نقش نماز (سجده)، در بازسازي معنوي دانشجويان

■ نقش نماز (سجده)، در بازسازي معنوي دانشجويان

نقش نماز (سجده)، در بازسازي معنوي دانشجويان

بسم الله الرحمن الرحیم

منبع: نماز و دانشگاه (مجموعه مقالات برگزيده يازدهمين اجلاس سراسري نماز)

تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز

نقش نماز (سجده)، در بازسازي معنوي دانشجويان

حجة الاسلام و المسلمين اصغر بابايي

مقدمه

در سرزمين وجود انسان عموما و دانشگاهيان خصوصا، دست اندازها و ناهمواريهاي زيادي وجود دارد که همواره بايد براي هموار کردن آن همت نمود. 

آنچه از روح عبادت بدست مي آيد و فلسفه اصلي عبادت را تشکيل مي دهد مبارزه با همين دست اندازها است. دست اندازهاي مانند حسد، کبر، دروغ، حرص و طمع، بي مسؤوليتي، بي تعهدي، شهوت پرستي، مقام پرستي، زر پرستي، و... چيزي نيست که بتوان به سادگي با آن دست و پنجه نرم کرد و يا از کنار آن به راحتي گذر نمود و از آن گذشت کرد. 

اگر به طور دقيق و عميق، آن هم با مدد جستن از ذات اقدس اله، با آن به مبارزه پرداخته نشود، تمام هستي و انسانيت انسان بيچاره واژگون خواهد گشت و چيزي باقي نمي ماند که انسان بدان دل خوش کند. 

خداوند براي مبارزه با اينگونه بيماريهاي خطرناک و خطرساز، راههاي مبارزه منطقي را باز گذاشت، تا انسان بتواند با دشمنان بيرون و درون، بطور دائم به مبارزه بپردازد. 

عبادت يعني هموار کردن اين ناهمواريها و دست اندازها. عبادت داراي شيوه هاي مختلف و دقيق است و شاخه هاي زيادي را به خود اختصاص داده است. يکي از «شاخه هاي طوباي» عبادت، سجده است که در اين نوشتار ما از آن به عنوان «فرودگاه الهي» نام برديم. 

تمام ارزشها و آرمانها، بايد از راه سجده گاه گذر کند و مهر و آرم الهي بر آن حک گردد تا ارزش واقعي آن نمايان شود. 

سجده به تنهايي ره آوردهاي زيادي را به همراه دارد که هر کدام از آنها روشني بخش بشري است. بشر در حقيقت در سجده و سجده گاه به تمرين و آمادگي مشغول گشته است و آرامش الهي را در آن جستجو مي کند. 

سجده گاه تنها فرودگاهي است که سر از فراز و فوزعظيم بدر مي آورد و اوج بندگي در آن به نمايش گذارده مي شود. سجده در واقع اوج بندگي بنده ي بي نهايت کوچک است در مقابل بي نهايت بزرگ. 

سجده و سجده گاه، توصيف شدني نيست. تمرين پذير است و بايد کاربردي گردد. در اين فرودگاه الهي همه چيز به صورت کاربردي، در معرض آزمايش و امتحان قرار مي گيرد. آرامش آرماني، تقرب جستن به درگاه الهي، تشکر از ذات اقدس اله استکبارزدايي، دست يافتن به بهشت برين، آمادگي کامل براي مسافرت مهم و بلند آوازه گشتن، از جمله دست آوردهاي سجده است که در اين مختصر بدان اشاره شد. 

در اين نوشتار درباره ي دو اصل، بحث نموديم که هر اصل شامل چند فرع مي باشد. اصل اول را تحت عنوان «آرايش آرامش در سجده گاه» بحث نموديم و اصل دوم را تحت عنوان «ره آورد سجده در آيات و روايات معصومين (عليهم السلام)»

فروعات، اصل اول بحث عبارتند از: 1- سجده يعني چه؟ 2- آرايش سيرت در سجده 3- آرايش شرعي سجده 4- سجده خلاقيت خداوند 5- تعداد سجده هاي شکر براي هر سجده

فروعات اصل دوم عبارتند از: 1- آرامش آرماني 2- تواضع و تقرب 3- تشکر و تذکر 4- استکبار زدايي و... 

آرایش آرامش در سجده گاه

معناي سجده

سر بر زمين نهادن، پيشاني بر زمين نهادن، فروتني نمودن، خاضع شدن، مطيع شدن، شکر کردن.[1]  تذلل، چانه را بر زمين نهادن، به رو بر زمين افتادن.[2] .

تمامي اين معاني، به وحدت مطلوب و معاني واحد باز مي گردد و آن قرار گرفتن بنده بي نهايت کوچک در مقابل صاحب و رب بي نهايت بزرگ است. سجده گاه نمايش و تمرين کوچکي نمودن است و تنها جايي که کوچکي نمودن جايز و حتي زيبا است، سجده گاه مي باشد و براي هميشه بايد در مقابل يکتاي بي همتا، کوچکي نمود و از ناحيه آن کوچک نمايي به عظمت هاي زيبا دست يازيد. 

بر خاک افتادن در صورتي جايز و زيبا است که براي يکتاي بي همتا باشد. در واقع سجده گاه منطقه ممنوعه اي است که هيچ بيگانه اي نبايد در آن حريم قدم نهد و عرض اندام نمايد. سجده گاه همان فرودگاه الهي است که موحدان واقعي براي دست يافتن به يکسويي و يکتايي، در آنجا بر خاک، خانه نشين گشته اند و در انتظار نشسته اند تا به افلاک و ملکوت پرواز کنند. 

[1] لغت نامه دهخدا، ج 25.

[2] تفسير الميزان، ج، ص.

 

آرايش شرعي سجده

1- در هر رکعت از نمازهاي واجب و مستحب دو سجده واجب است. 

2- دو سجده با هم رکن نماز محسوب مي گردد. از اين روي هر گاه هر دو را عمدا يا از روي فراموشي ترک کند يا به جاي دو سجده چهار سجده به جا آورد نماز باطل است. 

3- صورت سجده:

در سجده بايد هفت موضع بر زمين قرار گيرد:

- پيشاني

- کف دستها

 

- سر دو زانو

- سر دو انگشت بزرگ پا.

4- ذکر سجده:

ذکر سجده واجب است و احتياط آن است که حداقل سه مرتبه «سبحان الله» يا يک مرتبه «سبحان ربي الاعلي و بحمده» بگويد و هر چه بيشتر بگويد بهتر است. 

در اين حالت آرام بودن بدن لازم است. 

5- بعد از سجده اول بايد بنشيند تا بدن آرام گيرد و دوباره به سجده رود. 

6- بنابر احتياط واجب جاي پيشاني نمازگزار بايد از زانوهايش بيش از چهار انگشت بسته، بالاتر و پايين تر نباشد. (حدود هشت سانتي متر)

7- چيزهايي که سجده بر آنها صحيح است عبارت از:

- تربت سيدالشهداء (مهر)

- کلوخ

- سنگ (انواع سنگها) مانند سنگ مرمر، سنگ هاي سفيد و سياه، سنگ آهک، سنگ گچ و... 

- چوب

- برگ درختان

- علف و کاه

- کاغذ و غيره. 

8- سجده کردن براي غير خداوند متعال حرام است. 

9- سجده هاي واجب قرآن مجيد:

در چهار سوره از قرآن مجيد آيه ي سجده است؛ عبارتند از:

- سوره «الم سجده» سوره 32، آيه 15.

- سوره «حم سجده يا فصلت»، سوره 41، آيه 38.

- سوره «النجم»، سوره 53، آيه 62.

- سوره «علق» سوره 96، آيه 19.

 

(هر گاه انسان آيه سجده را بخواند يا گوش کند بايد فورا به سجده رود).

در سجده واجب قرآن، بايد پيشاني را بر چيزي بگذارد که سجده نماز بر آن جايز است (بنابر احتياط واجب). و ذکر گفتن واجب نمي باشد.

10- سجده سهو: 

مواردي که سجده سهو واجب است:

براي چند چيز بنابر احتياط واجب بايد سجده سهو به جا آورد:

- کلام بي جا در نماز

- سلام بي جا

- سجده فراموش شده

- تشهد فراموش شده

- اگر به جاي ايستادن سهوا بنشيند، يا به جاي نشستن برخيزد.

- در شک ميان (4 و 5) بعد از سجده دوم واجب است نماز را تمام کند، بعدا دو سجده ي سهو به جا آورد.

11- دستور سجده سهو:

بعد از نماز (در حال نشسته)، بلافاصله نيت سجده سهو کند و بعد به سجده رود و گويد:

«بسم الله و بالله السلام عليک ايها النبي و رحمة الله و برکاته» يا «بسم الله و بالله اللهم صل علي محمد و آل محمد». سپس سر از سجده بر مي دارد و مي نشيند، دوباره به سجده مي رود و همان ذکر را مي گويد و بعد از آنکه سر از سجده برداشت تشهد مي خواند و سلام مي دهد. 

12- سجده ي سهو بايد رو به قبله و با حالت وضو و طهارت باشد و پيشاني را نيز به چيزي گذارد که سجده نماز بر آن جايز است. 

13- قضاي سجده فراموش شده:

هر گاه کسي يا يک چند سجده نماز را فراموش کرد بايد قضاي آن را بعد از نماز بجا آورد. در قضاي سجده ي فراموش شده تمام شرايط نماز مانند طهارت و قبله و شرطهاي ديگر لازم است و بايد بلافاصله بعد از نماز انجام دهد.[1] .

[1] براي توضيح بيشتر به رساله علميه مراجعه کنيد. در ضمن اين بخش از بحث برگرفته از توضيح المسائل آيت الله مکارم شيرازي است.

آرايش سيرت در سجده

فلسفه و فرياد سجده، استکبارزدايي است. با يک حرکت بسيار آرام، بايد به انقلاب هاي معنوي و انفجارهاي دروني دست يافت که دست آورد بزرگ آن، يکتايي در توحيد است. 

علي (ع)، اين عارف عظيم الشأن مي فرمايند:

«عباد الله ان من احب عباد الله اليه عبدا اعانه الله علي نفسه...»

«بندگان خدا! همانا محبوبترين بنده نزد خدا، بنده اي است که خدا او را در پيکار نفس يار است، بنده اي که از درون، اندوهش شعار است، و از برون ترسان و بي قرار است. چراغ هدايت در دلش روشن است و برگ روز مرگش- که آمدني است- معين. مرگ دورنما را به خود نزديک ساخته، و- ترک لذت را- که سخت است، آسان شمرده؛ و دل از هوس پرداخته[1]  ».

 

اگر يک ذره را برگيري از جاي

خلل يابد همه عالم سراپاي.[2] . 

 

تنها فرودي که سر از فراز و فوز عظيم بدر مي آورد، سجده ي ساجدان الهي است. اگر سجده را، اوج بندگي بنده بي نهايت کوچک، در مقابل بي نهايت بزرگ معنا کنيم، به واقعيت و حقيقت نزديکتريم تا معاني ديگر. در واقع، سجده گاه، آزمايشگاهي است که تمام تئوري هاي زندگي و ديني، در آن، عيني و کاربردي مي شود. 

در اين فرودگاه الهي، همه چيز معنا و مفهوم ويژه اي پيدا مي کند و «تطمئن القلوب»[3] ، به اوج خود خواهد رسيد، و ساجد الهي، حلاوت و شيريني آن را به ذائقه جان مي چشد. 

ساجد الهي در حال سجده، «من حقيقي» خويش را «هسته مرکزي عبادت» مي بيند و سپس کل جهان هستي را عين کثرت، غرق در يکتايي مي يابد. 

هر کس در اين فرودگاه فرو نشيند، به آرامشي، که شادي بزرگ زندگي است[4] ، دست مي يابد و به دنبال آن آرامش و آسايش ابدي را، با خداي خويش معامله خواهد کرد. 

حضور ساجد در مسجد، آن هم در حال سجده، اين معنا را کاربردي مي سازد و براي هميشه حضور او در محضر حق تعالي را ترسيم مي کند. 

 

سجده آمدن کندن خشت لزب[5] .

موجب قربي که واسجد واقترب[6] .

 

سجده سمبل عبادت است و فرد در مرحله اوج و نهايت تذلل که قرار مي گيرد، همه منيت ها و منت ها را شستشو مي دهد و رنگ الهي را بر جان خويش مي پاشد. در اين مرحله، زندگي معناي ديگري پيدا مي کند و انسان گام به گام در مسير صراط بزرگ، سير پيدا مي کند. اگر فردي به اين هسته مرکزي عبادت تن ندهد، هرگز به صراط مستقيم نخواهد رسيد. عبادت منهاي سجده، همان درخت بي ريشه و درياي بي آب است و زندگي منهاي آن، شبيه زيستن حيواني. 

سجده گاه، خانه کوچکي است به بلنداي عرش و فرش. کوچک است اما بسيار زيبا و زينت آفرين. خانه اي است که تمام خوبان در آن به زيستن خيره کننده اي دست يازيدند. خانه کوچکي است که تمام بزرگان برگزيده الهي، يک دل و يک صدا، براي رسيدن به يکتايي همنوا شده اند و به قرائت واحدي پرداختند. 

بحث قرائت ها و صراطها، در اين خانه جايگاهي ندارد، هر چه هست واحد است و واحد. قرائت است و صراط مستقيم. 

«افمن يمشي مکبا علي وجهه اهدي امن يمشي سويا علي صراط مستقيم.»

«آيا کسي که به رو افتاده حرکت مي کند به هدايت نزديکتر است يا کسي که راست قامت در صراط مستقيم گام برمي دارد؟!»[7] .

چپ و راست، همه بايد در آن، مسير واحدي را سير کنند و به مقصد و مقصود واحدي برسند که آن يکتايي و يکتا است. 

سجده گاه، همان فرودگاه بين المللي و اطلاع رساني الهي است، که تمام بشريت مي توانند با آن در ارتباط باشند و رفت و آمد کنند. احدي براي ورود بدان منع نشد و هيچ کس هم منع نمي کند. اساس و فلسفه خلقت و جهان هستي به اين ارتباط، ارتباط دارد. ارتباطي پاينده و پايان ناپذير.

«سبحان الذي اسري بعبده ليلا من المسجد الحرام الي المسجد الاقصا الذي بارکنا حوله لنريه من آياتنا انه هو السميع البصير».[8] .

«پاک و منزه است خدايي که بنده اش را در يک شب، از مسجد الحرام به مسجد الاقصي - که گرداگردش را با برکت ساخته ايم- برد تا برخي از آيات خود را به او نشان دهيم، چرا که او شنوا و بيناست».

اين مسافرت «اسري» نام دارد و سفر ويژه است. 

سير شبانه است و مسافرت به معراج. اولين سفير الهي، در اين مسافرت، به بازديد و تماشاي عرش و عرشيان مي رود. تماشاي زيبايي هاي بزرگ و خيره کننده... البته همه سخن از مسافرت مي کنند و سفر هم مي نمايند؛ يکي سفر به آمريکا مي رود، ديگري سفر به اروپا، سومي سفر به سوريه و چهارمي سفر به سودان... اما اين کجا و آن کجا!!! يکي سفر جسم هاست و ديگري سفر جان ها، به تعبير ديگر «سير و سلوک علمي و عملي»، يکي با پول آغاز مي شود و آن ديگري با پارسايي، يکي به گذرنامه وزارت امور خارجه نيازمند است و ديگري به گذرنامه ذات اقدس اله.

به هر صورت، به فرموده آيت الله بهجت:

نماز به منزله کعبه و تکبيرة الاحرام، پشت سرانداختن همه چيز غير خدا و داخل شدن در حرم الهي است و قيام، به منزله ي صحبت دو دوست، و رکوع خم شدن عبد در مقابل آقاست، و سجده نهايت خضوع و خاک شدن در مقابل اوست، و وقتي که عبد آخر نماز از پيشگاه مقدس الهي باز مي گردد اولين چيزي را که سوغات مي آورد سلام از ناحيه اوست. 

سجده دو قسمت دارد:

1- صورت سجده.

2- سيرت سجده.

صورت سجده براي آرايش تن است و سيرت سجده براي آرايش سيرت و آرامش جان. 

 

مسجد اگر کربلاي من شوي

کعبه حاجت رواي من شوي.[9] .

 

در دل «سيرت سجده» سير و سلوک علمي و عملي خوابيده است. سيرت سجده برخلاف صورت و برون آن، که آرايش آرامش است، دروني ناآرام دارد که همان سير الي الله است و ثمره بزرگ آن، رسيدن به «تطمئن القلوب»، مي باشد. 

 

سجده گاه هفت اقليم است مسندگاه تو

قبله هفت آسمان است، آسمان آفتاب[10] .

 

آرامش

اين نهفته پيدا را،

من ديده ام، در آيه هاي روشن بي آهنگ

در شاخه هاي سبز حقيقت

در شاخه شکفته باورها

در جوشش، در جنبش...

من ديده ام اين فرشته بي آهنگ

با جامه هاي سبز بهاري رنگ، 

بر روي غنچه هاي يقين، آرميده

با ژاله ي اميد به نجوي نشسته بود.[11] .

سير و سلوک علمي و عملي در سيرت سجده همان است که مولوي مي گويد:

او خدو انداخت بر رويي که ماه

سجدا آرد پيش او در سجده گاه.[12] .

 

ثمره بزرگ سجده و سير و سلوک در آن، همان «واسجد واقترب» مي باشد. 

«سجده نما و به خدا تقرب جوي»[13] .

اين است آرامش بزرگ، براي انسان هاي بزرگ. 

از اين رو است که امام حسين (ع) «نماز خون» بپا مي دارد و دين جدش را کاربردي مي کند. 

در ميان بارش تير بلا عاشقانه بر سر سجاده شد.[14] .

اين است آرايش سيرت سجده و آرامش بزرگ. 

«آرامش

اين فرشته ي زيبا را

من ديده ام، با جامه هاي سبز بهاري رنگ، 

در بازي طلايي ماهي ها

در اشک ابر

زمزمه باران

در گردش

 در ريزش».[15] .

علي (عليه السلام) در مورد سيرت سجده مي فرمايند:

سجده نفساني (که روح سجده است)، رها بودن دل از امور فناپذير و روي آوردن با تمام وجود به امور جاودان و کندن کبر و تعصب بيجا و قطع همه علايق دنيوي و آراسته شدن به اخلاق نبوي است.[16] .

 

[1] نهج البلاغه، خ 87.

[2] شبستري.

[3] سوره رعد، 13 / 28.

[4] پاول ويلسون، کتاب کوچک آرامش، با جلان، فرخي، تهران: انتشارات، فرا روان، 1378، ص 42.

[5] لزج- لغزنه يا چسبان.

[6] مثنوي معنوي.

[7] سوره ملک: 67 / 22.

[8] سوره اسري: 17 / 1.

[9] مثنوي معنوي، دفتر سوم.

[10] عرفي.

[11] حائري، علي، آرامش، قم: انتشارات، هجرت، صفر 1398، ص 14.

[12] مثنوي معنوي.

[13] سوره علق: 96 / 19.

[14] مجله پيوند، شماره 211، ص 33.

[15] حائري، علي، همان.

[16] غرر الحکم، ج 2، ص 165، چاپ دانشگاه.

سجده خلاقيت خداوند

يا حبيب الباکين. اي محبوب گريه کنندگان. 

يا نفاح يا مرتاح. اي وزاننده ي نسيم رحمت. اي نشاط بخش.[1] .

سوگند به «نماز»، اگر تمام دانشگاه هاي جهان، به نام «دانشگاه آرامش»، درس آرامش بياموزند و سوگند به «سجده»، اگر تمام اساتيد دنيا، با مدرک فوق دکتراي رشته روان شناسي، آن هم در تمام عمر، به انسان ها آموزش آرامش بدهند، نمي توانند به اندازه آرامشي که در يک سجده واقعي، بدست مي آيد، ايجاد آرامش بکنند!

«رفت در مسجد سوي محراب شد سجده گاه از اشک شه پر آب شد.[2] .

«از پي سجده ي رخ تو چنان عابدان در نماز مي غلطم.[3] .

سجده گاه، آرامگاه و دانشگاه بزرگ آرامش است که تمام ناآراميها و بي قراريهاي روحي، در اين «درمانگاه بزرگ» هو الشافي، درمان مي گردد. سجده گاه، خانه ي کوچکي است که در آن نسيم رحمت شروع به وزيدن مي کند و به دنبال آن آرامش، که شادي بزرگ زندگي است بدست مي آيد. اگر روان شناسان مي گويند:

«به انديشه هاي آرام بخش روي آوريد؛ صحنه اي آرام بخش را تصور کنيد، نوايي آرام بخش را به خاطر آوريد و ببينيد چگونه دگرگون مي شويد.»[4]  اين صحنه هايي آرام، کجا جاي تصور دارد؟ بهترين و زيباترين صحنه آرامش بخش کجاست؟

خداوند با يک خلاقيت بزرگ، اين آرامش بزرگ زندگي را، به صورت کاربردي وارد زندگي ساخت و سجده تمرين روزانه و تأمين کننده اين آرامش است، زيرا تا انسان از تمام علايق دنيايي دست بر ندارد، آن آرامش بزرگ به دست نمي آيد.

سجده گاه خانهي آرامشها است. خانه تمرين آرامش، آرامش فردي و اجتماعي و سپس رسيدن به «تطمئن القلوب» بزرگ الهي، که شفاي بزرگ و رسيدن به هستي بزرگ است. 

امام صادق (ع) مي فرمايند:

«نزديکترين حالت بنده به خداوند بزرگ وقتي است که در سجده است.»

خداوند فرمود: «سجده کن و تقرب جوي».[5] .

در جاي ديگر فرمودند:

«به خدا قسم کسي که حق سجود را به جاي آورد و سجده حقيقي کند به هيچ عنوان زيان متوجه او نشود، اگر چه در تمام مدت عمر چنين سجودي را يک بار به جاي آورد».[6] .

زندگي را بايد باران گونه، به بمب باراني از آرامش تبديل کرد. 

آرام اين آرامش، چه مي باشد؟

آرام اين آرامش بزرگ، آرام قرآني است که بر روي آن

دو جمله بزرگ، نگاشته شده است. 

جمله ي: «قم الليل الا قليلا. نصفه او انقص منه قليلا».[7] .

براي دستيابي به چنين آرامشي، بايد عليه همه طاغوتيان و طغيان ها، قيام کرد و آرامش و خواب راحت را از چشمانشان ربود و با شبيخون هاي بزرگ و مستمر با آنها به مبارزه پرداخت. به فرموده قرآن مجيد:

«الذين يبيتون لربهم سجدا و قياما».

و کساني که شب را با سجده و نماز براي پروردگارشان به روز آرند.[8] .

[1] مفاتيح الجنان، دعاي جوشن کبير.

[2] مثنوي معنوي.

[3] خاقاني.

[4] پاول ويلسون، همان.

[5] روض المتقين، ج 2، ص 38.

[6] بحارالانوار، ج 85، ص 136.

[7] سوره مزمل: 73 / 2 و 3.

[8] سوره فرقان، 25 / 64.

تعداد سجده هاي شکر براي هر سجده

امام صادق (ع) مي فرمايند:

«في کل نفس من انفاس شکر لازم لک بل الف و اکثر».

براي هر نفس از نفس هاي (شما) شکري بر تو لازم است، بلکه هزار (شکر) يا بيشتر.

 

از دست و زبان که برآيد

کز عهده شکرش بدر آيد.[1] .

«اعملوا آل داوود شکرا و قليل من عبادي الشکور».[2] .

 

بنده همان به که ز تقصير خويش

عذر بدرگاه خداي آورد

 

ورنه سزاوار خداونديش

کس نتواند که بجاي آورد.[3] .

 

زيباترين نوع تشکر از خداوند در قالب سجده تحقق پيدا مي کند و بصورت کاربردي در مي آيد. وقتي تشکري زيبا، در زيباترين صورت خود، در قالب يک سجده صورت مي گيرد تازه به دنبال آن بي نهايت شکر لازم، بر دوش انسان مي آيد. 

سپس «منت خداي را عزوجل که طاعتش موجب قربتست و بشکر اندرش مزيد نعمت هر نفسي که فرو مي رود ممد حياتست و چون بر مي آيد مفرح ذات.»[4]  پس در هر نفسي هزاران نعمت موجودست و بر هر نعمتي هزاران شکر واجب.

امام علي (عليه السلام) مي فرمايند:

«الحمد لله الذي لا يبلغ مدحته القائلون، و لا يحصي نعماءه العادون...[5] .

سپاس خدايي را که سخنوران در ستودن او بمانند و شمارگران شمردن نعمت هاي او ندانند و کوشندگان حق او را گزاردن نتوانند...

يکي از نعمت هاي معنوي خداوند را نمي توان شماره کرد تا چه رسد به شماره کردن تمام نعمت هاي مادي و معنوي خداوند منان. 

در حديث آمده:

«اگر تعداد افراد (در نماز جماعت) از ده نفر گذشت، در اين صورت اگر آسمان ها صفحه و کاغذ، درختان قلم، درياها مرکب و نويسنده جن و انس و ملائکه نويسنده باشند، نمي توانند ثواب يک رکعت آن را بنويسند.»[6] .

همچنين در مورد خود قرآن شريف، خداوند مي فرمايند:

 

«لو کان البحر مدادا لکلمات ربي لنفد البحر قبل ان تنفد کلمات ربي و لو جئنا بمثله مددا».[7] .

يعني: (بگو) اگر درياها براي (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، درياها پايان مي گيرد. پيش از آنکه کلمات پروردگارم پايان يابد؛ هر چند همانند آن (درياها) را کمک آن قرار دهيم.»

قرآن مجيد در همين راستا مي فرمايند:

«و ان تعدوا نعمة الله لاتحصوها»؛ يعني «و اگر بخواهيد نعمت هاي خداوندي را بشماريد از شماره آنها ناتوان خواهيد گشت.»[8] .

مسأله فراتر از رياضي و حساب و کتاب است. شايد توسط وجدان، بهتر بتوان به اين نکات بلند معنوي پي برد تا به حساب و کتاب ظاهري. 

پس با توجه به «روح آيات و روايات» براي هر سجده چند «سجده ي شکر» بايد بجا آورد؟

براي هر سجده «الف و اکثر» سجده شکر واجب است. 

براي هر سجده واقعي، هزاران سجده شکر لازم و به دنبال آن

براي هر سجده شکر، هزاران «سجده شکر» ديگر.... 

وقتي بي نهايت کوچک در مقابل بي نهايت بزرگ قرار بگيرد، روال

کار همين است با همان گونه که از «روح روايات» بدست مي آيد.

از براي هر نفسي هزاران شکر لازم و براي 

هر سجده، هزاران سجده شکر واجب و 

براي هر سجده شکر، هزاران سجده شکر ديگر.

و به دنبال آن بي نهايت سجده شکر، براي 

بي نهايت نعمت مادي و معنوي.

 

[1] گلستان سعدي.

[2] سوره سبا: 34 / 3.

[3] گلستان سعدي.

[4] همان.

[5] نهج البلاغه، خ اول.

[6] بحارالانوار، ج 88، ص 14.

[7] سوره کهف، 18 / 109.

[8] سوره نحل: 16 / 12.

ره آورد سجده در آیات و روایات معصومین

آرامش آرماني

سجده، يک نوع مسافرت معنوي است که دست آورد فراواني را به همراه خواهد آورد. يکي از دست آوردهاي بزرگ اين ره آورد «آرامش آرماني» است که در سايه اين آرامش بزرگ، انسان به «اسري» الهي دست خواهد يافت. 

آرامش زيبا و با معنا، همان آرامش شب. 

واليل اذا سجي. 

سوگند به شب در آن هنگام که آرام گيرد.[1] .

سوگند به آرامش بزرگ و آرامش آرماني. زماني که گستره ي آن، تمام هستي را فرا گرفته است و همانند خورشيد پرتوافشاني مي کند. سجده همسان شب، آرام بخش و آرامش آفرين است و در واقع سجده گاه، گهواره اي است که در آن بندگان الهي به آرامش جان دست مي يابند. 

«الا بذکر الله تطمئن القلوب»[2] .

اگر اين آرامش بزرگ، در زندگي فردي و اجتماعي بدست آيد؛ جامعه انساني به جامعه ديني، سپس به جامعه آرماني آرام دست خواهد يافت. 

علي (ع) مي فرمايند:

«الهي و ربي من لي غيرک».

«خدايا پروردگار من! به غير از تو که را دارم؟!»[3] .

خيلي ها خيال مي کنند آرامش دارند، در صورتي که ناآرامي و آلودگي هاي پنهان، در درونشان موج مي زند. منتها «بي خبري محض» بر آن پرده پوشانده است. 

اگر تمام انسان هاي جهان به تشويق و تمجيد فردي اقدام نمايند، اگر تمام انسان ها، جلوي فردي زانوي شاگردي به زمين بزنند، اگر همه بشريت پشت سر فردي اقتدا نمايند، اگر کل جهان را به فردي، هديه بدهند، اگر قدرت جهاني را به فردي بسپارند،

اگر در تمام عمر، زندگي شخصي، در «سمور» سپري گردد،

اگر اسمش بر تابلوهاي طلايي نگاشته گردد،

اگر نامش در کتاب هاي آسماني ثبت گردد،

اگر تاريخ جهاني، به نام فردي ثبت و ضبط گردد،

اگر جايزه جهاني به وي اختصاص يابد،

اگر او را براي تفريح در شهر به شهر جهان بگردانند،

اگر بتواند با دو بال مصنوعي بر تمام کرات، کره ماه و کيهان جهاني گشت زند، 

اگر تمام حرکات و سکنات زندگي وي حتي نفس کشيدن هاي وي جهت يادبود به فيلم کشيده شود و عکسبرداري گردد،

و اگر...، ذره اي از آن آرامش آرماني بدست نخواهد آمد و غير از خدا کسي نمي تواند تکيه گاه و پناهگاه انسان باشد. 

غير از خدا چه کسي مي تواند ستار العيوب باشد؟!

کدام پدر؟ کدام جد؟

کدام مادر؟ کدام فرزند؟

کدام برادر و خواهر؟

کدام معلم و دوست؟

کدام همسايه و همشهري؟

کدام بيگانه؟!!

چند بار و چه مدت؟

کدام خلاف آدم را پرده پوشي مي کنند؟

 غير از خدا احدي نمي تواند رازدار انسان باشد و در تمام امور زندگي، فرد مطمئني براي انسان محسوب گردد. 

پس بياييم مشکل خودمان را با خدايمان حل کنيم و با بازگشت به خدا، به آرامش آرماني دست يابيم و براي بيمه کردن جان خويش به اقدام بزرگ دست زنيم و قيام بزرگي را کردن از درون آغاز نمائيم. 

بايد زندگي را دوباره آغاز کرد.

وارد مرحله جديدي از زندگي شد. 

به زندگي لبخند زد و به دنبال آن، به زندگي

معنا بخشيد و چگونه زيستن و چگونه ماندن

و چگونه مردن آموخت و سپس:

«با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل خدا... به سوي جايگاه ابدي سفر»[4]  کرد. 

اين است آرامش آرماني و اسري بزرگ.

[1] سوره الضحي: 93 / 2.

[2] سوره رعد: 13 / 28.

[3] دعاي کميل.

[4] وصيت نامه الهي سياسي امام خميني ره.

تواضع و تقرب

اوج تواضع را بايد در سجده جستجو کرد.

علي (عليه السلام) مي فرمايند:

«هنگامي که انسان نماز مي خواند، ساييدن گونه ها به خاک نشانه ي تواضع و گذاردن اعضاي شريف بر زمين، دليل کوچک و حقارت است».[1] .

بنده خدا، بهترين عضو از اعضاي بدن خود را بر خاک مي نهد و با اين کار بهترين ارتباط را با خداي خود برقرار مي کند. با بهترين وجه با معبود خود سخن مي گويد و با يکتاي بي همتا درد دل مي کند، ناله مي نمايد، گريه مي کند و خود را به خاک مي کشد و سر بر خاک مي نهد تا فکر خودش را  الهي کند و جان خود را نوراني نمايد.

رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايند:

مالي لا اري عليکم حلاوة العبادة؟ و ما حلاوة العبادة؟ قال التواضع!

«چه مي شود که شيريني عبادت را در شما نمي بينم؟[2] .

عرض کردند:

شيريني عبادت چيست؟ فرمود: تواضع است.

سجده گاه، آموزشگاهي است که بنده خدا، تواضع، تقرب جستن، تخلص، تزکيه، تنهايي، تفکر و تکليف را در آن تجربه مي کند و بصورت علمي و کاربردي تمرين مي نمايد.

علي (عليه السلام) مي فرمايند:

«بالتواضع تکون الرفعة».[3]  «تواضع انسان را بالا مي برد.»

همانطوري که تکبر انسان را بر زمين مي زند و زمين گيرش مي کند؛ تواضع انسان را زنگارزدايي مي کند و بالا مي برد.

 

«به ياد و ديار، چنان بگريم زار

که از جهان ره و رسم سفر براندازم».[4] .

 

آيت الله جوادي آملي مي فرمايند:

با طهارت ترابيه (تيمم)، انسان به طهارت باطن دسترسي پيدا مي کند. با تيمم، طهارت طبي حاصل نمي شود. اين همان طهارت باطن است. کسي که صورت به خاک مي مالد و يا خاک به صورت مي مالد، در واقع غرور خود را مي شکند و پاکي و طهارت باطني پيدا مي کند. 

با يک ليوان آب که انسان به طهارت طبي نمي رسد، پس در کنار آن طهارت باطني مطرح است. به هر تقدير، يکي از دست آوردهاي بزرگ سجده، تواضع و تقرب است که در سجده گاه بصورت کاربردي در مي آيد.

 [1] نهج البلاغه، خ 192.

[2] ميزان الحکمة، ج 4، ص 21825.

[3] غررالحکم، ج 7، ص 405، (چاپ دانشگاه تهران).

[4] حافظ.

 

تشکر و تذکر

جايي که «شعاع شمس»، براي خداوند سجده مي کند؛ چرا انسان بر خداوند سجده نکند؟ چرا انسان تشکر زيبا بجا نياورد؟

در اعمال مسجد بزرگ کوفه مي خوانيم:

«انت الذي سجد لک شعاع الشمس»[1] ؛ تو آن خدايي هستي که شعاع شمس (خورشيد)، براي تو سجده مي کنند.

علي (عليه السلام) مي فرمايند:

آسمان سجده گاه فرشتگان است.

«در دوران ديگري از آفرينش جهان، خداوند، آسمان هاي فرازين را از درون شکافت و سرشار از فرشتگان ساخت. فرشتگاني گونه گون که:

- بي هيچ رکوعي تنها سر بر سجده دارند.

- دو ديگر گروهي که بي هيچ قيامي در رکوعي مدامند.

- سه ديگر گروه، صف به صف، قيام کنندگاني بي تزلزل و لرزشند.

- چهارمين گروه تسبيح گويان خستگي ناپذيرند که نه چشمشان پرده خواب فرو افتد و نه انديشه شان به خطا مي رود و نه خستگي به دژ تنهاشان راه مي يابد و نه آگاهيشان به غفلت فراموشي مبدل مي شود.

در تمام طبقات آسمان حتي چندان پوست تخمي نمي توان يافت که بر آن، فرشته اي در سجود يا کوشنده اي در کار و تلاش نباشد.»

اگر آسمان سجده گاه فرشتگان است؛ چرا دنيا فرودگاه و سجده گاه عاشقان حق نباشد؟!

مگر شکر نعمت واجب نيست؟ پس از خداوند چگونه مي توان تشکر کرد؟

خداوند مي فرمايد: «سبح لله ما في السموات و الارض و هو العزيز الحکيم»[2] .

«آنچه در آسمان ها و زمين است براي خدا تسبيح مي گويند و او عزيز و حکيم است.»

انسان که اشرف مخلوقات است چه؟

دنيا، سرزمين تقدير و تشکر است. و در قالب يک قاعده عقلايي، شکر منعم واجب است و بهترين نوع تشکر، براي بهترين هاست و زيباترين نوع تشکر، در قالب يک سجده ساده انجام مي گيرد که هم اختصاص دارد براي خداوند منان و هم کاربردي و عملي است، نه صرفا زباني.

زندگي انساني، همان آواز آسماني است و آوازها هم، آواي الهي مي گويند.[3]  همه چيز موسيقي معنوي مي خوانند و تسبيح مي گويند.

در سجده هاي طولاني، بايد از خداوند تشکر کرد، سپس تار وجود خويش را نواخت.[4] .

عده اي با زبان، آواز الهي مي خوانند و گروه ديگر از راه جان به خدا نظر مي کنند.

آسمان هم آواز الهي مي خواند؛ منتها آواز آسمان ها، آبي است و در درگيري ها با ابرها، براي ما آواز قهرمانانه سر مي دهند.

... يکاد البرق يخطف ابصارهم.[5] .

اين همان آواز الهي آسمان ها است؛ همان تشکر زيبايي است که در فرهنگ اسلام و عرفان وجود دارد. تشکر از بزرگ، نياز کوچک است و انسان زنده است به اين تشکر.

 

آسمان شو ابر شو باران ببار

ناودان بارش کند نبود بکار.[6] .

 

شب پرده ها هم سجده شکر بجا مي آورند و از بزرگ خود تشکر مي کنند.

به فرموده حسن زاده آملي: «الهي، شب پره را در شب پرواز باشه، و من را نباشد.»[7] .

 

سحر چو گشت پديدار روز گردد شب

شفق چو گشت نمودار روز گردد شام[8] .

 

در فرهنگ عرفان هميشه سخن از سحر است و سجده شکر. آسمانيان و زمينيان، همه بايد با آواز بلند، خداوند را بخوانند.

والنجم والشجر يسجدان.[9]  گياه و درخت سجده مي کنند.

تشکر زيبا بجا مي آورند. سجده کن صد بار مي گو اي خدا نيست اين غم غير در خورد و سزا.[10] .

سجده، شيرين ترين سرودي است که هر موجودي، توسط آن خودش را به توحيد ناب و حق محض نزديک مي سازد. 

سوختن عاشقانه را در سجده گاه بايد تمرين کرد و پرواز عارفانه را در سجده بايد تجربه نمود. «پر من بگشاي تا پران شوم در حديقه ي ذکر و سيبستان شوم»[11] .

[1] مفاتيح الجنان، اعمال مسجد کوفه.

[2] سوره حديد: 57 / 1.

[3] مفاتيح الجنان، نماز امام هفتم.

[4] اشاره به داستان حکيم جهانگيرخان قشقايي.

[5] سوره بقره: 2 / 20.

[6] مثنوي معنوي، دفتر پنجم.

[7] حسن، حسن زاده، الهي نامه، ص 19.

[8] قاآني.

[9] سوره الرحمن: 55 / 5 و 6.

[10] مثنوي معنوي، دفتر پنجم، 3990.

[11] همان.

 

استکبار زدايي

علي (عليه السلام) مي فرمايند: فالله فالله في عاجل البغي،...»

«پس خدا را! خدا را! بپرهيزيد از سرکشي در اين جهان و بترسيد از کيفر ناخوشايند ستم در آن جهان، و پايان زشت خودبيني که دامي است نهاده ي شيطان. دامي بزرگ و فريفتني سترگ. بر دل مردان راه يابد، چون زهر کشنده که در اندام ها شتابد. هيچگاه از کار باز نماند، و به خطا کس را از مکر خود نرهاند. نه دانشمندي را به خاطر دانش و نه مستمندي را در فرسودگي پوشش؛ و خدا بندگان با ايمان خود را از اين آسيب بر کنار مي دارد، با نمازها و زکاتها و روزه گرفتن هاي دشوار، در روزهايي که واجب است تا اندام هاشان بيارمد با اين کار، و ديده هاشان خاشع شود و جان هاشان خوار و سبک ساختن دل هاي آنان، و بردن خودبيني از ايشان، به فروتني که در عبادت هاست: از چهره هاي شاداب را به تواضع بر خاک سودن، و با چسبانيدن اندام هاي پاکيزه بر زمين خويش را نمودن، و رسيدن شکم ها به پشت به فروتني و خواري به خاطر روزه داري و آنچه در زکات است از دادن بهره هاي زمين و جز آن، به مستمندان و بيچارگان. بدانچه در اين کارهاست بنگريد:

از سرکوبي جوانه هاي نازش و بازداشتن نهال هاي خودپسندي از رويش.»[1] .

اولين جنگ در تاريخ، جنگ کبر و خودپسندي بود با سجده در مقابل آدم.

 

«شيطان که رانده گشت بجز يک خطا نکرد

او خود را براي سجده آدم رضا نکرد

 

شيطان هزار مرتبه بهتر ز بي نماز

او سجده را بر آدم و آن بر خدا نکرد.[2] .

 

اين سخن پايان ندارد هين بتاز

سوي آن دو يار پاک پاک باز[3] .

 

[1] نهج البلاغه، خ 192.

[2] باباطاهر.

[3] مثنوي معنوي، دفتر اول، 3076.

 

آمادگي و آوازه آرماني

قاعده بزرگ و آرم الهي

امام خميني (رحمة الله عليه) در وصيت نامه الهي سياسي فرمودند:

«با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوي جايگاه ابدي سفر مي کنم.»[1] .

اين سخن، قاعده بزرگ زندگي عارفان واقعي است و براي رسيدن به قله بلند انسانيت، اين سخن آشنايي امام خميني (ره)، معيار و محک زيبايي است که انسان هاي موحد عموما و شيعيان خصوصا، خود را در معرض امتحان الهي ببينند و اعمال خود را مورد سنجش قرار دهند.

بهترين راه آزمايش و امتحان اين است که: هر کس، پيش وجدان خويش، ببيند به اين آرامش و اطمينان قلبي رسيده است يا خير؟ اگر نرسيده چه بايد بکند؟

گويي از کوچه ميخانه گذر کرده مسيح، که به درگاه خداوند بلند آوا شد.[2] .

سجده گاه، نردبان صعود است به سوي انسانيت. براي دست يازيدن به اين آمادگي و آوازه بلند، بايد از قرارگاه و بندرگاه «سجده گاه» گذر کرد.

تا زماني که در سجده گاه، به تمرين آرامش الهي دست نزند، آمادگي و به دنبال آن آوازه آرماني بدست نخواهد آمد.

راه تمام آرمان ها و ارزش ها، از سجده گاه مي گذرد.

اگر فردي بخواهد به اين قاعده بزرگ و «آرم الهي» دسترسي پيدا کند و با آرامش خاطر بگويد: 

«با دلي آرام و قلبي مطمئن... سفر مي کنم»، بايد همه آرمان ها و ارزش ها را در سجده گاه کاربردي سازد و از بندرگاه آن عبور دهد.

«فاما من ثقلت موازينه فهو في عيشة راضية».[3] .

«اما کسي که (در آن روز) ترازوهاي اعمالش سنگين است، در يک زندگي خشنود کننده خواهد بود.»

آخرت روز حساب و ظهور اعمال است. کشته هاي دنيا، در آن روز آشکار و برداشت گشته و سپس در ترازوي اعمال وزن خواهد گشت.

به هر تقدير دست يازيدن به چنين آمادگي و آرامش، هنري است قدسي که راه آن را در سجده گاه بايد جستجو کرد، کما اينکه امام خميني (ره) چنين کرد.

[1] قسمتي از وصيت نامه الهي سياسي امام خميني (ره).

[2] ديوان امام خميني (ره).

[3] سوره قارعه: 101 / 6 و 7.

 

راه رسيدن به بهشت

مردي خدمت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيد، حضرت از او پرسيد چه مي خواهي؟ در جواب گفت: بهشت! حضرت تأملي کردند و سپس فرمودند:

«يا عبدالله اعنا بطول السجود»[1] .

يعني: «اي بنده خدا ياري ده ما را (در رساندن به اين خواسته) از طريق سجده هاي طولاني.»[2] .

علي (عليه السلام) مي فرمايند: اقرب ما يکون العبد من الله اذا سجد؛[3] .

نزديکترين چيزي که بنده را به خدا نزديک مي کند سجده است.

در روايات داريم که سجده طولاني، دشمن شکن است.

امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:

ان العبد اذا احال السجود حيث لا يراه احد، قال الشيطان واويلاه اطاعوا و عصيت و سجدوا و ابيت؛[4] .

«به درستي انسان هنگامي که سجده را طولاني کرد فرياد شيطان بلند مي شود که واي بر من! آنها اطاعت خدا کردند و من عصيان کردم، آنان سجده کردند و من نافرماني کردم.

به هر تقدير بهشت کانون انگيزه هاي الهي است و راه آن از سجده گاه مي گذرد.

علي (عليه السلام) مي فرمايند: «شغل من الجنة و النار امامه».[5] .

آن که بهشت و دوزخ را پيش روي خود بيند، آسوده ننشيند.

براي رسيدن به بهشت جاويد، بايد به تلاش همه جانبه دست زد و لحظه اي آرام و آسوده ننشست. 

در جاي ديگر مي فرمايند:

«بدانيد که امروز رياضت است و فردا مسابقت، و خط پايان، دروازه ي بهشت برين است، و آن که بدان نرسد در دوزخ جايگزين».[6] .

همچنين فرمودند:

«الا و ان اليوم المضمار و غدا السباق. و السبقة الجنة و الغاية النار».[7] .

«امروز مضمار (رياضت) است و فردا مسابقت، سبقه بهشت است، و دوزخ غايت.»

بنابراين بهشت چيزي نيست که بتوان از آن صرف نظر کرد و چشم پوشي نمود. براي رسيدن به اين همه عظمت ها، بايد در سجده گاه به تمرين مداوم دست زد و با آمادگي کامل به استقبال بهشت شتافت.

اگر در آيات و روايات دقيق شويم، ره آورد سجده فراوان است، ولي به علت اختصار از تفصيل آن صرف نظر مي نمائيم.

اميد است روح سجده هاي واقعي در ما دميده شود و بتوانيم با سجده هاي طولاني و معنادار، به زندگي خود طراوات و شادابي ببخشيم.

[1] فروع کافي، 1 / 73.

[2] رضوان طلب، محمدرضا، پرستش آگاهانه، دوم، 1375، ص 136.

[3] بحارالانوار، ج 82، ص 233.

[4] بحارالانوار، ج 85، ص 163.

[5] نهج البلاغه، خ 17.

[6] نهج البلاغه، خ 28.

[7] همان.

نتيجه

زندگي بشريت عموما و زندگي دانشگاهيان خصوصا، بايد به آسايشگاه بزرگي از آرامش تبديل شود تا بشر بتواند در آن آسايشگاه به «ميدان تمريني» دسترسي پيدا کند و به دنبال آن دينداري را از حالت تئوري و نظري، کاربردي سازد.

سجده گاه در واقع فرودگاه الهي است که موحد حقيقي در آنجا چشم به راه پرواز ملکوتي مانده است. مقدمه اين پرواز، آن است که سجده گاه را ميدان بزرگي قرار دهيم براي تمرين «چگونه کوچکي نمودن» و در «مقابل چه کسي کوچکي کردن».

سجده گاه، آسايشگاه و آرامگاه جان است که براي رسيدن به آسمان و افلاک بايد بتوان دست اندازهاي پنهان و باطني را هموار ساخت و با خاک يکسان گشتن و خاکمالي کردن جان را، تمرين کرد و کاربردي نمود. سر بر خاک گذاشتن به معناي خاکمال کردن افکار است از وسوسه ها و شبهات شيطاني و به دنبال آن متصل ساختن جان به آب کر و شتسشوي آن از آلودگي ها است.

خاکي زيستن، خاکي ماندن، خاکي مردن و خاکمال کردن همه براي آن است که جان انسان از آلودگي ها پاک گردد و سجده گاه، ميدان تمرين است براي چنين کاري.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 6347 کلمه
مولف : دبير خانه دائمي اجلاس سراسري نماز
1395/2/19 ساعت 09:26
کد : 1306
دسته : آثار اخلاقی و عرفانی نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
آثار نماز
آثار اخلاقی نماز
اسرار سجده
جایگاه سجده
آثار سجده
نقش سجده در معنویت
دانشجو و نماز
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز