نماز شب در روایات

■ نماز شب در روایات

نماز شب در روایات

نماز شب و روایات

وظيفه‏ي دل

براي قلب و دل انسان دو حالت تصور مي‏شود، گاهي دل زنده است در يک سرور و شادماني و وجدي به سر مي‏برد که از هر جهت زنده است و داراي حيات است، زمان ديگر مرده است و افسرده و ناراحت و بي‏قرار، براي هر يک از اين دو حالت وظيفه‏اي معين شده که صاحب قلب بايد آن وظيفه را انجام دهد چنان که حضرت صادق عليه‏السلام در اين روايت بيان مي‏فرمايد:

قال الصادق عليه‏السلام: «إن القلب يحيي و يموت فإذا حي فأدبه بالتطوع و إذا مات فاقصره علي الفرائض»[1] .

امام صادق عليه‏السلام فرمود: که دل بميرد و زنده شود پس هرگاه زنده بود او را با مستحبات تربيت کنيد، و هرگاه مرد اکتفا به واجبات کنيد.

حضرت امام حسن عسکري عليه‏السلام همين مطلب را در قالب ديگري پرورش مي‏دهد.

قال الحسن بن علي العسکري عليه‏السلام: «إن للقلوب إقبالا و إدبارا، فإذا أقبلت فاحملوها علي النوافل، و إذا أدبرت فاقصروها علي الفرائض»[2] .

همانا براي دلها رو آوردن و اقبالي است و پشت کردن و ادباري، پس هرگاه دلها رو آوردند نافله‏ها را انجام دهيد و هرگاه پشت کردند واجبات را به جا آوريد، و چيزي را بر آنها تحميل نکنيد.

پس از آن که از بيان درربار امام فهميده شد که قلب هنگام اقبال و ادبارش وظيفه‏اي دارد، بايد دانسته شود که بهترين نوافل که ريا در آنها راه ندارد نافله‏ي شب است که در خواندنش نبايد کوتاهي شود اگر چه گاهگاهي باشد؛ زيرا که از همه‏ي نوافل افضل و برتر است.

اينک روايات آن را نوشته و در اختيار خوانندگان عزيز قرار مي‏دهيم، باشد که راهگشاي به سوي اين عبادت بزرگ شود، که بهترين توشه راه است.

دو قسم روايت داريم، قسمي در فضيلت و تحريض و ترغيب و ثواب و آداب نماز شب است، قسم ديگر در نکوهش و مزمت ترک آن است.

اينک روايات تحريض و ترغيب و ثواب و فضيلت را بيان مي‏کنيم:

[1] بحارالانوار ج 87 ص 47.

[2] بحارالانوار ج 87 ص 48.

 

روایات ثواب و ترغیب و فضیلت

عزت و شرف مومن

عن عبدالله بن سنان، قال: سمعت أباعبدالله عليه‏السلام يقول: «ثلاث هن فخر المؤمن، و زينة في الدنيا و الآخرة: الصلاة في آخر الليل، و يأسه مما في أيدي الناس، و ولايته للإمام من آل محمد صلي الله عليه و اله»[1] «... و ولاية الامام...»[2] .

در شرايطي که مردم به وسيله‏ي عوامل مادي به يکديگر فخر و مباهات و نازش مي‏کنند امام صادق عليه‏السلام مظاهر فريبنده‏ي دنيا را ناچيز شمرده، و قابل براي مباهات نمي‏داند.

مي‏فرمايد: اگر بنا است انسان مباهات و فخر کند راهش اين است به چيزي مباهات کند که در آن دوام و بقائي باشد.

عبدالله ابن سنان گفت از حضرت ابي‏عبدالله عليه‏السلام شنيدم که فرمود: سه چيز است که در آن سه وسيله‏ي فخر و مباهات مؤمن است، زينت و آرايش او است در دنيا و آخرت، نماز خواندن در آخر شب، اميد نداشتن به آنچه در دست مردم است، محبت و دوستي امامي از آل محمد صلوات الله عليهم اجمعين مي‏باشد.

عبدالله بن سنان عن أبي‏عبدالله عليه‏السلام قال: «شرف المؤمن صلاته بالليل و عز المؤمن کفه عن أعراض الناس»[3] .

حضرت صادق عليه‏السلام فرمود: شرف و آبروي مؤمن بستگي به نماز شب دارد و عزتش به حفظ آبروي مردم است.

عن سهل بن سعد قال: جاء جبرئيل إلي النبي صلي الله عليه و اله فقال: يا محمد عش ما شئت فإنک ميت، أحبب ما شئت فإنک مفارقه، واعمل ما شئت فإنک مجزي به، و اعلم أن شرف الرجل قيامه بالليل و عزه استغناه عن الناس.[4] .

سهل ابن سعد روايت کند که جبرئيل به محضر رسول خدا صلي الله عليه و اله آمد عرض کرد اي محمد هر جور که مي‏خواهي زندگي کن يا هر قدر مي‏خواهي زندگي کن که سرانجام کارت مرگ است، هر چه را مي‏خواهي دوست بدار که سرانجامش جدائي است، هر کار دلت مي‏خواهد بکن که در پايان پاداش داده مي‏شوي، اين را بدان که آبروي مؤمن در نماز شب و عزتش در بي‏نيازي از مردم است.

روي عن عبدالله بن عباس عن رسول‏الله صلي الله عليه و اله أنه قال: «أشراف أمتي حملة القرآن و أصحاب الليل».[5] .

از عبدالله ابن عباس روايت شده که رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود: که بزرگان امت من حاملين قرآن و ياران شبند.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 101.

[2] بحارالانوار ج 87 ص 140.

[3] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 101.

[4] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 102.

[5] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 102.

 

فوائد نماز شب

عن النبي صلي الله عليه و اله: أنه قال: «صلاة الليل مرضاة الرب، و حب الملائکة، و سنة الأنبياء، و نور المعرفة، و أصل الإيمان، و راحة الأبدان، و کراهية الشيطان، و سلاح الأعداء، و إجابة للدعا، و قبول الأعمال، و برکة في الرزق، و شفيع بين صاحبها و بين ملک الموت، و سراج في قبره، و فراش تحت جنبه، و جواب مع نکير و منکر، و مونس و زائر في قبره الي يوم القيامة، فإذا کان يوم القيامة کانت الصلاة ظلا فوقه، و تاجا علي رأسه، و لباسا علي بدنه، و نورا يسعي بين يديه، و سترا بينه و بين النار، و حجة للمؤمن بين يدي الله تعالي، و ثقلا في الميزان، و جوازا علي الصراط و مفتاحا للجنة، لأن الصلاة تکبير و تحميد و تسبيح، و تمجيد و تقديس و تعظيم، و قراءة و دعاء، و إن أفضل الأعمال کلها الصلاة لوقتها»[1] .

تنها در همين روايت از رسول خدا صلي الله عليه و اله براي نماز شب بيست و سه امتياز و فائده بيان شده که از اين قرار است، نماز شب 1 - وسيله‏ي خوشنودي پروردگار 2 - دوستي فرشتگان 3 - راه و روش پيامبران 4 - نور معرفت و شناخت 5 - اصل و ريشه ايمان و آسايش و راحتي بدنها 6 - وسيله‏ي ناخوشايندي شيطان 7 - اسلحه براي دفع دشمنان و وسيله‏ي استجابت دعا 8 - پذيرش و قبولي اعمال 9 - برکت در روزي 10 - واسطه‏ي ميان نمازگذار و فرشته‏ي مرگ 11 - چراغ گور و قبر انسان 12 - فراش او در قبر 13 - پاسخ نکير و منکر 14 - يار و همراه و زيارت کننده در قبر انسان تا روز قيامت 15 - سايبان او در روز قيامت 16 - تاج سر 17 - لباس او 18 - نوري است که در پيش رويش مي‏درخشد 19 - مانع از آتش جهنم 20 - حجتي است براي مؤمن در پيشگاه خداي تعالي 21 - سنگيني ميزان عمل 22 - جواز عبور از صراط 23 - کليد بهشت، زيرا که نماز تکبير، حمد، تسبيح، تقديس، تمجيد، تعظيم، قرائت دعا، همانا بهترين عمل و کردار در وقتش باشد.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 105 و ارشاد ديلمي احاديث منتخبه.

 

وسيله‏ي قرب به خدا

عن أبي‏يعقوب عن أبي‏عبدالله عليه‏السلام قال: قلت له: أخبرني جعلت فداک أي ساعة يکون العبد أقرب إلي الله، و الله منه قريب؟ قال: إذا قام في آخر الليل و العيون هادئة، فيمشي إلي وضوئه حتي يتوضأ، فأسبغ وضوءه، ثم يجي‏ء حتي يقوم في مسجده، فيوجه وجهه إلي الله، و يصف قدميه، و يرفع صوته، و يکبر و افتتح الصلاة، و قرء جزءا، و صلي رکعتين، و قام ليعيد صلاته، ناداه مناد من عنان السماء عن يمين العرش أيها العبد المنادي ربه! إن البر لينشر علي رأسک من عنان السماء، و الملائکة محيطة بک من لدن قدميک إلي عنان السماء، والله ينادي عبدي لو تعلم من تناجي إذا ما انفتلت، قال: قلت جعلت فداک يابن رسول‏الله ما الانفتال؟ قال: تقول بوجهک و جسدک هکذا، ثم ولي وجهه فذلک الانفتال.[1] .

اصولا بشر در زندگي براي دفع خطرها و حوادث گوناگون جهان دنبال قدرت بزرگي است که خويش را بدان قدرت پيوند دهد و خود را به آن نزديک نمايد، تا در پيش‏آمدها و گرفتاريها از آن نيرو و قدرت استفاده نمايد و با همان قدرت، حوادث را از خود دور کند، اما بي‏خبر و غافل از آنکه (يدالله فوق أيديهم) نيروي خدا برترين قدرتها است که مي‏تواند هر حادثه‏اي را دفع کند، اگر بنا است انسان متکي و نزديک به نيرو و قدرتي شود بزرگترين قدرتها توانائي خداست، چه بهتر که خود را به نيرويي که هيچگاه ضعف و زوال در آن راه ندارد نزديک نمايد تا آنکه تمام مشکلات زندگي او آسان شود و همه حوادث و خطرها برطرف گردد، اکنون بايد فهميد که در چه وقتي از اوقات از همه‏ي اوقات نزديکتر به خدا مي‏شود و از آن قدرت استفاده مي‏کند، روايتي که از نظر خواننده عزيز گذشت اين راه را نشان مي‏دهد و اينک ترجمه‏ي آن روايت پربار و مفيد.

ابي‏يعقوب گفت: شرفياب محضر پرنور حضرت ابي‏عبدالله عليه‏السلام شدم، عرض کردم قربانت گردم مرا خبر ده در چه ساعتي بنده نزديک به خدا شود و نيز خدا به او نزديک مي‏شود؟ فرمود: هرگاه بنده در آخر شب به پا خيزد در حالي که ديدگان همه در خوابند سپس براي وضو برود وضوي شادابي بگيرد بعد بيايد به جايگاه نمازش بايستد روي به طرف خدا کند، روي دو پا بايستد و صدايش را بلند کند، تکبير ببندد نماز را شروع کند، جزئي از آن را بخواند سپس دو رکعت نماز بگذارد و بايستد دوباره نماز بخواند، ندا کننده‏اي ندا در دهد از دل آسمان فرياد سر دهد از طرف راست عرش بگويد: اي بنده‏اي که پروردگارت را صدا مي‏زني همانا نيکي از آسمان بر سرت پخش مي‏شود، فرشتگان گرداگرد ترا احاطه کرده‏اند و دور ترا گرفته‏اند، از قدمت تا آسمان خداوند ندا سر مي‏دهد که اي بنده‏ي من اگر بداني با کي مناجات و نيايش مي‏کني هرگز از مناجات منصرف نخواهي شد.

و در روايت ديگر دارد نماز شب و قيام ليل بهترين وسيله‏ي قرب به خدا است.

قال النبي صلي الله عليه و اله: «أقرب ما يکون الرب من العبد في جوف الليل الآخر، فإن استطعت أن تکون ممن يذکر الله في تلک الساعة فکن»[2] .

پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله فرمود: نزديکترين زماني که خدا به بنده‏اش نزديک مي‏شود در دل آخر شب است، اگر مي‏تواني از کساني باش که در اين ساعت به خدا نزديک مي‏شوند و قرب پيدا مي‏کنند.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 105.

[2] الترهيب و الرغيب ص 334.

آرزوي مريم

و في حديث ان عيسي عليه‏السلام نادي أمه مريم بعد وفاتها، فقال: يا أماه کلميني هل تريدين أن ترجعي إلي الدنيا؟ قالت: نعم لأصلي لله في ليلة شديدة البرد، و أصوم يوما شديد الحر، يا بني فإن الطريق مخوف»[1] .

با اين که مريم را خدا انتخاب کرد و از ميان زنان برگزيد و اختيار کرد، پاک و پاکيزه‏اش قرار داد، سيده‏ي بزرگ زنان جهانيانش در عصر خودش قرار داد و از روح مقدس خود در او دميد، زني بي‏مانند و نمونه‏اش قرار داد باز هم از راه دور و سفر آخرت سخن مي‏گويد که اين راه بيمناک مخوف و هولناک است.

به ترجمه‏ي حديث توجه کنيد:

در حديث است که عيسي ابن مريم بعد از درگذشت مادرش او را صدا زد و عرض کرد: اي مادر با من سخن بگو، آيا اراده داري به دنيا بار ديگر برگردي، مريم فرمود: آري براي اين که شبهاي بسيار سرد زمستان براي خدا نماز گذارم و در روزهاي گرم تابستان روزه بگيرم، از اين روايت استفاده مي‏شود که بهترين زاد و توشه‏ي آخرت نماز شب است و روزه.

و در روايتي دارد که «أفضل الصلاة بعد صلاة الفريضة صلاة الليل» بهترين نماز بعد از نمازهاي واجب نماز شب است.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 106.

 

خدا بر فرشتگان مباهات مي‏کند

عن علي بن محمد النوفلي قال: سمعته يقول: «ان العبد ليقوم في الليل فيميل به النعاس يمينا و شمالا، و قد وقع ذقنه علي صدره، فيأمر الله تعالي أبواب السماء، فتفتح، ثم يقول للملائکة: انظروا إلي عبدي ما يصيبه في التقرب إلي بما لم أفترض عليه راجيا مني لثلاث خصال: ذنبا أغفره له، أو توبة أجددها له، أو رزقا أزيده فيه، اشهدوا ملائکتي أني قد جمعتهن له»[1] .

علي ابن محمد نوفلي مي‏گويد: شنيدم او را که مي‏گفت: همانا بنده در دل شب به پا خيزد از طرف چپ و راست خواب او را فراگيرد، گردنش روي سينه‏اش افتد سپس خداي تعالي فرمان دهد درهاي آسمان باز مي‏شود، به فرشتگان مي‏فرمايد: نگاه کنيد به سوي بنده‏ي من که براي قرب و نزديکي به من چه به او مي‏رسد به واسطه‏ي چيزي که بر او واجب نکرده‏ام، او سه چيز از من اميدوار است 1 - گناهي که بيامرزم 2 - توبه‏اي را که تجديد کنم 3 - روزي را که زياد کنم، گواه و شاهد باشيد اي فرشتگان که من همه چيز را براي او فراهم آوردم.

قال رسول‏الله صلي الله عليه و اله: «إذا قام العبد من لذيذ مضجعه و النعاس في عينيه ليرضي ربه تعالي بصلاة ليله، باهي الله تعالي به الملائکة و قال: أما ترون عبدي هذا قد قام من لذيذ مضجعه لصلاة لم أفترضها عليه، اشهدوا أني قد غفرت له»[2] .

رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود هرگاه بنده از خوابگاه لذت بخش خود با ديدگان خواب‏آلود حرکت کند براي خوشنودي خداي تعالي به سبب نماز شبش خداي تعالي به او بر فرشتگان فخر و مباهات مي‏کند و مي‏فرمايد آيا نمي‏بينيد اين بنده‏ي مرا که از خوابگاه لذت بخش خويش براي نمازي که بر او واجب نکرده‏ام برخاسته گواه باشيد که او را آمرزيدم.

عن الصادق جعفر بن محمد عليه‏السلام، عن آبائه عليهم‏السلام، قال: «قال رسول الله صلي الله عليه و اله: إن الله جل جلاله أوحي إلي الدنيا أن أتعبي من خدمک، و أخدمي من رفضک، و إن العبد إذا تخلي بسيده في جوف الليل المظلم و ناجاه، أثبت الله النور في قلبه، فإذا قال: يا رب يا رب، ناداه الجليل جل جلاله لبيک عبدي، سلني أعطک، و توکل علي أکفک، ثم يقول جل جلاله لملائکته: ياملائکتي انظروا إلي عبدي، فقد تخلي لي في

 جوف الليل المظلم و البطالون لاهون، و الغافلون نيام، اشهدوا أني قد غفرت له»[3] .

از حضرت صادق جعفر ابن محمد عليه‏السلام از پدرانش عليهم‏السلام روايت شده که: رسول خدا فرموده است که همانا خداي جل جلاله به دنيا وحي فرستاد که به رنج و تعب انداز هر کس را که در خدمت تو است و خدمتگذار باش آن کس که ترا دور انداخت و ترک نمود، هرگاه بنده در دل شب با آقا و مولايش خدمت کند و نيايش و مناجات نمايد خداوند نوري در دلش جايگزين و ثابت کند، هرگاه بگويد: يا رب يا رب، خداي جليل پاسخ دهد لبيک اي بنده‏ي من، بخواه از من که به تو مي‏بخشم، بر من توکل کن که ترا بي‏نياز کنم، بعد خداي جل جلاله به فرشتگانش مي‏فرمايد: هان اي فرشتگان من نگاه کنيد به سوي بنده‏ام که در دل شب تاريک با من خلوت کند در حالي که وقت تلف کنندگان سرگرم بازي و بيهوده کاريند و در حالي که بي‏خبران در حال خوابند گواه باشيد که همانا من به طور قطع او را آمرزيدم.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 106.

[2] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 107.

[3] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 107.

 

فوائد جسمي و روحي نماز شب

عن أبي‏عبدالله عليه‏السلام قال: «عليکم بصلوة الليل، فإنها سنة نبيکم و دأب الصالحين قبلکم، و مطردة الداء عن أجسادکم»[1] .

عباداتي را که بندگان خدا موظفند انجام دهند چه آنها که واجب و چه آنها که مستحب است داراي دو بعد باشند، بعدي مربوط به آخرت و عالم برزخ و قيامت، و بعد ديگر مربوط به عالم ماده و دنيا است، با بيان روشنتر هر عملي از اعمال عبادي دو فائده دارد: مادي که مربوط به دنيا است، و معنوي که مربوط به عوالم بعد از مرگ است، چنانکه در اين روايت امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: بر شما باد بر خواندن نماز شب؛ زيرا که سنت پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله است، و عادت و روش مردان شايسته‏ي پيش از شما، و دور کننده‏ي درد و مرض از بدنهاي شما.

و در روايت ديگر دارد که نماز شب دور کننده‏ي درد است از بدنها.

عن علي بن أبي‏طالب عليه‏السلام، قال: «قيام الليل مصحة للبدن و رضي الرب و تمسک بأخلاق النبيين، و تعرض لرحمته»[2] .

از حضرت علي ابن ابي‏طالب عليه‏السلام روايت شده که شب زنده‏داري وسيله‏ي سلامتي و خوشنودي پروردگار، چنگ زدن به خوي و اخلاق پيامبران و توجه به رحمت پروردگار است.

عن أبي‏عبدالله عليه‏السلام قال: صلاة الليل، تحسن الوجه، و تحسن الخلق، و تطيب الريح، و تدر الرزق، و تقضي الدين و تذهب بالهم و تجلو البصر»[3] .

در اين روايت شريفه امام صادق عليه‏السلام هفت فايده براي نماز شب بيان مي‏فرمايند: صورت را زيبا مي‏کند، اخلاق و خوي انسان را نيکو مي‏کند، دهن را خوشبو مي‏کند، روزي را فراوان مي‏کند، قرض را ادا مي‏کند، غم و غصه را مي‏برد و چشم را پرنور مي‏کند.

 [1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 108.

[2] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 109.

[3] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 110.

 

چرا نماز شب چشم را پرنور مي‏کند

علي بن موسي الرضا عليه‏السلام عن أبيه، عن جده، قال: «سأل علي بن الحسين عليهماالسلام ما بال المتهجدين بالليل من أحسن الناس وجها؟ قال: لأنهم خلوا بالله فکساهم الله من نوره»[1] .

حضرت علي ابن موسي الرضا عليه‏السلام از پدرش از جدش روايت کند که از حضرت علي ابن الحسين عليه‏السلام پرسيده شد که چرا چهره شب زنده‏داران از همه‏ي مردم زيباتر و نوراني است؟ فرمود به خاطر اين که آنان با خدا خلوت مي‏کنند سپس خدا آنان را به نور خودش مي‏پوشاند.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 110.

شب زنده‏داري چه مي‏کند

إن رجلا سأل علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام عن قيام الليل بالقرآن، فقال له: «أبشر من صلي من الليل عشر ليلة لله مخلصا ابتغاء ثواب الله قال الله تبارک و تعالي لملائکته: اکتبوا لعبدي هذا من الحسنات عدد ما أنبت في الليل من حبة و ورقة و شجرة و عدد کل قصبة و خوص و مرعي، و من صلي تسع ليلة، أعطاه الله عشر دعوات مستجابات، و أعطاه کتابه بيمينه، و من صلي ثمن ليلة، أعطاه الله أجر شهيد صابر صادق النية، و شفع في أهل بيته، و من صلي سبع ليلة، خرج من قبره يوم يبعث و وجهه کالقمر ليلة البدر حتي يمر علي الصراط مع الآمنين، و من صلي سدس ليلة، کتب في الأوابين، و غفر له ما تقدم من ذنبه، و من صلي خمس ليلة، زاحم إبراهيم خليل الرحمن في قبته، و من صلي ربع ليلة، کان في أول الفائزين حتي يمر علي الصراط کالريح العاصف، و يدخل الجنة بغير حساب، و من صلي ثلث ليلة، لم يبق ملک مقرب إلا غبطه بمنزلته من الله عزوجل، و قيل له: ادخل من أي أبواب الجنة الثمانية شئت، و من صلي نصف ليلة، فلو أعطي ملأ الأرض ذهبا سبعين ألف مرة لم يعدل جزاءه، و کان له بذلک عندالله عزوجل أفضل من سبعين رقبة يعتقها من ولد إسماعيل، و من صلي ثلثي ليلة، کان له من الحسنات قدر رمل عالج أدناها حسنة أثقل من جبل أحد عشر مرات، و من صلي ليلة تامة، تاليا لکتاب الله عزوجل، راکعا و ساجدا و ذاکرا، أعطي من الثواب ما أدناه يخرج من الذنوب کما ولدته امه، و يکتب له عدد ما خلق الله عزوجل من الحسنات، و مثلها درجات، و يثبت النور في قبره، و ينزع الإثم و الحسد من قلبه، و يجار من عذاب القبر، و يعطي براءة من النار، و يبعث من الآمنين، و يقول الرب تبارک و تعالي: يا ملائکتي، انظروا إلي عبدي أحيي ليلة ابتغاء مرضاتي، أسکنوه الفردوس، و له فيها مائة ألف مدينة، في کل مدينة جميع ما تشتهي الأنفس و تلذ الأعين، و لم يخطر علي بال سوي ما أعددت من الکرامة و المزيد و القربة»[1] .

مردي از ثواب شب زنده‏داري با قرائت قرآن از حضرت علي ابن أبي‏طالب عليه‏السلام پرسيد، حضرت در پاسخ فرمود: مژده باد به کسي که يک دهم شب را از روي اخلاص و به آرزوي ثواب خدا نماز گذارد خداي تبارک و تعالي به فرشتگان مي‏فرمايد براي بنده‏ي من بنويسيد از حسنات و خوبيها به شماره‏ي آن چه که در شب مي‏رويد از برگ و دانه، بعدد هر درخت و گياه به شماره‏ي برگها، به شماره‏ي چراگاهها، و هر کس يک نهم شب را نماز گذارد خداوند ده دعاي مستجاب شده به او عطا کند، در قيامت نامه‏اش را به دست راستش بدهد، هر کس يک هشتم شب را نماز گذارد خداوند ثواب شهيد صابر و درست نيت به او عنايت فرمايد و در ميان خاندانش روز قيامت شفاعت نمايد، هر کس يک هفتم شب را قيام به نماز کند با چهره‏ي درخشان و نوراني روز قيامت سر از قبر بردارد چهره‏اش مي‏درخشد مانند ماه شب چهارده، و با گروه آمنين از صراط مي‏گذرد، هر کس يک ششم از شب را به نماز ايستد جزء توبه کنندگان محسوب شود خداوند گناهان گذشته‏ي او را بيامرزد، هر کس يک پنجم از شب را به پا خيزد و نماز بخواند جاي ابراهيم خليل در قبه و جايگاهش تنگ کند، هر کس يک چهارم از شب را به نماز بسر برد در رديف اول فائزين قرار گيرد و مانند تندبادي از صراط عبور کند و بدون حساب وارد بهشت شود، هر کس يک سوم از شب را نماز بخواند فرشته‏اي نمي‏ماند مگر آنکه به مقامي که خدا به او داده رشک برد، به وي گفته مي‏شود از در هر يک از درهاي هشتگانه‏ي بهشت مي‏خواهي وارد شو، هر کس نيمي از شب را به نماز بسر برد اگر تمام زمين را هفتاد هزار بار پر از طلا کند و انفاق نمايد با پاداش او برابري نکند، پاداش او در برابر عملي که انجام داده در پيشگاه خداي عزوجل بيشتر و بالاتر از هفتاد بنده که در راه خدا آزاد شود آن هم بنده‏اي که از نسل اسماعيل باشد، هر کس يک دوم از شب را نماز بخواند براي اوست از حسنات به اندازه‏ي کوههائي که از طرفي به يمامه و از طرف ديگر به نجد متصل است که پست‏ترين حسنه‏اش سنگين‏تر از کوه احد به ده برابر است، هر کس يک شب تمام را نماز گذارد در حاليکه کتاب خدا را مي‏خواند، در حال رکوع و سجود و ذکر است کمترين ثوابي که خدا به او دهد از گناه بيرون آيد مانند روزي که از مادر متولد شده و بعد به شماره‏ي آن چه که خدا آفريده به او ثواب دهد و به همين اندازه به او درجه دهند، و نوري در قبرش ثابت و پابرجا شود، گناه و حسد از دلش کنده شود و از عذاب قبر در امان باشد، برات آزادي از آتش به وي داده شود و با آمنين برانگيخته شود، پروردگار تبارک و تعالي به فرشتگانش مي‏فرمايد که اي فرشتگان من به سوي بنده‏ام نگاه کنيد که براي به دست آوردن خوشنودي من شب زنده‏داري مي‏کند، او را در فردوس جاي دهيد و براي اوست يک صد هزار شهر و در هر شهري آنچه که نفسها بدان پروازند، در آن شهر است آنچه که ديده از آن لذت مي‏برد که به هيچ خاطري نگذشته به جز آنچه را که شمردم براي او از گراميداشت و قرب و زيادي درجه.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 112.

اسبهاي بهشتي در اختيار شب زنده‏داران است

عن علي عليه‏السلام قال: «قال رسول‏الله صلي الله عليه و اله: إن في الجنة شجرة تخرج من أصلها خيل بلق، لا تروث و لا تبول، مسرجة ملجمة، لجامها الذهب و سروجها الدر و الياقوت، فيستوي عليها أهل عليين، فيمرون علي من هو أسفل عنهم، فيقولون: أهل الجنة أنصفونا، أي ربنا بما بلغت عبادک هذه المنزلة، فيقول عزوجل: کانوا يصومون و أنتم تأکلون، و کانوا يقومون الليل و کنتم تنامون، و کانوا يتصدقون و کنتم تبخلون، و کانوا يجاهدون و کنتم تجنبون، فبذلک بلغتهم هذه المرتبة»[1] .

حضرت علي عليه‏السلام از رسول اکرم صلي الله عليه و اله روايت کرده که رسول خدا فرمود:

همانا در بهشت درختي است که از آن درخت اسبهاي ابلق بيرون مي‏آيد که بول و سرگين ندارند، لجام شده و زين گذاشته، افسارشان طلا، زينهايشان از در و ياقوت است، بلند پايگان و اهل عليين بر آنها سوار شوند و بگذرند بر کساني که مقام و مرتبه‏شان از آن سواران پستتر است، اهل بهشت مي‏پرسند پروردگار ما چه عملي بندگان ترا به اين مقام رسانده است؟ خداي عزوجل مي‏فرمايد: اينان روزه مي‏گرفتند شما مي‏خورديد، شبها به پا مي‏خواستند شما مي‏خوابيديد، صدقه مي‏دادند شما بخل مي‏ورزيديد، جهاد در راه خدا مي‏کردند شما دوري از جهاد مي‏کرديد با اين کردار و اعمال نيک بدين مقام و مرتبه رسيدند.

[1] بحارالانوار ج 87 ص 157 / جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 112.

 

پيشواي فرشتگان

في رواية ابن‏عباس من کتاب الصلاة، قوله: فمن رزق صلاة الليل من عبد أو أمة، قام لله عزوجل مخلصا فتوضأ وضوءا سابغا و صلي الله عزوجل بنية صادقة و قلب سليم و بدن خاشع و عين دامعة، جعل الله خلفه تسعة صفوف من الملائکة، في کل صف ما لا يحصي عددهم إلا الله تبارک و تعالي.[1] .

مقام يک انسان خاکي ناسوتي به جائي مي‏رسد که موجودات ملکوتي فرشتگان آسمانها او را امام و پيشواي خود قرار مي‏دهند و اقتداي به او مي‏کنند، او برتر و بالاتر از فرشتگان مي‏شود چنان که در اين روايت از ابن‏عباس آمده که هر کس توفيق خواندن نماز شب را پيدا کند چه بنده و چه کنيز، چه مرد و چه زن، براي خدا دلهاي شب به پا خيزد، از روي اخلاص وضو بگيرد، وضوئي شاداب، به خاطر خداي عزوجل نماز بخواند، با نيتي راست و درست، ولي تسليم شده، بدني خاشع، چشمي‏گريان، خداوند نه صف از فرشتگان را امر مي‏کند که به او اقتدا کنند که عدد و آمارشان آن قدر زياد است که غير از خدا کسي نمي‏داند.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 116.

 

از عذاب قبر در امان است

عن الرضا عليه‏السلام قال: «عليکم بصلاة الليل، فما من عبد يقوم آخر الليل فيصلي ثماني رکعات و رکعتي الشفع و رکعة الوتر و استغفرالله في قنوته سبعين مرة إلا أجير من عذاب القبر و من عذاب النار، و مد له في عمره، و وسع عليه في معيشته»، ثم قال: «إن البيوت التي يصلي فيها الليل يزهر نورها لأهل السماء، کما يزهر نور الکواکب لأهل الأرض»[1] .

از حضرت رضا عليه‏السلام روايت شده که فرمود: بر شما باد به خواندن نماز شب، بنده‏اي نيست که در آخر شب به پا خيزد و هشت رکعت نماز و دو رکعت نماز شفع و يک رکعت وتر به جا آورد و هفتاد بار در دعاي دست استغفار کند مگر اين که از عذاب قبر و عذاب آتش در امان باشد، عمرش طولاني، روزيش فراوان، بعد فرمود: همانا خانه‏هائي که در آنها نماز شب خوانده شود نورشان به آسمان مي‏درخشد و آسمانها را روشن مي‏کند همانند نور ستارگان که زمين و ساکنان زمين را روشن مي‏کند.

 [1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 123.

 

انسان روشنگر آسمانها است

عن أبي‏عبدالله عليه‏السلام أنه قال: «إن البيوت التي يصلي فيها بالليل بتلاوة القرآن تضي‏ء لأهل السماء کما تضي‏ء نجوم السماء لأهل الأرض»[1] .

چه مي‏شود يک انسان خاک نشين روشن‏گر آسمانها مي‏شود، آيا جز کردار شايسته و عمل نيک مي‏تواند انسان را به اين مقام منيع و بلند برساند؟ در اين روايت دو عمل را امام صادق عليه‏السلام انگيزه‏ي روشن‏گري بيان فرمود: نماز شب و تلاوت قرآن، همانا خانه‏هائي که در آنها قرآن تلاوت مي‏شود و نماز شب خوانده مي‏شود براي اهل آسمانها مي‏درخشد همانند ستارگان که براي اهل زمين درخشندگي دارند.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 114.

برنامه‏ي زندگي

عن الصادق عليه‏السلام قال: «إن الله تبارک و تعالي أوحي إلي نبي من أنبياء بني إسرائيل إن أحببت أن تلقاني في حظيرة القدس، فکن في الدنيا وحيدا، فريدا، غريبا، مهموما، محزونا، مستوحشا من الناس بمنزلة الطير الذي يطير في الأرض القفار، و يأکل من رؤس الأشجار، و يشرب من ماء العيون، فإذا کان الليل أوکر وحده، و استأنس بربه، و استوحش من الطيور»[1] .

اگر انسان بخواهد با راحتي و آسايش کامل زندگي کند، وزر و وبالي نداشته باشد به خوبي تأمين سعادت دنيا و آخرت نمايد، براي هميشه سرافراز و سربلند و آبرومند باشد راهش همين است که امام صادق عليه‏السلام فرموده است که خداي تعالي به سوي پيامبري از پيامبران بني اسرائيل وحي فرستاد اگر دوست داري مرا در بهشت ديدار و ملاقات کني در دنيا تک و تنها، دور از وطن، افسرده خاطر، غمگين و اندوهناک باش، از مردم فراري مانند مرغي که در بيابانهاي بي‏آب و علف پرواز مي‏کند، از سر درختان مي‏خورد، از آب چشمه‏ها مي‏نوشد، هرگاه شب فرا مي‏رسد تنها به لانه‏اش برمي‏گردد و به پروردگارش انس مي‏گيرد، از ساير پرندگان وحشت دارد، کنايه از اين که انسان در گوشه‏اي خلوت و دور از همه کس زندگي کند و جز با خدا با احدي انس و تماس نگيرد، فقط با خدا ارتباط برقرار کند و بس، تا از خطرهاي اجتماعي در امن و امان باشد، نه از نظر دنيا و نه هم آخرت گرفتاري برايش پيش نيايد.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 123.

علي يارانش را معرفي مي‏کند

عن محمد بن حنفية عن أميرالمؤمنين عليه‏السلام أنه قال لأحنف بن قيس في ذکر صفات أصحابه: «فلو رأيتهم في ليلتهم و قد نامت العيون، و هدأت الأصوات، و سکنت الحرکات من الطير في الوکور، و قد نهنههم هول يوم القيامة و الوعيد، کما قال سبحانه: (افأمن أهل القري أن يأتيهم بأسنا بياتا و هم نائمون) فاستيقظوا لها فزعين و قاموا إلي صلاتهم معولين باکين تارة، و أخري مسبحين، يبکون في محاريبهم و يرنون، يصطفون ليلة مظلمة بهماء يبکون، فلو رأيتهم يا أحنف في ليلتهم قياما علي أطرافهم منحنية ظهورهم، يتلون أجزاء القرآن لصلاتهم، قد اشتدت عوالة نحيبهم و زفيرهم، و إذا زفروا خلت النار قد أخذت منهم إلي حلاقيمهم، و إذا أعولوا حسبت السلاسل قد صفدت في أعناقهم»[1] .

 

از محمد حنفيه روايت شده که اميرالمؤمنين عليه‏السلام فرمود: اي احنف ابن قيس يادآوري مي‏کنم صفات برجسته و پسنديده يارانم را تا اگر ايشان را ببيني در شب‏هايشان در صورتي که ديدگان همه در خواب، صداها همه خاموش، حرکت‏ها همه آرام، ترس و بيم قيامت آنان را آزار داده چنانچه خداي تعالي مي‏فرمايد: (أفأمن أهل القري أن يأتيهم بأسنا و هم نائمون)[2] آيا ايمن خواهند بود ساکنان شهرها که شب هنگام عذاب ما بيايد و حال اين که ايشان در خوابند، براي آن روز بيدار شوند در حالي که بيم و هراس دارند، به پا خيزند براي نماز در حالي که ميل به عبادت دارند و گريه کنندگانند باري، و بار ديگر تسبيح کنندگانند در محرابهايشان اشک مي‏ريزند، ناله سر مي‏دهند در شبهاي تاريک گريه مي‏کنند، اي احنف اگر آنان را ببيني در شبهايشان به پا خيزند، قامتهايشان خميده در نمازشان قرآن تلاوت مي‏کنند، سخت صداي ناله و فريادشان بلند مي‏شود، و هرگاه فرياد کشند واگذارد آنان را آتشي که گلوگيرشان مي‏شود، هرگاه ناله کنند قطع شود زنجيرهائي که در گردنهايشان بسته مي‏شود.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 124.

[2] سوره اعراف آيه 97.

 

دوستان خدا را بشناسيد

عن النبي صلي الله عليه و اله: «من عرف الله و عظمه منع فاه من الکلام و بطنه من الطعام و عني نفسه بالصيام و القيام» قالوا: بآبائنا و أمهاتنا يا رسول‏الله هؤلاء أولياء الله؟

قال: «إن أولياء الله سکتوا و کان سکوتهم ذکرا، نظروا و کان نظرهم عبرة، نطقوا و کان نطقهم حکمة، مشوا و کان مشيهم بين الناس برکة، لولا الآجال التي کتبت عليهم لم تقر أرواحهم في أجسادهم خوفا من العقاب و شوقا إلي الثواب»[1] .

از رسول خدا صلي الله عليه و اله روايت شده هر کس خدا را شناخت و او را بزرگ شمرد، دهنش را از سخنهاي بيهوده باز دارد، شکم را گرسنه نگهدارد، خود را به واسطه‏ي روزه و نماز در شب به زحمت و مشقت افکند، ياران و اصحاب عرض کردند: پدران و مادرانمان قربانت اينان اولياء خدايند؟ فرمود: همانا اولياء و دوستان خدا خاموشند ولي سکوتشان ذکر خدا است، نگاه مي‏کنند ولي نگاهشان عبرت و درس است، سخن مي‏گويند ولي سخن‏شان حکمت است، راه مي‏روند ولي مايه‏ي برکت هستند، اگر نبود اجل محتوم روحشان در قالب تن آرام نمي‏گيرد از بيم کيفر و مجازات و شوق و ثواب ديدار.

[1] تفسير صافي ذيل آيه‏ي 62 سوره يونس.

دو رکعت نماز چه مي‏کند

قال صلي الله عليه و اله: «رکعتان يرکعهما العبد في جوف الليل خير من الدنيا و ما فيها، و لولا أشق علي أمتي لفرضتهما عليهم»[1] .

حضرت رسول صلي الله عليه و اله فرمود: دو رکعت نماز که بنده در دل شب به جا مي‏آورد بهتر است از آن چه در دنيا مي‏باشد، اگر مشقت و زحمت نبود آن دو رکعت را بر امتم واجب مي‏کردم.

 [1] محجة البيضاء ج 2 ص 398.

 

عجب ساعتي است

و في الصحيح عن جابر أن رسول‏الله صلي الله عليه و اله قال: «إن من الليل ساعة لايوافيها عبد مسلم يسأل الله بخير إلا أعطاه إياه».[1] از جابر روايت شده که همانا رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود: ساعتي است در شب که نمي‏رسد بنده‏ي مسلمان در آن ساعت مگر اين که آن چه از خير و خوبي از خدا بخواهد خداوند آن را به آن بنده ببخشد و عطا فرمايد.

[1] محجة البيضاء ج 2 ص 398.

 

خوابش هم صدقه است

قال صلي الله عليه و اله: «ما من امرء يکون له صلاة بالليل فغلبه عليها نوم إلا کتب له أجر صلاته و کان نومه صدقة عليه»[1] .

رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود: هر مردي که براي او نماز شب باشد و هنگام نماز خواب بر او غلبه کند خدا براي او ثواب نمازش را بنويسد و خوابش براي او صدقه است.

[1] محجة البيضاء ج 2 ص 398.

 

براي هر دردي دوائي است

و قال صلي الله عليه و اله لأبي‏ذر رضي الله عنه: «لو أردت سفرا أعددت له عدة فکيف سفر طريق القيامة، ألا أنبئک يا أباذر ما ينفعک في ذلک اليوم؟» قال: نبئني بأبي أنت و أمي، قال: «صم يوما شديد الحر ليوم النشور و صل رکعتين في ظلمة الليل لوحشة القبور، حج حجة لعظام الأمور، تصدق بصدقة علي مساکين أو کلمة حق تقولها أو کلمة شر تسکت عنها»[1] .

رسول خدا صلي الله عليه و اله به ابوذر فرمود: اگر اراده‏ي سفري کني زاد و توشه براي آن سفر مهيا و آماده مي‏کني پس چطور خواهد بود راه سفر آخرت، آيا ترا خبر دهم اي اباذر به چيزي که در آن روز ترا فايده دهد؟ عرض کردم آري پدر و مادرم فدايت، حضرت فرمود: روزه بگير براي آن روز که از قبر برانگيخته شوي، دو رکعت نماز در تاريکي شب به جاي آور براي ترس و بيم از قبرها، حج به جاي آور براي کارهاي بزرگ و مشکل، به بينوايان صدقه بده، يا سخن حقي که مي‏گوئي آن را، يا سخن شري که از آن خودداري مي‏کني.

[1] محجة البيضاء ج 1 ص 389.

 

نماز شب مانع از گناه است

قيل لرسول‏الله صلي الله عليه وآله: إن فلانا يصلي بالليل فإذا أصبح سرق، قال: «سينهاه ما يعمل به»[1] .

به محضر پرنور رسول خدا صلي الله عليه و اله عرض شد که فلاني نماز شب مي‏خواند و شب زنده‏داري مي‏کند اما روز دزدي مي‏کند، حضرت فرمود: در آينده نزديکي نماز شب او را مانع از گناه مي‏شود و دزدي را ترک مي‏کند.

[1] محجة البيضاء ج 1 ص 389.

 

خوبان هرگز نمي‏خوابند

في مناهي النبي صلي الله عليه و اله أنه قال: «ما زال جبرئيل يوصيني بقيام الليل حتي ظننت أن خيار أمتي لم يناموا»[1] در چيزهائي که نهي کرده در آن جا است که فرمود:

هميشه جبرئيل مرا درباره‏ي نماز شب سفارش مي‏کرد به طوري که من گمان کردم که خوبان و برگزيدگان از امت هرگز نمي‏خوابند.

[1] بحارالانوار ج 87 ص 139.

 

نماز شب نابود کننده‏ي گناهان است

تفسير علي بن ابراهيم: (و أقم الصلاة طرفي النهار) الغداة و المغرب (و زلفا من الليل) العشاء الآخرة: (ان الحسنات يذهبن السيئات) قال: صلاة المؤمنين بالليل تذهب بما عملوا بالنهار من السيئات و الذنوب.[1] .

و به پا دار نماز را در دو طرف روز يعني نماز مغرب و صبح و در ساعتي از شب که منظور نماز عشا است که همانا نيکي‏ها بديها را نابود مي‏کند، فرمود نماز مؤمن در شب نابود مي‏کند گناهاني را که در روز انجام مي‏دهد.

عن بحر السقاء قال: سمعت أباعبدالله عليه‏السلام يقول: «إن من روح الله تعالي ثلاثة: التهجد بالليل و إفطار الصائم، و لقاء الإخوان»[2] .

بحر سقا گفت از حضرت ابي‏عبدالله عليه‏السلام شنيدم که فرمود: فرج و رحمت خدا در سه چيز است: شب زنده‏داري، افطار دادن روزه‏دار، ديدار برادران مؤمن.

عن الأعمش: عن الصادق عليه‏السلام في خبر طويل ذکر فيه الأئمة: و علامة الإمامة، فقال: «و دينهم الورع و العفة و الصدق و الصلاح و الاجتهاد، و أداء الأمانة إلي البر و الفاجر، و طول السجود، و قيام الليل، و اجتناب المحارم، و انتظار الفرج بالصبر و حسن الصحبة و حسن الجوار»[3] .

 [1] بحارالانوار ج 87 ص 140. / سوره هود آيه 114.

[2] بحارالانوار ج 87 ص 143.

[3] بحارالانوار ج 87 ص 143.

 

چرا ابراهيم، خليل خدا شد

عن جابر بن عبدالله قال: سمعت رسول‏الله صلي الله عليه و اله يقول: «ما اتخذ الله إبراهيم خليلا إلا لإطعامه الطعام، و صلاته بالليل و الناس نيام»[1] .

از جابر ابن عبدالله انصاري روايت شده گفت: از رسول خدا صلي الله عليه و اله شنيدم فرمود: خدا ابراهيم را خليل خود نگرفت مگر به واسطه‏ي سه صفت ممتاز و برجسته که در او بود: مهمانداري و نماز شب و افطار دادن روزه‏داران.

[1] بحارالانوار ج 87 ص 144.

 

روسفيدي دنيا و آخرت

قال أبوعبدالله عليه‏السلام: «صلاة الليل تبيض الوجه و صلاة الليل تطيب الريح، و صلاة الليل تجلب الرزق»[1] .

حضرت ابي‏عبدالله عليه‏السلام فرمود: نماز شب چهره را سفيد و نوراني، و انسان را خوشبو و روزي را فراوان و بسيار مي‏کند.

[1] بحارالانوار ج 87 ص 149.

 

زينت دنيا و آخرت

عن جعفر بن محمد عليه‏السلام قال: «(المال و البنون زينة الحيوة الدنيا) و ثمان رکعات من آخر الليل و الوتر زينة الآخرة، و قد يجمعهما الله لأقوام».[1] .

از حضرت صادق عليه‏السلام روايت شده که خدا فرموده: مال و فرزند آرايش و زينت دنيا است ولي هشت رکعت نماز از آخر شب و يک رکعت نماز وتر آرايش و زينت آخرت است و گاهي خدا هر دو را براي گروهي فراهم مي‏کند (يعني هم زينت دنيا و هم آخرت را به دست مي‏آورد).

[1] بحارالانوار ج 87 ص 150.

 

وصيت و سفارش مادر سليمان

عن جابر بن عبدالله قال: قال رسول‏الله صلي الله عليه و اله: «قالت أم سليمان بن داود لسليمان: يا بني و إياک و کثرة النوم بالليل فإن کثرة النوم بالليل تدع الرجل فقيرا يوم القيامة»[1] .

از جابر ابن عبدالله روايت شده که رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود: مادر سليمان ابن داود به سليمان گفت: پسرک من زينهار از خواب زياد بپرهيز که خواب زياد مرد را روز قيامت تهي‏دست و فقير مي‏گذارد.

[1] بحارالانوار ج 87 ص 152.

 

توقف کوتاه در محشر

فقه الرضا: «حافظوا علي صلاة الليل فإنها حرمة الرب، يدر الرزق و تحسن الوجه، و تضمن رزق النهار، و طولوا الوقوف في الوتر، فإنه روي أن من طول الوقوف في الوتر قل وقوفه يوم القيامة»[1] .

مواظبت و مراقبت کنيد بر نماز شب؛ زيرا که نماز شب احترام به پروردگار است، روزي را فراوان، چهره را نوراني و نيکو مي‏کند، روزي آن روز را ضمانت مي‏کند، قيام و به پا ايستادن شب را طولاني کنيد؛ زيرا که روايت شده که همانا هر کس طولاني کند ايستادنش را در نماز وتر، توقف و ايستادنش در صحراي داغ و سوزان محشر اندک باشد.

[1] بحارالانوار ج 87 ص 154.

 

نماز شب قبر را روضه‏ي بهشت کند

«أوحي الله إلي موسي عليه‏السلام: قم في ظلمة الليل أجعل قبرک روضة من رياض الجنان»[1] به موسي ابن عمران خدا وحي فرستاد که به پا خيز در تاريکي شب، قبرت را بوستاني از بوستانهاي بهشت قرار دهم.

[1] بحارالانوار ج 87 ص 155.

 

خانه‏ي شب زنده‏داران

قال رسول‏الله صلي الله عليه وآله: «في الجنة غرفة يري ظاهرها من باطنها و باطنها من ظاهرها» فقال أبومالک الأشعري لمن هي يا رسول‏الله؟ قال: «لمن أطاب الکلام و أطعم الطعام و يأت قائما و الناس نيام»[1] .

رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود: در بهشت خانه‏اي است که بيرونش از درونش و درونش از بيرونش ديده مي‏شود، ابومالک اشعري پرسيد آن غرفه از آن کيست؟ فرمود: براي کسي که خوش صحبت و شيرين سخن باشد، به مردم غذا و طعام بدهد، شب به پا خيزد و شب زنده‏داري کند در حالي که مردم در خواب باشند.

 [1] الترغيب و الترهيب ج 1.

 

فرشتگان اقتدا مي‏کنند

و روي عن معاذ بن جبل قال: قال رسول‏الله صلي الله عليه و اله: «من صلي منکم بالليل فليجهر بقرائته فإن الملائکة تصلي بصلاته و تسمع لقرائته، و ان مؤمني الجن الذين يکونون في الهواء و جيرانه في مسکنه يصلون بصلاته و يسمعون قراءته و إنه يطرد بقرائته عن داره و عن الدور التي حوله فساق الجن و مردة الشياطين و إن البيت الذي يقرأ فيه القرآن عليه خيمة من نور يهتدي بها أهل السماء کما يهتدي بالکوکب الدري في لجج البحار و في الأرض القفر، فإذا مات صاحب القرآن رفعت تلک الخيمة فتنظر الملائکة من السماء فلايرون ذلک النور فتلقاه الملائکة من سماء الي سماء فتصلي الملائکة علي روحه في الأرواح، ثم تستقبل الملائکة الحافظين الذين کانوا معه و تستغفر له الملائکة إلي يوم يبعث، و ما من رجل تعلم کتاب الله ثم صلي ساعة من الليل إلا أوصت به تلک الليلة الماضية الليلة المستأنفة أن تنبهه لساعته و أن تکون عليه خفيفة، فإذا مات و کان أهله في جهازه جاء القرآن في صورة حسنة جميلة فوقف عند رأسه حتي يدرج في أکفانه فيکون القرآن علي صدره دون الکفن، فإذا وضع في قبره و سوي و تفرق عنه أصحابه أتاه منکر و نکير عليهماالسلام فيجلسانه في قبره فيجي‏ء القرآن حتي يکون بينه و بينهما، فيقولون له، إليک حتي نسأله، فيقول: لا و رب الکعبة إنه لصاحبي و خليلي و لست أخذله علي حال، و إن کنتما أمرتما بشي‏ء فامضيا لما أمرتما و دعاني مکاني فإني لست أفارقه حتي أدخله الجنة، ثم ينظر القرآن إلي صاحبه فيقول: أنا القرآن الذي کنت تجهر بي و تخضيني و تحبني فأنا حبيبک و من أحببته احبه الله ليس عليک بعد مسألة منکر و نکير هم و لاحزن، فيسأله منکر و نکير و يصعدان فيبقي هو و القرآن، فيقول: لأفرشنک فراشا لينا و لأدثرنک دثارا حسنا جميلا بما اسهرت ليلک و أنصبت نهارک، قال: فيصعد القرآن إلي السماء أسرع من الطرف، فيسأل الله ذلک له، فيعطيه ذلک، فيجي‏ء القرآن فينزل به ألف ألف ملک من مقربي السماء السادسة، فيجي‏ء القرآن فيحييه فيقول: هل استوحشت؟ مازدت منذ فارقتک أن کلمت الله تبارک و تعالي حتي أخذت لک فراشا و دثارا و مصباحا و قد جئتک به فقم حتي تفرشک الملائکة عليهم‏السلام، قال: فتنهضه الملائکة إنهاضا لطيفا ثم يفسح له في قبره مسير اربعمائة عام ثم يوضع له فراش بطانته من حرير أخضر، حشوه المسک الأذفر، و يوضع له مرافق عند رجليه و رأسه من السندس و الاستبرق، و يسرج له سراجان من نور الجنة عند رأسه و رجليه يزهران إلي يوم القيامة، ثم تضجعه الملائکة علي شقه الأيمن مستقبل القبلة، ثم يؤتي بياسمين الجنة و تصعد عنه و يبقي هو و القرآن، فيأخذ القرآن الياسمين فيضعه علي أنفه غضا فيستنشقه حتي يبعث، و يرجع القرآن إلي أهله فيخبرهم کل يوم و ليلة و يتعاهده کما يتعاهد الوالد الشفيق ولده بالخير، فإن تعلم أحد من ولده القرآن بشره بذلک، و إن کان عقبه عقب سوء دعا لهم بالصلاح و الإقبال أو کما ذکر»[1] .

از معاذ ابن جبل روايت شده که رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود: هر کس پاره‏اي از شب را نماز گذارد هنگام خواندن صدايش را بلند کند همانا فرشتگان با او نماز مي‏خوانند، مؤمنان جن و انس که در هوايند و همسايگانش با او نماز گذارند و نماز خواندن او را بشنوند، با نماز خواندن او فاسقان جن و مردودين از شيطانها از خانه‏ي او و خانه‏هاي اطرافش دور شوند، همانا خانه‏اي که در آن تلاوت قرآن شود خيمه‏اي از نور بر آن زده شود که با آن خيمه اهل آسمان هدايت و راهنمائي مي‏شوند آن چنان که به وسيله‏ي ستارگان پرنور و درخشنده در تاريکي درياها و بيابانهاي خشک و بي‏آب و علف هدايت شوند، هرگاه صاحب قرآن بميرد آن خيمه برداشته مي‏شود سپس فرشتگان از آسمان نگاه مي‏کنند آن نور را نمي‏بينند او را از آسماني تا آسمان ديگر استقبال مي‏کنند، فرشتگان در عالم ارواح به روانش درود مي‏فرستند سپس فرشتگاني که محافظ او هستند از او استقبال مي‏کنند و تا روز رستاخيز برايش طلب آمرزش مي‏کنند، مردي نيست که قرآن را بياموزد بعد ساعتي از شب را نماز بخواند مگر اين که شب گذشته به شب بعد سفارش کند که از او دفع اذيت و آزار شود و به وي مهرباني شود[2] هرگاه بميرد در حالي که بازماندگانش مشغول و سرگرم غسل و کفن و دفنش شوند قرآن به صورت زيبا و نيکوئي بيايد بر فراز سرش تا او را در کفن بپيچند، قرآن از سر کفن بر فراز سينه‏اش قرار گيرد هنگامي که او را در قبر گذارند و قبر را بپوشند ياران و اهل و عيالش برگردند و پراکنده شوند نکير و منکر به قرآن گويند: دور شو تا از او سؤال و پرسش کنيم، قرآن پاسخ دهد: نه دور نمي‏شوم به پروردگار کعبه؛ زيرا که او دوست و همراه من است من او را با اين حال وانمي‏گذارم شما اگر مأموريتي داريد انجام دهيد و مرا در اين‏جا به حال خود واگذاريد من هرگز از او جدا نمي‏شوم تا زماني که او را وارد بهشت کنم، بعد قرآن به رفيقش نگاه مي‏کند و مي‏گويد: من همان قرآنم که در پنهاني با صداي بلند مي‏خواندي و مرا دوست داشتي، من دوست توام، و هر کسي را من دوست داشته باشم خدا او را دوست

دارد، پس از سؤال نکير و منکر بر تو غم و اندوهي نيست، نکير و منکر سؤال خود را مي‏کنند و مي‏روند او با قرآن به جا مي‏ماند، سپس قرآن مي‏فرمايد: فرشي نرم و ملايم برايت بگسترانم، لباسي نيکو و زيبا ترا بپوشانم به واسطه‏ي شب زنده‏داريهايت و براي آن همه رنج و مشقت روزهايت، سپس قرآن بالا رود به سوي آسمان از چشم بهم زدن سريعتر، و پاداش شب زنده‏داري او را از خدا بخواهد، خداوند هم به او پاداشي عنايت فرمايد، بعد قرآن با يک مليون فرشته مقرب از آسمان ششم آن هم از فرشتگان مقربين فرود آيند و بر او تحيت و درود فرستند، قرآن به او گويد: آيا ترسيدي من از تو خيلي دوري نکردم، از آن ساعت که از تو دور گشتم با خداي تبارک و تعالي سخن گفتم تا اين که براي تو فرش وچراغ و لباس گرفتم، حرکت کن تا فرشتگان برايت فرش پهن کنند، سپس فرشتگان او را به آرامي بلند کنند، فرش به اندازه‏ي چهارصد سال گشاد و وسيع گسترده شود، فرشي از ابريشم سبز بگسترانند که داخل آن فرش پر از عطر باشد، بالشهائي زير پا و سرش از استبرق و سندس بهشتي بگذارند که تا روز قيامت مي‏درخشد، فرشتگان او را به طرف راست بخوابانند رو به قبله باشد، از گلهاي ياسمن بهشت بياورند بعد فرشتگان به طرف آسمان بالا روند او مي‏ماند و قرآن. گلهاي ياسمن را بگيرد و بر بيني نهد به طوري که گلها خشک و پژمرده نشوند آنها را بو کشد تا زماني که برانگيخته شود، سپس قرآن به سوي خاندان او برگردد هر روز و هر شب آنان را خبر دهد و مهرباني کند مانند مهرباني پدر مهربان به فرزندش، و اگر کسي از فرزندانش قرآن ياد بگيرد او را مژده دهد که فرزندت قرآن آموخته، اگر از بازماندگانش کسي بد شود قرآن برايش دعا کند که رستگار و صالح شود.

 [1] الترغيب و الترهيب ج 1 ص 431.

[2] اين معنا از حاشيه‏ي کتاب الترغيب و الترهيب نوشته شده است.

 

سه طايفه را خدا دوست دارد

عن النبي صلي الله عليه و اله قال: «ثلاثة يحبهم الله و يضحک إليهم و يستبشر بهم: الذي إذا انکشفت فئة قاتل وراءها بنفسه لله عزوجل فإما أن يقتل و إما أن ينصره الله عزوجل و يکفيه فيقول: انظروا إلي عبدي هذا کيف صبر لي بنفسه، و الذي له امرأة حسنة و فراش لين حسن فيقوم من الليل فيقول: يذر شهوته و يذکرني و لو شاء رقد، و الذي إذا کان في سفر و کان معه رکب سفروا ثم هجعوا فقام في سحر في ضراء و سراء»[1] .

از پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله روايت شده که سه طايفه‏اند خدا ايشان را دوست دارد و روي خوشي به آنان نشان مي‏دهد: يک طايفه آنهايند که هرگاه دشمن ظاهر و آشکار شود در برابر دشمن براي خدا بجنگند با جانشان، يا کشته مي‏شوند يا خداي عزوجل را ياري مي‏کنند و خدا شر دشمنان را از آنان دور مي‏کند، خدا مي‏فرمايد به اين بنده‏ي من نگاه کنيد چگونه به خاطر من مبارزه با جانش مي‏کند، دوم کسي که او را زني زيبا و فراشي نرم و نيکو است دست از هر دو برمي‏دارد و به پا خيزد و شب زنده‏داري مي‏نمايد، خدا مي‏فرمايد به خاطر من ترک لذت کرد و رها نمود شهوتش را و از جايگاه گرمش فاصله گرفت و مرا ياد مي‏کند اگر بخواهد مي‏خوابد با اين که خوابيدن برايش حلال است، سوم کسي که در سفر است و گروهي که همراه او است بيدارند بعد که خوابيدند او سحرگاهان به پا خيزد در سختي و آساني.

 [1] الترغيب و الترهيب ج 1 ص 434.

 

دو مرد شگفت انگيز

عن ابن‏مسعود عن النبي صلي الله عليه و اله قال: «عجب ربنا تعالي من رجلين: رجل ثار عن وطاءه و لحافه من بين أهله و حبه إلي صلاته فيقول الله جل و علا: انظروا إلي عبدي ثار عن فراشه و وطاءه من بين حبه و أهله إلي صلاته رغبة في ما عندي و شفقة مما عندي، و رجل غزا في سبيل الله و انهزم أصحابه و علم ما عليه في الانهزام و ما له في الرجوع فرجع حتي يهريق دمه، فيقول الله: انظروا إلي عبدي رجع رجاء فيما عندي و شفقة مما عندي حتي يهريق دمه»[1] .

از ابن‏مسعود روايت شده که پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله فرمود: پروردگار را به شگفت آورد دو مرد، اول مردي که بلند شود از فراش و خوابگاهش و لحافش از ميان اهل و خاندان و خويشاوندانش به سوي نمازش، خداي جل و علا مي‏فرمايد: نگاه کنيد به سوي بنده‏ي من که از خوابگاه و فراش خود برخاسته از جمع خويشان و خاندانش به سوي نماز به جهت ميل آن چه که در پيشگاه من است از پاداش و ثواب و از بيم کيفر و عذابي که در نزد من است براي گناه‏کاران، دوم مردي که در راه خدا جهاد کرده و جنگيده در حالي که ياران و همراهانش از صحنه‏ي جنگ فرار کرده‏اند و مي‏داند که چه به سر او خواهد آمد و از فرار آنان چه خواهد ديد، او فرار نمي‏کند، برمي‏گردد تا خونش ريخته مي‏شود، خداوند مي‏فرمايد: نگاه کنيد به سوي بنده‏ي من که به اميد ثواب و پاداشي که در پيشگاه من است و از بيم و ترس عذاب و کيفر من تا اين که خونش ريخته شد.

  [1] الترغيب و الترهيب ج 1 ص 436 - 435.

 

چگونه رشک مي‏برد

عن سمرة بن جندب قال: کان رسول‏الله صلي الله عليه و اله يقول لنا: «ليس في الدنيا حسد إلا في اثنين: الرجل يغبط الرجل أن يعطيه الله المال الکثير فينفق منه فيکثر النفقة، يقول الآخر: لو کان لي مال لأنفقت مثل ما ينفق هذا و أحسن فهو يحسده، و رجل يقرأ القرآن فيقوم الليل و عنده رجل إلي جنبه لا يعلم القرآن فهو يحسده علي قيامه و علي ما علمه الله عزوجل من القرآن فيقول: لو علمني الله مثل هذا لقمت مثل ما يقوم»[1] .

از سمرة ابن جندب روايت شده که رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود براي ما: که در دنيا حسد نيست مگر براي دو نفر، رشک و غبطه مي‏برد مردي را که خدا مال فراواني به او مي‏بخشد او از آن مال در راه خدا انفاق مي‏کند در نتيجه مالش فروان و بسيار مي‏شود، و مرد ديگر مي‏گويد: اگر براي من هم مالي مي‏بود انفاق مي‏کردم مانند آنچه که اين مرد انفاق کرد بلکه بهتر و نيکوتر از او انفاق مي‏کردم پس آن مرد حسد مي‏ورزد، و مرد دوم قرآن مي‏خواند و شب به پا مي‏خيزد و شب زنده‏داري مي‏کند ولي در پهلوي او مردي است قرآن ياد ندارد و پس، آن مرد که قرآن ياد ندارد و نمي‏تواند قرآن بخواند حسد مي‏ورزد به شب زنده‏داري او و بر آن چه که خداي عزوجل به او آموخته، سپس مي‏گويد: اگر خدا به من هم مثل او قرآن مي‏آموخت مانند او شب زنده‏داري مي‏کردم.

 [1] الترغيب و الترهيب ج 2 ص 438.

 

نسيم رحمت

عن أبي‏الصباح الکناني: عن أبي‏جعفر عليه‏السلام قال: «إن الله عزوجل يحب من عباده المؤمنين کل دعاء، فعليکم بالدعاء في السحر إلي طلوع الشمس، فإنها ساعة تفتح فيها أبواب السماء، و تهب الرياح، و تقسم فيها الأرزاق، و تقضي فيها الحوائج العظام»[1] .

از ابي‏صباح کناني روايت شده که حضرت ابي‏جعفر عليه‏السلام فرمود: خداي عزوجل دعا کنندگان را دوست دارد، بر شما باد به دعا کردن در سحر تا طلوع آفتاب، زيرا که وقت سحر ساعتي است که درهاي آسمان باز مي‏شود و نسيم رحمت مي‏وزد، در آن ساعت روزي تقسيم و پخش مي‏شود، در آن ساعت حاجتهاي بزرگ برآورده مي‏شود.

[1] بحارالانوار ج 87 ص 165.

 

چطور شيطان بندگان خدا را مي‏خواباند

قال صلي الله عليه و اله: «يعقد الشيطان علي ناصية أحدکم إذا هو نام ثلاث عقد يضرب مکان کل عقدة عليک ليل طويل فارقد، فإن استيقظ و ذکر الله سبحانه انحلت عقدة، فإن توضأ انحلت عقدة، فإن صلي انحلت عقدة، فأصبح نشيطا طيب النفس، و إلا أصبح خبيث النفس کسلان»[1] .

پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله فرمود: هرگاه يکي از شما به خواب رود شيطان سه گره بر موي پيشاني او مي‏زند به جاي هر گره بر شما شبي است طولاني پس به خواب مي‏کند او را، اگر بيدار شد و ياد خداي سبحان کرد يک گره باز مي‏شود، اگر وضو گرفت گره دوم باز مي‏شود، اگر نماز خواند گره سوم باز مي‏شود شب را در حال نشاط به صبح مي‏آورد و پاک نفس، و اگر به ياد خدا نبود شب صبح مي‏شود با نفسي خبيث و در حال کسالت.

[1] محجة البيضاء ج 2 ص 388.

 

مواد مخدر شيطان

في الخبر: «إن للشيطان سعوطا و لعوقا و ذرورا فاذا أسعط العبد ساء خلقه، فإذا لعقه ذرب لسانه بالشر، و إذا ذره نام بالليل کله حتي يصبح»[1] .

براي شيطان داروئي است که در بيني بنده خدا مي‏ريزد و اخلاقش را بد مي‏کند بدن انسان را مي‏ليسد زبانش را گويا و فصيح در بدي‏ها مي‏کند، بوي خوشي دارد که به وسيله آن بنده تمام شب را تا صبح مي‏خوابد موفق به شب زنده‏داري نمي‏شود.

[1] محجة البيضاء ج 2 ص 388.

 

مژده بهشت و نجات از آتش

روي أنه: «کان علي عهد النبي صلي الله عليه و اله رجل إذا أخذ الناس مضاجعهم و هدأت العيون قام يصلي و يقرأ القرآن و يقول: يا رب النار أجرني منها، فذکر ذلک للنبي صلي الله عليه و اله فقال إذا کان ذلک فآذنوني فأتاه فاستمع فلما أصبح قال، يا فلان هلا سألت الجنة؟ قال: يا رسول‏الله إني لست هناک و لا يبلغ عملي ذاک، فلم يلبث يسيرا حتي نزل جبرئيل عليه‏السلام قال: أخبر فلانا إن الله تعالي قد أجاره من النار و أدخله الجنة»[1] .

 روايت شده است که در زمان و عصر پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله مردي بود که هرگاه مردم به بستر خواب مي‏رفتند و ديدگان آرام مي‏گرفت بلند مي‏شد نماز و قرآن مي‏خواند و عرض مي‏کرد پروردگارا مرا از آتش نگهدار، اين سخن را به پيامبر يادآوري کردند، حضرت فرمود: هرگاه بلند شد براي نماز مرا آگاه کنيد، پيامبر را خبر دادند و آمد صداي او را شنيد، چون صبح شد حضرت فرمود: فلاني! بهشت از خدا خواستي؟ عرض کرد يا رسول‏الله من کجا و بهشت کجا، عمل من مرا به آن جا نمي‏رساند، چيزي نگذشت که جبرئيل فرود آمد عرض کرد اي رسول خدا آن مرد را خبر ده و بگو همانا خداي تعالي ترا از آتش پناه داد و وارد بهشت کرد.

[1] محجة البيضاء ج 2 ص 389.

 

بهترين خانه

قال علي بن أبي‏الحسن شبع يحيي بن زکريا من خبز شعير فنام عن ورده حتي أصبح فأوحي الله إليه يا يحيي أوجدت دارا خيرا لک من داري؟ أوجدت جوارا خيرا من جواري؟ فوعزتي لو اطلعت إلي الفردوس اطلاعة لذاب شحمک و لزهقت نفسک اشتياقا، و لو اطلعت إلي جهنم اطلاعة لذاب شحمک و لبکيت الصديد بعد الدموع و لبست الحديد بعد المسوح»[1] .

از علي ابن ابي‏الحسن روايت شده که يحيي ابن زکريا شبي از نان جو سير خورد، خواب ماند، از ذکر و نماز شبش باز ماند، از طرف خدا به او وحي آمد که اي يحيي خانه‏اي از خانه‏ي من بهتر براي خود پيدا کردي و پناهي بهتر از پناه من (يا اين که همسايه‏اي بهتر از من پيدا کردي) به عزت خودم سوگند اگر به فردوس و بهشت اطلاع و آگهي پيدا مي‏کردي پيه بدنت آب مي‏شد و جانت بيرون مي‏آمد از شوق بهشت و اگر به جهنم آگاه مي‏شدي پيه بدنت آب مي‏شد و به جاي اشک خون گريه مي‏کردي و به جاي لباس نرم آهن مي‏پوشيدي.

[1] محجة البيضاء ج 2 ص 390.

 

همسرتان را هم بيدار کنيد

قال صلي الله عليه و اله: «من استيقظ من الليل و أيقظ امرأته فصليا رکعتين کتبا من الذاکرين الله کثيرا و الذاکرات»[1] . رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود: هر کس پاره‏اي از شب را بيدار شود و همسرش را هم بيدار کند دو رکعت نماز بخوانند از کساني که فراوان و بسيار ذکر خدا را مي‏گويند شمرده مي‏شوند و در آمار آنان نوشته مي‏شوند.

[1] محجة البيضاء ج 2 ص 390.

 

فرشته از خواب بيدار مي‏کند

و روي أبوحمزة الثمالي عن أبي‏جعفر عليه‏السلام قال: «ما نوي عبد أن يقوم أية ساعة نوي فعلم الله تبارک و تعالي ذلک منه إلا وکل به ملکين يحرکانه تلک الساعة»[1] .

ابوحمزه ثمالي از حضرت ابي‏جعفر عليه‏السلام روايت کرده که فرمود: هرگاه بنده‏اي نيت کند که چه ساعتي در شب بلند شود و خدا مي‏داند آن ساعت را دو فرشته براي بيدار کردن او موکل مي‏کند که در همان ساعت از خواب بيدارش کنند.

[1] محجة البيضاء ج 2 ص 394.

 

با شکم سير اميد نماز شب نداشته باش

عن علي عليه‏السلام قال: «لا تطمع في ثلاثة مع ثلاثة: في سهر الليل مع کثرة الأکل، و في نور الوجه مع نوم أجمع الليل، و في الأمان من الدنيا مع صحبة الفاسق»[1] .

حضرت عليه‏السلام فرمود: با وجود سه چيز از سه چيز اميد را قطع کن: با غذاي زياد خوردن قطع اميد از شب زنده‏داري، با تمام شب را خوابيدن قطع اميد از چهره نوراني در روز کن، با هم‏نشيني با فاسقان و تبهکاران قطع اميد در امنيت دنيا کن.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 110؛ مستدرک الوسائل ج 6 ص 340.

 

به خاطر سه چيز

قال اميرالمؤمنين عليه‏السلام: إن الله تبارک و تعالي إذا أراد أن يصيب (يعذب) أهل الأرض بعذاب، قال: لولا الذين يتحابون (في) بجلالي، و يعمرون مساجدي، و يستغفرون بالأسحار، لولاهم لأنزلت عذابي»[1] .

حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام فرمود: خداوند تبارک و تعالي فرموده: اگر به خاطر سه چيز نبود عذابم را بر اهل زمين نازل مي‏کردم اول کساني که به خاطر من يک ديگر را دوست دارند، دوم آنان که خانه‏هاي مرا آباد دارند، سوم گروهي که در سحرها استغفار مي‏کنند.

[1] من لايحضره الفقيه ج 1 ص 300؛ بحار ج 87 ص 154.

 

مردار شب

عن علي عليه‏السلام قال: «أبغض الخلق إلي الله جيفة بالليل بطال بالنهار»[1] .

حضرت علي عليه‏السلام فرمود: دشمن‏ترين خلق به سوي خدا کسي است که مانند مردار در شب افتاده و هرزه‏گر در روز است.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 125 / مستدرک الوسائل ج 6 ص 340.

 

دل خاشع بده

روي عن الباقر عليه‏السلام «أنه کان مما أوحي الله إلي موسي بن عمران عليه‏السلام: کذب من زعم أنه يحبني و إذا جنه الليل نام عني، يابن عمران لو رأيت الذين يقومون لي في الدجي و قد مثلت نفسي بين أعينهم يخاطبوني و قد جليت عن المشاهدة و يکلموني و قد عززت عن الحضور، يابن عمران هب لي من عينک الدموع و عن قلبک الخشوع و من بدنک الخضوع ثم ادعني في ظلم الليالي تجدني قريبا محبيبا»[1] .

روايت شده از حضرت باقر عليه‏السلام: از چيزهائي که به موسي ابن عمران وحي شده اين است که دروغ گفته است کسي که گمان مي‏کند او مرا دوست دارد ولي هرگاه تاريکي شب را فراگيرد در خواب و غافل از من باشد، اي پسر عمران اگر ببيني آنان را که براي خاطر من شب زنده‏داري مي‏کنند در دنيا و من در نظرشان مجسم مي‏شوم رودرروي من قرار گيرند و با من سخن گويند و من در نظرشان بزرگ آيم و در پيش آنان ارجمند و قوي باشم، اي پسر عمران اشک چشمت را به من بده، و از دلت خشوع و فروتني، از بدنت آرامش سپس مرا در دلهاي شبهاي تار بخوان مي‏يابي مرا نزديک و جواب دهنده.

 [1] رساله‏ي لقاء الله ص 74.

 

سرمه‏ي چشم عارفان

روي «أنه کان مما ناجي الله به داود عليه‏السلام: يا داود عليک بالاستغفار في دلج الليل إلي الأسحار، يا داود إذا جن عليک الليل فانظر ارتفاع النجوم في السماء و سبحني و أکثر من ذکري حتي أذکرک، يا داود إن المتقين لا ينامون ليلتهم إلا بصلاتهم لي لا يقطعون نهارهم إلا بذکري، يا داود إن العارفين کحلوا أعينهم بمرود السهر و قاموا ليلهم يطلبون بذلک مرضاتي، يا داود إنه من يصلي بالليل و الناس نيام يريد بذلک وجهي فإني آمر ملائکتي أن يستغفروا له و يشتاق إليه جنتي فيدعو له کل رطب و يابس»[1] .

روايت شده از مناجاتها و نيايشهاي داود عليه‏السلام با خدا، اي داود بر تو باد به استغفار در آخر شب تا سحرها، اي داود هرگاه شب ترا فراگرفت به ستاره‏هاي آسمان که در بلندي قرار دارند نگاه کن و مرا تسبيح کن و زياد به ياد من باش که من ترا ياد کنم، اي داود همانا پرهيزکاران شبهايشان را بيدارند و به نماز خواندن براي من مشغولند روزهايشان را به ياد من به پايان مي‏رسانند، اي داود عارفان سرمه چشمشان شب زنده‏داري و بيدار خوابي است، شبها براي رضاي من به پا خيزند، اي داود هر کس هنگامي ‏که مردم در خوابند نماز بخواند به خاطر من، و خوشنودي مرا با اين نماز بجويد همانا من فرشتگانم را دستور مي‏دهم که برايش طلب آمرزش کنند، بهشت من شوق ديدارشان را دارد، هر خشک و تري براي او دعا کنند.

 [1] رساله‏ي لقاء الله ص 75.

 

بهترين چهره‏ها

قال صلي الله عليه و اله في وصيته لأميرالمؤمنين عليه‏السلام: «عليک بصلاة الليل - و کرر ذلک ثلاثا - و قال: الا ترون إلي المصلين بالليل و هم أحسن الناس وجوها لأنهم خلوا بالليل لله سبحانه فکساهم من نوره»[1] رسول خدا صلي الله عليه و اله در وصيت و سفارش براي اميرالمؤمنين عليه‏السلام فرمود: بر تو باد به نماز شب (سه بار تکرار کرد) و فرمود آيا نمي‏بيني کساني را که نماز شب مي‏خوانند چهره‏هايشان بهترين چهره‏هاي مردم است، زيرا که آنان شب را با خداي خود خلوت مي‏کنند، خداوند آنان را در پوشش نور خود قرار مي‏دهد.

و روي «أنه تعالي أوحي إلي بعض الصديقين: إن لي عبادا من عبادي يحبوني فأحبهم، يشتاقون إلي و أشتاق إليهم، يذکروني و أذکرهم، ينظرون إلي و أنظر إليهم، و إن خدوت طريقهم احببتک، و إن عدلت عنهم مقتک، قال: يا رب و ما علامتهم؟ قال: يراعون الضلال بالنهار کما يراعي الراعي الشفيق غنمه، و يحنون إلي غروب الشمس کما يحن الطير إلي و کره عند الغروب، فإذا جهنم الليل و اختلط الظلام و فرشت الفروش و نصبت الأسرة و خلا کل حبيب بحبيبه، نصبوا إلي أقدامهم، و افترشوا إلي وجوههم و ناجوني بکلامي و تملقوا إلي بإنعامي فبين صارخ و باک و متأوه و شاک و بين قاعد و قائم و راکع و ساجد بعيني ما يتحملون من أجلي و بسمعي ما يشتکون من حبي أول ما أعطيتهم ثلاث: أقذف من نوري في قلوبهم فيخبرون عني کما أخبر عنهم، و الثانية: لو کانت السموات و الأرض و ما فيها في موازينهم لاستثقالها لهم، و الثالثة: أقبل بوجهي عليهم فتري من أقبلت بوجهي عليه يعلم أحد ما أريد أن أعطيه»[2] .

و روايت شده که خداي تعالي به سوي بعضي از رجال راستين وحي فرستاد که همانا براي من بندگانيست از بندگانم که مرا دوست دارند و من هم آنان را دوست دارم، مشتاق ديدار من باشند من هم مشتاق آنانم، به ياد من هستند من هم به يادشانم، متوجه من هستند من هم متوجه آنانم، و اگر راه آنان را پيروي کني ترا دوست دارم و اگر از راه آنان برگردي خشم و غضب بر تو کنم، عرض کرد پروردگارا نشانه‏ي آنان چيست؟ فرمود مراعات شب را در روز مي‏کنند (کنايه است که در روز به فکر شب زنده‏داري شب هستند) خوشنود مانند شبان مهرباني که مراعات گوسفندانش را مي‏کند و به انتظار غروب آفتاب و رسيدن شب هستند آن چنان که پرنده ميل به سوي لانه‏اش مي‏کند هنگام غروب آفتاب، هرگاه تاريکي شب همه جا را فراگيرد و فرشها گسترده شود و خويشاوندان نزديک به مشقت افتند و هر دوستي با دوست خود خلوت کند قدمهايشان به سوي من استوار و پابرجا شود، چهره‏هايشان به سوي من گسترده شود، با کلام من و سخن من مرا مناجات و نيايش کنند و چاپلوسي و تملق به سوي من به واسطه‏ي بخششها و انعام من، پس در ميان فرياد و گريه و آهند و شکايت و در حال قيام، قعود و سجود و رکوع باشد در پيشگاه من و به خاطر من تحمل مشقتها مي‏کنند و به گوشم مي‏شنوم، خوشنودي آنان را از حب و دوستي من، چيزي که به آنان مي‏بخشم سه چيز است، اول: از نور خود در دلهايشان مي‏اندازم، آنان از من خبر مي‏دهند من از آنان، دوم: اگر به اندازه‏ي آسمانها و زمينها ميزان عملشان سنگين باشد من اندک مي‏شمارم، سوم: به آنان رو مي‏آورم پس مي‏بيني کسي که به او رو مي‏آورم مي‏داند که به او چه چيز عطا مي‏کنم.

[1] رساله‏ي لقاء الله ص 75.

[2] رساله‏ي لقاء الله ص 76.

 

خواب عجيب

و روي من بعض العابدين يقول: رأيت في منامي کأني علي شاطئ نهر يجري بالمسک الإذفر و علي حافتيه بحر من لؤلؤ و قصب الذهب و إذا بجوار مزينات لابسات بثياب السندس کأن وجوههن کالأقمار و هن يقلن: سبحان المسبح بکل لسان سبحانه سبحان الموجود في کل مکان سبحانه سبحان الدائم في کل زمان سبحانه، فقلت: من أنتن؟ فقلن: ذرأنا إله الناس رب محمد لقوم علي الأطراف بالليل قوم يناجون رب العالمين قيامهم، و تسري همول القوم و الناس نيام، فقلت: بخ بخ لهؤلاء القوم من هم؟ فقال: هؤلاء المتهجدون بالليل بتلاوة القرآن و الذاکرون الله کثيرا في السر و الإعلان المنفقين المستغفرين بالأسحار.[1] .

و روايت شده از بعضي از عابدان که مي‏گفت: در خواب ديدم گويا در کنار نهري از مشک اذفر است، و دو طرف نهر دريائي است از لؤلؤ و قطعه‏اي از طلا، ناگاه چشمم به کنيزاني که زينت و آرايش کرده، لباسهائي از سندس پوشيده افتاد، گويا چهره‏هاي آنان ماه شب چهارده بود که مي‏گفتند: منزه است خدائي که به همه‏ي زبانها تنزيه مي‏شود، منزه است خدائي که در همه جا پيداست، منزه است خدائي که در همه‏ي زمانها است، از آنها پرسيدم شما کيستيد؟ گفتند: ما را خداي مردم و پروردگار محمد صلي الله عليه و اله آفريده است براي مردماني که در اطراف عالم‏اند، شبها پروردگار عالميان را نيايش و مناجات مي‏کنند در حال قيامشان، در آن هنگام که مردم در خوابند اشک ديدگانشان جاري است، گفتم: مبارک باد بر اين قوم، اينان کيستند؟ گفت: ايشان شب زنده‏دارانند به خواندن قرآن، ذکر گويان خدايند در نهان و آشکارا، انفاق کنندگانند و استغفار کنندگان در سحرها.

 [1] رساله‏ي لقاء الله ص 77.

 

انديشه کن اي برادر

نگاه کن اي انسان بينوا به حال خود هنگامي که فرمانبردار پروردگارت هستي چطور ترقي به مقام بالا و درجه عالي که ناتوان است زبان از تعبير و توصيفش، بلکه خرد و عقل در شگفت است از تصور آن مقام؛ زيرا که با آن مقام پيشواي فرشتگان مي‏شوي، و همنشين پروردگار جهانيان مي‏گردي، فرمانبردار سلطان سلطانها خداي تعالي جل جلاله مي‏شوي، اگر نافرماني خدا را کني و فرمانش را سبک شمردي شب زنده‏داري نکردي دعوت و نيايش او را سبک شمردي و اعتنا به نيايش به او نکردي زباله‏دان شيطان مي‏شوي در اين صورت چه حال مفتضح و رسوائي خواهي داشت.

 

نقش استغفار در سحرگاهان

عن أبي‏عبدالله عليه‏السلام قال: «قال أميرالمؤمنين عليه‏السلام: إن الله إذا رأي أهل قرية قد أسرفوا في المعاصي و فيها ثلاثة نفر من المؤمنين ناداهم جل جلاله يا أهل معصيتي لولا ما فيکم من المؤمنين المتحابين بجلالي العامرين بصلاتهم أرضي و مساجدي المستغفرين بالأسحار خوفا مني لأنزلت بکم عذابي ثم لا أبالي»[1] .

حضرت ابي‏عبدالله عليه‏السلام از حضرت اميرالمؤمنين عليه‏السلام روايت کند که فرمود: همانا هرگاه خدا اهل روستا و قريه‏اي را ببيند که در نافرماني خدا اسراف و زياده‏روي کنند و در ميان آنان سه نفر از مؤمنان باشد خداي جل جلاله آنان را مخاطب قرار دهد و بگويد: اي تبهکاران اگر در ميان شما نبود مؤمناني که دوستدار خدايند، کساني که با نمازهايشان زمين و مساجد مرا آباد مي‏کنند و استغفار کنندگان هنگام سحر از ترس و خوف من همانا فرو مي‏فرستادم عذابم را و باکي نداشتم.

[1] رساله‏ي لقاء الله ص 91.

 

چشم گريان چه مي‏کند

عن ابن‏عباس قال: قال رسول‏الله صلي الله عليه و اله: من رزق صلاة الليل من عبد أو أمة قام لله عزوجل مخلصا فتوضأ وضوءا سابغا و صلي الله بنية صادقة و قلب سليم و بدن خاضع و عين دامعة جعل الله خلفه تسعة صفوف من الملائکة في کل صف ما لا يحصي عددهم إلا الله تعالي، أحد طرفي کل صف بالمشرق و الآخر بالمغرب فإذا فرغ کتب له بعددهم درجات»[1] .

حضرت ابي‏عبدالله عليه‏السلام از رسول خدا صلي الله عليه و اله روايت کند هر زن و مردي که توفيق خواندن نماز شب را پيدا کند براي رضاي خداي عزوجل به پا خيزد، از روي اخلاص وضوي شادابي بگيرد، و با نيت صادق و قلبي سالم و بدني فروتن و خاضع و چشمي گريان براي خدا نماز بخواند خداوند نه صف از فرشتگان پشت سر او قرار دهد که عدد هر صفي را جز خدا کسي نمي‏داند، يک طرف صف در مشرق و طرف ديگر در مغرب است، آنگاه که از نماز فارغ شود به شماره‏ي همه صفها درجاتي براي او نوشته شود.

[1] رساله‏ي لقاء الله ص 92.

خلوت با خدا در دل شب

عن الصادق عليه‏السلام عن آبائه عليهم‏السلام: «إن العبد إذا تخلي بسيده في جوف الليل المظلم و ناجاه أثبت الله النور في قلبه...»[1] .

حضرت صادق عليه‏السلام از پدرانش روايت کرده که همانا بنده هرگاه با آقا و سيد خود خلوت کند در دل شب تار و با خداي خود نيايش کند خداوند نورش را در دل او اندازد و هرگاه بنده بگويد: يا رب يا رب، پروردگار جليل جل جلاله بفرمايد لبيک عبدي بخواه هر چه مي‏خواهي به تو مي‏بخشم و بر من توکل کن ترا کفايت مي‏کنم بعد به فرشتگانش مي‏فرمايد: ببينيد بنده‏ي من به تحقيق در دل شب تاريک با من خلوت کرده ولي بيکاران و بيعاران و غافلان در خوابند گواه باش که من او را بخشيدم.

[1] رساله لقاءالله ص 92.

 

جان ايمان

عن الصادق عليه‏السلام: «إن من روح الإيمان ثلاثة: التهجد بالليل و إفطار الصائم و لقاء الإخوان»[1] .

از حضرت صادق عليه‏السلام روايت شده که سه چيز جان ايمان است: شب زنده‏داري، افطار دادن روزه‏دار و ديدار برادران ديني.

قال الصادق عليه‏السلام: «ليس من شيعتنا من لم يصل صلاة الليل»[2] .

امام صادق عليه‏السلام فرمود: از شيعيان ما نيست کسي که نماز شب نخواند.

 [1] رساله لقاءالله ص 92.

[2] رساله لقاءالله ص 94.

 

اسباب بيداري

اعلم أن قيام الليل عسير علي الخلق إلا علي من وفق بالقيام بشروطه الميسرة له ظاهرا و باطنا، فأما الظاهرية فأربعة:

الأول: أن لا يکثر الأکل فيکثر الشراب فيغلبه النوم و يثقل عليه القيام، کان بعض الشيوخ يقف علي المائدة کل ليلة و يقول: معاشر المريدين لا تأکلوا کثيرا فتشربوا کثيرا فترقدوا کثيرا فتخسروا عند الموت کثيرا، فهذا هو الأصل الکبير، و هو تخفيف المعدة عن ثقل الطعام.

الثاني: أن لا تتعب نفسک بالنهار بالأعمال التي تعيي بها الجوارح و تضعف بها الأعصاب فإن ذلک مجلبة للنوم.

الثالث: أن لا يترک القيلولة بالنهار فإنها سبب للاستعانة علي القيام بالليل.

الرابع: أن لا يحتقب الأوزار بالنهار، فإن ذلک يقسي القلب و يحول بينه و بين أسباب الرحمة، قال رجل للحسن: يا أبا سعيد إني أبيت معافا و أحب قيام الليل و أعد طهوري فما بالي لا أقوم؟ قال: ذنوبک قيدتک.[1] .

بدانکه شب زنده‏داري براي مردم سخت است مگر کسي که توفيق به آن پيدا کند با شرايطي که براي او ميسر است که آنها چهار تا ظاهري است و چهار ديگر باطني است، اما چهار شرط ظاهري:

شرط اول: اين است که زياد نخورد که نتيجه‏اش زياد آشاميدن است، زياد آشاميدن سبب غلبه‏ي خواب مي‏شود، و سرانجام بيداري مشکل مي‏شود، بعضي از عارفان کنار سفره هر شب مي‏ايستاد و مي‏گفت: اي گروه مريدان زياد

نخوريد که خواب مي‏مانيد، در نتيجه هنگام مرگ زيانکار خواهيد بود، اصل در بيداري سبک کردن معده است از غذاي سنگين.

شرط دوم: اين است که خود را در روز به زحمت و مشقت نيندازي به وسيله‏ي کارهايي که جوارح را خسته مي‏کند، و به وسيله‏ي آنها ضعف اعصاب پيدا مي‏شود و ضعف اعصاب باعث خواب مي‏شود.

شرط سوم: خواب قيلوله را در روز ترک نکني؛ زيرا که خواب روز سبب کمک از براي شب زنده‏داري مي‏شود.

شرط چهارم: گناهان را در روز روي هم انباشته نکني؛ زيرا که باعث قساوت قلب مي‏شود و فاصله مي‏اندازد ميان او و اسباب رحمت پروردگار، مردي به حسن گفت: اي اباسعيد من در حالت سلامتي مي‏خواهم شب زنده‏داري کنم وسائل طهارت را هم فراهم مي‏کنم چرا بيدار نمي‏شوم؟ گفت: گناهان، ترا به زنجير کشيده و مقيد ساخته.

[1] محجة البيضاء ص 395.

 

اثر غذا در شب زنده‏داري

قال بعض العلماء: إذا صمت يا مسکين فانظر عند من تفطر و علي أي شي‏ء تفطر، فإن العبد ليأکل أکلة فينقلب قلبه عما کان عليه و لا يعود إلي حاله الأول، فالذنوب کلها تورث قساوة القلب و تمنع من قيام الليل، و أخصها بالتأثير تناول الحرام، و تؤثر لقمة الحلال في تصفية القلب و تحريکه إلي الخير، و يعرف ذلک أهل المراقبة للقلوب بالتجربة بعد شهادة الشرع، و لذا قال بعضهم: کم من أکلة منعت قيام ليلة و کم من نظرة منعت تلاوة سورة، إن العبد ليأکل أکلة و يفعل فعلة فيحرم قيام سنة، و کما أن الصلاة تنهي عن الفحشاء و المنکر فکذا الفحشاء تنهي عن الصلاة و سائرالخيرات.[1] .

بعضي از دانشمندان و علما گويند: هرگاه روزه‏دار شدي اي بينوا نگاه کن پيش چه کسي افطار مي‏کني و با چه روزه‏ات را افطار مي‏کني؛ زيرا که بنده يک لقمه مي‏خورد دلش عوض مي‏شود، و حالي که دارد از دست مي‏دهد، دگر آن حال برنمي‏گردد، گناهان همه باعث قساوت قلب مي‏شود و از شب زنده‏داري و قيام به شب مانع مي‏شوند، و مهمتر از همه تأثير غذاهاي حرام است، و نيز لقمه‏ي حلال در تصفيه و صفاي دل و تحريک دل به سوي خوبيها و خيرات أثر دارد، اين را اهل مراقبه و حافظت دل با تجربه فهميده‏اند بعد از شهادت شرع، و لذا از بعضي نقل شده چه بسا يک لقمه مانع از شب زنده‏داري شود و يک نگاه بي‏جا مانع از خواندن يک سوره قرآن شود، انسان يک لقمه مي‏خورد و يک عمل انجام مي‏دهد از يکسال شب زنده‏داري محروم مي‏شود، و همانطوري که نماز وسيله‏ي نهي از بديها مي‏شود بديها هم مانع از خوبي مي‏شود.

و أما الميسرات الأربعة الباطنية:

الأول: سلامة القلب عن حقد المسلمين و عن البدع و عن فضول هموم الدنيا، فالمستغرق الهم بتدبير الدنيا لا يتيسر له القيام و إن قام فلا يتفکر في صلاته إلا في مهماته، و لا يجول إلا في وساوسه و مثل ذلک يقال: و أنت إذا استيقظت أيضا فنائم.

الثاني: خوف الغالب يلزم القلب مع قصر الأمل، فإنه إذا تفکر في أهوال الآخرة و درکات جهنم طار نومه و عظم حذره، کما قال طاووس: إن ذکر جهنم طير نوم العابدين، و کما حکي أن غلاما بالبصرة اسمه صهيب کان يقوم الليل کله، فقالت سيدته: إن قيامک بالليل يضر بعملک بالنهار فقال: إن صهيبا إذا ذکر النار لا يأتيه النوم، و قيل لغلام آخر و هو يقوم کل الليل فقال: إذا ذکرت النار اشتد خوفي، و إذا ذکرت الجنة اشتد شوقي فما أقدر أن أنام.[2] .

 

يا طويل الرقاد و الغفلات

کثرة النوم تورث الحسرات

 

إن في القبر إن نزلت إليه

لرقادا يطول بعد الممات

 

و مهادا ممهد فيه

بذنوب عملت او حسنات

 

و اما وسائل آسان بيدار شدن باطني چهار چيز است:

اول: سلامتي دل است از کينه‏ي مسلمانان و از بدعتها و غمها براي دنيا، پس کسي که غرق در هم دنيا است براي او شب زنده‏داري و قيام شب آسان نمي‏باشد و اگر هم بيدار شود در نمازش فکر نمي‏کند مگر در مهمات دنيا، قصد نمي‏کند مگر براي وسوسه‏هاي دنيا و مثل اين گفته مي‏شود تو هنگام بيداريت هم خواب هستي.

دوم: ترسي که وادار کند دل را به کوتاه کردن آرزو؛ زيرا که اگر فکر کند در بيمها و ترسهاي آخرت و درکات جهنم خوابش نمي‏برد و بيمش بزرگ خواهد بود، چنان چه طاووس گفته است: که ياد جهنم خواب از سر عابدين مي‏برد چنان ‏چه روايت شده غلامي در بصره بود به نام صهيب که تمام شب را بيدار بود خانمش گفت: بيدار خوابي شب تو زيان به کار روزت مي‏رساند، به خانم گفت: هرگاه صهيب به ياد آتش مي‏افتد دگر خوابش نمي‏برد، گفته شده است: غلام ديگري تمام شب را بيدار بود غلام گفت هرگاه به ياد آتش مي‏افتم سخت بيمناک مي‏شوم و هرگاه به فکر بهشت مي‏افتم شوقم محکم مي‏شود، من قدرت خوابيدن با اين وصف را ندارم.

معني شعر:

اي صاحب بيداري طولاني و بي‏خبريها، خواب زياد ميراثش حسرت و اندوه است.

اگر همانا در قبر فرود آئي بعد از مرگ بيداريت طولاني‏تر مي‏شود.

جايگاهي براي تو آماده شده با گناهاني که به جا آوردي يا ثواب و حسنات.

الثالث: أن يعرف فضل قيام الليل بسماع هذه الآيات و الأخبار حتي يستحکم به رجاؤه و شوقه إلي ثوابه فيهيجه الشوق إلي طلب المزيد و الرغبة في درجات الجنان، کما حکي عن بعض الصالحين: رجع عن غزوته و امرأته تنتظر فراشه تلک الليلة فدخل المسجد و لم يزل حتي أصبح، فقالت زوجته: کنا ننتظرک مدة فلما قدمت فصليت إلي الصبح، قال: والله کنت أتفکر في حوراء الجنة طول الليل فنسيت الزوجة و المنزل فقمت طول ليلي شوقا إليها.

الرابع: - و هو أشرف البواعث -: الحب لله تعالي و قوة الإيمان بأنه في قيامه لا يتکلم بحرف و هو مناج ربه و هو مطلع عليه مع مشاهدة ما يخطر بقلبه و أن تلک الخطرات من الله سبحانه خطاب معه، فإذا أحب الله تعالي أحب لا محالة الخلوة به و تلذذ بالمناجاة فتحمله لذة المناجاة بالحب علي طول قيامه.

سوم: اين است که فضيلت شب زنده‏داري به وسيله‏ي آيات و اخبار بشنود تا اين که اميد و شوقش به ثواب محکم گردد که شوق به سوي طلب و رغبت به سوي درجات بهشت او را به هيجان و جنبش در آورد، حکايت شده که يکي از مردان صالح و شايسته از جنگي برگشت، همسرش منتظر بود تا پا به فراش او بگذارد ولي او وارد مسجد شد تا صبح نماز خواند، همسرش گفت: من تا صبح منتظر تو بودم کجا بودي؟ گفت: به خدا در فکر حوريان بهشتي بودم در تمام شب، خانه و زندگي را فراموش کردم، تمام شب را از شوق مشغول نماز بودم.

چهارم: آن که بهترين وسيله حب به خدا قوت و نيروي ايمانست که در نمازش با احدي سخن نگويد و حرفي ديگر نزند و با پروردگارش نيايش کند آگهي بر خدا دارد با آنچه بر دلش مي‏گذرد الي آخره.

[1] محجة البيضاء ج 2 ص 396.

[2] محجة البيضاء ج 2 ص 397.

 

لذت مناجات با خدا

قيل لبعضهم: کيف الليل عليک؟ قال: ساعة أنا فيه بين حالين أفرح بظلمة إذا جاء و أغتم بفجره إذا طلع تم فرحي به.

از کسي پرسيده شد چگونه است شب بر تو؟ گفت: ساعتي که من در آنم دو حال دارم شادمانم به تاريکي شب و افسرده خاطرم به طلوع صبح که شادي من را تمام مي‏کند.

و قال علي بن بکار: منذ أربعين سنة ما أحزنني شي‏ء سوي طلوع الفجر.

علي ابن بکار مي‏گويد: چهل سال است چيزي مانند طلوع صبح ما را غمگين نکرد.

و قال فضيل بن عياض: إذا غربت الشمس فرحت بالظلام لخلوتي بربي و إذا طلعت حزنت لدخول الناس علي.

فضيل ابن عياض گفته است: هرگاه خورشيد غروب مي‏کند خوشنود مي‏شوم

به تاريکي شب به واسطه‏ي خلوت کردن با پروردگارم و هرگاه طالع مي‏شود غمگين مي‏شوم به واسطه‏ي وارد شدن مردم بر من.

و قال أبوسليمان: أهل الليل في ليلهم ألذ من أهل اللهو في لهوهم، و لولا الليل ما أحببت البقاء في الدنيا.

ابوسليمان گفته است: شب زنده‏داران در شبشان لذتشان بهتر است از هوسرانان در هوسشان، اگر شب نبود بقاي دنيا را دوست نمي‏داشتم.

و قال بعض العلماء: لذة المناجاة ليس من الدنيا، إنما هو من الجنة أظهرها الله لأوليائه لا يجدها سواهم.[1] .

بعضي از دانشمندان گفته‏اند: لذت مناجات از دنيا نيست، همانا از بهشت است که خدا براي دوستانش آشکار کرده، و غير از دوستان خدا کسي آن لذت را در نمي‏يابد.

[1] محجة البيضاء ج 2 ص 391 و 399.

 

مامورين خدا بيدار مي‏کنند

روي أبوحمزة الثمالي عن أبي‏جعفر عليه‏السلام أنه قال: «ما نوي عبد أن يقوم أية ساعة نوي فعلم الله تبارک و تعالي منه إلا وکل به ملکين يحرکانه تلک الساعة»[1] .

ابوحمزه ثمالي از حضرت ابي‏جعفر عليه‏السلام روايت کرده که آن حضرت فرمود: هر بنده‏اي که در نيت بگيرد براي شب زنده‏داري بيدار شود هر ساعت که بخواهد خدا دو ملک را مأمور مي‏کند که او را از خواب بيدار کنند و در همان ساعتي که در نظر گرفته بيدار شود.

[1] من لا يحضره الفقيه ج 1 ص 303؛ جامع الاحاديث ج 7 ص 138.

 

وقت نماز شب

قال أبوجعفر عليه‏السلام: «وقت صلاة الليل ما بين نصف الليل إلي آخره».

حضرت ابوجعفر عليه‏السلام فرموده: وقت نماز شب ما بين نصف شب تا آخر شب است.

از حضرت ابي‏عبدالله عليه‏السلام روايت شده که رسول خدا صلي الله عليه و اله هرگاه نماز عشا را مي‏خواند به سوي خوابگاهش برمي‏گشت هيچ نمازي نمي‏خواند تا نصف شب شود.

اول شب بهتر است يا قضا کند

قال عمر بن حنظلة لأبي‏عبدالله عليه‏السلام: إني مکثت ثمانية عشر ليلة أنوي القيام فلا أقوم أفأصلي أول الليل؟ قال: لا، اقض بالنهار فإني أکره أن يتخذ ذلک خلقا»[1] .

عمر ابن حنظله به حضرت ابي‏عبدالله عليه‏السلام عرض کرد من هجده شب تمام نيت کردم براي شب زنده‏داري بيدار نشدم، بفرمائيد اول شب نماز شبم را بخوانم يا اين که قضايش را به جا آورم؟ حضرت فرمود: در روز قضايش را به جا آور که من خوش ندارم اول شب خواندن عادت شود اگر آخر شب بلند نشوي.

رواياتي که بيان مي‏کند نماز شب را اول شب بخوانند مربوط به شخص مسافر است نه فرد حاضر.

 [1] من لا يحضره الفقيه ج 1 ص 302.

 

چه مي‏شود که بلند نمي‏شود

عن أبي‏عبدالله عليه‏السلام قال: «إن لليل شيطانا، يقال له: الزهاء، فإذا استيقظ العبد، و أراد القيام إلي الصلاة، قال له: ليست ساعتک، ثم يستيقظ مرة أخري، فيقول له: لم يأن لک، فما يزال کذلک يزيله و يحبسه حتي يطلع الفجر، فإذا طلع الفجر، بال في أذنه، ثم انصاع يمصع بذنبه فخرا و يصيح»[1] .

از حضرت ابي‏عبدالله عليه‏السلام روايت شده که همانا براي شب شيطاني است که نامش زهاء است هرگاه بنده بيدار مي‏شود و اراده‏ي شب زنده‏داري مي‏کند مي‏گويد: هنوز وقتش نشده، دوباره بيدار مي‏شود مي‏گويد: هنوز وقتش نشده، همينطور او بيدار مي‏شود شيطان مي‏گويد: نزديک است ولي وقتش نشده، او را به همين حال نگهدارد تا صبح طالع شود، هرگاه صبح طالع شد او را در زباله‏دان مي‏اندازد بعد هم اعتراف مي‏کند به تقصيرش و فرياد مي‏کشد.

[1] جامع الاحاديث الشيعه ج 7 ص 127.

قضاء نماز شب

قال الصادق عليه‏السلام: «کل ما فاتک بالليل فاقضه بالنهار، قال الله تبارک و تعالي (و هو الذي جعل الليل و النهار خلفة لمن أراد أن يذکر أو أراد شکورا) يعني أن يقضي الرجل ما فاته بالليل بالنهار، و ما فاته بالنهار بالليل، و اقض ما فاتک من صلاة الليل في أي وقت شئت من ليل أو نهار ما لم يکن وقت فريضة، و إن فاتتک فريضة فصلها إذا ذکرت، فإن ذکرتها و أنت في وقت فريضة أخري فصل التي أنت في وقتها ثم صل صلاة الفائتة»[1] حضرت صادق عليه‏السلام فرمود هر چه در شب فوت شد و از دست رفت آن را در روز قضايش را به جا آور، خداي تعالي مي‏فرمايد: او کسي است که شب و روز را جانشين يکديگر قرار داده براي آنان که بخواهند يادآور شوند و اراده‏ي شکرگذاري کنند.

قال رسول‏الله صلي الله عليه وآله: «إن الله تبارک و تعالي ليباهي ملائکته بالعبد يقضي صلاة الليل بالنهار، فيقول: يا ملائکتي انظروا إلي عبدي يقضي ما لم أفترضه عليه أشهدکم أني قد غفرت له»[2] .

رسول خدا صلي الله عليه و اله فرمود: که خداي تبارک و تعالي مباهات و نازش مي‏کند فرشتگانش را به واسطه‏ي بنده‏اي که قضاي نماز شبش را در روز به جا مي‏آورد، مي‏فرمايد: اي فرشتگان من بنگريد به سوي بنده‏ي من چيزي را که بر او واجب نکرده‏ام قضايش را به جا مي‏آورد، گواه باشيد اي فرشتگان که مسلم من او را آمرزيدم.

[1] من لا يحضره الفقيه ج 1 ص 315.

[2] من لا يحضره الفقيه ج 1 ص 315.

 

بهترين وقت قضا

و روي بريد بن معاوية العجلي عن أبي‏جعفر عليه‏السلام أنه قال: «أفضل قضاء صلاة الليل في الساعة التي فاتتک آخر الليل، و ليس بأس أن تقضيها بالنهار و قبل أن تزول الشمس»[1] .

بريد ابن معاويه روايت کرده از حضرت ابي‏جعفر عليه‏السلام که آن حضرت فرمود:

بهترين وقت قضاي نماز شب در همان ساعتي است که فوت شده در آخر شب، و باکي بر تو نيست که در روز قضايش را به جاي آوري.

[1] من لا يحضره الفقيه ج 1 ص 316.

 

چه کنيم که براي نماز شب بيدار شويم

في الکافي عن الصادق عليه‏السلام: «ما من عبد يقرأ آخر الکهف عند النوم إلا تيقظ في الساعة التي تريد»[1] .

در کافي از حضرت صادق عليه‏السلام روايت شده: بنده‏اي نيست که آخر سوره کهف را وقت خواب بخواند مگر اين که در همان ساعتي که اراده کرده از خواب بيدار شود.

آيه اين است: (قل إنما أنا بشر مثلکم يوحي إلي أنما إلهکم إله واحد فمن کان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرک بعبادة ربه أحدا»

[1] تفسير صافي ج 3 ص 270.

 

مقدمات نماز شب

به نحو آسان و مختصر که همه بتوانند به جا آورند ان شاء الله تعالي آن است که چون از جا برخاست براي خداي تعالي سجده کند و نيکو است در حال برداشتن سر از سجده بگويد: الحمد لله الذي أحياني بعد ما أماتني و إليه النشور الحمد الله الذي رد علي روحي لأحمده و أعبده، و چون برخاست و ايستاد بگويد: اللهم أعني علي هول المطلع و وسع علي المضجع و ارزقني خير ما بعد الموت، و چون صداي خروس را بشنود بگويد: سبوح قدوس رب الملائکة و الروح سبقت رحمتک غضبک لا إله الا أنت عملت سوءا و ظلمت نفسي فاغفرلي إنه لا يغفر الذنوب إلا أنت فتب علي إنک أنت التواب الرحيم، و چون نگاه به اطراف آسمان کند بخواند: اللهم إنه لا يواري منک ليل ساج و لا سماء ذات أبراج و لا أرض ذات مهاد و لا ظلمات بعضها فوق بعض و لا بحر لجي تدلج بين يدي المدلج من خلقک تدلج الرحمة علي من تشاء من خلقک، تعلم خائنة الأعين و ما تخفي الصدور، غارت النجوم و نامت العيون و أنت الحي القيوم لا تاخذه سنة و لا نوم، سبحان الله رب العالمين و إله المرسلين و الحمد لله رب العالمين.

پس بخواند پنج آيه‏ي سوره‏ي آل عمران را:

(إن في خلق السموات و الأرض واختلاف الليل والنهار لآيات لأولي الألباب) (الذين يذکرون الله قياما و قعودا و علي جنوبهم و يتفکرون في خلق السموات و الأرض) ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانک فقنا عذاب النار) (ربنا إنک من تدخل النار فقد أخزيته و ما للظالمين من أنصار) (ربنا إننا سمعنا مناديا ينادي للإيمان أن آمنوا بربکم فآمنا ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفر عنا سيئاتنا و توفنا مع الأبرار) (ربنا و آتنا ما وعدتنا علي رسلک و لا تخزنا يوم القيامة إنک لا تخلف الميعاد).

پس هرگاه خواست متوجه شود به سوي عبادت و او را حاجتي به توالت بود اول توالت برود و چون از توالت بيرون آيد اول مسواک نمايد پس از آن وضو بگيرد وضوي کامل و خود را خوشبو نمايد سپس شروع به نماز شب کند.

 کيفيت نماز شب

اول وقت آن از نصف شب است و هر چه نزديکتر به صبح صادق باشد افضل و برتر است، و اگر صبح طالع شد چهار رکعت آن را به جا آورده بقيه را به حمد تنها بخواند بدون سوره، چون براي نماز شب برخواست شروع کند به هشت رکعت نماز شب، و هر دو رکعت به يک سلام، و خوب است در دو رکعت اول بعد از حمد شصت مرتبه توحيد بخواند، در هر رکعتي سي مرتبه تا از نماز فارغ شود ميان او و خداي عزوجل گناهي نباشد، و يا آنکه در رکعت اول آن توحيد، و در رکعت دوم (قل يا ايها الکافرون) بخواند، و در شش رکعت ديگر حمد و هر سوره‏اي که بخواهد بخواند، و کافي است حمد و (قل هو الله احد) در هر رکعتي، و جايز است اکتفا به حمد تنها، و چنان که سنت است قنوت در نمازهاي واجبي نيز سنت است در هر رکعت دومي از نوافل و کافي است سبحان الله گفتن سه بار، و يا آنکه گفته شود در قنوت: (اللهم اغفر لنا و ارحمنا و عافنا عنا واعف عنا في الدنيا و الآخرة إنک علي کل شي‏ء قدير) و يا آنکه بگويد: رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم إنک أنت الأعز الأجل الأکرم، و روايت شده است که چون امام عليه‏السلام در محراب عبادت مي‏ايستاد مي‏خواند: إنک خلقتني سويا و اين دعاي پنجاهم صحيفه‏ي کامله است، و چون فارغ شود از هشت رکعت نماز شب دو رکعت نماز شفع به جا آورد و يک رکعت نماز وتر، در اين سه رکعت بعد از حمد (قل هو الله أحد) بخواند تا به منزله‏ي يک ختم قرآن باشد، زيرا که سوره‏ي توحيد ثلث قرآن است، و يا آنکه در نماز شفع در رکعت اول حمد و (قل أعوذ برب الفلق) الي آخره، و در رکعت دوم حمد و (قل أعوذ برب الناس) بخواند، و چون از نماز شفع فارغ شد مستحب است که بخواند: إلهي تعرض لک في هذا

الليل المتعرضون، و اين دعائي است که در اعمال شب نيمه‏ي شعبان در مفاتيح الجنان مذکور است، و چون از دو رکعت شفع فارغ شد به پا خيزد براي يک رکعت وتر، و مي‏خواند حمد و سوره‏ي توحيد و يا آنکه بعد از حمد (قل هو الله احد) سه مرتبه، و يا سوره‏ي (قل أعوذ برب الفلق) و (قل أعوذ برب الناس) پس دست برمي‏دارد براي دعاي دست، و هر چه که بخواهد دعا مي‏خواند.

شيخ طوسي فرموده: آن قدر در اينجا دعا وارد شده که احصاء و شمارش نمي‏شود، و مستحب است که انسان در قنوت آن گريه کند از خوف خدا و ترس از عقاب خدا، يا خود را به صورت گريه کننده درآورد، و دعا کند براي برادران مؤمن، و مستحب است که چهل مؤمن را دعا کند، پس به درستي که کسي که دعا کند براي چهل مؤمن دعايش مستجاب مي‏شود ان شاء الله، و دعا کند به آنچه که خواسته باشد.

شيخ صدوق در فقيه فرموده: که حضرت رسول صلي الله عليه و اله در قنوت وتر مي‏خواند:

«اللهم اهدني فيمن هديت و عافني فيمن عافيت و تولني فيمن توليت و بارک لي فيمن أعطيت و قني شر ما قضيت فإنک تقضي و لا يقضي عليک، سبحانک رب البيت أستغفرک و أتوب إليک و أؤمن بک و أتوکل عليک و لا حول و لا قوة إلا بک يا رحيم».

و سزاوار است که هفتاد مرتبه بگويد: أستغفر الله ربي و أتوب إليه، و سزاوار است که دست چپ را به دعا بردارد و استغفار را به دست راست بشمارد.

و روايت شده که حضرت رسول صلي الله عليه و اله استغفار مي‏کرد در نماز وتر هفتاد مرتبه و هفت مرتبه مي‏گفت: هذا مقام العائذ بک من النار.

و نيز روايت شده که حضرت زين العابدين عليه‏السلام در سحر در نماز وتر سيصد مرتبه مي‏گفت: العفو العفو، بعد از اين مي‏گفت: رب اغفر و ارحمني و تب علي إنک التواب الغفور الرحيم.

و سزاوار است که قنوتش را طولاني کند و چون قنوت را تمام کرد به رکوع رود، و چون سر از رکوع برداشت بخواند دعائي را که شيخ در تهذيب از حضرت موسي ابن جعفر عليه‏السلام نقل کرده: «هذا مقام من حسناته نعمة منک و شکره ضعيف و ذنبه عظيم ليس لذلک إلا رفقک و رحمتک فإنک قلت في کتابک المنزل علي نبيک المرسل صلي الله عليه و اله: (کانوا قليلا من الليل ما يهجعون و بالأسحار هم يستغفرون) طال هجوعي و قل قيامي و هذا السحر و أنا أستغفرک لذنوبي استغفار من لا يجد لنفسه ضرا و لا نفعا و لا موتا و لا حيوة و لا نشورا. پس به سجده رود و نماز را تمام کند، و بعد از سلام، تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام را به جا آورد پس بگويد: الحمد لرب الصباح الحمد لفالق الإصباح، و بگويد: سبحان ربي الملک القدوس العزيز الحکيم سه مرتبه، پس بگويد: يا حي يا قيوم يا بر يا رحيم يا غني يا کريم ارزقني من التجارة أعظمها فضلا و أوسعها رزقا و خيرها لي عافية فإنه لا خير فيما لا عافية له، و شايسته است بعد از اين، دعاي حزين را که در ملحقات باقيات الصالحات مفاتيح الجنان است بخواند، پس به سجده رود پنج مرتبه بگويد: سبوح قدوس رب الملائکة و الروح پس بنشيند آيةالکرسي را بخواند بعد به سجده رود ذکر سابق را پنج مرتبه بخواند پس برخيزد براي نافله‏ي صبح، و آن دو رکعت است در رکعت اول بعد از حمد سوره‏ي (قل يا أيها الکافرون) و در رکعت دوم بعد از حمد سوره‏ي توحيد را بخواند، چون سلام داد بخوابد به پهلوي راست رو به قبله مانند ميت که در لحد بگذارند گونه‏ي راست را بر روي دست راست و بگويد: استمسکت بعروة الوثقي التي لاانفصام لها و اعتصمت بحبل الله المتين و أعوذ بالله من شر فسقة العرب و العجم و أعوذ بالله من فسقة الجن و الإنس پس سه مرتبه بگويد: سبحان رب الصباح فالق الإصباح، و بخواند پنج مرتبه آيه‏ي آل عمران را (إن في خلق السموات و الأرض...) الي آخره، پس برخيزد و بنشيند و تسبيح حضرت زهرا عليهاالسلام را بگويد.

و در کتاب «من لا يحضره الفقيه» است که روايت شده: هر که صلوات بفرستد بر محمد و آل محمد صد مرتبه ما بين دو رکعت نافله‏ي صبح و نماز صبح حق تعالي روي او را از طراوت آتش نگاهدارد، و کسي که صد مرتبه بگويد: سبحان ربي العظيم و بحمده أستغفر الله ربي و أتوب إليه خداي تعالي در بهشت براي او خانه‏اي بنا کند، و کسي که بيست و يک مرتبه (قل هو الله أحد) را بخواند خدا در بهشت خانه‏اي براي او بنا کند، و اگر چهل مرتبه بخواند حق تعالي او را بيامرزد.

و سزاوار است که بعد از نماز بخواند دعاي سي و دوم صحيفه‏ي کامله را و پس از آن سجده‏ي شکر کند، و سزاوار است که دعا کند براي برادران مؤمن خود و بخواند دعاي اللهم رب الفجر را که در ادعيه‏ي سجده شکر مفاتيح گذشت.[1] .

[1] کيفيت نماز شب تمامش از کتاب مفاتيح الجنان نقل شده است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 16122 کلمه
1395/2/11 ساعت 08:35
کد : 1273
دسته : نماز در آیات و روایات
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
آثار نماز
نماز شب
آثار نماز شب
اهمیت نماز شب
جایگاه نماز شب
آثار دنیوی نماز شب
نماز های مستحبی
نماز شب در روایات
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز