■ راه هاي احياي مساجد و توسعه ي فرهنگ نماز
خلاصه ي مقاله ي خود را تحت عنوان «شناخت راه هاي احياي مساجد و توسعه ي فرهنگ نماز» خدمتتان ارائه مي کنم:
امروزه جهان غرب از راه هاي گوناگون سعي در نابودي اسلام دارد. گاهي اوقات اين تصور پيش مي آيد که آنان قدرت اسلام را بهتر از ما مي شناسند، به همين لحاظ از راه هاي مستقيم و غيرمستقيم موانعي بر سر راه ترويج اسلام مي نهند، لذا براي رهايي مسلمين از انحطاط و رسيدن به عزت و سعادت، لازم است که اسلام حقيقي شناخته شود و پندارهاي بي اساس و اوهام باطلي که به نام افکار و عقايد ديني در بين توده ي عوام حتي در ميان بعضي خواص و طبقه ي روشنفکر و درس خوانده نيز رواج دارد از ميان برود و حقايق و دستورهاي دين مبين اسلام بر همه معلوم گردد.
راه هاي تبليغ در توسعه ي فرهنگ نماز:
من با الهام گرفتن از دو آيه ي شريفه «اُدْعُ اِلي سَبيلِ رَبِّکَ بالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالتَّيِ هِيَ اَحْسَنُ» و «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَهٌ» چهارده بند در اين مورد يادداشت کرده ام که به برخي از آنها اشاره مي کنم:
راه هايي که در قرآن براي تبليغ و دعوت مردم به سوي دين و حقيقت نشان داده شده عبارتند از: راه هاي حکمت- راه موعظه و اندرز نيک- راه مناظره و گفت و گوي مسالمت آميز و تبليغ عملي و به کارگيري علم و نگارش- راه تدريس- استفاده از جوانان براي تبليغ در مساجد.
مسجد اگر به عنوان يک منظومه با زندگي جوانان نسبت پيدا کند مي تواند زمينه ي فرهنگي حضور جوانان را سامان دهد. در مکه و مدينه افرادي که فيض عظيم زيارت در ماه مبارک رمضان را پيدا کرده اند، دريافته اند که جوانان در مراسم برگزاري افطار در مساجد، نقش درجه ي اول را دارند. اولاً ايران خودمان که تقريباً اکثر مساجد در وقت اول نماز مغرب و عشا در ماه مبارک رمضان بسته است، در ديگر بلاد اسلامي اين گونه نيست. ثانياً کساني که بخواهند افطاري بدهند، در مسجد افطاري مي دهند. ميهمان هاي خود را هم نمي شناسند که هزار و يک جور محاسبه ي تجاري و سياسي در آمدن ميهمان ها دخيل باشد و سفره ي افطاري در واقع نوعي آماده سازي کار تجاري يا سياسي باشد و علاوه بر آن سفره ي افطاري گرفتار انواع و اقسام تکلفات باشد. سفره ي افطاري که در مسجدالنبي و مسجدالحرام چيده، از چاي و قدري نان و ظرف کوچکي ماست تشکيل مي شود. هر کس مي تواند چنين سفره اي را براي چند نفر بيندازد و نوجوانان مترصدند که نمازگزاران را به افطار دعوت کنند. نوجواني دست شما را مي گيرد و مي پرسد: آيا شما با ما افطار مي کنيد؟ و شما که غرق محبت و شور هستيد مگر مي توانيد پاسخ منفي بدهيد. او دست شما را مي گيرد و تا کنار سفره اي که انداخته اند، مي برد. خلاصه اينکه کانون ماه رمضان مسجد است.
مرکز رسيدگي به امور مساجد که بحمدالله فعال است و در انتخابات و جنگ تحميلي نقش نماياني داشت، به اين امر هم رسيدگي کند که چرا در ماه رمضان مساجد در هنگام نماز مغرب بسته اند؟ و چرا سفره هاي ساده افطاري را به مساجد نمي بريم؟ اگر هم مي خواهيم از کساني براي افطاري دعوت کنيم، به مسجد دعوت کنيم.
1- سامان دهي ارتباط مردم با مساجد:
در سه مرحله مهم مردم ما با مساجد کاري ندارند. تولد و تکليف و ازدواج. اين سه مرحله را مي توان به گونه اي تدارک ديد که مثلاً پس از تولد کودک، براي اينکه اذان و اقامه در گوشش گفته شود، او را به مسجد بياورند. جشن تکليف در مسجد گرفته شود و نيز زوج هاي جوان براي اداي شکر و نماز تحيت همراه دوستان و آشنايان به مسجد بيايند. اکنون تنها مجلس ختم در مسجد گرفته مي شود که آن هم مدتي است مرسوم شده است. نبايد در ذهن جوان، مسجد، مجلس ختم و عزاداري را تداعي کند. همه زندگي اين نيست و روح جوان به تکاپو و شادماني نيازمند است. اگر مسجد فضاي گرم، پرشور و نشاط آوري نداشت، بطور طبيعي جوان از مسجد فاصله مي گيرد.
2- شيوه ي رفتار نمازگزاران:
رفتار نمازگزاران در تحقق فرهنگ حضور جوانان در مساجد مؤثر است، به ويژه نمازگزاراني که ميانسال و کهنسال هستند و معمولاً در صف نخست نماز قرار مي گيرند، به جوانان در مساجد احترام بگذارند. گاه از آنان دعوت کنيم در صف اول قرار بگيرند. آنان معمولاً مراعات مي کنند و به صف اول نمي آيند. اگر جواني ببيند نمازگزاري که همسن پدر يا پدر بزرگ او است، براي جوان حرمت و اعتبار قائل است، دست او را مي گيرد و به صف اول مي برد و احوالپرسي مي کند، احساس خواهد کرد که حضور اواهميت دارد، و صد البته زبان خوب و خوش و پر مهر نمازگزاران نيز جوانان را جذب مي کند. اگر امام جماعت جوانان را درک کند، فضاي مسجد متناسب با انديشه و نياز جوان باشد و نمازگزاران به جوانان حرمت بنهند، فرهنگ حضور تحقق مي يابد. فرهنگ مثل جوشش و رويش گل است، نمي توان با امر و نهي در شکل گل يا رنگ و بوي آن اثر گذارد، بايد به درون جان و ساختار گل راه برد. اگر اعتماد جوانان را جلب کنيم و باآنان با مهر و صداقت و يکرنگي رفتار نماييم، ترديد نداشته باشيم که جوانان با شور و حماسه در مساجد حضور گرمتري خواهند يافت.
3- پاسخ به پرسش جوانان:
جوان سرشار از پرسش است. طوفاني از پرسش ها و پيچيدگي ها در ذهن او است. آرمان طلب و تعالي خواه است. روح متلاطم و پرکشش او قرار و آرام ندارد. اگر مأمني باشد و امام مسجد اميني که جوانان در حضور او آرام و قرار يابند و با کمال آسودگي نظر و پرسش خود را مطرح کنند و پاسخ بشنوند و نگران نباشند که مبادا متهم شوند، مبادا تکفيرشان کنند و انگشت نما شوند، به مساجد جذب مي شوند. اما اگر دريابند که زبان مسجد، زبان تحميل است، در اين صورت رابطه ي آنها با مسجد ضعيف مي شود و پس از مدتي مي گسلد. مثلاً اگر جوان پرسشي داشت و با کمال احترام پرسش خود را با امام جماعت مطرح کرد، اما امام جماعت او را قانع نکرد و در يک بحث باز و عمومي در مسجد با انتقاد از جوانان به نقد و بررسي همان پرسش پرداخت، جوان چه حالي پيدا مي کند؟ پيامبر اسلام (ص) خود را پدر امت و مردم مي دانست و مي فرمود: من همانند پدر شما هستم و شما را آموزش مي دهم. امام مسجد که لباس پيامبر را مي پوشد و بر منبر پيامبر مي نشيند، لزوماً بايد سخن و سلوک او همانند پيامبر باشد، اخلاق محمدي (ص) داشته باشد. خس و خار، فرهنگ ساز نيست، اما گل، يک عنصر مؤثر در فرهنگ معاشرت با مردم است.
جوانان مثل گل هستند، البته هر کدام از گل ها رنگ و بوي خاص خود را دارد. حتي جواناني که ممکن است برخي از سر تحقير به آنان بنگرند، آرمان نگر و خداجو هستند، اگر دچار سهو و خطا شده اند، اشتباه ما به عنوان امام مسجد، معلم، پدر و مادر از آنان کمتر نيست. گفت و گوي امام مسجد و يا روحانياني که براي وعظ و خطابه به مسجد مي روند، بسيار مهم است. اگر ديديم در صف نماز، جوانان حضور ندارند، بپذيريم که ممکن است اشکال از ما باشد، اشکال از امام جماعت و فضاسازي مسجد و نيز ديگر نمازگزاران است که جوان خود را در مسجد مثل ماهي در آب راحت احساس نمي کند. همان گونه که در روايت اشاره شده، مؤمن در مسجد مثل ماهي در آب است، در رودخانه ها هر جا بستر رودخانه تنگ مي شود و فشار آب، زياد، ماهي ها کناره مي گيرند و به ديواره ي بستر مي چسبند، ماهي از مقابل فشار و تنگنا مي گريزد، روح جوان هم همين گونه است. اعتماد و محبت زمينه تحقق فرهنگ حضور جوانان در مساجد است.
رمز و راز پيروزي پيامبر در گسترش حيرت انگيز اسلام در اخلاق پيامبر قابل بررسي است. خداوند به پيامبر فرمان مي دهد «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَن اتَّبِعَکَ مِنَ المُؤمِنينَ» (بالهايت را براي مؤمنين فرود آور)- يعني تواضع کن- پيامبر (ص) در دعوت به اسلام و معنويت، به تعبير قرآن، «مُذَکِّر» است، نه مسيطر، ليکن ما در اين راه با کمال تأسف، تعاليم عاليه ي اسلام را که سرشار از منطق و علم است، توأم با خاطرات نامطلوبي ساخته ايم که نتيجه ي آن بي علاقگي نسل حاضر نسبت به مساجد و منابر و مذهب است،
- برخي نقاط ضعف ها:
1- در مساجد برنامه ي خاصي براي کودکان و جوانان نيست و ما انتظار داريم که آنها در برنامه ي بزرگسالان شرکت کنند. بسياري فکر مي کنند که تبليغ براي کودکان و جوانان کار کوچکي است و از مقام و شخصيت آنان خواهد کاست.
2- گاهي بچه ها به تقليد از پدر و مادر به مسجد مي روند، ولي در آنجا نه تنها از کسي استقبال و روي خوشي نمي بينند، بلکه بعضاً با تندي و خشونت بر آنها نهيب مي زنند و براي کودکان خاطره بدي ايجاد مي نمايد. در حالي که مثلاً مسيحيان به خوبي از اين مسأله رواني استفاده مي کنند؛ از همان ابتدا که انسان متولد مي شود، برايش مراسم باشکوهي در کليسا برگزار مي کنند و تاريخ تولدش را در دفتر مخصوص کليسا به ثبت مي رسانند و هر سال براي سال روز تولدش کارت تبريک جالبي مي فرستند، وقتي کودکان به سن 5 و 6 سالگي مي رسند برنامه هاي خاصي برايشان برگزار مي کنند و از آنها با احترام دعوت به عمل مي آورند، همين طور مراسم ازدواج مسيحيان و اعياد و جشن هاي سال نو، همه در کليسا انجام مي گيرد. خلاصه خاطره خوشي از کليسا دارند و با خوبي و خوشي مي پذيرند که به کليسا بروند.
خدايا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشي و ما رستگار