نقش اولياء و مربيان در تربيت ديني کودک

■ نقش اولياء و مربيان در تربيت ديني کودک

نقش اولياء و مربيان در تربيت ديني کودک

انسان فطرتاً موجودي است خداجو و خداپرست. خداجويي و حقيقت طلبي در نهاد انسان نهفته است. استاد شهيد مرتضي مطهري (ره) در اين باره مي فرمايد: يکي از پايدارترين و قديمي ترين تجليات روح آدمي و يکي از عظيم ترين ابعاد وجود انسان ها، حس نيايش و پرستش است. مطالعه آثار زندگي بشر نشان مي دهد هر زمان و هر کجا که بشر وجود داشته است، نيايش و پرستش هم وجود داشته است. اين حس از چه زماني با انسان بوده است؟ بي گمان از همان زمان که انفاس قدسيه در کالبد خاکي بشر دميده شد، خداجويي در فطرت او به امانت نهاده شد. اما ارتکاب جرم و خطا انسان را از اصل خود دور کرد. و از آن هنگام که از بهشت برين رانده شد در پي گمشده خود بوده و هست. فخر کائنات و برترين موجود آفريده شده، به يکباره از اوج به حضيض در مي غلتد و آنگاه که به اشتباه خود پي مي برد در صدد جبران خطاي بزرگ خود بر مي آيد. در اين مورد زيباترين تعبير را مولانا دارد که مي گويد:

 

هر کس کو دور ماند از اصل خويش

باز جويد روزگار وصل خويش

 

اما آنچه او را به معبود خويش نزديک مي سازد و تقدس را در وي زنده نگاه مي دارد، تعالي رشد و عبوديت و بندگي است و از اينجا است که به پرستشي آگاهانه و از روي صدق، ايثار و اخلاص مي پردازد و عشق به خالق را در خود مي پروراند، عشقي سرشار از آگاهي و شايسته ذات ملکوتي. پرستشي اين گونه و عشق اين چنيني سزاوار خالقي است که نظام اصلح جهان را بنيان نهاد و برترين خلقت خود را انسان قرار داد. از اينجا است که به فلسفه آفرينش پي مي بريم. به فرموده قرآن: «وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِنسَ اِلاَّ لِيَعْبُدُون» يعني جن و انس را جز براي پرستش خود نيافريدم. آثار مترتب بر اين عبوديت و بندگي چيست؟ آيا خداوند سبحان، پروردگار بي نياز و مطلق، نيازمند پرستش انسان و ساير موجودات است؟ هرگز چنين نيست «سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ» چرا که:

 

گر جمله کائنات کافر گردند

بر دامن کبرياش ننشيند گرد

 

پرستش و عبادت دقيقاً و صرفاً نياز خود بشر است، ارضاي يک نياز اخلاقي، عاطفي است. اين بشر است که در مقابل چشمه ي جوشان و فياض لطف الهي و درياي بيکران نعمت هاي بيشماري که در اختيار انسان قرار داده شده، سر تعظيم فرود مي آورد و پيشاني برخاک مي سايد تا از اين طريق خود را راضي کند که به شکرگذاري خداوند خويش پرداخته است. اين دقيقاً همان حلقه ي گمشده اتصال بين خالق و مخلوق است و پل ارتباطي ميان آن دو. در اين جا اين سؤال مطرح مي شود که چگونه عبادتي داراي ارزش و اعتبار است؟ آيا عبادتي که نسل در نسل به صورت عادت درآمده است و ظاهر آن تکرار يک عمل تمريني است مي تواند زنگار از دل بزدايد و صفا، خلوص، عشق و ايثار را به ارمغان آورد؟ مسلماً چنين نيست. هدف نهايي عبادت و پرستش، آگاهي، بينش عميق، داشتن ايمان و رسيدن به مرحله ي يقين است. اين ايمان و يقين چگونه ايجاد خواهد شد و عوامل موثر بر آن کدامند؟ در اينجا به تشريح اين عوامل مي پردازيم:

الف- نقش تربيتي والدين:

پرورش انسان از همان نقطه آغازين تولد و به عقيده بسياري از متخصصين، حتي از دوران جنيني آغاز مي شود. براي تربيت انساني آگاه و عبدي متقي، مادران به عنوان اولين و اصلي ترين رکن پرورش انسان نقشي بسزا خواهند داشت. امروزه اکثر روان شناسان و متخصصان علوم تربيتي بر اين عقيده اند که تربيت از دوران جنيني آغاز مي شود. در روايات اسلامي آمده است که انعقاد نطفه اگر با ياد و نام خدا همراه باشد، باعث به وجود آمدن انساني راستگو و درستکار خواهد بود. بنابراين مادر اولين و بزرگترين آموزگار انسان است. به گفته امام راحل «از دامن زن است که مرد به معراج مي رود» و هم از اين رو است که سنگ بناي تربيت مذهبي بايد در دوران جنيني گذاشته شود و اين آموزش به موازات رشد مادي جنين گسترده تر گردد. آنچه حائز اهميت است اين است که مادران ما بايد آموزش اخلاقي ببينند. مسلماً بانويي که خود، از اعتقاد و ايمان راسخي برخوردار نيست نمي تواند معلم اخلاقي طفل خود باشد. بنابراين توصيه مي شود مراکز بهداشتي و درماني متعددي که هم اکنون ايجاد شده است و مادران

را براي داشتن فرزندان سالم آموزش مي دهند، بخشي از آموزش خود را صرف پرداختن به امور اخلاقي نموده، ذهن مادران را متوجه سلامت روحي کودکانشان بنمايند. اين گونه آموزش اخلاقي از پايه است، که به قول معروف:

 

با شير اندرون شود

با جان به در شود

 

آموزشي که از دوران جنيني آغاز شده، در دوران کودکي و نوجواني تداوم مي يابد و در دوران بلوغ به شکلي گسترده تر و آگاهانه تر پيگيري مي شود و صفات انساني و اخلاق اسلامي را ملکه ي ذهن انسان ساخته، از او موجودي متعهد، مخلص و مؤمن مي سازد. توجه و مراقبت مادر بر انجام اعمال مذهبي در دوران کودکي نقش بسيار مهمي در ذهن کودک دارد چه اين که: «اَلعِلمُ فِي الصِّغَرِ کَالنَّقشِ فِي الحَجَرِ» به ندرت از دامان مادري لاابالي، بي تفاوت و نامنظم، فرزندي مسئول، آگاه و منظم پرورش مي يابد. از اينجا است که نقش مادر به عنوان برترين و مهمترين عنصر تربيتي مشخص مي شود.

چون پدر و مادر از ارکان اصلي تربيت هستند، تطابق و توافق بين گفتار، رفتار و عمل آنان، عامل مؤثري براي تربيت عميق و ريشه دار است. نگاهي به پرونده هاي نوجوانان و کودکان بزهکار و مرور وضعيت خانوادگي آنان اين نکته را مشخص مي سازد که بزهکاران نوجوان در خانواده هايي که از انسجام خوبي برخوردار نبوده اند، رشد يافته اند. در اين گونه خانواده ها ضعف هاي اخلاقي پدر يا مادر و يا هر دو، فقر، اختلافات خانوادگي، اعتياد پدر يا مادر و يا هر دو، محيط مناسبي براي بزهکاري کودک يا نوجوان فراهم آورده است. پس پايه هاي نخست و اصلي تربيت ديني و اخلاقي در خانواده ها و به دست پدران و مادران گذارده مي شود. پدران و مادراني آگاه، متعهد، مؤمن، مهذب و فرهيخته مي توانند کودکاني سالم به جامعه تحويل دهند. تاثير هماهنگي و تفاهم پدر و مادر در زمينه ي مسائل مذهبي- از آن جا که در همه ي ازدواج ها توافق و همگوني يکساني بين والدين وجود ندارد- بسيار مهم و قابل توجه است. پدر يا مادر براي جبران نقص طرف مقابل، از مسئوليت سنگين تري برخوردار است و با اعمال شيوه هاي درست و منطقي بايد سعي نمايد تأثير منفي طرف مقابل را خنثي سازد و ذهن کودک را آماده پذيرش مسائل منطقي و درست نمايد. فرضاً اگر پدري لاابالي، بي مسئوليت، بي عقيده، معتاد، هتاک و غيره است، مسئوليت مادر سنگين تر است و اگر مادر از علم و آگاهي و ايمان کافي برخوردار نباشد، وظيفه ي پدر در تربيت فرزندان سنگين تر مي نمايد. متأسفانه امروزه ناراحتي و مشکل، در اکثر خانواده هاي ايراني مشاهده مي شود، يعني عدم هماهنگي فکري و روحي و عدم هماهنگي بين زن و شوهر مهم ترين عامل ايجاد تضادهاي روحي و فکري در نوجوانان ما به شمار مي رود و طبيعتاً بايد به اين مسأله به طور ريشه اي نگريسته شود و با ارائه راه هاي درست و اصولي از گسترده تر شدن دامنه ي آن جلوگيري به عمل آيد. براي پيشگيري و درمان اين معضل بهتر است جلسات آموزش گروهي ترتيب داده شود و پدران و مادران بايد به شرکت در اين جلسات تشويق و ترغيب شوند و با بيان مسائل و مشکلات خود و انجام مشاوره و در نهايت حل مشکلات درون خانواده، فضاي سالم را براي تربيت فرزندان پديد آورند. پدر و مادر بايد آگاهانه و هدفمند به تربيت همه جانبه ي کودک خويش همت گمارند و با به کارگيري روش هاي تعليم و تربيت برخاسته از آيين مقدس اسلام تمامي ابعاد وجود فرزند خويش را وسعت بخشند و با برخوردي صادقانه و هدفمند رشد و تعالي کودک را ممکن سازند. نماز والدين اگر نمود ظاهري در رفتار و کردار آنها داشته باشد، خود به خود عامل جذب است.اگر روحيه ايثار و گذشت، مناعت طبع، صبوري، خوش خلقي، اميدواري، حس احترام متقابل، نرم خويي، شجاعت و بزرگواري در پدر و مادر تقويت شود و ايشان به معناي واقعي نماز را بر پاي دارند، نور ايمان در قلب کودک قرار گرفته، از پدر و مادر به عنوان الگوهاي اصلي زندگي درس خواهد گرفت.

در گذشته اعتقادات مذهبي، باورها و سنني بود که به صورت موروثي منتقل مي شد. با گسترش جوامع، پيشرفت تکنيک ها، گسترده شدن روابط اجتماعي و ميزان ارتباط فرد و جامعه، نيازها مطابق زمان تغيير يافت. برخورد آرا باعث ايجاد سؤالات بيشماري در ذهن افراد و به خصوص در کودکان گرديد و برخوردها، تربيت ها و بکارگيري شيوه هاي آموزش اخلاقي و باورهاي مذهبي پيچيده تر شد. کودک امروز پرسش ها و پاسخ هاي بي شماري دارد و ذهنش خلاق تر است. بنابراين متناسب با زمان بايد با او برخورد شود. لازم است که پدران و مادران به عنوان اولين الگوهاي رفتاري، رفتار، اعمال، گفتار و عباداتشان به گونه اي باشد که بتوانند به نيازهاي متعدد ذهني کودک پاسخ گويند.

مورد ديگر پاسخ دادن صحيح به سؤال هاي کودک است. منظور از پاسخ صحيح، پاسخي است که تشويش هاي فکري کودک را دامن نزند. بسيار ديده ايم که کودکان در مورد خدا و اين که چگونه است و کجا است، چرا ما او را نمي بينيم و غيره سؤال مي کنند. در اين موارد بايد سعي شود پاسخ ها به گونه اي باشد که با منطق کودک سازگاري داشته باشد و به رفع ترديد ذهني او بپردازد، ترساندن کودک از سؤال و جواب کردن، بي جواب گذاشتن سؤال هاي او و يا بي اعتنايي به باورهاي ذهني وي، او را دستخوش تزلزل ساخته، در نهايت بي اعتقادي را به وي مي آموزد. در اين گونه موارد، حتي اگر والدين، خود، پاسخ مناسبي ندارند، مي توانند از اهل فن کمک بگيرند.

ب) نقش تربيتي معلمان:

کودک پس از گذراندن سال هاي اوليه ي زندگي و زيستن در جمع خانواده، وارد اجتماع مي شود تا رفتار اجتماعي را بياموزد و بر دامنه ي آگاهي و بينشش افزوده گردد. مهم ترين کسي که بر اخلاق و رفتار کودک اثر مي گذارد، معلم است. همگان بر تأثير نفوذ معلم بر اخلاق و رفتار کودکان واقفند. رشد شخصيت، رفتار سازنده يا انحطاط اخلاقي کودک، همه و همه وابسته به نوع نگرش و تلقي کودک از معلم خود است. از نظر کودک، معلم محور تمام ارزش هاي اخلاقي، انساني، اجتماعي و بالاترين و برترين شخص از لحاظ شخصيت و علم و آگاهي است. از اينجا در مي يابيم که رفتار معلم از کوچکترين حرکات و اشارات او تا نحوه ي گفتار و عمل وي به تمامي، مورد توجه دانش آموز است و دانش آموز سعي مي کند او را به عنوان الگوي برتر رفتاري خود برگزيند.

(والسلام عليکم و رحمةالله)

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 1778 کلمه
مولف : خانم زيني
ناشر : دبيرخانه دائمي اجلاس سراسري نماز
1395/4/30 ساعت 11:41
کد : 1443
دسته : کودکان و نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
دعوت نماز
خانواده و نماز
تربیت دینی کودکان
نقش الگوها در نماز کودکان
عوامل تربیت دینی
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز