■ آثار اجتماعي نماز با انس و حضور قلب
نماز تنها يک عبادت در ميان فرايض و تکاليف عبادي نيست، بلکه اصلي ترين نماد دين داري است که علاوه بر آثار فردي، در عرصه اجتماعي نيز آثار آن اندک نيست و در پاره اي موارد اثرات اجتماعي آن بسيار فراوان تر است.
شناخت کارکردهاي نماز در ابعاد اجتماعي آن و بررسي آثار و نتايج حاصله آن در شکل گيري رفتارها، اتخاذ روش ها، تعيين استراتژي ها و اهداف عمومي اجتماعي و به تعبير ديگر ظهور نهاد اجتماعي نماز که در شکل نماز جمعه، جماعت و نماز عيد تجلي مي يابد، مي تواند پرده اي ديگر از اسرار نماز را بگشايد و رازهاي نهفته آن را براي ما واگويي کند. ما در اين بخش به دنبال کشف رابطه و نسبت مباحث جامعه شناسي نماز به عنوان يک رفتار مذهبي هستيم. برخي نماز را به عنوان يک رفتار ديني بيشتر در حوزه روان شناسي و تأثير رواني آن بر فرد مورد بررسي قرار داده اند و براي نماز، کارکرد اجتماعي قايل نيستند؛ در حالي که بررسي پي آمدهاي اجتماعي نماز، نشان مي دهد که آثار اين عبادت از فرد فراتر رفته و در ساختار جامعه اثرگذار مي شود.
الف) مسايل اجتماعي نماز در سطح خرد
ز نظر جامعه شناسي يکي از عناصر اساسي سازنده جامعه در سطح خرد، موجوديت فرد است که در کنار تعامل اجتماعي نقش مهمي را ايفا مي کند.
ظام شخصيتي انسان با نظام هاي رفتاري، اجتماعي و فرهنگي ارتباط دارد و فرد از طريق نظام شخصيتي خود با جمع رابطه برقرار مي کند. نماز بر هر چهار قطب شخصيت انسان يعني هوش (استعداد يادگيري)، ظرفيت اجرا (خود- مستقل) هويت فردي (هويت- خود) و هويت جمعي (تعهد) تأثير مي گذارد.(1) در نتيجه، حالات زير ايجاد مي شود:
. تأثير معاني و نمادها و ديگر اجزاي فرهنگي نماز بر نمازگزار که باعث منظم شدن و تعادل در نيازها و آرزوهاي نمازگزار مي شود که تحت عنوان خردورزي از آن ياد مي شود.
. تأثير نمازگزار بر ديگر اجزاي فرهنگي براي غلبه بر محيط، جهت تأمين منافع آني بدون اينکه نيازها تعديل و تغيير مهمي را تجربه کنند که تحت عنوان فعال گرايي از آن ياد مي شود.(2)
تعامل اجتماعي برآمده از نماز
عامل اجتماعي انواعي دارد که نماز بر روي انواع آن مي تواند تأثيرگذار باشد. تعامل مبادله اي، قدرت و تعامل ارتباطي و گفتماني(3) گونه هاي مختلف تعامل اجتماعي هستند که هر يک در فرآيند خاص خود مستعد اثرپذيري از نماز هستند. در اين ميان، مفاهيم «ما» و «گروه» بيانگر هويتي جمعي هستند که تعامل اجتماعي در بستر آن ها تفسير مي شود. به عبارت ديگر، در نتيجه ترکيب دو عنصر فرد و تعامل اجتماعي، عنصر سومي به نام ما يا گروه تشکيل مي شود که داراي ابعاد ابزاري، سياسي، فرهنگي و اجتماعي است و براي حفظ خود به چهار عنصر هم فکري مشترک، همگامي (هماهنگي) مشترک، همدلي مشترک و هم بختي مشترک نياز دارد.(4) گروه نمازگزار نيز از چنين قاعده اي تبعيت مي کند.(5)
نماز به عنوان نظام
ا تعبيري جامعه شناسانه نماز خرده نظامي از نظام دين اسلام است که معاني و نمادهاي دين را به شکلي در خود جاي داده است که ثبات و تعادل خود را حفظ نمايد. هر چند تعادل نماز، تعادلي پويا است و به صورت ساکن در نظر گرفته نمي شود.(6) وقتي نماز به صورت جماعت برپا مي شود، نظام نماز، اجتماعي مي گردد و رفتار نمازگزار تحت تأثير بعد هنجاري اين نظام قرار مي گيرد.(7) نماز به عنوان يک نظام داراي ساختار ويژه خود است. ساختار نماز همان مجموعه مفاهيم و معاني و اجزاء و نحوه ترکيب آن ها(8) است که در تعامل اعضاي گروه نمازگزار با يکديگر نقشي اساسي ايفا مي کند و رفتار آن ها را براي يکديگر معنا مي کند.
ب) مسايل اجتماعي نماز در سطح کلان
و عنصر اساسي يعني فرد نمازگزار و تعامل بين نمازگزاران منجر به پديد آمدن عنصر سومي به عنوان «ما» و گروه نمازگزاران مي شوند. در نتيجه، بعد کلان جامعه را از خود متأثر مي کنند. در اينجا اين قاعده به همان صورت عمل مي کند که ديگر اقشار و طبقات ديگر با گروه بندي تفکيک شده خود، ساختار کلان جامعه را از خود متأثر مي کنند.
گروه بندي اجتماعي نمازگزاران در سطح کلان اجتماعي، در چهار بعد مختلف تأثير خود را به نمايش مي گذارند.
تعميم ساختاري
ا توجه به دگرگوني هايي که در جوامع مختلف، به خصوص جوامع توسعه نيافته به وجود مي آيد، گسترش و تعميق نظام اجتماعي اهميت خاصي دارد. تعميم ساختاري، زمينه بروز توسعه اجتماعي را به وجود مي آورد. تعميم ساختاري داراي چهار بعد مي باشد: ارتقاي انطباقي، تعميم ارزشي، ادخال و فرديت.(9) تعميم ساختاري به معناي خروج جامعه از حالت هاي انزواجويانه و انفرادي و پانهادن به عرصه قانون مند اجتماعي است.
تنظيم سياسي
به دنبال ايجاد گروه هاي نمازگزار و تفکيک اجتماعي که پي آمد آن است، ضرورت يک نظارت بيروني هم بر اين افراد و گروه هاي نمازگزار مشاهده مي شود؛ زيرا با ايجاد اين گروه ها و تفکيک اجتماعي و سپس شکل گيري گروه بندي هاي جديد اجتماعي در سطح جامعه، به طور طبيعي معادله قدرت سياسي از حضور آن ها متأثر مي شود و موضوع تنظيم سياسي و نظارت بيروني مطرح مي شود. بدين جهت، اگر فرهنگ نماز بر جامعه حاکم شود، همگامي بين افراد و گروه هاي نمازگزار در جامعه تحقق پيدا مي کند. در اين حالت، بعضي از افراد و گروه هايي که نخواهد همگامي دروني داشته باشند، تحت تأثير حضور اجتماعي نمازگزاران و معادله سياسي برآمده از آن قرار خواهند گرفت. در اينجا ابعاد تنظيم سياسي نماز يعني تمرکز قدرت بين نمازگزاران، مقبوليت و مطلوبيت بين نمازگزاران و اعتماد اجتماعي بين نمازگزاران، (10) ساختار کلان جامعه را از خود متأثر مي کند.
تنظيم اجتماعي
در جامعه، گروه هاي متعددي هستند که مي توانند داراي هويت ها و مرزهاي فرهنگي متفاوتي باشند. نماز و فرهنگ نماز مي تواند بستر مناسبي براي تعاملات بين گروهي شده و به تبع آن بروز تفاهم بين گروهي را موجب شود و با تکرار منظم مبادلات بين گروهي، تقويت انسجام در کليت جامعه در برابر انسجام محلي را محقق سازد.
تعاملات بين گروهي که به تبع نماز به وجود مي آيد، مي تواند در ايجاد هنجارهاي جديد و گسترش افق هنجاري اعضاي جامعه، رفع نيازهاي جديد، کمک به گسترش وابستگي عاطفي افراد و تعميم تعهد دورني افراد نسبت به ديگران و بروز زمينه عيني براي تعميم و تجريد ارزشي، جهت نظام فرهنگي جامعه مؤثر باشد. در نتيجه، راه را براي تعميم نظارت دروني و شکل گيري ساختار کلان جامعه هموار کند.
بعاد تنظيم اجتماعي در تعاملات بين گروهي، رقابت بين گروهي، تفاهم بين گروهي و تعاملات درون گروهي جلوه گر مي شود.(11)
تفاهم نمادين
براي «افراد» نمازگزار، «گروه هاي» نمازگزار و ديگر گروه هاي اجتماعي، وجود يک تفاهم نمادين اهميت فراواني دارد.
بعاد تفاهم نمادين نمازگزاران عبارت اند از: تفاهم در شناخت، وحدت در روش، تفاهم ارزشي و اخلاقي و تفاهم اجتماعي.(12) به عبارت ديگر، نماز از اختلالات اجتماعي جلوگيري کرده و موجب تعميق وحدت اجتماعي مي گردد.(13)
پي نوشت ها:
نماز و جامعه شناسي، ص82.
- همان، ص84.
3- همان، ص90.
4- همان، ص19.
- همان، ص92.
- همان، ص94.
- همان، ص96.
8- همان، صص 99تا 110.
- همان، ص132.
10- همان، ص134.
1- همان، ص 134.
2- همان، ص136.
3- همان، صص 164-169.
منبع: از نمازگزاري تا انس با نماز (1)