■ بررسي و تحليل جايگاه نماز در ميان دانشگاهيان 2
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسي و تحليل جايگاه نماز در ميان دانشگاهيان[1]1
منبع: نماز و دانشگاه (مجموعه مقالات برگزيده يازدهمين اجلاس سراسري نماز)
تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز
«الحمدلله الذي جعل الصلاة تنزيها عن الکبر و جعلها قربان کل تقي و الصلاة و السلام علي افضل المصلحين و علي اهل بيته الطيبين الطاهرين»
در بررسي متون دين و محتواي وحي، آنچه که بيش ازهر چيز در ميان دستورات الهي مي درخشد نماز است. امر به نماز در فحواي تعاليم تمامي اديان الهي بوده است و علي رغم بسياري اوامر، که تنها اختصاص به يک پيامبر يا يک قوم داشته اند نماز هرگز منسوخ نگرديده است. در يک جالقمان نبي را مي بينيم که به فرزندش امر مي کند که به اقامه نماز برخيزد که «يا بني اقم الصلوة» و در جاي ديگر حضرت ابراهيم را در حالي مي يابيم که دست به دعا برداشته، عرضه مي دارد «رب اجعلني مقيم الصلوة» و يا حضرت عيسي را که فرياد بر آورده است که خدايم مرا به نماز وصيت کرده است. اما کاملتر و جامعتر و زيباتر از همه پيامبر گرامي اسلام را مي بينيم که چگونه در هنگام نماز فاني جمال حق مي شود و بيان مي دارد «قرة عيني في الصلوة»
اين که نماز نه تنها هيچگاه از متن دين حذف نگرديده بلکه پيوسته با آشنايي دادن مردم با برکات باطني نماز سير پيشرونده و تکاملي را طي کرده است اين پرسش را ايجاد مي کند که حقيقت نماز چيست و کارکردش در کجاست و آيا نياز ذاتي است؟ پاسخ اين پرسش در ضمن تعليمات دين آمده است. که به صورت بسيار مجمل و گذرا با بيان چند مقدمه به آن اشاره مي شود:
1- در جهان بيني: انسان فطرتي خدا طلب، خداخواه و کمال جو دارد. روح انسان در سايه ي انس به خدا آرامش مي يابد.
2- امر به واجبات ديني و اهتمام به دستورات الهي، همه براي به فعليت رساندن اين فطرت الهي است. براي آنکه بصورت مداوم انسان را در ميدان جذبه الهي قرار دهد و از آن سو نيز بي توجهي به امر و نهي دين و ورود در حوزه گناه به علت مغايرت با فطرت الهي انسان، بدترين نوع از خود بيگانگي است، بدترين نوع تهاجم انسان به شخصيت خود.
3- مرواريد نماز درميان صدف دين داراي اين جايگاه ويژه است که در شبانه روز 5 مرتبه اتصال ميان قطره و دريا صورت مي پذيرد و به واسطه اين پيوند انسان ضعيف و ظلوم و جهول را در مرتبه خليفة الهي مي نشاند و از او انساني قوي و طاهر مي سازد. البته مسلم است که اين نتيجه را کسي مي تواند ببرد که از ظاهر احکام نماز و پوسته آن نفوذ کرده و به هسته شيرين ومعرفت باطن آن نائل گردد. بنابراين به نظر مي رسد که خواندن نماز مراتب و مراحلي داشته باشد که به آن اشاره مي شود:
(البته مراد از نماز، نماز صحيح به لحاظ فقهي است.)
1) مرتبه نازله، مبادرت به نماز به صورت فردي و عدم تقيد به انجام آن در اول وقت مي باشد.
2) مرتبه واسطه، انجام اين امر به صورت فردي و تقيد به خواندن در اول وقت و آشنايي با پاره اي برکات و محتوي آن.
3) مرتبه عاليه، بر پايي نماز به صورت جماعت و تقيد به خواندن در اول وقت و سعي در آشنايي هر چه بيشتر با روح نماز.
بديهي است که اين تقسيم به حصر عقلي نبوده و شايد بتوان تقسيمات و مراتب ديگري را ميان هر مرتبه منظور نمود. اما آنچه اين نوشتار در صدد تحقيق پيرامون آن است بررسي علل عدم حضور قشر مسلمان نماز خوان جامعه اسلامي در صفوف نماز جماعت است.همچنين يافتن علت يا علل ترجيح خواندن نماز به شکل فردي با وجود جايگاه ويژه و برتري که نماز جماعت دارد.
بر اساس تحقيقي که در دانشگاه علوم پزشکي بوشهر به عمل آمد با ارائه فرمي که حاوي سوالات چهار گزينه اي بود از سه قشر دانشجو، کارمند و اعضاء هيئت علمي در خواست گرديد که نظر خود را به طور دقيق و صادقانه در مورد اين سؤالات ابراز دارند. از مجموع 220 فرم پاسخ داده شده نتايج زير بدست آمد که ما در ضمن طرح سؤالات به آن اشاره مي کنيم.
سوالات ابتدايي پيرامون نقش نماز در انتخاب دوست و يا همسر بود که همه افراد پاسخگو مايل به اهميت بسيار زياد نماز در اين مسائل بودند.
در سوالاتي که در مورد ترجيح يا عدم ترجيح خواندن نماز در اول وقت پرسيده شده بود، 97% کارمندان، 100% اعضاء هيئت علمي، و 95% دانشجويان نماز اول وقت را ترجيح داده بودند و موافقين به خواندن نماز به صورت جماعت 90% از کارمندان و اعضاء هيئت علمي و 80% از دانشجويان بودند.
در پرسش از علت نامطلوب بودن وضع اقامه نماز در جامعه 50% از اعضاء هيئت علمي معتقد بودند که آشنا نبودن به آثار و برکات نماز عامل مهم اين واقعيت تلخ است. همين پاسخ در ميان کارمندان 60% و در ميان دانشجويان 70% بوده است.
در پاسخ به سؤالي که پيرامون تاثير نحوه ي برخورد امام جماعت در گرايش به نماز بود، 60% از هر گروه قايل به نقش بسيار زياد آن بودند. 61% از دانشجويان، 43% از اعضاء هيئت علمي و 38% از کارمندان قايل به ايراد سخنراني پس از نماز بودند و البته 50% از هر سه گروه قايل به اين بودند که حداکثر ميزان سخنراني 10 دقيقه باشد.
در پاسخ به اين پرسش که آيا مسايل سياسي و اجتماعي در عدم گرايش به نماز مي تواند نقش داشته باشد يا خير؟ 56% از دانشجويان، 59% از کارمندان و 47% از اعضاء هيئت علمي پاسخ اين سوال را مثبت داده اند.
اما در مورد تاثير محيط فيزيکي نمازخانه در گرايش به نماز 50% از کارمندان، 32% از دانشجويان و30% از اعضاء هيئت علمي بر آن اتفاق نظر داشتند.
به جهت جلوگيري از اطاعه کلام از ذکر ديگر سوالات و پاسخ ها خودداري نموده و نقد مختصري پيرامون اين پاسخ ها ارائه مي دهيم.
اين که بالاي 90% هر سه قشر، نماز اول وقت را ترجيح داده اند، بسيارميمون و مبارک و حکايتگر روحيه ايمان، ديني و آميختگي مسائل شرعي با جان اين افراد است.
اما اين سوال مطرح است که با وجود اين اشتياق دروني به اقامه نماز در اول وقت، چرا در هنگام ظهر چنان که انتظار مي رود نماز خانه دانشگاه فاقد صفوف به هم فشرده است. اگر بالاي 90% از دانشجويان، کارمندان و اعضاء هيئت علمي که تشکيل دهنده مجموعه دانشگاهي هستند، چرا گاهي حداکثر 20% از اين تعداد در هنگام ظهر به نماز جماعت حاضر مي شوند؛ بگذريم از اين که حضور همه افراد شرکت کننده در نماز اول وقت نه از سر معرفت و عشق که به جهت آسودگي خيال از دغدغه نماز در مابقي ساعات روز و شب مي باشد.
سوال فوق ما را به بررسي مساله ديگري مي کشاند که تحت عنوان سوال ديگري در فرم مطرح شده بود؛ يعني نقش امام جماعت در گرايش به نماز که 60% افراد قايل به نقش فوق العاده آن بودند.
اما نسبت به سخنراني،اولا آن را بعد از نماز و ثانيا در ظرف 10 دقيقه جذاب مي دانستند. اما نکته حائز اهميت اين است که توجه کنيم چه چيزي باعث شده است که قشر دانشجو که توقع مي رود اهل گفت و شنود علمي بوده و مشتاق دريافت معلومات مي باشند؛ حداکثر زمان براي سخنراني را 10 دقيقه بدانند.اگر در اين مورد به صورت شفاف ريشه يابي شود به اين واقعيت تلخ دست مي يابيم که متاسفانه گاهي سخنان سخنرانان به گونه اي نبوده است که مستمعين که در اين جا عمدتا تحصيل کرده و دانشجو هستند، خود را به آن گره بزنند و حتي آن جا که مطلب و موضوع سخنراني حاوي محتواي غني بوده، کمتر سخنراني اين هنرمندي را داشته است که آن محتواي غني و متعالي را در قالب زبان دانشجو ترسيم نمايد. البته آثار زيان بخش اين عدم هنرمندي هرگز کم نيست.
اما سوال بعد که وضعيت نا مطلوب فعلي نماز در جامعه بيش از هر عامل ديگري، به علت عدم آشنايي مردم با آثار و برکات نماز عنوان شده است؛ مطلبي است صحيح و منطبق با واقعيت اما مسئله به همين جا ختم نمي شود. آنچه که ما بايد در پي آن باشيم اين است که چه کساني، چه گروهها و چه نهادهائي و به چه نحو، متصدي ارتقاء سطح معرفت مردم در رابطه شناسايي جايگاه نماز مي باشند؟
چگونه بايد خانواده ها را آموزش داد؟ چگونه بايد در متون ديني مطالبي پر محتوا و جذاب، با رعايت اصول روانشناسانه براي مقاطع مختلف سني، گنجانده شود، تا شاکله و شخصيت يک نفر به نحو صحيح شکل گيرد؟ و چگونه فضاي جامعه را بايد از عطر روح انگيز نماز آکنده نمود؟
و اما سوال آخر پيرامون نقش مسائل سياسي و اجتماعي در عدم گرايش به نماز بود.در اين مورد هيچ ترديدي نيست؛ اما نکته قابل توجه اين است که تاثير مسائل سياسي و اجتماعي گاهي بسيار خزنده و پنهان است و گاه آشکار و روشن؛ گاهي رخدادهاي سياسي و مسائل اجتماعي چنان افکار و برنامه ها را به خود معطوف مي نمايد که مسائل ديگر از جمله مسئله مهم نماز در مهجوريت واقع مي شود و البته بديهي است که وجود انسان هاي متعهد و دين باور در راس امور سياسي و اجتماعي، برکات بسياري را براي جامعه به دنبال خواهد داشت.
در پايان از خداوند متعال مي خواهيم که توفيق اقامه نماز را به همه ما عنايت فرمايد و تلاش همگان را مشکور قرار دهد.
و الحمدلله رب العالمين
نمودارها:1
موافق با نقش مسائل سياسي اجتماعي در عدم گرايش به نماز
دانشجو: 56 درصد
اعضاء هيئت علمي: 47 درصد
کارمند: 59 درصد
موافق خواندن نماز به جماعت
دانشجو: 80 درصد
اعضاء هيئت علمي: 90 درصد
کارمند: 90 درصد
موافق با تأثير محيط فيزيکي نمازخانه در گرايش به نماز
دانشجو: 50 درصد
اعضاء هيئت علمي: 30 درصد
کارمند: 32 درصد
موافقين با حداکثر ميزان سخنراني 10 دقيقه
دانشجو: 50 درصد
اعضاء هيئت علمي: 50 درصد
کارمند: 50 درصد
موافقين با نقش بسيار زياد نحوه برخورد امام جماعت در گرايش به نماز
دانشجو: 60 درصد
اعضاء هيئت علمي: 60 درصد
کارمند: 60 درصد
موافق با ايراد سخنراني پس از نماز
دانشجو: 61 درصد
اعضاء هيئت علمي: 43 درصد
کارمند: 38 درصد
موافق خواندن نماز در اول وقت
دانشجو: 95 درصد
اعضاء هيئت علمي: 100 درصد
کارمند: 97 درصد