■ اسرار، آثار و آفات نماز
بسم الله الرحمن الرحیم
منبع: نماز و جامعه شناسي
تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز
آشنایی با نماز
ماهیت نماز
معناي لغوي نماز
«نماز=[ن] (اِ)... خدمت و بندگي... خدمتکاري... بندگي. اطاعت. فرمانبرداري. سجده. سجود... سر بر زمين نهادن. سر فرود آوري براي تعظيم... کرنش. تکريم، تعظيم... پرستش... اداي طاعت. طاعت و عرض نياز به سوي خداي عالميان به طريقي که در شريعت پيغمبران وارد شده... نياز»[1] همچنين در پاورقي صفحه 772 جلد «ن» لغت نامه دهخدا درباره نماز آمده «پهلوي: namac، از ايراني باستان: : nam (خم شدن، تعظيم کردن)، قياس شود با اوستايي: nemah :[دعا]، هندي باستاني namas، يازند namazh، افغاني nmunj، بلوچي nawash ، namash کردي nymij ، nymi :[نماز]، زازا nemaj، اوراماني namaz، گيلکي: namaz»
«در عربي صَلوة به معني نماز، دعا، طلب رحمت و ثناي نيکو آمده است.»[2]
به انگليسي (prayer) و به فرانسوي (priere) مي باشد.
[1] لغت نامه دهخدا، جلد «ن».
[2] فرهنگ جديد عربي به فارسي، بندر ريگي و فرهنگ بزرگ جامع نوين.
تعريف نماز
ارائه تعريفي جامع و مانع از نماز کار بسيار مشکلي است؛ بدليل:
- تأثيرات بسيار وسيع نماز بر انسان و زندگي، مرگ و بعد از مرگ انسان.
- تأثيرات فراوان نماز بر جامعه و زندگي گروهي و اجتماعي.
- وجود نمازهاي بسيار متعدد و متنوع.[1]
- وجود نماز در همه اديان و جوامع در همه زمان ها با تفاوت هاي کمي و کيفي[2]
با اين اوصاف و با توجه به نوع مقاله و با تأکيد بر اسلام عزيز تعريف زير ارائه مي شود:
«نماز فعاليتي عبادي است که وادار کننده انسان به فضايل اخلاقي بوده، با تأکيد بر درون انسان (خود حقيقي) او را به سوي کمال مطلوب سوق مي دهد و بيانگر شناخت شناسي، جهان بيني و ايدئولوژي اسلام است.»
در اين تعريف به پنج مسأله توجه شده است.
فعاليتي عبادي، وادارکننده انسان به فضايل اخلاقي، تأکيد بر درون انسان (خود حقيقي) ، کمال طلبي و شناخت شناسي، جهان بيني و ايدئولوژي
[1] به نمازهاي مستحبي، عباس عزيزي مراجعه کنيد.
[2] ر. ک به اديان زنده جهان، رابرت ا.هيوم، ترجمه دکتر عبدالرحيم گواهي، ص 20.
فعاليت عبادي (جسمي، فکري و رواني)
انسان براي انجام نماز يک سري فعاليت هاي مختلف جسمي، فکري و رواني خاصي را انجام مي دهد. فعاليت جسمي انسان در نماز همان حرکات جسمي، ترتيب و توالي، تقدّم و تأخّر آنها بوده که عدم توجه به سير اين حرکات ابطال نماز را به دنبال دارد. «رسول اکرم(ص) مي فرمايد: ارزشي براي گفته ها و عمل ها و نيت ها نيست، مگر آنکه طبق دستور و سنت انجام گيرد.»[1] البته لازم به بيان است که اين حرکات جسمي و سير آن در اسلام طوري انتخاب نشده تا اختيار و آزادي انسان محو و نابود گردد؛ بلکه در محدوده اي خاص اين اختيار و آزادي به انسان داده شده تا بعضي از حرکات جسمي را در صورتي که مايل باشد انجام دهد.[2]
فعاليت هاي فکري، تفکر، انديشه و تعمق در الفاظ، معاني و درک عقلي نماز است. ميزان فعاليت هاي فکري نمازگزار در نماز متناسب با ميزان علم، اطلاعات، انديشه و قوه عقلي وي مي باشد.
فعاليت هاي رواني همان به ياد معبود و خداي خود بودن و با او صحبت کردن و در محضرش بودن است. «در حال نماز، تن و انديشه و روان، هر سه به کار و فعاليت اند؛ تن، با حرکات دست و پا و زبان، با خم شدن، نشستن و به خاک افتادن، و فکر، با انديشيدن در مضامين و الفاظ نماز... و روان: با ياد خدا و پرواز در صفاي معنوي و روحاني ...»[3] .
[1] پرتوي از اسرار نماز، محسن قرائتي، ص 50؛ به نقل از قصار الجمل، 2 / 73.
[2] مانند.الف:مستحبات نماز که نمازگزار اختيار انجام آنها را دارد. ب:نوع سوره اي که در رکعت اول و دوم بعد از سوره حمد مي تواند بخواند. ج:در محدوده اي، طولاني و يا کوتاه برگزار نمودن اجزاء و يا قسمتهاي نماز. د:خواندن يکبار و يا سه بار تسبيحات اربعه و يا خواندن سوره حمد به جاي آن. ه : در شرايط و موقعيتهاي خاص، نمازگزار مي تواند در نماز دگرگونيهاي خاصي انجام دهد. مثل.نماز غرقا، نماز خوف و... و: ....
[3] از ژرفاي نماز، مقام معظم رهبري، ص 14 - 15.
فضايل اخلاقي
فعاليت هاي ياد شده؛ از قبيل درک عقلي نماز و احساس حضور در محضر حضرت حق، باعث مي شود تا انسان از رذايل دوري نمايد. «همانا نماز نهي کننده از فحشا و منکرات است»[1] ؛ همچنين موجب مي شود انسان رو به سوي فضايل اخلاقي بگذارد.
اهميت فضايل اخلاقي و تکريم آن در اسلام به حدي است که هدف بعثت يا حداقل يکي از اهداف مکارم اخلاقي بيان شده است؛ به طوري که پيامبر اکرم(ص) - به تعبيري که اهل تسنن روايت کرده اند - فرمود:
بُعِثْتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الْاَخْلاقِ و يا - به تعبيري که شيعه روايت کرده است - فرمود:
عَلَيکُمْ بِمَکارِمِ الْاَخْلاقِ فَاِنَّ رَبّي بَعَثَني بِها که مضمون هر دو يکي است.[2] .
به جهت همين اهميت فضايل و مکارم اخلاقي است که در بينش اسلامي، موارد متعددي بيان شده که بسياري از نمازها و عباداتي که بدون توجه به اخلاق و تعميق و تکريم آن صورت مي گيرد، مقبول درگاه حضرت حق قرار نمي گيرد. «مولاي متقيان(ع) مي فرمايد:به قبولي عمل، بيش از اصل عمل توجه داشته باشيد.»[3] .
اسلام عزيز براي وجود ارتباط بين نماز و عبادت با فضايل اخلاقي و تکريم آن موارد زيادي را متذکر شده که در ذيل جهت جلوگيري از اطاله کلام به ذکر مواردي چند اکتفا مي شود.
2 - 1 - ترک کردن غيبت: «رسول اکرم(ص) فرمود:ترک کردن غيبت در نزد خداوند متعال محبوبتر است از ده هزار رکعت نماز.»[4] .
«رسول اکرم(ص) فرمود:هر که غيبت مرد يا زن مسلماني کند، خداوند چهل شبانه روز نماز و روزه او را قبول نمي کند؛ مگر آنکه شخص غيبت شده از او درگذرد.»[5] .
2 - 2 - عدم آزار و اذيت مردم: «پيامبر اکرم(ص) فرمود:زني که شوهر خود را مي آزارد، خداوند نمازها و کارهاي نيک او را نمي پذيرد،تا وقتي که حق همسرش را ادا کند و او را از خود خشنود سازد،...همچنين است مردي که همسر خود را آزار رساند...»[6] در روايت آمده است که «رسول خدا (ص) به نماز جماعت مشغول بود، چون صداي طفلي به گوشش رسيد، نماز را زودتر به پايان برد.»[7] (تا مادر آن کودک که در نماز جماعت حاضر بود سراغ فرزندش رود و او را آرام کند).
2 - 3 - رفق و مدارا با مردم: «رسول اکرم(ص) فرمود:پروردگارم همچنان که مرا امر کرده است به اداي فرايض، به رفق و مدارا با مردم هم دستور داده است.»[8] .
2 - 4 - خيرخواهي و پاکدلي: «پيامبر اکرم(ص) فرمود:عابدترين مردم کسي است که نسبت به همه ي مسلمين خيرخواه تر و پاکدل تر باشد.»[9] .
«امام صادق (ع) فرمود: خداوند از هيچ مؤمني عملي را نپذيرد اگر چنانچه بدخواهي برادر ايماني اش را در دل داشته باشد.»[10] .
2 - 5 - دوست داشتن و محبت کردن: « رسول گرانقدر(ص) فرمود: نظر کردن از روي محبت به برادر ايماني، عبادت است.»[11] .
«پيامبر اکرم (ص) فرمود: سوگند به آنکه جانم بدست اوست، وارد بهشت نمي شويد مگر اين که ايمان بياوريد، و ايمان نمي آوريد مگر اينکه همديگر را دوست بداريد.»[12] .
2 - 6 - بردباري: «امام رضا (ع) فرمود: آدمي به مقام عبادت خدا نائل نمي شود تا اينکه حليم و بردبار شود.»[13] .
2 - 7 - دوري از بدگماني و سوءظن: «مولاي متقيان حضرت علي (ع) فرمود: بپرهيز از اينکه گمان را بد گرداني زيرا به راستي بدگماني عبادت را فاسد و گناه را بزرگ مي گرداند.»[14] .
8 - 2 - صدق و راستي: «امام علي (ع) فرمود: صدق و راستي محکمترين پايه ايمان است.»[15] .
2 - 9 - دوري از گناه: «خداي متعال به حضرت داوود (ع) فرمود: چه بسيار رکعت هاي طولاني که نمازگزار با گريه و خشوع بجا آورده است اما نزد من به فتيلي نمي ارزد، چون وقتي که به قلب او نظر کرده،مي بينم پس از آن که از نمازش فارغ شد، و زني با او خلوت و خود را بر او عرضه کند، او را اجابت کرده، مرتکب گناه خواهد شد. و اگر مؤمني با او معامله کند به او خيانت خواهد کرد.»[16] .
«اگر روزه همراه با غيبت و چشم چراني و خوردن مال حرام باشد، بي ثمر است؛ نماز هم بايد همراه با ترک اين گناهان باشد، وگرنه نماز نيست.»[17] .
2 - 10 - دوري از خشم: «پيامبر اکرم (ص) فرمود: هرگاه يکي از شما خشمگين شد وضو بگيرد تا خشم او فرونشيند.»[18] .
امام صادق (ع) فرمود: هرکه با حالت خشم و کينه به پدر و مادرش نگاه کند، خداوند نمازش را قبول نخواهد کرد، گرچه آنها به او ستم کرده باشند.»[19] .
2 - 11 - رعايت حال مردم: «هرگاه رسول خدا (ص) مشغول نماز بود و کسي نزد آن حضرت مي رفت نمازش را زودتر سلام مي داد و مي پرسيد: آيا حاجتي داري؟ و آن گاه که خواسته اش را برآورده مي کرد، دوباره به نماز مي ايستاد.»[20] .
2 - 12 - دوري از حرام: «پيامبر اکرم (ص) فرمود: ذکر و ياد خدا آن است که هرگاه انسان در برابر حرام قرار گرفت از خدا بترسد و آنرا ترک نمايد.»[21] .
«پيامبر اکرم (ص) فرمود: نماز حرامخواران، مثل بناي ساختمان بر ريگ است.»[22] .
2 - 13 - معطر و خوشبو بودن: «امام صادق (ع) فرمود: يک رکعت نماز که انسان با بدن و لباس معطر و خوشبو بخواند، برتر است از هفتاد رکعت نمازي که بدون استفاده از عطر و بوي خوش خوانده است.»[23] .
14 - 2 - داشتن اخلاق نيکو: يکي از بانوان مسلمان، روزها روزه مي گرفت و شب ها در نماز و عبادت بسر مي برد؛ اما بد اخلاق بود و با زبانش همسايگان خود را مي آزرد. شخصي به محضر رسول خدا (ص) شرفياب شد و از اين بانو تمجيد کرد که او با نماز و روزه سروکار دارد و تنها داراي يک عيب است و آن اين است که بد اخلاق است و با زبانش موجب اذيت و ناراحتي همسايه ها مي شود. «پيامبر (ص) فرمود: در چنين زني، خيري نيست. او اهل دوزخ است.»[24] «رسول اکرم (ص) فرمود: کامل ترين مؤمنان در ايمان، خوش خلق ترين آنانست.»[25] .
2 - 15 - حفظ ناموس مردم: «خداي سبحان به حضرت داوود (ع) فرمود: چه بسا عبدي که نماز مي خواند و من آن نماز را به صورتش مي زنم و بين خود و صدايش حجاب قرار مي دهم، مي داني چنين عبدي کيست؟ اي داوود! آن نمازگزار کسي است که به ناموس مردم مؤمن زياد با ديد گناه نگاه مي کند و [همچنين] به خودش مي گويد: اگر صاحب قدرتي شدم گردن مردم را مي زنم آن هم به ستم.»[26] .
2 - 16 - آشتي دادن مردم با يکديگر: «حضرت علي (ع) در وصيت به امام حسن (ع) و امام حسين (ع) فرمود: من از جد شما (پيامبر اکرم (ص)) شنيدم که مي گفت:آشتي دادن ميان مردم بهتر است از نماز و روزه ساليان.»[27] .
2 - 17 - دوري از ريا: در قرآن کريم، خداوند سبحان مي فرمايد: «واي بر نمازگزاراني که ... ريا و خودنمايي کنند...»[28] .
«رسول خدا (ص) فرمود: عملي که به مقدار ذره اي ريا در آن باشد خداوند آنرا نمي پذيرد.»[29] .
در رساله توضيح المسائل امام خميني (ره) آمده: «انسان بايد فقط براي انجام امر خداوند عالم نماز بخواند، پس کسي که ريا کند يعني براي نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است؛ خواه فقط براي مردم باشد، يا خدا و مردم هر دو را در نظر بگيرد. [همچنين مي فرمايد:] اگر قسمتي از نماز را هم براي غير خدا بجا آورده، نماز باطل است، چه آن قسمت، واجب باشد مثل حمد و سوره، چه مستحب باشد مانند قنوت؛ بلکه اگر تمام نماز را براي خدا بجا آورد ولي براي نشان دادن به مردم در جاي مخصوص مثل مسجد، يا در وقت مخصوص مثل اول وقت، يا به طرز مخصوص، مثلا با جماعت نماز بخواند، نمازش باطل است.»[30] .
2 - 18 - درس کرم : «رسول خدا (ص) فرمود: هرگاه يکي از شما بخواهد دعا کند؛ دعايش را عموميت دهد و همه را دعا کند؛ زيرا اين کار دعا را زودتر مستجاب مي کند. و نيز فرمود: کسي که با جمعي نماز بخواند و تنها براي خود دعا کند و آنان را فراموش نمايد، به آنان جفا کرده است.»[31] .
2 - 19 - توجه به نيازمندان: «امام صادق (ع) فرمود:نماز کساني که نسبت به برهنگان و آوارگان جامعه بي تفاوتند،قبول نيست.»[32] .
2- 20 - پرداخت زکات و خمس: «نماز آنان که زکات مال خويش را نمي دهند، پذيرفته نمي شود.»[33] .
«رسول اکرم (ص): نماز بدون (پرداختن) زکات قبول نيست.»[34] .
«اگر لباس و مکان نمازگزار با پولي تأمين شده باشد که خمس و يا زکات آنرا پرداخت ننموده است، آن نماز باطل است.»[35] .
[1] سوره عنکبوت، آيه 45.
[2] ر . ک به فلسفه اخلاق، شهيد مرتضي مطهري، ص20.
[3] بحارالانوار، جلد81، ص173.
[4] بحارالانوار، ج5، ص261.
[5] همان، ج75، ص259.
[6] وسايل الشيعه، کتاب نکاح، باب82.
[7] من لا يحضره الفقيه، ج1، ص390.
[8] وسايل الشيعه، ج8، ص530.
[9] اصول کافي، ج3، ص238.
[10] وسايل الشيعه، ج2، ص240.
[11] بحارالانوار، ج74 ، ص279.
[12] آداب تعليم و تعلم در اسلام، شهيد ثاني ، ترجمه دکتر سيد محمد باقر حجتي، ص458.
[13] اصول کافي، ج2، ص111.
[14] غررالحکم، ص164.
[15] وسايل الشيعه، ج2، ص466.
[16] بحارالانوار، ج14، ص43.
[17] رموز نماز يا اسرارالصلوة ، محمد فريد نهاوندي ، ص90 - 91.
[18] بحارالانوار، ج80، ص312.
[19] ميزان الحکمه، ج5، ص387.
[20] تفسيرالميزان، علامه طباطبايي، ج6، ص334.
[21] سفينة البحار، ج1 ، ص484.
[22] بحارالانوار، ج84 ، ص254.
[23] اسرارالصلوة ، ملکي تبريزي، ص69.
[24] بحارالانوار، ج71 ، ص394.
[25] تحف العقول ، حرّاني ، ص47.
[26] عرفان اسلامي ، حسين انصاريان ، ج5 ، ص91.
[27] نهج البلاغه ، نامه 47.
[28] سوره ماعون.
[29] ميزان الحکمه، ج4 ، ص25.
[30] رساله امام خميني (ره)، مسأله هاي 947و946.
[31] هزار و يک نکته، حسن زاده آملي، ص622، نکته 777.
[32] بحارالانوار ، ج84 ، ص242.
[33] همان، ج84، ص317.
[34] منهج الصادقين، ج6، ص203.
[35] رساله امام خميني (ره)، مسائل 873 و820 ،تحريرالوسيله، ج1، ص147.
تأکيد بر خود حقيقي
بجا آوردن نماز براي دوري از منيّت و خودخواهي و بدست آوردن وسيله و سرمايه اي براي وصول به حضرت حق است. ضرورت دارد که اين سرمايه و وسايل مورد شناسايي قرار گيرند. امّا براي شناخت ابزار و سرمايه اين وصول، ابتدا لازم است انواع «خود» را مورد مطالعه قرار دهيم.
در تعاليم اسلامي به دو نوع «خود» يا «من» و يا «نفس» اشاره شده است:
3 - 1 - «خود خيالي» و يا «خود مذموم»: اين «خود خيالي» يا «خود مذموم» سرچشمه ي همه ي رذايل اخلاقي و امراض روحي انسان است.توجه و علاقه به اين «خود» باعث دوري از وصول به حضرت حق مي شود. معمار بزرگ انقلاب اسلامي امام خميني (ره) مي نويسد:
«خودخواهي منشاء همه مفاسد است»[1] .
علامه شهيد مرتضي مطهري از اين «خود» به «من طفيلي» و يا «ناخود» ياد مي کند.[2] .
2 - 3 - «من اصيل» يا «خود حقيقي» و يا «خود ملکوتي»: اين «خود حقيقي» يا «خود ملکوتي» سرچشمه فضايل اخلاقي بوده که عزت و کرامت آن بسيار مطلوب است و توصيه هاي فراواني درباره آن شده است. مولاي متقيان حضرت علي (ع) فرمود: «هرکس احساس کرامت نفس کند، دنيا در نظرش کوچک و ناچيز مي شود.»[3] و يا امام هادي (ع) فرمود: «مَنْ هانَتْ عَلَيهِ نَفْسُهُ فَلا تَأمَنْ شَرَّهُ» اگر کسي در نزد خود خوار شد از شرّ او ايمن مباش.
بنابراين «خود حقيقي» يا «خود ملکوتي» ابزار و سرمايه حرکت انسان در مسير وصول به حضرت حق بوده و منطبق با ارزش هاي والا و متعالي است، به همين جهت است که گفته مي شود اگر کسي حقيقت نفس خود را دريابد، اين دريافت به طور مستقيم او را به دريافت خداوند سبحان مي رساند؛ زيرا «خود حقيقي» نفخه ي الهي است در وجود انسان و زماني که حجاب ها کنار رود و حقيقت «خود ملکوتي» مورد شهود قرار گيرد، از دريچه ي آن، ذات اقدس الهي نيز در همان محدوده مورد شهود واقع خواهد شد و چون قرابت و درجات «خود حقيقي» در جريان سير تکاملي روحي متفاوت است؛ لذا هرچه مرتبه «خود حقيقي» انسان بالاتر باشد، شهود ذات اقدس الهي نيز از طريق معرفت نفس و «خود حقيقي» بيشتر و کامل تر مي شود. با توجه به همين مطالب است که در تعاليم اسلامي به «معرفت نفس يا همان معرفت خود حقيقي» به عنوان کامل ترين راه معرفت خداوندي نظر شده است.در اين مورد روايات و احاديث زيادي از معصومين گرانقدر رسيده است؛ از جمله، مولاي متقيان حضرت علي (ع) فرمود:«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ.»[4] هر کس خود را بشناسد، پروردگار خود را شناخته است.[5] .
[1] سرالصلوة ، امام خميني (ره)، ص68.
[2] ر.ک به فلسفه اخلاق، جلسه هفتم، خود و ناخود.
[3] غررالحکم، ص73.
[4] غررالحکم، ص625، ح301.
[5] براي اطلاع بيشتر از بحث «خودحقيقي» و «خود خيالي» رجوع کنيد به کتب فلسفه اخلاق،استاد شهيد مرتضي مطهري؛ ذکر،دفتر هفتم،شناخت انسان در تصعيد حيات تکاملي، مرحوم استاد محمدتقي جعفري؛ عدل، استاد شهيد مرتضي مطهري، بخش خود سازي؛ از سلسله مباحث معارف قرآن ،استاد مصباح يزدي؛ و ....
کمال طلبي
«براي عبادات شرايطي وجود دارد که عبارتند از: شرايط صحت، قبول وکمال عبادت، غير از شرايط صحت، شرايط «قبول» و «کمال» هم دارد؛ يعني شرايطي که مراعاتش، انسان را به قرب خدا و رشد معنوي مي رساند و در فرد و جمع، تأثير مي گذارد. گاهي عبادت، صحيح است، ولي رشدآور نيست؛ مثل دارويي که شفابخش نيست. گاهي عبادت، از کيفر مي رهاند، ولي ما را محبوب خدا نمي سازد.»[1] لذا لازم مي آيد تا نمازگزار به نحوي نماز بجا آورد تا خود را در محضر حضرت دوست حس نمايد و اين باعبوديت هرچه تمام تر امکان پذير است. «پرستش و اطاعت ظاهري، اگر بدون تسليم و پذيرش قلبي باشد، بي ارزش است. «بنده» بايد تسليم محض و بي قيد و شرط امر «خدا» باشد و در برابر فرمان الهي و دين خدا، سليقه ها و خواسته هاي شخصي خود را کنار بگذارد و به نيش و نوش ديگران و خوش آمدن و بدآمدن مردم بي اعتنا باشد. اين تسليم محض و بي چون و چرا بودن، همان «عبوديت» است.»[2] دوري از منيّت و خودخواهي و تأکيد بر خود حقيقي و ملکوتي و شناخت آن، ابزار و سرمايه وصول به حضرت حق مي باشد. اين وصول اظهار عبوديت در مقابل ذات احديت بوده و باعث معناداري و آرامش زندگي مي گردد. چگونگي روند ايجاد زندگي معنادار و آرام بدين قرار است:
براي تأمين زندگي معنادار و آرام بايد هدفي والا را مدنظر قرار داد. مهمترين کاري که براي تأمين زندگي هدفدار لازم و ضروري است، احساس عميق وابستگي به کمال است. اين احساس وابستگي به کمال مي تواند با صور گوناگون و طرق مختلف، در درون بشر فعاليت کند. در صورتي که انسان اين احساس وابستگي به کمال را در يک کمال حقيقي اشباع نکند به طرف کمال خيالي و ساختگي کشيده شده و به پوچي منتهي مي گردد.
استاد گرانقدر مرحوم علامه محمد تقي جعفري (رضوان الله تعالي عليه) در کتاب نماز و نمازگزاران در اين باره مي نويسد:
1- اگر انسان بخواهد در اين دنيا با آگاهي و آزادي شخصيت انساني زندگي کند.. بايد براي چنين زندگي حکمت و هدفي اعلا منظور بدارد...
2- اساسي ترين کاري که براي تأمين زندگي هدفدار ضرورت دارد، به ثمر رساندن احساس عميق وابستگي به کمال است که با تسليم به آن و سر به سجده نهادن در برابر آن، زندگي در هر فعاليت و هر پديده اي که قرار بگيرد، داراي حکمت و معناي قابل تفسير و توجيه مي گردد.
3- بدان جهت که احساس لزوم کمال جويي، فراگيرترين و عميق ترين احساس است که در اشکال مختلف و با طرق گوناگون، در درون بشر فعاليت مي کند؛ لذا هر انساني که اين احساس را در قرارگرفتن در جاذبيت کمال حقيقي اشباع نکند، بايد آن را در کمال خيالي و تصنعي به پوچي بکشاند.
4- از قضاياي فوق به اين نتيجه مي رسيم که انسان براي قرار دادن زندگي خود در جاذبيت کمال بايستي بر يک حقيقتي تسليم شود و در برابرش به زانو بيفتد و پيشاني براي سجده به آن بر زمين بگذارد. اين تسليم و سجده نه تنها احساس عميق کمال گرايي را به بار مي نشاند، بلکه پاسخ عملي براي چهار سؤال اساسي حيات (من کيستم؟ از کجا آمده ام؟ براي چه آمده ام؟ به کجا ميروم؟) را نيز با کمال وضوح درمي يابد.»[3] .
«... انسان محتاج به ارتباط با الگو(خدا) و وجود بي نهايت بوده تا بتواند تکامل يابد. عدم ارتباط انسان با وجود بي نهايت و سرگرداني و سردرگمي بشر در اين زمينه موجب ميشود که انسان در سير تکامل بسوي بي نهايت(نامحدود) نرود و در برخورد با مشکلات و گرفتاري هاي زندگي از آن وجود بي نهايت استمداد نطلبيده، سرخورده و بي هدف شود و يا هدف را فراموش کند. در صورتي که انسان وجود و الگويي محدود را به جاي نامحدود انتخاب کند، از حرکت و تکامل باز مي ماند و به هدف واقعي نمي رسد. اولاً: هيچ پيمودن و سيري نداريم که به سوي وجود
نامحدود (اگرچه نامحدود فرضي) نباشد، تا از آن وجود در سير به طرف الگوها استمداد شود. ثانياً: جز وجود نامحدود ذات پاک خداوند، هيچ وجودي قدرت آن را ندارد که خط سير طولاني انسان را به سوي کمال رشد در بر بگيرد؛ ولي غير از وجود نامحدود خدا، ساير معبودهاي ساختگي و پوشالي به شکل هاي گوناگون موانع سر راه تکامل بشرند، و بشر را در چهار ديوار محدود خود، متوقف مي سازند؛ بنابراين ارتباط با وجود نامحدود حق، يک نياز ثابت است، و ترک ساير معبودهاي پوشالي(و محدود که به جاي نامحدود تصور مي شوند) نيز يک نياز ثابت است. و ثالثاً: برقراري ارتباط با وجود نامحدود خدا، جز از راه تعبير و تلقين عملي که اين ارتباط را پايدار و ثابت و دائم سازد، ميسر نيست و اين تعبير و تلقين عملي همان «عبادت» است.»[4] .
کمالي که در مطالب فوق به آن اشاره گرديد، کمال مطلوبي است واحد، ذاتاً مطلوب، غيرتصنعي، عالم، عادل، کامل مطلق، زيبا و در يک کلام «الله» مي باشد.
«کمال مطلق که وصول به فناءالله و اتصال به بحر غير متناهي وجوبي است و شهود ازل و استغراق در درياي نور مطلق است، در نماز حاصل مي شود.»[5] .
[1] پرتوي از اسرار نماز، محسن قرائتي، ص53.
[2] همان، ص39.
[3] نماز و نمازگزاران ، آيت ا... جوادي آملي و استاد محمدتقي جعفري، ص32 - 33.
[4] نقش عبادت در سازندگي انسان، سيد محمد باقر صدر، ترجمه محمد محمدي اشتهاردي صص61 - 81 (نقل به معني).
[5] آداب الصلوة ، امام خميني (ره)، ص143.
شناخت شناسي، جهان بيني و ايدئولوژي
مبحث شناخت شناسي، جهان بيني و ايدئولوژي شامل سه قسمت مي باشد:
شناخت شناسي در نماز
از جمله موضوعات بسيار مهم در هر مکتب، موضوع شناخت و شناخت شناسي آن مکتب است. شناخت شناسي، مقدمه و سنگ زيرين جهان بيني است. در اسلام عزيز، موضوع شناخت (معرفت) و شناخت شناسي داراي اهميت بسيار فراواني است تا جايي که معرفت به حضرت حق و ذات يگانه و بي همتاي او بالاتر از نماز و هر کار ديگري است.
در مبحث شناخت شناسي مسائل و سؤالاتي مطرح مي شود که تعدادي از آنها عبارتند از.
1- آيا جهان و موجودات، واقعيت دارند يا خيالي مي باشند؟
2- اگر موجودات واقعيت دارند، آيا قابل شناخت هستند؟
3- اگر موجودات قابل شناخت مي باشند، آيا به تمامي قابل شناخت هستند يا بعضي از قسمت هاي آنها غير قابل شناخت و يا دير شناخت هستند؟
4- در صورتي که موجودات به تمامي قابل شناخت نباشند، علل ديرشناختي يا قابل شناخت نبودن آنها در چيست؟
الف . آيا علت آن، اين است که ذهن انسان (فاعل شناسايي) ناتوان است؟
ب . آيا علت اين موضوع عبارت از اين است که موجودات جهان (موضوع شناخت) دست نيافتني و يا ديرشناخت هستند؟
ج . آيا علت آن، اين است که ابزارهاي شناخت انسان ناقص هستند؟
در مقابل، مسائل و سؤالات مطرح شده را، نماز و اسلام به شيوه اي متين، استوار، مستدل و منظم پاسخ مي دهد.
- در برابر بند اول پاسخ اسلام اين چنين است
الف . در قسمت هاي مختلف نماز، نمازگزار به وجود دو نوع موجود مادي و غيرمادي، فيزيکي و متافيزيکي و يا جسم و روح اشاره دارد. نماز و اسلام، بنيان و جوهر حقيقي و اصلي هستي را ذات يگانه و بي همتايي مي داند که جز او به هيچ وجود ديگري باور ندارد
ب . در سوره حمد مي خوانيم «الحمدلله رب العالمين» و نوعاً در قنوت مي خوانيم «ربنا آتنا في الدنيا حسنه و ...» اين موارد بيان کننده وجود جهان واقعي است. زيرا خداوند را رب جهاني خيالي دانستن امري دور از ذهن، نامعقول و غيرممکن است. همچنين در قنوت که ما از خداوند سبحان نيکي در اين دنيا را طلب مي کنيم، خود دليل خيالي نبودن و واقعي دانستن جهان است.
- در برابر بند دوم پاسخ اين است که :
الف . شناخت و معرفت به حضرت حق و وجود والاي بي همتا، نه تنها ممکن که شرط سلامت و ايمان و تنها راه رستگاري و هدف خلقت است.
ب . «دين عيسي و موسي(ع) هم که مانند اسلام پيرو دين فطري ابراهيم خليل هستند، نمي توانند مخالف علم بوده باشند، زيرا آن دين الهي که مي گويد: اين جهان هستي و نوع انساني آيات الهي بوده و بايد آنها را درک کنيد و بشناسيد، ...».[1] و يا «دو رکعت نماز دانشمند بهتر است از هفتاد رکعت نماز غيردانشمند.»[2] و «هر رکعت نماز گزاردن پشت سر امام دانشمند برابر با هزار رکعت نماز مي باشد.»[3] و «رسول اکرم(ص) فرمود: خواب همراه با علم بهتر است از نماز همراه با جهل.»[4] و يا فرمود: «مقدار اندکي از علم از مقدار زياد عبادت بهتر است.»[5] و همچنين «مولاي متقيان(ع) فرمود: عبادتگر بي علم، همچون خر آسياب است که همواره در يکجا مي چرخد و گامي پيش نمي رود.»[6] و مواردي از اين دست، نشان دهنده قابل شناخت بودن جهان است.
- در برابر بند سوم چنين پاسخ داده مي شود:
الف. شناخت و معرفت به يگانه بي همتا در همه ي ابعاد ممکن نيست که آن وجود والا فرمودند: «يَسْئَلُونَکَ عَنِ الرّوحِ قُل الرّوحُ مِنْ اَمْرِ رَبّي وَ ما اُوتيتُمْ مِنَ الْعِلمِ اِلّا قَليلاً»[7] مي پرسند ترا از روح، بگو روح از امر پروردگارم است و داده نشديد از دانش مگر اندکي. شناخت صفات حضرت حق ممکن شرط و لازمه حرکت بسوي آن يار محبوب و معشوق است.
ب . شناخت و معرفت نسبت به اجسام و جهان و اسرار و رموز آن به تمامي امکان پذير نيست. و يا دير شناخت بوده و يا قابل شناخت نيست.
- در برابر بند چهارم پاسخ اسلام و نماز اين است که:
الف . ذهن انسان توانايي آنرا ندارد که به طور کامل و همه جانبه و در همه ابعاد، وجود آن موجود والا، يگانه و بي همتا را بشناسد. حتي حضرت ختمي مرتب محمد مصطفي(ص) نيز در اين مورد فرمودند: حق ترا آنگونه که شايسته بود نشناختيم «ما عرفناک حق معرفتک». وجود آن موجود بي همتا و يگانه طوري نيست که بتوان به طور کامل آن را شناخت. ميزان شناخت افراد نسبت به حضرت حق بستگي به ميزان مجاهدت، رياضت آنها در درک آن حقيقت ناب و ميزان از خود بريدن و به خدا متصل شدن (و ميزان عشق به آن زيباي مطلق) دارد.
ب . ذهن انسان آن قدرت را ندارد که بتواند تمام اسرار و رموز جهان هستي و موجودات (اجسام) را بشناسد؛بلکه در هر زمان و دوره به ميزاني از اين اسرار و رموز آگاه مي شود. اين امر ناشي از اين است که:
- جهان هستي داراي وسعت و گستردگي کمي و کيفي بسيار زيادي است و تمام جهات و ابعاد خود را در معرفي و شناخت انسان قرار نمي دهد.
- از طرفي، ابزار شناخت انسان ها يکسان نيست. از طرف ديگر اين ابزارها قادر نيستند ذات اشياء را بطور کامل، همه جانبه و در همه ابعاد هويدا سازند.
[1] علم از ديدگاه اسلام ، مرحوم استاد محمد تقي جعفري، ص13.
[2] نهج الفصاحه، ص350 ، ش1673.
[3] محجة البيضاء، ج5 ، ص117 «از امام صادق(ع)».
[4] بحار الانوار، ج1 ،ص207.
[5] همان، ج1، ص170.
[6] غررالحکم، ص93 ، ح2079.
[7] سوره اسراء، آيه85.
جهان بيني نماز
«نماز بيان کننده جهان بيني و ايدئولوژي اسلام است.»[1] «شناخت ما از جهان و هستي «جهان بيني» است.»[2] جهان بيني از مجموعه «هست ها» و «نيست ها»، «بودها» و «نبودها» سخن گفته تا تصويري کلي از جهان هستي براي ما بوجود آورد. تصويري که اساسي بوده و با مسائل جزيي سروکار ندارد. پس جهان بيني، شامل آگاهي هاي کلي و اساسي که ما درباره جهان داريم، مي باشد.
مسائل اساسي و رئوس هر جهان بيني متعدد است؛ ولي در اينجا فقط به شمه اي از آن اشاره مي شود:
الف. آيا جهان و نظامات حاکم بر آن، زاييده خود جهان است يا موجودي والا، جهان و نظامات حاکم بر آن را بوجود آورده است؟
ب. اگر جهان و نظامات حاکم بر آن توسط موجودي والا و برتر بوجود آمده، داراي چه ويژگي هايي مي باشد؟
ج. آيا انسان موجودي انتخابگر است و در اين انتخاب کاملاً آزاد است و هيچ نوع محدوديتي براي او وجود ندارد؟
د. آيا انسان مي تواند فقط با عقل و دانش خود زندگي خويش را از هر جهت اداره کند يا علاوه بر عقل و دانش نياز به هدايت الهي نيز دارد؟
ه . اگر انسان محتاج هدايت الهي مي باشد ، اين هدايت منقطع بوده يا هميشگي است؟
و. آيا جهان نسبت به کارهاي انسان بي تفاوت است، عادل و ظالم و ... در برابر جهان يکسان است؟
ز. آيا زندگي انسان محدود به همين زندگي دنيوي است يا مرگ دروازه ي زندگي مجددي است؟
ح. آيا در آفرينش جهان و انسان هدفي در کار است يا نه؟[3] .
در مقابل اين مسائل و رئوس مطالب، نماز به روشي شيوا، صحيح، دلنشين و زيبا پاسخي گويا و کامل دارد.
- در مورد بند «الف» نمازگزار در بيان جملات و عبارات نماز (در حمد، سوره، تشهد، قنوت،تسبيحات اربعه و ...) به کرّات شهادت بر وجود و يگانگي خداوند مي دهد. همه اين موارد نشان دهنده ي اين مطلب است که نظامات حاکم بر جهان زاييده خود جهان نبوده؛ بلکه وجودي والا آنها را خلق و کارگرداني کرده و مي کند. نمازگزار با قبول وجودي والا و شهادت بر يگانگي او در نماز، انواع توحيد را به زبان جاري مي کند. نمازگزار در سوره توحيد (اخلاص)، توحيد ذاتي را بيان مي کند. «جمله ي «ولم يکن له کفوا احد» نشان دهنده توحيد ذاتي است.»[4] «در سوره حمد جمله ي «الحمدلله رب العالمين» و نوعاً در قنوت کلمه «ربنا» بيان کننده توحيد ربوبيب است توحيد ربوبيب جدا از توحيد خالقيت نيست.»[5] «هنگام برخاستن از سجدتين براي شروع رکعت بعد، ذکر «لاحول ولا قوة الا بالله» و يا «بحول الله و قوته اقوم و اقعد» نشان دهنده توحيد افعالي است.»[6] «کلمه طيبه «لا اله الا الله» بيش از هر چيز ناظر بر توحيد عملي است.»[7] «همچنين کلمه «اياک نعبد و اياک نستعين» بيان کننده توحيد در عبادت (توحيد عملي) است. «در روايت آمده است که: «رَحْمنْ» همان کسي است که به روزي بندگانش شديداً متمايل است و مواد روزيش را از آنان نبُرد؛ اگرچه آنان فرمانش نبرند.»[8] که بيان کننده درجه توحيد رازقيت است.
با توجه به اينکه کلمه طيبه «الله» جميع صفات، ويژگيها و توانايي هاي خداوند سبحان را در خود جاي داده، مي توان ابراز داشت که، بکار بردن اين کلمه طيبه در نماز نشان دهنده بيان انواع و درجات توحيد ذاتي و صفاتي و افعالي (ربوبيت، خالقيت، حکومت، تقنين، اطاعت، رازقيت ، مالکيت ، عبادت و...) در نماز بوده که نمازگزار آنها را بيان مي کند.
- در مورد بند «ب» نمازگزار در مواردي چون: ابتداي سوره هاي حمد، اخلاص (توحيد) و ...، با قرائت کلمه طيبه «بسم الله الرحمن الرحيم» و در سوره حمد با قرائت «الرحمن الرحيم» ويژگي هاي برترين وجود را به زبان جاري مي نمايد.
- در برابر بند «ج» در سوره حمد که جزء اصلي نماز است، نمازگزار مي خواند: «اياک نعبد و اياک نستعين» اين مطلب گوياي اين است که نمازگزار به ميل خود، آگاهانه و از روي انتخاب فقط خداوند سبحان را مي پرستد و از او ياري مي طلبد. البته دامنه آزادي نمازگزار کاملاً نامحدود نبوده بلکه حد و مرزي هم دارد. آنجا که نمازگزار در سوره حمد از خداوند طلب هدايت مي کند، يا در قنوت از آن ذات اقدس تقاضاهايي دارد، يا با واجباتي در نماز مواجه مي شود، همگي نشان دهنده حد و مرز آزادي عمل نمازگزار است.
- در مورد بند «د» شهادت نمازگزار بر رسالت پيامبر اکرم(ص) و صلوات فرستادن بر حضرت ختمي مرتبت در جاي جاي نماز، مؤيد اين مطلب است که در جهان بيني نماز انسان محتاج به هدايت الهي بوده و بدون آن نمي تواند زندگي خويش را از هر جهت اداره کند.
- در مورد بند «ه» اقرار نمازگزار بر ولايت حضرت علي(ع) و صلوات فرستادن بر محمّد و آل محمد(ص) نشان دهنده اين مطلب است که هدايت الهي منقطع نبوده؛ بلکه هميشگي است.
- در مورد بند «و» نمازگزار در سوره حمد مي خواند «مالک يوم الدين» و به دنبال آن از خداوند سبحان تقاضا و درخواست دارد که جزو گروه مغضوبين و ضالين قرار نگرفته و در صراط مستقيم قرار گيرد. همچنين تأکيدي که بر بعد اخلاق در نماز مي شود، مؤيد اين مطلب و موضوع است که جهان نسبت به کارهاي انسان بي تفاوت نبوده، عادل و ظالم و ... در برابر جهان يکسان نيستند.
- در مورد بند «ز» نمازگزار در سوره حمد مي خواند «مالک يوم الدين» که به معني قبول اصل معاد است. علاوه بر اين وقتي نمازگزار نوعاً در قنوت از خداوند رحيم چيزهاي نيکو در آخرت را طلب مي کند، به معني آن است که زندگي انسان محدود به اين جهان نبوده و مرگ پلي است براي ورود به جهان ديگر.
- در مورد بند «ح» يکي از اهداف خلقت انسان ستايش و عبادت خداوند سبحان است. در قرآن مجيد آمده: «جن و انسان را نيافريدم مگر اينکه مرا پرستش کنند.»[9] امير مؤمنان حضرت علي(ع) فرمود: «هنگامي که انسان مشغول نماز است، بدن و لباسش و آنچه در اطراف اوست تسبيح خدا مي گويند.»[10] نمازگزار در سوره حمد با خواندن «اياک نعبد» اين هدف را تحقق مي بخشد.
[1] تفسير نماز، محسن قرائتي، ص35.
[2] جهان بيني اسلامي، استاد جعفر سبحاني، ص10.
[3] جهت اطلاع بيشتر از رئوس جهان بيني به جهان بيني اسلامي، استاد جعفر سبحاني، ص11 - 15 رجوع کنيد.
[4] جهان بيني اسلامي، استاد شهيد مرتضي مطهري، ص87.
[5] جهان بيني اسلامي، استاد سبحاني، ص275 - 277.
[6] جهان بيني اسلامي، شهيد مطهري، ص89 - 90.
[7] همان، ص92.
[8] تفسير فاتحه الکتاب ، علامه اميني ، ص33.
[9] سوره ذاريات، آيه56.
[10] ميزان الحکمه، ج5 ، ص377.
ايدئولوژي نماز
همان طور که گفته شد، شناخت ما از جهان هستي، جهان بيني ما را تشکيل مي دهد؛ در حالي که وظايف و تکاليفي که از اين شناخت بر عهده مي گيريم، «ايدئولوژي» مي باشد.[1] ايدئولوژي از مجموعه «بايدها» و «نبايدها» سخن رانده تا رسيدن به هدف را ميسر نمايد. در واقع ايدئولوژي هم هدف (غيرغايي) را مشخص کرده و هم برنامه هايي را که براي رسيدن به آن هدف لازم است معين مي کند.
«نماز ايدئولوژي عملي مسلمان است که در آن عقايد، افکار، خواسته ها و الگوهاي خود را بيان مي کند.»[2] نماز يک ايدئولوژي است؛ زيرا:
- نماز سيستمي از ايده ها و قضاوت هاي شفاف و صريح و سازمان يافته است که موقعيت نمازگزاران را توجيه،تفسير، تشريح و اثبات مي نمايد. اين سيستم مي تواند باعث ظاهر شدن نيازها، آرزوها، تفکرات و احساساتي که احياناً تا کنون به صورت ناآگاه و يا نيمه آگاه باقي مانده اند گردد.
- اين سيستم از ارزش هايي الهام گرفته و تأثير پذيرفته و الگوي پيشنهادي براي کنش اجتماعي نمازگزاران ارائه داده است و کنش آنها را در جهتي معين و مشخص هدايت مي کند.
- اين سيستم، امکاني را به نمازگزاران مي دهد تا موقعيت خود را بهتر معرفي نموده، درک کرده و اثبات نمايند. اين ايدئولوژي براي نمازگزاران مشخص مي کند که توسط چه افراد، گروه ها و يا عواملي به تضعيف يا انحراف کشيده مي شود و چه افراد، گروه ها و يا عواملي به رشد و تعالي آن ها کمک مي کند؛ براي مثال: افراد، گروه ها و عوامل تضعيف يا منحرف کننده عبارتند از: شيطان، مغضوبين، ضالين و معبودي غير «الله» و .... و افراد، گروه ها و عوامل تقويت کننده و رشد و تعالي دهنده عبارتند از: خداوند سبحان، انبياء(ع)، پيامبر گرامي(ص) و ساير معصومين(ع)، رهبران ديني، پويندگان صراط مستقيم، مصلحان اجتماعي و... (در نمازهاي جمعه به بهترين شکل اين مسأله اتفاق مي افتد).
ايدئولوژي نماز داراي دو قسمت مي باشد.
- قسمت ثابت و غير قابل تغيير، آن قسمت از ايدئولوژي نماز است که شرايط و مقتضيات زمان و مکان روي آن اثر نمي گذارد.
- قسمت قابل تغيير ايدئولوژي نماز، آن قسمتي است که تحت تأثير شرايط و مقتضيات زمان ومکان بوده و يا تحت تأثير اراده افراد مي باشد.
- در ايدئولوژي نماز، نمازگزاران درخواست ها و تقاضاهايي را از خداوند دارند؛ براي مثال: در سوره حمد، هدايت در صراط مستقيم و يا در قنوت اين درخواست ها و تقاضاها منافعي را براي نمازگزاران دارد. وجود رابطه بين منافع نمازگزاران با ايدئولوژي، حالات رواني خاصي را مي تواند در آنان بوجود آورد. «... حالات رواني را مي توان اساساً به دو دسته تقسيم کرد؛ اول: حالاتي که ممکن است اضطراب آميز و نگران کننده باشند. ... حالات اضطراب ممکن است شديد باشند و به صورت نوعي ترس شديد و ناگهاني و دلهره آور درآيند. حالات ياد شده فوق معمولاً ايدئولوژي ئي از نوع محافظه کارانه يا ارتجاعي را بوجود مي آورند. حالات رواني همچنين مي توانند به صورت تهاجمي و خشن ظاهر شوند. ... اين حالات تهاجمي بر خلاف حالات اضطراب، باعث بوجودآمدن ايدئولوژي يي از نوع اصلاح طلب يا انقلابي مي گردند.»[3] ايدئولوژي نماز با توجه به تأکيد بر مفاهيمي چون: رحمان و رحيم بودن خداوند سبحان و اصل توحيد در اسلام و آرامش و اطمينان قلبي که براي نمازگزاران ايجاد مي شود، از بروز ترس شديد و دلهره بي مورد جلوگيري مي نمايد؛ در نتيجه نماز يک ايدئولوژي محافظه کارانه يا ارتجاعي نيست. در ايدئولوژي نماز با توجه به نفي غيرالله و صف بندي در مقابل آن، و دوري از ضالين و مغضوبين، بصورت يک ايدئولوژي اصلاح طلب و يا انقلابي خود را مطرح مي کند. در مواردي، ايدئولوژي نماز و اسلام طرحي اصلاح طلب براي تغيير وضع موجود و تبديل آن به وضع مطلوب دارد؛ مثل: آزاد کردن برده به عنوان نوعي مجازات، کمک به نيازمندان و فقرا. ايدئولوژي نماز و اسلام در مواردي طرحي انقلابي و دفعي براي دگرگوني وضع موجود و تبديل آن به وضع مطلوب دارد؛ براي نمونه مي توان کلمه «لا» قبل از «... اله الا الله» را که نشان دهنده تصميم قطعي و دفعي فرد نمازگزار در نفي معبودهاي غيرواقعي است، ذکر نمود. متناسب با نوع و فاز جامعه، ايدئولوژي نماز (قسمت قابل تغيير آن که قبلاً بيان شد) مي تواند حالات متفاوتي به خود بگيرد. در جامعه اي که فاصله بسيار زيادي تا جامعه مطلوب اسلامي دارد؛ تأکيد بيشتر بر تغيير وضع موجود مي باشد؛ ولي در جامعه اي که فاصله زيادي تا جامعه مطلوب اسلامي ندارد، تأکيد بيشتر بر حفظ وضع موجود است. به بيان ديگر جنبه هايي از جامعه که با مطلوب هاي اسلامي فاصله زيادي دارند، تأکيد بيشتر بر تغيير وضع موجود بوده و جنبه هايي از جامعه که با مطلوب هاي اسلامي فاصله نداشته و بر يکديگر انطباق دارند، تأکيد بيشتر بر حفظ وضع موجود است.
در واقع ايدئولوژي نماز هم جنبه انقلابي و هم جنبه ترقي خواهانه و اصلاح طلب دارد.
جنبه انقلابي آن مربوط به نفي الهه ها و عدم پذيرش قطعي معبودهاي غيرواقعي و دوري از رذايل اخلاقي و ... بوده و جنبه اصلاح طلب و ترقي خواهانه آن مربوط به تقاضاي نمازگزاران از خداوند سبحان براي مواردي چون هدايت مي باشد. همچنين جنبه هاي انقلابي و يا اصلاح طلبانه ايدئولوژي نماز مي تواند مربوط به مطالبي باشد که در نمازهاي جماعت و جمعه به شکل خطبه ها و سخنراني ها بيان مي شود.
- ايدئولوژي نماز باعث بوجود آمدن «ماي نمازگزار» مي شود. اين ايدئولوژي، مسلمانان را به گردهمايي در مکاني واحد براي انجام نماز فرامي خواند؛ جايي که نمازگزاران مي توانند همديگر را بشناسند و آن مکان به آنها روحيه و احساسي قوي و استوار ارائه دهد. اين ايدئولوژي «ماي نمازگزار» بوجود آمده را از يک طرف باز قرار مي دهد تا هر فرد مسلمان بتواند در آن شرکت نمايد و با ديگر نمازگزاران اتّحاد برقرار نمايد، و از طرف ديگر «ماي نمازگزار» بوجود آمده را بسته قرار مي دهد تا مرزبندي مشخصي را بين نمازگزاران و غيرنمازگزاران، مسلمانان و غيرمسلمانان بوجود آورد. ايدئولوژي نماز بين کساني که با «ماي نمازگزار» بستگي و همبستگي دارند و کساني که نمي توانند با «ماي نمازگزار» باشند تمايز قائل مي شود.
- ارزش هايي که ايدئولوژي نماز بر آنها استوار است و به آنها متکي شده اند در «ماي نمازگزار» متبلور و متجلي مي گردند. به بيان ديگر، بر عهده نمازگزاران است ارزش هايي که مبناي ايدئولوژي نماز مي باشند متجلي و متبلور نمايند. ارزش هايي که مبناي نماز قرار مي گيرد عبارتند از توحيد، نبوت، ارزش هايي که مبناي فضايل اخلاقي معرفي شده اند و ...
علاوه بر باور داشتن ارزش هايي چون توحيد، نبوت، عمل نمودن به آنها به معني تجلي و تبلور اين ارزش ها در «ماي نمازگزار» است.
از طرف ديگر لازم به ذکر است گفته شود که، فضايل و کمالاتي که در تعاليم اسلامي مطرح مي شوند در عين تعدد و تفاوتهاي موجود، در معني همه صفاتي مرتبط به هم و داراي وحدت و هماهنگي هستند. در واقع همه کمالات و فضايل اخلاقي، صفات و حالاتي هستند که نتيجه توجه به حضرت حق و سير و حرکت به سوي آن مبداء نور و کمال است. رذايل اخلاقي هم با وجود تعدد و اختلاف، نتيجه توجه و علاقه به دنيا و فراموشي و غفلت از خدا است. به بيان ديگر مي توان گفت، همه فضايل اخلاقي از يک سو و همه رذايل اخلاقي از سوي ديگر، هر کدام داراي خاستگاه واحدي بوده، هدف واحدي را دنبال مي کنند. در نتيجه مي توان گفت که هر کدام از رذايل اخلاقي و فضايل اخلاقي در عين کثرت داراي وحدتي هستند (وحدت در کثرت) در صورتي که فضايل اخلاقي در بين مردم نمازگزار (به نيت خلوص و قصد قربت) مراعات شود، نشان دهنده تجلي و تبلور اين ارزش ها در «ماي نمازگزار» است.
- در ايدئولوژي نماز گاهي ارزش هاي جديد و نوي بوجود مي آيد. اين ارزش ها ممکن است ارزش هاي خفته اي باشند که در قالب يک ايدئولوژي يا دنباله ايدئولوژي قبلي ظاهر شوند؛ به عنوان مثال: شهادت دادن بر ولايت و حجت مولاي متقيان(ع) در اذان و يا اين ارزش هاي نو، مفهوم خاصي به خود مي گيرند که قبلاً به صورت ضمني وجود داشته است. ؛به عنوان مثال: نوع دعاهايي که در قنوت خوانده مي شود. «مرحوم ملکي تبريزي(ره) در قنوت بعضي از اشعار حافظ را مي خواند».[4] و يا اين ارزش هاي نو و جديد همان ارزش هاي قبلي است که ايدئولوژي نماز آنها را در قالب جديدي بيان نموده است؛ به عنوان مثال: تغيير تعداد رکعت هاي بعضي از نمازهاي يوميه در زمان پيامبر اکرم(ص) يا اين ارزش هاي نو، همان ارزش هاي قديمي است که در زمان متفاوت ديگري با ترکيب و ترتيبي متفاوت در سيستمي نو از قضاوت و ايده هايي جديد انطباق حاصل مي کند؛ به عنوان مثال: دوري از مغضوبين و ضالين امروزي مانند استکبار جهاني و ايادي آن.
- ايدئولوژي نماز، آنچه که وجود دارد را مورد قضاوت قرار داده و به شرح و توصيف آن مي پردازد؛ به عنوان مثال: والاترين وجود، يعني وجود خداوند سبحان است که نمازگزار وي را تأييد و مورد ستايش قرار داده و در مواردي چون سوره توحيد به توصيف او مي پردازد؛ همچنين در مورد پيامبر اکرم(ص)، مولاي متقيان حضرت علي(ع) و صالحين به همين منوال است.[5] .
- ايدئولوژي نماز با انتخاب خط مشي مشخص و داشتن هدف هايي غايي و ارائه راه هايي براي رسيدن به آن اهداف، نمازگزاران را بسوي خود مي خواند؛ نمازگزاراني که داراي اختيار بوده و با ميل خود به سوي نماز مي روند. اين ايدئولوژي سعي مي کند نمازگزاران را بعنوان انسان هايي فعال و نه منفعل، سهيم در روند تاريخ نموده طوري که سرنوشت خود را در دست بگيرند.
- با توجه به بند فوق، ايدئولوژي نماز خصوصيتي سياسي هم دارد خصوصاً زماني اين مسأله آشکارتر مي شود که نمازگزاران چه به صورت نمازهاي جماعت يا نماز فرادي، ابتدا بايد ولايت حق، ولايت پيامبر اکرم(ص) و سايرامامان معصوم(ع) را قبول داشته و سپس به اطاعت از ولي امر و پيروي از مراجع عظام بپردازند. اين خصوصيت سياسي ايدئولوژي نماز (قسمت قابل تغيير آن) متناسب با شرايط و مقتضيات زماني و مکاني مي تواند وضعيت خاصي بخود بگيرد. زماني که در يک جامعه، نمازگزاران قدرت سياسي را در اختيار دارند، نحوه عمل خاصي دارند که متمايز و متفاوت است با نحوه عمل نمازگزاران در جامعه اي که قدرت سياسي در اختيار غيرنمازگزاران است.
- ايدئولوژي نماز، آينده احتمالي دور و نزديک را مشخص مي کند؛ بطوري که برخي مصداق هاي آن عبارتند از: دوري از فحشا و منکرات، اطمينان قلبي، آرامش دروني، پاداش نيک، رستگاري
- ايدئولوژي نماز مفاهيم بسيار پرمغز، وزين و قابل درک براي عرفا، علما و افراد آگاه را به زبان و مفاهيمي ساده، شفاف و قابل درک براي عموم نمازگزاران بيان مي کند.
- ايدئولوژي نماز مربوط به نمازگزاران و مسلمانان بوده ولي براي گروه خاصي نيست و جنبه جهاني داشته و يا بهتر است گفته شود براي همه انسان هاست. هر انساني که تمايل دارد مي تواند مفاهيم آن را قبول کرده و اعمال آن را انجام دهد. شعار اين ايدئولوژي اتحاد، برادري و برابري مسلمانان زير لواي پرچم «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله(ص)» مي باشد.
در اينجا اين سؤال مطرح مي شود که آيا انسان به اين فعاليت هاي عبادي محتاج و نيازمند است؟
در پاسخ بايد گفت: انسان پس از طي مرحله اوّليه جامعه پذيري خود، داراي تفکر و نگرشي نسبت به جهان هستي، انسان و موجودات مي شود. البته دستمايه و زمينه اين تفکر و نگرش ها در ذات انسان يا به بيان بهتر در فطرت انسان وجود دارد. انسان چه بخواهد، چه نخواهد براي خود طرز تفکر و نگرش خاصي نسبت به جهان هستي، انسان و موجودات دارد. «انسان ممکن است جانداران يا درختان يا بت هاي زرّين يا سنگي يا خداي ناديدني يا مردي ربّاني يا پيشوايي شيطاني صفت را بپرستد؛ مي تواند نياکان يا ملت يا طبقه يا حزب خود يا پول و کاميابي را بپرستد ... او ممکن است از مجموعه معتقداتش به عنوان دين، ممتاز از معتقدات غيرديني، آگاه باشد و ممکن است برعکس، فکر کند که هيچ ديني ندارد. مسأله بر سر اين نيست که دين دارد يا ندارد، مسأله بر سر اين است که کدام دين را دارد.»[6] نماز همگامي با هستي است. آنجا که در قرآن، خداوند سبحان مي فرمايد: «اِنْ مِنْ شَي ءٍ اِ لّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَلکِن لا تَفْقَهُونَ تَسبيحَهُم»[7] موجودي نيست جز آنکه ذکرش تسبيح و ستايش حضرت اوست وليکن شما تسبيح آنها را فهم نمي کنيد. در کتاب احياي فکر ديني، به نقل از ويليام جيمز نوشته شده «انگيزه نيايش، نتيجه ضروري اين امر است که در عين اينکه در قوي ترين قسمت از خودهاي اختياري و عملي هرکس خودي از نوع اجتماعي است، با وجود اين، مصاحب کامل خويش را تنها در جهان انديشه (درون انديشي) مي تواند پيدا کند.»[8] نماز آهنگ رهايي از روزمرّگي بودن است. گرفتاري هاي زندگي، اشتغالات ذهني و فرورفتن در دنيا باعث مي شود که انسان گذر عمر و ايام و توجه به اهداف واقعي را فراموش کند. عامل يا عواملي مورد نياز است تا انسان را از فرورفتن در دنيا و گرفتاري هاي زندگي برهاند؛ يکي از بهترين عوامل براي رهايي انسان از دنيازدگي و بي توجهي به اهداف، نماز مي باشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله العظمي خامنه اي مدظله العالي در اين باره مي نويسد: «در لابلاي مشغوليت هاي فکري که انسان را احاطه کرده است، وي خيلي کم و به ندرت مي تواند به خود و هدف زندگي و گذشت لحظات و ساعات روزها بينديشد. چه بسا روزها که شب مي شود و روزهاي ديگري که آغاز مي گردد و هفته ها و ماه ها که مي گذرد و انسان به آغاز و پايان آن توجه نمي يابد و گذشت زندگي و معنا يا بطالت آن را احساس نمي کند. نماز يک زنگ بيداري و يک هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است. به او برنامه مي دهد و از او تعهد مي خواهد، به روز و شبش معنا مي دهد و از گذشت لحظه ها حساب مي کشد، در آن هنگام که او مشغول و بي خبر از طي زمان و انقضاي عمر است او را مي خواند، به او مي فهماند که روزي گذشت، روزي آغاز شد، بايد فعاليت کني، مسئوليتي بزرگتر بر عهده بگيري و کار مهمتري انجام دهي؛ به دليل آنکه بخشي از عمر، از فرصت عمل، به سر آمد بايد بيشتر تلاش کرد و پيشتر رفت؛ زيرا هدف بزرگ است مگر تا وقت نگذشته به آن دست يافت»[9] .
«انسان هميشه به نماز محتاج است و در عرصه هاي خطر، محتاج تر.»[10] .
[1] ر . ک به جهان بيني اسلامي ، استاد سبحاني، ص 10.
[2] تفسير نماز ، محسن قرائتي ، ص35.
[3] تغييرات اجتماعي، ترجمه دکتر وثوقي، ص100 - 101.
[4] ر . ک به ، نماز نشانه حکومت صالحان، ص102 - 103.
[5] پيامبر اکرم(ص) به عنوان بنده و رسول خدا، حضرت علي (ع) به عنوان ولي خدا، و در انتهاي نماز سلام بر صالحين فرستاده مي شود و ....
[6] جهاني از خود بيگانه، اريک فروم، ص100.
[7] سوره اسراء، آيه 44.
[8] احياي فکر ديني، اقبال لاهوري، ص105.
[9] از ژرفاي نماز ، مقام معظم رهبري، ص10.
[10] نماز نشانه حکومت صالحان ، ص13.
تاريخچه نماز
نماز عبادتي است که در تمام اديان الهي وجود داشته و به آن توصيه شده است. «در مورد سابقه تاريخي نماز در روايتي چنين مي خوانيم: «هي آخر وصايا الانبياء» از اين روايت مي توان استفاده کرد که تمامي يکصد و بيست و چهار هزار پيامبر الهي، با نماز مأنوس و سفارش کننده به آن بوده اند.»[1] حتي در اديان غيرالهي که توسط انسان ها بوجود آمده، وجود داشته است.[2] هرچند در اديان گوناگون نماز به شکل ها و در زمان ها و مکان ها، متفاوت و به ميزان تعداد رکعت ها مختلف برگزار مي شده؛ ولي در همه اديان سابقه داشته است. در اسلام هم با تغييراتي که در مواردي چون تعداد رکعت ها و شکل آن بوجود آمده؛ برگزار گرديده است.
در اسلام نماز متناسب با اموري از قبيل: زمان، مکان، شرايط و موقعيت فردي، اجتماعي به شکل هاي متفاوت برگزار مي گردد.[3] ذيلاً به آدرس آيات و رواياتي که در مورد وجود نماز در شرايع مختلف و اقامه آن توسط پيامبران(ع) آمده، اشاره مي شود:
حضرت عيسي(ع) (سوره مريم آيه 29)، حضرت موسي(ع) (سوره طه آيه 14)؛ حضرت نوح(ع) (بحارالانوار ج11 ص333) و حضرت ابراهيم(ع) (سوره ابراهيم آيه 37) نماز را برپا داشته و سعي در گسترش آن داشتند. همچنين ساير انبياء(ع) و بزرگان مانند، حضرت اسماعيل(ع)[4] ، حضرت اسحاق، يعقوب و لوط(ع)[5] ، حضرت زکريا(ع)[6] ، حضرت ايوب(ع)[7] ، حضرت سليمان(ع)[8] ، حضرت يونس(ع)[9] ، حضرت شعيب(ع)[10] ، حضرت داوود(ع)[11] ، حضرت لقمان(ع)[12] ، حضرت خضر(ع)[13] ، حضرت ذوالکفل(ع)[14] ، حضرت صالح(ع)[15] ، حضرت ادريس(ع)[16] ، حضرت شيث(ع)[17] ، حضرت آدم(ع)[18] ، و ... از اقامه کنندگان نماز بودند.
[1] پرستش آگاهانه، دکتر محمدرضا رضوانطلب، ص68.
[2] اديان زنده جهان ، رابرت ا.هيوم ، ترجمه دکتر عبدالرحيم گواهي.
[3] ر .ک به کتاب نمازهاي مستحبي، نوشته عباس عزيزي.
[4] مريم، آيه54.
[5] انبياء، آيه73.
[6] آل عمران ، آيه38.
[7] بحارالانوار، ج12، ص358.
[8] همان، ج13، ص99.
[9] مجمع البيان، ج8، ص459.
[10] هود، آيه87.
[11] بحارالانوار، ج14، ص20.
[12] لقمان ،آيه17.
[13] بحارالانوار، ج13، ص330.
[14] همان، ج12، ص407.
[15] همان، ج11، ص383.
[16] همان، ج11، ص280.
[17] همان ، ج11 ، ص263.
[18] همان ، ج11 ، ص196.
مبناي تئوريک نماز
نماز بالاترين و والاترين عبادت بوده که «ستون دين»[1] ،«پرچم اسلام»[2] ، «صورت و حقيقت دين»[3] ، «زينت اسلام»[4] و «بيان کننده تمام دين است.»[5] نماز عبادت جامعي است که «تمام عبادات و فروع دين را به نوعي در خود جا داده.»[6] ، «در قرآن از نماز به ايمان تعبير شده است.»[7] ، «تنها از نماز است که به قرآن تعبير شده»[8] ، «پيامبر اکرم (ص) از نماز به «طهر» و پاکي تعبير نموده[9] ، آنرا «نور مؤمن»[10] و «مهريه حورالعين»[11] مي داند. «اهميت نماز در اسلام تا بدان جا است که در دو کتاب حديث معتبر مکتب شيعي (وسايل الشيعه و مستدرک الوسائل) که شامل شصت هزار روايت مي باشد، بيست هزار روايت از آن مربوط به نماز است.»[12] همچنين «در قرآن کريم درباره «خمس» يک آيه، درباره «روزه» 13 آيه، درباره «حج» 18 آيه و درباره «زکات» 33 آيه آمده» امّا «خداوند مهربان درباره نماز بيش از 122 آيه نازل فرموده و اهميت و احکام و مسايل مهم نماز را بيان کرده است.»[13] .
«نماز صحبت کردن با خدا و همنشين شدن با اوست.»[14] نماز به ياد خدا بودن و او را حاضر و ناظر بر اعمال خود دانستن است. سير و سفر و عروج به سرزمين نور[15] و کم کردن دوري از محبوب است.
[1] تهذيب الاحکام، ص237 ، ح936.
[2] کنزالعمال، ج7، ح1887.
[3] وسايل الشيعه، ج3، ص16.
[4] مصباح الفلاح، محمد جواد گلپايگاني، ص173.
[5] پرستش آگاهانه ، ص81 - 82 و راز نماز ، علي دواني ، ص44.
[6] هزار و يک نکته ، آيت ا...حسن زاده آملي ، ص100 ، نکته 102.
[7] نورالثقلين (تفسير) ، ج1 ، ص136.
[8] سوره اسراء ، آيه 78 و نماز نشانه حکومت صالحان ، ص48 و صد و چهارده نکته درباره نماز، ص95.
[9] ميزان الحکمه ، ج5 ، ص375.
[10] مستدرک الوسائل ، ج1 ، ص183.
[11] مصباح الفلاح، ص172.
[12] نماز بهشت خلوت انس، ص65.
[13] جلوه هاي نماز در قرآن و حديث ، ص12.
[14] غررالحکم، ص404 ، حديث 2.
[15] ر . ک به اسرار نماز (معراج سالکين و صلوة العارفين)، ص6 - 16، و معراج المؤمن، سيد محمد تقي مقدم، ص2.