■ داستانهایی از نماز جماعت
اهميت نماز جماعت
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم تصميم گرفت کساني که (بدون عذر شرعي) در منزلهاي خود نماز ميخوانند و در جماعت مسلمانان شرکت نميکنند، خانههايشان را آتش بزند.
يک نفر نابينا به حضور پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض کرد: من نابينا (يا شب کور) هستم، صداي اذان جماعت را ميشنوم، ولي کسي نيست که دستم را بگيرد و مرا به جماعت برساند، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: از منزل خود تا مسجد، طنابي ببند، هنگام نماز جماعت، آن طناب را بگير و با راهنمايي آن خود را به مسجد برسان و در نماز جماعت شرکت کن[1] .
[1] تهذيب الاحکام، ط جديد: ج 2، ص 266.
تب و نماز جماعت
برادر جواد علي گلي چنين نقل ميکند:
در سال 1363 در پادگان ابوذر بوديم. «علي حيدري» از بچههايي بود که کارهاي خطاطي پادگان را انجام ميداد، در مراسم دعاي توسل، ايشان امام حسين عليهالسلام را ديده بود که وارد مجلس شده بودند.
ايشان از امام حسين عليهالسلام قول شهادت، تاريخ، روز و حتي عملياتي را که در آن به شهادت ميرسند، ميگيرند، ايشان ميدانستند که در عمليات بدر و در چه روزي به درجهي شهادت نايل ميشوند، در همان عمليات بدر هم بود که بر اثر بمباران شيميايي دشمن به شهادت رسيدند.
اين برادر که چنين سعادت بزرگي داشت، به نماز جماعت خيلي اهميت ميداد در جزيرهي مجنون که بوديم، يک روز ديديم مريض شده است.
بعد از شهادت ايشان بود که فهميديم، علت تب و مريضي او چيست، قضيه از اين قرار بود که روز قبلش، موقع نماز جماعت، مسئول او به وي گفته بود، يک پلاکارد ضروري و فوري هست که بايد نوشته شود و آن روز نتوانسته بود در نماز جماعت شرکت کند[1] .
[1] پيشاني سوخته: ص 22.
تأکيد به نماز جماعت
امام صادق عليهالسلام فرمود: «پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم طبق معمول براي اداي نماز صبح با جماعت، وارد مسجد شد، پس از نماز به پشت سر نگاه کرد و ديد عدهاي از مسلمين براي نماز نيامدهاند، نام آنها را به زبان آورد و فرمود: «آيا اين افراد در نماز شرکت نمودند؟!» حاضران گفتند: نه.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «آگاه باشيد، بر افراد منافق، نمازي سختتر از نماز عشاء و نماز صبح نيست، اگر آنها پاداش بسيار نماز صبح و عشاء را با جماعت در مييافتند، گرچه چهار دست و پا باشد، خود را به جماعت ميرساندند»[1] .
[1] وسائل الشيعه: ج 5، ص 378.
منظم کردن صفوف نماز جماعت
در کتاب «تنبيه الخواطر» تأليف شيخ ورام بن ابيفراس، از نعمان نقل ميکند که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم هميشه صفوف نماز ما را منظم ميفرمود به طوري که اگر تيري رها ميشد فاصله نيمه از آن تير يکسان بود تا اين که رفته رفته براي همه عادت شد، اتفاقا روزي به مسجد تشريف آورد و به نماز ايستاد، خواست تا تکبيرةالاحرام بگويد متوجه شد که مردي سينهاش جلوتر از سايرين است، فرمود: بندگان خدا صفوف خود را منظم کنيد و گرنه ميان شما اختلاف خواهد افتاد.
و نيز در همان کتاب از ابن مسعود نقل ميکند که گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به شانههاي ما دست ميگذاشت و ما را پس و پيش ميکرد و ميفرمود: منظم بايستيد و گرنه اگر در ايستادن اختلاف داشته باشيد دلهايتان هم مختلف خواهد شد...[1] .
[1] پرورش روح: ص 252.
نماز جماعت در هواي گرم
پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم در گرماي شديد نيمروز، نماز ظهر را به جماعت برگزار ميکرد، اين کار براي برخي از ياران آن حضرت، بسيار گران ميآمد، از سويي عدهاي از منافقان هم، گرمي هوا را بهانهي خوبي براي ايجاد تفرقه و شکاف در صفوف مسلمين قرار داده و از شرکت در نماز جماعت سرباز ميزدند، گروهي ديگر نيز به پيروي از آنها، در صف نماز جماعت حاضر نميشدند و در نتيجه جمعيت نمازگزاران مسلمان، کاهش يافته بود.
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از اين مسأله ناراحت بود، که اين آيه نازل شد: «حافظوا علي الصلوات و الصلوة الوسطي و قوموا لله قانتين؛ در انجام نمازها به ويژه نماز وسطي (نماز ظهر) کوشا باشيد و از روي خضوع و اطاعت، براي خدا به پا خيزيد»[1] .
[1] تفسير نمونه: ج 2، ص 146.
نماز شيخ آقا بزرگ تهراني امام جماعت
در شرح احوال عالم متتبع و پرکار و نمونهي عالي استقامت و همت والا، ميخوانيم:
شيخ با اين همه اشتغال پر دامنهي علمي و تتبعات فرصتگيري که داشت، از انجام دادن عبادات اسلامي و رياضيات شرعي و تهذيب نفس غفلت نميکرد.
شب چهارشنبهي هر هفته پياده از نجف به مسجد سهله (در 10 کيلومتري نجف) ميرفت و در آنجا به نماز و دعا و عبادت ميپرداخت، اين کار وي تا مدتي پس از رسيدن به سن 80 سالگي همواره ادامه داشت.
شيخ، امام جماعت نيز بود و اين سنت ديني و اجتماعي را به پا ميداشت.
تا سال 1357 ه.ق در مسجد شيخ طوسي (در نجف) نماز جماعت ميخواند، از اين سال به بعد که در راه کربلا دچار تصادف شد و آسيب ديد به علت دوري راه مسجد شيخ طوسي تا منزل وي، «مسجد آل طريحي» را انتخاب کرد، و تا چند سال پيش از درگذشتن اين سنت را تعطيل نداشت[1] .
[1] سيماي فرزانگان: ص 164.
فضيلت از دست رفته
از عبدالله بن مسعود نقل شده است که: روزي از تکبير نماز جماعت ماندم و به خاطر اين کار يک بنده آزاد نمودم، و وقتي که جريان را خدمت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم عرض کردم فرمود: فضيلت از دست رفته را درک نخواهي کرد اي پسر مسعود! اگر تمام روي زمين را انفاق کني، ثواب تکبير را تدارک نخواهي نمود[1] .
[1] داستانها و حکايتهاي مسجد: ص 90 - 89.
شتاب به سوي نماز جماعت
يکي از مسلمين با شتاب به سوي مسجد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمد ، تا در نماز جماعت آن حضرت شرکت کند. وقتي که به در مسجد رسيد، ديد که مردم از مسجد بيرون ميآيند.
از يکي پرسيد: «چرا از مسجد بيرون ميآييد؟»
او گفت: «نماز جماعت تمام شد. به کجا ميروي؟»
آن مرد عقب مانده، از اعماق قلب، آهي کشيد و افسوس خورد که چرا موفق به درک جماعت نشده است.
مردي از مسلمين به او گفت: «تو، آن آه سوزان را به من ببخش و من نماز جماعتم را به تو ميبخشم».
عقب مانده گفت: «بسيار خوب، من آه خودم را به تو دادم و تو نمازت را به من بده». (در اينجا نيز عقب مانده به آه خود مغرور نشد). عقب مانده اين را گفت و به مسجد رفت.
همان شب در عالم خواب ديد که هاتفي به او گفت: «خوشا به حالت روحاني تو، که آه سوزان و آب حيات و شفا يافتي و سپس به خاطر گذشت از مقام روحاني آن آه، در مقابل نماز شخص ديگر، نماز همهي آنها که در مسجد بودند، قبول درگاه خدا شد.»[1] .
[1] داستانهاي مثنوي: ج 2، ص 16 و 17.
اولين نماز با جماعت
دانشآموزي نوشته است:
وقتي کلاس سوم بودم، براي اولين بار نماز خواندم. اين نماز، نماز جماعت بود که در مدرسه برگزار شد.
آن روز خانم مدير براي تبريک گفتن به ما نقل و نخود و کشمش دادند و فرمودند:
به نمازخانهي ما خوش آمديد. آن روز بعد از نماز دعاي فرج هم خوانديم. دعا هم کرديم براي مريضان و حاجتمندان، و از خداي بزرگ نيز تشکر کرديم. خانم انصاريان (مدير) از بچهها هم خواستند تا دعا کنند.
بعد از نماز صلوات محمدي فرستاديم. آن وقت خانم انصاريان فرمودند:
بچهها براي جانمازهايتان کيسهي پارچهاي بياوريد، زيرا کيسهي نايلوني خش خش ميکند و ضمنا آنها که جانماز ندارند، براي خود جانماز تهيه کنند.
اين خاطرهي من از اولين نمازي بود که خواندم. مشوق من در نماز، خانم مدير دبستان من بود[1] .
[1] اولين نمازي که خواندهام، خاطرهي طليعهي دبيريان از تهران: ص 12.
نماز جماعت در سختترين حال
پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در حال احتضار بود. ناگهان صداي بلال، مؤذن مدينه به گوش رسيد و اذان صبح در مدينه طنينانداز شد. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم برخاستند و وضو گرفتند، دستي بر دوش اميرمؤمنان عليهالسلام و دستي بر دوش فضل بن عباس انداختند و به سختي تمام به مسجد آمدند و نماز صبح را به جماعت با مردم برگزار نمودند، و بعد از نماز به سوي خانه بازگشتند و در بستر آرميدند[1] .
[1] منهاي الآمال: ج 1، ص 76.
نماز جماعت کوچک
شخصي خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آمد و گفت: من بيابان نشين هستم و همسر و فرزندان و خدمتکارانم با من زندگي ميکنند. به هنگام نماز من اذان و اقامه ميگويم و همراه همه خانواده به نماز ميايستيم، آيا ثواب نماز جماعت را کسب ميکنيم؟ حضرت فرمودند: آري.
او گفت: گاهي خدمتکارانم به دنبال کار رفتهاند و من و همسر و فرزندانم، با هم به نماز ميايستيم، آيا نماز جماعت خواندهايم؟ فرمودند: آري.
گفت: در بعضي روزها فرزندانم نيز براي چرانيدن گوسفندان به صحرا ميروند و من با همسرم تنها ميمانيم و به هنگام نماز من اذان و اقامه ميگويم و همراه همسرم نماز ميخوانيم، آيا اين نماز، جماعت به حساب ميآيد؟ فرمودند: آري[1] .
[1] فروع کافي: ج 3، ص 371.
نماز جماعت همسايگان مسجد
چون حضرت علي عليهالسلام به کوفه هجرت فرمودند مشاهده کردند که عدهاي از کساني که در همسايگي مسجد منزل دارند نمازهاي خود را در خانه به جاي ميآورند و به مسجد نميآيند.
حضرت اعلام فرمود که يا به مسجد آييد و نمازتان را به جماعت با ما به جاي آوريد، يا اين که از همسايگي مسجد کوچ کنيد و همسايه ما نباشيد[1] .
[1] تنبيه الخواطر: ص 331.
نماز جماعت در حال روزه
در احوالات رهبر فقيد انقلاب اسلامي حضرت امام خميني رضوان الله عليه آمده است که حضرت ايشان در نجف اشرف با آن گرماي شديد هوا، ماه رمضان را روزه ميگرفتند و با اين که در سنين کهولت بودند و ضعف بسياري داشتند، تا نماز مغرب و عشاء را به جماعت به همراه نوافل به جاي نميآوردند، افطار نميکردند![1] .
[1] بررسي و تحليل از نهضت امام: ج 1، ص 29.
تاوان پيش نمازي
يکي از آزادگان چنين نقل ميکند: ما در اردوگاه رماديه يک بوديم و همواره مراسم نماز جماعت را برگزار ميکرديم. در مقابل، عراقيها که از انسجام و وحدت بچهها بيمناک بودند، سعي در بر هم زدن نماز جماعت و ايجاد تفرقه در ميان ما داشتند.
يک روز که نماز را شروع کرده بوديم، عراقيها کابل به دست، کنار پنجرهها آمدند و ما را زير نظر گرفتند. پس از نماز، عراقيها پيش نمازشان را که يک فرد بسيجي بود، صدا زدند و با خودشان بردند. پس از چند ساعت برگرداندند، ولي آن قدر به کف پاهايش کابل زده بودند که چشمهايش کم سو شده بود و به زحمت اطراف خود را ميديد[1] .
[1] نماز در اسارت: ص 69.
نماز جماعت در منزل
آيت الله فاضل لنکراني نقل ميکنند:
حضرت امام خميني به انجام نماز جماعت بسيار مقيد بودند و همواره در آن شرکت ميکردند. چه به صورت مأموم، در زماني که بزرگاني چون مرحوم آقاي خوانساري نماز را اقامه ميکردند و امام به نماز ايشان ميبردند و چه به عنوان امام به گونهاي که در دوران مبارزه نماز جماعت جزو برنامههاي ايشان قرار داشت و بيشتر وقتها در همان منزل شخصي امام مخصوصا موقع مغرب و عشا نماز جماعت به امامت ايشان تشکيل ميشد. افراد فاضل و مؤمن نيز از موقعيت کمال استفاده را کرده، فضاي منزل امام را با حضور خود پر ميکردند[1] .
[1] امام در سنگر نماز: ص 51.
بر يهود امت من سلام نکنيد
پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: به يهود و نصاري سلام کنيد، و بر «يهود امت من» سلام نکنيد. عرض کردند: يا رسول الله! يهود امت شما کيست؟ فرمود: آنهايي که اذان و اقامه را ميشنوند، ولي در نماز جماعت حضور پيدا نميکنند.
علت اين که رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم مسلماناني را که در نماز جماعت شرکت نميکنند اين چنين سرزنش ميکند، براي اين است که آنان وحدت مسلمين را ميشکنند، و با اعمال خويش تفرقه و جدايي در بين مسلمين به وجود ميآورند، و با عدم حضورشان در صحنهي شعائر اسلامي، دشمنان را به اسلام و مسلمين مسلط مينمايند[1] .
[1] نماز از ديدگاه قرآن و حديث.
امام جماعت کبود
يکي از آزادگان از خاطرههاي دوران اسارت خويش چنين ميگويد: دستهاي ما را بسته بودند و با پاي پياده راه ميبردند. نزديک اذان ظهر به شنزاري رسيديم و چون هنگام اقامه نماز بود، همان جا نشستيم و مشغول خواندن نماز جماعت شديم. هيچ کس حق برخاستن نداشت. رکعت اول را تمام کرده بوديم که عراقيها سر رسيدند و همراه با فحش و ناسزا، مشغول کتک زدن بچهها شدند. در آن لحظه شاهد بودم که يک سرباز عراقي، چه طور به جان يکي از مجروحاني که ترکشهاي زيادي در بدن داشت، افتاده بود و بيرحمانه او را ميزد و آن مجروح، در حالي که از درد به خود ميپيچيد، فرياد ميزد: خدايا! تو شاهد باش که نگذاشتند دو رکعت نماز بخوانيم.
بعد از دو روز، به شهر بصره رسيديم و ما را به يک زندان يا اردوگاه انتقال دادند. يک ساعت بعد، هنگام اقامه نماز مغرب و عشا فرا رسيد، اما در آن جا آبي براي وضو در اختيار ما نبود. از اين رو، بچهها بر روي ديوار تيمم کردند و يکي از بچههاي مخلص سپاه - که اغلب او را ميشناختند - به عنوان امام جماعت انتخاب شد. همه به او اقتدا کرديم و نماز را با صفا و صميميت خاصي خوانديم.
هنوز يک ساعت از اقامه نماز نگذشته بود که امام جماعت را صدا زدند، و آن قدر او را شکنجه کردند که تمام اعضاي بدنش کبود شد[1] .
[1] نماز در اسارت: ص 124.
محافظت از نماز
امام صادق عليهالسلام در تفسير آيهي شريفهي «حافظوا علي الصلوات و الصلوة الوسطي و قوموا لله قانتين» فرمود: محافظت از نماز به اين شکل است که انسان به نماز روي آورد و دقت در برپايي آن در وقت داشته باشد، به گونهاي که هيچ چيز، وي را از آن باز ندارد و به خود مشغول نسازد.
در شأن نزول آيه چنين آمده است که:
پارهاي از منافقان، شدت گرمي هوا را بهانهاي براي گسستگي صفوف مسلمانان قرار داده بودند و در نماز جماعت شرکت نميکردند. اين عمل موجب آن شد تا عدهاي نيز از حضور در نماز جماعت کوتاهي ورزند و کار به جايي رسيد که جماعت مسلمين تقليل يافت. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بسيار ناراحت شد و آنان را تهديد کرد که اگر به عمل زشت خود ادامه دهند، کيفر خواهند شد.
زيد بن ثابت گويد: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در گرماي طاقتفرساي نيمروز، نماز ظهر را با جماعت برپا ميکرد و اين عمل براي عدهاي بسيار سنگين تمام شد و زمزمههايي برخاست. در اين هنگام آيهي مذکور نازل و دستور به محافظت از نمازها و به خصوص نماز ظهر داده شد[1] .
[1] خلوتگه راز: ص 52.
تأخير نماز به خاطر جماعت
جميل بن صالح از امام صادق عليهالسلام سؤال کرد: کدام يک از اين دو افضل است: انسان در اول وقت نمازش را بخواند يا مقداري نماز تأخير بيندازد تا با اهل مسجد به جماعت نماز بخواند، زماني که مسجد امام جماعت دارد؟ حضرت فرمود: نماز را به تأخير بينداز، با اهل مسجد نماز بخوان، زماني که مسجد امام جماعت دارد[1] .
[1] وسائل الشيعه: ج 5، ص 388.
برتري نماز جماعت در مسجد
مردي از حضرت صادق عليهالسلام سؤال کرد: مسجدي در همسايگي من قرار دارد، من در خانه (با انجام مستحبات) و طولاني نماز بخوانم بهتر است، يا در مسجد با جماعت (به طور مختصر) نماز بخوانم بهتر است؟ امام در جواب وي نوشت: با جماعت نماز بخوان و از نماز فرادي طويل بپرهيز[1] .
[1] وسائل الشيعه: ج 5، ص 477.
حضور کودکان در صفوف نماز جماعت
جابر ميگويد: از امام محمد باقر عليهالسلام در مورد کودکاني که در نماز جماعت شرکت ميکنند سؤال کردم، امام باقر عليهالسلام فرمودند: آنان از صفهاي جلو به قسمت عقب صف نماز جماعت نفرستيد، بلکه آنان را (در ميان بزرگسالان) پراکنده سازيد[1] .
[1] تهذيب الاحکام، شيخ طوسي، ج 2، ص 380.
سنت نماز جماعت
زرارة بن اعين و فضيل گويند: از امام صادق عليهالسلام پرسيديم که آيا واجب است نماز را جماعت بخوانيم؟ آن حضرت فرمود: نمازها فريضه و واجب هستند، اما در تمامي نمازها، جماعت فرض و واجب نيست، بلکه نماز جماعت سنت است و کسي که بدون علت جماعت مؤمنين را ترک کند و نماز را به جماعت نگزارد، نمازي براي او نيست[1] .
[1] فروع کافي: ج 3، ص 372.
نور نماز جماعت در بيابان تاريک
در بحارالانوار روايت شده است که شبي «قتادة بن نعمان» از اصحاب خاتم انبياء محمد صلي الله عليه و آله و سلم در مسجد النبي حاضر بود. اول مغرب، نماز جماعت را با پيغمبر خواند. معمولا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم براي ملاحظهي حال اصحاب خود، که راهشان دور بود و مدينه هم مثل زمان حاضر آباديهايش جمع نبود، بلکه پراکنده متفرق بود، لذا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم نماز مغرب و عشاء را طوري ميخواند که هنوز هوا خيلي تاريک نشده بود.
شبي هوا ابري بود و قتاده وقتي نمازش را تمام کرد، متوجه شد که هوا بسيار تاريک و برگشتنش خيلي مشکل است. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم دانست که اکنون موقعي است که بايد قتاده از نور علمش بهره ببرد، لذا از گوشهي مسجد، چوب خشکي از نخل خرما افتاده بود، پيغمبر آن را برداشت و به قتاده داد، نوري از آن چوب برخاست و فرمود: اين چوب تا ده زراع جلو و پشت سر تو را روشن ميکند.
قتاده آن را گرفت و به وسيلهي روشني آن، به منزلش رفت. اتفاقا جانوري در گوشهي خانه او بود که از همين نور چوب، آن را تشخيص داد و کشت.
در روايت چنين ميفرمايد: «نور اين چوب، نور نماز جماعتش بود». آري، هر کس نوري از ايمان و عملش، با او خواهد بود[1] .
[1] داستانهاي پراکنده از آثار شهيد دستغيب: ج 4، ص 19 و 20.
فرمان به مالک اشتر
اميرالمؤمنان حضرت علي عليهالسلام در يک فرمان تاريخي، که به مالک اشتر والي مصر فرستاد، ضمن دستورات مغزدار و يادآوري اخلاق کارگزاران، فرمود:
هر گاه نمازت را با مردم به جا آوردي پس (به علت طولاني کردن نماز) مردم را از خود دور و رنجيده مکن، و نماز را (به علت سرعت بيجهت) ضايع و تباه مگردان؛ زيرا در مردم، عليل و بيمار و حاجتمند و کاردار هست. و من از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به هنگامي که مرا به سوي يمن روانه ميکرد، پرسيدم: با آنان چگونه نماز گزارم؟ فرمود: با آنان همانند ناتوانترين مردم نمازگزار، و نسبت به مؤمنان مهربان باش[1] .
[1] نهجالبلاغه فيض، نامهي 53، ص 1023.
امتحان در نماز جماعت
عالم متقي جناب حاج شيخ محمد باقر شيخ الاسلام رحمه الله فرمود: من عادت داشتم هميشه پس از فراغت از نماز جماعت با کسي که طرف راست و چپ من بود، مصافحه ميکردم. وقتي در نماز جماعت مرحوم ميرزاي شيرازي اعلي الله مقامه در سامرا پس از نماز، با شخصي که طرف راستم نشسته بود، که يک نفر از اهل علم و بزرگوار بود، مصافحه کردم و در طرف چپ، يک نفر روستايي بود که به نظرم کوچک آمد و با او مصافحه نکردم، بلافاصله از خيال فاسد خود پشيمان شدم و به خود گفتم: شايد همين شخصي که به نظر تو شأني ندارد، نزد خداوند محترم و عزيز باشد.
فورا با کمال ادب با او مصافحه کردم، پس بوي مشک عجيبي که مانند مشکهاي دنيوي نبود، به مشامم رسيد و سخت مبتهج، خوش وقت و دلشاد گشتم و احتياطا از وي پرسيدم: با شما مشک است؟ فرمود: نه، من هيچ وقت مشک نداشتم.
يقين کردم که از بوهاي روحاني و معنوي است، و نيز يقين کردم شخصي است جليلالقدر و روحاني. از آن روز متعهد شدم که هيچ وقت به حقارت به مؤمني نظر نکنم[1] .
[1] داستانهاي شگفت، دستغيب: ص 90.
نماز جماعت صبح
زمان رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بود، شور انقلاب اسلامي و حکومت نوپاي اسلام در مدينه، از هر سو ديده ميشود، (به نقل امام باقر عليهالسلام شبي اميرمؤمنان علي عليهالسلام از آغاز تا انجام به نماز ايستاد، هنگامي که سفيده سحر دميد، آن حضرت ميبايست طبق معمول به مسجد برود و در نماز جماعت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شرکت نمايد، ولي به خاطر بيخوابي شب، نماز صبح را در خانه خواند و پس از نماز، خواب او را فراگرفت.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم آن صبح، حضرت علي عليهالسلام را در مسجد نديد. بعد از نماز، نزد فاطمه عليهاالسلام آمد. فاطمه جريان را به عرض پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسانيد.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
«آن پاداشي که به خاطر نماز جماعت صبح، به او ميدادند، و از او فوت شد، بهتر است از تمام نمازهايي که در آن شب خوانده است».
علي عليهالسلام وقتي صداي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را شنيد، از خواب بيدار شد. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به علي عليهالسلام فرمود:
«کسي که نماز صبح را با جماعت بخواند، گويا همه شب را در حال رکوع و سجود به سر برده است...»[1] .
[1] سفينة البحار: ج 1، ص 177.
نورانيت در قيامت
در هنگامه قيامت عدهاي محشور ميشوند، در حالي که صورتهاي آنان مانند ستارگان ميدرخشد. ملائکه مقربين از آنان سؤال ميکنند، اعمال شما چه بوده است که اين چنين نوراني هستيد؟ ميگويند:
ما کساني هستيم که به محض شنيدن صداي اذان، کارهاي خود را واگذاشته و اقدام به وضو مينموديم.
سپس عدهي ديگري محشور ميشوند، در حالي که صورتهايشان مانند ماه ميدرخشد. اينان پس از سؤال ملائکه گويند: ما کساني هستيم که پيش از شنيدن صداي اذان، وضو ميگرفتيم.
سپس عدهي ديگري محشور ميشوند، در حالي که صورتهايشان مانند خورشيد ميدرخشد. اين عده پس از سؤال ميگويند: ما کساني هستيم که صداي اذان را در مسجد ميشنيديم، يعني نه تنها پيش از اذان وضو ميگرفتيم، بلکه در صف جماعت منتظر اذان بوديم[1] .
[1] احکام: ص 58 و 59.
اولين نماز جماعت در جبهه
محمدباقر نيکخواه، سابق تبليغات جبهه و جنگ قرارگاه جنوب ميگويد:
اوايل جنگ بود. ميخواستيم فيلم مستند پخش کنيم، از سيما. فيلم مستند برگزاري اولين نماز جماعت در جبهههاي جنگ، در شهر سوسنگرد، به امامت شهيد «مهدوي». با مخالفت مسئولين آن روز روبهرو شديم. موضوع را با دفتر امام در ميان گذاشتيم و اجازه پخش گرفتيم. مراسم باشکوهي بود. از همه ايران در صف نماز ايستاده بودند، به امامت شهيد مهدوي. صميميت بچهها آن چنان تأثيرگذار بود که دل هر بينندهاي را ميلرزاند. بعدها، دستور داده شد که اين گونه نماز جماعتها با شکوه بيشتري برگزار شود[1] .
[1] پيشاني و خاک: ص 58.
فضيلت نماز جماعت صبح
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم يک روز چون نماز بامداد را خواند روي به اصحاب خود فرمود و از حال کساني که نام آنها را برد، پرسش کرد: آيا به نماز حاضر شدهاند يا نه؟ گفتند: اي پيامبر خدا نه. فرمود: آيا در مسافرتاند؟ عرض کردند: نه. فرمود: آگاه باشيد که هيچ نمازي بر منافقان از اين نماز و نماز خفتن سنگينتر نيست. اگر آنها فضيلتي را که در اين دو نماز است ميدانستند، هر چند روي چهار دست و پا حرکت کرده، حاضر ميشدند[1] .
[1] محجة البيضاء: ج 1، ص 538.
تنهايي جماعت
حسن صيقل از ابيعبدالله امام صادق عليهالسلام از کمترين تعداد جماعت پرسش کرد. امام عليهالسلام فرمود: يک مرد و زن و اگر کسي در مسجد حاضر نباشد، مؤمن به تنهايي جماعت است؛ زيرا زماني که اذان و اقامه گفت، دو صف از فرشتگان در پشت سر او به نماز ميايستند، و اگر تنها اقامه گفت يک صف از فرشتگان به او اقتدا ميکنند و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرموده است مؤمن به تنهايي حجت است و به تنهايي جماعت است[1] .
[1] محجة البيضاء: ج 1، ص 538.
تسليت گفتن
روايت شده است که اسلاف صالح، هر گاه تکبيرةالاحرام نماز جماعت از آنها فوت ميشد، سه روز به يکديگر تعزيت ميگفتند، و اگر نماز جماعت به کلي از آنها فوت ميگرديد، هفت روز به هم تسليت ميگفتند. آنها در اين باره سعي فراوان داشتند تا آن که بعضي از آنها جنازه مرده را در خانه کسي که در جماعت حاضر نميشد، حمل ميکردند و اين اشاره بود به اين که مرده کسي است که از حضور در جماعت سرباز زند[1] .
[1] محجة البيضاء: ج 1، ص 540.
شرايط حق تقدم براي امام جماعت
راوي ميگويد: از امام صادق عليهالسلام سؤال نمودم درباره عدهاي از دوستان که در جلسهاي جمع بودند، پس وقت نماز شد و بعضي از آنها به بعض ديگر گفتند: بايست جلو و امام جماعت بشو (اين مسئله چه حکمي دارد؟) پس حضرت شرايط حق تقدم در امام جماعت بر ديگري را معين کردند و استناد نمودند به فرمايشات رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که آن حضرت اين چنين حق تقدم را بيان کردند:
اول، آن کسي که از نظر قرائت. و اگر در قرائت همه يکسان بودند، آن کسي که از نظر هجرت (رفتن از مکه و ديگر مناطق بتپرستي، به مدينه طيبه) مقدم باشد. پس چنانچه در هجرت هم مساوي بودند پس مسنترين آنها مقدم است. و اگر از نظر سن هم مساوي بودند، آن که از شناخت مسائل ديني علم او بيشتر باشد.
سپس حضرت فرمودند: مبادا شما يک فرد را در منزل مقدم دهيد، به خاطر صاحب منزل بودن؛ يا سلطاني را در قلمرو حکومتش مقدم داريد، به خاطر مقام سلطنتش. هيچ کدام از اين دو امر ملاک براي تقدم امام جماعت نخواهد بود.
امام عليهالسلام فرمودند: پس اگر از نظر سن ميان افراد تفاوتي نباشد، پس آن که از نظر صورت صباحت و زيبايي بيشتر دارد حق تقدم خواهد داشت بر ديگران[1] .
[1] وسائل الشيعه: ج 411:5، ح 2.
محروم از فضيلت
پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: جبرئيل، ميکائيل، اسرافيل، عزرائيل، هر کدام با هشتاد هزار ملک نزد من آمدند و گفتند:
اي محمد! خداوند تو را سلام ميرساند و ميفرمايد به امت خود بگوي: هر کس بميرد در حالي که به جماعت حاضر نميشده، بوي بهشت به او نرسد؛ ولو اين که خير او بيشتر از اعمال اهل زمين باشد. من آن اعمال را از او به هيچ وجه قبول نميکنم.
اي محمد! کسي که ترک جماعت کرده، نزد من ملعون است و همچنين نزد ملائکه و در کتابهاي آسماني تورات، انجيل، زبور، فرقان، هم مورد لعن الهي است، و شخصي که تارک جماعت باشد صبح و عصر را طي کند، در حالي که در لعنت خدا به سر ميبرد.
اي محمد! دعاي تارک جماعت را مستجاب نميکنم، و رحمتم را بر او نازل نميگردانم و آنها يهودان امت تو خواهند بود، اگر آنها مريض شدند عيادتشان مکنيد، و چنانچه مردند آنها را تشييع جنازه نکنيد، و روي زمين مبغوضتر از تارک جماعت نزد من نيست.
اي محمد! امر نمودم هر صاحب روح و نفسي را که لعن کند بر تارک جماعت و تارک جماعت بدتر است از شرابخوار، و انسان احتکار کننده و انسان خونريز، و انسان رباخوار، تارک جماعت نصيبي از بهشت براي او نيست و بدتر است از کسي که نبش قبر ميکند و بدتر است از شهادت دهندهي بر امر باطل.
اي محمد! کسي که بميرد و اهل جماعت نباشد، او را داخل در آتش جهنم ميکنم[1] .
[1] انوار الهداية: ج 1، ص 302.
اجر نماز جماعت و روزه
شهيد دستغيب در کتاب قيامت و قرآن مينويسد: يکي از بزرگان ميگويد: در خواب فردي را در بهشت ديدم فکر کردم که او از انبيا است. جلو رفتم و سلام کردم.
گفتم: شما که هستيد؟
گفت: من در دنيا يک کارگر ساده بودم.
پرسيدم: چه کردي که به آن مقام رسيدي؟
گفت: به واسطهي انجام دو عمل؛ يکي آن که بسيار روزه ميگرفتم و ديگري آن که به نماز جماعت اهميت ميدادم و نمازهايم را هميشه به جماعت ميخواندم[1] .
[1] صائمان صالح، غلامرضا نيشابوري: ص 99.
هر کس نماز پنجگانهي خود را
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: هر کس نماز پنجگانهي خود را به جماعت برگزار کند خداوند به او پنج چيز عنايت فرمايد:
1- تنگي معاش را از او دفع ميکند.
2- ضيق و فشار قبر را از او برميدارد.
3- روز قيامت نامهي اعمال را به دست راستش ميدهد.
4- از صراط مثل برق ميگذرد.
5- بيحساب وارد بهشت ميشود[1] .
[1] ثواب نماز جماعت و گناه ترک آن: ص 3.
در فضيلت نماز جماعت
خداي تبارک و تعالي در قرآن (سوره بقره آيه 40) فرمود: «و اقيمو الصلوة و اتو الزکوة و ارکعوا مع الراکعين».
يعني و بر پاي داريد نماز را و بدهيد زکوة را و رکوع کنيد با رکوع کنندگان يعني با مسلمانان نماز جماعت بخوانيد.
پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: صفهاي امتان من در زمين چون صفهاي فرشتگان است در آسمان و يک رکعت نماز در جماعت مثل بيست و چهار رکعت نماز در آسمان است، و هر رکعت نماز جماعت بهتر است نزد خداي تعالي از عبادت چهل سال[1] .
[1] جامع الاخبار: ص 111.
هفتاد حج و هزار عمره
پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
جبرئيل عليهالسلام با هفتاد هزار فرشته نزد من آمد و در فضيلت نماز جماعت عرض کرد:
يا محمد صلي الله عليه و آله و سلم يک الله اکبر گفتن را مؤمن (در نماز جماعت) دريابد براي او بهتر است از هفتاد حج و هزار عمرهي غير واجب[1] .
[1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 112.
از تصدق کردن صد هزار دينار طلا
يا محمد صلي الله عليه و آله و سلم يک رکعت نماز جماعت که مؤمن آن را با امام جماعت بخواند، بهتر است از تصدق کردن صد هزار دينار طلا بر درويشان، و يک سجدهي جماعت بهتر است از عبادت سالي، و رکوعي که انجام دهد آن را مؤمن با امام جماعت بهتر است از صد بنده آزاد کردن در راه خدا. و اگر بميرد بر سنت و جماعت مرده و براي او عذاب قبر و سختي روز قيامت نيست.
يا محمد صلي الله عليه و آله و سلم هر کس نماز جماعت را دوست داشته باشد خدا و فرشتگان و آدميان جميعا او را دوست دارند[1] .
[1] ثواب نماز جماعت و گناه ترک آن: ص 6.پ
فوت نماز صبح در جماعت
از ابن عباس روايت شده، که او گفت: اگر فوت شود تو را نماز صبح در جماعت پس روزهدار آن روز را.
و اگر فوت شود تو را نماز پسين در جماعت پس بخوان پيشين تا پسين. و اگر فوت شود تو را نماز پسين در جماعت پس ذکر نما خدا را تا شام.
و اگر فوت شود تو را نماز شام در جماعت پس نماز بخوان ميان شام و خفتن.
و اگر فوت شود تو را نماز خفتن به جماعت پس احيادار شب خود را که شايد که دريابي فضل آن که دريافته است فضل جماعت را[1] .
[1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 113.
بهتر از دنيا
پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: تکبير اول امام پيش از نماز بهتر است از دنيا با هر چه در آن است.
روايت است از انس بن مالک از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم که نماز مرد در جماعت بهتر است از نماز او در خانهي خود چهل سال. گفتند يا رسول الله نماز يک روز. آن حضرت فرمود: يک نماز. بعد از آن رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: چون بنده در عقب پيش نماز باشد بنويسد خدا از براي وي صد هزار هزار و بيست درجه[1] .
[1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 113 و 114.
در فردوس هفتاد درجه
فرمود پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم عثمان ابن مظعون را که: هر که بگذارد نماز صبح را در جماعت بعد از آن بنشيند به ذکر خداي عزوجل تا آن که آفتاب طلوع کند باشد از براي او در فردوس هفتاد درجه.
مسافت ما بين هر دو درجه مثل سير اسب نيکوي باريک ميان باشد هفتاد سال.
و هر که بگذارد نماز پيشين را در جماعت، باشد از براي او در جنان عدن پنجاه درجه[1] .
[1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 114.
مثل ثواب
و هر که بگذارد نماز پسين را در جماعت باشد او را مثل ثواب آن که هشت کس را از فرزندان، اسمعيل که کل ايشان صاحب خانه باشند آزاد کرده باشد[1] .
[1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 115.
حجي نيکو و عمره
و هر که بگذارد نماز شام را به جماعت باشد مثل آن که حجي نيکو و عمرهي مقبول کرده باشد[1] .
[1] همان مدرک.
ليلةالقدر
و هر که بگذارد نماز خفتن را در جماعت باشد مثل آن که ليلةالقدر را احيا داشته است[1] .
[1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 115.
سه چيز کفارهي گناهان است
امام باقر عليهالسلام فرمود: سه چيز کفارهي گناهان است، تمام گردانيدن وضو در وقتهاي سرما، و رفتن در شب و روز به نمازها، و حفظ کردن جماعتها[1] .
[1] همان.
نماز مانند احوال روز قيامت است
از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم پرسيدند که چيست حکمت در آن که گردانيده شده است از براي نماز اذان، و گردانيده نشده است از براي عبادتهاي ديگر اذان و نه خواندني، حضرت فرمود از براي آن که نماز مانند احوال قيامت است از براي آن که اذان، مانند صور دميدن اول است از براي مردن خلايق و اقامه مانند دميدن صور دوم است چنانچه فرمود خداي تعالي که (در سوره ق آيه 40) و استمع يناد المناد من مکان قريب. يعني گوشدار آن روز را که ندا کند ندا کننده که آن اسرافيل عليهالسلام است از جاي نزديک.
و ايستادن به نماز مانند ايستادن است به حساب پروردگار چنانچه فرمودند خداي تعالي (در سوره مطففين آيه 6) يوم يقوم الناس لرب العالمين. يعني روز قيامت روزي است که ميايستند مردمان از براي حساب (حکم) پروردگار عالميان[1] .
و برداشتن دستها براي اللهاکبر اول. مانند برداشتن دستها است از براي گرفتن کتاب در روز قيامت و خواندن قرآن در نماز مثل خواندن کتاب است نزد رب العالمين چنانچه در قرآن فرمود (در سوره اسراء آيهي 15). اقرأ کتابک کفي بنفسک اليوم عليک حسيبا. يعني بخوان کتاب خود را که کافي است همين نفس تو بر تو حساب کند[2] .
[1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 116.
[2] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 117.
ثواب نماز جماعت
در بيان فضيلت و ثواب نماز جماعت در حديث آمده و قسمتي از آن حديث در رسالههاي همهي علماء موجود ميباشد که ميتوانند خوانندگان محترم به رسالههاي مجتهدين اعلام رجوع کنند و ما تمام آن حديث را براي شما ذکر ميکنيم.
اگر اقتدا کننده به نماز جماعت 1 نفر باشد. پاداش 150 نماز به او داده ميشود.
اگر اقتدا کننده 2 نفر باشد. پاداش 600 نماز داده ميشود.
اگر اقتدا کننده 3 نفر باشد. پاداش 1200 نماز داده ميشود.
اگر اقتدا کننده 4 نفر باشد. پاداش 2400 نماز داده ميشود.
اگر اقتدا کننده 5 نفر باشد. پاداش 4800 نماز داده ميشود.
اگر اقتدا کننده 6 نفر باشد. پاداش 9600 نماز داده ميشود.
اگر اقتدا کننده 7 نفر باشد. پاداش 19200 نماز داده ميشود.
اگر اقتدا کننده 8 نفر باشد. پاداش 36400 نماز داده ميشود.
اگر اقتدا کنندگان و امام جماعت به 10 نفر رسيدند. پاداش 72800 نماز داده ميشود.
و اگر عدهي آنان از ده بگذرد. اگر تمام آسمانها کاغذ و درياها مرکب و درختها قلم و جن و انس و ملائکه نويسنده شوند. نميتوانند ثواب يک رکعت آن را بنويسند...[1] .
[1] مستدرک الوسائل: ج 1، ص 487، کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 117.
ناراحتي از نرسيدن به نماز
در لئالي الاخبار مينويسد يکي از بزرگان به ملاقاتش آمدند حالش مثل مصيبت زدهها بود بر خلاف روزهاي ديگر که بشاش بود.
پرسيدند چه شده آيا حادثهاي پيش آمده است؟
فرمود: حادثه و مصيبت سختي پيش آمده است شب گذشته مانعي برايم پيش آمد از نماز جماعت عشاء باز ماندم و نماز عشائم را تنها خواندم و از فضيلت جماعت نماز عشاء محروم شدم. بله منظور فضيلت نماز جماعت عشاء است که چقدر زياد است که ثواب شب قدر دارد و بعضي از ما مردم از فضيلت آن بيخبر هستيم.
خوشبخت و بدبخت
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به علي عليهالسلام فرمايد: خوشبخت سه نشانه دارد 1- رزق حلال در وطن 2- همنشيني علما 3- اداي نمازهاي پنجگانه به جماعت، و علامت بدبخت سه چيز است حرام خوردن، دوري از علما، نماز فرادي[1] .
[1] سخنان چهارده معصوم عليهمالسلام: 156.
آرزوي جبرئيل
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: جبرئيل براي هفت عمل آرزو کرد که از بني آدم باشد: 1- نماز جماعت 2- همنشيني علماء 3- اصلاح بين مردم 4- نوازش يتيم 5- عيادت مريض 6- تشييع جنازه 7- آب دادن به حاجيان. پس تو در اين کارها کوشا باش[1] .
[1] سخنان چهارده معصوم عليهمالسلام: 307.
هر که قدمي به سوي نماز
هر که قدمي به سوي نماز جماعت بردارد خدا هولهاي قيامت را بر او آسان کند و او را به بهشت رساند.
و در حديث ديگر فرمود:
هر که نماز صبح را به جماعت بگذارد و بنشيند به تعقيب و مشغول ذکر الهي باشد تا آفتاب طالع شود حق تعالي در جنت الفردوس هفتاد درجه به او کرامت فرمايد که از هر درجه تا درجه ديگر هفتاد سال راه باشد.
و هر که نماز ظهر را با جماعت به جا آورد حق تعالي در جنت عدن پنجاه درجه به او کرامت و عطا فرمايد که در هر درجه پنجاه سال راه باشد به دويدن اسب تندرو.
و هر که نماز عصر را به جماعت بخواند چنان باشد که هشت نفر از فرزندان اسماعيل را از بندگي آزاد کرده.
کسي که نماز خفتن يعني مغرب را به جماعت بخواند ثواب يک حج مبرور و يک عمرهي مقبول براي او نوشته شود.
و هر که نماز خفتن يعني عشاء را به جماعت بخواند ثواب عبادت شب قدر به او عطا فرمايند[1] .
[1] عين الحيوة - مرحوم مجلسي (ره): ص 513.
دعاي ملائکه
حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم به صحابه فرمود: ميخواهيد شما را دلالت کنم بر عملي که کفارهي گناهان شما باشد و سبب آن حق تعالي حسنات شما را زياده گرداند؟ گفتند: بلي يا رسول الله. فرمود: وضو را کامل ساختن با دشواري و شدت و بسيار گام برداشتن به سوي مسجدها و انتظار کشيدن نماز بعد از نماز و هر که از شما از خانه خود با وضو بيرون آيد و نماز را در مسجد با مسلمانان به جماعت ادا نمايد و انتظار نماز ديگر برد ملائکه از براي او دعا کنند که خدايا او را بيامرز خدايا او را رحم کن و بر او رحمت فرست[1] .
[1] عين الحيوة - مرحوم مجلسي (ره): ص 513.
هفتاد هزار ملک
حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
هر که با پاي خود براي نماز جماعت به سوي مسجد برود به هر گامي که برميدارد، هزار حسنه در نامهي عملش مينويسند و هفتاد هزار درجه برايش عطاء کنند.
و اگر بر اين عمل باشد تا بميرد حق تعالي هفتاد هزار ملک بر او موکل فرمايد که در قبر او را عيادت کنند و در تنهائي قبر مونس او باشند و از براي او استغفار نمايند تا از قبرش مبعوث شود[1] .
[1] عين الحيوة مرحوم مجلسي (ره): صفحهي 514.
سه چيز باعث رفع درجات ميشود
حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم حضرت علي عليهالسلام را وصيت فرمود که سه چيز باعث رفع درجات ميشود. کامل ساختن وضو در هواي سرد، و انتظار کشيدن نماز، و در شب و روز قدم برداشتن به جهت نمازهاي جماعت[1] .
[1] عين الحيوة مرحوم مجلسي (ره): ص 514.
شهادت او را قبول نمائيد
حضرت جعفر بن محمد عليهالسلام فرمود: هر که نمازهاي پنجگانه را با جماعت ادا نمايد شما گمان نيک به او ببريد و شهادت او را قبول نمائيد[1] .
[1] همان.
هر که بر او ظلم کند
حضرت صادق عليهالسلام فرمود: هر که نماز را با جماعت بخواند در امان خدا است و هر که بر او ظلم کند چنان است که بر خدا ظلم کرده است و هر که پيمان او را بشکند پيمان خدا را شکسته است[1] .
[1] عين الحيوة مرحوم مجلسي (ره): ص 514.
کسي که دوري کرد
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: حرف زدن پشت سر انساني که به نماز جماعت اهميت ندهد و از جماعت مسلمين دوري گزيند و در منزل نماز بخواند غيبت محسوب نميشود. و اين انسان از عدالت ساقط است و مسلمين بايد از او دوري گزينند[1] .
[1] لئالي الاخبار: ج 4، ص 204.
نماز نيست
حضرت اميرالمؤمنين علي عليهالسلام فرمود: کسي که نداي اذان را بشنود بدون دليل و در نماز جماعت شرکت نکند نمازش مقبول نيست[1] .
[1] لئالي الاخبار: ج 4، ص 204.
ندا را اجابت کنيد
در روايت است که ربيع بن خثيم عليل و فلج شد دو نفر دست او را ميگرفتند و او پاي بر زمين ميکشيد و به جماعت حاضر ميشد.
به او گفتند: اگر در خانه بنشيني تو را گناهي نخواهد بود گفت: (من سمع حي علي الفلاح فليجب) هر که حي علي الفلاح را بشنود بايد که اجابت آن کند اگر چه در رفتن به زحمت بيفتد[1] .
[1] تفسير منهجالصادقين: ج 9، ص 387.
کساني که نماز جماعت را ترک ميکنند
امام صادق عليهالسلام ميفرمود: در کوفه به اميرالمؤمنين عرض کردند که گروهي از همسايههاي مسجد در نماز جماعت مسجد شرکت نميکنند.
حضرت فرمود: حتما بايد در نماز جماعت با ما شرکت کنند و از ما قبول نصيحت کنند، در غير اين صورت اينها با ما همسايه نيستند و ما هم با اينها همسايه نيستيم[1] .
[1] لئالي الاخبار: ج 4، ص 13.
شرط قبولي نماز همسايهي مسجد
پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: کسي که همسايهي مسجد است و در نماز جماعت مسجد شرکت نکند، نمازي که در خانه ميخواند قبول نيست[1] .
[1] لئالي الاخبار: ج 4، ص 206.
اذان را اجابت کنيد
امام باقر عليهالسلام فرمود: کسي که نداي اذان مسجد را بشنود و منزلش در همسايگي مسجد باشد و در نماز جماعت شرکت نکند نمازي که در خانه ميخواند، مقبول نيست[1] .
[1] همان.
علت برپائي نماز جماعت
در علت برپائي نماز جماعت از امام صادق عليهالسلام رسيده است که آن حضرت فرمود:
تحقيقا نماز جماعت و اجتماع مسلمين براي نماز جماعت به اين علت است که افراد نمازخوان و افراد بينماز شناخته شوند و چه کسي مراعات وقت نماز را ميکند و چه کسي کوتاهي ميکند. و اگر اين چنين نبود شهادت براي شايستگي افراد توسط کسي داده نميشد. لذا کسي که در جماعت شرکت نميکرد بين مسلمين او را نمازخوان محسوب نميکردند زيرا رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: کسي که در مسجد مسلمين نماز نخواند نمازش مقبول نيست[1] .
[1] لئالي الاخبار ج 4، ص 206.
اجتماع مايه نيکي است
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
گفتگو از نعمتهاي خداوند شکر است، و ترک آن کفر است و هر که به نعمت کم سپاس نگذارد، سپاس نعمت بسيار را نخواهد گذاشت و هر که مردم را سپاس ندارد. سپاس خدا را نخواهد داشت، و جماعت مايه نيکي است و تفرقه موجب رنج و عذاب است[1] .
[1] نهجالفصاحه: ص 241، حديث: 1202.
چهار کسند
پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: با چهار کس حرف نزن؛
يک: مردي که از جماعت دوري بگيرد.
دوم: کسي که پيشواي خود را نافرماني کرده و بر نافرماني درگذشته باشد.
سوم: کنيز يا بندهاي که از آقاي خود گريخته و در حال گريز بميرد.
چهارم: زني که شوهرش از او دور باشد و مخارج او را بپردازد و او در غيبت شوهرش آرايش کند. با آنها سخن مگوي[1] .
[1] نهجالفصاحه: ص 219، حديث 1224.
بنده دلش بشکند
يکي از وقتهايي که دعاي انسان مستجاب ميشود و رحمت الهي شامل حال انسانها ميگردد دل بشکند و چشم گريان شود مخصوصا در جماعت.
علي عليهالسلام ميفرمايد: اشک چشمها و ترس دلها از رحمت خدا است هر گاه يافتيد اين دو حالت را غنيمت بشماريد دعا را، پس هر گاه ميان جماعتي يک نفر گريان شود خداوند آن جماعت را رحمت ميکند از براي گريه آن يک نفر[1] .
[1] کتاب ثمرات الحيوة ج 2، ص 113.
کسي که سه روز در جماعت مسلمين
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
هر که همسايهي مسجد باشد و سه روز متوالي به جماعت حاضر نشود پس بر وي لعنت خدا و فرشتگان و آدميان جميعا هست و اگر خواستگاري زن کند با او نکاح مکنيد و اگر بيمار شود او را ديدني مکنيد و اگر مرد در تشييع جنازهي او شرکت نکنيد. آگاه باش که نماز و روزه و زکوة و حج و جهاد او قبول نيست. مانند کافران جاهليت مرده است[1] .
[1] کاشف الاستار ترجمه جامع الاخبار: ص 118.
يا محمد ترک کنندهي جماعت
خداوند متعال فرمود: اي محمد! به تحقيق تارک جماعت را لعنت کردهام در توراية و انجيل و زبور و قرآن، ترک کنندهي جماعت داخل صبح و شام ميشود در لعنت خدا است، يا محمد دعاي کسي را که از جماعت دوري کرده مستجاب نميکنم و رحمتم را شامل حالش نميکنم.
و ايشان جهودان امت تواند اگر بيمار شوند عيادتشان نکن، در تشيع جنازهي ايشان شرکت مکن بدترين دشمنان نزد من روي زمين کسي است که جماعت را ترک کرده است يا محمد هر صاحب نفس و روحي را امر کردهام که بر کسي که جماعت را ترک کرده لعنت کند[1] .
[1] کاشف الاستار، ترجمهي جامع الاخبار: ص 118.
بدتر از شارب خمر
ترک کنندهي جماعت بدتر است از شاربالخمر، و بدتر است از آن که منع ميکند طعام را از مردمان، و از آن که ميکشد مردمان را به غير حق، و از خورنده سود و براي کسي که جماعت را ترک کرده در بهشت هيچ نصيبي نيست. و او بدتر است از گورشکاف و مخنث، و بدتر است از بدگوي، و بدتر است از گواه دهندهي دروغ.
يا محمد هر که بميرد در حالي که دوري کند از جماعت داخل گردانم او را در دوزخ[1] .
[1] کاشف الاستار، ترجمهي جامع الاخبار، ص 119.
همسايه مسجد
امام صادق عليهالسلام از امام باقر عليهالسلام نقل ميکند. که پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم بر همسايهي مسجد شرط کرد که نمازشان را در مسجد به جماعت بخوانند. و فرمود: قومي را که حاضر نميشوند در نماز آگاه کنيد و يا مؤذني را امر به اذان کنيد. سپس به علي عليهالسلام فرمود: بايد بسوزاني با هيزم خانهي کساني را که در نماز جماعت حاضر نميشوند[1] .
[1] لئالي الاخبار: ج 4، ص 205.
ممنوع است براي مسلمين همکاري با ايشان
امام صادق عليهالسلام فرمود:
به اميرالمؤمنين عليهالسلام خبر رسيد گروهي براي نماز در مسجد حاضر نميشوند. حضرت امير عليهالسلام خطبه خواندند و فرمودند به راستي گروهي که در نماز جماعت، مسجدهاي ما، حاضر نميشوند پس در همکاري و کمک کردن و آشاميدن و مشورت کردن و نکاح و پاداش و غنيمت گرفتن با ما نباشند، يا در نماز جماعت ما حاضر شوند، و زود است که امر کنم منازلشان را بسوزانند يا اين که به نيامدنشان به جماعت پايان دهند. پس ممنوع است براي مسلمين همکاري با ايشان و آشاميدن آب به ايشان و تزويج و نکاح با ايشان تا زماني که در نماز جماعت با مسلمين حاضر شوند[1] .
[1] لئالي الاخبار: ج 4، ص 205.
نماز جماعت در جنگ
بيش از پنج سال بود که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از مکه معظمه به مدينه هجرت کرده بودند جنگهاي مهم بدر و احد و احزاب را با همه سختيها و مشکلاتش پشت سر گذاشته بودند در اين هنگام خبر آوردند که قبيلههاي غفلان و بنيمحارب و انمار و ثعلبه تدارک جنگ ميبينند و خود را آماده ميکنند تا به مدينه حمله کنند!
پيامبر بزرگوار اسلام با لشکري مرکب از هفتصد مرد جنگي به سوي آنان روانه و در ذاتالرقاع فرود آمدند، طرفين صفآرائي کرده و آماده جنگ شدند.
دلهره و نگراني بر دشمن غلبه کرده و بيم و هراس دلهاي آنها را پر کرده بود، بعضي از مشرکين که شتابزده از مسير لشگر اسلام فرار کرده بودند زنانشان به اسارت مسلمانها درآمده بود.
لحظات بسيار حساسي بود در اين هنگام مسلمانها متوجه شدند که وقت نماز ظهر است و بايد اين فريضه الهي را انجام دهند لشگر دشمن مقابل آنها در طرف قبله قرار دارد.
پيامبر اسلام جلو ايستاد مسلمانها پشت سر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به نماز ايستادند و نماز ظهر را با جماعت خواندند و کفار از دور آنها را ميديدند و رکوع و سجودشان را مشاهده ميکردند.
بعد از نماز کفار متوجه شدند که اين عبادت آنها بود. گفتند: اي کاش در حال نمازشان حمله ميکرديم و آنها را از بين ميبرديم! يکي از آنها گفت: نگران نباشيد اينها غير اين نماز يک نماز ديگر دارند که وقتي مشغول آن شدند ما حمله ميکنيم. در اين هنگام جبرئيل امين نازل و اين آيه مبارکه را آورد:و اذا کنت فيهم فاقمت لهم الصلوة فلتقم طائفة منهم معک و ليأخذ اسلحتهم فاذا سجدوا فليکونوا عن ورائکم الخ
سورهي نساء آيهي 102
که خلاصه معني آيه مبارکه اين است که وقت نماز، مسلمانها بايد دو فرقه شوند وقتي پيامبر اکرم به نماز ايستاد يک عده از مسلمانها با اسلحهشان بيايند اقتدا کنند و رکعت اول را پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بخوانند و در رکعت دوم قصد فرادي کنند و نماز را سلام بدهند.
اول پيامبر نماز ظهر را با جماعت خواند
وقت ظهر هوا به شدت گرم بود. مردم قسمتي از رداي خود را بر سر و قسمتي را زير پا ميافکندند.
براي پيامبر سايباني وسيله چادري که روي درخت افکنده بودند درست کردند اول پيامبر نماز ظهر را با جماعت خواند.
سپس در حالي که جمعيت حلقهوار دور او را گرفته بودند بر روي نقطه بلندي که از جهاز شتر ترتيب داده بودند قرار گرفت و با صداي بلند و رسا خطبهاي به شرح زير خواند.
در نماز جماعت حمد و سوره نخوانيد
مرد روحاني وارد روستا شد اول ظهر بود ميخواست نماز بخواند به مسجد رفت ديد مردم تک تک نماز ميخوانند! پرسيد چرا نماز جماعت نميخوانيد؟
مگر نميدانيد اگر تعداد امام و مأموم در نماز جماعت به ده نفر برسد ديگر به غير خدا کسي نميتواند ثوابش را حساب کند!
مردم گفتند: حضرت آقا ما نماز جماعت ياد نداريم!
آن روحاني محترم فرمود: من شما را ياد ميدهم.
آنگاه آنها را جمع کرد و نماز جماعت را به آنها تعليم داد سپس گفت: نماز جماعت آسان است من جلو قرار ميگيرم شما پشت سر من هر کاري که من کردم شما هم انجام دهيد رکوع کردم يا به سجده رفتم شما هم مثل من انجام دهيد فقط شما حمد و سوره نخوانيد.
آنگاه خود جلو ايستاد و تکبيرةالاحرام گفت پشت سر آن آقا، مردم اقتداء کردند و نماز جماعت شروع شد ولي امام جماعت متوجه شد کسي که پشت سر او ايستاده دارد حمد را ميخواند چون در حال نماز نميتوانست به او بگويد حمد را نخوان لذا از عقب پايش را به او زد يعني که حمد نخوان!
مردم گمان کردند لگد زدن يکي از احکام نماز جماعت است.
از صف اول لگد زدند به صف دوم و صف دوم به صف سوم تا آخر يک نفر از صف آخر گفت: آقا پشت سر ما ديوار است لگد را به ديوار بزنيم يا لگد را برگردانيم به صفهاي جلو؟![1] .
[1] منهاجالسرور: ص 266.
نماز اول وقت در ملاقات دو لشکر
کاروان حسيني، شب را در منزلگاه شراف به سر بردند، بامداد امام حسين عليهالسلام دستور داد ظرفها و مشکها را پر از آب کرده و به راه خود ادامه دهند، هنگام ظهر يکي از همراهان تکبير گفت: امام از علت تکبير پرسيد.
او گفت: نخلستانهاي کوفه ديده ميشود، کساني که به راه آشنا بودند، گفتند: اينجا کجا و کوفه کجا؟
خوب به راه نگاه کردند، فهميدند که لشکر مجهزي غرق در اسلحه به پيش ميآيد.
در اين هنگام با اصحاب به مشورت پرداختند که در برابر سپاه دشمن در کجا سنگر بگيرند، آنها گفتند: در همين نزديکي از ناحيه چپ قريه (ذوحسم) مکان مناسبي است.
کاروان آنجا رفته و خيمهها را برپا کرده و آماده دفاع شدند. طولي نکشيد که سپاه هزار نفري غرق در اسلحه به فرماندهي حر بن يزيد رياحي به سر رسيد، اما معلوم بود که فعلا قصد جنگ نداشتند، امام آثار تشنگي و رنج فراوان را از قيافههاي سپاه حر مشاهده نمود و به ياران فرمود: از آبي که همراه دارند آنها و حيواناتشان را سيراب کنند به دستور آن حضرت تا آخرين نفر آنها را آب دادند.
علي بن طعان محاربي گويد: من آن روز در لشکر حر بودم و آخرين نفري بودم که دنبال لشکر به آنجا رسيدم، چون حسين عليهالسلام تشنگي من و اسبم را ديد، فرمود: راويه (شتر آبکش) را بخوابان، من شتر را خواباندم. فرمود: از آب بياشامم، آشاميدم و نيز اسبم را سيراب کردم.
بين حر و امام گفتگويي پيش نيامد، امام حسين عليهالسلام خواست با يارانش نماز بخواند. حجاج بن مسروق جعفي اذان ظهر را گفت امام قبل از نماز بين دو لشکر ايستاد و به سپاه حر رو کرد و چنين اتمام حجت کرد، پس از حمد و ثنا فرمود:
(اي مردم! من بدون دعوت نزد شما نيامدهام بلکه شما با فرستادن نامه و قاصد، اصرار کرديد و مرا به کوفه دعوت نموديد و گفتيد: ما پيشوا نداريم بيا تا شايد در پرتو راهنمائيهاي تو، به حق راه يابيم، اينک آمدهام اگر به عهد خود باقي هستيد در ميان شما ميمانم و گرنه به وطنم باز ميگردم).
همه در سکوت فرو رفتند، سرها در گريبانها انداختند تا اين که به دستور امام حجاج بن مسروق جعفي اذان را گفت: امام به حر فرمود: شما با اصحاب خود نماز بخوان و من هم با اصحاب خود.
حر گفت: نه، شما نماز بخوان و ما پشت سر شما نماز ميخوانيم، هر دو سپاه به امام حسين عليهالسلام اقتدا کردند و نماز ظهر را خواندند.
شصت سال تلاش براي احياء نماز جماعت
آيةالله مرعشي نجفي (1411 - 1315 ه.ق) سخت مقيد بود که نمازهاي خويش را در وقت فضيلت و با جماعت برگزار کند. در برخي از يادداشتهاي سالهاي قبل نوشته است:
هنگامي که در قم سکونت کردم صبحها در حرم حضرت معصومه عليهاالسلام اقامه جماعت نميشد و من تنها کسي بودم که اين سنت را در آنجا رواج دادم و از شصت سال پيش به اين طرف صبح زود و پيش از باز شدن درهاي حرم مطهر و زودتر از ديگران ميرفتم منتظر ميايستادم.
اين انتظار گاهي يک ساعت قبل از طلوع فجر بود، تا خدام درها را باز کنند. زمستان و تابستان نداشت. در زمستانها، هنگامي که برف همه جا را ميپوشاند، بيلچهاي کوچک به دست ميگرفتم و راه خود را به طرف صحن باز ميکردم تا حد را به حرم مطهر برسانم. در آغاز خود به تنهايي (در حرم نماز) ميخواندم، تا پس از مدتي يک نفر به من اقتدا کرد و پس از آن کمکم افراد ديگري اقتدا کردند و به اين ترتيب نماز جماعت را در حرم مطهر آغاز کردم و تا امروز که شصت سال از آن تاريخ ميگذرد، ادامه دارد. آهسته آهسته ظهرها و شبها نيز اضافه شد و از آن پس روزي سه بار در مسجد بالا سر حضرت معصومه عليهاالسلام و صحن شريف نماز جماعت را ميخواندم[1] .
[1] شهاب شريعت: ص 282.
سفارش به نماز جماعت
اين حکايت را 37 سال قبل آيةالله العظمي مرعشي رحمة الله عليه براي يکي از خواص نزديک خويش نقل کرده و اکيدا سفارش نموده بود که تا من زنده هستم براي کسي نقل نکن.
در زمان اقامت در سامراء چندي در سرداب مقدس شبها بيتوته ميکردم. شبهاي زمستان در اواخر يکي از شبها که در سرداب مقدس بودم ناگهان صداي پايي شنيدم. با آن که در سرداب بسته بود فوقالعاده وحشت نمودم که شايد از مخالفين شيعه و دشمنان اهلبيت باشد. شمعي که با خود داشتم، خاموش شده بود، اما صدا و لحن نيکويي به گوشم رسيد که فرمود: «سلام عليکم» و نام مرا به زبان آورد. من جواب دادم و عرض کردم شما کي هستيد؟
فرمود: يک نفر از پسر عموهاي شما. عرض کردم در سرداب بسته بود، شما از کجا وارد شديد؟
فرمود: الله علي کل شيء قدير. عرض کردم اهل کجا هستيد؟ فرمود: اهل حجاز هستم.
فرمود: چرا در اين وقت به اينجا آمدهاي؟ عرض کردم حوائجي دارم و به جهت متوسل شدهام.
فرمود: جز يک حاجت، بقيهي حوائج شما برآورده خواهد شد. پس آن سيد سفارشهايي کردند. از جمله تأکيدهايي که به من کرد تأکيد بر نماز جماعت، مطالعه فقه، حديث و تفسير، صلهي رحم، رعايت حقوق اساتيد و معلمين و تأکيد بر مطالعه و حفظ نهجالبلاغه و ادعيهي صحيفهي سجاديه و... پس من از او خواستم که براي من به درگاه الهي دعا کند. پس دستها را به سوي آسمان برداشت و عرض کرد: الهي، بحق نبي و آل اين سيد را موفق به خدمت شرع فرما، و حلاوت مناجات با خود را به او بچشان و قدري تربت سيدالشهداء را که با هيچ چيز مخلوط نبود و به اندازه چند مثقال بود به من داد. پس از آن ناگهان ناپديد شد و متأسفانه در وقت حضور او ندانستم که او آقا ولي عصر «عج» است[1] .
[1] شهاب شريعت: ص 295.
آئين ره يافتگان
آيةالله بروجردي (1380 - 1292 ه.ق) در سفر به مشهد، مرحوم آيةالله حاج علياکبر نهاوندي (متوفي 1369 ه.ق) از ايشان خواست که به جاي وي نماز جماعت اقامه کند. ايشان هم بعد از اصرار پذيرفتند و ماه رمضان را در مکان آيةالله نهاوندي نماز جماعت خواندند.
بعدا مرحوم نهاوندي نقل کردند:
چشمم آب آورده بود براي مداوا و عمل جراحي به تهران رفتم، ديدم هنوز فرصتي تا عمل جراحي هست. به عتبات مقدسه در نجف اشرف رفتم. آيةالله سيد ابوالحسن اصفهاني (1365 - 1284 ه.ق) از من خواستند که در مکان ايشان نماز بخوانم.
بعد از نماز مغرب در نافله دوم، صدائي را شنيدم که فرمود:
«عظمت ولدي فعظمتک».
جاي خود را به فرزندم دادي او را احترام کردي پس ما هم به تو عظمت و آقايي داديم[1] .
[1] مجلهي حوزه شمارهي 43 و 44.
اين هماهنگ، اين اتحاد
مفتي و رئيس دانشگاه (الازهر) مصر، در سالها پيش از انقلاب به حوزه علميه قم وارد شد. در ضمن مذاکراتش با يکي از مراجع تقليد، عالم بزرگ از او سؤال کرد که ما در سرزمينهاي خودمان مبتلا هستيم با موج ماديت و بيديني و پراکندگي، شما در سرزمينتان در مقابل اين گرفتاري چه ميکنيد؟ ميخواهم تجربيات شما را بدانم تا مسلمانها از تجربيات همديگر استفاده کنند.
رئيس دانشگاه (الازهر) در جواب گفت: روزي يکي از مستشرقين بزرگ اروپائي وارد قاهره شد. در ديدار از بناهاي قديمي وارد يکي از بزرگترين مساجد قاهره شديم. ظهر بود انبوه جمعيت در صفوف فشرده نماز جماعت با نظم خاصي مشغول عبادت بودند. ديدم اين آقا با شگفتي خيره کننده نگاه ميکند. پرسيدم چه شده است؟
- گفت: جبروت و عظمت اين نماز و عبادت تمام بدنم را به لرزه درآورده، اين هماهنگي، اين اتحاد[1] .
ديباچه خرم بهار است نماز
راهي به سوي حريم يار است نماز
در معرکهي نبرد با استکبار
فرياد بلند روزگار است نماز
«مشفق کاشاني»
[1] واعظ اجتماع: ص 24.
اقامه جماعت
شيخ جعفر کاشف الغطاء (1373 - 1294 ه.ق) مرجع بزرگ و محقق عاليقدر شيعه، در يکي از مساجد نجف اشرف اقامه نماز جماعت مينمود و در ظهر يکي از روزها، مردم به مسجد آمدند و در صفوف جماعت در انتظار آمدن آقا نشستند، ولي آمدن او طول کشيد و آنها برخاستند و نماز خود را فرادي خواندند.
در بين نماز شيخ جعفر به مسجد آمد و ديد مردم فرادي نماز ميخوانند، بسيار ناراحت شد و آنها را سرزنش کرد و گفت:
آيا در ميان شما يک نفر مورد اطمينان نيست که هر گاه من به مسجد نرسيدم به او اقتدا کنيد، و نماز را به جماعت بخوانيد؟! در اين حال، چشمش به مرد تاجر نيکوکاري افتاد که ديد گوشهاي از مسجد نماز ميخواند. نزد او رفت و به او اقتدا نمود. مردم نيز به پيروي از شيخ، صفها را منظم کرده و به آن تاجر صالح، اقتدا کردند. آن تاجر احساس کرد که شيخ و مردم به او اقتدا کردهاند، بسيار شرمنده شد. از طرفي شرعا نميتوانست نماز خود را قطع کند. نماز را با زحمت به پايان رساند، بعد از نماز فورا برخاست که به کناري برود، آمد که دست شيخ را ببوسد، شيخ دست او را گرفت و اصرار کرد که بايد نماز عصر را نيز بخواند و او قبول نميکرد، سرانجام شيخ گفت، يا بايد نماز جماعت را تو بخواني و ما به تو اقتدا کنيم، و يا بايد دويست لباس شامي به اينجا (براي فقرا) بياوري.
آن تاجر با خوشحالي گفت: حاضرم آن لباسها را به اينجا بياورم و امامت نماز جماعت را قبول نکنم.
شيخ گفت: بايد قبل از نماز آن لباسها را بياوري. تاجر قبول کرد و شخصي را فرستاد و آن لباسها را از مغازهاش به مسجد آورد و شيخ جعفر آن لباسها را ميان فقرا تقسيم نمود.
سپس برخاست و اقامه نماز جماعت را کرد و مردم نماز عصر را با امامت شيخ به جاي آوردند[1] .
[1] داستانها و پندها، ج نهم، ص 71.
سي سال در صف اول نماز جماعت
ميرزا جواد آقا تبريزي رحمة الله عليه (1343 ه.ق) در مورد يکي از عالمان بزرگ مينويسد:
از يکي از عالمان بزرگ نقل شده است که: او سي سال در صف اول نماز جماعت اقتدا ميکرد، پس از سي سال روزي به عللي نتوانست خود را به صف اول برساند، از اين رو در صف دوم ايستاد، و از اين که مردم او را در صف دوم ديدند گويا در خود خجالتي احساس کرد. در اين حال متوجه شد که در اين مدت طولاني که در پيشاپيش مردم و در رديف اول نماز جماعت ميايستاد از روي ريا بوده است و بر اين اساس تمام آن سي سال نماز را قضا کرد.
در ادامه مينويسد:
برادرم! بنگر به اين عالم مجاهد، و در مقام و منزلش دقت نماي که چگونه در اين زمان دراز نماز جماعتش، آن هم در صف اول فوت نگرديده و با اين صف متصدي امامت جماعت نشد. و بنگر به احتياط او، که چگونه به خاطر يک شبهه، اين همه نماز را قضا کرد و از اينجا عظمت امر اخلاص و اهميتي را که علماي سلف براي آن قائل بودهاند، درياب![1] .
[1] المراقبات ص 141، ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي، سيماي فرزانگان.
صحنههاي زيبا
شکوه و عظمت صفهاي منسجم و فشرده نماز که از اول آسايشگاه تا نزديک در رسيده بود از انتهاي صفها بيشتر نمايان بود. و حرکتهاي منظم و هماهنگ که ابهتش دشمن را به لرزه ميانداخت، صميميت و يکدلي را بيشتر در قلبها زنده ميکرد، گويي اين نماز متجلي وحدت و يکپارچگي بود.
آن شب من به عنوان نگهبان، کنار پنجره! ايستاده بودم تا اگر سر و کلهي نگهبانان عراقي پيدا شد با رمز مخصوص، ديگران را باخبر کنم. اما آنقدر رکوع و سجود بچهها زيبا و باصفا بود که به کلي وظيفهام را فراموش کرده بودم و خدا را شکر که آن موقع نگهبان نيامد والا نميدانم چه ميشد. خوف دشمن از اينگونه برنامههاي شکوهمند و منسجم، گوشهاي از حکمت نماز جماعت را براي ما ملموس مينمود[1] .
[1] در محراب اسارت، ص 66.
به وسيله همسرم نمازخوان شدم
راوي ميگويد:
شخصي را ميشناسم که نماز نميخواند و هر گونه نصيحتي را هم ناديده ميگرفت، ولي بعد از مدتي در مسجد به صفوف نماز جماعت پيوست، بعضيها که او را ميشناختند، تعجب ميکردند، زيرا ميدانستند او علاوه بر آن که نماز نميخواند، نماز خواندن را هم نميداند.
بالأخره کمکم به او خوش آمد و خير مقدم و تبريک گفتند که اهل مسجد شده و نماز جماعت ميخواند و در ضمن از علت آمدن وي به مسجد پرسيدند، او گفت:
بعد از آن که ازدواج کردم، همسرم علاقه شديدي به نماز داشت و تنها ناراحتي او اين بود که با شوهري بينماز زندگي ميکند، و بالأخره با برخوردهاي ارشادي او علاقه پيدا کردم که نمازخوان بشوم و از او خواستم که نماز را يادم بدهد، در مدت يک ماه نماز را ياد گرفتم و سپس آنقدر ذائقهي عبادت پيدا کردم که دوست دارم به مسجد آمده و در نماز جماعت شرکت کنم.
و اکنون فکر ميکنم که هيچ لذتي براي من بالاتر از لذت نماز خواندن نيست، البته اين را هم يادآور شوم که چنين زناني در پيشگاه خدا مقامي بس عظيم دارند[1] .
[1] نماز در خانواده: ص 108.
بيحالها را هل دهيد
امام رضا عليهالسلام در فلسفه نماز جماعت ميفرمايد:
يکي از آثار نماز جماعت تشويق افراد بيحال است؛ مثلا همين که نام مقدس حضرت مهدي عليهالسلام برده ميشود علاقمندان و عاشقان به احترام حضرت قيام ميکنند، افراد بيحال، همين که ديدند آنها قيام کردند آنها هم به پاخواسته و احترام ميکنند،نماز هم يک تشويق عملي براي افراد بينشاط است[1] .
مفتاح در خير بود، الفت ياران
اوقات نماز است که وا ميشود آن در
مگذار شود فوت نمازي به جماعت
تأليف قلوب است در آن، جان برادر
فيضي که به دلهاي جماعت رسد از حق
هرگز نبود عشري از آن واحد خودسر
[1] منتهي الآمال: ص 586. و 114 نکته.
تأکيد به شرکت در نماز جماعت
امام صادق عليهالسلام فرمود: پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم «طبق معمول» براي اداي نماز صبح به جماعت، وارد مسجد شد، پس از نماز حضرت پشت سرش را نگاه کرد، ديد سه نفر از مسلمانها براي نماز نيامدهاند، نام آنها را به زبان آورد و فرمود:
«آيا اين افراد در نماز شرکت نمودند؟»
حاضران عرض کردند: «خير»
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: آگاه باشيد بر افراد منافق، نمازي سختتر از نماز عشاء و نماز صبح نيست.
«و لو علموا اي فضل فيهما لاءتوهما و لو جثوا».
(اگر آنها پاداش بسيار نماز صبح و عشاء را به جماعت درمييافتند، گرچه چهار دست و پا مانند راه رفتن کودکان شيرخواري باشد خود را به نماز جماعت ميرساندند)[1] .
[1] داستان دوستان. و سفينة البحار: ج 5، ص 378.
نالهي دل خراش داشت
مؤلف کتاب «حيوة الاسلام» مينويسد: «آخوند خراساني صاحب کفايه رحمة الله عليه» در دو وقت صبح و مغرب، نماز به جماعت ميگذارد، الا در ماه مبارک رمضان که هر سه وقت نماز را به جماعت ادا ميکرد، و نوافل شبانهروزي از آن جناب فوت نميشد، لکن نه صرف اداي تکليف باشد، بلکه روح جذبه حق از عباداتش هويدا بود.
يکي از همسايگان آن جناب ميگفت: بام خانهي ما متصل به بام منزل ايشان بود، ايشان در سجدهيشان، يک سوز و گداز و نالهي دلخراشي داشتند که هر قسيالقلبي ميشنيد محال بود که منقلب نشود، گويا محب واصلي است که داد از زمان فراق دارد و يا عبد جنايتکاري است که اين همه خوف و اضطراب دارد[1] .
[1] حياة الاسلام. و سيماي فرزانگان: ص 169.
چرا در نماز جماعت شرکت نکرد
روزي رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم نماز صبح را با جماعت خواندند ولي ديدند امروز علي عليهالسلام به مسجد نيامده است، به سراغش رفتند، حضرت، درب خانه علي عليهالسلام را زده و پرسيدند: چرا او امروز در جماعت شرکت نکرده؟!
حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمودند:
علي ديشب تا صبح مناجات داشت، ولي صبح خستگي او طاقتفرسا بود، نمازش را در منزل خواند.
رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند:
به او بگوئيد شبها به جاي مناجات طولاني مقداري بخوابد، ولي نماز جماعت صبح را از دست ندهد.
خوابي که مقدمه نماز جماعت باشد بهتر از مناجاتي است که حال جماعت را از بين ببرد[1] .
[1] يکصد و ده نکته.
استعمار و نماز جماعت
مستر همفر جاسوس کهنهکار انگليس مينويسد:
بايد اساس هر گونه نماز جماعتي را با اشاعهي اتهامات به ائمهي جمعه و جماعات برهم زد و از استقبال مردم از آن کاست. مخصوصا لازم است دلايلي! بر فسق و فجور امام جماعت ارائه داد تا هر گونه رابطهاي بين امام و مردم با سوءظن و دشمني با او از ميان برود[1] .
[1] ارزش و اهميت نماز: ص 58 - 57.
اهميت نماز جماعت
امام خميني رحمه الله ميفرمودند:
در دوران رضاخان من از يکي از ائمهي جماعت سؤال کردم که اگر يک وقت رضاخان لباسها را ممنوع کند و اجازهي پوشيدن لباس روحاني ندهد، چه کار ميکنيد؟
او گفت: ما توي منزل مينشينيم و جايي نميرويم.
گفتم: من اگر پيش نماز بودم و رضاخان لباس ممنوع ميکرد، همان روز با لباس تغيير يافته به مسجد ميآمدم و به اجتماع ميرفتم. نبايد اجتماع را رها کرد و از مردم دور بود[1] .
[1] امام در سنگر نماز: ص 55.
نماز جماعت و گناه
جواني از انصار نمازهاي يوميه را با پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم به جماعت ميخواند و بسياري از گناهان را نيز مرتکب ميشد، چون حال او را براي رسول خدا تعريف کردند، حضرت فرمود: به زودي نمازش او را از گناهانش باز ميدارد.
چيزي نگذشت که آن جوان توفيق توبه يافت و از صحابهي زاهد شد؛ آنگاه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
من نگفتم که نمازش او را از گناهانش باز ميدارد؟[1] .
[1] الميزان: ج 16، ص 142، تفسير الجامع قرطبي: ج 13، ص 348 - 347، منهجالصادقين: ج 7، ص 163.
هيبت و عظمت نماز جماعت
«مفتي اعظم مصر» ميگويد:
يکي از مستشرقين مشهور که در قاهره بود، روزي از يکي از مساجد که در آن، نماز جماعت برگزار بود بازديد کرد، ناگهان ديدم چهرهاش تغيير کرد، پرسيدم: مشکلي پيش آمده است؟
گفت: نه، هيبت و عظمت اين نماز و عبادت، تمام تنم را مرتعش کرد و از اين همه هماهنگي و اتحاد تعجب ميکنم[1] .
فلج و نماز جماعت
«ربيع بن خثيم» با آن که فلج شده بود از نماز جماعت دست برنميداشت، هر روز دست او را ميگرفتند، و او پاي بر زمين ميکشيد و خود را به نماز جماعت ميرساند. شخصي به او گفت: اگر در خانه نماز بخواني بهتر است و بر تو حرجي نيست. ربيع گفت: هر کس صداي «حي علي الصلوة» را شنيد لازم است که اجابت کند، اگر چه در رفتن به زحمت بيفتد[1] .
[1] بهترين پناهگاه: ص 84.
نماز کفارهي گناهان
علي عليهالسلام فرمود: من همراه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در مسجد نشسته و منتظر وقت نماز بودم.
مردي آمد و گفت:
اي رسول خدا! من گناهي مرتکب شدم (چه کنم؟) حضرت اعتنايي نکرد.
پس از اقامهي نماز، آن مرد بار ديگر سخنش را تکرار کرد؛ رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود:
مگر تو با ما نماز نخواندهاي؟
عرض کرد: چرا.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: نمازت کفارهي گناهان تو است[1] .
[1] الميزان: ج 11، ص 67.
ناراحتي به خاطر نماز جماعت
روايت شده است که:
مسلمانان گذشته اگر تکبيرةالاحرام نماز جماعت را درک نميکردند و از يک رکعت نماز محروم ميشدند، به مدت سه روز ناراحت بودند و خود را تعزيت ميگفتند.
و اگر از يک نماز جماعت باز ميماندند تا يک هفته چنين بودند[1]
[1] اسرار الصلوة و مهماتها: ص 82.