نماز، کاملترين پاسخ به عالي ترين نياز انسان

■ نماز، کاملترين پاسخ به عالي ترين نياز انسان

نماز، کاملترين پاسخ به عالي ترين نياز انسان

نماز، کاملترين پاسخ به عالي ترين نياز انسان (راز و رمزي از مباني روان شناختي نماز)

(جناب آقاي دکتر غلامعلي افروز /استاد دانشگاه تهران )

 

 

بسم الله الرحمن الرحيم

آنگاه که اولين سلولهاي نطفه تکوين وجود انسان در بطن مادر منعقد مي گردد، آهنگ سير و تحول، زمزمه رجعت و سرود مبدأ و مقصد «از خداييم و بازگشتمان بسوي اوست»[1] ، بر گوش جان طنين افکن شده و نداگر ادامه راه و سير الي الله مي گردد. 

در اين طريق فطرت کنجکاوانه، انسان همواره در پي يافتن راز و رمز هستي و شناخت طريق معنا و مقصد و مقصود مي گردد. 

هر آن که خود را مي شناسد[2] ، راه را مي بيند و بر حرکت و هجرت خود مؤمن مي گردد و سرمنزل حيات و غايت سفر را مي يابد.[3]  همه انديشه و کلام و رفتارش تصديق معنا و هدفمندي خلقت[4]  و تسبيح ذات حق مي گردد.

در اين رهگذر، انديشه ملاقات با خدا و سخن گفتن با خالق هستي در وجود رهروان طريق هر لحظه تبلور تازه اي مي يابد.

رهروان طريق و رهسپاران سر منزل مقصود همه ي پديده هاي هستي را چراغ و راهنماي راه مي بينند و با هر گام استواري که در اين راه برمي دارند توان بيشتري يافته و در پيمودن مسير راسخ تر و مستحکم تر مي شوند و ادامه راه را روشن تر و فراخ تر مي يابند.[5] .

فطرت جستارگرانه انسان، همه انسانهاي آگاه و انديشمند را لحظه اي از تأمل و تفکر و تدبر در پديده هاي هستي و شگفتي هاي آفرينش باز نمي دارد. هر قدر انسانهاي کنجکاو وهوشمند، از قدرت خلاقيت و کمال عقلاني و علم و بصيرت بيشتري برخوردار مي گردند، در برابر پديده هاي هستي و شگفتي هاي خلقت و عظمت خالق متواضع تر گرديده و در حالي که شاکله وجودشان به لباس زيباي خشوع آراسته و مزين است در راز و نياز با خالق هستي بخش و سخن گفتن با پروردگار مهربان لحظه اي آرام ندارند[6]  چرا که اهل معرفت، انديشمندان عاقل، دانش پژوهان متفکر و خردورز، صاحبان انديشه هاي خلاق و مولّد کمال شکوفايي وجود خويش را در وارستگي از همه وابستگي هاي جهان مادي و اعتلاي وجود در گستره ي هستي و سخن گفتن با خالق منان مي يابند. 

همين است که سير و تحول مطلوب شخصيت آدمي و رسيدن به نهايت خودشکوفايي در بستري از انديشه و تواضع و تسليم و تسبيح ميسور و مقدور مي گردد. و نماز تسبيح اکبر و کامل ترين پاسخ به عالي ترين نياز انسان است. 

نياز به شکفتن همه قابليت هاي وجود، نياز به ايستادن در رفيع ترين سکوي گيتي و سرودن رساترين سرود هستي، نياز به همسو شدن با گردونه کمال، نياز به هم انديشي با راز و رمز آفرينش و نياز به تقرب و توحيد[7]  و اين فطري ترين نياز انسان است. و اين نياز هموارگر راه فلاح و کمال است و منبع اين نياز موهبت عرشي است. و نماز فطري ترين پاسخ به اين نياز است. 

آن گاه که سرچشمه بستر تبلور يک نياز از طبيعت شاکله وجود است و کامل ترين پاسخ آن نيز در فطرت و شخصيت کمال طلب انسان جلوه گر است ديگر چه نيازي به بحث و سخن است. براي کشف آن يک تأمل و تفکر و سير به درون در خلوت و خلوص خويشتن، فارغ از هرگونه پيرايه ها و رنگ پذيري ها و آزاد از زنجيرهاي وابستگي و جهان مادي را مي طلبد. 

همه آرامش و شکوفايي و کمال وجود انسان در سايه تلاقي و رضامندي چنان نياز و چنين پاسخي مقدور و ميسور مي گردد. 

همين است که تجربه و احساس چنين آرامش گرانقدر عرشي جز با صيقل وجود و اتصاف به صفات خداوندي و اتکا به رحمت لايزال الهي و هم آوايي با تسبيح گويان هستي[8]  نمي تواند حاصل گردد. 

در يک نگاه روان شناختي و نگرش يکپارچه و جامع به تبلور فطرت خداجويي و تجلي عالي ترين نياز انسان و تکوين کامل ترين پاسخ بدين نياز و استقرار در ساحل آرامش و احساس رضامندي درون و کسب رضايت خداوندي[9]  فرآيند و سير پديد آيي و تحول حالات روان شناختي زير قابل تجربه و تبيين است. 

همان گونه که پيشتر اشاره گرديد خداجويي انسان امري است کاملا فطري و طبيعي، همه ي انسانها دوست دارند پي به راز و رمز هستي ببرند، خالق اين خلقت را بشناسند و ناظم اين نظم را بيابند. فلسفه آفرينش را دريابند و مقصد و مقصود را بدانند. 

همه ي انسانها دوست دارند حياتي جاودانه داشته باشند و خالق آثار برتر و ماندگار باشند. 

بستر انديشه خداجويي و خلاقيت و آفرينندگي ذهني همانا پديده «کنجکاوي» است. به سخن ديگر «کنجکاوي» که موهبت الهي است. خميرمايه خداجويي و بستر خلاقيت و نوآوري است. «کنجکاوي» پديده اي شناختي و احساسي است. رفتارهاي کنجکاوانه بچه ها متضمن نيازهاي شناختي (دانستن ها) و نيازهاي عاطفي و رواني است (تعلق ها).

آغاز کنش هاي کنجکاوانه در بچه ها عموما در حدود سه سالگي قابل مشاهده مي باشد؛ يعني زماني که اکثر بچه ها قادر مي شوند در صحبت کردن جملات مرکب بکار برده و نسبتا روان صحبت نمايند. در اين هنگام است که کودکان همواره از بزرگترهاي محبوب خود مرتب سؤال مي کنند، و با سؤالات کنجکاوانه خود دوست دارند که وجود خود و دنياي اطراف خود را بشناسند و سر از راز و رمز هستي درآورند و پشت پرده ها را بشناسند. 

بديهي است پاسخ هاي مناسب و درخور کودکان در اين سنين مي تواند قدرت ذهني و قابليت آفرينندگي و کشف و درک حقيقت را در آنها تقويت نمايد[10]  و اگر حس کنجکاوي کودکان در سنين پيش دبستاني و دبستاني توسط اولياي متعهد و مربيان فهيم به شايستگي ارضا گردد، مهمترين تدبير در تأمين و تضمين سلامت و بهداشت روان و تقويت توانمندي ذهني و قدرت خلاقيت و نوآوري اتخاذ گرديده و اساسي ترين گام در نيل به هدف هاي والاي تعليم و تربيت مطلوب برداشته شده است. 

بدون ترديد اگر «حس کنجکاوي» و تمايل فطري کودکان و نوجوانان به يادگيري در مقاطع راهنمايي و دبيرستان نيز همواره مورد توجه واقع گرديده و با طرح سؤالات و مسائل قابل توجه و تشريح پديده هاي جالب و جذاب در محيط اطراف تقويت گردد، هموارترين بستر دانش افزايي و آفرينندگي هاي ذهني فراهم مي گردد. 

«کنجکاوي» خود آغاز يک نياز برتر براي دانستن و کشف حقيقت و آفرينندگي است و بالطبع اين نياز برتر با برترين و کامل ترين پاسخ که آن هم فقط از سرچشمه و شاکله رشد يافته وجود مخلص و مصفا تبلور مي يابد مي تواند با شايستگي ارضا گردد. 

فرآيند چرخه زيباي پديدآيي نياز برتر، نياز به دانستن و تأمل و تفکر در پديده هاي هستي و تبلور پاسخ کامل اين نياز را مي توان با طرح چند مثال و بيان ساده و در محدوده بضاعت اندک راقم اين سطور تشريح نمود. 

هنگامي که انسان کنجکاوانه پديده هاي گوناگون هستي را مورد مطالعه قرار مي دهد و به فلسفه آفرينش و نظم و آهنگ هستي و شگفتي هاي خلقت مي انديشد، لاجرم با تحير و حيرت زدگي فراوان مواجه مي شود، عجب! عجب! عجب خلقتي! عجب نظمي! عجب پديده اي! در حقيقت هر توجه با معرفت و انديشمندانه و متفکرانه انسان به ذرات و پديده هاي هستي، تحير و حيرت زدگي انسان را در پي خواهد داشت. همين است که خداوند منان در قرآن کريم پيوسته انسان ها را دعوت مي نمايد که متفکرانه و انديشمندانه به پديده هاي هستي نگريسته و پيرامون آن انديشه و تفکر نمايند.[11] .

در حقيقت يکي از شيوه هاي مؤثر تربيتي نيز همين روش است که نمونه بارز آن در سوره لقمان قابل توجه است که حضرت لقمان (عليه السلام) توجه متفکرانه فرزند خود را به پديده هاي هستي و خلقت و عظمت و قدرت لايزال خالق جلب مي نمايد. «يا بني انها ان تک مثقال حبة من خردل فتکن في صخرة او في السموات او في الارض يأت بها الله ان الله لطيف خبير»[12] .

خالق منان در سوره قيامت در ارتباط با معاد مي فرمايد: 

«لا اقسم بيوم القيامة و لا اقسم بالنفس اللوامة ايحسب الانسان ان لن نجمع عظامه. بلي قادرين علي ان نسوي بنانة بل يريد الانسان ليفجر امامة». (آيات 1-5)

«قسم به روز قيامت، قسم به نفس ملامت گر، آيا انسان مي پندارد که پس از مرگش نمي توانيم استخوان هاي پوسيده اش را جمع کنيم، آري نه تنها همه ذرات استخوان هايش را جمع مي کنيم، بلکه سرانگشتان هر کس را نيز همانند شکل اولش باز مي آفرينيم.»

توجه به ماهيت نقش انگشتان دست و خطوط متفاوت آن که در هر فردي به صورت ويژه و خاص آراسته شده است، سابقه چندان طولاني ندارد. 

در اواخر قرن نوزدهم يکي از دانشمندان علوم زيستي انگلستان در پي مطالعه و دقت فراوان، به اين حقيقت دست يافت که سر انگشتان دست هر کس با انسانهاي ديگر متفاوت است، و در گستره ي گيتي دو نفر يافت نمي شوند که اثر انگشتان دستشان شبيه به هم باشد؛ حتي اين تفاوت در بين دو قلوهاي يکسان نيز کاملا مشهود است؛ چرا که خداوند منان و خالق هستي، هر انسان را به طور خاص و ويژه و استثنايي مي آفريند. به سخن ديگر سلول هاي پيکره انسانهاي جهان متفاوت است.[13] .

از همان زمان مسأله انگشت نگاري و تشخيص هويت براساس آثار انگشتان مطرح گرديده و به عنوان يک کشف مهم و کاربردي در مجامع و مراکز علمي و تحقيقاتي علوم زيستي و روان شناختي[14]  جهان و محافل پليسي و امنيتي مورد استفاده قرار گرفته است. 

در ادامه مطالعات و پژوهش هاي مربوط به متفاوت بودن تمامي سلول ها و ژنهاي انسانها با همديگر، معلوم گرديد که يک تار موي انسان نيز خلقتي ممتاز و استثنايي و بي همتاست، و با همه تار موهاي ديگر انسانها در گستره جهان متفاوت است؛ به همين رو در حال حاضر بزرگترين پروژه تحقيقاتي جهان مربوط به مطالعات ژنتيکي و به تصوير درآوردن جغرافياي ژنوم انسان است.[15] .

آري، خالق منان و تصويرگر هستي، هر پديده اي را منحصر به فرد مي آفريند و همه ذرات وجود، سلول ها، کروموزمها و ژنهاي هر نطفه اي را که در رحم مادر تشکيل مي شود به گونه اي خاص و منحصر بفرد مي آفريند و قرآن کريم، اين کتاب حيات بخش انسان که همواره بر فراز عصرها و نسل ها جاودانه است در چهارده قرن پيش به زيبايي بدين نکته اشاره نموده و توجه، تأمل و تفکر همه انديشمندان و متفکران را بدان جلب نموده است. 

وقتي که انسان کنجکاو و جستارگر با توجه و علاقمندي خاص و در نهايت کنجکاوي به شگفتي، عظمت اين پديده خارق العاده و شگفت آور مي نگرد دچار تحير مي گردد، و در برابر چنين عظمتي آن چنان متحير مي گردد[16]  که بي درنگ در تأمل و تفکر بسيار فرو مي رود و هر چه بيشتر به اين پديده هاي شگفت انگيز هستي مي انديشد خود را کوچکتر و کوچکتر مي يابد و لاجرم حالتي از احساس تواضع وجودش را فرامي گيرد، و اين حالت متواضعانه که ثمره ي زيباي کنجکاوي انديشه و تفکر و تحير در برابر پديده هاي هستي است، به مثابه يکي از اصلي ترين عوامل رشد و تعالي شخصيت، انسان را به مقام شامخ خضوع و تسليم در برابر عظمت فراگير هستي رهنمون مي گردد، و با احساس تسليم در مقابل شگفتي ها و عظمت خلقت، زبان به تأييد و تحسين و تشکر و تسبيح مي گشايد. 

«عجب»! «به به»! عجب خلقتي! عجب پديده اي! چه عظمتي! چقدر جالب! چه پديده بي نظيري! و در اين وادي برخي به زبان سوم شخص مي گويند: ببين طبيعت چه آفريده؟ چقدر زيباست! دستش درد نکند! عجب پديده اي، و برخي ديگر، صاحب خانه را به نيکي شناخته و عالم را محضر خدا دانسته و زبان شکر، تسبيح، حمد و ثناي خود را مستقيما به درگاه لايزال خالق هستي، پروردگار منان تقديم مي دارند؛ «الحمدلله رب العالمين»، خداوندا سپاس، خداوندا سپاس، پروردگارا تو را به همه نعمت هايت شکر مي گويم و در اين حالت، نماز تسبيح اکبر است. 

آن گاه که وجود انسان کنجکاو و متفکر مملو از انديشه و تأمل و تحير در برابر شگفتي هاي هستي مي گردد، حالتي از تواضع و خضوع و تسليم وجودش را فرا مي گيرد، با خلوص و صفا زبان تأييد و تحسين و تشکر و تسبيح مي گشايد و دوست مي دارد که سبکبال وجودش به پرواز درآيد و به ملاقات خالق هستي بشتابد و با او سخن بگويد، ديگر هيچ چيزي نمي تواند وجودش را جز ايستادن به نماز، قيام، رکوع و سجود آرام نمايد و همين است که پاسخ عالي ترين نياز انسان، نياز به شکفتن، نياز به تقرب و يکتايي و توحيد، نياز به معنا و سير در عالم ملکوت، با اقامه نماز و سخن گفتن با خالق به کامل ترين وجه ممکن تأييد مي گردد. 

و همين است که هر کس بيشتر در برابر پديده هاي هستي و در خويشتن خويش غور و تفحص مي کند، نياز بيشتري به شکفتن وجود و نيايش و نماز مي يابد. و اين قبيل از افراد رشد يافته، کمال شخصيت و مقام رباني خود را در انديشه و تفکر و خلوص و عبادت و سجده هاي خلوت خويش مي يابند. 

آري نياز به عبادت، نياز به سخن گفتن با خدا، خالق هستي و پديد آورنده همه شگفتي هاي خلقت، امري است کاملا فطري و طبيعي و هر کس در هر نقطه از گستره گيتي که باشد و با هر انديشه و فرهنگي که مأنوس گرديده باشد، در برابر عظمت پديده هاي هستي، لاجرم، مستقيم و غيرمستقيم، خواسته يا ناخواسته، سر تسليم فرود آورده و از سويداي دل حقانيت عظمت خلقت را باور داشته و به هر زباني که مي داند و مي تواند خالق هستي را مي ستايد و تک تک سلول هاي وجودش تسبيح حق مي گويد؛ و نماز، کمال تواضع و تسليم، زبان شکر و تسبيح است. 

و السلام

منابع و مآخذ

1- قرآن کريم، ترجمه مهدي الهي قمشه اي

2- نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدي:

3- افروز، غلامعلي (1380)، روش هاي پرورش احساس مذهبي، انتشارات دفتر مرکزي انجمن اولياء و مربيان.

 

[ صفحه 103]

 

[1] «انا لله و انا اليه راجعون». (سوره بقره، آيه 156).

[2] «من عرف نفسه فقد عرف ربه». هر کس خود را شناخت، خدايش را شناخته است. (نهج البلاغه، امام علي عليه السلام).

[3] «و من يخرج من بيته مهاجرا الي الله و رسوله، ثم يدرکه الموت فقد وقع اجره علي الله و کان الله غفورا رحيما». (سوره نساء، آيه 100).

[4] «افحسبتم انما خلقناکم عبثا». (سوره مؤمنون، آيه 115).

[5] «الذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا». (سوره عنکبوت، آيه 69).

[6] «انما يخشي الله من عباده العلماء» (سوره فاطر، آيه 28).

[7] «فکان قاب قوسين او ادني». (سوره نجم، آيه 9).

[8] «يسبح لله ما في السموات و ما في الارض» (سوره جمعه، آيه 1).

[9] «راضيه مرضيه» (سوره فجر، آيه 28).

[10] مهم آن است که به سؤال کودکان به خوبي و با دقت توجه نموده و تلاش نماييم که پاسخي صحيح و متناسب با شرايط رشد و تحول و قدرت درک کودک ارائه نماييم. اگر پاسخ سؤالي را به درستي نمي دانيم شايسته است که به صراحت و در عين صداقت به کودک بگوييم که سؤالي که پرسيده است، بسيار مهم است و براي پاسخ آن بايد فکر کنيم و با بعضي ديگر مشورت نماييم و يا اين که بهتر است به اتفاق نزد شخص يا اشخاص ديگري برويم تا پاسخ لازم را دريابيم. وقتي که دست کودک را مي گيريم و به اتفاق براي يک دريافت پاسخ نزد فرد موجه يا کتابخانه اي مي رويم، کودک راه کشف حقيقت را بهتر مي شناسد و وجودش را مملو از احساس خود ارزشمندي و اعتماد به نفس مي گردد. يادمان باشد که هرگز سؤال کودک را کوچک نشمرده و پاسخ نادرست نگوييم.

[11] به عنوان مثال خداوند منان در سوره روم مي فرمايد:

«اولم يتفکروا في انفسهم ما خلق الله السموات و الارض ما بينهما الا بالحق و اجل مسمي و ان کثيرا من الناس بلقاء ربهم لکافرون». (آيه 8).

«اولم يسيروا في الارض فينظروا کيف کان عاقبة من قبلهم کانوا اشد منهم قوة و اثاروا الارض و عمروها اکثر مما عمروها و جاءتهم رسلهم بالبينات فما کان الله ليظلمهم ولکن کانوا انفسهم يظلمون» (آيه 9).

«اولم يروا ان الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر ان في ذلک لآيات لقوم يؤمنون» (آيه 37).

[12] سوره لقمان، آيه 16.

[13] و قد خلقکم اطوارا. (سوره نوح، آيه 14).

[14] بحث تفاوت هاي فردي به عنوان اصلي ترين ريشه علم روان شناسي بر همين يافته علمي استوار است.

[15] اين پروژه با مشارکت امريکا و اروپا در حال انجام است و بخشي از آخرين يافته هاي آن در شبکه اينترنت قابل مشاهده و مطالعه است.

[16] به گفته انيشتين، تحير زيباترين حالتي است که بشر در برابر شگفتي هاي خلقت آن را تجربه مي کند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 2745 کلمه
مولف : دبير خانه دائمي اجلاس سراسري نماز
1395/3/8 ساعت 08:27
کد : 1376
دسته : نماز در علوم تجربی
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
آثار نماز
آثار بهداشتی نماز
نماز و روانشناسی
نماز و آرامش روان
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز