■ جلوه اي از اسرار نماز
بسم الله الرحمن الرحیم
منبع: نماز و نوسازي معنوي
مؤلف:دبيرخانه دائمي اجلاس سراسري نمازتابستان 77
تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز
خوشا نماز و نياز کسي که از سر درد
به آب ديده و خون جگر طهارت کرد
نماز تطهير قضاياي بديهي است که چنانچه خوب درک شود، به راحتي تصديق مي گردد. نماز از مقولاتي است که اگر مؤلفه هاي آن به درستي درک و فهم شود، به سادگي و آساني انسان را مجذوب خود مي کند. اگر مي بينيم که در اقامه ي آن نزد برخي از افراد توجه لازم نمي شود، سهم مهم آن مربوط به نداشتن برداشت درست و واضح از ابعاد آن است. البته اين خصوصيت منحصر به نماز هم نيست، رکن اصلي اکثر عبادات الهي معرفت بدان است و خلاء معرفت، نه تنها عبادت را از روح اصلي خالي مي نمايد، بلکه شوق وصل بدان را نيز از بين مي برد. معرفت به عبادت و مخصوصاً نماز، در مرحله ي نخست معرفتي خصوصي است. بايد در ابعاد آن انديشيد و از مآخذ اسلامي و روايات اهل بيت (عليهم السلام)، سطوح مختلف و حقايق آن را فهم نمود و به لايه هاي دروني اين حقيقت راه يافت، مرحله بعد، يافتن است، يعني پس از پيمودن راه، حقايق شهودي حاصل مي گردد که در معرفت حصولي دست نيافتني است و با ممارست در اين طريق، جذبه آن مرتباً افزوده مي شود و افاضات رباني بر قلب مؤمن جريان پيدا مي کند. پس در راه يافتن به سوي ساحت نماز دو چيز اصل است:
اول حصول معرفت از مقوله نماز و ابعاد آن.
دوم جد و جهد دل در انجام و اقامه صحيح و با آداب آن.
حاصل دو قدم فوق، انسان را به جايي مي رساند که به فرموده امام علي (ع) چون بنده اي وفات کند، از زمين جاي نماز او و از آسمان جاي عمل او بر وي بگريند.در باب معرفت نماز در مآخذ اسلامي اشارات و تنبيهات زيادي را شاهد هستيم. بنده نمي خواهم وارد آن امور شوم، زيرا به حد کافي و وافي در کتب مختلفي که در آداب و اسرار نماز نگارش يافته، بحث شده است. فقط لازم است انسان همت کند و به اين همه اشارات اولياي دين توجه نمايد. نگاه من در اين بحث در خصوص نکاتي است که در رسانه اي چون صدا و سيما، براي حرکت جمعي جامعه بايد به آن پرداخت، به نحوي که متناسب با درک عامه مردم و موافق تعريف رسانه صدا و سيما و برحسب خصوصيات اجتماعي و بافت جمعيتي کشور، معرفتي در خور، در اذهان عمومي، بخصوص نوجوانان و جوانان، حاصل آيد.
نکته نخست؛ توجه به آداب نماز است. همان گونه که هر کاري، آداب و ضوابطي براي اجرا دارد، فهم آداب نماز در اقامه ي صحيح آن بشدت تأثير دارد. بي جهت نيست که غزالي در احياءالعلوم مي فرمايد: «نماز کننده را بايد که چون از وضو فارغ شود و پاکي تن و جامعه و موضع نماز از پليدي ها حاصل کند، روي در قبله راست بايستد و اما سر اگر خواهد بر استوا بگذارد و اگر خواهد در پيش اندازد و در پيش انداختن به خضوع و نگاه داشت چشم نزديکتر و چشم بايد که بر مصلي باشد و از آن فراتر نرود و اگر مصلي نباشد نزديک ديوار بايستد و يا خطي بکشد که مسافت بصر را ضبط کند و پراکنده شدن انديشه را مانع بود و همچنين در قيام مداومت کند تا رکوع و اين ادب قيام است و چون بر اين جمله کرد از براي دفع وسوسه ي شيطان «قل اعوذ برب الناس» بخواند.
پس قامت بگويد و اگر اميد دارد که کسي به وي اقتدا کند، اول، بانگ اذان گويد». بنابراين توجه به آداب نماز که به طور گسترده در کتب نماز علماي دين آمده است و به نيکويي در کتاب مهجةالبيضاي مرحوم شيخ فيض کاشاني بدان پرداخته شده، از اموري است که در رسانه ها مي توان متناسب با سن و شرايط مخاطبان در برنامه ها به آن پرداخت. جداي از اهميت علم آداب نماز در اجراي صحيح آن و بالمآل دريافت حقايق از طريق آن، ويژگي ديگري در آداب نماز نهفته است که براي جوانان بيشتر اهميت دارد و آن پيدا کردن روش زيستن در بين يک گروه است. چندي پيش مقاله اي از يکي از علماي مسيحيت خواندم که بر اين نکته تأکيد داشت که در آئين مقدس اسلام شعائري وجود دارد که باعث نوعي همبستگي در رفتار اجتماعي مسلمانان مي گردد و هرکس با انجام آن احساس مي کند عضويت در جامعه اي دارد که به يک شکل و يک قيافه و يک گونه عمل مي نمايد. وي نوشته بود اين خصوصيت در آئين مسيحيت کمتر است و ما الگوهاي رفتاري ديني کمي داريم. توجه او به مراسم ماه مبارک رمضان وايام محرم جلب شده بود. علماي روان شناسي همچنين بر اين امر تأکيد دارند که اصولاً آدمي نيازمند الگو است، به خصوص نوجوانان و جوانان، جالب اين است که آئين مقدس اسلام در همه شؤون به اين امر آنچنان توجهي دارد که باعث تعجب انسان مي شود. خود نظريه ولايت و ولي در آئين اسلامي و عصمت ائمه اطهار (ع) نمونه اي از پرداختن به مقوله الگو در بين مردم است و هيچ مسلک فکري و ديني اين درجه از کمال را که در تفکر اسلامي نهفته است، دارا نيست. آداب نماز جداي از نتايجي که دارد، ايجاد نوعي الگوي رفتار جمعي مي نمايد. کار مهم اين است که اين امر را به نحو جذاب و به عنوان الگو مطرح کنيم. نکته دوم توجه به تمرکز و تمرين در پيدا کردن تمرکز است. از ظرايف نماز، تمرکز در حقيقت نماز است و اينکه آدمي دل يکسره بِبُرد و دقايقي را به چيزي به جز در خدمت خالق بودن نينديشد. کار آساني نيست، ولي نماز جز اين هم نيست.
اين نماز است که گفته شده است: «علي (ع) چون وقت نماز آمدي بلرزيدي و گونه ي او بگشتي، وي را گفتند يا اميرالمؤمنين تو را چه مي شود؟ گفت وقت آن آمده است و آن اداي امانتي را که بر آسمان و زمين و کوه عرضه افتاده است و ايشان ابا نموده اند که آن را تحمل کنند و از آن بترسيد». جز با توجه کامل و تمرکز، انسان به اين درجه نمي رسد.
رسانه ها هم خود در فرو بردن آدمي در امور دنيوي نقش زيادي دارند. اگر در طريق عرفا گاهي به سالک توصيه مي شود که گوش گيرد، بدان جهت است که مظاهر دنيوي از پيرامون او حذف شود و او تمرين در تمرکز در وحدت حقيقي عالم کند. اين سنن واقعي زيستن مسلماني، امروز از ما گرفته شده است، از صبح تا شام دويدن و چرخيدن و با سخنان مختلف روبرو شدن، بيش از گذشته ما را ملزم مي کند که هر لحظه و هر روز، لحظاتي خود را فارغ از هر چيز کنيم. عصر جديد نه تنها زمان تمرکز را از آدمي گرفته، که مفاهيم واقعي توجه و اوقات فراغت را نيز قلع کرده و آن را به بيراهه برده است. ارسطو مي گويد: «اوقات فراغت آدمي بهترين اوقات وي است». يک روز تلاش و کار براي رزق و روزي ايجاب مي کند انسان ساعاتي يا لحظاتي فارغ از کارهاي متعارف شود و به خود و رابطه ي خود با جهان و رابطه ي خود با خدا بينديشد. اين را اوقات فراغت آدمي گويند. لذا در نظر ارسطو اوقات فراغت بهترين ساعات زندگي آدمي است. امروزه اوقات فراغت را وقت هدر رفته مي پندارند و براي سرگرمي انسان در اين اوقات مي انديشند. و همه چيز دست به دست هم داده است که آدمي نينديشد و تمرکز در خويشتن خويش ننمايد. مثال ديگري بزنم:
در الگوي شهرسازي، بومي ها هر جا بوستان مي ساختند مقابر علما و بزرگان و شهدا را در آن جا قرار مي دادند تا آدمي در کنار سير در آفاق، سير در انفس نيز داشته باشد، چرا که هيچ چيز جز توجه به زندگي دنيا آدمي را به فهم درست هستي رهنمون نمي سازد، به همين دليل بوستان ها در قلب شهرها و در منظر اجتماع بود و در شهرسازي غربي درست خلاف اين جهت حرکت شده است. اهل قبور در خارج از شهرها و دور از منظر انسان ها جاي گرفته اند و بوستان ها در همه جاي شهر و حداکثر مظاهر اين جهاني براي درگير کردن ذهن انسان ها به کرّات تدارک ديده شده است، چرا؟ روشن است، انسان عصر جديد بايد مثل ماشين کار کند و کمتر بينديشد. متأسفانه ما هم همين الگو را دنبال کرده ايم. در نماز همچنان که رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيام خويش بدان توجه داده اند، رکن تمرکز را بايد جدي گرفت و اگر انسان در هر روز حداقل پنج بار با اين خصوصيت، نماز را اقامه ي کند از تلاشي فکري نجات پيدا مي کند. گوهر آدمي در گرو يافتن لحظات تمرکز است. آن هم در بهترين موضوعات که ذات حق تعالي است. توجه رسانه ها به اين مقوله ي روان شناختي و تشريح آن به نحوي که عموم جامعه درگير اين موضوع مهم شود، در ايجاد مدينه فاضله اسلامي و ساختن انسان هاي آزاد انديش واقعي قدمي گران سنگ است. نماز يکسره تمرکز در توحيد است و وحدت در شاکله ذهني انسان ها که خصوصاً براي انسان هاي عصر جديد جزء ضروريات است
کسي که بر سرّ وحدت گشت واقف
که او واقف نشد اندر مواقف
دل عارف، شناساي وجود است
وجود مطلق او را شهود است
برو تو خانه ي دل را فرو روب
مهيا کن مقام و جاي محبوب
کسي کو از نوافل گشت محبوب
بلايي دفع کرد و خانه جاروب
نکته سوم: نماز در تکوين شخصيت مستقل انسان نقش بسزايي دارد. نماز را سيد همه عبادات شمرده اند و آن را ستون مسلماني دانسته اند، بدين جهت که انسان در پناه نماز به شخصيت واقعي مستقل مي رسد. در نماز انسان عهدي با خدا مي بندد که در امان و تحت حمايت وي است. اين نکته ي مهمي است که انسان هميشه خود را نيازمند تکيه گاهي مي داند.
تمام دسته بندي ها، جناح بندي ها، تحزب ها و فرقه ها بدان دليل است که انسان خود را نيازمند مرجعي مي داند که بر آن تکيه کند و چه گره هاي اجتماعي که از اين طريق در اجتماع انسان ها حاصل آمده است. در نماز، انسان در مقابل خداوند خود را چيزي جز صرف تعلق نمي داند و به هيچ چيز جز او تکيه نمي کند. «اياک نعبد و اياک نستعين». از اميرالمؤمنين علي (ع) پرسيدند که قصد از راست نگاه داشتن گردن در رکوع چيست؟ فرمودند: تأويلش آن است که به فرمان توام، گرچه به تيغم زني گردن. وقتي در نماز فقط از خداوند، «صراط مستقيم» را طلب مي کنيم، آن هم نه «صراط هاي مستقيم» بلکه صراطي که خداي سبحان به آدمي عنايت فرمايد، اين، چيزي جز پيدا کردن
براي تکيه گاه سرگشتگي نيست.
اي راهنماي گمشدگان «اهدناالصراط».
در دوزخ هوا و هوس مانده ايم
راه گم کرده ايم، راه جنان «اهدنا الصراط»
بگذشت عمر، در لعب و لهو و بي خودي
شايد تدارکي بتوان «اهدناالصراط»
راه دور، وقت دير و شب تار و صد خطر
مرکب ضعيف، جاده نهان «اهدناالصراط»
غولي ز هر طرف، رهوار مانده اي
زند آه از صفير راهزنان «اهدناالصراط»
ني ره به سوي سود و ني زيان
اي از تو سو و از تو زيان، «اهدنا الصراط»
اگر در حکومت اسلامي و ايجاد مدينه فاضله اسلامي انسان ها رکن هستند، در بين مؤلفه هاي شخصيتي انسان و مدينه ي فاضله، چيزي با اهميت تر از استقلال شخصيتي انسان ها نيست. مستعبد از هر تکيه گاه عالم ناسوت و مظاهر پوشالي که خود را به شکل محل اتکا در مي آورد.
بصيرت که در ادبيات اسلامي به آن تأکيد شده است، داشتن پشتوانه شخصيتي الهي و يافتن استقلال شخصيتي از غير او است. رسانه ها در ايجاد فکر جمعي و توجه عمومي به اين خصوصيت استقلال انسان با روش هاي جذاب، مي توانند خدمتي بزرگ به عالم بشري نمايند. نکته ي چهارم نظم فردي و انضباط اجتماعي است. توفيق انسان ها هميشه در گرو نظم آنها مي باشد و تکون مدينه در گرو نظم اجتماعي است. نه انسان بدون نظم در عرصه خويش توفيق خواهد داشت و نه مدينه در حرکت بالنده خود بدون ايجاد انضباط اجتماعي ره به جايي مي برد، اما اين ملکه اخلاق فردي و اجتماعي چگونه حاصل مي شود؟ فيلسوفان اخلاق همگي بر اين نظرند که اخلاق چيزي جز فضائل نيست و ايجاد فضائل اخلاقي جز از طريق ملکه شدن در نفس آدمي امکان پذير نمي باشد و ملکه شدن احتياج به عادت دارد.
انسان وقتي خود را مقيد به افعال منظم نمود، نظم در شخصيت وي ملکه خواهد شد. اينکه انسان به طور مرتب و هر روز در ساعات خاص، با آداب مشخص، گفتار و رفتار خاصي داشته باشد، بهترين الگوي شخصيت ساز در ايجاد ملکه نظم در نفس آدمي است. کمتر در نحله هاي فکري و اديان ديگر با چنين نظام انسان ساز روبرو هستيم. در عرصه اجتماعيات، گاهي امروز براي رفع چنين نقيصه اي در انسان ها، رفتارهاي قراردادي را ترويج مي نمايند. در مکتب الهي ما، نماز به بهترين وجه به اين خصوصيت اجتماعي مي پردازد. سيره بزرگان علم و فکر، نشانگر اين ملکه ي اخلاقي است و پيشرفت کشورهاي توسعه يافته هم، در پناه داشتن نظم اجتماعي است. رسانه ها مي توانند اين جلوه ي نماز را در ذهن ها قوام بخشند و اگر نماز را کليد بهشت و رستگاري انسان ها دانستند، کليد سعادت فردي و اجتماعي اين جهاني نيز هست.
بنگر نماز وقت اول که جماعت در آن بود افضل
زان کز اجتماع قوم و امام مي شود نشئه
نقطه ي پنجم،آرامش طمأنينه آدمي است. در حيات فردي، آرامش روحي به عنوان مؤلفه ي مهم ترقي تلقي مي شود. در مکاتب غير الهي تلاش در اين است که اين آرامش روحي را، هر چند موقتي، ايجاد نمايند. کوشش آنان استفاده از مظاهر مادي براي ابتهاج خاطر آدميان است و به همين دليل هم موقت خواهد بود. ابتهاج خاطر که جزو ضروريات حيات فرد است، هر چه دوام بيشتر داشته باشد، از کمال بيشتر برخوردار است. انسانِ اميدوار به فضل الهي و متخلق، هميشه خود را مبتهج مي داند و نيازمند آرامش تصنعي نيست. انسان نمازگزار به دليل هم سنخي با پروردگار- و آنان که ممارست در نوافل دارند- هميشه بيشتر از ديگران خود را مبتهج احساس مي کنند. علت چيست؟ در آراي حکماي الهي، خداوند مبتهج به ذات است و انسان ها چون کمال جو هستند، هر چه خود را به مبدأ کمال نزديک کنند، از آن خصوصيات بيشتر بهره مي برند. همان گونه که خداوند حکيم است و انسان با نزديکي به خداوند به حکمت واقعي نزديک مي شود، خداوند مظهر نظم است و انسان با تشبهه به خداوند، به ملکه نظم دست مي يابد، خداوند مظهر قدرت است و انسان خداجو با تقرب به خداوند به صفت قدرت نزديک مي شود. به دليل اينکه خداوند مبتهج به ذات است و منبع ابتهاج و آرامش قلبي است، انسان با تقرب به او، به ابتهاج واقعي نائل مي شود. اما اين آرامش و اطمينان به دليل اصالت آن با آدمي است و دوام دارد. از آن سنخ آرامش مصنوعي نيست که با جدا شدن حظّ و سمع و بصر انسان يا خاطر آن آرامش انسان زايل گردد. فهم اين حقيقت که آرامش واقعي که اطمينان مداوم را در انسان بوجود مي آورد، ابتهاج واقعي را حاصل مي کند، از طريق رسانه ها، نه تنها حقيقت نماز را عيان مي کند بلکه رويکرد انسان ها را به سمت آرامش واقعي فراهم مي سازد و سليقه ي مردم را در انتخاب راه، به آرامش و به سمت ابتهاج واقعي سوق مي دهد.
گر بقاي جاودان خواهي دلا
رو از خودي خود بکلي شو فنا
در پايان، يک سلسله اطلاعات در مورد کارهايي که در راديو و تلويزيون در سال هاي گذشته و امسال انجام شده وجود دارد که خدمتتان عرض مي کنم.
در سال 75، پنج هزار و هشتصد و هشتاد و نه دقيقه برنامه در شبکه اول، پانصد و نود و دو دقيقه در شبکه دوم، ششصد و شصت دقيقه در شبکه سوم، چهارصد و چهل دقيقه در شبکه چهارم و سيصد و شصت دقيقه در شبکه پنجم (تهران) در خصوص نمازتهيه شده است. طي سال 75 در تهران و مراکز شهرستان ها هزار و چهارصد و شانزده ساعت برنامه تلويزيوني و نه هزار و هفتصد نود و چهار ساعت برنامه راديويي در اين زمينه تهيه و پخش شده است.
در پنج ماهه اول سال 76، شش هزار و پنجاه و دو ساعت برنامه راديويي و ششصد و سي و چهار ساعت برنامه تلويزيوني در زمينه نماز تهيه و پخش شده است که نسبت به سال گذشته 15 % در راديو و 22 % در تلويزيون افزايش نشان مي دهد. البته آمار ديگري هم هست، که ان شاءالله در فرصت ديگري بيان خواهد شد.
(والسلام عليکم و رحمة الله)