نقش تشکلهاي دانشجويي در برگزاري گسترده ي نماز

■ نقش تشکلهاي دانشجويي در برگزاري گسترده ي نماز

نقش تشکلهاي دانشجويي در برگزاري گسترده ي نماز

نقش تشکلهاي دانشجويي در برگزاري گسترده ي نماز(سرکار خانم طيبه بيضايي /دانشجوي زبان انگليسي )

 

مقدمه

متن مقاله به سه محور کلي تقسيم شده است:

1- آسيب شناسي محيط داخلي و خارجي دانشگاه.

2- اهميت فوق برنامه ها در بازسازي معنوي.

3- چگونگي مشارکت دانشجويان و تحقق اهداف.

در بخش اول بررسي دو حوزه عمده در دانشگاه يعني محيط داخلي و خارجي که شامل نيروهاي انساني، اجرايي و امکانات است، با عنايت به وضعيت موجود، موردنظر قرار مي گيرد.

محور دوم مقاله با تأکيد بر اين مهم که دانشجويان مي توانند از احساس هويت فرهنگي و ديني مستقل (تصميم گيرنده، فعال و پويا) برخوردار باشند؛ نقش و اهميت تشکل هاي دانشجويي و فوق برنامه ها را در باروري و پويش ديني خاطرنشان مي سازد.

دانشجويان که جزو طبقه آرمانگراي جامعه هستند، بنابر ظرفيتهاي علمي و مقتضاي سني خود ايده آلها را مي جويند. بنابراين توقع به جاي آنان را مي توان با ارائه فرهنگ مناسب ديني پاسخ داد، و نه با تحليل هاي مرسوم و بدون پژوهش و عدم تطابق با نيازهاي زمان. اين امور خود مستلزم پرداختن به اصولي است که بخشي از آنها در تشکل هاي دانشجويي محقق مي شود، و برخي با درايت مسئولان و تحول در تشکل هاي دانشجويي قابل حصول خواهد بود. لذا بخش سوم مقاله با ارائه ي پيشنهاداتي دائر بر بهبود فعاليت تشکل هاي دانشجويي به اين موضوع مي پردازد.

آسيب شناسي

براي يافتن پاسخ هايي مبني بر علل عدم مشارکت دانشجويان در امور مذهبي، يکي از فرضيه هاي پيش روي ما مي تواند اين باشد که جوانان صرفا در فضاي دانشگاه کمتر رغبت به مشارکت در اعمال عبادي دارند. بنابراين بايد ابتدا به آسيب شناسي محيط داخلي دانشگاه پرداخت. پرسشي ابتدايي که براي ما مطرح مي شود اين است که آيا دانشجويان عموما در رفتار و نحوه ي حضور خود در فعاليتهاي آموزشي بي رغبت و سهل انگار هستند، يا فقط در امور مذهبي و اقامه ي نماز چنين پديده اي وجود دارد؟

شيوه ي مرسوم از سوي مسئولان اين است که بي عزمي دانشجو و پائين دانستن سطح اعتقادات ديني او باعث عدم مشارکت در مناسک ديني تلقي مي شود. اما اين نظريه احتياج به پژوهشي منصفانه و يا در صورت امکان بحثي آزاد بين دانشجويان و مسئولان دارد.

وليکن از مجموع داده ها مي توان گفت هر دو طيف عمده ي محيط داخلي دانشگاه در اين امر قصور دارند.

محيط داخلي

مسلما زمينه هاي فکري و تربيتي نظير: نوع ديدگاه دانشجو نسبت به ادامه ي تحصيل (و اينکه آيا ورود به دانشگاه را پايان دغدغه ها و تنها به عنوان يک فرصت شغلي تلقي مي کنند.؟) احساس آشفتگي و نابهنجاري رواني، عدم انتخاب هدف مشخص، و مواردي پنهان و آشکار از اينگونه، در شکل دهي به رفتار و گرايش مذهبي مؤثر هستند، و در يک تحقيق گسترده تر هر يک از اين موارد به عنوان عاملي پيراموني بايد به فهرست آسيب شناسي ذيل افزوده شوند. اما در اينجا تنها فهرستي از موارد متعدد که هر کدام بايد به عنوان يک فوريت در اصلاح آسيبها مورد توجه قرار گيرند تذکر داده مي شوند:

- علاقه نشان ندادن افراد به مبحث نماز به نحوه ي آموزش احکام مذهبي نيز معطوف است.

- از نظر دانشجويان شايد يکي از علل مهم، مربوط به افراد آموزشيار باشد، که سختگيري زياد اين افراد باعث گريز جوانان است. چنانکه به نظر دانشجويان، اغلب آموزشياران افرادي خشک، از نظر کنش اجتماعي دگم، و از نظر تفاوت سني با دانشجويان نيز تفاوت فاحش دارند. که اين موارد بر نحوه ي دريافت مطالب تاثير زيادي مي گذارد.

- حجم مطالب مربوط به احکام که در جلسات هفتگي گفته مي شود. (آيا حجم احکام که با مشغله تحصيلي دانشجويان تعارض دارد، مي تواند باعث عدم تمايل ايشان براي درک مطالب باشد.؟)

- عدم ظرافت در انتخاب موضوع، و ناپختگي نحوه ي بيان در مقابل طيف دانش آموخته.

- به اعتقاد برخي، ملاک نمره در اين کلاسها بسيار اهميت دارد؛ يعني دانشجو با نگرفتن نمره ي حد نصاب، زمان زيادي را از دست خواهد داد؛ و احتمالا اين ناکامي بر مواردي مانند نمره انضباط و... تأثير دارد.

- تسلط نداشتن تعدادي از آموزشياران بر مبحث احکام و ندانستن مطالب کافي از مراجع تقليد.

- استفاده از افراد عادي به جاي حوزويان، و يا اهل نظر و معرفت ديني از بين طبقه دانشگاهي.

- در اختيار نداشتن جزوه هاي تأييد شده و همگاني براي دانشجويان.

- قرار دادن امتياز براي انجام وظايف. (که مغاير با اهداف ارزشي است، و حتي برخلاف خواست مسئولان موجب کاهش مقبوليت امور عبادي و فطري مي شود.)

- همزماني برگزاري کلاسها و اقامه ي نماز.

- نبود امام جماعت دائم، بعلاوه مشکلات اياب و ذهاب براي ائمه جماعت. (به گونه اي که رفت و آمد در محيط مختص دانشجويان دختر، گاه براي روحانيون دشواري هايي دارد.)

- نبود مکان مناسب و شايسته جهت اقامه ي نماز، خصوصا براي دانشجويان دختر؛ که اين نقيصه تأثير بسزايي در پراکندگي جماعت و خنثي شدن تبليغات دارد.

- پاکيزه نبودن محيط و هواي مساعد جوي (گرما و سرما) در نمازخانه؛ در حالي که مقبوليت مکاني نزد جوانان بسيار مهم است.

- نبودن وضوخانه ي مجهز و پاکيزه، به ويژه براي دانشجويان دختر.

- نبودن وسائل رفت و آمد براي حضور دانشجويان در نماز جمعه.

- وجود مشکلات بديهي در پخش اذان؛ به دليل همزماني با کلاسها و يا نبود وسايل صوتي مناسب.

- کوتاهي برخي از مسئولان تشکلهايي دانشجويي (نظير اقام الصلوة) از قبيل: مرتب نبودن جانمازها، خواب بودن سرپرست به هنگام اقامه ي  نماز صبح، و...

- آشنا نبودن با موازين رفتار اجتماعي و اسلامي، و نبود آموزش براي مسئولان تشکلهاي دانشگاهي.

- اهميت ندادن برخي از مسئولان دانشگاهي به خواستهاي تشکلهاي دانشجويي.

- کوتاهي در برگزاري نمايشگاه پيرامون نماز از جانب تشکل اقام الصلوه و مسئولان ستاد اقامه ي نماز. (در مقايسه با نمايشگاه هاي متعدد در خصوص شهدا)

- در دسترس نبودن بروشورهاي مربوط به نماز همراه با مطالب تازه و جذاب. (در مقايسه با ديگر فعاليتهاي متنوع تشکلهاي دانشجويي.)

- نبودن کتابهاي جديد و جذاب و متنوع در کتابخانه هاي دانشگاهي. (پيرامون نماز و ديگر مسائل عقيدتي)

البته دانشجويان خوشبختانه در مواردي همچون نحوه ي حضور و برخورد روحاني در جمع دانشجويان، و اظهار تمايل براي پاسخگويي به مشکلات ايشان، اظهار رضايت کرده اند و بديهي است که اين گونه مزيت ها نمي تواند در ذيل فهرست آسيب شناسي قرار گيرد.

همچنين به عنوان تحليل يک جريان انديشه ساز در محيط داخلي دانشگاه، نگارنده، نشريات دانشجويي و گاهنامه هاي ذيل را که در فاصله ي سالهاي 73 تا 79 منتشر شده اند بررسي نموده است.

- پيغام آشنا، تربيت معلم بنت الهدي رشت.

- تأويل خواب پريشان، دانشگاه خواجه نصيرالدين طوسي.

- مخاطب، (ماهنامه ي علمي، فرهنگي، سياسي) بسيج دانشجويي.

- برگ سبز، تربيت معلم شهيد هاشمي نژاد مشهد. (سالهاي: 78 و 79)

در اين نشريه ها صفحه و يا مطلب ويژه اي پيرامون تبليغ امر نماز مشاهده نشد.

همچنين از بين نشريات دانشجويي، نشريه ي دو مرکز معتبر علوم ديني نيز مورد توجه نگارنده قرار گرفته، و تعدادي از شماره هاي هر يک به شرح ذيل بررسي شده است.

1- انديشه ي حوزه، دو ماهنامه فرهنگي، سياسي و اجتماعي، دانشگاه علوم اسلامي رضوي. (سالهاي: 74، 75، 78، 79، 80)

در شماره ي انتخابي از اين دانشگاه، يعني شماره ي سوم، سال 79، هيچ مطلبي راجع به نماز و فرهنگ پيراموني آن به چشم نمي خورد؛ مگر آنکه برخي تيترها همچون: خط علي (عليه السلام) معيار ديانت و سياست، را بتوان به فرهنگ نماز مرتبط دانست. فهرست مطالب شماره ي مزبور چنين است.

سر مقاله/ حکومت علوي در نگاه امام خميني/ بايستگي هاي حکومت از ديدگاه امام علي (عليه السلام)/ درآمدي بر فهم دولت و دين در انديشه ي علوي/ ميزان انطباق بيعت و دموکراسي در نگاه امام.

2- ماهنامه ي پيام صادق (عليه السلام)، دانشگاه امام صادق (عليه السلام). (سالهاي 75 تا 80، و به تعداد 10 شماره)

فهرست مطالب شماره انتخابي، خرداد و تير 79، به اين ترتيب است:

سخن اول/ اخبار معاونت دانشجويي/ اخبار معاونت پژوهشي/ آداب معاشرت از نظر اسلام/ خدمت به اسلام و مسلمين/ نغمه هاي سرخ/ احياي تفکر ديني از ديدگاه شهيد مطهري/ بررسي جايگاه مديريت و... در اين شماره تنها متن مربوط به نماز عنوان «محراب نماز عارفان» برگرفته از سخنراني حجت الاسلام و المسلمين قرائتي مي باشد.

بيشتر موضوعات اين دو نشريه نيز به ترتيب حول محورهاي سياسي و اجتماعي و کليات مذهبي است. دليل عدم پرداختن به فرهنگ نماز مي تواند اين باشد که برخي از اين نشريه ها مانند دانشگاه علوم رضوي به طور موضوعي پيرامون يک بحث مفصل مقاله و گزارش تهيه مي کنند، چنانکه در آخرين شماره ي منتشر شده در سال 80، موضوع امام علي (عليه السلام) به مناسبت سال رفتار علوي انتخاب شده است.

محيط خارجي

چالشهاي پيش روي دانشجويان و مسئولان در حوزه هاي مختلف اجتماعي خارج از محيط دانشگاه، اندک نيستند؛ اما مي توان مهم ترين آنها را به شرح ذيل در نظر گرفت، و تمهيداتي براي کاهش و يا رفع اين موانع انديشيد.

- رو به رو شدن افراد با محيط بيرون، خانواده و دوستان که به موازين مذهبي اهميت نمي دهند. 

بنابراين اگر علاقه اي در خود دانشجو باشد بر اثر برخورد با کنش هاي متفاوت حوزه هاي مختلف، به رفتاري منفعلانه و متضاد تبديل مي شود.

- اجرا نکردن دقيق احکام و مسائل عملي در محيط خارجي، و بسنده نمودن مسئولان ديگر نهادهاي ديني به مطالب تکراري و مرسوم؛ که البته مورد انتقاد جوانان است. در مواردي نيز پياده کردن آموزش احکام اصلي و فرعي نماز، که جوانان در دانشگاه ياد گرفته اند، در محيط بيرون با موانعي اجرايي روبرو مي شود. (اين مورد بيشتر در برخورد با اشخاص ميانه و کهن سال مشاهده شده است. و به هر حال اين بازخورد موجب کاهش توانايي جوانان و دروني نشدن ارزشهاي فراگرفته شده مي گردد.)

- تغيير ديدگاههاي عمومي نسبت به نهادهاي ديني، و افراد وابسته به آنها. (بسيج، روحانيون، و...)

- نبودن فعاليتهاي مستمر و هميشگي در مراکز دانشگاهي کوچکتر.

- نبود ارتباط و حمايت ستاد اقامه ي نماز از تشکلهاي دانشجويي (به ويژه اقام الصلوه) و عدم ارائه ي آموزش و اطلاع رساني در امر نماز.

- آشنا نبودن دانشجويان با ستاد اقامه ي نماز و اهداف و فعاليتهاي آن.

- در جاي خود به عنوان يک عارضه ي شايع در هر دو محيط داخلي و خارجي، نحوه تلقي مسئولان اجرايي از مقوله دين و نحوه ي آمريت آنان نيز از عوامل مهم در واپس گرايي دانشجويان است. نوع برخوردها و دعوت به انجام فرايض ديني، که بدون ظرافت انديشي و ناشي از عدم مطالعه در گستره ي مذهب است، و اين يک به نوبه ي خود حاکي از عدم علاقه به وارستگي و آزادمنشي تعبير مي شود، براي جوانان نمي تواند مبين جهان شمولي آموزه هاي اسلام در اين عصر و فضاي خاص ارتباطات باشد. آن هم در حالي که صاحبنظران و دانش آموختگان علوم حوزوي و دانشگاهي متفق القولند که «هيچ نوع فعاليت اجتماعي يا مجموعه نهادهاي اجتماعي نيست که مانند فعاليت و نهاد مذهبي اين همه تنوع و تفاوت داشته باشد[1] .» 

 [1] جامعه شناسي دين، ص 9.

 

اهميت فوق برنامه ها

توانايي همکاري در بين افراد مختلف فرق مي کند، و بارزترين صورت آن قوي يا ضعيف بودن اشخاص در چالش هاي اجتماعي و کنش هاي رفتاري است. از سويي مسئولان بايد بپذيرند که به عنوان يک نهاد مطلع از نيازهاي دانشجويان، منشاء پاره اي از رفتارهاي آنان را نمي شناسند. بنابراين نقش تشکلهاي دانشجويي علاوه بر افزايش ضريب توانايي هاي شخصي و گروهي از طريق تعامل موجود در فوق برنامه ها، پديدار کردن شاخصهاي ذهني و جهت دادن به آن بخش از ظرفيتهاي کشف نشده دانشجويان است که در آموزش متعارف مجال بروز آنها وجود ندارد. بدين ترتيب هنگامي که از تشکل هاي دانشجويي صحبت مي کنيم گذشته از آنکه به طور بديهي سخن ما ناظر به فعاليتهاي جمعي است، به طور ضمني سخن ما ناظر بر تعاريف جامعه  شناختي و روانشناختي نيز خواهد بود.

براي مثال هر تشکل دانشجويي به نحو بارز يک اجتماع هدفمند است که مي توان تعاريف جامعه شناختي را بر شاکله ي آن قابل پياده شدن و تعميم دانست. براي مثال بدون پيش فرضهاي مرسوم خوب و بد بودن اشخاص، در درون اين نهاد «مفهوم کنشگر اجتماعي از مفهوم ارتباط اجتماعي استنتاج مي شود. در واقع کنشگر اجتماعي يکي از قطبهاي فردي يا جمعي ارتباط اجتماعي است که از آن مي توان به همکاري در عين تعارض ياد کرد. بنابراين کنشگري اجتماعي جوانان لزوما دو بعد دارد، که يکي با توانايي کنشگر در همکاري تعريف مي شود، و ديگري با تواناييش در تأثيري که در چارچوب رابطه اي تعارض آميز اعمال مي کند.[1] .»

در اين محدوده مي توان مفاهيم رفتاري و عملي دانشجويان را طبق نظام ارزشهاي جامعه  شناختي تقسيم بندي کرد، و بر آن اساس به تعامل با ايشان پرداخت. اين مفاهيم به طور مشخص در دو حوزه ي تحليلي- استقرايي و انتزاعي قابل ارزيابي هستند.

«مفاهيم عملي مجزا، تحليلي و استقرايي است. اما مفاهيم انتزاعي از راه ترکيبي و قياسي (تمثيل، تضاد، و غيره) و بر منطق روابطي که ميان اجزاي يک نظام وجود دارد، بنا مي شوند. در روابط و کنش هاي اجتماعي، اغلب موارد اين مفهوم انتزاعي چارچوب فکري کلي تري دارد که الگو ناميده مي شود[2] .» با توجه به تعريف فوق، به نظر مي رسد تشکلهاي دانشجويي مي توانند در مفاهيم عملي دين که تجربي و استقرايي محسوب مي شوند، با مفاهيم ارزشي و وجدان جمعي و الگوسازي که مفاهيم غيرتجربي، قياسي و تمثيلي هستند؛ نقش مؤثري ايفا نمايند و به الگوسازي عمومي، و نه تأکيد بر نخبه گرايي در امور ديني که به گريز پيراموني منجر شده است، اهتمام ورزند. در اين صورت و به لحاظ ماهيت جمع پذير ارزشهاي ديني و تأکيد تعاليم مذهبي بر همگرايي «وقتي کنشگران از ارزشهاي يکساني الهام مي گيرند، و در طرح همکاريشان هماهنگي دارند، فرايند همکاري و حصول موفقيت تسهيل مي گردد[3] .» 

با توجه به بخش نخست مقاله، به نظر مي رسد چنانکه تشکلهاي دانشجويي، مفاهيم و مقاصد ژرف ديني را تحليل علمي کرده و ابعاد آن را شناسايي کنند، در جمع آوري نيروها و جهت دادن به آنها موفق تر عمل خواهند نمود. البته اين کار به گونه اي جدي مستلزم در نظر گرفتن تيپها و شخصيت هاي مختلف در جوانان، و پيدا کردن خاستگاه انگيزش هاي فردي و جمعي آنان نيز خواهد بود. براي نمونه اين ابعاد را مي توان چنين لحاظ کرد:

«بعد تجربي؛ اين بعد ناظر بر تجربيات زندگي معنوي اشخاص است، که منجر به ايجاد احساس خاصي از ارتباط با يک ذات الهي و يا مستقيما با خداوند براي شخص معتقد مي شود.

- بعد جهان نگري؛ (برنامه و هدف) ناظر بر اعتقادات به واقعيت الوهيت و پيوستهاي آن است. 

؛همچون: خير، شر، بهشت، دوزخ.

- بعد مناسکي؛ بر اعمالي که در چارچوب زندگي ديني انجام داده مي شود، ناظر است؛ مانند نماز، نيايش، زيارت، سوگواري و...

- بعد استنتاجي؛ ناظر بر اجراي اصول و فرامين ديني در زندگي روزمره است؛ مانند: احسان، ايثار، درستکاري، پاکدامني و عفت، رعايت حقوق ديگران، نظم پذيري و...

نکته بسيار مهم، اين دريافت است که در مورد اشخاص اگر تخصيص شاخصهايي به بعد مناسکي (نماز، روزه، نيايش) نسبتا آسان است، اما گزينش شاخصها براي ابعاد ديگر [نظير بعد تجربي و بعد استنتاجي که حسي عرفاني يا دروني بوده، و ارتباط تنگاتنگ و مؤثري با بعد مناسکي ايفا مي کنند] خيلي روشن و شفاف نيست. و اندازه ي درجه ي ديني بودن از شاخصي به شاخص ديگر تغيير مي کند[4] .»

قابل توجه است که برخلاف برخوردهاي مرسوم و سطحي انگاشتن ترويج فرهنگ ديني در دانشگاه هر يک از ابعاد اين تقسيم بندي ابتدايي ملاحظاتي دارند؛ مثلا بعد تجربي دين مي تواند شامل گروه هاي متعددي از جوانان گردد که اگر چه به واقع تمام رفتار و سکنات خود را با معيارهاي ديني مطابقت نمي دهند. اما به طور فطري آمادگي پذيرش حقايق ملکوتي را دارا هستند. همچنين بعد مناسکي ياد شده، ناظر به پيش شرطهايي است، و نبايد بدون فراهم بودن زمينه هاي آن، توقع ارتقاء بينش معنوي در گروه هاي مختلف دانشجويي را داشت.

براساس مثالهايي که ذکر شد، تعاريف ديگر حوزه هاي نظري- پژوهشي و به طور ويژه حوزه ي دين  پژوهي قابل تطبيق با چهارچوب فعاليتهاي تشکل هاي دانشجويي هستند، اما به نظر نمي رسد اهتمامي جدي، منسجم و سازمان يافته در جهت بهره گيري علمي از اين حوزه ها انجام گرفته باشد، فلذا فعاليتها کماکان برطبق روال مرسوم حاصل جوشش هاي ذاتي يا سليقه اي است.

با وجود اين، صرف ايفاي نقش هر نوع تشکل دانشجويي در توازن بخشيدن به نيروهاي مختلف دانشجويان و کاهش تعارض ها و همچنين فزوني توانايي هاي جوانان براي مهار بحرانهاي مختلف حائز اهميت است؛ به عنوان تحليلي اجمالي بر پديده ي فوق مي توان قابليتهاي موجود در اين تشکلها را چنين در نظر گرفت:

- توانايي بخشيدن به دانشجويان در امر خود سازماندهي.

- توانايي در ايجاد روابط انساني. (کاهش تنشها، ايجاد ارتباط معقول با گروههاي مختلف اجتماعي، و تفهيم نقطه نظرات خود به گونه ي منطقي)

- ظهور فضاي تحرک و نشاط و پويايي، که پيش شرط تحقق آرمانهاي معقول فرهنگ ديني هستند.

- چند بُعدي شدن ديدگاههاي ارزشي و خروج از بن بستهاي تنگ نظرانه ي فکري، و پيدا کردن توانايي براي حل چالشهاي فرهنگي و فکري.

از بين تشکل هاي مرسوم در دانشگاه ها، به لحاظ ارتباط منطقي با اين گفتار تشکل بسيج متشکل از افرادي است که فعاليتهاي متنوع منطبق با فرهنگ ديني انجام مي دهند. اين فعاليتها در قالبهاي هماهنگ فرهنگي، سياسي، نظامي، اجتماعي و اعتقادي است. اين نهاد با تربيت افرادي شايسته به اطلاع رساني عقيدتي نيز مي پردازد، و افراد با شرکت در برنامه هاي مختلف همگرايي و آمادگي مناسبي پيدا مي کنند؛ از جمله در رابطه با فعاليتها و اهداف فرهنگي بسيج در دانشگاه ها مي توان به موارد ذيل اشاره کرد: در جريان قرار دادن اعضاء از خبرهاي روز جامعه و جهان، فراهم نمودن برنامه هاي جنبي براي اوقات فراغت اعضاء، ايجاد کلاسهاي تفسير قرآن و احکام، بازديد از مناطق جنگي، و نشر مجله. يکي از فعاليتهاي مهم و فرهنگ ساز که نهاد بسيج انجام مي دهد بازديد از خانواده هاي شهدا، و برگزاري همايشهاي مربوط به آن است. اين نحوه از الگوسازي ضمن آنکه باعث يادآوري ايثارگري رزمندگان و فهم دلايل آن مي شود، با تبليغ غيرمستقيم و ظريف، ارزشهاي عقيدتي و فرهنگي را به عنوان يک هنجار در ذهن جوانان باقي مي گذارد.

به عنوان يک نقطه ي مشخص در کاهش انگيزش هاي مذهبي بايد گفت، روش و توانايي اين تشکل هاي محدود جهت برآوردن نيازهاي متنوع و روبه تزايد دانشجويان کافي نيست، و بايد تمهيداتي براي افزايش تشکل ها، با در نظر گرفتن تنوع اجرايي جهت افزايش انگيزش ها در عين هماهنگي از نظر هدف، و همچنين برقرار کردن خصوصيتهاي يک تشکل به لحاظ برخورداري از معيارهاي مقبول و مديريت اجرايي انديشيد. لذا در بخش سوم مقاله مثالي از ايجاد و گسترش تشکل هاي دانشجويي در حوزه ي فرهنگ ديني، يعني تشکل اقام الصلوه در يکي از مراکز تربيت معلم، همراه با ويژگي هاي لازم در هر تشکل جهت حصول خواسته ها آورده مي شود. اما پيش از پرداختن به اين محور يک خصيصه ي بارز که بايد در هر يک از تشکل هاي کنوني و يا آتي براي جذب جوانان مورد لحاظ قرار گيرد، يادآوري مي شود، و آن اعتماد کردن و سپردن تنظيم امور به خود دانشجويان است.

[1] روش تحقيق در علوم اجتماعي، ص 118.

[2] روش تحقيق در علوم اجتماعي، ص 118.

[3] روش تحقيق در علوم اجتماعي، ص 121.

[4] روش تحقيق در علوم اجتماعي، صص 116، 117.

 

چگونگي مشارکت دانشجويان و تحقق اهداف

در هر تشکل دانشجويي (به مثابه يک نهاد اجتماعي پويا) براي حصول موفقيت، برنامه ريزان و دانشجويان با سه محور عمده روبرو هستند، که عبارت است از: مفاهيم، فرضيه ها، و مدل ها. (براي اين بخش از منبع شماره 2 استفاده شده است) در اين بين به نظر مي رسد يکي از مهم ترين روش ها، الگوسازي و بها دادن به انديشه ها و گشودن باب نظريه  پردازي است. بدين ترتيب تشکل هاي دانشجويي بايد توأمان به ساماندهي گروهي و تقويت انديشه هاي فردي در بين دانشجويان بپردازند.

مطالعه ي پديده ي ديني با شاخص هاي خاص و دقيق روبروست، که اين امتياز امکان مي دهد تا به دستاوردهاي آشکاري از طريق مفاهيم که مي توانند پيش ساخته و يا عملي باشند، رسيد. در اين خصوص منظور اين است که با در نظر گرفتن سلايق و نيازها، خواسته ها و توان جوانان، بايد به مفهوم سازي ديني پرداخت. در حالي که در موارد متعدد اين امر بديهي فراموش مي گردد. مثلا بديهي است که تکرار پرسشهاي ديني و يا صورت گرايي مناسک مذهبي که بيشتر براي سالمندان مناسب است، لزوما مناسب جوانان و اقتضاي روحيه ي آنان نيست. بنابراين در برخي موارد مي توان به جاي تأکيد بر مرجع قرار دادن فرائض ديني، به طور ضمني برخي از جنبه هاي مسائل اعتقادي را در قالب فوق برنامه ها به صورت مفهومي عرضه کرد. نقش تشکل هاي دانشجويي فراهم نمودن امکاناتي است که بتواند با جذابيت هاي مورد علاقه دانشجويان مفاهيم را از طرق گوناگون القا نمايد. بهره گيري به جا از دانش هايي چون: علوم انفورماتيک، و يا زبان هاي خارجي، همچنين استفاده از قابليت هاي عملي چون فرجه ي آزادي عمل خلاق که (برخلاف حوزه هاي اجتماعي خارجي) در تشکل هاي دانشجويي قابل حصول است و معيارهاي کنشگري فردي با نظام هدفمند ديني را به تعادل مي رساند، از جمله اين ابزارها است.

مسئله ي ديگر الگوسازي توسط نهادهاي غيررسمي است. اهميت الگوسازي براي طيف دانشجويان در اين نکته ظريف نهفته است که شخص به نحو ناخودآگاه، و به شيوه گزينشي تصميم مي گيرد که با هنجارهاي معقول همراهي کند. اهميت اين محور براي مسئولان نيز در اين است که به حضور فيزيکي دانشجويان در مراسم عبادي بسنده نکنند، و صرفنظر از تظاهر عيني به تصورات و ادراکات غيرمستقيم طيف جوان که نسبت به تمام پديده هاي اطراف خود ديد انتقادي دارد، بها دهند. ما اين جريان را با عنوان فرضيه سازي ياد مي کنيم، چرا که بخش عمده اي از آن به دست افراد و با انديشه و عمل آنها شکل مي گيرد. فرضيه هاي الگوسازي توسط تشکل هاي دانشجويي مي تواند به صورت نظري و قياسي درباره ي اعمال و رفتار ديني، و يا استقرايي و تجربي در مورد عقايد و ايستارهاي ديني مطرح شود. الگوسازي توسط نهادهاي دانشجويي مي تواند رفتار هدفمند و نه فرصت طلبانه را در بين دانشجويان اشاعه دهد. اين جريان يا «رفتار معقول معطوف به ارزش ها، رفتاري است که مجموع هنجارها و قواعد نظام را مدنظر دارد. بدين گونه کنشگر تصور مي کند مراعات آنها بهترين خط مشي است، که براي موفق شدن بايد دنبال کند. اما حضور در برنامه ها به حکم تکليف و يا به حکم اصول، چاره ساز نيست[1] .» 

و اما مدل هايي که برنامه ريزان مي توانند از آنها در جهت دهي به اجتماعات دانشجويي براي نيل به اهداف ديني بهره ببرند مي توانند: نظري (تئوريک)، و يا استعداد همشکلي با محيط، و حتي گاه بدون موضوع باشند. باب نظري قضيه بسيار گسترده است، ولي چنانکه در بخش دوم مقاله گفته شد از متن دين و يا روش هاي علوم اجتماعي نوين بهره مشخص چنداني در برنامه ها برده نشده است، و غالب فعاليت ها صرفا برطبق روال تجربه و سليقه ساماندهي شده اند. از اين رو موفقيت ها نيز نسبي است و گاهي بايد راه پيموده شده را دگر باره طي کرد. همچنين همانگونه که در بخش آسيب  شناسي متذکر گرديد مسئولان و دانشجويان با انبوهي از مفاهيم قالبي مواجه هستند. اين عارضه، هنجارپذيري ديني را نزد جوانان مشکل ساز و اجراي مطلوب برنامه ها را براي مسئولان دشوار مي کند.

در اين حال خلاقيتها و ابتکارات فردي و گروهي چاره  ساز مي شوند، که از آن با نام همشکلي با محيط ياد کرده ايم. براي نمونه تشکل «اقام الصلوه»، در مرکز تربيت معلم شهيد هاشمي  نژاد با اهتمام افرادي که فعاليتهاي آنان اکثرا در محدوده ي اقامه ي نماز و موارد مربوط با آن شکل گرفته، ايجاد شده است. در اينجا فهرست وار اهداف اصلي و جانبي اين تشکل ذکر مي گردد.

- اهداف و ضوابط اصلي:

- اول، تلاش در جذب دانشجويان به سمت مراسم معنوي- عبادي 

- دوم، تشويق به اقامه ي نماز و رعايت زمان دقيق  انجام آن  و در نهايت اهتمام به اقامه ي نماز جماعت.

- سوم، فعاليتهاي عبادي جانبي مانند نيايش هفتگي کميل و ندبه، و مراسم سوگواري و يا اعياد.

- اهداف جانبي و مزاياي منبعث از ايجاد تشکل اقام الصلوه:

- ارتباط بين دانشجويان و امام جماعت.

- شرکت در نماز جمعه.

- ايجاد نظم در اقامه ي نماز. (فرادي و جماعت. که البته بيشتر سعي در اقامه ي نماز جماعت است.)

- ايجاد رابطه معنوي بيشتر بين دانشجويان، و آشناسازي آنان با يکديگر.

- اطلاع رساني به دانشجويان در مسائل روز، به خصوص اخبار عقيدتي،- مذهبي مرتبط با نماز.

- ايجاد فعاليت ها و مسابقات مربوط به نماز. (سالي يک نوبت)

- ايجاد رابطه ي معنوي بين حوزويان و دانشگاهيان. (از طريق حضور صميمانه ي امام جماعت)

- ديدار از دفاتر مراجع معظم تقليد.(جهت حل مسائل تقليدي و احکام نماز)

- آموزش نمازهاي مستحب و واجب به دانشجويان. (به ويژه نمازهاي مسافر و آيات)

- نهادينه شدن ارزشهاي معنوي در بين عموم دانشجويان. (محيط روزمره آموزشي و خوابگاهي)

- ايجاد زمينه مديريت  و برنامه  ريزي در بين قشردانشجو درباره ي مسائل اجتماعي و عقيدتي خود.

- ايجاد رابطه بين دانشجويان و مسؤولان ستاد اقامه ي نماز دانشگاه و شهرستان.

- تقويت روحيه ي معنوي درون گروهي (دانشگاه) و تشکل هاي مردمي.

مدل بدون موضوع، به ابداعات فرعي و مسائل انديشه نشده در باب خداشناسي، دين پژوهي و هستي  شناسي معطوف است؛ و از آنجا که در طول زمان اين وجه از رفتار و منش ديني شکل مي گيرد و اشاعه و تبليغ مي شود، به آن عنوان مدل بدون موضوع داده ايم. به عبارت روشن تر هنوز بسياري از زواياي نماز، قرآن، احکام، جهان خلقت، و روان آدمي مورد بررسي کامل قرار نگرفته اند، که تحقيق در اين حوزه هاي مختلف و به طور کلي مرتبط کردن حوزه ي علوم با دين در دانشگاه ها مي تواند بينشي پرمايه، و نه قالبي و صرفا تقليدي به دانشگاهيان ببخشد. خوشبختانه اين وجه از پژوهش و فعاليت، به گستردگي تمامي رشته هاي دانشگاهي و انواع ديدگاه ها است.

[1] روش تحقيق در علوم اجتماعي، ص 257.

نتيجه سخن

واقعيت هاي موجود نشانگر اين است که علي رغم تمامي تلاش ها، به دليل تداخل حوزه هاي پيراموني و عدم همگرايي بين محيط هاي علمي و نهادهاي اجتماعي، تعارض هاي موجود، دانشجويان در جهت گيري هاي فرهنگي و عقيدتي خود اصطلاحا دو قطبي شده و بعضا واکنش هاي رواني منفعل و يا دفعي از خود بروز مي دهند. به عبارتي در شرايط کنوني عدم جهت گيري شاخص رفتار مذهبي، در بخش عمده اي از دانشجويان قابل مشاهده است.

ويژگي مهم تشکل هاي دانشجويي در اين نکته است که برخلاف مرزها و مديريت هاي تعريف شده اما غالبا مخدوش، با همگرايي و پذيرش فرهنگ همکاري و نقد (به گونه اي نسبي) و از طريق آموزش مشارکت، به کنش هاي دانشجويان پاسخگو هستند، و به نحو مستقيم و غيرمستقيم کنش هاي فرهنگي و عقيدتي ايشان را جهت مي بخشند. بنابراين تقويت و باور توانمنديهاي اين تشکل ها گام مهمي براي حل معضلات موجود خواهد بود، به خصوص که اين اجتماعات مي توانند وظيفه ي اجرايي را برعهده گرفته و فراغت خاطر مضاعفي براي برنامه ريزان امور فرهنگي- که بايد نگاهي به چالش هاي آينده داشته باشند- فراهم نمايند.

پاره اي از بديهي ترين راهکارها، سواي مطالبي که در متن مقاله (به ويژه بخش سوم) به آنها اشاره شد، مي تواند چنين لحاظ شود:

- پرداختن به اصول و رفع خرده گيري هاي شايع، ترويج شادابي و طراوت و حس فراغت خاطر و آرامش، و در عين حال جهت گيري به سمت نخبه گرايي و الگوسازي در محيط هاي دانشجويي؛ چرا که اين دو جريان مطلوب جوانان هستند، و دانشجويان در صورت مشاهده ي الگوهاي ممتاز و قابل پذيرش- نظير ديگر فعاليتها- جذب فرهنگ ديني خواهند شد.

- جهت خنثي کردن تأثيرات محيط ناهمگون خارجي مي توان به فعاليت هاي مرسوم شکل برون گروهي داد، تا ارتباط دانشگاه با حوزه هاي مختلف اجتماعي احيا شود. بدين ترتيب با آموزش و پژوهش جدي در حوزه هاي فرهنگ عمومي و ديني، دانشگاه مي تواند نقشي تأثيرگذار بر جريانهاي خارج از محيط داخلي خود ايفا کند.

- در محيط داخلي دانشگاه، چگونگي برنامه ريزي، امور اجرايي و نحوه ي مشارکت بايد حتي الامکان به دانشجويان واگذار شود، و مسئولان به نظارت و مراقبت بسنده نمايند.

منابع

1- جامعه  شناسي دين، ملکم هميلتون، ترجمه محسن ثلاثي، اول، 1377، تبيان.

2- روش تحقيق در علوم اجتماعي، ريمون کيوي و لوک وان کامپنهود، ترجمه ي: عبدالحسين نيک گهر، سوم، 1377، توتيا.

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 4612 کلمه
مولف : دبير خانه دائمي اجلاس سراسري نماز
1395/3/9 ساعت 08:35
کد : 1382
دسته : فرهنگ‌سازان و دعوت کنندگان به نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
دعوت به نماز
نقش الگوها در دعوت به نماز
نقش گروهها در دعوت به نماز
شیوه های دعوت به نماز
نقش تشکلهای دانشجویی در دعوت به نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز