■ نقش خانواده در گرایش جوانان به نماز
بسم الله الرحمن الرحیم
منبع: آثار تربيتي نماز «راه هاي ايجاد گرايش به نماز در جوانان»
تهیه کننده: مرکز تخصصی نماز
مسئوليت والدين
مسئوليت والدين در آموزش و وادار کردن فرزندان به نماز، نقش بسيار جدي در گرايش جوانان به نماز دارد. اين آموزش و تأکيد را بايد از همان اوايل کودکي آغاز نمود تا به مرور زمان، عادت به نماز و عبادات ديگر در آنان پيدا شود. گرچه نماز، به هنگام بلوغ بر انسان واجب مي شود ولي بايد قبل از آن آموزش هاي لازم را در اين زمينه ديده باشد و تمرينات اوليه را انجام داده باشد تا وقتي به سن تکليف رسيد، ديگر نماز براي او سخت و دشوار نباشد.
يکي از اصحاب امام صادق(ع) به نام «معاويه بن وهب» از امام پرسيد:
«در چه سني فرزند را وادار به نماز کنيم» فرمودند: «در سن 6 الي 7 سالگي»[1] .
از اين فرمايش امام فهميده مي شود که مسئوليت خطير والدين در آموزش نماز فرزندان و هم چنين در مورد زمان آموزش نماز، از همان دوران کودکي آغاز شود.
در احاديث و آيات قرآن نيز مسايلي در ارتباط با نماز در خانواده و دعوت اعضاي خانواده به نماز و استمرار اين امر ديده مي شود که همگي بيان گر مسئوليت والدين در فراهم سازي زمينه هاي جذب و گرايش جوانان به نماز است.
در سوره مريم نماز اين چنين مورد سفارش قرار گرفته است:
«وَ کانَ يَأْمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلوةِ... وَ کانَ عَنْدَ رَبِّهِ مَرْضّياً» «و خاندان خود را به نماز.... فرمان مي داد و همواره نزد پروردگارش پسنديده رفتار بود.»[2] .
در سوره مريم، خداوند به شرح حال انبياي گذشته و فضايل و صفات ارزنده اي که داشته اند پرداخته است نظر اين آيه که به يکي از خصوصيات بارز حضرت اسماعيل اشاره دارد و فرمان و سفارش خاندان خود به نماز است و مراد از اهل خانواده اش، فرزندان و خويشانش مي باشند.[3] .
ازجمله «کان يأمر» نيز استنباط مي شود که حضرت اسماعيل در فرمان دادن خانواده اش به نماز استمرار داشته است.
اين روش يک روش اساسي در تشويق و ترغيب فرزندان (شامل کودکان، نوجوانان و جوانان) به نماز است که خداوند در قرآن به عنوان يک رفتار پسنديده براي حضرت اسماعيل(ع) نقل مي فرمايد و مي تواند براي همه پدران و مادران الگو و سرمشق باشد.
با توجه به مباحثي که در گذشته به آن ها اشاره کرديم و مباحث آينده و نيز خصوصيات نوجوانان و جوانان به لحاظ شرايط سني و غيره در مي يابيم که جوانان از برخي امور مهم دچار غفلت مي شوند و اگر يادآوري مستمر و پيوسته براي آن ها نباشد و با روش و اسلوب صحيح موضوع، پي گرفته نشود، مسلماً نتيجه مطلوب گرفته نخواهد شد.
ازجمله «وکان عند ربّه مرضياً»؛ استفاده مي شود که اين توجه دادن به نماز، با روش پسنديده و مناسب روحيه آنان انجام مي شده است؛ نه آنطور که برخي والدين با روش هاي غلط و تذکرات ناپسند و با عصبانيت و توهين و تحقير انجام مي دهند. در نتيجه گيري از اين آيه به اين نکات مي رسيم:
1. پدران و مادران بايد فرزندان خود را پيوسته به نماز سفارش نمايند.
2. روش صحيح و الگوي آنان در اين مورد بايد قرآن باشد.
3. سفارشات و تأکيدات بايد همراه با احترام و محبت و دل سوزي خوشايند براي نوجوانان و جوانان باشد. در اين زمينه توجه به مسايل زير مهم است:
الف. از مسايل بسيار مهم امروز، ايجاد احساس خوشايند و دل پذيري در برنامه هاي ديني است. دانشمندان علم تربيت و روان شناسان بر اين باورند که براي تقويت گرايش نوجوانان و جوانان به مسايل ديني و مذهبي ازجمله نماز، يکي از بهترين راه ها، ايجاد همين احساس است که امر مورد توصيه، امري خوشايند است.
«کودکان و نوجوانان در يادگيري و کسب عادت مطلوب، بيش از آن که متأثر از زبان منطق و استدلال باشند وجودشان مملو از عواطف و احساسات بوده و مستعد پذيرش از طريق زبان مهر و محبتند؛ با ايجاد اين احساس، يادگيري رفتارهاي مطلوب و پيدايش انگيزه هاي همانندسازي و اتصاف به صفات و الگوهاي دل خواه فراهم مي گردد».[4] .
پس ايجاد انگيزه در جوانان و نوجوانان، بايد از همان دوران کودکي آغاز شود؛ آن هم با کلمات محبت آميز. بارزترين سبک آن هم در قرآن کريم و از زبان لقمان حکيم به فرزندش آمده است که مي فرمايد:
«يَا بُنَيَّ! أَقِمِ الصَلَوةَ»؛ «پسرم! نماز را برپا دار.[5] .»
در اين آيه، لقمان حکيم صريحاً فرزندش را سفارش به نماز نموده است و نکته حائز اهميت در اين آيه به کار بردن (يا بني) است که حکايت از محبت و مهرباني و دل سوزي دارد که اين بهترين روش و مؤثرترين راه براي تأثير نصيحت و پند و جذب نوجوانان و جوانان به رفتارهاي پسنديده است.
«به کار بردن «يابني» به صورت اسم تصغير در اين جا، براي دل سوزي و محبت است نه براي تحقير و کوچک شمردن»[6] .
پس نتيجه مي گيريم که با توجه به لحن آيه، سفارش و نصيحت به فرزندان اگر همراه با محبت و مهرباني و دل سوزي باشد، پذيرش بهتر و همراه اطاعت خواهد بود؛ اما اگر با سرزنش يا تحکيم و زور همراه باشد، نوجوانان و جوانان را به جبهه گيري و مقاومت واخواهد داشت و نتيجه مطلوب حاصل نخواهد شد.
ب. استمرار بر نماز: مسئله مهم در مورد نماز، تنها جذب و گرايش نيست بلکه ادامه و استمرار بر آن نيز يکي از رکن هاي اصلي است. در قرآن، خداوند به پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) امر مي فرمايد: «وَأمُرْ اَهْلَکَ بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها[7] »؛ «اي پيامبر! خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکيبا باش.»
در تفسير اين آيه و زمان نزول آن بين مفسرين بزرگ قرآن اختلاف نظر است. برخي از آنان من جمله صاحب مجمع البيان روايت ذيل را در تفسير آن آورده اند:
ابوسعيد خضري روايت کرده: «وقتي اين آيه نازل شد، رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) به مدت نه ماه هنگام هر نماز مي آمد به خانه علي(ع) و فاطمه (س) و مي فرمود: «الصلوة (نماز)؛ خدا شما را رحمت کند» و آيه شريفه تطهير را مي خواند».[8] .
اين روايت دلالت بر اين مطلب دارد که پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) خانواده خود را به نماز دعوت نموده و در اين کار دقت و توجه جدي داشته تا استمرار اين امر، مورد تاکيد قرار گيرد؛ چرا که نماز بدون استمرار، عبادتي است که اثر چنداني بر آن مترتب نيست.
[1] کافي، ج 2 ص 12.
[2] سوره ي مريم، آيه ي 55، ترجمه ي فلادوند، مهدي.
[3] 4طباطبايي، محمدحسين؛ تفسيرالميزان، ج 14، ص 63.
[4] افروز، غلامعلي؛ روش هاي پرورش احساس مذهبي نماز در کودکان و نوجوانان، ص 12.
[5] سوره ي لقمان، آيه ي 17، ترجمه ي آيت الله مکارم شيرازي.
[6] طبرسي، مجمع البيان، ج 4، ص 319.
[7] سوره ي طه، آيه ي 132، ترجمه ي آيت الله مکارم شيرازي.
[8] طبرسي، مجمع البيان، ج 4، ص 37.
نقش والدين در زمينه سازي براي تربيت
در اين گفتار، در صدديم روش هاي تربيتي مناسب فرزندان را در پرتو سيره ي تربيتي معصومين(ع) در تربيت فرزند بيان نماييم؛ چرا که سيره آن بزرگواران، بهترين و برترين روش تربيت است.
در همه تحولاتي که در جوامع به وجود مي آيد، تعليم و تربيت از عوامل اصلي و مهم انتقال سرمايه فکري و ارزش هاي والاي انساني و خصلت هاي نيک از نسلي به نسل ديگر است.
ميراث تمدن و فرهنگ، در طول تاريخ توسط تعليم و تربيت از پدران و مادران و مربيان جامعه به فرزندان منتقل شده و اين سلسله هم چنان در حرکت و تطور است. در اين نکته نيز ترديدي نيست که تعليم و تربيت، عامل اصلي سازندگي انسان ها و اجتماع انساني است.
تربيت ديني
از تعريف دين در مباحث گذشته فهميديم که وجود دين، بازدارنده انسان ها از بدي ها و انحرافات اخلاقي و نفساني در زمينه هاي فردي و اجتماعي است.
اگر اصل وجود انساني به تربيت ديني آموخته شود، مي تواند شکوفا شود و استعدادهاي بالقوه آدمي را در جهت رستگاري به ظهور برساند.
تربيت ديني، غرايز و نيازهاي آدمي را در جهت هدايت الهي منطبق با فطرت، ارضا مي کند.
حضرت امام خميني(ره) در اين زمينه مي فرمايند:«بايد توجه داشته باشيد که اين بچه ها که پيش شما (والدين و مربيان) تربيت مي شوند، تربيت ديني شوند؛ تربيت اخلاقي بشوند. اگر يک بچه ي متدين را شما تحويل جامعه بدهيد، يک وقت مي بينيد که همين يک بچه متدين متعهد، يک جامعه اي را اصلاح مي کند».[1] .
پس تربيت ديني، استوار کردن دين و تعاليم الهي در نفس انسان و اجتماع است و اگر دين در نفس انسان پايگاه استواري بيابد، او را به حد اعتدال مي رساند و حرکت او را به سوي کمال تسهيل مي کند.
براين اساس، در تربيت ديني مساعد نمودن زمينه براي رشد فکري، عاطفي و انفعالي انسان، او را براي دنيا و آخرت آماده مي کند و به همين دليل گفته مي شود که تربيت ديني با تمدن همگامي دارد.
تربيت ديني، به عقل جايگاه خاص مي بخشد و فرهنگ را غني مي سازد. اگر نگاهي به تاريخ سير تمدن ها و فرهنگ ها بياندازيم در مي يابيم که همه آن ها از سرچشمه ي دين سيراب شده اند و توانسته اند مسير رشد و کمال خود را طي کنند. هرگاه نيز که تمدن ها و فرهنگ ها خود را از وحي دور نگه داشته اند، انسان ها را به سراشيبي سقوط، فلاکت، نابودي و هلاکت کشانيده اند.
در اين گفتار به نکاتي پيرامون آشنايي با شرايط، زمينه ها و عوامل مؤثر در تربيت از ديدگاه متون ديني مي پردازيم و در واقع، با بيان نکاتي که از متن دستورات و آئين اسلام برداشت شده، زمينه هاي مناسب تربيت ديني را داشتن پيشينه اي سالم سرشت و فطرت پاک و مستعد و آماده مي دانيم و اهداف تربيتي را بيان مي نماييم.
بايد بر اين نکته تاکيد کنيم که اسلام در واقع با سفارش هاي خود، خواسته است همه زمينه هاي لازم براي رسيدن به سعادت و کمال را در انسان مسلمان فراهم آورد.
[1] موسوي خميني، روح الله؛ صحيفه نور، ج 7، ص 76.
آشنايي با شرايط، زمينه ها و عوامل مؤثر در تربيت
روان شناسان و عالمان تعليم و تربيت، دو عامل را در رشد و تربيت مؤثر مي دانند:
1- وراثت 2- محيط.
وراثت: مجموعه خصوصيات ژنتيکي است که از آغاز تولد همراه انسان و در نهاد و سرشت انسان هست و از طريق پدر و مادر به او منتقل شده است. در فصل اول به طور کامل در اين زمينه توضيح داده ايم.
محيط: محيط رشد انسان دوجاست: «محيط در دوره جنيني» و «محيط بعد از تولد» که شامل خانواده و جامعه است. در مورد محيط نيز تعريف لازم در فصل اول داده شده است.
از ديدگاه اسلام و بر اساس برداشت از آيات و روايات و دستورات و احکام اسلام، همه موارد فوق مورد تأييد و توجه و دقت کافي قرار گرفته است. مسائلي را که در تربيت و هدايت انسان نقش دارند مي توان به صورت خلاصه در موارد ذيل بيان نمود:
1- اخلاق، روحيات و عمل کرد و رفتارهاي والدين در دوره هاي قبل از ازدواج (کودکي، نوجواني و جواني) تأثير بسياري در فرزندان آن ها دارد. همان طور که ظاهر و قيافه آن ها چنين اثري دارد.
«از ديدگاه روان شناسي، اين ويژگي ها را «ويژگي پرژني» مي نامند که فقط شامل بخشي از وضعيت ظاهر فرد مي شود.»[1] .
نکاتي که در مورد خصوصيات و صفات همسر خوب و شايسته در روايات و اخبار مطرح گرديده نيز مؤيد اين مطلب است که به اهم آن ها در ادامه اشاره خواهيم کرد.
[1] روان شناسي رشد با نگرش منابع اسلامي، ج 1، ص 350.
صفات همسر مطلوب
بر اساس جمع بندي مجموع روايات، هنگام ازدواج هر دختري، والدين او وظيفه دارند ببينند با چگونه مردي و داراي چه خصوصياتي قرار است پيوند ازدواج برقرار نمايد. پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود:«ازدواج بندگي است؛ پس بايد هر کدام از شما دقت داشته باشيد که کريمي خود را کجا قرار مي دهد».[1] .
مهم ترين صفات و خصوصياتي که بايد توسط والدين براي همسر آينده فرزندشان بررسي شود به شرح زير است.
1- ايمان و تقوا
2- اخلاق نيک
3- توانايي اداره خانواده و رعايت حق همسر
4- اصالت خانوادگي
در ميان تمام شرايط ازدواج «هم کفو بودن» و «ايمان» مهم ترين شرايط هستند؛ البته در اين مورد امام باقر(ع) فرمودند: «مؤمنان کفو و هم شأن يک ديگرند و براين اساس ازدواج مؤمن با مؤمن که از سر ايمان باشد، رعايت هردو شرط را نموده است.»[2] .
در بيان ديگري، امام صادق(ع) در مورد کفو چنين فرمود:«کفو در ازدواج، خصوصيت مردي است که پاک دامن و قادر بر نفقه باشد»
رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) نيز در اين مورد فرمودند:«بهترين مردان شما آن کس است که پرهيزکار، پاکدل، دست و دل باز، پدر و مادر دار و خوش رفتار با پدر و مادر باشد و عيالش را محتاج ديگري نکند».[3] .
پس اگر کسي با اين اوصاف، قصد ازدواج با دختري را داشت بايد والدين دختر بپذيرند؛ چون در تربيت فرزندان، همه اين اوصاف از جهت وراثت قابل انتقال است.
[1] فيض کاشاني، ملامحسن؛ محجةالبيضاء، ج 3، ص 94.
[2] محدث نوري، مستدرک الوسائل، باب 27، ج 1-2، همان، ج 4، باب 28.
[3] کليني، کافي، ج 5، ص 347.
صفات ناشايست
1. ستمگري 2.فسق 3. شراب خوري 4. بي ديني 5. بداخلاقي.
آيا با کسي که اين اوصاف در او هست وصلت صحيح است؟ پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود:«هرگاه کسي دختر خود را به همسري ستمگر «ولو در حق همسر و فرزندان خوب باشد - يا فاسقي يا بي ديني يا شارب خمري درآورد، به دين خود خيانت کرده و مورد خشم خدا قرار گرفته است و قطع رحم نموده است».[1] .
رسول خدا در مورد بدترين مردان چنين مي فرمايد:
«بدترين مردان شما کسي است که به بي گناهان تهمت مي زند، بخيل و بدزبان است، سر سفره تنها مي نشيند، خيرش به کسي نمي رسد، همسر، و غلامش را مي زند، خانواده خود را محتاج به ديگران مي کند و پدر و مادر را مي آزارد»[2] .
از فردي با اين صفات ناشايست بايد دوري جست و از تزويج دختر به وي خود داري کرد.
[1] فيض کاشاني، ملامحسن؛ محجةالبيضاء، ج 3، ص 94.
[2] حرّ عاملي، حسن؛ وسائل الشيعه، ج 2، باب هفتم.
خصوصيات زن شايسته براي ازدواج
درباره صفات زن خوب نيز روايات زيادي داريم. دراين باره مرحوم ملامحسن فيض کاشاني در کتاب محجةالبيضاء صفات زيادي را براي زنان از مجموعه روايات و اخبار جمع آوري نموده است که خلاصه اي از آن را در اين جا مطرح مي کنيم:
1- دين داري، 2- اخلاق خوب 3- جمال و زيبايي 4- اصالت خانوادگي 5- مهربان و ودود 6- ولود (نازا نبودن).
دراين باره رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود:«بهترين زنان، زناني اند که پاک دامن و عفيف، خوش اخلاق و مطيع همسر باشد».[1] .
باز در محجةالبيضاء در مورد اصالت خانوادگي زن نکته بسيار ظريفي آمده است: «يکي از صفات زن اين است که اصالت خانوادگي داشته باشد، يعني از خانواده ي خوب و نيکي باشند؛ زيرا چنين خانواده اي دخترانش را خوب و با ادب تربيت مي نمايد»[2] .
پس چنين زني مي تواند فرزندان خوب و پاک را پرورش دهد و تربيت نمايد.
در روايتي از امام صادق(ع) آن حضرت در مورد اين که با چه کسي بايد ازدواج کرد و آن ها را شريک خود قرار داد، به يکي از اصحاب خود به نام ابراهيم کرخي چنين فرمود:
«ببين نزد چه کسي خود را قرار مي دهي و چه کسي را در مالت شريک مي گرداني و بردينت آگاه مي نمايي و از سرت مطلع مي سازي! و اگر ناچاري که ازدواج کني، دختري را برگزين که به نيکي و خوش اخلاقي شهرت داشته باشد.»[3] .
چنين زناني موجب خوشبختي مردان مي شوند و هم همسر خوب و شايسته و هم مادر خوب و مربي لايقي براي فرزندان هستند. سعادت همسر و فرزندان در دنيا و آخرت بدون شک به داشتن مادر و همسر شايسته بستگي دارد.
[1] حرّ عاملي، حسن؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 82 تا 94.
[2] حرّ عاملي، حسن؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 86.
[3] حرّ عاملي، حسن؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 86.
صفات زنان ناشايست
1- بي ديني يا ضعف عقيدتي
2 و 3- بدخلق، نامهرباني وفساد و ناپاکي
4 و 5- زشت بودن و عقيم و نازا بودن
6- غير مطيع و نافرمان بودن
بايد از ازدواج با چنين زناني دوري جست؛ چرا که پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: «آيا خبر دهم شما را از بدترين زنانتان؟
«آن ها کساني هستند که در خانواده خود، خوارند ولي نزد شوهر خود عزيز؛ عقيم و نازا و کينه ورزند و از هيچ کار زشتي فرو گذار نيستند. در غياب شوهر، زيبائيهايشان را آشکار مي کنند و در حضور شوهر، خود را حفظ مي کنند. به حرف شوهر گوش نمي دهند و از او فرمانداري و اطاعت ندارند و در خلوت از همبستر شدن شوهر ممانعت مي کنند. آن ها هيچ وقت عذري را از شوهر نمي پذيرند و هيچ گناهي را از او نمي بخشند.»[1] .
آن چه مي توان از اين نکات نتيجه گرفت اين است که تأکيد پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و ائمه(ع) بر احراز اين شرايط قبل از انتخاب همسر است و مسلم است که وجود اين صفات و خصوصيات اخلاقي در فرد، نقش بسيار اساسي در تحکيم و ضعيف يا قوي بودن بنياد خانواده و داشتن فرزنداني سالم و داراي زمينه هاي تربيت خوب يا بد دارد.
اگر از هر طالب ازدواجي بپرسيم که هدفش از ازدواج چيست؟ جواب مي گويد: «خوشبختي و داشتن فرزند صالح و نيکوکار» و گرچه خوشبختي يک امر نسبي است و هر کس ممکن است خوشبختي خود را در مورد خاصي ببيند اما در فرهنگ جامعه ما (مسلمانان) که متأثر از فرهنگ غني اسلام است، خوشبختي در جلب رضاي خدا و داشتن رفتاري متعادل و مطلوب بر اساس موازين ديني و شرعي و برخورداري از امکانات مناسب براي چنين زندگاني است.
پس ملاحظه مي شود که اين برنامه ها و دستورات اسلام در مراحل مختلف ازدواج، متضمن سعادت و خوشبختي و داشتن فرزنداني صالح و نيکوکار و تربيت صحيح ديني و اخلاقي آنان است.
براي تکميل بحث، اکنون به برخي از آيين ها و برنامه هاي ارزش مند دين اسلام در هنگام ازدواج به صورت خلاصه اشاره مي کنيم.
[1] حرّ عاملي، حسن؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 87.
برخی از آیین ها وبرنامه های ارزشمند دین اسلام
نماز براي ازدواج
در آيين اسلام و از سنت هاي موکد اين است که هرکس قصد ازدواج کرد، براي خواستگاري دو رکعت نماز بخواند. از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: «هرگاه کسي اراده خواستگاري نمايد، دو رکعت نماز بگذارد و حمد الهي را بگويد و اين دعا را بخواند: بار خدايا من تصميم به ازدواج دارم پس مقدّر کن براي من از ميان زنان، آن کسي را که پاک دامن تر و حافظ خود و مال من و باعث رزق بيش تر و برکت زيادتر است.
و مقدّر کن براي من فرزندي پاک که خلف صالحي براي من در زندگي و پس از مرگم باشد».[1] .
از اين موضوع به خوبي فهميده مي شود که در اسلام هدف از ازدواج، جز زندگي سعادت مندانه و همراه با صفا و صميميّت و داشتن فرزنداني با تربيت پاک و صالح نيست.
[1] مجلسي، محمدباقر؛ حليةالمتقين، ص 124.
نماز و دعا هنگام شب عروسي
از جهت تربيتي حائز اهميت است که در شب عروسي، داماد در فکر نماز خواندن باشد و از خدا بخواهد فرزندان صالح به او عطا نمايد. روايتي از امام باقر(ع) که چنين فرمود:
«چون عروس را نزد تو بياورند بگو که پيش از آن وضو بسازد و تو نيز وضو بساز و دو رکعت نماز بخوان. پس از حمد الهي صلوات بر محمد و آل محمد بفرست بعد از آن دعا کن و امر کن زن هايي که همراه عروس آمده اند آمين بگويند و اين دعا را بخوانيد:
بار خدايا روزي فرما به من انس گرفتن به او را و دوستي اش و رضايت خاطرش را و مرا به او راضي گردان».
براي شب عروسي دعاي زير نيز با همان توضيحات قبلي از امام باقر(ع) نقل گرديده است: (اَللهُمَّ بِاِمانَتِکَ اَخَذْتُها وَ بِکَلِماتِکَ اسْتَحْلَلْتُها فَاِنْ قَضَيْت لي مِنْها وَلَداً فَاجْعَلْها مُبارَکاً، تَقَّياً، مِنْ شِيعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لا تَجْعَلْ لِلشَّيْطانِ فيهِ شَرِيکاً وَ لانَصيباً؛ بار خدايا اين امانتي است که دريافت کردم و به واسطه تو بر من حلال گرديد. اگر فرزندي از او قرار داده اي، آن فرزند را مبارک و پرهيزکار از شيعيان آل محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) قرار بده و قرار مده براي شيطان در او بخشي و شراکتي.[1] .
[1] حرّ عاملي، حسن؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 76 الي 82؛ قمي، شيخ عباس؛ مفاتيح الجنان، ص 1142.
اراده فرزندداري
والدين وقتي قصد و اراده فرزنددار شدن را پيدا کردند، بايد آداب خاصي را به جا آورند که در اسلام به آن سفارش شده است. اين نکات که اهميت تربيتي فراواني دارد، نقش به سزايي در سرنوشت فرد دارد. ما در اين جا به صورت خلاصه به برخي از اين موارد اشاره مي نماييم.
زمان، ساعت و شب مخصوص
در مورد زمان مناسب آميزش، سفارش شده که ماه در عقرب نباشد، ماه در محاق نباشد، شب اول و آخر ماه و شب چهارشنبه نباشد؛ در هنگام طلوع و غروب نباشد و هنگام خسوف و کسوف هم نباشد.
نيز توصيه شده که اگر شب سه شنبه و يا روز جمعه باشد، خوب است و فرزند از فلان روحيه خوب و فلان صفات شايسته برخوردار مي گردد.
مکان
1- هم بستر شدن نبايد در مکان شلوغ و در مقابل شعاع خورشيد باشد؛ چنان که نبايد در حضور کودکان و حتي طفل خردسال نيز باشد.
2. مادر در حال استحاضه و... نباشد و هيچ کدام از پدر و مادر، در حال مستي از مسکرات و... و در پريشاني و اضطراب نباشند.
3. لوازم بهداشتي و نکات بهداشتي مثل استفاده نکردن والدين از دستمال مشترک نيز سفارش مؤکد شده و استفاده از غذاي پاک و طاهر و حلال قبل از آن نيز توصيه شده است.
4. توصيه شده که آميزش با طهارت و وضو باشد و بسم الله بگويند و از شر شيطان به خدا پناه ببرند.[1] .
از مولا اميرالمومنين(ع) نقل است که مي فرمايد: «اللهُمَّ جَنِّبْني الشَّيْطانَ وَ جَنِّبْ الشَّيْطانَ ما رَزَقْني؛[2] بار خدايا! شيطان را از من دور گردان و دور گردان شيطان را از فرزندي که به من عطا مي کني تا اگر فرزندي به وجود آيد، شيطان هرگز به او ضرر نرساند.»
از امام باقر(ع) نيز دعاي خاص ذکر شده که مي فرمايد: «اَللُّهُمَّ ارْزُقْني وَلَداً وَ اجْعَلْهُ تَقَّياً لَيْسَ في خَلْقِهِ زِيادَةً و لا نُقصاناً وَ اجْعَلْهُ عاقِبَتَه اِلي خَيْرٍ؛[3] .
«بار خدايا! روزي فرما بر من فرزندي و او را پرهيزگار قرار ده که در خلقت او هيچ زيادي و نقصاني نباشد و عاقبتش را خير قرار ده».
بسياري از آدابي که بيان شد، سفارش هاي پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) در شب ازدواج حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) است که در منابع معتبر ازجمله حليةالمتقين نقل گرديده است. رعايت کليه اين آداب و توجه خاص به مسايل مذکور، تأثير و نقش سرنوشت ساز و به سزايي در فضائل و خصوصيات فرزندان دارد. اسلام نيز بر اين مبنا و براي اين که فرزندان سالم و مستعدي داشته باشيم که ايمان و تقوا در ذات آن ها و سرشت آنان نهادينه گشته باشد، ما را به ين امور و آيين و آداب سفارش نموده است.
[1] مجلسي، محمدباقر؛ حليةالمتقين، خلاصه اي از شماره 4، از صفحات 126 الي 131.
[2] مجلسي، محمدباقر؛ حليةالمتقين، خلاصه اي از شماره 4، ص 135.
[3] مجلسي، محمدباقر؛ حليةالمتقين، ص 135.
رعايت يا عدم رعايت برخي مسائل و تأثير آن در خصوصيات فرزند
هم چنين در اسلام آمده است که رعايت نکردن برخي آداب يا رعايت آن ها چه اندازه در خصوصيات فرزند اثر دارد.
رعايت نکردن برخي مسايل
عدم رعايت برخي از موارد قبل از تولد فرزند باعث مي شود فرزند، مجنون، ناقص الخلقه، کم هوش (عقب افتاده ذهني)، کوردل، بخيل و مانند آن شود.[1] گرچه اين موارد در ميان غيرمسلمين بيش تر مشاهده مي شود.
[1] مجلسي، محمدباقر؛ حليةالمتقين، ص 129.
رعايت برخي از آداب
رعايت برخي سنن و آداب سبب مي شود که فرزند، داراي صفات پسنديده و خوب شود. مواردي مثل: «خوش بو کردن دهان، دل رحم بودن، جوان مرد بودن، دوري از غيبت و بهتان».[1] .
[1] مجلسي، محمدباقر؛ حليةالمتقين، ص 130.
رعايت تقوا و پاکي
دوري از هر نوع گناه و معصيت، تناول غذاي حلال و کمک به مستمندان، داشتن مراسم سالم و به دور از گناه در شب عروسي و نظير آن مورد تأکيد جدي رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) و ائمه اطهار(ع) و از سنت ها و روش هاي آنان محسوب مي شود.
رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) تمام اين موارد را در شب عروسي فاطمه زهرا(س) رعايت نموده که بيان آن در اين موضوع نمي گنجد.
مراقبت در دوره بارداري
دوران حمل و بارداري، دوران حيات جنيني و حساس ترين و مهم ترين دوران براي تربيت فرزند به حساب مي آيد.
از ديدگاه دين مبين اسلام، اين دوره از اهميت ويژه اي برخوردار است و روايات، آداب و سنن زيادي براي آن نقل شده است.
همه رفتارهاي والدين در اين دوره، خصوصاً مادر در سلامت جنين مؤثر است و نقش اساسي دارد؛ حتي غذاهايي که مادر مي خورد، به نوعي در فرزند تأثير دارد. به اين موضوع بالأخص در کتب تربيتي و روان شناسي پرداخته شده و ما نيز براي توجه بيش تر به اهميت اين دوره، يک روايت از رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) نقل مي نماييم. پيامبر مي فرمايد: «السَّعيدُ سَعيدٌ في بَطْنِ اُمَّهِ وَالشَّقيُ شَقيٌّ في بَطْنِ اُمِّهِ؛[1] «سعادتمند، سعادتمند است از شکم مادر و بدبخت، بدبخت است از شکم مادر.»
در «روضةالمتقين» آداب و سفارش هاي لازم براي دوره بارداري نقل شده است. بر اساس اخبار و روايات معصومين (عليهم السلام)، در اين دوره، مادر بايد موارد ذيل را مورد توجه قرار دهد: «زندگي در محيطي آرام باشد، سلامت جسمي او تضمين شود، کار زياد نکند، از حرام بپرهيزد، از هوس بازي روگردان باشد، غذايش پاک و سالم باشد، به هر مجلسي رفت وآمد نکند، از هر غذايي نخورد، حتي در فکر کردن نيز روحيات و روان خود را از خطرها و آلودگي ها دور نگه دارد و... دقت در اين مسايل در تربيت فرزند سرنوشت ساز است[2] .
[1] مجلسي، محمدباقر؛ حليةالمتقين، ص 130.
[2] قائمي، علي؛ نظام حيات خانواده اسلام، ص 137، به نقل از روضةالمتقين.
آداب تولد و پس از آن
هنگامي که فرزند به دنيا مي آيد آدابي وجود دارد که بايد رعايت شود؛ چون جزء مواردي است که در تربيت فرد اثر مهمي دارد. برخي از اين آداب چنين است:
گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ او
نقل است که «وقتي خبر ولادت امام حسين(ع) به پيامبر گرامي (صلي الله عليه وآله وسلم) رسيد، به خانه حضرت علي(ع) و فاطمه(س)رفت. آن ها کودک را در يک پارچه سفيد رنگي پيچيده بودند و توسط اسماء به جدّش رسول الله دادند. پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت».[1] .
[1] طوسي، امالي، ص 37.
نام گذاري
نام نيکو بر فرزند نهادن از وظايف مهم والدين است؛ چرا که در زندگي و شخصيت او اثر جدي دارد.
از امام باقر(ع) نقل است که «راست ترين نام ها، نامي است که دلالت بر بندگي خدا کند، مثل عبدالله و بهترين نام ها نام پيغمبران است»[1] .
[1] مجلسي، محمدباقر؛ حليةالمتقين، ص 141.
عقيقه کردن و سرتراشيدن وصدقه دادن به ميزان موهاي فرزند به طلا و نقره
نقل است که در روز هفتم ولادت امام حسين(ع)، فاطمه (س) گوسفندي را براي فرزندش به عنوان عقيقه کشت و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موي سر او نقره صدقه داد.[1] .
[1] کليني، اصول کافي، ج 6، ص 33.
آداب شيردادن و تربيت کردن فرزند
الف. شير دادن همواره بايد با طهارت و رعايت نکات بهداشتي باشد و سلامتي غذا و طهارت آن و نوع غذا مورد دقت و توجه باشد.
ب. ارتباط درست برقرار کردن با کودک از طرف والدين و رعايت نکات اخلاقي، رفتارهاي مناسب و نيز به کار بردن کلمات زيبا نيز اثري مهم در تربيت و تکوين شخصيت کودک دارد.
ج. دقت کردن در رشد، سلامتي جسمي و رواني کودک و مراقبت هاي ويژه در بهداشت کودک نيز مسئله مهم ديگر است.[1] .
در دوره کودکي، يادگيري و آموزش طفل از طريق نگاه کردن و گوش دادن، نکته مهمي است. زيرا آن چه را مي بيند و مي شنود، در ذهن و انديشه خود ثبت مي کند. لذا در اين دوره، پدر و مادر و ديگر اعضاي خانواده بايد دقت زيادي در رفتارها و گفتارهاي خود داشته باشند و با کودک درست و صحيح ارتباط برقرار نمايند.
همه مواردي که مطرح شد، در تربيت درست و ديني کودک نقش مهم و حياتي دارد و سعادت و شقاوت انسان به آن ها بسته است. مهم ترين نتيجه چنين تربيتي، شکل گيري فطرت پاک و سالم فرزندان است که مسايل تربيتي در آن دخيل است.
[1] مجلسي، محمدباقر؛ حليةالمتقين، ص 146.
دوران کودکي، نوجواني و جواني
مهم ترين نکات تربيتي و مسئوليت والدين و روش هاي تربيتي درست مربوط به اين دوره است. گرچه آداب و مواردي که تا اين جا بيان شد، نقش به سزايي در ايجاد زمينه هاي فطري براي تربيت دارد اما احاديث و
روايات، برنامه هاي تربيتي را بر اساس سنين مختلف طبقه بندي و ولويت گذاري نموده، براي هر دوره سني، برنامه و توصيه هاي خاص ارائه نموده است که بايد در تکميل موارد فوق به آن ها نيز توجه کرد.
در اين زمينه، پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله وسلم) بهترين برنامه را ارايه نموده اند: «اَلْوَلَدُ سَيِّدٌ سَبْعَ سِنينَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنينَ وَ وَزيرٌ سَبْعَ سِنينَ»؛[1] «فرزند 7 سال آقا و سرور است و 7 سال فرمانبرو و مطيع و 7 سال وزير و مشاور.»
در روايتي از حضرت مولا اميرالمؤمنين علي(ع) منقول است که فرمودند: «يرفي «يُرَبَّي» الصَّبيُّ سَبْعاً و يُؤَدَّبُ سَبْعاً و يُسْتَخْدَمُ سَبْعاً؛[2] فرزند 7 سال بازي مي کند و 7 سال تربيت مي شود و 7 سال به خدمت گرفته مي شود».
باز در روايت ديگر از آن حضرت منقول است که: «طفل، هفت سال نگاه داري و تربيت لازم دارد، هفت سال به آموختن آداب و هفت سال ديگر دوران خدمت اوست.»[3] .
از اين روايات، روش اهل بيت(ع) در تربيت کودک مشخص مي شود.
در تربيت ديني فرزندان بايد از ظرافت هاي خاص و آموزش هاي آسان و تدريجي استفاده کرد و او را مشتاق برنامه هاي ديني نمود.
در واقع اولين مرحله تربيت ديني که موجب ايجاد شوق و علاقه نسبت به برنامه هاي ديني و ازجمله نماز است، در اين دوره بايد سپري و محقق شود.
در بحث سيره ائمه و پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) موارد زيادي مطرح شده است؛ در مورد اين که پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) چگونه با بچه هاي خردسال و کودکان برخورد مي نمود. مثلاً ايشان در حال نماز بود و امام حسن و امام حسين (عليهماالسلام) هنگام سجده از شانه هاي حضرت رسول بالا مي رفتند[4] ولي پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) صبر مي کرد تا آنان خودشان پائين آيند يا به آرامي آن ها را مي گرفت و بر زمين مي گذاشت. اما وقتي پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) دوباره به سجده مي رفت، همين کار تکرار مي شد؛ با اين حال هيچ گاه پيامبر با آنان رفتار خشونت آميزي نداشت.
اين گونه برخوردها و رفتارها مي تواند در دوره کودکي به ايجاد علاقه و اشتياق نسبت به نماز در ذهن و دل کودک بينجامد. همانگونه که خشونت و عصبانيت همه مي تواند به ايجاد نفرت و بيزاري از رفتارهاي ديني در کودک منجر شود.
برخي بر اين تصورند که منظور از «سروري» که در کلام رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) آمده اين است که کودک را بايد کاملاً رها کرد تا هرچه خواست از خوب و بد انجام دهد.
اما سروري و آقايي به اين معني نيست بلکه مراد برخورد مطلوب و بزرگوارانه و بزرگ منشانه با آن هاست. بايد به آن ها احترام گذاشت و آن ها را مورد اکرام قرار داد و سعي کرد در قالب بازي و شادي، آموزش هاي لازم به آن ها داده شود. هم چنين بايد با آن ها به درستي سخن گفت و خوب و صحيح آن ها را راه نمايي کرد.
[1] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 15، ص 195.
[2] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 15، ص 195.
[3] مجلسي، محمدباقر؛ حليةالمتقين، ص 158.
[4] در مراحل قبل اشاره لازم انجام گرفته.
هفت سال دوم دوره فرمان بري و اطاعت
بر اساس دستورالعمل پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و حضرت علي(ع)، هفت سال دوم، دوره فرمانبري و اطاعت و بهترين فرصت براي تأديب و ايجاد رفتارهاي نيکو در فرزند و عادت دادن او به انجام برنامه هاي ديني مخصوصاً نماز مي باشد.
اميرالمؤمنين علي(ع) راجع به اين دوره فرموده اند: «اين دوره بخشي از اول نوجواني است».[1] پدر و مادر و عوامل ديگر مسئوليت دارند. تا در اين دوره تعليم و تربيت او را به ثمر برسانند. مانند معلم و مدرسه که موظفند در مسئوليتي که به عهده آنان نهاده شده است همراه والدين بکوشند و در آموزش ديني فرزندان و آموزش احکام دين و برنامه هاي ديني به آن ها، تلاش نمايند.
در تربيت، اين مرحله مرحله دشواري است، اما با تلاش و سعي و جديت والدين و مربيان به ثمر رسيدن آن، ميسر و امکان پذير است.
در اين دوره البته بايد روشي بکار برده شود که در کودک احساس اجبار و اکراهي در ارتباط با اين امور به وجود نيايد بلکه با به کارگيري روش هاي صحيح، طوري عمل شود که فرزندان با ميل و رغبت و اشتياق به امور ديني بپردازند.
امام صادق(ع) در اين مورد به پيروان و شيعيان خود سفارش نموده است:
«اِنّا نَأْمُرُ صِبْيانَنا بِالصَّلوةِ اِذا کانُوا بَني خَمْس سِنينَ، فَمُرُو صِبْيانَکُمْ بِالصَّلوةِ اِذا کانوا بَني سَبْع سِنينَ»؛[2] «ما فرزندانمان را وقتي پنج ساله هستند فرمان به نماز مي دهيم، شما فرزندانتان را وقتي هفت ساله شدند فرمان به نماز دهيد».
يکي از ياران امام صادق(ع) به نام معاوية بن وهب از امام صادق(ع) درباره اين که در چه زماني فرزندان خود را وادار به نماز نمائيم پرسيد. امام در جواب چنين فرمود: «بين 6 تا 7 سالگي.»[3] .
اگر در اين سنين بتوان کودکان را به نماز عادت داد و ساير فرايض ديني را به آنان آموخت، به مرور نماز جزيي از شخصيت رفتاري آن ها در دوره نوجواني و جواني مي شود.
در واقع نوجوان و جواني که از دوره کودکي به خواندن نماز عادت کرده و زير نظر والدين خوب و مربيان و معلمان خوب با برنامه هاي ديني آشنا شده و آموزش هاي لازم را ديده و به انجام وظايف ديني و نماز عادت پيدا کرده است، به مرور زمان در دوره نوجواني و جواني، در وجود او يک شاکله و شخصيت ديني به صورت ملکه ذهني پيدا مي شود و به فردي دين دار و متدين تبديل مي شود. او ديگر حاضر نمي شود عملي را که بر خلاف دين باشد و در واقع شخصيت اورا زير سؤال ببرد انجام دهد.
چنين فردي همواره تلاش و کوشش لازم را در دين داري و مواظبت و مراقبت از رفتارهاي خود دارد و در جمع دين داران و مراسم هاي مذهبي شرکت مي نمايد. اين همان چيزي است که از يک جوان مسلمان انتظار مي رود.
[1] در مراحل قبل توضيح داده شد.
[2] کافي، ج 2، ص 12.
[3] کافي، ج 2، ص 12.
هفت سال سوم، دوره وزارت
هفت سال سوم که در واقع نوجوان وارد مرحله بلوغ و جواني مي گردد از ويژگي هاي خاص خود برخوردار است؛ ازجمله احساس استقلال و خودپنداري، احساس بزرگي، جدا شدن ظاهري از والدين و نوخواهي و کشف هويت و در نتيجه اين ويژگي ها و حالت ها گاه نافرماني و درگيري با فرهنگ اجتماعي و خانوادگي.
بنابراين والدين، مربيان و معلمان مسئوليت خطير و حساسي را در اين دوره بر عهده دارند[1] بايد تلاش و سعي شود بر اساس دستورالعمل پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) با دادن مسئوليت و اعتماد به توانايي و پذيرش آنان به عنوان افرادي بالغ و کامل و نظرخواهي و بها دادن و پذيرفتن نظرات خوب آنان و شخصيت دادن و احترام گذاشتن و مهر و محبت و دوستي و رفاقت با آنان، آنان در مسير صحيح خدمت به والدين، خانواده و جامعه قرار گيرند و از ايجاد انحراف و درگيري با فرهنگ ديني و نماز و برنامه هاي ديني توسط آنان خود داري شود.
در همين رابطه در سيره و روش پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و ائمه(ع) نکات قابل توجهي يافت مي شود که مي تواند سرمشق مهمي براي نوجوانان و جوانان باشد. يکي از اين موارد چنين است:
«اولين نماينده و سفير پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) در ميان مردم مدينه، «مصعب» يکي از فرزندان اشراف آن زمان بود که در ناز و نعمت، بزرگ شده بود. اما او جوان نورسي بود که پس از ايمان آوردن به پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) به مدينه هجرت نمود و به خواندن قرآن و برنامه هاي تبليغي دين اسلام پرداخت و افراد زيادي را مسلمان نمود و در ميان آنان به اقامه نماز و آموزش قرآن پرداخت و زمنيه هجرت پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) به مدينه را فراهم نمود».[2] .
نوجوانان و جوانان بسياري در طول تاريخ اسلام، حماسه آفرين بودند و نقش هاي بسيار با اهميت و شگفتي داشتند.
ازجمله نمونه هاي اين افراد در انقلاب اسلامي نيز مي توان افرادي مانند شهيد محمد جهان آرا، شهيد فهميده و... را نام برد.
بنابراين اگر والدين برنامه هاي تربيتي را قبل از ازدواج تا دوران نوجواني وجواني، آنطور که به صورت خلاصه بيان شد، مورد توجه جدي وعمل قرار دهند، مي توان انتظار داشت که فرزندان شايسته،لايق، متدين وخدمت گذاربه دين وجامعه وخانواده تربيت شوند.
[1] در فصل اول در دوره نوجواني توضيح لازم داده شد نياز به تکرار نمي باشد.
[2] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 6، ص 405.
نقش الگویی والدین
الگودهي
يکي از روش هاي تربيتي در مهياسازي کودکان و نوجوانان براي انجام تکاليف ديني الگودهي است. «الگو در لغت به معني نمونه، سرمشق و مقتداست»[1] و ارايه نمونه و مدل تربيتي از شيوه هايي است که در تربيت مورد توجه جدي است.
الگوگيري کودک از همان دوران کودکي شروع مي شود و اگر والدين توجه و يا اطلاعات کافي در زمينه هاي تربيتي نداشته باشند، بعدها با مشکل روبرو مي شوند. مخصوصاً اگر اين الگودهي فرزندان فارغ از زمينه مذهبي باشد، مشکل چند برابر مي شود. يکي از روان شناسان بر آن است که «يک جوان بدون زمينه مذهبي و ديني، شبيه به کشتي بدون سکان است».[2] .
پس نقش الگويي، خيلي مهم است و مي تواند در سرنوشت انسان بسيار مؤثر باشد. کودک در دوره کودکي اراده خاصي از خود ندارد. او يا از رفتار ديگران تقليد مي کند و يا از الگويي که به اسوه ها و بزرگان دين مربوط است، پيروي مي کند.
در مسير الگودهي، والدين و مربيان از جايگاه خاصي برخور دارند و از ارکان اساسي الگودهي به حساب مي آيند. رفتار عملي والدين در الگودهي به فرزندان قطعاً جايگاه ويژه و اول را دارد و بعد از آن مربيان (معلمان) و بعد دوستان و سپس جامعه در اين مسير نقش دارند. امروزه رسانه هاي خبري هم تأثير گسترده اي در الگودهي به نوجوانان و جوانان دارند.
[1] دهخدا، علي اکبر؛ لغت نامه دهخدا.
[2] دوربين، اودلوم؛ سيري در بلوغ، ص 149، ترجمه ي کاظم سامي.
نقش الگويي والدين
يکي از عوامل که مي تواند در ارايه الگوي تربيتي جوانان و نوجوانان مؤثر باشد، محيط خانواده است؛ اگرچه خود اين محيط براي آنان خيلي جذاب نباشد.
اين عدم جذابيت يا به خاطر تکراري بودن است و يا به خاطر روحيات خاص خانواده که با جامعه متفاوت است. بنابراين براي اين که رفتار خانواده جنبه الگويي داشته باشد بايد تمهيداتي انديشيده شود.
بهترين شيوه و تمهيد در آموزش، شيوه رفتاري است. والدين و مربيان بايد با رفتار و گفتار خود الگوي فرزندان باشند. براي نوجوان، حيات، رودخانه اي است که او شايد بترسد در آن پاي بگذارد و غرور و خود خواهي به او اجازه پرسش از بهترين مسير براي رسيدن به مقصد را ندهد.
اما رفتار والدين به صورت نا خواسته راه را به او نشان مي دهد و او را به مسير درست هدايت مي کند.
حق نيز اين است که والدين و مربيان کمک و هدايت خويش را به نوجوانان عرضه نمايند.[1] .
از سوي ديگر با توجه به اين که فرزند، والدين خود را بهترين و موفقترين انسان ها مي داند و براي آن ها نقش کامل قايل است بايد به او از طريق غير مستقيم رفتار و سيره صحيح تربيتي را آموخت. او زمين مناسبي است تا در اين دوره کشت تربيتي لازم در آن صورت گيرد و در آينده از آن برداشت شود.
[1] قائمي، علي؛ دنياي نوجواني دختران، ص 428.
ارايه الگوهاي مناسب
از همان بدو تولد، کودک استعداد و آمادگي بالقوه و فطري خاصي براي آموختن دارد و پدر و مادر اولين سرمشق او هستند. کودکان با مشاهده رفتار والدين خود آن را الگوي رفتاري خود قرار مي دهند و از آن پيروي مي کنند و بدون ترديد در اين مدل اگر والدين داراي رفتار خوبي باشند، شخصيت کودک نيز تحت تأثير رفتار خوب آن ها قرار مي گيرد.
اسلام بر اين که در ارايه الگوي مناسب بايد دقت کرد تأکيد فراواني نموده است.
امام کاظم(ع) فرموده اند: «يُحْفَظُ الاَطْفالُ بِصَلاحِ ابائِهِمْ»؛[1] «رفتار کودکان (فرزندان) در اثر خوبي هاي رفتار والدين آن ها، حفظ و نگهداري مي شود.»
پيش از آن که پدر و مادر به امر و نهي کودک بپردازند، عملشان مقابل کودک و فرزندان و در منظر تيزبين او جلوه مي کند و اين زمان زماني است که والدين فکر مي کنند فرزندشان چيزي را متوجه نمي شود، اما کودک در حال الگو برداري است. اسلام در اين مورد تأکيد زيادي داشته، پدر و مادر را به مواظبت بيش تر در اوقات خلوت با يک ديگر توجه داده است.[2] .
در بعد تربيت ديني نيز اگر مادر و پدر مذهبي بودند و مقيد به تکاليف ديني، مسلماً در تربيت ديني و پرورش احساس مذهبي تأثير گذار خواهند بود. در غير اين صورت نبايد توقع خاصي داشت.
[1] مجلسي، محمدباقر؛ بحارالانوار، ج 5، ص 187.
[2] کريما، زهرا؛ پايان نامه، روش هاي جذب کودکان به نماز.
نقش آموزشي والدين
بي شک فردي که سرپرستي يک خانواده را به عهده مي گيرد در قبال هر نوع آموزش آنان نيز مسئول است. وظايف سرپرست در قبال خانواده و فرزندان، توجه به مسايل معنوي، تربيت ديني و اخلاقي آنان است نه اين که تنها به فکر فراهم آوردن اسباب مادي زندگي باشد.
از آن جاکه ائمه معصوم(ع) فرصت آموزش نماز را به همه مسلمانان نداشتند از ابزارهاي ديگري نيز براي آموزش نماز و ساير عبادات استفاده مي کردند. يکي از اين ابزارها آموزش نماز به خانواده ها بود. مالک بن حويرث مي گويد:
«ما که چند جوان همسال بوديم نزد پيامبر رفتيم و بيست شب نزد پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) مانديم. پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) مهربان و نرم خو بود و هنگامي که دانست ما ميل به خانواده مان داريم از خانواده مان پرسيد و ما جواب داديم. آن گاه فرمود: به سوي خانواده خود برگرديد و در خانواده هايتان نماز را بر پا داريد و به آنان بياموزيد و آنان را به نماز امر کنيد».[1] .
پايداري و سفارش اهل بيت(ع) به انجام نماز سبب مي شود که خانواده بيش تر به نماز توجه کند و فرزندان نيز به آن گرايش پيدا کنند هم چنين بايد در دعوت فرزندان و اعضاء خانواده به خصوص کودکان و نوجوانان و جوانان به نماز، شکيبا و صبور بود[2] و با محبت و مهرباني با آنان مواجه شد و تلاش کرد به شبهات و ايرادات آن ها به درستي پاسخ داده شود و در برنامه فريضه نماز آموزش صحيح و رفع اشکالات باشد.
تعجيل و اصرارها در دعوت به نماز ممکن است منجر به سرکشي و نافرماني و در نهايت بي علاقگي و دل زدگي به انجام اين عبادت گردد که بايد به آن توجه نمود.
[1] داوودي، محمد؛ تربيت ديني فرزندان، ص 132.
[2] در مطالب قبلي اشاره شد.
آموزش نماز در سيره معصومين
در سيره معصومين(ع) آموزش نماز و ساير عبادات به نوجوانان و جوانان داراي نکاتي مي باشد. ما در اين قسمت به چند نکته تربيتي اشاره مي نماييم:
1. سن شروع آموزش نماز به کودکان در سيره معصومين(ع) مورد توجه جدي بوده است. بر اساس سيره معصومين(ع) سن شروع آموزش نماز به کودکان، هفت سالگي است و در اين زمينه روايت متعدد آماده است:
امام صادق(ع) به يکي از ياران خود فرمود: «ما بچه هايمان را از پنج سالگي به نماز امر مي کنيم؛ شما فرزندانتان را از هفت سالگي امر به نماز کنيد.»[1] .
در سن هفت سالگي کودک آمادگي هر نوع آموزش را دارد و اصلاً دل نوجوانان مانند زمين خالي است و در اين دوران، استعداد يادگيري او بسيار قوي است.
امام علي(ع) نيز در وصيت به فرزند بزرگوارش مي فرمايد: «دل نوجوان مانند زمين خالي و مستعد است که هر بذري در آن افشانده شود مي پذيرد. از اين رو در آغاز جواني و قبل از آن که قلبت سخت شود به تربيت تو اقدام کردم»[2] .
اين نکته را نبايد فراموش کرد که آمادگي نوجوانان و جوانان براي پذيرش هر گونه آموزش آمادگي موقتي است و از دست خواهد رفت. ضرورت استفاده از اين آمادگي و استعداد تربيتي امري مهم است.
[1] حرّ عاملي؛ وسائل الشيعه، ج 4، ص 19.
[2] دشتي، محمد؛ ترجمه نهج البلاغه، نامه 31.
نقش نظارتي والدين
يکي از نکات بسيار مهم مسئوليت تربيتي والدين، موضوع نقش آنان در نظارت و مراقبت بر رفتار فرزندان است.
در تربيت فرزندان، مسئوليت بسيار سنگيني به عهده ي والدين است و بالأخص در مورد پدر، اين نقش بيش تر مورد تاکيد است. در روايات و احاديث نيز اين نکته بيان شده است رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) در تبيين اين موضوع مي فرمايد: «الرَجُلُ راعٍ في اَهلِهِ وَ هُوَ مَسئولٌ عَن رَعِيَتِهِ»؛[1] «مرد، سرپرست خانواده خود است و نسبت به زيردستان مسئول خواهد بود.»
والدين در قبال اعمال فرزندان خود مسئوليت دارند. پس بايد نسبت به اعمال آنان نظارت و مراقبت نيز داشته باشند. از جهت تربيتي، اخلاقي، عبادي و حتي معاشرت با دوستان، اين مسئوليت مهم است. تربيت فرزندان مانند پرورش نهالي است که بايد از آن مراقبت کرد تا ثمر دهد و اين مراقبت، آب دادن نيست بلکه گاهي هرس کردن و زدن شاخ و برگ هاي اضافي نيز هست.
تربيت مانند هر علم ديگري نياز به مديريت و برنامه ريزي صحيح دارد و در مديريت، نظارت و کنترل نيز لازم است.[2] .
اما وجه نظارتي والدين چند لايه و شاخه دارد:
[1] صحيح بخاري، ج 1، ص 215.
[2] در مباحث گذشته توضيح لازم داده شده است.
کنترل محيط
در دوران کودکي، امکان کنترل و منع براي والدين بيش تر است اما در دوران نوجواني و جواني اين امکان ميسر نيست؛ چون فرزند بزرگ شده است. لذا والدين وظيفه دارند بر محيط هايي که فرزندان آنان با آن ها ارتباط دارند نظارت داشته باشند و اگر فرزندان نياز به اطلاعاتي دارند، آن را به آنان بدهند و اگر دچار غفلت هستند، آن ها را آگاه کنند تا دچار لغزش هاي اجتماعي نشوند.
رفت وآمدها
فرزندان در آمد و شدها نيازمند مراقبت و کنترل هستند. نياز به اين که بدانيم کجا مي روند؟ از کجا مي آيند؟ و اگر احياناً غيبتي از مدرسه انجام گرفت دليل آن؟ يا اين که چرا از مدرسه دير به خانه مي آيند را بدانيم. نظارت بر اين رفت وآمدها باعث مي شود کودک به بي حسابي در آمد و شدها عادت و به هرجايي رفت وآمد نکند.
معاشرت
دوستان و معاشران کودک بايد مورد شناسايي قرار گيرند. معاشرت گاه مي تواند براي او عزت آفرين باشد و گاه با نکبت و ذلت همراه گردد. بايد بررسي شود که با چه کساني دوست و معاشر است. همدم و محرم او چه کساني و از چه خانواده هايي هستند. در مدرسه با چه کساني همبازي و مأنوس است. حتي اگر نياز باشد، بايد با خانواده هاي آنان رابطه معاشرت و رفاقت برقرار شود.
دليل اين نظارت ها هم آن است که ممکن است شما در خانواده خود مراقبت هاي ويژه اي در تربيت اخلاق فرزندان به کار ببريد ولي ديگران اين مراقبت ها را اعمال نکنند و در نتيجه آموزش هاي آنان به فرزند شما سرايت کند.
حتي گاهي به خاطر دوست بد، لازم است والدين خانه و مدرسه فرزند خود را تغيير دهند و دوستان مناسب و صالح را در سر راه فرزندان خويش قرار دهند.
تکاليف ديني
انجام تکاليف ديني را بايد از همان دوران کودکي آغاز نمود؛ اگرچه در اين دوره، انجام تکليف، بيش تر به عنوان تفريح براي بچه هاست و نه امر واجب. اما بايد والدين بر اعمال و تکاليف ديني فرزندان نظارت داشته باشند، چه بسا گاهي به آن امر نيز بنمايند. در مورد تعليم نماز، در شرح غررالحکم چنين آمده است:
«عَلِّمُوا صِبْيانَکُم الصَّلاةَ وَ خُذُوهُمْ بِها اِذا بَلَغُوالحُلمَ؛[1] به کودکان نماز بياموزيد و آن ها را به هنگام بلوغ بر ترک نماز مواخذه کنيد.»
پس مراقبت و نظارت والدين بر اعمال فرزندان به نفع آنان است. از لحاظ تربيتي نيز در دوران کودکي، بيش تر نياز به مراقبت است و در اين دوره سني مراقبت تأثير بيش تري دارد. اهل بيت(ع) نيز در سيره تربيتي خود به نظارت بر رفت وآمد و رفتار فرزندان توجه داشتند. قرآن نيز به مؤمنان مي فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِيکُمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ»؛[2] «اي کساني که ايمان آورده ايد! خود و خانواده خويش را از آتشي که هيزم آن انسان ها و سنگ هاست نگه داريد.»
در سيره معصومين(ع) نيز به اين مسئله اشاره هاي زيادي شده است. ابوهريره مي گويد: «هنگامي که نخل ها به بار مي نشست و ميوه هاي آن مي رسيد، مردم براي پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) خرما مي آوردند، به اندازه اي که گاهي کومه اي (زياد) از خرما جمع مي شد در اين هنگام امام حسن و امام حسين(ع) با خرما بازي مي کردند و گاه دانه اي از خرما را به دهان مي گذاشتند. پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) وقتي اين صحنه را مشاهده مي کرد، دانه خرما را از دهان آن ها بيرون مي آورد و مي فرمود: آيا نمي دانيد که آل محمد صدقه نمي خورند»[3] .
پس مسئوليت سنگين تربيت بر عهده ي والدين است و آنان مي توانند بهترين فرد براي اين کار باشند.
مسئوليت تربيتي والدين، بعد ديگري نيز دارد. در بعضي موارد ناچارند مستقيماً به تربيت ديني فرزندان خود اقدام کنند. به عنوان مثال الزام فرزندان به نماز و روزه، مواظبت و نظارت بر انجام فرايض ديني، نظارت بر رفت وآمدهاي آنان با دوستان، نظارت بر رفت وآمدهاي آنان در بيرون خانه، رعايت آداب اسلامي در معاشرت ها و رفت وآمدها و مانند آن از اموري هستند که والدين، بهترين افراد - اگر نگوييم تنها افراد مناسب - براي انجام آن هستند.[4] .
[1] مصطفوي، حسن؛ شرح مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه، ج 4، ص 363.
[2] سوره ي تحريم، آيه ي 6، ترجمه ي آيت الله مکارم شيرازي.
[3] صحيح بخاري، ج 2، ص 132.
[4] داوودي، محمد؛ سيره ي تربيتي پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) و اهل بيت(ع).
آسان گيري در عبادت جوانان
يکي از نکات مهم ديگر، آسان گيري و سهولت در برنامه تربيت عبادي جوانان است و اگر اين موضوع نباشد برنامه تربيتي موفق نخواهد بود. سيره ائمه(ع) هم ابتدا بر آسان گيري بود. آنان به فرزندانشان دستور مي دادند نماز مغرب و عشا و نيز ظهر عصر را با هم بخوانند؛ با اين که بزرگسالان اين نمازها را در چهار وقت جداگانه مي خواندند.
فضل بن يسار از علي بن الحسين(ع) روايت نموده که آن حضرت به کودکان دستور مي داد نماز مغرب و عشاء را با هم بخوانند و مي فرمود: «اين بهتر از آن است که بخوابند و نماز عشا آنان قضا شود.[1] »
امام صادق(ع) مي فرمايد: «اجْتَهَدْتُ فِي الْعِبادَةِ وَ اَنَاشابٌّ فَقالَ لي أَبي: يابُنَيَّ دُونَ ما اَراکَ تَصْنَعُ، فَاِنَ الله اِذا أَحَبَّ عَبْداً رَضِيَ مِنْهُ بِالْيَسيرِ[2] ؛ در سنين جواني در عبادت سخت کوش بودم. پدرم به من فرمود: فرزندم کمتر از اين که از تو مي بينم عبادت کن، زيرا وقتي خداوند بنده اي را دوست بدارد به کم هم از او راضي مي شود.»
پس ائمه معصومين(ع) از افراط و تفريط فرزندان خود در عبادت جلوگيري مي کردند و روش معتدل را به آنان ارائه کردند. آن ها با آسان نشان دادن دين و سهل گيري در عبادت موجبات گرايش هرچه بيش تر آنان به عبادت را فراهم مي آوردند.
[1] کليني، اصول کافي، ج 3، ص 409.
[2] کليني، اصول کافي، ج 2، ص 78 و بحارالانوار، ج 47، ص 55.
نکته ها و پيشنهادات
1. دستور به سفارش نوجوانان و جوانان به برپا داشتن نماز از طرف والدين و مربيان.
2. سفارش به نماز همراه با مهر و محبت و با سخنان زيبا و دلسوازنه و احترام و حفظ شخصيت نوجوان و جوان.
3. سفارش و توجه دادن به نماز به صورت مستمر، با صبر و حوصله و در يک جوّ صميمي و گرم دوستانه.
4) اظهار انتظار و توقعات والدين از فرزندان درباره اهل نماز بودن در قالب دعا و آرزو.
5. دعاي والدين براي داشتن فرزندان اهل نماز.
6. عمل نمودن والدين به نماز و مراقبت و مواظبت در امر نماز و خواندن نماز با روح و معنويت، بيش تر از نصيحت کردن و سفارش.
7. آگاهي دادن و آشنا نمودن فرزندان به فوايد، ثمرات و نتايج خوب و ارزشمند نماز.
8. بيان و تفسير داستان هاي قرآن درباره پيامبران و امت هاي قبل با موضوع نماز و تأثير آن بر شقاوت يا سعادت آنان.
9. فراهم نمودن زمينه هاي مساعد در محيط خانواده براي تمام اعضاي خانواده جهت برپايي نماز.
10. گفتن داستان هاي معتبر و تأثير گذار راجع به نماز براي فرزندان.
11. آگاهي دادن به فرزندان در مورد عواقب ترک نماز و دوري از خدا.
12. تشويق فرزندان به خاطر خواندن نماز.