حضور قلب در کلام بزرگان

■ حضور قلب در کلام بزرگان

حضور قلب در کلام بزرگان

پاسخ هایی از عالمان وبزرگان وادی توحید

شهید ثانی

بهترين راه ايجاد حضور قلب در نماز در چه صورت انجام مي‏گيرد

بهترين راه ايجاد حضور قلب و توجه خاطر مبارزه جدي با هجوم افکار پراکنده و آشفته است براي دفع هجوم اين افکار و اوهام راهي جز دفع انگيزه‏هاي آنها نيست زيرا افکار پراکنده به انسان فشار مي‏آورد و مانع توجه قلب مي‏گردد لذا بايد علل و اسباب آن را يافت و از بين برد. علل هجوم اين افکار دو نوع است: 1 - خارجي. 2 - داخلي. 

عوامل خارجي تشتت افکار

امور خارجي مانند اصواتي است که به گوش مي‏رسد و يا اشکالي که بر مردمک ديده ظاهر مي‏شود. اين ديدني‏ها و شنيدني‏ها هنگامي که در معرض ديد و شنيد انسان قرار بگيرند افکار وي را به سوي خود جذب مي‏کنند تا او را از چيزي به چيزي از شاخه‏اي به شاخه‏اي و از موضوعي به موضع ديگري سوق دهند و به انديشيدن درباره آنها وا دارند آنگاه برخي از اين موضوعات،موضوعات ديگري را تداعي مي‏کنند و انسان را به افکار دور و دراز وا مي‏دارند. 

کسي که اراده قوي و همت عالي دارد در برابر هجوم اين افکار چون کوه مي‏ايستد و دستخوش اوهام نمي‏شود ولي بيشتر مردم که از چنين اراده و همتي محروم هستند دچار افکار و اوهام مي‏شوند و نمي‏توانند نيروي متخيله خود را يک جا متمرکز کنند. آنها بايد براي مبارزه با هجوم اين افکار، اسباب و عوامل اين افکار را از بين ببرند. مثلاً در خانه تاريک نماز بخوانند آنچه فکر انسان را مشغول مي‏کند از جلو چشم خود دور کنند و يا در نزديکي ديوار نماز بخوانند که ديدگاهشان بسيار محدود باشد و چيزي در معرض ديد آنها نباشد. 

عوامل داخلي تشتت افکار

علل داخلي تشتت افکار از علل خارجي آن شديدتر است و لذا مبارزه با آن نيز سخت‏تر است زيرا کسي که افکارش دستخوش امواج سهمگين اقيانوس زندگي شده و رشته ارتباطش از هم گسسته و مرغ افکارش از شاخه‏اي به شاخه‏اي مي‏پرد فرو بستن ديده، او را سودي نمي‏بخشد و افکارش در يک نقطه تمرکز پيدا نمي‏کند زيرا، که آنچه در دل جاي گرفته براي پراکندگي خاطر کافي است. 

براي مبارزه با عوامل داخلي تشتت افکار مناسب‏ترين راه اين است که نمازگزار خود را به فهم معناي مطالب نماز وادار کند تا هر مطلبي که به زبان مي‏راند معناي دقيق آن را بفهمد و روي آن تامل کند و انديشه خود را با آن مشغول سازد تا افکار پراکنده در دلش جاي نگيرد.

براي تقويت اين معني شايسته است که پيش از تکبيرة الاحرام ياد آخرت کند و ايستادن در عرصه‏هاي محشر و موقف حساب و کتاب را به ياد آورد و ناله و فرياد اکبر و هول و وحشت همگاني روز رستاخيز را با خود بازگو کند و دلش را از مطالب دنيوي و افکار پراکنده خالي گرداند و در چنين حالي تکبيرة الاحرام گفته وارد نماز شود و اجازه ندهد که چيزي وارد قلب شود تا آن را مشغول سازد. اين راه تحصيل آرامش دل و تسکين خاطر است. 

اما اگر با اين مسکن دلش آرام نشود لازم است از يک داروي موثرتري استفاده کند تا ريشه اضطراب‏ها را بخشکاند. و آن اين است که در مورد مسايلي که قلب او را مشغول مي‏کنند نيک بينديشد پس از انديشه کامل در خواهد يافت که همه آن چيزهايي که ذهن او را به خود متوجه مي‏کند و او را از حضور قلب باز مي‏دارد کارهاي به ظاهر مهمي است که براي او با اهميت جلوه کرده است، ولي همه آنها در ارتباط با جهان فاني و خواسته‏هاي نفساني او است، آنگاه نفس خويش را براي اين خواسته‏ها و دلبستگي‏ها سرزنش و توبيخ کند تا رشته اين پيوندها گسسته شود و ريشه اين رابطه‏ها کنده گردد و بداند که هر چيزي که او را از نمازش باز مي‏دارد و حضور قلب را از او باز مي‏ستايد ضد دين و از لشکريان ابليس است که ابليس دشمن بزرگ بني‏آدم است و بايد او را از کشور تن بيرون کرد و هرگز وسوسه‏هاي او را در دل راه نداد. 

آيا مي‏شود انسان در حال نماز خواندن چشم‏هاي خود را ببندد البته شايسته است که انسان مادامي که از راهي ديگر مي‏تواند جلو تشتت افکار خود را بگيرد چشم فرو بستن را انتخاب نکند بلکه در عين اين که مراقب انديشه خويش است با چشم باز نماز کند و چشمش را به مهر و سجاده‏اش بدوزد و از نگاه کردن به پيرامون خود بپرهيزد فقط در صورتي که با چشم باز از انجام وظيفه فرو ماند به ناچار ديده فرو بندد. زيرا نگاه کردن به محل سجده در حال قيام اگر چه مستحب است ولي در موردي که نگاه کردن موجب پراکندگي افکار شود آنچه به وسيله نگاه از دست مي‏دهد از اين کار مستحبي اهميتش بيشتر است به ناچار از اين وظيفه استحبابي چشم بپوشد و ديدگان خود را فرو بندد. 

 

حواس و ذهن نمازگزار بايد چگونه باشد

هنگامي که براي نماز ايستاده و ديده به محل سجده دوخته است در ذهن خود مجسم کند که در برابر خداي قادر متعال ايستاده که او را مي‏بيند و از آنچه در اعماق دلش مي‏گذرد آگاه است اگر چه ديگران نيز او را مي‏بينند. (ولي آنها از درون او آگاه نيستند و نمي‏توانند خيري را به سوي او جلب کنند يا ضرري را از او دفع کنند.) 

 

در حال نماز چه معاني را در ذهن خود مجسم کنيم تا توجه ما به خداوند بيشتر باشد

نمازگزار بايد اين معني را در ذهن خود مجسم کند که اگر روي دل را از خداي متعال بگرداند ممکن است خداوند نيز او را از رحمت واسعه‏اش محروم نمايد و او را از مقام قرب خود دور سازد و توفيق حضور و عبادت را از او سلب کند. 

 

آیت الحق سید بن طاووس

در حال نماز چه معاني را در ذهن خود مجسم کنيم تا توجه ما به خداوند بيشتر باشد

نمازگزار بايد اين معني را در ذهن خود مجسم کند که اگر روي دل را از خداي متعال بگرداند ممکن است خداوند نيز او را از رحمت واسعه‏اش محروم نمايد و او را از مقام قرب خود دور سازد و توفيق حضور و عبادت را از او سلب کند. 

در وقت ورود به نماز هنگامي که قامت مي‏بنديم فکر ما در آن لحظه چگونه باشد

هنگامي که الله اکبر مي‏گويي و مشغول سخن گفتن با خدا مي‏شوي در فکر فهم معاني اين سخن باشي و بداني که مشغول عبادت هستي نه صرف تلفظ با حال غفلت و بر طبق عادت، و نيز بايد در گفتن آن (الله اکبر) صادق باشي.

معناي اين سخنم که گفتم: بايد تکبير گفتن تو عبادت خداوند باشد يعني اينکه خداوند جل جلاله در دل و در نزد عقلت به اندازه‏اي که خدا از شناخت ذات و صفات کاملش به تو عنايت فرموده بزرگ و عظيم باشد و در نتيجه مقصودت از اين اعتقادي که به عظمت خداوند داري و مرادت از الله اکبر گفتن تنها عبادت او باشد از آن لحاظ که او سزاوار عبادت است. 

و اما اينکه گفتم: الله اکبر گفتن تو راست باشد مقصودم آن است که کردارت با گفتارت موافق باشد به گونه‏اي که وقتي الله اکبر مي‏گويي باطنت با ظاهرت سازگار باشد. يعني چيزي بزرگتر از خداوند جل جلاله در قلب و عقل و نفس و نيت تو وجود نداشته و هيچ چيز نزد تو عزيزتر از او نبوده و هيچ چيز در آن حال تو را مشغول نسازد تا بتواني آن را با حضور قلب ادا کني. 

آيا قلب را در نماز به پروردگار عالم متوجه کنيم کفايت مي‏کند

اگر قلب به کلي اقبال و توجه به خداوند جل جلاله داشته باشد اعضا و جوارح نيز براي چيزي که آفريده شده‏اند يعني عبادت و پرستش حضرت حق بر خداوند جل جلاله توجه و اقبال مي‏کنند زيرا رابطه اعضاي بدن با قلب مانند فرمانروا و فرمانبر است و اگر نمازگزار با اين حالت وارد نماز شود مانند روي آورندگان به خدا در نماز حاضر خواهد شد و تا هنگام پايان نماز بر حالت حضور قلب استمرار داشته به آرزوي خويش که خواندن نماز حقيقي است رسيده و کامياب خواهد شد. 

نمازگزاري با حالت کسالت نماز را بر خود سنگين مي‏بيند و آنگاه به جا مي‏آورد شما چه توصيه‏اي مي‏فرماييد

اگر نمازگزار در حال قيام براي انجام نماز مانند کسي است که نماز را بر خود سنگين مي‏داند لازم است به قرآن مراجعه کند و حال کساني را که با حالت کسالت و اکراه و تنبلي به نماز مي‏ايستند بنگرد و با خود بيانديشد که اگر پيش از حضور در اين نماز شخص مورد احترام و علاقه‏اش به نزدش مي‏آمد چگونه براي احترام او بپا مي‏خاست و بدون احساس تنبلي و سنگيني به او توجه و اقبال مي‏نمود. پس در اين صورت بايد بداند که خداوند جل و جلاله محققاً در نزد او، از بنده‏اي از بندگانش پست‏تر است و چه خطر و زيان هولناکي از اين بدتر! 

شايسته است بنده وقتي تکبير رکوع را مي‏گويد حالش چگونه باشد

شايسته است که بنده وقتي تکبير رکوع را مي‏گويد با حالت ذلت و خاکساري و خضوع رکوع نموده و حضور قلب داشته و نيتش اين باشد که در رکوع خداوندي را که مالک دنيا و آخرت او است عبادت مي‏نمايد و در نتيجه در حال ذلت و بندگي، با جلال کامل الهي روبرو شود و چه نيکو گفته است که: هر گاه کسي را که دوستش مي‏داري (و در پيش تو) عزيز و سرافراز بود و تو براي او ذلت و خاکساري ننمودي پس بر وصل او بدرود گفته و با وي خداحافظي بنما. 

 

اگر کسي در سجده نماز توجه قلبي نداشته باشد احوالش چگونه است

اگر از روي عادت و تنها با مراعات آداب ظاهر سجده، بدون به يادآوردن عبادت مولاي خويش، بدون حضور قلب در پيشگاه او سجده به جا آورد، مانند کسي خواهد بود که در سجده‏اش بازي نموده و يا از مالک و معبود خويش روي گردانده يا او را استهزاء و ريشخند کرده است. 

 

حکیم متاله فیض کاشانی

آيا در آيات قرآن شرط بودن خشوع و حضور قلب در نماز ذکر شده است

بدان که ادله شرط بودن خضوع و حضور قلب در آيات و احاديث بسيار است از جمله آنها فرموده خداوند متعال است که: 

«اقم الصلاة لذکري» [1]  نماز را براي ياد من به پا دار. فعل امر «اقم» ظاهراً براي وجوب است و غفلت ضد ذکر و ياد مي‏باشد لذا کسي که در همه نمازش غافل و بي‏توجه است چگونه ممکن است نماز را براي ذکر و ياد خداوند بپا داشته باشد و نيز قول خداوند که مي‏فرمايد: 

«و لا تکن من الغالفين» [2]  و از غافلان مباش مبني بر نهي بوده و ظاهر آن دلالت بر تحريم دارد و نيز آيه: 

«حتي تعلموا ما تقولون» [3]  تا بدانيد که در نماز چه مي‏گوييد بيانگر علت نهي مستان از ورود به نماز است و همين علت در انسان غافلي که غرق در مقاصد و وسوسه‏هاي خود و افکار دنيوي مي‏باشد نيز شايع و ثابت است. 

 

[1] سوره طه، آيه 14.

[2] سوره اعراف، آيه 205.

[3] سوره نساء، آيه 43.

 

لطفاً تعدادي از احاديثي که درباره حضور قلب در نماز از پيامبر اکرم آمده است را بيان فرماييد

پيامبر خدا صلي الله عليه و اله فرمودند: «انما الصلاة تمسکن و تواضع» [1]  جز اين نيست که نماز اظهار ذلت و فروتني است. 

و نيز از جمله ادله حضور قلب قول آن حضرت است که فرمود: کسي که نمازش او را از فحشا و منکر و گناه باز ندارد آن نماز جز دوري از خداوند، چيزي نصيب او نمي‏سازد و روشن است که نماز شخص غافل مانع از انجام معصيت و فحشا و منکر نيست و نيز فرموده است: چه بسا نمازگزاري که بهره او از نمازش جز رنج و تعب نيست و مقصود آن حضرت نمازگزاري است که غافل و بي‏توجه است و نيز فرموده است: براي بنده از نمازش جز آنچه را فهميده بهره‏اي نيست. [2] . 

 

[1] مسند احمد، ج 4، ص 167، سنت ترمذي، ج 2، ص 175.

[2] مستدرک الوسائل، ج 1، ص 264، به نقل از عوالي اللئالي.

 

چرا موضوع حضور قلب در بين عبادات تا اين اندازه در باب نماز تاکيد و توجه شده است

همان گونه که در اخبار و احاديث آمده نمازگزار در حال نماز با خدا راز و نياز مي‏کند و سخني که با غفلت گفته شود بي‏ترديد راز و نياز نيست. توضيح اين که اگر في المثل زکات در حالت غفلت ادا شود صرف اداي آن مخالفت با هواي نفس و تحمل آن بر نفس گران و سخت است. همچنين روزه نيروهاي آدمي را مقهور 

مي‏کند و هوس‏ها را که ابزار دشمن خدا شيطان است در هم مي‏شکند از اين رو بعيد نيست که در صورت غفلت نيز مقصود شارع از انجام آنها به دست آمده باشد. 

به همين گونه است حج که اعمال آن سخت و طاقت فرسا است و مجاهداتي لازم دارد که مستلزم تحمل درد و رنج است خواه انسان حضور قلب داشته باشد يا نداشته باشد ليکن در نماز چيزي جز ذکر قرائت، رکوع، سجود، برخاستن و نشستن وجود ندارد. 

اما ذکر که گفتگو و راز و نياز با خدا است يا مقصود از آن خطاب و مناجات است و يا اداي حروف و اصوات، تا زبان در عمل آزمايش شود همچنان که در روزه معده و شهوت آزمايش مي‏شوند و بدن در سختيهاي حج، و قلب در مشقت پرداخت زکات مال که معشوق مردم است مورد امتحان قرار مي‏گيرد و اما حرکت دادن زبان به بيهوده‏گويي براي عاقل خيلي آسان است از حيث اين که عمل است و آزمايش نيست. بلکه مقصود از ذکر حروفي است که نطق و گويش را تشکيل مي‏دهند و آنها زماني نطق و گويش به شمار مي‏آيند که آنچه در ضمير آدمي است بيان کنند و زماني مي‏توانند بيانگر ضمير باشند که حضور قلب وجود داشته باشد. 

و اگر دل در گفتن «اهدنا الصراط المستقيم» غافل باشد چگونه مي‏توان آن را توجه به هدايت الهي دانست و چنانچه قصد تضرع و دعا نداشته باشد حرکت دادن زبان در حال غفلت براي او چه زحمتي دارد به ويژه که به آن عادت کرده باشد. اينها که گفته شد در مورد اذکار بود حتي اگر کسي سوگند ياد کند که من شکر فلاني را به جا مي‏آورم و او را خواهم ستود و از او حاجتي خواهم خواست و سپس آنچه را که براي آنها سوگند خورده در خواب بر زبان او جاري شود ذمه او از اين سوگند فارغ نشده است. همچنين اگر آنچه براي آن سوگند ياد کرده در تاريکي بگويد و آن شخص حاضر باشد ليکن او نداند که وي حاضر است و او را نبيند باز از عهده سوگند بيرون نيامده است، زيرا تا زماني که او در قلبش حضور نيافته سخنان وي خطاب به او نيست و گفتگوي با وي به حساب نمي‏آيد و اگر آن کلمات را در روز روشن به زبان آورد و آن شخص نيز حاضر باشد ليکن وي به سبب فرو رفتن در افکار و خيالات از حضور او غافل بوده و در موقع گفتن آن کلمات قصد خطاب به او را نداشته باشد، در اين صورت نيز به سوگند خود وفا نکرده است. 

بي‏شک هدف از قرائت و ذکر، حمد و ثناي خداوند و دعا و تضرع به درگاه خدا است که در اين هنگام مخاطب وي مي‏باشد و در حالي که قلب او را حجاب غفلت است، نه او را به چشم مي‏بيند و نه به دل مشاهده مي‏کند، بلکه او به کلي از مخاطب خود غافل مي‏باشد و تنها زبان او به حکم عادت در جنبش است و اين حالت به کلي از مقصود شارع به دور است، چه خداوند نماز را براي زدودن زنگار دلها و تجديد ذکر پروردگار و تحکيم ريشه‏هاي ايمان در قلوب قرار داده است، به طور خلاصه اين ويژگي را در نطق و متمايز بودن آن از فعل را نمي‏توان انکار کرد.

آيا حضور قلب شرط صحت نماز است

چنانچه حضور قلب شرط صحت نماز دانسته شود و با فقدان آن به بطلان نماز حکم گردد، با اجماع فقيهان مخالفت است. 

چون آنها حضور قلب را جز به هنگام گفتن تکبيرة الاحرام شرط ندانسته‏اند. 

پاسخ اين است همان گونه که در جاي ديگر گفته شده فقيهان در باطن مردم تصرف نمي‏کنند و بر آنچه در دل‏ها و طريق آخرت است نظر ندارند بلکه ظواهر احکام را بر ظاهر اعمال و جوارح حمل مي‏کنند. همان طور که ظواهر اعمال از نظر حاکم براي سقوط قتل يا تعزير کافي است اما حضور قلب در نماز چيزي است که در آخرت سود مي‏رساند از اين رو از حدود فقه خارج است. 

غزالي مي‏گويد: حق اين است که در مورد مشروط بودن صحت نماز به حضور قلب به ادله شرعي مراجعه کنيم که آيا آيات و اخبار نمايانگر وجود اين شرط است. در تکاليف ظاهري فتوا بايد در حدي باشد که همه مردم بتوانند آن را انجام دهند و ممکن نيست بر مردم شرط کرد که در همه نمازهاي خود حضور قلب داشته باشند، زيرا جميع مردم جز تعداد اندکي از انجام آن ناتوانند. بنابراين چون نمي‏توان آن را شرطي فراگير قرار داد ناگزير حضور قلب را تا آن حد که بتوان اين نام را بدان اطلاق کرد هر چند در يک لحظه تحقق يابد، شرط قرار داده‏اند و سزاوارترين لحظه را براي آن زمان گفتن تکبيرة الاحرام دانسته‏اند از اين رو در اجراي اين تکليف به همين مقدار بسنده کرده‏ايم. 

با اين همه اميدواريم حال کسي که در همه نمازش غافل و بي‏توجه است مانند حال کسي نباشد که نماز را به کلي ترک کرده است، زيرا او به ظاهر نسبت به انجام دادن عمل اقدام کرده و هر چند در يک لحظه دل را براي آن حاضر ساخته است. آن کسي که از روي فراموشي بي‏وضو نماز خوانده اگر چه نمازش در پيشگاه خداوند باطل است، ليکن به اندازه عملي که انجام داده و به قدر قصور و عذرش پاداشي به او داده مي‏شود. 

از اين رو هر گاه موجبات بيم و اميد تعارض پيدا کند و کار دشوار و خطرناک گردد، مي‏توان راه احتياط را در پيش گرفت و يا طريق سهلي را اختيار کرد با اين حال نمي‏توان با فقيهان که به صحت نماز در حال غفلت فتوا داده‏اند، مخالفت کرد. زيرا چنان که پيش از اين بيان شد اين از ضرورت‏هاي فتواست اما کسي که اسرار نماز را دريافته است مي‏داند که غفلت ضد آن است. 

لطفا معاني باطني که نماز به آنها کامل مي‏شود را نام ببريد

تعبيرهاي بسياري از معاني باطني شده است ليکن مي‏توان آنها را در شش عنوان گرد آورد که عبارتند از: حضور قلب [1] ، تفهم [2] ، تعظيم [3] ، هيبت [4] ، اميد [5]  و شرم [6] . 

 [1] حضور قلب: دل تابع دستورات است و جز در جايي که قصد مي‏کني حضور ندارد.

[2] تفهم: فميدن معناي سخن.

[3] تعظيم: بزرگ شمردن و بزرگداشت مخاطب، شناختن جلا و عظمت او.

[4] هيبت: بيمي برخاسته از بزرگداشت مخاطب.

[5] اميد: انتظار داشتن خير و خوبي از مخاطب.

[6] شرم: احساس کوتاهي در عبادت و داشتن عجز از شناخت باري تعالي.

چه چيز باعث حضور قلب مي‏شود

بدان که سبب حصول حضور قلب، اراده و همت است زيرا همواره دلت تابع عزم و تصميم تو است و جز در جايي که قصد مي‏کني حضور نمي‏يابد و هر زمان که امري تو را به خود متوجه و مشغول کند، دل چه بخواهد و چه نخواهد حاضر مي‏شود. زيرا قلب به همين گونه آفريده شده و بدان مجبول و مفطور است. دل اگر در نماز حاضر نشود به سبب آن نيست که بيکار نشسته بلکه در يکي از امور دنيا که نمازگزار آن را وجهه همت خود قرار داده حضور پيدا کرده است. از اين رو براي تحصيل حضور قلب راه و درماني جز اين نيست که نمازگزار همه همت و اراده‏اش را متوجه نماز خود کند. 

 

چه زماني نمازگزار همه همت و اراده‏اش را متوجه نماز مي‏کند

زماني عزم و اراده او متوجه نماز مي‏شود که بداند وصول به هدف مطلوب (رسيدن به هدف نهايي) وابسته به اين عمل است و هدف مطلوب، عبارت از ايمان و تصديق به اين است که آخرت بهتر و پايدارتر از دنيا است و نماز وسيله رسيدن به آن است و چون علم به حقارت دنيا و پستي آن بر اين حقيقت افزوده گردد، از مجموع اين دو حضور قلب در نماز حاصل مي‏شود. 

 

علت عدم حضور قلب در نماز چيست

اگر به هنگام راز و نياز با شاه شاهان که ملک و ملکوت و هر نوع سود و زيان در دست او است حضور قلب نداري، بايد يقين کني که علت آن تنها ضعف ايمان است. 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :
اشتراک گذاری در کلوب اشتراک گذاری در  فیس بوک اشتراک گذاری در تویتر اشتراک گذاری در افسران

نوع محتوا : مقاله
تعداد کلمات : 3462 کلمه
مولف : مهدي لک علي آبادي
1395/11/6 ساعت 11:59
کد : 1233
دسته : آداب باطنی و حضور قلب در نماز
لینک مطلب
کلمات کلیدی
نماز
عبادت
حضور قلب
موانع حضور قلب
حواس پرتی
عوامل حواس پرتی
عوامل حضور قلب
درباره ما
با توجه به نیازهای روزافزونِ ستاد و فعالان ترویج اقامۀ نماز، به محتوای به‌روز و کاربردی، مربّی مختصص و محصولات جذاب و اثرگذار، ضرورتِ وجود مرکز تخصصی در این حوزه نمایان بود؛ به همین دلیل، «مرکز تخصصی نماز» در سال 1389 در دلِ «ستاد اقامۀ نماز» شکل گرفت؛ به‌ویژه با پی‌گیری‌های قائم‌مقام وقتِ حجت الاسلام و المسلمین قرائتی ...
ارتباط با ما
مدیریت مرکز:02537841860
روابط عمومی:02537740732
آموزش:02537733090
تبلیغ و ارتباطات: 02537740930
پژوهش و مطالعات راهبردی: 02537841861
تولید محصولات: 02537841862
آدرس: قم، خیابان شهدا (صفائیه)، کوچۀ 22 (آمار)، ساختمان ستاد اقامۀ نماز، طبقۀ اول.
پیوند ها
x
پیشخوان
ورود به سیستم
لینک های دسترسی:
کتابخانه دیجیتالدانش پژوهانره‌توشه مبلغانقنوت نوجوانآموزش مجازی نمازشبکه مجازی نمازسامانه اعزاممقالات خارجیباشگاه ایده پردازیفراخوان های نماز