■ رابطه موسیقایی نماز و بنای مسجد
مقدمه
مـساجد جـلوهای از زیباییهای بصری هنرهای اسلامی هستند،مسجد خانه خدا و فضایی است که هم جلوهگر حضور معبود و هم ظرف عبادت عابد قرار میگیرد.مهمترین بنایی است که رابطهی نزدیکی با فرهنگ و آداب مـذهبی دارد.ازایـنرو شناخت معماری مسجد را لازمهی کار یک معمار مسلمان و بازیافتن معماری مسجد معاصر را آرزوی خود قرار میدهیم.این نوشتار بر آن است با روش مقایسهای و با توجه به رابطهی تنگاتنگ و زیربنایی مسجد بـا آداب مـذهبی و نـماز به آن هدف نزدیک شود. البـته بـه دنـبال مقایسهی صوری نبوده و بررسی ریشهای و در نهایت رسیدن به دستور العمل مناسب طراحی مقصود نظر میباشد.
تعریف مسأله:در این راه با دیدگاههای متفاوت مـواجه مـیشویم کـه کار را سختتر میسازد.در نتیجه انتخاب اصل و معیار مـیتواند راهـگشا باشد. بهعبارت دیگر؛جوهرهی فکری در طراحی مسجد،مسألهای است که کشف آن ما را در انجام انتخابهای مختلف در مسیر طراحی یاری میدهد، که مـعماری سـراسر تـرجیح است.این درس را میتوان از مساجد غنی گذشته هم گرفت تا به روشـمندی خاص در طراحی مسجد امروز برسیم.
بررسی کالبدی و معنایی مسجد
مسجد علاوهبر مکانی شامل گنبد و مناره و...خواندن نماز؛مبحثی شامل معانی عمیقتر و پیـچیدهتر در زمـینههای مـختلف اعتقادی،فکری، زیباییشناختی،تاریخی،فلسفی و...است.مسجد به عنوان عبادتگاه و سجدهگاه مسلمین باید نسبت بـه دیـگر بناها،ساختمانی مشخص داشته باشد؛زیرا خانه معبودی است که خلق او در آن به پرستش مینشینند. خانه خدا فضای آرامـبخشی دارد،چـرا کـه یاد او آرامبخش دلها است. مسجد جایگاه مؤمنان بوده و در هنر اسلامی و نیز دیـن مـبین اسـلام اهمیت والایی دارد بهطوریکه کلمهی«مسجد»در قرآن 22 بار و«مساجد»6 بار(در مجموع 28 بار)تکرار شده است.1آنطورکه تاریخ نـشان مـیدهد، سـاختمان مساجد در گذشته پاسخگوی روحانی نیازهای ما وراء الطبیعهی انسانها و مرجع کسب اطلاع و اطلاعرسانی از اوضاع اجـتماعی، اقـتصادی،سیاسی،فرهنگی و هنری...روزگار خود بوده است،که انعکاس همهی این جنبهها را میتوان در این بنا جستوجو کـرد.چنین سـاختمانی در چـارچوب بافت یک شهر میتواند،عمدهترین مرکز شهر باشد که همواره در کنار مراکز دیگر شکل مـیگیرد.چرا کـه از یک طرف با زوایای پیچیده و عمیق روحانی فرد ارتباط دارد و از طرف دیگر با اجـتماع و آداب زیستن.
بررسی کـالبدی و معنایی نماز
«نماز در رأس و پرتنوعترین عبادتهاست»2بهتعبیری رازونیاز با معشوق و در تعبیر دیگر مجموعهای برای سازماندهی و برنامهریزی یک عـبادت یـا نیایش تلقی میگردد.هیچ وسیلهای مستحکمتر از نماز برای
ارتباط انسان با خـدا نـیست.کلمات و اذکـار نماز،هریک خلاصهای از معارف دین بوده که بهطور پیدرپی به یاد نمازگزار آورده میشود.نیایش یک نیاز درونـی،طبیعی و غـریزی و حـرکتی بهسوی معبود است.نیایش را میتوان در کوچه،اتومبیل،اداره و مدرسه انجام داد ولی بهتر است،هر کس در خلوت تـنهاییاش،با او بـه گفتوگو بنشیند و آن میسر نیست مگر آرامش روحی و جسمی به روی حکمفرما و فضا و محیط مساعد باشد. در حقیقت نـیایش بـه عنوان یک محتوی باید در ظرف و قالب مناسبی قرار گیرد.
ایده کلی نماز
ایده اصلی نـماز قـرب الهی است،در آن هنگام که سر بر سـجده مـینهی، از خـاک به عالم افلاک میروی،که برای آن ابتدا بـاید سـر به خاک گذاشته و بگویی من هیچ نیستم و همهچیز تویی و غیر از تو چیز دیـگری نـیست. این اذکار مؤید محتوای فـوق هـستند:«اللّه اکبر»«لا اله الا اللّه»«الحمد اللّه»
«ایـاک نعبد و ایاک نستعین»
«سبحان ربی الاعلی و بحمده»...و بـه هـمین علت فضای اصلی و اوج نماز را هم میتوان سجده دانست.
موضوع نماز
مضمون اصلی نماز درواقـع 3 حـرکت اصلی قیام-رکوع-سجود است که با طـی سلسله مراتب و در 3 مرحله از حـالت عـادی ایستاده به حال تعظیم و سـپس در ادامـهی ابراز بندگی و فروتنی،خود را در پایینترین وضعیت قرار داده،سر را بر خاک گذاشته و کاملا تعظیم میکنیم.
استخراج اصـول مـشترک بهصورت مقایسهای
با توجه به تـأثیر نـماز در بـنای مسجد،رابطهی زیربنایی هـارمونی مـوسیقی آیات و عبارات نماز،حرکات و رفـتار نـماز و...با اصول حاکم بر معماری مسجد،مبحث عمیق و آموزندهای است،که در این مقاله در حد توان بـه آن پرداخـته میشود.اگر بتوانیم اصول و عناصر مشترک را بـه هـر وسیلهای اسـتخراج کـنیم چـهبسا بتوانیم آنها را از حالت مـجرد خارج کرده و بهگونهای ملموستر در دنیای امروز و آینده در معماری مساجد خـود جـاری سازیم.
مواردی که دربارهی معماری مسجد(قسمت الف)و نـماز(قسمت ب) مـورد مـقایسه و تحلیل قرار گـرفتهاند،به شـرح زیر است:
1-معمار و سازنده،2-وحدتگرایی،3-مفهوم یا محتوایگرایی، 4-رمزگرایی،5-نماد و نشانهگذاری،6-درونگرایی و برونگرایی، 7-اعتقادگرایی،8-تعالیطلبی،9-تقدسگرایی،10-نظم و هندسه، 11-سلسلهمراتب،12-تقارن و تعادل،13-ریتم و تکرار،14-نور،15- ابهام و کشش،16-جزء و کـل،17-تزئینات،18-فضا،19-عملکرد، 20-مـصالح و سازه
1-الف)معمار مـسجد و نماز
براساس آیه قرآنی
«انما یعمر مساجد اللّه من آمـن بـاللّه و الیـوم الآخره...»3
معمار واقـعی مـسجد مـؤمن و معتقد به روز حساب و دارای جهانبینی الهی و توحیدی است.
کار معمار هنرمند حاصل یک برخورد،برداشت و بیان آن است.هر معمار برداشت خاصی از هستی دارد که به یقین در اثر او منعکس میگردد. میتوان از اثر او بـه جهانبینی وی پیبرد و برعکس.کسیکه هستی را منظم میبیند،آنچه خلق میکند منظم است.هنرمند مسلمان با پرورش و تزکیهی نفس خود،آن را صاف و صیقلی ساخته تا صادقانه آینهی حقیقت باشد،«درواقع از خود هیچ نیست»4.او مخلوق است و خـود خـالق نیست بلکه واسطی است با عالم متعالی وجود،که در صورت تشنهی حقیقت بودن و یافتن قابلیت درک حق به آن مقام میرسد و زیبایی حقیقی از طریق او عرضه میگردد و کاملا گمنام است.
1-ب)نمازگزار شخصی است مـؤمن،موحد بـا جهانبینی توحیدی که نماز را با این دیدگاه و نیت قرب الهی میخواند و هیچ غرض و منفعت مادی را درنظر ندارد.ریا و تظاهر و...در این عمل راه ندارد و پاکی از اصول آن است.نماز بـرای ایـن است که انسان گفتوگوی خود را با خالق خویش سازماندهی کند و قالبی است برای گفتوگوی عابد و معبود؛که خویشتن را آماده میسازد تا در مقام گفتوگو با حـضرت حـق قرار گرفته و یک تـربیت نـمازی پیدا کند.
2-الف)وحدتگرایی
براساس تفکر توحیدی جهان هستی یک حقیقت واحد دارد،یعنی وجود.«هر دو عالم یک فروغ روی اوست گفتمت پیدا و پنهان نیز هم»5 همهچیز از یک سرچشمه به صور مختلف متجلی شده است(وحدت ذات و کـثرت مـظاهر تجلی)و همین تفاوتها زیبایی است،چرا که وحدت در کثرت و کثرت در وحدت خود یک عامل زیبایی است.
«اگر خورشید در یک حال بودی شعاع او به یک منوال بودی ندانستی کسی این پرتو اوست نـبودی هـیچ فرق از مـغز تا پوست»6
مسجد به عنوان مجموعهای متحد ظرف اعتقادات انسان مسلمان میباشد.مصداق آیه «انا للّه و انا الیه راجعون»7
اشکال گویا از یک نـقطه شروع و همزمان به همان نقطه هم ختم میشود و دارای حرکت بهسوی تـوحید است.
«هـمه یـک قطره بود آخر در اول کزو شد اینهمه اشیاء ممثل جهان از عقل و نفس و چرخ و اجرام چو آن یک قطره دان ز آغـاز و انجام»8
گـشت میان داخل و خارج مسجد در حقیقت سیر میان کثرت و وحدت است9.محراب،منبر و انسان نمازگزار و...هـمه در جـهت شـعاعی قبله بوده و بیانگر وحدت کلی و جهانی است.شکل و معنا به وحدت رسیدهاند.در دورانهای مختلف تاریخ مـسجد،یک رویهی فکری واحد حاکم است نه سبکها و این همان هنر وحدت است.وجوه مـختلفی را میبینیم که بهخاطر عـامل هـندسه در مجموع متحد است.انسانی که لباس بته جقه میپوشید،در سفره قلمکار مینشست،شعر حافظ میخواند و در پنجدری زندگی میکرد،بیان ادب داشت و در شبستان هم به نیایش مینشست. سلوک واحدی داشت که نمایشگر وحدت زندگی و معماری است.
2-ب)وحدتگرایی از اصول جهانبینی نماز است که در ساختار آنهم بهچشم میآید.توجه همیشه بهسوی نقطهی خاصی است.از اجزاء مسجد گرفته تا نمازگزاران و مجموعهی مساجد همگی روبه یک جهت واحد دارند و این یک وحدت جـهانی اسـت و جهان را متحد دیدن.
«قل هو اللّه احد»
«الحمد للّه»
و...از طرفی وحدت بین صورت معنا نیز زیبایی نماز را دوچندان میکند.
3-الف)مفهوم یا محتواگرایی:مسجد خالصترین،آرمانیترین و مفهومگراترین موضوع هنر اسلامی است01که به دنبال تحقق فضای آرمانی روح جهانبینی اسـلامی مـیباشد.در طراحی مسجد شروع از درک مفهوم و تعریف ایدهآل ذهنی مسجد است11که جنبههای کمی، فیزیکی،عملکردی و جنبههای کیفی،متافیزیکی و بیانی تواما مورد توجه قرار میگیرد.«مسجد واجد مفاهیم ازلی و ابدی در نظام شکل است،که صورت جـهانی و مـعنا آن جهانی است»12بهنظر میرسد در مسجد همانند نماز شکل نمیتواند بر محتوا اولویت پیدا کند،بلکه زیبایی در اتصال هرچه بیشتر به عالم وجود است.در هنگام نیایش دل انسان محتوی حضور خداوند و مسجد مـحتوی دل انـسان اسـت.«خلوص و انتزاع اشکال بیانگر ماهیت غـیر خـاکی اسـت».روشهای مختلف برای بیان مفهوم در معماری مسجد به کار رفته است که عبارتند از:
1-تشبیه:معادل«قرینهسازی»در معماری
2-استعاره:معادل«نمادگرایی»در معماری
3-کنایه:معادل«رمزگرایی»در معماری
4-تمثیل:معادل«آوردن نمونه و نشانه»در معماری.در همهی ایـنها حـرکت از مـصداق به مفهوم برای بیان یک مفهوم به کـار رفـته که روش عامتری است.
3-ب)توجه به محتوا امری ضروری و سفارششده در نماز است، خداوند به حضرت موسی میفرماید:
«اقم الصلوة لذکری».
ذکری قلبی،با روش مـخصوص بـه یـاد خدا بودن که اعضای انسان از موی سر تا نوک پا در آن نـقش داشته و همهی جسم و همهی روح بهنحوی به یاد خدا باشند.13 قرآن کریم بارها به پاکی دل اشاره کرده است و مـیفرماید تـنها قـلب سلیم به درگاه خداوند راه دارد.14در حدیث میخوانیم خداوند به روح شما نظر دارد نـه بـه جسم شما.آنچه در نماز انجام میدهیم اگر درست باشد ظاهر نماز است که باید سکوی پرواز به بـاطن آن بـاشد.عبارات نـماز دارای معانی پرمحتواست و حضور قلب،خشوع معنوی و توجه کامل در نماز،سفارش اسلام و از علامات مؤمن اسـت.از نـماز هـمان مقدار قبول است که با حضور قلب همراه است.بهطوریکه نماز بدون توجه به مـعانی و از روی عـادت، بـه نوک زدن کلاغ تشبیه شده است.
4-الف)رمزگرایی(وجودگرایی):مساجد نمونهی بارزی از تلفیق فرمهای نمادین با باورهای عمیق اعـتقادی مـیباشند15و ارتباطات نمادین در این هنر بارز است.«در همهجا جهان سایهای از حقیقت بوده و هیچگاه قـید بـه جـهان(سایه)و طبیعت وجود نداشته است.در بیان معانی زبان رمز وجود دارد و جز با سمبلها بیان نـمیشود،یعنی هـر سمبولی،حقیقتی ما وراء این جهان دارد؛همانند زبان رمز و اشاره در قران و نماز».16لازمهی آوردن معنا در قالب مـاده درک مـفاهیم اصـلی در عالم وجود،و بیان معمارانهی آن در قالب ماده بهگونهای نزدیک به اصل میباشد،یعنی انتزاع و خلوص، که هـرچه مـادیتر باشد،نازیباتر است.ولی در انتزاع انسان به یاد مصداق عینی و خاص نیفتاده بلکه غـرق عـالم رمـز و معنا گشته و بهسوی تجرد گام برمیدارد.
«معماری اسلامی نه با بـه کـار بـستن تدابیری که سنگ را سبک و در حال پرواز بهسمت بالا نشان میدهد بلکه با اسـتفاده از نـقشهای هندسی و اسلیمی سبب میشود تا اجسام ماده در برابر نمونههای مثالی و معنوی خود شفافیت بیابد و این نـمونههای مـثالی را در مرحله وجودی متجلی و به ماده شرافت و تعالی میبخشد.»17
پس انتزاع گویی به عنوان مـناسبترین راه در مـسجد و نماز و قرآن است که رمزگونه حس جـمال حـق را جـلوه میدهد.در اینجا عامل انتخاب است که کـلیات را از جـزئیات ترجیح میدهد.مسجد یک ارکستر سمفونی است که سرود وصل میخواند.البته در اسلام سمبولیسم بـه مـعنای معنویت دادن به عناصر شرک بـوده،بلکه بـاید برنامه و عـمل الگـو و نـمادین باشد.18مسجد را میتوان تجسم فضایی و کالبدی عـبادت در اسـلام دانست19عبادت هدف آفرینش است و مسجد وسیلهای برای این هدف تلقی میگردد.
«و ما خـلقت الجـن و الانس الا یعبدون»20
4-ب)کلام قرآن و نماز،اعمال و حرکات نـماز همچون وضو،اقامه، قنوت،رکوع،سجود و...هـمه دارای بـار معنایی خاص بوده و سرشار از رمـوز و کـنایه است.در قرآن و نماز برای درک معانی از آوردن مثال و قرینه برای انسان استفاده شده است«مانند آیـه 36 سـوره«نور»که در آن بیان انتزاعی نور الهی مـطرح شـده اسـت».21و موارد دیگر...یا آن هـنگام کـه در اوج نماز سر بر سـجده خـاک نهاده و خداوند منزه را برترین و خویشتن را پستترین خوانده و در محتوا هم میگوییم خداوند منزه برترین اسـت.این امـر بیانگر هماهنگی صورت و محتوا بوده کـه در سـجده به نـهایت خـود مـیرسد.نماز نیز کنایهای است بـرای ذکر خداوند و رمز کلید درهای بهشت.
5-الف)درونگرایی و برونگرایی(درون و بیرون): درونگرایی در مسجد از دو جنبهی فیزیکی و مفهومی مطرح اسـت.«در ایـن معماری هر فضای داخلی،خلوتگاه و محل تـوجه بـه بـاطن و هـر فـضای خارجی جلوهگاه و مـحل تـوجه به ظاهر است»22تمرکز به درون،تضاد و تفاوت فضای داخل و خارج و حفظ مراتب از نکات دیگر است.بیرون مسجد بـا کـاشی و آجـر جلوهگر میشود و درون مسجد نیز با کاشی یـا گـچ تـعریف سـادهای مـیگیرد.فضا،اجزاء و نـقوش در فضا موجب مکاشفه در عالم درون بوده و از آن طرف فضا،اجزاء و نقوش در بیرون، میدان مشاهده و اشاره و الهام است.همهی امور و تمامیت آن در صرف ظاهر و بیرون نمایش داده نمیشود،بلکه با الهام و کشش به سـیر در باطن تشویق کرده و از درون کلیت را معرفی مینماید.رسیدن به کمال از طریق توجه و تمرکز هرچه بیشتر در درون و باطن است که«هنر و هنرمندی در تمدن اسلامی عبادت،بندگی،سیر از ظاهر به باطن است»23مسجد در بیرون عموما جهتدار و در درون بدون جـهت اسـت.حالت دعوت و تظاهر در بیرون،ورودی مسجد و برای بیرونیان است، وگرنه در داخل و برای آنان که وارد شده و به درون راه یافتهاند، تظاهر،خودنمایی و دعوت بیمعناست.بهطوریکه درآیگاه مسجد بیش از همه نقش برونگرایی،جلب توجه و تظاهر دارد.
در مسجد به هـر سـو نگاه میکنی چیزی واحد میبینی،و خود را در درون آن احساس میکنی.در حقیقت او را میبینی نه چیز دیگر،مصداق این آیه شریفه که:«به هر سو نگاه کنی وجه او را مـشاهده مینمایی».
6-الفـ)هندسه،نظم و سازماندهی ازدیدگاه الهی نظم حـق اسـت و بینظمی باطل.فلاسفهی اشراق معتقدند که زیبایی، حقیقت،عدالت(قرارگیری هرچیز در جای خود)و نظم همراه با راز همگی یک مفهوم هستند.
عدل چبود؟وضع انـدر مـوضعش ظلم چبود؟وضع در ناموضعش
خصوصیات نـظم را مـیتوان اینگونه برشمرد:
1-اجتماع اجزاء لازمه
2-قرارگیری و جایگیری
3-منطبق بر شکل و شیوه خاص و مشخص
4-هماهنگی،تناسب،وحدت و همکاری جزء و کل
5-هدفمندی
«ابروی کج اگر راست بدی کج بودی
یا
«جهان چون چشم و خال و خط ابروست/ که هرچیزی به جای خویش نیکوست».
بهاینترتیب پیـروی از قـوانین متعارف هندسی و نظم،تناسبات هندسی دقیق،قوی و پرگاری(تناسبات طلایی)،نسبت مشخص برای طول و عرض و ارتفاع در پلان و نما و تمامی اجزا و...در مسجد کاملا مشهود است.
با توجه به میل به نظم،سازماندهیهای مرکزی و متقارن همراه با عناصر تـکراری و مـجرد دیده مـیشود.در مسجد خود را در مرکز نوعی بیکرانگی میبینیم.کلیت آن شامل فضاهایی است که حول یک فضای منفی قرار داشته و چـشم جستوجوگر را میچرخاند.در حقیقت فضای منفی (نامریی)عامل اصلی سازماندهی فضایی بوده و مـحورها وسـیلهای بـرای سازماندهی هندسی،یعنی تلاقی محورها در مرکز تشکیلدهندهی فضای باز و حیاط بوده که قلب این معماری است و در انتهای خـود سـازندهی فضاهای اصلی دیگر است.بهعبارتی مرکز و درون تهیشده تا«پر از حضور خدا»شود،و به اهمیت درون تـأکید شـود.فضای پر یـک فضای خالی و منفی را به نظم کشیده است و برعکس.این فضای نامریی جایگاه مکالمهی عناصر اطراف اسـت که همهی وجوه روبه وجودی والا و نامریی در قلب فضا دارند.در اینجا یک فضای نـامریی مرکزی داریم که قـدرت سـحرآمیز آن را مشاهده میکنیم.با وجود تأکید به مرکز،به آن تقدس داده نشده،بلکه تقدس و اصالت به وجود ماورایی و نامریی داده میشود که محیط را به نظم میکشد و انسان در تسلط آن و در عین حال در قلب فضا است.جهات محورها نـیز به سمت فضاهای بسته و اصلی است.بنابراین در مسجد نقطهی مرکزی و مقدس خاصی(با وجود گنبدخانه و...)به جز خانه کعبه در مسجد الحرام نمیبینیم.این نظام دارای دو قطب اصلی است؛یکی حیاط به عنوان قلب و گنبدخانه به عـنوان عـطف معماری همهی اجزاء و محراب و منبر و انسان و پلان و...در جهت شعاعی قبله در بیرون از دیوارهای مسجد نظام مییابند.پلان مستطیل انتخابی است که بهترین جوابگو به جهت قبله میباشد که از هندسهی ذاتی مربع و مستطیل هـم اسـتفاده شده است.
و باز هم با کاربرد تقسیمات فرد و هندسهی مرکزی در جزء فضاها،درون و مرکز را حفظ کرده و آن را خالی و آزاد گذاشتهاند.انعطافپذیری مقیاس طرحها و قابلیت گسترش آنها از پلان مجموعه گرفته تا یک نقش کوچک تزیینی ویـژگی دیـگری است که خود قابل بررسی میباشد.
6-ب)نماز خود سازماندهی یک عبارت بوده و مجموعه منظمی از اجزاست،که دارای یک انتظام مرکزی و متقارن است.در اینجا آن وجود نامریی سازماندهندهی اصلی و مرکزی است و محور تـرتیب حـرکات،سازمان دهـندهی اجزا است که به دلیـل عـامل زمـان تجربهی آن بهصورت خطی درک میشود.همچنین دارای هندسه دقیق بوده و عدد و مقدار و ریاضی هم در آن مورد توجه قرار گرفته است.حرکات و اجزا اصلی نماز شـامل اقـامه،رکوع،سجود و جـلوس و...است که نقشمایه اصلی سازندهی نماز بوده و در طـول نـماز در سازمانی منظم و تنوع و کم و زیاد شدن تکرار میگردد.
7-الف)سلسلهمراتب:در مسیر حرکت و درک مسجد،مراحل و منازلی طی میشود تا وارد بنا شده و فضاهای مـختلف و در نـتیجه فـضای اصلی کشف شود.هیچچیز بدون مقدمه،درآمد و سلسلهمراتب در اختیار گذاشته نمیشود.همواره در تـبدیل فضاها،تغییرها و تداخلها قائل به ایجاد مفصل،فیلتر واصل میباشند کسیکه میخواهد وارد مسجد شود باید پاک باشد،هم از لحاظ جسمی و هـم ایـنکه مـظاهر دنیایی و مادی را از خود دور کرده و ذهن خویش را آمادهی تمرکز و نیایش کند،بهطوری کـه کـاملا از تکثرات دنیای بیرون کنده شود و خود را در فضایی آرام و مساعد حس کند.
حافظ هر آنکه عشق نورزید و وصل خـواست احـرام طـواف کعبه دل،بیوضو نیست
سلسلهمراتب حرکتی مسجد بهاینترتیب است:
1-مناره:نشانهی شهری و بهگونهای علامت مسجد و یـادآور اذان قـبل از نـماز است،دعوتکننده است و نگاه را به سمت بالا میکشاند.
2-ایوان ورودی(درآیگاه):مفصل درون مسجد و گذر بیرون است و حرکت به سـوی آن مـانند حـرکت به سوی نماز و وضو است
3-هشتی:محل ورود،مکث،سکون،تأمل و انتخاب است
4-سنگاب وسط هشتی:محل طهارت،پاکی و شادابی است.
5-دالان:واسطی اسـت بـرای درک حرکت از بیرون به درون و مرحلهای است برای کندن کامل از بیرون به درون و (به تصویر صـفحه مـراجعه شـود) احساس ورود کردن،همانند حمد و سوره در نماز
6-صحن مسجد:درون و قلب معماری مسجد و مرکز تقسیم بوده و در اینجا اسـت کـه به درون معماری وارد شده و کل آن درک میشود و میتوانیم بگوییم «اللّه اکبر»یا«سبحان ربی الاعلی و بحمده»همانند سجود در نماز.
7-حـوض آب صـحن:در مـحل مرکزی فضای قلبی مجموعه گویای مرکزیت پاکی،زلالی و خلوص است.
8-ایوانها:فضای نیمهباز و مفصل بین فضای باز و بسته.
9-شـبستان:پر از تـکرار و حرکت بوده و دارای مقیاس انسانی و تداعیگر صفوفی از انسانهای نمازگزار است.
10-گنبدخانه:اوج و نقطه عطف فـضای مـسجد و مـکان تعالی است که به یاد نقطهی اوج عبادت میافتیم.
11-محراب:آخرین حلقهی سلسلهمراتب دسترسی است.ازنظر سلسلهمراتب فضایی در مـسجد مـیتوان تـرتیب زیر را قائل بود:
1-صحن
2-گنبدخانه
3-شبستانها
4-ایوانها
سلسلهمراتب ورودی مسجد انسان را در قلب معماری وارد میکند،یعنی به هر طریق او را در وهـلهی اول بـا فضای مرکزی،باز و مملو از نور حیاط مواجه میسازد.به این ترتیب انسان احساس حضور و تملک فضایی نموده و خـود را درون کـل فضا تصور میکند که همهچیز نه گرد او بلکه حول وجودی نامریی شـکل گـرفته است.در نتیجه به این ویژگی ورودی توجه شـده؛«چگونگی فـهم و کـشف معماری در بدو امر»و«اینکه در ابتدا انسان را با چـه چـیز مواجه کنیم»بله انسان در بدو ورود با حجمی از نور، وسعت،آسمان و یک فضای نامریی مواجه مـیشود،که هـمهی آن دالان بسته و تاریک برای درک بیشتر ایـن نـور بوده اسـت،(تضاد بـرای تـباین)و از طرفی برای طی مسیر جهت رسـیدن از ظـلمت به نور،مقرنسهای ایوان ورودی که همچون ریزش نور میباشند، بیانگر خرد شدن تـدریجی دیـد انسان و مقیاس فضا در سلسلهمراتب ورودی هـستند.سلسلهمراتب در رسیدن از مربع به 8 ضـلعی و بـه دایره،گذر پلهپله از احجام،عناصر،اشکال و نقوش و«رسـیدن بـه نقطهای واحد در بالاترین قسمت فضا»24از موارد دیگر رعایت سلسلهمراتب است.در هنگام ورود به مـسجد در صـورت چرخش،عموما با 3 تغییر جهت از دالان بـه حـیاط وارد مـیشویم که با ایـن تـرفند جهت قبلی فراموش شـده و چـرخش مسجد نسبت به بیرون از یاد میرود.با این حد اقل 3 تغییر جهت قاعدهی بیرون فـراموش شـده و بهتدریج قاعدهی درون حاکم میشود.این امـر تـدریجی است و بـهسادگی فـهم نـمیشود.در گذر از این مسیر ایـن احساس به انسان دست میدهد که:
از کجا آمدهام آمدنم بحر چه بود به کجا میروم آخـر نـنمایی وطنم
7-ب)این سلسلهمراتب در نماز هم حاکم اسـت.در وهـلهی اول بـه سـجده نـمینشینی یا دست بـه دعـا نمیبری،بلکه مراتبی دارد و باید منزلبهمنزل خود را برای اوج پرستش معبود و به خاک افتادن برای وی آماده کرده و کمکم بـه آن درجـه از مـعنویت برسی.به این منظور مقدماتی باید طی شـود:نماز بـا آوایـ دلانـگیز اذان شـروع شـده،و انسان با قرار گرفتن در فضایی خاص خود را برای نماز و مناجات آماده میسازد،ناخودآگاه در هر لحظه قصد الهی داشته و بهسوی او گام برمیدارد. و با کنار گذاشتن همه فعالیتها و ترک فـضاهای عملی روزمره به مسایل دنیایی و مادی پشتپا زده و خود را در فضایی روحانی قرار میدهد.
نوشتهاند بر ایوان جنت المأوی که هرکه عشوه دنیا خرید وای به وی
در این مسیر با طهارت و وضو خویش را از آلودگـیها و زوایـد به صورت نمادین پاک کرده و با نیت وارد فضای مقدس نماز میشود.در نماز هم توجه به مفصل و فیلتر در هنگام تبدیل و تداخل دنبالهی همان تفکر سلسله مراتبی و طی منازل برای درک چیزی اسـت تـا به دست آوردن آن باارزشتر بنماید.برای مثال گوشهسازی در معماری(نوعی مفصلسازی)هنگامی است که یک جهت به جهت دیگر تبدیل شده و تداخلی صورت میگیرد تـا فـضای خاصی را به وجود آورده و بر آنـ تـأکید شود.در نماز هم هنگام این تغییر جهتها و فضاها؛در تبدیل قیام به رکوع،رکوع به سجود و...این گوشهسازیها و مفاصل ارتباطی مثلا با تأکید ذکر اللّه اکبر انـجام مـیشود.همینطور عمل رکوع که مـفصل مـیانی قیام و سجود است،یا اذکاری که در نقاط بهاصطلاح خالی نماز هنگام برخاستن و...ادا میشود.مسألهی دیگر،سلسلهمراتب در بیان محتوا و مفاهیم نماز است. به این صورت که مراحل«حمد و ستایش»،«حمد و پرستش»و در نهایت «دعا و نیایش»بهترتیب در عبارات نـماز رعـایت میشود.از جمله در سورهی حمد که بهترتیب شامل توحید نظری و عملی است.
8-الف)تقارن و تعادل:قرینهسازی در مسجد از بطن روحیه متعادل ایرانی25،اسلامی و فلسفه شرقی حاکم بر این ملت میباشد که در هنرهای دیگر مانند موسیقی(بهصورت سؤال و جـواب-اوج و فـرود)،صنایع دستی، فـرش و...هم تجلی یافته است که آن را حتی در رفتار و آداب روزمره و تعارفات نیز مشاهده میکنیم.درواقع تقارن را میتوان«آوردن چیزی برای شـناخت و یادآوری چیز دیگر و در نهایت توجه به معنای فراتری» دانست.
در نمازم خم ابـروی تـو در یـاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
تقارن ازنطر بصری یک تعادل و نظم را ایجاد میکند که کـلیت یـک سیستم و سازمان اجزاء آن سهل الدرک میشود،و در نتیجه انسان خود را در فضای درکشدهاش پیدا میکند و بـه انـسانیت انـسان احترام مضاعفی گذاشته میشود.گویا همهچیز در برابر او به صف منظم و مؤدب ایستادهاند. «قرینهها حضور عبادت را در مـیان گرفته،محرم یکدیگرند و سازندهی فضای محرم و آشنا میشوند.پنجرهها،درگاهها و طاقنماها،در دیوارها به قرینه نشسته و انـعکاس نگاه تعالیطلب میباشند.نقش ایـن طـرف،طنین زیبایی نقش آن طرف است.»26تقارن را میتوان نوعی سلسلهمراتب و هر دو را نوعی ریتم دانست که بیانگر وحدت ذاتی و کثرت مظاهر تجلی است.تقارن،ریتم سؤال و جواب،زوجها و جفت عناصر است،منزلی برای توجه به نقطهی دیگر که از چـیزی به یاد چیز دیگر میافتیم.ارتباط قوی پلان،مقطع بیانگر یک تقارن و تعادل کلی است.انواع تقارن به کار رفته بهاینترتیب است:
1-تقارن افقی
2-تقارن قائم
3-تصویر(روی آب)
«جوهره هنر اسلامی در قرینهسازی متجلی میشود.»27و درحقیقت زیبایی در میانهروی و تـعادل اسـت،حتی در مورد عبادت و نماز(خیر الامور اوسطها-اهدنا الصراط المستقیم)
ظهور نیکویی در اعتدال است عدالت جسم را اقصی الکمال است همه اخلاق نیکو در میانه است که از افراط و تفریطش کرانه اسـت مـیانه چون صراط مستقیم است ز هر دو جانبش قعر جحیم است
چند مصداق دیگر:در هشتی ورودی با یک فضای متقارن و بیجهت مواجه میشویم که کمک میکند تا جهات قبلی را از خاطر برده و با ادامـهی حـرکت غافل از همهی نیروهای بیرونی شویم.همچنین است فضای بیجهت گنبدخانه که نگاه را به سمت بالا میکشاند.
ابروی دوست گوشه محراب دولتست آنجا بمال چهره و حاجت بخواه از او منارهها نیز القای عظمت تـقارن مـیکنند.اشکال چـهارگوش در قاعده، مدور در بالا و 8 ضلعی در وسـط،متقارن هـستند در مـساجد چهار ایوانی، چهار بدنه باهم کار کرده و در بستر یک فضای تهی سؤال و جواب دارند، این نیز مبین نوعی تقارن است کـه سـؤالی بـیجواب نماند.بهطوریکه هر جبهه ما را متوجه جبههی مقابل کـرده تـا اینکه در این قرینهسازی محوشده و ذهن به سوی درون خود،عالم معنا و مفاهیمی فراتر کشیده میشود و شاید بهخاطر همین است که نـگاه سـطحی بـه فضایی متقارن خستهکننده میشود.
گر جان به تن ببینی مشغول کـار او شو هر قبلهای که بینی بهتر ز خودپرستی
8-ب)عامل تقارن همیشه در سرتاسر نماز جاری است.گفت و گو با خالق،سؤال و جواب،ریتم و آهـنگ و قـافیه در عـبارات نماز،تقارن گفتارهای اذان،شروع و خاتمه یکسان اذان،روحیهی متعادل حاکم بر نماز، شـواهدی بـر وجود تقارن هستند.در نماز همه حالات و حرکات انسان متقارن بوده و هرگز به چپ و راست،جلو و عقب یـا بـالا و پایـین منحرف نشده بلکه در هر حرکت متقارن عمل میکند.شاید اقتضای ادب است که هـمهچیز در بـرابر مـعبود به تقارن بایستد.اگر از انسان نمازگزار در هر لحظه یک برش افقی یا قائم تهیه کـنیم،این تـقارن هـمواره قابل مشاهده است.دیده میشود که انسان بهطور متقارن،منظم و مؤدب همیشه روبه جهت خاص داشـته و هـمهی اجزاء باهم در یک تقارن جهتدار به وحدت رسیدهاند.در این تفکر هیچگاه از نقطهی اوج یـا مـیانی شـروع نکرده یا کار را به پایان نمیبریم. بلکه بهعلت میل به سلسلهمراتب و تقارن همواره از پیـشدرآمد و مـقدمهای ملایم شروع کرده،سپس به اوج و عطف رسیده و دوباره فرود آمده و شاید به همان مـکان قـبلی بـرگردیم.در اینجا یک تقارن در مسیر مشاهده میشود.
و در پایان امیدواریم که گوشهای از حق مطلب را اداکرده،و توانسته باشیم،ایدهها،انگیزهها و قواعدی را هـرچند نـاچیز در پیشپای طراح جوان مسجد قرار دهیم،تا سهمی از وظیفهی خود به عنوان ایـرانی مـسلمان و در آغـاز راه به انجام رسانیم.لازم به ذکر است که پرداختن شایسته به این موضوع نیاز به شـناخت و تـجربهی تـخصصی در دو مقوله عمیق نماز و هنر معماری داشته و وادی بیانتهایی است.ولی اگر کل یک چـیز را نـمیتوان به دست آورد،کل آن را هم نباید از دست داد:«ما لا یدرک کل لا یدرک کل»و بهعبارتی:
آب دریا را اگر نـتوان کـشید هم بهقدر تشنگی باید چشید
البته میدانیم امتیاز اصلی تنها رسیدن به جـواب مـشخص نبوده،بلکه میتوان با ایجاد سؤالهای خوب و انـگیزههای والا بـه هـدف خود رسید.
پانوشتها:
(1)-محمد فؤاد عبد البلطی المعجم المفهرس لالفـاظ القـرآن الکریم،مصر:مطبعة دار الکتب قاهره،افست،انتشارات اسماعیلیان،4531.
(2)-محسن قـرائتی.114 نـکته دربارهی نـماز،تهران:انتشارات سـتاد اقـامه نماز، چاپ هیجدهم،پاییز 1374.
(3)-قرآن کریم.سوره تـوبه،آیه 114.
(4)-مـبانی نظری هنر(ازدیدگاه شهید آوینی).تهران:انتشارات نبوی،بهار 74.
(5)-شیخ محمود شبستری.گلشن راز.
(6)-شیخ محمود شبستری.گلشن راز.
(7)-رجـبعلی مـظلومی.روزنهای به باغ بهشت،مقاله«روایتی از معماری مسلمانان».
(8)-شیخ مـحمود شبستری.گلشن راز.
(9)-محمد مددپور.تجلیات حـکمت مـعنوی در هنر اسلامی،تهران،انتشارات امیرکبیر،1374.
(10)-محمد ایرانمنش،مقاله نـقد اصـولگرایانه شیوههای نگرش به معماری مسجد،مجموعه مقالات همایش معماری مسجد،گذشته،حال و آینده،تهران، انتشارات دانشگاه هـنر،جلد اول،1378،صـ 55.
(11)-محمد ایرانمنش.مقاله نقد اصولگرایانه شـیوههای نـگرش بـه معماری مسجد،مجموعه
(12)-هادی عـرفان.مقاله سـلسله مطالعاتی پیرامونی«معماری مسجد»،مجموعه مـقالات هـمایش معماری مسجد،همان کتاب،صفحه 271.
(13)-محسن قرائتی.114 نکته درباره نماز،تهران:انتشارات ستاد اقامه نماز، چاپ هجدهم،پاییز 1374.
(14)-مـحسن قـرائتی.114 نکته درباره نماز،تهران:انتشارات ستاد اقامه نـماز، چـاپ هجدهم،پاییز 1374.
(15)-رحـمان احـمدی مـلکی.مقاله فرمها و نقشهای نمادین در مـساجد ایران، مجموعه مقالات معماری مسجد،همان،ص13.
(16)-رحمان احمدی ملکی.همان مقاله،ص 13.
(17)-سید حسین نصر.هنر و معنویت اسلامی،ترجمه رحـیم قـاسمیان،تهران: دفتر مطالعات دینی هنر،1375.
(18)-محمد ایرانمنش.همان کتاب.
(19)-مـحمد ایـرانمنش.همان کتاب.
(20)-مـحمد ایـرانمنش.همان کتاب.
(21)-مـحمد سلیمانی.مقاله انتزاعگری در مـساجد ایـران،مجموع مقالات همایش معماری مسجد،گذشته،حال،آینده،چاپ اول،1378،ص 223.
(22)-محمد مددپور.همان کتاب.
(23)-محمد مددپور.همان کتاب.
منابع:
1-پوپ،آرتور.معماری ایران(پیروزی شکل و رنگ)
2-مبانی نظری هنر(ازدیدگاه شهید آویـنی)،تهران:انتشارات نـبوی،بهار 74.
3-مـددپور،محمد.تجلیات حکمت معنوی در هنر اسلامی،انتشارات امیرکبیر،1374
4-نصر،سید حسین.هنرو مـعنویت اسـلامی،ترجمه رحـیم قـاسمیان،ناشر؛ دفـتر مـطالعات دینی هنر تهران،1375.
5-مظلومی،رجبعلی.روزنهای به باغ بهشت.تهران:انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه هنر،1362
6-زمرشیدی،حسین.مسجد در معماری ایران،انتشارات کیهان،زمستان 1374.
7-بورکهارت،تیتوس.مقاله کتاب مبانی هنر معنوی،حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی،1376
8-پیرنیا،محمد کریم،شیوههای معماری ایران،مؤسسه نشر هـنر اسلامی، 1369
9-محمد مددپور،حکمت معنوی و ساحت هنر،تهران:انتشارات سروش، چاپ اول،1371
01-بورکهارت،تیتوس.هنر مقدس،ترجمه جلال ستاری،تهران:انتشارات سروش،چاپ اول،1369
11-احمدی ملکی،رحمان.مقاله فرمها و نقشهای نمادین در مساجد ایران،مجموعه مقالات همایش معماری مسجد؛گذشته،حال و آینده،تهران: انتشارات دانشگاه هنر تهران،جلد اول،چـاپ اول،1378،ص 77.
12-ایـرانمنش،محمد.مقاله نقد اصولگرایانه شیوههای نگرش به معماری مسجد.
13-حسینی،سید بهشید.مقاله چیستیشناسی نظام شکل.
14-خسروی،روزبه.مقاله مسجد در گذشته و حال در نگاهی گذرا.
15-سلیمانی،محمد مقاله انتزاعنگری در مساجد ایران.
16-شکاری نیری،جواد.مقاله تبیین ویژگیهای معماری و خصوصیات کالبدی و...
17-عرفان،هادی.مقاله سلسله مـطالعاتی پیـرامون«معماری مساجد».
18-قرائتی،محسن.یکصد و چهارده نکته درباره نماز،تهران:انتشارات ستاد اقامه نماز،چاپ هجدهم،پاییز 4731.