■ فلسفه نماز و راز و رمز نهفته در آن
پس از پذیرش اسلام و قرآن به عنوان دین و کتاب الهى، درمىیابیم که در قرآن و نیز کلمات انبیاى الهى و پیشوایان، تأکید وافرى بر اقامه نماز شده است. همچنین نماز داراى جایگاه ویژهاى در ادیان الهى است و در طول تاریخ تمامى پیامبران و پیروان آنها سفارش به نماز شدهاند. اما چرا نماز؟ اسلام و قرآن داراى سیستمى ترتیبى جهت نیل آدمى به مراتب کمال است که از جمله آنها اقامه نماز مىباشد. محور تربیت و تعالى انسان در مکتب اسلام، با توجه به خداوند و در نظر گرفتن موقعیت او و نیز جایگاه خود انسان میسّر است. این توجه با نماز حاصل مىشود.
نماز و نه هیچ عبادت دیگرى، براى خداوند سودى به همراه ندارد و اگر هیچ کس در تمامى هستى سر بر آستان او نساید، بر دامن کبریایى او گردى نمىنشیند. ولى غفلت انسان از خداوند، زمینه سقوط وى به پستترین درجات را فراهم مىکند. حال آن که یاد خداوند او را بر طریق مستقیم نگاه مىدارد و در طوفان حوادث زندگى و فراز و نشیب آن دست او را مىگیرد.
اگر بخواهیم نقش نماز را در طول زندگى به چیزى تشبیه کنیم، باید بگوییم: نماز همانند چراغهایى نورانى در مسیرى تاریک و ظلمانى و پیچ در پیچ است که انسان را به پیمودن راه اصلى و منحرف نگشتن و اسیر غول بیابان نشدن دعوت مىکند. این چراغها باید همواره روشن باشد وگرنه آدمى ممکن است در مرحلهاى به بیغولهاى بیفتد و چه بسا بازگشت از آن میسر نباشد. فلسفه اصلى نماز و دیگر عبادات همین است. بدون نماز و عبادت انسان تربیت نمىشود و توان لازم را براى پیمودن راه کمال نمىیابد.
البته آنچه گفته شد صرفا ترسیم کلى از مسائل بود. براى پىبردن به عمق هر یک از موارد فوق، باید به سیرى فکرى در آن پرداخت و در این زمینه از پرسش، مطالعه و تفکر مداوم سود برد. براى این منظور کتابهاى ذیل معرفى مىشود:
۱ ـ اثبات وجود خدا, جمعى از دانشمندان
۲ـ فروغ هدایت, مترجم : على دوانى
۳ـ اصول دین, شهید دستغیب
۴ ـ طرح علمى اصول اسلام, عطایى
۵ ـ پیامبر شناسى, مکارم شیرازى
۶ ـ خدا و پیامبران, جعفر سبحانى
۷ ـ پیامبر امى, شهید مرتضى مطهرى
۸ ـ مقدمهاى بر جهانبینى اسلامى, شهید مرتضى مطهرى
۹ ـ خاتمیت, شهید مرتضى مطهرى
در نماز راز و رمز و اهداف چندى نهفته که بعضى از آنها عبارت است از:
الف) یاد و ذکر خدا؛ زیرا انسان موجود فراموشکارى است. بنابر این هر چند ساعت یک بار، با خواندن نماز خداى سبحان را یاد کرده و متذکر وجود لایتناهاى او مىشود.
ب) وقتى انسان متذکر خدا بود و خدا را مراقب خویش دید، قهراً از انجام گناه و منکرات شرم و حیا مىکند. بنابر این یکى از اهداف نماز جلوگیرى از فحشا و منکرات است: «ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر».
ج) هدف دیگر نماز عبودیت و خشوع و خضوع در پیشگاه مقام ربوبیت است. به طور مؤدب ایستادن، رکوع کردن، جبین به خاک ساییدن، سجده و نشستن دو زانو و… همه نشانههاى خضوع است. و این حقى است از خداى سبحان که هر انسانى موظف به اداى آن است. توجه داشته باشید که همین خشوع و خضوع، به تدریج در روح و جان ما اثر گذاشته و انسان را در برابر سایر افراد متواضع مىکند. امام على(ع) مىفرماید: «ومن تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا ؛ خداى سبحان نماز را مقرر داشت تا پیشانى از روى تواضع به خاک مالیده شود» ، (نهج البلاغه). حضرت فاطمه(س) نیز مىفرماید: «جعل اللّه الصلاة تنزیها لکم من الکبر؛ خداوند نماز را مقرّر داشت تا دامن انسان را از کبر و منیّت پاک گرداند».
د) راز دیگرى که در نماز نهفته است تشکیل جماعتهاست. ویل دورانت مىنویسد: بر هیچ انسان منصفى پوشیده نیست که شرکت مسلمانها در نمازهاى جماعت روزانه چه اثر خوبى در وحدت و تشکّل آنها دارد. با کمى دقت مىتوان دریافت که در سایه همین جماعتها و جمعههاست که انسجام و اتحادى در اقشار مختلف ایجاد مىشود و در سایه آن برکات و ارزشهایى وجود دارد. از کارهاى عمرانى یک منطقه گرفته تا راه حل سایر مشکلات افراد و جامعه. آنچه ذکر شد بیانگر این حقیقت است که به هر حال یکى از اهداف نماز، پاک و منزه ساختن روح انسان از کبر و منیت است؛ همچنان که نماز بازدارنده انسان از لغزشها و گناهان است. نماز در ساحت روح انسان، همان نقشى را ایفا مىکند که نرمش و ورزش در ساحت جسم انسان ایفا مىنماید. اگر کسى ورزش رابراى مدت طولانى ترک کند، کمکم بدنش دچار یک نوع سستى و کسالت مىشود و چه بسا سلامت خود را از دست بدهد.
بنابراین انسان باید روزانه یا لا اقل هفتهاى چند ساعت، به راهپیمایى و ورزش بپردازد تا به تدریج جسم را سلامت و شاداب سازد. روح انسان نیز چنین نیازى دارد، باید هر روز این نیایش و سرود مذهبى و اسلامى تکرار گردد تا به تدریج سلامت و شادابى روح انسان در سایه یاد حق احراز گردد. نماز از جمله عبادات عملى در بینش توحیدى اسلام است که فلسفه آن را تنها در پرتو آن بینش، مىتوان نظاره کرد.
بدیهى است تا زمانى که ابعاد مختلف این بینش، به درستى شناخته نشود، جایگاه نماز و همچنین دیگر برنامههاى عملى آن، روشن نخواهد شد. در بینش اسلام و ادیان توحیدى، انسان و مجموعه هستى، آفریدههاى خداوند و در مسیر حرکت به سوى او و معرفت مبدأ خویشند. در این دیدگاه، هیچ غایتى جز معرفت خداوند براى انسان متصوّر نیست و کمال انسان، تنها در این محدوده رقم مىخورد و تمامى جاذبههاى دیگر، جملگى براى به حرکت درآوردن آدمى و فراخوان وى به معرفت خداوند هستند.
در این مسیر است که «عبادت» جایگاه خود را پیدا مىکند؛ آن هم به صورت عبادتى موزون و حساب شده که باید به صورت خاصى به جاى آورده شود. بدون این عبادت، سرّ حیات بىرنگ خواهد شد و انسان در بیغوله جاذبههاى دیگر، راه اصلى را به فراموشى خواهد سپرد.
نمازهاى پنج گانه در تمامى عمر، همانند تابلوها و چراغهایى است که در مسیرى سخت، طولانى و پرحادثه، انسان را به تبعیت از خود فرا مىخواند تا او را از پرتگاههاى سقوط و گزند حوادث سنگین، باز دارد. بدون نماز، آدمى در مسیر زندگى، گوهر عبودیت خویش را در برابر ذات لایزال احدیت به فراموشى خواهد سپرد و در نتیجه از کمال خویش باز خواهد ماند. از همین رو، تمامى پیامبران الهى و کتابهاى آسمانى، آدمى را به نماز دعوت کردهاند. آنچه گفته شد، تنها اشارهاى کوتاه به فلسفه فردى نماز بود و نماز، از جهات مختلف اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و… داراى حکمتهاى عمیقى است.
نماز، عملاً موجب همبستگى مسلمانان و احساس روح یکرنگى در بین آنان است؛ چرا که همه آنان به یک شکل و به سمت یک قبله نماز مىگذارند و این موضوع، پیامدهاى ارزندهاى خواهد داشت.
فلسفه خواندن نماز
پرسش:
چرا نماز می خوانیم؟
پاسخ:
ائمه معصومین علیهم السلام و حضرت زهرا«س» در روایات زیادی فسلفه نماز را بیان کرده اند. حضرت زهرا«س» فرمود: «خداوند نماز را واجب کرده است تا از تکبر پاکیزه شوید.»[۱]
امام رضا علیه السلام درباره فلسفه نماز می فرماید: «نماز اقرار به ربوبیت خداوند و مردود شمردن هر گونه شریک برای او و ایستادن با حالت خضوع و خشوع در پیشگاه پروردگار متعال است و طلب عفو از گناهان است. و روزی پنج بار سر به سجده گذاشتن برای با عظمت نگه داشتن دستورات پروردگار است و به خاطر این است که بندگان فراموش نکنند و طغیان نکنند و دائماً خاضع و خاشع و علاقمند و خواهان زیادی در دین و دنیا از او باشند.»[۲]
بنابراین، نماز ما که مرکب از اعمالی نظیر نیت، تکبیره الاحرام، رکوع و سجود و… است، دارای اهداف کلی و هر یک از این اجزا و شرایط نیز خود اهدافی را به دنبال دارند و علت این که واجب است انسان روزی پنج بار (نمازهای واجب پنچ گانه را) به جا آورد، این است که در طول شبانه روز، همواره متذکر عبودیت و بندگی خود باشد و در هیچ کاری و در هیچ وقتی از اوقات پروردگار و صاحب نعمت خود را فراموش نکند و بر دیگر بندگان خدا تکبر و فخر فروشی نداشته باشد. ممکن است کسی بگوید اصل شکر گذاری و بیاد خدا بودن و دوری از تکبر و خود خواهی را قبول داریم، ولی آیا ممکن نیست که این اهداف را به شکل دیگری و در قالب اعمال دیگری غیر از نماز ایجاد نمائیم؟ پاسخ این سؤال این است که اسلام هم به اهداف عبادات اهمیت داده و هم به شکل آنها، و اینکه در اسلام شکل انجام عبادات با تمام جزئیات و شرایط آن بیان شده، نشانه غنای اسلام است که این دین الهی برای تمامی ابعاد زندگی بشر و در تمام تکالیف او، جزئیات آنها را بیان کرده است. و وقتی همه مسلمانان به یک صورت و یک شکل وظایف و تکالیف خود را انجام می دهند، حکایت کننده از یک روح واحد در کالبد تمامی مسلمانان است که علاوه بر شکل زیبای آن، موجب تقویت قوای مسلمانان و ایجاد ترس در دل دشمنان می شود.
[۱] – بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۰۹٫
[۲] – علل الشرایع، ص ۳۶۷، حدیث ۲٫
فلسفه نماز در اسلام
پرسش:
فلسفه خواندن نماز چیست؟
پاسخ:
از آنجا که خداوند وجودی نامحدود و نامتناهی و پیراسته از هر گونه نقص و نیاز است احتیاجی به پرستش ما ندارد پس پرستش و عبادت او فی الواقع وسیله تکامل و سعادت ماست و دستور او به عبادت، یک نوع لطف و مرحمت و راهنمائی خواهد بود که ما را به کمال شایسته برساند و کلاً عبادت و خصوصاً نماز دارای یک سلسله آثار گرانبهای فردی و اجتماعی است زیرا اولاً حس تقدیر و شکر گزاری را در انسان زنده می کند، قدر دانی از مقامی که نعمتهای زیادی در اختیار او نهاده و با این سپاس گزاری، فرد، حق شناسی خود را در برابر آفریدگار خود که این همه نعمتهای گرانبها در اختیار او گذاشته اعلام می دارد و ثانیاً نماز و عبادت مایه تکامل روحی انسان است چون در نماز ما خود را با کمال مطلق مرتبط ساخته و از او کمک می خواهیم که شایستگی و لیاقت سخن گفتن با خود را به ما بدهد. ضمن این که نمازگزار همواره به یاد خداست و یاد خدا بهترین وسیله برای کنترل نفس امّاره و روح طغیانگر است چنان که غفلت از یاد خدا و بی خبری از پاداشها و کیفرهای او موجب تیرگی عقل و خرد و کم فروغی آن می شود انسان غافل فکر عاقبت کار ناپسند و عقوبات آن را نمی کند و این نماز است که انسان را به یاد خدا می اندازد و اثر آن غفلت را از روح و روانش پاک می سازد و هم چنین نماز گزار برای قبولی نماز خود از بسیاری از گناهان اجتناب می ورزد مثلاً یکی از شرائط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسایلی است که در آن به کار می رود مانند آب وضو و غسل، لباس و مکان نمازگزار. این موضوع باعث می شود که اطراف حرام نرود و در کار و کسب خود از هر نوع حرام اجتناب نماید زیرا بسیار مشکل است که یک فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقیّد شود و در موارد دیگر بی پروا باشد بالاخص که نمازگزار بداند شرط قبولی این است که حقوق مستمندان و زکات را بدهد، از گناهان کبیره بپرهیزد. مسأله دیگری که نمازگزار باید به آن توجه داشته باشد نظافت و بهداشت است زیرا او باید با لباس و بدنی پاک و تمیز که بعضاً مجبور است غسل نماید تا از آلودگیهای ظاهری و معنوی خود را پاک سازد و از آنجا که نماز برای خود وقت معیّنی دارد یکی از آثار آن انضباط و وقت شناسی است.
آثار و فلسفه نماز به آن چه گفته شد منحصر نیست ولی این نمونه می تواند نشانه اسرار بزرگ این عبادت بزرگ باشد.
البته نمازی که می تواند تمام آثار را داشته باشد نمازی است که با حضور قلب و توجه و نیت پاک به درگاه خدا آورده شود. روی همین جهات است که پیامبر گرامی(ص) می فرماید: نماز چون نهر آب صافی است که انسان خود را در آن شستشو می دهد، اگر کسی در شبانه روز پنج مرتبه خود را با آب پاک شستشو دهد هرگز بدن او آلوده و کثیف نمی شود. هم چنین کسی که در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواند و قلب خود را در این چشمه صاف معنوی شستشو دهد، هرگز آلودگی گناه بر دل و جان او نمی نشیند[۱]
[۱] التهذیب، ج ۲ ، ص ۲۳۷ ، ۱۲- باب فضل الصلاة و…