■ وضع نماز در نيروهاي مسلح
و بنده خيلي خلاصه در وقت مقرر چند جمله اي به عنوان گزارش از وضع نماز در نيروهاي مسلح خدمت حضار محترم عرض مي کنم. از آنجا که همه ساله در نيروهاي مسلح به طور مستقل اجلاس نماز داخلي تشکيل مي شود و با توجه به ويژگي هايي که نيروهاي مسلح دارند و برخي از مسائلشان که طبقه بندي شده است، امکانش نيست که در سطح عموم مطرح شود، در آن جلسه خاص و داخلي خودمان در حضور فرماندهان و مسئولين، بخش هاي مورد نياز مطرح و تدابيري هم براي رفع مشکلات و موانعي که وجود دارد انديشيده مي شود.
برادر عزيزمان جناب آقاي حجت الاسلام قرائتي روي لطف و عنايتي که نسبت به نيروهاي مسلح دارند باز هم برنامه اي براي ما در اينجا مي گذارند تا ما گزارش گونه اي را عرض کنيم. من قبل از اينکه آن گزارش مختصر را عرض بکنم، در ارتباط با الگوي رفتاري نکته اي به خاطرم آمد که مفيد مي دانم خدمت شما عزيزان عرض کنم.
حدود دو سه ماه قبل در يک جلسه خصوصي که فرد فاضل و متدين و صاحب نظر غير روحاني در اين جلسه بود، بحث به اينجا کشيد که براي ايجاد تحول و متدين کردن و نمازخوان کردن يک دانش آموز، نزديکترين راه کدام راه است؟ ايشان مطلبي را که براي خودشان پيش آمده بود تعريف کردند و گفتند:
من قبل از انقلاب دانش آموز دبيرستان بودم و در رشته رياضي درس مي خواندم.هفته اي چند ساعت فيزيک داشتيم. دبير فيزيک فردي متدين، خوش اخلاق و دلسوز بود، ولي ايشان طبيعتاً مسائل و مباحث مذهبي را مطرح نمي کرد. ايشان همان مسائل مربوط به فيزيک را مطرح مي کردند. ايشان مي گفتند: هفته اي سه، چهار ساعت که فيزيک داشتيم، يک ساعت هم به آزمايشگاه و لابراتوار مي رفتيم و گاهي بيشتر از 50 دقيقه از وقت يک ساعته در آزمايشگاه مصرف نمي شد و ده دقيقه، يک ربع زودتر درس آزمايشگاهي تمام مي شد و ما بچه ها از موقعيت حسن استفاده را مي کرديم ومي رفتيم در صحن مدرسه مشغول بازي فوتبال مي شديم. يک روز اين آقاي معلم فيزيک که در آزمايشگاه درسش زودتر هم تمام شده بود به ما گفت: بچه ها من امروز يک کار مهمي با شما دارم، تشريف بياوريد سر کلاس. همه ما رفتيم سر کلاس. آقاي دبير کنار تخته سياه ايستاد و رو کرد به ما و گفت: بچه ها من يک کمک از شماها مي خواهم. تا ايشان اين جمله را گفت، سکوت محض بر کلاس حاکم شد. عجب معلم فيزيکي! چه کمکي از ما دانش آموزان مي خواهد؟ بعد گچ را به دست گرفت و روي تخته سياه نوشت که من در ماه اين مقدار ساعت بايد تدريس کنم و بعد دريافتي خود را نوشت و تقسيم کرد که در ازاي هر ساعت کار، اين مبلغ را بايد دريافت کنم بعد گفت: من اين 3 يا 4 ساعت فيزيکي که با شما دارم در قبالش اين مبلغ را دريافت مي کنم، اما يک ساعت را که به آزمايشگاه مي رويم گاهي يک ربع زودتر که درس آزمايشگاهي تمام مي شود و من از شما مي خواهم که بياييد سرکلاس تا من آن يک ربع را تدريس کنم، اما شما دنبال فوتبال مي رويد. در نتيجه در ماه در اين چهار ساعت اين مقدار پول حرام مي شود که من دريافت مي کنم آن فرد مي گفت وقتي که مطلب دبير فيزيک به اينجا رسيد، ما ديديم صورت را رو به تخته سياه کرد و دستمالش را هم درآورد و چند قطره اشکي که از چشمانش سرازير شده بود پاک کرد و بعد به ما گفت: بچه ها راضي نباشيد که من به زن و بچه ام نان حرام بدهم، سر سفره ام نان حرام بگذارم. ايشان مي گفت اين سخن معلم فيزيک براي ما الگوي رفتاري شد و چنان در اعماق جان اين بچه ها اثر گذاشت که از هزار تا سخنراني و بحث که راجع به شب اول قبر و عالم برزخ و حلال و حرام و اين جور چيزها برايمان مطرح مي شد، اثرش بيشتر بود.
آن فرد مي گفت: ما رنگ از معلم ديني و درسهاي ديني آن وقت نگرفتيم. مي گفت همين يک جلسه و همين چند قطره اشکي که اين معلم فيزيک با اين مقدمات براي ما ريخت، ما را متدين و مؤمن کرد. بنابراين مسأله ي معلم به عنوان الگوي رفتاري، حالا چه در نيروي مسلح، چه در آموزش و پرورش، چه در دانشگاه، شايد مهم ترين مسأله باشد.
خوب در سال جاري مطبوعات اعلام کردند که ما يک و نيم ميليون دانش آموز کلاس اول ابتدايي داريم که ثبت نام کرده اند. حالا شايد هم بچه هايي لازم التعليم بودند که به دليل نبود فضاي آموزشي احياناً ثبت نام نشده باشند، حالا به طور رسمي يک و نيم ميليون نفر است. از اين عده علي القاعده 750000 نفر مواليد دختر هستند که به خدمت سربازي احضار نمي شوند. 750000 نفر اينها که پسر هستند از سنين 18 سالگي تا 30 سالگي در مقاطع تحصيلي مختلف وارد يک دانشگاه دفاعي که چهار پنج ماه اولش شبانه روزي است و تا دو سال بعد در اختيار اين ارتش يا سپاه يا نيروي انتظامي و يا غيره... هستند.
بنابراين ما همه ساله 750000 نفر از جوانان مملکت را که به تعبير جناب آقاي قرائتي اگر از تورهاي قبلي در رفته باشند، در مراکز آموزشي ارتش به طور شبانه روزي گيرشان مي آوريم. از فوق دکترا در ميان اين بچه ها داريم تا احياناً جوانان19- 18 ساله اي که از يک روستا آمده اند و ممکن است که بي سواد باشند. اين 750000 نفر که دو سال خدمت مي کنند، در حقيقت يک ميليون و پانصد هزار نفر مي شوند. سربازان وظيفه که هميشه در نيروهاي مسلح مشغول خدمتند. (حالا من بحثي روي نيروهاي کادر نمي خواهم بکنم چون در زمينه کادر يا اعضاي ثابت نيروهاي مسلح که با خانواده هاشان حدود 5 ميليون نفرند و يک دوازدهم جمعيت کشور را تشکيل مي دهند، بحث آنها در همان اجلاس داخلي خودمان خواهد بود. روي وظيفه ها مي خواهم بحث کنم). اين 5 / 1 ميليون نفر که در مراکز آموزشي يا در پادگان ها يا در پاسگاه هاي نيروي انتظامي يا در نقاط مرزي هنوز در سنگرها هستند، نماز اين ها با چه مشکلاتي روبرو است؟ من اين ها را يادداشت کرده ام که خدمتتان عرض مي کنم. مشکلات گاهي در حدي است که يک جوان نماز خوان مي آيد و احياناً نسبت به نماز بي تفاوت مي شود. يا خداي ناکرده بعد از اين مدت تارک الصلوة مي شود. خوب سؤال مي فرماييد چرا؟ براي اين که ما براي 5 / 1 ميليون نفر نيروي وظيفه مسجد نداريم. نمازخانه در محيط هاي نظامي، سوله اي است، آسايشگاهي است که تبديل به نمازخانه شده است. موکت هايي که معمولاً کف اين آسايشگاه، کف اين نمازخانه به عنوان فرش پهن شده، چون نوع اين ها بايد پوتين پايشان باشد در فصل گرما يا در داخل پوتين به شدت عرق مي کند و اين موکت ها را نمي شود هفته اي يک بار شست، زود مستهلک مي شود، زود از بين مي رود. در نتيجه گاهي وقتي که انسان وارد محيط نمازخانه مي شود بوي بد عرق پا در حدي است که حالت سرفه، حالت ناراحتي تنفسي براي انسان پديد مي آيد. از نظر سيستم حرارتي در فصل زمستان و سيستم خنک کننده در فصل تابستان هم مشکلاتي وجود دارد، زيرا نوع اين ساختمان ها مخصوصاً در ارتش که ساختمان ها عمدتاً قديمي است و اصلاً اقامه نماز در آنها مد نظر نبوده است.انباري بوده، سوله اي بوده براي نگهداري اقلامي مثل خواربار و يا براي نگهداري سلاح و مهمات.
1- مشکل مهم ما براي اين 5 / 1 ميليون نفر وظيفه- که همواره در زير پرچم و به خدمت در چهار نيروي مسلح يا پشتيباني نيروي مسلح هستند- کمبود مسجد و فضاي جاذبه دار براي نماز خواندن است.
2- مشکل دوم، مشکل بودجه است. شما حساب کنيد که اگر ما بخواهيم در هر سال براي هر کدام از اين 750000 نفر وظيفه اي که به خدمت احضار مي شوند، يک کتاب به عنوان راز نماز، فلسفه ي نماز، آداب الصلوة، اسرارالصلوة و يک مهر و يک جانمازي تهيه بکنيم، يا معلميني باشند که ساعاتي احکام نماز تا يک محدوده اي، و فلسفه نماز و مباحث ديگر در مورد نماز را تدريس کنند، چه بودجه ي هنگفتي مي خواهد؟
نمي خواهم عرض کنم هيچ بودجه اي در اين زمينه نيست، اما شرايط به گونه اي است که براي اين مهمانان زيادي که هر ساله به عنوان وظيفه به خدمت زير پرچم احضار مي شوند، بودجه اصلاً کافي نيست. ده، بيست نفر وظيفه در اين پاسگاه ها با يکي دو سه نفر از نيروهاي کادر، التماس مي کردند که يک قرآن، يک مفاتيح براي پاسگاه ما بفرستيد که ما گاهي اگر بخواهيم در ماه رمضان دعايي و قرآني بخوانيم، بتوانيم. خوب حالا ممکن است که بفرماييد چه تعداد پاسگاه با اين مشکل مواجه است؟ ما در سطح نيروي انتظامي آنچه که در ذهنم است، بيش از شش هزار پاسگاه داريم، و حالا با توجه به اينکه يک قرآن و يک مفاتيح عمر مفيدش چقدر خواهد بود، چقدر قابل استفاده است، بودجه اي که براي اين کار لازم است، ببينيد چقدر است. مشکلي که بايد من در اين جا عرض کنم اين است که بسياري از مسئولين، بسياري از افراد خير با خود مي انديشند که حساب نيروهاي مسلح يک حسابي است جدا از جامعه. در جاهاي ديگر مي شود کار خير کرد، مي شود چنين و چنان کرد، اما نيروي مسلح که خودش خودکفا است. به تعبير مردم بودجه هاي منظمي براي اين کارها دارد.
مسأله ي ديگر اين است که در جزايري مثل ابوموسي، مثل سيري و در ساير جزاير، از نظر اينکه امروز جنبه ي سوق الجيشي ويژه اي دارند و طبيعتاً ما نيروي نظامي زيادي در تنب کوچک، تنب بزرگ، ابوموسي، سيري و در ساير جزاير داريم تا از اين قطعات خاک ميهنمان دفاع کنيم، مشکلات به مراتب بيشتر از جاهاي ديگر است، و اين به دليل شرايط جغرافيايي منطقه، شرايط خاص سرزميني جزيره، وضع آب و هواو وضع رفت و آمد اين نيروهاي وظيفه است.
گاهي ممکن است که روحاني و امام جماعت در اين مناطق نداشته باشيم.
اگر چه در ساير جاها هم ممکن است روحاني با آن شرايط خاص که ما براي اين طيف مي خواهيم کم داشته باشيم، ولي در برخي از مناطق مثل مناطقي که از نظر جغرافيايي گرم است، بنادر کشور يا اين جزايري که نام بردم، با مشکل کمبود روحاني مواجهيم.
4- مشکل ديگر اينکه: در برخي ازهمين سوله ها يا آسايشگاه ها که عرض کردم يا احياناً مساجدي که تک و توک در برخي از مراکز آموزشي وجود دارد نماز چند نوبتي داريم. در يک مرکز آموزشي گاهي چهار هزار نفر، 5 هزار نفر وظيفه داريم. مسجد يا سوله يا نمازخانه اي که جوابگوي 4 و 5 هزار نفر باشد در اختيار نيست. نماز را بايد چند شيفته بخوانيم. حالا در ظهر و عصر و مغرب و عشا ممکن است اين کار عملي باشد، اما نسبت به نماز صبح اين کار عملي نيست.
حالا اگر احياناً کمبود حمام و جواني که نياز به آب و غسل دارد و اگر کمبود سرويس و دستشويي را به مسأله، اضافه بکنيم مشکلات روشنتر خواهد شد.
شايسته است، افراد متمکن اقتصادي، سياسي و افراد خيّر راجع به نماز نيروهاي مسلح، حداقل در مراکز آموزشي، اقدام مؤثري انجام دهند.
(والسلام عليکم و رحمةالله و برکاته)