بیان اهمیت نماز با ادبیات داستانی 2

■ بیان اهمیت نماز با ادبیات داستانی 2

بیان اهمیت نماز با ادبیات داستانی 2

نماز را برای خدا بخوانیم

فرشته هاي آسمان

ظهر بود. آفتاب از لابه لاي برگهاي نخل، صحن مسجد را روشن کرده بود. پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) در محراب مسجد ايستاده بود و با آرامشي لطيف، نماز مي‏خواند. در ميان نمازگزارها، چهره ي امام علي (عليه السلام) مي درخشيد و پرنده ي دلش در آسمان ياد خدا پرواز مي‏کرد.

در همان وقت، پيرمردي فقير و خسته با لباسهايي کهنه و پر وصله، وارد مسجد شد. او بسيار لاغر بود با چشم هاي گود افتاده و بيني درازي داشت. با پريشاني چشمهاي کم سوي خود را به اطراف چرخاند و با سوز گفت: «مردم! کمک کنيد. من پير مردي فقير و نيازمندم. زن و فرزندانم گرسنه اند، مرا ياري کنيد!»

اما کسي به او توجه نمي‏کرد. پيرمرد جلوتر رفت. ناگهان امام علي(ع) را ديد که انگشترش را - که در دست راستش بود - به سوي او گرفته است. با قدمهاي لرزان، خودش را به او رساند. نمازگزارها؛ رکوع رفتند. پيرمرد در هنگام رکوع، انگشتر را از دست امام علي گرفت و دلش آرام شد. سپس دستهايش را به سوي آسمان گرفت و از ته دل گفت: «خدايا شکر!»

و آرام آرام از صحن مسجد بيرون رفت. بعد از نماز، پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) به پا خاست و در ميان حرفهايش «آيه ي ولايت» را خواند:

- همانا سرپرست و رهبر شما، تنها خدا و پيامبرش است و کساني که ايمان آورده اند و نماز را بر پا مي‏دارند و در حال رکوع، زکات مي‏دهند.[1] .

بعد، صورتش را به طرف امام علي (ع) چرخاند و لبخند شيريني بر صورتش نقش بست. نمازگزارها فهميدند که اين آيه به خاطر اخلاص و بخشش انگشتر امام، به پيرمرد فقير نازل شده است.

در آن لحظه ها، فرشته هاي آسمان عطر دل‏انگيزي را در صحن مسجد مي‏پاشيدند.

-

پيامبر مهربان اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «ارزش کارها به قصد و نيت آن است.» يا در روايت ديگري آمده است: «نيت و قصد مؤمن، از عمل او بهتر است».

بنابراين در وقت خواندن نماز، بايد قصد و نيت فقط رضايت خدا باشد؛ يعني: «بايد خدا را براي خدا بخوانيم؛ اين را «اخلاص» مي‏گويند.»

[1] سوره مائده آيه 55.

مثل جويبار

امام علي (عليه السلام) فرمود: «کارهاي خود براي خدا را خالص کنيد تا سعادتمند شويد.»[1] .

و يا فرمود: «اخلاص، بالاترين کاميابي است.»[2] .

-

سال سيزدهم بعثت، رهبران قريش تصميم گرفتند از هر قبيله يک نفر را انتخاب کنند تا به هنگام نيمه شب، به خانه ي پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) حمله کنند و او را در بسترش بکشند.

فرشته ي خدا، جبرئيل اين خبر را به پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) رساند. او انديشيد و سپس رو به امام علي(ع) کرد و با ملايمت گفت: «مشرکان قريش نقشه ي قتل مرا کشيده اند و من از طرف خدا مأمورم که مکه را ترک کنم. امشب تو در بستر من بخواب و آن پارچه سبز را بر روي خود بکش.»

امام علي(ع) با رضايت گفت: «اگر من اين کار را بکنم، جان شما به سلامت خواهد بود؟»

پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) سرش را تکان داد و گفت: «آري، علي جان!»

امام لبخند زد و بي معطلي سجده ي شکر کرد. پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) در تاريکي شب به «غار ثور» رفت. امام در بستر پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) دراز کشيد و از ميان پنجره ي اتاق به ستاره هاي آسمان که سوسوي دلهره آوري داشتند، چشم دوخت. او لحظه اي از ياد پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) و مهرباني هايش دور نمي‏شد.

ساعتها گذشت. کم کم پرده ي تيره ي شب کنار رفت و صبح صادق، سينه ي افق را شکافت. ناگهان چهل مرد در حالي که با پارچه، صورت خود را پوشانده بودند و شمشير در دست داشتند، به خانه پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) هجوم آوردند.

همگي به دور بستر حلقه زدند و شمشيرها را بالا بردند. يکي از آنها با چابکي پارچه ي سبز را کنار زد و با تعجب صورت امام ديد. خون به صورتش دويد و خشم وجودش را فشرد. آنها چند لحظه در سکوت به هم نگاه کردند. يکي از آنها، دسته شمشيرش را در پنجه نيرومندش فشرد و با عصبانيت پرسيد: «محمد کجاست؟»

امام با خشکي جواب داد: «مگر او را به من سپرده بوديد که از من مي‏خواهيد؟».

آنها با چهره هاي برافروخته، خانه ي پيامبر را ترک کردند. امام تنها ماند؛ او ماند و ياد پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) که مثل جويباري زلال در سينه اش جاري بود.

به همين خاطر، آيه 207، سوره ي بقره نازل شد: «برخي از مردم با ايمان و فداکار، جان خود را در برابر جلب خشنودي خدا مي‏فروشند و خداوند نسبت به بندگانش مهربان است.»

 [1] فهرست موضوعي، غررالحکم، ص93.

[2] همان منبع، ص 91.

 

چگونه نماز بخوانیم؟

عطر گل سرخ

ستاره ها همچون الماس مي‏درخشيدند. مدينه بوي شکوفه مي‏داد. بهار، ميهمان مدينه بود. صداي لرزش برگهاي شاداب به گوش مي‏رسيد. سلمان فارسي، مهار شتر را با دست گرفته بود و منتظر امام علي (ع) و زهرا (عليهاالسلام) بود.

آن شب، زهرا (عليهاالسلام) به خانه ي شوهرش امام علي (ع) مي‏رفت. پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) همراه امام علي (ع) و زهرا (عليهاالسلام)، از خانه بيرون آمدند. سلمان، شتر را نشاند. امام علي (ع) به زهرا (عليهالسلام) کمک کرد تا سوار شتر بشود. سلمان، مهار شتر را گرفت و آرام آرام براه افتاد. صداي هلهله و شادي کودکان و زنان مدينه در کوچه ها پيچيد. هزاران فرشته ي خدا در آسمان مدينه بال و پر مي‏زدند و زير لب با صداي دلنشيني، «الله‏اکبر» مي‏گفتند.

اندکي بعد به در خانه ي کوچک و گلين امام علي(ع) رسيدند. پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) در حالي که ظرف آبي در دست داشت، وارد اتاق شد و براي «تبرک» چند قطره آب بر سر فاطمه (عليها السلام) پاشيد.

در خانه يک مشک، يک کوزه و کاسه ي سفالي، تشک و بالشي از پشم و پوست... ديده مي‏شد.

پيامبر دستهايش را به طرف آسمان گرفت و از ته دل دعا کرد: «پروردگارا! اين دختر من و محبوبترين مردم نزد من است. خدايا علي نيز گراميترين مردم در نزد من است. خداوندا! رشته ي محبت اين دو را استوار بفرما.»

اشک شوق در چشمهاي پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) درخشيد و خانه ي امام علي (ع) از عطر گل سرخ لبريز شد.

-

نماز با «الله‏اکبر» شروع مي‏شود. وقتي نمازگزار الله‏اکبر گفت، کارهايي مانند خوردن، آشاميدن، حرف زدن و... بر او حرام مي‏شود. بنابراين، به اين تکبير(الله‏اکبر)، تکبيرةالاحرام مي‏گويند.

«الله‏ااکبر» يک دنيا معنا دارد. اگر کسي، به عمق مفهوم و معناي «الله‏اکبر» دانش و يقين (باور قلبي) داشته باشد، هرگز به زشتي و بدي کشيده نمي‏شود و شيريني ياد خدا را مي چشد.

«الله‏اکبر» يعني: «الله، از هر چه که به زبان آيد و هر چه که به ذهن آيد، بزرگتر است.»

امام صادق (عليه السلام) فرمود: «وقتي الله‏اکبر مي‏گويي، بايد همه چيز در نزد تو کوچک شود؛ جز خدا.»

در جنگ خندق، مسلمانها در هنگام کندن گودال به سنگ محکمي برخورد کردند؛ طوري که کلنگ شکست، ولي سنگ نشکست. پيامبر جلو آمد و چند ضربه به سنگ وارد کرد بع از هر ضربه، جرقه اي بلند شد و پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) تکبير گفت و مسلمان ها يکصدا تکبير گفتند تا سنگ خرد شد.

ياران از ايشان علت تکبير را پرسيدند. پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) به دور دستها خيره شد و با اطمينان گفت: «من سقوط کاخهاي روم و ايران را در برق جرقه هاي سنگ ديدم.»

امام علي (عليه السلام) در جنگ صفين، هر کسي را که مي‏کشت، با صداي بلند «الله‏اکبر» مي‏گفت. مسلمان ها با شمردن «الله‏اکبر»هاي او مي‏فهميدند که امام علي (ع) چند تن از دشمنان را به هلاکت رسانده است.

-

روزي که خورشيد پيروزي اسلام در شهر مکه درخشيد و مسلمانها مکه را فتح کردند، پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم)، به سوي کعبه رفت. سپس به حجرالاسود اشاره کرد و با صداي آسماني اش «الله‏اکبر» گفت.

مسلمان ها با شنيدن صداي پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم)، ذوق زده شدند و همگي فرياد کشيدند: «الله‏اکبر»

چگونه تکبير بگوييم؟

- نمازگزار بايد هنگام گفتن تکبير (تکبيرةالاحرام)، دو دستش را تا روبروي گوش بالا بياورد، به طوري که وقتي دستهايش مقابل گوش رسيد، تکبير تمام شده باشد.

- نمازگزار بايد انگشتان دستش را موقع تکبيربه هم بچسباند و بالا ببرد.

- نمازگزار بايد کف دستهايش رو به قبله باشد.

 

 

 

مادر قرآن

پس ازگفتن «تکبيرة الاحرام»، نمازگزار بايد سوره حمد رابخواند. اگر اين سوره در نماز خوانده نشود، نماز باطل مي‏شود.

نام ديگر سوره حمد، «ام الکتاب» (مادر قرآن) و يا «فاتحةالکتاب» (گشاينده قرآن) است. اين سوره، 7 آيه دارد و بنا به قول پيامبر گرامي اسلام، بهترين سوره ي قرآن است. سوره ي حمد تنها سوره اي است که بر هر مسلماني واجب است حداقل روزي 10 بار در نمازهاي پنجگانه خود بخواند.

-

سوره حمد با «بسم الله‏الرحمن الرحيم» شروع مي‏شود، يعني: «به نام خداوند بخشنده مهربان.»

همان گونه، که هر کشوري، پرچم دارد، نام خدا پرچم مسلمان ها است. نمازگزار بايد «بسم الله الرحمن الرحيم» را با صداي بلند بخواند.

- الحمدلله رب العالمين، يعني: «شکر و سپاس و ستايش مخصوص پروردگار جهانيان است.»

- الرحمن الرحيم، يعني: بخشنده ي مهربان است.»

«رحمان» و «رحيم» دو صفت از صفتهاي خدا است. اين دو صفت نشانه ي مهرباني و لطف خداي مهربان مي‏باشد.

- مالک يوم الدين، يعني: «صاحب روز جزاست».

امام سجاد (عليه السلام) در نماز وقتي به جمله ي «مالک يوم الدين» مي‏رسيد، آن قدر تکرار مي‏کرد، که نزديکانش فکر مي‏کردند او الان از دنيا مي‏رود.

- اياک نعبد و اياک نستعين، يعني «خدايا! تنها تو را مي‏پرستيم و تنها از تو ياري مي‏جوييم.»

مي‏گويند: عارفي بزرگ در مسجد جامع بصره نماز مي‏خواند؛ به آيه ي «اياک نعبد و اياک نستعين» رسيد

همه ي بدنش از ترس خدا لرزيد و اشک از چشمهايش جاري شد.

ناگاه قسمتي از مسجد با صداي وحشتناکي ويران شد. مردم سراسيمه به صحن مسجد آمدند و ديدند آن او هنوز به نماز مشغول است!

- اهدنا الصراط المستقيم، يعني: «خداوندا! ما را به راه راست هدايت بفرما!» در قرآن کريم، درباره راه مستقيم، آمده است:

- راه مستقيم، راه خدا است. (سوره هود، آيه 56)

- راه مستقيم، همان راه پيامبران است (سوره يس، آيه 4)

- راه مستقيم، راه بندگي خدا است. (سوره آل عمران، آيه101)

- صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم ولاالضالين، يعني: «به راه کساني که به آنها نعمت داده اي، هدايت کن و نه راه کساني که به آنها غضب کردي و نه راه گمراهان.»

در سوره نساء، آيه 68 منظور از کساني که خداي مهربان به آنها نعمت داده است، پيامبران، راستگويان، شهيدان و نيکوکاران معرفي شده است، و گمراهان و غضب شدگان را فرعون، قارون، ابولهب، قوم عاد، قوم ثمود، بني اسرائيل و... دانسته شده است.

 

قلعه ي بزرگ

نمازگزار بعد از خواندن سوره ي حمد، بايد يکي ديگر از سوره هاي قرآن کريم را بخواند، البته به غير از چهار سوره اي که در آنها «سجده واجب» وجود دارد.

در ميان سوره ها، به «سوره توحيد» سفارش بيشتري شده است. سوره توحيد کوتاه است، اما معنا ومفهوم آن بسيار زياد است. مي‏گويند، هنگامي اين سوره نازل شد که يهوديان، مسيحيان و مشرکان از پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) خواستند تا او خدايش را معرفي کند. پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) در جواب آنها، اين سوره را خواند. درحقيقت، سوره توحيد همان سوره ي معرفي خدا است.

هنگامي که «سعدبن معاذ» يکي از ياران پيامبر از دنيا رفت، پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) خيلي غمگين شد. او با پاهاي برهنه در تشييع جنازه ي سعد شرکت کرد و گفت: «نود هزار فرشته از آسمان براي تشييع جنازه ي سعد آمده اند!»

پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) از جبرئيل پرسيد: «دليل نزول نود هزار فرشته چيست؟»

جبرئيل گفت: «او در هر حال - چه ايستاده و چه نشسته و چه پياده - سوره توحيد را مي‏خواند!»

سوره توحيد:

- بسم الله‏الرحمن الرحيم، يعني: «به نام خداوند بخشنده مهربان.»

- قل هوالله احد، يعني: «بگو پروردگار، خداي يگانه است.»

ايمان مانند قلعه اي بزرگ است که دروازه ي اصلي آن «توحيد و يگانگي خدا» است.

- الله‏الصمد، يعني: «او خداي بي‏نياز است.»

ما انسانها به غذا، آب، اکسيژن و خيلي چيزهاي ديگر احتياج داريم، ولي خداي بزرگ به هيچ چيز احتياج ندارد و غني (بي نياز) است.

- لم يلد و لم يولد، يعني: «او نه چيزي را زاييده است، و نه از چيزي زاده شده است.»

ما انسانها، هر کدام پدر و مادر داريم، اما خداي بزرگ اين طور نيست.

- و لم يکن له کفواً احد، يعني: «و هرگز براي او همتا و همانندي نبوده است.»

 

مانند بال پرنده ها

يکي از ارکان نماز، رکوع است، يعني اگر کم يا زياد خوانده شود (عمدي باشد يا سهوي و اشتباهي)، نماز باطل مي‏شود.

در تاريخ آمده است: «قبيله ي بني‏ثقيف» از پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) خواستند تا نماز آنها رکوع و سجده نداشته باشد. آنها با ناراحتي گفتند: «براي ما خم شدن ننگ است!»

در همان وقت آيه اي نازل شد: «هرگاه فرمان رکوع به آنها داده مي‏شود، رکوع نمي‏کنند[1] »

امام صادق (عليه السلام) مي‏فرمايد: «رکوع و سجده‏هاي طولاني، سيطان را عصباني مي‏کند و او مي‏گويد: واي بر من! اين مردم با اين گونه بندگي خدا، ديگر مرا اطاعت نمي‏کنند.»

يا خداوند به فرشته ها مي‏گويد: «ببينيد بندگان من چگونه مرا تعظيم مي‏کنند و در مقابل من رکوع مي‏نمايند. من نيز آنها را بزرگ خواهم داشت و به آنها عزت و عظمت مي‏بخشم.»

رسول اکرم (صلي‏الله عليه وآله) در رکوع چنان کمرش را کشيده و صاف قرار مي‏داد که اگر قطره آبي‏روي‏کمرش ريخته مي‏شد، وسط کمر مي‏ماند و به سمتي جاري نمي‏شد.

امام صادق (عليه السلام) فرمود: امام علي (عليه السلام) به قدري رکوع را طول مي‏داد که عرق از ساق مبارکش جاري مي‏شد.

-

نمازگزار در رکوع، در برابر عظمت خدا تا زانو خم مي‏شود و مي‏گويد:

- سبحان ربي العظيم و بحمده، يعني: «خداي بزرگ خود را مي‏ستايم و او را بزرگ مي‏شمرم»؛

و يا 3 بار مي‏گويد: «سبحان الله»، يعني: «پيراسته باد خدا.»

سفارش شده است: در رکوع، گردن خود را بکشيد تا رمز اين باشد که من ايمان آورده ام، گرچه گردنم در راه خدا برود.

نمازگزار بايد در رکوع، آرنجها را مانند بال پرنده ها به بيرون بدهد؛ نه آن که به پهلو بچسباند. کف دستها را به زانوها بگذارد و انگشتهاي دستش را باز کند. پاها در يک خط - نه جلو و نه عقب - و ميان دو پا به مقدار يک وجب فاصله باشد.

به هنگام رکوع به ميان دوپايش نگاه کند و پس از ذکر رکوع، صلوات بفرستد.

-

پيامبر در مسجد نشسته بود و با يارانش حرف مي‏زد. ناگهان مردي با عجله آمد و به نماز ايستاد. او رکوع و سجده هايش را به تندي انجام مي‏داد. در آن وقت پيامبر رو به يارانش کرد و گفت: «او مانند کلاغي نوک مي‏زند. اگر او با اين نمازاز دنيا برود، بر دين من نمرده است.»

-

از سرنگهبان آستان قدس رضوي نقل شده است: شبي از شبهاي زمستان که هوا خيلي سرد بود و برف مي‏باريد، آخرهاي شب دستور دادم که تمام درهاي حرم را ببندند.

خادمي خبر داد که «حاج شيخ حسنعلي اصفهاني»(عارف بزرگ) در بالاي بام، در کنار گنبد مشغول عبادت است و مدتي است که در حال رکوع است و هر بار که مي‏روم، در همان حال رکوع است.

گفتم: «با شيخ کاري نداشته باش، فقط کمي آتش هيزم در اتاق پشت بام روشن کن که وقتي نمازش تمام شد، گرم شود.»

آن شب، برف سنگيني در مشهد باريد. هنگام سحر که براي بازکردن درهاي حرم آمديم، به آن خادم گفتم: «برو ببين، حاج شيخ در چه حالي است.»

او رفت و پس از چند لحظه برگشت وبا تعجب و چشمهاي خيس گفت: «حاج شيخ هنوز در حال رکوع است و پشتش از برف پوشيده شده است!»

[1] سوره مرسلات آيه 48.

جيک جيک گنجشکها

برگهاي سبز نخلها زير شعاع خورشيد بال و پر مي‏زدند. آن روز وقتي نوه ي پيامبر - امام حسن (عليه السلام) - به مسجد آمد، نماز جماعت شروع شده بود. او به آرامي از کنار صفهاي نمازگزاران گذشت و خود را به پيامبر رساند. لبخند ريزي گوشه لبش جوانه زد. هنگامي که پدربزرگ به سجده رفت، روي کتفش نشست و با ياد روزهاي قبل که پشت پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) مي‏نشست و به خيالش شترسواري مي‏کرد، خودش را تکان تکان داد.

 مدتي گذشت. امام حسن (ع) احساس کرد پاهايش درد گرفته است. از پشت پدر بزرگ پايين آمد و در کنارش نشست. پيامبر با آرامش نماز را خواند و تمام کرد. بعد، نوه اش را روي زانويش نشاند و گونه اش را بوسيد.

يکي از ياران با ترديد پرسيد: «اي رسول خدا! چرا سجده آخرتان را آن قدر طولاني خوانديد؟»

پيامبر موهاي نرم سر نوه اش را نوازش کرد و گفت: «هنگام سجده، حسن برپشتم سوار شده بود. من نخواستم او را ناراحت کنم. آن قدر صبر کردم تا خودش پايين بيايد.»

نمازگزار بعد از رکوع، راست مي‏ايستد و بعد در برابر خداي بالاتر از همه، به خاک مي‏افتد. دو سرانگشت بزرگ شست پا، دو زانو و دو کف دست روي زمين و پيشاني را بر خاک يا سنگ يا چوب پاک يا حصير يا مانند آنها مي‏گذارد و سجده مي‏کند.

به هنگام سجده، دستها در برابر گوش قرار مي‏گيرد. آرنج به زمين نمي‏چسبد و از دو طرف همچون دو بال باز مي‏ماند. نه فقط پيشاني، بلکه بيني را نيز برخاک مي‏گذارند؛ مي توان روي هر خاک پاکي سجده نمود، اما سجده بر مهر کربلا بهتر است.

-

نمازگزار در سجده مي‏گويد:

- سبحان ربي الاعلي و بحمده، يعني: «خداوند خود را که از همه بالاتر است، مي‏ستايم و پيراسته مي‏شمارم.»

يا 3 بار مي‏گويد:

- سبحان الله، يعني: «پيراسته باد خدا.»

نمازگزار در رکوع و سجده، خدا را «تسبيح» مي‏کند؛ يعني؛ خدا را از هر عيب و نقصي پيراسته مي‏داند.

-

روزي دسته اي گنجشک، جيک جيک کنان از مقابل امام سجاد (عليه السلام) عبور کردند. امام رو به اطرافيان کرد و گفت: «هر صبح، پرنده ها خدا را تسبيح مي‏کنند.»

امام کاظم (عليه السلام) بعد از نماز صبح، سر بر خاک مي‏گذاشت و تا آفتاب بتابد، در سجده بود.

سلمان فارسي مي‏گفت: «اگر سجده نبود، من آرزوي مرگ مي‏کردم!»

هنگامي که مسلمانها به «حبشه» هجرت کردند، کافران مکه گروهي را نزد پادشاه حبشه (نجاشي) فرستادند تا آنها را به کشورش راه ندهد و اخراج کند.

نماينده ي قريش طبق رسم آن زمان در مقابل نجاشي به سجده افتاد، اما نماينده ي مسلمان ها - جعفربن ابيطالب - سجده نکرد و گفت: «ما جز در برابر خدا، در برابر کسي، به سجده نمي‏افتيم!»

دعاي مادر

صداي نرم فاطمه (سلام‏الله عليها) به گوش مي‏رسيد. امام حسن (عليه السلام) ملافه ي نازکي را که روي سرش انداخته بود، کنار زد. در تاريکي ملايم اتاق، قامت نحيف مادر را ديد.

فاطمه در گوشه اي از اتاق «نماز شب» مي‏خواند. در آن لحظه، صداي جير جيرکها هم به گوش مي‏رسيد. امام حسن (ع) به آرامي جا به جا شد. مهتاب روي صورت مادر افتاده بود. او قنوت گرفته بود و دعا مي‏خواند. ديوارهاي اتاق زمزمه دلنشين او را مي‏شنيدند. خانه حال و هواي ديگري داشت. امام حسن (ع) صداي مادر را مي‏شنيد که براي همه دعا مي‏کرد. يکي يکي، نام مسلمانها را مي‏برد و براي آنها دعاي خير مي‏کرد؛ جز خودش.

لحظه ها گذشت. صداي اذان صبح، سکوت شب را شکست. امام علي (عليه السلام) با همان صداي گرم هميشگي. اذان مي‏گفت. مادر به کنار بستر فرزندانش آمد و با مهرباني گفت: «حسن جان! حسين جان! برخيزيد، وقت نماز صبح است.»

امام حسن (ع) سرش را از زير ملافه در آورد و با لبخندي دلنشين سلام کرد و گفت: «مادرجان! من داشتم به دعاي قنوت شما گوش مي‏دادم، چرا شما حتي يک کلمه هم براي خودتان دعا نکرديد؟»

مادر موهاي سر فرزندش را نوازش کرد و گفت: «پسر خوبم! اول همسايه، بعد خانه خودت!»

-

قنوت در همه نمازها مستحب است. به فتواي برخي مراجع، نمازگزار مي‏تواند به هر زبان که دلش مي‏خواهد، با خدا راز و نياز کند، او دستهايش را تا برابر صورتش بالا مي برد، کف دستها را رو به آسمان مي‏گيرد، دستهايش را کنار هم قرار مي‏دهد و بجز انگشت شصت، بقيه انگشتهايش را به هم مي‏چسباند.

او هنگام خواندن دعا به کف دستش نگاه مي‏کند و دعا مي‏خواند.

امام صادق (عليه السلام) فرمود: «هر دعايي که بر زبان جاري شد، خوب است.»

طول دادن قنوت، مستحب است. ابوذر غفاري، يکي از ياران پيامبر، از ايشان پرسيد: «اي رسول خدا! کدام نماز بهتر است؟»

پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) انديشيد و گفت: «نمازي که قنوتش طولاني تر باشد.»

-

چند دعا از پيامبراکرم (صلي‏الله عليه و آله) بياموزيم:

- خدايا! مرا شاکر و صابر گردان. خداوندا! در همه کارها، مرا عاقبت به خير بگردان.

- پروردگارا! مرا به علم توانگر ساز؛ به حلم زينت بخش و به تقوا، عزيز کن و به عافيت، زيبايي ده.

معبودا! من از تو هدايت، تقوا، عفت، و بي‏نيازي مي‏خواهم.

خدايا! چنان که خلقت مرا نيک ساختي، سيرتم را نيز نيک کن.

بار پروردگارا! يک لحظه مرا به خود وامگذار و چيزهاي خوبي که به من بخشيده اي، از من مگير.

 

 

عصاي پيرمرد

نور نوازشگر خورشيد از لابلاي شاخه هاي سبز و بلند نخلها بر سنگفرش حياط مسجد مي‏تابيد. امام کاظم (عليه السلام) در شبستان مسجد در کنار پيرمردي نماز مي‏خواند.

پيرمرد پيشاني کوتاه و ابروهايي پر پشت و چشم هاي کم سويي داشت. او در آخر نماز، بعد از سجده نشست و تشهد را خواند و سپس نمازش را سلام داد. بعد از نماز، خواست از جايش بلند شود و برود. چشمهاي کم فروغش را به اطراف چرخاند تا عصاي چوبي اش را بيابد، ولي آن رانيافت.

عصا زير گليم پنهان شده بود. پيرمرد آهي کشيد و ته ريش سفيد و نقره اي رنگش را خاراند. امام با ديدن صورت آشفته ي پيرمرد، در حالي که ايستاده نماز مي‏خواند، خم شد و عصا را به دست او داد، بعد کمر راست کرد و نمازش را ادامه داد.

پيرمرد سرش را بلند کرد و چشمهايش، نگاه سپاسگزار و احترام آميزي يافت. سپس به پا خاست و به آرامي از شبستان مسجد بيرون رفت.

-

از واجبات نماز که نمازگزار بايد در رکعت دوم وآخر نماز بخواند، تشهد است؛ يعني: بعد از اينکه سر از سجده دوم برداشت، بنشيند و بگويد:

- اشهد ان لااله‏الاالله وحده لا شريک له، يعني: «بر اين حقيقت گواهي مي‏دهم که جز آفريدگار يگانه، خدايي نيست و براي او شريکي وجود ندارد.»

- و اشهد ان محمداً عبده و رسوله، يعني: «و بر اين حقيقت گواهي مي‏دهم که محمد، بنده و پيامبر خداست.»

- اللهم صل علي محمد و آل محمد، يعني: «بارالها! بر محمد و خاندان محمد درود فرست.»

در تشهد، نمازگزار ابتدا به يگانگي خدا گواهي مي‏دهد. «لااله الاالله»، کلمه اي است که هر مسلمان به هنگام تولد در گوش خود مي‏شنود و به هنگام مرگ، در قبر به او «تلقين» مي‏شود.

در روايت آمده است: «لااله الاالله، قلعه ي محکم خداست که هر کس در آن داخل شود، از عذاب در امان است.»

-

در تاريخ آمده است: ابوجهل به پيامبر گرامي اسلام گفت: «آيا ما 360 بت را رها کنيم و يک خدا را بپرستيم؟»

بعد با عصبانيت گفت: «ما حاضريم 10 کلمه بگوييم اما اين جمله ي «لااله الاالله» را نگوييم!»

ولي پيامبر گفت: «همين جمله ي لااله الاالله است که شما را به عزت و قدرت مي‏رساند.»

-

نمازگزار در تشهد سپس به بندگي و پيامبري حضرت محمد (صلي الله عليه وآله) شهادت مي‏دهد. و در آخر بر محمد و آل محمد صلوات مي‏فرستد. صلوات، نشانه ي محبت به خاندان پيامبر گرامي اسلام است. صلوات، وسيله اي براي گشايش درهاي آسمان است.

درختي در بهشت

نمازگزار مي‏تواند در رکعت سوم و چهارم بعد از خواندن تشهد بايستد و به جاي خواندن سوره حمد، 3 بار «تسبيحات اربعه» را بگويد.

يعني بگويد: «سبحان الله و الحمدلله ولا اله الاالله والله‏اکبر»، يعني: «پيراسته باد خدا، ستايش مخصوص خدا است. جز آفريدگار يگانه خدايي نيست و خدا از همه بزرگتر است.»

-

تسبيحات اربعه با کلمه «سبحان الله» شروع مي‏شود.

روزي حضرت سليمان بر قالي خود نشسته بود و سفر مي‏کرد. دهقاني که مشغول آبياري بود، وقتي سليمان را با آن همه شکوه ديد، نگاهي به آسمان کرد و گفت: «سبحان الله! خدا چه قدرت عظيمي به سليمان داده است!»

باد، سخن دهقان را به گوش سليمان رساند. حضرت سليمان نزد او رفت و با گرمي پرسيد: «چه گفتي؟»

 دهقان گفت: «عرض کردم، خداوند به فرزند داود چه حکومت عظيمي داده است!»

حضرت سليمان تبسمي کرد و گفت: «اگر مؤمني با توجه و اخلاص، سبحان الله بگويد، از تمام حکومت سليمان بهتر است.»

-

پيامبر گرامي اسلام(صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «هر کس به ذکر تسبيحات اربعه مداومت داشته باشد و آن را بر زبان بياورد، خداوند براي هر ذکر او درختي در بهشت، برايش مي‏کارد.»

يکي از ياران با خنده گفت: «پس در بهشت درختهاي زيادي خواهيم داشت.»

پيامبر(صلي الله عليه وآله وسلم) با مهرباني گفت: «آري، ولي بترسيد از اين که آتشي بفرستيد و آن درختها را بسوزانيد. آن آتش، چيزي جز گناه و سرپيچي از فرمان خدا نيست!»

 

سکوت در نماز

سجده ي آخر نماز مغرب بود. ياران و شاگردهاي «علامه بحرالعلوم» به او اقتدا کرده بودند. آنها در مرقد پاک امام هادي (عليه السلام) و امام حسن عسگري (عليه السلام) نماز جماعت مي‏خواندند.

تشهد به پايان رسيد و علامه با ابهت خاصي گفت: «السلام عليک ايها النبي و رحمةالله و برکاته»

و بعد سکوت بود و سکوت. نمازگزارها فکر کردند فراموشي به علامه دست داده است، ولي پس از چند دقيقه، از زبان علامه شنيدند:

- السلام علينا و علي عبادالله الصالحين، السلام عليکم و رحمةالله و برکاته.

عظمت علامه باعث شد تا کسي راز سکوتش را در نماز نپرسد. همان شب، وقت شام يکي از نزديکان علامه کنار سفره نشسته بود، دست به غذا نزد.

علامه پرسيد: «چرا شام نمي‏خوري؟»

او گفت: «تا علت سکوت خود را در بين نماز نگوييد، من شام نمي‏خورم.»

علامه گفت: «چون من سلام اول نماز را گفتم، ناگاه ديدم حضرت امام مهدي (عليه السلام) براي زيارت جد و پدرش به حرم تشريف آوردند. در آن لحظه، زبانم گرفت و نتوانستم چيزي بگويم. چون در نماز بودم، نمي‏توانستم به پاخيزم. آن قدر صبر کردم تا امام از حرم بيرون رفت، تازه در آن وقت بود، که من بخود آمدم و زبانم چرخيد.»

-

نماز گزار در پايان، بعد از خواندن تشهد، سه سلام مي‏دهد. يعني مي‏گويد:

- السلام عليک ايهاالنبي و رحمةالله و برکاته، يعني: «درود بر تو اي پيامبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد!»

- السلام علينا و علي عبادالله الصالحين،

يعني: «درود بر ما و بر بندگان شايسته خدا باد!»

- السلام عليکم و رحمةالله و برکاته،

يعني: «درود بر شما و رحمت خدا بر شما باد!»

نمازهای روزانه را بشناسیم

پنج چشمه نور

نمازهاي واجب پنج گانه که مسلمانان بايد هر روز بخوانند، عبارتند از:

1- نماز صبح (از سپيده صبح تا طلوع آفتاب)

نماز صبح 2 رکعت است. نمازگزار پس از وضو، با دلي پاک رو به قبله مي‏ايستد و مي‏گويد: «الله اکبر».

بعد سوره حمد و سوره توحيد را مي‏خواند. در برابر عظمت خدا تا زانو خم مي‏شود و رکوع مي‏کند. سپس راست مي‏ايستد و در برابر خدا، به خاک مي‏افتد و سجده مي‏کند. آن گاه سر از سجده بر مي‏دارد و مي‏نشيند.

بار ديگر به سجده مي‏رود. بعد، سر از زمين بر مي‏دارد و مي‏نشيند. تا اينجا يک رکعت از نماز صبح را خوانده است. حالا براي رکعت دوم از جا بر مي‏خيزد و مي‏ايستد. سوره حمد و سوره توحيد را مي‏خواند. بعد، در حال قنوت با خداي خود راز و نياز مي‏کند. سپس رکوع و دو سجده را انجام مي‏دهد.

پس از سجده دوم مي‏نشيند و تشهد را مي‏خواند و در پايان، سلام مي‏دهد.

2- نماز ظهر (از نميروز تا غروب آفتاب) نمازظهر 4 رکعت است. نمازگزار در نماز ظهر مانند نماز صبح، دو رکعت اول و دوم را مي‏خواند، ولي بعد از تشهد، سلام نمي‏دهد. بلکه مي‏ايستد و يا سوره حمد را مي‏خواند يا 3 بار تسبيحات اربعه را مي‏گويد. بعد رکوع مي‏کند و بعد دو سجده مي‏نمايد. سپس براي رکعت چهارم، از جا بر مي‏خيزد. باز يا سوره حمد را مي‏خواند و يا 3 بار تسبيحات اربعه را مي‏گويد. و سپس رکوع مي‏کند و بعد از دو سجده، تشهد مي‏خواند و در آخر سلام مي‏دهد.

3- نماز عصر (پس از نماز ظهر تا غروب آفتاب)

نماز عصر هم 4 رکعت است و نمازگزار آن را مانند نماز ظهر مي‏خواند.

4- نماز مغرب (از مغرب تا نيمه شب)

نماز مغرب 3 رکعت است. بنابراين نمازگزار بعد از سجده دوم در رکعت سوم از جاي خود بر نمي‏خيزد، مي‏نشيند و بعد از تشهد، سلام مي‏دهد.

5- نماز عشاء (پس از نماز مغرب تا نيمه شب)

نماز عشاء هم 4 رکعت است و نمازگزار آن را مانند نماز ظهر و عصر مي‏خواند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 4936 کلمه
مولف : ناصر نادري
1395/2/21 ساعت 12:47
کد : 1317
دسته : داستان‌های نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
اهمیت نماز
جایگاه نماز
اسرار نماز
آثار نماز
حکایات نماز
داستانهای نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز