■ عوامل عدم حضور قلب و درمان آن 3
محيط نامناسب
يکي از علل حواس پرتي در نماز، توجه به امور خارجي و محيط اطراف است. تلويزيون و راديو که روشن است، مجله اي که رو به روي انسان است و يا طبيعتي که از پشت پنجره نمايان است و...
درمان
همان طور که فقها فرموده اند، هر چه محيط اطراف ساده تر و بي آلايش و آرايش باشد، براي نماز و تمرکز بهتر است. يکي از بزرگان مي فرمايد: براي کسي که چشمش يا گوشش با اندک چيزي که مي بيند و مي شنود، از نماز منحرف مي شود، علاج آن است که چشم هاي خود را ببندد يا در مکان تاريک نماز بخواند يا در مقابل خود چيزي نگذارد که نظرش را جلب کند يا نزديک ديواري بايستد که چشم انداز نداشته باشد و از نماز خواندن در خيابان ها و مکان هاي نقاشي شده و فرش هاي زيبا بپرهيزد.[1] بنابراين بستن چشم و انتخاب مکان ساده و تاريک براي اين عمل عبادي، بهترين درمان است. فقها نيز درباره ي کنترل چشم در نماز، چشم دوختن به محل سجده را مستحب دانسته اند و اگر کسي در اين حال نيز قادر به کنترل چشم نباشد،
مي تواند به حالت نيمه باز گذارده و يا آن را ببندد. هر چند بستن چشم مکروه است، اما اگر براي تمرکز در نماز باشد، مانعي ندارد.
[1] نقل با تصرف: شهيد ثاني رحمه الله، حضور قلب در نماز، ص 53 و 54.
تندخواني و شتاب در قرائت
نماز با عجله، نمي تواند ارتباط ما را با محبوب به طور صحيح برقرار کند؛ چون آنچه موجب عجله در نماز است، همان موجب حواس پرتي است. براي اين افراد، زودتر رسيدن به محل کار، رفتن به کلاس درس، انجام کار اداري و... مزاحم نماز است و در واقع نماز مزاحم برنامه ي آنها شده است! و مي خواهند خود را از نماز برهانند و به امورشان رسيدگي کنند.
اين امر البته عموميت ندارد و گاه عجله در نماز، از روي عادت، بدون اين که کار خاصي داشته باشيم، صورت مي پذيرد و طبيعي است که فرصتي براي حضور در نماز به قلب نمي دهيم و تنها به ذهنمان فشار مي آوريم که ادامه ي نماز را اشتباه نخوانيم!
درمان
اندک توجهي در آغاز و بين نماز، براي درمان اين مورد کافي است. چه کاري مهم تر از نماز؟ اگر انسان از حضور خدا و درک او راضي باشد، چرا عجله کند؟ چه چيز محبوب تر از خدا و ذکر او؟ اگر اندکي بينديشيم که هر چه داريم از اوست، آيا باز هم با شتاب از خدا رو بر مي گردانيم؟ حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به مردي که نماز خود را سريع مي خواند و رکوع و سجود را با شتاب به جا مي آورد، فرمود: «نماز اين شخص نزد خدا، مانند کلاغي است که بر زمين نوک مي زند. اگر در اين حال بميرد، بر غير دين محمد صلي الله عليه و آله و سلم مرده است» و سپس فرمود: «دزدترين انسان ها، کسي است که از نماز بدزدد.»[1]
امام صادق عليه السلام فرموده اند: «هر گاه بنده به نماز بايستد و نمازش را کوتاه برگزار کند، خداوند به فرشتگان مي فرمايد: آيا به اين بنده ام نمي نگريد که گمان مي کند نيازهايش را کسي جز من برآورده مي سازد؟ آيا او نمي داند که برآوردن حاجت هايش تنها به دست من است؟»[2] .
آمد و در مسجد رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم دو رکعت نماز گزارد. چه نمازي! آرام و قرار نداشت و پر شتاب بود. جلوي چشم امام سجاد عليه السلام.
اعرابي بعد از نماز دست به دعا برداشت و اعلي درجات بهشت را با يک قصر زرين و چهار حورالعين از خدا خواست! آقا نگاهش کرد و گفت: «مهر حقير آوردي و نکاح بزرگ طمع کردي؟!»[3]
خود نيز مي دانيم آن چند لحظه نماز هم، نماز نيست و در بيرون از نمازيم. هر چه بتوانيم از مستحباتش کم مي کنيم يا بدون توجه، اذکار را نيمه کاره گذارده و مي گذريم. خواندن نماز با آرامش و توجه به کلمات و معاني آنها، کمک مؤثري براي توجه بيشتر به خدا در نماز است.
براي درمان ريشه اي نيز مي توان از همان راهي که براي درمان دنياطلبي ارائه گرديد، بهره برد.
[1] «ان أسرق الناس من سرق صلاته»؛ وسائل الشيعه، ج 4، ص 36.
[2] «اذا قام العبد في الصلاة فخفف صلاته قال الله تبارک و تعالي لملائکته أما ترون الي عبدي کأنه يري أن قضاء حوائجه بيد غيري؟ أما يعلم أن قضاء حوائجه بيدي؟»؛ الکافي، ج 3، ص 269.
[3] لطايف الطوايف، ص 41؛ به نقل از: جميل بي بديل، ص 163.
ارتکاب گناه
از مهم ترين عوامل عدم تمرکز در نماز، گناه است. غفلت باعث گناه مي شود و گناه موجب محروميت از حقيقت نماز مي شود. انساني که گناه مي کند - ولو در چند لحظه - ايمان ندارد. ايمان چنين شخصي عاريه اي است. صبح با ايمان است و شب بي ايمان. از جمله راه هاي مقابله با گناه را نماز دانسته اند:
ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنکر؛[1] نماز از کار زشت و ناپسند باز مي دارد.
چه خواهد شد وقتي نماز به خاطر گناه زياد، ناکارآمد شود؟ از امام صادق عليه السلام روايت شده «عمل بد در صاحب خود، سريع تر از کارد در گوشت عمل مي کند»[2] و در حديث قدسي آمده است: «بنده اي که هواي نفس و شهوتش را بر طاعت من ترجيح دهد، کم ترين عقوبتش اين است که او را از لذت مناجات محروم مي کنم».[3]
حضرت آية الله جوادي آملي (دامت برکاته) مي فرمود: جهان، جهان تأثير و تأثر است. همان طور که ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنکر، ان الفحشاء هم تنهي عن الصلاة. کسي که اهل فحشا و منکر است، توفيق خواندن نماز ندارد. اينها يک تضاد متقابل دارند. ممکن نيست که نماز جلوي فحشا را بگيرد، ولي فحشا اثر منفي در مورد نماز نگذارد... اگر نمازي جلوي معصيت را مي گيرد، معصيت هم توفيق نماز گزاردن را سلب مي کند يا نمي گذارد انسان نماز بخواند يا اگر هم نماز خواند، فقط براي اداي تکليف است. کسي که از نماز لذت نبرد، اهل نماز نيست.»[4]
براي امام روح الله قدس سره عکسي از خودش فرستاد و نوشت: آقا جان يک نصيحتي براي دنيا و آخرت به من کنيد تا برايم کافي باشد.
امام قدس سره براي آخرت و دنيايش اين طور نوشت: «انا لله و انا اليه راجعون. ما مال خداييم؛ آدم مال کسي را صرف ديگري نمي کند».[5]
[1] عنکبوت / 45.
[2] «ان العمل السيي ء أسرع في صاحبه من السکين في اللحم»؛ الکافي، ج 2، ص 272.
[3] «أدني ما أصنع بالعبد اذا آثر شهوته علي طاعتي أن أحرمه لذيذ مناجاتي»؛ الاخلاق (فارسي)، ص 354.
[4] نماز و نمازگزاران، ص 10 و 11؛ به نقل از بوي باران، ص 56.
[5] بندگي، ص 208؛ به نقل از: نرم افزار هدايت در حکايت.
آثار ويژه ي برخي گناهان
عوارض و آثار گناه، از سنن الهي است. قرآن شريف به صراحت آثار گناهان را ذکر نموده و در جايي گرفتاري ها و سختي هاي زندگي را با اعمال بد آدم مرتبط مي داند:
و ما أصبکم من مصيبة فبما کسبت أيديکم و يعفوا عن کثير؛[1] و هر - گونه - مصيبتي به شما برسد، به سبب دستاورد خود شماست، و - خدا - از بسياري در مي گذرد.
در جاي ديگر آمده است:
و من أعرض عن ذکري فان له معيشة ضنکاً؛[2] و هر کس از ياد من دل بگرداند، در حقيقت، زندگي تنگ - و سختي - خواهد داشت.
حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در دعاي کميل برخي از آثار گناه را نام برده است. مانند پرده دري، نزول نقمت و بلا، از دست رفتن نعمت ها و تبديل آنها به نقمت و حبس دعا.[3] ايشان در حديثي نيز فرموده است: «از گناهان بپرهيزيد که هيچ بلا و کم شدن روزي نيست، جز به واسطه ي گناه؛ حتي خراش ها و زخم هاي بدن و سقوط و افتادن و هر مصيبتي».[4]
کوتاهي عمر نيز از ديگر آثار معصيت حق است و اين امر در بيان امام صادق عليه السلام چنين آمده است: «مردم به سبب احسان و نيکي خود عمرشان بيشتر مي شود تا به سبب عمر - و روال - طبيعي؛ و به سبب گناهان بيشتر مي ميرند تا به سبب مرگ هاي طبيعي».[5]
سلب نعمت، از ديگر آثار گناه است و نماز خوب، يکي از نعمت هاي الهي است. اگر ملتي به گناه و معصيت آلوده شد، خداوند نعمت هاي آنان را مي گيرد و نابودشان مي کند؛ مگر آن که با توبه و استغفار در صدد رفع آن و جبران برآيند:
ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بأنفسهم؛[6] در حقيقت، خدا حال قومي را تغيير نمي دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند.
امام صادق عليه السلام فرمود: «خداوند هر نعمتي را که به بنده اي داد از او نگرفت، مگر به سبب گناهي که سزاوار سلب آن نعمت شد.»[7] هم چنين فرموده اند: «همانا بنده گناه مي کند، به سبب آن روزي اش گرفته مي شود.»[8] امام رضا عليه السلام نيز در حديثي مي فرمايد: «هر گاه بندگان مرتکب گناهاني شوند که قبلاً انجام نمي دادند، خداوند بلاهايي بر آنان فرود مي آورد که سابقه نداشته و نمي شناختند.»[9] و قرآن به صراحت فرموده است:
ظهر الفساد في البر و البحر بما کسبت أيدي الناس؛[10] به سبب آن چه دست هاي مردم فراهم آورده، فساد در خشکي و دريا نمودار شده است.
گناهان، داراي اثر ويژه هستند که برخي از آنها ذکر گرديد. در اين جا نيز نمونه اي ديگر از روايت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم را بيان مي کنيم که آثار خاص برخي از گناهان را تصريح نموده اند: «هر گاه پس از من زنا پديدار شود، مرگ ناگهاني فراوان مي گردد و هر گاه از پيمانه و ترازو کم شود، خداوند آنان را به قحطي و کمي - خواربار و وسايل زندگي - گرفتار کند و هر گاه از دادن زکات دريغ کنند، زمين برکت خود را از زراعت و ميوه ها و معادن آنها دريغ کند و هر گاه در احکام به ناحق حکم کنند، به ستم يکديگر دچار شوند و چون پيمان شکني کنند، خداوند دشمنانشان را بر آنان مسلط سازد و چون قطع رحم کنند، خداوند اموال را در دست اشرار قرار دهد و چون امر به معروف و نهي از منکر نکنند و پيروي از نيکان اهل بيت عليهم السلام ننمايند، خداوند اشرار آنان را بر ايشان مسلط گرداند. در اين هنگام، اگر نيکان آنها هم دعا کنند، مستجاب نشود».[11]
به فرموده ي بزرگي: مسلم است که گناهان توفيق را کم مي کند و باعث ظلمت و کدورت مي شود. اختصاص به لقمه ي حرام ندارد. بعضي افراد که از لقمه ي حرام مي نالند، خودشان گناهاني مي کنند که پدر لقمه ي حرام است. نماز مي خوانند، روزه مي گيرند، از لقمه حرام پرهيز مي کنند، بعضي اهل نماز شب هم هستند، اما به راحتي آبروي افراد را مي برند، غيبت مي کنند و تهمت مي زنند و دروغ مي گويند... پس ساير گناهان هم اثرش کمتر از لقمه ي حرام نيست.[12] برخي نيز معتقدند حتي انجام مکروهات هم سلب توفيق مي کند. البته انسان با انجام مکروه، جهنمي نمي شود، اما به اندازه ي خود، موجب تاريکي و ظلمت است. مکروهات وقتي تکرار شود، ظلمتش بيشتر مي شود تا چه رسد به ارتکاب حرام![13] حتي در روايت آمده است: «گاه مؤمن نيت گناه مي کند و از روزي محروم مي شود»[14] ، و اين نشان از محبت خداوند است که دوست ندارد بنده ي مؤمنش به گناه آلوده شود و يا در آخرت عذابي بچشد.
خلاصه آن که بر اثر تکرار گناهان و مکروهات است که حال عبادت از انسان سلب مي شود. ممکن است سحرگاهي از ماه رمضان از خواب بيدار شود، مفاتيح الجنان را باز کند، سواد هم داشته باشد، رو به قبله هم باشد، اما حال نداشته باشد.
بنابراين، طبيعي است دلي که آلوده به گناه است، نتواند با خداوند آن هم در حال نماز، ارتباط برقرار کند. اندک توجهي به معاني و مفاهيم نماز، مانند «اياک نعبد و اياک نستعين؛[15] - بارالها - تنها تو را مي پرستيم و تنها از تو ياري مي جوييم»، مسير انسان را با گنه کاران جدا مي کند. گناه در واقع، رو در روي خدا ايستادن است. از همين جهت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «کوچکي گناه را نبينيد، بلکه ببينيد به چه کسي گستاخي کرده ايد.»[16] گناه است که بر اثر تکرار، آرام آرام انسان را - مانند دشمنان اهل بيت عليهم السلام که به ظاهر نماز مي خواندند و روزه مي گرفتند - در مسير کفر قرار مي دهد:
ثم کان عقبة الذين أسؤا السوأي أن کذبوا بآيت الله و کانوا بها يستهزءون؛[17] آن گاه فرجام کساني که بدي کردند - بسي - بدتر بود، - چرا - که آيات خدا را تکذيب کردند و آنها را به ريشخند مي گرفتند.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «هر که از هواي نفس خود پيروي کند، هلاک گردد»[18] و معناي هلاکت در مانند اين روايات، شايد فقط از دنيا رفتن و «مرگ بد» نباشد، بلکه از دست دادن دين باشد که هر که دين دار است زنده، و هر که بي دين است مرده است؛ هر چند راه برود و بخورد و بياشامد. با اين وصف، آيا مي توان گفت: «تنها تو را مي پرستم و تنها از تو ياري مي جويم»؟
گفتند بد نيست بعد از جمکران، به خدمت آية الله العظمي بهاءالديني رحمه الله برسيم و عرض ارادتي کنيم.
وقتي وارد شدند و گفتند از جمکران مي آييم، آقا نگاهشان کرد و فرمود: «رفته ايد دويست تا دروغ گفته ايد و آمده ايد؟» و منظورش «اياک نعبد و اياک نستعين» بود که در هر رکعت از نماز امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) صد مرتبه تکرار مي شد.
بعد هم فرمود: «حالا برويد اقلاً دويست مرتبه استغفار کنيد از اين گفته تان».[19] .
البته چون نماز را معمولاً به خاطر اداي تکليف مي خوانيم، از گفتن چنين دروغي ناگزيريم! البته سرتاسر نماز ما معمولاً چنين است. از همين رو ذکر «أستغفر الله الذي لا اله الا هو الحي القيوم و أتوب اليه»، از جمله تعقيبات مشترکه نماز آورده شده است.[20] استغفار از اين نمازي که خوانديم. به فرموده ي مرحوم ميرزاي قمي رحمه الله: «اگر خداوند به خاطر همين نمازهاي ما، ما را عذاب نکند بايد خيلي ممنون باشيم.»[21]
از هر چه نه از بهر تو کردم، توبه
زان غم که نه از بهر تو خوردم، توبه
وان نيز که بعد از اين براي تو کنم
گر بهتر از آن توان، از آن هم توبه[22]
«رفقا، اگر امشب آمده ايد از گناهانتان در پيشگاه خداوند تبارک و تعالي توبه کنيد، ولي من خدا را شاهد مي گيرم که آمده ام از اعمال و عبادت هايم توبه کنم. زيرا فکر مي کردم اين اعمالي که انجام داده ام عبادت خداوند بوده است، اما حالا مي فهمم که آنها توهين به ذات مقدس حق تعالي بود. لذا امشب مي خواهم از آنها توبه کنم.» اينها را شهيد آية الله مدني رحمه الله در شب بيست و يکم ماه مبارک رمضان در بالاي منبر فرموده بود.[23] .
فقط او نبود؛ هر خود ساخته اي اين ها را مي گفت. مثل حضرت امام قدس سره که فرموده بود: «آيا توبه ندارد که در مقابل حق مي گويي قبل از ورود در نماز «وجهت وجهي للذي فطر السماوات و الارض حنيفاً مسلماً و ما أنا من المشرکين،[24] ان صلاتي و نسکي و محياي و مماتي لله رب العالمين».[25] آيا وجهه ي قلب شما به فاطر سماوات و ارض است؟ آيا شما مسلميد و از شرک خالصيد؟ آيا نماز و عبادت و محيا و ممات شما براي خداست؟ آيا خجالت ندارد در نماز مي گويي الحمد لله رب العالمين؟ آيا شما جميع محامد را از آن حق مي دانيد يا اين که براي بندگان، بلکه براي دشمنان او محمدت ثابت مي کنيد؟ آيا دروغ نيست قول تو که مي گويي رب العالمين، با اين که ربوبيت را در همين عالم براي غير ثابت مي کني؟ آيا توبه ندارد؟ خجلت ندارد اياک نعبد و اياک نستعين؟ آيا تو عبادت خدا مي کني يا عبادت بطن و فرج خود؟
آيا تو خدا خواهي يا حورالعين خواه؟ آيا تو استعانت از خدا فقط مي طلبي يا در کارها چيزي که در نظر نيست خدا [است]؟»[26].
[1] شوري / 30.
[2] طه / 124.
[3] «اللهم اغفرلي الذنوب التي تهتک العصم اللهم اغفرلي الذنوب التي تنزل النقم اللهم اغفرلي الذنوب التي تغير النعم اللهم اغفرلي الذنوب التي تحبس الدعا اللهم اغفرلي الذنوب التي تنزل البلا»
[4] «توقوا الذنوب فما من بلية و لا نقص رزق الا بذنب حتي الخدش و الکبوة و المصيبة»؛ بحارالانوار، ج 10، ص 94.
[5] «يعيش الناس باحسانهم أکثر مما يعيشون بأعمارهم و يموتون بذنوبهم أکثر مما يموتون بآجالهم»؛ همان، ج 5، ص 140.
[6] رعد / 11.
[7] «ما انعم الله علي عبد نعمة فسلبها اياه حتي يذنب ذنباً يستحق بذلک السلب»؛ الکافي، ج 2، ص 274.
[8] امام باقر عليه السلام: «ان العبد ليذنب الذنب فيزوي عنه الرزق»؛ الکافي، ج 2، ص 270.
[9] «کلما أحدث العباد من الذنوب ما لم يکونوا يعلمون أحدث الله لهم من البلاء ما لم يکونوا يعرفون»؛ همان، ج 2، ص 275.
[10] روم / 41.
[11] «اذا ظهر الزنا من بعدي کثر موت الفجائة و اذا ظفف المکيال و الميزان أخذهم الله بالسنين و النقص و اذا منعوا الزکاة منعت الارض برکاتها من الزرع و الثمار و المعادن کلها و اذا جاروا في الاحکام تعاونوا علي الظلم و العدوان و اذا نقضوا العهد سلط الله عليهم عدوهم و اذا قطعوا الارحام جعلت الاموال في أيدي الاشرار و اذا لم يأمروا بالمعروف و لم ينهوا عن المنکر و لم يتبعوا الاخيار من أهل بيتي سلط الله عليهم شرارهم فيدعوا خيارهم فلا يستجاب لهم»؛ الکافي، ج 2، ص 374.
[12] حجت الاسلام فاطمي نيا؛ نکته ها از گفته ها، ج 2، ص 80.
[13] ر. ک: همان، ص 100.
[14] امام صادق عليه السلام: «ان المؤمن لينوي الذنب فيحرم رزقه»؛ بحارالانوار، ج 68، ص 274.
[15] حمد / 5.
[16] «لا تنظروا الي صغر الذنب و لکن انظروا الي من اجترأتم»؛ بحارالانوار، ج 4، ص 170.
[17] روم / 10.
[18] «من أطاع هواه هلک»؛ غررالحکم، ص 306.
[19] به نقل از استاد دکتر مرتضي آقاتهراني.
[20] ر. ک: مفاتيح الجنان، تعقيبات مشترکه.
[21] دل باخته، ص 50.
[22] خواجه نصيرالدين طوسي رحمه الله؛ به نقل از: نشان از بي نشان ها، ص 440.
[23] ديدار با ابرار شهيد مدني جلوه ي اخلاص، ص 38؛ به نقل از نماز عارفان و فرزانگان، ص 303.
[24] انعام / 79: «رو به سوي کسي کردم که آسمان و زمين را آفريد، در حالي که ميانه رو و مسلمان هستم و از مشرکان نيستم».
[25] انعام / 162: «همانا نماز و عبادات من و زندگي و مرگ من براي خدا، پروردگار جهانيان است».
[26] شرح چهل حديث، ص 74 و 75.
درمان
مبارزه با «علت گناه» و پرهيز از «موقعيت هاي گناه» و «عوامل غفلت» موجب ريشه کن شدن گناه از زندگي ما مي شود. «مبارزه با جهل» که همان علم آموزي و دانستن مسايل مربوط به نماز و خواندن احاديثي که اهميت نماز را براي ما بازگو کند و يا در غير مورد نماز، زشتي گناه و عاقبت آن را بازگو کند، در درمان بيماري هاي روحي مؤثر است. متأسفانه تصور عمومي آن است که «هر چه بيشتر بخوانيم و بدانيم، کارمان سخت تر مي شود. پس هر چه ندانيم و کمتر بدانيم بهتر است»!
از شهيد مطهري رحمه الله جمله اي را درباره ي بي حجابي نقل کرده اند که اگر لخت بودن نشانه ي تمدن و پيشرفت باشد، پس حيوانات از همه متمدن تر و جلوترند! اين جمله مي تواند در مورد جهل نيز صادق باشد؛ اگر قرار باشد که جهل و ناداني، بهتر از دانستن باشد، حيوانات از همه بهترند! و قرآن شريف کساني را که در غفلت به سر مي برند و در شناخت خود و خدا کوتاهي مي کنند، از حيوانات پايين تر و پست تر مي داند:
و لقد ذرأنا لجهنم کثيراً من الجن و الانس لهم قلوب لا يفقهون بها و لهم أعين لا يبصرون بها و لهم ءاذان لا يسمعون بها أولئک کالأنعام بل هم أضل أولئک هم الغفلون؛[1] و در حقيقت، بسياري از جنيان و آدميان را براي دوزخ آفريده ايم. چرا که - دل هايي دارند که با آن - حقايق را - دريافت نمي کنند، و چشماني دارند که با آنها نمي بينند، و گوش هايي دارند که با آنها نمي شنوند. آنان همانند چهارپايان بلکه گمراه ترند. - آري - آنها همان غافل ماندگانند.
بنابراين شناخت گناه خود باعث دوري از آن خواهد شد؛ چرا که همه ي ما مسلمانيم و از بسياري گناهان مانند شراب خواري، دزدي، کمک به دشمن و قتل و... پرهيز کنيم. پس مي توانيم از همين چند گناهي که در شبانه روز مرتکب مي شويم نيز دوري کنيم و همان طور که آنان را انجام نمي دهيم و حتي فکرش را هم نمي کنيم، اينها را نيز انجام ندهيم.[2] .
از جمله راهکارهاي ترک گناه، مي توان به پرهيز از موقعيت هاي گناه اشاره کرد؛ مثلاً براي اين که به گناه غيبت دچار نشويم، از رفت و آمد با افرادي که بدگو و بد دهن هستند، پرهيز کنيم. هم چنين براي پرهيز از نگاه به نامحرم، خود را از دوستان ناباب و سايت هاي اينترنتي دور نگه داريم. هر چند ما نيت گناه نداريم، اما ممکن است چنين رفت و آمدهايي ما را به گناه مبتلا کند. هم چنان که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «کسي که در شبهات واقع شود، به حرام مي افتد؛ مانند کسي که اگر اطراف قرق پرسه بزند، به زودي در آن واقع خواهد شد».[3] رو آوردن به ذکر نيز از جمله راه هاي مبارزه با غفلت و گناه است.[4] .
يکي را گفتند:
- راه به سوي خدا چيست؟
- راه آسان را بگويم يا راه مشکل؟
- هر دو را بگو تا بدانم کدام راه را مي توانم عمل کنم؟
- راه آسان اين که ترک علاقه ي دنيا کني، نه ترک دنيا. راه مشکل اين که ترک غير خدا کني.
[1] اعراف / 179.
[2] براي شناخت بيشتر گناهان و آثار آنها، مي توان به گناهان کبيره نوشته ي شهيد حضرت آية الله دستغيب رحمه الله، کيفر گناه نوشته ي حجةالاسلام سيد هاشم رسولي محلاتي و ثواب الاعمال و عقاب الاعمال نوشته ي شيخ صدوق رحمه الله مراجعه کرد.
[3] «من وقع في الشبهات وقع في الحرام کالراعي حول الحمي يوشک أن يقع فيه»؛ مستدرک الوسائل، ج 17، ص 323.
[4] ر. ک: همين کتاب، ص 181.
گناهان چشم
براي آن که گناهان چشم را بهتر بشناسيم تا مبادا مرتکب آنها شويم، برخي از آنها را برمي شماريم:
1. نگاه به زن نامحرم. 2. نگاه شهوت آلود به جوان زيبا. 3. نگاه به خانه مردم. 4. نگاه به نوشته اي که صاحبش راضي به ديدنش نيست. 5. نگاه غضبناک به پدر و مادر. 6. نگاه غضبناک به ارحام. 7. نگاه غضبناک به علما. 8. نگاه غضبناک به مؤمن بدون دليل. 9. نگاه تمسخرآميز. 10. نگاه به خاطر عيب جويي و طعنه. 11. نگاه از روي اهانت. 12. نگاه از روي تکبر. 13. نگاه اشاره به عيب. 14. نگاه به مستور مؤمن (آنچه مخفي داشته شده)، که ظالم آن را بگيرد يا ببرد. 15. نگاه به عورت ديگران. 16. نگاهي که باعث قتل يا غصب اموال شود و...[1] .
[1] نقل با تصرف: رساله ي لقاء الله، ص 89 و 90.
چشم چراني
از ميان گناهاني که نام برده شد، شايد بتوان گفت بيشترين ابتلا، «نگاه به نامحرم» باشد. چشم چران، کسي را گويند که کنترل چشم ندارد و برايش مهم نيست که چه چيزي را نبايد نبيند. عمدهي گرفتاريهاي چشم، مربوط به غريزهي جنسي است. به فرموده رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم، زنا، فقط زناي عورت نيست، بلکه همهي اندامهاي بدن زنايي دارند و «زناي چشم، نگاه به نامحرم است.»[1] برخي گمان ميکنند با ديدن صحنههاي آلوده به شهوت، يا نگاه شهوتآميز براي رفع کنجکاوي، ذهن ديگر مشغوليت و کنجکاوي و حساسيتي ندارد؛ غافل از آن که غريزهي جنسي مانند آب شوري است که هر چه از آن چشيده شود، انسان تشنهتر ميشود و فکر و ذهنش - ولو مدت زماني به ظاهر کوتاه - مشغول ميگردد؛ چرا که به تعبير حضرت اميرالمؤمنين عليهالسلام «قلب، کتاب ديدهها است.»[2] .
داستان مؤذن و دختر همسايه معروف است که مرد مؤذن براي وصال، به آيين دختر ارمني درآمد و هنگام رفتن به حجله نقش بر زمين شد و از دنيا رفت![3] و اين نمونهاي است از فرموده امام صادق عليهالسلام که «چه بسا يک نگاه کوچک، حسرت طولاني را به ارث گذارد.»[4]
شيخ محمد دولت آبادي رحمه الله در مجلس دوستان گفته بود: خواهر زنم را تا حال نديدهام، که اگر ببينمش، باز نميشناسمش![5] دربارهاش گفتهاند ميوههاي بهشتي را ديده و خورده است و ميگفت: «اگر دلبخواهي کار نکنيد، شما هم ميبينيد. هر کاري ميکنيد براي خدا باشد، نه براي دل.»
[1] پيامبر اعظم صلي الله عليه و آله و سلم: «فالعين زناها النظر»؛ ميزان الحکمة، ح 7853.
[2] «القلب مصحف البصر»؛ نهجالبلاغه، حکمت 409.
[3] ر. ک: کيفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن، ص 325 و 326.
[4] «کم من نظرة أورثت حسرة طويلة»؛ الکافي، ج 5، ص 559.
[5] ناگفتههاي عارفان، ج 2، ص 35.
درمان
درمان اين بيماري، تنها به فرد و ارادهاش بستگي دارد. قطع زمينههاي چشمچراني و تصميم بر ترک چشمچراني دو راهي است که پيش از اين نيز بيان شد. سخت، اما شدني است. تمرين آن ميتواند به اين صورت باشد که با خود قرار بگذاريم امروز را چشمچراني نکنيم. ميتوان روز به روز اين تمرين را ادامه داد تا حداقل به صورت عادت درآيد.
داستان «چشمترس» شدن مرحوم ميرزا علي آقاي قاضي رحمه الله در بين اهل معرفت مشهور است. بيست سال چشمش را کنترل کرد تا نگاهش به نامحرمي نيفتد. چشمترس شده بود. که قبل از ورود نامحرم، خود به خود چشمهايش بسته ميشد و ديگر نديدن نامحرم سختش نبود.[1] البته هيچ بعيد هم نيست. مثل وقتي که چيزي را نميبينيم و به سويمان پرت ميشود و ما ناخودآگاه دستمان را سپر ميکنيم...
[1] عطش، ص 18.