورد تاکید شارع مقدس اسلام،میباشد
شیخ طوسی از حضرت امام صادق(ع) روایت مـیکند کـه پیر مردی از عابدهای بنی اسـرائیل مـشغول نماز بـود که مـشاهده مـیکرد دو طفل خروسی گرفتند و پرش را میکنند و آن خروس،ناله و فریاد مـیکند،پس همانطور مـشغول نماز شد و آن حیوان را نجات نداد و از عمل آنان جلوگیری نکرد،پس خداوند به زمین وحـی فرمود آن عـابد را فرو برد و زمین او را فرو برد و تـا آخر دنیا فرو مـیرود. [5]
در باب احساس مسئولیت اجتماعی و آثـار مـعنوی آن مطالب مفصلی در منابع اسلامی آمده است که در اینجا به ذکر یک مورد اکتفا مـیکنیم. «یکی از دوسـتان مرحوم شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)نقل میکند مدتی بـیکار بـودم و سـخت گرفتار، به منزل ایـشان رفـتم تا شاید راهی شود و از گـرفتاری خـلاص شوم،همین که به اتاق شیخ وارد شدم و نگاه او به من افتاد فرمود:
«حجابی داری که چنین حجابی کمتر دیدهام!چرا توکلت از خـدا سـلب شده؟ شیطان سرپوشی برتو قرار داد،که نتوانی بـالا درک کنی»
در اثـر فرمایشات شـیخ،انکساری در مـن پدیـد آمد و خیلی منقلب شـدم شیخ فرمود:«حجابت برطرف شد ولی سعی کن دیگر نیاید»بعد فرمود: «شخصی بیکار است و مریض و دو عیال را باید اداره کند اگـر مـیتوانی برو قدری پارچه برای بچهها و خانواده او تـهیه کـن و بـیاور بـا ایـنکه بیکار بودم و از نظر مـالی نـاتوان،رفتم و از مغازه یکی از دوستان قدیم که بزازی داشت مقداری پارچه نسیه خریدم و به محضر ایشان آوردم همینکه بقچه پارچهها را خـدمت ایشان بـه زمـین نهادم شیخ نگاهی به من کرد و گفت:«حیف کـه دیـده برزخی تـو بـاز نـیست،تا بـبینی کعبه دور سر تو طواف میکند نه تو دور خانه»[6]
نکته بسیار مهم این است که روح مسئولیت اجتماعی در اولیای الهی از توجه به خدا و ارتباط با او سرچشمه میگیرد کـه نماز تجلی کامل چنین رابطهای است.همان بندگان خاصی که در نماز،به حقیقت یاد خدا بودند و
در روابط و مناسبات اجتماعی نیز زیباترین و لطیفترین توجه را به مردم و دردهای مردم،مبذول داشتند. احادیث زیر بیانگر چنین توجهی میباشد که پیامبر(ص)فرمودند:
کسی که در نماز پیـشوای مـردم شد، نماز را سبک گیرد که در میان مردم، کوچک و بزرگ،بیمار و ناتوان و حاجتمند هست و هر وقت برای خود نمازگزار هرچه خواهد طول دهد.[7]
د)تلقین ارزشها
ظاهر و باطن آدمی،دو جـلوه از یـک حقیقت واحدند و تاثیر متقابلی بر یکدیگر دارند،به گونهای که نیات و انگیزههای درونی،در مواردی بر رفتار وی تجلی یافته و رفتارهای ظاهری نیز متقابلا به درون پر رمز و راز و روان انسان نفوذ مـیکند و بـه تدریج شخصیت او را متحول مینماید.کلام امیر المؤمنین مـفید بـه نظر میرسد ایشان میفرمایند:«برای هر ظاهر و آشکاری،برابر آن،باطن و پنهانی است،پس آنچه نیکو باشد،باطنش هم نیکوست و آنچه را ظاهرش زشت و بد باشد باطنش نیز زشت و ناپاک است»[8]
تلقین به معنای افـکندن،فهماندن مطلبی را بـه کسی گفتن و کسی را وادار به گفتن کلامی کردن میباشد. اگر آدمی مطلبی را به نفس خود القاء نماید،از روش«تلقین به نفس» استفاده نموده است و این یکی از روشهای تکوین اخلاقیات میباشد. علامه طباطبائی در بیان شیوههای ایجاد ملکات اخـلاقی مـینویسد انسان هر صفت دیگری که بخواهد از خود دور کند و یا در خود ایجاد کند راه اولش تلقین علمی و راه دومش تکرار عملی است.(طباطبائی،علامه سید محمد حسین،المیزان،ج 2،ص 103).
روش علمی تلقین به نفس بر این مبنا استوار است که آدمی،صفت مـطلوبی را کـه منظور وی مـیباشد،در قالب یک جمله کوتاه،خبری و مثبت مانند «من فردی شجاع هستم»قرار داده و در زمان خاصی که از لحاظ بدنی در وضعیت آسودهای میباشد و از نظرروانی نـیز تمرکز لازم را داراست چنین جملهای را چندین بار به خود تلقین میکند و در طول روز یـا شـب آنـ را تکرار مینماید.با تداوم چنین عملی در روز چندین بار به خود تلقین میکند و در طول روز یا شب آن را تکرار مینماید.باتداوم چنین عملی در روزهای بـعد بـه تدریج این ویژگی در روح و روان او رسوخ میکند لازم به ذکر است که میان رسوخ و نفوذ این خصوصیت در روان آدمی،بستگی بـه مـیزان تـداوم و انجام تلقین دارد.
حال میتوان رابطه نماز و تلقین ارزشها را اینگونه تعیین نمود نماز خود نوعی ذکر است و قرآن از آن به ذکر اللّه اکـبر»تعبیر نموده است.امام را حل در شرح حدیث جنود عقل و جهل،مطلبی مشتمل بر ارتباط تلقین
*نتیجه:
از وظایف انـسان در پیشگاه خداوند، انجام فرائض الهـی بـه ویژه نماز است. نماز در میان همه اعمال عبادی جایگاه خاصی دارد و از آن به«ستون دین»تعبیر شده است.در برخی روایات آمده است که:«اگر نماز قبول شد،سایر اعمال نیز مقبول میشود و کلمات به قبل و نتایج حسنه آن ذکر مینمایند.پس از آنکه دل را برای ذکر خـدا و قرآن شریف مهیا نمود، آیات توحید و اذکار شریفه توحید و تغذیه را با حضور قلب و حال طهارت، تلقین قلب کند.به این معنی که قلب را چون طفلی فرض کند که زبان ندارد و میخواهد او را به زبان آورد. چنانچه آنـها یـک کلمه را تکرار کند و به دهان طفل گذارد و تا او یاد گیرد همینطور کلمه توحید را با طمأنینه و حضور قلب،باید انسان تلقین قلب کند و به دل بخواند تا زبان قلب باز شود و اگر وقتی چون آخر شـب یـا بین الطلوعین،بعد از فریضه صبح برای این کار اختصاص دهد خیلی بهتر است[9]
اگز نماز،پذیرفته نشد سایر اعمال همه پذیرفته نخواهد شد.(لواسانی، سید علی،شکوفههای سخن،ص 94). شناخت دقیق وظیفه و چگونگی انجام آن،زمینه موفقیت آدمی را در این فراهم میکند و در پارهـای از عـبادات و اعمال،به لحاظ اهمیت والایی که برای برخی از آنها ذکر شده است،حق خاصی را متوجه انسان میکند و نماز از این جمله است.
حضرت امام سجاد(ع)در رساله حقوق خویش،دهمین حق را به نماز اختصاص داده و میفرماید:«در مورد حق نماز،باید بدانی که این عمل بـه منزله آمـاده شـدن برای دیدار و سخن گفتن به خـدای آفـریننده اسـت و تو در آن حال در برابر خداوند ایستادهای اگر توجه به این مطلب داشته باشی رعایت کمال ادب را خواهی کرد و قلب خود را بابیم و امید و اظهار محبت در برابر کـمال مـطلق مـتوجه او خواهی کرد.
با آرامش و مراقبت و توجه کامل،با او به راز و نیاز و گـفتگو مـیپردازی به وسیله نماز و درخواست عفو و آمرزش و اصلاح خویش از غبار غفلت و تقصیر و گناهانی که ممکن است تو را به هلاکت و بدبختی بکشاند پاکـیزه خواهی شـد و بـرای حسن انجام تکالیف،جز خدا پناهگاهی نیست.[10]
رابطه ایفای مسئولیت الهی و روان آدمی،این گونه قـابل تبیین است که هر نوع علل یا رفتاری که بیانگر موفقیت در انجام وظیفه باشد، تأثیری در روح و روان او دارد و این تأثیر جنبه مثبت داشته و مجموع اینگونه تـأثیرات بـه مـرور زمان،موجب رضایت خاطر وی میشود به ویژه اگر انجام وظیفه در قبال ذات اقدس الهی باشد.
[1]. مایر،فردریک،تاریخ فلسفه تربیتی،ترجمه علی اصغر فیاض ج 1،ص 5.
[2]..(محمدی اشتهاری،محمد،گفتار دلنشین چهارده معصوم(ع))
[3]. (دیلمی، حسین،هزار و یک نکته درباره نماز ص 22).
[4]. (همان،ص 198).
[5].(دستغیب،آیب اللّه شـهید،گناهان کبیره،ج 2،ص 56).
[6]. (محمدی ری شهری،محمد کیمیای سعادت،ص 209،210).
[7]. (فرید تنکابنی،مرتضی، راهنمای انسانیت،ترجمه موضوعی نهج الفصاحه سخنان پیامبر اسلام ص 136).
[8]. (امیر المؤمنین علی(ع)نهج البلاغه،ترجمه فـیض اسـلام،ج 3، خطبه 153 ص 482).
[9]. (خمینی روح اللّه ره،چهل حدیث)
[10]. (لواسانی،سیدعلی،شکوفههای سخن،ص 98)