■ نقش الگوها در اقامه نماز
بحثم را در ارتباط با پديد آمدن شوق براي نماز که به عنوان مقدمه ي نمازاست آغاز مي کنم. چون نماز يک عمل و يک حرکت است و هر عملي نياز به نيرو دارد و هر نيرويي نياز به انرژي دارد. اين انرژي از کجا تأمين مي شود؟ بايد روي مبادي پديد آمدن اين انرژي کار کرد. مسجد زيبا، تزئينات براي نمازاست اين ها رفع مانع است، مسأله در ايجاد مقتضي است. مسجد مرتب و منظم ضرورت است. مسجد آرام و با سکون، براي مناجات با خدا و اداي فريضه، ضرورت است. اين فضاها بايد ايجاد شوند. طبيعتاً مسجد مناسب با مسائل ديگر جامعه در ارتباط است. در گذشته مسجدي ساخته مي شد که انسان هاي پياده بدان جا مي شتافتند يا مرکب سواري شان را در اطراف مسجد مي گذاشتند. طبيعتاً امروز مسجدي مي خواهيم که پارکينگ داشته باشد، تا نمازگزاران راحت باشند. مساجدي که مراکز ديگري را در کنار خودش داشته باشد که مسأله طراحي مساجد و الگوي يک مسجد، نياز به کار کارشناسي حوزه و دانشگاه دارد و من در اين وادي وارد نمي شوم. بحثم درباره ي قبل از شروع نماز است. نيروي پديد آمدن اين حرکت نمي تواند وابسته به خود نماز باشد، نماز وابسته به او است. درست است که نماز از اين نيرو نشأت مي گيرد. و دوباره به اين نيرو مي ريزد. خود نماز مي تواند اين نيرو را تقويت کند، چون هر چيزي که از عاملي بدست آمد دوباره به آن عامل خدمت مي کند. انسان اين طوراست، گناه از ظلمت آغاز مي شود و بر ظلمت مي افزايد، تعبيري که قرآن دارد اين است که نماز جزء چيزهايي است که انسان را از ظلمت به سوي نور مي برد، کمک مي کند به رفع ظلمت. اما تعبير قرآن اين طوراست؛ ولايت اين کار را مي کند، خداوند اين کار را انجام مي دهد، اما از کانال ولايت «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَءَ امَنُوْا يُخْرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَي النُّورِ» اين آيه نشان مي دهد که ولايت در جايگاهي قبل از نماز حضور دارد، کما اين که بقيه ي آيه- ذيل آيه- نشان مي دهد که ولايت طاغوت قبل از گناه وجود دارد؛ «وَ الَّذينَ کَفَروُآ أَوْلِياءُ هُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ اِلَي الظُّلُماتِ» اين آيه هشدار خيلي جدي به مسلمانان مي دهد که حواستان را جمع کنيد و از ولايت غافل نشويد. اين ولايت چيست که اين قدر روي آن تأکيد مي کند؟ هم در حرکت مترقيانه يعني حرکت از ظلمت به سوي نور و، هم در حرکت ارتجاعي يعني حرکت از نور به سوي ظلمت. شناخت اين ولايت مهم است. حکومت ها سيستم ولايي تشکيل مي دهند و کار مي کنند، سيستم اطاعت و انسان در اين سيستم يا به سوي نور و يا به سوي ظلمت مي رود «الناس علي دين ملوکهم» اين ملوک يعني سيستم ولايتي. آيه انکار مي کند که امکان داشته باشد بدون سيستم ولايي گناهي صورت بگيرد، گناهي صورت انجام پذيرد. ريشه گناه را در سيستم ولايي مي بيند. اين آيه اصلاً هر حرکتي را بدون تحقق سيستم ولايي محال مي داند. بهتر در آيه دقت کنيد، هيچ خوبي و هيچ بدي خود به خود واقع نمي شود، نيروي محرکه اش در سيستم ولايي است؛ سيستم اطاعت. در سوره ي حمد که فشرده ي قرآن مجيد است، اشاره دارد به اين قسمت «اِيَّاکَ نَعْبُدُ وَ اِيَّاکَ نَسْتَعينُ- اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُستَقيمُ» اول قرار گذاشتن بر اين که مطاع خدا باشد و طرف استعانت تنها او باشد. اين پيش زمينه ورود به «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمُ» است. در ورودي تصادفي نيست. اين آيات ترتيبشان بر روي يک حساب و کتاب و تقنن در عبارت است، همان طور که «بسم الله الرحمن الرحيم» فشرده کل قرآن مجيد است، تفسير جميع حرکت را در «اَلرَّحْمنِ الرَّحيمِ» بيان مي کند که آنچه در اختيار انسان ها است رحماني است و آنچه بايد از اين سرمايه بدست بياورند رحمت رحيم است، حرکت از رحمت رحماني براي رسيدن به رحمت رحيمي، اين اساس پديد آمدن عالم است و کل قرآن تفسير اين راه مي باشد. چگونه مي توان از اين سرمايه ي رحماني به آن هدف دريافت رحمت رحيمي رسيد؟ رحمت رحماني دادني بود، رحمت رحيمي گرفتني است و چون گرفتني است اختيار مي خواهد، انتخاب مي خواهد، امتحان مي خواهد، اين برنامه ها را دارد و چون اختيار مي خواهد طبيعتاً در پديد آمدن انسان بايد مسائلي باشد که انسان بين دو چيز قرار گرفته باشد. در ابتداي سوره ي انعام نکته ي لطيفي مي فرمايد: «اَلْحَمْدُلِلَّهِ الذّي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الاَرْضَ وَ جَعَل الظُّلُماتِ وَ النُّورِ» اگر در انسان اين ظلمات در مقابل نور نبود، اختيار نبود، يک کشش يک طرفه و يک جهته اي بود و توازني را که امام صادق (ع) به عنوان هفتاد لشکر نور و هفتاد لشکر ظلمت عقل و جهل مطرح مي کند و اين که انسان بايد در بين تضاد اين دو قدرت حالت بي وزني و حالت اختيار را پيدا کند و در آن محفظه و در بين اين موج شکن بتواند با کمک از امواج بيرون که جبري است و از علت و معلول آزاد شده و تصميم بگيرد، نبود چه مي شد؟ اينها برنامه هاي مقدماتي است که ولايت ها اينجا حضور پيدا مي کنند. ولايت ها کشتي خودشان را روي آب مي اندازند و انسان با حرکت کشتي فاصله بين نور و ظلمت را طي مي کند. کارهاي فردي انسان ها حرکات جانبي است، در جنب فاصله اي که کشتي طي مي کند و تأثير زيادي ندارند. اين که درباره ي اهل بيت تعبير کشتي بکار رفته، يک تشبيه خالي نيست، واقعيت عيني است. اين ولايت در عصر ما چه تحققي دارد؟ ولايت شرک که «و الذين کفروا اولياء هم الطاغوت» است، شناختن آن جزو ضرورت ها است، شرک در صدر اول اسلام قبل از حاکميت اسلام، در مقر خودش- بت پرستي- است، اما شرک در 20 سال بعد، بت پرستي نيست، چيز ديگري است. مطاع کيست؟ آيا مطيع خدا مطاع است؟ اطاعت غير مطيع، از اينجا شرکت آغاز مي شود و خودش را نشان مي دهد، بت عوض مي شود، شرکت چهره ي ديگري به خود مي گيرد، حکومت به عنوان مطاع مصداق «وَ الذّينَ کَفَروُا أَوْلِياءُ هُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ اِلَي الظُّلُماتِ» مي شود. کافر في الحقيقه آن است. هر جا غير مطيع خدا، مطاع شد، اينجا جرياني را زمينه ساز مي شود براي حرکت به سوي گناه. انگيزه هاي گناه از اين ولايت آغاز مي شود و دوباره به اين ولايت مي ريزد. مهم شناخت مسأله ي شرکت است
شرک را در عصر خودمان شناختيم. مطاع کيست؟ مطاع در چه قسمتي؟ مطاع در مسأله ي تربيت کيست؟ مطاع در آيين دوست يابي کيست؟ مطاع براي رفع تشويش ها کيست؟ اين مطاع ها چه در کتاب ها باشند، چه در فيلم ها باشند، چه در نمايش ها باشند، چه در برنامه هاي نشاطي باشند، هر جا که آمدند آثار خودشان را که کسالت نسبت به نماز است ايجاد مي کنند. تسخير راه نسبت به گناه و از بين رفتن ميل به سمت نماز تأثيرات عجيب خودش را دارد. چرا؟ چرا بچه ها براي دوست يابي به کتاب ديل کارنگي روي مي آورند؟ براي اين که ما کتابي در اين زمينه ننوشته ايم و اين کار درستي نيست. اين طور نيست که خداوند متعال در امور تکويني از تنبل پروري احتراز کرده باشد و در امور تشريعي اين چنين نکرده باشد. امام صادق (ع) در توحيد مفضل مي گويد عبرت بگيريد. مي گويد اي مفضل ببين آن چه براي انسان ضروري بود و در قدرت انسان نبود خدا کرد، آنچه براي انسان مقدور بود خدا نکرد تا براي انسان جاي کار بگذارد، جاي شغل بگذارد. اگر انسان بي کار بماند فاسد مي شود. اگر يکي چند روز ميهمان جايي باشد و همه ي کارهايش را ديگران انجام بدهند، چطور خسته مي شود و دنبال کاري مي گردد تا خودش را مشغول کند؟ در تکوين چنين است که مي بيني. بعد مي فرمايند در هر چيزي خدا چنين کرده است، به عنوان يک قانون عام در تشريع. اخباريون مي گفتند به نقل روايت مي توانيم عمل کنيم. اصوليون برخلاف آنها ايستادند و گفتند همه ي روايات را بايد ديد. اجتهاد براي رسيدن به حکم، جاي کار براي ما گذاشته است. زحمت بکشيد و حکم را در آوريد و مصرف بکنيد. اين که نگاه کنيم و عمل نماييم، اين طور نيست. جاي کار براي ما گذاشته شده است. حالا عرض مي کنم از نظر جاي شغل، خيلي جاي شغل وسيعي هم گذاشته بود؛ استخراج علوم انساني از قرآن جاي شغلي بود که در دين الهي بود. اين بنا بود در دانشگاه ها بيايد و حکومت از اين ها مايه بگيرد. روشن است که اگر حکومت بگويد من روايت را مي گيرم و عمل مي کنم شوخي مي کند، حکومت جز به مسائل علمي و کارشناسي عمل نخواهد کرد، جز به مسائل کاربردي توجه نخواهد کرد. اين جاي کاري بود که اگر پر نشود خلائي را از خارج وارد مي کند و اين را مصرف مي کنند، چه در اقتصاد، چه در جامعه شناسي، چه در تربيت، چه در مديريت. خوب اينها آمد، اين مطاع ها آمدند و بدون هيچ ترديدي مصرف تشکيل قانون و اجراي آن خواهند شد. آثار اين ها در عمل چيزي پيش مي آورد که شما خيال مي کنيد نماز يک حرکت سربالا است، وقتي تشويق مي کنيد، مي خوانند، بعد ولش مي کنيد، نمي خوانند. چطور شد که سربالا شد؟ انجام گناه را مي بيني که چقدر راحت شده است. آيا شما فکر مي کنيد کساني که يک گناه موردي انجام بدهند به نمازشان لطمه اي نمي زند؟ پس «ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنکر» يعني چه؟ تضاد دارند با هم و ناسازگارند.
اگر توانست ريشه ي فحشا و منکر را بکند، مي ماند. اگر زورش نرسيد مي رود. پشت سر گناه بي ميلي به نماز مي آيد. يعني پشت سر گناه، اول حالت توبه پيدا مي شود براي کسي که نمازش حفظش کرده است، اما کسي که مي داند الان اين نماز را مي خواند بعد هم اين گناه را خواهد کرد، چه خواهد شد؟ دلت مي داند که نمي تواند از خطيه بيرون بيايد، خطيه محاصراش کرده است. آيا شما آمار داريد که در مساجدمان در روزي که ما بيشترين تعداد نمازگزار را داشتيم، چند درصد کل جامعه مان حاضر بوده اند؟ آيا اين مسأله را در ولايت ريشه يابي نمي کنيد؟ علت اين مسأله را در مطاع ها ببينيد. ديشب برادر عزيزمان آقاي قرائتي اشاره کرد که بعد از مغرب و عشا قصد دارد صحبت کند. اجتماع ديشبتان ديديد چقدر بود؟ به ندرت کسي بود که حاضر نشده باشد. اين معنايش چيست؟ آيا آقاي قرائتي علميتش صد برابر اين بود که الان هست؟ اين قضيه را، جدي بگيريد.
هنري که مطيع خدا است بياوريد، تا بچه ها بتوانند از هنري که مطيع غير خدا است آزاد شوند در اين بعد خيلي جاي کار داريم. اگر سينماي شما مطيع خدا بشود، آن وقت مي بينيد که نه تنها مردم با شوق به سمت نماز خواهند آمد و مشکلي نخواهيد داشت، بلکه نماز اول وقت، آن هم با جماعت، آن چيزي که آرزوي شماست- آن هم در نماز صبح- برگزار خواهد شد. اين سينما است که مي تواند اين کار را بکند. اين دانشگاه است که خيلي کارها مي تواند انجام دهد. دانشگاه اداره کننده ي حکومت است. اداره کننده ي دانشگاه کيست؟ علوم انساني او است. اين جاي کاري است که بايد انجام شود. بنده اين مطالب را براي اين خاطر گفتم که شما وقتي تلاش مي کنيد نگران اين هستيد که بِبُريد، وقتي ديديد که خيلي اثر نمي کند يک وقت به ذهنتان خطور کند که ما مثلاً از يک نوع اجبار هم براي نماز استفاده بکنيم. نهايت آرزوي شيطان اين است که در تربيت ديني تند و خشن برخورد شود. پدر تشري بزند، تنبيهي کند، اما اگر بعد از تشر زدن، مهربانانه برخورد کرد، تأثير مثبتي خواهد داشت.
برنامه هاي تلويزيوني- به خصوص کارتون ها- خيلي براي بچه ها جذابند و اگر در اين برنامه ها الگوهاي اسلامي ارائه شوند، تأثير قابل توجهي روي بچه ها خواهد داشت.
تلويزيون رسانه ي تأثير گذاري است براي تشويق افراد به نماز و مسجد.
بدانيم که از کجا خورديم و از کجا مي خوريم و چه بايد بکنيم. بنده در اينجا به شما به عنوان اتمام حجت عرض مي کنم که اگر ما نتوانستيم گناه را از جوان هاي خودمان دور کنيم، جوان هاي ما حکومت لائيک را پيشنهاد خواهند کرد. اگر او را از گناه بيرون نکشي، او تو را به زير سايه ي خودش خواهد برد. چرا؟
چون او وقتي که نگاه مي کند، مي بيند بين حکومتي که کار او را قاچاق مي داند و حکومتي که کار او را آزاد مي داند، طبيعتاً به حکومتي که کار او را آزاد مي داند، علاقه مند خواهد شد. گناه را! گناه را! گناه را! يا گناه را برچينيد يا گناه نماز را بر خواهد چيد! به من نسبت مي دهند که من آزادي روابط دختران و پسران را مي خواهم. خداي من شاهد است از وقتي که مادرم به من گفت وقتي مي روي کوچه، سرت را زير بينداز، دختران را نبين، تمام کساني که با من معاشرت دارند مي دانند، اين آقاي قرائتي مي داند، چندين سال در مکتب توحيد تدريس کردم، اما بدون ديوار متحرک اجازه ندادم کلاس تشکيل شود، خود ايشان اين کار را افراطي مي دانست. بسيار به من اصرار کردند ولي بنده گفتم من اين کار را براي ديگران واجب نمي دانم، اما من در خودم اطمينان ندارم. اين مسأله، مسأله من است. مسأله آنها نيست. من نمي گويم اين کار واجب است. من به شما عرض مي کنم گناه و نماز در دو قطبند، تا گناه را شست و شو نکنيد، نمي توانيد اطمينان خوبي براي نماز داشته باشيد. ببينيد که چه گناهاني رايج شده اند. گناهان اقتصادي زياد شده اند. شما اگر فرمول براي اقتصادتان درست نکنيد خيال مي کنيد که به وسيله بعضي چيزها، بعضي مسائل را به راحتي مي توانيد حل کنيد، اين دقيقاً دور بودن دانشگاه از حوزه است. مسائل تجريدي حالت کاربردي داده است.
در پايان بايد عرض کنم که بنده مطالبم هرگز به معناي اين نيست که آنچه مثلاً شما براي نماز انجام داده ايد يا براي زکات انجام مي دهيد در آن جاي شک و ترديد وجود دارد. اين کار بايد بشود، منتها شما به منزله ي گردان هايي هستيد که مي رويد خطوط دشمن را بشکنيد، اگر گردان شما خيلي جلو برود، اما گردان هاي چپ و راست شما هماهنگ با شما پيش نروند، شما لخت مي شويد و طرفين تان پوشيده نيست. فرمانده مي گويد کمي آرامتر برويد تا آنها به شما برسند و گرنه قيچي خواهيد شد. بايد در جنبه ي هنر کار کنيد، در جنبه ي بيرون آوردن مردم از گناه کار کنيد، در جنبه ي علمي بودن دين هم کار کنيد، شما که اسم اينجا را مي گذاريد برنامه نماز، در اينجا بايد آموزش نماز داده بشود، در اينجا بايد دوره تمريني باشد براي اهميت دادن به جماعت، حتي در نماز صبح. عرضم اين است که شما آنچه را که سعودي مي کند، عکسش را نکنيد. نماز قشنگ خواندن کار صحيحي است، کار لازمي است، همچنين است به وقت خواندن، اذان قشنگ گفتن و خوب خواندن قرآن و تميز بودن مسجد. حاجي هاي ما که چند روز مي روند به عربستان سعودي، بعدش اصلاً حالت عادت به جماعت خواندن پيدا مي کنند. اين دوره ي سمينارتان بايد به گونه اي باشد که شما اين را بدانيد که شيطان به آن کسي که روح ولايت را از او گرفته، دقيقاً بهترين شکل عبادت را داده تا او را به آن مشغول کند، چرا شما که خدايي هستيد بهترين عبادت را نداشته باشيد.
شما در اين روزهايي که براي نماز برنامه مي گذاريد، به عنوان تمرين بگوييد از قرارهاي ما اين است که دقيقاً نمازهايتان را در مسجد بخوانيد و در جايي که مي خواهيد اين برنامه را برگزار کنيد مسجد در کنارش داشته باشد و در اين قسمت جدي باشيد.
والسلام عليکم و رحمةالله