■ نقش نماز در بازسازي معنوي دانشجويان
بسم الله الرحمن الرحیم
منبع: نماز و دانشگاه (مجموعه مقالات برگزيده يازدهمين اجلاس سراسري نماز)
تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز
نقش نماز در بازسازي معنوي دانشجويان
(سرکار خانم ايران سليماني /کارشناس ارشد فقه و مباني حقوق اسلامي /عضو هيأت علمي دانشگاه آزاد اسلامي )
مقدمه
به نام خداوندي که اولين معلم هستي است و به نام پيامبران که معلمين مبعوث شده، از طرف خداوند براي هدايت بشر و رهايي او از جهل و ظلمت آمدند و به نام معلمين که پيام آوران آگاهي و سواد و وارثان راه انبياء الهي هستند که اولين کلمه، نام مبارک و هستي بخش «الله» را به ما آموختند و خود چراغ هدايت بر بشر شدند:
در دل خلوت شب وه چه دل آراست نماز
به دل خون شده آن چه تسلاست نماز
روح بشکفته نيازي به طبيبان نبرد
که شفابخش ترين نسخه دل هاست نماز
اين تحقيق درصدد بررسي نقش نماز در بازسازي معنوي هر انسان علي الخصوص قشر تحصيل کرده و دانشجويان است که با توجه به عظمت معنا و علو محتواي نماز سعي شده است که ابتدا نيروي ايمان و وجدان هر شخص را سنجيده، سپس به ابعاد متعدد نماز از جمله عبادت که نياز روحي بشر است و بهترين عبادت ها و برکات آن و ديدگاه عقل و وجدان از نماز و انس فطري انسان با پرستش و... مورد بررسي قرار گيرد و بعد در فصل دوم، نقش نماز در معنويات انسان چه تأثيري مي تواند داشته باشد، چرا که سازندگي دروني انسان و اصلاح و تهذيب نفس او در سعادت فردي، اجتماعي، دنيوي و اخروي او نقش به سزايي دارد به طوري که اگر انسان تمام علوم را تحصيل کند و کليه نيروها را به تسخير خويش درآورد، اما از تسخير درون و تسلط به نفس خود ناتوان باشد، از رسيدن به سعادت و نيل به کمال باز خواهد ماند. پيشرفت هاي علمي و صنعتي در صورتي که با اصلاح درون انسان همراه نباشد. کاخ هاي سر به فلک کشيده اي را مي مانند که بر فراز قله آتشفشان بنا شده باشند از اين رو تربيت روحي و اخلاقي انسان و در يک کلام «برنامه انسان سازي» براي هر جامعه اي، امري به غايت جدي و حياتي است، با وجود اين نگاهي به اوضاع جوامع بشري نشان مي دهد آنچه قبل از همه به دست فراموشي سپرده شده، تربيت اخلاقي و معنوي انسان است و همين عامل مؤثري است در بي رغبت نمودن جوانان نسبت به نماز!!
براي نمونه اشخاصي که از نماز خواندن خودشان سوء استفاده مي کنند و آن را حربه و وسيله اي براي رسيدن به آمال و مقاصد شخصي خود قرار مي دهند، اينگونه اذهان مردم را سرقت مي کنند که اگر مي خواهند يک کلمه حرف بزنند دو کلمه از آيات قرآني استفاده مي کنند؟!! اگر مي خواهند مثالي بزنند از نماز خودشان مي زنند؟!!
اگر مي خواهند موضوعي را مطرح و تعريف نمايند از افراد خانواده خود که چطور نماز مي خوانند، تعريف مي کنند؟!! اگر مي خواهند در وقت اداره به کارهاي شخصي خود بپردازند منتظر اذان هستند که از اداره بزنند (سوء استفاده از وقت نماز)!؟ اگر مي خواهند در ميان قشري محبوبيت داشته باشند در پيش روي[1] همه به نماز مي پردازند تا همه ايشان را مؤمن بپندارند؟!! ولي غافل از اينکه تمامي نابساماني هاي موجود در سطح جهان و انواع گرفتاري هايي که امروز بشريت با آن دست به گريبان است، همه ناشي از غفلت انسان از امر «تربيت» و سازندگي روحي و اخلاقي افراد که ريشه عبادت از جمله عمل به واجبات شرعي (مانند نماز) است، مي باشد.
پس بايد توجه داشته باشيم که در نماز حکمتي نهفته است که آنچنان آرامش و تسهيلاتي در دل هاي مضطرب و خسته و به ستوده آمده برقرار مي کند و اخلاص در نماز، بلندترين قله ايمان است، چنانکه هر کس چهل روز براي خدا خالص شود فارغ التحصيل مکتب خودسازي است و نماز براي نمازگزار وسيله دوستي فرشتگان و هدايت و ايمان و نور معرفت و برکت در روزي و آسايش تن و ناخشنودي شيطان، و همچون سلامي در برابر کافران و موجب اجابت دعا و پذيرش ساير اعمال است، نماز براي مؤمن توشه اي براي آخرت و شفيعي هنگام مرگ و همدمي در قبر، بستري براي تن او و پاسخي در برابر فرشتگان سؤال و جواب در قبر است.
نماز بنده ي خدا در قيامت نجات دهنده بر سر او، نوري بر صورت او و لباسي بر امام او، حائلي ميان او و دوزخ، حجتي بين او و پروردگار عزوجل و موجب نجات تن است از آتش، و جواز عبور بر صراط و کليد بهشت و کابين حوريان و بهاي بهشت جاويد است، با نماز، بنده به درجات عالي مي رسد، چرا که نماز تسبيح و تهليل و تمجيد و تقديس و ذکر و دعاست.
در اين تحقيق به اين نتيجه رسيدم که اگر عوامل زير را ترميم و تأمين کنيم، روز به روز بر تعداد نمازگزاران واقعي و مخلص افزوده خواهد شد.
تقويت ايماني دانشجويان
آگاهي دادن (لازم و کافي) دانشجويان نسبت به فلسفه ي نماز
استقرار يک آمر در محيط دانشگاهي و چندين الگو از اساتيد مجرب و معتمد و مناسب در محيط تحصيل
شناسايي افرادي که از نماز سوء استفاده مي کنند[2] تا به هدف هاي شخصي خود برسند و جايگزين نمودن افراد مخلص
ايجاد تسهيلات ويژه خواهران و برادران اعم از محل نماز و محل وضو و...
تنظيم ساعات کلاس درسي، طوري که حداقل نيم ساعت موقع اذان ظهر اختصاصا با پخش اذان به امر نماز توجه شود.
ابلاغ به مسؤولين ذيربط دانشگاه که استفاده از نمازخانه به عنوان استراحتگاه دانشجويان غيربومي و سالن غذاخوري و اتاق خواب دانشجويان ممنوع شود.
قدرداني از دانشجويان مخلص نمازخوان
و عوامل ديگر... مخصوصا شناسايي افراد مغرض!؟
بنابراين به نظر مي رسد ستاد محترم اقامه نماز که واقعا بسيار زحمت کشيده و چندمين اجلاس خود را پشت سر گذاشته و مقاله هايي به چاپ رسانده اکنون به اين مرحله رسيده که بايد وارد ميدان عمل شود و عملا نکات فوق را که جدي به نظر مي رسد، رعايت فرمايد.
من بر خود وظيفه دانستم و با اشتياق و روحيه فراوان حدود 50 روز به صورت شبانه روزي به اين تحقيق بپردازم تا شايد وظيفه اي که شرعا و عرفا و قانونا بر ذمه دارم، ادا کرده باشم. ان شاء الله مورد قبول واقع شود، چرا که خيلي مشتاقم در ارائه مقاله شواهد عيني را که سراغ دارم به وضوح بيان کنم.
خوانندگان محترم اين مقاله حتما:
در وجدان و فطرت خويش توجه خواهند کرد
به ابعاد مختلف نماز خواهند پرداخت.
به جايگاه نماز در اسلام و جامعه دقت خواهند نمود.
به اثرهاي فردي و اجتماعي نماز خواهند رسيد.
ان شاء الله تعالي...
و اين است ايصال به مطلوب؟
«به اميد روزي که همه مردم آگاهي يابند که واقعا نماز پاک کننده ي دل است و بايد دل را با ياد و نام خدا آباد نمود.»
[1] عبادت مخفيانه چون در آن ريا وجود ندارد، پاداش بيشتري دارد، چون عجب و غرور باعث راه يافتن شيطان به عبادت ما مي شود.
[2] مثلا نمازي که در منزلشان به مدت 10 دقيقه ادا مي کنند در محيط کار 100 دقيقه طول مي دهند.
جایگاه و ابعاد و محتوای معنوی نماز
عبادت نياز روحي بشر
عبادت و عبوديت جايگاه رفيعي در زندگي انسان و تعالي وي ايفا مي کند، کارهايي که ما انجام مي دهيم اگر براي رضاي خدا باشد عبادت است گر چه براي رفع نيازهاي خود و جامعه باشد، مانند کسب و کار، تحصيل علم، ازدواج، خدمت به مردم و... و آنچه يک امر را عبادت مي کند آن است که به انگيزه اي مقدس انجام شود که به تعبير قرآن رنگ خدايي (صبغه ي الهي) داشته باشد.[1] .
اما نماز در واقع مسيري است که انسان از خلق به سوي خالق سير مي کند، اين امر اساسا قطع نظر از هر فايده و اثري که داشته باشد خودش يکي از نيازهاي روحي بشر است، انجام ندادن آن، در روح بشر ايجاد عدم تعادل مي کند، در دل انسان جاي خيلي از چيزها هست، هر احتياجي که برآورده نشود، روح انسان را مضطرب و نامتعادل مي کند.
استاد مطهري مي فرمايد: عشق دو نوع است؛ عشق هاي جسماني که مبدأ جسماني دارد و عشق هاي روحاني که ابتداي روحاني دارد، مسأله عشق خصوصا وقتي با پرسش و نماز توأم مي شود به مرحله پرستش مي رسد.[2] .
نماز قطع نظر از هر چيزي، طبيب سرخانه است؛ يعني اگر ورزش براي سلامتي مفيد است، اگر آب تصفيه شده براي هر خانه اي لازم است، اگر هواي پاک براي هر کس لازم است، نماز هم براي سلامتي روح انسان لازم است. ما مي دانيم که اگر انسان در شبانه روز ساعتي از وقت خودش را به راز و نياز با پروردگار اختصاص دهد، چقدر روحش پاک مي شود و عنصرهاي روحي موذي به وسيله يک نماز از روح انسان بيرون مي رود.[3] .
[1] ثواب الاعمال و عقاب الاعمال (شيخ صدوق- ابن بابويه) ترجمه علي اکبر غفاري- ص 44.
[2] فطرت (استاد مرتضي مطهري) ص 58.
[3] اسلام و مقتضيات زمان / ص 292.
ريشه هاي عبادت
آنچه انسان را به پرستش و بندگي و عبوديت خدا وادار مي کند عبارتند از:
1- عظمت خدا 2- احساس فقر و وابستگي 3- توجه به نعمت ها 4- فطرت
از موارد فوق الذکر فطري بودن عبادت اهم مطالب را به خود اختصاص داده است بدين صورت که: «عبادت فطري است» در توضيح مي توان گفت: بعضي از کارهاي ما بر اساس عادت است و برخي بر پايه فطرت، آنچه عادت است مي تواند با ارزش باشد يا بي ارزش، مانند کشيدن سيگار و حسادت و... و اما امتياز فطرت بر عادت آن است که زمان و مکان و جنس و نژاد و سن و سال در آن تأثيري ندارد.[1] .
بنابراين عبادت و پرستش يکي از امور فطري است که در نهاد آدمي قرار داده شده و به همين دليل است که قديمي ترين و زيباترين آثار کهن مربوط به ابنيه ها و معابد و بتکده ها است که مورد پرستش قرار مي گرفتند.
[1] نماز / محمدعلي خواجه پيري / ص 2.
بهترين عبادت ها
نماز رابطه انسان با خداست و مايه صفاي روح و پاکي دل و موجب پيدايش روح تقوي و تربيت انسان و پرهيز از گناهان است[1] «نماز مهمترين عبادات است که طبق روايات اگر قبول درگاه خدا شود عبادات ديگر نيز قبول خواهد شد.» اهميت نماز به حدي است که امام جعفر صادق (عليه السلام) آن را رکن و اساس دين ناميده است «الصلوة علي عمود الدين».
ضمنا شناخت معبود و آفريدگار، محبت او را در دل ايجاد مي کند و اين محبت، انسان را به پرستش و عبادت و اظهار کوچکي و تواضع در برابر عظمت او وا مي دارد. نماز جلوه اي از بندگي انسان در پيشگاه خدا و مظهر عبوديت و عبادت است. در قرآن کريم به صراحت بيان شده است.
«و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون»[2] .
و آنچه که ريشه و سبب عبوديت و بندگي انسان است عبارت است از: عظمت خدا و برخورد با يک شخصيت عظيم، انسان را به تواضع وا مي دارد و شناخت خداوند عظيم، انسان ناتوان و حقير را به کرنش وا مي دارد و انسان برخوردار از عجز و نياز و ناتواني، خود را برابر خداوند بي نياز و مطلق مي بيند و احساس بندگي مي کند و نيز توجه انسان به نعمت هاي بي شمار الهي ريشه اصلي عبادت و پرستش است که در قرآن به اين نکته مهم اشاره شده است که: «بايد خداي کعبه را عبادت کنند خدايي که آنان را از گرسنگي نجات داد و سير کرد و از ترس ايمن ساخت.[3] .
پس بهترين عبادت ها، عبادتي است که آگاهانه باشد چنان که آمده است: دو رکعت نماز انسان آگاه و دانا از هفتاد رکعت نماز شخص نادان برتر است.[4] و امام صادق (عليه السلام) در اين رابطه فرموده است: کسي که دو رکعت نماز بخواند و بداند با که سخن مي گويد گناهانش بخشيده مي شود.[5] .
عاشقانه و خالصانه باشد، چون تا عبادت خالص نباشد در درگاه الهي پذيرفته نيست تعبير قرآن چنين است: هيچ دستوري عبادي براي مردم نيامده، مگر آنکه امر به اخلاص در آن شده است.[6] .
خاشعانه باشد، چنان که در سوره مؤمنون آيه 2 آمده است: «الذين هم في صلوتهم خاشعون؛ در نمازشان خاشعند» و نيز مخفيانه باشد پس از ارکان و شرايط بالا مي فهميم که هر نمازي، نماز مطلوب نيست، بلکه نماز بايد شرايط صحت عبادات و قبولي و کمال عبادات را توأم باشد که از جمله شرايط قبولي عبادات مي توان موارد زير را نام برد.
1- بعد اعتقادي (ايمان): چنانکه در قرآن آمده است، اعمال شايسته و صالحات از کسي که مؤمن باشد موجب حيات طيبه مي شود. در آيه ديگر چنين آمده است که کسي که کفر ورزد و ايمان را نپذيرد، اعمالش تباه مي شود.[7] .
2- بعد سياسي: چنانکه در حديثي از امام محمد باقر (عليه السلام) آمده است: کسي که ايمان به خدا دارد و عبادت هاي جانفرسا هم انجام مي دهد ولي امام شايسته اي از طرف خداوند ندارد تلاشش بي فايده و نپذيرفته است و نيز در حديث ديگر آمده است. هر که ولايت ما را نداشته باشد و به رهبري ما گردن ننهد، خداوند عملي را از او بالا نمي برد و نمي پذيرد.[8] .
3- بعد اخلاقي «تقوي»
4- بعد اقتصادي «رسيدگي به محرومين»: چنانکه موضوع نماز و زکات در قرآن و روايات کنار هم آمده است.
5- بعد اجتماعي «خوش رفتاري»: احاديث فراواني در خصوص حسن خلق و مودت با مردم و... آمده است از جمله در حديثي آمده است: هر کس زن و مرد مسلماني را غيبت کند تا چهل روز نماز و روزه اش قبول نمي شود، مگر اينکه رفيقش او را ببخشد.[9] .
امام صادق (عليه السلام) نشانه ي آن را که آيا خداوند اطاعت ما را پذيرفته است يا نه؟ چنين مي فرمايد؟ هر که مي خواهد بداند آيا نمازش پذيرفته شده يا نه، ببيند آيا نمازش او را از گناه و زشتي بازداشته است؟ به هر مقدار که نماز او مانع از گناه و منکر شده، نمازش قبول شده است.[10] .
[1] رساله آيت الله مکارم شيرازي ص 137.
[2] ذاريات / آيه 56.
[3] سوره قريش / آيه 3- 5.
[4] سفينة البحار / ج 2.
[5] وافي / ج 2 / ص 10.
[6] بينه/ آيه 5 «و ما امروا الا ليعبدوا الله مخلصين له الدين».
[7] مائده / آيه 5.
[8] کافي / ج اول / ص 403.
[9] جامع السعادات / ج 2 / ص 234.
[10] بحارالانوار / ج 82 / ص 198.
برکات عبادت
انسان در جهات مختلف موجودي محدود است، يعني توان و علم و قدرت و حال او محدود است ولي حوادث غيرقابل پيش بيني نامحدودند، تنها چيزي که اين انسان محدود را در مقابل هزاران حادثه بيمه مي کند توکل و استمداد از خداست و نماز ريسمان محکم خدا براي تحقق اين استعداد و استعانت است «و استعينوا بالصبر و الصلوة». و در حديث مي خوانيم: هر گاه براي رسول خدا (ص) و حضرت علي (ع) انواع فشارها و ناملايمات پيش مي آمد به نماز پناه مي بردند. در زندگي بوعلي سينا هم مي خوانيم هر گاه براي حل يک مسأله دشوار خود را در بن بست مي ديد، دو رکعت نماز مي خواند. هر يک از امامان ما نماز مخصوصي داشته اند و حتي سلمان و جعفر طيار نيز نماز مخصوص داشته اند.
همان گونه که کودک هر گاه دست خود را در دست قوي پدرش بگذارد احساس قدرت مي کند، مؤمنان همين که از طريق نماز روح خود را به معراج مي فرستند و با خدا و نام او پيوند پيدا مي کنند، احساس عزت و قدرت مي کنند.
وجدان بيدار براي پذيرش ايمان
در تاريکي شب هاي ظلماني، آنجا که همه دادگران و داد پروران و دادرسان به خواب عميق فرو رفته اند. تو اي بيدار در بستر کاخ هاي مجلل که انسان نيرومندي سر به بالش پر نيايش نهاده و به درياي خويشتن خم شده است و يا در بيغوله اي از کوخهاي محقر که انسان ضعيفي جسد آزرده ي خود را به روي آن فرش نموده و به ناله هاي حزين خويشتن گوش فرا مي دهد، در هر دو صحنه بساط محاکمه را مي گستراني و شرافت توأم با خرسندي يا رذالت توأم با ندامت در چهره دروني هر دو انسان را بر آن دو نمودار مي نمايي.
در آن هنگام که مي خواهيم از قضاوت عادلانه ناپذير تو روگردان شويم و ترا ناديده انگاريم به هر حال هر طرف را مي نگريم مانند نورافکني دوار با ما مي گردي و نور خود را بر قافيه تاريک و در هم پيچيده به ما مي افکني مگر راه فراري از خويشتن را سراغ داريد؟
راستي آدمي کدامين روي خود را نشان مي دهد آن موقع که مي خواهد از خويشتن طفره بزند؟ اين کبوتر ضعيف و اين هماي سعادت در مبارزه با کرکس تمايلات تا زنده است بيدار و کوشش مي کند و دمي از مقاومت نمي ايستد تا آنگاه که بال و پر او شکسته شود و موجوديت خود را از دست بدهد.
فيلسوفان پاکدل که شب ها و روزها در ژرفاي اقيانوس انساني فرو مي رفتند و تلاش هاي خستگي ناپذيري را در راه شناخت شخصيت عاليه انساني تحمل مي کردند به دنبال وجدان مي جستند، اما جلال و عظمت وجدان آنها را چنان خيره نمود که مي خواستند کشتيبان کشتي مرموز انساني را،...
وجدان در علوم انساني مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد و دانشمندان و علماي بزرگ به تحقيق و بررسي در اين مورد پرداخته و تعريف هاي متعددي ارائه داده اند از جمله؛ «وجدان آگاهي انسان نسبت به خودآگاهي نسبت به شخصيت خود و در فلسفه علم النفس و علم حضوري و خودآگاهي نيز مي گويند.
آري وجدان تنها محکمه اي است که نياز به قاضي ندارد، احساس دروني است که هر کس را براي داوري درباره ارزش کارهاي خود رهبري مي کند، و داوري است منزه از خطا و اشتباه.[1] .
پس با تعريف وجدان به يک نکته کاملا اساسي مي رسيم، وقتي که در ادارات و مدارس و دانشگاه ها وقت نماز مي رسد، آيا واقعا تمام کارمندان به قصد نماز محل کار خود را ترک مي کنند؟ آيا واقعا مدت زماني که در منزلشان براي اداي نماز صرف مي کنند، در اداره هم به همان وقت اکتفا مي کنند؟ آيا نماز مي تواند حربه اي براي فرار از مسؤوليت هاي محول شده گردد؟ آيا واقعا نماز مي تواند حربه اي براي پرداختن به کارهاي شخصي در وقت اداري باشد؟ و...
بارها ديده شده (اگر دقت شود موارد فراوان است)، کارمند يک ساعت قبل از اذان و يک ساعت بعد از اذان در محل کار خود تشريف ندارد، عجيب است دو ساعت براي چند رکعت نماز؟
آيا اين از وجدان است که ارباب رجوع با صرف هزينه هاي مادي و معنوي مدت ها پشت در اتاق کارمند به انتظار بايستد تا ان شاء الله از نماز بيايد و چه بسيار مواردي که چندين بار بر مي گردند، ولي به کارشان رسيدگي نمي شود؟
بله در سمينارهاي نماز و اجلاس نماز بايد به اين موانع پرداخت، چرا که باعث تضعيف نيروي ايمان در افراد (خداي نکرده) باعث مي شود چهره نماز، اين عبادت بزرگ کم رنگتر جلوه کند؟
پس رکن اول آنکه بايد براي بيداري اذهان به تعريف وجدان و جايگاه آن بپردازيم و بعد به تأثيرات معنوي آن در روند روزمرگي زندگي، تا باعث تشويق و ترغيب ملت شريف گردد.
[1] وجدان، تأليف استاد محمدتقي جعفري، ص 20- 38.
نماز از ديدگاه عقل و وجدان
غير از «حق اسلامي» که دو مسلمان به خاطر اسلام بر گردن يکديگر دارند، نوع ديگر حق، «حق انساني» است که به خاطر انسانيت انسان است. يکي از اين حقوق انساني، سپاس از محبت و نيکي ديگران است، حتي اگر مسلمان نباشيم، احسان و نيکي ديگران به عهده ما مسؤوليت تشکر را مي گذارد، اين حق، نسبت به هر زبان و نژاد و مليت و کشور، يکسان است.
هر چه لطف و نيکي بيشتر و نيکي کننده بزرگتر باشد. تشکر هم بايد بيشتر و بهتر انجام گيرد، خداوند ما را آفريد و هر چه نياز حيات ما بود؛ از قبيل نور، حرارت، مکان، هوا، آب، اعضا، غرائز، قوا، طبيعت گسترده، گياهان، حيوانات، هوش و عقل و عاطفه... براي ما فراهم کرد و براي تربيت معنوي ما، رسولان خويش را فرستاد و احکام سعادت بخش مقرر کرد و حلال و حرام وضع نمود و «حيات مادي» و «حيات روحي» ما را از هر جهت، برخوردار از ابزار و وسايل کمال ساخت و همه شرايط رشد و بهروزي و سعادت دنيوي و اخروي ما را فراهم نمود، چه کسي بيش از خداوند به ما نيکي کرده که بيش از او شايسته اداي حق باشد؟
به قول سعدي «هر نفسي که فرو مي رود، ممد حيات است و چون بر مي آيد، مفرح ذات، پس در هر نفسي دو نعمت موجود است و بر هر نعمتي، شکري واجب.
«از دست و زبان که برآيد
کز عهده شکرش به درآيد»[1] .
بنابراين عقل هوشيار و وجدان بيدار مطلع است که نماز که وسيله قرب و نزديکي به خداست و راز و نياز انسان با خدا و عمل نمودن به واجب شرعي و اطاعت از فرامين الهي، بالاتر از همه سپاس و شکرگزاري است از اين همه نعمت هاي ارزنده الهي تا شايد قطره اي سپاس از درياي بيکران نعمت هاي الهي باشد به اميد اينکه قبول افتد.
[1] گلستان سعدي، ديباچه.
برگزيده اي از سخنان بزرگان
امام علي (عليه السلام) فرمود: خدايا عبادت من نه از روي طمع به بهشت يا ترس از دوزخ است، بلکه تو را شايسته عبادت يافته و مي پرستم.
پيامبر اسلام (ص) فرمود: نماز اولين سؤال در قيامت است.
امام رضا (ع) فرمود: وضو، يک ادب در برابر خداست تا بنده، هنگام نماز وقتي در برابر خدا مي ايستد، پاک باشد.
از دست و زبان که برآيد
کز عهده شکرش به درآيد
حضرت ابراهيم (ع) فرمود: «ربنا اني اسکنت من ذريتي بواد غير ذي زرع عند بيتک المحرم ربنا ليقيموا الصلوة»[1] يعني؛ «پروردگارا! من زن و فرزند خود را در بياباني خشک و سوزان در کنار خانه تو قرار دادم، پروردگارا براي اينکه نماز به پاي دارند.
حضرت عيسي لحظاتي چند پس از ولادت فرمود: «قال اني عبدالله اتاني الکتاب و جعلني مبارکا اينما کنت و اوصاني بالصلوة» همانا من بنده خدايم، به من کتاب آسماني عنايت شده و به شرف نبوت آراسته ام و هر کجا باشم براي جهانيان مايه برکت و رحمتم، من تا زنده ام دستور دارم نماز را به پاي دارم...
رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: ياد کننده خداوند در ميان غافلان، همچون زنده اي در ميان مردگان است و همانند درختي سبز در ميان گياهان خشک، و نيز به سان جنگجويي است که در بين فراريان به جنگ ايستد.
قال علي (عليه السلام): «اقام الصلوة فانها المله» يعني به پاي داشتن نماز علامت دين است.[2] .
و قال علي (عليه السلام): «ما اهمني ذنب امهلت بعده حتي اصلي رکعتين و أسال الله العافية.»[3] .
يعني به کاري که فرصت دارم پس از آن دو رکعت نماز بخوانم و از خدا درخواست عافيت کنم اهميت نمي دهم.
[1] سوره ي ابراهيم آيه ي 37.
[2] نهج البلاغه / خطبه 109.
[3] نهج البلاغه / ترجمه فيض الاسلام / سخن 305 / ص 974.
نماز در نهج البلاغه
نهج البلاغه / ترجمه مصطفي زماني- مؤسسه انتشارات نبوي.
خطبه 79 صفحات 140- 139 «نماز در ايام ماهانه زنان واجب نيست.»
خطبه 109 صفحات 253- 252 «نماز علامت دين است.»
خطبه 190 صفحات 488- 487 «به نماز توجه داشته باشيد و در راه آن صبر کنيد.»
خطبه 236 صفحات 611- 610 «نماز از سقوط در دامن ابليس حفظ مي کند». نامه 28 صفحه 680 سطر 10 و صفحه 684 سطر 5 «رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در نماز به حمزه هفتاد مرتبه تکبير گفت.»
نامه 47 به امام حسن (عليه السلام) و امام حسين (عليه السلام)، صفحه 750 سطر 12 و صفحه 752 سطر 5 «نماز ستون دين است» و نامه 53 به مالک اشتر صفحات 790- 789 «وظيفه پيش نماز در نماز عمومي»، سخن 132 صفحه 905، «نماز وسيله تقرب پرهيزکاران است».
سخن 249 صفحه 948 «نماز براي جدا شدن از خودخواهي واجب شده است.»
سخن 305 صفحه 974 «دو رکعت نماز و درخواست عافيت» و نامه 27 به محمد بن ابي بکر صفحات 676، 679 «و... تمام کارهايت بايد تابع نماز باشد». نامه 52 به مسؤولين شهرستان ها «وقت فضيلت نمازهاي پنجگانه»، نامه 69 به حارث همداني صفحه 829 و 831 «روز جمعه قبل از انجام نماز جمعه حرکت مکن.»
خطبه 82 صفحات 152- 151 «شب زنده دار، لذت خواب را رها کرده.» خطبه 96 صفحات 212 و 211 «اصحاب محمد (ص) شب را با سجده و نماز به پايان مي بردند...» خطبه 113 صفحات 297- 264 «پرهيزکاران شب خواب راحت نمي روند». خطبه 120 صفحات 282- 280... «آنان که از شب زنده داري رنگ هايشان زرد بود کجا رفتند؟»
خطبه 182 صفحات 459- 458 شب ها بيدار بمانيد. خطبه 184 صفحه 463 و 465 «شب ايستاده نماز مي خوانند».
خطبه 215 صفحه 537 و 539 «وضع صاحبان مقام محمود.» خطبه 234 صفحه 586 سطر 11 صفحه 588 سطر 18 «پرهيزکاران شب ها از ترس عذاب خدا بيدارند.» (منظور پرداختن به نماز شب).
خطبه 236 صفحات 625- 624 «شب زنده دار و روز نورافشان».
نامه 45 به عثمان بن حنيف انصاري صفحات 748- 747 (حزب الهي شب خواب نمي رود...»
سخن 75 صفحات 874- 873 وضع نماز شب امام علي (عليه السلام).
سخن 93 صفحه 883 «نماز شب با عقيده کامل.»
سخن 101 صفحه 887 «نماز شب داود و اجابت دعا.»
سخن 141 صفحه 907 «شب زنده داري که ثواب ندارد.»
نگاهي به جايگاه نماز در جامعه ما
موضوع اين است که نماز در جامعه اسلامي ما علي الخصوص در مراکز علمي جايگاه واقعي خودش را ندارد و اين يک فاجعه اي است براي ما و نظام و جهان اسلام ما از جمله مشکلاتي که سبب شده است به اين حالت درآييم، يکي ضعف ايماني است. ما مي گوييم مسلمانيم، ادعاي ايمان و اسلام مي کنيم اما اسلام و ايمانمان ضعيف است و ديگري بي اطلاعي از موقعيت نماز است و سومين عامل که در جامعه ملموس است اين است که متأسفانه افرادي از نماز خواندن خودشان که وظيفه و تکليف شرعي است سوء استفاده مي کنند و از اين طريق باعث جلب اعتماد مردم مي شوند و تا فلاني در اين شخص ديده مي شود همه و همه يک صدا مي گويند آهان اين هم نمازگزار ما؟؟! در صورتي که ما نبايد اين فرد با مشخصه همراه با اعمال کذايي اش را الگو قرار دهيم. او نيز مثل ساير افراد جامعه است و انتظار معصوم بودنش را نبايد داشت و به نظر مي رسد که در جامعه ما هيچ کس از نماز اطلاع چنداني ندارد. چرا که نماز خواندن نمي تواند عاملي براي سرپوش گذاشتن به دغل کاري ها شود و چنانکه بعد از تحقيق فهميديم انسان با انجام اعمال خلاف، نمازش قبول نشده و به خودش عودت داده مي شود.
اين حديث معروف از رسول خدا (ص) که فرمودند: «مثل الصلوة، مثل عمود الفسطاة اذا ثبت العمود نفعت الاطناب و الآوتا و الغشاء و اذا انکسر العمود لم ينفع طنب و لاوتد و لاغشاء» پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: نماز به منزله ي ستون دين است چادري که زيرش يک ستوني بگذارند يا يک ساختمان معظمي که ستوني داشته باشد در صورتي که ستون باشد سقف و ساير لوازم مؤثر و مفيد هستند اما اگر ستون چادر نباشد در واقع ساير چيزها هم بي اثر هستند.
پيغمبر (ص) فرمودند: نماز به اين منزله است؛ يعني اگر نماز باشد ساير عبادات هم مفيدند، اگر نماز نباشد ساير عبادات هم فايده ندارد. يعني روزه شما، صدقه شما، زيارت شما، عزاداري شما و... همه اين مراسم ديني در صورتي مفيد است که اين عمود دين يعني «صلوة» بر جا باشد.
چرا در جامعه ما نماز را فقط به تعداد محدودي از افراد نسبت مي دهند و فقط از آنها انتظار دارند؟ خيلي جالب است که در يک دانشگاه اسلامي که رشته هاي متعدد در مقاطع مختلف تحصيلي، دانشجوياني مشغول به تحصيل هستند که بايد همه دانشجويان که زير پرچم اسلامي هستند خود را مقيد به اصول و فروع الدين بدانند و ملزم به رعايت کليه شئونات اسلامي و عمل به واجبات شرعي باشند در صورتي که تحقيقاتي که راقم اين سطور در اين خصوص داشته نشان داده که يک دانشجوي پزشکي کمتر مؤاخذه مي شود تا دانشجوي الهيات اين اشتباه محض است چون سازندگي درون انسان و اصلاح و تهذيب نفس او در سعادت فردي و اجتماعي و... نقش به سزايي دارد به طوري که اگر انسان تمامي علوم را تحصيل کند و کليه نيروهاي طبيعت را به تسخير خويش درآورد اما از تسخير درون و تسلط بر نفس خود ناتوان باشد حال اين شخص دانشجوي هر رشته اي باشد فرق نخواهد کرد. مهم آن است که از رسيدن به سعادت و نيل به کمال باز خواهد ماند.
بنابراين به وضوح مي بينيم که در قرآن آمده است: «انما المؤمنون اخوة» همه مؤمنان با هم برابر و برادرند و اين برابري و برادري در تمام مراحل و اقشار و... مطرح است پس براي ما نبايد فرقي داشته باشد که اين دانشجو چون رشته پزشکي است با او نرم رفتار کنيم و اين دانشجو چون رشته الهيات است بر سرش بکوبيم؟؟ و به طريق اولي نبايد فرقي بين کارمندان، حتي اساتيد گذاشته شود که مثلا چون کسي استاد رشته شيمي است از انجام واجبات شرعي معاف است اما اين استاد الهيات بايد در عمل به واجبات شرعي خود راه افراط را پيش گيرد. به اميد روزي که اين معضلات حل شود تا اين مشکلات فرهنگي از جامعه ما رخت بربندد.
انس فطري انسان با پرستش
انسان از آغاز پيدايش موجودات و اشياء گوناگون را مورد بررسي قرار داده است اشيايي چون چوب، سنگ و آتش و... به عنوان معبود و سجود ملت هاي مختلف بوده است اينها از وجود يک نياز به پرستشگري در انسان خبر مي دهد که عدم تأمين آن روح، با خلا مواجه مي سازد.
استاد مطهري در اين باره مي فرمايد: يکي از پايدارترين و قديمي ترين تجليات روح آدمي و يکي از اصيل ترين ابعاد وجود انسان ها حس نيايش و پرستش است. مطالعه و بررسي آثار زندگي بشر نشان مي دهد هر زمان و هر جا که بشر وجود داشته نيايش و پرستش هم وجود داشته است ولي شکل کار و شخص معبود متفاوت بوده است و نيز اضافه مي کنند که: از نظر برخي از دانشمندان مانند ماکس مولر بشر ابتدا موحد و يگانه پرست بوده است و خداي واقعي خويش را مي پرستيده است و پرستش هاي غير خدا از نوع انحراف هايي است که بعدا رخ داده است، عمق و اصالت اين گرايش را مي توان از عظمت بناهايي که در طول تاريخ براي پرستش گري ساخته شده دريافت. يا آنجا که بشر اگر خود در خانه گلي زندگي مي کرده، کليساها و مساجد را به بهترين وجهي آباد مي داشته است و سخت ترين جنگل ها را در حمايت از معبود خود تحمل مي نموده است.
اکنون انسان از خود مي پرسد چه چيز را و چگونه پرستش کند؟ قرآن با يک معادله عقلاني به پرستش همه اشيا بي اراده و ناتوان خط بطلان کشيده مي فرمايد: «و مالي لا اعبدوا الذي فطرني و اليه ترجعون». يعني چرا که آن کس را که آغازم از او و انجامم به سوي اوست پرستش نکنم؟!
حضرت علي (عليه السلام) در مورد بعثت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: «فبعث الله محمدا بالحق ليخرج عباده من عبادة الاوثان الي عبادته...» خداوند حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) را برانگيخت تا بندگانش را از بت پرستي به «خداپرستي» دعوت کند، روح عبادت در فطرت انسان نهفته است و اگر خوب رهبري نشود به عبادت بت و طاغوت مي گرايد؛ مثل ميل به غذا که در هر کودکي هست (فطري است). ولي اگر راهنمايي نشود، کودک خاک مي خورد و لذت هم مي برد. بدون هدايت صحيح اين گرايش فطري انسان، به عشقي زودگذر پوچ يا پرستش بي محتواي انحرافي دچار مي شود.
پرستش، جوششي است از اعماق و ذات عالم که عطر جان بخشش همه جا گسترده و پرتو انوارش هستي را روشن ساخته است و پرستش نداي فطرت انسان، راز آفرينش و اصلي ترين نياز بشر است و عبادت سرلوحه تعاليم انبياء و نشانه ايمان است و عبوديت حتي عاليترين رتبه اي است که آدمي مي توان به آن نايل گردد.
شرايط قبولي نماز
براي اينکه نماز بنده اي قبول درگاه الهي واقع شود شرايطي وجود دارد که هرگز بدون آنها نمازش پذيرفته نمي شود که به برخي از آنها اشاره مي کنيم:
1- ولايت: از آنجا که ولايت اولياي خدا روح نماز، و نماز تجسم عيني ولايت است هرگز نماز بنده اي بدون ولايت مولاي متقيان اميرمؤمنان علي (عليه السلام) پذيرفته نمي شود. در اين رابطه روايات بسياري از معصومين (عليهم السلام) وارد شده که به يکي از آن ها اشاره مي کنيم؛ امام صادق (عليه السلام) به يکي از اصحاب خود به نام «مسير» فرمود: اي مسير کدامين نقطه روي زمين از همه نقاط شريف تر است؟ عرضه داشت: خدا و رسول و فرزند رسول داناتر است. فرمودند: بين رکن و مقام (مسجدالحرام) روضه اي از روضه هاي بهشتي است و ميان قبر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و منبر آن حضرت (مسجد النبي) روضه اي از روضه هاي بهشتي است. اگر خداوند به کسي عمر دراز عطا فرمايد و او هزار سال در ميان رکن و مقام و در ميان قبر و منبر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، خدا را پرستش کند و آن گاه که در بسترش مظلومانه کشته شود ولي خدا را بدون ولايت ما ملاقات کند، بر خداوند شايسته است که او را به روي دماغش در آتش بيفکند.»
2- خضوع و خشوع: قرآن کريم شرط رهايي و رستگاري مؤمنان را خشوع و خضوع در نماز معرفي کرده و مي فرمايد: «قد افلح المؤمنون، الذين هم في صلاتهم خاشعون» براستي مؤمنان رستگار شدند، آنان که در نمازهايشان خشوع کنندگانند.
رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در اين رابطه مي فرمايد: که نماز بر چهار پايه استوار است، يک پايه آن وضوي کامل است و يک پايه اش رکوع و يک پايه اش سجود و يک پايه اش تواضع در نماز است و آن به اين است که انسان با تمام دل[1] متوجه خداي متعال باشد اگر رکوع و سجودش را کامل کند و همه اين ارکان را به جاي آورد چنين نمازي با نوري درخشان به سوي آسمان بالا مي رود، درهاي آسمان براي آن گشوده مي شود و مي گويد مرا محافظت کردي خداوند ترا محفوظ بدارد و فرشتگان مي گويند: خداوند بر صاحب اين نماز رحمت کند ولي اگر اين جهات را رعايت نکند به صورت تيره و تار بالا مي رود و درهاي آسمان بسته مي شود و مي گويد، مرا ضايع کردي، خدا ترا ضايع کند، چنين نمازي به صورت نمازگزار زده مي شود.
3- رعايت آداب و ارکان: امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد: نماز چهار هزار حد دارد که برخي از آنها واجب و برخي ديگر مستحب است. جاي ترديد نيست که براي قبول شدن نماز حداقل بايد آداب و ارکان واجب آن رعايت شود و گرنه پذيرفته نخواهد شد، روزي رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نمازگزاري را مشاهده کردند که رکوع و سجود نماز را به طور کامل انجام نمي داد، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) خطاب به اين اصحاب خود فرمودند:[2] اين مرد همانند کلاغ بر زمين نوک مي زند، اگر با اين نماز بميرد بيرون از آيين من مرده است.
4- تعقل و تفکر: شخص نمازگزار بايد موقعيت خود را دقيقا بشناسد و بداند که در کجا ايستاده، چه مي کند، با کي سخن مي گويد و... رسول گرامي اسلام مي فرمايند: «از نماز يک بنده فقط به مقداري که مي فهمد چه مي کند، در نامه اعمالش نوشته مي شود» از اينجاست که پيشوايان معصوم وقتي به نماز مي ايستادند رنگ مبارکشان دگرگون مي شد و رنگ چهره شان به زردي مي گراييد و چون از علت آن مي پرسيدند، مي فرمودند: مي خواهيم در برابر پروردگار جهانيان بايستيم، بنابراين اگر کسي ارکان و آداب نماز را رعايت نکند و به خصوص شرايط اصلي آن را رعايت نکند هرگز نمازش پذيرفته نمي شود و خدايي ناکرده مشمول اين حديث مي شود که پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: «60 يا 70 سال بر انسان مي گذرد و خداوند حتي يک نماز او را قبول نمي کند!!».
و نيز براي اينکه عبادتي برتر و کاملتر باشد بايد مشکل تر،[3] مهمتر،[4] داراي نظم، برکت، سبقت، بصيرت و يقين باشد.
[1] امام صادق (عليه السلام) فرمود: هنگام نماز از دنيا و آنچه در آن است مأيوس شو. تمام هدف و توجهت به خدا باشد و ياد روزي باش که در برابر دادگاه عدل الهي قرار مي گيري.
[2] نقر کنقر الغراب لئن ما شاهدا و هکذا صلوته ليموتن علي غير ديني.
[3] رجوع شود به نماز در اسارت، ص 27.
[4] الاهم فالاهم.
[1] امام صادق (عليه السلام) فرمود: هنگام نماز از دنيا و آنچه در آن است مأيوس شو. تمام هدف و توجهت به خدا باشد و ياد روزي باش که در برابر دادگاه عدل الهي قرار مي گيري.
[2] نقر کنقر الغراب لئن ما شاهدا و هکذا صلوته ليموتن علي غير ديني.
[3] رجوع شود به نماز در اسارت، ص 27.
[4] الاهم فالاهم.
چرا نماز بخوانيم؟
گر چه نماز در منظر بسياري از عاملين و ناظرين، تصويري بجز يک عمل تعبدي و مورد هدف ذهاد و رهبان ها ندارد که صرفا براي نمايش خضوع و کرنش در ارتباط با خالق ايفاي نقش مي کند اما بررسي آداب، شرايط و مضامين و هويت اين عبادت بزرگ، ضمن تأييد آن به عنوان يک امر تعبدي، آن را عاملي مهم براي اصلاح نفس انسان ها و کنترل نظامات عمومي جامعه معرفي مي کند.
اصولا هر عبادتي و اطاعتي که انسان ها بر حسب تکليف به جا مي آورند، با نظر به استغنا ذات اقدس باري تعالي نمي تواند کمترين سود و خيري را متوجه ذات ربوبيت گرداند يا متضمن فخر مباحات يا ارضاء خواسته اي در مبدأ لايزال باشد همانگونه که:
گر جمله کائنات کافر گرداند
بر دامن کبريايش نشيند گرد!
پس او که بهره اي نمي برد، او که نيازي ندارد، او که عظمت مطلق است و همه عالم در برابر او تکوينا سر تعظيم دارند، چرا گونه هايي از خضوع و کرنش را به عنوان واجب بر انسان، تشريع نموده است؟! او که مي تواند از منبع خزائن بي پايان و کاستي ناپذير خود همه را روزي دهد و انعام مضاعف بخشد، چرا انسان علاقمند به دنيا و وابسته را مأمور به واگذاري بخشي از مال محدود خود مي کند او از اين الزامات چه هدفي را دنبال مي کند؟!
شکر منعم و اطاعت از ولي نعمت، امري اخلاقي، عاطفي و انساني هست، بلکه حيوانات نيز درخور شعور و استعداد خود از انجام اين واجب فروگذار نمي کنند. اما آيا اين شکر و سپاس در ارتباط با منعمي همچون خداوند رب العالمين به همان صفتي است که در مورد انسان نيازمند و محتاج از حيث رواني و عادي است؟ انساني که همواره با چشم اميد عطا مي کند يا لااقل سپاس در روح و اثر تشويقي يا ارضائي دارد؟
نماز دشوار هست مگر براي کساني که درک صحيح از مقام ربوبي نداشته باشند و بزرگي و بي نيازي خالق را باور کنند و بدانند که «صبر» و «صلاة» يک نيروي کمکي براي پيشبرد امور و نيل به مقاصد و تعالي خود آنهاست نه آنکه کمکي به ربوبيت رب!
تأمين نياز دروني و رواني انسان از آثار و اسرار نماز مي باشد. بدون شک انسان براي گريز از توحش و راهيابي به زندگي انساني و حيات طيبه و تخلق به اخلاق کريمه و رهايي از يأس و افسردگي به يک عامل مهارکننده نيازمند است که روح او را در کنترل و تسخير خود قرار دهد و پرهيز از انحراف و جنايت را بر او الزام و روح تعاون و نوع دوستي و عاطفه و محبت را بر وي الهام نمايد و به هنگامي که پژمرده و افسرده مي گردد او را طراوت بخشد. بنابراين آنچه دنياي برخوردار از تکنيک و صنعت را رنج مي دهد و خلأ رواني و عدم برخورداري از اطمينان روحي است.
استاد شهيد مطهري (ره) مي فرمايد: «نهرو» مردي است که در سنين جواني لامذهب شده است. در اواخر عمر يک تغيير حالي در او پيدا شده بود، خودش مي گويد: من هم در روح خودم و هم در جان خودم، يک خلايي را، يک جاي خالي را احساس مي کنم که هيچ چيز نمي تواند آن را پر کند مگر يک معنويتي و اين اضطرابي که در جهان پيدا شده است. علتش اين است که نيروهاي معنوي جهان تضعيف شده است اين بي تعادلي در جهان از همين است مي گويد الان در کشور شوروي اين ناراحتي به سختي وجود دارد تا وقتي که اين مردم گرسنه بودند و گرسنگي به ايشان اجازه نمي داد که درباره چه چيزي ديگر فکر کنند و يکسره در فکر تحصيل معاش و در فکر مبارزه بودند بعد که يک زندگي عادي پيدا کردن يک ناراحتي روحي در ميان آنها پيدا شده است در وقتي که از کار بيکار مي شدند تازه اول مصيبت آنهاست که اين ساعات فراغت و بيکاري را با چه چيز پر کنند؟ بعد مي گويد من گمان نمي کنم اينها بتوانند آن ساعات را جز با يک امور معنوي با چيز ديگر پر کنند؟ بعد مي گويد من گمان نمي کنم اين همان خلايي است که من دارم.
پس معلوم مي شود که واقعا انسان يک احتياجي به عبادت و پرستش دارد امروز که در دنيا بيماري رواني زياد شده است، در اثر اين است که مردم از عبادت و پرستش رو برگردانده اند.
تحليل نياز انسان به نماز
انسان در عالم هستي و عالم طبيعت کوچک است اما با بقيه اشياء فرق دارد و آن اين است که اين حقارت و کوچکي خود را درک مي کند و خود را با عالم اندازه گيري مي کند اين آگاهي کليد حرکت انسان است و در اين آگاهي است که او مي فهمد به چيز ديگري احتياج دارد، در اين آگاهي است که او غربت خود را در اين جهان احساس مي کند و احساس مي کند که اين آب و خاک و طبيعت و در و ديوار و زيور او را ارضاء نمي کند و احساس مي کند که غريب است و زبان او را اين سنگ و چوب و در و ديوار نمي فهمد يک حالت غم، يک غم هميشگي، يک احساس غربت جاودانه، يک اضطراب هميشه با اوست. احساس مي کند که او چيزي مي خواهد که در اين جهان پيدا نمي شود او نياز نامتناهي دارد. هيچ چيز او را سير نمي کند انسان خود جهاني محدود است. اما اين محدود کوچک، اين موجود نياز نامتناهي دارد. اين احساس را بايد در خود بشناسيم و به جوان ها کمک کنيم تا در خودشان بشناسند و بايد به آنها بگوييم که نماز دستي است که از جانب انسان به سوي آنکه متناسب با انسان است دراز مي شود، اين طبيعت در خور انسان نيست. انسان آنگونه که مولانا و اقبال و همه عارفان اشارت دارند در اين تيره خاکدان غريب افتاده است.
طفيل هستي عشقند آدمي و پري
ارادتي بنما تا سعادتي ببري
در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد
عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد
اين احساس در انسان وجود دارد انسان مي بيند که اين عالم فاني است و او جوياي ابديت و نيز مي بيند که اين عالم متغير است اما او خواهان ثبات و زيبايي ابدي و نامتناهي است. اگر در جويبار و انوار خورشيد و هر چه و هر که زيبايي مي بينيم. همه اينها سرچشمه اي دارند در نماز، سرچشمه اي را ستايش مي کنيم که ظرف وجود انسان بزرگتر از آن است که با اين پيمانه هاي کوچک پر شود. انسان از آن عالم آمده و فقط آن عالم مي تواند پاسخگوي نيازهاي انسان باشد.[1] .
همچنين خداوند بزرگ به مقتضاي ربوبيت خود، براي تربيت بشر و رساندن او به کمال شايسته خويش يک سلسله عبادات و نماز وظايف اخلاقي معين فرموده است تا آدمي در سايه عمل به آن عبادات و بکار بستن وظايف اخلاقي به کمالي که براي آن آفريده شده است برسد و بهره خود را از لذايذ روحي و معنوي در عالم دنيا و جهان آخرت بدست بياورد و از طرف ديگر آفرينش بي هدف نيست و هرگز نمي توان گفت که جهان خروشان هستي و کاخ با عظمت وجود بي هدف است[2] از آنجا که خداوند مي فرمايد: «ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما لاعبين، ما خلقناهما الا بالحق و لکن اکثرهم لايعلمون»[3] ؛ ما آسمان ها و زمين و آنچه را که ميان آنهاست به بازيچه نيافريديم بلکه آفرينش آنها به حق و راستي است ولي بيشتر مردم از آن غافلند.
از طرفي هم، براي رسيدن به تکامل، مکتب ها و روش هايي از طرف افراد که مدعي تربيت بشر بودند- انبياء الهي و ديگران- مطرح شده است. آنچه از بررسي دقيق و همه جانبه در روش هاي ارائه شده از طرف غير انبياء مي توان در يک جمله خلاصه کرد آن است که هيچ کدام از آنها خالي از افراط و تفريط نبوده و نتوانسته است غريزه حب کمال را در نهاد بشر اشباع کند در اين ميان پيامبران و سفيران الهي راه تکامل را تنها در عبوديت و بندگي تعيين کرده اند تا آنجا که از رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل کرده اند: بنده در نتيجه شدت قرب به خدا تا آنجا رسد که حق تعالي سمع و بصر و لسان او شود. همچنين در ميان عبادات نماز يکي از بزرگترين فرايض اسلامي و عالي ترين کلاس مکتب تربيتي اسلام است. تشريع اين عبادت بزرگ براي برقراري بنده با خداي جهان و استحکام مباني بندگي است. نماز براي نمازگزار نيرويي مي بخشد که همچون سدي محکم در برابر گناه و پيشامدهاي ناگوار مقاومت مي کند؛ هدف از عبادت تربيت و پرورش روح و جان ماست؛ غرض پديد آوردن قدرت هاي روحي است که سرچشمه آنها عبوديت و بندگي است؛ مقصود رفع تيرگي هاي دروني از صفحه اول و نوراني شدن آن به انوار ملکوت و آمادگي جان انسان براي پذيرش تجليات حق و تابش نور عشق الهي است[4] که:
گر نور عشق حق به دل و جانت افتد
بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوي
[1] نماز بهشت خلوت انس / ص 45.
[2] پرواز در ملکوت / ص 5.
[3] سوره دخان / آيه 38.
[4] پرواز در ملکوت / ص 6.
عمق و عظمت نماز
ما هر چه درباره ي نماز بيشتر مطالعه مي کنيم بيشتر به عظمت نماز و عقب ماندگي خودمان پي مي بريم. وقتي انسان وارد مسئله نماز مي شود و آيات و آثار نماز را مي بيند ملاحظه مي کند که نماز سکوي پرش يک مسلمان به جانب خداست و سکوي آغاز حرکت ديني و اسلامي و الهي است و هر کمالي بخواهد نصيب انسان بشود، حتما و بدون ترديد بايد از نماز شروع بشود. نمازي که معراج مؤمن تعبير شده است. «لم تقولون ما لاتفعلون»
اين نماز يک حرکتي است که مي خواهد همه حرکت ها را تنظيم بکند، مي خواهد وسيله اي بشود که تمام کارها به نتيجه برسد. «اذا قبلت قبل ما سويها و اذا ردت رد ما سويها» يعني محور همه کارها نماز است اگر اين به ثمر رسيد و به نتيجه رسيد همه ي کارها به نتيجه مي رسد، اگر اين به نتيجه نرسيد هيچ کاري به نتيجه نمي رسد و اما از بس در مرحله ي ابتدايي قضيه مانده ايم، اصلا به قدم دوم و سوم نرسيده ايم هميشه بايد حرف بزنيم که بايد نماز خواند و يا روي آداب ظاهري نماز، تکيه مي کنيم بايد به جماعت خواند بايد اول وقت خواند بايد در مسجد خواند اين چيزهاي خيلي ابتدايي کار نماز است در صورتي که نماز مسئله اي است که بشر را به خدا مي رساند. معراج مؤمن است. نماز عاملي است که مي خواهد انسان را به هدف خلقت خودش برساند. خلقت را معني دار کند اين موجود انساني الهي را به ثمر برساند براي اين هدف اين مقدار کافي نيست، يعني نماز اول وقت بخوان جماعت بخوان در مسجد بخوان آداب ظاهريش را رعايت کن. همه اين کارها را هم که انجام دهي، تا قدم دوم و سوم را بر نداري آن نتيجه را نمي گيري.[1] .
قرآن با صراحت مي فرمايد: «ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنکر»، جلوي فحشاء و منکر را مي گيرد يعني نمي شود يک کسي هم نماز بخواند هم يک منکري به جا بياورد خوب وقتي آدم ببيند که کساني نمازي به جا مي آورند و باز هم منکراتي دارند حتما بايد گفت که اين نماز نيست ولو مسقط تکليفي باشد در حدي که کسي را در صف تارکين نماز نبرند اين هست اما چيزي که خدا خواسته و چيزي که مي خواهد موتور محرک دين و احکام باشد اين نيست.
آري ترک نماز، شهوت و لذت نيست، بلکه استخفاف و بي اعتنايي به فرمان خداست و اين علت و سبب کفر اوست و به همين مطلب در روايات و وسائل الشيعه و ابواب رحمت تصريح شده است.[2] .
[1] صلوة الخاشعين / آيت الله شهيد دستغيب / ص 121.
[2] ارکان دين / حاج شيخ علي نمازي شاهرودي / ص 53.
فضيلت و شرافت نماز
ذات مقدس پروردگار مي فرمايد: «و اقم الصلاة طرفي النهار و زلفا من الليل ان الحسنات يذهبن السيئات»[1] يعني اقامه کن نماز را دو طرف روز و شب، به درستي که حسنات، گناهان را از بين مي برند.
در تفسير برهان ذيل اين آيه ي شريفه، رواياتي از کافي و غير آن کرده، که مفاد آنها اين است که نمازهاي پنجگانه ي يوميه حسناتي مي باشند که گناهان مابين نمازها را از بين مي برند و پاک مي کنند يعني نماز ظهر کفاره ي گناهان از صبح تا ظهر، و نماز عصر کفاره ي گناهان مابين ظهر و عصر و نماز مغرب کفاره ي گناهان ما بين عصر و مغرب است. و اين نمازها به منزله ي نهر جاري بر در خانه ي شخص است، پس همانطوري که شخص در شبانه روز اگر پنج مرتبه با آب، بدن خود را بشويد کثافتي بر او باقي نخواهد ماند؛ بدين منوال نماز پليدي هاي گناه را محو مي نمايد. در روايتي امام محمد باقر (عليه السلام) فرمودند: هنگامي که بنده ي مؤمن مشغول نماز شود، خداوند به او نظر لطف فرمايد تا آنکه تمام کند و رحمت، او را از بالاي سرش تا افق آسمان فراگيرد و نيز ملائکه تا افق آسمان اطراف او را بگيرند و خدا ملکي به او موکل گرداند که به او بگويد: «نماز خواننده آگاه باش! اگر بداني چه کسي به تو نظر دارد و با که راز و نياز مي کني، متوجه غير نخواهي شد و از جاي خود دور نگردي.»
امام صادق (عليه السلام) فرمود: «هر که خداوند از او يک نماز قبول کند او را عذاب نفرمايد و هر کس از او يک حسنه قبول فرمايد عذابش نکند.»
و نيز آن حضرت مي فرمايد: «کسي که دو رکعت نماز بخواند و بداند آنچه را که در نماز مي گويد نماز را تمام کند، و حال آنکه بين او و خدا گناهي باقي نباشد.[2] »
ارزش حياتي و اثرات معنوي نماز به حدي است که حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايد: «الصلوة عمود الدين»؛ نماز ستون دين است. اگر کسي عمدا نماز را ترک کند دين خود را خراب کرده است.
و نيز رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: «الا ان الصلوة مأدبة الله في الارض قد هناها لاهل رحمته في کل يوم خمس مراته» نماز سفره گسترده خداي متعال در روي زمين است که آن را روزي پنج بار براي اهل رحمتش گوارا قرار داده است.
اهميت و فضيلت نماز به حدي است که وقتي مردم طائف، ضمن شرايط خود براي پذيرش اسلام از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) خواستند آنان را از نماز معاف دارد، فرمودند: «اما الصلوة فانه لاخير في دين لاصلوة فيه» يعني، اما نماز همانا در ديني که نماز نداشته باشد خيري نيست.
در روايتي آمده است «اگر نمازگزار بداند تا چه حد جلال خداوند او را فرا مي گيرد، مايل نخواهد بود که سر از سجده بردارد». و پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) در پاسخ کسي که درباره ي نماز پرسيده بود فرمودند: «نماز از راه هاي دين و راه پيامبران و موجب خشنودي و رضاي پروردگار است، نماز براي نمازگزار وسيله ي دوستي فرشتگان و هدايت و ايمان و نور معرفت و برکت در روزي و آسايش تن و ناخشنودي شيطان، و همچون سلامي در برابر کافران و موجب اجابت دعا و پذيرش ساير اعمال است نماز براي مؤمن توشه اي براي آخرت و شفيعي هنگام مرگ و همدمي در قبر، بستري براي تن او و پاسخي در برابر فرشتگان سؤال و جواب در قبر است.
نماز بنده ي خدا در قيامت، نجات دهنده است بر سر او، نوري بر صورت او و لباسي بر امام او و حائلي است ميان او و دوزخ و حجتي است بين او و پروردگار (عزوجل) و موجب نجات تن است از آتش و جواز عبور بر صراط و کليد بهشت و کابين حوريان و بهاي بهشت جاويد است، با نماز، بنده به درجات عالي مي رسد چرا که نماز تسبيح و تهليل و تمجيد و تقديس و ذکر و دعاست.[3] .
اصولا نماز شکر و سپاس به پيشگاه خداي بزرگ است[4] خدايي که همه ي پديده ها از او و هستي همه ي آفريدگان به هستي اوست، نعمت هايي که به ما ارزاني داشته در شمار نمي آيند و نماز سپاس ناچيزي است بر نعمت هاي خداوند و ما نبايد ناسپاس باشيم. خداوند بزرگ شايسته ستايش و بندگي مي باشد چنانکه اميرمؤمنان علي (عليه السلام) در دعاي خويش مي فرمايند که «خدايا ترا از بيم دوزخ و به شوق بهشت عبادت نمي کنم، ترا شايسته ستايش و سزاوار پرستش مي دانم و عبادت مي کنم»
در کتاب آسماني قرآن، کمتر عبادتي مانند نماز مورد اهميت قرار گرفته است تا آنجا که تقريبا در 104 مورد کلمه «صلوة» با مشتقاتش آورده شده و در 15 مورد امر به آن شده است.[5] و اگر به واژه ي ديگري غير از «صلوة» که بيان گر معناي نماز است توجه کنيم معلوم خواهد شد که نماز چقدر بار معنوي دارد. در آيه 143 سوره بقره مي خوانيم: «و ما کان الله ليضيع ايمانکم» اگر قبله شما از بيت المقدس به جانب کعبه تغيير يافت، گمان نکنيد نمازهاي قبلي شما از اعتبار افتاده است مي بينم که در اين آيه از نماز به ايمان تعبير شده است و در سوره هود آيه 115- 114 و سوره حجر آيه 99- 98- 97 و سوره طه آيه 130 و سوره ق آيه 40- 39 و سوره ي طور آيه 49 و 48 و سوره ي تنزيل آيه 10- 9- 8 و سوره انسان آيه 25- 24 تمام راجع به «صبر» و «صلوة» است.[6] .
خداوند در قرآن سوره فاطر آيه 15 مي فرمايد:
«يا ايها الناس انتم الفقراء الي الله و الله هو الغني الحميد» اي مردم شما همه به خدا فقير و محتاجيد و تنها خداست که بي نياز و غني با لذات و ستوده صفاتست» نماز يعني اين قطره کوچک خرد بي مقدار وجود خويش را به درياي لطف او متصل مي کند از فقر خويش بگذريم و به غناي او ارتباط پيدا کنيم.
در اهميت نماز همين بس که علي (عليه السلام) در ميان نبرد صفين و امام حسين (عليه السلام) در ظهر عاشورا دست از جنگ کشيدند و به عشق الهي به نماز ايستادند و کسي به حضرت علي (عليه السلام) ايراد گرفت، وي فرمود: ما براي همين مي جنگيم تا مردم اهل نماز باشند و به سيدالشهداء در زيارتنامه اش خطاب مي کنيم که: گواهي مي دهم که تو نماز را برپا داشتي «اشهد انک قد اقمت الصلاة» و از اهميت آن کلام قرآن است که مي فرمايد «الا بذکر الله تطمئن القلوب» يعني آگاه باشيد که حضور و ياد خدا در «نماز» موجب اطمينان و آرامش دل و اقرار قلب انسان است و انسان نمازگزار را از ارتکاب جرائم و معاصي باز مي دارد.
از شرف و مزيت نماز بر ساير عبادت ها همين بس که خداوند در دو جاي قرآن ذکر کرده و قرآن را سيزده نام نهاده: صلوة- قنوت- تسبيح- ذکر- کتاب- رکوع- سجود- حمد- استغفار- تکبير- حسنات- قرآن- باقيات.
و پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: نماز معراج مؤمن است و علماء گفته اند: نماز را هفت کرامت است: هدايت، کفايت، کفارت، رحمت، قربت، درجت، مغفرت.
[1] هود / 114.
[2] ارکان دين / حاج شيخ علي نمازي شاهرودي / ص 56.
[3] اسرار نماز / شهيد ثاني / ترجمه علي اکبر مهدي پور.
[4] راز نماز براي جوانان / محسن قرائتي / ص 41.
[5] پرواز در ملکوت / امام خميني (ره) / ج اول / ص 9.
[6] نماز بهشت خلوت انس / از مقالات اجلاس نماز / ص 3 و 5.
سيماي نماز در آئينه ي وحي
در ميان اعمال عبادي نماز برجستگي و درخشندگي خاصي دارد و جلوه ي روشن تر عبادت و پرستش خدا به حساب مي آيد اوصاف نماز، فلسفه و حکمتش، فايده و آثارش، شرايط و آدابش، مکان و زمانش در آيات و روايات بسياري آمده که پرداختن به آنها بسي طولاني خواهد شد به همين قدر اکتفا مي کنم که بگويم نماز بزرگترين عبادت و مهمترين سفارش انبياء و پيمان خدا با مردم و وسيله شکر و سپاس از نعمت هاي الهي، ستون دين، کليد بهشت، وسيله سنجش مردم و از بين برنده گناهان و پاک کننده دل و جان انسان، اولين سؤال در قيامت، زنده نگه داشتن آيين توحيدي حضرت ابراهيم (عليه السلام) و سنت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم)، کوبنده شيطان و مأيوس کننده اوست.
پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرموده است، همين که انسان در نماز به غير خدا توجه مي کند خداوند به او خطاب مي کند: به چه کسي توجه داري؟ آيا پروردگاري جز من سراغ داري؟ آيا جز من، مراقب و ناظري در کار است؟ آيا به بخشنده اي جز من دل بسته اي؟... اگر توجه به من داشته باشي من و فرشتگانم به تو توجه داريم. حضرت عيسي در گهواره مي گويد: خدايم مرا به نماز و زکات توصيه کرده است. آري حضور شاکرانه و عابدانه در برابر پروردگار دل پاکي مي خواهد و نيتي خالص! حضرت موسي کليم الله براي اولين بار طنين دلرباي صداي معشوق را بدين گونه شنيد: «يا موسي... انني انا الله لا اله الا انا فاعبدني و اقم لصلوة لذکري» اي موسي! منم خداي يکتا، خدايي جز من نيست، پس مرا اطاعت کن و در مسير عبادت من قرار گير و نماز را به خاطر ياد من به پاي دار.
نقش نماز در بازسازی معنوی انسان علی الخصوص دانشجویان
نماز و آثار آن
«رب اجعلني مقيم الصلوة و من ذريتي»[1] .
«فاذا قضيتم الصلوة فاذکروا الله قياما و قعودا و علي جنوبکم، فاذا اطمأننتم فأقيموا الصلوة ان الصلوة کانت علي المؤمنين کتابا موقوتا»[2] .
«اتل ما اوحي اليک من الکتاب و اقم الصلوة، ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنکر، و لذکر الله اکبر، و الله يعلم ما تصنعون»[3] .
«في جنات يتساءلون عن المجرمين ما سلککم في سقر قالوا لم نک من المصلين»[4] .
«حافظوا علي الصلوات و الصلوة الوسطي و قوموا الله قانتين»[5] .
«يا ايها الذين آمنوا اذا نودي للصلوة من يوم الجمعه فاسعوا الي ذکر الله و ذروا البيع ذلکم خير لکم ان کنتم تعلمون»[6] .
عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم): «جعل الله جل ثناؤه قرة عيني في الصلوة و حبب الي الصلوة کما حبب الي الجائع الطعام، و الي الظمآن الماء، و ان الجائع اذا اکل شبع و ان الظمآن اذا شرب روي و أنا لا أشبع من الصلوة»[7] .
عنه (صلي الله عليه و آله و سلم): «لايزال الشيطان هائبا لابن آدم ذعرا منه ما صلي الصلواب الخمس لوقتهمن، فاذا ضيعهن اجترا عليه فادخله في العظائم»[8] .
عنه (صلي الله عليه و آله و سلم): «من صلي الخمس، کفر الله عنه من الذنوب ما بين کل صلاتين، و کان کمن علي بابه نهر جار يغتسل فيه خمس مراب لا تبقي عليه من الذنوب شيئا الا الموبقات التي هي جحد النبوة او الامامه او ظلم اخوانه المؤمنين...»[9] .
عن رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم): «ان الله يستحيي من عبده اذا صلي في جماعة ثم ساله حاجة ان ينصرف حتي يقضيها»[10] .
عن الباقر (عليه السلام): «اعلم ان اول الوقت ابدا افضل، فعجل بالخير ما استطعت، واحب الاعمال الي الله عزوجل ما داوم العبد عليه و ان قل»[11] .
عن الرضا (عليه السلام): «الصلوات المفروضات في اول وقتها اذا اقيم حدودها، اطيب ريحا من قضيب الآس حين يؤخذ من شجره في طيبه و ريحه و طراوته، فعليکم بالوقت الاول»[12] .
عنه (عليه السلام): في خطاب لقزاز: «و لاتؤخرن الصلوة عن اول وقتها الي آخر وقتها من غير علة، عليک ابدا باول الوقت.»[13] .
عن النبي (صلي الله عليه و آله و سلم): «ان العبد اذا تخلي بسيده في جوف الليل المظلم و ناجاه اثبت الله النور في قلبه»[14] .
[1] سوره ابراهيم (14) / آيه 40.
[2] سوره نساء (4) / آيه 103.
[3] سوره عنکبوت (29) / آيه 45.
[4] سوره مدثر (74) / آيه 43- 40.
[5] سوره بقره (2) / آيه 238.
[6] سوره جمعه (63) / آيه 9.
[7] مکارم الاخلاق / ج 2 / ص 366.
[8] وسائل الشيعه / ج 4 / ص 111 / ح 4646.
[9] مستدرک الوسائل / ج 3 / ص 16 / ح 2901.
[10] همان / ج 5 / ص 227 / ح 34.
[11] الکافي / ج 3 / ص 274 / ح 8.
[12] ثواب الاعمال / ج 1 / ص 58 / ح 1.
[13] بحارالانوار / ج 83 / ص 21 / ح 83.
[14] امالي الصدوق / ص 230 / ح 9.
نماز و اثرات فردي و اجتماعي آن
با اينکه به عقيده بعضي ها جز يک عمل تعبدي و هدف زاهدان و راهبان نيست، اما بررسي آداب[1] ، شرايط و مضامين اين عبادت بزرگ نشان مي دهد که آن غير از يک امر تعبدي عاملي مهم براي اصلاح نفس فردي و کنترل نظامات اجتماعي است. آثار و اسرار نماز در کليه مراحل زندگي فردي مي تواند مشهود باشد که اينک به بررسي پاره اي از آنها مي پردازيم.
[1] از جمله نکاتي که در نماز بايد رعايت شود و جزء نکات مهم محسوب مي شود: 1- حضور قلب 2- تعظيم 3- هيبت و خوف 4- اميد 5- حيا و... مي باشد.
تأمين نياز دروني و رواني انسان
انسان براي راهيابي به زندگي انسان از يأس و افسردگي به يک عامل مهارکننده نيازمند است که روح او را در کنترل قرار دهد و از انحراف بر حذر دارد و به تعاون و نوع دوستي و عاطفه و محبت سوق دهد. بسياري از روان شناسان و کارشناسان تربيتي معتقدند که اين نيرو از منبع اعتقاد ديني نشأت مي گيرد.
هنري لنک بعد از مطالعه بر روي بيش از ده هزار انسان افسرده مجرم و تبهکار مي گويد: اينک بخوبي اهميت اعتقاد ديني را در زندگي انسان درک مي کنم و از ميان تمامي آزمايشات اين نتيجه مهم را يافته ام که «هر کس به دين و اعتقاد ديني گردن نهد يا با عبادت کده اي در ارتباط باشد از شخصيت والاتري برخوردار است و در مقايسه با آن کس که ايماني ندارد و با عبادتي در تماس نيست، کرامت خاصي دارد.
يک مرکز بهداشتي رواني در دانشگاه سنت لوئي آمريکا در کتابي تحت عنوان «عوامل فراموش شده در بهداشت رواني» مي نويسد: کساني که هفته اي يک روز به کليسا مي روند از مشکلات رواني کمتري برخوردارند.
کندي مي گويد: آمريکا آينده دردناکي پيدا خواهد کرد چرا که جوانان غرق شهوتند و ديگر حاضر نيستند وظايفي را که به آنان محول مي گردد بخوبي انجام دهند.
استاد مطهري نيز در موارد متعدد اين نياز دروني و رواني را متذکر شده اند.
نماز شرط قبولي اعمال
بدان که نماز شرط قبولي اعمال است؛ اگر قبول شد تمام اعمال انسان قبول مي شود و اگر خدايي ناکرده رد شد، هيچ عملي حتي اگر جهاد و مبارزه سخت در راه خدا باشد، قبول درگاه حضرت ابديت نمي شود. پس بايد ديد در انجام اين فريضه که انجام آن شرط مسلماني و ترک آن به منزله کفر به خداست چگونه عمل مي کنيد و چقدر در انجام آن با حضور قلب کامل و خاطر آسوده کوشا هستيد و به چه ميزان ذهن را از مسائل گوناگون در نماز دور مي کنيد و متوجه نيايش با خداوند مي شويد؟ و سپس سعي کنيد در هنگام خواندن نماز طوري عمل نکنيد که نماز شما به خودتان برگردانده شود و نماز در پيشگاه خداوند از شما شکايت کند و آن کساني که نه تنها نماز نمي خواندند بلکه در نمازشان سستي و بي مبادلاتي به خرج داده اند وعده ي خداوند عزيز و بزرگوار براي آنها «ويل الجهنم» است. و وعده ي خداوند حق و حتم است.
قال رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) «رکعتان مقصدتان في تفکر خير من قيام ليلة و القلب ماه» دو رکعت نماز متوسط حال که با فکر و انديشه انجام گيرد بهتر است از يک شب به عبادت ايستادن در حالتي که قلب از انديشه عبادت غافل باشد.
قال الصادق (عليه السلام): «لاتنال شفاعتنا من استخف بصلوته»
نماز وسيله کمال انسان
نماز عشقبازي با خدا و انس با اوست که سرچشمه همه کمالات است.
امکان ندارد انساني انسان کامل[1] بشود بدون عبادت و پرستش. در نظام هاي ارزش هاي اسلامي- ارزش ارزش ها «عبادت» است اما عبادت اسلامي و عبادت با شرايط.
قرآن به ما گفته است که نماز آن وقت نماز است که اثرش هويدا باشد، اثر خود را نشان دهد، خصلت نماز درست اين است که انسان را از کارهاي زشت باز مي دارد اگر ديدي نماز مي خواني و در عين حال معصيت مي کني بدان که نمازت نماز نيست پس نمازت را اصلاح کن.
[1] توضيح مستدل رجوع شود به سيري در نهج البلاغه / 239.
آثار اجتماعي نماز
دوستي و پيوند دوستانه مردم با يکديگر: گر چه بهتر است انسان غيرخدا را در ذهن نداشته باشد اما اسلام به منظور تقويت روحيه اجتماعي بودن مسلمانان همگامي و همدلي را در قالب عبادت به آنان ياد داده است براي مثال در نماز از خدا مي خواهيم همه ما را به راه راست هدايت کند.
2) وحدت و همبستگي: خداوند به منظور وحدت مسلمانان به آنان دستور داده است که رو به قبله نماز بخوانند تا بدانند که همه بايد در يک جهت و رو به يک قبله باشند. شرکت در مراسم مذهبي و نماز جماعت و نماز جمعه سبب وحدت مي شود.
3) حل مشکلات و کمک به نيازمندان: مسلمانان با شرکت در نماز جماعت و در مسجد با يکديگر، ارتباط برقرار مي کنند و با مشکلات يکديگر باخبر مي شوند و همفکري و همکاري در حل مشکلات دارند.
4) عبادت: ضامن اجراي قوانين اجتماعي است، با اعتقاد به خدا، احکام و دستورات او در زمينه اخلاق ديگر قوانين رعايت مي شود.
5) برقراري عدالت اجتماعي
6) دفع بلا: امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند: خداوند بوسيله شيعيان نمازگزار بلا را از شيعيان بي نماز دور مي کند. اما اگر همه نماز را ترک مي کردند همه هلاک مي شدند.
7) اصلاح امور: پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند: نماز ستون دين است، اگر نماز را به درستي بخوانيد همه چيز اصلاح مي شود.[1] .
8) دستيابي به وقار اخلاقي و شخصيتي: نمازگزار با توجه به مفاهيم والا و بلندي که همواره به خود الهام و تلقين مي نمايد و طمأنينه و آرامشي که در پرتو ذکر خدا کسب مي کند، به وقار و شخصيتي دست مي يابد که مي تواند در پستي و بلندي هاي زندگي نوسانات روحي خود را مهار نمايد. در خطبه شيواي حضرت زهرا (عليها السلام) به بررسي فلسفه اعمال عبادي پرداخته و در جمع زنان مدينه چنين مي فرمايد: «نماز را واجب گردانيد تا انسان ها را بوسيله آن از تکبر منزه فرمايد».
علت تأثير نماز در شخصيت انسان اين است که نمازگزاران قلبي مطمئن دارند، اطميناني به بزرگتر بودن خداوند از همه تعلقات و جاذبه ها، از همه افراد و شخصيت ها، از همه قدرت ها و امکانات نمازگزاران خود را وابسته به چنين منبع قدرتي مي داند که جهانيان در قبضه قدرت اويند و پرورش يافته او که در عين قدرت، رحمان و رحيم است و حکومتش به چند روزه دنيا محدود نمي گردد بلکه مالک روز قيامت نيز مي باشد اين طمأنينه قلبي که در قالب اذکار نماز از نماز مصلي برمي خيزد و وقار شخصيتي و آرامش رواني او را تضمين مي نمايد.
9) استواري ايمان و استقامت: هر سپاه و سازماني براي الهام استقامت و ثبات، سرودي را به سربازان و پيروان خود مي آموزد که هر صبحگاه و شامگاه اين سرود، پايداري و مقاومت را در جان هاي آنان به هيجان آورد و عزم و اراده آنان را آهنين سازد. سپاه هستي و ذراتي که به ظاهر خاموش و بي صدا مي نمايد سرود پايداري در اطاعات از آفريننده را به هر صبح و شام مي سرايند. انسان ها نيز به عنوان محور نظام خلقت، همنوايي با ساير ذرات وجود، صبح و شام خود را با سرودن سروش ستايش و سپاس و اعلام وفاداري در اطاعت از خالق هستي آفرين طي مي کنند.
10) زنگ رهايي از خود مشغولي و هشدار گذشت عمر: فرو رفتن در دنيا و گرفتاري هاي زندگي، حساب شب و روز و چگونگي گذشت عمر را از خاطر انسان مي برد و در اين ميان انسان، نيازمند به مذکر است که گذشت ساعات و تقاطع عمر و شبانه روز را به او يادآور مي شود.
11) احساس قدرت و عزت: نماز با آنکه احساس تواضع و فروتني را در انسان بر مي انگيزد و به هيچ وجه به نمازگزار اجازه نمي دهد در خود احساس ذلت و فرومايگي داشته باشد. نماز انسان را به قدرت لايزال الهي متصل مي گرداند و از اين جهت در انسان احساس قدرت و عزت را بر مي انگيزد.
[1] روزنامه اطلاعات / ص 8 / مورخه 27 / 2 / 80.
نماز و جبران گناه
خداوند متعال با بياني سراسر مهر در قرآن کريم مي فرمايد:
«دو طرف روز خود را با نماز تزئين نما و شبانگاه نيز به اقامه آن برخيز چرا که [اين] کار نيکو، گناهان را از بين مي برد.»
و نيز پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در اين خصوص مي فرمايد:
«آنگاه که نماز را اقامه کردي و توجه خداي متعال يافتي و سوره ي حمد يا سوره ديگري از سوره هاي قرآن را قرائت نمودي سپس به رکوع رفتي و رکوع و سجود را کامل بر جاي آوردي و تشهد و سلام را انجام دادي، خداوند متعال همه گناهاني را که بين نماز قبلي و اين نماز انجام داده اي مي بخشد.»
«روح انسان بوسيله نماز از ناپاکي گناه روزانه پنج نوبت شستشو داده مي شود و مي فرمايد قسم به آن کس که مرا به پيامبري برگزيده است. از وقتي که انسان وضو گرفتن را آغاز مي نمايد گناهان او فرو مي ريزد و آنگاه که به نماز مي ايستد و با توجه، با خداي خود سخن مي گويد همانند روزي که از مادر متولد گرديده است از گناهان بيرون مي آيد.»
نماز معجوني است که اگر آدمي نسبتش را با خدا ياد کند آن نجاست هاي کبري که برايش پيدا مي شود خواهي کبر در آنها پيدا نمي شود خلاصه کبر منشأش غفلت از شئون الهي و مأموران غيبي است و علاجش نيز توجه به عظمت حق و مقهوريت خود است نماز باعث مي شود که آدمي از مرض کبر پاک گردد و در وادي عبوديت افتد و کبريايي، کثافتي است که شيطان را رانده اين درگاه کرد در آدمي هم وجود دارد و چاره اي نيست جز اينکه پاک گردد و تنها عامل مطهرش نماز است و جبران اين عامل که مؤثر در ارتکاب گناه است را به عهده داد.
جاذبه هاي گوناگون و نفس انساني موجب بروز اشتباهات و گناهان پياپي مي گردد اين طغيان و سرکشي اگر بدون تدارک و انعطاف ادامه يابد هر گونه اميدي را نسبت به آينده منتفي مي نمايد و فاصله را لحظه به لحظه با خدا بيشتر مي کند و انسان را مستحق عقاب و غضب مي گرداند.
اگر چه انسان جاهلانه و بي اعتنا، دوري از درياي رحمت حق را انتخاب مي کند اما هرگز خداوند به چنين جدايي قهرآميزي رضايت نمي دهد و او را بر سر سفره آشتي فرا مي خواند و در قالب نماز به گفتگوي محبت آميز با خود دعوت مي کند.
نماز و تحرک
اسلام از مردم تحرک و هيجان معنوي مي خواهد شعار «عجلوا بالصلوة» و «فاسعوا الي ذکر الله» يعني بايد به هنگام نماز با صداي مقدس اذان در جامعه مسلمين، تحرک و تصميم خاصي را بوجود آورد. بايد کارها تعطيل، تفرق ها به وحدت تبديل و غفلت به ذکر و ياد خدا تبديل شود.
پرورش و تمرکز ذهن
مي دانيم اضطرابات فکري و تنش هاي رواني از بيماري هاي مهلکي است که بشريت امروز را تهديد مي کند روانکاوان و دانشمندان مي کوشند تا راه هاي کاهش اين اضطراب را پيش بيني کنند و مي گويند: مکان هايي براي مطالعه و تحقيق بايد در نظر گرفته شوند که از آرام ترين و مطبوع ترين و دل انگيزترين مکان ها باشد تا امکان تمرکز ذهن و رفع نگراني را فراهم سازد. يکي از روان شناسان مي گويد: «فرق نوابغ و افراد عادي در اماکن تمرکز ذهن و قواي عقلاني است نه در توانمندي و ساير صفات فکري.»
نماز يوميه، پنج نوبت فکر را در مدار تمرکز قرار مي دهد و پرورش تمرکز ذهن را آسان مي کند. براي اين منظور دستور داده شده است که در نماز از هر کاري که موجب پراکندگي ذهن و عدم تمرکز مي شود پرهيز شود. حال اگر با قوت و تسلط، ذهن خود را در مسير معنويت قرار دهيم تمامي نقش و آثار تمرکز ذهن در يافته هاي معنوي و رشد روحي ما ظاهر مي گردد و در خارج از نماز ذهن ما انضباط قرار گرفتن در مدار مشخص را ملکه مي کند و آرامش و قرار خاصي مي يابد.
نماز، چاره ي بيماري غفلت
نماز از مهمترين سفارش هاي انبياء است که حضرت لقمان در اهميت آن به فرزندش مي گويد: «نماز داروي نسيان وسيله ذکر خداست و ترک کردن آن يعني قطع کردن رابطه با آفريدگار که عواقب تلخي دارد[1] .»
هر ساعت از روز و شب که بر انسان مي گذرد، معمولا ميل به دنيا در او بيشتر و غفلتش از آخرت زيادتر مي گردد و در نتيجه زنگار قلبش سخت تر مي شود. لذا خداي مهربان توسط پيغمبر گرامي (صلي الله عليه و آله و سلم) خود معجوني قرار داد که به واسطه عمل کردن به آن آيينه دل صيقلي شود و از معرفت و ايمان در آن بتابد و از بيماري هاي قلبي که عمده آنها غفلت است شفا يابد و آن معجون نماز است که مرکب از افعال و اقوال و شروط ظاهري و باطني است و بديهي است نتيجه مهم از نماز بدون حضور قلب حاصل نخواهد شد.
«و انها لتحت الذنوب حت الورق»[2] يعني نماز گناهان را مانند ريزش برگ درختان مي ريزد.
چنان که برگ ريزد از درختان
نماز آن گونه مي ريزد گناهان
«و تطلقها اطلاق الربق» يعني همانند باز شدن گره ها گناهان را مي شکافد.[3] .
[1] اسرار نماز / شهيد ثاني.
[2] نهج البلاغه / فيض الاسلام / خطبه 190.
[3] همان.
اخلاص و راه رسيدن به آن توسط نماز
کمياب ترين گوهرها اخلاص است يعني کاري را فقط و فقط براي خدا خالص ساختن و جز او را شريک وي نساختن در عبادت و نماز بايد قصد قربت کرد. حتي اگر گوشه اي از آن براي غير خدا باشد عمل باطل است و نزد خداوند غير مقبول است. اخلاص، بلندترين قله ايمان است و عمل بدون آن داراي آفت است و نابود شدني، نيت استوار و خالص باعث مي شود انسان هرگز سست و خسته نشود و به عجز و بن بست نرسد.
در خصوص راه رسيدن به اخلاص مي توان گفت خداوند ولي نعمت ماست و ياد کردن از نعمت هاي پروردگار خلوص مي آورد. راه ديگر اخلاص يا بي توجه به کوچکي و بي ارزش و گذرا بودن دنيا و جلوه هاي مادي آن است.
طبق آيات قرآني دنيا سرمايه اي است اندک، شکوفه اي است ناگشوده، کالايي است غرورآور و وسيله سرگرمي و غفلت است. دل را بايد خانه عشق به بزرگترين محبوب و با ارزش ترين هستي ساخت.
ترس از رسوايي هاي رياکاري، عامل ديگري در جهت کسب اخلاص است، آنکه چهل روز براي خدا خالص شود، فارغ التحصيل مکتب خودسازي است و به تعبير روايات: آنکه چهل روز خالصانه عمل کند چشمه هاي حکمت از قلبش بر زبانش جاري مي شود.[1] .
اخلاص، ثمره ي يقين است، اگر کسي ايماني از روي يقين به خدا و قيامت و بهشت و جهنم و حساب و کتاب داشته باشد جز براي رضاي حق تعالي عبادت و عمر نمي کند.
و از نشانه هاي اخلاص مي توان عدم توقع از ديگران و توجه به تکليف نه عنوان و عدم تأثير استقبال يا بي اعتنايي و يگانگي ظاهر و باطن را نام برد.[2] .
[1] جامع السعادات / ج 3 / ص 404.
[2] نهج البلاغه / نامه 26 «حضرت علي (عليه السلام) يگانگي ظاهر و باطن و نهان و آشکار را امانت الهي و عبادت خالص ياد کرده است».
اسرار و حکمت هاي نماز
1) ياد خدا: «اقم الصلوة لذکري» نماز را براي ياد من بپا دار.
2) مصونيت از گناه: «ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنکر»[1] به راستي که نماز از فحشاء و منکر باز مي دارد.
3) استقامت در برابر شدائد: «و استعينوا بالصبر و الصلوة» و از صبر و نماز استمداد بجوئيد.
4) رمز وحدت: «و ارکعوا مع الراکعين» که به بعد اجتماعي نماز و نقش شگرف آن اشاره شده است.
5) ايجاد تعلم: دقت عجيب و شگفت انگيزي که در مورد اوقات نماز در آيين مقدس اسلام به کار رفته، هر انسان صاحب رشدي را به اهميت تعلم در زندگي متوجه مي کند و انسان را متعلم بار مي آورد به رعايت تعلم در تمام شئون زندگي وا مي دارد.
6) ايجاد بهداشت و سلامت انسان[2] : گر چه پاکي و طهارت در نماز بيشتر ناظر بر بعد روحي و معنوي انسان است چنانچه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند «اگر در خانه يکي از شما نهري باشد و هر روز پنج بار خود را در آن بشوئيد آيا از آلودگي چيزي در بدن شما باقي مي ماند؟ گفتند: نه! فرمود: نماز مثل همان نهر جاري است «هر گاه شخص نماز مي گزارد از گناه پاک مي شود» ولي با توجه به آداب مقدماتي نماز مانند وضو و غسل و لزوم طهارت بدن و لباس در نماز، نمازگزار ناگزير از نظافت و پاکيزگي ظاهر نيز برخوردار مي شود که در سلامت و بهداشت او تأثير بسيار دارد.
7) درمان اخلاقي: چون بشر در معرض آفات اخلاقي و بيماري هاي رواني است خداوند بوسيله نماز و زکات ها و روزه ها، بندگان مؤمن خود را از اين آفات حراست و نگهباني مي کند و نماز دست ها و پاها را از گناه باز مي دارد و چشم ها را از خيرگي بازداشته و به آنها خشوع مي بخشد، نفوس را آرام مي گرداند، دلها را متواضع مي نمايند و باد دماغ را زايل مي سازد.[3] .
[1] سوره 29 / آيه 40.
[2] يکي از اساتيد دانشگاه پزشکي دانشگاه اسکندريه رساله پايان نامه دکتراي خود را به بررسي تأثير شگفت انگيز نماز در صيانت از بيماري هاي عضلاني از جمله بيماري فراخي پا، اختصاص داده و کتابي در اين ارتباط تدوين نموده است که در آن بطور مبسوط آثار طبي نماز بر عضلات پا مورد بررسي قرار گرفته است.
[3] سيري در نهج البلاغه / ص 97.
تقواي قلب مطلوبست، نه صورت
مهم تقواي قلب شماست و تقرب بوسيله اخلاص که داعي شماست بر تعظيم امر خدا، يعني آنچه شما را وا مي دارد که دستور خداوند را بزرگ بشماريد و به اطاعتش به سوي او تقرب جوئيد همان تقواي دل هايتان است که به برکت آن هر کار خير مورد قبول واقع مي شود، از جمله خيرات بلکه عمده آن نماز است که اگر با تقواي قلب همراه نباشد، نتيجه اي مهم بر آن مترتب نيست.
بنابراين مهم در نماز، توجه قلبي است نه مجرد افعال و اقوال. از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت است که مي فرمايند: خداوند به دل هاي شما مي نگرد نه به صورت هايتان، با مراجعه به اخبار وارده[1] در اهميت حضور قلب در نماز، موجب اطمينان مي شود که اين مطالب مسلم بوده و هيچگونه شکي در آن نيست.
از حضرت رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت است که «عبادت کن خداي تعالي را چنانچه گويا او را مي بيني، و اگر تو او را نمي بيني او تو را مي بيند»[2] ، از اين حديث شريف استفاده «حضور قلب در نماز در دو مرتبه مي شود: يکي آنکه سالک مشاهد جمال جميل و مستغرق تجليات حضرت محبوب باشد بطوري که جميع مسامع قلب از ديگر موجودات بسته شده و چشم بصيرت به جمال پاک سازي ذي الجلال گشوده گرديد و جز او چيزي مشاهده نکند، بالجمله، مشغول حاضر باشد و از حضور و محضر نيز غافل باشد.
ديگر آنکه نازل تر از اين مقام است، آن است که خود را حاضر محضر ببيند و ادب حضور و محضر را ملحوظ دارد، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: اگر مي تواني از اهل مقام اول باشي عبادت خدا را آن طور بجا آور، و الا از اين معنا غافل مباش که تو در محضر ربوبيتي.
و البته محضر حق را ادبي است که غفلت از آن از مقام عبوديت دور است. و اشاره به اين فرموده است در حديثي که ابوحمزه ثمالي (رض) نقل مي کند: مي گويد: ديدم حضرت علي بن الحسين (عليه السلام) را که نماز مي خواند. عباي آن حضرت از دوشش افتاد. آن را راست و تسويه نفرمود تا آن که از نماز فارغ شد، سؤال کردم از سببش، فرمود: «واي بر تو، آيا مي داني در خدمت کي بودم»[3] ؟
و نيز از حضرت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) منقول است که «دو نفر از امت من به نماز مي ايستد در صورتي که رکوع و سجودشان يکي است و حال آنکه ميان نماز آنها مثل مابين زمين و آسمان است[4] ».
و فرمودند: آيا نمي ترسد کسي که صورت خود را در نماز بر مي گرداند صورت او چون روي حمار شود[5] و نيز فرمودند: «کسي که دو رکعت نماز بجا آورد و در آن به چيزي از دنيا متوجه نشود، خداي تعالي گناهان او را مي آمرزد[6] ».
از حضرت صادق (عليه السلام) منقول است که «جمع نمي شود اشتياق و خوف در دلي مگر آن که بهشت بر او واجب شود. پس وقتي نماز مي خواني، اقبال کن به قلب خود به خداي (عزوجل)، زيرا که نيست مؤمني که اقبال کند به قلبش به خداي تعالي در نماز و دعا مگر آن که قلوب مؤمنين را خداي تعالي به او اقبال دهد و با دوستي آنها او را تأييد کند او را به بهشت برد[7] ».
و نيز کليد همه ي اعمال و باب الابواب همه ي سعادت حضور قلب است پس هنگام نماز ما بايد به قلب خود بفهمانيم که عالم محضر مقدس حق است و حق تعالي حاضر در جميع امکنه و احياز است؛ و خصوصا نماز که اذن خاص حضور است و ميعاد مخصوص ملاقات و مراوده با حضرت احديت است پس چون قلب را مستشعر به عظمت و حضور کرديم ولو اينکه در اول امر با تکلف باشد، ولي کم کم قلب انس مي گيرد و اين مجاز، حقيقت پيدا مي کند. پس چون به آداب صوريه معامله با مالک الملوک و سلطان السلاطين قيام نموديم و ادب هاي حضوري ظاهري را بجا آورديم در دل نيز تأثير حاصل مي شود و قلب استشعار عظمت نمايد و کم کم به نتايج مطلوب انسان برسد و همينطور راجع به اشاره ي حب و عشق که آن نيز با تحصيل و رياضت حاصل مي شود.
بنابراين، در اول امر رحمت هاي صوريه و الطاف حسيه حق تعالي را به قلب وانمود بايد کرد و مقام رحمانيت و رحميت و منعميت را به قلب رساند تا کم کم قلب انس گيرد و از ظاهر و باطن اثر حاصل آيد و مملکت باطن از آثار جمال نوراني گردد و نتايج مطلوب حاصل شود و انسان اگر قيام به امر کند و جهاد در راه خدا نمايد، حق تعالي از او دستگيري فرمايد و او را از ظلمات عالم طبيعت به يد غيبي نجات دهد، و ارض مظلمه قلب او را به نور جمال خود روشن فرمايد و او را مبدل به سموات روحيه فرمايد: «و من يقترف حسنه نزدله فيها حسنا ان الله غفور شکور»
خلاصه اينکه نماز که مي خوانيم اگر با خلوص نيت و تقواي قلبي همراه نباشد علاوه بر اينکه نمازمان مورد قبول خداوند نيست هيچ آثاري روحي مثبتي هم براي ما ندارد و ما دچار عذاب وجدان خواهيم شد.
«و الذين يؤمنون بالاخرة يؤمنون به و هم علي صلاتهم يحافظون» يعني آنها که به آخرت ايمان دارند به آن ايمان مي آورند و بر نمازهاي خويش، مراقبت مي کنند[8] .
[1] رجوع به بحث «الصلوة و آثارها» در همين مقاله شود.
[2] بحارالانوار / ج 74 / ص 74- الروضه / باب 4 / حديث 3 - مکارم الاخلاق / ص 459.
[3] وسايل الشيعه / ج 4 / ص 688- کتاب الصلوة / باب 3 / حديث 6.
[4] بحارالانوار / ج 81 / ص 249- کتاب الصلوة / باب 16 / حديث 41.
[5] مستدرک الوسائل / باب 2 / حديث 20.
[6] منبع پيشين / حديث 13.
[7] وسائل الشيعه / ج 4 / ص 687- کتاب الصلوة / باب 3 / حديث 3.
[8] سوره ي انعام / آيه 92.
قبول نظم و انضباط در سايه نماز
فرد در هر يک از فعاليت هاي زندگي در صورتي در خور تحسين تلقي مي شود که رفتارش حساب شده و داراي نظم و ترتيب باشد اين امتياز بوسيله تمرين و دقت نصيب انسان مي گردد. انسان در برخي موارد بايد خود را به رعايت نظم در برنامه ها اجبار نمايد و الزاماتي را در برنامه به خود تحصيل کند تا به مرور زمان اين خصوصيت بصورت ملکه در ساير بخش هاي زندگي او جريان يابد.
استاد مطهري در اين مورد مي فرمايد: عبادت که مي خواهي بکني يک وقت مشخص و معيني دارد و دقيقه اش هم حساب مي شود مثلا اگر عمدا نماز صبح را يک دقيقه قبل يا بعد از طلوع آفتاب شروع کني نمازت باطل است اين وقت ها بايد کاملا رعايت شوند، آيا از نظر خداوند فرق مي کند که اين وقت باشد يا آن وقت؟ نه از نظر تو فرق مي کند. تو بايد با اين نماز تربيت شوي اگر شب يا نيمه شب هم بيدار بودي، بين الطلوعين بيدار شوي و نمازت را بخواني و نماز ظهر و عصر هم همين طور، بدين ترتيب نمازهاي يوميه روح نظم و انضباط را در انسان احياء مي کند.
نماز در روايات
در فروع دين پس از مسئله ولايت، مهمترين عبادات، نماز است چنانچه در کتاب شريف کافي است که معاوية بن وهب مي گويد: از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم از برترين چيزي که بندگان بوسيله آن به پيشگاه پروردگارشان نزديک مي شوند و از محبوبترين کار در نزد خدا چيست؟ حضرت فرمودند: پس از شناسايي خدا چيزي را برتر از همين نماز سراغ ندارم و آن آخرين وصيت پيامبران است[1] .
در روايات صحيح از امام محمدباقر (عليه السلام) آمده است: که اسلام بر پنج پايه بنا نهاده شده است.
نماز و زکات، حج، روزه و ولايت. زرارة بن اعين از شاگردان برجسته امام محمدباقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) که راوي حديث است سؤال مي کند از اين پنج مورد کداميک مهمتر است و امام مي فرمايد: ولايت مقدم است. اگر والي و حکومت اسلامي داشتيد همه چيز داريد. زرارة بن اعين مجددا مي پرسد: ولايت چيست؟ فرمودند: «الصلوة».
در خطبه ي 108 نهج البلاغه آمده است: بهترين چيزي که مردم با آن به توسط به خدا راه جسته اند و راه يافته اند، ايمان به خدا و رسول است که پايه اعتقادي است و جهاد در راه خدا که جهاد قله دين است. قله والايي و برتري اسلام است.
نماز «فانها الملة» نماز شريعت است، نماز دين است، پس در تعبير خدا، ايمان و در تعبير پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) عمود و در تعبير امام علي (عليه السلام) ملت است در نتيجه نماز، ايمان و شريعت و عمود دين است.
مروري در زندگي انبياء نشان مي دهد که در نظر آنها نماز مقدم بر همه چيز است، در سوره ابراهيم آيه 40 و 37 مي خوانيم: زن و فرزندم را در کنار کعبه رها کردم در آن مکان که چيزي نبود. من يک زن و يک فرزند کم سن و سال و کوچک را کنار کعبه رها کردم براي اينکه اقامه نماز کنند.
و نيز آمده است[2] : پروردگارا مرا «خليل خودت» و نسل مرا نمازگزار قرار ده و در مورد حضرت موسي (عليه السلام) هم در قرآن ذکر شده: موسي (عليه السلام) نماز را به پاي دار به ياد من، و در مورد پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده است: که ايستادن ايشان در نماز تا آنجا بود که پايش ورم مي کرد، هر گاه رسول خدا دچار سختي مي شدند به نماز مي پرداخت و به آن پناه مي برد[3] .
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در مورد نماز روايات فراواني را بيان فرموده اند:
بين مسلمان و بين کافر جز ترک نماز يا سستي در نماز چيزي نيست.
پيوسته شيطان فراري از مؤمن است، يعني مادامي که مؤمن مراقب نمازهايش باشد شيطان از او فرار مي کند نمازتان را ضايع نکنيد و خراب نکنيد به اين صورت که قرائتش و وقتش درست نباشد.
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) قسم مي خورد مي فرمايد: مسلماني که نمازش را کوچک بشمرد والله بر حوض کوثر بر من وارد نمي شود.
در کتاب مکارم الاخلاق و وسايل الشيعه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
کودک که سه ساله شد او را ياد بدهيد که هفت بار بگويد «لا اله الا الله»، سه سال و هفت ماه و بيست روزش که شد هفت بار بگويد «محمدا رسول الله»، در چهار سالگي که کامل شد هفت بار «صلي الله محمدا و آل محمد»، وقتي در پنج سالگي دست چپ و راستش را شناخت رو به قبله اش کنيد و سجده يادش دهيد، در شش سالگي رکوع و سجود را بياموزد، در هفت سالگي دست و صورت شستن و وضو را يادش بدهيد، در نه سالگي وضو را بايد کاملا بلد باشد و اين مراحل اگر طي شد و بلد نبود توبيخش کنيد و در ده سالگي نماز بخواند و اگر نخواند باز توبيخش کنيد، اگر اينطور شد ان شاء الله خدا پدر و مادرش را مي آمرزد[4] .
و نيز مي فرمايد: شفاعت من در قيامت شامل حال کسي نمي شود که نماز واجبش را تأخير بيندارد[5] .
گويم ز امام صادق (عليه السلام) اين طرفه حديث
تا شيعه او به لوح دل بنگارد
فرمود: که بر شفاعت ما نرسد
آن کس که نماز را سبک شمارد
از حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) از قول پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در مورد کسي که نماز را سبک بشمارد بيان شده است که: سبک شمارنده نماز را 15 بلا شامل مي شود؛ 6 بلا در دنيا- 3 بلا در موقع جان دادن- 3 بلا در عالم قبر و 3 بلا در قيامت و روز محشر - اما 6 بلاي دنيا: 1- رفع برکت از عمر 2- رفع رزق و روزي 3- سيماي صالحان از او دور يا گرفته مي شود 4- اعمال ديگر او مورد قبول واقع نمي شود 5- در دعاي صالحان شريک نشده و شامل او نمي شود 6- دعايش مستجاب نمي شود.
3 بلا در عالم قبر: مبتلاي 1- ضيق قبر 2- تاريکي قبر 3- عذاب قبر مي شود و 3 بلا در آخرت: 1- فرشته او را به صورت به زمين مي کشد 2- حسابش دقيق انجام مي شود 3- در زمره لطف الهي و آفرين رحمت الهي هم قرار نمي گيرد[6] .
امام صادق (عليه السلام) فرمود: «اي حماد! مي تواني نماز خوبي بخواني» عرض کرد: آري، من کتاب حريز را که در نماز نوشته حفظ دارم. فرمود: «برخيز نماز بخوان»، سپس نمازي خواندم. امام (عليه السلام) فرمود:
«چقدر زشت است شخصي شصت يا هفتاد سال بر او بگذرد و يک نماز تمام کامل نخوانده باشد! «حماد گويد: من در خودم خواري يافتم عرض کردم، شما نماز را به من بياموزيد. آنگاه امام صادق (عليه السلام) روي به قبله با قداست ايستاد و... و با کيفيت وجوب نمازش را با تشهد و سلام به اتمام رساند و فرمود: «اي حماد! اينگونه نماز بخوان»
اين روايت را شيخ طوسي در کتاب شريف تهذيب و شيخ صدوق در کتاب شريف من لايحضره الفقيه به اسانيد، از حماد و در کتاب وسائل و غيره اين روايت را از اينان و ديگران نقل فرموده اند[7] .
[1] درس هايي از استاد حائري شيرازي / ص 14.
[2] سوره طه / آيه 14.
[3] نماز بهشت خلوت انس / ص 3 و 4 و 5.
[4] نماز نشانه حکومت صالحان / ص 86.
[5] نماز پيوند خلق و خالق / ص76، 77.
[6] فاطمة الزهرا (عليها السلام) تأليف آقاي رحماني.
[7] ارکان دين / شيخ علي نمازي شاهرودي / ص 60.
انسان بي نماز، تشنه اي است که سيراب نمي شود
هر خواسته اي که در درون انسان است در بيرون وجود انسان بر آن خواسته پاسخي است. مثلا انسان از درون احساس تشنگي مي کند در بيرون آب وجود دارد مثلا انسان از درون احساس گرسنگي مي کند در بيرون غذا وجود دارد. مثلا انسان از درون احساس نياز به هوا دارد در بيرون اکسيژن و هوا وجود دارد.
اکنون ببينيم آيا در انسان ميل به بي نهايت قرار داده نشده است؟ چرا در انسان فطرت بي نهايت طلبي وجود دارد که اگر همه هستي را هم به او بدهيد باز تمايل به بيشتر دارد و لذا مي گوييم اين احساس به بي نهايت را جز با رابطه با خداي بي نهايت نمي توان اشباع کرد؟! و نماز انس و گفتگو با آن قدرت بي نهايت الهي است که اگر انجام گرفت. انسان را آرام مي کند و گر نه آن تمايل بي نهايت طلبي همچنان در انسان وجود خواهد داشت مثل تشنه اي که هر چه بيشتر آب شور بنوشد بيشتر تشنه خواهد شد و تا آب پاک ننوشد عطش او را خواهد آزرد بنابراين نماز و بندگي خدا تأمين فطرت بي نهايت طلبي انسان است.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: هر کس از روي عمد و با توجه نماز را رها کند از اسلام خارج شده و کافر است «من ترک الصلوة متعمدا فقد کفر[1] .»
حضرت علي (عليه السلام) فرمود: «ان اسرق الناس من سرق صلاته» يعني سارق ترين و دزدترين افراد کساني هستند که از نمازشان بکاهند و بدزدند[2] .
و نيز فرمود: کساني که نماز را سبک مي شمرند مانند زناني هستند که سقط جنين مي کنند نه مي توان آنها را حامله ناميد و نه مي توان به آنان بچه دار گفت[3] .
بنابراين مي بينيم که نماز پيوند انسان با مکتب و سيراب شدن از چشمه پاکي و معنويت است، همچنان که درختان بدون آب مي خشکند، يا در آتش مي سوزند، انسان هاي بي نماز هم آسيب پذيرند. کسي که خدا را فراموش کند در حقيقت مسؤوليت و هدف و راه، بلکه خودش را فراموش کرده و انسان تارک يا ترک کننده نماز در آخرت هم گرفتار عذاب الهي مي شود.
امام خميني «قدس سره» روز فرار شاه در فرانسه بود. در برابر دوربين خبرنگاران که بسياري از سخنان او در دنيا مستقيما پخش مي کردند قرار داشت، وسط سخن، همين که متوجه وقت نماز شد، کلام خود را قطع کرده رو به آستان خدا کرد و به نماز پرداخت. آري اين حرکت امام راحل به ما مي فهماند که نماز گنجينه اي از معنويات و کرامات است و انسان هايي که از اين ذخيره معنوي برخوردارند کامياب و سعادتمندند.
و بطور خلاصه پيامدهاي استخفاف و بي توجهي به نماز را چنين مي توان نوشت: 1) قهر با پيامبر و قطع با عترت 2) غضب خداوند 3) عدم اجابت دعا و محروميت از دعاي صالحان 4) مضيقه و نارسايي دنيوي 5) سختي احوال قبر و قيامت 6) نفرين و نماز 7) عدم قبولي نماز
در روز قيامت اهل بهشت از دوزخيان مي پرسند[4] : چه چيزي شما را روانه جهنم کرد؟ يکي از جواب هاي آنان اين است که ما پايبند به نماز نبوديم. «لم نک من المصلين»[5] .
و پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: آنکه نماز خود را تباه سازد، در قيامت در کنار قارون و هامان خواهد بود. واي بر کسي که از نماز خود مواظبت نکند و نيز: کسي که نماز را سبک شمارد خداوند برکت و بهره و خير را از عمر و مال او برمي دارد، پاداش کارهاي او از بين مي رود دعاهايش مستجاب نمي شود با احساس گرسنگي و تشنگي و ذلت مخصوصي از دنيا مي رود.
علماي اهل سنت اعتقاد دارند که اگر کسي حتي يک نماز واجب را عمدا ترک کند به عنوان منکر ضروري دين و خارج از اسلام بايد کشته شود و خونش را هدر مي دانند. گرچه براي برخي گفته اند تحقق حکم قتل، ترک مکرر «صلاة» از روي عمد لازم است يکي از متفکران دانشمندان معاصر اهل سنت[6] در کتب فقهي خود که در اکثر دانشگاه هاي عربي به عنوان متن درسي انتخاب شده است مي گويد: مسلمان ها بر اين مطلب اتفاق نظر دارند که نماز بر هر فرد مسلمان که بالغ و عاقل باشد واجب است و نيز تمامي مسلمانان بر اين باورند که هر کس نماز را منکر شود کافر است و آن کس که نماز را از روي سستي و استخفاف به آن ترک کند گناهکار است مگر آنکه تازه مسلمان شده باشد و آنقدر با مسلماني همزيستي نداشته باشد که فرهنگ هاي نماز آنها را فرا گيرد.
ابوحنيفه مي گويد: «تارک نماز از روي سستي فاسق است و بايد زنداني و تنبيه شود بطوري که خون از بدن او جاري شود تا آنکه نماز بخواند و توبه کند يا در زندان بميرد.
ضمنا بي اعتنايي به نماز که عامل سستي در انجام آن مي شود بايد بررسي شود که چه مقدمات و مصاديق باعث بي اعتنايي مي شود که از آن جمله موارد ذيل است.
1) تأخير نماز 2) عدم رعايت آداب آن خلوت؛ که حضرت علي (عليه السلام) مي فرمايد: آن کس که در مقابل مردم با دقت نماز مي خواند و در خلوت بدون دقت به نماز بي اعتنايي کرده است. 3) فراهم نکردن مقدمات نماز قبل از اذان 4) عدم يادگيري معاني 5) عجله و شتاب نماز؛ سريع خواندن نماز و تبديل اين عبادت به عادتي که همچون عمل ماشين نويسي بدون توجه به معاني و بدون رعايت خشوع قرار گيرد از نشانه هاي ديگر بي توجهي است.[7] .
[1] محجة البيضاء / ج 1 / ص 301.
[2] بحارالانوار / ج 84 / ص 242.
[3] بحارالانوار/ ج 84/ ص 284.
[4] ما سلککم في سقر؟.
[5] سوره مدثر/ آيه 43.
[6] اين فتوا به سفيان ثوري مالک و احمد بن خليل نسبت داده شده است.
[7] روايت مربوط به اين بحث در بحارالانوار / ج 83 / ص 242.
موانع نماز
1- شراب: امام صادق (عليه السلام) فرمود: هر کس يک جرعه شراب بنوشد، خداوند و ملائکه و انبياء و مؤمنان او را لعنت مي کنند، مستي شراب روح ايمان را از کالبد مي برد و به جايش روح پست و کثيف و لعنت شده قرار مي دهد.
2- قمار: قرآن مجيد قمار را از گناهان کبيره مي داند، قمار عملي است که براي برنده و بازنده توليد دشمني مي کند. قمارباز اگر ببازد به خاطر از دست دادن مالي که به زحمت فراهم کرده دشمني برنده را به دل مي گيرد و اگر ببرد، بازنده مقابلش دشمنش مي شود.
3- بت پرستي: بت پرستي يعني رو گرداندن از تمام فضايل و آلوده شدن به تمام رذايل، اين قلب و روح است که اگر تزکيه شود با تعاليم آسماني زنده گردد و آدمي را از اسارت بت هاي درون و بيرون نجات مي دهد و او را به اوج کمال مي رساند ولي با غفلت زدگي دل و افسردگي جان، آدمي را در تنگناهاي پرستش هاي غلط قرار خواهد گرفت.
4- ريا: ريا زاويه اي از شرک و نفاق است، در حقيقت شعبه اي از شرک و بت پرستي است. خداوند بزرگ در سوره ماعون به نمازخوانان رياکار حمله کرده و نماز آنان را به هيچ انگاشته است.
کساني که نماز آنان قبول نيست
شيخ صدوق و غيره از امام صادق (عليه السلام) از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل کرده فرمود: هشت طايفه نماز آنان قبول نيست: بنده، که فرار کرده تا آنکه به نزد آقا خود برگردد. زن ناشزه (آن زني که در تحت فرمان شوهر نيست) که شوهر بر او غضبناک باشد، کسي که زکات مال را نمي دهد و ترک کننده وضو و دختري که به حد بلوغ رسيد و بدون خماز (خماز مقنعه زن است که به آن سر خود را مي پوشاند) نماز بخواند، امام جماعتي که مردم به او کرامت دارند و کسران و زنين[1] و در روايات مختلف چنين آمده است که افراد زير نمازشان مردود شمرده مي شود:
1- نماز حرام خواران: کساني که رزق و روزي آنان از محل نامشروع تأمين مي شود و اقدام به حرام خواري مي نمايند نماز آنان مورد قبول درگاه الهي واقع نمي شود و بحساب نمي آيد. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: نماز حرام خواران مثل بناي ساختمان است بر روي ريگ «الصلوة مع اکل الحرام کالبناء علي الرمل»[2] .
2- نماز بي تفاوت ها
3- نماز زنان بي تعهد در خانه
4- نماز افراد لا ابالي
5- به پاداش نماز پشت پيش نماز غير محبوب
6- نماز کساني که طهارت و پاکي را رعايت نکنند.
در خصوص پيش نماز غير محبوب توضيح چندي لازم است که گاهي در مسجدي، ممکن است مردم به پيش نمازي علاقه نداشته باشند و او را قبول نکنند ولي بخاطر حفظ خود، حاضر نباشند
مسجد يا پايگاه خود را رها کند طبيعي است که چنين موردي موجب بروز برخورد و خلوت شدن نماز جماعت مي شود در روايات نماز جماعت چنين کساني مردود شده است.
صداي اذان براي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) چنان جاذبه داشت و نشاط مي آورد که هنگام اذان به بلال مي فرمود: اي بلال ما را از غم و اندوه و تلخي ها رهايي بخش و آن حضرت مي فرمود: کسي که صداي اذان را بشنود و بي تفاوت بماند جفا کرده است[3] .
[1] زنين آن کسي است که بول و غايط او را گرفته و مدافعه آنها مي کند و بدان حافن و حاقب نيز گفته اند.
[2] بحارالانوار / ج 84 / 258.
[3] نهج البلاغه / خطبه 132.
نتيجه گيري
خداوندا، قدم سير ما از وصول به بارگاه قدس تو کوتاه است و دست طلب ما از دامن انس تو قاصر، حجاب هاي شهوت و غفلت بصيرت ما را از جمال جميل تو محجوب کرده و پرده هاي غليظ حب دنيا و شيطنت قلوب ما را از توجه به عزجلال تو مهجور نموده، راه آخرت باريک و طريق انسانيت حديد و ما بي چاره ها چون عنکبوتان در فکر قديد، متحيراني هستيم که چون کرم ابريشم از سلسله هاي شهوات و آمال بر خود تنيده و يکسره از عالم غيب و محفل انس چشم بريده، جزء آن که از بارقه الهيه چشم دل ما را روشني بخشي و از جذوه ي غيبيه ما را از خود بي خود فرمايي.[1] .
ما انسان ها و مخصوصا مسلمانان بايد بدانيم که براي نماز غير از اين صورت، معنايي است و غير از ظاهر، باطني هم هست و براي آداب نماز دستورالعمل هايي است که اگر آنها را رعايت نکنيم موجب باطل شدن نماز مي گردد و چنانچه با مراعات آنها نماز داراي روح ملکوتي مي شود و ما بايد بدانيم اکتفا کردن به صورت نماز و قشر آن و محروم ماندن از برکات و کمالات باطنيه آن، که موجب سعادت ابديه بلکه باعث جوار رب العزة و رقاة عروج به مقام وصول به وصال محبوب مطلق که غايب آمال اولياء و منتهاي آرزوي اصحاب معرفت و ارباب قلوب بلکه قرة العين سيد رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) است.
و به اين نتيجه رسيديم که: آري!
هر گياهي که از زمين مي رويد
وحده لا شريک له گويد
نماز انس ما با پروردگارمان است آن را سست نگيريم، نماز سخن گفتن بنده با خالق است آن را دوست بداريم، نماز غذاي روح است فراموش نکنيم، نماز بازدارنده فحشا و منکر است بيشتر از آن بهره بجوئيم، نماز برترين عبادت و مهمترين فريضه و عاشق ترين نيايش و پرستش يک انسان با معبود خويش است. آن را يکي از اساسي ترين کارهاي خود بداريم چرا که عبادت روح نماز است و بدون آن خسته مي شود، اميدها يأس مي گردد و دل و جان انسان بي نشاط و فرسوده مي شود. نماز اهرم استعانت در غم ها و مشکلات و داوري تکبر است، وسيله تشکر از خداوند بر نعمت هاي اوست نماز سيماي مکتب و موجب نزول رحمت است، نماز اولين سؤال در قيامت است آري:
روز محشر که جان گداز بود
اولين پرسش از نماز بود
نماز برترين فرياد آزادگي انسان از سلطه قدرتمندان و زنده نگهداشتن سنت ابراهيم (عليه السلام) و محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و حسين (عليه السلام) و مهدي (عج) است. نماز سبب آمرزش گناهان و زدودن آثار لغزش هاست، پرواز روح است و بس، نماز يعني ايمان و ترک نماز يعني ترک ايمان، نتيجه اينکه زنده شدن نماز همان زنده شدن قرآن است. هم در اولين سوره اي که نازل شد نماز است و هم در آخرين سوره ي قرآن نماز مطرح است. آري نماز رازي است ميان خدا و بنده که در اين راز هم نياز است و هم ناز، امروز نياز است فردا ناز، امروز رنج است فردا گنج، امروز باري گران، فردا روح و ريحان، امروز رکوع و سجود، فردا وجود و شهود.
نماز طبيب زندگي، معجون اخلاق و باران زندگي و داروخانه شبانه روزي انسان است که انسان ها را از گناهان پاک مي کند پس اگر تاکنون نسبت به نماز کوتاهي و سستي کرده ايم، راه کمال و توبه باز است تصميم بگيريم به معناي دقيق کلمه امت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم)، شيعه علي (عليه السلام) و پيرو امام حسين (عليه السلام) و منتظر امام زمان (عج) باشيم و اين است مسلماني و تسليم شدن در برابر دستور خدا و تکليف الهي جدي بگيريم. ان شاء الله
آري:
چرا شکفته نباشم چو غنچه وقت سحر
که از خزانه ي غيبي، خدا سبب ساز است
[1] امام خميني (ره).
فهرست منابع و مآخذ
1) القرآن کريم ترجمه الهي قمشه اي
2) اصول کافي، يعقوب کليني، با ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوي، انتشارات علميه اسلاميه، قم، ج 3.
3) اسرار نماز شهيد ثاني، ترجمه علي اکبر مهدي پور، اسرار الصلاة، تأليف: ميرزا جواد ملکي تبريزي
4) آداب نماز، تأليف: امام خميني (ره)، چاپ پنجم، تيراژ 500 جلد
5) اسرار نماز يا معراج السالکين و صلوة الخاشعين، تأليف: حضرت امام خميني (ره)
6) اثبات وجود خدا، مترجمان احمد آرام، سيد مهدي امين، علي اکبر مجتهدي
7) اهميت نماز «سيره عملي و گفتاري امام رضا (7) تأليف غلامرضا اکبري
8) بحارالانوار، علامه مجلسي، مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان، ج 74 و 83.
9) بينش اسلامي (2)، مقطع دبيرستان، تأليف: محمد مسعود ابوطالبي، محمد علي سادات
10) بندگي راز آفرينش، تأليف: شهيد سيد عبدالحسين دستغيب
11) پرواز در ملکوت، تأليف: سيد احمد فهري، ج 2، پرواز در ملکوت، تأليف امام راحل (ره) ج 1
12) پرستش آگاهانه، تأليف دکتر محمدرضا رضوان طلب، ناشر: ستاد اقامه نماز چاپ دوم
13) پرتوي از اسرار نماز، تأليف محسن قرائتي (تدوين جواد محدثي) ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، پاييز 1369.
14) توضيح المسائل، آيت الله مکارم شيرازي، 1374
15) تفسير نمونه، جمعي از نويسندگان، دارالکتب الاسلاميه، تهران، چاپ 29، 1372.
16) تفسير سوره حمد از حضرت امام خميني (ره)
17) ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شيخ صدوق، ابن بابويه، ترجمه علي اکبر غفاري
18) خلوتي با خويش، تأليف غلامعلي رجايي، چاپ اول تا سوم
19) راز نماز در نهج البلاغه، تأليف علي دواني، راز نماز، تأليف محسن قرائتي
20) روزنامه اطلاعات، مورخه 27 / 2 / 80، ص 8
21) سيماي نماز، تأليف حسين انصاريان، چاپ دوم
22) السنن النبي، تأليف: علامه طباطبايي.
23) طهارت روح، تأليف استاد شهيد مطهري (ره)
24) عمق و عظمت نماز، تأليف آيت الله جنتي و دکتر علي قائمي
25) نماز بهشت خلوت انس، نويسندگان: دومين مجموعه مقالات اجلاس نماز
26) نماز درس هايي از استاد حائري از انتشارات دانشجويان مسلمان پيرو خط امام
27) نماز و نشانه حکومت صالحان، مجموعه مقالات ارائه شده در سمينار نماز، 1370 مشهد
28) نماز در اسارت، خاطرات آزادگان درباره نماز در اردوگاه هاي عراقي، تأليف: اکرم ارجع، فريده هاديان
29) نماز جمعه ميعادگاه مؤمنان، نويسنده شوراي سياستگذاري ائمه جمعه، چاپ اول
30) نماز، تأليف: محمدعلي خواجه پيري، 1377، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي
31) نماز نردبان عروج از مرکز تحقيقات اسلامي
32) نماز در آيينه قرآن، تأليف: عباس عزيزي
33) معارف اسلامي (2 و 1) جمعي از نويسندگان، ناشر: نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها
34) معارفي از قرآن، تأليف: استاد سيد عبدالحسين دستغيب
35) من لايحضره الفقيه، تأليف شيخ صدوق ابن بابويه ابي جعفر محمد بن علي بن حسين قمي، ج دوم و اول
36) الفقه علي المذاهب الخمسه، تأليف: محمدجواد مغنيه، چاپ هفتم
37) وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه از علامه شيخ حر عاملي، چاپ هشتم
38) منتهي الارب، تأليف: عبدالرحيم بن عبدالکريم صفي پور
39) نهج البلاغه ترجمه: سيد علي نقي فيض الاسلام، دفتر نشر فرهنگ اسلامي
40) ارکان دين، تأليف علامه حاج شيخ علي نمازي شاهرودي
41) احياي فکر ديني، تأليف استاد شهيد مطهري
42) احکام نماز، تأليف محمد وحيدي
43) اخلاق و عرفان در وضو و نماز، تأليف: محمدعلي گرامي
44) چهارصد سخن پيرامون نماز، تأليف: سيد جواد بهشتي
45) اهميت نماز و جايگاه نماز، تأليف حجت الاسلام نورمفيدي
46) فطرت، تأليف: استاد مرتضي مطهري (ره)
47) نماز آرام بخش قلب و روح، تأليف مهدي مشايخي، چاپ سوم
48) از ژرفاي نماز، تأليف: مقام معظم رهبري
49) آشنايي با قرآن، تأليف: استاد شهيد مرتضي مطهري
50) وجدان، تأليف: محمدتقي جعفري
51) امالي الصدوق ج 9