■ آثار اخلاقي نماز
حجت الاسلام دکتر ابوالفضل ساجدی
هیئت علمی موسسه امام خمینی
تهییه مرکز تخصصی نماز
روایات، آثار اخلاقی فراوانی برای نماز بیان داشتهاند[1] که در صورت توجه نمازگزار به حقیقت نماز و جریان آن در رفتار خود، میتواند در او محقق شود. در ادامه به نُه اثر در این ساحت خواهیم پرداخت.
خداوند نماز را براي تمرين ادب عبوديت قرار داده است. وجوب نماز تابع حال شما نیست. اگر حال هم نداشته باشيد بايد انجام دهيد. حداقلی از نماز که نماز واجب تلقی میشود، تابع حال ما نیست، هرچند بيشتر از آن، یعنی نمازهای مستحبی را ميتوانيد تابع آمادگي روحي انجام دهید. اينكه اول صبح بيدار شويد و وضو بگيريد چه بسا براي نفس خوشايند نباشد. اينكه كار را ظهر رها كنيد و به جاي استراحت به نماز بايستيد، شايد خوشتان نيايد؛ اما اين تمرين لازم است تا توان عبوديت در ما تقويت شود. بنابراین یکی از کارکردهای مهم نماز تمرين ادب، خشوع و اطاعت در پيشگاه خداوند است.
امیرمؤمنانj ميفرمايد: "بهترين چيزي كه پدرها براي بچههایشان به ارث ميگذارند، ادب است."[2] بيادبي كاري عقلا ناپسند است كه انسان را از انسانيت خارج ميكند. در روايات بر ضرورت توجه به ادب در تربيت فرزند تأكيد شده است. رعايت ادب در برابر ساير انسانها، بهويژه والدين، اساتيد، سالخورگان يا ساير كساني كه حقوقي بر ما دارند، و در مرتبه بالاتري از علم و تقوي هستند، امري لازم و عقل پسند است. بالاترين سطح ادب بايد نسبت به كاملترين موجود در هستي رعايت شود. نماز تمرين ادب عبوديت در برابر خالق و قادر مطلق است. بدین روی نماز انسان را آماده تبعيت از خدا در غير نماز نیز ميكند.
اینکه گفته شده است که به قصد قربت و نحو خاصی دست و صورت را در وضو بشویید، با لباسی تمیز رو به قبله بایستید و هنگام نماز به چپ و راست ننگیرید، با کسی سخن نگویید و مؤدبانه بایستید، همه حکایت از نوعی مؤدب شدن و مؤدب بودن در پیشگاه الهی دارد.
ممکن است کسی بگوید: من بهجای اینکه وضو بگیرم، به حمام میروم و تمام بدن را بدون نیت غسل واجب، شستشو میدهم و به نماز میایستم؛ مگر این کفایت نمیکند؟ امام رضاj در پاسخ به این سؤال و ضمن بیان آثار فواید وضو چنین میفرمایند:
"اگر كسى بگويد: براى چه مأمورند كه براى عبادت وضو بگيرند و آغاز به آن شده است؟ در جواب گويند: براى اينكه هنگامى كه بنده در برابر خداى خود بر پا مىايستد، نظيف باشد. از آلودگى معاصى و گناهان بسبب آن وضو پاك و طاهر گشته باشد و در وقت مناجات با پروردگار خود مطيع او باشد. از هر پليدى و نجاستى برى و پاك و پاكيزه به درگاه خداوند بايستد. به علاوه كه وضو ساختن خود آدمى را از كسالت و چرتزدن باز ميدارد و دل را روشن و قلب را تميز و خالص ميگرداند براى رفتن به پيشگاه ايزد جبار و سلطان حق و پردهپوش بندگان".[3]
البته ناگفته نماند که رعایت ادب و خضوع در پیشگاه خدا، اگر با معرفت انجام شود، لذتبخش است. چرا که انسان فطرتاً در برابر چنین عظمتی خاشع و مؤدب میشود و اگر بیادبی کند برای او رنجآور است. اگر هم انسان معرفت لازم را نداشته باشد، نمازِ او مقدمه مؤدب شدن است؛ هرچند رعایت ادب برایش لذتبخش نباشد. بنابراين نماز، تربيت ادب بندگي است. ادب كه حاصل شد عشق به خدا هم میآید.
- نماز سبب ابهت یيماز را با لذت معنوی گره نزنی///عصر حاضر، مطلقا نيازي به عمل به شريعت ندارد. دارد انديشمندان غربي نگاشته اند، ديدگاه را بگيرند افتن خدا در دل
تقویت ادب الهی سبب میشود که ابهت خدا در دلت بنشیند. نسبت به هر کسی ادب را رعایت کنید بهتدریج ابهت او برایت حاصل میشود. بهتدریج این احساس ابهت و عظمت خدا در حالات مختلف همراه فرد میشود. ابهت پیدا کردن خدا در دل سبب آمادگی برای "چشم گفتن" در برابر خدا و پیروی جدی از دستورات او میشود. از دیگر آثار این احساس عظمت الهی، احساس شرم از خدا هنگام خطا و گناه است. تقویت این احساس شرم منجر به تقویت نفس لوامه برای جلوگیری از خطاست. آزاد گذاشتن میدان برای نفس اماره، پشیمانیهای زیادی بهدنبال دارد. انسان در امتحانهای الهی تحت تأثیر اوامر نفسانی دچار لغزش میشود. بخشی از امتحانات الهی در شرایط سختی زیاد یا رفاه فراوان است. اگر ابزار، امکانات و قدرت مانند ثروت، علم، موقعیت و جایگاه اجتماعی، در اختیار فرد باشد و او از قدرت کنترل لازم یا حیای الاهی برخوردار نباشد، بهسادگی خطا میکند و از طغیان نفس در امان نمیماند. نماز آموزگار و یادآور خوبیها به نفس است.
چرا در ارتشهای جهان دستورات خاصی را باید همه رعایت کنند؛ اداب نظامیگری را بیاموزند و تمرین کنند؛ اما در سایر مراکز و مناصب و شغلها چنین دستوراتی الزام نشده است؟ علت اين است كه در ارتش اهدافي سختتر از ساير مشاغل مطرح است. تحقق اين اهداف در گرو تبعيت سريع و به موقع از فرمانده است. یک سربازِ ارتشي بايد در برابر مقامات ارشد خود پاي بر زمين بكوبد و دستان را به سرعت به احترام بلند كند، تا با رعایت این نظم اهنین ابهت فرمانده در دل سربازان جاگیر شود تا سختترین فرمانها را به سرعت اجرا کنند؛ هرچند سببِ بهخطر انداختن جان خود یا دیگری باشد! تقيد به رعايت این قوانين نظامي سبب میشود كه ابهت فرماندگي فراموش نشود درنتيجه در زمان لازم سربازان و افراد درجه پايينتر به سرعت دستورات نيروهاي ارشد خود را اجرا کنند و به اهداف نظامي لازم دست یابند.
حال سؤال این است که عظمت و ابهت پیدا کردن خدا در دل مهمتر است، يا يك فرمانده در ارتش؟ تفاوت مقام ارشد ارتشي با درجات پايينتر تفاوتی قراردادي است، نه حقيقي؛به همین دلیل با يك كودتا يا دستور جديد، معادلات عوض ميشود. همچنين اين تفاوت، امري موقتي است؛ اما تفاوت درجه ميان ما و خدا، حقيقي، دائمي و بينهايت است. از طرفي ما شديدا نيازمند ايجاد عظمت الهي دردل خود هستيم.
بدين ترتيب تقید به نماز ميتواند بهتدريج ابهت خدا را در دل ما جاي دهد و ما را به چنين هدف مقدس و كارسازي نزديك كند. بدین روی نزدیکی ما به خدا نبايد سبب شود جايگاه او را فراموش كنيم.
از طرفی اذکار نماز هم در تحقق اين عظمت نقش دارند. نماز با "الله اكبر" آغاز ميشود. با گفتن اين ذكر بايد چنان به عظمت خدا توجه كرد كه از غير او غافل شویم! اين ذكر بارها در نماز تكرار ميشود. "الله اكبر" برتري عظمت خدا بر هر چه در عالم است را به ما مينماياند و "سبحان الله"، "سبحان ربي العظيم و بحمده" و "سبحان ربي الاعلي و بحمده" ناتواني ما در فهم عظمت خدا را آشكار ميسازد. زیبایی نماز به این است که با تكبير شروع و پایان مییابد[4].
ريشه گرفتاريها و بلاهاي ما گناهان ماست؛ چنانچه در فقرات متعددِ دعاي كميل، اين امر تأكيد شده است. ما در این دعا از خدا ميخواهيم كه گناهان بلاآفرين ما را ببخشد. نماز ميتواند بخش عمدهاي از بلاها و مشكلات ما را برطرف كند؛ زيرا نماز از گناه جلوگيري ميكند از طرفی گناه، بلاآفرين و مشكلساز است.
چگونه نماز چنين اثري در پي دارد؟ پاسخ آنكه چنانكه بيان شد نماز تمرين ادب عبوديت و مبارزه با نفس است و اين امر در مبارزه با گناه مؤثر است. بهعلاوه نماز سبب ابهت يافتن خدا در دل ميشود. اين احساس ابهت الهي، بركاتي دارد از جمله آنكه انسان را از گناه باز ميدارد؛ بنابراین کسی که میگوید "نمیتوانم برای خدا، گناه را ترک کنم" نشان از آن دارد که خدا در دلش عظیم نیست و عظمت خدا را آنگونه که بايد درک نکرده است!
گاهی از برخی افراد که نماز نمیخوانند سؤال میشود که چرا نماز نمیخوانید، در جواب میگویند: وقتی نماز میخوانم از برخی اعمالی که انجام میدهم عذاب وجدان میگیرم، برای همین نماز نمیخوانم تا راحت بتوانم کارهایم (گناهانم) را انجام دهم! هرچند این حرف، برداشت اشتباه آنها را نشان میدهد؛ اما گویای این است که نماز حداقلی این افراد نیز نهی کننده از گناه و بدی است. هرچند به این نهی توجه نمیکنند و یا این نهی را خاموش میکنند.
نماز بهتدريج بر احساس ابهت خدا در دل ميافزايد و بهتناسب آن از گناه جلوگيري ميكند. ادامه اين احساس، سبب ميشود كه از ميزان مكروه هم بكاهد و در انجام مستحبات هم كوشا باشد. در روايتي آمده است كه به پيامبرd گفتند: فلان شخص روزها نماز مىخواند و شبها دزدى مىكند. پيامبر فرمود: "قطعا نمازش او را از اين كار باز خواهد داشت."[5] همچنين در جاي ديگري به حضرت گفتند: فلان جوانِ از انصار که با آن حضرت نماز ميگزارد، مرتکب فواحش نيز ميشود. ايشان در جواب فرمود: " روزي نمازش او را از اين عمل باز خواهد داشت."[6]سخنان پيامبرd دليلي است بر اين مطلب است که اثرات شگرف گناه ستيزي نماز، بهتدريج آشکار ميشود. از طرفي نيز اگر نماز ما را از گناه باز نميدارد بايد نماز خود را بهبود بخشيم!
با توجه به اينكه گناه بلاآفرين و نماز مانع گناه است، اگر گرفتاري در زندگي ما فراوان است يك راهكار احتمالي مهم، اصلاح نماز است. بايد نماز خود را بازنگري كنيم.
احساس ابهت الهي در دل نه تنها ما را از گناه باز ميدارد؛ بلكه سبب تقويت توجه ما در نماز ميشود. هر اندازه عظمت و ابهت خدا، بيشتر در قلب ما جايگير شود، هنگام سخن گفتن و مناجات با او، توجه بيشتري خواهيم داشت!
ما عادت كردهايم به نفس خود "چشم" بگوييم و از او تبعيت محض كنيم! هرچند خواستههایش با عقل ناسازگار باشد. در برابر اين عادت، نماز نوعي تمرين چشم گفتن به برترين موجود عالم است. ما نياز به تمرين چشم گفتن به غير نفس داريم، تا بتوانیم از چشم گفتنهای کورکورانه به نفس، خود را حفظ کنیم. از طرفی میدانیم که شايسته نيست پيرو محض کسی بود، مگر خدا و فرستادگان او. هرچند قبولِ بیچون و چرای فرامین خالق هستي و كاملترين موجود، كاري عقل پسند است؛ اما براي نفس ما خوشايند نيست. در سايه اين تبعيت از خدا است كه ما نفس را ادب ميكنيم و قدرت مبارزه با نفس در ما تقويت ميشود. بدین روی ایستادگی ارادة ما در برابر خواهشهاي نفساني تقویت ميشود.
- درمان و پاكسازي گناه
نماز علاوه بر پيشگيري از گناهان پیشهرو، گناهان پيشين را نيز ميزدايد. مداومت بر نماز و رعايت آداب و شرايط آن موجب آمرزش گناهان،[7] پالايش انگيزهها، و انس با خدا[8] ميگردد.
امام عليj ميفرمايند:
" كسي كه نماز را بجا آورد، در حالي كه حقّ آن را بشناسد، آمرزش الهي شامل حال او خواهد شد."[9]
حضرتj از پيامبر خداd نقل ميفرمايند که ايشان نماز را به چشمه آب گرمي تشبيه فرمودند که بر در خانه شخصي باشد و او روزي پنج نوبت خود را در آن شستشو دهد. يقيناً چيزي از آلودگي بر بدن آن شخص باقي نخواهد ماند.[10]
بنابر فرمايش امام صادقj هر كس دو ركعت نماز بگزارد در حالى كه بداند چه مىگويد، از نماز که فارغ شد، خدا هر گناهى را كه ميان او و خودش بوده مىبخشد.[11] تشبیهی زیبا از پیامبر نقل شده که:
"ابوعثمان نقل ميکند که من با سلمان فارسى زير درختى نشسته بودم، او شاخة خشكى را گرفت و تكان داد تا تمام برگهايش فرو ریخت. سپس رو به من كرد و گفت: سؤال نكردى چرا اين كار را كردم! گفتم: بگو منظورت چه بود؟ گفت: اين همان كارى بود كه پيامبرd انجام داد، هنگامى كه خدمتش زير درختى نشسته بودم. سپس پيامبرd اين سؤال را از من كرد و گفت: سلمان نمىپرسى چرا چنين كردم؟ من عرض كردم بفرمائيد چرا؟ فرمود: "إنّ المسلم إذا توضأ فاحسن الوضوء ثم صلى الصلوات الخمس تحاتت خطاياه كما تحات هذا الورق ثم قرء هذه الآية و أقم الصلاة... "[12]؛ هنگامى كه مسلمان وضو بگيرد و خوب وضو بگيرد، سپس نمازهاى پنجگانه را اقامه نماید، گناهان او فرو مىريزد؛ همانگونه كه برگهاى اين شاخه فرو ريخت. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: "نماز را در دو طرف روز و اوايل شب برپا دار، زيرا نيكيها، گناهان را برطرف ميسازند."[13]
[1]. از جمله روایات: فِقْهُ الرِّضَا، قَالَj عَلَيْكَ بِالصَّلَاةِ فِي اللَّيْلِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَوْصَى بِهَا عَلِيّاً فَقَالَ فِي وَصِيَّتِهِ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ قَالَهَا ثَلَاثاً وَ صَلَاةُ اللَّيْلِ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ بَهَاءِ الْوَجْهِ وَ تُحَسِّنُ الْخُلُقَ(مجلسی، بحار الأنوار، ج84، ص162).
[2]. قال علیj: "لا ميراث كالأدب"(سيد رضى، نهج البلاغة، ص 415).
[3]. امام رضا j: " إِنَّمَا أُمِرَ بِالْوُضُوءِ وَ بُدِئَ بِهِ لِأَنْ يَكُونَ الْعَبْدُ طَاهِراً إِذَا قَامَ بَيْنَ يَدَيِ الْجَبَّارِ عِنْدَ مُنَاجَاتِهِ إِيَّاهُ مُطِيعاً لَهُ فِيمَا أَمَرَهُ نَقِيّاً مِنَ الْأَدْنَاسِ وَ النَّجَاسَةِ مَعَ مَا فِيهِ مِنْ ذَهَابِ الْكَسَلِ وَ طَرْدِ النُّعَاسِ وَ تَزْكِيَةِ الْفُؤَادِ لِلْقِيَامِ بَيْنَ يَدَيِ الْجَبَّارِ"(شیخ حرعاملی، وسائل الشيعة، ج1، ص367).
[4] . اميرالمومنينj : "فإذا سلمت رفعت يديك وكبرت ثلاثا"؛ پس زماني كه سلام (نماز را ) دادي دو دستت را بالا ببر و سه مرتبه تكبير بگو(شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج1، ص 320).
[5]. عَنْ جَابِرٍ قَالَ قِيلَ لِرَسُولِ اللَّهِ d إِنَّ فُلَاناً يُصَلِّي بِالنَّهَارِ وَ يَسْرِقُ بِاللَّيْلِ فَقَالَd : "إِنَّ صَلَاتَهُ لَتَرْدَعُهُ"( مجلسی، بحارالانوار، ج79، ص198).
[6]. رُوِیَ اَنَّ فَتیً مِنَ الاَنصارَ کانَ یُصَّلیِ الصَّلاةَ مَعَ رَسُولِ اللهِd وَ یَرتَکِبُ الفَواحِشَ، فَوُصِفَ ذالِکَ لِرَسُولِ اللهِ d فَقالَ : "اِنَّ صَلاتَهُ تَنهاهُ یَوماً ما"(مجلسی، بحارالانوار، ج79، ص 198).
[7]. رسول خداd: "مَنْ اَتَيَ الْجَماعَةَ ايماناً وَ احْتِساباً، اِسْتَأْنَفَ اَلْعَمَلَ"؛ هر كس فقط از روي ايمان و عمل خالص براي خدا در نماز جماعت شركت كند، خداوند مهربان گناهان او را ميآمرزد، مانند كسي كه تازه به تكليف رسيده و اكنون ميخواهد اعمال و تكاليف خود را شروع كند(شيخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 59).
احَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنِي مَنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِj يَقُولُ مَنْ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ يَعْلَمُ مَا يَقُولُ فِيهِمَا انْصَرَفَ وَ لَيْسَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ ذَنْبٌ إِلَّا غُفِرَ لَه . هر كس دو ركعت نماز بجاى آورد و بداند كه چه مىگويد، نمازش را در حالى به پايان مىبرد كه در ميان او و خداوند بزرگ هيچ گناهى نماند كه آمرزيده نشده باشد. (الكافي، ج 3، ص 267)
رسول خداd: "فَإِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ وَ تَوَجَّهْتَ وَ قَرَأْتَ أُمَّ الْكِتَابِ وَ مَا تَيَسَّرَ لَكَ مِنَ السُّوَرِ ثُمَّ رَكَعْتَ فَأَتْمَمْتَ رُكُوعَهَا وَ سُجُودَهَا وَ تَشَهَّدْتَ وَ سَلَّمْتَ غُفِرَ لَكَ كُلُّ ذَنْبٍ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الصَّلَاةِ الَّتِي قَدَّمْتَهَا إِلَى الصَّلَاةِ الْمُؤَخَّرَةِ"؛ و هنگامى كه به نماز برخاستى و حضور پيدا كردى و سوره حمد و يا يكى از سورههاى ديگر را بهحسب توانت، خواندى، ركوع كردى و ركوعت را تمام نمودى و به سجده رفتى و تشهد خواندى و سلام نماز را دادى، خداوند تمام گناهانى را كه بين دو نماز انجام دادى مىبخشد. و اين هم ثواب تو در نمازت(شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 203).
[8]. رسول خداd: في وصف الصلاة: "هي... مُناجاة الحَبيبِ لِلحَبيبِ"؛ نماز مناجات دوست با دوست است(تاج الدين، جامع الأخبار، ص73).
[9]. رسول خداd: "مَنْ أَتَى الصَّلَاةَ عَارِفاً بِحَقِّهَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ"(حرانى، تحف العقول عن آل الرسولd، ص 117).
[10]. "و انها لتحت الذنوب حت الورق، و تطلقها اطلاق الربق، و شبهها رسول اللهd بالحمة تکون علي باب الرجل، فهو يغتسل منها في اليوم و الليلة خمس مرات، فما عسي ان يبقي عليه من الدرن(نهجالبلاغۀ، خطبه 199).
[11]. رسول خداd: " أَنَّ الصَّلَاةَ إِلَى الصَّلَاةِ كَفَّارَةُ مَا بَيْنَهُمَا مَا اجْتَنَبَ الْكَبَائِرَ"؛ نمازى تا نمازى كفّاره ما بين آنهاست ما دام كه اجتناب كرده شود كبائر(مجلسی، بحار الأنوار، ج79، ص319).
[12] . هود: 114.
[13] . مكارم شيرازى، ناصر، تفسيرنمونه، ج 9، ص 268.