■ اهل بیت و نماز
نماز حضرت علي
ابن ابيجمهور ميگويد: در حديث است که علي عليهالسلام هر گاه وقت نماز ميشد، ناآرام و لرزان ميگشت و رنگش تغيير ميکرد.
به ايشان گفته ميشد: شما را چه شده است، اي اميرمؤمنان؟ ميفرمود: وقت نماز در رسيده است، وقت امانتي که خداوند آن را بر آسمانها و زمين عرضه کرد و آنها از بر دوش کشيدنش خودداري ورزيدند و از آن ترسيدند.[1] .
[1] عوالي اللآلي ج 1، ص 324.
حضرت زهرا و نماز
در کتاب اسرارالصلوة آمده است که فاطمه زهرا عليهاالسلام هنگام نماز از ترس خدا نفس نفس ميزد و رسول خدا صلي الله عليه و آله در حديثي فرموده است:
اما دخترم فاطمه عليهاالسلام پس به راستي که او سيدهي زنان عالميان از اولين و آخرينشان ميباشد. تا اينکه فرمود: زماني که در محرابش در مقابل پروردگار - جل جلاله - ميايستد، نورش براي ملائکه پرتوافکني ميکند، آن چنان که ستارگان آسمان براي اهل زمين نورافکني مينمايند و خداوند متعال به ملائکههايش ميفرمايد: اي ملائکهي من بنگريد به امه و کنيز من فاطمه سيدهي کنيزانم، که در مقابل من به عبادت ايستاده به طوري که بدنش از ترس مقام من ميلرزد. و با تمام وجود و قلبش بر عبادت و اطاعتم رو آورده است. شما فرشتگانم را شاهد ميگيرم که شيعيان فاطمه را از آتش جهنم ايمن گردانيدم.[1] .
[1] ميزان الحکمه، ج 5.
پيامبر اکرم در حال نماز
عطا ابن رياح گويد: روزي نزد عايشه رفتم پرسيدم: شگفتانگيزترين چيزي که در عمرت از پيامبر صلي الله عليه و آله ديدي چه بود؟
او گفت: کارهاي پيامبر صلي الله عليه و آله همهاش شگفتانگيز بود ولي از همه عجيبتر اينکه شبي از شبها که پيامبر صلي الله عليه و آله در خانهي من بود، به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود که از جا برخاست و لباس پوشيد و وضو گرفت و به نماز ايستاد و آن قدر در حال نماز و در جذبهي خاص الهي اشک ريخت که جلوي لباسش، از اشک چشمش، تر شد.[1] .
پيامبر اکرم در حال نماز
عطا ابن رياح گويد: روزي نزد عايشه رفتم پرسيدم: شگفتانگيزترين چيزي که در عمرت از پيامبر صلي الله عليه و آله ديدي چه بود؟
او گفت: کارهاي پيامبر صلي الله عليه و آله همهاش شگفتانگيز بود ولي از همه عجيبتر اينکه شبي از شبها که پيامبر صلي الله عليه و آله در خانهي من بود، به استراحت پرداخت، هنوز آرام نگرفته بود که از جا برخاست و لباس پوشيد و وضو گرفت و به نماز ايستاد و آن قدر در حال نماز و در جذبهي خاص الهي اشک ريخت که جلوي لباسش، از اشک چشمش، تر شد.[1] .
[1] اخلاق و کردار محمد (ص)، ص 78.
امام هادي و نماز
آمده است چندين نوبت که متوکل ملعون، افرادي را براي تفتيش و بازرسي به منزل آن حضرت فرستاده بود. مأموران متوکل در هر دفعه که وارد خانه ميشدند ميديدند که امام بر روي سجادهي حصيرياش مشغول عبادت و نماز خواندن بود و يا قرآن تلاوت ميکرد.
و مسعودي در اثبات الوصيه روايت کرده که چون حضرت امام علي النقي عليهالسلام داخل خانهي متوکل شد، و ايستاد و مشغول به نماز گشت يکي از مخالفين آمد، ايستاد مقابل آن حضرت و گفت تا کي (نعوذ بالله) رياکاري ميکني، حضرت بعد از سلام دادن نماز رو
کرد به او و فرمود: اگر دروغ گفتي در اين نسبتي که به من دادي خدا تو را از بيخ برکند، تا اين کلمه را فرمود آن مرد افتاد و بمرد.[1] .
[1] منتهي الآمال، ج 2، ص 1001.
آخرين وصيت
ابوبصير گويد: بعد از درگذشت حضرت صادق عليهالسلام پيش امحميده رفتم تا او را در اين مصيبت تسليت بگويم. تا چشمش به من افتاد شروع به گريه کرد من نيز از حال او به گريه افتادم. آن گاه گفت: ابامحمد! اگر حضرت صادق عليهالسلام را هنگام مرگ مشاهده ميکردي چيز عجيبي ميديدي. در آن لحظات آخر، چشم باز کرده، فرمود: هر کس بين من و او خويشاوندي هست بگوييد بيايد. همه را گرد من جمع کنيد سفارشي دارم.
امحميده گفت: تمام خويشاوندان آن جناب را جمع کرديم در اين موقع امام صادق عليهالسلام نگاهي به آن نموده فرمود: شفاعت ما نخواهد رسيد به آن کسي که نمازش را سبک بشمارد.[1] .
[1] محاسن برقي، ج 1، ص 80.
نماز پيامبر اکرم
جابر بن عبدالله ميگويد: پيامبر خدا براي خوراک و يا چيز ديگري، نماز را به تأخير نميانداخت.[1] .
عائشه ميگويد: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله با ما و ما با او گفتگو ميکرديم. هنگام نماز که ميشد گويا نه او ما را ميشناخته و نه ما او را ميشناختيم.[2] .
ابوعبدالله بن حامد گويد: پيامبر صلي الله عليه و آله هر گاه نماز ميخواند، از سينهاش آوائي از خوف، چو آواز جوشش ديگ شنيده ميشد.[3] .
امام سجاد عليهالسلام فرمود: پيامبر آنقدر در نماز ميايستاد، تا پاهايش ورم ميکرد.[4] .
[1] السنن الکبري، ج 3، ص 105.
[2] عدة الداعي، ص 139.
[3] خصال، ص 282.
[4] فتح الابواب، ص 170.
رابطهي امام موسي بن جعفر با مسجد
خطيب بغدادي - که از اعاظم اهل سنت و از مورخين موثق و از قدماء ايشان است - گفته: موسي بن جعفر عليهالسلام را که عبد صالح ميگفتند: از شدت عبادت و کوشش و اجتهادش بود - و او گفته: روايت شده که: آن حضرت داخل مسجد پيغمبر صلي الله عليه و آله شد و در اول شب به سجده رفت و شنيدند که پيوسته تا صبح اين را ميگفت:
«عظم الذنب من عبدک فليحسن العفو من عندک»
«پروردگارا! بزرگ است گناه از عبد تو، پس چه نيکو است عفو و اغماض از نزد تو».[1] .
[1] نماز از ديدگاه قرآن و حديث ص 144.